فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۶۸۱ تا ۱٬۷۰۰ مورد از کل ۲٬۰۱۸ مورد.
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: اختلال های رفتاری برون نمود از شایع ترین اختلال های روان پزشکی دوره ی کودکی است. از جمله مؤلفه های روان شناختی که در این کودکان تحت تأثیر قرار می گیرد، کارکردهای اجرایی و همدلی است. از این رو هدف پژوهش حاضر، بررسی بازداری پاسخ، توجه پایدار و ابعاد همدلی در کودکان با اختلال های رفتاری برون نمود بود. روش: پژوهش حاضر توصیفی و از نوع علی-مقایسه ای است. جامعه ی آماری شامل دانش آموزان دوره ی ابتدایی )سنین 8 تا 12 سال( شهر تبریز در سال تحصیلی 97 - 98 بود که تعداد 100 کودک با اختلال های رفتاری برون نمود ) 50 دختر و 50 پسر( و 100 کودک فاقد اختالل ) 50 دختر و 50 پسر( به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسش نامه علائم مرضی کودکان فرم معلم، آزمون های استروپ و عملکرد پیوسته، و مقیاس همدلی دادس استفاده شد. نتایج با روش تحلیل واریانس چند متغیری در نرم افزار SPSS20 تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد که بازداری پاسخ، توجه پایدار، همدلی سرد و گرم در کودکان با اختلال های رفتاری برون نمود ضعیف تر از کودکان فاقد اختلال است ) 57 / .) p > 0/05 ،F =40 نتیجه گیری: می توان نتیجه گرفت که کارکرد های اجرایی و همدلی در کودکان با اختلال های رفتاری برون نمود آسیب می بینند. شناسایی و فهم این عوامل می تواند به درک بهتر این اختلال و ارائه ی راهکارهای مختلف درمانی کمک کند.
بررسی کارکردهای اجرایی و ضرب آهنگ شناختی کند در افراد با اختلال افسردگی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی افراد استثنایی سال ۱۳ بهار ۱۴۰۲ شماره ۴۹
208 - 232
حوزههای تخصصی:
افسردگی یک اختلال خلقی است که باعث احساس غم و اندوه مداوم و از بین رفتن علایق قبلی می شود. هدف پژوهش حاضر بررسی مقایسه ای کارکردهای اجرایی و ضرب آهنگ شناختی کند در افراد با اختلال افسردگی و عادی بود. روش پژوهش حاضر توصیفی از نوع علی-مقایسه ای بود. جامعه آماری پژوهش افراد دارای اختلال افسردگی مراجعه کننده به مراکز بهداشت شهر تبریز که از میان آن ها 100 نفر به شیوه هدفمند انتخاب و در پژوهش شرکت داده شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه مهارت های اجرایی (استریت و همکاران،2019)، پرسشنامه ضرب آهنگ شناختی کند بزرگ سالان (بکر و همکاران، 2017) و پرسشنامه غربالگری افسردگی (PHQ-9) استفاده شد. نتایج آزمون تحلیل واریانس چندمتغیری نشان داد که افراد با افسردگی در تمامی مؤلفه های کارکردهای اجرایی (برنامه ریزی، مدیریت زمان، تنظیم هیجان، سازمان دهی و تنظیم رفتار) عملکرد ضعیف تری نسبت به گروه سالم از خود نشان داده اند (001/0) و همچنین ضرب آهنگ شناختی کند در افراد افسرده به صورت معنی داری بالاتر از افراد عادی بود (001/0)؛ بنابراین بر اساس نتایج این پژوهش می توان نتیجه گیری کرد افراد با اختلال افسردگی در کارکردهای اجرایی نواقص جدی از خود نشان می دهند و همچنین در مؤلفه ضرب آهنگ شناختی کند نیز نسبت به گروه سالم مشکلات بیشتری را تجربه می کنند.
مقایسه اثربخشی آموزش کارکردهای اجرایی مبتنی بر بازی های رایانه ای و یکپارچگی حسی بر علائم نارساخوانی دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی افراد استثنایی سال ۱۳ بهار ۱۴۰۲ شماره ۴۹
146 - 172
حوزههای تخصصی:
نارساخوانی شایع ترین نوع اختلال یادگیری است، حدود 80 درصد مشکلات یادگیری را در برمی گیرد. هدف پژوهش حاضر مطالعه اثربخشی تقویت کارکردهای اجرایی مبتنی بر بازی های رایانه ای در مقایسه با تقویت یکپارچگی حسی بود. مطالعه حاضر در قالب یک طرح آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با کنترل و پیگیری انجام شد. جامعه آماری، تمام دانش آموزان با اختلال یادگیری دوره ابتدایی منطقه 2 و 5 تهران در سال 1400-1399 بودند. تعداد 30 دانش آموز 8 تا 11 ساله نارساخوان که معیارهای ورود به مطالعه را دارا بودند به صورت نمونه گیری در دسترس انتخاب، از لحاظ سن، جنسیت، هوشبر همگن شدند، به صورت تصادفی ساده در سه گروه 10 نفره قرار گرفتند. شرکت کنندگان در پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری با استفاده از مقیاس هوش وکسلر کودکان نسخه چهارم، آزمون نارساخوانی، ان بک و نیمرخ حسی ارزیابی شدند. بعد از 4 ماه مرحله پیگیری اجرا شد. به طور تصادفی، گروه آزمایش اول، مداخله آموزش کارکردهای اجرایی مبتنی بررایانه و گروه آزمایش دوم مداخله یکپارچگی حسی حرکتی را به مدت 20 جلسه 30 دقیقه ای دریافت کردند. پس از اتمام پژوهش مداخله ها بر روی کنترل اجرا شد. داده ها با روش تحلیل واریانس دوعاملی آمیخته بررسی شد. نتایج نشان دادند علائم نارساخوانی در مرحله پس آزمون و پیگیری، بین گروه های (بازی رایانه ای، یکپارچگی حسی، کنترل) تفاوت معنادار داشتند (p<.001). هر دو مداخله بر علائم نارساخوانی دانش آموزان مؤثر بودند، مداخله تمرین های یکپارچگی حسی تأثیر پایدارتری بر علائم نارساخوانی داشت. درنهایت، توجه به الگوهای پردازش حسی و راهبردهای درمانی در تشخیص و آموزش دانش آموزان نارساخوان نتایج مؤثری دارد.
