فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۶۴۱ تا ۲٬۶۶۰ مورد از کل ۷٬۶۵۵ مورد.
حوزههای تخصصی:
از گذشته بازارها مکان هایی جهت برقراری ارتباط و تعاملات اجتماعی بوده در حالیکه امروزه با از بین رفتن نقش اجتماعی این فضا در شهر، نقش اقتصادی آن به مهمترین کارکرد بازار تبدیل شده است. در دنیای شهرهای مدرن مراکز نوین تجاری علاوه بر اینکه در رشد اقتصادی منطقه موثرند، بستری جهت حضور انسان و گذراندن اوقات فراغت و تفریح نیز هستند. بواسطه ساخت و ساز مجتمع های تجاری در قلب شهرهای پر ازدحام و جذب جمعیت فراوانی از افراد در درون خود، این فضاها نیازمند توجه بیشتری در خصوص طراحی ایمن و کاهش خسارات در زمان سانحه هستند. هدف این مقاله بررسی میزان ارتباط مولفه های پدافند غیرعامل بر رضایتمندی مراجعه کنندگان در نمونه مورد مطالعه (مرکز خرید گلسار رشت) می باشد. این پژوهش که از نظر ماهیت توصیفی، از نظر روش اجرا پیمایشی و از حیث هدف در دسته پژوهش های کاربردی قرار می گیرد، از طریق جمع آوری اطلاعات کتابخانه ای و میدانی و با استفاده از پرسشنامه انجام گرفته است. نتایج حاصل از بررسی ها نشان می دهد که عامل طراحی معماری بعنوان یکی از زیر مولفه های متغیر پدافند غیرعامل، بیشترین تاثیرگذاری در رضایتمندی مراجعین از مرکز خرید گلسار رشت را دارد.
اولویت بندی قابلیت ها و جاذبه های گردشگری در محدوده های بازآفرینی شده تاریخی (مطالعه موردی: محدوده تاریخی زندیه شیراز)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هویت شهر سال ۱۴ بهار ۱۳۹۹ شماره ۴۱
61 - 74
حوزههای تخصصی:
شناخت قابلیتها و جاذبه های گردشگری، در راستای توسعه شهری و ارتقاء حضور گردشگران، حائز اهمیت می باشد. هدف از این پژوهش شناسایی قابلیتها و جاذبه های گردشگری در محدوده های بازآفرینی شده تاریخی، می باشد. در گام اول، جهت شناسایی اصول بازآفرینی گردشگری محور با روش تحلیل محتوا، به ﺑﺮرﺳﯽ ﻣﺘﻮن ﻧﻈﺮی شامل ﺗﻌﺎرﯾﻒ و بررسی دﯾﺪﮔﺎه و نظریات اﻧﺪﯾﺸﻤﻨﺪان پرداخته شده است. در گام دوم، با بهره گیری از روش میدانی، معیارهای بازآفرینی شهری گردشگری محور، از طریق پرسشنامه گردشگران شهری در محور بازآفرینی شده زندیه شیراز، مورد آزمون واقع شده که پرسشنامه گردشگران شهری با نرم افزار SPSS و بهره گیری از آزمون فریدمن تحلیل شده و قابلیتهای تاریخی و یادمانی در اولویت اول و قابلیت های فرهنگی، تفریحی و محیطی در اولویت های دوم تا چهارم قرار دارند. این خود راهنمای مناسبی جهت برنامه ریزی های بازآفرینی شهری در محدوده زندیه با محوریت گردشگری خواهد بود.
آینده نگاری شناسایی عوامل کلیدی صنعت گردشگری پایدار شهر خرم آباد با تاکید بر اثر همه گیری کویید 19 به منظور ارائه راهکارهایی برای تاب آوری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شهر ایمن سال ۳ زمستان ۱۳۹۹ شماره ۱۲
49 - 65
حوزههای تخصصی:
شیوع بیماری کرونا تأثیر بسیاری بر اقتصاد استان لرستان از جمله صنعت گردشگری شهر خرم آباد داشته است. بنابر آمار، مجموع خسارت وارده به گردشگری این شهر از اسفند 1398 تاکنون 1,218,517,000,000 ریال برآورد شده است. در شرایطی که دولت با افزایش هزینه های بهداشتی و درمانی ناشی از کرونا مواجه است، منابع مالی برای سیاست های حمایتی صنعت گردشگری محدود است. توسعه پایدار گردشگری باید با سیاست مشخصی به اجرا در آید تا بتواند حرکت امید بخشی را در توسعه همه جانبه فضاهای جغرافیایی تضمین کند. همچنین بسیار مهم است که مجموعه ای از سیاست ها و راهکارهای عملی بهینه جهت مدیریت و بهبود تاب آوری این صنعت اتخاذ و در دستور کار نهادهای مختلف قرار بگیرد. این مقاله درصدد شناسایی عوامل کلیدی در صنعت گردشگری پایدار شهر خرم آباد با تاکید بر اثرات شیوع کووید-19 می باشد. بدین منظور از منابع و مطالعات صورت گرفته معتبر داخلی و خارجی ابتدا تعداد 36 متغیرهای موثر بر ارزیابی پایداری گردشگری شهر خرم آباد شناسایی شد که به ورودی ماتریس تاثیرات تبدیل شده است. سپس برای ماتریس مذکور با روش دلفی از تعداد 25 نفر از مدیران، خبرگان، متخصصان و کارشناسان که به مسائل گردشگری شهر خرم آباد احاطه دارند، خواسته شد که پرسشنامه امتیازدهی تاثیرات شاخص ها بر یکدیگر را با توجه به تاثیرات بیماری همه گیر کوئید 19 پر نمایند. بر اساس جمع بندی موارد متغیرهای پژوهش در 4 بعد و 36 متغیر تقسیم بندی شدند. پرسشنامه های پر شده در نرم افزار میک مک وارد شده است. یافته های پژوهش نشان می دهد که متغیرهای امکانات فرهنگی، رفاهی و تفریحی، میزان سرمایه گذاری بخش خصوصی، جرم و جنایت و تنوع اقتصادی تاثیرگذار و متغیرهای امنیت، مراکز اقامتی، معیشت و زیست پذیری و رضایتمندی تاثیرپذیر می باشند. نتایج از لزوم تداوم فعالیت ها و کسب و کارهای گردشگری به عنوان یکی از اهرم توسعه اقتصادی شهر خرم آباد و نیز توجه به سیاست های اقتصاد در شهر خرم آباد جهت افزایش تاب آوری فعالیت های حوزه گردشگری دارد که یکی از مهم ترین راهکاری گردشگری پایدار می باشد. در ادامه نیز راهکارهایی برای ارتقای تاب آوری گردشگری پایدار شهر خرم آباد در دوران همه گیری کووید-19 نیز ارائه گردیده است.
