فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۸۶۱ تا ۸۸۰ مورد از کل ۵۳٬۱۱۱ مورد.
حوزههای تخصصی:
گونه شناسی موجب شناخت بهتر، کامل تر و دقیق تر هر موضوعی است و یکی از روشهای علمی به شمار می آید. داستانهای فارسی با تمام وسعت، اهمیت و گذشته آن، تاکنون طبقه بندی جامعی نشده است. ایراد اساسی طبقه بندیهای موجود، به رغم تعدد و فراوانی، آمیختگی و دقیق نبودن آنهاست. اغلب طبقه بندیهای انجام شده چون از یک دیدگاه یا اعتبار خاص صورت نگرفته اند، موجب درهم ریختگی و آمیختگی انواع داستانها شده است. این مقاله، صرفاً طبقه بندی، نقد و بررسی، شکل شناسی و گونه شناسی داستانهای سنتی فارسی است. در اینجا پس از تبیین مساله و پیشینه آن، آرای مهم ترین قصه شناسان و قصه پردازان ایرانی را گزارش و نقد و بررسی می کنیم، سپس آرای قصه شناسان غیر ایرانی را بررسی و ارزیابی می کنیم تا وضعیت حال را توصیف و تشریح کرده باشیم. آن گاه بر اساس همین طبقه بندیها و با دادن نظم و سامان مناسب و برخی ملاحظات و توضیحات، طبقه بندی جامعی را به یازده اعتبار ارائه می دهیم. این طبقه بندی نقد، تحلیل و تطبیق را در پژوهشهای داستانی کلاسیک ، سهولت می بخشد. یازده اعتبار پیشنهادی عبارتند از: 1.قالب، 2. ساختار روایت، 3. مضمون و درون مایه، 4. حوادث، 5. هدف، 6. منشا، 7. پایان، 8. سطح ادبی، 9. قهرمانان، 10. نحوه ارائه، 11حجم.
سبک شناسی انتقادی رویکردی نوین در بررسی سبک بر اساس تحلیل گفتمان انتقادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه، سبکشناسی فارسی به وضعیت رکودی- پژوهشهای منفردی که اغلب سبک را جدا از بافت موقعیتی متن بررسی می کنند- دچار شده که خروج از آن ضروری است. راه حلی که در این مقاله پیشنهاد می شود، معرفی شاخههای جدید سبکشناسی و بازیابی ابزارهای مناسبی جهت تجزیه و تحلیل متون فارسی است. به منظور برداشتن یکی از گامهای نخست در این زمینه، مقالة حاضر به معرفی سبک شناسی انتقادی میپردازد و در معرفی این شاخه از سبک شناسی، به دو پرسش بنیادی پاسخ میدهد: 1. سبکشناسی انتقادی بر چه مبنایی متون را مطالعه و بررسی می کند؟ 2. سبکشناسی انتقادی در تحلیل متن از چه ابزارهایی استفاده می کند؟ در این پژوهش، به مفاهیم «سبک»، «انتقادی»، «ایدئولوژی» و «قدرت» بهعنوان چهار مفهوم پایه در سبکشناسی انتقادی پرداخته می شود و سپس ابزارهایی که صاحب نظرانی ازقبیل فولر، سیمپسون و جفریز ارائه کردهاند، معرفی می شود. در پایان، به زمینههای سبک پژوهی انتقادی در ادبیات فارسی و پژوهشهایی که می توانند انتخابهای زبانی و سبک گسترش یافته در متن را با هدفِ نشان دادن ارتباط های پنهانی و ایدئولوژی پوشیدة متن تجزیه و تحلیل کنند اشاره می شود.
ریشه شناسی واژه هایی از گویش بختیاری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بختیاری از گویش های جنوب غربی ایران است و به همراه دیگر گویش های لری و فارسی، بازمانده فارسی میانه است که خود بازمانده فارسی باستان است. در این مقاله 44 واژه از گویش بختیاری ریشه شناسی شده است. در مورد هر واژه، نخست بر پایه شواهد موجود در خود گویش، ساخت اشتقاقی واژه و دگرگونی های آوایی انجام گرفته بر روی آن توضیح داده شده، سپس بر پایه برابر یا هم ریشه واژه در دیگر گویش ها و زبان های ایرانی و نیز زبان های هندواروپایی، به ریشه شناسی واژه و بازسازی صورت ایرانی باستان و هندواروپایی آغازین آن پرداخته شده است. واژه ها با تلفظ رایجشان در بختیاری گونه کوهرنگ آورده شده اند.
