فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۷۲۱ تا ۲٬۷۴۰ مورد از کل ۷٬۶۵۵ مورد.
حوزههای تخصصی:
بوستان های شهری یکی از مهمترین فضاهای شهری هستند. برای برنامه ریزی بوستان های شهری جهت استفاده انواع گروه های سنی و جنسی، نیاز است تا منابع فرهنگی بوستان های شهری کشف شوند و کشف منابع فرهنگی، با استفاده از برنامه ریزی فرهنگی امکان پذیر است. برنامه ریزی فرهنگی یک رویکرد مکان محور برای استفاده از منابع فرهنگی در برنامه ریزی شهری است. مطالعه حاضر در پی یافتن الگویی برای برنامه ریزی فرهنگی بوستان های شهری بوده است. این مقاله، با روش تفسیری به مطالعه مبانی نظری و سوابق تجربی و پیشینه علمی پرداخته و سپس پدیده بوستان شهری، منابع فرهنگی و الگوی رویدادهای آن را مورد بررسی قرار داده و در نهایت با توجه به رویکرد پژوهش و با استفاده از استدلال منطقی، مدل نهایی را برای آن ارائه شده است. یافته ها نشان می دهند که برنامه ریزی فرهنگی بوستان های شهری شامل مراحل مختلفی است که لازم است به ترتیب انجام شوند تا نتیجه مطلوب حاصل شود. گام اول انتخاب میدان مطالعه است. لازم است بوستانی انتخاب شود که دارای تعدد و تنوع کافی در زمینه عناصر، رویدادها و همچنین معانی و تداعی ها برای استفاده کنندگان باشد. در گام دوم، یعنی نگاشت فرهنگی، شناسایی منابع فرهنگی موجود در بوستان شهری مورد مطالعه شامل منابع فرهنگی ملموس (عناصر و رویدادها) و منابع فرهنگی ناملموس (معانی و تداعی ها) انجام می شود. در گام سوم، یعنی ارزیابی فرهنگی، تجزیه و تحلیل رویکرد مدیران و سیاست گذاران بوستان شهری نسبت به منابع فرهنگی صورت می گیرد و در گام پایانی، روش خلاقانه برای استفاده بهینه از منابع فرهنگی در جهت بهبود بوستان شهری انتخاب می شود.
بازتعریف مفهوم «ارزش» در برنامه ریزی مسکن از منظر اندیشه ی اسلامی (مورد مطالعاتی: شهرتبریز)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
«ارزش»ها بالواقع باورها و عقاید ریشه داری تلقی می شوند که جامعه مبتنی بر آن، درباره آنچه خوبی، بدی، برتری و یا کمال دانسته می شود، رفتار می کند. درعین حال، مفهوم «ارزش» از جمله مفاهیم اعتباری و برساختی به شمار می آید که هر جامعه مطابق با اندیشه حاکم بر آن، متصوّر می شود، بنابراین زمانی محتوای «ارزش» ضامن هدایت جامعه به کمال انسانی و مطلوب است که منطبق بر روح حاکم بر آن باشد. در همین راستا نوشتار حاضر، با تعمقی بر مفهوم «ارزش» در برنامه ریزی مسکن شهری، سعی دارد تا بازتعریفی از مفهوم «ارزش» در برنامه ریزی مسکن شهر تبریز، مطابق با فرهنگ و اندیشهاسلامی حاکم بر آن، ارائه کند. این پژوهش مبتنی بر پارادایم رئالیسم اسلامی و براساس دیدگاه ارزش شناسی علامه طباطبایی و به ویژه نظریه اعتباریات ایشان هدایت شده است. در همین راستا با کاربرد راهبرد پژوهش پس کاوی، مدل مفهومی ارزش در مسکن شهر تبریز در قالب سه نمونه مطالعاتی مورد آزمون قرار می گیرد. جهت آزمون نمونه ها، مبانی نظری روش هدانیک، مطمح نظر نوشتار بوده است. یافته ها نشان می دهند که بیشترین قدرت تبیین کنندگی متغیر «ارزش» مسکن شهری تبریز، مربوط به مقوله «ساختاری-فیزیکی» بنا است و بعد از آن، مقوله «محیطی» در ارتباط با دسترسی به کاربری¬ها، حائز اهمیت به نظر می رسد و این در حالی است که در هیچ یک از نمونه های مورد بررسی، مصداق کاملی از مفهوم ارزش، پدیدار نشده است.در نهایت با عنایت به اینکه «ارزش» یک مقوله فرهنگی است، به¬نظر می رسد که برای تحقق مفهوم جامعی از ارزش در برنامه ریزی مسکن شهری، لاجرم باید فرایند بومی ساختن توسعه مسکن منطبق با فرهنگ اسلامی و به تبع آن ارزش های منبعث از آن، مدنظر برنامه ریزان شهری قرار بگیرد.