تأثیر تمرینات ثبات مرکزی بر استقامت عضلات تنه پسران با اختلال طیف اُتیسم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: اختلال طیف اتیسم با نقص در ارتباطات اجتماعی، حرکات کلیشه ای و تعاملات محدود شناسایی می شود. اختلال ثبات وضعیتی در کودکان با اختلال طیف اتیسم شایع است. هدف از این مطالعه بررسی اثر 8 هفته تمرینات ثبات مرکزی بر استقامت عضلات تنه پسران با اختلال طیف اتیسم است. روش بررسی: مطالعه حاضر از نوع نیمه آزمایشی با گروه گواه و پیش آزمون-پس آزمون است. 32 پسر 10 - 6 ساله با اختلال طیف اتیسم به طور تصادفی در دو گروه آزمایشی و گواه جای گرفتند و تمرینات ثبات مرکزی به مدت 8 هفته، هفته ای 3 بار و هر جلسه 45 دقیقه به طور انفرادی در گروه آزمایشی اعمال شد. برای ارزیابی استقامت عضلات تنه از آزمون مک گیل شامل فلکشن تنه، فلکشن جانبی تنه و بیرینگ سورنسن استفاده شد. یافته ها: یافته های آماری حاصل از آزمون تی مستقل نشان داد که 8 هفته تمرینات ثبات مرکزی اثر معناداری بر استقامت عضلات تنه پسران با اختلال طیف اتیسم در گروه آزمایشی داشته است (p≥0.05). نتیجه گیری: با توجه به ضعف ثبات وضعیتی در کودکان با اختلال طیف اتیسم و ازآنجایی که، ثبات ناحیه مرکزی موجب کاهش نوسانات قامت و حفظ راستای صحیح بدن خواهد شد، تمرینات ثبات مرکزی می تواند جهت ارتقا استقامت و ثبات بخشی عضلات تنه پسران با اختلال طیف اتیسم مؤثر باشد. ازاین رو، اجرای تمرینات ثبات مرکزی در کودکان با اختلال طیف اتیسم پیشنهاد می شود.
تعیین کارآمدترین تکلیف نامیدن خودکار سریع در تمیز دانش آموزان با و بدون نارساخوانی فارس زبان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی افراد استثنایی دوره جدید سال دهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴۰
133 - 155
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تعیین کارآمدترین تکلیف نامیدن خودکار سریع در تمیز دانش آموزان با و بدون نارساخوانی فارس زبان بود. در قالب یک طرح علی مقایسه ای با استفاده از روش سرشماری تمام 77 دانش آموزان دچار نارساخوانی شهر گناباد که معیارهای ورود به مطالعه را دارا بودند، انتخاب شدند و 77 دانش آموز عادی که از لحاظ سن، جنسیت و هوش بهر با گروه نارساخوان همگن بودند نیز به صورت در دسترس انتخاب شدند. داده های پژوهش از طریق آزمون تشخیصی خواندن (شیرازی و نیلی پور، 1384)، آزمون هوش ریون (ریون، 1956) و تکالیف نامیدن سریع (دنکلا و رودل، 1974) گردآوری و با استفاده از روش t مستقل و تحلیل تشخیصی- تمیزی مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که عملکرد دانش آموزان دچار نارساخوانی در همه تکالیف نامیدن خودکار سریع (رنگ، اعداد، حروف الفبا، اشیاء و شکل رنگی) به طور معناداری پایین تر از دانش آموزان بدون نارساخوانی بود (0001/0p <)؛ همچنین، تکلیف نامیدن خودکار سریع اشکال رنگی بهترین متمایزکننده دانش آموزان دچار نارساخوانی از دانش آموزان بدون نارساخوانی بود؛ بنابراین، می توان از تکالیف نامیدن خودکار سریع، به خصوص آزمون نامیدن اشکال رنگی، برای تمیز دانش آموزان با و بدون نارساخوانی استفاده کرد.
