فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵۸۱ تا ۶۰۰ مورد از کل ۶٬۴۰۹ مورد.
حوزههای تخصصی:
Objective: <span class="fontstyle2">Problem Gambling is defined as one of the disorders associated with drug abuse. <span class="fontstyle2">Gambling-related harm can affect multiple domains of life, including financial and health problems, psychological and emotional distress, and impaired social and cultural relationships. The <span class="fontstyle2">aim of this study was investigating the psychometric properties of Problem Gambling Severity Index in Iranian students. Method : <span class="fontstyle2">The method of this study was correlational. The statistical population of this study was all students in the Azarbaijan Shahid Madani University in 2019. The sample size was 211 students (121 girls and 90 boys) that were selected through cluster sampling method and determined based on the fact that at least 5 people are required for each item for factor analysis of the Problem Gambling Severity Index and Addiction Tendency Questionnaire. Results: <span class="fontstyle2">In order to determine the psychometric properties of the Problem Gambling Severity Index, a confirmatory factor analysis method was used. Indirect path coefficients between the components of gambling behavior ( <span class="fontstyle3">β <span class="fontstyle2">= 1, p >0.001) and gambling consequences (( <span class="fontstyle3">β <span class="fontstyle2">=0.97, P >0.001) with the Gambling Severity Index indicate a significant relationship between factors and the whole scale. The study of concurrent validity Gambling Severity Index with Addiction Tendency Questionnaire showed there is a positive and significant relationship between these Questionnaires (r=0.57, p <0/001). The reliability of the scale was obtained 0/79 using Cronbach’s alpha. Conclusion : <span class="fontstyle2">According to the results, it can be said that Problem Gambling Severity Index is a stable and valid tool for examining gambling problems and can be used in Iran.
مقایسه سبک زندگی ارتقادهنده سلامت و ارزشمندی زندگی در افراد با و بدون سابقه ابتلا به کووید-19(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بررسی ابعاد سلامت جسمی و روانی افراد در مواجهه با بحران هایی همچون کرونا اهمیت زیادی دارد و به برنامه ریزی بهتر برای کاهش پیامدهای منفی کمک می کند. این تحقیق با هدف بررسی مقایسه ایی سبک زندگی ارتقادهنده سلامتی و ارزشمندی زندگی افراد با و بدون سابقه ابتلا به کووید-19 انجام شد. روش پژوهش از نوع پس رویدادی (علی - مقایسه ایی) بود. تعداد 272 نفر بزرگسال (124 نفر با سابقه ابتلا به کووید-19 و 148 نفر سالم) به روش نمونه گیری دردسترس و با ارسال لینک به آنها به پرسشنامه سبک زندگی و شاخص ارزشمندی زندگی پاسخ دادند. داده های به دست آمده با استفاده از آزمون آماری تحلیل واریانس چندمتغیره تجزیه وتحلیل شدند. نتایج نشان دادند بین دو گروه در مؤلفه های سبک زندگی ارتقادهنده سلامتی تفاوت معناداری وجود دارد و گروه افراد با سابقه ابتلا به کووید-19 در تمامی مؤلفه های این متغیر نمره پایین تری از گروه بدون سابقه ابتلا کسب کردند؛ ولی در متغیر ارزشمندی زندگی بین دو گروه تفاوت معناداری مشاهده نشد. سبک زندگی ارتقادهنده سلامتی در پاندمی کرونا می تواند در ابتلا به کووید-19 نقش داشته باشد. آموزش مهارت های بهبود و ارتقای سبک زندگی کمک ارزنده ایی برای کاهش پیامدهای آسیب رسان این ویروس در ابعاد جسمانی و روانشناختی افراد جامعه خواهد بود.
مدل شادی: یک مطالعه نظریه داده بنیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مطالعه حاضر با هدف تدوین مدل شادی در استان چهارمحال و بختیاری انجام شد. روش پژوهش، کیفی از نوع داده بنیاد بود که با توجه به قاعده اشباع، تعداد 24 نفر از ساکنان مردم استان چهارمحال و بختیاری ازطریق نمونه گیری هدفمند، انتخاب و مصاحبه و با استفاده از روش مقایسه ای مداوم استرواس و کوربین تحلیل شدند. در دسترسی به نمونه سعی شد افراد مدنظر از تمامی طبقات جنسیتی، سنی و طبقاتی (اقتصادی - اجتماعی) انتخاب شوند. مطلوبیت زندگی به عنوان مقوله مرکزی و باورهای شناختی، هوش هیجانی، سلامت معنوی، سبک زندگی و حمایت اجتماعی به عنوان شرایط علّی و شرایط میانجی سه سطح محیط خانوادگی، محل سکونت و شاخص های سلامت فردی و محیطی ارائه شد. راهبردهای ارتقادهنده شادی نیز به دو دسته مسئله محور و هیجان محور تقسیم شدند که هر کدام شامل زیرطبقات متفاوتی بودند. با توجه به نتایج این مطالعه پیشنهاد می شود در برنامه های ارتقای شادی در افراد به نقش عوامل مختلفی توجه شود که به طور مستقیم و غیرمستقیم بر کیفیت شادی تأثیر می گذارند. همچنین، مدل مفهومی شادی در سایر خرده فرهنگ ها نیز مطالعه شود.
