فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۷۲۱ تا ۷۴۰ مورد از کل ۷٬۲۶۵ مورد.
حوزههای تخصصی:
سیاست میان ملت ها
متن و فرامتن در ادبیات
حوزههای تخصصی:
از دیرباز زبان را به عنوان ابزار ارتباط و ادبیات را آئینه جهان بیرون می شناسند. جنبش های ادبی متاخر و نظریه های جدید زبان شناسی در غرب، با رد نظریه های سنت گرایان در این خصوص، سعی کرده اند جریانات ادبی را به دو شاخه عمده تقسیم کنند. در این مقاله کوشش کرده ایم تا این دو جریان ادبی را با ارائه مثالهایی از رمانهای ایرانی و فرانسوی مورد مطالعه قرار دهیم:جریان ادبی اول همان سنت گرایی یا به اصطلاح «برون زبانی» و یا ادبیات در معنای Poetique و نهایتا «متن» می باشد که در این صورت زبان و ادبیات به مثابه پل ارتباطی بین دنیای بیرون و خواننده واقع می شود.جریان ادبی دوم حالت «درون زبانی» یا «خود ارجاعی» دارد و جنبه «ادبیت» اثر فراتر از جنبه های «ادبیاتی» است و نهایتا حرکت «فرامتنی» بیشتر از خود متن اهمیت پیدا می کند. در این جریان هدف از کاربرد زبان صرفا توجیه خود زبان می باشد و خواننده این نوع آثار به کمک «اصطلاح محوری» رمز و رموز و مکانیزمهای موجود در آن را کشف می کند.
عقل(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
ذهن ۱۳۸۰ شماره ۶ و ۷
حوزههای تخصصی:
بحث و پژوهش پیرامون معرفتشناسی و بهطور خاص توجیه معرفتی بستگی تام به منابع معرفت همچون عقل و تجربه و نیز اقسام گزارهها و تحلیل آنها دارد. و از اینرو مباحث مذکور، جایگاه ویژه و درخوری در این دانش دارند. در این نوشتار، مولف نامور، سعی کرده است تا دیدگاههای برجسته و مطرح معرفتشناسان متأخر غربی را در این زمینه تشریح و تبیین کند. وی ضمن بررسی گزارههای تحلیلی - ترکیبی و نسبت آنها با گزارههای پیشینی و پسینی از منظر کلاسیک - که از سوی کانت ابراز شده است - به بیان دو رهیافت تجربهگرایانه و قراردادگرایانه در این باب میپردازد و نقاط قوت و ضعف هر یک را نشان میدهد.
فرهنگ و هنر در فلسفه ویتگنشتاین(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف پژوهش: استنباط ویتگنشتاین از فلسفه و نیز پژوهش هایی که خود او در بستر این استنباط در زمینه تبیین های مربوط به رفتار انسانی انجام داده، پیامدهای گسترده ای برای روش های علوم انسانی و مطالعه انسان، در حکم موجودی اجتماعی و فرهنگی از جمله مطالعات مربوط به ادبیات، هنر و فرهنگ دارد. از آنجا که مطالعه این پدیده ها مطالعه رفتار ارادی انسان است- مطالعه اعمالی که تحت حاکمیت هنجارها، معیارها، قراردادها و دیگر انواع مختلف «قواعدی» قرار دارند که انسان بر اساس آن ها فراورده های فرهنگی را تولید و مصرف می کند و نوعا دلایلی برای تولید و مصرف آن فراورده ها دارد فلسفه ویتگنشتاین، همان طور که نشان داده شده است، زمینه های قانع کننده فلسفی و منطقی برای رسیدن به نتیجه تاثیر فرهنگ بر تولید اثر هنری فراهم می آورد.
روش پژوهش: روش این مطالعه از نوع اسنادی است. که از میان کلیه اسناد و متون مرتبط با نظام فلسفی ویتگنشتاین استخراج گردیده است.
یافته ها و نتیجه گیری: بنابر آموزه های ویتگنشتاین متاخر، زبان بستر پیدایش پدیده های فرهنگی اجتماعی است و «هنر» که خود نوعی زبان است همانند زبان با سبک زندگی و فرهنگ جامعه انسانی مرتبط است بنابراین آفرینش هنری در بستر فرهنگی نضج می گیرد و معنا می یابد.
درآمدی بر هرمنوتیک و انواع آن
حوزههای تخصصی:
تحولات مهم در تاریخ فلسفه علم در قرن بیستم عبارت اند از: گفتمان اول، پوزیتیویسم و استقراءگرایی؛ گفتمان دوم، ابطال گرایی کارل پوپر1 و برنامه پژوهشی لاکاتوش2، گفتمان سوم، ساختارگرایی و نسبیت گرایی تامس کوهن3 و گفتمان چهارم، هرمنوتیک.
