فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶۱ تا ۸۰ مورد از کل ۱٬۹۳۰ مورد.
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی آموزش استعاره های زبان فارسی با کاربست روش آمیخته و روش بسته آموزشی الکترونیکی بر انگیزه پیشرفت و خودپنداره در دانش آموزان با آسیب شنوایی بود. روش کار: جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دانش آموزان با آسیب شنوایی پایه نهم دوره اول متوسطه شهر تهران بودند که با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند تعداد 45 نفر از آنان انتخاب و به صورت تصادفی در گروه های آزمایشی و کنترل (هر گروه 15 نفر) جایگزین شدند. به منظور گردآوری اطلاعات از پرسشنامه انگیزه پیشرفت هرمنس (1970)، استفاده شد. روش پژوهش از نوع آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. گروه های آزمایش تحت آموزش استعاره های زبان فارسی با روش آمیخته (8 جلسه) و روش الکترونیکی (8 جلسه) قرار گرفتند و گروه کنترل هیچ گونه مداخله ای به جز آموزشهای رسمی مدرسه دریافت نکردند. داده ها با استفاده از آزمون آماری تحلیل کوواریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته ها: نتایج نشان داد که آموزش استعاره های زبان فارسی با کاربست روش آمیخته و الکترونیکی بر انگیزه پیشرفت دانش آموزان با آسیب شنوایی اثربخش بود. بین اثر بخشی گروه آموزش با روش آمیخته و روش آموزشی الکترونیکی بر انگیزه پیشرفت تفاوت معنی داری به نفع گروه آموزشی الکترونیکی وجود داشت. نتیجه گیری: با توجه اهمیت آموزش زبان فارسی به دانش آموزان با آسیب شنوایی برای آموزش استعاره های زبان فارسی لازم است از روشهای متنوعی استفاده شود و چنین روشهایی به عنوان آموزش مکمل در مدارس توصیه می شود.
تدوین بسته را ه حل های خودمراقبتی دانش آموزان کم توان ذهنی براساس آموزه های دینی در دوران بلوغ (مطالعه داده بنیاد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پیشینه و اهداف: هدف این پژوهش، تهیه بسته خودمراقبتی جنسی دانش آموزان کم توان ذهنی براساس آموزه های دینی بود. روش : روش پژوهش، داده بنیاد و به منظور گردآوری اطلاعات از رویکرد تحلیلی - کتابخانه ای با کاربست کتب و مقالات روان شناسی در حیطه خودمراقبتی، بهداشت جنسی و همچنین کتب روایی، احکام و منابع دینی و نیز مصاحبه با صاحب نظران علوم دینی و روان شناسان در زمینه خودمراقبتی جنسی انجام شد. استخراج مقالات مرتبط از پایگاه های استنادی معتبر داخلی و خارجی با کلید واژه های "بلوغ، خودمراقبتی، آموزه های دینی" و نیز روایات مرتبط از طریق نرم افزار جامع الاحادیث انجام شد. یافته ها: با بررسی مقالات، کتب و روایات، تعداد 47 کد محوری حاصل شد که در قالب 18 کد انتخابی جای گرفته و براساس آن بسته آموزشی با لحاظ نظرات 15 نفر از صاحب نظران علوم رفتاری و دینی و متون دینی تدوین شد و اعتبار و روایی آن مورد بررسی و تأیید واقع شد. نتیجه گیری: نظر به اینکه بسته تدوین شده در پژوهش حاضر از نظر روایی و اعتبار مورد تأیید واقع شد، از این رو می توان گفت؛ یکی از عوامل تأثیرگذار در خودمراقبتی جنسی آ گاهی بخشی به خانواده و دانش آموز است؛ ایجاد مهارت خودمراقبتی وتقویت رفتارهایی که بازدارنده انحرافات جنسی است، منجر به سلامت جنسی نوجوان کم توان ذهنی می شود، بنابراین گنجاندن برنامه آموزش تربیت جنسی در برنامه های" آموزش خانواده" مدارس؛ افزایش اطلاعات و آ گاهی و سواد تربیت جنسی معلمان به عنوان کسانی که بعد از والدین تأثیر فراوانی در تربیت و سرنوشت دانش آموزان دارند و نیز ارائه راهکارهای مناسب و یا مداخلات لازم در زمینه خودمراقبتی جنسی حائز اهمیت است.
تأثیرآموزش به روش یادگیری فاصله دار بر یادگیری یادداری و علاقه به درس ریاضی دانش آموزان دختر کم توان ذهنی آموزش پذیر شهر اراک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: کارآمدی نظام آموزش و پرورش در هر جامعه ای در گرو توجه به برنامه های جامع آموزشی کلیه کودکان از جمله کودکان استثنایی و ارائه آموزش موثر به آنها است. استفاده از برنامه های آموزشی مناسب می تواند این گروه از دانش آموزان را برای رسیدن به اهداف مطلوب آموزشی یاری دهد. پژوهش حاضر با هدف کلی تاثیر آموزش به روش یادگیری فاصله دار بر یادگیری، یاد داری و علاقه به درس ریاضی دانش آموزان دخترکم توان ذهنی آموزش پذیر پایه سوم ابتدایی آموزشگاه استثنایی امیر ابراهیمی فخار شهر اراک در سال تحصیلی 98-1397صورت پذیرفته است. مواد و روش: این پژوهش از نوع تحقیقات کاربردی است و برای رسیدن به هدف ازروش شبه تجربی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه گواه استفاده شد. شرکت کنندگان در پژوهش ۲۸ نفر از دانش آموزان دختر کم توان ذهنی آموزش پذیر پایه سوم ابتدایی اراک بودند که به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل جایگزین شدند. ابزار مورد استفاده در این پژوهش شامل آزمون یادگیری و یادداری درس ریاضی و پرسشنامه علاقه به درس هارتر(2005) بود. روش تجزیه و تحلیل داده ها:روش آماری عبارت بود از شاخص های آمار توصیفی و آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری های مکرر و آزمون تحلیل کوواریانس که با استفاده از نرم افزار spss نسخه ۲۲ به دست آمده است. یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد که تاثیر آموزش به روش یادگیری فاصله دار بر میزان یادگیری، یادداری و علاقه به درس ریاضی دانش آموزان دختر کم توان ذهنی آموزش پذیر شهر اراک معنادار است. نتیجه گیری: بر اساس یافته های این پژوهش می توان گفت که چنانچه معلمان دانش آموزان کم توان ذهنی آموزش پذیر از آموزش به روش یادگیری فاصله دار استفاده نمایند می توانند میزان یادگیری، یادداری و علاقه به درس ریاضی را در دانش آموزان کم توان ذهنی آموزش پذیر افزایش دهند.