تبیین مولفه های معاصرسازی و ارتقای کیفی بافت هم جوار امامزاده صالح(ع)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقش جهان سال دهم بهار ۱۳۹۹ شماره ۱
63-74
حوزههای تخصصی:
اهداف: اماکن مذهبی از نقاط مهم در شهرها به شمار می روند، به گونه ای که در گذشته تعادل زیستی و حیات اجتماعی را تامین می کردند. توسعه شهرها و رشد جمعیت، توازن این گونه بافت ها را برهم زده و سبب بروز تحولات اساسی در ساختار آنها شده است. مصداق این مساله، بافت ناکارآمد امامزاده صالح (ع) است که با گسترش شهر و فضای تجاری مجاورش، اصالت و ارزش های تاریخی آن خدشه دار شده است. از این رو بازآفرینی این پهنه شهری بر مبنای شناخت معضلات بافت و با نگرش به مطالعات شهر اسلامی و معاصرسازی، اهداف پژوهش حاضر است. ابزار و روش ها: این پژوهش با هدف کاربردی- توسعه ای و روش آن مبتنی بر شیوه تحلیلی- توصیفی است. ابزار گردآوری داده ها در بحث مولفه های بازآفرینی کتابخانه ای است و با تحلیل داده ها به استخراج معیارها می پردازد. همچنین در مطالعه بافت، واکاوی آن از طریق بررسی های میدانی و مشاهده صورت می گیرد. یافته ها: با بررسی مطالعات گذشته، راهکارهای شهر اسلامی بر مبنای چهار معیار زیست محیطی، کالبدی، اقتصادی و اجتماعی تبیین شده و با استناد به آنها مولفه های معاصرسازی استخراج می شوند. همچنین نقاط قوت و ضعف پهنه شهری هم جوار آن مورد واکاوی قرار گرفته است تا مولفه های بازآفرینی در آنها نمود یابند. نتیجه گیری: بازآفرینی شهر در مواجهه با توسعه افسارگسیخته، نیازمند نگرش هویت بخش و اصالت محور است تا بدین وسیله ارزش های فرهنگی گذشته، منطبق بر نیازهای جامعه و با به کارگیری عوامل روزآمد و پیشرفته بازیابی شوند. جایگاه اماکن مذهبی در شهر از وجوه مختلف در پژوهش شهر اسلامی برای ارتقای کیفی آنها اهمیت دارد و نمود بارز آن، معاصرسازی پهنه های هم جوار امامزاده صالح (ع) است.
طراحی فضای شهری به منظور ارتقاء امنیت و کاهش بزه و افزایش حضور و مشارکت زنان در بافت های فرسوده شهری (نمونه موردی: محله حسینیه زنجان)
منبع:
شهرسازی ایران دوره سوم بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۴
101-116
حوزههای تخصصی:
به دنبال گسترش شهر و شهرنشینی در دوران معاصر و هم زمانی آن با تحولات فرهنگی زاده مدرنیسم، جهان شاهد حضور پررنگ تر زنان در عرصه های اجتماعی و اقتصادی بوده است. به تبع این حضور، موضوعات تازه ای در باب فضاهای شهری و زنان مطرح می شود. یکی از این مسائل، وجود فضاهای فاقد امنیت در شهرهاست که باعث ایجاد حس ناامنی در شهروندان، خصوصا زنان به عنوان یک قشر آسیب پذیر می شود. پژوهش حاضر به تاثیر فضای شهری بر ارتقا امنیت و افزایش حضورپذیری زنان در شهر زنجان (محله حسینیه) پرداخته است. گردآوری اطلاعات پژوهش به صورت کتابخانه ای و میدانی بوده است .در شیوه میدانی با استفاده از روش برداشت و تکمیل پرسش نامه اطلاعات مورد نیاز گردآوری شده است . پژوهش بر این فرض استوار است که ارتقاء امنیت محیط های شهری تأثیر مستقیم روی زندگی ساکنان شهرها دارد. هدف پژوهش حاضر ارتقاء طراحی فضای شهری به منظور امنیت بهتر، کاهش بزهکاری و افزایش حضور و مشارکت زنان در محیط های شهری بخصوص در بافت های فرسوده می باشد.
