فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۴۴۱ تا ۱٬۴۶۰ مورد از کل ۶٬۳۳۶ مورد.
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام پژوهش حاضر تدوین پروتکل درمانی براساس« ذهن آگاهی» مبتنی بر فعالسازی «طرحواره های معنوی-اسلامی» در «رضایتمندی زناشویی» زنان دانشجو بود؛ جامعه آماری عبارت بود از زنان دانشجو در دانشگاه آزاد اسلامی واحد کنگاور در سال تحصیلی-95139؛ تعداد 28نفر بصورت داوطلبانه و در دسترس که نمره پایینتری در رضایتمندی رناشویی داشتند انتخاب شده و بصورت تصادفی به گروه آزمایش و گروه گواه (هر گروه 14 نفر) اختصاص یافتند.هر دو گروه یک بار پیش از انجام آزمایش، یک بار بلافاصله پس از اتمام آزمایش و یک بار یک ماه پس از انجام مداخلات، پرسشنامه رضامندی زناشویی جدیری را تکمیل کردند. داده ها به وسیله آزمون تحلیل کوواریانس یک راهه و چندراهه تحلیل شدند.یافته هانشان داد که پروتکل درمانی تدوین شده توسط پژوهشگر توانسته است افزایش معناداری در میزان رضایتمندی زناشویی دانشجویان ایجادکند. این افزایش در مرحله پیگیری نیز حفظ شده بود. درنتیجه می توان گفت پروتکل درمانی ذهن آگاهی مبتنی بر طرحواره های معنوی- اسلامی، شیوه مناسبی برای افزایش رضایت زناشویی زوجین است.
نقش سیستم پاداش مغز در اضافه وزن و چاقی: بررسی نقش واسطه گری غذا خوردن هیجانی در رابطه ی بین حساسیت به پاداش و اضافه وزن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: شیوع چاقی در سطح جهانی در حال افزایش است. از میان عوامل مختلف تاثیر گذار، حساسیت به پاداش به عنوان یک ویژگی شخصیتی روان- بیولوژیکی که ریشه در مسیرهای دوپامینی دارد، می تواند عامل مهمی در زمینه عادات غذایی باشد. هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه ی حساسیت به پاداش با اضافه وزن و چاقی و بررسی نقش واسطه گری غذاخوردن هیجانی در این میان می باشد. روش: روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی است. جامعه آماری پژوهش کلیه ی دبیرستان های غیر انتفاعی شهر رشت بودند. اعضای نمونه شامل 650 دانش آموز دختر و پسر ( 400 نفر دختر و 250 نفر پسر) بوده که به روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند. ابزار به کار گرفته شده در این پژوهش، ترازوی اندازه گیری وزن، مقیاس حساسیت به پاداش و مقیاس غذاخوردن هیجانی می باشد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از رگرسیون استفاده گردید. یافته ها: یافته ها نشان داد حساسیت بالا به پاداش با اضافه وزن رابطه ی مثبت و معنادار دارد و غذا خوردن هیجانی نقش میانجیگری در رابطه ی آن دو دارد. همچنین حساسیت پایین به پاداش رابطه ی مثبت و معناداری با چاقی داشت. نتیجه گیری: پژوهش تایید کننده ی نقش نظام پاداش مغز در میزان وزن می باشد.
مطالعه پدیدار شناسانه تجارب هیجانی و ذهنی فرزندان طلاق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
طلاق، یک واقعیت در زندگی بسیاری از افراد در سرتاسر دنیاست. این پدیده به طرق گوناگون، زندگی افراد را تحت تأثیر خود قرار می دهد و سرمنشأ تحولات پیچیده ی عاطفی، شناختی و فیزیکی در نظام خانواده و به ویژه نزد فرزندان است. در این راستا این تحقیق با هدف بررسی تجربه ی زیسته ی فرزندان طلاق در زمینه ی تجارب هیجانی آنان انجام گرفته است. پژوهش حاضر کیفی بوده و طرح آن از نوع پدیدارشناسی است. به همین منظور 17 نفر از نوجوانان پسر و دختر 12-18ساله ای که جدایی والدینشان را تجربه کرده بودند، به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شده و با استفاده از مصاحبه های نیمه ساختاریافته و اکتشافی مورد مطالعه قرار گرفتند. لازم به ذکر است که نمونه گیری تا زمان اشباع داده ها ادامه یافته است. به منظور تجزیه وتحلیل داده ها، ابتدا داده ها ثبت و کدگذاری شده و سپس با استفاده از روش کلایزی مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. نتایج این مطالعه به وسیله ی سه زیرمضمون که نشان دهنده ی تجارب زیسته ی مشارکت کنندگان بود، به نمایش گذاشته شد. این زیرمضمون ها به ترتیب شامل خشم و تنفر، ترس و احساس بی پناهی بوده و هریک به صورت مجزا، مؤلفه ها و واحدهای معنایی حمایت کننده دارند. آنچه از نتایج این تحقیق برمی آید این است که فرزندان طلاق هیجاناتی را تجربه می کنند که در مواردی می تواند بهزیستی و سلامت روانشان را تحت الشعاع قرار دهد. نتایج به دست آمده بر لزوم تبیین عمیق تر تجارب زیسته ی این افراد توسط روان شناسان و مددکاران و ارائه ی مداخلات درمانی مبتنی بر مضامینِ برآمده از مطالعه ی حاضر، با تمرکز بر بهبود وضعیت هیجانی آنان تأکید دارد.