اثربخشی آموزش تعامل مادر-کودک بر اساس الگوی پرسید بر فلسفه فراهیجانی مادران و مشکلات هیجانی رفتاری فرزندان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی افراد استثنایی سال ۱۴ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۵۵
99 - 136
حوزههای تخصصی:
با توجه به افزایش شیوع اختلالات هیجانی -رفتاری در فرزندان و چالش هایی که این فرزندان و خانواده های آنان را درگیر می کند، بالا بردن سطح کیفیت تعاملات خانوادگی مخصوصاً تعامل مادران با فرزندان، اهمیت پیدا می کند. هدف پژوهش حاضر، بررسی اثربخشی آموزش تعامل مادر -کودک بر اساس الگوی پرسید، بر فلسفه فراهیجانی مادران و مشکلات هیجانی-رفتاری در فرزندان بود. این پژوهش، یک پژوهش نیمه آزمایشی، از نوع پیش آزمون پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری، مادران فرزندان دارای اختلالات هیجانی رفتاری در شهر اصفهان در سال 1401 بودند که 30 نفر از این جامعه به عنوان نمونه انتخاب شده و 15 نفر به صورت تصادفی در گروه آزمایش و 15 نفر نیز به تصادف در گروه کنترل گمارش شدند. مادران گروه آزمایش، در 6 جلسه 60 دقیقه ای آموزش تعامل مادر-کودک بر اساس الگوی پرسید، شرکت کردند و گروه کنترل هیچ گونه مداخله ای دریافت نکردند. هر دو گروه، ابزارهای پژوهش شامل: پرسشنامه فلسفه فراهیجانی ایولینی کو (۲۰۰۶) و سیاهه اختلالات رفتاری آخنباخ (2001) را قبل و بعد از مداخله تکمیل کردند. داده ها با آزمون تحلیل کوواریانس با استفاده از آخرین نسخه نرم افزار SPSS(26.00) تحلیل شدند. یافته ها نشان داد، مقادیر هر دو متغیر در گروه کنترل و آزمایش در مرحله پس آزمون دارای تفاوت معنادار بودند (سطح معناداری کمتر از 05/0)؛ بنابراین این مداخله بر (فلسفه فراهیجانی (568/201 =F و P=0001/0) و مشکلات هیجانی و رفتاری (588/36=F و 0001/0=P))، تأثیر مثبت و معناداری در سطح 05/0=α داشت. لذا تعامل مادر-کودک بر اساس الگوی پرسید، در بهبود فلسفه فراهیجانی مادران و کاهش مشکلات هیجانی-رفتاری در نوجوانان ۱۱-۱۴ سال مؤثر است. با توجه به اهمیت عملکرد مادر در ارتباط با فرزندان، ارائه آموزش به مادران در جهت تقویت ارتباط با فرزند، در کاهش و کنترل مشکلات هیجانی و رفتاری فرزندان، می تواند مؤثر واقع شود.
اثربخشی برنامه توانمندسازی حسی- حرکتی خانواده محور بر توان خواندن و یادگیری دانش آموزان با نشانگان داون(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کودکان استثنایی سال ۲۴ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۹۱)
67 - 76
حوزههای تخصصی:
هدف:پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی برنامه توانمندسازی حسی- حرکتی خانواده محور بر توان خواندن دانش آموزان با نشانگان داون انجام شد. روش: طرح پژوهش، نیمه آزما یشی از نوع پیش- آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان با نشانگان داون شهرستا ن کاشان در سال تحصیلی ١٤٠١-١٤٠٠ بود. نمونه پژوهش شامل ٣٠ دانش آموز در دامنه سنی ٨ تا ١٢ سال بود که با روش نمونه گیر ی در دسترس انتخاب و در دو گروه ١٥ نفری آزمایش و کنترل گمارده شد. ابزار جمع آوری اطلاعات آزمون خواندن و نارساخوانی کرمی نوری و مرادی (١٣٨٤) بود. جهت تحلیل داده ها از آزمون کواریانس استفاده شد.یافته ها: نتایج نشان داد که از لحاظ توان خواندن تفاوت معناداری میان گروه آزما یش و کنترل وجود دارد (٠/٠١>p). نتیجه گیری: در نتیجه، میتوان برنامه توانمندسازی حسی - حرکتی خانواده محور را به عنوان مداخله ای مناسب جهت بهبود توان خواندن دانش آموزان با نشانگان داون پیشنهاد نمود.