با چیره شدن هرمنوتیک بر عرصه فلسفه علم، تحول اساسی در زمینه متدلوژی صورت گرفت.
انواع هرمنوتیک را می توان از دو دیدگاه طبقه بندی کرد: الف) از دیدگاه کاربرد آن شاملِ:1. هرمنوتیک متن شلایرماخر4 که به تفسیر متن می پردازد؛
2. هرمنوتیک فلسفی هایدگر5 که هستی شناسانه است؛
3.هرمنوتیک روش شناسانه دیلتای6؛
4.هرمنوتیک گادامر7، که آمیزه ای از روش شناسی و هستی شناسی است. ب) از دیدگاه دوره تاریخی، شاملِ:
1. هرمنوتیک کلاسیک، که شلایرماخر و دیلتای از چهره های شاخص آن هستند و ویژگی مهم آن مطلق گرایی است؛
2. هرمنوتیک مدرن با ویژگی نسبی گرایی، که هایدگر و گادامر از نمایندگان برجسته آن هستند؛
3. هرمنوتیک پسامدرن، که از نقد هرمنوتیک مدرن نشأت می گیرد. گاه، مانند هرش8 ، به هرمنوتیک کلاسیک؛ و گاه، مانند هابرماس، به سوی نوعی نسبی گرایی تمایل دارد.
این نوشتار ضمن پرداختن به پیش زمینه های اثرگذار بر هرمنوتیک، گزارشی کوتاه از انواع هرمنوتیک ارائه می کند.
کلام محوری عشق دراندیشه فلسفی افلاطون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
برخلاف اسلاطیر و فلسفه ماتریالیستی یونان، افلاطون تحلیل جدیدی از عشق را ارایه می دهد که در آن عشق نه ماهیتی الهی و نه هویت غریزی دارد، بلکه روحی(demon) است که انسان را به دنیای الوهیت متصل می کند. دراندیشه افلاطون عشق صرفا یک نوع تمایل انسانی(desire) است که هدف آن به دست آوردن زیبایی است. در سمپوزیوم افلاطون تمام عناصر عشق مانند زیبایی، تکثیر و حتی شناخت بر محور تقابل اصلی مادی و معنوی می گردند. دراین تقابل آنچه سیر کلامی عشق را ممکن می سازد، عنصرشناخت است. در سفر صعودی افلاطون، هر چه به مراحل فوقانی عشق می رسیم عنصر شناخت نیز افزایش می یاید و در آخرین مرحله، افلاطون از زیبایی مطلق به عنوان خرد تعبیر می کند. به این ترتیب به رغم اینکه افلاطون تفسیر جدیدی از عشق را ارایه می دهد، دیدگاه کلام محوری(logocentrism) او نگرش غالب فلسفه یونان است.
نظریة جنگ عادلانه در فلسفة سیاسی سنت اگوستین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مفهوم جنگ عادلانه و نسبت آن با الهیات مسیحی، بیش تر از شانزده قرن است که در کانون بحث های فلسفة سیاسی در جهان مسیحیت قرار دارد، نظریة جنگ عادلانه از مهم ترین نظریه های روابط بین الملل و فلسفة سیاسی پیرامون صلح است که آگوستین (354 م) آن را طرح و بسط داده است. آگوستین جنگ را در صورتی عادلانه می داند که صادرکنندة جنگ دارای مشروعیت الهی بوده و هدفش از این کار اجرای عدالت و برپایی جامعة توحیدی و صلح باشد، به نظر آگوستین، نظریة جنگ عادلانه دارای سه ویژگی اساسی است: 1. اخلاق (فضیلت) و عدالت؛ 2. قوانین (طبیعی و زمانی)؛ 3. مشترک المنافع.