بررسی رابطه علی رفاه کارکنان با چابکی سازمانی
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش بررسی رابطه علی رفاه کارکنان با چابکی سازمانی بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه ای کارکنان دانشگاه های آزاد اسلامی استان خوزستان بود. از این جامعه تعداد 219 نفر با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی ساده به عنوان نمونه پژوهش انتخاب شدند. به منظور جمع آوری داده ها از دو پرسشنامه رفاه کارکنان و چابکی سازمانی استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از ضرایب همبستگی، الگویابی معادلات ساختاری و نرم افزارهای SPSS و LISREL انجام شد. نتایج الگویابی معادلات ساختاری بیانگر آن بود که رفاه کارکنان اثر مثبت و معنی داری بر چابکی سازمانی دارد.
کارکردهای روان شناختی توبه بر اساس منابع اسلامی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
یکی از اهداف اساسی علوم روان شناختی و ادیان آسمانی تحول و دگرگونی انسان ها است. «توبه» مهم ترین و پرکاربردترین واژه ای است که در قرآن کریم گویای ضرورت بازسازی و دگرگونی انسان است. بر اساس آیات قرآن و سخنان پیشوایان دین، «توبه» دو کاربرد معنایی اساسی دارد: 1. توبه به معنای «روی آوری بنیادین به خدا (ایمان آوری)» که واژه هایی مانند «تَوَلّی» و «اِعراض» در برابر آن قرار می گیرد و در این صورت معادل «روی گردانی بنیادین از خدا» می شود؛ 2. توبه به معنای «روی آوری به خدا از خطا و گناه خاص» که در این صورت تعابیری مانند «اصرار بر گناه» در برابر آن قرار می گیرد. بر اساس کاربردهای معنایی توبه، دست کم چهار کارکرد روان شناختی را برای توبه می توان در نظر گرفت: 1. «ایجاد و ارتقاء معنای زندگی»، 2. «کاهش کشمکش ها و تعارضات روانی - معنوی»، 3. «افزایش سلامت روانی» و ۴. «ارتقاء رشد توحیدی». این کارکردها را می توان در الگویی سلسله مراتبی قرار داد، به گونه ای که کاهش کشمکش ها و تعارضات روانی - معنوی در سطح پایین، افزایش سلامت روانی و ایجاد و ارتقاء معنای زندگی در سطوح میانی و ارتقاء رشد توحیدی در بالاترین سطح این سلسله مراتب قرار گیرد.