اثربخشی آموزش استعاره های زبان فارسی با روش بسته آموزشی الکترونیکی بر مهارت خودآ گاهی در دانش آموزان با آسیب شنوایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: ناشنوایی نوعی اختلال حسی عصبی است که با اختلالات مختلف در زمینه تکامل احساسی، اجتماعی و شناختی در ارتباط است. لذا هدف از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی آموزش استعاره های زبان فارسی با کاربست روش بسته آموزشی الکترونیکی بر مهارت خود آ گاهی در دانش آموزان با آسیب شنوایی بود. روش: روش پژوهش از نوع آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی دانش آموزان با آسیب شنوایی پایه نهم دوره اول متوسطه شهر تهران بودند که با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند، تعداد 30 نفر از آنان انتخاب و به صورت تصادفی در گروه های آزمایشی و گواه )هر گروه 15 نفر ( جایگزین شدند. به منظور گردآوری اطلاعات از پرسشنامه مهارت های خودآ گاهی کوپر، استفاده شد. گروه آزمایشی تحت آموزش استعاره های زبان فارسی با روش الکترونیکی ) 8 جلسه( قرار گرفت، گروه گواه، مداخله ای به جز آموزش های رسمی مدرسه دریافت نکرد. داده ها با استفاده از آزمون آماری تحلیل کوواریانس مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفتند. نتیجه گیری: نتایج نشان داد که آموزش استعاره های زبان فارسی با کاربست روش الکترونیکی بر مهارت خودآ گاهی دانش آموزان با آسیب شنوایی اثربخش بود. با توجه به اهمیت آموزش زبان فارسی به دانش آموزان با آسیب شنوایی برای آموزش استعاره های زبان فارسی لازم است از روش های متنوعی استفاده شود و چنین روش هایی به عنوان آموزش مکمل در مدارس توصیه می شود.
اثربخشی طرح واره درمانی بر علائم اختلال اضطراب در مادران دارای کودک دچار اختلال تحولی هوشی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی افراد استثنایی سال ۱۴ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۵۵
137 - 166
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر باهدف اثربخشی طرح واره درمانی بر علائم اختلال اضطراب در مادران دارای کودک دچار اختلال تحولی هوشی در شهرستان قدس انجام شد. این مطالعه از نوع تحقیقات نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه گواه اجرا شد. جامعه آماری این تحقیق شامل کلیه مادران دارای کودک دچار اختلال تحولی هوشی شهرستان قدس در سال تحصیلی 1402-1401 بود که از بین آن ها به روش نمونه گیری در دسترس ۳۰ نفر انتخاب شد و به صورت تصادفی در ۲ گروه ۱۵ نفره آزمایش و کنترل قرار گرفتند. پرسش نامه اضطراب بک (1998) به عنوان پیش آزمون توسط هر دو گروه تکمیل شده سپس گروه آزمایش ۱۲ جلسه طرح واره درمانی را دریافت نمودند و گروه کنترل برنامه عادی روزانه خود را گذراند. سپس از هر دو گروه پس آزمون به عمل آمد و داده های پژوهش با استفاده از روش های آمار توصیفی (شاخص های گرایش مرکزی و پراکندگی) و استنباطی (تحلیل کوواریانس) مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که طرح واره درمانی بر کاهش علائم اختلال اضطراب (290/0h=) تأثیر مثبت و معناداری داشتند (005/0P<). به کارگیری طرح واره درمانی به عنوان یک درمان مؤثر می تواند بر کاهش علائم اختلال اضطراب مادران دارای کودک دچار اختلال تحولی هوشی تأثیر گذاشته و بر بهبود وضعیت روانی و زندگی روزمره آن ها کمک کند.
اثربخشی آموزش خودشفقتی ذهن آ گاهانه بر احساس تنهایی، شرم درونی شده، اجتناب تجربه ای و آمیختگی شناختی در مادران دارای کودک با اختلال طیف اُتیسم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: چالش هایی ناشی از مراقبت، نگهداری و حمایت های مداوم از کودک با اختلال طیف اُتیسم بر روابط
اجتماعی مادران این کودکان تأثیر می گذارد و به دلیل رفتار نامناسب فرزندشان و درک نادرست این کودکان توسط جامعه
دچار احساس حقارت و ناتوانی، خودسرزنش گری و مقاومت در برابر تجربیات منفی می شوند. بنابراین، این پژوهش با هدف
تعیین اثربخشی آموزش خودشفقتی ذهن آ گاهانه بر احساس تنهایی، شرم درونی شده، اجتناب تجربه ای و آمیختگی شناختی
در مادران دارای کودک با اختلال طیف اُتیسم انجام گرفت.
روش: این پژوهش از نوع روش نیمه آزمایشی همراه با پیش آزمون و پس آزمون با گروه آزمایشی و گواه بود. جامعه آماری
مطالعه حاضر، شامل مادران دارای کودک با اختلال طیف اُتیسم بود که در کلینیک روان شناسی شهر یزد حضور داشتند. سی
نفر از افراد واجد شرایط به شیوه ی نمونه گیری هدفمند براساس ملاک های ورود و خروج انتخاب شدند و به صورت تصادفی
در دو گروه گواه ) 15 نفر ( و آزمایشی ) 15 نفر ( جایگزین شدند. گروه آزمایشی 10 جلسه خودشفقتی ذهن آ گاهانه را به صورت
گروهی دریافت کردند و گروه گواه، مداخله ای دریافت نکرد. ابزارهای پژوهش، شامل مقیاس احساس تنهایی راسل و پیلوا و
کورتونا ) 1993 (، شرم درونی شده کوک ) 1993 (، اجتناب تجربه ای و آمیختگی شناختی گریگو و همکاران ) 2008 ( بود. تجزیه و
تحلیل داده های پژوهش، از طریق آزمون تحلیل کواریانس تک متغیره و چندمتغیره با نرم افزار spss24 صورت گرفت.
