فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵۸۱ تا ۶۰۰ مورد از کل ۱٬۲۷۰ مورد.
حوزههای تخصصی:
مهارت تفکر انتقادی دانشجویان فنی- مهندسی و علوم انسانی
حوزههای تخصصی:
اهداف. هدف غایی نظام تعلیم و تربیت، پرورش انسانهایی متفکر و تفکر انتقادی، یکی از شاخصترین انواع تفکر است. هدف این مطالعه بررسی و مقایسه مهارتهای تفکر انتقادی دانشجویان دانشکدههای فنی- مهندسی و علوم انسانی دانشگاه شیراز در سال 1387 بود.
روشها. این پژوهش از نوع توصیفی است و با روش نمونهگیری طبقهای تصادفی روی 200 نفر از اعضای جامعه مورد نظر انجام شد. ابزار این پژوهش آزمون فرم «ب» مهارتهای تفکر انتقادی کالیفرنیا بود. روش تجزیه و تحلیل دادهها شامل دو بخش توصیفی و استنباطی بود و در بخش آمار استنباطی از روش تحلیل واریانس یکطرفه استفاده شد.
یافتهها. میانگین مهارت ارزشیابی در گروه فنی- مهندسی 88/22 و در گروه علوم انسانی 13/20 بهدست آمد. میانگین مهارت تحلیل، در گروه فنی- مهندسی 73/30 و در گروه علوم انسانی 49/24 بود و مهارت استنباط، در گروه فنی- مهندسی 71/25 و در گروه علوم انسانی 39/21 بهدست آمد.
نتیجهگیری. مهارتهای تفکر انتقادی در کل در هر دو گروه مورد مطالعه پایین، اما در دانشجویان فنی- مهندسی از علوم انسانی بیشتر است. علیرغم تفاوتهایی که وجود دارد، بهکارگیری الگوها و روشهای آموزشی متناسب با موضوعات درسی برای پرورش این مهارتها پیشنهاد میشود.
زبان در بازی ها و ارتباطات اجتماعی کودکان (راهبرد تقویت زبان در دوره ی پیش دبستانی)
حوزههای تخصصی:
درآمدی بر دیدمان شور ""یاددهی یادگیری"" در کلاس های زندگی
حوزههای تخصصی:
بررسی مقدماتی کارایی راهنمای شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی (MBCT)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: هدف این پژوهش، تهیه ی یک راهنمای درمانی فشرده و کوتاه مدت بر اساس شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی، برای استفاده در مبتلایان به اختلال افسردگی مهاد با افکار خود کشی و بررسی مقدماتی کارآیی آن بود.
روش: راهنمای درمانی حاضر، با در نظر گرفتن اصول بالینی کاربردی در تهیه ی راهنمای درمانی برای مداخلات روان شناسی و مشاوره تهیه، و پس از بررسی مطالعات نظام دار بازنگری در حیطه ی کارآمدی درمان های شناختی – رفتاری بر افسردگی و خودکشی استفاده شده است. این راهنما برای نخستین بار روی یک بیمار افسرده دارای افکار خودکشی اجرا، و نتایج در چارچوب گزارش موردی ارزیابی گردید. ابزار مورد استفاده شامل پرسشنامه ی افسردگی بک- ویرایش دوم (BDI-II) و مقیاس بک برای افکار خودکشی BSSI)) و همچنین دو فرم جداگانه ی محقق ساخته بود.
یافته ها: نتایج نشان داد، شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر اساس راهنمای درمانی حاضر، موجب کاهش معنادار افسردگی (10نمره) ونیز افکار خودکشی (4نمره) در بیمار گردیده است. به علاوه این نتایج در دو نوبت پیگیری 3 ماهه (در مجموع 6ماه) دوام داشت.
نتیجه گیری: با توجه به نتایج پژوهش، می توان نتیجه گرفت که راهنمای درمانی تهیه شده، در کاهش افسردگی و افکار خودکشی بیماران افسرده موثر بوده است.