همین سه نکته، مهم ترین دستاورد نظریة جنگ عادلانه است؛ از طرفی وی محور اساسی جنگ عادلانه را گناه قرار می دهد و بیان می کند که برای رهایی از زندگی مادی و شکل گیری زندگی معنوی جنگ عادلانه شکل می گیرد. آگوستین کوشیده است تا بر اساس مباحث دینی، تعریفی متفاوت از عدالت ارائه کند و بر اساس آن دیدگاهی متفاوت با فلاسفة گذشتة خود از عدالت که صورتی زمینی داشت ارائه کند و تفسیری روشن از جامعة معنوی و آرمان شهر خود بر اساس ادلة دینی و طبیعی ارائه کند. نظریة جنگ عادلانه به لحاظ ساختار منطقی ای که دارد، از طرفی با نظریة جنگ عادلانه در نزد فلاسفة کلاسیک و از طرف دیگر با نظریة جنگ مقدس نزد فلاسفة قرون وسطی هم خوانی دارد
مقایسه وجود در اگزیستانسیالیسم و اصالت الوجود صدرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
توجه به حاق وجود در اگزیستانسیالیسم و گذر از سنتِ فلسفیِ معرفتشناسانه، جریان عمیق فلسفی تازهای را در غرب بهوجود آورد که تأثیر عمدهای در اندیشه فلسفی معاصر غربی گذاشت. در فلسفه اسلامی توجه به حقیقت وجود و گذر از تبیین ماهوی نیز جریان پرتوان جدیدی را در فلسفه اسلامی ایجاد نمود که بسیاری از مسایل عمده فلسفی را تحتتأثیر این نگرش عمیق قرار داد و به تدقیقهای بسیاری در مسایل فلسفی انجامید. در نگاه آغازین این دو تحول مشابه به نظر میرسند و شاید به نظر آید یک جریان در دو حوزه باشند که به نتایج همسویی بیانجامد؛ اما برای شناخت مشابهتها و مغایرتها تدقیقهای بسیاری لازم است. در این نوشتار درصددیم با واکاوی وجود در هر یک از این دو جریان، مقایسهای اجمالی بین آنها داشته، محورهای اصلی مقایسه وجود بین این دو نگرش فلسفی را نشان دهیم.
تأملی دربارة نسبیگرایی معرفتی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
ذهن ۱۳۸۱ شماره ۱۰
حوزههای تخصصی:
برخی از مهمترین مباحث این مقاله عبارتاند از:
1. نقد این نگرش که صدق گزارهها به نحوه نگرش ما بستگی دارد.
2. نقد دیدگاه اصالت ذهن(subjectivism) که براساس آن هرآنچه انسان باور میکند صادق است.
3. بررسی مشکلات نسبیگرایی از نوع «صدق - برای - من» از جمله: (الف) مشکل این دیدگاه در توجیه وجود باورهای کاذب و حقایق کشف نشده؛ (ب) چگونه امکان عدم توافق حقیقی میان انسانها توجیه میشود؟ (ج) چگونگی توجیه این حقیقت که ما نظریه میسازیم و اینکه ما این کار را براین اساس که تفاوتی میان درستی مطلق و نادرستی مطلق وجود دارد انجام میدهیم.
4. تاکید بر اینکه همه انسانها باید حداقل دربارة یک چیز رئالیست باشند.
5. بحث دربارة برخی مباحث درباره درک ما از رنگها و ارتباط آن با صدق. مسئله مربوط به رنگ، راههایی را روشن میسازد که در آنها «صدق» میتواند با ما مرتبط باشد بیآنکه «عینیت» یا «اعتبار مطلق» نفی گردد.
6. نگاهی نقادانه به این دیدگاه که ما واقعیت را میسازیم.
وظیفه گرایی اخلاقی کانت در بوته نقد و بررسی(مقاله ترویجی حوزه)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی عصر جدید کانت تا ابتدای دوره معاصر
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه دین
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه اخلاق
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی اخلاق اسلامی کلیات فلسفه اخلاق
یکی از مباحث مطرح در فلسفة اخلاق، معیار ارزش گذاری افعال اخلاقی است. کانت، فیسلوف آلمانی، معتقد است تنها فعلی واجد ارزش اخلاقی است که مطابق با تکلیف باشد و فاعل هیچ گونه انگیزه دیگری غیر از عمل به وظیفه نداشته باشد. برای فهم اینکه چه عملی مطابق با وظیفه است، باید به امر مطلق مراجعه کرد. مراد از امر مطلق، که تمام وظایف اخلاقی ما را مشخص می کند، عبارت است از: بنابر آن قاعده ای عمل کنید که بتوانید همزمان اراده کنید که آن قاعده، قانونی جهان شمول گردد. وی امر مطلق را حکم بدیهی عقل عملی می داند. ازآنجاکه این امر مطلق است، احکام به دست آمده از آن نیز مطلق خواهد بود. این پژوهش، با رویکرد نظری و تحلیلی و با هدف معرفی و نقد مکتب اخلاقی کانت تدوین یافته است.
