فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶۴۱ تا ۶۶۰ مورد از کل ۷٬۶۵۵ مورد.
حوزههای تخصصی:
سالمندی، دوران برخورد با محدودیت های جسمی و روانی خاص است و توجه به نیازهای روحی، در کنار نیازهای کالبدی، از اهمیت ویژه ای برخوردار است. افزایش روزافزونِ جمعیت سالمندان و تغییرات شیوه زندگی فردی و خانوادگی، باعث افزایش تعداد مؤسسات نگهداری سالمندان شده است؛ اما ازلحاظ روانی، این نوع خانه ها در نظر سالمندان، سمبل انزوا و تمایل جامعه به طرد آن ها تلقی می شود؛ بنابراین، آنچه مستلزم توجه است، خلق فضایی است که ضمن حمایت فیزیکی، مادی و عاطفی، با شرایط سنی و بحران هایی که منجر به محدودیت و جدایی سالمند از جامعه عمومی گشته، مطابقت داشته باشد. این مطالعه بر آن است تا راهکارهایی جهت ارتقای سطح رضایتمندی و افزایش حس تعلق سالمندان به محیط سرای سالمندان ارائه دهد. برای این منظور، پس از بررسی متون موجود و طراحی پرسشنامه ای ترکیبی از نمونه های استاندارد رضایت از زندگی و حس تعلق و محقق ساخت مربوط به عوامل کالبدی، به سنجش نظرات 123 نفر از سالمندان ساکن در مجموعه سرای سالمندان شهر اردبیل، پرداخته شد. داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS v.24 تحلیل شدند. نتیجه آزمون همبستگی نشان می دهد که میان عوامل محیطی_کالبدی و رضایتمندی و احساس تعلق سالمندان، ارتباط مثبتی وجود دارد. هم چنین، نتیجه آزمون رگرسیون نیز نشان می دهد که از میان عوامل محیطی_کالبدی، سرزندگی محیطی بیشترین تأثیر را در تأمین رضایتمندی و احساس تعلق آنان داشته و پس ازآن، فضای سبز و نور مناسب، جذابیت بصری، قابلیت محیطی و آزادی عمل دارای تأثیر مثبت می باشند. نتایج هم چنین نشان می دهد که با افزایش سن، میزان رضایتمندی و احساس تعلق سالمندان، کاهش می یابد.
سنجش میزان رضایتمندی ساکنین از کیفیت محیط مجتمع های مسکونی در قرنطینه خانگی (مطالعه موردی مجتمع های مسکونی شهر اصفهان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هویت شهر سال ۱۸ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۵۸
49 - 62
حوزههای تخصصی:
در دوران قرنطینه خانگی، ویژگی های محیط مسکونی نقشی مهم در حفظ سلامت روانی و جسمی افراد ایفا می کند. این پژوهش با هدف شناسایی عوامل مؤثر بر رضایتمندی ساکنین و ارائه راهکارهایی برای بهبود کیفیت محیط مسکونی انجام شده است. روش تحقیق به صورت آمیخته (کیفی و کمی) بوده و شامل مصاحبه با متخصصین و توزیع پرسش نامه بین 210 نفر از ساکنین مجتمع های مسکونی شهر اصفهان است. نتایج نشان می دهد که دسترسی به فضاهای باز و نیمه باز، کاهش آلودگی صوتی، و حضور عناصر طبیعی مانند نور طبیعی و گیاهان، تأثیر مثبت و معناداری بر رضایتمندی ساکنین دارند. همچنین، طراحی مبتنی بر "درون گرایی عملکردی" (حریم خصوصی و آرامش) و "برون گرایی دیداری-شنیداری" (ارتباط کنترل شده با محیط بیرونی) نقش مهمی در کاهش استرس و افزایش تعادل روانی و جسمی افراد در شرایط قرنطینه دارد. این پژوهش با تأکید بر طراحی محیط های مسکونی متناسب با نیازهای روان شناختی، راهکارهایی برای بهبود کیفیت زندگی ارائه می دهد.
تحلیل تناسبات هندسی خانه های تاریخی اهواز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مسکن و محیط روستا دوره ۴۳ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱۸۶
29 - 40
حوزههای تخصصی:
هدف: تحلیل بناهای سنتی ایرانی از منظر دانش هندسه نشان می دهد که در معماری سنتی ایران تناسبات، از جمله نسبت زرین، در وجوه مختلف از جمله الگوهای معماری و هندسی، مقاطع، طراحی پلان ها و مشخصات سازه ای نقش پررنگی داشته است. در حقیقت، هندسه ابزاری است که می تواند در معماری نظم ایجاد کند و در برقراری ارتباط آگاهانه بین اجزای تشکیل دهنده بنا مؤثر باشد تا امکان بروز یکپارچگی فضا که ترکیبی هدفمند، هندسی و مبتنی بر خلاقیت است، در عین مرکب بودن، پدید آید. در معماری سنتی ایرانی، تناسب به سبب فراهم کردن گونه ای از معماری که بر مبنای برداشت سلیقه ای نبوده، بر کیفیت درک بنا، مثلاً خانه، مؤثر بوده است. در بین تعالیم معماری ایرانی، دو تئوری «مستطیل طلایی ایرانی» و «گز و پیمون» کاربست و تعریف بیشتری دارند. روش تحقیق: در این پژوهش، با روش توصیفی تحلیلی و با مطالعه درباره فضاهای پنج دری، سه دری و حیاط خانه های تاریخی اهواز، درستی این تئوری ارزیابی شده است. این پژوهش به دنبال پاسخ به این پرسش است که کدامیک از سیستم های برقراری تناسب در هندسه خانه های تاریخی اهواز استفاده شده است؟ یافته ها:در مقاله حاضر، صحت این فرضیه با مطالعه فضاهای پنج دری، سه دری و حیاط در خانه های تاریخی شهر اهواز مربوط به دوره قاجار و پهلوی بررسی شده است. ابعاد و اندازه برداشت و داده های آماری به کمک نرم افزار spss تحلیل شد. برای تشخیص عادی بودن داده های به دست آمده از آزمون کولموگروف اسمیرنوف و با توجه به عادی بودن داده ها به منظور پاسخ به فرضیه های پژوهش از آزمون های پارامتریک استفاده شده است. نتیجه گیری: با درنظرگرفتن وضعیت واقعی و الگوی پلان منازل اهواز، ضریب تغییرات مقادیر به دست آمده از گز و پیمون نسبت به مقادیر به دست آمده از مستطیل طلایی ایرانی کمتر و مقادیر آن به مقادیر واقعی نزدیک تر است. این فرضیه به عنوان نظریه اصلی استفاده شده در هندسه خانه های مورد بررسی پذیرفته می شود.