یافته ها: نتایج داده های پژوهش نشان داد که خودشفقتی ذهن آ گاهانه در بهبود احساس تنهایی، شرم درونی شده و
مؤلفه های آن از قبیل عزت نفس و کم رویی، اجتناب تجربه ای و آمیختگی شناختی مؤثر است ) ۰01 / .)p> 0
نتیجه گیری: براساس یافته های به دست آمده، می توان گفت، خودشفقتی ذهن آ گاهانه روش کارآمدی در بهبود احساس
تنهایی، شرم درونی شده، اجتناب تجربه ای و آمیختگی شناختی در مادران دارای کودک با اختلال طیف اُتیسم است. بنابراین،
این روش را می توان به عنوان یکی از درمان های مفید و کاربردی برای این مادران درنظر گرفت.
اثر تمرین متغیر بر تحکیم حافظه حرکتی کودکان کم توان ذهنی: نقش آرایش تمرین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: ا کتساب مهارت های حرکتی در کودکان کم توان ذهنی آموزش پذیر با کندی صورت می گیرد. بنابراین
شناسایی روش های کارآمد و مؤثر برای آموزش مهارت های حرکتی در این افراد جهت ا کتساب و ارتقاء اجرای مهارت های
حرکتی، حائز اهمیت است. بنابراین هدف از پژوهش حاضر بررسی تأثیر تمرین متغیر با آرایش های متفاوت بر تحکیم )مبتنی
بر ارتقاء( حافظه حرکتی کودکان کم توان ذهنی آموزش پذیر بود.
روش: بدین منظور 56 دختر کم توان ذهنی آموزش پذیر براساس نمرات پیش آزمون در 4 گروه تمرین ثابت، تمرین متغیر
با آرایش مسدود، تصادفی و مسدود-تصادفی قرار گرفتند. آزمودنی ها در روز اول براساس روش تمرینی گروه خود به انجام
تمرین پاس بسکتبال در 3 بلوک 12 کوششی پرداختند. در انتهای جلسه تمرین، آزمودنی ها بلافاصله در آزمون ا کتساب
شامل یک بلوک 12 کوششی پرتاب به هدف شرکت کردند. صبح روز دوم پس از خواب شبانه، آزمون یادداری مشابه با
آزمون ا کتساب انجام شد. برای تحلیل داده ها از آزمون تحلیل واریانس مختلط ) t ،)4در 2 وابسته و تحلیل واریانس یک طرفه
استفاده شد.
یافته ها: نتایج پژوهش حاضر نشان داد که قبل و بعد از خواب شبانه در نمرات دقت پاس 2 گروه تمرین متغیر با آرایش
تصادفی و تمرین متغیر با آرایش مسدود-تصادفی تفاوت معنادار آماری وجود دارد. ولیکن بین عملکرد 2 گروه تمرین متغیر
با آرایش تصادفی و مسدود-تصادفی بعد از خواب شبانه تفاوتی دیده نشد.
نتیجه گیری: بنابراین در کودکان کم توان ذهنی آموزش پذیر می توان از شیوه تمرین متغیر با آرایش تصادفی و آرایش
مسدود-تصادفی در جهت بهبود تحکیم حافظه حرکتی استفاده کرد.
طراحی برنامه آموزش توجه مستقیم و بررسی اثربخشی آن بر ابعاد توجه دانش آموزان با اختلال ریاضی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کودکان استثنایی سال ۲۴ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۹۲)
۱۱۶-۱۰۶
حوزههای تخصصی:
اهداف: دانش آموزان با اختلال ریاضی با وجود توانایی در بسیاری از زمینه ها، دچار مشکلاتی در زمینه توجه هستند. مشکلات توجه در زمینه های مختلف، آثار جبران ناپذیری بر عملکرد دانش آموزان با اختلال ریاضی می گذارد و مانع پیشرفت تحصیلی آنها می شود. پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی برنامه آموزش توجه مستقیم بر ابعاد توجه دانش آموزان با اختلال ریاضی انجام شد. روش : طرح پژوهش حاضر، نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون- پس آزمون-پی گیری با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل تمام دانش آموزان پسر پایه سوم ابتدایی شهر کرمانشاه در سال تحصیلی 1402-1401 بود. تعداد 30 دانش آموز با اختلال ریاضی به صورت در دسترس انتخاب و در دو گروه آزمایش و کنترل به طور تصادفی جایگزین شدند. گروه آزمایش در 12 جلسه 45 دقیقه ای، برنامه آموزش توجه مستقیم را دریافت کرد. ابزارهای پژوهش آزمون استروپ، آزمون دسته بندی کارت های ویسکانسین و آزمون عملکرد پیوسته بود. داده ها با استفاده از تحلیل واریانس آمیخته و نرم افزار SPSS-22 تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد برنامه آموزش توجه مستقیم بر توجه پایدار، انتخابی و انتقالی دانش آموزان با اختلال ریاضی اثربخش است (001/0=P) و تأثیر این شیوه مداخله بعد از پیگیری دو ماهه، پایدار است. نتیجه گیری: از لحاظ کاربردی با توجه به اثربخش بودن تمرین های برنامه آموزش توجه مستقیم بر کاهش مشکلات توجه دانش آموزان با اختلال ریاضی، این برنامه به عنوان یکی از راهبردهای اساسی مداخله های شناختی به معلمان و متخصصان اختلال یادگیری توصیه می شود.
