فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۰۰۱ تا ۲٬۰۲۰ مورد از کل ۷٬۶۵۵ مورد.
حوزههای تخصصی:
این پژوهش نیاز به تغییر و توسعه طراحی بیمارستان ها را برای ایفای نقش ملموس در معالجه بیماران اثبات می کند. پژوهش های بسیار در خصوص تاثیرات طبیعت بر سلامت حاکی از آن است که ارتباط با طبیعت در فضای مصنوع تاثیر بسزایی بر کاهش مدت زمان بهبودی بیماران دارد. لذا فرض شده است که؛ اجرایی کردن اصول طراحی بیوفیلیک در بیمارستان ها بر درمان و مدت زمان بهبودی تاثیرگذار است. در این پژوهش بر اساس هدف، روش تحقیق کاربردی، و شیوه مطالعه توصیفی - تحلیلی است. ابتدا با روش بازبینی سیستماتیک منابع مربوط به زمینه طراحی بیوفیلیک و سلامت، تحلیل و بررسی شده ، سپس مرتبط ترین مقالات در حوزه طبیعت و سلامت، انتخاب شده و تئوری ها و شاخصه های سلامتی تاثیر پذیر از ارتباط با طبیعت ارائه شده اند. در ادامه پژوهش، 14 الگوی طراحی بیوفیلیک در 5 بیمارستان، استرا سوئد، خو تک پوآت سنگاپور، ان جی تنگ فونگ و جورنگ سنگاپور، دل آستین تگزاس و رویال ملبورن در 3 سطح کلیت مجموعه، سازماندهی بنا و طراحی داخلی اتاق بیماران مورد مقایسه تطبیقی و ارزیابی قرار گرفته اند. در نتیجه بر اساس یافته های مبتنی بر شواهد، مدل طراحی بیمارستان بیوفیلیک و کاربردی ترین راهبردهای طراحی بیوفیلیک در هر یک از بخش های بیمارستان، برای استفاده جامعه طراحان و ارتقای کیفیت شفابخشی فصاهای درمانی بدست آمدند. با این حال همچنان ارزیابی تجربی و عملی تاثیر الگوهای بیوفیلیک و توسعه مستمر آنها مورد نیاز است.
راهبردی برای افزایش اعتبار ارزیابی های کیفی در مداخلات حفاظتی آثار تاریخی نمونه موردی: مقبره خواجه اتابک کرمان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال هجدهم خرداد ۱۴۰۰ شماره ۹۶
5 - 16
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: ارزیابی مداخلات حفاظتی انجام شده بر روی آثار تاریخی زمینه ساز تبادل تجارب، اصلاح رویکردها در انتخاب شیوه مداخله و جلوگیری از تکرار خطاهای جبران ناپذیر در حفاظت آنهاست. نظر به پیچیدگی فرایند ارزیابی و نیز عدم ارائه راهبردهایی که بتوانند با بالابردن قابلیت اعتبار این ارزیابی، نتایج آن را قابل اعتماد و استناد کنند، در ایران، مداخلات حفاظتی یا مورد ارزیابی قرار نمی گیرند و یا بدون داشتن راهبردی معین، اغلب به صورت سلیقه ای ارزیابی می شوند. هدف پژوهش: استخراج مؤلفه های تأثیرگذار بر اعتمادپذیری ارزیابی هایی که با رویکرد تعیین سطح اعتبار علمی مداخلات انجام می شود و دستیابی به راهبردی برای افزایش اعتبارپذیریِ فرایند ارزیابی و صحتِ نتایج حاصل از آن و کاربست آن بر روی یک نمونه موردی برای آزمون راهبرد ارائه شده هدف این پژوهش است. روش پژوهش: در این تحقیق کاربردی، ابتدا مؤلفه های تأثیرگذار بر اعتمادپذیرکردن ارزیابی، با استفاده از مطالعات اسنادی و تحلیل توصیفی، از متون و منشورهای حفاظتی استخراج شده و سپس از طریق تحلیل کیفی و با روش استدلال منطقی، راهبردی برای ارزیابی تدوین شده است. برای انجام ارزیابی بر روی اثرِ نمونه و با هدف آزمونِ راهبرد، ارزش های هویت یافته اثر و اولویت ها و اهداف حفاظت گر در زمان مداخله، در جریان یک مصاحبه نیمه ساختاریافته عمیق در اختیار متخصصین حفاظت گر محلی قرار داده شد. در نهایت، نتایج نظرسنجی که با استفاده از پرسشنامه انجام شد، به صورت کیفی تحلیل و ارائه شد. نتیجه گیری: یافته های پژوهش نشان می دهد که برای ارزیابی کیفی مداخلات حفاظتی، می توان از راهبردی مبتنی بر میزان توجه به اصل فهم مشارکتی اثر، ارجاع به اصول پنجگانه حفاظت و نیز ارتقای آگاهی ارزیاب از اصول پنجگانه و ارزش های اثر استفاده کرد. همچنین کاربستِ راهبرد حاصل بر روی مقبره خواجه اتابک نشان داد که درجه اعتبار و مقبولیت علمی مداخله، در حوزه حفاظت تزئینات گچبری، از برتری نسبت به مداخله مهار تاق برخوردار است.
نگاه منظرین به زورخانه، دلایل ایجاد و کارکردهای آن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال هجدهم فروردین ۱۴۰۰ شماره ۹۴
91 - 100
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: زورخانه مکانی برای ورزش و تعالی شخصیت در ایران قدیم بوده است. محلی که در پیدایش و چرایی آن ابهام فراوانی وجود دارد. ولی این ابهام مانع به وجودآمدن اشتراکاتی در نظریات مربوط به زورخانه نشده است. کارکردهای فراورزشی زورخانه در اجتماع ایران قدیم، که در تمامی نظریات به آنها توجه شده، باعث اهمیت مضاعف این عنصر مهم در شهر ایرانی می شده است. هدف پژوهش: در این مقاله با هدف بررسی منظرین زورخانه، به نظریات متفاوت مربوط به پیدایش زورخانه پرداخته شده و کارکردهای زورخانه جهت بررسی آن به عنوان منظر، مورد تحلیل قرار گرفته است.روش پژوهش: روش مورد استفاده در این تحقیق، توصیفی- تحلیلی بوده و مطالعات اسنادی و کتابخانه ای بر مبنای جمع آوری کتب و مقالات معتبر صورت پذیرفته است.نتیجه گیری: نظریات مختلفی زمان تشکیل زورخانه را در گستره تاریخ ایران، از آیین مهر تا دوران صفویه نسبت می دهند و هرکدام دلایل و نمادهایی را برای این استدلال بیان کرده اند. در بررسی منظرین زورخانه، مشخص شده است که زورخانه دارای کارکردهای متفاوتی مانند محلی اجتماعی برای گردهم آمدن، ترویج و تبلیغ مذهب، تعلیم و تربیت، آموزش و فرهنگ سازی، کمک و حمایت مردم و برگزاری آیین ها و مراسم مختلف علاوه بر ورزش بوده است. مرور این کارکردها می تواند زورخانه را نه به عنوان یک مکان تاریخی بلکه به عنوان یک منظر فرهنگی منحصر به فرد مطرح کند.