بخارای من، ایل من (نقد و بررسی)
حوزههای تخصصی:
تقابل نمادهای خیر و شرّ در دوره ی اساطیری شاهنامه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تقابل خیر و شرّ از مضامین اصلی شاهنامه است. اعتقاد به وجود دو قطب اهورایی و اهریمنی، ریشه در باورهای اساطیری ایرانیان دارد و این عقیده در سرتاسر شاهنامه نیز انعکاس یافته است. در شاهنامه هر جا که نیروهای خیر، مانند فریدون و ایرج که نماد خرد و خیر هستند، حضور دارند، نیروهای تاریکی، مانند ضحاک و تور نیز، که نماد شرّ و نابخردی هستند، به ستیزه با آنان مشغولند. دیوها نماد ضدّ ارزش ها، و قهرمانان نماد ارزش ها هستند. این دو نیرو همواره در حال جدالند. نیروی شرّ به اندازه ی نیروی خیر تواناست، تا جایی گاه گاهی غلبه با این نیروست؛ امّا سرانجام نیروی خیر بر شرّ سیطره مییابد. با وجوداین، ستیز میان روشنایی و تاریکی در هزارهی سوّم هرگز پایانی نخواهد داشت، زیرا این ستیز، سبب تداوم هستی است و اگر چنان چه یکی از این دو نیرو به طور مطلق بر دیگری غلبه یابد، هستی پایان خواهد پذیرفت.
تحلیل عناصر داستانی طوطی نامه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این پژوهش، ساختار داستانهای طوطی نامه از جهات مختلف بررسی شده است. طوطی نامه از داستانهای منثور غنایی و تمثیلی است که به روش هزار و یک شب بیان شده است. در داستانهای طوطی نامه اغلب ویژگیهای قصه ها را می توان یافت؛ ویژگیهایی چون تاکید بر حوادث، وجود امور خارق العاده، محکم نبودن روابط علت و معلولی میان رویدادها، مطلق گرایی، ختم شدن به نتایج اخلاقی، تغییر ناپذیری شخصیتها، کیفیت روایت و فرضی بودن زمان و مکان. لحن و بیان تمام داستانها، جدی است و از طنز و مطایبه در بیان آن اثری دیده نمی شود. مجموعا 100 داستان در طوطی نامه وجود دارد. در داستانهای این اثر از 521 شخصیت استفاده شده است که 67.5 درصد عام و 32.5 درصد خاص هستند. بیشترین شخصیتها حیوانات (22.5 درصد) و صاحبان مشاغل (19 درصد) است. راویان و گویندگان داستانهای طوطی نامه عبارتند از: طوطی که 57 درصد داستانها را نقل می کند. حیواناتی نظیر شارک، مار، شغال و ... 11 درصد داستانها، خجسته 8 درصد داستانها، انسانهای دیگر نظیر راهب، وزیر، پادشاه و ... 18 درصد از داستانها را نقل می کنند و راوی 6 درصد از داستانها نامعلوم است. از مجموع 100 داستان 69 درصد دارای کنش و 31 درصد فاقد کنش خاصی است. همچنین 54 درصد داستانها نتایج و توصیه های اخلاقی دارد و 46 درصد فاقد این امر است. در 35 داستان به حوادث خارق العاده اشاره شده، 15 درصد داستانها دارای زمان و 85 درصد فاقد زمان است و سرانجام اینکه از مجموع 100 داستان، 50 درصد مکان دار و 50 درصد فاقد جایگاه مکانی مشخص است. برای ملموستر و عینی تر شدن پژوهش، نتایج با جدول و نمودار نشان داده شده است.