اثربخشی برنامه پذیرش و تعهد بر اضطراب اجتماعی و تاب آوری تحصیلی دانش آموزان دارای اختلال لکنت زبان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی افراد استثنایی سال ۱۳ بهار ۱۴۰۲ شماره ۴۹
119 - 145
حوزههای تخصصی:
هدف مطالعه حاضر تعیین اثربخشی آموزش برنامه پذیرش و تعهد بر اضطراب اجتماعی و تاب آوری تحصیلی دانش آموزان دارای اختلال لکنت زبان بود. طرح پژوهش از نوع شبه آزمایشی بود. جامعه آماری پژوهش شامل دانش آموزان پسر مقطع دوم متوسطه دارای اختلال لکنت زبان شهرستان خوی بودند. در این راستا 32 نفر از آنان به شیوهنمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه 16 نفره آزمایش و کنترل برای شرکت در آموزش برنامه تجربه زیسته محور پذیرش و تعهد (باردل و همکاران، 2022) گمارده شدند. از مقیاس های تاب آوری تحصیلی (ساموئلز، 2004) و پرسشنامه اضطراب اجتماعی (کانر و همکاران، 2000) در پیش و پس آزمون برای جمع آوری داده ها استفاده شد. برنامه آموزش پذیرش و تعهد در 8 جلسه مداخله ای برای گروه آزمایش اجرا گردید. تحلیل کوواریانس نشان داد که برنامه آموزش پذیرش و تعهد تاب آوری تحصیلی و اضطراب اجتماعی دانش آموزان دارای اختلال لکنت زبان را به صورت معنی داری ارتقا داده است. درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد با آموزش و بهبود راهبردها و تکنیک های مؤثر باعث می شود دانش آموزان نگرش واقع بینانه نسبت به مشکل خود پیدا کنند و بر پیامدهای سخت اختلالشان فائق آیند؛ بنابراین اجرای این برنامه برای افراد دارای اختلال لکنت زبان و سایر نارسایی های تحولی پیشنهاد می شود.
اثربخشی طرح واره درمانی بر تحمل پریشانی و انعطاف پذیری روان شناختی دانش آموزان دختر دارای طرح واره های ناسازگار اولیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
طرح واره های ناسازگار اولیه می تواند سلامت روانی، شناختی و هیجانی افراد را با آسیب مواجه سازد. بر همین اساس پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی آموزش مهارت های مبتنی بر طرح واره درمانی بر تحمل پریشانی و انعطاف پذیری روان شناختی دانش آموزان دختر دارای طرح واره های ناسازگار اولیه انجام گرفت. پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه و دوره پیگیری دوماهه بود. جامعه آماری پژوهش شامل دانش آموزان دختر دوره دوم متوسطه دارای طرح واره های ناسازگار اولیه شهر اصفهان در سال تحصیلی 99-1398 بود. در این پژوهش تعداد 30 دانش آموز دختر دارای طرح واره های ناسازگار اولیه با روش نمونه گیری دردسترس انتخاب و به طور تصادفی در گروه های آزمایش و گواه گمارده شدند (هر گروه 15 نوجوان). گروه آزمایش آموزش مهارت های مبتنی بر طرح واره درمانی (صیادی و همکاران، 1396) را طی یک ماه در 8 جلسه 75 دقیقه ای دریافت نمودند.. دراین بین در گروه آزمایش 2 نفر و در گروه گواه نیز 3 نفر ریزش داشتند. پرسشنامه های مورداستفاده در این پژوهش شامل پرسشنامه طرح واره های ناسازگار اولیه (یانگ، 1998) و پرسشنامه تحمل پریشانی (سیمونز و گاهر، 2005) و پرسشنامه انعطاف پذیری روان شناختی (دنیس و وندروال، 2010) بود. داده های حاصل از پژوهش به شیوه تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر با استفاده از نرم افزار آماری SPSS<sub> </sub>نسخه 23 مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که آموزش مهارت های مبتنی بر طرح واره درمانی بر تحمل پریشانی و انعطاف پذیری روان شناختی نوجوانان دختر دارای طرح واره های ناسازگار اولیه تأثیر معنادار دارد (001/0p<). بر اساس یافته های پژوهش حاضر می توان چنین نتیجه گرفت که آموزش مهارت های مبتنی بر طرح واره درمانی با بهره گیری از تکنیک آموزش شناختی، مبارزه با طرح واره ها در سطح هیجانی و آموزش شیوه های بهنجار سبک های مقابله ای می تواند به عنوان یک درمان کارآمد جهت بهبود تحمل پریشانی و انعطاف پذیری روان شناختی نوجوانان دختر دارای طرح واره های ناسازگار اولیه مورد استفاده گیرد..