تحلیل کالبدی تهویه و نور در خانه های حیاط دار سنتی ایران و هانوک های کره جنوبی با نگرش پایداری اقلیمی
منبع:
معماری شناسی سال چهارم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲۱
32-44
حوزههای تخصصی:
توجه به اقلیم در معماری و ایجاد راهکارهایی جهت مقابله با شرایط جوی از دیرباز مورد توجه بشر بوده است. در خانه های سنتی در اقلیم های مختلف تلاش معماران در جهت ایجاد فضاهایی بوده که بتواند از طرفی نیازهای کاربردی انسان را برطرف کرده و از طرفی هم راستا با اقلیم همان منطقه عمل کند تا منجر به آسایش فیزیکی اهالی درون خانه گردد. از این جهت پی بردن به راهکارهایی که مردم مناطق مختلف به کار بردند می تواند در صورت شرایط اقلیمی مشابه به پایداری و کیفیت زیستی هر چه بهتر بنا در نقطه ای دیگر کمک کندو به عنوان نگرشی نوین از بعد مکاشفه در حوزه اقلیمی مورد تحلیل قرار گیرد ؛ بنابراین یافتن نقاط اشتراکی و افتراقی از چالش های پیش رو و ضرورت تحقیق حاضر است. هدف از ارائه این مقاله یافتن اشتراک و تفاوت های به کار گیری معماری پایدار در نحو فضاهای مسکونی در دو کشور ایران و کره جنوبی است و تحقیق انجام شده در پی یافتن پاسخی برای این سؤال است که با توجه به نگرش معماری پایدار توجه به تهویه و نور از بعد کالبدی و ساختاری در معماری سنتی حیاط دار ایران و کره جنوبی در پهنه اقلیمی اقلیم گرم و مرطوب دارای چه وجوه اشتراکی و افتراقی می باشد. روش تحقیق در مقاله پیش رو توصیفی-تحلیلی با مقایسه تطبیقی الگوهای حیاط دار بوده که خانه های سنتی مناطق گرم و مرطوب ایران و کره جنوبی (هانوک) را مورد بررسی قرار می دهد. نتایج تحقیق نشان دهنده این موضوع است که توجه به تهویه و نور در ساختار کالبدی هر دو کشور با پذیرفتن نقش حیاط محصور، ایجاد روزن های درون بنا و همچنین ایجاد بازشوهای زیاد و ایوان های وسیع از اقدامات انجام شده در معماری موارد بررسی شده می باشد که علاوه بر وجود تفاوت در اقدامات به کار گرفته شده جهت سازگاری با اقلیم، اشتراکاتی نیز وجود دارد که با توجه به تحقیق انجام شده تعداد آن ها بیشتر از تفاوت ها می باشد.
راهبردهای معماری بومی در آب و هوای گرم و خشک شهر بیرجند
منبع:
معماری سبز سال هفتم تیر ۱۴۰۰ شماره ۲ (پیاپی ۲۴)
49-54
حوزههای تخصصی:
ایران کشوری با سابقه قدرتمند در استفاده از راه حل های بومی برای حفظ یک محیط داخلی قابل قبول مانند تحت کنترل درآوردن تهویه طبیعی، بهینه سازی جهت گیری ساختمان با استفاده از مصالح بومی و جرم حرارتی بالا است. هر نگاهی اجمالی به معماری مناطق مختلف ایران، حکایت از شناخت دقیق معماران سنتی از خصوصیات محیطی و اقلیمی این سرزمین و بکارگیری هوشمندانه عوامل طبیعی جهت تامین شرایط آسایش و مقابله با ناهنجاری های اقلیمی دارد. با وجود این تاریخچه موفق، معماری ایرانی از مصرف زیاد و ساخت و ساز ناکارآمد رنج می برد و با توجه به شرایط خاص آب و هوایی و گرم شدن هوا، بررسی اقلیم های گرم و خشک و بیابانی و استفاده از راه حل های معماری در آنها به طراحی بناهای امروز و صرفه جویی در مصرف انرژی کمک شایانی می کند. شهر بیرجند در اقلیم گرم و خشک و نیمه بیابانی قرار دارد و با توجه به پیشینه تاریخی که در اسکان مردم داشته توانسته راه حل های مفیدی برای سکنی گزیدن در مناطق بیابانی و روش های معماری برای رسیدن به محدوده آسایش بیابد. با توجه به رویکردی کاملاً نظری و تئوری و گردآوری داده ها با مطالعات کتابخانه ای و اسنادی و تجزیه و تحلیل کیفی به واکاوی راهبردهای معماری بومی در شهر بیرجند پرداخته شده است.
