فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۹۴۱ تا ۱٬۹۶۰ مورد از کل ۵٬۴۲۱ مورد.
منبع:
نامه فرهنگ ۱۳۷۶ شماره ۲۸
حوزههای تخصصی:
مفاهیم بدیهی و نظری، معیار بداهت: مبناگروی ویژه متفکران مسلمان در حوزه مفاهیم(مقاله علمی وزارت علوم)
الهیات سیاسی
کلام مسیحی
زیبایی شناسی محیطی
هالیوود به مثابه صنعت
حوزههای تخصصی:
منشا و پیدایی انسان
همانی یا این همانی سوژه و ابژه
حوزههای تخصصی:
اگاهی و مسئله شکاف تبیینی
حوزههای تخصصی:
آگاهی یکی از مهم ترین و دشوارترین مسائل فلسفه ذهن معاصر است.هم درباره مفهوم آگاهی و نسبت آن با سایر حالات ذهنی بحث های فراوانی وجود داردو هم درباره تبیین جایگاه آگاهی در طبیعت.مسئله تبیینی آگاهی این است که آیا آگاهی یک نوع بنیادین در عرض سایر انواع طبیعی است یا به وسیله اموری که خود ناآگاه اندبه وجود می آید.بیشتر فیلسوفان متمایل اند تاشق دوم را ثابت کنند؛دراینجاست که مسئله دشوار آگاهی که از آن به "شکاف بینی"تعبیر می شود،به وجود می آید.برخی از فیلسوفان مسئله تحقق پذیری چندگانه را به عنوان مسئله تبیینی آگاهی مطرح کرده اند که باید بررسی کرد که آیا بامسئله دشوار آگاهی تفاوت مهمی دارد یا نه.به هر صورت،نظریات بسیاری درباره این مسئله صورت بندی شده اند که در این مقاله برخی از آنها بررسی می شوند.
منطق جدید و الاهیات - کاربرد سیستمهای منطقی جدید در حل مسائل الاهیاتی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
قبسات ۱۳۸۵ شماره ۴۱
حوزههای تخصصی:
منطق جدید با پیشرفتها و توسعههای گستردهای که داشته است میتواند ابزاری قوی جهت تبیین براهین فلسفی و الاهیاتی بهشمار رود. اصل موضوعی بودن سیستمهای منطقی جدید کمک بزرگی در کشف سازگاری یا ناسازگاریهای استدلالهای فلسفی و الاهیاتی است. افزون بر این، اهمیت اصل موضوعی کردن نظامهای فلسفی و الاهیاتی بر اهل نظر پوشیده نیست و استفاده از نظامهای پیشرفته منطقی جدید برای این هدف مهم نیز میتواند سودمند باشد. در این جستار برآنیم که با ذکر نمونههایی، نحوه کاربرد و اهمیت نظامهای منطقی جدید و روش اصل موضوعی را در حل پارهای از مهمترین مسائل الاهیاتی نشان دهیم. یکی از مسائل مهم و زیر بنایی الاهیات مساله اثبات وجود باری است. یافتن براهین مستحکم اثبات وجود خدا مبتنی بر نظامهای منطقی جدید دیری نیست که برخی از بزرگترین منطقدانان جدید را به خود مشغول داشته است؛ بنابراین، برای آشنایی با نمونههای گوناگون این تلاشها مهمترین آنها در این تحقیق ذکر شده و با توجه به وسعت یک مقاله یکی از این براهین که بر منطق موجهات جدید مبتنی است مورد بررسی تحلیلی قرار گرفته.
دیدگاه راسل درباره استقرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
معضل استقرا از مهم ترین و دشوارترین مسائل فلسفی است که با حل آن بسیاری از معضلات فلسفی حل می شوند و استنتاج های علمی توجیه پذیر می شوند. برتراند راسل، یکی از فیلسوفان بزرگ تحلیلی قرن بیستم، تلاش کرده است معضل استقرا را حل کند.