مهارت اشتغالات ذهنی
حوزههای تخصصی:
مقایسه هوش هیجانی و شناختی مدیران مقاطع سه گانه آموزش و پرورش و رابطه ی آن با عملکرد شغلی آنها در منطقه لنجان اصفهان 1388
حوزههای تخصصی:
مطالعه حاضر با اهداف - مقایسه هوش هیجانی و شناختی مدیران مقاطع ابتدایی دوره های سه گانه آموزش و پرورش و رابطه آن با عملکرد شغلی آنها در منطقه لنجان اصفهان در سال 1388 انجام شده است. در این مطالعه از روش توصیفی از نوع همبستگی و نیز علی-مقایسه ای به صورت مقطعی استفاده شده است. جامعه آماری مورد پژوهش 306 نفر بود که از میان آنها 146 نفر از مدیران مدارس سه مقطع ابتدایی، راهنمایی و دبیرستان منطقه لنجان به صورت نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند. داده های پژوهش با استفاده از آزمون هوش هیجانی شیرینگ، پرسشنامه ریون(عباسی، 1384) و پرسشنامه عملکرد شغلی سرپرست (موتوویدلوون اسکاتر1994، به نقل از خاکسار،1384) جمع آوری شدند و با استفاده از شاخص های آماری نظیر میانگین، انحراف معیار، تحلیل واریانس و آزمون توکی و ضریب همبستگی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته ها نشان داد که؛ بین هوش هیجانی، هوش شناختی و عملکرد شغلی مدیران سه مقطع ابتدایی، راهنمایی و متوسطه تفاوت معنا دار وجوددارد (05/0P<). بین هوش هیجانی درکل و مؤلفه های آن، (خودآگاهی، خودانگیزی، مهارت اجتماعی) با عملکرد شغلی رابطه معنی دار وجود دارد( 05/0(P<. اما بین هوش شناختی و عملکرد شغلی مدیران مقطع ابتدایی رابطه معنا داری در سطح( 05/0P<) وجود نداشت. بین هوش هیجانی و عملکرد شغلی مدیران مقطع راهنمایی نیز رابطه معنا داری در سطح ( 05/0(P< مشاهده نشد.
نظریه ذهن : تحول و رویکردها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ناروانی گفتار و زبان در افراد دو زبانه
حوزههای تخصصی:
مقایسه شیوه های حل مساله و سبک های تفکر در افراد مصرف کننده مواد و افراد غیرمعتاد
حوزههای تخصصی:
مقدمه: امروزه اعتیاد به مواد مخدر و سوءمصرف مواد به صورت یک معضل اجتماعی ـ روانی درآمده است که کشورهای مختلف و جوامع انسانی را به شدت تهدید می کند. هدف پژوهش حاضر بررسی شیوه های حل مساله و سبک های تفکر در افراد مصرف کننده مواد و مقایسه آن با افراد عادی بود.
روش: به این منظور 100 شرکت کننده (50 نفر افراد مصرف کننده مواد و 50 نفر افراد عادی) انتخاب شدند و به پرسشنامه های شیوه های حل مساله و سبک های تفکر به صورت انفرادی پاسخ دادند.
یافته ها: نتایج نشان داد که شیوه های حل مساله و سبک های تفکر افراد مصرف کننده مواد و افراد عادی با هم متفاوت است. افراد وابسته در مقایسه با افراد غیر وابسته کمتر از شیوه های حل مساله خلاقیت و تقرب بهره می جویند. همچنین افراد وابسته در مقایسه با افراد غیر وابسته از سبک های تفکر قانون گذاری، قضایی، گروه سالاری، جزئی، درونی و آزاد منشی کمتر استفاده می کنند.
نتیجه گیری: نتایج حاکی از تفاوت افراد در سبک های حل مساله و تفکر است و می تواند در پیشگیری از اعتیاد مورد توجه قرار گیرد.
