فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶۸۱ تا ۷۰۰ مورد از کل ۱٬۲۷۰ مورد.
اثربخشی آموزش راهبردهای شناختی و فراشناختی بر کاهش اضطراب امتحان
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر، با هدف بررسی اثربخشی آموزش راهبردهای شناختی و فراشناختی بر اضطراب امتحان انجام شد. جامعه آماری این پژوهش 386 نفر دانش آموز دختر رشتة تجربی دورة پیش دانشگاهی ناحیه یک آموزش و پرورش شهر همدان در نیمسال اول سال تحصیلی 87-1386 را شامل می شد که بر روی آنها آزمون اضطراب امتحان اجرا شد. سپس پرسشنامه راهبردهای شناختی و فراشناختی بر روی افراد دارای اضطراب امتحان بالا (126نفر) اجرا شد و افراد دارای اضطراب امتحان بالا و ناآشنا با راهبردهای شناختی و فراشناختی (56 نفر) به عنوان نمونه اصلی پژوهش انتخاب شده و به روش تصادفی ساده در دو گروه 28 نفری آزمایش و کنترل جایگزین گردیدند. برای گردآوری داده ها از پرسشنامة استاندارد شدة راهبردهای شناختی و فراشناختی و آزمون اضطراب امتحان (TAI) استفاده شد که در قالب پیش آزمون و پس آزمون برای هر دو گروه اجرا گردید. روند اجرا بدین صورت بود که آزمودنیهای گروه آزمایش پس از اجرای پیش آزمون تحت آموزش هشت جلسه ای راهبردهای شناختی و فراشناختی قرار گرفتند و پس از اتمام دوره آموزش، پس آزمون راهبردهای شناختی و فراشناختی و آزمون اضطراب امتحان برای هر دو گروه اجرا شد. به منظور تحلیل آماری فرضیه ها از آزمون t مستقل برای مقایسه میانگین های دو گروه و از آزمون t همبسته برای مقایسه میانگین های پیش آزمون و پس آزمون در گروه آزمایش استفاده گردید. یافته ها نشان دادند که آموزش راهبردهای شناختی و فراشناختی به دانش آموزان موجب آشنایی و استفاده بیشتر آنها از این راهبردها در هنگام مطالعه و یادگیری شده و کاهش اضطراب امتحان در آنها را نیز سبب می شود.
اثر مهار گیرنده های کولینرژیک ناحیه تگمنتوم شکمی بر حافظه وابسته به حالت مورفین در موش بزرگ آزمایشگاهی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: در مطالعه حاضر، اثرات تزریق دوطرفه آنتاگونیست های سیستم کولینرژیک در ناحیه تگمنتوم شکمی به تنهایی و همراه با مورفین بر به خاطرآوری حافظه و یادگیری وابسته به حالت مورفین در موش های بزرگ آزمایشگاهی نر بررسی شد.
روش: در این پژوهش تجربی مورفین و سالین به صورت زیرجلدی، و آنتاگونیست های سیستم کولینرژیک به صورت داخل ناحیه تگمنتوم شکمی تزریق شده و سپس به خاطرآوری وابسته به حالت در یک روش اجتنابی غیرفعال آموخته شده، مورد بررسی قرار گرفت.
یافته ها: تزریق زیرجلدی مورفین (mg/kg 5) پس از آموزش منجر به خرابی حافظه بازخوانی و ایجاد فراموشی شد ولی تزریق همان دوز مورفین در روز آزمون باعث حافظه (یادگیری) وابسته به وضعیت مورفین گردید. تزریق دوزهای مختلف آتروپین، آنتاگونیست موسکارینی استیل کولین به صورت داخل تگمنتوم شکمی نسبت به گروه شاهد تفاوت معناداری را در بازخوانی حافظه نشان نداد در حالی که تزریق دوزهای مختلف مکامیل آمین، آنتاکونیست نیکوتینی استیل کولین این اختلاف را معنادار کرد. در حیواناتی که در روز آموزش مورفین به صورت زیرجلدی و در روز آزمون دوزهای مختلف آتروپین و یا مکامیل آمین را به صورت داخل تگمنتوم شکمی، همراه با مورفین به صورت زیرجلدی دریافت کرده بودند، به خاطرآوری حافظه به طور معناداری کاهش نشان داد. نتیجه گیری: با توجه به یافته های فوق به نظر می رسد که یادگیری وابسته به حالت مورفین احتمالاً در ارتباط با فعال سازی گیرنده های استیل کولینی ناحیه تگمنتوم شکمی باشد.
