فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶۱ تا ۸۰ مورد از کل ۷٬۸۳۱ مورد.
منبع:
شهر ایمن سال ۸ پاییز ۱۴۰۴ شماره ۳۱
131 - 149
حوزههای تخصصی:
امروزه استفاده از بتن پلیمری به دلیل قیمت بالا، محدود به موارد خاص است. محبوب ترین رزین پلیمری که در بتن استفاده می شود، رزین پلی استر غیر اشباع می باشد. این نوع رزین به دلیل در دسترس بودن، قیمت مناسب، کیفیت مکانیکی خوب و مقاومت فشاری بالا به طور گسترده ای مورد استفاده قرار می گیرد. هدف این مقاله بررسی ویژگی های مکانیکی بتن پلیمری تهیه شده با رزین پلی استر با نانو کامپوزیت CNF/SiO2، مقاومت فشاری، خمشی و سایش، عمق نفوذ آب تحت فشار و دوام آن در محیط های اسیدی است. طرح اختلاط شامل نمونه هایی با 5، 10 و 15 درصد رزین پلی استر و 1، 2، 3 درصد CNF/SiO2 تهیه شد و مقاومت و دوام آنها مورد بررسی قرار گرفته است. یافته های این مطالعه نشان داد که بتن پلیمری در هنگام فرآوری اولیه مقاومت مکانیکی بالایی را نشان داد و با افزایش CNF/SiO2 مقاومت آن بیشتر افزایش یافت. بهترین نمونه CP10-CS2 دارای 10 درصد رزین پلی استر و 2 درصد CNF/ SiO2 است. همچنین، پس از قرار گرفتن در معرض اسید خورنده به مدت 3 و 10 ماه، نمونه ها به ترتیب کمتر از 10 درصد و 20 درصد افت مقاومت فشاری را نشان دادند.
واکاوی نشانه شناسی لایه ای و ادراک معانی در معماری خانه های سنتی یزد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال ۲۲ تیر ۱۴۰۴ شماره ۱۴۵
35 - 50
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: مطالعات معماری روی خانه های سنتی شهر یزد نشان می دهد که این ساختمان ها از لایه های مختلف معنایی تشکیل شده اند که شامل لایه دسترسی، لایه ساخت و لایه زیباشناختی می شوند. این لایه ها از طریق استفاده از عناصر فرهنگی و مفهومی، ساختارهای مختلفی را در خود جای داده اند. اما مسئله اصلی این است که چگونه این لایه ها، با بهره گیری از اصول نشانه شناسی و ادراک معانی، مفهوم بخشی به فضاهای مسکونی ایجاد و در تداوم و ارتباط با فرهنگ محیطی خود موفق عمل کرده اند؟ این مسئله نقش به سزایی در طراحی معماری مسکونی امروزی با تأکید بر ارتباط فضا و فرهنگ را بررسی می کند.هدف پژوهش: هدف اصلی این پژوهش، بررسی و تحلیل مفهوم بخشی فضاهای مسکونی در خانه های سنتی شهر یزد با بهره گیری از اصول نشانه شناسی و ادراک معانی است. این پژوهش به بررسی چگونگی ایجاد مفهوم بخشی در لایه های مختلف معماری خانه ها، ارتباط آن با فرهنگ محلی و تأثیر این مفاهیم در طراحی فضاهای مسکونی امروزی می پردازد. همچنین، این پژوهش به منظور ارائه راهبردهایی برای افزایش اثربخشی طراحی فضاهای مسکونی معاصر، با تأکید بر استفاده از الگوها و معانی نهفته در خانه های سنتی، انجام شده است.روش پژوهش: در این پژوهش، از روش تحقیق کیفی با استفاده از مطالعه تطبیقی و تحلیل محتوا با رویکرد نشانه شناسی و معناشناسی استفاده شده است. داده ها به صورت توصیفی و از طریق مطالعات کتابخانه ای و مشاهدات میدانی، جمع آوری و در مراحل تعبیر، تفسیر و ارزیابی از رویکرد تفسیری استفاده شده است. نتیجه گیری: در این پژوهش، با استفاده از رویکرد نشانه شناسی و معناشناسی، معماری خانه های سنتی در شهر یزد بررسی شده است. نتایج حاکی از توانایی خاص این خانه ها در بهره گیری از عناصر معماری و رمزگان برای ارتقای ارتباطات اجتماعی و فرهنگی درون و برون خانه است. این تداخل معانی و کارکردها، هماهنگی داخلی و ارتباط با فرهنگ محلی را تقویت می کند. از نظر نشانه شناسی، خانه های سنتی یزد به عنوان الگوهایی ارزشمند می توانند در طراحی های معاصر و بهبود فضاهای مسکونی بهره مند شوند.