تحلیل تاثیر الگوهای استقرار ساختمان های بلند برکاهش اثر جزایر حرارتی در فضاهای مابین ساختمان ها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گفتمان طراحی شهری دوره دوم بهار ۱۴۰۰ شماره ۱
105-120
حوزههای تخصصی:
ﮔسترش شهرنشینی وافزایش جمعیت درکلان شهرها ازیک سو و رشد فعالیت های صنعتی بزرگ ازسوی دیگرباﻋﺚ ایجادتغییراتی برﺧرداقلیم مناﻃق شهری شده است.یکی ازﻋﻮامل ﻋمده این تغیرات را میﺗﻮان ﺗبدیل شدن کلان شهرها به ﺟزایرﮔرمایی دانست. سوالات مطرح شده در این پژوهش عبارتنداز:1. موقعیت و نحوه استقرار ساختمان های بلند مسکونی چه تاثیری بر کاهش میزان جزایر حرارتی فضای بین ساختمان دارد؟2. جهت گیری ، ارتفاع وفاصله بهینه استقرار ساختمان های بلند در راستای کاهش جزایر حرارتی چگونه است؟ این پژوهش بر مبنای طبقه بندی انواع پژوهش برحسب اهدافش در زمره مطالعات توصیفی و تبیینی است.بر مبنای نتایج در زمره مطالعات کاربردی است.بر مبنای فرایندپژوهش کیفی وکمیّ است.روش تحقیق ترکیبی از روش های توصیفی- تحلیلی و شبیه سازی نرم افزاری با نرم افزار Envi-Met می باشد.داده ها از نوع کمی و کیفی مربوط به کیفیت فضا می باشد،نحوه اجرا شامل مدل سازی مفهومی و نظری، مدل سازی نرم افزاری،تغییر در نوع ومیزان متغییرها و آزمون مدل نرم افزاری برای یافتن پاسخ های بهینه می باشد.به این منظور یک مدل پایه که براساس فرم های رایج شهری در تهران انتخاب ودر آن شاخص هایی مثل نحوه استقراربلوک های ساختمان، جهت گیری،فاصله بین بلوک ها ،ارتفاع بلوکها در نرم افزار Envi-Met مدل سازی وبراساس شاخص سنجش آسایش حرارتی ودرجه حرارت PMV مورد ارزیابی قرار گرفت.باتوجه به خروجی های نرم افزار می توان نتیجه گرفت که نحوه استقرار،فاصله ،جهت گیری وارتفاع در کاهش جزایرحرارتی وتامین شرایط آسایش حرارتی تاثیر مثبتی دارند
منابع ایده پردازی معماری و سهم هر یک در فرایند طراحی دانشجویان و معماران؛ نمونه موردی: دانشجویان معماری دانشگاه شهید بهشتی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - معماری و شهرسازی دوره ۲۶ بهار ۱۴۰۰ شماره ۱
69 - 77
حوزههای تخصصی:
روشن است که هر ایده طراحی معماری از جایی نشأت می گیرد و منبعی برای ایده پردازی وجود دارد. ولی منابع ایده پردازی معماری کدامند و هر کدام چه سهمی در فرایند شکل گیری ایده ها دارند؟ پاسخدهی به پرسش یاد شده، پیشتر در مقاله ای با عنوان «منابع ایده پردازی معماری»، با تمرکز بر فرایند ایده پردازی چند تن از معماران حرفه ای، پیگیری شده است. مقاله حاضر، پرسش یاد شده را با تمرکز بر فرایند ایده پردازیِ دانشجویان معماری در مقاطع و سالهای مختلف تحصیلی، پی می گیرد. به این ترتیب هم دیدواقعی تری نسبت به منابع ایده پردازی فراهم می آید و امکان مقایسه عملکرد طراحان خبره و مبتدی ممکن می شود. در پیمایش میدانیِ پژوهش حاضر، به عنوان نمونه موردی، فرایند ایده پردازی 121 نفر از دانشجویان معماری دانشگاه شهیدبهشتی مورد بررسی قرار گرفت و منابع ایده پردازی ایشان به دو دسته "عوامل معطوف به مسئله" و "عوامل معطوف به طراح" تقسیم و سهم آنها تعیین گردید. تحلیل آماری توصیفی و استنباطی بر روی داده ها، مشخص کرد که "عوامل معطوف به مسئله" سهم بیشتری را در شکل-گیری ایده های دانشجویان داشته است. این یافته با مطالعه بر معماران حرفه ای مطابقت دارد ولی نسبت «عوامل معطوف به مسئله» به «عوامل معطوف به طراح» در منابع ایده پردازی دانشجویان، در مقایسه با طراحان خبره، بسیار بیشتر است.
چگونگی شکل گیری الگوهای رفتاری در سازمان فضایی محلات «زرگنده» و «درّوس» با استفاده از نرم افزار «اگراف»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال هجدهم تیر ۱۴۰۰ شماره ۹۷
47 - 62
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: شناخت و بررسی رابطه بین فضا، رفتار یا محیط و اجتماع در مطالعات شهری، به سبب درک روابط بین انسان و نیازهای آن و شکل بروز رفتار در محیط، همواره مهم و ارزشمند است. در این پژوهش دو محله که از حیث ساختار مورفولوژیک بافت متفاوتی دارند (محله زرگنده با بافت نامنظم-طبیعی و محله درّوس با بافت منظم-شطرنجی) مورد مطالعه قرار گرفته اند تا تأثیرات ناشی از ساختار متفاوت بافت محله بر روی شکل گیری الگوهای رفتاری بررسی شود، و به این مسئله که برنامه ریزان و طراحان شهری چگونه و با چه ابزار و مبانی ای می توانند بر الگوهای رفتاری در فضاهای شهری تأثیر بگذارد پاسخ دهیم. با درک این تفاوت ها در بافت های شهری، زمینه و امکان تأثیرگذاری بر شکل گیری الگوهای رفتاری مورد نظر فراهم می شود. در پژوهش حاضر سؤال اصلی حول این محور می چرخد که بروز و ظهور الگوهای رفتاری در دو بافت متفاوت نامنظم-طبیعی و منظم-شطرنجی را درک کنیم. این پژوهش فرضیه محور نیست و به دنبال توصیف و تحلیل ارتباط بین الگوهای رفتاری و این دو ساختار متفاوت شهری است.هدف پژوهش: هدف این پژوهش کشف تغییرات الگوهای رفتاری در بافت های متفاوت شهری است تا از طریق تبیین این تغییرات و تفاوت ها بتوان زمینه برنامه ریزی متناسب با اهداف برنامه ریزان و طراحان شهری را فراهم آورد.روش پژوهش: پژوهش فوق از نوع توصیفی-تحلیلی، و به دلیل تطبیق و قیاس نمونه های موردی و مقایسه خروجی های دو ابزارِ استفاده شده (اگراف و Depth map)، از نوع قیاسی است. همچنین این پژوهش از نوع کمّی و کیفی است. نتیجه گیری: شکل گیری الگوهای رفتاری در فضاهای شهری مختلفِ محلات محصولِ روابط انسانی موجود است. وجود الگوی منظم در معابر سبب می شود که سطح دسترسی و هم پیوندی بالا رود و امکان دسترسی را تسهیل کند تا الگوهای پیاده و حرکتی تقویت شود. فضای دید گسترده شرایط را برای حرکت کردن و افزایش امنیت فراهم می آورد. الگوهای کاربری، به سبب دسترسی مناسب ناشی از نوع بافت محله، نقطه ای و پراکنده شده است. وجود فرم کالبدیِ ارگانیک سبب تقویت پیاده روی و افزایش حس جستجوگری شده است. بخش هایی از محله، به سبب وجود هم پیوندی پایین و وجود بن بست های متعدد و کاهش احساس امنیت به واسطه وجود کنج ها و دنج های متعدد و محدودیت دید، از دیگر بخش ها جدا شده و به فضاهایی بدون مراجعه یا با مراجعه محدود بدل شده اند.