عاشقانه های سیاسی- اجتماعی در شعر معاصر تاجیکستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در مقالهی حاضر مضمون اشعار عاشقانه در شعر معاصر تاجیکستان مورد بررسی قرار گرفته است. از آنجا که شعر معاصر تاجیکستان در محدوده ی تاریخی 1917م. از زمان انقلاب اکتبر روسیه تا قبل از فرو پاشی آن و استقلال تاجیکستان در 1991م. در زمرهی آثار مکتب رئالیسم سوسیالیستی قرار می گیرد، مضامین شعری آن از جمله عاشقانه های شعر تاجیک نیز تحت تاثیر دیدگاههای سوسیالیستی است. بدین ترتیب عاشقانههای مکتب رئالیسم سوسیالیستی، عاشقانه هایی سوسیالیستی و سیاسی- اجتماعی به شمار می رود. در واقع در دوره ی مذکور عشق، گویی تنها بهانه ای برای بیان رسالت حزبی شاعر سوسیالیست است و محبوبی که از سوی شاعر کمونیست این دوره مورد ستایش قرار میگیرد نه تنها زنی سنتی به شمار نمی رود ،بلکه خود در فعالیت های سیاسی-اجتماعی البته در تأیید سیاست های حاکم گام برمی دارد. در عاشقانه های مورد بحث آنچه از معشوق ستودنی است، زیبایی های ظاهری او نیست بلکه تلاش او در صنعت و کار است که البته این دو از اصول سوسیالیسم به شمار می رود.
همهی موارد فوق با کاوش در برجسته ترین نمونه های شعری از شاعران دورهی شوروی تاجیک بررسی شده است.
بررسی فن تشبیه در معلقه امرو القیس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امرو القیس معروف به ملک الضلیل از شعرای یمن و پیشرو شاعران طبقه اول دوره جاهلی است. دیوان اشعار او شامل 25 قصیده و چند قطعه است که مشهورترین قصیده او معلقه اوست که زبانزد خاص و عام است. گروهی از جمله زوزنی و خطیب تبریزی آن را شرح کرده اند و با دیگر معلقات چند بار به چاپ رسیده است. امرو القیس نخستین کسی است که قصاید را با گریه بر اطلال خیمه گاه معشوق آغاز کرده، نخستین کسی است که با ظرافت از عشق سخن گفته، نخستین کسی است که در اشعار خویش تصاویر بسیار زیبا به کار برده که بعدها مورد تقلید دیگران قرار گرفته، نخستین کسی است که در وصف های کوتاه پرمحتوا (تصویر زن، صحنه شکار، وصف اسب و شتر و شب) زبردستی نشان داده است و این به خاطر مسافرت های زیاد و معاشرت های دایمی اوست که قریحه او خوب پرورش یافته و به همین علت اشعارش مملو و آکنده از معانی تازه شده است .
امرو القیس از میان آرایه های ادبی به تشبیه علاقه خاصی داشته و بیشترین تشبیهات او حسی است و ماده تشبیه را از طبیعت بدوی یا از زندگی نوش خواری و لذت جویی خویش گرفته است. به طور کلی، در شعر جاهلی تشبیه و متعلقات آن نقش بسزایی دارد. تصویر، اصل مهمی از اصول صناعت شاعر جاهلی است که هیچ شعری از اشعار جاهلی خالی از آن نیست. امرو القیس در بین شاعران هم رده اش، بهترین تشبیه آفرین و معلقه او مملو از تشبیهات نغر است. در واقع او «صاحب فن تشبیه» در عصر جاهلی است و بعد از او تشبیهاتش مورد تقلید شاعران عرب و عجم گشته است.
چند شعر از راینر ماریا ریلکه
حوزههای تخصصی:
دیوان در شاهنامه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در حماسه های کهن و باورهای عامه مردم ایران زمین در اغلب موارد از دیوان به عنوان موجوداتی غول آسا، ترسناک و زیانکاری که یار و یاور اهریمن بوده و همواره درصدد آسیب رسانیدن و ایجاد فساد و تباهی در جهان اهورایی اند یاد شده است.در حماسه فردوسی کارهای متفاوت و گوناگونی به آنها نسبت داده شده که برای اذهان بشر امروزی محیرالعقول و شگفت انگیز است. بخش نخست این مقاله در بیان ماموریت و مسوولیت هایی است که این آفریده های اهریمنی در شاهنامه برعهده دارند و بخش دوم معرفی دیوانی است که اسامی آنها در نامه باستان ذکر شده است.