بررسی انتقادی رابطة اصول فقه اسلامی و هرمنوتیک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی دوره معاصر (قرون 20 و 21) فلسفه قاره ای هرمنوتیک
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی فقه و اصول اصول فقه کلیات رابطه علم اصول با علوم دیگر
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام کلام جدید عقل و ایمان
هرمنوتیک دانشی است نوپا و برخاسته از غرب که رسالت کلی آن راهگشایی جهت درک و فهم متونی است که بر حسب طبیعت موضوع خود تفسیر پذیر هستند و چنانچه افق فکری گوینده و مخاطب نیز در آنها متفاوت باشد راهیابی به محتوای آنها و بویژه درک مقصود گوینده آنها مشکلتر است. هرمنوتیک در شرق اسلامی با نیازهای مربوط به تفسیر قرآن و فهم متون روائی به طور عام و در قلمروی محدودتر با مباحث متداول در بخش الفاظ از اصول فقه، از این جهت که در صدد فهم ادله نقلی احکام است و قواعدی لفظی را برای آن منظور می کند ارتباط می یابد. این ارتباط بتدریج زمینه هایی جهت بحث تطبیقی میان هرمنوتیک و اصول فقه اسلامی پدید آورده و آثاری نیز در این زمینه منتشر شده است. نوشته حاضر در صدد است ارتباط میان این دو دانش غربی و شرقی را مورد بررسی قرار دهد و فرضیه ای که پیش روی دارد این است که مباحث سنتی اصول فقه اسلامی با اندیشه هرمنوتیکی همگام ندارد، گو اینکه تجدید نظر در هر سنتی بر حسب نیازهایی که پیش می آید و زمینه هایی که فراهم می شود میسر و گاهی ناگزیر است.
«شیء فی نفسه» و «پدیدار» در نظر کانت و علامه طباطبایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی عصر جدید کانت تا ابتدای دوره معاصر ایده آلیسمِ آلمانی (قرون 18 و 19)
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق گروه های ویژه اندیشه های فلسفی در ایران معاصر
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق گروه های ویژه فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
این مقاله در تلاش است تا به این مسأله پاسخ گوید که شیء فی نفسه، پدیدار، و ارتباط میان این دو در فلسفه کانت و علامه طباطبایی چگونه تبیین می شوند و دیدگاه علامه طباطبایی چگونه می تواند چالش های موجود در فلسفه کانت را پاسخ دهد؟ در این تحقیق مشخص می شود که کانت با اقرار به نوعی ارتباط ضروری میان ذات معقول و پدیدار، پذیرش وجود ذوات معقول را امری اجتناب ناپذیر می داند اما بیان می کند که ذات معقول یا نومن به دلیل این که هرگز به تجربه در نمی آید همواره ناشناخته خواهد ماند. از سوی دیگر علامه بر این مطلب تأکید می کند که آن چه در ذهن ظهور می یابد (ماهیت)، انکشاف و نمودی از واقعیت (وجود) است. به این ترتیب، برخلاف دیدگاه کانت، میان پدیدار و شیء فی نفسه پیوند معناداری برقرار می شود و چالش های موجود در فلسفه کانت به صورتی پذیرفتنی پاسخ داده می شود.
رابطه اجتهاد و مسأله ی تعدد قرائت ها از دین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
قبسات ۱۳۸۱ شماره ۲۳
حوزههای تخصصی:
در این مقاله سعی شده است اثبات شود که مسئلهی تعدد قرائتها از دین با اجتهاد، کاملاً فرق دارد. برای اثبات این مطلب ابتدأً مفهوم اجتهاد و تعدد قرائتها از دین مورد بررسی قرار گرفته تا محل نزاع روشن شود و سپس اختلاف فتاوای فقها به مقام «هست» و «باید» تقسیم شده تا مشخص گردد که اگر چه در مقام «هست» نمیتوان تعدد فهمهای فقها را انکار نمود اما در مقام «باید» هر تعدد فهمی که لازمهی اجتهاد است، مورد پذیرش عقل، از بیرون و نقل، از درون، نیست. و لذا اقسام اجتهاد مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است تا ثابت شود که فیالجمله بعضی از موارد هست که هم شیعه و هم سنی، تعدد فهم را دربارة آن قبول ندارند، بنابراین کلیت ادعایی که در بحث تعدد قرائتها از دین، دنبال میشود یعنی اختلاف فهمهای متعدد از متون دینی به صورت موجبه کلیه، قابل قبول نیست. و نهایتاً معیاری برای تشخیص فهم صحیح از سقیم ارائه شده است تا ادعای دیگر آنها (نسبیت در روششناسی فهم) نیز مخدوش شود