نگاهی نو به شباهت سبک معماری دوره گورکانی با مساجد مالزی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال هجدهم تیر ۱۴۰۰ شماره ۹۷
93 - 104
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: تاکنون چندین پژوهش به لحاظ گونه شناسی به مسئله شباهت میان سبک معماری دوره گورکانی و مساجد مالزی از طریق مشخصه های این دوره پرداخته اند. اگرچه این مشخّصه ها از لحاظ شکل و مصالح در انطباق با مساجد مالزی به لحاظ اقلیم، منطقه و دوره زمانی متفاوت دچار تغییر شد ه اند، اما همچنان بخش هایی از آن قابل تشخیص است.هدف پژوهش: این مقاله با رویکردی نوین در پی مقایسه سبک معماری دوره گورکانی و مساجد مالزی در دوران حکومت بریتانیا است. روش پژوهش: این پژوهش براساس مدل شباهت و تطبیق ویژگی ها انجام گرفته است. همچنین این تحقیق از طریق مشاهده و روش های مطالعه موردی و با توجه به مؤلفه هایی ویژه به صورت شاخص های معنادار جهت کمّی سازی داده های کیفی به جمع آوری اطلاعات پرداخته است. عناصر گنبد، مناره و چاتری به عنوان ویژگی های مستخرج از سه مطالعه موردی دوره گورکانی با سه مسجد مالزی، در دوران حکومت بریتانیا از جهت شباهت سبکی در این تحقیق با یکدیگر مقایسه شده اند.نتیجه گیری: یافته های تحقیق بر شباهت ملموس سبکی مساجد مالزی و معماری دوره گورکانی دلالت دارد. نتیجه تحقیق همچنین حاکی از آن است که روش پشنهادی نوین این تحقیق به منظور ارزیابی شباهت سبکی میان معماری دوره گورکانی و مساجد مالزی براساس کمّی سازی داده ها راهکاری مناسب محسوب می شود.
خوانش گفتمان های متکثر آثار هشتمین دوسالانه نقاشی ملی ایران براساس نظریه فرهنگ مانوئل کاستلز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال هجدهم شهریور ۱۴۰۰ شماره ۹۹
79 - 90
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: امروزه رشد سریع تکنولوژی و فناوری های ارتباطی زندگی بشر را به طرزی گریزناپذیر متحول ساخته و مفاهیم، نگرش ها و زیستِ همسو با خود را شکل داده است. براساس نظریه فرهنگ «مانوئل کاستلز»، در دنیای امروز، تحولات تکنولوژیک و ظهور رسانه های جدید عاملی برای تغییرات اجتماعی و فرهنگی و ایجاد گفتمان های متکثر در جوامع شده است؛ مسئله پژوهش حاضر نمود زوایای فرهنگ جدید از منظر کاستلز بر آثار دوسالانه هشتم نقاشی ملی ایران (1390) است، اینکه چگونه اموری همچون گفتمان های متکثر، فارغ از جغرافیای منطقه ای، خودگزینی و خودتولیدیِ محتوای فرهنگی برای هنرمندان مسئله ساز بوده و در آثار آن ها بازتاب یافته است.هدف پژوهش: این پژوهش بنا دارد، با نگاه به نظریه کاستلز در تبیین فرهنگ در عصر ارتباطات و براساس فرایند ارتباطی و شکل گیری ارتباط جمعیِ خودانگیز، به خوانش آثار دوسالانه هشتم بپردازد. از آنجا که گفتمان های جاری در برساخت فرهنگی اجتماع و خلق آثار هنری هر دوره اهمیت دارند، این مقاله در صدد است، براساس نظریه فرهنگ کاستلز، گفتمان های متکثرِ آثار نقاشی دوسالانه هشتم را مورد مداقه قرار دهد.روش پژوهش: روش پژوهش به شیوه توصیفی-تحلیلی است، تحلیل ها به صورت کیفی صورت پذیرفته اند و جامعه آماریِ پژوهش شامل 186 اثرِ بخش دوسالانه هشتم نقاشی ملی ایران (1390) است.نتیجه گیری: نوشتار حاضر، براساس نظریه کاستلز که انقلاب فناوری و گسترش اطلاعاتْ تمام سطوح جوامع را دگرگون کرده است، به اثبات این مهم دست یافت که دسترسی به دامنه فرهنگی و محتواییِ آزاد در عصر اطلاعات سبب شده هنرمند شرکت کننده در دوسالانه هشتم در گزینش محتوای آثار به شیوه انفرادی عمل و خودگزینی و خودتولیدی محتواهای فرهنگی را در این عصر تجربه کند.