تحلیل محتوای مقالات «دوفصلنامه مطالعات اسلام و روان شناسی» (1386−1395)(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف تحلیل محتوای 134 مقاله منتشر شده در 19 شماره از «دوفصلنامه مطالعات اسلام و روان شناسی» در سال های 1386−1395 انجام شد؛ داده ها با ابزار «سیاهه دادرسی» گردآوری و در نرم افزار Exell تجزیه و تحلیل شدند. صاحب نظران روایی چک لیست را تأیید کردند. براساس یافته ها: 76% از نویسندگان مرد بوده اند؛ 84/36% از مقالات، حاصل کار تیم سه نفره بوده است؛ 35% از نویسندگان، همزمان دارای مدرک «کارشناسی ارشد» و «سطح سه حوزوی» بوده اند؛ بیشترین وابستگیِ نویسندگان به «حوزه علمیه» (76/24%) و بعد به «دانشگاه اصفهان» (82/21%)؛ بیشترین مقالات (72/56%) از نوع پژوهش کمی؛ بیشترین گرایش موضوعی (17 مورد) «کاربردهای روان شناسی در خدمت جامعه اسلامی»؛ بیشترین ربته علمی (71 مورد) استادیاری؛ بیشترین منابع مربوط به مقالات خارجی (1838 مورد)؛ فراوان ترین شیوه بررسی در مقالات (88 مورد) ساخت یا اجرای پرسشنامه بوده است؛ 440 نظریه به کار رفته که 333 مورد از آنها تنها یک بار مطرح شده اند
پیامدهای روانشناختی و غیر روانشناختی تاب آوری سازمانی: ترغیب کننده هایی برای حرکت به سمت تاب آورشدن سازمان ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تاب آوری سازمانی، جزئی از سرمایه روانشناختی است و مفهومی است که برای مقابله سازمان با مخاطرات محیطی و موقعیت های چالشی مفهوم سازی می شود. این مفهوم می تواند باعث تقویت نگرش ها و رفتارهای سازنده شود. در این راستا هدف این پژوهش، آگاهی مدیران از پیامدهای تاب آوری سازمانی است. در این پژوهش از فلسفه تفسیری، رویکرد کیفی و روش داده بنیاد با رویکرد ظاهرشونده یا گلیزری، استفاده و پیامدهای فردی و غیرفردیِ تاب آوری بررسی شد. در این راستا، از طریق روش نمونه گیری گلوله برفی با خبرگان صنعت مورد مطالعه، مصاحبه های نیمه ساختار یافته انجام شد. روش تحلیل هم براساس رویکرد کدگذاری گلیزر انجام شد. در پایانِ کدگذاری نظری، با توجه به خانواده های کدگذاری گلیزر، از خانواده کدگذاری «پیامدهای پیش بینی شده» که زیرمجموعه خانواده گدکذاری «نتیجه - هدف» است، پیامدهای تاب آوری کدگذاری شدند. این پیامدها شامل استحکام بخشی نگرش ها و رفتارهای سازنده (افزایش حمایت از سازمان، افزایش خوش بینی، افزایش سخت کوشی، زمینه سازی سلامت روان، کمک به بهبود دلبستگی سازمانی، حفظ یا افزایش تخصص پرسنل در سازمان)، حفظ و بهبود توانایی های سازمان (تقویت تاب آوری، فرصت بیشتر برای کارهای با اولویت بالاتر، افزایش قدرت محصول و تبلیغاتی، بهبود رشد، افزایش آمادگی سازمان، مقاومت بهتر) و ارزش آفرینی در سطح کلان جامعه (بهبود در اقتصاد و بهبود در اجتماع) است. نتایج نشان دادند تاب آوری سازمانی باعث بهبود در مفاهیم روانشناختی و غیر روانشناختی در سازمان ها می شود.
Efficacy of Stress Management Intervention on Psychological, Immune Factors and Pain in Rheumatoid Arthritis Patients(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
In this survey, the intervention of cognitive behavioral stress management (CBSM) on psychological and immune indices and pain in patients with Rheumatoid Arthritis is studied. <span class="s26"><span class="bumpedFont15">Method <span class="s17"><span class="bumpedFont15">: Statistical population of the study consisted of patients who referred to the rheumatology clinics in the northern parts of Tehran. 44 participants aged 25–60 using purposive sampling in accordance with inclusion and exclusion criteria selected and in two groups of 22 individuals were examined. Psychological, immune and pain evaluation tests of depression, anxiety and stress scale, blood sample, and McGill pain inventory were conducted in two stages of pretest and posttest using multiple covariance analysis. <span class="s26"><span class="bumpedFont15">Results <span class="s17"><span class="bumpedFont15">: The results showed a significant effect of the stress management intervention on depression <span class="s4"><span class="bumpedFont20">(F <span class="s13"><span class="bumpedFont20">1 <span class="s13"><span class="bumpedFont20">,37 <span class="s4"><span class="bumpedFont20">= <span class="s4"><span class="bumpedFont20">4/318, P= 0/046, η <span class="s5"><span class="bumpedFont20">2 <span class="s4"><span class="bumpedFont20">=0/104) <span class="s17"><span class="bumpedFont15"> among patients with RA. The use of this intervention was effective in reducing the immune parameter (CRP) <span class="s4"><span class="bumpedFont20">(F <span class="s13"><span class="bumpedFont20">1 <span class="s13"><span class="bumpedFont20">,38 <span class="s4"><span class="bumpedFont20">= 17/593, P= 0/001, η <span class="s5"><span class="bumpedFont20">2 <span class="s4"><span class="bumpedFont20">=0/316) <span class="s17"><span class="bumpedFont15"> and their pain <span class="s4"><span class="bumpedFont20">(F <span class="s13"><span class="bumpedFont20">1,39 <span class="s4"><span class="bumpedFont20">= 4/885, P= 0/033, η <span class="s5"><span class="bumpedFont20">2 <span class="s4"><span class="bumpedFont20">=0/111) <span class="s17"><span class="bumpedFont15">. <span class="s26"><span class="bumpedFont15">Conclusion <span class="s17"><span class="bumpedFont15">: According to the results, employing this method for RA patients is very helpful and it can be suggested for improving their psychological and physical conditions.