نقش واسطه ای الگوهای پردازش حسی در رابطه بین شیوه های فرزندپروری با اختلال یادگیری در کودکان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اختلال یادگیری، تحت تاثیر بسیاری از متغیرهای ارتباطی و معطوف به پردازش های حسی در کودکان قرار دارد، بنابراین هدف این پژوهش تعیین نقش واسطه ای الگو های پردازش حسی در رابطه بین شیوه های فرزندپروری با اختلال یادگیری در کودکان بود. روش پژوهش همبستگی مبتنی بر مدل یابی از نوع تحلیل مسیر بود و جامعه پژوهش شامل تمامی کودکان با اختلال یادگیری 7 تا 10 ساله در شهر تهران بودند، که با استفاده از روش کلاین (2010) تعداد 437 کودک به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و مادران کودکان، پرسشنامه اختلال یادگیری کلورادو ویلکات و همکاران (2011)، پروفایل حسی دان (1999) و پرسشنامه شیوه های فرزندپروری باومریند (۱۹۷۳) را تکمیل کردند و ارزیابی مدل با استفاده از روش تحلیل مسیر انجام شد. یافته ها نشان داد که الگوهای پردازش حسی در رابطه بین شیوه های فرزندپروری با اختلال یادگیری در کودکان نقشی واسطه ای دارد و به طور کلی الگوهای پردازش حسی و شیوه های فرزندپروری توان پیش بینی (70/0=R2) از متغیر اختلال یادگیری را داشتند، این یافته ها حاکی از آن است که ایجاد اختلال یادگیری بسیار تحت تاثیر مستقیم شیوه های فرزندپروری والدین می باشد و الگو های پردازش حسی اثری غیرمستقیم بر اختلال یادگیری دارند که می تواند تلویحات کاربردی بسیاری را به درمان گران در جهت بهبود اختلال یادگیری کودکان ارایه دهد.
مقایسه اثربخشی آموزش مدیریت رفتاری مادران و آموزش شناختی-رفتاری بر کاهش اضطراب اجتماعی دختران 13 - 15 ساله(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: اختلالات اضطرابی از شایعترین اختلالات روانی در سنین مدرسه است. هدف پژوهش حاضر، مقایسه اثربخشی آموزش مدیریت رفتاری مادران همراه با گروه درمانی شناختی-رفتاری با حضور دختران و بدون حضور دختران با اضطراب اجتماعی بود. روش: این پژوهش به شیوه ی آزمایشی و با طرح پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری با گروه گواه انجام گرفت. جامعه آماری شامل همه ی دختران 15 تا 13 ساله ی مدرسه زینبیه واقع در شهرستان شهریار بود. با اجرای آزمون بر روی 600 دانش آموز مدرسه، 120 نفر با اضطراب اجتماعی یافت شد که از بین آنها 45 نفر انتخاب و در 2 گروه آزمایشی و یک گروه گواه به صورت تصادفی جایگزین شدند. گروه آزمایشی اول، مدیریت رفتاری مادران و آموزش گروهی شناختی-رفتاری دختران را دریافت کردند و گروه آزمایشی دوم فقط مدیریت رفتاری مادران را دریافت کردند. گروه گواه نیز هیج آموزشی را دریافت نکرد و در فهرست انتظار قرار گرفت. ابزار جمع آوری داده ها، مقیاس اضطراب اجتماعی جرابک ) 1996 ( بود. داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS24 و آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر مورد تحلیل آماری قرار گرفت. یافته ها: نتایج نشان داد که آموزش مدیریت رفتاری مادران و آموزش گروهی شناختی-رفتاری توأم با هم موجب کاهش اضطراب اجتماعی دختران می شود) 05 / P>0 (، اما آموزش مدیریت رفتاری مادران به تنهایی نتوانست اضطراب اجتماعی را کاهش دهد. این نتایج در پیگیری ها نیز به اثبات رسید. نتیجه گیری: براساس نتایج آزمون تعقیبی روش آموزش ترکیبی به طور معناداری نسبت به روش آموزشی مدیریت رفتاری مادران بر اضطراب اجتماعی، تأثیر بیشتری داشت. مطابق با یافته های پژوهش اثربخشی مداخله آموزش مدیریت رفتاری مادران و آموزش شناختی-رفتاری دختران بر کاهش اضطراب اجتماعی دختران به تأیید رسید. بنابراین، این روش را می توان به عنوان یکی از درمان های مفید و کاربردی برای این گروه از دختران درنظرگرفت.
طراحی برنامه آموزش فرزندپروری برای والدین دارای کودکان با اختلال ویژه یادگیری (با آسیب خواندن): رویکردی سنتزپژوهانه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اختلال یادگیری ویژه یکی از اختلالات دوران کودکی است که در برخی موارد تا دوران بزرگسالی نیز ادامه یافته و جوانب مختلف زندگی آنان در آینده را تحت تأثیر قرار می دهد. میزان شیوع بالاتر اختلال یادگیری با آسیب خواندن در مدارس کشور و مشکلات ناشی از آن، ضرورت توجه ویژه ای را ایجاب می کند. کودکان دارای این اختلال علاوه بر مشکل در خواندن در زمینه های دیگری نیز با مشکلاتی مواجه اند. سیستم آموزشی به طور معمول بر پایه آموزش مواد درسی بوده و مسائل مربوط به زمینه های دیگری همچون آموزش و توانمند سازی ویژه والدین این کودکان مورد غفلت قرار گرفته است. در حالی که توانمند سازی والدین نه تنها می تواند در زمینه بهبود مسایل روانشناختی که این کودکان به واسطه دارا بودن این اختلال با آن دست به گریبان هستند، کمک کننده باشد؛ بلکه می تواند در راستای بهبود کارکردهای اجرایی این کودکان نیز مفید باشد. در این پژوهش با رویکردی و با در نظر گرفتن مدل هفت مرحله ای سندلوسکی و بارسو به بررسی مقالات پژوهشی داخلی و خارجی پرداختیم که از میان 104 مقاله متناسب با هدف پژوهش، 29 مقاله دارای شرایط مورد نظر انتخاب و مورد بررسی عمیق قرار گرفت و مفاهیم استخراجی از این بررسی در قالب 168 کد و 91 مقوله فرعی خلاصه شدند که در نهایت، 24 مقوله اصلی به دست آمد. سپس با توجه به نتایج به دست آمده، طراحی بسته آموزش 8 جلسه ای فرزندپروری متناسب با شرایط و ویژگی های خاص کودکان دارای اختلال یادگیری ویژه با آسیب خواندن برای والدین این کودکان اقدام شد.