تحلیل معماری داخلی مسجد سنگی تَرک
منبع:
اندیشنامه معماری داخلی سال ۳ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۳
34 - 52
حوزههای تخصصی:
مسجد سنگی ترک، واقع در شهر میانه به دلیل ویژگی های معماری داخلی آن از جمله قرارگیری مقبره درون مسجد، محراب های متعدد و نقش مایه ی نیلوفر که در تعداد زیاد و ابعاد و انحاء گوناگون درون محراب، مقبره و ستون ها کار شده است، فضای داخلی متفاوتی نسبت به دیگر مساجد ایرانی دارد. علاوه بر چیدمان فضایی و عناصر داخلی، آرایه های این مسجد نیز نقش شایان توجهی در شکل گیری ماهیت آن ایفا می کنند. به دیگر سخن در این مسجد آرایه ها عناصری مازاد بر اصل اثر نیستند و نه تنها مایه ی تکمیل بلکه مایه ی تشکیل آن شده اند چرا که در معماری ایرانی زیبنده بودن از همان ابتدا با ساختن همراه بوده است. به همین دلیل هدف اصلی این پژوهش تبیین ماهیت مسجد سنگی ترک با توجه به ویژگی های معماری داخلی آن است. به بیانی دیگر این پژوهش بر آن است تا از طریق تحلیل معماری داخلی مسجد سنگی ترک و آرایه های آن، مفاهیم نهفته در این مسجد را آشکار سازد. به همین دلیل این پژوهش با روش توصیفی-تحلیلی، نخست به بررسی تاریخی مسجد سنگی ترک پرداخته و به شکلی جامع آن را توصیف کرده است، سپس معماری داخلی این مسجد را از طریق بررسی چیدمان فضایی، عناصر داخلی و آرایه های آن با رویکردی نمادشناسانه تحلیل کرده است. و در نهایت به این نتیجه رهنمون شده است که این بنا یک مسجد-مدرسه-مقبره است، و هدف بانی یا بانیان از ساخت آن، ایجاد فضا-مکانی برای فرهمندی، فرازروی و تکامل بوده است، چنان که از فضای داخلی، آرایه ها و نقش مایه های آن چنین برمی آید که مقبره ی درون مسجد متعلق به قطب آنان بوده باشد و به نظر می رسد محراب های گوناگون آن مدرس چنان اساتیدی است که موجب فرازروی و تکامل شاگردان خود می شوند و خیر و برکت را برای همگان به ارمغان می آورند.
درنگی در رابطه ٔ میان طراح داخلی و کارفرما
منبع:
اندیشنامه معماری داخلی سال ۳ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۳
130 - 142
حوزههای تخصصی:
معماران داخلی و معماران در طول دوران تحصیل دروس بسیاری را در حوزه های مختلف، از جمله روند طراحی، زیبایی شناسی، تاریخ هنر، علوم مهندسی و بسیاری دیگر می آموزند. اما هیچ درسی را در قالب نحوه ارتباط با کارفرما و ویژگی های آن در دوران تحصیل نمی آموزند. از طرف دیگر، هیچ پروژه ی طراحی را نمی توان در دنیای حرفه ای، بدون کارفرما در نظر گرفت و طرح نهایی حاصل تعامل همین دو، یعنی طراح و کارفرما است. از این روی، بسیاری از طراحان، بعد از اتمام دوران تحصیل و کسب دانش لازم در حوزه طراحی، به چالش هایی جدیدی با کارفرما بر خواهند خورد که تا قبل از آن دانشی در این حوزه، یعنی نحوه ارتباط حرفه ای و درست با کارفرما کسب نکرده اند. در نتیجه، در طول زمان با آزمون و خطاهای بسیار و بدون داشتن منبعی معتبر، سازوکار نحوه ارتباط با کارفرما را برای خود شخصی سازی می کنند. اما در این میان، بسیاری از طراحان نیز به علت نداشتن آگاهی لازم در رابطه با نحوه ی برقراری رابطه ای حرفه ای با کارفرمای خود، به چالش های غیرقابل حلی نیز می رسند. هدف این مقاله تلاش برای کسب مهارت های لازم برای ارتباط با کارفرما است. برای رسیدن به این هدف، ابتدا سازوکار یک ارتباط بررسی می شود و برای رسیدن به آگاهی بیشتر نسبت به کارفرما به مسیر های متقاعدسازی، ویژگی های تاثیرگذار در طراح، میزان اختلاف نظر و چندی دیگر پرداخته می شود. در مرحله بعد، به مهارت های قابل کسب مانند مهارت ارائه، پرورش تسلط کلامی و تعدادی دیگر اشاره می شود. در این مقاله این نتیجه حاصل شده است که طراح برای ایجاد رابطه ای حرفه ای با کارفرمای خود، نیاز به کسب آگاهی هرچه بیشتر در مورد کارفرما و ویژگی های شخصی و اخلاقی او دارد؛ از طرف دیگر، طراح به کسب مهارت های ارتباطی، همچون مهارت ارائه و تسلط کلامی نیاز دارد تا در نهایت با ایجاد رضایت طرفین به طرحی مطلوب دست یابد.