جنون در آموزه های طبی اسلام(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
پژوهش در دین و سلامت دوره ۴ پاییز ۱۳۹۷ شماره ۴
118-133
حوزههای تخصصی:
سابقه و هدف: آموزه های طبی اسلام توصیه های فراوانی درباره ی سلامت جسم و جان دربردارد. بخشی از این آموزه ها درباره ی بیماری های روانی از قبیل جنون است. اسلام دستور های فراوانی درباره ی مقابله با جنون دارد. سامان دهی توصیه های مزبور از یک سو و تبیین آنها از سوی دیگر از اهداف این پژوهش است. روش کار: این پژوهش از نوع کتابخانه یی است که با جستجوی واژگانی نظیر مجنون، جنون، جن و مسّ در متون دینی و با جستجوی عناوین پیش گفته در پایگاه های معرفی مقالات، به بررسی آن پرداخته شده است. در این پژوهش همه ی مسائل اخلاقی رعایت شده است و نویسنده ی مقاله تضاد منافعی درباره ی آن گزارش نکرده است. یافته ها : جنون در آموزه های طبی اسلام در دو بُعد پیشگیری و درمان اشاره شده است. در این آموزه ها روش های مادی و معنوی فراوانی معرفی شده است که مقاله ی حاضر آنها را بررسی؛ و در نهایت بیش از بیست روش معرفی کرده است. یافته ها در حوزه ی جستجوی مقالات حاکی از آن است که موضوع جنون در تحقیقات پژوهشگران تنها با صبغه ی فقهی، حقوقی، پزشکی و ادبی بررسی شده؛ و هیچ تحقیق جامعی تاکنون جنون را با رویکرد آموزه های اسلامی بررسی نکرده است. نتیجه گیری: از نظر آموزه های اسلامی جنون بیماری صعب العلاج و سهل التدارکی است. راه های پیشنهادی اسلام برای پیشگیری و درمان بیماری ها به طور عام و جنون به طور خاص بسیار ساده، کم هزینه و طبیعی است. ادعیه و راز و نیاز با پروردگار در کنار تدبیرهای عملی برای درمان و پیشگیری، مؤید تجربیات روان شناسان است. در نهایت اینکه اسلام همه ی ابعاد وجودی انسان را مد نظر داشته؛ و در مقابله با بیماری ها به کرامت انسان اهمیت ویژه یی داده است. Sajedi A. Insanity in Medical Teachings of Islam. J Res Relig Health. 2018; 4(4): 118- 133.DOI: https://doi.org/10.22037/jrrh.v4i4.20661
طراحی و ارزیابی اثربخشی آموزش آموزه های دینی روان شناختی بر روابط سالم و مهارت های ارتباطی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش، به هدف شناسایی اثربخشی بسته آموزشی طراحی شده مبتنی بر آموزه های دینی – روان شناختی بر روابط سالم و مهارت های ارتباطی طراحی و اجرا گردید. جامعه آماری شامل زنان متأهل ساکن منطقه یازده و دوازده تهرانی است که حداقل، یک سال و حداکثر پانزده سال از زمان ازدواج آنان گذشته است. نمونه آماری، شامل 36 زن متأهل در منطقه 11 و 12 تهران است که با روش نمونه گیری داوطلبانه انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل قرار داده شدند. از مقیاس مناسبات سالم و مقیاس مهارت های ارتباطی استفاده شد. ابتدا، از هر دو گروه پیش آزمون به عمل آمد، آنگاه، گروه آزمایش طی هفت جلسه دو ساعته، تحت آموزش بسته آموزشی طراحی شده قرار گرفت. پس از پایان آموزش، مجدداً از هر دو گروه پس آزمون به عمل آمد. برای مقایسه نتایج از آزمون تحلیل کوواریانس استفاده شد. نتایج حاکی از این بود که آموزش بسته آموزشی بر روابط سالم و ابعاد روابط سالم و مهارت های ارتباطی، تأثیر مثبت دارد.