از نظر راسل معضل استقرا پرسش از چگونگی توجیه احکام کلی، قوانین علّی، و معرفت غیر مستقیم است. او توسل به اصل یک نواختی طبیعت را برای حل این معضل کافی نمی داند؛ از نظر او چاره کار پذیرش اصل استقراست. بنابر اصل استقرا، هرچه تعداد موارد اقتران الف با ب بیش تر باشد احتمال اقتران همیشگی الف با ب بیش تر خواهد بود و هرگاه تعداد موارد اقتران به اندازه کافی باشد احتمال اقتران همیشگی الف با ب قریب به یقین می شود.
به اعتقاد راسل، اصل استقرا نه قابل اثبات تجربی است و نه قابل اثبات عقلی، بلکه این اصل را باید به استناد بداهت ذاتی اش و درنهایت به دلیل نتایج آن پذیرفت. بنابه نظر راسل اصول فرامنطقی یا اصول موضوعه پنج گانه باعث می شوند احتمالِ تعمیم به یقین نزدیک شود. سرانجام راسل خاطرنشان می کند هرچند استقرا به ما یقین نظری (منطقی و ریاضی) نمی دهد، اما احتمال قریب به یقین ناشی از آن بیش تر از یقین ناشی از جزم مابعدالطبیعی است.
توجیه معرفتی آلوین گلدمن و نقد آن(مقاله ترویجی حوزه)
حوزههای تخصصی:
توجیه از اجزاء تعریف معرفت است که همواره با چالش و اختلاف معرفت شناسان روبرو بوده است؛ افلاطون آن را به معنای لوگوس به کار می برد که این واژه، خود دارای ابهام و معانی بسیار است. گتیه با بیان مثال های نقض خود، علیه تعریف معرفت به باور صادق موجه، معرفت شناسی را به مرحلة نو و نابسامانی وارد ساخت و پس از او، اندیشمندان برای اصلاح این تعریف به ویژه عنصر توجیه بسیار کوشیدند. آلوین گلدمن، از نخستین کسانی بود که نظریه هایی دربارة معرفت و توجیه ارائه کرد. او نخست به بیان نظریة علّی معرفت پرداخت و سپس به نظریة اعتمادگرایی که هماورد مهمی در برابر مبناگروی و انسجام گروی است، روی آورد. عنصر اساسی تمام نظریه های گلدمن، فرایند باورساز قابل اعتماد و رابطة علّی میان باور به واقعیتی و خود واقعیت است، که هر دو امکان نقض و نقد دارند.
رابطة عاطفه با ایمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هستة بنیادین دین داری ایمان است که شکل گیری آن مرهون شرایط و مؤلفه های مختلفی است. از جمله مؤلفه های تشکیل دهندة ایمان بعد گرایشی عاطفی آن است که این مؤلفه را می توان در متون دینی و نیز از نگاه روان شناختی بررسی کرد. هدف از پژوهش حاضر، تبیین نقش عاطفه در ایمان از دیدگاه متون دینی و روان شناختی است. در این تحقیق که از روش تحلیل اسنادی استفاده شده است، پاسخ به چند پرسش مد نظر است: چه رابطه ای میان عاطفه و ایمان وجود دارد؟ آیا عاطفه می تواند در پدید آمدن ایمان و تقویت آن نقش داشته باشد؟ آیا ایمان نیز می تواند در تقویت عاطفه اثرگذار باشد؟ یافته ها از تحلیل متون دینی (آیات و روایات) نشان داد که عاطفه با ایمان رابطه ای دو سویه دارد. از سویی عاطفه با مصادیقی مانند محبت و خشیت در پدید آمدن و تقویت ایمان نقش دارد، و از سوی دیگر ایمان به عاطفه جهت می دهد و به آن ثبات می بخشد. نتیجه آنکه محبت انسان به خداوند در پرتو شناخت ابتدایی و بر اساس حب ذات به کمال مطلق شکل می گیرد و با افزایش شناخت، ایمان نیز تقویت می گردد. به طور متقابل ایمان نیز به محبت انسان جهت می دهد و در ارتباطی دو سویه عاطفه و ایمان تأثیر و تأثر متقابل خود را تداوم می بخشند.