ساز و کار اثرگذاری دالان های دید طبیعی شهری در شهر همدان بر میزان سلامت روان شهروندان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری و شهرسازی ایران دوره ۱۱ پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۲۰
111 - 128
حوزههای تخصصی:
بسیاری از مطالعات نشان داد ه اند که تخریب دالان های دروازه ای طبیعی یکی از مشکلات توسعه شهری کنونی ایران است. در جریان توسعه ی نابسامان شهرهای کشور دالان های دید طبیعی رو به تخریب نهادند که شهر همدان یکی از این نمونه ها است. با این وجود، ادبیات موضوع و نظریات صاحبنظران کمتر حول موضوع دالان های طبیعی شهری به عنوان راهکاری برای ایجاد سلامت روانی در شهروندان مورد مطالعه قرار گرفته است. به نظر می رسد عدم وجود ضوابط و راهکارهای نظری و فضا محور به عنوان شکافی دانشی در این موضوع وجود دارد. درواقع، می توان بیان کرد که در تیین سیاست های طرح های شهری اعم از جامع، موضعی و موضوعی، عدم وجود خط مشی هایی در جهت دالان های دید می تواند به عنوان مسئله در نظر گرفته شود.در همین راستا، پژوهش حاضر در پی مطالعه رابطه بین دالان های دید طبیعی در شهرها با سلامت روانی شهروندان بوده است. دو دالان دید طبیعی در شهر همدان که روبه سمت الوند کشیده شد ه اند، به عنوان نمونه مورد مطالعه انتخاب شدند. در ادامه تحقیق تلاش شد تا میزان نقش این دو دالان در سلامت روانی شهروندان همدانی مورد بررسی قرار گیرد. برای رسیدن به این هدف از پرسشنامه پنج گزینه ای لیکرت و تحلیل رگرسیونی در نرم افزار SPSS19 استفاده شد. نتایج نشان داد که معیارهای زیست محیطی، ادراک منظر ذهنی، ادراک منظر عینی، اکولوژی فرهنگی اجتماعی و سازگاری با الزامات حیاتی روزمره در قالب دو دالان های دید طبیعی شهری در همدان اثرگذاری معناداری را بر سلامت روان شهروندان این شهر داشته اند.
نقش دولت و بازار در برنامه ریزی فضایی شهری: از تقابل به سوی تعامل در نهادگرایی جدید(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش شهرسازی دوره ۴ پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳
1 - 18
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: نهاد دولت و بازار مهمترین و مؤثرترین سازمانهای اقتصادی- سیاسی محسوب می شوند که ترکیب و نقش و جایگاه شان می تواند تمامیت سیستم اجتماع را تحت تأثیر قرار دهد. در ادبیات جدید برنامه ریزی، ماهیت برنامه ریزی فضایی شهری به عنوان حکمروایی مکان تعریف می شود و بنابراین دولت و بازار در فرآیند این نوع برنامه ریزی نقش بی بدیل و ویژه ای دارند و درک نحوه تعامل بین آنها در گفتمان های برنامه ریزی فضایی می تواند کل مسیر و نتایج مورد انتظار از برنامه ریزی فضایی شهر را تعیین نماید. هدف: با این وصف تبیین نقش و جایگاه دولت و بازار در برنامه ریزی فضایی شهری، به عنوان یکی از مباحث نظری کلیدی، با تأکید بر رویکرد نهادگرایی جدید هدف اصلی این پژوهش است. روش: در این مقاله به روش تحلیلی- توصیفی، ضمن طرح پرسش های مفهومی در آغاز، پس از معرفی بازار و دولت به عنوان دو نهاد اصلی در برنامه ریزی فضایی شهری و قابلیت ها و نارسایی های هر یک در توسعه شهری، دیدگاه مکاتب و نظریه های مختلف اقتصاد سیاسی در سه جریان اصلی ردیابی شده و در نهایت این موضوع از منظر رهیافت نهادگرایی جدید و نظریه هزینه مبادله مورد تحلیل قرار می گیرد. یافته ها: از دیدگاه نهادگرایی، برنامه ریزی ابزاری برای رویارویی با آینده نامعلوم قلمداد می شود. نهادگرایی جدید و نظریه هزینه مبادله با رد دوگانگی بازار و دولت تلاش می کند تا برنامه ریزی فضایی شهری را به عنوان بخشی از حکمروایی و خود حکمروایی را متشکل از دو بخش خصوصی و عمومی به نمایش گذارد و و وجود برنامه ها و امر برنامه ریزی را به کاهش هزینه های مبادله مرتبط نماید. نتیجه گیری: نتایج پژوهش بیانگر آن است که با در نظر گرفتن کاستی ها و قابلیت های بازار و دولت، تغییر الگوی روابط این دو نهاد در برنامه ریزی فضایی شهری با هدف کاستن از هزینه های مبادله در مسیر توسعه شهری باید مد نظر قرار گیرد.
طراحی الگوی مقتدرسازی الکترونیکی به منظور ارتقاء سطح مشارکت در بازآفرینی نواحی دچار افت شهری اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بازآفرینی شهری راهکار نوین مداخله در نواحی دچار افت شهری است که از مقتدرسازی اجتماع محلی در راستای ارتقاء سطح مشارکت ساکنان به منظور حل مشکلات این گونه نواحی بهره می برد. این مقاله با هدف دستیابی به الگوی تطبیق یافته فرایند مقتدرسازی اجتماع محلی بر بستر فضای سایبرنتیک (مقتدرسازی الکترونیکی) در نواحی دچار افت شهری اصفهان برپایه یک پژوهش با ویژگی هایی چون استقرایی، کاربردی و توصیفی-تحلیلی استوار است. در این مقاله روش های تحلیل ذینفعان با استفاده از تحلیل ماتریس قدرت-منفعت، تحلیل های آمار توصیفی، انجام آزمون های ناپارامتریک میانگین فریدمن و همبستگی اسپیرمن در محیط نرم افزار SPSS و انجام نمونه گیری تصادفی ساده (با تعداد 560 نمونه) برای جمعیت آماج پژوهش ، نقشه نگاری ذهنی به کار گرفته شده است. نتایح تحلیل های انجام شده به ارزیابی سطح مشارکت پذیری الکترونیکی ساکنان نواحی دچار افت شهری اصفهان از راه ارزشگذاری سنجه ها و نشانگرهای فرایند مقتدرسازی الکترونیکی و تولید الگوی تطبیق یافته فرایند مقتدرسازی الکترونیکی در نواحی دچار افت شهری اصفهان منجر شده است. مهم ترین یافته های برآمده از انجام تحلیل ها نشان می دهند فرایند مقتدرسازی الکترونیکی در نواحی دچار افت شهری اصفهان از سنجه های آموزش الکترونیکی، یادگیری الکترونیکی، آگاهی، مشاوره الکترونیکی و درگیری الکترونیکی تشکیل شده است و در قلمرو عمل و اختیار بازآفرینی شهری زمینه را برای ارتقاء مشارکت عمومی فراهم می کند.
