فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۰۱ تا ۱۲۰ مورد از کل ۱٬۱۷۷ مورد.
حوزههای تخصصی:
مفاهیم خودپنداره و انگیزه پیشرفت جزء موضوعات اساسی در روانشناسی و نظام آموزشی می باشند. خودپنداره یکی از جنبه های مهم شخصیتی هر فرد و انگیزش یکی از عوامل اصلی دخیل در جریان فرآیند یاددهی –یادگیری است؛ بنابراین ضروری است که دنبال برنامه هایی باشیم تا بتوان از آن طریق در بالا بردن خودپنداره و انگیزه پیشرفت آنان تلاش نمود. این پژوهش در نظر دارد تا به بررسی تأثیر آموزش زبان انگلیسی به عنوان یک زبان خارجه بر خودپنداره و انگیزش پیشرفت زبان آموزان بپردازد. برای این تحقیق در یک بررسی آزمایشی، از میان 280 دانش آموز و دانشجوی 30-15 ساله شهرستان املش با استفاده از آزمون های خودپنداره راجرز و انگیزه پیشرفت هرمنس، 160 نفر نمرات پایینی کسب کردند که از میان این افراد 30 نفر به تصادف انتخاب و به دو گروه 15 نفری شامل گروه آزمایش و گروه کنترل تقسیم شدند. گروه آزمایش طی 63 جلسه 90 دقیقه ای تحت آموزش زبان انگلیسی قرار گرفتند. سپس برای هر دو گروه مجدداً پس آزمون اجرا شد. پس از تحلیل داده ها به کمک آزمون های آماری t و تحلیل کوواریانس یافته ها حاکی از این بود که در مرحله پس آزمون در دو گروه از نظر متغیرهای خودپنداره و انگیزه پیشرفت (05/0>p) تفاوت معناداری دارد. به عبارت دیگر در گروه آزمایش، خودپنداره بهبود و انگیزش پیشرفت آن ها افزایش معناداری پیدا کرد. نتایج نشان داد که آموزش زبان انگلیسی به عنوان یک زبان خارجه می تواند بر بهبود خودپنداره و افزایش انگیزه پیشرفت افراد مؤثر باشد.
دستکاری عزت نفس و تغییرپذیری عملکرد قلبی عروقی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از اجرای تحقیق حاضر بررسی آزمایشی تأثیر دستکاری مثبت و منفی عزت نفس بر تغییرپذیری عملکرد قلبی عروقی بود. پژوهش حاضر یک تحقیق آزمایشی بود که در آن از طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل استفاده شد. جامعه آماری پژوهش حاضر تمامی دانشجویان دانشگاه فرهنگیان کردستان در سال تحصیلی 93-92 بودند. تعداد نمونه شامل 90 نفر (45 مرد و 45 زن) بود که به روش تصادفی منظم انتخاب شدند. مطابق الگوی برگرفته شده از مطالعات پیشین دست کاری عزت نفس به صورت انفرادی در سه گروه آزمایش دست کاری مثبت و دست کاری منفی و گروه کنترل اجرا شد. از مقیاس روزنبرگ برای سنجش عزت نفس و برای تحزیه و تحلیل داده ها از تحلیل کوواریانس چند متغیری (MANCOVA) استفاده شد. یافته های اجرای پژوهش آزمایشی بر روی دستکاری عزت نفس نشان داد که تفاوت میان گروه های آزمایش (دستکاری مثبت و منفی) و کنترل معنادار 01/0> P بود. میان گروه های مردان و زنان تفاوت معناداری مشاهده نشد. این مطالعه نشان داد دستکاری مثبت یا افزایش عزت نفس باعث افزایش عملکرد قلبی عروقی و برعکس، دستکاری منفی یا کاهش عزت نفس باعث کاهش معنادار عملکرد قلبی عروقی می شود. در تحلیل نتایج معلوم شد ارزیابی مثبت از خود، می تواند نقش حفاظتی معنا داری در کاهش پاسخ های تهدید و افزایش عملکرد قلبی عروقی و سلامت جسمی داشته باشد. در نهایت مشخص شد ارتباط میان عزت نفس و عملکرد قلبی عروقی یک ارتباط پیچیده و چندگانه است.