تحلیلی بر گونه شناسی «کیچ» در بناهای معاصر ایران (مطالعه موردی: شهر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هویت شهر سال ۱۴ پاییز ۱۳۹۹ شماره ۴۳
17 - 28
حوزههای تخصصی:
معماری کیچ، یکی از انواع آفت ها درحرکت های خلاق به شمار می رود که شناختن آن و گونه شناسی این نوع معماری و بازشناسی و ریشه یابی آن در معماری امروز، ما را به شناخت بهتری از خود و روش هایمان می رساند. هدف از انجام این پژوهش، تحلیلی بر گونه شناسی «کیچ» در بناهای معاصر ایران و شناسایی معیارها و مشخصه های این معماری در ایران است. در این راستا، 150 بنایی که ازنظر مردم و مشاورین املاک، پروژه های شاخص معماری قلمداد می شدند، انتخاب شده و موردبررسی قرار گرفتند. با توجه به این که نما، بیرونی ترین تظاهر معماری و بهترین وجه بنا برای آزمون شاخصه های کیچ است، نما های این بناها از سه جنبه ایده و شکل و جزییات مورد مقایسه با شاخصه های «کیچ» قرار گرفتند. روش این پژوهش، تئوری برخاسته از زمینه است. نتایج پژوهش حاکی از آن است که این شاخصه ها، در سه گونه «کیچ های» سبکی، الگویی، مصالح و جزییات قابل تبیین است.
کارایی ادراکی نور روز: یک مطالعه مروری ساختاریافته از نقش الگوهای انتشار نور روز بر ادراکات ساکنان در فضاهای داخلی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری اقلیم گرم و خشک سال هفتم بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۱۱
211 - 251
حوزههای تخصصی:
کارایی ادراکی نور روز معطوف به ارزیابی نور روز در سطح چشم انسان و رابطه آن با نیازهای روان شناختی (حالات و روحیات) و به تبع آن تجربه فضایی ساکنان است که خود از معیارهای معمارانه جداره های نور گذر و یا نمای ساختمان که الگوهای متفاوتی از انتشار نور در فضای داخلی را شکل می دهند، تأثیر می پذیرد؛ علی رغم این تأثیر پذیری، به نظر می رسد معماران از اثرات ادراکیِ این الگوها در فضای داخلی ساختمان ها به شکل نظام مند، روشن و دقیق مطلع نیستند. این تحقیق با مرور ساختاریافته پژوهش های پیشین؛ به دنبال تبیین رابطه بین الگوهای متفاوت انتشار نور روزِ برآمده از مشخصه های طراحی جداره های نور گذر (متغیر مستقل) و ادراکات ساکنان (متغیر وابسته) در فضاهای داخلی و شناسایی روش ها و ابزارهای قابل اتکا برای سنجش، کمی سازی و پیش بینی رابطه بین این دو و در نهایت تبیین خلاءهای پژوهشی مرتبط با موضوع تحقیق است. یافته های این پژوهش نشان می دهد که ادراکات افراد از طریق دو بعد خوشایندی و برانگیختگی احساسات قابل تبیین است که محققان جهت ارزیابی این دو بعد از روش های متفاوت ارزیابی ذهنی مبتنی بر استخراج داده های خود گزارشی از طریق ابزار پرسش نامه و ارزیابی عینی بر پایه استخراج داده های فیزیولوژیکی و مشاهده ای برآمده از شبکه های حسگر بدن انسان (BSN) در محیط واقعیت مجازی VR)) بهره برده اند. همچنین یافته ها نشان می دهند که شاخص تضاد فضایی اصلاح شده ((mSC برای سنجش تضاد تیرگی و روشنی، شاخص حجم تصویر فشرده سازی شده در قالب JPEG و شاخص تشخیص میزان لبه PNG-PERIM8 جهت سنجش سطح پیچیدگی تصاویر، قابل اتکاترین شاخص های کمیِ تصویر مبنا در پیش بینی اثرات ادراکی نور روز و شاخص طیف دامنه فوریه دو بعدی FFT2)) در پیش بینی اثرات ادراکیِ سایر محرک های بصری هستند. در مجموع می توان بیان داشت که دستاورد این تحقیق می تواند زمینه ساز شکل گیری طیف گسترده ای از مطالعات مرتبط با موضوع پژوهش در آینده شود.
تحلیل ساختار فضایی محلات سنتی شهری براساس نظام مراکز محله (نمونه موردی: محله سنگلج، تهران)
حوزههای تخصصی:
تحولات شهر در دوران معاصر، بیشترین آسیب را به محلات تاریخی وارد ساخته است. مدرنیزاسیون از بالا که سرآغاز این تغییرات بنیادین بوده، توسعه بی رویه شهرها را به دنبال داشته و موجب فرسودگی و ناکارآمدی محلات سنتی شده است. این پهنه های شهری زمانی در توازن کارکردی قرار داشته و با لایه های آشکار و پنهان خود، نیازهای شهروندان را پاسخگو بوده اند. مراکز محله از وجوه اصلی این قبیل محلات است که کانون اصلی تعاملات اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و مذهبی در مقیاس محله و منطبق بر کنش های شهروندی بوده که در گذر زمان شکل گرفته اند. در بحبوحه تحولات معاصر محلات، این الگوی مراکز محله نیز قابلیت خود را ازدست داده و جایگزینی در مقیاس محله برای آن ایجاد نمی گردد. هدف این پژوهش خوانش الگوی شبکه مراکز محله در محلات سنتی و واکاوی وضعیت فعلی آن ها در جهت بازیابی آن منطبق بر نیازهای شهروندان معاصر است. از همین منظر این پژوهش با انتخاب محله سنگلج به عنوان یکی از مهم ترین محلات تاریخی تهران که درگیر معضل فرسودگی می باشد، به مطالعه نظام عملکردی مراکز محله در آن می پردازد. لذا با اتخاذ نگرش کاربردی و کیفی، روش تحقیق این پژوهش توصیفی-تحلیلی بوده و بامطالعه کتابخانه ای و اسنادی به بررسی مبانی محله و مرکز محله پرداخته و با مشاهدات میدانی وضعیت بافت فرسوده محله سنگلج را واکاوی می کند. یافته های این پژوهش بیانگر شبکه ای از فضاهای جمعی محله است که با سیستم دسترسی ارگانیک خود با یکدیگر در ارتباط بوده و هرکدام به تناسب به نیازهای شهروندان پاسخگو بوده اند. نتیجه این پژوهش و بررسی های آن، به نیاز خوانش الگوی فضاهای مراکز محله در وضعیت امروزه بافت های فرسوده اشاره دارد و به ارائه راهکارهای در جهت احیای این نظام عملکردی می پردازد.