بررسی اثربخشی آموزش تفکر انتقادی بر عزت نفس و مهارت های حل مسأله دانش آموزان دخترمقطع متوسطه
حوزههای تخصصی:
هدف ازاین پژوهش بررسی اثربخشی پرورش تفکر انتقادی بر مهارت های حل مسأله و عزت نفس دانش آموزان و ارائه پیشنهادهایی براساس یافته های پژوهش به روان درمانگران، مشاوران، برنامه ریزان و کارشناسان آموزش و پرورش جهت پرورش تفکر انتقادی در دانش آموزان می باشد.
این پژوهش که به روش آزمایشی انجام شده است و سؤال اصلی آن این است که آیا آموزش تفکر انتقادی به افراد گروه آزمایش، باعث افزایش مهارت های حل مسأله و عزت نفس در آنان می گردد. جامعه آماری پژوهش دانش آموزان دختر دبیرستانی شهرستان کلاله می باشند که روی 80 نفر از کسانی که مایل به شرکت در گروه بودندآزمون های عزت نفس، حل مسأله و تفکر انتقادی اجراگردید و از بین افرادی که نمره پایینی در این سه آزمون کسب کرده بودند (تعداد 30 نفر)، تعداد 22 نفر، به صورت تصادفی انتخاب گردیدند و در دو گروه آزمایش (11 نفر) و کنترل (11 نفر) قرارداده شدند.
افراد گروه آزمایش در10 جلسه 2 ساعتی (هر هفته یک جلسه)، جهت آموزش تفکر انتقادی شرکت نمودند، سپس از هر دو گروه (آزمایش وکنترل) پس آزمون گرفته شد و با استفاده از آزمون t تفاوت میانگین های پیش آزمون و پس آزمون از لحاظ آماری مورد بررسی قرارگرفت. نتایج نشانگر کارایی و اثربخشی عمل آزمایشی بوده است. از مجموع یافته های بدست آمده ازآزمودنی ها و اجرای t همبسته و مستقل نتیجه می شود که فرضیه های پژوهش تأیید شده و به نظر می رسدکه آموزش تفکر انتقادی به افرادگروه آزمایش موجب افزایش میزان عزت نفس و مهارت های حل مسأله آنان شده است.
حافظه هیجانی کلامی و تصویری در زنان جوان و سالمند(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
" چکیده:
مقدمه: مطالعات بیانگر افزایش توجه و یادآوری مواد با بار هیجانی مثبت در سنین سالمندی است. همچنین محققان معتقدند که افزایش حافظه هیجانی به سن، شرایط اجتماعی- اقتصادی و جنس وابسته نیست. به همین منظور هدف از این پژوهش بررسی تفاوت حافظه هیجانی کلامی و تصویری در دو گروه زنان جوان و سالمند است.
روش: نمونه این پژوهش را زنان جوان و سالمند ( 41 جوان و 40 سالمند ) در سنین 70-50 و 27-18 تشکیل می دهند. ابزارهای مورد استفاده به منظور بررسی حافظه هیجانی نیز 22 تصویر با حالات هیجانی مثبت، منفی و خنثی و 68 کلمه با بار هیجانی مختلف بود.
نتایج: یافته ها نشان می دهد که یادآوری کلمات منفی ( P<0/000 ) و چهره مثبت ( P< 0/000 ) به طور معناداری در بین جوانان بیشتر از سالمندان می باشد.
نتیجه گیری: به نظر می رسد که افزایش حافظه هیجانی جدای از تاثیر جنس و فرهنگ نمی باشد. همچنین به نظر می رسد که عواملی نظیر افسردگی و اضطراب که به هیجان و حافظه مربوط می باشند موثر بوده که نیازمند بررسی های دقیق تر می باشد. "
آموزش زبان و گفتگوی والد محور
حوزههای تخصصی:
مقایسه انواع حافظه رویدادی و معنایی در دانش آموزان شنوا و ناشنوا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف مقایسه انواع حافظه رویدادی و معنایی در دانش آموزان شنوا و ناشنوا انجام شده است.