مقایسه چشم انداز زمان، بهزیستی معنوی و بهزیستی روان شناختی در جوانان معتکف و غیر معتکف(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
پژوهش در دین و سلامت دوره ۷ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳
68-79
حوزههای تخصصی:
سابقه و هدف: با توجه به اهمیت تربیت جوانان باایمان در آموزه های دینی ما، نهادهایی فعالیت های مختلفی را برای ترغیب آنان به گرایش به باورها و اعمال دینی سازمان دهی کرده اند که از مهم ترین آنها اعتکاف است که آثار اجتماعی و فردی گسترده ای دارد. این پژوهش با هدف مقایسه چشم انداز زمان، بهزیستی معنوی و بهزیستی روان شناختی در جوانان معتکف و غیرمعتکف شهر تبریز انجام گرفته است. روش کار: روش این مطالعه از نوع علّی-مقایسه ای است. جامعه آماری پژوهش تمامی شرکت کنندگان 35-18 سال در مراسم اعتکاف سال 1397 شهر تبریز بود که از میان آنان 250 نفر انتخاب شدند و به پرسش نامه ها پاسخ دادند. 220 نفر نیز با گروه مطالعه همتا شدند. داده ها با استفاده از آزمون های آمار توصیفی و استنباطی (مانوا) تحلیل شد. در این پژوهش همه موارد اخلاقی رعایت شده است و مؤلفان مقاله تضاد منافعی گزارش نکرده اند. یافته ها: نتایج نشان داد تفاوت معناداری در مؤلفه های زندگی هدفمند، پذیرش خود و نمره کل بهزیستی روان شناختی بین دو گروه معتکف و غیرمعتکف وجود داشت (01/0>P). میانگین مؤلفه بهزیستی مذهبی در گروه غیرمعتکف به طور معناداری بالاتر بود (01/0>P)؛ درنهایت، میانگین گذشته منفی، آینده و حال تقدیرگرا در گروه معتکف و میانگین حال لذت گرا در گروه غیرمعتکف به طور معناداری بالاتر بود (01/0>P). نتیجه گیری: بر اساس یافته های به دست آمده، شرکت در فعالیتی دینی مانند اعتکاف احتمالاً فرصتی برای بهسازی، تهذیب نفس و ارتقای فضیلت های انسانی برای شرکت کنندگان در آن به شمار می آید. افراد با شرکت در این مراسم معنوی تلاش می کنند تا با گذشته منفی خود مقابله و اهداف زندگی خود را بازسازی کنند و به کمال دست یابند. این نتایج می تواند راهکار های ارزشمندی در تمهید ارتقای بهداشت روانی جامعه به همراه داشته باشد.
رابطه بین آمیختگی شناختی، حس انسجام، نشخوار فکری و پریشانی روان شناختی در بیماران مبتلابه سرطان:نقش میانجی بد تنظیمی هیجان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مطالعه حاضر با هدف بررسی رابطه بین آمیختگی شناختی، حس انسجام، نشخوار فکری و پریشانی روان شناختی در بیماران مبتلابه سرطان با نقش میانجی بدتنظیمی هیجان انجام شد. در قالب یک پژوهش همبستگی از نوع مدل سازی معادلات ساختاری از بینتمامی بیماران زن و مرد مبتلا به یکی از انواع سرطان های(پستان، خون، رحم، حنجره و روده بزرگ) مراجعه کننده به بیمارستان ها و دیگر مراکز درمانی خصوصی و دولتی شهر تهران در سه ماهه دوم سال 1399 با استفاده از روش نمونه گیری دردسترس 200 نفر انتخاب شدند. مقیاس DASS-21، مقیاس نشخوارفکری، مقیاس دشواری در تنظیم هیجان، پرسش نامه حس انسجام و پرسش نامه آمیختگی شناختی جهت گردآوری یافته ها مورد استفاده قرار گرفت. داده ها با استفاده از روش پیشرفته آماری مدل یابی معادلات ساختاری، با کاربرد نرم افزار Smart pls3 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. در مرحله نخست نتایج نشان داد که مدل مفروض مبنی بر رابطه بین آمیختگی شناختی، حس انسجام، نشخوار فکری و پریشانی روان شناختی در بیماران مبتلابه سرطان با نقش میانجی بدتنظیمی هیجان از برازش لازم با یافته ها برخوردار است. در ادامه نتایج به دست آمده از ضرایب رگرسیونی استاندارد مدل مفروض پژوهش، رابطه مستقیم بین نشخوار فکری با بدتنظیمی هیجانی (001/0P=؛ 50/11=T؛638/0=β) و رابطه بدتنظیمی هیجانی با پریشانی روان شناختی در بیماران مبتلا به سرطان را مورد تائید قرار داد (001/0P=؛ 48/5=T؛514/0-=β). درحالی که رابطه مستقیم بین آمیختگی شناختی و پریشانی روان شناختی (096/P=؛ 66/1=T؛198/0=β) و بین حس انسجام با پریشانی روان شناختی (472/P=؛ 719/0=T؛041/0-=β) دربیماران مبتلا به سرطان مورد تائید قرار نگرفت. همچنین تجزیه و تحلیل یافته های پژوهش حاکی از نقش میانجی کامل بدتنظیمی هیجانی در رابطه بین آمیختگی شناختی و حس انسجام با پریشانی روان شناختی بود، درحالی که بدتنظیمی هیجانی بین نشخوار فکری و پریشانی روان شناختی نقش میانجی جزئی داشت. از این رو با توجه به روابط ساختاری بین متغیرهای مورد بررسی و مشخص شدن نقش بدتنظیمی هیجانی به عنوان متغیر میانجی در این رابطه، می تواند گام نخست در جهت شناسایی متغیرهای دخیل در پریشانی روان شناختی در بیماران مبتلا به سرطان و به دنبال آن طراحی و به کارگیری برنامه های آموزشی و توان بخشی مبتنی بر شواهد در جهت کاهش درد و رنج روان شناختی در بیماران مبتلا به سرطان باشد و مورد توجه تیم سلامت روان این بیماران قرار گیرد.