فرایند ادراک منظر بر پایه ادراکات حسی و عقلی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال هفدهم مهر ۱۳۹۹ شماره ۸۸
27 - 38
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: طبق تعاریف، منظر پدیده ای است که توسط انسان ادراک می شود. انسان در وهله اول از طریق حواس با محیط و محرک ها، ارتباطی فیزیولوژیک برقرار می کند و این به تقویت خاطره ذهنی و ادراک حسی منجر می شود. در ادامه در ادراک عقلی، تجارب حسی معنی دار شده و شناخت حاصل می شود. در نتیجه، عدم توجه به تمامی حواس موجب کاهش تجربیات حسی می شود. از آنجا که تا کنون تحقیق جامعی در زمینه فرایند ادراک مناظر ارائه نشده، پژوهش حاضر به دنبال پاسخگویی به این سؤال اصلی است که فرایند ادراک منظر چگونه است. در راستای پاسخ به این پرسش در ابتدا پاسخگویی به این سؤالات فرعی لازم است که ادراک حسی انسان بر پایه چه حواسی شکل می گیرد و ادراک عقلی انسان و عوامل تأثیرگذار بر آن کدام اند.هدف پژوهش: این پژوهش سعی در افزایش تجربیات حسی و پاسخ دهندگی بیشتر منظر، از طریق شناسایی و توجه به فرایند ادراک و عوامل تأثیرگذار در آن، دارد.روش پژوهش: پژوهش حاضر از لحاظ ماهیت از نوع کیفی با هدف کاربردی است و روش آن تحلیل محتوای کیفی و روش گردآوری اطلاعات با استفاده از روش کتابخانه ای از طریق بررسی متون و نقد نوشته های دیگران و تحلیل محتوای کیفی آنها بوده و به شیوه استنتاجی و استنباطی، به بررسی فرایند ادراک مناظر در دو حوزه ادراک حسی و ادراک عقلی می پردازد. نتیجه گیری: نتایج به دست آمده بیانگر آن است که بسنده کردن به حواس پنج گانه در ادراک منظر، فارغ از 51 حس و ادراکات عقلی و عوامل آن (منظر فیزیکی، عوامل فرهنگی، عوامل شخصی)، موجب توصیف عینی و فنی منظر، ثبت لایه ای سطحی از تجربیات حسی و تضعیف رابطه کاربر با محیط کالبدی شده و در صورت عدم تأمین انتظارات انسان، موجب رنجش و ترک محیط می شود.
تحلیل کیفی بناهای عمومی معماری معاصر ایران در دوره پهلوی دوم با رویکردتکتونیک معماری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال هفدهم آذر ۱۳۹۹ شماره ۹۰
93 - 110
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: امروزه در رابطه میان ساخت، سازه و معماری، واگرایی به وجود آمده و به دلیل رشد علوم، فن آوری و تخصص گرایی، انفکاکی ریشه دار بین این حوزه ها حادث شده است. ارتباط بین سازه و معماری با واژه ای به نام تکتونیک معنا پیدا می کند. تکتونیک در معماری مفهومی دیرپاست که از تاریخ باستان تا عصر دیجیتال معنای خود را حفظ کرده است و می تواند چارچوبی منسجم و معنادار برای ارتباط میان طراحی، سازه، معماری و ساخت ایجاد کند. این ترکیب معنا و ساخت در معماری، همانا عرصه حضورِ تکتونیک است.هدف پژوهش: مقاله حاضر جهت تبیین معیارها، خوانش و استنباط تکتونیکی بناهای عمومی معماری معاصر ایران در دوره پهلوی دوم انجام شده است. هدف مقاله، ارائه تعریف دقیقی از خوانش تکتونیکی معماری، شناخت وحدت یا انفصال سازه، ساخت و معماری، شناخت تحلیلی و تعیین عوامل مؤثر بر ایجاد وحدت فضایی و ساخت به عنوان یکی از ابعاد روشن نشده معماری در ایران و تبیین یک چارچوب نظری متکی بر تکتونیک و معیارهای تعیین گر زیباشناسانه معماری و سازه با مطالعه بناهای عمومی معماری معاصر ایران است.روش پژوهش: تحقیق حاضر با روش ترکیبی، تفسیری-تاریخی و رویکرد غالب کیفی در گردآوری و تحلیل اطلاعات انجام شد. برای خوانش تکتونیکی نمونه های موردی براساس طرحی هدفمند، از روش تحلیل اسناد و مشاهده توصیفی مبتنی بر پدیدارشناسی توسط خبرگان و نخبگان معماری استفاده شد. در این میان، انتخاب نمونه های موردی از طریق بررسی نتایج حاصل از توزیع پرسش نامه در میان خبرگان معماری انجام شد و همچنین در روند تحقیق، از نرم افزار کیفی مکس کدا (MAXQDA) و نرم افزار آماری اس پی اس اس (SPSS) برای ارائه خروجی های مفهومی تر نیز استفاده شد. در پایان نیز با استفاده از مثلث سه سویه سازی (خوانش پدیدارشناسی، استنباط های محقق براساس اسناد و مدارک موجود، ادبیات غنی تکتونیک)، استحکام و تأیید پژوهش از جهات مختلف بررسی شد. نتیجه گیری: تکتونیک معماری با ابعاد سازه، پوسته ، مصالح، جزییات و تأسیسات قابل تبیین است. در بعد سازه ای با هندسه، مشارکت در سازمان فضایی و القای بصری پایداری و در جزئیات با پوسته، مصالح و ریزمعیار همبندی مرتبط است. همچنین ابعاد سازه ای تکتونیک معماری با مؤلفه های مختلف خود، به نسبت سایر مؤلفه ها در خوانش تکتونیکِ معماری بناهای عمومی معاصر ایران مربوط به دوره پهلوی دوم حضور بیشتری داشته است.