جادوی شیوه ی تفکر
حوزههای تخصصی:
تأثیر ساخت و ارائة نقشة مفهومی و سبک یادگیری بر یادداری، درک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقالة حاضر به مقایسة اثربخشی دو شیوة ساخت نقشه های مفهومی توسط فراگیران و ارائة نقشه های از قبل آماده شده بر یادداری، درک و حل مسئله برای در نظرگرفتن سبک یادگیری آزمودنی ها پرداخته است. اثرات کاربندی ها از طریق دو آزمون پیشرفت تحصیلی که دارای شاخص های قابل قبول روایی و پایایی بودند، مورد اندازه گیری قرار گرفتند. برای اندازه گیری سبک یادگیری وابسته به زمینه و نابسته به زمینه، آزمودنی ها از آزمون گروهی اشکال نهفته استفاده شد. پژوهش بر اساس طرح نیمه آزمایشی با پیش آزمون و پس آزمون طراحی شده است. شش کلاس به روش نمونه گیری هدفمند به عنوان 4 گروه آزمایشی و 2 گروه کنترل انتخاب شدند. در دو گروه آزمایشی، نقشه های از قبل آماده شده به آزمودنی ها ارائه شد و اعضای دو گروه آزمایشی دیگر به تهیة نقشه های مفهومی پرداختند. در گروه های کنترل نیز آزمودنی ها به شیوة مرسوم به یادگیری متن های درسی مشابه پرداختند. یافته های پژوهش نشان می دهند که ارائة نقشة مفهومی در شرایطی که سبک یادگیری آزمودنی ها وابسته به زمینه باشد نسبت به ساخت تأثیر بیشتری دارد و ساخت نقشة مفهومی در شرایطی که آزمودنی ها دارای سبک نابسته به زمینه باشند بر ارائة نقشة مفهومی برتری دارد. بدون در نظر گرفتن سبک یادگیری هیچ کدام از این دو روش برتری چشم گیری نسبت به هم نداشتند.
مقایسه سوگیری توجه در نوجوانان مبتلا به اختلال هراس اجتماعی و نوجوانان بهنجار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر مقایسه سوگیری توجه (نسبت به چهره های خشمگین، شاد و اشیا) در افراد مبتلا به هراس اجتماعی و افراد بهنجار بود.
روش: گروه مبتلا به هراس اجتماعی هشت نفر بودند که با استفاده از مقیاس غربالگری هراس اجتماعی و مصاحبه بالینی انتخاب و با 12 نفر از گروه شاهد، در متغیرهای سن، جنسیت و سطح تحصیلات همتا شدند. سپس، آزمون رایانه ای «پروب دات تصویری» با استفاده از تصاویر واقعی چهره در دو گروه اجرا شد.
یافته ها: نتایج که با روش تکرار سنجش مختلط و آزمون تعقیبی LSD تحلیل شد، حاکی از آن بود که افراد مبتلا به هراس اجتماعی، در مقایسه با گروه شاهد، اجتناب خود را از چهره های خشمگین نشان می دهند.
تفکر خلاق و رابطه آن با موفقیت تحصیلی در دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد خوراسگان
حوزههای تخصصی:
این پژوهش میزان استفاده از تفکر خلاق در دانشجویان و ارتباط آن را با موفقیت تحصیلی و متغیرهای جنسیت، میزان تحصیلات پدر و مادر، معدل درسی، دوره و رشته تحصیلی بررسی کرده است. روش تحقیق توصیفی از نوع همبستگی و در حوزه مقایسه پس رویدادی است. جامعه آماری این پژوهش را کلیه دانشجویان دوره کاردانی، کارشناسی و کارشناسی ارشد دانشگاه آزاد اسلامی واحد خوراسگان در سال تحصیلی 86 ـ85 تشکیل داده اند که به روش تصادفی طبقه ای و از طریق فرمول انتخاب حجم نمونه تعداد 250 نفر برگزیده شدند. ابزار سنجش، پرسشنامه تفکر خلاق پیتر هانی است که برخی مشخصات جمعیت شناختی به آن اضافه گردید. داده های این پژوهش در دو سطح آمار توصیفی (فراوانی، درصد، میانگین و انحراف معیار) و استنباطی (آزمون t همبسته، t مستقل، تحلیل واریانس یکطرفه، آزمون توکی و ضریب همبستگی پیرسون) تجزیه و تحلیل شد. نتایج نشان داد که دانشجویان به میزان متوسط از تفکر خلاق بهره مند هستند. همچنین بین میزان استفاده از تفکر خلاق و متغیرهای جنسیت، میزان تحصیلات پدر و مادر، معدل درسی و رشته تحصیلی دانشجویان ارتباط معناداری وجود ندارد، در صورتی که بین میزان استفاده از تفکر خلاق در دانشجویان دوره های (مقاطع) تحصیلی مختلف تفاوت معنادار وجود دارد. براساس نتایج آزمون توکی، اختلاف بین تفکر خلاق دانشجویان دوره کاردانی با کارشناسی ارشد و کارشناسی با کارشناسی ارشد در سطح 05/0≥P معنادار بوده است. تفکر خلاق در دانشجویان دوره کارشناسی ارشد بیشتر و در دانشجویان دوره کاردانی کمتر مشاهده گردید.