روش: در این مطالعه در چارچوب طرحی پس رویدادی آزمایشی 72 نفر دانش آموز شنوا و ناشنوای دختر و پسر پایه اول و دوم دبیرستان (از هر گروه 36 نفر) به طور تصادفی در پژوهش شرکت داده شدند. روش نمونه گیری تصادفی و ابزار پژوهش بررسی حافظه رویدادی شامل تکالیف رمزگردانی کلامی، عملی و تصویرسازی، تکالیف یادآوری آزاد و یادآوری با کمک نشانه بود. نتایج در انواع نمره گذاری جملات کامل، اسامی و افعال به طور جداگانه، و نمره گذاری به روش سخت گیرانه و آسان گیرانه به دست آمد. در بررسی حافظه معنایی از آزمون سیالی کلمات (حروف الفبایی و مقوله های معنایی) استفاده گردید.
یافته ها: بر اساس نتایج این پژوهش، افراد ناشنوا و شنوا در آزمون های یادآوری آزاد، یادآوری با کمک نشانه اسم و مقوله های معنایی عملکرد مشابه داشتند. ولی در آزمون یادآوری با کمک نشانه فعل (0171/0p=) و آزمون حروف الفبایی (001/0p=) تفاوت دو گروه معنادار بود و افراد ناشنوا در این آزمون ها نقص حافظه نشان دادند. همچنین نتایج حاکی از آن است که در اکثر موارد مربوط به حافظه رویدادی، دختران از پسران حافظه بهتری داشتند (یادآوری با کمک نشانه اسم (0332/0p=) و یادآوری آزاد (001/0p=) ولی در حافظه معنایی تفاوت دو جنس معنادار نبود.
نتیجه گیری: براساس این یافته ها مهم ترین نتیجه پژوهش حاضر این بود که مشکل افراد ناشنوا عمدتاً در مرحله یادآوری است و چنانچه به آنها حمایت محیطی (نشانه) داده شود، عملکردی بهتر از افراد عادی خواهند داشت.
رابطه بین بعد پردازش اطلاعات وسعت نقش و توانایی های شناختی مدیران چند شرکت صنعتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: مدیریت مهم ترین بعد سرمایه انسانی سازمان ها است؛ بنابراین مطالعه ویژگی های مهم این حرفه بسیار اهمیت دارد. هدف پژوهش حاضر پیش بینی متغیر ملاک (بعد پردازش اطلاعات وسعت نقش مدیران)، با استفاده از مجموعه آزمون های استعداد عمومی است.
روش: در این پژوهش برای سنجش وسعت نقش از پرسشنامه تحلیل جایگاه حرفه ای و مدیریتی و برای سنجش توانایی های شناختی از آزمون استعداد عمومی استفاده شده است. این پژوهش که از نوع رابطه ای است، در 86 مدیر سه شرکت صنعتی (59 مدیر یک شرکت صنعتی دولتی در کرمان، 16 مدیر یک شرکت صنعتی نیمه دولتی در تهران و 11 مدیر یک شرکت صنعتی نیمه دولتی در اصفهان) اجرا شد. افراد نمونه همگی مرد بودند و به طور تصادفی از بین مدیرانی انتخاب شدند که دارای شرح شغلی رسمی با حداقل یک سال سابقه کار بودند.
یافته ها: بین بعد پردازش اطلاعات شغلی و توانایی شناختی مدیران رابطه معنا داری مشاهده شد (در سطح 01/0 p≤). همچنین توانایی های استدلال عددی، محاسبه و جور کردن شکل، توانایی پردازش اطلاعات مدیران را پیش بینی می کنند (در سطح 01/0 p≤).
نتیجه گیری: یکی از مهم ترین مزیت های آزمون ها استفاده از آنها در تصمیم گیری های شغلی است. این تصمیم گیری ها مواردی از قبیل گزینش کارکنان، نظام جانشینی، طبقه بندی و ارزشیابی را شامل می شود. با استفاده از آزمون های مناسب، می توان وسعت نقش مدیران و در نتیجه عملکرد آنان را پیش بینی کرد.