نقش پیش بینی کنندگی انگیزش تحصیلی در ارتباط با سبک های هویت و راهبردهای فراشناختی دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تعیین نقش پیش بینی کنندگی انگیزش تحصیلی در ارتباط با سبک های هویت و راهبردهای فراشناختی دانش آموزان می باشد. روش تحقیق ، توصیفی از نوع همبستگی می باشد، جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دانش آموزان دختر پایه دوم مقطع متوسطه دوم شهر زاهدان در سال تحصیلی94-1393 به تعداد (2559) می باشد که از بین آنان نمونه ای به حجم 336 نفر با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای- چند مرحله ای انتخاب شد.به منظور جمع آوری داده هامقیاس انگیزش تحصیلیAMS) )والرندوهمکاران(1992)،پرسشنامه پایگاه هویت من EOM-EIS2)) بنیون وآدامز (1986) و پرسشنامه حالت فراشناختی انیل و عابدی(1997) به صورت گروهی توسط افرادگروه نمونه تکمیل شدند. اعتبار این پرسشنامه ها با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ به ترتیب α=0/91،α=0/72،α=0/89به دست آمد.جهت تجزیه و تحلیل داده ها ازمیانگین و انحراف معیار ،آزمون هایT تک گروهی، ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون به روش گام به گام استفاده گردید.نتایج پژوهش نشان دادکه ،دانش آموزان درمتغیر انگیزش تحصیلی، سبک هویت کسب شده، و راهبردهای فراشناختی دروضعیت مطلوبی می باشند.از بین مولفه های انگیزش تحصیلی ،انگیزش درونی با سبک هویت کسب شده و راهبردهای فراشناختی بیشترین ارتباط رانشان داد ، همچنین سبک هویت کسب شده بیشترین ارتباط را باراهبردهای فراشناختی نشان داد ،ازبین مولفه های انگیزش تحصیلی، درگام اول انگیزش درونی گام دوم انگیزش بیرونی وگام آخر بی انگیزشی بیشترین پیش بینی رااز هویت کسب شده داشته است سبک هویت سردرگم درگام اول توسط مولفه بی انگیزشی و درگام دوم توسط انگیزش درونی پیش بینی شد ، برای سبک هویت دیررس انگیزش درونی وبرای سبک هویت زودهنگام انگیزش بیرونی تنها مولفه هایی بودند که وارد الگوی پیش بینی کننده شدند.برای پیش بینی راهبردهای فراشناخی درگام اول انگیزش درونی ،درگام دوم بی انگیزشی ودر گام آخر انگیزش بیرونی بیشترین پیش بینی را از راهبردهای فراشناختی داشته اند.
اثربخشی آموزش مهارت های مثبت اندیشی با تأکید بر آموزه های دینی بر تاب آوری و رغبت های شغلی دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثر بخشی آموزش مثبت اندیشی با تاکید بر آموزه های دینی برتاب آوری و رغبت های شغلی دانش آموزان پایه اول متوسطه شهرستان چهاردانگه انجام گردید. پژوهش مورد مطالعه از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون – پس آزمون با گروه کنترل انجام پذیرفت. جامعه آماری تحقیق را کلیه دانش آموزان دختر پایه اول متوسطه مشغول به تحصیل در دبیرستانهای شهرستان چهاردانگه تشکیل دادند. به منظور انتخاب آزمودنیها با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای 30 نفر به صورت تصادفی انتخاب شدند و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش(15 نفر) و گروه کنترل(15نفر) جایگزین شدند. برای هر دو گروه پیش آزمون اجرا شد. گروه آزمایش مدت 9 جلسه ی 90 دقیقه ای تحت آموزش مثبت اندیشی بر مبنای آموزه های دینی قرار گرفتند. در پایان دوره آموزش، پس آزمون اجرا گردید.پرسش نامه های مورد استفاده در پژوهش پرسشنامه تاب آوری کانر و دیویدسون و فرم کوتاه رغبت سنج شغلی استرانگ بود. داده های جمع آوری شده با استفاده از نرم افزار spss ، مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت . نتایج بدست آمده از پژوهش نشان داد که 1- بین عملکرد دو گروه در پس آزمون تاب آوری تفاوت معناداری وجود دارد .2- بین عملکرد دو گروه در پس آزمون رغبت شغلی ، تفاوت معناداری وجود دارد،.در مجموع مثبت اندیشی بر مبنای آموزه های دینی موجب بهبود نسبی شاخص تاب آوری و تغییر نسبی در رغبت های شغلی تحصیلی دانش آموزان شده است.