مقایسه اثربخشی آموزش معنامحور تحصیلی و آموزش روانشناسی مثبت نگر بر خوش بینی تحصیلی و معنای تحصیلی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف مقایسه اثربخشی آموزش معنامحور تحصیلی و آموزش روانشناسی مثبت نگر بر خوش بینی تحصیلی و معنای تحصیلی دانش آموزان ایرانی ساکن دانمارک اجرا شد. روش پژوهش، نیمه آزمایشی در سه مرحله پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری دو ماهه بود. جامعه آماری دانش آموزان 12 تا 18 ساله ایرانی ساکن شهر کپنهاگ دانمارک در زمستان 2021 بود. 60 نفر ازطریق نمونه گیری دردسترس بر مبنای ملاک های ورود، انتخاب و به طور تصادفی در سه گروه (هر گروه 20 نفر) گمارده شدند. پرسشنامه خوش بینی تحصیلی و معنای تحصیل برای سنجش متغیرهای وابسته استفاده شد. گروه آموزش معنامحور تحصیلی و آموزش روانشناسی مثبت نگر طی 10 جلسه آموزش داده شدند. داده ها ازطریق تحلیل کواریانس چند متغیری تحلیل شدند. نتایج نشان می دهند در مرحله پس آزمون در خوش بینی تحصیلی و معنای تحصیلی به ترتیب بین گروه آموزش معنامحور تحصیلی و گروه آموزش مثبت نگر با گروه کنترل تفاوت معناداری وجود دارد. در خوش بینی تحصیلی بین دو گروه آموزش تفاوت معناداری مشاهده نشد؛ به هرحال، آموزش معنامحور تحصیلی نسبت به آموزش مثبت نگر در معنای تحصیلی دارای اثربخشی بالاتری بود. همچنین، نتایج نشان دادند در مرحله پیگیری در متغیر خوش بینی تحصیلی و معنای تحصیل بین گروههای پژوهش تفاوت معناداری وجود ندارد. براساس نتایج، آموزش معنامحور تحصیلی و آموزش مثبت نگر، دو روش مؤثر برای ارتقای خوش بینی و معنای تحصیلی دانش آموزان ایرانی ساکن دانمارک هستند.
بررسی ویژگی های روان سنجی مقیاس شغل خوب و انطباقی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با توجه به این که کارکنان به دنبال مشاغلی هستند که در آن امکانات اولیه مرتبط با زمینه شغلی را دارا باشد و حق انتخاب و استقلال داشته باشند، هدف از این پژوهش بررسی ویژگی های روان سنجی مقیاس شغل خوب و انطباقی دافی و همکاران در کارکنان بیمارستان مشهد بود تا این مسئله مورد بررسی قرار گیرد. بدین منظور نمونه ای شامل 180 نفر از کارکنان به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و پرسش نامه های شغل خوب و انطباقی دافی و همکاران، حمایت اجتماعی ادراک شده زیمن، سازگاری شغلی بل و خشنودی شغلی تسو و ایگان را تکمیل کردند. بررسی همسانی درونی سؤالات پرسش نامه با روش آلفای کرونباخ و همبستگی هر سؤال با نمره کل آزمون نشان داد سؤالات این مقیاس از همسانی درونی قابل قبولی برخوردارند. به منظور بررسی روایی مقیاس شغل خوب و انطباقی از چند روش استفاده شد. اول تحلیل عامل اکتشافی با روش مؤلفه های اصلی و چرخش واریماکس، مطابق با انتظار نشان داد که 15 ماده پرسشنامه شغل خوب و انطباقی روی پنج عامل شرایط کار ایمن، دسترسی به امکانات بهداشتی، پرداختی مناسب، اوقات فراغت و ارزش های مکمل بار می گذارند. دوم، تحلیل عاملی تأییدی نشان داد روی هر پنج عامل به طور مجزا سه ماده به طور معنی داری بار گذاشتند و مدل پنج عاملی برازش خوبی با داده ها دارد. سوم، نتایج حاصل از بررسی روایی همگرا نشان داد میان نمره کل مقیاس و نمرات خرده مقیاس های شرایط کار ایمن، دسترسی به امکانات بهداشتی، پرداختی مناسب، اوقات فراغت و ارزش های مکمل همبستگی مثبت وجود دارد. همچنین، همبستگی مقیاس شغل خوب و انطباقی با خشنودی شغلی (59/0)، سازگاری شغلی (26/0) و حمایت اجتماعی (30/0) محاسبه شد. نکته ای که باید به آن توجه کرد این بود که خود مقیاس شغل خوب و انطباقی در محیط کار می تواند بهتر پنج عامل شرایط کار ایمن، دسترسی به امکانات بهداشتی، پرداختی مناسب، اوقات فراغت و ارزش های سازمانی را پیش بینی کند. در مجموع یافته های پژوهش نشان دادند که مقیاس شغل خوب و انطباقی همسان با پژوهش های انجام شده در غرب از پنج عامل تشکیل شده است و از روایی و پایایی قابل قبولی برخوردار است. در نتیجه می توان از این پرسشنامه برای سنجش این سازه در کارکنان ایرانی استفاده کرد.