بررسی رابطه ابعاد فراشناخت عاطفی و جهت گیری هدف(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فهم ارتباط میان شناخت، فراشناخت، عواطف، انگیزش و فرآیندهای انگیزشی درونی از مسایل مطرح در روانشناسی تربیتی است. به اعتقاد برخی از محققین عواطف به عنوان فرآیندی پویا در هر لحظه شناخت، احساس، و فرآیندهای انگیزشی را ترکیب و آنها را با فرآیندهای یادگیری یکی می نماید. در همین راستا هدف از پژوهش حاضر بررسی رابطه ابعاد مختلف فراشناخت عاطفی بر روی جهت گیری هدف می باشد. آزمودنی های پژوهش شامل 167 نفر دختر و پسر دانشگاه شیراز بوده که به روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند. برای سنجش ابعاد فراشناخت عاطفی از پرسشنامه فراشناخت ولز (1995) و جهت سنجش جهت گیری هدف نیز از پرسشنامه جهت گیری هدف الیوت و مک گریگور (2001) استفاده شد. روایی پرسشنامه ها از طریق تحلیل عاملی و پایایی نیز با استفاده از ضرایب آلفای کرونباخ محاسبه گردید. نتایج حاصل از رگرسیون نشان می دهد که بعد باورهای منفی درباره کنترل پذیری تفکر و خطرات مربوط به نگرانی پیش بینی کننده هدف عملکرد - اجتنابی می باشد. همچنین بعد فرآیندهای شناختی پیش بینی کننده هدف تسلط - رویکردی بوده و بعد باورهای مثبت درباره نگرانی پیش بینی کننده اهداف عملکرد - اجتنابی و عملکرد - رویکردی می باشد. بعد نیاز به کنترل افکار نیز پیش بینی کننده هدف تسلط - اجتنابی است.
تاثیر ویژگیهای فردی و سوابق تحصیلی دانشجویان بر حیطه های دهگانه راهبردهای یادگیری و مطالعه وین اشتاین
حوزههای تخصصی:
این تحقیق با هدف بررسی تاثیر ویژگیهای فردی و سوابق تحصیلی بر راهبردهای مطالعه و یادگیری دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی استان مازندران انجام شده است. به این منظور از میان 55583 نفر از دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی، 386 نفر به روش تصادفی طبقه ای بر حسب گروه تحصیلی انتخاب شدند. تحقیق به روش علی ـ مقایسه ای انجام شد. ابزار گردآوری اطلاعات، پرسشنامه استاندارد شده راهبردهای مطالعه و یادگیری وین اشتاین بود. با استفاده از آزمون تی، تحلیل واریانس و آزمون تعقیبی توکی، تاثیر ویژگیهای فردی (جنسیت و سن) و سوابق تحصیلی (معدل و مقطع تحصیلی) بر راهبردهای مطالعه و یادگیری دانشجویان بررسی شد. نتایج نشان داد که دختران نسبت به پسران عملکرد بهتری در حیطه های انگیزش، خودآزمایی، مدیریت زمان، پردازش اطلاعات و راهبرد آزمون داشتند. دانشجویان جوان تر نمرات بیشتری از دانشجویان با سنین بالاتر در حیطه های اضطراب، نگرش، راهبرد آزمون و انتخاب ایده اصلی به دست آوردند. دانشجویان با معدل بالا نسبت به دانشجویان با معدل پایین عملکرد بهتری در حیطه های نگرش، خودآزمایی و پردازش اطلاعات داشتند، همچنین هر چند عملکرد دانشجویان کارشناسی در حیطه مدیریت زمان بهتر از دانشجویان کاردانی بود ولی عملکرد دانشجویان کاردانی در حیطه راهنمای مطالعه بهتر از دانشجویان کارشناسی بود.
طبقه بندی الگوهای طراحی سازنده گرا بر اساس رویکردهای یادگیری و تدریس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله ده الگوی طراحی آموزشی مشهور، از میان 25 الگوی طراحی آموزشی سازنده گرای موجود در متون تخصصی انتخاب و رویکردهای یاددهی-یادگیری مستتر در آنها با استفاده از روش تحلیل محتوی مورد ارزیابی قرار گرفت. در این تحلیل با مراجعه به متون اصلی بنیان گذاران هر یک از الگوها، هر یک از الگوها از نظر فردی، جمعی، یا دوگانه بودن رویکردهای یادگیری و تدریس مفروض در طراحی شان طبقه بندی شدند. حاصل این تحلیل و ارزیابی یک طبقه بندی شش گانه از الگوهای طراحی آموزشی بر اساس رویکردهای یادگیری و تدریس مستتر در آن ها می باشد. یافته ها حاکی از آن است که هیچ یک از الگوهای طراحی آموزشی به صورت توامان دارای رویکردهای دوگانه یادگیری و تدریس نیستند؛ و اغلب الگوهای طراحی سازنده گرا از نظر رویکردهای تدریس در ناحیه فردی قرار دارند؛ و تنها برخی از الگوها در هر دو رویکرد تدریس و یادگیری در ناحیه جمعی قرار می گیرند
بررسی تعامل بین توانایی پردازش توالی های شناختی و درک نحوی در بیماران فارسی زبان مبتلا به زبان پریشی بروکا(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
"هدف: فرآیند های فیزیولوژیکی - عصبی مشترک یا به هم مرتبطی برای پردازش ساخت انتزاعی غیر زبانی مانند توالی های شناختی و بعضی از جنبه های ساخت نحوی زبان لازم است. از آنجا که تاکنون در ایران تحقیقی با هدف بررسی رابطه بین توانایی پردازش توالی های شناختی و درک ساخت های نحوی دارای ترتیب سازه ای نامتعارف در بیماران فارسی زبان مبتلا به زبان پریشی بروکا انجام نشده است، این پژوهش با همین هدف انجام شد.