آسیب شناسی شیوه های متداول اسکان موقت و نقش نیمه-پیش ساختگی بر ایجاد الگویی کارا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقش جهان سال ۱۴ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
۱۶-۱
حوزههای تخصصی:
اهداف: ارائه راهبردهای کاربردی در جهت افزایش کیفیت خانه های اسکان موقت و تبیین نقش پیش ساختگی و نیمه-پیش ساختگی در جهت نیل به اهداف معماری کارا. روش ها: در این پژوهش ترکیبی با روشی توصیفی-تحلیلی و پیمایشی پس از بررسی متون تخصصی در حوزه طراحی خانه های اسکان موقت و نمونه های انجام شده در سایر داخل و خارج از کشور و نیز شیوه های نوین نیمه پیش ساختگی، به بررسی و استخراج رویکرد ها و شاخص های طراحی خانه های اسکان موقت پرداخته و پرسشنامه هایی در اختیار متخصصان حوزه طراحی و اجرای خانه های اسکان موقت قرار داده شد. یافته ها: بر اساس یافته های پژوهش، گویه توجه به حریم خصوصی کاربران (از مولفه مردم-محوری) با میانگین رتبه؛ 5.14، گویه مقاومت مصالح در برابر زلزله و آتش سوزی (از مولفه مصالح-محوری) با میانگین رتبه؛ 4.03 و نهایتا گویه بهره گیری از شیوه های نوین پیش ساختگی و نیمه پیش ساختگی(از مولفه طراحی-محوری) با میانگین رتبه؛ 3.44 بالاترین رتبه را به منظور ارتقا کیفیت خانه های اسکان موقت ایفا می کنند. نتیجه گیری: از منظر خبرگان، مصالح-محوری و مردم-محوری اهمیت بیشتری بر طراحی خانه های اسکان موقت دارند و نقش طراحی محوری و مولفه های آن از منظر گروه خبرگان کم اهمیت تر بود. لذا می توان با بهره گیری از شاخصه های موجود در مؤلفه طراحی محوری و همچنین ارتقا کیفی راهبرد های آن (از جمله بهره گیری از شیوه های نوین نیمه-پیش ساختگی) به عنوان یک فرصت، باعث ارتقا کیفیت خانه های اسکان موقت گردید.
تبیین الگوی نظری تحقق شهر هوشمند در افق 1415 در چارچوب آینده نگاری راهبردی با استفاده از FCM و Mental Modeler(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش شهرسازی دوره ۸ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲
37 - 57
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: عدم قطعیت ها، بحران های طبیعی و انسانی، ظهور فناوری ها، رشد جمعیت و گسترش شهرنشینی با فشارهای اکولوژیکی، اجتماعی و زیرساختی، همگی موید این مطلب هستند که چارچوب های سنتی مدیریت شهری به عنوان یک راهکار برون رفت از این چالش های روزافزون دیگر به تنهایی نمی توانند راهگشا باشند و برای توسعه پایدار شهری در افق آینده لازم است تا از چارچوب های نوینی همچون آینده نگاری شهرهای هوشمند استفاده نموده و برنامه ریزی های شهری را با رویکردهای سناریوپردازانه مبتنی بر آینده نگاری ترکیب نمود (Zali et al, 2016). به کمک سناریوپردازی می توان آینده های بدیل پیش روی شهرهای هوشمند را ترسیم نمود و به فهم برنامه ریزان و سیاست پردازان شهری جهت دهی نمود. با توجه به اینکه یکی از ضعف های بالقوه سناریوپردازی این است که به تنهایی نمی تواند فهم جامعی در خصوص نتایج حاصل از وقوع هریک از سناریوها ارائه دهد لذا لازم به نظر می رسد تا از ابزارهای تکمیلی جهت آینده نگاری راهبردی شهرهای هوشمند بهره برد.هدف: هدف این پژوهش، تبیین الگوی نظری تحقق شهر هوشمند در افق 1415 در چارچوب آینده نگاری راهبردی با استفاده از ابزارهای مکمل جهت پوشش دهی به ضعف های روش سناریونگاری است تا خط فکری جامعی در سیاست پردازان و مدیران شهری ایجاد نماید و موانع مدیریت و پیشران های کلیدی موثر بر این فرایند را برای اذهان برنامه ریزان شهری در افق 1415 مطابق با اسناد بالادستی فراهم آورد.روش: برای تحقق این منظور، ابتدا مهمترین پیشران ها و موانع تحقق شهر هوشمند در قالب سناریوهای مختلف شناسایی شده و سپس در قالب Mental Modeler و به کمک مدل FCM دسته بندی شده اند. نتایج بدست آمده از خبرگان پژوهش با استفاده تکمیل ماتریس اثرات عناصر بر همدیگر منجر به تدوین نقشه شناختی فازی تحقق شهر هوشمند شده است که برای کمک به درک و فهم بهتر به صورت گرافیکی نیز ارائه شده و مرکزیت و تأثیرگذاری عوامل تصویر گردید.یافته ها: خروجی ها نشان می دهد که در دسته عناصر از نوع موانع تحقق شهر هوشمند عناصر «عدم رعایت اصل عدالت، توازن و تعادل در ابعاد اکولوژیکی، اجتماعی و اقتصادی (فقدان مدیریت بهینه منابع شهری)»، «کالایی شدن زمین» و «عدم توسعه متوازن و رشد لجام گسیخته شهری و ظهور بافت های مسئله دار» به ترتیب با شدت 58/8، 92/7 و 65/7 بیشترین تأثیرات را از سایر عناصر مدل پذیرفته اند. از حیث اثرگذاری بر مبنای نتایج حاصله، دو عدم قطعیت «افزایش روند مهاجرپذیری شهرها» و «تولید و تحویل آنی (اقتصاد آنی اشیا)» بیشتر از همه عناصر اثرگذار بوده اند.نتیجه گیری: در انتها بر اساس نتایج، الگوی نظری تحقق شهرهای هوشمند بر اساس روش اینده نگارانه ترکیبی ارائه شده است.