خاستگاه و تحول نقش مایه شاخ فراوانی (کورنوکوپیا) در هنر و معماری عصر قاجار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات معماری ایران پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۱۸
181-198
حوزههای تخصصی:
هنر در میان اقوام و تمدن های مختلف، اساساً با دو جریان یا پدیده رایج مواجه بوده است: یکی حفظ داشته ها و پرورش دستاوردهای بومی، و دیگری اقتباس و همگون سازیِ عناصرِ خارجی یا وارداتی. این فرایند دوگانه در تمدن ایران هم، به خصوص در حوزه نقش و تزیین، به نوبه خود وجود داشته است، به طوری که از ادوار پیش از اسلام تا دوران میانه و متأخر اسلامی، علاوه بر مجموعه آرایه ها و نقش مایه های موجود، عناصری از فرهنگ های غیربومی نیز به این هنر راه یافته و در گذر زمان با تغییر و تعدیل، یا تکامل و دگردیسی مواجه شده است. کورنوکوپیا یا شاخ فراوانی یکی از این نقوش است که پیشینه آن به یونان باستان و دوره اساطیر می رسد. این آرایه در زمان حضور جانشینان اسکندر در ایران، در عصر سلوکیان و اشکانیان تحت تأثیر فرهنگ هلنیستی، متداول و با یک دوره تأخیر طولانی، در پی شیوع و تشدید جریان فرنگی مآبی، دوباره در هنر و معماری عصر قاجار ظاهر می شود. پژوهش حاضر با روش تاریخی و توصیفی تحلیلی در پی دستیابی به اهدافی از قبیل بررسی احتمالِ استمرارِ نقش مایه کورنوکوپیا از هنر ایرانِ پیش از اسلام و تسری آن در تزیینات وابسته به معماریِ دوره متأخر اسلامی در ایران (به ویژه عصر قاجار) است. تشریح ویژگی های بصریِ این آرایه، نحوه همنشینی آن در کنار دیگر عناصر بومی و غیربومی، میزان تأثیرات غرب، و عوامل مؤثر در ترغیب هنرمند ایرانی قاجاری به کاربست مجدد و تغییر و تعدیل احتمالی آن در حوزه معماری و تصویرگری، از دیگر اهداف پژوهش است. نتایج حاصل از این مطالعه، مبیّن آن است که کاربست نقش مایه مذکور در تزیینات وابسته به معماری قاجار (گچ بری، کاشی کاری، دیوارنگاری) برآیند جریان تأثیرگذاری به نام «فرنگی سازی» است که اوج آن از نیمه دوم حکومت قاجاریه (سلطنت ناصری) به بعد در همه شئونِ حیات اجتماعی، فرهنگی و هنری جامعه ایرانی نمایان می شود. این نقش به دنبال مبادلات تجاری و ارتباطات فرهنگی با فرنگ و از پی آشنایی هنرمندان و صنعتگران بومی با گنجینه تصویریِ هنر غرب، در تزیینات الحاقی بناها ظاهر می شود. اما این نمود و ظهور، با توجه به حضور و حیات نسبیِ سنّت ها، حال وهوایی همگون و هماهنگ با دیگر اجزا و عناصر تزیینیِ بومی می یابد؛ چنان که برخلاف نمونه های غربی، به ندرت به صورت منفصل ترسیم می شود و گاه حتی در دنباله بند اسلیمیِ ایرانی و به عنوان جزئی از یک ساختار منسجم گیاهی و تجریدی که مختص هنر و معماری ایران است، نمودار می شود.
ارزیابی آسیب پذیری مناطق شهری در برابر زلزله مبتنی بر روش هوشمند فازی شهودی بهبود یافته با الگوریتم سیاهچاله (نمونه موردی : مناطق سیزده گانه شهر مشهد)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شهر ایمن سال ۳ تابستان ۱۳۹۹ شماره ۱۰
19 - 43
حوزههای تخصصی:
با بروز بحرانهای طبیعی مانند زلزله و سیل و در نتیجه کاهش توانمندی سازمانهای مسئول به دلیل آسیب دیدگی زیرساختها ، نبودن اطلاعات قطعی و قابل استناد، تقاضا برای ارسال نیروهای امدادی متخصص و لجستیک افزایش می یابد. در چنین شرایطی نیاز است فرآیندهایی که در هنگام امدادرسانی پس از وقوع یک بحران به انجام می رسند به نحوی برنامه ریزی شوند تا در کوتاهترین زمان ممکن پاسخگوی نیاز آسیب دیدگان به بهینه ترین شکل ممکن در تحقق شهر ایمن باشند. هدف اصلی در این مقاله طبقه بندی مناطق آسیب پذیر در برابر زلزله با روشی ابتکاری به منظور ارسال تجهیزات و نیازهابراساس اولویت است در این پژوهش ابتدا و به منظور انتخاب شاخص های بهینه و موثر( ازبین شاخص های متعدد) در تخمین خسارت زلزله به منظور طبقه بندی مناطق از روش تحلیل سلسله مراتبی فازیFAHP) )Fuzzy Analytic Hierarchy Process استفاده کردیم.سپس به ارائه روش جدیدی به نام مدل فازی شهودی بهبود یافته با الگوریتم سیاهچاله Black Hole- Intuitive Fuzzy C Mean(BH-IFCM) پرداختیم و بوسیله آن پهنه بندی خطرپذیری زلزله در مناطق سیزده گانه شهر مشهد انجام شده است. با توجه به استفاده از مدل فازی شهودی (در شرایط عدم قطعیت اطلاعات در زمان زلزله) و به کار گیری الگوریتم سیاهچاله نتایج عددی نشان دهنده صحت طبقه بندی 97.34% بر روی داده های مشهد و 96.73% بر روی داده های بم می باشد .