اثربخشی روش دیداری-حرکتی کپارت بر بهبود مهارت نوشتن دانش آموزان دوره ابتدایی دارای اختلال یادگیری ویژه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: هدف این پژوهش تعیین اثربخشی روش دیداری-حرکتی کپارت بر مهارت های نوشتن دانش آموزان با مشکل یادگیری نوشتن بود. روش: روش پژوهش نیز از نظر طرح پژوهش شبه آزمایشی- بالینی با پیش آ زمون-پس آزمون و پی گیری بود. مداخله ی درمانی بر مبنای روش دیداری-حرکتی کپارت انجام شده است. آزمودنی های این مداخله از بین دانش آموزانی انتخاب شده اند که در مدرسه با مشکل نوشتن بودند و به مرا کز اخت اللات یادگیری ویژه شهر رفسنجان در سال تحصیلی 1398 - 1399 ارجاع و بر مبنای آزمون های انجام شده در مرا کز نیز با مشکل نوشتن تشخیص داده شده بودند. در پژوهش حاضر 10 نفر به عنوان نمونه به شکل در دسترس انتخاب شدند. آزمودنی ها در 10 جلسه )هر هفته یک جلسه( مورد مداخله قرار گرفتند. برای ارزیابی مهارت نوشتن از نسخه ی ترجمه و متناسب سازی شده ی پرسش نامه ی ارزیابی نوشتن اورتون گلینگهام استفاده شد. داده ها با استفاده از نرم افزار اس پی اس اس )نسخه ۲۲ ( و آزمون ناپارامتریک فریدمن تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد که روش دیداری-حرکتی کپارت بر بهبود تمیز دیداری ) 00 / pvalue =0 (، تکمیل دیداری pvalue = 0/018( (، شکل و زمینه ی دیداری ) 018 / pvalue = 0 ( و یادگیری غیرفعال ) 002 / pvalue = 0 ( اثربخش بود اما در 12 خرده مقیاس دیگر اثربخش نبود. مقایسه ی زوجی میانگین ها در آزمون ویلکا کسون دوام اثر این بهبود مداخله را در ا کثر مقایسه های زوجی پس آزمون با پیش آزمون، پی گیری با پیش آزمون در سطح معنا داری 05 / 0 نشان داد، ولی تداوم اثر با بررسی مقایسه ی زوجی پی گیری و پس آزمون در سطح 05 / 0 معنا دار نبود.
اثربخشی آموزش راهبردهای نقشه برداری از داستان و درک مطلب بر بهبود مهارت های خواندن دانش آموزان دارای مشکلات خواندن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی افراد استثنایی سال ۱۳ بهار ۱۴۰۲ شماره ۴۹
173 - 207
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر باهدف بررسی اثربخشی آموزش راهبردهای نقشه برداری از داستان و درک مطلب بر بهبود مهارت های خواندن دانش آموزان دارای مشکلات خواندن انجام گرفت. این پژوهش از نوع مطالعات تجربی تک موردی با خط پایه بود. جامعه آماری پژوهش را تمامی دانش آموزان دارای مشکلات خواندن پایه سوم ابتدایی شهر یزد در سال تحصیلی 1399-1400 تشکیل داد. بنا به محدودیت های متعدد شرایط پاندمی کرونا از روش نمونه گیری در دسترس 4دانش آموز پسر انتخاب شدند که درنهایت 3مشارکت کننده در 12جلسه حضور پیدا کردند. از ابزارهای آزمون هوش وکسلر کودکان و آزمون خواندن و نارساخوانی کرمی نوری و مرادی (1384)، برای غربالگری و تعیین خط پایه استفاده گردید و در جلسه آخر پژوهش، از مشارکت کننده ها به کمک ابزار نما پس آزمون به عمل آمد. داده ها با محاسبه درصد بهبودی و شاخص تغییر پایا تحلیل شد. مطابق یافته های پژوهش در هر مشارکت کننده از ده مهارت خواندن که به وسیله آزمون نما سنجیده شد، در مشارکت کننده اول و سوم شش مهارت و در مشارکت کننده دوم هشت مهارت بهبودیافته است. هر سه مشارکت کننده در خرده آزمون های قافیه، درک کلمات، حذف آواها، نشانه های حرف و نشانه های مقوله به صورت مشترک رشد و تغییر معناداری در این مهارت ها به دست آوردند. در دو مشارکت کننده اول و دوم خواندن ناکلمات معنادار شد و در دو مشارکت کننده دوم و سوم درک متن معنادار گردید. با توجه به نتایج پژوهش می توان گفت که آموزش راهبردهای نقشه برداری از داستان و درک مطلب سبب بهبود اکثر مهارت های خواندن دانش آموزان دارای مشکلات خواندن شده است.