تدقیق دو مفهوم «نمونه» و «مورد» و سنجش نسبت آن ها با «طراحی پژوهی» در معماری منظر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - معماری و شهرسازی دوره ۲۹ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
97 - 108
حوزههای تخصصی:
اصطلاح «نمونه موردی» کاربرد زیادی در معماری منظر دارد. اما درباره مفهوم این اصطلاح مطالعه قابل توجهی انجام نشده است. تحقیق حاضر بر آن است تا ضمن تدقیق تفاوت دو مفهوم «نمونه» و «مورد»، به عنوان واژگان تشکیل دهنده اصطلاح فوق، ارتباط آن ها را با پارادایم «طراحی پژوهی» بسنجد. هدف، کاهش موانع نظری و ضعف اصطلاح شناسی است.
راهبرد تحقیق استدلال منطقی است. نخست با مطالعه کتابخانه ای، دوره های اصلی که معنای واژه ها در بستر آن ها بروز می یابد استخراج شده است. دوم، با تحلیل محتوای کیفی این دوران ها، تعاریفی برای تشخیص تفاوت اصطلاحات پیشنهاد شده است. سوم با تکمیل پرسشنامه از میان دانشجویان تحصیلات تکمیلی، که تحت تعلیم استادان مختلفی در طی تحصیل شان بوده اند، نتایج مرحله دوم بررسی و نهایتا نتیجه گیری شده است.
نتایج نشان می دهد بین «نمونه» و «مورد» تفاوت معنایی مهم روش شناختی وجود دارد که حداقل می تواند منجر به تفکیک پنج اصطلاح «پیشینه ها»، «نمونه موردی»، «نمونه آماری»، «موردِ پژوهشی» و «موردْ پژوهی» گردد ولی این تفاوت معنایی نزد پاسخ دهندگان کم رنگ و فاقد وجه بین الاذهانی است. «مطالعه مورد ها» در مقایسه با «مطالعه نمونه ها»، به سبب وجود ظرفیت های بالا برای مواجه شدن با گوناگونی، پیچیدگی و نامعلومی، توان بیشتری برای ادغام با طراحی پژوهی دارد؛ ولی بخش بسیار اندکی از پاسخ دهندگان با مفهوم طراحی پژوهی آشنا هستند.
تحلیل فضایی آسیب پذیری سکونتگاه های انسانی در برابر زلزله (نمونه موردی: استان آذربایجان غربی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شهر ایمن سال ۷ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۲۷
1 - 13
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش تحلیل فضایی آسیب پذیری سکونتگاه های انسانی در برابر زلزله و در استان آذربایجان غربی می باشد.پژوهش حاضر به لحاظ هدف کاربردی و روش بررسی آن توصیفی-تحلیلی است. روش گردآوری داده ها به صورت کتابخانه ای و میدانی است. جامعه آماری پژوهش شهرستان های 19 گانه استان آذربایجان غربی است. تجزیه وتحلیل داده های پژوهش به صورت کمی و با استفاده از نرم افزار سیستم اطلاعات جغرافیایی صورت گرفته است. در جهت تحلیل فضایی داده ها از روش های متعددی نظیر مدل درون یابی IDW، تابع تراکم Kernel، تابع تراکم Line، مدل همپوشانی Fuzzy Overlay و تابع AND استفاده شده است.یافته های این پژوهش نشانگر این است که در شمال استان شهرستان های سلماس، خوی، چایپاره، چالدران و ماکو، در جنوب شرقی استان شهرستان تکاب و در جنوب استان شهرستان های سردشت، میرآباد، پیرانشهر و اشنویه در زمره شهرستان ها با میزان آسیب خیزی بالا قرار دارند. مطابق داده های موجود می توان اذعان داشت که جنوب شرقی استان به نسبت جنوب و شمال استان از آسیب پذیری کمتری برخوردار است. در یک جمع بندی کلی نیز در حدود 46 درصد از مساحت استان و 18 درصد از جمعیت استان در محدوده با آسیب خیزی بالا قرار دارند.نتیجه گیری: امروزه پیرو مخاطرات اخیر به خصوص زلزله های اتفاق افتاده، لزوم توجه به ارتقاء تاب آوری در سکونتگاه های انسانی را می افزاید؛ بنابراین بر اساس نتایج به دست آمده در این پژوهش، پیشنهاد می گردد تا قبل از وقوع زلزله در مراکز با آسیب پذیری خیلی بالا مدیریت قبل از بحران شکل گیرد.
امکان سنجی تغییر کاربری عمارت قاجاری قزاقخانه بر اساس ارزیابی آسایش بصری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هویت شهر سال ۱۸ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۵۹
19 - 32
حوزههای تخصصی:
عمارت قاجاری قزاقخانه به عنوان اولین بنای اداری تهران ضمن تغییر کاربری، به عنوان دانشگاه هنر مشغول به فعالیت می باشد. هدف این پژوهش بررسی وضعیت آسایش بصری نوری این بنا با توجه به استانداردهای مورد نیاز در کاربری های اولیه و ثانویه آن است. حال این سوالات مطرح می باشند: از منظر گواهینامه سنجش اعتبار LEED V.4 Option 1 وضعیت شاخص های sDA و ASE در این بنا چگونه است؟ و آیا شرایط آسایش بصری نوری این بنا جهت کاربری های اداری و آموزشی مناسب می باشد؟ روش این پژوهش توصیفی- تحلیلی به همراه بهره گیری از شبیه سازی نرم افزاری می باشد. به منظور ارزیابی آسایش بصری نوری، شاخص های کفایت نور روز فضایی (sDA) و تابش سالانه نور خورشید (ASE) در بنای مذکور مورد بررسی قرار گرفته اند. مدل سازی توسط نرم افزار DesignBuilder V6.0.1 صورت گرفته و نتایج در قالب گواهینامهLEED V.4 Option 1 تحلیل شده اند. طبق نتایج، آستانه آسایش بصری نوری جهت کاربری های مذکور در این بنا احراز نشده است.