ارائه الگوی مناسب طراحی پلان واحدهای مسکونی آپارتمانی به منظور صرفه جویی در مصرف انرژی در شهر تهران
حوزههای تخصصی:
با افزایش مصرف سوخت فسیلی، کاهش ذخایر انرژی و بروز مشکلات اقتصادی و آلودگیهای زیستمحیطی، با بحرانی به نام بحران انرژی روبرو میشویم؛ ساختمانها یکی از بزرگترین منابع اتلاف انرژی محسوب میشوند. این اتلاف انرژی تا بدان جایی پیش میرود که حدود 40 درصد از انرژی جهان توسط بخش مسکونی در بخش ساختمانها مصرف میگردد. لذا بهینهسازی مصرف انرژی در این بخش بهویژه در مرحله طراحی ضروری است. روند کار و روش جمعآوری اطلاعات به روش کتابخانهای و مطالعهی نمونههای طراحیشده در شهر تهران میباشد. هدف از این مقاله طراحی و تدوین الگوی بومیسازی شدهی پلان ساختمانهای مسکونی در شهر تهران میباشد که به لحاظ جانمایی اجزای پلان به نحوی انجام پذیرد که کمترین میزان انرژی برای بحث سرمایش و گرمایش استفاده شود. در این نوشتار ابتدا به بررسی تأثیر طراحی معماری بر میزان گرمایش و سرمایش پرداختهشده و در ادامه با بررسی اقلیم شهر تهران در نرمافزار Climate Consultant به راهکارهای مناسب طراحی در این اقلیم پرداختهشده است. در انتها نیز الگوی مناسب طراحی پلانهای واحدهای مسکونی آپارتمانی با توجه به پلانهای مورد مطالعه در شهر تهران ارائه شده است.
تحلیل تاثیر وضعیت سکونتی بر کیفیت زندگی ساکنین محلی (نمونه موردی: میدان هروی تهران)
منبع:
هویت محیط دوره اول پاییز ۱۳۹۹ شماره ۴
39 - 58
حوزههای تخصصی:
سکونت و نحوه ی سکنی گزیدن انسان، امری حیاتی و جزئی جدایی ناپذیر در تمام دوران حیات بشریت بوده است. از آن جا که کیفیت زندگی بدون کیفیت محیطی که در آن زندگی می کنیم معنایی ندارد، بنابراین می توان گفت کیفیت محیط زندگی یک قسمت از کیفیت زندگی است و شامل تمامی فاکتورهایی می شود که بخشی از رضایتمندی انسان ها را از محیط تشکیل می دهند. هدف اصلی این پژوهش رسیدن به شناخت کافی از وضعیت سکونتی و در نهایت تحلیل کیفیت زندگی ساکنین محله میدان هروی می باشد. مقاله حاضر از دو بعد توصیفی و تحلیلی و با طرح پرسشنامه، درصدد تحلیل کیفیت سکونت در این محدوده می باشد. روش تحقیق در این پژوهش، تحلیل عاملی و با تکنیک AHP به وسیله ی نرم افزار expert choice است که پایایی پرسشنامه آن از طریق آلفای کرونباخ با نرم افزار spss و روایی آن از طریق روش والتز و باسل بررسی شده است. همچنین برداشت های میدانی از عوامل سکونت و استفاده از نظر ساکنین از طریق پرسشنامه و تحلیل آن، منابع اطلاعاتی و داده های این پژوهش می باشد. در نهایت از طریق بررسی و مقایسه ی نتایج این دو منبع داده به تحلیل نقاط قوت و ضعف و مشکلات این میدان پرداخته خواهد شد. میدان هروی در منطقه ی چهار و ناحیه سه از شهرداری تهران و در قسمت شمال شرقی شهر واقع شده است. به لحاظ قرارگیری و موقعیت میدان در اطراف کاربری های مهم و شاهراه های اصلی همچون بزرگراه امام علی و صیاد شیرازی و دیگر دلایل، لزوم بررسی وضعیت سکونتی و میزان رضایت مندی ساکنین در این محدوده پرواضح است. یافته های این پژوهش نشان می دهد که معیار سلامت، بیشترین تاثیر و معیار محیط کالبدی، کمترین تاثیر را درکیفیت زندگی در میدان هروی داشته است. در نتیجه ی این پژوهش بایستی برای دو معیار سلامت و امنیت در این محدوده برنامه ریزی و تلاش بیشتری کرد. همچنین در انتها با توجه به نتایج و معیار های مشخص شده، برای بهبود کیفیت زندگی ساکنین، پیشنهاداتی ارائه گردیده است.
مقایسه تطبیقی کیفیت سکونت د ر بافت های شهری (مطالعه موردی: شهر کرمان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هویت شهر سال ۱۴ زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴۴
47 - 60
حوزههای تخصصی:
ساخت تحقیق از نوع کیفی، روش تحقیق از نوع تحلیلی – توصیفی و هدف کاربردی جهت ارتقا کیفیت محیط های مسکونی می باشد. با جمع بندی متون نظری و تکنیک تحلیل محتوا، مدل مفهومی تحقیق بر اساس مؤلفه کالبدی (معیارهای هم جواری، ضوابط ساخت، دسترسی و خدمات) مؤلفه اجتماعی (معیارهای اعتماد، مشارکت و تعاملات اجتماعی) مؤلفه فرهنگی (معیارهای علاقه به مسائل فرهنگی و تحصیلات) مؤلفه اقتصادی (معیارهای درآمد و مالکیت) و مؤلفه روانی- ذهنی (معیارهای پاکیزگی، هویت، امنیت، زیبایی و آرامش) تدوین شد. بر اساس شاخص های این مدل پرسشنامه ای با 98 سؤال تدوین، روایی پرسشنامه با بهره گیری از اساتید علوم اجتماعی و پایایی با روش آلفای کرونباخ تأیید شد. پرسشنامه در جامعه آماری 384 نفر (فرمول کوکران) به طور تصادفی – طبقه ای توزیع، نتایج به وسیله آزمون همبستگی پیرسون و مدل رگرسیون خطی مورد تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان از همبستگی زیاد بین متغیرهای مؤثر بر کیفیت سکونت دارد.