روش بررسی: در یک مطالعه شبه تجربی با طرح پیش آزمون- پس آزمون، 10 بیمار مرد (6 نفر) و زن(4 نفر) فارسی زبان که مطابق آزمون زبان پریشی نیلی پور، مبتلا به زبان پریشی بروکا بودند، مورد بررسی قرار گرفتند. نمونه های مورد بررسی از میان بیماران مبتلا به زبان پریشی مراجعه کننده به کلینیک های گفتاردرمانی دولتی شهر تهران به صورت ساده و مبتنی بر هدف انتخاب شدند. درک نحوی بیماران قبل و بعد از یک دوره آموزشی 10 هفته ای در زمینه توالی های شناختی (هر هفته یک جلسه) با استفاده از آزمونی که بر اساس آزمون درک نحوی در زبان پریشی برای زبان فارسی بومی شده بود، مورد سنجش قرار گرفت و توانایی پردازش توالی های شناختی بر اساس آزمون للکوف ارزیابی شد. درصد پاسخ های درست بیماران در آزمون نحوی و آزمون للکوف محاسبه و نتایج به دست آمده به وسیله آزمون تی زوجی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته ها: بین توانایی درک ساخت های نحوی که دارای ترتیب سازه ای نامتعارف هستند و توانایی پردازش توالی های شناختی بیماران ارتباط مستقیم وجود داشت (ضریب همبستگی= 50/0). پس از دوره آموزش، توانایی درک ساخت هایی که دارای ترتیب سازه ای نامتعارف در زبان فارسی هستند، به طور معناداری افزایش یافت(05/0P<)، ولی توانایی درک ساخت های دارای ترتیب سازه ای متعارف تغییر معناداری نکرد(05/0P>). توانایی پردازش توالی های شناختی بیماران در طول دوره آموزش افزایش یافته و اختلاف پیش آزمون و پس آزمون معنادار بود (05/0P<).
نتیجه گیری: تقویت توانایی پردازش توالی های پیچیده سبب بهبود توانایی درک ساخت های دارای ترتیب سازه ای نامتعارف در بیماران مبتلا به زبان پریشی بروکا می شود، اما بر توانایی آنها در درک ساخت های دارای ترتیب سازه ای متعارف تاثیری ندارد.
"
مقایسه فراشناخت ها در بیماران مبتلا به اسکیزوفرنیا اختلال اضطرابی و گروه کنترل غیربیمار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر به بررسی این فرضیه پرداخته است که فراشناخت ها یکی از عوامل آسیب پذیری در اختلالات روانشناختی هستند. به نظر می رسد که بیماران دچار اسکیزوفرنیا و بیماران دچار اختلال اضطرابی، در مقایسه با گروه غیربیمار، در مقیاس های نقایص فراشناخت نمرات بالاتری کسب می کنند.
روش: پژوهش حاضر یک مطالعه تحلیلی – مقایسه ای بود که به صورت مقطعی انجام شد. دو گروه بیماران شرکت کننده در این مطالعه از بین بیماران بستری در مرکز روانپزشکی، و مراجعه کنندگان به کلینیک روانپزشکی و روان درمانی انتخاب شده، که به وسیله روانپزشکان و روانشناسان بالینی براساس ملاک های DSM-IV-TR تشخیص اسکیزوفرنیا (32=n) و اختلالات اضطرابی (فوبی اجتماعی (26=n) و وسواس فکری – عملی (28=n)) دریافت کرده بودند. به منظور افزایش اعتبار تشخیص ها، با این بیماران بر اساس DSM-IV مصاحبه تشخیصی شد و سپس همراه با گروه غیربیمار (30=n) به وسیله پرسشنامه فراشناخت ها مورد ارزیابی قرار گرفتند.