تبیین راهکارهای حفاظتی مبتنی بر شناخت و آسیب شناسی ارزشی بازار تاریخی تبریز با تاکید بر توسعه گردشگری میراثی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بازارهای تاریخی به عنوان مهم ترین پدیده های موثر در شکل گیری شهرهای ایرانی طیف وسیعی از ارزش های به هم پیوسته را دربرمی گیرند. ارزش های منسوب به آن ها می توانند نقش عمده ای در جهت حفاظت و توسعه گردشگری ایفا نمایند. با این وجود، عدم حفاظت شایسته از این میراث، بستر آسیب و انحطاط برخی از ارزش ها و به تبع آن کاهش سطح گردشگری را فراهم ساخته است. از این روی مطالعه حاضر درصدد تبیین راهکارهای حفاظتی مبتنی بر شناخت و آسیب شناسی ارزش های ملموس بازار تبریز با تاکید بر تقویت گردشگری میراثی برآمده است. رویکرد روش شناسی تحقیق، آمیخته و شیوه ی گردآوری داده ها، کتابخانه ای و میدانی بوده است. گروه های آماری پرسشنامه را گردشگران و شهروندان با حجمی معادل 384 نفر و جامعه ی مصاحبه شونده را30 کسبه و 15 تن از متخصصان تشکیل می دهند. ارزیابی داده های پرسشنامه با نرم افزار SPSS و تحلیل داده های مصاحبه بر اساس تحلیل محتوا و رویه کدگذاری و مقوله بندی انجام پذیرفت. نتایج آماره (t) موید آن است که در متغیر «ارزش شهری»، وضعیت کلیه شاخص ها به جز عامل نقش شهری با میزان معناداری کمتر از 05/0 نامطلوب شناخته شد. در متغیر «ارزش معماری»، تنها شاخصِ «سازگاری» با مقدار معناداری بالاتر از 05/0 و t منفی، در شرایط نامطلوب قرار دارد. شاخص های «ارزش زیبایی شناسی» با سطح معناداری کمتر از 05/0 و t مثبت، از وضعیت مناسب تری برخوردار می باشند. نتایج منتج از مصاحبه بر یافته های آماری صحه گذاشته و نشان می دهد که غالب ارزش های فعلی بازار متعلق به ارزش های زیبایی شناسی بوده و بسیاری از ارزش های سابق شهری و معماری این مجموعه میراثی دچار آسیب جدی گردیده است.
روایتگری عناصر فرمی سینمای بلاتار از دیرند برگسون(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال ۲۱ دی ۱۴۰۳ شماره ۱۳۹
39 - 48
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: دیرند برگسون بر این باور است که افزودن وجه کیفی به تلقی از زمان و زدودن امر کمی و در حقیقت فضا، از ساحت زمان است. این تلقی برگسون، دلوز را بر آن داشت تا در دو کتاب «سینما 1» و «سینما 2» با نگاهی تاریخی به سینما به عنوان تصویری از انسان عصر کنونی، روایتگری از دیرند برگسون را از سینمای کلاسیک تا سینمای مدرن نشان دهد. او نشان می دهد چگونه سینمای کلاسیک به طور غیرمستقیم و سینمای مدرن به طور مستقیم توانستند از پس این روایتگری برآیند. او در تشریح چگونگی این روایتگری، میان عناصر فرمی و محتوایی تمایزی نمی گذاشت. این پژوهش می کوشد تا این روایتگری را با تفکیک تمامی عناصر فرمی سینمایی از یکدیگر و با تأکید بر عناصر فرمی در سینمای بلاتار ارزیابی کند.هدف پژوهش: این مطالعه درپی رسیدن به امکان و چگونگی روایتگری از زمان به مثابه دیرند به واسطه عناصر فرمی سینمای بلاتار است.روش پژوهش: مطالعه پس از تبیین نظریه برگسون با تقریر دلوزی که با استفاده از منابع کتابخانه ای صورت گرفته است، با دیدن تمامی آثار سینمایی بلاتار، عناصر فرمی سینمای او را با روشی پدیدارشناسانه و توصیفی- تحلیلی از یکدیگر تفکیک کرده و تأثیر هرکدام از این عناصر را به طور مستقل و فارغ از عناصر محتوایی در روایتگری از دیرند سنجیده است. نتیجه گیری: پژوهش نشان می دهد سینمای بلاتار به واسطه عناصر فرمی، توانایی روایت دیرند برگسون را دارد. این عناصر فرمی دو دسته اند: ساختاری که همان هنرسازه ها است و غیرساختاری. عناصر فرمی غیرساختاری همگی ارجاع به عناصر ساختاری دارند. عناصر فرمی غیرساختاری در سینمای بلاتار هنرسازه هایی را فعال می کنند که در وهله اول برای روایتگری از دیرند برگسون بسترسازی می کنند و در وهله دوم به سبب وجود هنرسازه ملال و عناصر فرمی غیرساختاری که به این هنرسازه ارجاع دارند، درک زمان به مثابه دیرند را برای مخاطب میسر می سازند.
بررسی الگوی فضایی آسیب پذیری محلات شهر تهران در برابر سیلاب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شهر ایمن سال ۷ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۲۷
35 - 54
حوزههای تخصصی:
سیلاب یکی از مخاطرات طبیعی است که هر ساله باعث وارد آمدن خسارت های سنگین به شهرها می شوند. در هنگام وقوع سیلاب بدیهی است افرادی که از لحاظ اجتماعی – اقتصادی ضعیف تر باشند، از این مخاطرات تأثیر بیشتری می پذیرند و در زمان بسیار طولانی تری امکان بازیابی خود را خواهند داشت. این پژوهش با استفاده از 54 شاخص کلیدی میزان آسیب پذیری مناطق شهر تهران را مشخص نموده است. سپس نتایج به صورت فضایی تحلیل و میزان آسیب پذیری در هریک از ابعاد و همچنین شاخص نهایی تعیین گشته است. در این پژوهش از مدل موران محلی و ابزار High low clustering استفاده گردیده است. بر اساس نتایج به دست آمده از ابزار High low clustering و با توجه به نمره استاندارد Z (83/3-) و همچنین مقدار P Value (0001/0) در شاخص نهایی آسیب پذیری می توان با اطمینان 99 درصد گفت که الگوی خوشه بندی فضایی مقادیر این شاخص ناشی از شانس نیست، بنابراین فرضیه صفر رد می شود. همچنین با توجه به این که مقدار استاندارد شده منفی بوده و سطح معناداری در ناحیه آبی نمایش داده شده است؛ می توان نتیجه گرفت که در شاخص نهایی خوشه بندی فضایی در مورد مقادیر پایین صورت گرفته است. همچنین با محاسبه موران محلی برای شاخص نهایی آسیب پذیری مشخص گردید که به صورت کلی 30 درصد محلات دارای خوشه-بندی و 4 درصد آن ها تشکیل ناخوشه می دادند. برای 66 درصد محلات نیز خوشه بندی خاصی مشاهده نگردید.