تبیین رویکرد توسعه حفاظت محور درهویت یابی منظر شهری زاهدان دوره پهلوی از طریق نشانه شناسی لایه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
منظر شهری زاهدان متنی چند لایه است که در آن لایه های مختلف انسانی، طبیعی و مصنوع بر پایه ی قواعد هم نشینی/جانشینی در کنار یک دیگر قرار گرفته و از طریق فرایندی ارتباطی به صورت ریزوماتیک، با به کارگیری ابزار مذاکره و ترجمه بینارمزگانی هم تافت معنا داری را به وجود آورده اند و از زمان پیدایش تا به امروز در مواجهه با تغییرات ناشی از توسعه و پیشرفت، به سبب رابطه ی دیالکتیکی که با فرایند توسعه برقرار نموده، ویژگی ها، قابلیت ها و ظرفیت های هویتی جدیدی کسب کرده که در راستای الگوواره ی پیشین بوده است. اما در دهه های اخیر، توسعه به مثابه ی «دیگری» با عدم مذاکره و ارتباط صحیح با رمزگان سنتی این شهر، رفتار ریزوماتیک آن را مختل کرده و شکافی میان شبکه ی منسجم شهر به وجود آورده است. در این چرخش الگوواره امروزه ساکنین شهر زاهدان با روایتی شلخته روبه رو بوده و احساس تعلق و دل بستگی به آن را تا حدی از دست داده اند. لذا هدف این پژوهش ارائه ی راهکاری است که هویت یابی منظر شهری زاهدان دوره ی پهلوی را مد نظر دارد که این مهم از طریق بازیابی و خوانش نشانه های هویت مند مستتر در لایه های این شهر از طریق نشانه شناسی لایه ای و روش پیدایشی آن ممکن می گردد. نشانه شناسی لایه ای معتقد است متن یک شهر به تدریج با رمزگذاری/رمزگشایی رمزگانی که در بین یک گروه انسانی مشترک است، شکل گرفته و از همین طریق نیز قابل فهم می گردد. نشانه شناسی لایه ای همچنین متنِ شهر را شبکه ای همواره در صیرورت می پندارد، به همین سبب راهکاری همه جانبه مانند «توسعه حفاظت محور» را پیشنهاد می کند که حیات شهری را در گرو واکنش و پاسخ به موقعیت های جدید و بسط و توسعه استراتژی های تازه و خلاقانه برای روبه رو شدن با آن در نظر می گیرد؛ به شیوه ای که تغییرات را پذیرا شود و در عین حال با اتصالات رمزگانیِ خود به شبکه ی پیشین متصل بماند.
تأثیر طراحی خیابان بر آسایش حرارتی عابرین با تاکید بر باد (نمونه موردی: خیابان فردوسی واقع در منطقه 12 شهرداری تهران)
حوزههای تخصصی:
خرداقلیم فضاهای باز شهری تحت تاثیر عوامل متعددی چون شکل شهری و هندسه، تراکم شهری، پوشش گیاهی، سطح آب و خصوصیات سطوح قرار دارد. معمولاً بیش از یک چهارم مناطق شهری با سطوح خیابان ها اشغال می شوند، لذا به نظر می رسد طراحی خیابان های شهری نقش مهمی در ایجاد آسایش حرارتی در فضای شهری ایفا می کند. از میان عناصر اقلیمی تاثیرگذار و قابل بررسی در آسایش اقلیمی خیابان ها می توان به جریان باد اشاره نمود. هدف اصلی این پژوهش سنجیدن آسایش حرارتی در محدوده مورد مطالعه و بررسی عوامل موثر بر ایجاد آسایش حرارتی با تاکید بر جریان باد است، و به همین منظور راهکار و راهبردهای مناسب و قابل اجرا در محدوده مورد نظر ارائه می شود. در این مقاله بخشی از خیابان فردوسی حدفاصل میدان فردوسی تا چهارراه جمهوری اسلامی به عنوان نمونه موردی انتخاب شده است. داده های لازم توسط برداشت میدانی در سه روز خرداد ماه 1398 انجام گرفت و با استفاده از نرم افزار ENVI-MET مدل سازی گردید. در نتایج حاصله می توان تاثیر هندسه خیابان و گیاهان را در تامین آسایش حرارتی عابران پیاده مشاهده نمود.
ارتباط هنر و هندسه در معماری و اهمیت نظام سازه ای در طراحی
حوزههای تخصصی:
در سیستم سازه ای ، ساختمان ها بایستی با نمای خود و سایر ساختمان ها همخوانی داشته باشند. این سیستم عملکرد ساختمان را از طریق فهمیدن ابعاد هندسه سه بعدی فضا و ادراک آن از طریق روابط درون متن مشاهده می کند. در بررسی تاریخی سبک های معماری، پیوستگی بین معماری و هندسه، در دوره های کلاسیک و تاریخی اروپا بسیار مشهود است. این پژوهش با روش توصیفی و تحلیلی انجام شده است. هدف از این پژوهش آن است که نشان دهد معماری و هندسه از طریق تاریخ به هم پیوند خورده و بسیاری از سبک های معماری به خصوص معماری اروپا متأثر از آن بوده است. در این پژوهش نمونه های متقاعدکننده ای از توسعه هماهنگ هندسه و معماری در سبک رنسانس و مقاطع زمانی پس از سده هجدهم مورد بررسی و پژوهش قرار گرفته است.