مقایسه ویژگی های شخصیتی، هوش معنوی و اضطراب مرگ در افراد دارای کارت اهدای عضو و افراد فاقد کارت اهدای عضو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اهدای عضو، دادن یک عضو به شخصی دیگر است که نیاز به پیوند دارد . هدف از پژوهش حاضر، مقایسه ی ویژگی های شخصیتی، هوش معنوی و اضطراب مرگ در افراد دارای کارت اهدای عضو و افراد بدون کارت اهدای عضو بود. طرح پژوهش علّی مقایسه ای بود. با بهره گیری از روش نمونه گیری گلوله برفی، تعداد 148 نفر از افراد دارای کارت اهدای عضو، به عنوان گروه ملاک، با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس و تعداد 150 نفر به عنوان گروه همتا با توجه ملاک های پژوهش انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسش نامه های پنج عاملی شخصیت نئو ، هوش معنوی کینگ و اضطراب مرگ تمپلر استفاده شد. داده های پژوهش با آزمون های آماری تی مستقل و تحلیل واریانس چندمتغیره و رگرسیون لجستیک واکاوی شد . نتایج نشان داد بین دو گروه در ویژگی های شخصیتی، هوش معنوی و اضطراب مرگ تفاوت معناداری وجود دارد. از بین مؤلفه های ویژگی شخصیتی، افراد دارای کارت اهدای عضو در مؤلفه ی توافق پذیری نمره ی بالاتری به دست آوردند؛ همچنین، در مقیاس هوش معنوی نیز افراد دارای کارت اهدای عضو نمرات بیشتری را کسب کردند. افراد فاقد کارت اهدای عضو، نمرات بالاتری را در اضطراب مرگ کسب نمودند. با توجه به یافته های پژوهش و با آگاهی از عوامل روان شناختی، نه تنها می توان گام های مؤثری در خصوص افزایش و تداوم تمایل افراد برای ثبت نام و دریافت کارت اهدای عضو برداشت، بلکه می توان از تقاضاهای انصراف و عودت این کارت ها نیز کاست.
پیش بینی «آسایش درونی» بر اساس «نگرش به دین» با واسطه گری «امید» و «معنای زندگی»(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
پژوهش ها گویای رابطه مثبت دینداری با آسایش و سلامت جسمی و روانی اند. پژوهش پیش رو به بررسی ارتباط «نگرش به دین» (شامل باورها و مناسک دینی) با «آسایش درونی» (شامل شادی، رضایت از زندگی، و حرمت خود) از طریق «امید» و «معنای زندگی» می پردازد. 493 دانشجو از رشته های مختلف دانشگاه های تهران به صورت غیر تصادفی انتخاب شدند و به این پرسشنامه ها پاسخ دادند: «مقیاس شادی درونی»، «مقیاس رضایت از زندگی»، «مقیاس حرمت خود روزنبرگ»، «مقیاس نگرش مسلمانان به دین»، «آزمون هدف در زندگی»، و «مقیاس امیدواری». یافته ها نشان دادند که نگرش به دین با شادی، رضایت از زندگی، حرمت خود، امیدواری، و معنای زندگی رابطه مثبت دارد. آزمون سوبل نقش واسطه ای امیدواری و معنای زندگی را در روابط نگرش به دین با شادی، رضایت از زندگی، و حرمت خود تائید کرد. امید و معنا جوهره دین قلمداد شده اند. نتایج پژوهش حاضر گویای آن اند که جوهره دین به آسایش انسان ها کمک می کند.
رابطه بین ناهمخوانی بدن با راهبردهای مقابله ای غیر انطباقی تصویر بدن در دانشجویان دختر: نقش میانجی شفقت به خود و شرم از بدن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ادراک ناهمخوانی بین بدن واقعی و بدن آرمانی در افراد باعث می شود آنها راهبردهای مقابله ای را برای مدیریت تجارب پریشان کننده تصویر بدن شان به کار برند. پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه بین ناهمخوانی بدن با راهبردهای مقابله ای غیر انطباقی تصویر بدن (اجتناب تجربه ای و ترمیم ظاهر) با میانجیگری شفقت به خود و شرم از بدن در دانشجویان دختر انجام گرفت . اعضای نمونه را ۳۰۰ دانشجوی دختر دانشگاه شهید چمران اهواز که به روش نمونه گیری تصادفی چند مرحله ای انتخاب شدند، تشکیل می دادند. به منظور جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه ایده آل های تصویر بدن ، مقیاس آگاهی از بدن شی انگاشته ، پرسشنامه راهبردهای مقابله ای تصویر بدن و مقیاس شفقت به خود (فرم کوتاه) استفاده شد. ارزیابی الگوی پیشنهادی با استفاده از روش تحلیل مسیر انجام گرفت. نتایج نشان داد مسیر مستقیم ناهمخوانی بدن به اجتناب تجربه ای معنی دار نبود در حالیکه مسیر مستقیم ناهمخوانی بدن به ترمیم ظاهر معنی دار بود. علاوه بر این، مسیر شفقت به خود به شرم از بدن معنی دار بود. همچنین مسیر غیر مستقیم ناهمخوانی بدن به راهبردهای مقابله ای غیر انطباقی تصویر بدن از طریق شفقت به خود و شرم از بدن معنی دار بود. این مطالعه همسو با مدل درمان مبتنی بر شفقت نشان میدهد، شرم و شفقت، ابعاد هیجانی نارضایتی از تصویر بدنی محسوب می شوند.
نقش هوش هیجانی و مهارت های اجتماعی در پیش بینی دین داری دانش آموزان دبیرستانی قزوین(مقاله ترویجی حوزه)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش، بررسی رابطه بین هوش هیجانی و مهارت های اجتماعی با دین داری و تعیین نقش پیش بینی هوش هیجانی و مهارت های اجتماعی در دین داری بین دانش آموزان شهرستان قزوین می باشد. روش این پژوهش، توصیفی و همبستگی است. جامعه آماری، همه دانش آموزان دبیرستان ناحیه دو شهرستان قزوین می باشد. نمونه پژوهش 100 نفر دانش آموز پسر بود که به صورت نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند. ابزار پژوهش عبارت بود از: مقیاس هوش هیجانی، مقیاس مهارت های اجتماعی و مقیاس دین داری. تحلیل داده ها با استفاده از روش همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چندمتغیری صورت گرفت. نتایج همبستگی پیرسون نشان داد بین هوش هیجانی، مهارت های اجتماعی و دین داری رابطه مثبت و معناداری وجود دارد. همچنین، نتایج تحلیل رگرسیون چندمتغیره نشان داد هر یک از متغیرهای هوش هیجانی و مهارت های اجتماعی می تواند به عنوان متغیر پیش بین، متغیر دین داری را به عنوان متغیر ملاک پیش بینی کند.
رابطه باورهای مذهبی با خودپایی در دانشجویان(مقاله ترویجی حوزه)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش، بررسی رابطه باورهای مذهبی با خودپایی در دانشجویان پسر دانشگاه آزاد اسلامی واحد بهبهان بود. جامعه آماری پژوهش، دانشجویان پسر مقطع کارشناسی پیوسته دانشگاه آزاد اسلامی واحد بهبهان بود که تعداد 173 نفر از آنها به روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. ابزار پژوهش عبارت است از: آزمون جهت گیری مذهبی بهرامی احسان و مقیاس خودپایی اسنایدر. روش پژوهش از نوع همبستگی بود که به منظور تجزیه و تحلیل داده ها علاوه بر روش های آمار توصیفی نظیر میانگین و انحراف معیار از روش های آمار استنباطی همانند همبستگی و رگرسیون نیز استفاده شد. نتایج نشان داد که بین جهت گیری مذهبی (22/0) و ارزنده سازی (62/0) با خودپایی رابطه مثبت معناداری وجود دارد (01/0>p). همچنین بین سازمان نایافتگی (50/0-) و کامجویی (28/0) با خودپایی رابطه منفی معناداری وجود دارد (01/0>p). نتایج حاصل از تحلیل رگرسیون نشان داد که متغیرهای ارزنده سازی (622/0=β)، سازمان نایافتگی (318/0-= β) و کامجویی (133/0- = β )، 49/0 واریانس خودپایی را پیش بینی می کنند. به طور کلی نتایج این پژوهش نشان داد که افزایش باورهای مذهبی، دینداری و پایبندی به اصول مذهبی می تواند از عوامل مثبت تأثیرگذار بر جنبه های مختلف روانی و جسمانی دانشجویان باشد .