محیط های شهری چه نقشی بر سلامت روان شهروندان دارند؟ درس آموزی از مطالعات انجام شده در ایران
منبع:
مطالعات طراحی شهری ایران دوره ۱ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱
257 - 284
حوزههای تخصصی:
شناخت و دستیابی به درک عمیق تری از محیط های شهری به مثابه اجزاء تشکیل دهنده ساختار یک شهر در تطبیق با اثرات روانشناسانه می تواند به خلق فضاهای شهری با کیفیت محیطی مطلوب منجر شود و بخش مهمی از سلامت روان شهروندان در گرو همین برخوردهای محیطی شکل می گیرد. به نظر می رسد نگاهی عمیق به مطالعات انجام شده با انجام یک مرور نظام یافته تا حدود زیادی ادبیات موضوع داخلی در این حوزه را منسجم ساخته و ادامه مسیر آن را روشن نماید. پژوهش پیش رو با هدف مرور پژوهش های مرتبط داخلی در حوزه محیط های شهری و سلامت روان در زمینه مطالعات شهری مبتنی بر روش مرور سیستماتیک و تحلیل محتوای کمی و کیفی انجام شده است. پس از بررسی پژوهش ها در پایگاه های علمی داده مرتبط با زمینه مطالعات شهری و حذف و پایش مقالات طی فرآیند پریزما، تعداد ۴۳ پژوهش انتخاب شدند و محتوای تمامی آن ها در زمینه های زمان انتشار، نشریه، خاستگاه مطالعاتی، نوع مقیاس فضای مطالعاتی، روش و رویکرد انجام پژوهش، واژگان کلیدی، تمرکز اهداف مطالعاتی و یافته های پژوهشی مورد بررسی و تحلیل قرار گرفته است. نتایج نشان می دهند؛ در گذر زمان نگرانی ها نسبت به موضوع سلامت روان در ارتباط با محیط های شهری افزایش یافته است و ضعف استفاده از روش و ابزارهای تکراری در پژوهش های داخلی مشهود است؛ بنابراین کاربست تلفیقی رویکردهای کمی-کیفی می توانند در حوزه ادبیات موضوعی نتایج کارآمدتری در پی داشته باشند. یافته های کیفی نیز بیانگر این است که اهداف پژوهش های منتخب عمدتاً متمرکز بر مقوله مطالعاتی ابعاد و کیفیت محیطی، منظر سبز شهری و مولفه های کالبدی-فضایی در ارتباط با سلامت روان اند. سلامت روان افراد متأثر از دو جنبه محیطی (ابعاد کالبدی، اجتماعی، عملکردی، ادراکی-بصری، زیست محیطی، دسترسی، ایمنی و امنیت و اقتصادی) و فردی است و در این میان بعد ادراکی-بصری پس از مؤلفه فردی بیشترین تنوع شاخص ها را در پژوهش ها داشته است.
تفسیرتطبیقی تأثیر جنبش احیای مصر بر آثار معماری آمریکا در قرن بیستم میلادی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال ۲۱ خرداد ۱۴۰۳ شماره ۱۳۲
43 - 54
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: بناهای بسیاری در اروپا و آمریکا وجود دارند که بازتابی از معماری مصر باستان هستند؛ اهمیت پژوهش حاضر در پرداختن به خاستگاه «جنبش احیای مصر» و شکل گیری «احیای معماری مصری» به غرب بازمی گردد. جنبش احیای مصر، یک سبک هنری است که هنرمندان آن از اَشکال، نقوش و تصاویر آثار هنری مصر باستان استفاده کرده اند. این امر عموماً به آگاهی هنرمندان آمریکا و اروپا درباره آثار تاریخی مصر باستان که ناشی از فتح مصر توسط ناپلئون در سال 1798م است، نسبت داده می شود.هدف پژوهش: ریشه یابی و نحوه تأثیرگذاری هنر و معماری مصر باستان بر آثار معماری آمریکا در قرن بیستم میلادی است که از این رو به تبیین معماری و وجوه نمادین هنر مصر باستان و سپس تأثیر آن بر معماری آمریکا پرداخته است. روش پژوهش: در این پژوهش کیفی از شیوه تفسیری-تاریخی در آن استفاده شده است. جامعه آماری، تعدادی از بناهای آمریکا را شامل می شود و در مطالعات مقدماتی، تعدادی از بناهای باستانی مصر جهت ریشه یابی و تطبیق مفاهیم و عناصر هنر مصر بررسی شده است؛ بنابراین، پس از تبیین و تفسیر داده های اولیه مذکور که حوزه علّی شکل گیری جنبش احیای مصر را تشکیل می دهند، به تطبیق و تحلیل موردی نمونه های انتخابی پرداخته شده است.نتیجه گیری: نتایج تحقیق نشان می دهند که به واسطه فتح مصر توسط ناپلئون، بسیاری از هنرمندان دهه های بعدی آمریکا به هنر و معماری مصر باستان متمایل شدند که همین امر، سبب شکل گیری جنبش احیای معماری مصری در برخی از کشورهای مذکور شده است. بدین ترتیب، بناهای معماری زیادی با الهام از هنر و معماری مصر باستان در جهت فرم و عناصر هم چون استفاده از مقصوره، دروازه دو بُرجی، رواق، هرم و موتیف های مصری مانند سرستون های پاپیروسی و کتیبه خورشید بالدار، طراحی و اجرا شدند که تاریخ شکل گیری بسیاری از آن ها در جهت جنبش مذکور به قرون اخیر بازمی گردد.