بررسی نقش اضطراب شناختی و جسمی در عملکرد ورزشی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام مطالعه حاضر، بررسی نقش اضطراب شناختی و جسمی در عملکرد ورزشی است. نمونه آماری شامل 60 نفر از فوتبالیست های شرکت کننده در مسابقات فوتسال سازمان تأمین اجتماعی در شهر تهران بین سال های 1389-1388 و با روش تصادفی می باشد. در این مطالعه، اضطراب شناختی و اضطراب جسمی متغیرهای پیش گویی کننده و عملکرد ورزشی متغیر ملاک است. برای جمع آوری اطلاعات، از اندازه گیری فشار خون و ضربان قلب، پرسشنامه اضطراب حالتی رقابتی (CSAI-2) و پرسشنامه عملکرد بازیکنان استفاده شد. در تجزیه و تحلیل اطلاعات، همبستگی پیرسون و رگرسیون دو متغیر به کار گرفته شد. نتایج نشان داد که بین اضطراب شناختی و جسمی با عملکرد ورزشی در ورزشکاران ارتباط منفی معنی داری وجود دارد. همچنین اضطراب شناختی و جسمی هر کدام حدود 12 درصد از عملکرد ورزشی را تبیین می کند. بر اساس این مطالعه، اضطراب در سطح متوسط بهترین عملکرد ورزشی را در پی دارد ولی اضطراب بالا و پایین منجر به تخریب عملکرد ورزشی می شود.
بررسی نقش خودکارآمدی حافظه بر عملکرد حافظه رویدادی و معنایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: در پژوهش حاضر، نقش خودکارآمدی حافظه در عملکرد حافظه رویدادی و معنایی دانشجویان دختر و پسر بررسی شده است. بدین منظور، از بین شش گروه روان شناسی، تکنولوژی آموزشی، برنامه ریزی درسی و آموزشی، راهنمایی و مشاوره، بنیادهای آموزش و پرورش، و گروه مدیریت آموزشی، نمونه ای شامل 16 دختر و 16 پسر دانشجوی مقطع کارشناسی از دانشکده روان شناسی دانشگاه تربیت معلم به روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند. در این پژوهش از دو آزمون یادآوری کلمات پربسامد و کم بسامد، و تصاویر مشهور و غیرمشهور برای حافظه رویدادی؛ و از دو آزمون مقوله های طبقاتی و سیالی واژگان برای حافظه معنایی استفاده شد. طرح عاملی 2×2 استفاده شد (دو جنس و دو سطح کارآمدی) و نتایج تحلیل واریانس نشان داد که تفاوت حافظه رویدادی در دانشجویان دارای سطح خودکارآمدی زیاد و کم حافظه، معنادار است. به عبارت دیگر، سطح بالاتر خودکارآمدی حافظه به عملکرد بهتر حافظه رویدادی منجر می شود. در حافظه معنایی دانشجویان دارای سطح خودکارآمدی زیاد و کم حافظه، تفاوت معنادار مشاهده نشد. کنش متقابل عوامل جنسیت و سطح خودکارآمدی حافظه بر عملکرد حافظه رویدادی و معنایی اثر معناداری نداشت.