رویکرد رضا والی به چندصدایی و مقایسه آن با نگرش های خوشنویسی مدرن (مطالعه موردی: خوشنویسی شماره 13)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال هجدهم آبان ۱۴۰۰ شماره ۱۰۱
25 - 36
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: برقراری ارتباط بین عناصرِ بصری و عناصرِ موسیقی، محل چالشی جدی است. تأثیرگذاری موسیقی بر هنرهای تجسمی و بالعکس از لحاظ فرمال همواره وجود دارد، اما نشان دادن تأثیرپذیری در هر جنبه آن نیازمند بررسی اثر از لحاظ تکنیکی است. هدف پژوهش: این نوشته به دنبال یافتن ارتباطی بین عنوان اثر «خوشنویسی» و جنبه های تکنیکی در چندصداییِ رضا والی است. پرسش اصلی اثر بدین شرح است که والی چه رویکردی در به کارگیریِ مصالح داشته و ارتباط آن رویکرد با خوشنویسیِ مدرن چیست؟ روش پژوهش: این مطالعه به روش توصیفی-تحلیلی یا تحلیلی-مقایسه ای و مبتنی بر مدل یان لارو انجام شده است. اجزای این مدل عبارت اند از الف) کیفیت نغمگی: عوامل تمبر، ارکستراسیون و سیستم کوک را در بر می گیرد؛ ب) هارمونی: سازماندهی عمودی صداها، ساختار آکوردی و شیوه توالی ساختارهای عمودی را در بر می گیرد؛ ج) ملودی: دربردانده توالیِ مصالح صوتی در راستای افقی است که شنونده آن را به عنوان یک کلیت واحد درک می کند. در حوزه ملودی به مسائلی همچون نمایِ کلی و گردش مدال نیز می توان پرداخت؛ د) ریتم: دربردارنده سازماندهی کشش نت ها و دیدگاه متریک است؛ ه) فرایند: عوامل شکل دهنده فرم قطعه همچون تضاد بین قسمت ها و شیوه گسترش را در بر می گیرد. نتیجه گیری: با بررسی تکنیکی اثر می توان نتیجه گرفت که ایده اصلی والی «گسترش عناصر سنتی و سنتز آن با هنر مدرن» است. در واقع، او تکنیک های چندصداییِ سنتی همچون جواب آواز و نت واخوان را گسترش داده و از راه اشتراکات با هنر مدرن ترکیب می کند. این فرایند را می توان مشابه آثار خوشنویسانه دانست که ریشه هایی در سنت خط هایِ تفننی همچون متعاکس، توامان و شیوه گلزار دارند. هنرمندان با گرایش خوشنویسانه مدرن مأب و سنتیِ نو شیوه های خوشنویسی قدیم را در آثارشان به کار می گیرند. بازتاب تفکر والی را در طرح جلد آلبوم مجموعه خوشنویسی می توان یافت که برگرفته از اثری خوشنویسانه و مدرن مأب از نصرالله افجه ای است.
واکاوی موانع سیاست گذاری گردشگری در محیط های شهری استان گیلان(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
سیاست گذاری محیط شهری سال اول پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳
1 - 16
حوزههای تخصصی:
محیط های شهری گیلان با جاذبه های متنوع طبیعی، تاریخی و فرهنگی، استعداد فوق العاده ای برای توسعه صنعت گردشگری دارد، اما علی رغم سیاست گذاری ها و برنامه ریزی های گردشگری، در این عرصه نتوانسته توسعه یابد. در این راستا، هدف پژوهش حاضر واکاوی موانع سیاست گذاری گردشگری در محیط های شهری گیلان است. روش تحقیق به صورت کیفی و کمی، و با استفاده تئوری زمینه ای و مدل FARAS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته شد. جامعه آماری نیز متخصصان در حوزه مطالعات شهری و گردشگری است، که بر اساس نمونه گیری هدفمند تعداد 20 نفر به عنوان جامعه نمونه انتخاب شدند. طبق مدل تئوری زمینه ای، موانعی از جمله: عدم بهره گیری از نیرو های متخصص، بازاریابی نامناسب، تقلید از الگو های ناسازگار با محیط های شهری، مشکلات زنجیره ارائه خدمات گردشگری، مشکلات نظام اداری و خط مشی، عدم مدیریت یکپارچه گردشگری در بین سازمان های مرتبط، عدم مطلوبیت زیرساخت ها و زیربناهای فیزیکی، عدم بهره گیری از نیرو های متخصص را استخراج شد، که با استفاده از مدل آراس فازی، به ترتیب موانع عدم مدیریت یکپارچه گردشگری در بین سازمان های مرتبط با مقدار وزن 490/0، مشکلات نظام اداری و خط مشی با مقدار وزن 488/0، تقلید از الگو های ناسازگار با محیط های شهری با مقدار وزن 477/0، مشکلات زنجیره ارائه خدمات گردشگری و عدم مطلوبیت زیرساخت ها و زیربناهای فیزیکی با مقدار وزن 467/0، بازاریابی نامناسب با مقدار وزن 463/0، عدم بهره گیری از نیرو های متخصص با مقدار وزن 458/0، بیشترین و کمترین میزان اهمیت را به خود اختصاص داده اند.
تبیین تأثیر جریان هنری اکسپرسیونیسم اروپا بر معماری بناهای اداری-خدماتی ایران (با تأکید بر دوره پهلوی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال هجدهم اسفند ۱۴۰۰ شماره ۱۰۵
19 - 32
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: جریان های هنری و معماری به عنوان دو مقوله همسان به طور مستمر در طول تاریخ با هم همگام بوده و بر یکدیگر تأثیر گذاشته اند. در پی شکل گیری جریان های هنری از اواسط سده 19 م. در اروپا و آمریکا آثار پدیدارشده و مکتب های فکری مرتبط با آنها سبب ایجاد تحولات شگرف در هنرها از جمله معماری از دهه 1940 به بعد در ایران شده است. احتمالاً شاخص ترین جریان های هنری که اثرات آن بناهای دوران معاصر را برجسته کرده است، تأثیر جریان هنری اکسپرسیونیسم بر معماری دوره پهلوی بوده است؛ عصری که معماری و هنرهای نوین در یک راستا بوده اند. قاعدتاً تأثیرگرفتن معماری معاصر ایران از هنرهای نوظهور نشانگر ضرورت این مطالعه است.هدف پژوهش: هدف از این پژوهش، بررسی نقش جریان هنری اکسپرسیونیسم در معماری معاصر ایران و شناسایی الگوهای معماری اکسپرسیونیسم و بازیابی آنها در بناهای اداری-خدماتی ایران است.روش پژوهش: پس از بررسی میدانی، نمونه هایی موردی انتخاب و سپس با ابزار مطالعات کتابخانه ای و بررسی اسناد به روش تاریخی-تفسیری، به بررسی و تأثیر جریان هنری اکسپرسیونیسم بر معماری معاصر ایران در دوره پهلوی پرداخته شد و یافته های این پژوهش به صورت توصیفی-تحلیلی ارائه شد.نتیجه گیری: نتایج حاصل از پژوهش نشان داد مؤلفه های سبک اکسپرسیونیسم در هرسه بعد عینی، عملکردی و کالبدی در بناهای اداری-خدماتی دوره پهلوی قابل مشاهده است و ظهور مؤلفه های عینی، نسبت به دو مؤلفه دیگر شاخص تر بوده است. پارامترهای پرکاربرد این سبک معماری در بناهای اداری-خدماتی ایران عبارت اند از: پلان های ساده و اغلب کشیده در امتداد بنا، ترکیب بندی متقارنِ نما، سقف شیروانی، فرم ایوان ها، تقسیم بندی عمودی نما، ریتم مشخص نما با پنجره های مستطیل شکل و کشیده و طارمی های تزیینی.