نقش عوامل انگیزشی جهت گیری های هدفی شخصی، خودکارآمدی تحصیلی وفشارتحصیلی در تقلب تحصیلی دانشجویان داروسازی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
زمینه و اهداف:درراستای تلاش برای فهم میزان نقش عوامل انگیزشی درتقلب تحصیلی دانشجویان، پژوهش حاضر به منظور تعیین تاثیرعوامل انگیزشیِ جهت گیری هدفی شخصی، خود کارآمدی تحصیلی و فشار تحصیلی بر تقلب تحصیلی دانشجویان داروسازی دانشگاه علوم پزشکی تبریز صورت گرفت.
تأثیر آموزش راهبردهای یادگیری خودتنظیمی(شناختی و فراشناختی) بر جهت گیری هدف در دانش آموزان دختر پایة دوم دورة متوسطة دوم با پیگیری شصت روزه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی تأثیر آموزش راهبردهای یادگیری خودتنظیمی (شناختی و فراشناختی) بر جهت گیری هدف در دانش آموزان دختر پایة دوم متوسطة دوم انجام شده است. روش پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون و پیگیری با گروه گواه است. جامعة آماری تمام دانش آموزان دختر پایة دوم متوسطة دوم شهر خرم آباد در سال تحصیلی 95- 94 است. حجم نمونه به تعداد 56 نفر (28 نفر گروه آزمایش و 28 نفر گروه گواه) با استفاده از روش تصادفی خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شده است. گروه آزمایش در 8 جلسة 90 دقیقه ای به صورت گروهی، راهبردهای یادگیری خودتنظیمی (شناحتی و فراشناختی) را آموخته اند. در این تحقیق از مقیاس جهت گیری هدف بوفارد و همکاران(1998) استفاده شده است. تحلیل داده های خام با استفاده از spss 18و تحلیل کوواریانس انجام شده است. یافته ها نشان می دهد که اجرای آموزش راهبردهای یادگیری خودتنظیمی باعث افزایش جهت گیری هدف دانش آموزان گروه آزمایش نسبت به گروه گواه می شود (001/0>P). همچنین این نتایج در مرحلة پیگیری نیز حفظ شده است. نتایج پژوهش نشان می دهد که راهبردهای یادگیری خودتنظیمی قابلیت آموزش و یادگیری دارند و آموزش این راهبردها در افزایش جهت گیری هدف دانش آموزان تأثیرگذار است.
مقایسه محیط آموزشی-یادگیری و منبع کنترل تحصیلی در دانش آموزان مدارس تیزهوشان، نمونه دولتی و شاهد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر مقایسه محیط آموزشی-یادگیری و منبع کنترل تحصیلی در دانش آموزان مدارس تیزهوشان، نمونه دولتی و شاهد بود. این پژوهش از نوع مطالعات همبستگی بود که در یک نمونه 506 نفری که به شیوه نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند، انجام شد. داده ها با استفاده از پرسشنامه های اندازه گیری محیط آموزشی-یادگیری و منبع کنترل تحصیلی جمع آوری و با استفاده از آزمون تحلیل واریانس یک راهه و تی مستقل مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان داد که فقط در بعد ادراک دانش آموز از یادگیری بین دانش آموزان تیزهوشان و شاهد (به نفع مدارس شاهد) تفاوت معنی دار وجود داشت و در مابقی ابعاد محیط آموزشی-یادگیری و همچنین منبع کنترل تحصیلی هیچ تفاوتی بین این سه مدرسه وجود نداشت. بر اساس این یافته ها می توان نتیجه گرفت که مدارس تیزهوشانهیچ تفاوتی نتوانسته است در محیط آموزشی-یادگیری و منبع کنترل تحصیلی دانش آموزان ایجاد کند.