تأثیر تلفیق فناوری کمکی در برنامه درسی زبان انگلیسی بر ارتقاء سطح انگیزش تحصیلی دانش آموزان با آسیب ها ی جسمی - حرکتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: یکی از راهبردهایی که می تواند به فرا گیرسازی نظام آموزش و پرورش ویژه کمک کند، یکپارچگی و تلفیق فناوری در برنامه درسی این دانش آموزان است. پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی تلفیق فناوری کمکی در برنامه درسی زبان انگلیسی بر ارتقاء سطح انگیزش تحصیلی دانش آموزان با آسیب های جسمی- حرکتی انجام شد. روش: روش پژوهش، نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری، شامل دانش آموزان پسر با آسیب های جسمی- حرکتی شهر تهران بود. با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس، تعداد 24 نفر از دانش آموزان با آسیب جسمی- حرکتی پایه هفتم متوسطه اول مجتمع امام علی )ع( شهر تهران انتخاب و سپس نمونه منتخب به صورت تصادفی در قالب گروه های آزمایشی ) 12 نفری( و گواه ) 12 نفری( قرار گرفتند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه انگیزش تحصیلی هارتر ) 1981 ( استفاده شد. گروه گواه به شیوه معمول و گروه آزمایشی طی 6 جلسه با استفاده از الگوی آموزشی غنی شده با فناوری های کمکی ) برخط و آفلاین( درس زبان انگلیسی دوره متوسطه اول را آموزش دیدند. در بخش برخط، از سکوی آموزش مجازی کوئیا و در بخش آفلاین، از نرم افزار چند رسانه ای محقق ساخته درس زبان انگلیسی استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش تحلیل کواریانس استفاده شد. یافته ها: یافته ها نشان داد که پس از تعدیل نمرات پیش آزمون، تفاوت معناداری بین گروه های آزمایشی و گواه در متغیر انگیزش تحصیلی وجود دارد. نتیجه گیری: مطابق با نتایج این پژوهش، چنانچه در برنامه درسی از فناوری به صورت هدفمند و هوشمندانه استفاده شود، نقش مهمی در افزایش انگیزش تحصیلی دانش آموزان با نیازهای ویژه از جمله دانش آموزان با آسیب های جسمی - حرکتی خواهد داشت.
واکاوی تجربه زیسته معلمان دانش آموزان با اختلال طیف اُُتیسم از آموزش مجازی: یک مطالعه پدیدار شناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف وا کاوی تجربه زیسته معلمان دانش آموزان با اختلال طیف اُُتیسم از آموزش مجازی دوران کرونا انجام شد. روش: این پژوهش در پارادایم )مدل( تفسیرگرایی و به شیوه کیفی و با رویکرد پدیدارشناسی صورت گرفت. جامعه آماری این پژوهش شامل تمامی معلمان منطقه 6 مدارس اُُتیسم شهر تهران در سال تحصیلی 1402 - 1401 بود که تجربه تدریس به دانش آموزان با اختلال طیف اُُتیسم در دوران کرونا را داشتند. برای انتخاب حجم نمونه از روش نمونه گیری هدفمند و معیاری استفاده شد. در راستای هدف پژوهش، در مرحله اول با 20 نفر از معلمان منطقه 6 مصاحبه انجام و اشباع نظری حاصل شد. در ادامه، داده ها از طریق مصاحبه نیمه ساختار یافته و با توجه به شرایط افراد در 3 قالب حضوری، تلفنی و برخط به صورت پرسش های بازپاسخ انجام شد. در این پژوهش برای شناسایی، تحلیل و گزارش نتایج داده های کیفی حاصل از مصاحبه، از روش تحلیل موضوعی استفاده شد. یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد، از دیدگاه مشارکت کنندگان در پژوهش، تجربه زیسته آموزش مجازی دارای 4 زیرمقوله شامل تدریس، استرس شغلی، مشکلات فناورانه و سبک ارتباطی بود. همچنین فرصت های آموزش مجازی در دوران کرونا دارای 5 مقوله، شامل: گسترش مهارت فناورانه، توسعه مهارت تدریس برخط، فرا گیر شدن آموزش مجازی، تقویت زیرساخت آموزش مجازی و به صرفه بودن در هزینه های جانبی بود. همچنین چالش های آموزش مجازی در دوران کرونا شامل: 5 مقوله مشکلات ارتباطی، مشکلات آموزشی و تدریس، بی توجهی والدین، ضعف تجهیزات و امکانات و افت توجه دانش آموزان بود. نتیجه گیری: آموزش مجازی برای دانش آموزان با اختلال طیف اُُتیسم دارای فرصت های مناسبی بود. از آن جاییکه سبک یادگیری این افراد دیداری محور می باشد و راهبردهای آموزشی مبتنی بر تدریس مجازی می تواند از این نوع سبک پشتیبانی نماید، از این رو، پیشنهاد می شود زیرساخت های برگزاری آموزش مجازی برای این افراد تقویت شود و از ظرفیت های راهبردهای آموزشی مبتنی بر فناوری برای غنی سازی فرایند یادگیری دانش آموزان با اختلال طیف اُُتیسم استفاده شود.