بررسی شکلی-تاریخی هسته اولیه کالبد معماری حرم مطهر رضوی با تکیه بر اسناد روایی و در تطابق با طرح مایه های معماری کاخ های ساسانی و صدر اسلام(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال هفدهم اسفند ۱۳۹۹ شماره ۹۳
5 - 22
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: مجموعه حرم مطهر رضوی یکی از مهم ترین بناهای موجود در ایران است که از دو منظر آیینی و کالبدی اهمیت بسیار زیادی دارد. با این حال هنوز مطالعه چندانی درباره ساختار اولیه فضایی بنای نخستین و فرایند گسترش کالبدی آن صورت نگرفته است. از این رو مطالعه و بررسی ساختار اولیه و نخستین مراحل تشکیل دهنده مجموعه حرم به درک ساختار فعلی آن کمک زیادی خواهد کرد.هدف پژوهش: در این پژوهش تلاش می شود تا ردپای بنای اولیه در وضعیت فعلی مجموعه حرم در اطراف بقعه مورد جست وجو قرار گیرد و سپس الگوی فضایی آن شناسایی شود.روش پژوهش: این مقاله با رویکردی «تفسیری-تاریخی» ساختار اولیه فضایی حرم در اطراف بقعه را بررسی خواهد کرد. از این رو ابتدا این فرضیه طرح شد که «ساختار فضایی بنای اولیه مدفن حضرت رضا (ع)، که گسترده تر از بقعه ای ساده (تک بنا) بوده است، از الگوهای شکلی و فضایی دوران ساسانی پیروی کرده است». سپس این فرضیه با اتکا بر متون تاریخی مورد بررسی قرار گرفت و در ادامه از طریق بررسی های شکلی، ردپای بنای اصلی در اطراف بقعه جست وجو شد و الگوی پیداشده با تعدادی از کاخ های ساسانی و صدر اسلام مقایسه شد. در انتها این سه دسته از اطلاعات با یکدیگر تطبیق داده شده اند.نتیجه گیری: اطلاعات به دست آمده نشان داد که محتمل است ساختار بنای اولیه حرم مطهر رضوی، که ریشه در کاخ «حُمَید بن قحطَبه» دارد، از ساختار معماری کاخ های ساسانی پیروی کرده باشد و نیز هندسه چلیپایی شکل (دارالسیاده) در کنار فضای ایوانی شکل (دارالحفاظ) مشابهت زیادی با الگوی فضایی کاخ های ساسانی دارد.
بررسی نقش قلمروی محله در افزایش حس تعلق خاطر به محیط زندگی و تقویت تعاملات اجتماعی
حوزههای تخصصی:
احیای هویت محله ای و تعلقات اجتماعی به منظور مدیریت بهینه و ارتقای کیفیت زندگی شهروندان، همواره مورد تاکید محققان و کارشناسان شهری بوده است. همچنین بررسی و شناخت عوامل مداخله گر تاثیر گذار بر احساس هویتمندی می تواند در جهت حل معضل نبود تعاملات اجتماعی و بحران هویت در شهرها و محلات امروز کارساز باشد .انسان ساکن در محلات کلانشهر های امروز با فضای محله خود مأنوس نیست و در تصویر ذهنی وی، محله بخشی از شهر محسوب می شود. این پژوهش در پی شناسایی دقیق عوامل هویت بخش به محلات در کلانشهرها بوده تا از طریق مطالعات کتابخانه ای و به شیوه توصیفی-تحلیلی، به یافتن این شاخصه های هویت بخش که منجر به تقویت تعاملات اجتماعی و حس تعلق خاطر به محیط زندگی در میان ساکنین می گردد، کمک نماید. هویت محله ای در سه بعد مطرح می شود؛ فیزیکی، سیاسی، اجتماعی. هویت اجتماعی یک محله به وجود شبکه های اجتماعی و محیط های حمایتی بستگی دارد؛ چرا که این شبکه ها در سلامت روانی انسان اهمیت به سزایی دارند؛ به طوری که هرچه تمرکز گروه در سطح هویت محله ای افزایش یابد، میزان بیماری های روانی آن گروه کاهش می یابد. بررسی مفهوم محله در ایران نشان دهنده آن است که محله سنتى ایران بر اثر همبستگى و یکپارچگى اجتماعى قوى بین ساکنین که دارای ارزش های مشترک بودند ایجاد مى شد و زمینه اى براى حمایت ساکنین از شرایط جمعی فراهم می نمود. بررسی و قیاس بین محله در شهرهای ایرانی و واحد همسایگی غربی، نشان می دهد که محله سنتی در شهرهای ایران دارای انعطاف پذیری و ظرفیت اجتماعی بالاتری نسبت به واحد همسایگی غربی می باشد. لذا استفاده از اصول محله سنتى ایرانى، به منظور باز تولید مفهوم محله در شهرسازى معاصر کشور، توصیه می گردد.