بازشناسی الگوی معماری مسجد
حوزههای تخصصی:
با نگاه به سرگذشت دین اسلام و فاصله گرفتن از صدر آن شاهد تکثر در برداشت ها و تفسیر های گوناگون از اصل دین و سخنانی که پیامبر اسلام حضرت محمد(ص) بیان می کردند هستیم. طبیعتاً این برداشت ها و تفسیر های متفاوت از دین و بیانات حضرت رسول(ص) نه تنها باعث پیدایش چند دستگی در دین مبین اسلام شد، بلکه تعاریف جدیدی از دین پدید آمد که در تمامی اصول زندگی مسلمین از جمله هنر مسلمانان تأثیرات زیادی گذاشت. بنابراین هنرمندان و بالاخص معماران مسلمان در آفرینش آثار خود هر کدام بنا به برداشت های فرقه و گروه خود از اسلام دست به ساخت اثر هنری می زدند، هرچند همگی آنها در اصل کلمه اسلام وحدت داشتند. در این مقاله برآنیم تا با روش تحقیق توصیفی _ تحلیلی و استفاده از منابع کتابخانه ای، با رویکرد استنتاجی ارتباط امر نیایش با معماری و الگوی فضایی و مکانی ای که پیامبر اسلام با ساخت مسجدالنبی ارائه کرد را از منظر درون دینی بیان نماییم. برای این منظور فهم چیستی و چگونگی ساخت مسجد باتوجه به مفاهیم اخذ شده از قرآن و احادیث مهم می نماید. بنابراین پرسش این است که مسجد کجاست و چگونه می توان آن را درک کرد؟ و چگونه می توان مفاهیم و اصول ارائه شده در ساخت مسجدالنبی توسط پیامبر را در ساخت مساجد معاصر به کار گرفت؟. نگاهی تاریخی به معماری مسجد گویای این است که در الگوی کالبدی مساجد تغییرات فراوانی به وجود آمده است که بعضاً مخالف دستورات اسلام می باشد. این تغییرات باعث تهی شدن مفهوم مسجد از معنای اولیه خود و تقابل با مبانی مدنظر حضرت رسول(ص) و امر نیایش در اسلام شده است. نتیجه آنکه می باید با خوانش انتقادی مسجد تاریخی و فهم درست از اصول ارئه شده در قرآن و احادیث پیرامون امر نیایش، به الگویی مناسب از رابطه کالبد مسجد به عنوان جایگاه نیایش و به جا آوردن این امر توسط فرد مسلمان نزدیک شد. هرچند تنوع هنر و معماری در پهنه ی جغرافیایی مسلمانان باتوجه به ویژگی های سرزمینی اعم از فرهنگ، سیاست، اقلیم و... امری اجتناب ناپذیر می نماید.
اجتماع پذیری کالبدی مجتمع های مسکونی برای گروه سالمندان در تبریز(مطالعه موردی: مجتمع های مسکونی ستارخان، آسمان، علامه امینی و سپیدار)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری و شهرسازی ایران دوره ۱۱ بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۱۹
187 - 207
حوزههای تخصصی:
در جوامع امروزی، اجتماع پذیری مجتمع های مسکونی برای سالمندان که نیاز به روابط اجتماعی داشته و بیشتر وقت خود را درخانه سپری می کنند، اهمیت دارد. پژوهش حاضر با هدف تبیین اجتماع پذیری کالبدی مجتمع های مسکونی برای گروه سالمندان در تبریز می باشد که در آن ارزیابی شاخص ها در نمونه های مورد بررسی به روش علی-مقایسه ای صورت گرفته است. در این پژوهش 4 نمونه مجتمع مسکونی از محدوده های 4 گانه ی تبریز انتخاب شده اند. برای سنجش شاخص های بدست آمده و مقایسه آن ها، پژوهش میدانی بر روی سالمندان بالای 65 سال در چهار مجتمع منتخب، انجام شده است. در این راستا نمونه گیری تصادفی ساده درجامعه آماری 313 نفری صورت گرفت که 172 نفر با استفاده از فرمول کوکران به عنوان حجم نمونه انتخاب شدند و از پرسشنامه ی بسته و مشاهده غیر مشارکتی استفاده شد. تحلیل پرسشنامه ها به روش های واریانس و رگرسیون و در مشاهده با محاسبه میانگین امتیازات انجام پذیرفته است. طبق تحلیل واریانس به ترتیب مجتمع های ستارخان، آسمان، سپیدار و علامه امینی امتیاز بالاتری برای اجتماع پذیری سالمندان داشته اند و طبق تحلیل رگرسیون پرسشنامه ها در مجتمع ستارخان محفل های متنوع، درمجتمع آسمان چشم انداز، در مجتمع علامه امینی فرصت های رسیدگی و در مجتمع سپیدار فعالیت های متنوع در اولویت بالاتر قرار داشتند. بر اساس نتایج حاصل از مشاهده در مجتمع ستارخان فضای نشستن، امکانات رفاهی، عناصر طبیعی، مبلمان سالم و دسترسی در محوطه، در مجتمع آسمان طبیعت، عناصر تزیینی، در مجتمع سپیدار ایمنی و کفسازی پیاده، دسترسی مناسب و در مجتمع علامه امینی امکانات رفاهی دراولویت بالاتری قرار داشته اند. براساس جمع بندی کلی در چهار مجتمع منتخب، راهکارهایی جهت بهبود اجتماع پذیری مجتمع های مسکونی برای سالمندان بدست آمد.