هندسه، اساس و منشاءِ معماری استعلایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری و شهرسازی ایران دوره ۱۵ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲۸
177 - 193
حوزههای تخصصی:
ماهیت هندسه در معماری و نحوه کاربست آن، همواره موضوعی مورد مناقشه در میان معماران و اندیشه ورزانِ این حوزه بوده است، و غالباً پژوهشگران با توجه به خاستگاه نظریِ خود، از جنبه هایی متفاوت و حصری بدان نگریسته اند. حال این پژوهش درصدد است تا با بهره گیری از مکتب اسلام به عنوانِ یک خاستگاه نظریِ جامع و مانع به شناخت ماهیت و وظایفِ هندسه در نظامِ آفرینش کلیه مخلوقات و مصنوعات و به شکل ویژه معماری همت گمارد و از این رهگذر، به استعلای آموزش و طراحی معماری کمک نماید. از اینرو، ابتدا ضمن بررسیِ این مولفه در مکاتب گوناگون بشری، تلاش گردیده است؛ برای شکل دهی به چهارچوبِ نظریِ پژوهش، با رویکردی تفسیری- تحلیلی و با بهره گیری از منابع اصیل اسلامی به شناخت این مفهوم و جایگاه آن در نظامِ هستی و کلیه ممکنات موجود در آن، از جمله معماری پرداخته شود. سپس با بهره گیری از روش استدلال منطقی سعی شده است تا نقش های هندسه در معماری از چهارچوب نظری پژوهش استخراج گردد. سپس بر این مبنا و برای ادراکی جامع از نقشِ هندسه در معماری، علل اربعه هندسه در معماری شناسایی و در یک بنا که در اینجا «خانه کعبه» به عنوانِ نمودی از معماری الهی می باشد، بررسیِ انطباقی گردیده است. در پایان، شناختِ این علّل، مبین این موضوع می باشد که: علّت فاعلیِ هندسه در معماری، انتظام بخشی به اجزاء در قالبِ یک کلِ وحدت یافته، برای بهره برداری انسان (انسانِ کامل) می باشد. علت غایی نیز، انتقالِ حقیقتِ معنا متناسب با نوعِ عملکرد معماری، در جهت نیل به مقامِ هدایت و عبودیت است. علّت مادی عنصر «فضا» می باشد که می بایست متناسب با عملکرد بنا و قوای ادراکی انسان، مشخصاتی خاص یابد. علت صوری، وجوهِ محدود کننده و متمایز کننده فضا (کف، سقف، نمای درونی و بیرونی) می باشد، که می بایست متناسب با عملکرد بنا و معنای مورد انتظار از آن؛ صورت یابد.
مولفه های ادراک معنایی فرامکان: خوانشی پدیدارشناسانه از مراکز نمادین تاریخی شهر اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره ۱۳ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۵۳
35 - 50
حوزههای تخصصی:
آرمانشهر ایرانی _اسلامی اصفهان واجد مراکز تاریخی نمادینی بوده که مبتنی بر جهان بینی های عقلی، نقلی و شهودی شکل گرفته اند. میدان کهنه، بازار و نقش جهان در ترکیبی پیوسته، وابسته و همبسته با هم این مجموعه مرکزی را شکل داده اند. وجهی که جامعه پذیری جمعیت و حضور پذیری حکومت، اصناف، امت و مذهب را در مکانی همچون مرکز فراهم ساخته و به یگانگی می کشاند. پرسش اینجاست که نظام معنایی عمیق یا معنوی این مجموعه مرکزی با کدام مؤلفه ها برای انسان ها _ با هر نگرش و جایگاه وجودی _ ادراک پذیر و قابل دریافت می شود؟ هدف، فرارفتن از ادراک حسی و دسته بندی دریافت معنایی از مراکز نمادین تاریخی بر پایه اوج فهم معنایی مشترک افراد است. بازخلق چنین فضاهایی بدون حصول مؤلفه های ادراک معنایی و معنوی ممکن نیست. روش پژوهش پدیدارشناسی هرمنوتیک است که از رویکردهای تاریخی _ تفسیری و راهبرد مورد پژوهی عمیق درونی بهره می برد. کشف جوهر مشترک تجربه زیسته افراد از طریق طبقه بندی و تحلیل اطلاعات بر پایه مرور سیستماتیک متون و مشاهدات میدانی استوار بوده است. بر پایه نتایج حاصل از پژوهش، مجموعه مرکز نمادین تاریخی شهر اصفهان بر پایه زبانی با منش کالبدی _ فضایی، از مبدأ میدان کهنه شروع شده، مسیر بازار را می پیماید و به مقصد نقش جهان می رسد. در این گذر و گذار از مبدأ به مقصد، دریافت معانی با ارجاع به مؤلفه های پایداری فرازمینه ای، رویداد فراعملکردی _اجتماعی، موضع فراریخت شناسی، سیماشناسی فرادیداری و گونه شناسی فرافضایی بیشتر قابل ادراک می شود. فرایند بازخلق مراکز نمادین کهن ایرانی در کشاکش مؤلفه های ادراک معنایی بیشتر رخ می دهد، اگر تجربه زیسته "تهی از هر" بتواند از موقعیت پیرامونی آگاهی به مرکز سیر کند. این وضعیت با عاملیت یافتن بیشتر وجوه نمادین (به نسبت شمایلی) مکان همچنین کنش شدنی (به نسبت بودنی) ناظر در فضا افزایش می یابد. در این حالت، ادراک معنایی در اوج خود به یگانگی کنشگران در فضا منتهی می شود.
ارتقاء توسعه گردشگری مکانهای تاریخی- فرهنگی شهری با بازآفرینی در بافت های تاریخی -فرهنگی (مورد مطالعه: منطقه 8)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گفتمان طراحی شهری دوره ۵ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳
1 - 17
حوزههای تخصصی:
بیان مساله: پهنه ها و مراکز تاریخی شهر تبریز گنجینه های گران بهایی از آثار تاریخی و فرهنگی بشر را در خود جای داده است. برای جلوگیری از کاهش اهمیت این مراکز تاریخی، اجرای طرحهای بازآفرینی امری ضروری است. که اجرای طرح های گردشگری می تواند به شکوفایی دوباره منطقه هشت شهر تبریز بیانجامد.