بررسی کیفیت زندگی براساس پذیرش بی قید و شرط، نیرومندی «من » و سلامت معنوی با میانجیگری استرس والدگری مادران دارای فرزند نابینا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: یکی از شایع ترین معلولیت ها در سراسر جهان، نابینایی است. افزون بر مشکلاتی که خود کودکان به واسطه مشکل نابینایی خویش تجربه می کند، مادران آنها نیز مشکلات هیجانی، روان شناختی و زناشویی مختلفی را تجربه می کنند این پژوهش با هدف بررسی کیفیت زندگی براساس پذیرش بی قید و شرط، نیرومندی ایگو و سلامت معنوی با میانجیگری استرس والدگری مادران دارای فرزند نابینا شهرستان های غرب استان مازندران انجام شده است. روش: پژوهش حاضر، پژوهش کاربردی و از نوع همبستگی می باشد جامعه آماری پژوهش حاضر، شامل تمامی مادران کودکان نابینا و شهرستان های تنکابن، رامسر، عباس آباد، چالوس در سال 1402 بودند، که با توجه به تعداد شاخص های آزاد، جمعاً نمونه ای به حجم 233 مادر با استفاده از روش نمونه گیری و در دسترس درنظر گرفته است. ابزار گردآوری اطلاعات شامل پرسشنامه کیفیت زندگی سازمان بهداشت جهانی-فرم کوتاه ) 2005 (، مقیاس استرس در روابط والد-فرزند آبدین ) 1990 (، پرسشنامه پذیرش بی قید و شرط چمبرلین و ها گا ) 2001 (، پرسشنامه سلامت معنوی ) 1982 (، پرسشنامه قدرتمندی ایگو روکس و همکاران ) 2003 ( بود. تحلیل داده ها توسط نسخه 24 نرم افزار SPSS و PLS3 و با استفاده از روش، تحلیل مدل یابی معادلات ساختاری ) SEM (و مقدار بوت استرپ انجام شد. یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد که کیفیت زندگی براساس پذیرش بی قید و شرط، نیرومندی ایگو و سلامت معنوی با میانجیگری استرس والدگری مادران دارای فرزند نابینا برازش مطلوب دارد. با توجه به نتایج آزمون بوت استرپ مشخص است که نقش میانجی استرس والدگری در رابطه پذیرش بی قید و شرط، نیرومندی ایگو و سلامت معنوی با کیفیت زندگی پذیرفته می شود. نتیجه گیری: با توجه به تاثیرگذاری متغیرهای مورد مطالعه بر پیش بینی کیفیت زندگی مادران کودکان نابینا، باید برنامه ر
تعیین اثربخشی مداخله ذهن آگاهی کودک محور برکارکردهای اجرایی و دشواری تنظیم هیجان کودکان مبتلا به اضطراب اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی مداخله ذهن آگاهی کودک محور بر کارکردهای اجرایی و دشواری تنظیم هیجان کودکان مبتلا به اضطراب اجتماعی انجام شد. روش: روش پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل و دوره پیگیری دو ماهه بود. جامعه آماری پژوهش حاضر تمامی کودکان دختر دارای اضطراب اجتماعی (10 و 11سال ) مراجعه کننده به مراکز روان شناسی و مشاوره شهر مشهد در سال 1400 بودند. نمونه مورد مطالعه شامل 38 دانش آموز دختر که به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب و با انتساب تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل جایدهی شدند. گروه آزمایش مداخله های درمانی 10 جلسه ای مربوط به ذهن آگاهی را در طی دو ماه و نیم دریافت کردند. این در حالی است که گروه کنترل هیچ گونه مداخله ای را در طول پژوهش دریافت نکردند. ابزارهای استفاده شده شامل پرسشنامه دشواری تنظیم هیجان گرتز و روئمر ( 2004) و فرم طولانی پرسشنامه نقایص کنش های اجرایی کودکان و نوجوانان توسط بارکلی (2012) بود. داده های حاصل از پژوهش به شیوه تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: نتایج حاصل از تحلیل واریانس با اندازه گیری پیاپی نشان داد که اثربخشی برنامه مداخله ذهن آگاهی کودک محور بر کارکردهای اجرایی (001/0≥p) و تنظیم هیجان (001/0≥p) در دانش آموزان دارای اضطراب اجتماعی اثر داشته است و این تأثیر در مرحله پیگیری دو ماهه پایدار ماند. نتیجه گیری: براساس یافته های پژوهش حاضر می توان چنین نتیجه گرفت که ذهن آگاهی می تواند به عنوان یک روش درمانی کارآمد برای بهبود کارکردهای اجرایی و تنظیم هیجان در کودکان مبتلا به اضطراب اجتماعی استفاده شود.
طراحی و اعتباریابی الگوی بسته یادگیری مبتنی بر رویکرد تلفیقی دانش آموزان با آسیب بینایی دوره اول ابتدایی در درس علوم تجربی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: با توجه به نقش مهم یادگیری بصری، باید راهکارهای خاصی برای دانش آموزان با آسیب بینایی در نظر
گرفت. لذا این پژوهش با هدف «طراحی و اعتباریابی الگوی بسته یادگیری مبتنی بر رویکرد تلفیقی دانش آموزان با آسیب
بینایی دوره اول ابتدایی در درس علوم تجربی » انجام شد.
روش: در این پژوهش از روش ترکیبی از نوع ا کتشافی 1 استفاده شد. برای به دست آوردن مؤلفه های الگو، از روش تحلیل
محتوای استقرایی 2 و برای اعتباریابی درونی الگو، از روش توصیفی نظرسنجی 3 استفاده شد. جامعه آماری برای طراحی الگو
شامل تمام مقاله ها، کتاب ها، پایان نامه ها، رساله ها و مصاحبه با متخصصان و کارشناسان از سال 1389 تا 1401 بود. نمونه
آماری شامل 9 پایان نامه، 18 رساله، 43 کتاب، 47 مقاله و 17 مصاحبه بود که به طور هدفمند انتخاب شدند. جامعه آماری
برای اعتباریابی الگو شامل 42 نفر از معلمان، کارشناسان، مؤلفان کتاب درسی، دانشجویان دکتری و اساتید دانشگاه بود.
ابزار گردآوری داده ها شامل اسناد، مصاحبه و پرسشنامه محقق ساخته 16 سوالی بود که 15 گویه بسته پاسخ آن طبق مقیاس
لیکرت 5 امتیازی طراحی و تدوین شد و 1 گویه آن بازپاسخ بود. روایی محتوایی پرسشنامه توسط متخصصان مورد تأیید قرار
گرفت و اعتبار آن با آلفای کرونباخ 964 / 0)حدود 96 صدم( بود.