بررسی و مقایسه دیدگاههای ادبی سنایی و نظامی درباره شعر، شاعر و مخاطب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
"سنایی و نظامی دارای دیدگاه های ادبی و نقد شعر خاصی هستند و از سخن و شعر، شاعر و خواننده تلقی قابل توجهی دارند. نظامی، خصوصا، در مخزن الاسرار تحت تاثیر سنایی است و افکارش بسیار به او شباهت دارد. اگرچه به نظر می رسد نظامی بعد از مخزن الاسرار در تفکرات خود تجدید نظر نموده باشد، اما درباب نقد شعر و سخن، عمدتا دیدگاهش ثابت است و تغییر زیادی نمی کند.
در شعرِ سنایی و نظامی، به محورهای اصلی ارتباط توجه شده است و بسیاری از دیدگاه های این دو شاعر هنوز زنده و قابل استفاده است. در این مقاله از میان محورهای ارتباط، به دیدگاه آن دو درباره پیام (شعر و سخن) گوینده (شاعر) و خواننده (مخاطب) پرداخته شده است. زیرا شاخه های اصلی دیدگاه آن دو را در این عناصر می توان جستجو نمود. هر دو شاعر برای سه محور مذکور ویژگی های خاصی را بیان کرده اند که بسیار به هم نزدیک است. در این مقاله ضمن بررسی دیدگاه های آن دو، به وسیله ترسیم جدول هایی به مقایسه آنها پرداخته شده است"
هنر حکیم توس در داستان رستم و اشکبوس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هنر حکیم توس و تشخیص زبانی و سبکی او، اثری را پدید آورد که یکی از بزرگترین و بی نظیرترین آثار حماسی جهان شد و امروز ما به واسطه آن برخود می بالیم و آن را فرماندگاری زبان و هویت ایرانی می دانیم. از وجوه برجسته کلام حکیم توس در شاهنامه، کاربرد کنایه است که از یک سو سخن است و از سوی دیگر نقاشی. کنایه نقاشی زبانی است، یعنی سخن را تا حد تصویر اعتلامی بخشد و می تواند مفهوم پیام را نشان دهد و دو بعدی است و دو منظره را نشان می دهد و به گفته سارتر، پیکاسو در حسرت آن بود و آرزو می کرد قوطی کبریتی بسازد که هم خفاش باشد و هم قوطی کبریت (سارتر، 1352: 21) در این مقاله به استفاده از این شگرد هنری در داستان رستم و اشکبوس پرداخته می شود .
بررسی و نقد روایی گلستان بر اساس نظریه تحلیل انتقادی گفتمان
حوزههای تخصصی:
این نوشتار، جستاری با رویکردی گفتمان شناسانه در زمینه زبان شناسی ادبیات است که به بررسی چگونگی توزیع ساخت های گفتمان مدار در سطح عبارات، جملات و متن گلستان سعدی می پردازد؛ تا میزان صراحت و پوشیدگی مؤلفه های زبانی به کار رفته در بیان مفاهیم گلستان را مورد مطالعه قراردهد. این نوشتار می کوشد تا از این گذار، جنبه ای از راز ماندگاری سخن سعدی در گذر زمان را تحلیل کند.