ارزیابی عوامل محیطی موثر بر ایجاد حس فضای قدسی در مساجد (مطالعه موردی: مسجد بازارتهران، مسجد دانشگاه تهران، مسجد الجواد تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فضای قدسی، فضایی است رشددهنده و تعالی بخش که در آن، وحدانیت به عنوان کیفیتی هویت بخش، معیار و مبنای شخصیت و روح فضا محسوب می شود؛ وحدانیتی که باوجود تکثر و تنوع عناصر شکل می گیرد تا مخاطب چنین فضایی را به فطرت خویش رجعت دهد و نمودی از کمال باطنی اش را در آن باز یابد. مساجد به عنوان نماینده اصلی ساختارهای فیزیکی معماری اسلامی روزگاری نمایشی آشکار از تبلور فضای قدسی در عرصه محیط انسان ساخت بوده اند، درحالی که امروزه متأسفانه به دلیل تسامح و بی توجهی، اغلب، این کیفیت کلیدی و حیاتی شان رنگ باخته و در قالب کالبدهایی صرفاً فیزیکی از پاسخ دهندگی فضایی به نیازهای معنوی مخاطب، بازمانده اند. پژوهش حاضر با هدف بازشناسی مفهوم فضای قدسی و ارزیابی معیارهای آن در تعدادی از مساجد معاصر، به دنبال پاسخ این پرسش است که در مساجد معاصر، معیارها و شاخص های مفهوم فضای قدسی چگونه و به چه میزان حضور دارند؟ روش این تحقیق، از نوع توصیفی- ارزیابی و گردآوری اطلاعات آن بر مبنای مطالعه منابع کتابخانه ای، مشاهده و تحلیل محتوا است. در رابطه با تجربه حسِ فضای قدسی در مسجد، میزان حس فضای قدسی در سه مسجد با یکدیگر متفاوت است. این حس در مسجد امام تهران (شاه سابق) از بقیه مساجد بیشتر است؛ مسجد دانشگاه تهران در وضعیتی بینابین و میانه در مقایسه با دو نمونه دیگر قرار دارد و مسجد الجواد در وضعیتی کاملاً متفاوت، ازلحاظ دلالت های عینی و ذهنی حس فضای قدسی، بسیار ضعیف ارزیابی می شود که عمدتاً معلول نگاه مدرن و حداقلی ای است که در زمان ساخت این بنا موردتوجه قرارگرفته است.
ارزیابی شکل شهر و وابستگی به خودرو در شهر جدید مَرن-لَه-وَله ، پاریس (فرانسه)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نامه معماری و شهرسازی سال سیزدهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۲۹
51 - 71
حوزههای تخصصی:
وابستگی به خودرو یکی از بزرگ ترین چالش های شهرهای امروزی است که پیامدهای منفی بسیاری داشته و برای تدوین راهبردهای کارآمد برای خروج از این وضعیت، سنجش شهرها از این زاویه ضروری است. در پژوهش حاضر، که در دسته پژوهش های کمی و کاربردی قرار دارد، با هدف ارزیابی میزان وابستگی به خودرو، شهر جدید Marne-la-Vallée در شرق پاریس به عنوان نمونه موردی مورد ارزیابی قرار گرفته است. در این پژوهش پس از معرفی این شهر و بررسی ادبیات موضوع، به منظور تبیین شاخص هایی برای ارزیابی وابستگی به خودرو شش بعد متفاوت شناسایی شده اند. این شش بعد شامل پیوستگی/پراکندگی بافت شهری، دسترسی به مراکز شهری، حمل ونقل پایدار، تراکم جمعیتی، خوشه بندی بافت شهری و دسترسی به فضای سبز هستند که در هر یک از این ابعاد پارامترهای متعددی مورد بررسی قرار گرفته و در قالب نمودارهایی ارائه شده اند. پس از بررسی موارد ذکر شده در چهار بخش شهر و با مقایسه آنها با سطح میانگین، نتایج ارائه شده نشان می دهد که در این شهر «وابستگی به خودرو» تابعی از فاصله از مرکز اصلی (پاریس) بوده و با دور شدن از مرکز، این شرایط در پنج بعد از شش بعد مورد بررسی، تشدید شده و تئوری ترکیب مفهومی«سه گونه بافت شهری» پیتر نیومن در آن تأیید می گردد.