جنبش های مؤثر بر مفهوم پایداری در مقیاس محلات (تحلیلی بر نظریه ها)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال هجدهم اسفند ۱۴۰۰ شماره ۱۰۵
93 - 110
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله : مفهوم پایداری به شکل روزافزون به عنوان مؤلفه ای مهم در شکل گیری محیط مصنوع مطرح می شود. این موضوع به خصوص در محلات به عنوان واحد سازنده شهرها و سازمان دهنده دانه های معماری اهمیت می یابد. اما پیاده سازی و به عمل درآمدن این مفهوم در جهان واقع بیش از هر چیز نیازمند شناخت و داشتن فهمی دقیق از آن است. هدف پژوهش : این مطالعه با هدف ارائه درک بهتری از مفهوم امروزین پایداری درمقیاس محلات و باز نمودن زمینه برای تحول و تکامل آن صورت گرفته. روش پژوهش : این پژوهش با رویکردی تحلیلی و با بهره گیری از روش تحقیق زمین های به واکاوی اصول پایداری در جنبش های مؤثر بر ساخت محلات در150 سال گذشته می پردازد و در انتها رویکردهای مشترک و همچنین مشخص کردن وجوهی از آنها که در فهم امروزین از پایداری مشارکت دارند را شناسایی می کند. این جنبش ها دربرگیرنده پارک ها و زمین های بازی، باغشهرها، واحد همسایگی، برنامه ریزی اکولوژیکی منطقه ای، مدرنیزم، نوسنت گرایی، شهرسازی منظرگرا-بومگرا و اکوشهرها می شود که البته مکاتب مؤثر محدود به موارد بیان شده نیست و نویسندگان بر پایه میزان اهمیت، گستره تأثیر و محدودیت های مقاله، به انتخاب آنها پرداخته اند. نتیجه گیری : با بررسی راهبردها و اصول جنبش های معماری-شهرسازی که بر محلات تأثیرگذار بوده اند، دنباله ای به هم پیوسته از نظرها و افکار برآمده از حیطه های تخصصی مختلف قابل مشاهده خواهد بود که هر یک به عنوان پاسخی به چالش های زندگی شهری در زمان خود مطرح شده اند و نظر به میزان اثربخشی، جایگاه خود را در طول زمان در چارچوب مفهوم پایداری تثبیت نموده اند. به عبارتی مفهوم امروزین پایداری را می توان پدیده ای منعطف و تکامل یافته در طول زمان دانست که حاصل مشارکت جنبش های گذشته و برآیند تجارب موفق آنهاست. این مقاله همچنین در ادامه این روند با توجه به گسترش سیستم های ارزیابی محلات در راستای جنبش های با غلبه رویکرد برنامه ریزانه، مدیریت پایداری را به عنوان جریان مؤثر بر ساخت محلات در دهه اخیر شناسایی و معرفی می کند.
تأثیر پیاده راه در ارتقا ءکیفیت محیط شهری
منبع:
معماری شناسی سال چهارم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲۱
131-138
حوزههای تخصصی:
حرکت پیاده طبیعی ترین، قدیمی ترین و ضروری ترین شکل جابجایی انسان در محیط است. پیاده روی دارای اهمیت اساسی در ادراک هویت فضایی، احساس تعلق به محیط و دریافت کیفیت های محیطی است. چهره شهر بیشتر از طریق گام زدن در فضای شهری احساس می شود. اما یکی از نواقص عمده شهرسازی معاصر جهان، سرسپردگی بیش از حد آن به نیازهای حرکت سواره و غفلت از حفظ و ساماندهی فضاهای پیاده و حرکت پیاده است. هجوم اتومبیلها به سطح شهر بافت های شهری را از هم دریده و با ایجاد مشکلات فراوانی از قبیل ازدحام، ترافیک، آلودگی هوا، کاهش ایمنی و امنیت و آسیب های بصری، تأثیرات نامطلوبی بر روح و روان ساکنان جامعه گذاشته است که از عوامل کاهش کیفیت محیط شهری و افول ارزش های اجتماعی، فرهنگی و بصری در فضاهای شهری محسوب می شود. به عنوان واکنش و چاره جویی در برابر این وضع در طول دو سه دهه گذشته، گرایش ها و دیدگاه های جدیدی به وجود آمد که به پیدایش جنبش «پیاده گستری» منجرگشت. اما این موضوع در روال رایج شهرسازی های ایران با غفلت و بی توجهی نسبت به موضوع حرکت پیاده، هم در عرصه عملی و هم در عرصه نظری مشاهده می شود. پژوهش حاضر سعی دارد با استفاده از منابع کتابخانه ای نظریات و عقاید صاحب نظران در رابطه با پیاده راه را بررسی کرده و در ادامه با بررسی و شناسایی نقاط ضعف و قوت در نمونه های اجرا شده پیاده راه های داخلی و خارجی، به روش تحلیلی- توصیفی، به ارائه پاسخ و بیان راهکارهایی مدون پیرامون طراحی پیاده راه مطابق با شاخصهای کیفی محیط بپردازد به گونه ای که طراح با بکارگیری این راهکارها، اهداف بیان شده برای یک پیاده راه کارا را در طرح خود تحقق بخشیده و باعث افزایش کیفیت محیطی شود.