نقش واسطه ای خود شفقت ورزی در رابطه بین تعهد اجتماعی و عزت نفس با سازگاری شغلی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی نقش واسطه ای خود شفقت ورزی در رابطه بین تعهد اجتماعی و عزت نفس با سازگاری شغلی انجام شد. روش پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی بود. 480 نفر از کارکنان زن و مرد شاغل در اداره آموزش و پرورش منطقه 19 شهر تهران در سال 1399- 1398 به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب و به پرسش نامه های خودشفقت ورزی نف (2003)، تعهد اجتماعی کارول (1991)، عزت نفس روزنبرگ (1989) و سازگاری شغلی دیویس و لافتکوویس (1984) پاسخ دادند. تحلیل داده ها با استفاده از الگویابی معادلات ساختاری و در نرم افزار AMOS-24 انجام شد. نتایج نشان داد که تعهد اجتماعی دارای اثر مثبت مستقیم و معنی دار بر سازگاری شغلی است (01/0P<)، و خود شفقت ورزی نیز بر سازگاری شغلی اثر مستقیم و معنی دار دارد (01/0P<). هم چنین، اثر غیر مستقیم تعهد اجتماعی و عزت نفس بر سازگاری شغلی با واسطه خودشفقت ورزی معنی دار بود (01/0P<). با توجه به نتایج پژوهش پیشنهاد می شود خود شفقت ورزی به عنوان یک برنامه آموزشی مورد توجه مشاوران و روان شناسان مدرسه قرار گیرد.
سنجشِ بنیان های روشی و شناختیِ نظام نامه اصول اخلاقی مشاورۀ ایالات متحده آمریکا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نظام نامه اصول اخلاقی مشاوره ایالات متحده آمریکا دارای بنیان های معرفت شناختی و پیش فرض های عقیدتی معینی است که سنجش و نقد آنها اهمیت بسزایی دارد. این نظام نامه (ACA)، یکی از شناخته شده ترین و پرداخته ترین نمونه ها در نوع خود است که الگوی بسیاری از دیگر موارد تدوین نظام نامه های اخلاقی این حوزه در دیگر کشورها بوده است. درنتیجه یافتن ساختار و مفروضات معرفتی ای که این نظام نامه را شکل داده است، در تشخیص گرایشِ اساسی دیگر نظام نامه ها و کاستی های آنها اهمیت بسزایی دارد. به دیگر سخن پژوهش در روح کلیِ حاکم بر این نظام نامه و یافتن پیش زمینه های نظری و پیش انگاره های فرهنگی− نگرشی بر سازنده بستر کلیِ آن می تواند در جُستارهای معطوف به تدوین نظام نامه های اخلاقی دیگر کشورها، از جمله کشور خودمان و پرهیز از تکرار برخی خطاهای احتمالی آن در تحقق این مهم ضروری باشد. درنتیجه پرسش بنیادین پژوهش پیشِ رو چیستی اساس معرفتی و مفروضات فرهنگی و نگرشی مستتر در ACA است. می خواهیم ببینیم که کُدهای اخلاقی این نظام نامه از چه زمینه فرهنگی و عقیدتی ای صادر شده و این امر آن را دچار چه نواقصی کرده است؛ برای تحقق این مهم برخی رئوس توصیه های اخلاقی آن را با استناد به این فرض که امر روان شناختی از امر دینی و امر اخلاقی متمایز نیست و نوعی وحدت درونی میان آنها وجود دارد، مورد واکاوی قرار می دهیم. خواهیم دید که بنیاد معرفت شناختیِ این نظام نامه بر برخی مفروضات و برداشت های لیبرالیسم غربی از چیستی انسان، انکار یا اغماض در برابر وجهِ معنوی و فرامادی انسان و نیز فردگرایی در روشِ شناخت استوار است. بدین منظور نخست نقدی پایه ای در مورد بنیان های معرفت شناختی و روش شناختی این نظام نامه طرح می کنیم و سپس در این سنجش انتقادی به عناصرِ ساختاریِ آن می پردازیم.
شناسایی عوامل توانمندساز سرمایه انسانی در رابطه با ارتقای عملکرد سازمان های فرهنگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کارکنان سازمان های فرهنگی دارای ویژگی هایی هستند که آن ها را از سایر کارکنان مجزا کرده لذا، بالندگی سرمایه انسانی در آن ها نیاز به مدل خاصی دارد. تحقیق حاضر با هدف شناسایی تم های کلیدی بالندگی سرمایه انسانی برای توانمندسازی کارکنان به منظور تعالی سازمان های فرهنگی، تعیین ارزش و اولویت هر تم انجام شد. این تحقیق به صورت آمیخته انجام گردید. مرحله کیفی از روش تحلیل محتوای کیفی منابع و مقالات ارائه شده در سال های 2014 و 1393 به بعد انجام شد. مرحله کمی از روش دلفی فازی که جامعه آماری آن را تعداد 50 نفر از استادان، مدیران و کارشناسان فرهنگی تشکیل داده، و حجم نمونه برابر 12 نفر واجدین شرایط دلفی بودند، انجام شد. بخش کیفی بر اساس مراحل تحلیل محتوای کیفی و کدگذاری و مقوله بندی داده ها انجام شد. در بخش کمی نتایج حاصل از تحلیل محتوا به صورت دلفی فازی در معرض نظرات خبرگان قرار داده شد، با تکنیک های فازیِ مثلثی مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت و اولویت بندی گردید. نتایج بیانگر این است که نگاه به توسعه سرمایه انسانی در سازمان های فرهنگی باید به سمت کارکنان فرهنگی تغییر جهت دهد. تم های به دست آمده برای توسعه سرمایه انسانی به ترتیب اولویت عبارت از شرایط عمومی کارکنان (انگیزشی) با مقدار قطعی 8 از 10، فرهنگ سازمانی با مقدار قطعی شده 92/7 از 10، هوش اخلاقی با امتیاز 56/7 از 10، هوش فرهنگی با 92/6 از 10 و هوش معنوی با مقدار 27/6 از 10 هستند. مقوله های شرایط عمومی عبارت است از: برنامه ریزی منابع انسانی، ویژگی های فردی، قابلیت های شغلی، شرایط سازمانی و فنون مدیریتی. فرهنگ سازمانی شامل مقوله های: رسالت، سازگاری، درگیر شدن، انطباق پذیری، فاصله قدرت، ابهام گریزی، آینده نگری، فردگرایی/ جمع گرایی، اجتناب از زیاده روی، زنانگی/ مردانگی و نمادسازی. مقوله های هوش اخلاقی؛ همدردی و هوشیاری، رفتار منصفانه و خودکنترلی، توجه و احترام، مهربانی و صبر و بردباری است. هوش فرهنگی شامل مقوله های؛ انگیزشی- احساسی، فراشناختی، شناختی و رفتاری است و مقوله های هوش معنوی عبارت از؛ خودآگاهی، خودانگیختگی، چشم انداز محوری، کل نگری، نوعدوستی، استقبال از تفاوت، استقلال رأی، تواضع و فروتنی، طرح چراهای بنیادی، توانایی تغییر چارچوب ذهنی و حس تعهد به رسالت سازمان است.