اثربخشی آموزش مهارت های ذهن آگاهی بر ساختار انگیزشی دانش آموزان دختر(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: پژوهش حاضر به اثربخشی ذهن آگاهی بر ساختار انگیزشی در دانش آموزان متوسطه دختر در شهر مشهد پرداخته است. روش کار: در این تحقیق بالینی، جامعه ی آماری شامل تمامی دانش آموزان متوسطه دختر شهر مشهد می باشد. 42 دانش آموز با روش نمونه گیری در دسترس با ملاک داشتن ضریب هوشی متوسط به بالا و برقرار بودن همزمان تمام فعالیت های آموزشی شرکت داشتند. اطلاعات درباره مولفه های ساختار انگیزشی و میزان ذهن آگاهی شرکت کنندگان در دو گروه 21 نفری به کمک پرسش نامه ی اهداف شخصی و پرسش نامه ی پنج عاملی ذهن آگاهی با عنوان مقیاس بهزیستی وارویک و ادینبورگ در دو مرحله کسب شد. جلسات ذهن آگاهی به صورت کارگاه مشاوره گروهی با رویکرد آموزشی برگزار شد. به منظور تحلیل نتایج، روشهای آمار توصیفی، آمار استنباطی، و تحلیل کوواریانس به کار برده شد و نتایج با استفاده از نرم افزار SPSS تحلیل گردید. یافته ها: بنا بر نتایج، آموزش مهارت های ذهن آگاهی باعث افزایش انگیزه دستیابی و تعهد نسبت به هدف وکاهش اجتناب و اعتقاد به شانس و مدت زمان ادراک شده نسبت به هدف می گردد. نتیجه گیری: آموزش برنامه ی ذهن آگاهی بر ساختار انگیزشی دانش آموزان متوسطه دختر، تاثیر مثبتی داشته است.
تأثیر روش یادگیری مشارکتی جیگ ساو بر نیازهای اساسی روان شناختی دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی تأثیر کلاس درس جیگ ساو بر برآورده شدن نیازهای روان شناختی دانش آموزان (نیاز به خودمختاری، شایستگی و ارتباط) است. روش پژوهش از نوع نیمه آزمایشی بود و در اجرای آن از طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل استفاده شد. جهت دست یابی به اهداف پژوهش، ابتدا دانش آموزان دو کلاس سوم دبیرستان دخترانه (51 نفر) با استفاده از نمونه های در دسترس انتخاب شدند؛ سپس به شیوة کاملاً تصادفی، دانش آموزان یک کلاس، آموزش درس شیمی را به روش جیگ ساو (26 دانش آموز) و دانش آموزان کلاس دیگر (25 دانش آموز) این درس را به روش سخنرانی تجربه کردند. آزمون نیازهای روان شناختی قبل و بعد از مداخله برای گروه ها اجرا گردید. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از روش ها و تکنیک های آماری توصیفی و استنباطی مختلف از جمله روش های آماری میانگین، انحراف استاندارد، تحلیل کواریانس استفاده شد. یافته های پژوهش نشان داد که روش جیگ ساو اثر مثبتی بر نیاز به خودمختاری و ارتباط و شایستگی دارد. به طور کلی یافته های پژوهش از نظریة خودتعیین گری حمایت کردند و نشان دادند که محیط های حامی خودمختاری از قبیل روش تدریس جیگ ساو اثر مثبتی بر برآورده شدن نیازهای روان شناختی اساسی دارند.
تأثیر آموزش شناختی ارتقای امید بر خوش بینی و انگیزش پیشرفت دانشجویان دانشگاه پیام نور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی آموزش شناختی ارتقای امید بر خوش بینی و انگیزش پیشرفت دانشجویان دانشگاه پیام نور بود که در سال تحصیلی94-93 در شهرستان بوکان مشغول به تحصیل بودند. بدین منظور از طریق نمونه گیری تصادفی چند مرحله ای و از طریق اجرای پرسش نامه های خوش بینی شی یر و کارور و انگیزه پیشرفت هرمانز، تعداد چهل نفر برای هر متغیر بر اساس پایین ترین نمره انتخاب و به طریق واگذاری تصادفی در دو گروه بیست نفری آزمایش و کنترل گمارده شدند. سپس دو گروه درمانی (دانشجویان دارای انگیزش پیشرفت پایین و گروهی که نمره مقیاس خوش بینی آن ها پایین بود) در هشت جلسه شصت دقیقه ای که به وسیلة دو درمانگر آموزش دیده اجرا شد، تحت آموزش شناختی ارتقای امید قرار گرفتند، در حالی که گروه گواه در معرض هیچ مداخله ای قرار نگرفتند؛ پس از آن از همه آزمودنی های گروه آزمایش و کنترل پس آزمون به عمل آمد.