اثربخشی آموزش فرزندپروری مثبت بر تعامل والد - کودک و مشکلات رفتاری کودکان با مشکلات برون نمود(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: در این پژوهش بررسی اثربخشی آموزش فرزندپروری مثبت بر تعامل والد - کودک و مشکلات رفتاری کودکان با مشکلات برون نمود بررسی و ارزیابی شد. روش: روش پژوهش نیمه آزمایشی و با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل می باشد. جامعه آماری پژوهش شامل تمام مادران دانش آموزان با مشکلات برون نمود پایه های سوم و چهارم ابتدایی شهر اصفهان در سال تحصیلی 98-1399 بودند. 30 نفر از این مادران به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به صورت تصادفی در گروه های آزمایش و کنترل قرار گرفتند (هر گروه شامل 30 مادر). گروه آزمایش، آموزش فرزندپروری مثبت را دریافت کرد و گروه کنترل، مداخله ای دریافت نکرد. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه رابطه مادر- کودک راس (1988) و سیاهه کودک آخنباخ- نسخه والدین (آخنباخ و رسکولار، 2007) بود. یافته ها : به منظور تجزیه و تحلیل داده های پژوهش از تحلیل کوواریانس چند متغیره استفاده شد. داده ها به کمک نرم افزار spss-22 تحلیل شدند. نتایج نشان داد که آموزش فرزندپروری مثبت، تأثیر معناداری بر افزایش تعامل والد - کودک و کاهش مشکلات رفتاری (مشکلات اجتماعی، نادیده گرفتن قواعد و رفتارهای پرخاشگرانه) کودکان با مشکلات برون نمود دارد (0001/0 P= ). نتیجه گیری: می توان گفت آموزش فرزندپروری مثبت رویکرد مناسبی برای افزایش تعامل والد - کودک و کاهش مشکلات رفتاری کودکان با مشکلات برون نمود می باشد.
اثربخشی ریباندتراپی بر رشد حرکتی و عادت های خواب کودکان با اختلال طیف اتیسم (مطالعه تک موردی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی ریباندتراپی بر رشد حرکتی و عادت های خواب کودکان با اختلال طیف اتیسم انجام شد. روش: پژوهش حاضر یک طرح آزمایشی تک موردی از نوع طرح خط پایه چندگانه با آزمودنی های متفاوت است که 10 هفته روی دو کودک با اختلال طیف اتیسم با پیگیری دو هفته ای اجرا شد. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی کودکان با اختلال طیف اتیسم شهر اهواز بود. از بین آنها دو کودک با اختلال طیف اتیسم به صورت داوطلبانه انتخاب شدند. ابزارهای استفاده شده شامل پرسشنامه عادت های خواب کودکان و آزمون لینکلن اوزرتسکی بود. داده ها با استفاده از روش های ترسیم دیداری، درصد بهبودی و اندازه اثر تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: ریباندتراپی به طور معنا داری موجب افزایش رشد حرکتی و کاهش مشکلات خواب در مرحله پس از درمان و پیگیری شد، به طوری که درصد بهبودی برای کودک اول و دوم در رشد حرکتی به ترتیب 79 و 63 درصد و در مشکلات خواب 85 و 66 درصد به دست آمد. نتیجه گیری: در این پژوهش تغییرات معناداری در دو کودک با اختلال طیف اتیسم ایجاد شد و دستاوردهای درمانی در دوره پیگیری حفظ شد.
تاثیر آموزش از طریق رایانه بر مهارت گفت و شنود انگلیسی در دانش آموزان مبتلا به اوتیسم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی تاثیر آموزش از طریق رایانه بر مهارت گفت و شنود انگلیسی در دانش آموزان مبتلا به اوتیسم با عملکرد پایین در مقایسه با روش آموزش از طریق کتاب درسی انجام شد. روش: این پژوهش با استفاده از روش ترکیبی (کمی-کیفی) و با طرح مطالعه موردی انجام شد. جامعه آماری دانش آموزان مدارس پسرانه ویژه اوتیسم در شهر تهران در پایه هفتم متوسطه پیش پیش حرفه ای با سطح آموزش پذیری بالاتر در سال تحصیلی ۱۴۰۱-۱۴۰۰ بودند. شش دانش آموز با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. برای تعیین همسطح بودن نمونه ها از آزمون کافمن (۲۰۰۴، ویرایش دوم) استفاده شد. نمونه ها به طور تصادفی به دو گروه آزمایش و کنترل تقسیم شدند. دانش آموزان گروه آزمایشی با استفاده از برنامه رایانه ای محقق ساخته و دانش آموزان گروه کنترل با استفاده از کتاب درسی آموزش دیدند. یافته ها: نتایج نشان داد که میزان تقلید جملات، تشخیص نقش و محیط گفت و شنود در گروه آزمایش در مقایسه با گروه کنترل به طور معنادار افزایش یافته است. نتایج آزمون پیگیری ماندگاری این تاثیرات را نشان داد. بررسی کیفی پاسخ های والدین به سوالات مصاحبه بیانگر تاثیر برنامه رایانه ای بر ایجاد انگیزش مشارکت در گفت و شنود انگلیسی بود. نتیجه گیری: با در نظر گرفتن ضعف دانش آموزان مبتلا به اوتیسم در مهارت گفت و شنود، و با توجه به تاثیرات مثبت برنامه رایانه ای بر این مهارت در آنان، می توان استفاده از آموزش رایانه ای را برای تدریس گفت و شنود انگلیسی توصیه کرد.