رابطه بهداشت روانی و انضباط اجتماعی با توانمندی های فردی در اجرای مأموریت های سازمانی کارکنان نیروی انتظامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی نظامی سال ۱۲ تابستان ۱۴۰۰ شماره ۴۶
117 - 136
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش، تعیین رابطه بهداشت روانی و انضباط اجتماعی با توانمندی های فردی در اجرای مأموریت های سازمانی کارکنان نیروی انتظامی بود. این پژوهش ازنظر هدف، کاربردی و روش آن توصیفی- همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه کارکنان شاغل در نیروی انتظامی شهر بادرود بود که تعداد آنها 500 نفر در سال 1398 گزارش شده بود. باتوجه به جدول کرجسی و مورگان، تعداد نمونه موردنیاز 217 نفر (197 نفر مرد و 20 نفر زن) برآورد شد. برای نمونه گیری، از روش نمونه گیری تصادفی ساده، استفاده شد. ابزار گرداوری اطلاعات شامل پرسشنامه بهداشت روانی شاه محمدی (1372)، پرسشنامه انضباط اجتماعی نوذرزاده آرانی (1398) و پرسشنامه توانمندی فردی اسپریتزر (1995) بود. داده ها با استفاده از روش های آماری ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل مسیر مورد تحلیل قرار گرفتند. یافته های پژوهش نشان داد که بین بهداشت روانی با انضباط اجتماعی در اجرای مأموریت های سازمانی کارکنان نیروی انتظامی، رابطه وجود دارد (003/0>P). بین بهداشت روانی با توانمندی های فردی در اجرای مأموریت های سازمانی کارکنان نیروی انتظامی رابطه وجود دارد (001/0>P). بین انضباط اجتماعی با توانمندی های فردی در اجرای مأموریت های سازمانی کارکنان نیروی انتظامی، رابطه وجود دارد (001/0>P). بنابراین می توان نتیجه گرفت که سازمان های متولی باید نسبت به شناسایی و فراهم کردن زمینه های انضباط اجتماعی و بالابردن بهداشت روانی کارکنان اقدام نمایند که به افزایش توانمندی های فردی منجر می شود.
بررسی ارتباط فریضه نماز با میزان افسردگی و نوع سبک های هویتی دانشجویان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
پژوهش در دین و سلامت دوره ۷ تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲
28-40
حوزههای تخصصی:
سابقه و هدف: با توجه به فراوانی عوامل استرس زا در دانشجویان علوم پزشکی و آثار مخرب افسردگی و تشکیل نشدن هویت بر زندگی شخصی و کاری آنان و با توجه به تأثیرات عمیق و شگرف اعمال مذهبی و در صدر این اعمال نماز در سلامت روان قشر دانشجو و لحاظ موارد ضد و نقیض در این زمینه، پژوهشگران بر آن شدند تا این مطالعه را با هدف تعیین ارتباط فریضه نماز با میزان افسردگی و نوع سبک های هویتی دانشجویان مجتمع آموزش عالی سلامت کاشمر طراحی و اجرا نمایند. روش کار: در این مطالعه توصیفی- همبستگی از نوع مقطعی، تعداد 129 نفر از دانشجویان مجتمع آموزش عالی سلامت کاشمر که معیارهای ورود به مطالعه را داشتند به صورت آمارگیری تمام شماری در سال 1397 وارد مطالعه شدند. روش جمع آوری داده ها به این صورت بود که پس از توضیح اهداف پژوهش، شرکت کنندگان پرسش نامه های جمعیت شناختی، افسردگی دانشجویان(USDI) و سبک های هویتی (ISI-6G) را تکمیل کردند. داده ها پس از جمع آوری با آزمون های آماری توصیفی و ضریب همبستگی تجزیه و تحلیل شد. در این پژوهش همه موارد اخلاقی رعایت شده است و مؤلفان مقاله تضاد منافعی گزارش نکرده اند. یافته ها: طبق نتایج نمره میانگین افسردگی آزمودنی ها 99/26±18/63 و بالاترین نمره سبک های هویتی مربوط به گویه اطلاعاتی و هنجاری به ترتیب با نمره 09/6±55/40 و 24/5±22/33 بود. بین متغیّر اقامه نماز، التزام به اقامه نماز و شرکت در نماز جماعت با میزان افسردگی و سبک هویت هنجاری دانشجویان ارتباط معنی داری وجود داشت. دانشجویانی که به اقامه فریضه نماز اهتمام می ورزیدند سطح افسردگی کمتر و سطح هویت بالا و همچنین دانشجویانی که در نماز جماعت به صورت همیشگی شرکت می کردند پایین ترین سطح افسردگی و بالاترین سطح گویه های اطلاعاتی، هنجاری، اجتنابی و تعهد را داشتند. نتیجه گیری: با توجه به یافته های مطالعه حاضر مبنی بر ارتباط فریضه نماز با افسردگی و سبک های هویتی دانشجویان، می توان با سیاست گذاری مؤثر در فرهنگ سازی صحیح اقامه نماز در دانشگاه ها، موجبات ارتقای سطح هویتی و کاهش سطح افسردگی دانشجویان را مهیا ساخت.