بررسی و نقد دیدگاه وحدت در کثرت در نگرش سنت گرایان به هنر اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال ۲۲ مهر ۱۴۰۴ شماره ۱۴۸
29 - 36
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: جریان سنت گرایی در نقد مدرنتیه دست به تفسیرهایی در زمینه هنرهای پیش از رنسانس و هنرهای شرقی می زند. سنت گرایان در هر کدام از تمدن ها، آثار هنری را با توجه به پیش فرض ها و مفاهیم آن تمدن تفسیر می کنند و آثار هنر اسلامی را نیز دارای یک ویژگی مشترک و تجلی گاه وحدت در کثرت و کثرت در وحدت می دانند. هدف پژوهش: این پژوهش درگام نخست نشان می دهد که تجلی مفهوم وحدت در کثرت در هنر اسلامی از منظر سنت گرایان چگونه است و در گام بعد بیان می کند تفسیر آثار با توجه به مفهوم وحدت در کثرت چه پیامدهایی را خواهد داشت. روش پژوهش: روش پژوهش کنونی توصیفی تحلیلی بوده و به استناد نوشته های سنت گرایان، در عناصری همچون اسلیمی، گنبد، آینه کاری و هندسه سازی برمبنای اعداد، مفهوم وحدت در کثرت را تفسیر می کند. این نوشته در گام بعد چهار پیش فرض اساسی سنت گرایان در باب هنر اسلامی استخراج کرده و پیامدهای آن بررسی و نقد می شود. نتیجه گیری: تجلی دیدگاه وحدت در کثرت در هنر اسلامی مستلزم چهار پیش فرض است که عبارتند از الف) ارتباط ذاتی بین عرفان اسلامی و هنر اسلامی ب) آشنایی هنرمندان و مخاطبان با مفاهیم عرفانی ج) فراتاریخی بودن مفاهیم د) پذیرش اصالت نیت مؤلف. هر چهار پیش فرض قابل نقد هستند و شواهد تاریخی برای آنها وجود ندارد. از جمله اینکه مفهوم وحدت درکثرت در قرون نهم به بعد به صورت رسمی در محافل مطرح می شود، پس دستکم در آثار پیش از این دوره نمود آگاهانه این مفهوم از جانب هنرمندان و مخاطبان چندان قابل اتکا نیست. مگر اینکه وحدت در کثرت را فرا تاریخی بدانیم. مدعای فراتاریخی بودن تناقضی را پیش خواهد کشید، چرا که در صورت فراتاریخی بودن یک مفهوم، تجلی آن از انحصار هنر اسلامی خارج می شود. در واقع، این مفهوم در هر فرهنگ و دوره ای نمود می یابد. درواقع ویژگی بنیادین و حس وحدت در هنر اسلامی تعارض شناختی به بار می آورد و عامل جدایی هنر اسلامی از هنر غیرأسلامی را از بین می برد.