بررسی تأثیر روش های آموزش انفرادی بر عزت نفس، انگیزش تحصیلی و عملکرد خواندن دانش آموزان نارساخوان مقطع ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: این پژوهش با هدف بررسی تأثیر روش های آموزش انفرادی (یادگیری در حد تسلط و آموزش خصوصی) بر عزت نفس، انگیزش تحصیلی و عملکرد خواندن دانش آموزان نارساخوان مقطع ابتدایی انجام گرفت. روش: روش پژوهش، شبه تجربی و از نوع طرح پیش آزمون- پس آزمون با دو گروه آزمایش و گروه کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش را تمام دانش آموزان پایه های چهارم و پنجم ابتدایی دارای اختلال یادگیری ویژه از نوع خواندن تشکیل می دهند که به روش نمونه گیری هدفمند، 32 نفر انتخاب شدند و پس از تکمیل پرسشنامه عزت نفس کوپراسمیت (SEI)، مقیاس تجدیدنظر شده هوش وکسلر، آزمون خواندن و نارساخوانی نما و پرسشنامه انگیزش تحصیلی هرمنس به صورت تصادفی در دو گروه آزمایشی و گواه (16 نفر برای هر گروه) قرار گرفتند. مداخله آموزشی در 8 جلسه به مدت یک ماه برای گروه آزمایش ارائه شد و گروه کنترل مداخله ای دریافت نکردند. داده ها با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس و با نرم افزارSPSS نسخه ۲6 تحلیل شد. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد دانش آموزانی که آموزش های انفرادی را دریافت کرده بودند، در انگیزش تحصیلی، عزت نفس و عملکرد خواندن در مقایسه با گروهی که آموزش انفرادی را دریافت نکرده بودند، نمره بیشتری کسب کرده اند. نتیجه گیری: روش های آموزش انفرادی بر انگیزش تحصیلی، عزت نفس و عملکرد خواندن دانش آموزان مبتلا به نارساخوانی تأثیر مثبت دارد. از این رو می توان اذعان کرد که از روش های آموزش انفرادی می توان به منزله برنامه آموزشی اثربخش برای حل مسائل این دانش آموزان در مقطع ابتدایی بهره گرفت.
رابطه ذهن آگاهی با خودکارآمدی خلاق در معلمان مدارس با نیازهای ویژه: نقش واسطه ای تاب آوری روان شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تعیین نقش واسطه ای تاب آوری روان شناختی در ارتباط بین ذهن آگاهی و خودکارآمدی خلاق معلمان مدارس استثنایی شهرستان 1400-1399 یزد بود. پژوهش حاضر از نوع تحقیقات همبستگی است که در آن روابط میان متغیرهای پژوهش در قالب بررسی مسیرهای یک مدل علّی مورد تحلیل قرار گرفت. جامعه مورد پژوهش تمامی معلمان مدارس استثنایی شهر یزد بود، از این جامعه تعداد 200 معلم به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزار پژوهش پرسشنامه تاب آوری کانر و دیویدسون CD-RISC، پرسشنامه ذهن آگاهی لانگر برای معلمان و پرسشنامه خودکارآمدی خلاق (CSEQ) بود. جهت بررسی مدل پیشنهادی پژوهش، از نسخه 22 نرم افزارهای SPSS و AMOS استفاده گردید. نتایج نشان داد که تاب آوری روان شناختی در ارتباط بین ذهن آگاهی و خودکارآمدی خلاق معلمان مدارس استثنایی نقش واسطه ای دارد. ذهن آگاهی هم به صورت مستقیم و غیرمستقیم و با نقش واسطه گری تاب آوری خودکارآمدی خلاق را در معلمان مدارس استثنایی پیش بینی می کند. همچنین، ذهن آگاهی به صورت مستقیم تاب آوری را در معلمان مدارس استثنایی پیش بینی کرده و تاب آوری نیز مستقیم خودکارآمدی خلاق را در معلمان مدارس استثنایی پیش بینی می کند. می توان نتیجه گرفت که تاب آوری روان شناختی در ارتباط بین ذهن آگاهی و خودکارآمدی خلاق معلمان مدارس استثنایی شهرستان یزد نقش واسطه ای را دارد.