تأثیر نگرش بر رفتار کارکنان علمی و ستادی در مؤسسات آموزشی و تربیتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
«نگرش» طرز برداشت هر فرد از پدیده خاص یا موضوع خاصی است و درنتیجه نگرش شغلی نوع احساس فرد نسبت به شغل خاص می باشد؛ در این پژوهش به منظور بررسی تأثیر نگرش بر رفتارهای (بهنجار و نابهنجار) در مراکز آموزشی و تربیتی با رویکردی اسلامی و در پاسخ به چگونگی این تأثیر با روشی توصیفی−تحلیلی مطالعه شده است؛ برای گردآوری اطلاعات از روش کتابخانه ای و اسنادی بهره گیری شده و تحلیل یافته ها با روش «تحلیل محتوا ناظر به تحلیل اجتهادی» انجام پذیرفته است؛ نتایج بررسی ها در این پژوهش نشان می دهد که: 1. نگرش های اصلی دربرگیرنده نگرش های ایمانی، کفری و منافقانه می باشد که به عنوان یک سیستم دارای عناصر درون دادی (عنصر شناختی)، فرایندی(عنصر عاطفی) و برون دادی (عنصر رفتاری) است؛ 2. نتایج پژوهش نشان می دهد هنگامی که در یک مؤسسه آموزشی و تربیتی به موضوعی توجه می کنیم و نسبت به آن شناخت می یابیم؛ مؤلفه اول شناختی، یعنی ایمانی حاصل شده و زمانی که در ارتباط با شناخت خود، سوگیری و جهت گیری عاطفی می کنیم، مؤلفه قلبی ظاهر می شود و درنهایت براساس شناخت و جهت گیری عاطفی، کیفیت رفتار علمی، آموزشی و تربیتی خود را تعیین می کنیم؛ 3. دستاورد دیگر در ارتباط تنگاتنگ مؤلفه های نگرش با رفتار بهنجار و یا نابهنجار کارکنان آموزشی و علمی است؛ 4. در یک نتیجه کلی می توان ادعا کرد که نگرش های کارکنان علمی در مؤسسات آموزشی بر رفتارهای بهنجار و نابهنجار تأثیر دارد.
اثر استراتژی خودرهبری بر موفقیت کارراهه با نقش میانجی کارراهه پروتیین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با رشد و توسعه سازمان ها، حرکت به سمت ساختارهای غیرمتمرکز و افقی ، نظارت مستقیم بر عملکرد کارکنان توسط مدیران به امری دشوار و تا حد زیادی غیرممکن مبدل شد. خود رهبری اثرات قابل توجهی بر سازمان ها می گذارد؛ از جمله اثرات خود رهبری می تواند به خشنودی شغلی، خلاقیت و نوآوری اشاره کرد. از این رو، هدف این پژوهش بررسی تأثیر استراتژی خودرهبری بر موفقیت مسیر شغلی با نقش میانجی مسیر شغلی پروتیین می باشد. پژوهش حاضر، برحسب هدف از نوع تحقیقات کاربردی، از نظر روش جمع آوری اطلاعات کتابخانه ای و میدانی و از نظر نوع داده ها توصیفی پیمایشی می باشد. جامعه آماری پژوهش، شامل کلیه کارکنان شعب سازمان امور مالیاتی استان لرستان می باشد، که با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی ساده، و طبق جدول مورگان، 72 نفر انتخاب شده اند. داده ها با استفاده از پرسش نامه های استاندارد خودرهبری، موفقیت مسیر شغلی و مسیر شغلی پروتئین جمع آوری گردید. داده های جمع آوری شده با استفاده از روش حداقل مربعات جزئی و با نرم افزار Smart PLS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که مسیرهای مستقیم استراتژی خودرهبری به موفقیت کارراهه، استراتژی خودرهبری به کارراهه پروتیین و کارراهه پروتیین به موفقیت کارراهه مثبت و معنی دار می باشد. هم چنین، نقش میانجی کارراهه پروتیین در رابطه بین استراتژی خودرهبری و موفقیت کارراهه تأیید شد. در مجموع، با توجه به نتایج پژوهش حاضر پیشنهاد می گردد که جهت ارتقای استراتژی خودرهبری و هم چنین ارتقای سطح مهارت کارکنان سازمان ها، کارگاه های آموزشی مرتبط طراحی و برگزار گردد.