داده های به دست آمده با استفاده از آمار توصیفی (میانگین، انحراف معیار) و آمار استنباطی (آزمون کوواریانس) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج حاصل از تحلیل کوواریانس و در سطح 05/0> pبرای گروه های وابسته به منظور تعیین اثر بخشی آموزش شناختی ارتقای امید نشان داد که این کاربندی توانسته است به عنوان مداخله ای مؤثر موجب افزایش خوش بینی و انگیزش پیشرفت دانشجویان گردد.
نقش واسطه ای انگیزش درونی در رابطه بین رفتار توانمندساز رهبر و غنی سازی شغل با خشنودی از کارراهه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کارراهه به صورت مجموعه ای از مشاغل تعریف می شود که یک فرد در طی مسیر زندگی در پیش می گیرد. خشنودی شاغل از کارراهه پیامدهای مثبت بسیاری مانند عملکرد و تعهد بالاتر به همراه دارد. به نظر می رسد که رفتارهای توانمندساز رهبر مانند مشارکت دادن زیردستان در تصمیم گیری و واگذاری استقلال کاری و نیز غنی سازی شغل منجر به خشنود شدن شاغل از کارراهه می گردد. با توجه به اهمیت پیامدهای خشنودی کارراهه برای سازمان ها، پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه رفتار توانمندساز رهبر و غنی سازی شغل با خشنودی از کارراهه انجام گرفت. انگیزش درونی نیز به عنوان متغیر واسطه ای در نظر گرفته شد. نمونه پژوهش شامل 438 نفر از کارکنان شرکت پلی اکریل ایران بودند که به ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه های خشنودی از کارراهه (CSQ)، غنی سازی شغل (JEQ)، رفتار توانمندساز رهبر (LEQ) و انگیزش درونی (IMQ) پاسخ دادند. نتایج نشان داد که انگیزش درونی در رابطه بین رفتار توانمندساز رهبر با خشنودی از کارراهه و نیز رابطه غنی سازی شغل با خشنودی از کارراهه نقش واسطه پاره ای را ایفا می کند. بر اساس این نتایج، لازم است که سازمان ها مشاغل کارکنان را غنی سازند. هم چنین رهبران و سرپرستان مشارکت کارکنان در تصمیم ها را افزایش دهند و به کارکنان استقلال بیشتری دهند. این رفتار از طریق توانمند ساختن کارکنان، انگیزش درونی آنها را افزایش می دهد و در نهایت خشنودی از کارراهه بیشتر می شود.
بررسی رابطه سبک های هویتی با سازگاری عاطفی، اجتماعی، و آموزشی دانش آموزان مقطع متوسطه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سازگاری در حال حاضر از مهم ترین نشانه های سلامت روان در نوجوانان محسوب می شود. هدف این پژوهش بررسی رابطه سبک های هویتی با سازگاری عاطفی، اجتماعی، و آموزشی دانش آموزان مقطع متوسطه است. جامعه آماری شامل دانش آموزان دختر و پسر در مقطع دبیرستان در سال تحصیلی 94-95 در شهر کرمانشاه بود، که 282 نفر (160 دختر و 122 پسر) در پایه های اول، دوم، و سوم با روش نمونه گیری خوشه ایی چندمرحله ای انتخاب شدند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه سبک هویت و مقیاس سازگاری دانش آموزان بود. نتایج تحلیل رگرسیون چندگانه نشان داد که سبک های هویت به شکل معناداری توانایی پیش بینی سازگاری عاطفی، اجتماعی، و آموزشی را دارند. نتایج نشان داد که بین سبک هویت اطلاعاتی و سازگاری عاطفی رابطه وجود ندارد، اما بین سبک اطلاعاتی و سازگاری اجتماعی و آموزشی رابطه وجود دارد. همچنین نتایج نشان داد که بین سبک های هویتی هنجاری و اجتنابی با سازگاری عاطفی، اجتماعی، و آموزشی رابطه وجود دارد. نتایج نشان داد که سبک های هویت نقش مهمی در سازگاری عاطفی، اجتماعی، و آموزشی دانش آموزان دارند. دانش آموزان با سبک های هویت اطلاعاتی و هنجاری، میزان سازگاری عاطفی، اجتماعی، و آموزشی بالاتری دارند.