ظرفیت های ادراکِ هاپتیکی در هنر ایرانی- اسلامی و کاربرد آن در بیان سینمایی؛ نمونه موردی: فیلمِ «آتش سبز»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال هفدهم مهر ۱۳۹۹ شماره ۸۸
19 - 26
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: در واکنش به سلطه نگره اُپتیکی بر سینما، در سال های اخیر گرایش عمده ای در حوزه مطالعات فیلم پدید آمده که ظرفیت های ادراک جسمانی-لامسه ای را در تجربه سینمایی مورد توجه قرار داده است. این رویکرد تأکید دارد که نگاه کردن هرگز صرفاً امری بصری نیست، بلکه می تواند هاپتیکی، حِسّانی و تن یافته باشد. هاپتیک حس قرابت و نزدیکی، تماس، مشارکت احساسی و ارتباط لامسه ای است. هاپتیک جهت گیری به سوی حسّانیت مندی است، به شکلی که تمام حواس را درگیر می کند، فاصله مندیِ نگاهِ خیره را از بین می برد و واکنش هایی عاطفی را برمی انگیزاند. در نتیجه، در تضاد با پارادایم های غالبِ نظریه فیلمِ مبتنی بر فاصله مندی پرسپکتیوی (بصریت اپتیکی)، بصریت هاپتیکی فراهم کننده بستری نظری برای تحلیل پویاییِ جسمانیِ تجربه تماشای فیلم است. هدف پژوهش: به نظر می رسد پارادایم های ادراکِ هاپتیکی در ذاتِ هنرهای ایرانی- اسلامی وجود دارند، و این ویژگی می تواند پیشنهادهایی تازه در بیان سینمایی به فیلم های ایرانی ارائه دهد. هدفِ این مقاله توضیحِ چگونگی نمودِ بصریتِ هاپتیکی در هنرهای ایرانی- اسلامی و بروز آن در سینمای مبتنی بر این جنس از هنر است. روش پژوهش: مقاله حاضر می کوشد، با بهره گیری از منابع کتابخانه ای و با اتخاذ روش توصیفی- تحلیلی، به تبیین مفهوم ادراکِ هاپتیکی بپردازد و در ادامه، با بررسی نمونه های مطالعاتی، ظرفیت های هاپتیکیِ هنر ایرانی- اسلامی را مورد توجه قرار دهد. نتیجه گیری: این پژوهش نشان می دهد که، با توجه به ویژگی های بصریتِ هاپتیکی در هنر ایرانی- اسلامی، فیلم سازها می توانند از این ویژگی ها به منظور پردازشِ اثر سینمایی خویش استفاده کنند. در اثبات این ادعا، فیلم «آتش سبز» ساخته محمدرضا اصلانی، به عنوان اثری از سینمای ایران که موفق شده است با تمهیدهای سینماییْ ادراک هاپتیکیِ مخاطب را تحریک کند، مورد تحلیل و بررسی قرار می گیرد.
بازتعریف هستی شناختی مکان به مثابه امر شهری-رابطه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال هفدهم آذر ۱۳۹۹ شماره ۹۰
5 - 18
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: کلانشهر معاصر از گذر تحولات گفتمانی و پارادایماتیکِ صورت گرفته در جهان با دو نقشِ گاه متعارض روبه روست: نقش آفرینی در سطح ملی/فراملی و پاسخ گویی به انتظارات سطح محلی. به همین اعتبار و به دلیل کثرت و تنوع ارتباطات میان این دو سطح و سوژه های مختلف ذیل این نقش های دوگانه، تعریف چیستی «مکان» در این کلانشهر، یا به نوعی هستی شناسی مکان، باید دستخوش تغییر شود. آن مفهومی از هستی مکان مد نظر است که بتواند ارتباطات پیچیده مذکور و منازعات محتمل و مستتر در آن را در مقام یک شبه ابژه (مظروف) بر خود هموار کرده و در قامت یک شبه سوژه (ظرف) جرح وتعدیل کند و در خود جای دهد. هدف پژوهش: بازتعریف هستی شناختی مکان به نحوی که فارغ از مرزهای جغرافیایی بتواند در قامت یک لایه واسط تحت عنوان «امر شهری-رابطه ای»، میان این دو سطحِ نقش انگیزی، میانجی گری کند، یعنی مکان در مقام یک شبه ابژه-شبه سوژه.روش پژوهش: پارادایم تحقیق معطوف به الگوواره های بینشی پسا اثبات گرایانه و رهیافت پسا ساختارگرایی است و هستی شناسی مکان به مثابه یک موجودیت شهری-رابطه ای در کلانشهر امروز را دنبال می کند. روش این تحقیق کیفی و نوع آن توسعه ای-اکتشافی است. این تحقیق به واسطه مرور اسناد کتابخانه ای و از طریق توصیف، تحلیل و بسط آرا و رویکردهای نظری، در پی ارائه یک هستی شناختی جدید از مفهوم مکان در کلانشهر امروز است.نتیجه گیری: مکان به عنوان یک شبه ابژه/شبه سوژه باید یک میانجی ارتباط دهنده (امر شهری-رابطه ای) بین دو سطح نقش انگیزی متفاوت باشد تا از این طریق، ارتباطات سوژه های متکثر و بعضاً ناهمگون را انتظام بخشیده و منازعات میان آنها را تعدیل کند. مختصات میانجی گری این لایه واسطِ شهری-رابطه ای چهار حالت طیف گونه را برای سطح مکان بودگی ممکن می کند: نیل به سوی مکان بودگی حداقلی، نیل به سوی مکان بودگی حداکثری، دستیابی به حدی از مکان بودگی، احتمال آشوبناکی و بی نظمی.