رابطه سبک زندگی اسلامی و عوامل شخصیت با شادکامی و بهباشی روان شناختی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
روانشناسی و دین سال ۱۴ بهار ۱۴۰۰ شماره ۱ (پیاپی ۵۳)
97-113
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش، بررسی نقش سبک زندگی اسلامی و پنج عامل بزرگ شخصیت در بهباشی روان شناختی و شادکامی بود. جامعه پژوهش دانشجویان و طلاب شهر قم دادند که با استفاده از نمونه گیری در دسترس، 911 دانشجو و طلبه به عنوان گروه نمونه انتخاب شدند و به پرسش نامه های سبک زندگی اسلامی (ILST-75)، پاسخ دادند. نتایج به دست آمده نشان داد که بین سبک زندگی اسلامی و خرده مقیاس های آن، با بهباشی روان شناختی و شادکامی رابطه مثبت و معنادار وجود دارد. همچنین رابطه معنادار صفات شخصیت با بهباشی و شادکامی بود. نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد که سبک زندگی اسلامی و خرده مقیاس های آن، شامل مالی، اخلاق و زمان شناسی و صفات شخصیتی برون گرایی و گشودگی، به تجربه قابلیت پیش بینی شادکامی را دارند. همچنین در پیش بینی بهباشی روان شناختی، نتایج رگرسیون نشان داد که سبک زندگی اسلامی و خرده مقیاس های اخلاق، زمان شناسی، امنیتی، عبادی، تفکر و علم و مالی و صفات شخصیتی توافق، گشودگی به تجربه، ثبات هیجانی و برون گرایی، توان پیش بینی بهباشی روان شناختی را دارند. بنابراین، تقویت پایبندی های دینی - اسلامی می تواند موجب تقویت و افزایش شادکامی و بهباشی روان شناختی در افراد شود و توجه به صفات شخصیتی افراد، می تواند بسیاری از تغییرات شادکامی و بهباشی در افراد را موجب شود.
تحلیل روان شناختی میهمانی بر اساس منابع اسلامی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش تحلیل روان شناختی مهمانی بر اساس منابع اسلامی است. با توجه به اجتماعی بودن انسان، ارائه الگوهای کامل در این عرصه برای رسیدن به نقطه مطلوب ضروری است. بهترین الگو معصومین(علیهم السلام) هستند. بدین منظور مطالب مرتبط با مهمانی در منابع روایی جمع آوری و سپس با روش تفسیر محتوای متون دینی، تحلیل شد. یافته های پژوهش نشان داد وظایف میزبان شامل نیت الهی داشتن، در اختیار نهادن آنچه مهمان نیاز دارد، استقبال گرم از مهمان، عدم فخرفروشی در پذیرایی، پرهیز از تکلف و سختی، مراقبت از مهمان در خطرات و بدرقه مهمان است و وظایف مهمان شامل قبول دعوت مهمانی، پرهیز از مهمانی ناخوانده، با آراستگی رفتن، اطاعت از میزبان، دعا کردن و استفاده از کلمات زیبا در حق میزبان است. این سنت علاوه بر تجلیات و صورت های نمادین که بیان گر سبک زندگی اسلامی است، دارای آثار و کارکردهایی است که مجموع حیات اجتماعی مسلمین را تحت تأثیر قرار داده و سهم به سزایی در پیشرفت تمدن سازی اسلامی به عهده می گیرد این آثار که درواقع یافته های نوی این پژوهش می باشند عبارت اند از: آثار دینی از جمله ریزش گناهان، صحت و سلامت و فرصت آموزش را در پی خواهد داشت و آثار روان شناختی پیوند جویی، مهارت ابراز وجود، همجواری، ابراز عواطف، همدلی و شایستگی و صمیمیت را به همراه دارد. توصیه می شود بر اساس یافته های این پژوهش، پرسش نامه مهمانی با رویکرد اسلامی تدوین شود.
تدوین و اعتباریابی بسته آموزشی توکل بر خدا مبتنی بر رویکرد شناخت درمانی و بررسی کارآمدی آن بر میزان تعارضات زناشویی، کیفیت، معنا و رضایت از زندگی مهاجران افغانستانی ساکن مشهد(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
تعارضات زناشویی، کیفیت، معنا و رضایت از زندگی، ازجمله عواملی است که موجب بهبود سلامت زندگی افراد جامعه می شوند و کاهش تعارضات، افزایش کیفیت، رضایت و معنای زندگی موجب پیشگیری از تحمیل آسیب های جبران ناپذیر به جامعه خواهد شد. این پژوهش با هدف بررسی کارآمدی آموزش گروهی مفهوم توکل به خدا، بر تعارضات زناشویی، کیفیت، معنا و رضایت از زندگی زوج های مهاجر افغانستانی ساکن شهر مشهد صورت گرفت. روش این پژوهش، از نوع ترکیبی شامل بخش کیفی و بخش کمی بود. در بخش کیفی، بسته آموزشی توکل بر خدا مبتنی بر رویکرد شناخت درمانی به روش تحلیل محتوا و اعتباریابی آن، به روش محاسبه روایی محتوایی انجام شد و روش پژوهش در بخش کمّی، از نوع شبه آزمایشی طرح پیش آزمون پس آزمون با گروه کنترل بود. چهارده زوج (28 نفر)، به صورت تصادفی به دو گروه آزمایش و کنترل تقسیم شدند. قبل و بعد از اجرای مداخله، پرسش نامه های تعارضات زناشویی، کیفیت، رضایت و معنای زندگی مورد استفاده قرار گرفت. یافته ها حاکی از این است که بسته آموزشی توکل به خدا بر میزان تعارضات زناشویی، کیفیت، رضایت و معنای زندگی اثر دارد (01/0 ≥ P) و آموزش گروهی بسته آموزشی توکل به خدا بر تعارضات زناشویی، کیفیت، معنا و رضایت از زندگی مؤثر است.