ارزیابی ومقایسه وضعیت گردشگری باغ های ارم ،جهان نما،عفیف اباد واقع در شهرشیرازبارویکرد بهبود حضورپذیری شهروندان
حوزههای تخصصی:
امروزه با توجه نیاز جامعه و افراد در سطح جهان توجه ویژه ای به صنعت گردشگری شده است. شهر شیراز یکی از شهرهای گردشگری است که هرساله گردشگران داخلی و خارجی زیادی به این شهر سفر میکنند و از فضا های تاریخی این شهر دیدن میکنند، باید در فضاهای گردشگری موقعیتی مناسب فراهم کرد که گردشگران از این فضا ها نهایت لذت، راحتی و ارامش را تجربه کنند، هم چنین با حضور گردشگر در فضاهای گردشگری شاهد پیامدهای اقتصادی، زیست محیطی و فرهنگی اجتماعی می باشیم که می تواند اثرات مثبت و منفی در بحث گردشگری در پی خواهد داشت که باید با برنامه ریزی صحیح، فضاهای گردشگری را به خوبی مدیریت کرد. هدف این مقاله، با توجه به بررسی ها و مطالعات متعدد، ارزیابی و مقایسه وضعیت گردشگری و بهبود حضورپذیری شهروندان در باغات ارم، جهان نما و عفیف اباد واقع در شهر شیراز میباشدکه با استفاده از روش میدانی و اسنادی اطلاعات را جمع اوری کرده و با تهیه پرسشنامه به تحلیل و مقایسه باغات با استفاده از روش Ahp و Topsis ، با توجه معیارهای دسترسی، راحتی و امنیت به نتیجه گیری اطلاعات جمع اوری شده پرداخته و در نتیجه با توجه به بررسی های انجام شده و شاخص های مدنظر پژوهش ، باغ ارم را به عنوان گزینه برتر انتخاب کرده و راهکارهایی جهت بهبود حضور شهروندان در دیگر باغات شهر شیراز ارایه شده است.
واکاوی روند استقرار نظام مدیریت دانش در شهرداری تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه، دانش سازمانی، به عنوان مهم ترین سرمایه هر سازمانی مطرح است. استقرار مدیریت دانش، منجر به تحول سازمانی شده و بهره وری سازمانی افزایش می یابد. اهمیت این موضوع برای شهرداری ها که عملکرد آن ها به طور مستقیم با افزایش رفاه شهروندان و کیفیت زندگی شهری ارتباط دارد، از اهمیت بسزایی برخوردار است. شهرداری تهران از سال ها پیش، درصدد استقرار نظام مدیریت دانش است؛ اما علی رغم صرف هزینه های بالا، نتوانسته است به یکپارچگی و بهره وری در این امتداد دست یابد. این پژوهش در تلاش است با واکاوی وضعیت موجود مدیریت دانش و استقرار آن در شهرداری تهران، سیاست گذاران و مجریان آن را در جهت پیاده سازی مطلوب یاری رساند. در این امتداد با 18 نفر از کارمندانی که با مدیریت دانش در شهرداری تهران سروکار دارند مصاحبه نیمه ساختاریافته انجام و داده ها پس از پیاده سازی با استفاده از راهبرد نظریه داده بنیاد تحلیل و یافته ها در چارچوب مدل استراوس و کوربین ارائه شدند. یافته ها نشان داد علی رغم تشکیل کمیته راهبری مدیریت دانش در شهرداری تهران و ابلاغ نظامنامه به صورت یکپارچه برای کل سازمان، عدم حمایت مدیران ارشد از پیاده سازی مدیریت دانش، نبود کلان نگری در مدیران، نرخ بالای جابجایی مدیران و نظایر آن، چالش هایی برای استقرار مطلوب مدیریت دانش در این سازمان مهم ایجاد کرده است. در این امتداد پیشنهاد می شود ضمن مقابله با هر نوع آزمون وخطا، نهاد سیاست گذاری با نهاد اجرای مدیریت دانش در شهرداری ادغام و برای برخی پست های سازمانی مرتبط در واحدهای گوناگون شهرداری، مأموریت مربوط به مدیریت دانش تعریف شود.
بازشناسی تطبیقی الگوهای هندسه فراکتال در معماری و منظر باغ ایرانی نمونه موردی: باغ گلشن طبس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال هفدهم تیر ۱۳۹۹ شماره ۸۵
31 - 44
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: امروزه بحث بازگشت به طبیعت و الگوبرداری از آن به عنوان یکی از ضرورت های مهم در دنیا مطرح شده است. معماران ایرانی در به کارگیری مقیاس و اتصال مقیاس های متفاوت به یکدیگر و همچنین در برخورد با طبیعت پیرامون موفق بوده اند. هندسه در عین مجرد بودنش مهم ترین زبانی است که معمار به وسیله آن کیفیت های ویژه فضایی را می آفریند. هدف پژوهش: در این مقاله به موضوع باغ گلشن با بیان ویژگی هایش (دوران گرایی، رویش گرایی، درون گرایی و مرکزگرایی، قرینگی، چندلایگی) در باغ آرایی ایرانی پرداخته شده است، درصورتی که هندسه فراکتال دارای ویژگی هایی شامل (هندسه غیرخطی، بی نظمی، غیرمتعارف، هندسه نااقلیدسی، آشوب زدگی و قوانین خاص) است که بیانی از طبیعت گرا بودنش و نداشتن سکون و آرامش هندسه ای است.روش پژوهش: روش کار، استدلال منطقی از نوع توصیفی-تحلیلی و شامل دو مرحله است؛ اول، مطالعات کتابخانه ای و استدلال برای تبیین اعتبار درونی هندسه باغ ایرانی؛ دوم، تفسیر رابطه ای جدید میان یافته های حاصل شده از باغ گلشن طبس به عنوان نمونه ای از باغ ایرانی و مقایسه با هندسه فراکتال جهت تبیین اعتبار بیرونی.نتیجه گیری: آنچه از پژوهش حاضر برمی آید این است که اگر باغ ایرانی در نظام های ساختاری، گیاهی، آبیاری و کارکردی دارای ویژگی های فراکتالی باشد، می توان این ویژگی را به کل باغ تعمیم داد. باغ گلشن طبس به عنوان نمونه ای از باغ ایرانی با بهره گیری از تمامی ویژگی های هندسه فراکتال و با الهام از طبیعت و همچنین بهره مندی از انعطاف پذیری هندسه ای، معین و قابل شناخت در کل طرح و استفاده از فرمی همچون پنج ضلعی که در طبیعت فراوان دیده شده و قابلیت زیادی در فراهم کردن ویژگی های مذکور دارد، دارای اصول طراحی معماری فراکتال است.