بررسی رابطه سرمایه اجتماعی و محیط کالبدی محلات مسکونی با تاکید بر فضاهای باز و عمومی (نمونه موردی: دو محله متعلق به شهر تبریز)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
محلات مسکونی با چالش ها و ناهنجاری هایی در وجه اجتماعی خود روبه رو هستند و طراحان در حوزه معماری و شهرسازی تلاش می کنند با ارجاع به مفاهیمی برآمده از جامعه شناسی، روان شناسی، و ... ، نظیر مفهوم سرمایه اجتماعی، سهمی در ارتقاء محیط اجتماعی و کالبدی محلات داشته باشند. این پژوهش در پی کشف رابطه سرمایه اجتماعی و محیط کالبدی محلات (با تأکید بر فضاهای باز و عمومی) و یافتن مؤلفه ها یا شاخص های کالبدی مؤثر است و به این منظور با ارائه چارچوبی مشخص از سرمایه اجتماعی به بررسی آن در دو نمونه موردی در شهر تبریز که به لحاظ کالبدی با یکدیگر متفاوت هستند؛ می پردازد. در این پژوهش برای نیل به هدف، از روش سه وجهی و ترکیبی از داده های برآمده از پیمایش، مشاهده و ساختار عینی نمونه ها استفاده شده است. بررسی مجموعه داده ها نشان می دهند که میان سرمایه اجتماعی و شاخص های کالبدی فضاهای باز و عمومی رابطه وجود دارد اما شدت رابطه، کمتر از میزان انتظار است و به عبارتی نمی توان انتظار داشت که با تغییر در محیط کالبدی، تغییری متوازن و متعادل در الگوهای رفتاری ساکنان ایجاد شود. فارغ از این نتیجه کلی، رابطه شاخص فضای سبز و معابر پیاده با سرمایه اجتماعی تأیید شد و برای اهمیت پارک محلی و مؤلفه جذابیت در ارتقاء سرمایه اجتماعی نیز شواهدی به دست آمد.
بررسی تطبیقی میزان رضایتمندی از دو الگوی خانه های ویلایی و مجتمع های مسکونی برج (مطالعه موردی: منطقه2 شهر اردبیل)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری و شهرسازی ایران دوره ۱۱ پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۲۰
223 - 239
حوزههای تخصصی:
هدف این مقاله سنجش میزان رضایتمندی ساکنان از محیط مسکونی خود با مقایسه خانه های ویلایی (مستقل) با برج های مسکونی بود که با مورد نمونه شهر اردبیل انجام گرفته است. تحقیق حاضر از لحاظ هدف کاربردی و از لحاظ روش توصیفی- تحلیلی است. داده ها با استفاده از پرسشنامه به صورت نمونه گیری گلوله برفی با 100 نمونه از ساکنان برج های مسکونی و 100 نمونه از ساکنان خانه های ویلایی تکمیل گردید. داده های گردآوری شده در نرم افزار SPSS با استفاده از روش های آماری توصیفی و استنباطی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج حاصل از آزمون t تک نمونه ای میانگین رضایتمندی ساکنان خانه های ویلایی را 2.90، پایین تر از میانگین نظری (3) و میانگین رضایتمندی ساکنان برج های مسکونی را 3.18، بالاتر از میانگین نظری نشان داد. نتایج آزمون t مستقل نشان داد که در متغیر جنیست در مورد رضایتمندی در خانه های ویلایی بین نظرات زن ها و مردان تفاوت معناداری وجود دارد ولی در مجتمع های مسکونی تفاوت معناداری وجود ندارد. در خصوص تاهل نیز تفاوت معنی داری بین این دو نوع خانه ها قابل مشاهده نیست. نتایج حاصل از آزمون تحلیل واریانس یک طرفه نشان داد که متغیرهای تحصیلات، شغل و درآمد در رضایتمندی از برج های مسکونی به لحاظ آماری تفاوت معناداری وجود دارد. نتایج برای متغیرهای سن، تحصیلات، شغل و درآمد در بخش خانه های ویلا ی با رضایتمندی آن ها رابطه معناداری در سطح 95 درصد وجود دارد. به طورکلی، بررسی تطبیقی رضایتمندی از مساکن با الگوی ویلائی و آپارتمان های بلند منطقه 2 شهر اردبیل نشان داد که رضایتمندی از مساکن آپارتمانی بلند شهر در اکثر شاخص ها نسبت به مساکن ویلائی بیشتر است. برج های مسکونی با داشتن امنیت و راحتی، فضاهای عمومی و دسترسی، مدیریت و کنترل از همه مهمتر نزدیکی به کاربری های مهم و دسترسی حمل و نقل عمومی، جزو فضاهای مسکونی مهم و سرزنده شهر محسوب می گردند و برخلاف مسکن سنتی می توانند طیف وسیعی از گروه های اجتماعی از جمله کودکان، بزرگسالان و سالمندان را به خود جلب نماید.
تغییرات اجتماعی خانوار و نقش معنی در تطبیق محیط مسکونی موردپژوهی: اثرگذاری معانی بر تغییرات مسکن عشایری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری و شهرسازی سال دوازدهم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲۷
78 - 59
حوزههای تخصصی:
محیط های مسکونی ایده آل باید با روش زندگی انسان سازگار و همچنین با تغییرات زندگی انسان هماهنگ باشند. مطالعه تغییرات کالبدی چندساله مسکن ایل قشقایی حاکی از این بود که همزمان یا بعد از تغییرات اجتماعی مشخص، خصوصیات محیط مسکن با تغییرات اجتماعی خانوار تطبیق داده شده است. بنابراین، مطالعه نظام مندی برای فهم چرایی و چگونگی این موضوع صورت پذیرفت که نشان می داد معانی نقش مهمی در هدایت تغییرات کالبدی مسکن برای هماهنگی با تغییرات اجتماعی دارند. با توجه به ماهیت مسئله پژوهش از «روش تحقیق کیفی» با «نمونه گیری نظری هدفمند» و «مدل ابزار-غایت» و «نظریه زمینه ای» استفاده شد و تغییرات کالبدی محیط مسکن از طریق عکس برداری، ترسیم نقشه های معماری و دیاگرام انتظام قرارگاه های رفتاری و انجام مصاحبه نیمه ساختار یافته مستند گردید. یافته های اصلی برآیند سلسله پیامد- معنی تغییرات انتظام فضایی در یوردهای ایل قشقایی نشان می دهد عامل معنایی «جایگاه اجتماعی» منشأ مهم تغییراتی است که برای «نمایش سلسله مراتب جدید جایگاه اجتماعی خانوار»، یا «ایجاد جایگاه اجتماعی جدید»، یا «نمایش جایگاه اجتماعی خانوار» صورت می گیرد و باعث رعایت الگوهای فرهنگی می گردد. نتایج پژوهش بیان می نماید که خصوصیات محیط مسکن به طور پیوسته برای پاسخگویی معانی، مورد ارزیابی قرار می گیرند و مطابق با تغییرات اجتماعی خانوار تغییر می یابند.
تجربه پیاده راه سازی در مرکز تاریخی ش هر؛ نمونه مورد مطالعه: میدان مرکزی شهر ترابزون، ترکیه
حوزههای تخصصی:
مراکز شهری بخصوص مراکز تاریخی شهر به دلیل بافت و مورفولوژی خاص خود و حضور بیش از اندازه سواره شهرها و شهروندان را با مشکلات عدیده اقتصادی-اجتماعی و فیزیکی و زیست محیطی مواجه کرده است، از مهمترین راهکارها برای حل این مشکلات محدود کردن حضور سواره در مراکز شهری با اجرا پروژه های پیاده محور و ارتقاء حضور پیاده ها می باشد.این پژوهش به بررسی پروژه پیاده راه شهر ترابزون ترکیه پرداخته است، این تحقیق به روش توصیفی-تحلیلی انجام شده و روش جمع آوری اطلاعات میدانی است، میدان مرکزی شهر ترابزون باتوجه به وجود امکانات مختلف که می تواند حداقل نیاز های شهروندان را در مرکز شهر برطرف کند توانسته است در جذب پیاده ها نقش مهمی داشته باشد.
مدل تاثیر عوامل غیرفیزیکی بر آسایش فیزیکی انسان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقش جهان سال دهم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲
95-108
حوزههای تخصصی:
بیان مساله: آسایش انسان در یک فضا، شامل آسایش جسمی و فیزیکی، رفتاری و روانی، روحی و ذهنی او می شود. عوامل متعددی در تعیین آسایش فیزیکی انسان، دخیل هستند که آسایش نوری، حرارتی و صوتی سه مورد از این عوامل اند. معمولاً در تحقیقاتی که در حوزه آسایش فیزیکی انسان انجام می شوند، با اندازه گیری فاکتورهای فیزیکی، سعی در پیش بینی آسایش ادراک شده توسط انسان دارند؛ در حالی که عوامل دیگری نیز بر آسایش انسان در یک فضا موثرند. اهداف: هدف این تحقیق، تعیین عوامل غیرفیزیکی موثر بر آسایش فیزیکی انسان و همچنین دستیابی به مدل آسایش فیزیکی انسان تحت تاثیر عوامل غیرفیزیکی است. روش ها: در این مقاله به روش تحلیل اسناد کتابخانه ای، به بررسی تحقیقات و پژوهش های انجام شده در زمینه عوامل غیرفیزیکی موثر بر آسایش فیزیکی انسان پرداخته شده است؛ به این صورت که روش های ارزیابی آسایش فیزیکی کاربران یک فضا، عوامل موثر بر آن، محل انجام این تحقیقات، و نتایج حاصل از آنها، دسته بندی و تحلیل شده است. در این تحقیق، از بین عوامل موثر بر آسایش فیزیکی انسان، سه عامل آسایش نوری، حرارتی و صوتی، مطالعه شدند. روش تحلیل به شیوه آماری و با تبیین نمودارهای مدل سازی و تعیین روند گرایش جهت یابی شده در تحقیقات پیشین بوده است. یافته ها و نتایج: یافته های این تحقیق نشان داد که آسایش فیزیکی انسان در یک فضا را نمی توان تنها با تکیه بر معیارهای فیزیکی که معمولاً در شاخص های مرتبط با آسایش به کار می روند، پیش بینی کرد.
محله های محصور: پیدایش، گسترش، گونه ها و پیامدها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری و شهرسازی ایران دوره ۱۱ بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۱۹
249 - 267
حوزههای تخصصی:
از چهار دهه پیش تاکنون، ظهور و گسترش محله های مسکونی برنامه ریزی شده با محدوده های سخت و قابل کنترل، به نام محله های محصور، توجه نظریه پردازان و پژوهشگران حوزه های مختلف را به خود جلب کرده است. رشد روزافزون محله های محصور، شکل جدیدی از سکونت را نشان می دهد و موجب انجام پژوهش های فراوانی در مورد چرایی و چگونگی پیدایش و گسترش آن ها شده است. علی رغم گسترش مسکن سازی محصور از دهه 1340 شمسی در ایران، مطالعات بسیار اندکی درباره آن ها انجام شده است. مقاله حاضر با هدف انجام یک مرورِ تحلیلی بر روی تئوری ها و نتایج پژوهش های تجربی انجام شده، درصدد بازنگری و تحلیل تعاریف، گونه ها و دلایل گسترش محله های محصور و پیامدهای مثبت و منفی آن هاست. نتایج این پژوهش می تواند به طراحان و سیاست گذاران حوزه مسکن کمک کند تا ضمن بازشناسی محله های محصور به عنوان یک گونه جدید از مسکن سازی، از میزان پیامدهای منفی آن ها کاسته و بر پیامدهای مثبت آن ها بیافزایند.