یافته ها: با توجه به تجزیه و تحلیل محتوای استقرایی و کُدگذاری اسناد و مصاحبه ها با استفاده از نرم افزار مکس کیودا،
10 مؤلفه اصلی و 50 مؤلفه فرعی به دست آمد. پس از تجزیه و تحلیل محتوا و با عنایت به کُدگذاری انجام شده، مؤلفه های
اصلی و فرعی ابتدا در قالب الگوی مفهومی، و سپس الگوی روندی طراحی و توسعه داده شد. یافته های اعتباریابی درونی از
نظر متخصصان نشان داد که الگوهای مفهومی و روندی از اعتبار درونی بالایی برخوردارند. بنابراین پیشنهاد می شود از این
الگوها به منظور تهیه و تولید بسته یادگیری برای دانش آموزان با آسیب بینایی استفاده شود.
بررسی اثربخشی آموزش ایمن سازی در برابر استرس بر انگیزش تحصیلی و خودتنظیمی تحصیلی دانش آموزان پسر با اختلال نارساخوانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف و زمینه: شایع ترین نوع اختلال یادگیری خاص، نارساخوانی است که ویژگی اصلی آن این است که فرد در درست
خواندن، سریع خواندن و درک مطلب مشکل دارد و با سن تقویمی، هوشبهر و شرایط تحصیلی مطابقت ندارد. این پژوهش با
هدف اثربخشی آموزش ایمن سازی در برابر استرس بر انگیزش تحصیلی و خودتنظیمی تحصیلی دانش آموزان پسر با اختلال
نارساخوانی انجام شد.
روش: روش پژوهش، نیمه تجربی با طرح پیش آزمون-پس آزمون و گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی
دانش آموزان پسر دوره متوسطه اول با اختلال نارساخوانی مراجعه کننده به مرکز اختلالات یادگیری شهر بیرجند در سال
تحصیلی ۱۴۰۲ - ۱۴۰۱ بود. از بین جامعه آماری، ۲۸ دانش آموز پسر با اختلال نارساخوانی، به روش نمونه گیری در دسترس
انتخاب و به طور تصادفی در 2 گروه آزمایشی ) ۱۴ ( و گواه ) ۱۴ ( گمارش شدند. گروه آزمایشی به مدت ۸ جلسه ۷۵ دقیقه ای
تحت آموزش قرار گرفتند. به منظور جمع آوری داده های پژوهش، از پرسشنامه انگیزش تحصیلی، پرسشنامه خودتنظیمی
تحصیلی و آموزش ایمن سازی در برابر استرس استفاده شد. داده های پژوهش با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس
چندمتغیره و تک متغیره مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.
یافته ها: نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل فرضیه های پژوهش نشان داد که آموزش ایمن سازی در برابر استرس بر انگیزش
تحصیلی و خودتنظیمی تحصیلی دانش آموزان با اختلال نارساخوانی اثربخش است ) 005 / .)p<0
بحث و نتیجه گیری: با توجه به یافته های این پژوهش، می توان چنین گفت که یکی از رویکردهای آموزش مفید در جهت
افزایش انگیزش تحصیلی و خودتنظیمی تحصیلی دانش آموزان پسر با اختلال نارساخوانی، آموزش ایمن سازی در برابر استرس
است.
مقایسه شایستگی هیجانی، حل مسئله اجتماعی و همدلی دانش آموزان دارای مشکلات رفتاری برون نمود و دانش آموزان عادی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی افراد استثنایی سال ۱۴ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۵۴
249 - 278
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، مقایسه شایستگی هیجانی، حل مسئله اجتماعی و همدلی دانش آموزان دارای مشکلات رفتاری برون نمود و دانش آموزان عادی بود. روش پژوهش توصیفی از نوع علی-مقایسه ای بود. جامعه آماری شامل تمامی دانش آموزان پسر پایه ششم ابتدایی شهرستان دامغان در سال تحصیلی 1400-1401 بود که از میان آن ها، با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس، نمونه ای با حجم 100 دانش آموز (50 دانش آموز دارای مشکلات رفتاری برون نمود و 50 دانش آموز عادی) انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها، از پرسشنامه های مشکلات رفتاری کودکان و نوجوانان اخنباخ (2003)، پرسشنامه شایستگی هیجانی زو و جی (2012)، پرسشنامه حل مسئله اجتماعی دزوریلا و همکاران (2002) و مقیاس بهره همدلی بارون-کوهن (2003) استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS16 و آزمون تحلیل واریانس چندمتغیره انجام گرفت. نتایج نشان داد که شایستگی هیجانی، حل مسئله اجتماعی و همدلی در دانش آموزان دارای مشکلات رفتاری برون نمود و دانش آموزان عادی تفاوت معنی داری دارد (p<0.05). بنابراین می توان نتیجه گیری کرد که دانش آموزان با مشکلات رفتاری برون نمود نیازمند دریافت مداخلات کارآمد جهت بهبود شایستگی هیجانی، حل مسئله اجتماعی و همدلی هستند.
مدل ساختاری کیفیت زندگی براساس اجتناب تجربی و معنای زندگی با میانجیگری سلامت معنوی در مادران کودکان نابینا و ناشنوا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: این پژوهش با هدف تبیین مدل ساختاری کیفیت زندگی براساس اجتناب تجربی، معنای زندگی با
میانجی گری سلامت معنوی در مادران کودکان نابینا و ناشنوا انجام شد.
روش: پژوهش حاضر، یک پژوهش کاربردی و از نوع همبستگی می باشد. جامعه آماری پژوهش، شامل تمامی مادران
کودکان نابینا و ناشنوای شهرستان خرم آباد در سال 1400 بود که با توجه به میانگین پژوهش های قبلی و نیز تعداد متغیرها،
جمعاً نمونه ای به حجم 300 نفر با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند درنظر گرفته شد. ابزار گردآوری اطلاعات شامل
پرسشنامه کیفیت زندگی سازمان جهانی بهداشت - فرم کوتاه ) 2005 (، پرسشنامه اجتناب تجربی ) 2011 (، پرسشنامه معنای
زندگی ) 2006 (، پرسشنامه سلامت معنوی ) 1982 ( بود. تحلیل داده ها با نسخه 24 نرم افزار SPSS و نسخه 24 نرم افزار
AMUS و با استفاده از روش تحلیل مدل یابی معادلات ساختاری ) SEM ( انجام شد.