ارزیابی میزان آسایش حرارتی کاربران در اقلیم گرم و مرطوب (مطالعه موردی: مسکن بومی جزیره کیش)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مسکن و محیط روستا دوره ۴۰ تابستان ۱۴۰۰ شماره ۱۷۴
۴۴-۲۹
حوزههای تخصصی:
مطالعات آسایش حرارتی از آن جهت اهمیت دارند که مهندس طراح را به استفاده از روش های غیرفعال و استفاده حداقلی از روش های فعال برای ایجاد راحتی در ساختمان راهنمایی می کند. اگرچه امروزه نیاز به آسایش حرارتی کاربران به کمک تجهیزات مکانیکی و الکتریکی صورت می گیرد، اما واقعیت این است که تنها زمانی می باید این تجهیزات سنگین را به کار گرفت که شرایط آب و هوایی غیرقابل تحمل باشد، در غیر این صورت طراحی مناسب بنا همراه با رفتارهای حرارتی مناسب می تواند شرایط مطلوب آسایشی را فراهم کند. دراین راستا مقاله حاضر هماهنگ با اصول مندرج در استاندارد اشری، به کمک مطالعات میدانی در اقلیم گرم و مرطوب ایران که شامل اندازه گیری متغیرهای اقلیمی و بررسی نظرسنجی ها از کاربران است، به ارزیابی احساس حرارتی و ترجیح حرارتی ساکنین در خانه های جزیره کیش می پردازد؛ و هدف آن، توجه به آسایش حرارتی به منظور ارتقای معماری با رویکرد اقلیمی در جهت کاهش مصرف انرژی است. ازآن جایی که بخش عمده ای از انرژی مصرف شده در ساختمان ها از نیاز به ایجاد محیط های مطلوب سرچشمه می گیرد و ساختمان های مسکونی از اصلی ترین بخش های مصرف کننده انرژی می باشند، لذا بررسی تعامل مابین کاربران و ساختمان، در جهت یافتن تأثیر سازگاری رفتاری و روان شناختی کاربران در دستیابی به شرایط آسایشی مطلوب، امری ضروری می باشد. نتایج حاصل از انجام این پژوهش نشان می دهد که افراد در شرایط داخلی در محدوده آسایش حرارتی بوده اند، البته درحالی که در هر دو فصل برداشت اکثراً از سامانه ها برای سرمایش خود استفاده کرده اند. دلیل آن می تواند سختی و غیرقابل تحمل بودن آب وهوا در آن زمان از سال در این اقلیم باشد؛ که غیر از این، فراهم کردن شرایط آسایش حرارتی به هیچ عنوان میسر نمی باشد. لذا افراد با رفتارهای حرارتی که از خود نشان داده اند، باعث فراهم شدن محیط های دینامیکی شده است که در کنار تغییر تصورات راحتی حرارتی، باعث کاهش بار استفاده از سامانه ها نیز شده است؛ که این نشان از تطبیق و سازگاری مردم با شرایط حرارتی را می دهد. اینکه چگونه مردم شرایط راحتی را در اغلب موارد برای خود مهیا می کنند. در مطالعه حاضر ساختمان های معاصر در جزیره کیش به صورت شاهد مطالعه مطرح اند.
تبیین رابطه عوامل کالبدی و کیفیت مفهوم قلمرو ثانویه با میزان امنیت اجتماعی ساکنین در محیط های مسکونی در پیشگیری از جرم بر پایه رویکرد CPTED؛ مطالعه موردی: مجتمع مسکونی چهارصددستگاه شهر قزوین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مسکن و محیط روستا دوره ۴۰ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۱۷۶
۵۶-۴۵
حوزههای تخصصی:
انسان ها نیازهایی دارند. امنیت یکی از نیازهای مهم بشر است که نقش مهمی در سعادت و سلامت روحی او و جامعه دارد و مسکن جزو نیازهای اساسی انسان، بعد از خوراک و پوشاک است. چنان که در طبقه بندی نیازهای مازلو، امنیت در درجه دوم اهمیت و پس از نیازهای فیزیولوژیک قرار گرفته است؛ اما این نیاز به دلیل رشد فزاینده تقاضای مسکن در اثر افزایش جمعیت و شهرنشینی دهه های معاصر در ایران که باعث شده است حجم ساخت وساز مسکن به بیشینه خودش برسد و همچنین نگاه یک سویه به آن ها، تبدیل به مشکلی جدی گردیده است؛ زیرا با این اوصاف، الگوی تولید مسکن تغییر یافته و این امر سبب کاهش کیفیت مسکن شده است. بنابراین، از امنیت آن ها کاسته شده است و ظرفیت جرم خیزی در فضاهای مسکونی و ترس از وقوع جرم در ساکنین این مناطق افزایش یافته است. توجه نکردن برنامه ریزان و طراحان مجتمع های مسکونی به معیارهای کالبدی محیطی در جهت نیازهای انسانی می تواند مشکلات اساسی برای ساکنین به دنبال داشته باشد. در واقع، یکی از این مشکلات، وجودنداشتن امنیت اجتماعی در مجتمع های امروزی است. در طراحی محیطی، رویکرد CPTED یکی از کارآمدترین رویکردها در بحث ارتقای امنیت اجتماعی و پیشگیری از جرایم است. پژوهش حاضر با هدف ارزیابی هم بستگی میان چند متغیر امنیت اجتماعی و استفاده از نرم افزار spss انجام شده است. جامعه آماری ساکنین مجتمع مسکونی چهارصددستگاه قزوین است. حجم نمونه با فرمول کوکران محاسبه شده است و از روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای استفاده شده است. سنجش و بررسی پایایی پرسش نامه نیز از طریق آزمون آلفای کرونباخ انجام شده است و عدد به دست آمده 8/0 است. در نهایت، بر اساس آزمون فریدمن، به رتبه بندی هریک از شاخص های مطرح شده پرداخته شد که مشخص گردید شاخص کیفیت عملکردی، اولویت اول دارد و پس از آن، به ترتیب هریک از شاخص های نظارت طبیعی، کیفیت کالبدی، تقویت حریم، خوانایی و قلمروگرایی در ارتقای امنیت اجتماعی در مجتمع های مسکونی تأثیرگذارند.