بررسی مقایسه ای نقش بروزرسانی اطلاعات و عدم بروزرسانی اطلاعات در حل مسائل ریاضی در بین دختران مبتلا به سندرم فراژیل ایکس و دختران مبتلا به سندرم ترنر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف مقایسه نقش بروزرسانی اطلاعات در حل مسائل ریاضی در بین دختران مبتلا به سندرم فراژیل ایکس و دختران مبتلا به سندرم ترنر انجام گرفت. روش: این پژوهش به صورت علی مقایسه ای صورت پذیرفت. نمونه 24 نفر از افراد ساکن در شهر تبریز بود که از میان آنها 12 دختر مبتلا به سندرم فراژیل ایکس و 12 دختر مبتلا به سندرم ترنر به شیوه در دسترس انتخاب شدند که از نظر سن و بهره هوشی با هم همتا بودند. سپس 12 سوال ریاضی برای آزمودنیها طرح شد. 6 سوال بدون نیاز به بروزرسانی اطلاعات بود و 6 سوال دیگر مربوط به سوالات نیازمند بروزرسانی اطلاعات بود. یافته ها: در تحلیل داده ها از تحلیل واریانس چند متغیره، تحلیل واریانس یکراهه و آزمون تی همبسته استفاده شد. نتایج تحلیل واریانس چند متغیره نشان داد گروه مبتلا به سندرم فراژیل ایکس و گروه مبتلا به سندرم ترنر در ترکیب دو نوع سوال با هم تفاوت معنادار دارند(0.001 P<و 11.56 = F). همچنین نتایج تحلیل واریانس یکراهه نشان داد افراد مبتلا به سندرم فراژیل ایکس در هر دو نوع سوال با و بدون نیاز به بروزرسانی اطلاعات به طور معناداری عملکرد ضعیف تری نسبت به افراد مبتلا به سندرم ترنر دارند. از طرفی نتایج آزمون تی همبسته نشان داد افراد مبتلا به سندرم فراژیل ایکس در مسائل بدون نیاز به بروزرسانی اطلاعات عمکرد بهتری نسبت به مسائل نیازمند بروزرسانی اطلاعات دارند. نتیجه گیری: مشکلات حل مسئله در گروه مبتلا به سندرم فراژیل ایکس بیشتر است.
بررسی اثربخشی آموزش مثبت اندیشی به شیوه گروهی بر انگیزش تحصیلی و سرزندگی تحصیلی دانش آموزان با اختلال یادگیری خاص(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: اخت اللات یادگیری خاص از جمله مشکلاتی هستند که از دیرباز مورد توجه متخصصان و روان شناسان حوزه کودک بوده اند. کودکان با اخت الل یادگیری خاص، با وجود هوش بهنجار، قادر به پیشرفت تحصیلی در زمینه های خواندن، نوشتن، و ریاضیات نیستند. هدف از این پژوهش بررسی اثربخشی آموزش مثبت اندیشی به شیوه گروهی بر انگیزش تحصیلی و سرزندگی تحصیلی دانش آموزان با اخت الل یادگیری خاص بود. روش: این پژوهش، نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی دانش آموزان پسر دوره متوسطه اول با اخت الل یادگیری خاص مراجعه کننده به مرکز اخت اللات یادگیری شهر بیرجند در سال تحصیلی ۱۴۰۲ - ۱۴۰۱ بود. از بین جامعه آماری، ۳۰ دانش آموز پسر با اخت الل یادگیری خاص، به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه آزمایشی ) ۱۵ ( و گواه ) ۱۵ ( قرار گرفتند. گروه آزمایشی به مدت ۱۰ جلسه ۶۰ دقیقه ای تحت آموزش قرار گرفت. به منظور جمع آوری داده های پژوهش، از پرسشنامه انگیزش تحصیلی هارتر، پرسشنامه سرزندگی تحصیلی حسین چاری و دهقانی زاده و آموزش مثبت اندیشی استفاده شد. داده های پژوهش با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس چندمتغیره و تک متغیره مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته ها: نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل فرضیه های پژوهش نشان داد که آموزش مثبت اندیشی به شیوه گروهی بر انگیزش تحصیلی و مؤلفه های آن )انگیزش درونی و بیرونی( و سرزندگی تحصیلی دانش آموزان با اخت الل یادگیری خاص اثربخش است ) 005 / .)p<0 نتیجه گیری: با توجه به یافته های این پژوهش، می توان چنین گفت که یکی از رویکردهای آموزش مفید در جهت افزایش انگیزش تحصیلی و سرزندگی تحصیلی دانش آموزان با ناتوانی یادگیری خاص، آموزش مثبت اندیشی به شیوه گروهی است.
تربیت بدنی مناسب سازی شده برای کودکان با آسیب بینایی در مدارس خاص یا کلاس های فرا گیر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تربیت بدنی برای همه دانش آموزان ضروری است اما دانش آموزان با آسیب بینایی به دلیل در دسترس نداشتن الگوهای مناسب حرکتی نیاز بیشتری به تربیت بدنی دارند تا در سراسر زندگی، بدنی متناسب و سالم داشته باشند. این مقاله پس از معرفی اصطلاحات مهم در حوزه آسیب بینایی با ارائه ی راهبردهای آموزشی مناسب در تربیت بدنی، مناسب سازی های لازم در تجهیزات، قواعد و محدوده ی بازی را پیشنهاد کرده است.