اثربخشی آموزش برنامه ارتقای هوش سازمانی بر مؤلفه های آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پ ژوهش با هدف بررسی اثربخشی آموزش هوش سازمانی بر مؤلفه های آن در کارکنان ستادی یکی از صنایع وزارت دفاع انجام شد. پژوهش حاضر، یک مطالعه شبه آزمایشی به شیوه پیش آزمون، پس آزمون با گروه گواه بود. بدین منظور از بین کارکنان ستادی یکی از صنایع وزارت دفاع با روش نمونه گیری در دسترس 32 نفر انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (16 نفر) و گواه (16 نفر) قرار گرفتند. بسته محقق ساخته آموزش هوش سازمانی طی 11 جلسه دو ساعته برای گروه آزمایش اجرا شد. در طول این مدت گروه گواه هیچ گونه آموزشی دریافت نکردند. هر دو گروه مقیاس محقق ساخته هوش سازمانی را در مراحل پیش آزمون و پس آزمون تکمیل کردند. داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS-19 تحلیل شد. نتایج تحلیل کوواریانس چند متغیری نشان داد که بین دو گروه آزمایش و گواه در کلیه مؤلفه های هوش سازمانی به جز مدیریت دانش تفاوت معنی داری وجود دارد و میانگین نمرات گروه آزمایش در این مؤلفه ها در مرحله پس آزمون از گروه گواه بیشتر بود (001/0≥p). هوش سازمانی از جمله عواملی است که بر افزایش بهره ورى سازمان ها و عملکرد مطلوب کارکنان تأثیر دارد، بنابراین انجام اقداماتی برای ارتقای سطح این متغیر توصیه می شود.
Predicting Dimensions of Psychological Capital Based on Humor Styles among Medical Students(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Objective : Health psychology focuses on health promotion and disease prevention. One of the factors that is related to the promotion of mental health is the sense of humor which can be influenced by the components of psychological capital. This study aims to predict the psychological capital dimensions based on the humor styles among the medical students of Tarbiat Modares University. Method : This study is descriptive correlational and the statistical population consisted of all medical students of Tarbiat Modarres University. The participants of the study were 120 who were selected through volunteer sampling. Data were collected by the Luthans Psychological Capital Inventory and Martin’s Humor Style Scale. Data were analyzed through Pearson’s correlation coefficient and multiple regression analysis. Results : Results showed that self-efficacy and hopefulness have a positive significant relationship with adaptive humor styles, but the relationship between self-efficacy and hopefulness with maladaptive humor styles was negative. Also, there was no significant relationship between resilience and all four humor styles. Conclusion : By strengthening adaptive humor styles, it is possible to increase the psychological capital of students to help their mental health.
رابطه تفکر دیالکتیک و همدلی با بهزیستی معنوی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
پژوهش در دین و سلامت دوره ۷ بهار ۱۴۰۰ شماره ۱
23-35
حوزههای تخصصی:
سابقه و هدف: در سال های اخیر علاقه به مطالعه بهزیستی معنوی و شناسایی عوامل شناختی و عاطفی اثرگذار بر آن رشد و اهمیت زیادی پیدا کرده است. نظریات فراانتزاعی، تفکر دیالکتیک را شرط دستیابی به همدلی و بهزیستی معنوی می داند. بنابراین، هدف اصلی از این پژوهش بررسی رابطه تفکر دیالکتیک و همدلی با بهزیستی معنوی بزرگسالان بود. روش کار: روش پژوهش حاضر مقطعی از نوع توصیفی-همبستگی است. جامعه آماری پژوهش تمامی افرادی بودند که در فاصله سنی جوانی تا سالمندی (20 تا 60) در شهر اصفهان در سال 1396 ساکن بودند؛ از میان این افراد 450 نفر به روش نمونه گیری دردسترس انتخاب شدند و با توجه به هدف مقایسه تحولی در چهار گروه 20 تا 29، 30 تا 39، 40 تا 49 و 50 تا 60 سال قرار گرفتند. ابزارهای استفاده شده در این پژوهش عبارت بود از پرسش نامه های بهزیستی معنوی، باورهای پارادایم اجتماعی و واکنش بین فردی. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از تحلیل رگرسیون و واریانس استفاده شد. در این پژوهش همه موارد اخلاقی رعایت شده است و مؤلفان مقاله تضاد منافعی گزارش نکرده اند. یافته ها: نتایج به دست آمده نشان می دهد که تفکر دیالکتیک و همدلی رابطه خوب با خدا، خود و دیگران را پیش بینی کرد و تفکر دیالکتیک نقش مهم تری نسبت به همدلی در پیش بینی بهزیستی معنوی بزرگسالان داشت. نتایج تحلیل واریانس نیز نشان می دهد که سطوح سنی و دین داری از نظر بهزیستی معنوی تفاوت معناداری داشت. نتیجه گیری: بر اساس یافته ها می توان گفت تفکر دیالکتیک و راهبردهای همدلی در کنار دین داری نقش مهمی در بهبود روابط با خدا، دیگران و بهزیستی معنوی دارند و با پیشرفت سطح دین داری، بهزیستی معنوی نیز افزایش می یابد. علاوه براین، بزرگسالی دوران تکمیل رشد معنوی است.