پهنه بندی خطر سیلاب در شهر نوشهر با استفاده از مدل های یادگیری ماشین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مسکن و محیط روستا دوره ۴۰ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۱۷۶
۸۶-۷۱
حوزههای تخصصی:
اولین گام در جهت رسیدن به برنامه پیشگیری و ایمن سازی شهرها، شناخت مخاطرات و بحران های موجود و اولویت بندی مؤلفه های ریسک پذیری، با توجه به سوابق تاریخی و مطالعات علمی انجام گرفته در تبیین احتمال خطر است. پدیده سیل به عنوان یکی از مخاطرات بسیار پرخطر طبیعی است که در مدیریت بحران باید نگاه ویژه ای به آن معطوف داشت. هدف مطالعه حاضر، مدل سازی و پیش بینی مخاطره سیل طبق ویژگی های شهر بندری نوشهر، با استفاده از مدل های یادگیری ماشین است. بر اساس مرور منابع، ابتدا معیارها و شاخص های مؤثر بر مخاطره سیل، شامل معیار آب وهوا (شاخص بارندگی 6ساعته)، معیار هیدرولوژی (شاخص های ارتفاع رواناب سطحی، تراکم زهکشی، عمق آب زیرزمینی)، معیار توپوگرافی (شاخص های شیب و ارتفاع از سطح دریا)، معیار خاک شناسی (شاخص نوع خاک) و معیار کاربری اراضی (شاخص نوع کاربری زمین) شناسایی شدند و سپس در محیط ArcGIS رستری گردیدند و در نهایت، برای استفاده در مدل ها، به روش فازی استاندارد سازی شدند. در تحقیق حاضر، برای پهنه بندی مخاطره سیل از مدل های یادگیری ماشین، k نزدیک ترین همسایه (Fine KNN، Cubic KNN، Cosine KNN، Weighted KNN)، درخت تصمیم (Fine tree، Medium tree، Coarse tree)، یادگیری تجمعی (Ensemble Subspace KNN ) و WLC استفاده شده است. برای انجام صحت سنجی مدل ها و انتخاب بهترین مدل نیز از روش ROC بر اساس دو معیار ارزیابی صحت و سطح زیر نمودار در خصوص بحران سیل استفاده گردیده است. لایه ها در محیط ArcGIS تهیه و برای انجام مدل سازی و تعیین ضرایب تعیین، به محیط نرم افزاری MATLAB انتقال داده شده اند. نتایج نشان می دهند که مدل یادگیری تجمعی با صحت 96/0 و سطح زیر نمودار 90/0 بهترین و مدل WLC با صحت 61/0 و سطح زیر نمودار 62/0 ضعیف ترین مدل پیش بینی مخاطره سیل در شهر نوشهر است. بنابراین نتیجه خروجی الگوریتم Ensemble (Subspace KNN) برای ارائه نقشه نهایی خطر سیلاب انتخاب گردید.
مدل ترکیبی مدیریت ریسک و مدیریت ارزش مبتنی بر تصمیم گیری چند معیاره در انتخاب پیمانکاران پروژه های عمرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شهر ایمن سال ۴ ۱۴۰۰ شماره ۱۵
31 - 39
حوزههای تخصصی:
در این پژوهش یک رویکرد تلفیقی مبتنی بر مدیریت ریسک و مهندسی ارزش بهمنظور انتخاب پیمانکاران در پروژه های عمرانی توسعه داده شده است. این مدل بر اساس معیارهااو زیرمعیارهای مستخرج از ادبیات تحقیق طراحی شده است که میزان اهمیت آنها به کمک روش بهترین - بدترین امتیازدهی میشود. سپس پیمانکاران با استفاده از روشهای ویکور و تحلیل روابط خاکستری اولویت بندی شدند. مطابق باا نتایج محاسباتی میتوان گفت که معیار ریسک استراتژیک با وزن محلی( 384.0 )بیشترین امتیاز را در بین معیارها و معیار سایر ریسکها با وزن محلی(080.0 ) کمترین امتیاز را در بین معیارها کسب نموده است. در بعد ریسک عملیاتی، زیرمعیار خطای تکنیکی بیشترین وزن محلی ( 477.0 ) و زیرمعیار تقلب کمترین وزن محلی (165.0) را داشته است. در بعد ریسک استراتژیک زیرمعیار نارضایتی اجتماعی بیشترین وزن محلی ( 380.0 )و زیرمعیار نارضایتی زیست محیطی کمترین وزن محلی (136.0 )را گزارش کرده است. در بعد ریسک منابع انسانی زیرمعیار شرایط ریسک هزینه ای بیشترین وزن محلی (470.0) زیرمعیار ریسک فنی کمترین وزن محلی (149.0 )را داراست. در بعد سایر ریسکها زیرمعیار ریسک مالی بیشترین وزن محلی (517.0)و زیرمعیار ریسک خارجی کمترین وزن محلی (096.0 )را دارد. در بعد مهندسی ارزش زیرمعیار حجم گردش مالی بیشترین وزن محلی (469.0 )و زیرمعیار صرفه جویی مالی کمترین وزن محلی(251.0) را دارد. در نهایت اولویت بندی پیمانکاران بر اساس مقایسه نتایج حاصل از حل روشهای ویکور و تحلیل روابط خاکستری گزارش شده است. قابل ذکر است که به منظور مقایسه عملکرد این روشها از یک رویکرد ابتکاری مبتنی بر شبیه سازی مونت کارلو استفاده شده است.
سیر تحولی محله و سرای محله از ابتدا تا کنون جهت تعاملات اجتماعی
حوزههای تخصصی:
محله فرصتی است جهت دیدار و ایجاد روابط همسایگی در دل شهر؛ که فضایی باز برای اجتماع مردم و کم و بیش بناها و فضاهایی با کارکردی متناسب با معماری و سبک های مختص به آن منطقه ساخته می شود. پیرامون محله بناهایی قرار می گرفت که از نظر کارکردی و کالبدی وابسته و متعلق به محله بود. این مطالعات برگرفته از منابع علمی و کتابخانه ای و با تکیه بر نظرات اندیشمندان و صاحب نظران گردآوری گردیده؛ و روش تحقیق به صورت توصیفی- تحلیلی و تحلیل محتوا بوده که به عوامل و مؤلفه های موضوع تحقیق پرداخته شده است. هدف از این تحقیق درک محله با توجه به گسترده شدن شهرها و مشکلات شهرنشینی تا بستری جهت احساس تعلق و محلی جهت تعاملات اجتماعی جهت افراد باشد. با توجه به نتایج حاصله محله می تواند عاملی جهت ارتقای تعاملات اجتماعی با توجه به وسعت محله به وجود آورد و می تواند به صورت مستقیم و غیرمستقیم در اجتماع تأثیرگذار و موجب تعاملات اجتماعی در افراد گردد و در نهایت موجب پایداری اجتماعی جهت انتقال به آیندگان باشد.