فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۹۲۱ تا ۹۴۰ مورد از کل ۵۳٬۱۱۱ مورد.
حوزههای تخصصی:
از دیرباز زبان را به عنوان ابزار ارتباط و ادبیات را آئینه جهان بیرون می شناسند. جنبش های ادبی متاخر و نظریه های جدید زبان شناسی در غرب، با رد نظریه های سنت گرایان در این خصوص، سعی کرده اند جریانات ادبی را به دو شاخه عمده تقسیم کنند. در این مقاله کوشش کرده ایم تا این دو جریان ادبی را با ارائه مثالهایی از رمانهای ایرانی و فرانسوی مورد مطالعه قرار دهیم:جریان ادبی اول همان سنت گرایی یا به اصطلاح «برون زبانی» و یا ادبیات در معنای Poetique و نهایتا «متن» می باشد که در این صورت زبان و ادبیات به مثابه پل ارتباطی بین دنیای بیرون و خواننده واقع می شود.جریان ادبی دوم حالت «درون زبانی» یا «خود ارجاعی» دارد و جنبه «ادبیت» اثر فراتر از جنبه های «ادبیاتی» است و نهایتا حرکت «فرامتنی» بیشتر از خود متن اهمیت پیدا می کند. در این جریان هدف از کاربرد زبان صرفا توجیه خود زبان می باشد و خواننده این نوع آثار به کمک «اصطلاح محوری» رمز و رموز و مکانیزمهای موجود در آن را کشف می کند.
عوامل داستانی «فارسی شکر است»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
"در این مقاله داستانفارسى شکر استنوشته محمد على جمالزاده از دید تکنیکهاى داستاننویسى بررسى شده است.بررسى عوامل داستانى درونمایه، طرح، زاویه دید و شخصیت پردازى و چگونگى برخورد جمالزاده به عنوا اولین داستاننویس معاصر به این عوامل و میزان موفقیت وى در نوشتن داستانى با معیارها فنون داستاننویسى مدرن، هدف نهایى این مقاله را تشکیل مىدهد.
"
سبک شناسی شعر قیصر امین پور (با تکیه بر نوآوری های بلاغی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سبک شناسی مولوی در اقتباس از قرآن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تصوف و عرفان اسلامی کلیات شخصیت ها[زندگینامه ها؛ اندیشه ها و..]
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تصوف و عرفان اسلامی عرفان ادبی
- حوزههای تخصصی ادبیات ادبیات و مطالعات بین رشته ای علوم اسلامی تأثیر قرآن بر ادبیات
- حوزههای تخصصی ادبیات حوزه های ویژه عرفان و تصوف در ادبیات بررسی مفاهیم عرفانی و اصطلاحات تصوف در ادبیات
در قرن هفتم که با پیدایش فتنه مغول حوادث ناگوارى به وقوع پیوست و خسارت هاى جبران ناپذیرى بر ملت و کشور ایران وارد آمد و حتى مراکز علم و ادب و فرهنگ از آسیب و گزند در امان نماند، بازار شعر دربارى از رونق افتاد و شاعران از قیود خشک و دست وپاگیر ادبیات دربارى آزاد شدند و به امور ذوقى و ابتکار در شعر روى آوردند و در نتیجه، اشعارى که بیشتر جنبه ذوقى و عرفانى داشت، رواج یافت. در این دوران پرماجراى ناسازگار به احوال علوم و ادبیات، تصوف که مسلکى مبتنى بر عشق و شور و وجد و حال بود، بیش از هر زمان مورد توجه اصحاب ذوق و اندیشه قرار گرفت و سرآمد شاعران پارسى گوى مولانا جلال الدین با سرودن مثنوى معنوى شعر صوفیانه را به ذروه اعتلاى خود رسانید و در باریکى اندیشه و رسایى مقصود و لطافت معنى و شیوایى بیان گوى سبقت از همگنان ربود. وى با مشرب عرفانى خاص و دست مایه اى عظیم از وعظ و حکمت و تذکیر توانست این منظومه بدیع و بى بدیل را پدید آورد که در واقع، دریایى زخّار از مواعظ و حکم و آداب و معارف قرآنى است و شاید در دنیا کمتر کتابى را بتوان یافت که در آن، این همه نکات لطیف ذوق انگیز و مضامین تازه دلاویز و قصص زیباى عبرت آمیز فراهم آمده باشد و بى جهت نیست که عارف و ادیب نامى عبدالرحمن جامى در وصف آن گفت:
بررسی تطبیقی ترجمه های مثنوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از قرن هجدهم میلادی تاکنون مثنوی شریف مولانا جلال الدین بلخی بارها به زبان های مختلف اروپایی به ویژه زبان انگلیسی، ترجمه شده است. روند ترجمه مثنوی در کنار سایر سروده های مولانا در دو دهه اخیر شتاب بیشتری به خود گرفته، چنان که هم از لحاظ کمیت و کیفیت و هم از جهت طیف وسیع علاقه مندان و شیفتگان مولانا در اقصی نقاط جهان، جایگاهی منحصر به فرد یافته است. این ترجمه ها البته در یک سطح نیستند. نخستین برگردان های مثنوی به زبان انگلیسی؛ مانند ترجمه «وینفیلد» و «ویلسون» و «نیکولسون»؛ از دقت و امانت بیشتری برخوردار بودند و ترجمه های معاصر، با ترجیح لفظ بر معنی، به دنبال جذب هر چه بیشتر مخاطب اند؛ به گونه ای که برای برخی از آخرین روایت های مثنوی به زبان انگلیسی، مانند: آثار «بارکس» و «هلسینکی»، به جای «ترجمه» باید از تعبیر «بازنویسی» استفاده کرد. یکی از جدیدترین آثار خلق شده در زمینه برگردان مثنوی، ترجمه منظوم «مجددی» است. این ترجمه در عین رعایت امانت و انتقال حداکثری مفاهیم مثنوی، به دلیل رعایت اسلوب شاعرانه، ارتباط بهتری میان مولانا و مخاطب انگلیسی زبان برقرار می کند. با این همه،رکورددار برگردان اشعار مثنوی به انگلیسی، کولمن بارکس است. شاعری آمریکایی که بدون آشنایی با زبان فارسی، از طریق دیگر ترجمه ها، با چاپ کتب متعدد درشمارگانی خیره کننده، اشعار مولانا و به خصوص بسیاری از قطعات مثنوی را به زبان انگلیسی معاصر، منتشر ساخته است.
انواع ادبی و شعر فارسی
حوزههای تخصصی:
ژاک دریدا (نقد ادبی پست مدرن، شالوده شکنی و ادبیات)
حوزههای تخصصی:
جایگاه قصر و حصر در علم معانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش گامی در جهت بازبینی، نقد و تبیین جایگاه حصرو قصر به عنوان یکی از فصول مهم فنّ معانی و از ابزارهای بلاغی کارآمد در تحلیل متون است. این مبحث که مربوط به سطوح درونی کلام و لایه های پنهان اندیشه گوینده است، از نخستین کتابهای معانی تا دوره معاصر مورد توجّه اهل بلاغت بوده و بخشی مفصّل و مجزّا را به خود اختصاص داده است. از سوی دیگر این ابزار بلاغی، مورد استفاده متنوع و مکرّر شعرا، نویسندگان و عرفای مؤلّف قرار گرفته است. براین اساس حصـر و قصـر قابلیّت بلاغی مشترکی میان گوینده و مخاطب اوست. گوینده برای تبیین و القای اندیشه های درونی خود و مخاطب، اعم از پژوهشگر یا خواننده عادی، در جهت تحلیل و تفهیم محتوای آثار.
مقدمه ای بر نماد شناسی
حوزههای تخصصی:
قصه شناسی نوش آفرین نامه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نوش آفرین نامه، داستان عامیانة منثوری در شرح عشق شاهزاده ابراهیم فرزند جهانگیرشاه، پادشاه چین و دلاوری های او برای رسیدن به معشوق خود، نوش آفرین گوهرتاج، دختر پادشاه دمشق است. ویژگی های سبکی بسیاری از داستان ها یا رمانس های عاشقانه سنتی و عامیانه را در این داستان می توان دید؛ ازجمله جنبه های شگفت آوری چون خرق عادت ها، انسان ها، جانوران، گیاهان، موجودات، مکان ها و اشیای شگفت انگیز، طرح مدور، گزاره های قالبی، استفاده از اشعار و ضرب المثل ها، کنایات و اغراق ها. زبان و بیان این داستان، نیمه ادبی است. نثر آن به شیوة نثر دوران قاجار است و کهنگی آثار دورة صفویه را ندارد. افعال وصفی و عبارات عامیانة فراوانی در آن دیده می شود. بن مایه های مهم داستان های عامیانه و عیاری در داستان دیده می شود. این داستان و داستان شیرویة نامدار، الگوی داستان گویی نقیب الممالک در نوشتن داستان امیر ارسلان بوده است. این مقاله ضمن معرفی و تحلیل ابعاد گوناگون ساختاری و محتوایی داستان نوش آفرین گوهرتاج، به بیان نمونه هایی از تاثیرپذیری داستان امیر ارسلان نامدار از آن می پردازد.