بررسی رابطه بین مؤلفه های مؤثر بر نشاط اجتماعی در فضای باز مساجد با بهره گیری از تکنیک نحو فضا (مطالعه موردی: مساجد شهر اصفهان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مسجد مظه ر وحدت، زندگ ی و منب ع نمادی ن اعتق ادات اس ت. حضور اف راد و تقویت تعاملات اجتماعی آنها در مسجد باعث تقویت پوی ایی و نشاط اجتماعی در جامعه می شود. مسجد به عنوان یک عنصر محوری و هویتی درجامعه اسلامی همواره تصویری ثابت درذهن و خاطر عموم داشته است که معاصرسازی این تصویر سنتی درجهت ایجاد نشاط اجتماعی، از چالش های مهم معماری معاصر محسوب می شود. با در نظر گرفتن این نکته که فضاهای مذهبی مانند مسجد علاوه بر تأمین نیازهای مذهبی و آگاه کردن مردم، توسعه فرهنگ و رشد همه جانبه اقشار مختلف یک جامعه، همچنین می تواند نقش بسزایی در جهت ایجاد و ارتقاء نشاط اجتماعی که امروزه یکی از اهداف شهرداری ها نیز است داشته باشد. یکی از عناصر مهم مساجد، صحن و حیاط است که به دلیل پیروی از طرح و نقشه اولین مسجد جهان(مسجد النبی) فرم مربع یا مستطیل دارد و فضایی آزاد و روحانی را برای واردین به مسجد ایجاد می کند. هدف از پژوهش حاضر بررسی مؤلفه های اثرگذار بر نشاط اجتماعی درمساجد است و بر مبنای این بررسی به ارائه راهکارهای طراحی پرداخته خواهد شد. جامعه آماری این پژوهش در بخش سنجش ترجیحات مردمی را می توان، کلیه شهروندان شهر اصفهان دانست که در مساجد حضور می یابند. اطلاعات بدست آمده از پرسشنامه ها، جمع آوری، کدگذاری و وارد رایانه شده و با استفاده از نرم افزار SPSS26 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. طبق بررسی ها مشارکت اجتماعی و رویداد مداری با ضریب 961/0 بیشترین و همبستگی اجتماعی و ارزش های فردی با ضریب 15/0 کمترین میزان تاثیر گذاری رابر نشاط اجتماعی دارند. با درنظر گرفتن هر مؤلفه که جمع بندی و ذکر شده است جهت فعال تر و زنده کردن محیط مسجد می توان عواملی چون، کانون ها و فضاهای فرهنگی، تفریحی و عمومی که باعث ایجاد تعاملات اجتماعی و مشارکت جوانان و افراد محله را درنظر گرفت. باتوجه به مؤلفه های بدست آمده از مرحله قبل به بررسی پلان چهار مسجد رحیم خان، مسجد سید اصفهان، مسجد جامع اصفهان و مسجد شیخ لطف الله با استفاده از دو نرم افزار AGraph و Depth Map پرداخته می شود. درآنالیز پلانی سه مسجد رحیم خان، مسجد سید اصفهان و مسجد جامع دیده شد، بیشترین میزان رویداد پذیری برای مشارکت ها و حضور جوانان در حیاط میانی صورت می گیرد. آنالیز هاحیاط میانی را دارای بیشترین هم پیوندی و مؤثر بر ارتقاء نشاط اجتماعی دانسته اند.