آیا وجود صفت است؟
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی عصر جدید دکارت تا کانت تجربه باوری انگلیسی (قرن 17)
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی عصر جدید کانت تا ابتدای دوره معاصر ایده آلیسمِ آلمانی (قرون 18 و 19)
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی قرون وسطی قرون وسطی میانه (قرون 12 و 13)
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی متافیزیک
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی هستی شناسی مباحث وجود
بحث در نظریه های صدق مطابقت و سازگاری
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر با توجه به اهمیت دوگانه و مضاعف بحث صدق،هم به لحاظ تاثیر و جنبه تعیین کننده آن در فلسفه هایی که آن ها راملاک قرار داده اند و هم به لحاظ بحث مستقل دراین موضوعات،نظریات مختلف صدق را بیشتر از جنبه تحلیلی مورد بررسی قرار داده است.دو دیدگاه مطابقت و سازگاری تاحدامکان به نحو مشروح و تحلیلی مورد دقت قرار گرفته و در تقابل آن ها نظریه مطابق پذیرفته شده است.درعین حال،لوازم هر دیدگاه استخراج شده و شبهات مربوط به هر کدام نیز تقریبا با پاسخ های آنها مطرح گریده است.رویکرد مقاله بیشتر فلسفه تحلیلی است و سعی شده است از هماه منظر دیدگاه ها مورد نقدو بررسی قرار گیرند.
پولی لوگ به مثابه الگویی برای پژوهش های فلسفی و گذر از فلسفه تطبیقی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در سالیان اخیر با توجه به رشد فزاینده تحقیقات میان فرهنگی در حوزه های مختلف علوم انسانی به خصوص فلسفه در جامعه ایرانی و طرح مسائل جدی در روش این تحقیقات و اعتبار آن ها دو مطلب بسیار ضروری می نماید. مطلب نخست بررسی روش و اعتبار فلسفه تطبیقی به عنوان الگوی رایج در این تحقیقات، و مطلب دیگر ارائه الگویی متناسب جهت ارائه و انجام تحقیقات منطبق با اهداف این پژوهش ها، یعنی تعامل و گفتگوی میان فرهنگی است. فلسفه میان فرهنگی در جامعه معاصر فلسفی آلمانی زبان اهمیت ویژه ای یافته است. متفکران این عرصه سعی می کنند تا افقی جدید در تعاملات و مطالعات میان فرهنگی ارائه کنند و البته در این میان غالباً فلسفه تطبیقی را نقد می کنند. ما در این مقاله سعی داریم تا ضمن بررسی و نقد فلسفه تطبیقی از حیث روشی در ایران، فلسفه میان فرهنگی را به عنوان افقی دیگر برای مطالعات فلسفی طرح کنیم و به علاوه الگوی پژوهشی پولی لوگ از فیلسوف وینی فرانتس مارتین ویمر را به عنوان برنامه ای تنظیمی برای مطالعات میان فرهنگی معرفی می کنیم. در این الگو استانداردها و شرایط لازم جهت انجام تحقیقات فلسفی در جهت تحقق گفتگوی میان فرهنگی ارائه می شود.
نقد تقریر علامه طباطبایی از برهان صدیقین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
قبسات ۱۳۸۵ شماره ۴۱
حوزههای تخصصی:
برهان صدیقین, یعنی برهانی که برای اثبات واجب کمترین مقدمات را لازم داشته باشد همیشه خواست و غایت حکمای اسلامی بوده و هر یک کوشیدهاند تا از مقدمات براهین اثبات واجب بکاهند. در این میان علامة طباطبائی از طریق ضروری و ازلی دانستن واقعیتی که مؤدای اصل واقعیت است برهانی را عرضه داشت که چنان بینیاز از مقدمات است که بداهت و اولی بودن وجود واجب از آن نتیجه شده است. نویسنده در این مقاله با کنکاش در ریشههای معرفتی اصل واقعیت و بیان تقریرهای مختلف آن بر آن است که اصل واقعیت تنها ضرورتی معرفت شناسانه بوده و نمیتواند به اثبات ضرورت ازلی واقعیت انجامد.
مرور کتاب: بازبینی زیبایی شناسی قرن بیستم
منبع:
زیباشناخت ۱۳۸۷ شماره ۱۸
حوزههای تخصصی: