فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۱۶۱ تا ۲٬۱۸۰ مورد از کل ۷٬۶۵۵ مورد.
منبع:
مسکن و محیط روستا دوره ۴۰ تابستان ۱۴۰۰ شماره ۱۷۴
۷۲-۵۷
حوزههای تخصصی:
معماری خانه های روستای قلعه نو در سیستان هم پاسخی درخور به شیب بستر روستا داده و هم با ملاحظه ی اقلیم به فرهنگ پرداخته است. پرسش اصلی پژوهش این است که آیا درون گرایی به صرف سازگاری با اقلیم است یا برکنار از جبر اقلیمی، عوامل فرهنگی هم در کار است. هدف اصلی از پژوهش حاضر، تحلیل فضا در معماری بومی جهت نشان دادن مؤلفه های درون گرایی روستای قلعه نو است. این پژوهش ماهیتی بنیادی دارد، در روش کیفی است و رویکرد توصیفی و تفسیری برای تبیین موضوع اتخاذ شده است. گونه شناسی مسکن خانه ها را در 8 تیپ قرار می دهد که وجه مشترک آن ها وجود میانسرا است. پس از معرفی و تحلیل عناصر و اجزاء خانه های روستای قلعه نو، آرایش فضایی خانه ها با بهره گیری از گراف جهت نشان دادن چگونگی چیدمان فضاها و نحوه ارتباط آن ها با یکدیگر واکاوی شده است. با توجه به خطی بودن و توزیع نرمال داده های آماری، بررسی همبستگی با استفاده از ضریب پیرسون انجام شده است. مقدار ضریب به دست آمده در دو مورد نشان از آن دارد که نخست تعداد میانسرا با درون گرایی همبسته است و در مورد دوم میان تعداد فضاها با درون گرایی همبستگی وجود دارد. بررسی های در مورد روستای قلعه نو، ویژگی های عمده ای را درباره معماری بومی آن نشان می دهد که هیچ فضایی پنجره ای گشوده به فضای عمومی بیرون ندارد، کولک و سورک که دیدبند هستند جانشین پنجره به فضای عمومی بیرون شده اند، فضاهایی مانند هشتی و خم به عنوان مفصل درون و بیرون به ایفای نقش پرداخته اند، حیاط یا میانسرا نقش پررنگی دارد و گاه یک خانه پنج میانسرا دارد و اینکه در و پنجره ی اتاق ها به میانسرا گشوده می شود. نتایج این پژوهش نشان می دهد که علاوه بر اینکه معماری بومی قلعه نو درون گراست، تأثیر وزنی عوامل فرهنگی در درون گرایی بیش از عوامل اقلیمی است. علاوه براین عامل تمایز اصلی معماری بومی قلعه نو از دیگر معماری های واقع بر شیب وجود میانسرا و تعداد آن است.
تدوین مدل سنجش کیفیت ادراک شده از مقصد گردشگری تهران از دیدگاه گردشگران بین المللی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
برنامه ریزی توسعه شهری و منطقه ای سال ششم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۱۹
137 - 164
حوزههای تخصصی:
یکی از مؤلفه های مؤثر بر رشد مقاصد گردشگری کیفیت ادراک شده از برند مقصد است که می تواند زمینه جذب گردشگران را فراهم آورد. لذا پژوهش حاضر به تدوین چارچوب جامعی برای سنجش ابعاد کیفیت ادراک شده و رتبه بندی آن ها در مقاصد گردشگری پرداخته است. پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر روش توصیفی-پیمایشی است. جامعه آماری این پژوهش شامل گردشگران خارجی سفرکرده به تهران در تابستان 1398 خورشیدی است که از این جامعه نمونه ای به حجم 265 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب گردید. برای گردآوری داده های پژوهش از پرسشنامه ای محقق ساخته استفاده شد. برای تجزیه وتحلیل داده ها نیز از نرم افزار SPSS استفاده شده است. یافته های پژوهش نشان می دهد که مطابق تحلیل عاملی کیفیت ادراک شده از مقصد گردشگری از شش بعد تشکیل شده است که بر طبق آزمون رتبه بندی فریدمن به ترتیب عبارتند از: کیفیت ادراک شده از روابط انسانی، کیفیت ادراک شده از جاذبه های گردشگری، کیفیت ادراک شده از جاذبه های دیداری گردشگری، کیفیت ادراک شده از مدیریت مقصد گردشگری، کیفیت ادراک شده از تسهیلات فیزیکی و کیفیت ادراک شده از استانداردهای بهداشتی مقصد.
تحلیل و رتبه بندی عوامل موثر بر اقلیم و ارائه راهکار توسط نرم افزار تحلیلی اقلیمی Climate Consultant؛ مطالعه موردی: استان تهران
حوزههای تخصصی:
اهداف: این پژوهش به شناسایی نقش طراحی پایدار در حفاظت از محیط زیست، کنترل و کاهش مصرف انرژی، توجه به انرژی های تجدید پذیر، امکان بهره وری و کاربردهای آن ها و در نهایت نقش معمار و معماری در راستای توسعه پایدار پرداخته است. اهداف اصلی این پژوهش در دو راستای کلی «بررسی امکان تامین آسایش انسان با حداقل مصرف انرژی و کاهش آسیب به محیط زیست» و «انتخاب الگوی صحیح و ارائه پیشنهاداتی در زمینه ی طراحی اقلیمی» طبقه بندی می شوند.روش ها: این پژوهش بر آن است که با توجه به پدیده ی تغییر اقلیم و گرم شدن زمین، با به کار گیری مولفه های اقلیمی مربوط به آمار سال های اخیر و با استفاده از نرم افزار تحلیلی اقلیمی و مدل آسایش حرارتی اشری 55 به بررسی تغییرات اقلیمی در یک بازه ی زمانی حدود 30 ساله، پرداخته و مشخص می کند که راهکارهای اقلیمی قبلی تا چه اندازه قابلیت استناد و استفاده در ساختمان را دارد.یافته ها: در این پژوهش شهر تهران به عنوان مطالعه موردی، انتخاب و اهم نتایج نشان می دهد که تعداد ماه هایی که شرایط آسایش در آن برقرار بوده، کمتر شده و ماه هایی که نیاز به تدابیر گرمایشی و سرمایشی دارند به بیشترین میزان خود رسیده است. مسائل اقلیمی، امکانات و راهکارهایی توسط نرم افزار تحلیلی اقلیمی شناسایی و گردآوری شده است تا در طی انجام بررسی های توصیفی، تحلیلی، کمی و کیفی، ویژگی های عناصر شاکله که در هر یک از دو حوزه واکاوی شده؛ و آن دسته از داده هایی که اعتبار و روایی آن ها اثبات گشته، به منظور ارائه راهکارهایی در جهت طراحی همساز با اقلیم، با هدف افزایش سطح آسایش ارائه گردد.نتیجه گیری: وجود شرایط آسایش از نظر دما و رطوبت، تراکم مناسب خاک و قابلیت بهره گیری از انرژی زمین گرمایی، خاک نسبتا غنی و امکان استفاده از گونه های متنوع گیاهی، امکان بهره گیری مناسب از نور آفتاب و وزش باد مطلوب از جبهه شمال غربی در تابستان را می توان در حیطه امکانات شرایط اقلیمی شهر تهران و عواملی چون گرما و خشکی هوا در تابستان، وزش بادهای سرد در زمستان و بادهای گرم در تابستان، میزان کم بارش نزولات آسمانی و سرمای هوا در زمستان را می توان جزو محدودیت ها دانست.
مدل یابی فرآیند ایده پردازی در آموزش طراحی معماری با رویکرد نشانه شناختی (نمونه موردی: طراحی مسکن)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از آسیب های معماری معاصر ایران تضعیف هویت و مولفه های آن مانند حس تعلق به مکان است که در نتیجه کم توجهی به ابعاد معناشناختی و خوانش اثر در ایده پردازی طراحی و آموزش ایجاد می شود.نشانه ها به عنوان شاخص ترین عوامل معنایی و موثر بر خوانش، می توانند عاملی تاثیرگذار در ارتقای حس مکان و هویت از طریق ارتباط با مخاطب باشند. این درحالی است که امروزه غالباً کپی برداری از نمونه ها، روش اصلی ایده پردازی در سطوح آموزشی است که به بی هویتی منجر خواهد شد. پیشینه پژوهش عمدتاً بر تحقیقاتی اشاره دارد که بر الگوهای طراحی، ادبیات موضوع نشانه و عوامل موثر بر خوانش و نیز منابع برداشت ایده و بررسی جایگاه آن در فرآیند طراحی تمرکز یافته اند و در این میان خلا رویکرد معنامحوری در ایده پردازی محسوس است. سوالات تحقیق بر چیستی عوامل موثر بر فرآیند ایده پردازی و نیز چگونگی روابط میان آن ها در جریان آموزش معنامحور طراحی از دیدگاه نشانه شناختی اشاره دارد. پژوهش در راستای دست یابی به هدف اصلاح فرآیندهای آموزش طراحی در مرحله ایده پردازی با بهره گیری از اصول نشانه شناسی در ساحت خوانش مخاطب، به تحلیل مسیر، تحلیل عامل و سپس مدل یابی می پردازد. از آن جا که بهره گیری از مبانی نشانه شناسی مستلزم توجه به عوامل «انسانی»، «زمانی» و «مکانی»ِ موثر بر تصورات ذهنی است، بر این اساس و از طریق روش های تحقیق کیفی درکنار روش های پیمایشی و همبستگی، مهم ترین مولفه های موثر بر فرآیند ایده پردازی "تحلیل پژوهش محور"، "ابعاد زیبایی شناختی"، "ابعاد روان شناختی"، "ارزیابی خوانش محور جمعی نشانه ها" شناسایی شد و مدل پیشنهادی، به صورت فرآیند چرخه ای با محوریت ارزیابی ادراک مخاطبان معرفی گردید.
ریخت شناسی معماری معنامحور با استفاده از روش چیدمان فضا مطالعه موردی: مسجد علی اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال هجدهم خرداد ۱۴۰۰ شماره ۹۶
29 - 44
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: معنای یک مکان عاملی است که باعث تمایز آن مکان خاص از سایر مکان ها و فضاها می شود. معنای مکان از دو حیث قابل بررسی است: بعد ذهنی و عینی یا فیزیکی. هدف از پژوهش پیش رو تبیین کردن معنا در معماری بناهای شاخص مذهبی دوره صفویه اصفهان، با استفاده از تحلیل ویژگی های کالبدی و فیزیکی فضای معماری آنهاست. اهداف پژوهش: پژوهش حاضر به دنبال پاسخ به این پرسش محوری است که کدام یک از فضاهای مسجد از بعد فیزیکی و کالبدی معنادهی بیشتری دارد و دلیل معناداری فضاهای مسجد چیست؟ به همین منظور از میان ادوار تاریخی، دوره صفویه که واجد ارزش های معناگرایانه بوده و از میان بناهای مذهبی، مسجد علی اصفهان که جهت اقامه نماز مورد استفاده قرار می گیرد به عنوان نمونه موردی انتخاب شد. روش پژوهش: روش تحقیق در پژوهش حاضر از نوع توصیفی-تحلیلی است. روش تحلیل آن نیز با استفاده از روش چیدمان فضا، تحلیل مصاحبه ها توسط نرم افزار «پروتژه» و تحلیل آماری توسط نرم افزار «Spss22» و آنالیز مؤلفه های ریخت شناسی معماری مانند هم پیوندی، نفوذپذیری، گوناگونی، خوانایی، شفافیت، مقیاس و تناسب، انعطاف پذیری و وحدت فضایی در فضاهای مختلف مسجد علی است. نتیجه گیری: پس از آنالیز نقشه ها توسط نرم افزار «دپس مپ»، توزیع و تحلیل پرسشنامه و مصاحبه در میان جامعه آماری مورد نظر، این نتیجه حاصل شد که حیاط با توجه به موقعیت استقرار مابین سایر فضاها و ایجاد ارتباط و دسترسی به آنها، علاوه بر داشتن شفافیت و تداوم دید بصری، دارای میزان بالاتری از هم پیوندی است. کاربران مسجد علی از میان فضاهای مسجد، حیاط را واجد آن دسته از مؤلفه های فیزیکی دانسته اند که به واسطه آن مؤلفه ها فضا را معنادار می نامند. از دستاوردهای این پژوهش می توان در طراحی معماری معنامحور با توجه به مؤلفه های فیزیکی آن و در طراحی مساجد جدید با توجه به الزامات و نیازهای جدید بهره جست.
بررسی تأثیر طراحی داخلی بیمارستان ها بر بهبود سلامت روان بیماران
حوزههای تخصصی:
طراحی و معماری مراکز درمانی به عنوان یک ضرورت در روند درمان مطرح می شود. همچنین بر اساس چنین پژوهش هایی می توان الگویی مناسب جهت طراحی مراکز درمانی بر مبنای انعطاف پذیری بالا، صمیمیت و آرامش ارائه نمود که تضمین کننده تسریع روند درمان بیماران و ارتقای سلامتی افراد جامعه خواهد بود. عناصر کالبدی محیط بر رفتار انسان در محیط تأثیرگذار می باشند که این عناصر در محیط های بیمارستانی اهمیت بیشتری دارند. عناصری از محیط ساخته شده که می تواند حس کنترل و رفاه بیمار را بهبود بخشد، تمرکز مطالعه خواهد بود. هدف از انجام پژوهش حاضر، بررسی تأثیر نور، صدا، رنگ، مبلمان و دیگر عناصر تأثیرگذار در طراحی داخلی بیمارستان ها بر سلامت روان بیماران بود. روش تحقیق بکار گرفته در این نوشتار مبتنی بر مطالعات کتابخانه ای است و رویکردی توصیفی دارد. نتایج نشان می دهد با بهره گیری از معماری داخلی فضاهای درمانی و توجه به محیط کالبدی می توان به خلق فضاهایی مناسب و واجد ارزش فضایی پرداخت تا استرس و اضطراب بیماران را که ناشی از حضور در مراکز درمانی و یا بیماری است؛ کاهش داد و بر سلامت روان افراد تأثیر مثبت گذاشت و در جهت ارتقای سلامتی افراد که مهم ترین هدف بیمارستان ها است گام برداشت.
پی جویی معماری کریم طاهرزاده بهزاد در تاریخ و کالبد دبیرستانی در شهر قزوین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اسناد تاریخی نشان می دهد در دهه اول قرن چهاردهم هجری شمسی، کریم طاهرزاده بهزاد از معماران نامدار و پرکار نسل اول دوره معماری معاصر، دو مدرسه در شهر قزوین طراحی کرده که یکی از آن ها، دبیرستان پسرانه بود. سیر تاریخی پیدایش بنای این دبیرستان، سبب شکل گیری این فرض شد که احتمال دارد بنای یادشده همان ساختمان «دبیرستان محمدرضاشاه پهلوی» باشد که امروزه قسمتی از آن در خیابان هلال احمر قزوین باقی مانده است؛ بنابراین تلاش شد با مطالعه مستندات تاریخی و تطبیق الگوی طراحی مدارس طاهرزاده بهزاد با کیفیت کالبدی ساختمان یادشده، درستی یا نادرستی فرض تحقیق ارزیابی شود. هدف از پژوهش حاضر، شناخت دبیرستان مورد نظر به مثابه یکی از آثار معماری معاصر قزوین و بررسی احتمال طراحیِ آن به دست کریم طاهرزاده بهزاد است. برای نیل به این هدف، در فرایند پژوهشی تاریخی با رویکردی توصیفی تفسیری، رهیافتی تاریخ نگارانه و معمارانه و بر بنیان پارادایم تفسیرگرایی برای تاریخ نگاری تطبیقیِ ساختمان دبیرستان تلاش شد. روش گردآوری شواهد نیز میدانی و آرشیوکتابخانه ای است. نتایج این پژوهش که در دو بخشِ اصلیِ معرفی و شناخت دبیرستان، و بررسی انتساب طرح بر مبنای اخبار و معماری تدوین شده است، نشان می دهد اگرچه تحولات کالبدی پی درپی سبب مخدوش شدن اصالت بنا شده و به نظر می رسد بنای ساخته شده با طرح اولیه آن تفاوت هایی دارد، میان مدارس طراحی شده به دست طاهرزاده بهزاد در قزوین و ساختمانِ موضوع این پژوهش، پیوند زمانی دیده می شود؛ به علاوه، رابطه معناداری میان الگوی طراحی مدارس طاهرزاده بهزاد و کالبد دبیرستان یادشده وجود دارد؛ بر این اساس، احتمال ایفای نقش طاهرزاده بهزاد در طراحی دبیرستان قوّت می یابد.
بررسی و تبیین چگونگی تأثیر ساماندهی فضایی بر شکل گیری الگوهای معماری مسجد مدرسه های دوره قاجار در تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از بناهایی که پس از اسلام اهمیت ویژه ای پیدا کرد، مدارس می باشد. این گونه فضایی از دوره سلجوقی با نظامیه ها آغاز و پس از طی مراحل تکامل خود، در دوره قاجار به شکل مسجد مدرسه ها گسترش یافت. با ورود مدرنیته به ایران و تحول نوع آموزش، کاربرد این گونه فضایی محدودتر شده و مدارس مدرن، شکل دیگری به خود گرفتند.با توجه به ویژگیهای مسجد مدرسه ها و اهمیت کالبدی کارکردی و مفهومی آنها در ایران اسلامی، در این مقاله تلاش شده با بررسی مهمترین مسجد مدرسه های دوره قاجار، به تحلیل نمونه های شهر تبریز پرداخته شود. در این تحقیق که به روش توصیفی - تحلیلی و تاریخی و با مطالعات کتابخانه ای و میدانی به انجام رسیده است، بررسی ویژگیهای فضایی مسجد مدرسه های شهر تبریز در دوره قاجار و مقایسه آن با خصوصیات سایر مسجد مدرسه ها، به عنوان الگوهای معماری مدارس این دوران، انجام شده تا به پرسش درباره ساختار و ویژگیهای فضایی و تأثیرات نوع ساماندهی فضاها در پیدایش الگوها، پاسخ داده شود. نتایج نشان داد که علیرغم وجود شباهت در خصوصیات فضایی اصلی، نمونه های مطالعاتی، تفاوتهای ماهوی با الگوهای مسجد مدرسه های این دوران دارد و معماران این بناها تلاش نموده اند با بهره گیری از ساختارهای اصلی، با انجام تغییراتی مناسب ترین پاسخ را به شرایط محیطی منطقه دهند.
تأثیر حس تعلق به مکان ساکنان بر نمای بناهای مسکونی محلات مجاور مادی های اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری و شهرسازی ایران دوره ۱۲ پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲۲
119 - 136
حوزههای تخصصی:
حاشیه مادی ها، مرز رویارویی انسان و طبیعت، قابل ترکیب با عناصر معماری و موثر بر طراحی سیما و منظر محلات شهری است. امروزه توسعه جوامع انسانی بر سکونت مردم بی تاثیر نبوده، چنانچه تغییر شیوه زندگی و آپارتمان نشینی، باعث ایجاد فاصله بین طبیعت مادی ها و ساکنان گشته است. ساکنان به عنوان گروه های جمعیتی جدید به محلات وارد شدند. استقرار در منازل آپارتمانی باعث قطع ارتباط با طبیعت شد و این عدم ارتباط بر ضعف حس تعلق مکان آنان افزود. به این ترتیب بناهای مسکونی جدید بدون توجه به بناهای پیرامون خود و بر اساس سلیقه های شخصی شکل گرفت و سیمای محلات از آشفتگی و نابسامانی ناشی از عدم هماهنگی در ترکیب عناصر نما متأثرشد. این پژوهش با هدف بررسی نحوه و چگونگی تأثیر حس تعلق بر مؤلفه های نمای محلات مسکونی، در مجاورت طبیعت مادی ها از دیدگاه ساکنان، به دنبال پاسخگویی به این سوال است که تأثیر حس تعلق مکان بر ویژگی های نمای محلات مسکونی مجاور مادی های اصفهان از دید ساکنان چیست؟ پژوهش از نظر جمع آوری اطلاعات، پژوهش میدانی و از نظر مسیر اجرا از نوع پژوهش های ترکیبی متوالی با پارادایم پراگماتیسم است. داده های کیفی با استفاده از مشاهدات مستقیم، مطالعه اسنادی و مصاحبه با متخصصین، گردآوری و تحلیل محتوای مضمون (تماتیک) انجام شد، سپس داده های کمی در بستری پیمایشی به روش تهیه پرسشنامه از ساکنان محلات مسکونی مجاور مادی ها گردآوری و توسط نرم افزار Spss و Amos تحلیل شد و تحلیل ها یکجا مورد تفسیر قرارگرفت. نتایج مطالعات نشان داد که حس تعلق و مادی ها بر نما تأثیر معنادار دارند. از دیدگاه ساکنان، حس تعلق بیشترین تأثیر را به ترتیب بر مؤلفه ی فرم و اندازه ، سپس بر اجزای نما و در درجه سوم بر مؤلفه مصالح دارد و مولفه های مادی ، به ترتیب با خاطره انگیزی، خوانایی، آرامش و آسایش اقلیمی و منحصر به فرد بودن باعث افزایش تأثیر طبیعت موجود بر نما شده اند. بنابراین توجه به زیر ساخت سبز مادی های اصفهان و جلب مشارکت ساکنان تحت تأثیر حس تعلق آن ها، ارتقای شاخص های کالبدی نمای بناهای مسکونی مجاور مادی ها را به همراه خواهد داشت.محاسبه گردید.
دستیابی به الگوی ساخت مسکن وتراکم متناسب با رویکرد حفاظت آب در مقایسه دواقلیم کم بارش وپربارش(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری اقلیم گرم و خشک سال نهم پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۱۴
203 - 223
حوزههای تخصصی:
با توجه به کمبود آب قابل شرب و هم چنین افزایش میزان تقاضا از منابع آب به دلیل رشد جمعیت، بسیاری از شهرهای ایران، در تامین آب با دشواری هایی روبرو هستند. استراتژی های حفاظت آب که شامل جمع آوری آب، احیا آب، مدیریت آب و ذخیره سازی آب برای مصارف شرب و غیر شرب است، راه های عملی در کاهش بحران فرآینده تامین آب برای شهروندان می دهد. لازم است الگوی ساخت مسکن وتراکم به لحاظ حفاظت آب نیز بهینه باشد. در این مقاله نمونه هایی بر اساس الگوهای ساخت مسکن پیشنهادی طرح جامع یزد در اقلیم کم بارش و سپس دو نمونه نیز در شهر های ساری و گرگان به عنوان مناطق پربارش انتخاب شد و به روش کمی، میزان ذخیره سازی آب باران و احیاء آب خاکستری محاسبه گردید. نتیجه ارزیابی ها نشان می دهد که در شهری مانند یزد ، حدود 57 درصد و در شهرهای پر بارش حدود 70 درصد تقاضا برای آب کاهش می یابد. در شهرهایی با بارش مناسب به دلیل هزینه احیاء آب می توان با تاکید بر راهبرد جمع آوری آب باران به رویکرد حفاظت آب رسید. به عنوان مثال در گرگان 13/12 درصد و در ساری 15/61 درصد نیاز سالانه آب ساکنین از بارش قابل تامین است. در شهر یزد که حجم آب باران استحصالی کمتر از یک درصد مصرف و قابل توجه نبوده، استراتژی احیاء آب کاراتر است؛ لذا رویکرد حفاظت آب به منظور کاهش هزینه های احیاء آب، افزایش نفر در هکتار و ایجاد تراکم بیشتر ساختمانی می باشد و الگوی مناسب ساخت مسکن ایجاد کاربری ذخیره سازی آب در طراحی مسکن شامل تغییر ترکیب فضاهای مسکن، ایجاد خانه های راست گوشه جهت ایجاد تراکم بیشتر، طرح سکونت گاه ها به صورت مجتمع و متمرکز است. لازم است سیاست های طرح های جامع مسکن یزد که سبب کاهش تراکم از127 نفر در هکتارسال 1335 به 32/8 نفر در هکتار در سال 1395 شد، بازنگری شود. الگوی مناسب ساخت مسکن وتراکم در شهرهای گرگان و ساری برخلاف شهر یزد طراحی سکونت گاه ها به صورت غیر متمرکز و کاهش تراکم نسبی جمعیت و نفر در هکتار و افزایش سرانه زمین می باشد.
بررسی و تحلیل مشخصه های کالبدی-عملکردی در مسکن روستایی (نمونه موردی: روستای گرمن شاهرود)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری اقلیم گرم و خشک سال نهم پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۱۴
223 - 241
حوزههای تخصصی:
مسکن روستایی به خصوص در گذشته نمادی از هویت و بیانگر ساختارهای اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و اقلیمی این مرز و بوم بوده است. اما امروزه تحولات گسترده ای در معماری مسکن روستایی ایجاد شده است، به نحوی که اکثر خانه های روستایی جدید متناسب با شرایط بستر اقلیمی، زیستی و سبک زندگی روستایی نیستند. در این میان معماری مسکن روستایی قدیم واجد شاخص های ارزنده ای است که می تواند پس از شناسایی و تحلیل، در مسکن جدید مورد بهره برداری قرار گیرد. از این رو هدف اصلی پژوهش حاضر، بررسی و تحلیل مشخصه های کالبدی-عملکردی در مسکن روستایی است. این پژوهش از لحاظ هدف کاربردی و از لحاظ روش توصیفی-تحلیلی است. بدین منظور پس از مطالعه منابع کتابخانه ای در حوزه مسکن روستایی، ابتدا عوامل موثر در شکل گیری مسکن روستایی مشخص شده و سپس به وسیله مطالعات میدانی، روستای گرمن شاهرود به عنوان نمونه مطالعاتی مورد بررسی قرار گرفته است. در ادامه پنج نمونه شاخص مسکن روستای گرمن معرفی شده و سپس مشخصه های کالبدی-عملکردی در ریزفضاها و اجزای معماری این نمونه ها تحلیل گردیده است. نتایج پژوهش نشان می دهد عوامل اجتماعی-فرهنگی، اقتصادی-معیشتی و محیطی-اقلیمی در شکل گیری مسکن روستایی موثر است. در روستای گرمن، عوامل اجتماعی-فرهنگی در باور فرهنگی مردم و گرایش آنها به ساده زیستی، موثر بوده و سبب شده، فرم کلی و نمای خانه ها ساده شکل بگیرد. همچنین به دلیل اعتقاد مردم به محرمیت، سلسله مراتب عمومی، نیمه عمومی و خصوصی از طریق تعریف دالان ورودی و یا تعریف مجزای بخش بیرونی و اندرونی ایجاد شده است. عوامل اقتصادی-معیشتی در مساحت و تعداد ریزفضاهای توده، حیاط و ورودی تاثیرگذار بوده و در حوزه معیشتی، قف خانه (اتاق قرارگیری چرخ نخ ریسی) از ریزفضاهای خاص مسکن روستای گرمن بوده است. همچنین عوامل محیطی-اقلیمی نیز در انتخاب مصالح بوم آورد، جهت گیری بنا و میزان بازشوها موثر بوده است. در نهایت با تحلیل نمونه های شاخص مسکن روستای گرمن، توصیه های طراحی، در قالب چارچوبی کالبدی-عملکردی تبیین گردید که با محیط اقلیمی روستا و نظام اجتماعی و اقتصادی روستاییان هماهنگ بوده و می تواند پایه طراحی مسکن معاصر در روستای گرمن باشد. همچنین این شیوه تحلیل در مشخصه های کالبدی-فضایی مسکن روستایی، می تواند با تبیین توصیه های طراحی، در ساخت و سازهای جدید روستاهای دیگر نیز مورد استفاده قرار گیرد.
Sense of Satisfaction: How Physical Elements of His torical Texture Walls Could Affect Residents’ Satisfaction in the Neighborhoods?(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Architecture and Urban Development, Volume ۱۱, Issue ۲ - Serial Number ۴۰, Spring ۲۰۲۱
41 - 52
حوزههای تخصصی:
The s tudy endeavors to identify and analyze the relationship between physical elements in his torical texture walls in the Qajar, Pahlavi, and contemporary periods; and classify the factors affecting the resident's sense of satisfaction in these neighborhoods. The research method is consis ts of both correlation in the firs t part and descriptive-analytical technique in the second part. In this regard, the criteria and indicators of physical factors in the context and neighborhood wall include the scale of proportions and height, entrances and portals, windows, and context and ornoments in the walls of residential, commercial, and cultural facades have specified. This Physical indicators consis t of relationships and organization, specific locations, and local services. In continue, a significant relationship and correlation between the desired variables were identified. Indicators were evaluated in three different textures in the his torical periods. The positive and negative points of each period were dis tinguished, and the privilege parameters of each neighborhood were examined. Then the general s tructure was explained and drawn to develop the context and body of the neighborhood walls. The results show that people are more inclined to live in neighborhoods with the same height scale and proportions and similar ornoments and appropriate to their specific use. People also tend to live in residential buildings with high-end entrances amids t large windows covered with curtains and wrought iron.
تبیین روشی جهت سنجش و افزایش میزان تاب آوری شهری به تغییرات اقلیمی بر پایه اصول اکولوژی سیمای سرزمین در مقیاس محله شهری (مطالعه موردی: محله یوسف آباد تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هویت شهر سال ۱۵ تابستان ۱۴۰۰ شماره ۴۶
69 - 84
حوزههای تخصصی:
تاب آوری اقلیمی، به تاب آوری شهرها به تغییرات اقلیمی گویند. نقش زیرساخت های سبز شهری به عنوان یکی از عوامل ایجاد سازگاری با تغییرات اقلیمی برای بهبود تاب آوری اقلیمی در شهرها محرز شده است. این سؤال مطرح است که «چگونه و بر اساس کدام ویژگی های زیرساخت های سبز می توان وضعیت تاب آوری اقلیمی را در یک شهر مورد ارزیابی و تحلیل قرار داد؟». درنتیجه، از اصول و تئوری های اکولوژی سیمای سرزمین و برقراری ارتباط بین این اصول با زیرساخت های سبز در شهرها، استفاده شد. ارتباط برقرارشده در محله یوسف آباد شهر تهران با استفاده از عکس هوایی، بازدید میدانی و تهیه نقشه های پایه و تحلیلی با نرم افزار GIS، به صورت کیفی مورد آزمایش قرار گرفتند و فاکتورهای مؤثر در سنجش و ارزیابی میزان تاب آوری اقلیمی در شهرها با استفاده از زیرساخت های سبز شهری و بر پایه علم اکولوژی منظر به دست آمد.
توسعه چهارچوب مفهومی استفاده مجدد سازگار در حفاظت از بناهای میراثی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با گذر زمان، برخی از بناهای میراثی عملکرد اصلی خود را به دلایل مختلف از دست می دهند و نیاز است برای بقای آن ها تغییراتی در کاربری اصلی شان صورت گیرد. امروزه استفاده مجدد سازگار از بناهای میراثی به دلیل داشتن منافع گوناگون برای بنا و جامعه، راهبردی پایدار برای حفاظت از ارزش ها شناخته می شود. این امر می تواند بناهای میراثی را به مکان هایی دست یافتنی و کاربردی تبدیل کند؛ همچنین می تواند به طور مستقیم از طریق تأثیر پروژه بر کیفیت محیطی منطقه یا به صورت غیرمستقیم به عنوان کاتالیزور برای ارتقای شهری، به بهبود ویژگی های مناطق اطراف کمک کند. با وجود این، انعطاف پذیری رویکردهای استفاده مجدد سازگار، تعیین شاخص هایی که ضمن حفاظت از ارزش ها و منزلت فرهنگی بناهای میراثی بتواند نیازها و تغییرات معاصر را از طریق کاربری جدید برآورده کند، ضروری می سازد. مقاله حاضر با هدف توسعه چهارچوب مفهومی استفاده مجدد سازگار از بناهای میراثی، به شناخت و تعریف شاخص های استفاده مجدد سازگار در سه گام اصلی می پردازد: نخست، بررسی سیر تحول شکل گیری اندیشه ها و سیاست های استفاده مجدد سازگار؛ دوم، بازخوانی و دسته بندی اسناد بین المللی این حوزه از دهه 1970 میلادی؛ سوم، تحلیل دیدگاه صاحب نظران استفاده مجدد سازگار. در نهایت با رویکرد تفسیرگرایی و ماهیت کیفی و با استفاده از راهبرد «استدلال منطقی» و تکنیک «تحلیل محتوا»، نوزده شاخص مؤثر بر استفاده مجدد سازگار به منظور بهره بیشتر از پتانسیل بناهای میراثی، شناسایی شد. نگاه جامع و یکپارچه به تمامی این شاخص ها، به ارتقای محیط مصنوع پایدار کمک می کند و منافع همه جانبه اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، کالبدی و محیطی را به دنبال خواهد داشت که سبب هرچه نزدیک تر شدن حفاظت و پایداری می شود.
حفاظت از سازه های خشت و گلی سنتی در شهرهای کویری با استفاده از رویه های جاذب رطوبت و صدا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری اقلیم گرم و خشک سال نهم پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۱۴
117 - 137
حوزههای تخصصی:
حفظ آثار و بناهای معماری، امروزه بسیار موردتوجه جهانیان واقع شده است چراکه این بناها ثروت فرهنگی و نمایانگر قدمت، هویت، تاریخچه و تمدن هر سرزمین و از سوی دیگر رونق دهنده صنعت گردشگری در هر کشوری هستند. یکی از این بناهای معماری که به عنوان معماری خاکی نیز شناخته می شود، سازه های خشت و گلی است که در ایران نیز، مخصوصاً در شهرهای کویری با اقلیم گرم و خشک، بسیار به چشم می خورد. عوامل متعددی باعث خرابی این سازه های خشت و گلی می-شود که یکی از عوامل اصلی تخریب این نوع سازه ها، رطوبت است که منشأ اصلی آن، عمدتاً تجمع رواناب حاصل از باران در کنار دیوارهای خشت و گلی است. یک راه حل برای حفاظت از این بناها در برابر رواناب باران استفاده از رویه های جاذب رطوبت است که علاوه بر خاصیت نفوذپذیری، قابلیت جذب صدا، کاهش آلودگی صوتی و ایجاد تبخیر برای خنک شدن هوا را نیز دارد. این پژوهش به منظور بررسی عملکرد آسفالت متخلخل در معابر بافت سنتی به منظور نفوذ رواناب برای جلوگیری از رسیدن رطوبت به بناهای معماری خشت و گلی و درنتیجه حفاظت آن ها و همچنین بررسی خاصیت کاهش آلودگی صوتی برای تأمین آرامش روانی بافت سنتی، ایجاد فرایند تبخیر برای تأمین آسایش حرارتی بافت سنتی و میزان مقاومت آسفالت متخلخل و مقایسه آن با آسفالت معمولی (نفوذناپذیر) با ساخت نمونه های آزمایشگاهی انجام شده است. علاوه بر این ازآنجاکه در معابر بافت سنتی-گردشگری، زیبایی بصری نیز اهمیت ویژه ای دارد، با اجرای یک قطعه آسفالت متخلخل دریکی از معابر محلی، سرعت تغییر رنگ آسفالت متخلخل در طول زمان از رنگ سیاه به رنگ خاکستری به کمک پردازش تصویر با کد نویسی در متلب بررسی و با آسفالت معمولی مقایسه شد. نتایج نشان می دهد نفوذپذیری و تبخیر آسفالت متخلخل به ترتیب ۰۰۱۷۸/۰ متر بر ثانیه و ۶/۱۳ گرم در روز است درحالی که این مقادیر برای آسفالت معمولی صفر است. همچنین نتایج گویای آن است که میزان آلودگی صوتی تولیدشده حاصل از ترافیک آسفالت متخلخل و میزان مقاومت فشاری مارشال آن به ترتیب٪۸ و٪۲۳ کمتر از آسفالت معمولی است و سرعت تغییر رنگ در آسفالت متخلخل در جهت کاهش تیرگی رنگ، به مراتب بیشتر از آسفالت معمولی است.
تبیین الگوی مدیریت عملکرد منابع انسانی با رویکرد عصر دیجیتال(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
برنامه ریزی توسعه شهری و منطقه ای سال ششم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۱۸
165 - 191
حوزههای تخصصی:
بهره گیری از قابلیت های بی شمار فناوری در عرصه مدیریت شهری نیز، پیامدهای شگرفی به همراه دارد و توسعه آن در قالب خدمات هوشمند شهرداری ها، نیازمند مدیریت عملکرد درست منابع انسانی است. با توجه به ورود به عرصه انقلاب چهارم و توسعه پارادایم جدید به نام مدیریت منابع انسانی دیجیتال، حوزه های مختلف فرایند مدیریت منابع انسانی، ازجمله مدیریت عملکرد منابع انسانی، می بایست بر اساس این نوع رویکرد بازنگری و به روز شوند. بنابراین، این پژوهش با هدف تبیین الگوی مدیریت عملکرد منابع انسانی در شهرداری تهران با توجه به الزامات شهر دیجیتال به انجام رسید. با توجه به پیش فرض فلسفی فرا اثبات گرا، روش تحقیق حاضر از نظر هدف، کاربردی است چرا که هدف آن توسعه یک دانش کاربردی در حوزه مدیریت منابع انسانی است. کلیه مدیران ارشد، میانی و عملیاتی شهرداری تهران به عنوان جامعه در نظر گرفته شدند و از میان آنها، 210 نفر بر اساس روش نمونه گیری تصادفی ساده به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند. پرسشنامه ای بسته و محقق ساز مشتمل بر 16 گویه به عنوان ابزار اصلی جمع آوری داده ها استفاده شد. جهت انجام تجزیه وتحلیل های توصیفی و استنباطی، از نرم افزارهای SPSS و LISREL استفاده شد. سرانجام، نتایج تحقیق منجر تبیین الگوی مدیریت عملکرد منابع انسانی در شهرداری تهران با توجه به الزامات شهر دیجیتال شامل پنج بعد و شانزده مؤلفه شد و روابط فرضی الگو در یک جامعه وسیع مورد آزمون و تأیید قرار گرفتند.
بازخوانی مفاهیم مسکن مهر از بعد کالبدی- اجتماعی در شهر جدید سهند (مورد مطالعه: مجتمع آفتاب)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
برنامه ریزی توسعه شهری و منطقه ای سال ششم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۱۹
165 - 200
حوزههای تخصصی:
مسکن مهر یکی از راه حل های کمبود مسکن برای تأمین مسکن افراد کم درآمد جامعه می باشد؛ اما به لحاظ معماری از همه ابعاد فضایی، کالبدی، اقتصادی، اجتماعی و رضایتمندی ساکنین دچار مشکلات بی شماری است. هدف پژوهش حاضر بررسی مسکن مهر از بعد عوامل کالبدی و اجتماعی می باشد. نتایج مطالعات نشان داد که آسایش و امنیت بیشترین تأثیر را در معماری مسکن مهر شهر جدید سهند دارد. بین مؤلفه های کالبدی از قبیل از قبیل فرم فضا، اندازه فضا، آسایش بصری و محیطی، سازمان فضایی و مکان یابی و احساس امنیت رابطه معناداری قائل شده اند که متأسفانه در طراحی مسکن مهر به این موضوع توجه نشده است. زیبایی منظر به عنوان معیار تأثیرگذار بر کیفیت اجتماعی زندگی ساکنین تا به امروز نتیجه ای جز تولید فضاهای بی هوی ت، بی شکل، فاقد قلمرو، بی روح، یکنواخت و فاقد سازمان مشخص فضایی، دربر نداشته است. همچنین عوامل استحکام بنا در مسکن مهر یکی از چالش هایی بوده است که در تحقیقات مختلف با بحث های اجتماعی پیوند خورده است چنانکه با توجه به عدم اعتماد ساکنین مسکن مهر نسبت به این مجتمع ها و با توجه به زلزله های اخیر و نقشی که این مجتمع ها در تلفات جانی و مالی شهروندان در پی داشته است، شهروندان مسکن مهر نیز اعتماد عمومی خود را نسبت به این مجتمع ها سلب نمودند.
بررسی میزان رضایت از بازسازی پس از جنگ از دریچه میزان ایجاد حس تعلق در بازماندگان (نمونه موردی: رفیع، استان خوزستان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مسکن و محیط روستا دوره ۴۰ بهار ۱۴۰۰ شماره ۱۷۳
۳۲-۱۹
حوزههای تخصصی:
ارزیابی و مستندسازی بازسازی پس از جنگ (به عنوان یکی از پیچیده ترین انواع در فرایندهای بازسازی) به منظور درس آموزی در سوانح احتمالی آتی نقشی حیاتی دارد. با وقوع جنگ 8 ساله تحمیلی، شهر رفیع پس از اشغال با تخریب 100% مواجه شد. فرایند بازسازی این شهر پس از آزادسازی با رویکردی متفاوت نسبت به سایر تجارب (تأکید دست اندرکاران بر ارتقای نقش بازماندگان و توجه به نیازها و خواسته های آنان) آغاز گردید. این پژوهش با هدف ارزیابی میزان موفقیت بازسازی شهر رفیع از دریچه میزان ایجاد حس تعلق در ساکنین، به عنوان یکی از مهم ترین فاکتورهای تعیین کننده رضایتمندی سکونتی با رویکرد تلفیقی کمی و کیفی، با هدف کاربرد تجارب در فعالیت های آتی و به روش توصیفی انجام شده است. سه فرضیه اصلی پژوهش بر تأثیر گرفتن میزان رضایتمندی و حس تعلق در بازسازی پس از جنگ از احیا سنت های اجتماعی و اقتصادی و همچنین درجاسازی و حفظ مالکیت اراضی، استوار است. نمونه مطالعاتی به روش تصادفی- خوشه ای انتخاب و داده های لازم جهت آزمون فرضیه های تحقیق از طریق پرسشنامه، مطالعات میدانی، مصاحبه با مطلعین و مسئولین گردآوری شده است. برای آزمون فرضیه های پژوهش از آزمون t-test گروه های وابسته استفاده شده است. میانگین به دست آمده برای فرایند بازسازی و ایجاد حس تعلق از طریق احیاء سنت های اجتماعی و اقتصادی مردم (فرضیه یک) 2.43 از 5؛ همچنین ایجاد حس تعلق به محل سکونت از طریق درجاسازی و حفظ مالکیت اراضی (فرضیه دوم) 3.45 از 5 و میزان مطلوبیت این فرایند برای مردم (فرضیه سه) 2.87 از 5 در مقیاس طیف لیکرت می باشد که نشان دهنده رد فرضیه نخست و سوم و قبول فرضیه دو می باشد. در پایان، با توجه به ویژگی های منحصربه فرد فرایند بازسازی رفیع، مجموعه ای از نکات و پیشنهادات جهت کاربست در تجارب آتی به تفکیک شاخص های اولویت دار پژوهش ارائه شده است.
راهکارهای معماری جهت کاهش انرژی نهفته در اجرای ساختمان مسکونی در بندرعباس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مسکن و محیط روستا دوره ۴۰ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۱۷۶
۱۱۴-۱۰۳
حوزههای تخصصی:
یکی از مسائل پیش روی طراحان و معماران، مصرف انرژی ساختمان در دوره ساخت است. انرژی مصرف شده در فرایند ساخت یک بنا مقدار زیادی از منابع را دریافت می کند، بنابراین، از طریق ارزیابی انرژی زمان ساخت که انرژی نهفته نامیده می شود می توان با انتخاب مناسب ترین مصالح و راهکارها در مصرف انرژی صرفه جویی کرد. در این مقاله به کاهش انرژی نهفته با راهکارهای اجرای معماری پرداخته خواهد شد. هدف این تحقیق کاهش مصرف انرژی در راستای حفظ محیط زیست است. در این تحقیق، با توجه به فرضیه تحقیق که چنین است: برخی راهکارها در مرحله اجرای ساختمان می توانند بر کاهش انرژی نهفته ساختمان در بندرعباس مؤثر باشند، ابتدا انرژی نهفته یک ساختمان 6طبقه در شهر بندرعباس محاسبه شد. سپس بر اساس نحوه تأثیر متغیرها بر انرژی نهفته کل که از چهارچوب نظری تحقیق استخراج شده است، انرژی نهفته با تغییر متغیرهای اجرا مجدداً محاسبه و تحلیل شده است. نتیجه گیری در این مقاله بر مبنای سؤالات تحقیق که به دنبال متغیرها و راهکارهای کاهش انرژی نهفته در زمان اجرای ساختمان است، شامل دو بخش است: یک. نتایج تئوری که محصول بررسی متون است؛ دو. نتایج تجربی که از محاسبات حاصل شده اند. دستاوردهای این پژوهش نشان می دهند که انرژی نهفته هر مترمربع ساختمان در بندرعباس در بخش معماری بین 1.9 تا 18.5 گیگاژول است. در این تحقیق، متغیرهای مؤثر بر انرژی نهان در زمان اجرا شامل ملاط ها، حمل ونقل، تعمیر و نگهداری ساختمان، بازسازی به جای تخریب، استفاده از مصالح بازیافتی بر انرژی نهفته کل ساختمان بررسی گردیده اند. یافته ها نشان می دهند که انتخاب مصالح می تواند باعث افزایش تا 89درصد انرژی نهفته کل ساختمان گردد که برابر با مصرف 33 سال انرژی مصرفی ساختمان است و همان طور که از نتایج تحقیق مشخص است، بیشترین تأثیر را در انرژی نهفته دارد. پس معماران با انجام محاسبات انرژی نهفته می توانند در انتخاب مصالح و جزئیات و ابعاد و فضاها، بیشترین تأثیر را بر کاهش انرژی نهفته ساختمان داشته باشند. در این مقاله، راهکارهایی برای کاهش انرژی نهفته ساختمان در زمان اجرای ساختمان ارائه می شوند.
تبیین زمینه مناسب تحقق طرح های راهبردی در سیاست گذاری شهری با تأکید بر نظریه حکم روایی خوب شهری(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
سیاست گذاری محیط شهری سال اول زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴
1 - 14
حوزههای تخصصی:
امروزه فضای شهرهای جهان سوم منجمله ایران تبدیل به فضایی مشکل زا شده و کیفیت زندگی در متن این فضا را تنزل داده است. همچنین برنامه ریزی و مدیریت شهری نیز نتوانسته است جهت توسعه این فضاها موثر باشد بطوریکه زایش و مشکل زایی این فضاها ادامه دار گشته است. یکی از مسائل برنامه ریزی شهری در این شهرها، فراهم نبودن بستر لازمه جهت اجرا و تحقق، طرحها و برنامه های نوین توسعه شهری می باشد. بطوری که این طرحها و برنامه ها همواره با عبارت عدم تحقق روبرو می گردند. این موارد فرایند مدیریت و برنامه ریزی شهری در این شهرها را از توسعه محور بودن به سمت ساماندهی محور بودن سوق داده است. چرا که به علت فضای مشکل زا و فراهم نبودن زمینه، برنامه ریزی شهری نمی تواند به تحقق طرحهای توسعه شهری منجر گردد و تنها می تواند به ساماندهی مشکلات شکل گرفته در متن فضایی موجود بپردازد. یکی از این طرحهای نوین توسعه شهری، طرحهای راهبردی می باشند که در زمان مدرنیته مطرح شده است. مطالعات صورت گرفته نشان می دهد که طرحهای راهبردی نیز نمی توانند در متن فضایی شهرهای ایران، محقق گشته و به اهداف خویش برسند. روش کار در این پژوهش روش گرند تئوری یا نظریه ای می باشد، نوشتار حاضر سعی در تبیین این مسئله دارد. یافته های نوشتار با رویکرد پدیدارشناسی هرمنوتیک نیز نشان می دهد که عدم سازگاری زمانی – فضایی و محتوایی، مهمترین عامل عدم تحقق طرحهای راهبردی در شهرهای ایران می باشد. بطوریکه تحت تأثیر این عدم سازگاری، متن فضایی شهرهای ایران زمینه لازمه را جهت خوانش و انتقال معنا (تحقق) طرحهای راهبردی، دارا نمی باشند. با توجه به تئوری زمینه ای، متن فضایی سازگار جهت تحقق طرحهای راهبردی، از طریق وارد شدن به دوران موسوم به مدرنیته، فراهم می گردد. در حالیکه متن فضایی شهرهای ایران، تحت تاثیر زمانه گذار بین سنت و مدرنیته شکل گرفته و این زمانه در مرحله بعد پدیدار عدم سازگاری فضایی و محتوایی را شکل می دهد که سبب فراهم نبودن زمینه جهت تحقق طرحهای راهبردی برای توسعه شهرهای ایران می گردد.