یک پژوهش کیفی: بررسی عوامل موثر بر خوش بینی دانش آموزان به نظام آموزشی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
خوش بینی نگرشی مثبت به جهان پیرامون است و فرد خوش بین با چنین نگرش مثبتی در تلاش است که دنیا را به صورت بهتر و زیباتری ببیند. آنچه از تحقیقات انجام شده بر می آید این است که خوش بینی یکی از اصولی ترین مولفه هایی است که امنیت را ارتقا می دهد و موجب سلامتی، آرامش و مطلوبیت جامعه می شود. از مهم ترین عوامل موثر بر انگیزش تحصیلی دانش آموزان خوش بینی آنها به نظام آموزشی است. بنابراین، هدف پژوهش حاضر بررسی عوامل موثر بر خوش بینی دانش آموزان نسبت به نظام آموزشی، بود. پژوهش حاضر با رویکرد کیفی و به روش نظریه زمینه ای انجام شد. ابزار پژوهش مصاحبه نیمه ساختار یافته بود. با بهره گیری از روش نظریه زمینه ای، داده های حاصل از مصاحبه های انجام شده با 30 نفر از دانش آموزان دبیرستان پسرانه شهید فهمیده شهر تهران، طی سه مرحله کدگذاری باز (اولیه)، محوری و گزینشی (انتخابی) شد. کدهای باز شامل 33 مفهوم و کدهای محوری شامل چهار مقوله عمده است که مشتمل بر ویژگی های کارکنان مدرسه، ویژگی های محیطی و امکانات مدرسه، برنامه های مدرسه و ویژگی های دانش آموزان می باشد. میل به رشد فردی، به عنوان کد محوری پژوهش حاضر، شناسایی گردید.
رابطه روش های تدریس (مباحثه گروهی،پرسش وپاسخ،نمایش علمی وسخنرانی) باانگیزه پیشرفت در دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش بررسی تاثیر روش های آموزشی مباحثه گروهی،پرسش و پاسخ،نمایش علمی و سخنرانی بر انگیزه پیشرفت دانشجویان بود.جامعه آماری این پژوهش همه دانشجویان مراکز تربیت معلم استان البرز بودند.در یک طرح نیمه آزمایشی 270 دانشجو به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای متناسب انتخاب ودرچهار گروه جایگزین شدند.د انشجویان نمونه تحقیق پس از قرارگرفتن در گروه های چهارگانه روش تدریس (مباحثه گروهی، پرسش و پاسخ،نمایش علمی و سخنرانی )به مدت یک ترم تحصیلی درس مشترکی(روانشناسی تربیتی)را با روش های تدریس اختصاصی گروه خود گذراندند.در خاتمه ترم انگیزه پیشرفت گروه ها بوسیله پرسشنامه انگیزه پیشرفت هرمنس(1970) و با در نظر گرفتن چهارمولفه اصلی انگیزه پیشرفت هرمنس یعنی اعتماد به نفس،پشتکار،آینده نگری وسخت کوشی، اندازه گیری شد.برای تحلیل داده ها ازروش آماری تحلیل واریانس چندمتغیری (مانوا)،تحلیل واریانس یک راهه (آنوا) وآزمون تعقیبی توکی استفاده شد. یافته هانشان دادکه میزان انگیزه پیشرفت دانشجویان باتوجه به روش های مختلف تدریس (مباحثه گروهی ،پرسش وپاسخ،نمایش علمی وسخنرانی) متفاوت است. همچنین نتایج تحلیل ها نشان داد دانشجویانی که باروش مباحثه گروهی آموزش می بینند انگیزه پیشرفت بیشتری ازخود نشان می دهند.بر همین اساس به ترتیب روش های نمایش علمی،پرسش وپاسخ بر انگیزه پیشرفت دانشجویان تاثیر گذاربودند بنابراین دانشجویانی که با شیوه های نوین آموزش می بینند به انگیزه پیشرفت بیشتری دست میابند.