مقاله حاضر، بر مبنای این باور که توجه به ساخت گفتمانی در بررسی انواع متون می تواند در شناخت، درک و تفسیر هرچه بهتر آن مؤثر افتد و با اتکا به این امر که گفتمان قطعه ای زبانی و بامعناست که از چهار ویژگی نظام مندی، جهت مداری، هدف مندی و کلان زبانی برخوردار است؛ دست به بهره گیری از جنبه زبان شناختی الگوی ون لیوون (1996)، که الگویی مطرح در زمینه تحلیل گفتمان انتقادی است، زده است و در صدد پاسخ به این سؤال است که چگونه یک اثر با بهره گیری از مؤلفه های زبانی، محتوا و درونه خود را در ساخت فرهنگی نسل های مختلف جاودان می سازد؟
ازاین رو، مقاله پس از مروری مختصر بر ارتباط زبان شناسی و ادبیات، به بیان مسئله و شیوه به کار رفته در انجام تحقیق می پردازد. سپس گفتمان، تحلیل گفتمان، گفتمان شناسی انتقادی و الگوی ون لیوون، به عنوان مفاهیم پایه معرفی و تشریح می گردند و به دنباله، مؤلفه های مطرح در الگوی ون لیوون، تحت دو دسته مؤلفه های پوشیده و صریح، ارائه و با آوردن مثال های متعدد تبیین می شوند.
در ادامه، ضمن تقسیم ساخت های متنی گلستان به دو دسته ساخت های گفتمان مدار روایی و پیام گزار، متنی از باب نخست مورد تجزیه و تحلیل قرار می گیرد و نشان داده می شود که مؤلفه های گفتمان مدار مبتنی بر پوشیدگی از قبیل حذف، منفعل سازی، تشخص زدایی، نوع ارجاعی و طبقه بندی، در مقایسه با مؤلفه های مبتنی بر صراحت، از بسامد بالایی در گلستان برخوردارند.
در آخر، پس از محاسبه میزان رازآلودگی و تبیین آن، چنین استنباط می شود که یکی از ابعاد راز ماندگاری سخن سعدی بهره گیری وی از مؤلفه های گفتمان مدار مبتنی بر پوشیدگی (از دیدگاه گفتمان شناسی نه عرفان و ادبیات) است که برای وی این امکان را فراهم آورده است تا به خلاف بسیاری از متون، با بافت زدایی زمانی، مکانی، تاریخی، سیاسی و پوشیده کردن کارگزاران، کنش گران و کنش پذیران حکایات، پیام خود را از زبان اینان برجسته کرده و اثر خود را در ورای زمان، برای تمامی عصرها و نسل ها جاودان سازد.
مثنوی طریق التحقیق از کیست ؟(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
حکیم ابوالمجد مجدود (حسن) بن آدم سنایی غزنوی، شاعر دوران ساز دوره دوم غزنوی، در ادب فارسی مقامی والا دارد؛ با این وصف، هنوز برخی از زوایای زندگی او در تاریکی مانده و درباره آثاری از او آگاهی کافی در دست نیست. یکی از دلایل این فقر چند اثر هست که عده ای از دانشمندان آنها را از خامه حکیم می دانند و عده ای دیگر در انتساب آنها به او تردید نشان می دهند و حتی گاهی آنها را به ضرس قاطع به دیگرانی نسبت می دهند که در وجود خارجیشان یقین کامل نداریم. از جمله این آثار است منظومه طریق التحقیق.
در این گفتار، نویسنده کوشیده است روشن کند که منظومه طریق التحقیق از حکیم سنایی است و کسانی که آن را به شاعری صوفی مشرب به شهرت احمد بن حسن بن محمد نخجوانی نسبت داده اند به خطا رفته اند. این انتساب را با اول مرحوم احمد آتش، دانشمند مشهور ترک، مطرح ساخته سپس محقق محترم دکتر بواوتاس سوئدی در رساله دکتری خود پرورانیده و ضمیمه طریق التحقیق در سال 1937 به نشر سپرده است. اشکالاتی که ایشان برای انتساب این منظومه به حکیم غرنه بر شمرده اند به شرح زیر است:
1. در تذکره لباب الالباب، این اثر از حکیم غزنوی خوانده نشده است.
این ایراد موجه به نظر نمی رسد؛ زیرا که عوفی، در تذکره خود، نه فقط از طریق التحقیق به نام حکیم غزنوی یاد نکرده بلکه ذکر آثار او را کلا از قلم انداخته و این رساله را به نام شاعر دیگری هم ننوشته و به نقل صرف یک قصیده از سنایی بسنده کرده است. بنابراین، نام نبردن از طریق التحقیق این گمان و شک را پدید نمی آورد که این منظومه را از قلم حکیم نمی دانسته است ...