یافته ها: متغیرهای سلامت معنوی، معنای زندگی، اجتناب تجربی دارای تأثیر معنادار در پیش بینی کیفیت زندگی مادران
کودکان نابینا و ناشنوا داشتند ) 001 / P=0 (. همچنین سلامت معنوی رابطه بین اجتناب تجربی، معنای زندگی و کیفیت زندگی
مادران کودکان نابینا و ناشنوا را به صورت منفی و معنادار میانجیگری می کند.
نتیجه گیری: با توجه به تأثیرگذاری متغیرهای مورد مطالعه بر پیش بینی کیفیت زندگی مادران کودکان نابینا و ناشنوا، باید
برنامه ریزی و ایجاد زیرساخت های مناسب به منظور بهبود کیفیت زندگی مادران کودکان نابینا و ناشنوا به عمل آید.
مطالعه پدیدارشناسانه برنامه درسی مهارت آموزی دانش آموزان با نیازهای ویژه؛ رهاوردهای تربیتی آینده نگرانه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کودکان استثنایی سال ۲۴ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۹۱)
23 - 36
حوزههای تخصصی:
هدف: با عنایت به اهمیت برنامه درسی مهارت آموزی در ارتقای مهارت های اجتماعی و فردی دانش آموزان کم توان ذهنی، هدف پژوهش حاضر تحلیل پدیدارشناسانه ادراک معلمان دانش آموزان با نیازهای ویژه در خصوص برنامه درسی مهارتآموزی برای گروه کم توانان ذهنی به جهت ارائه راهکارهای تربیتی آینده نگرانه بود. روش: این مطالعه با استفاده از رویکرد کیفی و روش پدیدارشناسی انجام شده است. بهمنظور گردآوری دادهها از مصاحبه کیفی نیمه ساختاریافته استفاده و با نمونهگیری هدفمند، پس از انجام نه مصاحبه اشباع داده ها حاصل گردید. یافته ها: تحلیل عمیق دیدگاه های معلمان، موجب شناسایی و دسته بندی هشت مقوله مورد نیاز و مورد تاکید در برنامه های درسی مهارت آموزی از نظر معلمان مشارکت کننده در این تحقیق، شامل مهارت های توانبخشی، مهارت های زندگی، آموزش مفاهیم منطقی- ریاضی، خودکفایی، ارتقای بهداشت و ایمنی، ایجاد نگرش مثبت نسبت به خود و محیط پیرامون، تربیت جنسی و رشد هیجانی- اجتماعی و سی و سه زیرمقوله برای این مقوله های اصلی شد. مقوله های به دست آمده با دسته بندی مهارتهای مورد نیاز در پیشینه مطالعه اشتراکات و افتراقاتی دارد که نشان از تاثیر زمینه و بافت و ادراک معلمان از نیازها دارد. نتیجه گیری: رهیافت ها و پیشنهادهای برگرفته از این مطالعه، بر ضرورت توجه به نظرات معلمان به منظور غنی سازی برنامه درسی مهارت آموزی دانش آموزان کم توان ذهنی در راستای توجه به مداخلات تربیتی صحه گذارده است.
مقایسه اثربخشی برنامه آموزشی مبتنی بر پاسخ به مداخله و مداخله ی یکپارچگی حسی_حرکتی بر ضرب آهنگ شناختی دانش آموزان دارای اختلال یادگیری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کودکان استثنایی سال ۲۴ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۹۱)
111 - 122
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش، مقایسه اثربخشی برنامه آموزشی مبتنی بر پاسخ به مداخله و مداخله ی یکپارچگی حسی_حرکتی بر ضربآهنگ شناختی دانش آموزان دارای اختلال یادگیری بود. روش: روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون_پس آزمون با گروه کنترل و دوره پیگیری بود. جامعه آماری دانش آموزان دارای اختلال نارساخوانی پایه اول، دوم و سوم ابتدایی مراجعه کننده به مرکز اختلالات یادگیری آموزش و پرورش شهر سمنان در سال تحصیلی -١٤٠١ ١٤٠٠ بودند. تعداد ٤٥ دانش آموز ٨ تا ١٠ ساله با نارساخوانی به صورت نمونه گیری هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی در سه گروه ١٥ نفره (دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل) جایگزین شدند. گروه های آزمایش مدت ٨ جلسه ٦٠ دقیقه ای تحت مداخله قرار گرفتند. گروه کنترل مداخله ای دریافت نکرد. دروه پیگیری پس از گذشت ٣ ماه انجام شد. ابزار سنجش چک لیست نشانه های ضرب آهنگ شناختی کند (SCT )بود. داده ها با استفاده از روش آنوای دو عاملی آمیخته توسط نرم افزار -26SPSS تجزیه و تحلیل شد. یافته ها: یافته ها نشان داد نمره ضرب آهنگ شناختی کند بین گروه های آزمایش و کنترل تفاوت معناداری دارد (٠/٠٥>P). بر اساس نتایج، هر دو مداخله اثربخش بوده، پایداری اثر داشتند، اما میزان تاثیر آموزشی مبتنی بر پاسخ به مداخله بیشتر از گروه مداخله ی یکپارچگی حسی و حرکتی بود. نتیجه گیری: مداخله آموزشی مبتنی بر پاسخ به مداخله و مداخله ی یکپارچگی حسی_حرکتی میتوانند به عنوان مداخله ای سودمند برای کمک به دانش آموزان دارای اختلال نارساخوانی و ضرب آهنگ شناختی کند در مدارس ابتدایی و مراکز مشکلات یادگیری استفاده شوند.