یافته ها: بیماران دچار اسکیزوفرنیا در مقایسه با سایر گروه ها، سطوح بالاتری از باورهای فراشناختی ناسازگارانه را نشان دادند. گروه بیماران دچار اختلال اضطرابی در مقایسه با گروه بیماران اسکیزوفرنیا نمرات پایین تر و در مقایسه با گروه غیربیمار نمرات بالاتری گرفتند. همچنین، گروه غیربیمار در مقایسه با گروه بیماران، باورهای فراشناختی سالم تر و سازگارانه تری نشان داد.
نتیجه گیری: باورهای فراشناختی از عوامل آسیب پذیری معمول در طیف اختلالات روانشناختی، به ویژه اختلالات روانپریشی هستند.
مقایسه نگرش های نا کارآمد در افراد مبتلا به سوء مصرف مواد و افراد عادی و پیامدهای روانشناختی آن
حوزههای تخصصی:
طرح مساله: بر اساس تحقیقات انجام شده، فرآیندهای اعتیاد، تحت تاثیر باورها و نگرش های بیماران است. این پژوهش، با هدف بررسی نقش تحریفات شناختی و پیامدهای روانشناختی آن، در رفتار سوء مصرف مواد افراد مراجعه کننده به مراکز درمانی سوءمصرف مواد شهر بندرعباس و مقایسه آن با گروه عادی انجام شد.
روش: پژوهش حاضر یک طرح مورد – شاهدی است که در آن یکصد نفر از افراد سوءمصرف کننده مواد، با یکصد نفر افراد عادی که با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و از نظر برخی متغیرهای جمعیت شناختی با یکدیگر تقریباً همتا شده بود مقایسه شدند. گردآوری داده ها به کمک پرسشنامه های اطلاعات زمینه ای، مصاحبه بالینی، پرسشنامه نگرش های ناکارآمد و پرسشنامه اضطراب، افسردگی، تنیدگی (DASS) انجام شد. داده های پژوهش با بهره گیری از شاخص های آمار توصیفی، آزمون t، آزمون خی دو و آنالیز واریانس، تحلیل شدند.
یافته ها: یافته ها نشان داد، افراد سوءمصرف کننده مواد، اضطراب، افسردگی و استرس بیشتری را تجربه کرده و از نظر شناختی نیز درصد بیشتری از آنها در مقایسه با گروه گواه، نگرش های ناکارآمد را نشان دادند.
نتایج: نتایج نشان می دهد که نگرش های ناکارآمد می تواند به عنوان یک عامل آسیب پذیر، احتمال گرایش به سوء مصرف مواد را افزایش دهد و در نتیجه شناخت درمانی برای این افراد مؤثر به نظر می رسد.
بررسی حافظه سرگذشتی و شواهد عصب روان شناختی در اختلالات وسواسی – اجباری و اضطراب فراگیر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: نقایص عصب روان شناختی در سبب شناسی اختلال وسواسی-اجباری با شواهد فراینده ای روبه روست. هدف پژوهش حاضر سنجش و مقایسه حافظه سرگذشتی در اختلالات وسواسی ـ اجباری و اضطراب فراگیراست.
روش: آزمودنی های این بررسی مقطعی-تحلیلی سه گروه 22 نفری از مبتلایان به اختلال وسواسی-اجباری، اختلال اضطراب فراگیر و افراد بهنجار بودند که پس از همتاسازی در متغیرهای سن، جنسیت، میزان تحصیلات و وضعیت تاهل وارد مطالعه شدند. ابزار: داده های این مطالعه با استفاده از آزمون های تشخیصی اضطراب بک، افسردگی بک II، مقیاس وسواسی- اجباری ییل- براون و مصاحبه ساختاریافته حافظه سرگذشتی به دست آمدند و به وسیله روش های آمار توصیفی و استنباطی تجزیه و تحلیل شدند.
یافته ها: نتایج حاکی از تفاوت معنادار میانگین های مورد مقایسه گروه ها در سنجش حافظه سرگذشتی بود. به این ترتیب که گروه وسواسی نسبت به دو گروه دیگر عملکرد ضعیف تری نشان داد (05/0< p).
نتیجه گیری: به نظر می رسد که وجود نقایص عصب روان شناختی در اختلال وسواسی- اجباری، به عملکرد ضعیف تر حافظه سرگذشتی این بیماران در مقایسه با مبتلایان به اختلال اضطراب فراگیر و افراد بهنجار بینجامد.