تبیین مدل ارتقاء شاخص های روان شناسی محیطی از طریق معماری بیوفیلیک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات محیطی هفت حصار سال ۱۴ بهار ۱۴۰۴ شماره ۵۱
57-76
حوزههای تخصصی:
انسان همواره بخشی جدایی ناپذیر از طبیعت بوده و اقدامات او به طور مستقیم بر محیط و بالعکس محیط نیز بر زندگی انسان تأثیرگذار بوده است. یکی از محیط های تأثیرگذار بر انسان ها طبیعت است. در این راستا تأثیر معماری بیوفیلیک به عنوان یک الگوی معماری معاصر طبیعت محور، بر انسان ها و رفتار عملکرد آن ها در چهارچوب حوزه دانشی روان شناسی محیطی کمتر مورد بررسی قرار گرفته است. هدف این پژوهش ابتدا استخراج و دسته بندی ابعاد، مؤلفه ها و شاخص های روان شناسی محیطی و معماری بیوفیلیک بوده و در نهایت به دنبال تلفیق این دو مفهوم و تبیین مدلی برای ارتقاء شاخص های روان شناسی محیطی از طریق معماری بیوفیلیک است. این پژوهش به منظور این که بتواند جامع ترین دسته بندی را از ابعاد، مؤلفه ها و شاخص های روان شناسی محیطی و معماری بیوفیلیک ارائه بدهد، از پروتکل نگاشت سیستماتیک در جهت یافتن منابع مورد نظر خود بهره برده است و براساس تحلیل محتوا و تجزیه و تحلیل مقالات بدست آمده از این فرآیند به ارائه یافته ها، بحث و نتیجه گیری پرداخته است. یافته ها نشان می دهند که شاخص های روان شناسی محیطی در شش مؤلفه محدوده و حریم شخصی، ادراکات محیطی، جهان فرهنگی- اجتماعی، توانمندسازی فردی، احساسات فردی و سلامت جسم و روان دسته بندی شده اند و شاخص های مختلف معماری بیوفیلیک بر این مؤلفه ها و شاخص های مرتبط آن تأثیر گذارند. طیف وسیعی از شاخص های معماری بیوفیلیک در قالب سه دسته طبیعت در فضا، آنالوگ های طبیعی و رابطه انسان با طبیعت بر شش مولفه ی روان شناسی محیطی تأثیرگذار بوده و مشخص کردن این که هر شاخص معماری بیوفیلیک چگونه می تواند به ارتقاء روان شناسی محیطی کمک کند، می تواند به طراحان در ارائه الگوهای طراحی مناسب در معماری بیوفیلیک یاری دهد.
ارائه تعریف عملیاتی سبک شناسی معماری ایران با رویکرد حفاظت معماری (استخراج شاخص های سبک شناسی براساس معماری مسجد)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری اقلیم گرم و خشک سال ۱۲ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱۹
125 - 147
حوزههای تخصصی:
یکی از معضلات عمده مرمت ایران در نزد برخی مرمت گران حال حاضر را می توان عدم توجه به اهمیت شناخت معماری دانست. یکی از دلایل اصلی این عامل می تواند فقدان رویکرد مشخص، منطقی و کاربردی در شناخت معماری در یک پروژه مرمتی باشد. در فرآیند شناخت معماری با سطوح مختلفی مواجه هستیم این شناخت لایه لایه تنها زمانی به هرج و مرج منجر نخواهد گشت که از الگویی روشمند پیروی کند. مقاله حاضر در میان الگوی های گوناگون، سبک شناسی را مدنظر قرار داده است. بر اساس تعریف ارائه شده از سبک شناسی، در راستای عملیاتی شدن آن سعی شده گام هایی قابل اجرا پیشنهاد شود. با بررسی بنا در حوزه های گوناگون شناخت، ویژگی های آن تحت عنوان مولفه، شناساسی می شوند. از تحلیل مولفه ها، شاخص ها استخراج شده که معیاری برای تعیین سبک خواهد بود. به دلیل گسترده بودن حوزه مطالعه، این مقاله شاخص ها را بر اساس معماری مسجد استخراج نموده است. سامانه جستجوی پژوهش کیفی و راهبرد این مسیر تفسیرگرا است. این تحقیق به روش کتابخانه ای و میدانی، به صورت تطبیقی صورت گرفته، به این ترتیب که با رصد تعاریف و دیدگاه ها در مورد سبک از سویی و نظر به بناهای تاریخی، سعی در بازبینی و تبیین تعریف آن داشته است. از نظر هدف، این پژوهش را می توان از نوع نظری-کاربردی دانست. یکی از دستاوردهای مقاله استخراج معیارهای سبک شناسی مطالعات هنر و معماری از گذشته تا امروز در شش گروه می باشد. از سوی دیگر تبارشناسی سبک نشان داد که این مفهوم یک مفهوم اعتباری است که در راستای هدف می تواند تعریف نظری و عملیاتی مشخص داشته باشد. بنابراین سبک می تواند براساس وضعیت حال حاضر بنا مشخص شود تا کمکی باشد در تصمیم گیری های حفاظت. با این رویکرد برای مسجد، هشت شاخص پیشنهاد شد: فضاها، نقش شهری، مداخلات، ساختمایه، تکنولوژی ساخت، آرایه ها، فرم ها و سامانبندی عناصر و فضاها. این شاخص ها به عنوان ابزاری برای شناسایی سبک ها به کار گرفته می شوند.