بررسی شاخص های شخصیتی، انگیزشی/ شناختیِ خلاقیت در دانشجویان: مدل معادلات ساختاری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
به دلیل وجود تفاوت های فردی زیاد در خلاقیت، حوزه خلاقیت - شخصیت همواره مورد توجه پژوهشگران بوده است، خلاقیت مستلزم تعامل رگه های ناهمسازی است که بتوانند در رابطه بین خلاقیت - شخصیت نقش واسطه ای را ایفا می کنند. بر همین اساس، پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش شاخص های شخصیتی و شناختی/ انگیزشی در خلاقیت دانشجویان انجام گردید. بدین منظور تعداد 364 (215دختر و 149پسر) نفر از دانشجویان دانشکده های مختلف دانشگاه خلیج فارس که به روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی مرحله ای انتخاب شده بودند، پرسش نامه پنج عامل بزرگ شخصیتی (NEO) گلدبرگ (1999)، آزمون خلاقیت عابدی (1372)، مقیاس تحمل ابهام مک لین (1993) و مقیاس نیاز به شناخت کاسیوپا و دیگران (1984) را تکمیل نمودند. نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار مدل یابی معادلات ساختاری (Lisrel)، مدل شاخص های شخصیتی و انگیزشی/ شناختی در خلاقیت دانشجویان را که تطابق مطلوبی با داده های تجربی داشت، تأیید نمود. بر طبق نتایج حاصل از پژوهش حاضر می توان گفت که خلاقیت را می توان به صورت یک نشانگان یا مجموعه ای در نظر گرفت که متأثر از نقش شاخص های شخصیتی، انگیزشی/ شناختی است.
مدل یابی علّی اشتیاق تحصیلی بر مبنای منابع شخصی و منابع اجتماعی در دانشجویان مقطع کارشناسی دانشگاه امیرکبیر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در چند سال اخیر از اشتیاق تحصیلی به عنوان شاخص کیفیت دانشگاهی نام برده شده است لذا به عنوان یکی از اهداف آموزش عالی مد نظر قرار گرفته است. این پژوهش با هدف مدل یابی علی اشتیاق تحصیلی بر مبنای منابع شخصی و منابع اجتماعی می باشد. جامعه آماری عبارت از کلیه دانشجویان مقطع کارشناسی دانشگاه امیر کبیر تهران بود. گروه نمونه شامل 375 نفر (263 پسر، و 113 دختر) بود که به صورت تصادفی از جامعه آماری مورد نظر انتخاب شدند. برای گردآوری اطلاعات از پرسشنامه های اشتیاق تحصیلی، خرده مقیاس های خوش بینی، عزت نفس، عملکرد تحصیلی حمایت شده، روابط حمایتی با همسالان و حمایت- سلامت خانواده از مقیاس تاب آوری در برابر آسیب را مدسن و مقیاس خودکارآمدی درسی برسو و همکاران استفاده شد. ویژگی های روانسنجی این ابزارها در مطالعه فعلی بررسی شد و نسبت به مطلوبیت آنها اطمینان حاصل گردید. تجزیه و تحلیل داده ها نشان داد که عملکرد تحصیلی حمایت شده، خودکارآمدی و عزت نفس مستقیما بر اشتیاق تحصیلی اثر دارند. همچنین منابع اجتماعی(عملکرد تحصیلی حمایت شده، روابط حمایتی با همسالان و حمایت خانواده) به شکل غیرمستقیم و از طریق منابع شخصی(خودکارآمدی، خوش بینی و عزت نفس) با اشتیاق تحصیلی ارتباط داشتند. در مجموع، متغیرهای پژوهش حاضر، حدود 33 درصد از واریانس اشتیاق تحصیلی را پیش بینی می کنند. مدل نهایی که دربرگیرنده سه متغیر پیش بین منابع اجتماعی و سه متغیر میانجی منابع شخصی و متغیر ملاک(اشتیاق تحصیلی) بود و بررسی شاخص های تعیین اعتبار مدل، حکایت از مناسبت و کفایت مدل نهایی داشت.
تأثیر آموزش خودآموزی کلامی بر تنیدگی تحصیلی و خودپنداشت ریاضی دانش آموزان
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف:خودپنداشت ریاضی و تنیدگی تحصیلی نقش مهمی در پیشرفت تحصیلی دانش آموزان ایفا می کند. این پژوهش با هدف بررسی تأثیر آموزش خودآموزی کلامی بر تنیدگی تحصیلی و خودپنداشت ریاضی دانش آموزان انجام گرفت. روش:روش پژوهش آزمایشی و از نوع طرح پیش آزمون - پس آزمون و پیگیری با گروه گواه است. جامعه آماری شامل تمامی دانش آموزان دختر دوره اول متوسطه مدارس شهر ایلخچی (استان آذربایجان شرقی) در سال تحصیلی 96-1395 بود. نمونه شامل 40 دانش آموز بود که به روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (20 نفر) وگروه گواه (20 نفر) جایدهی شده اند. ابزار جمع آوری داده ها پرسشنامه تنیدگی تحصیلی موریس (2002) و خودپنداشت ریاضی مارش (1990) بود که آزمودنی ها در مراحل پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری تکمیل کردند. برنامه آموزش خودآموزی کلامی برای گروه آزمایش در هفت جلسه اجرا شد در حالی که گروه کنترل چنین برنامه ای را دریافت نکرد. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از روش تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر استفاده شد.