دیدار سعدی از مولوی، در قونیّه و حاصل این دیدار
حوزههای تخصصی:
راه پیموده مولوی در زندگانی، با آنچه سعدی در حیات، پشتِ سر گذاشته، فرقِ فراوان دارد.
سعدی در همه عمر، درویشانه زیست و درویش از دنیا رفت، حتّی مراحلِ مسلّمِ هستیِ او: تولّد، زناشویی، فرزندان، و سرانجام تاریخِ مرگِ او، روشن و مسلّم نیست، همه با شاید و باید و ممکن است چنین باشد، گزارش شده است. امّا در زندگانی مولوی، گوشه تاری نیست. در میانِ خانواده خویش و مریدانِ مطیع و فرمانبرانِ فراوان، چنان که شایسته، شأن و مقامِ معنوی او بود، شاهانه زندگانی کرد و با عزّتی شایان و بدرقه چهل روز سوگ، در پایان، در جایگاهی مجلّل، آرام گرفت.
سعدی با روی آوردن به بارگاهِ مردی شناسا و رهرو (عارف و سالک) راهی دراز پیمود، تا از خوانِ همّتِ او توشه عزّت یابد و از خرمنِ عزّتِ او، خوشه همّت چیند، امّا چون به آن خوان و خرمن و بوستانِ گل و سوسن رسید، ناچیده گل، دامنش از دست برفت.
سعدی این رنجِ بُرده و گنجِ نایافته را، با کنایه و گلایه و پیدا و پنهان، در بوستان و در غزل های خود، نشان داده است. در این مقال ، عللِ این مَلال ، بررسی می شود.
بررسی تطبیقی شخصیت بهرام در شاهنامه و هفت پیکر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شخصیتهای تاریخی از قهرمانان عمده داستانهای حماسی، عاشقانه وتعلیمی بوده اند. یکی از این شخصیتها بهرام گور است که نظامی پس از فردوسی به بهترین وجه و در قالب شخصیتی آرمانی به وصف و ترسیم خصلتها، گفتار و رفتار او پرداخته است. رعیت پروری، عدالت خواهی، شجاعت و دلاوری، خوش باشی، رامش جویی و ذوق شاعرانه، به گواه مورخان اسلامی، از بهرام گور پادشاهی محبوب ساخته است. طولانی ترین داستان در شاهنامه بعد از خسرو انوشیروان، مربوط به زندگی بهرام است. نظامی نیز در چالشی با فردوسی، در منظومه ای مستقل به نام بهرام نامه یا هفت پیکر به شرح زندگی او پرداخته است. این دوشاعر با رویکردی خاص، زندگی او را تصویر کرده اند. در این گفتار به بررسی شخصیت بهرام از نظر این دو شاعر می پردازیم.
ذن بوداییسم و آخر بازی ساموئل بکت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
"ساموئل بکت" یکی از نویسندگان نامی قرن بیستم است که توانسته نظر محققان زیادی را به خود جلب کند. گرچه وی آثار ادبی کمی از خود به جا گذاشته، ولی همین آثار اندک، از جنبههای مختلفی مطالعه شدهاند. در این جستار، نمایشنامه "آخر بازی" از منظر ذن بوداییسم بررسی شده است. بدین منظور، نخست مراحل مختلف ذن بوداییسم بیان شده، سپس با قدری تامل در دیالوگ، صحنهآرایی، شخصیت پردازی، رفتار و نگرش شخصیتهای داستان، نکات مشترکی میان ذن و این اثر پیدا شده است.بدین ترتیب میتوان "آخر بازی" را شاهکاری ادبی و نویسنده آن را یک نابغه نامید؛ نابغهای که زندگی، فرهنگ و تمدن غرب او را از ذن بوداییسم - که یک مکتب شرقی محسوب میشود - بیبهره نگذاشته است. با این که ذن، نوعی مذهب و یا به عبارت دیگر، نوعی فلسفه به شمار میآید، ولی میتوان رگههای آن را در نمایشنامه "آخر بازی" هم پیدا کرد.