واژگان معرب فارسی در فرهنگ ریشه شناختی آکسفورد
حوزههای تخصصی:
واژگان زبان فارسی در کنار واژگان بسیاری از زبان های دیگردر ادوار مختلف به روش های متنوع و یا دلایل گوناگون به حوزه زبان انگلیسی وارد شده اند و در فرهنگ های واژگان یا لغت نامه های مختلف به فراخور دامنه واژگان، به آنها نیز پرداخته شده است. فرهنگ ریشه شناختی آکسفورد که به عنوان یکی از معتبرترین فرهنگ های اختصاصی ریشه شناسی زبان انگلیسی شناخته می شود، به برخی از واژگان دخیل از زبان فارسی نیز پرداخته است. در این فرهنگ، تعدادی از واژگان فارسی که به عربی رفته، صورتی معرب یافته اند و سپس به زبان انگلیسی وارد شده اند، به اشتباه به عنوان واژه عربی ریشه یابی شده اند. امروزه مراجعه کنندگان به این فرهنگ معتبر واژگانی، تحت تاثیر معرفی نادرست ریشه این واژگان در این فرهنگ معتبر چنین می پندارند که این دسته از واژگان در اصل عربی بوده اند، در حالی که مقاله حاضر نشان خواهد داد که این تلقی از ریشه شناسی این گونه واژگان درست نیست. در انجام این تحقیق مجموعه سی و هشت هزار واژه فرهنگ مذکور بررسی شده و مجموعا حدود نود واژه با ریشه فارسی و حدود یکصد و شصت واژه با ریشه عربی معرفی شده است. با بررسی واژگانی که در این فرهنگ به عنوان واژگانی با ریشه عربی معرفی شده اند در می یابیم که حدود بیست واژه از این مجموعه نه واژگانی با ریشه عربی که واژگانی معرب با ریشه فارسی اند. برای تایید این ادعا، ده فقره از این واژگان به شیوه تحلیلی ـ توصیفی بررسی شده اند.
تأثیر زبان و ادبیّات فارسی در ادبیّات دیوانی عثمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تعامل، تأثیر و تأثّر فرهنگ، زبان و ادب ملل مختلف امری اجتناب ناپذیر است. زبان و ادبیّات فارسی، از جهت تأثیرگذاری بر دیگر زبان ها و فرهنگ ها و تأثیرپذیری از سایر فرهنگ ها، دارای پیشینه دور و دراز و قابل اعتنایی است. تعامل زبان فارسی با زبان و ادبیّات ترکی از آن جمله است. این مسأله در دوره ای به ضرورت سیاسی، با ورود و هجوم لغات و اصطلاحات ترکی و در دوره ای دیگر به شکل مجرای تأثّر از دگرگونی های دنیای جدید و تحولات اروپا و غرب قابل مشاهده است. منظور از ادبیّات دیوانی عثمانی، ادبیّات ششصدساله ترکی از قرن سیزده تا میانه های قرن نوزدهم میلادی و به عبارتی ادبیّات ترکی دوره اسلامی تا زمان ادبیّات دوره تنظیمات است. این تأثیرپذیری چنان که از آثار و بررسی های خود عثمانی ها و محققان دوره های بعدی ترک نیز برمی آید، تنها در حوزه تأثّر ناخودآگاه و غیر مستقیم نیست، بلکه تشبّه به شاعران فارسی و تقلید از آثار آنان از باب تعمّد و تفاخر و تقلیدی آگاهانه و مستقیم است. در این مقاله با نگاهی به ادبیّات دیوانی ترک در دوره های سلجوقی و عثمانی، تأثیر سروده های شاعران فارسی بر شاعران این دوره بررسی شده نیز با ارائه تاریخچه مختصر ادبیّات قبل از تنظیمات ترک معرفی شده و شاخصه های مهم ّ آن از جمله تقلید و تأسّی از زبان فارسی، نشان داده شده است.
تحلیل تطبیقی «ققنوس» و «آلباتروس»؛ دو شعر از نیما و بودلر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مقاله به مطالعة تطبیقی «ققنوس» و «آلباتروس» دو شعر از نیما و بودلر می پردازد. ابتدا سعی شده است به سمبولیسم این دو شاعر اشاره شود و بعد به تحلیل تطبیقی دو شعر مذکور از ابعاد مضمونی و ساختاری پرداخته می شود و بالاخره با بیان شباهت ها و تفاوت های موجود در دو شعر تاثیرپذیری نیما از بودلر نشان داده می شود.