رویکردی شناختی به یک فعل چندمعنای فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف این پژوهش، بررسی ارتباط فرایند چندمعنایی یکی از افعال ساده فارسی با عوامل شناختی است. پژوهش حاضر این فرضیه را بررسی کرده است که چندمعنایی به عنوان فرایندی زبانی که طی آن یک عنصر واژگانی (در اینجا یک فعل ساده) چندین معنای مختلف می یابد، رخدادی تصادفی نبوده، بلکه اساس آن قوای شناختی است و تفاوت های روش شناختی بر بررسی معنایی واژگان تاثیر می گذارد. روش: این پژوهش با توجه به هدف، یک تحقیق نظری و براساس جمع آوری داده ها، یک تحقیق توصیفی (غیرآزمایشگاهی) و پس رویدادی (علی- مقایسه ای) است. نمونه های پژوهش به طور تصادفی از آثار کلاسیک، نو و زبان محاوره جمع آوری شدند. یافته ها: از ویژگی های نظام فعلی زبان فارسی، تعداد بسیار محدود افعال ساده (تقریباً 115 تا 130) است، در حالی که در زبا ن هایی مثل انگلیسی و فرانسه این نوع افعال بسیار زیاد ند. چندمعنایی یا در واقع وجود چندین معنی برای یک عنصر واژگانی، جانشین مناسبی برای جبران این کمبود می باشد. در این پژوهش، چندمعنایی فعل ساده «افتادن» براساس مفاهیمی چون مقوله بندی، نمونه نخستین، طرحواره های تصوری و مقوله های شعاعی (مبانی اساسی در زبان شناسی شناختی) بررسی می شود. نتیجه گیری : پس از بررسی نمونه ها، فرضیه تایید و نشان داده شد که گرایش ها و تجارب جسمانی و مادی بشر بر چگونگی مفهوم سازی و درک او از افعال چندمعنایی تاثیر می گذارد. همچنین، معلوم شد که بهترین کاربرد نمونه نخستین، در چندمعنایی است و روابط معنایی در یک واژه رابطه ای مدرج (و نه مطلق) می باشد.
تاثیر ارزشیابی توصیفی بر خلاقیت و مشارکت یادگیری و عملکرد تحصیلی دانش آموزان دختر و پسر پایه سوم دبستان در شهر بندرعباس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مطالعه در زمینه ی تاثیر ارزشیابی توصیفی بر خلاقیت، مشارکت یادگیری و عملکرد تحصیلی دانش آموزان دختر و پسر پایه ی سوم دبستان در شهر بندرعباس انجام شد، که در نظام ارزشیابی توصیفی و سنتی شرکت داشتند. در این پ ژوهش، برای نمونه گیری، از روش نمونه گیری تصادفی استفاده شده؛ و 52 دانش آموز که با روش ارزشیابی توصیفی ارز یابی شدند و 50 دانش آموز که به روش سنتی مورد ارزشیابی قرار گرفتند، به عنوان نمونه انتخاب شده اند. ابزار های این پ ژ وهش عبارت بودند از پرسشنامه خلاقیت عابدی، مصاحبه ساخت مند با معلمان در زمینه ی مشارکت دانش آموزان در امر یادگیری، نظم و انضباط در کلاس و چگونگی تعامل دانش آموزان با یکدیگر و با معلم در کلاس و همچنین عملکرد تحصیلی آن ها در پایان سال تحصیلی بوده است. نتیجه های به دست آمده از تجزیه و تحلیل اطلاعات نشان داد که بین میزان مشارکت در یادگیری دانش آموزان با روش توصیفی و سنتی تفاوت معناداری وجود دارد. اما بین پسران و دختران در روش توصیفی و سنتی تفاوت وجود ندارد. همچنین بین خلاقیت دانش آموزان با نظام ارزشیابی توصیفی و نظام ارزشیابی سنتی تفاوت معناداری وجود دارد. اما بین پسران و دختران تفاوت معناداری وجود ندارد. در بخش کیفی، نتیجه ها نشان داد که مشارکت و فعالیت در کلاس، تعامل دانش آموزان با یکدیگر و با معلم، نظم و انضباط حاکم در کلاس در گروه ارزشیابی توصیفی بیش تر از گروه ارزشیابی سنتی بوده است. همچنین، در گروه ارزشیابی توصیفی، مشارکت و فعالیت در کلاس و نظم و انضباط و تعامل با یکدیگر و با هم، در بین دختران بیش تر از پسران بوده است.