نقش واسطه گری امید در رابطه دلبستگی به خدا با خودمهارگری(مقاله ترویجی حوزه)
حوزههای تخصصی:
یکی از ویژگی های انسان، خودمهارگری است که فرد را در مواجهه با محرک های بیرونی و درونی فعال و منشأ اثر ساخته و حس رضایت، آسودگی و سلامت روان را برای وی به ارمغان می آورد. این پژوهش، با هدف تعیین میزان رابطه واسطه گری امید در رابطه دلبستگی به خدا با خودمهارگری انجام شده است. بدین منظور 384 شرکت کننده (199 مرد و 185 زن) از افراد متأهل ساکن در شهر قم با روش در دسترس انتخاب شده و پرسش نامه های دلبستگی به خدا، امید و خودمهارگری را تکمیل کردند. داده ها با استفاده از روش آماری همبستگی و تحلیل مسیر، مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. یافته ها نشان داد که دلبستگی ایمان به خدا با امید (19/0) و خودمهارگری (31/0) و امید نیز با خودمهارگری (14/0) رابطه مثبت و معنادار دارد. همچنین مشخص شد که امید، رابطه دلبستگی به خدا با خودمهارگری را به طور جزئی واسطه گری می نماید. از نتایج این پژوهش می توان جهت طراحی بسته های آموزشی و مداخله ای برای ارتقاء خودمهارگری افراد، با توجه به دو متغیر دلبستگی به خدا و امید استفاده کرد.
رابطه ابعاد دینداری و جهت گیری دینی با رضایت زناشویی(مقاله ترویجی حوزه)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش، بررسی رابطه ابعاد دینداری و جهت گیری دینی با رضایت زناشویی است. روش پژوهش از نظر اهداف، کاربردی و به لحاظ شیوه گردآوری اطلاعات، توصیفی و از نوع همبستگی است. جامعه آماری 6996 نفر از معلمان متأهل شهر قم بودند. نمونه آماری 377 نفر از اعضای جامعه آماری بودند که به شیوه تصادفی طبقه ای _ نسبی انتخاب و به پرسش نامه های استاندارد رضایت زناشویی انریچ، ابعاد دینداری گلاک و استارک و جهت گیری دینی آلپورت پاسخ دادند. تجزیه وتحلیل توصیفی و استنباطی داده ها در حد آزمون همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون هم زمان در قالب نرم افزار Spss - V 22 نشان داد: ابعاد دینداری و جهت گیری دینی، می توانند رضایت زناشویی را پیش بینی کنند. بین نمره کل ابعاد دینداری، ابعاد عاطفی و مناسکی با رضایت زناشویی همبستگی مثبت وجود دارد. بین جهت گیری دینی درونی با رضایت زناشویی همبستگی مثبت وجود دارد. بین نمره کل ابعاد دینداری و تمام ابعاد آن با جهت گیری دینی درونی همبستگی مثبت وجود دارد. تفاوت معنا داری بین گروه زنان و مردان یافت نشد.
تبیین ارتباط نفس و بدن بر اساس منابع اسلامی (با تأکید بر نظر ملاصدرا)؛ بیان رویکردها و تحلیل روان شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش، با هدف تبیین ارتباط نفس و بدن بر اساس منابع اسلامی، با تأکید بر نظر ملاصدرا به همراه تحلیلی روان شناختی انجام شد. بدین منظور، به منابع روان شناسی و اسلامی، به ویژه نظر ملاصدرا مراجعه گردید. یافته ها به روش توصیفی تحلیلی تجزیه وتحلیل گردید. نتایج نشان داد که رابطه از طرف نفس با بدن، از سنخ رابطه سببی مسببی می باشد. اما تغییرات در بدن، به نحو سببیت، صرفاً نظام منسجم بدن را تغییر می دهد، ولی سبب برای تغییرات روانی، ماهیت تعلقی نفس به بدن است، نه خود دگرگون سازی های بدنی. دو سنخ رابطه وجود دارد: 1. رابطه سببی مسببی که از طرف نفس به بدن اعمال می شود؛ 2. رابطه از نوع همراهی و همبستگی که از طرف بدن با نفس بر قرار است. بنابراین، رابطه نفس و بدن بر اساس منابع اسلامی، به ویژه از نظر ملاصدرا، تعاملی نیست، بلکه سببی مسببی از طرف نفس به بدن و همبستگی از طرف بدن با نفس می باشد.