اثربخشی آموزش مدیریت تعلل بر افزایش خودکارآمدی و راهبردهای یادگیری و کاهش تعلل ورزی و اجتناب از شکست(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تعلل ورزی، با توجه به پیچیدگی و مؤلفه های شناختی، عاطفی و رفتاری آن، تظاهرات گوناگونی دارد که متداول ترین شکل آن به صورت، تعلل ورزی تحصیلی است. هدف از انجام این پژوهش تعیین اثربخشی آموزش مدیریت تعلل بر افزایش خودکارآمدی و راهبردهای یادگیری و کاهش اجتناب از شکست و تعلل ورزی بود. تعداد 30 دختر دانشجوی دانشگاه خلیج فارس بوشهر در این پژوهش شرکت کردند و به پرسشنامه گرایش تعلل ورزی تحصیلی (APOQ)، پرسشنامه انگیزشی- شناختی (MCQ) و پرسشنامه انگیزش و التزام تحصیلی (MES) پاسخ دادند. نتایج نشان دادند که آموزش مدیریت تعلل باعث افزایش معنادار در انتظار موفقیت، ارزش تکلیف، سازماندهی، مرور، خودتنظیمی فراشناختی، و خودکارآمدی می شود. هم چنین نتایج نشان داد که آموزش مدیریت تعلل موجب کاهش معنادار در تعلل ورزی و اجتناب از شکست می شود. بیشترین میزان تفاوت بین دو گروه آزمایش و کنترل در متغیرهای تعلل ورزی، خودکارآمدی و فراشناخت بود. جهت بررسی ماندگاری مداخله پژوهش، نتایج نشان داد که اثرات آزمایش در پیگیری نیز حفظ شد. بر اساس یافته های این پژوهش، می توان نتیجه گرفت که آموزش مدیریت تعلل از کارایی لازم جهت افزایش راهبردهای شناختی و انگیزشی برخوردار است و درمانگران و متخصصین امور آموزش می توانند از این مداخله جهت بهبود راهبردهای یادگیری و اصلاح تعلل ورزی استفاده نمایند.
اثربخشی روش تدریس مبتنی بر نقشه های مفهومی بر ارتقاء باورهای هوشی و یادگیری خودتنظیم دانش آموزان(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر، با هدف تعیین میزان اثربخشی روش تدریس مبتنی بر نقشه های مفهومی بر ارتقاء باورهای هوشی و یادگیری خودتنظیم دانش آموزان انجام گرفته است. مطالعه به روش شبه تجربی انجام شد. جامعه آماری پژوهش، شامل دانش آموزان پسر سال سوم دوره متوسطه اول شهرستان سرپل ذهاب در سال 1395 بود. به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چند مرحله ای، 56 نفر در دو گروه آزمایش و کنترل به عنوان نمونه انتخاب شدند. برای گردآوری داده ها از دو پرسش نامه استاندارد مقیاس باورهای هوشی و پرسش نامه یادگیری خودتنظیم استفاده شد. داده ها با استفاده از آزمون تحلیل واریانس چندمتغیره و آزمون کوواریانس مورد تحلیل قرار گرفت. یافته ها نشان داد که بین گروه آزمایش و کنترل در پس آزمون، تفاوت معنی داری یافت شد. هم چنین، بین گروه ها از لحاظ خرده مقیاس های باورهای هوشی ذاتی و باورهای هوشی افزایشی، راهبرد شناختی و مدیریت منابع تفاوت معنی دار یافت شد. ولی، این تفاوت ها در خرده مقیاس های راهبرد فراشناختی معنی دار نبود. به نظر می رسد، استفاده از روش تدریس مبتنی بر نقشه های مفهومی، به خوبی توانسته است، باورهای هوشی و یادگیری خودتنظیم دانش آموزان را ارتقاء دهد.