هدف: ارتقای توسعه گردشگری مکانهای تاریخی- فرهنگی شهری با بازآفرینی در بافت های تاریخی- فرهنگی منطقه 8 شهر تبریز می باشد. روش ها: روش تحقیق حاضر بصورت توصیفی- تحلیلی بوده و برای جمع آوری داده ها از مطالعات کتابخانه ای و پرسشنامه محقق ساخته استفاده شده است. جامعه آماری تحقیق شامل جمعیت کل منطقه هشت تبریز می باشد که براساس فرمول کوکران حجم نمونه 375 نفر بدست آمد. برای تحلیل داده ها از روشهای تحلیل عاملی اکتشافی به همراه روش رگرسیون چند متغیره استفاده شد.
یافته ها: براساس نتایج تحقیق چهار عامل اساسی کشف شد و نتایج نشان دادند همه عوامل بازآفرینی دخیل در توسعه گردشگری دارای رابطه معناداری با ارتقای گردشگری مکانهای تاریخی- فرهنگی شهر تبریز می باشند و به ترتیب عامل های اجتماعی- فرهنگی (612 /۰)، کالبدی با (507 /0) و شاخص کیفیت معماری با (462 /0)، عامل اقتصادی با (325 /0) و عامل زیست محیطی با (296 /0) بیشترین تا کمترین اثرگذاری را در ارتقا توسعه گردشگری داشته اند.
نتیجه گیری: منطقه هشت به عنوان یک بافت تاریخی با رویکرد به گردشگری شهری در مکانهای تاریخی- فرهنگی، فرصت ها و نقاط قوتی نیز دارد که می توانند با تکیه بر آن ها به ایجاد فضاهای سرزنده و مکان های گردشگر پسند کمک کنند.
بررسی انطباقی ارتباط شاخص های کالبدی بخش مسکونی با توزیع جزایر حرارتی شهر تبریز (مطالعه موردی مناطق 2 و 8)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش شهرسازی دوره ۸ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲
87 - 101
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: گسترش کلان شهرها طی سال های اخیر پیامدهای اقتصادی، اجتماعی و زیست محیطی را به دنبال داشته است. یکی از این پیامدها ایجاد جزایر حرارتی در محیط شهرها و تغییرات الگوی آن است. بررسی تغییرات دمای سطح زمین در ارتباط با جزایر حرارتی و آن تغییرات الگوی مصرف انرژی در مناطق شهری حائز اهمیت است. با توسعه فناوری در حوزه سنجش از دور، امکان مطالعه دمای سطح زمین در شهرها فراهم شده است.هدف: تقلیل میزان جزایر حرارتی با رعایت شاخص های کالبدی شهری تاثیرگذار بر دمای سطح زمین در مناطق 2 و 8 شهر تبریزروش: ابتدا با استفاده از باندهای ماهواره Landsat 8 OLI/TIRS و با بهره گیری از الگوریتم تک کانال SCA دمای سطح زمین برای دو منطقه شهری در نرم افزار ENVI محاسبه شده و تاثیر آن بر شاخص های کالبدی مناطق 2 و 8 تبریز مورد بررسی و لایه بندی شاخص ها در محیط نرم افزاری Arc Map انجام شده است.یافته ها: میزان جزایر حرارتی و شکل آن، همچنین میانگین دمای سطح زمین با توجه به شاخص های کالبدی مورد مطالعه در منطقه 8 نسبت به منطقه 2، بیشتر است.نتیجه گیری: با توجه به داده های به دست آمده از طبقه بندی شاخص های کالبدی در بخش مسکونی مناطق و مقایسه تطبیقی آن ها با دمای سطح زمین و پراکندگی جزایر حرارتی در آن بخش، نقش شاخص هایی نظیر قدمت، تعداد طبقات، وضعیت سازه، تراکم، کیفیت و مساحت کل زیربنا در نحوه تغییرات دمای سطح زمین بیشتر مشهود است. نتایج حاصل گویای این موضوع است که میانگین دمای سطح زمین در منطقه 8 نسبت به منطقه 2، در تاریخ 05/01/2021 گرم تر بوده است و با توجه به تحلیل های صورت گرفته بر روی شاخص های مورد نظر، زمین های بایر و دارای سازه بنایی، همچنین سطوح غیرقابل نفوذ موجود در منطقه 8 دارای بیشترین دمای حاصل شده هستند.
سنجش وضعیت گردشگری کلان شهر شیراز براساس مؤلفه های پایداری محیطی در طراحی شهری
حوزههای تخصصی:
گردشگری پایدار، با اتکا بر مفهوم توسعه ی پایدار، می خواهد صنعت گردشگری در عین سوددهی اقتصادی، کم ترین تاثیر را بر جامعه میزبان و محیط زیست را داشته باشد. در قرن بیست و یکم، پیشرفت فناوری موجب می شود تا وقت انسان بیش از پیش آزاد شود و زمان بیشتری داشته باشد. به همین دلیل این قرن، قرن صنعت گردشگری نام گرفته است. به دلیل زیر ساخت های فناوری، فرهنگی، سیاسی، اجتماعی و اقتصادی ایجاد شده در قرن بیست و یکم، پدیده گردشگری یک واقعیت اجتناب ناپذیر در رفتار و عمل انسان برای ارضای روح کنجکاو او خواهد بود. از این رو این تحقیق با هدف تحلیل وضعیت گردشگری شهر شیراز براساس مولفه های پایداری انجام گرفته است. روش بکار رفته بصورت توصیفی – تحلیلی بوده است. ابعاد اجتماعی، اقتصادی و زیست محیطی بوسیله شاخص های هر کدام با مدل تی تک نمونه مورد تحلیل قرار گرفت. نتایج تحلیل ها برای هر مولفه در جهت مثبت برای کلان شهر شیراز بوده است.