مقایسه ی اضطراب، نگرانی و عدم تحمل بلاتکلیفی در افراد با اختلال وسواسی جبری و اختلال مصرف مواد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اخیراً، مطالعات بالینی تصویری متفاوت از اختلال وسواسی جبری ترسیم کرده اند؛ تصویری که شباهت زیادی به رفتارهای اعتیادگونه در افراد مبتلا به مصرف مواد دارد و این فرض را که احتمالاً این دو اختلال دو وجه از یک وضعیت مشابه هستند، به وجود آورده است. پژوهش حاضر با هدف مقایسه ی اضطراب، نگرانی و عدم تحمل بلاتکلیفی در افراد مبتلا به اختلال وسواسی جبری، اختلال مصرف مواد و افراد بهنجار انجام شد. پژوهش کنونی از نوع بنیادی و به شیوه ی علّی مقایسه ای طراحی شد. بدین منظور 120 فرد مبتلا به اختلال وسواسی جبری و 120 نفر با اختلال مصرف مواد، به شیوه ی نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند؛ همچنین به منظور مقایسه با دو گروه بالینی، 120 نفر نیز از جمعیت بهنجار، به شیوه ی نمونه گیری در دسترس گزینش شدند؛ سپس پرسشنامه های اضطراب بک، نگرانی پنسیلوانیا و عدم تحمل بلاتکلیفی در اختیار سه گروه قرار گرفت. نتایج نشان داد بین نمرات گروه های بالینی با افراد بهنجار در متغیرهای اضطراب، نگرانی و عدم تحمل بلاتکلیفی، تفاوت معناداری وجود دارد؛ بااین حال، بین افراد با اختلال وسواسی جبری و افراد با اختلال مصرف مواد، تفاوت معنی داری مشاهده نشد. در مجموع با توجه به یافته های پژوهش حاضر و شباهت افراد مبتلا به اختلال وسواسی جبری و اختلال مصرف مواد، لزوم بررسی مؤلفه های فراتشخیصی در هر دوی این اختلالات جهت پیش گیری ضروری می نماید.
کمال در خلقت از دیدگاه قرآن: لزوم تغییر در خلقت زیستی موجودات(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
پژوهش در دین و سلامت دوره ۴ زمستان ۱۳۹۷ شماره ۵
118-128
حوزههای تخصصی:
سابقه و هدف: افزایش روزافزون نیاز بشر به منابع غذایی و فرآورده های دارویی برای حفظ بقا و بهتر ساختن زندگی موجب شده است تا فنون جدید همچون فنون تراریختی و مهندسی ژنتیک توجه دولتمردان، دانشمندان و تولیدکنندگان را به خود جلب کند. استفاده ی نابجای این فنون می تواند عواقب جبران ناپذیری به همراه داشته باشد که تهدیدی جدی برای حیات محسوب می شود. تغییر در ماهیت زیستی خلقت از موضوعات مهم این فنون به منظور بهینه سازی یا بازسازی مخلوقات موجود برای استفاده در دنیای مدرن در نظر گرفته می شود. در حال حاضر مناقشات زیادی درباره ی به کارگیری این فنون در جهان وجود دارد. روش کار: در این مقاله تلاش شده است تا با مرور آیات قرآن کریم، تفاسیر موجود و مقالات علمی منتشرشده در این باره، محدودیت ها و مجوزهای اشاره شده درباره ی روایی تغییر در خلقت بررسی شود. در این پژوهش همه ی مسائل اخلاقی رعایت شده است و نویسندگان مقاله هیچ گونه تضاد منافعی گزارش نکرده است. یافته ها: این آیات و تفاسیر در مجموع حمایتگر این نکته است که تغییر در خلقت در بُعد فیزیکی بر خلاف بُعد فطری، با حفظ ظرفیت ماهیتی مخلوقات امری شدنی است. نتیجه گیری: بر اساس نتایج پژوهش، دست ورزی مخلوقات در جهت ایجاد وضعیت طبیعی با هدف بهبود عملکرد و کارایی آنها و حفظ اصول اخلاق زیستی مانعی ندارد.