از برج عاج تا میدان عمل: مطالعه ی تطبیقی سیر تطور ارتباط دانشکده های معماری با جامعه در ایران و جهان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری اقلیم گرم و خشک سال ۱۲ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱۹
149 - 182
حوزههای تخصصی:
اگرچه معماری –چه به مثابه دانش و چه به مثابه یک اثر- با زمینه اجتماعی خود در ارتباطی تنگاتنگ است، آموزش آکادمیک معماری از قرون گذشته تا به امروز دچار اوج و فرودهایی در توجه به زمینه اجتماعی بوده است. در سال های ابتدایی شکل گیری آموزش آکادمیک معماری در جهان، معماران آکادمیک چندان در قید توجه به امر اجتماعی نبودند، چرا که کارفرمایانشان از میان نخبگان و اشراف جامعه بودند. با تحولاتی که در عرصه سیاست، فرهنگ، جامعه و تکنولوژی پیش آمد توجه آکادمی های معماری به سمت زمینه اجتماعی جلب شد تا جایی که در دوران پسامدرن یکی از مهم ترین رسالت های دانشکده های معماری حل و فصل مسائل اجتماعی به شمار می رود. در ایران نیز در سال های ابتدایی تأسیس نخستین دانشکده معماری امر زمینه ای و اجتماعی جایی در آموزش معماری نداشت؛ اما تحولاتی که در مقیاس کشور و جهان رخ داد آموزش معماری در ایران را نیز متحول کرد. این پژوهش با هدف پاسخ دادن به پرسش درباره سیر تحول توجه دانشکده های معماری به امر اجتماعی و نیز ترسیم وضعیت و موضع امروز آنها در قبال جامعه در آینه برنامه درسی و سرفصل دروس انجام شده است، به طوری که در ابتدا بحث در قالب تفسیر تاریخی پیش می رود و در انتها برنامه درسی مصوب برای دوره کارشناسی معماری در ایران با سرفصل دروس هفت دانشکده معماری برتر دنیا مقایسه می شود. از حیث روش شناسی، پارادایم کلی این پژوهش کیفی است. در این پژوهش گردآوری داده ها مبتنی بر منابع کتابخانه ای است و برای تحلیل داده ها از استدلال منطقی و روش تحلیلی-تفسیری استفاده شده است. نتایج این پژوهش نشان می دهد که دانشکده های معماری ایران همچنان توجه به امر اجتماعی را در اولویت نمی بینند، در صورتی که در دانشکده های برتر دنیا زمینه اجتماعی مورد توجه بیشتری قرار گرفته است.
Educational Model of Architecture Based on the Professor’s Position (Case Study: Students of Selected Universities of Iran)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Architecture and Urban Development, Volume ۱۵, Issue ۱ - Serial Number ۵۵, Winter ۲۰۲۵
43 - 50
حوزههای تخصصی:
This study aims to enhance the quality of higher education by introducing a model of a competent professor in Iran’s higher education system. Among the elements of the education system, the teacher element is the most important one, so professors and teachers are the underlying agents for the renewal of pedagogy. It is hoped that the lack of effective position of man in traditional education of architecture is removed in contemporary architecture education by investigating the human component, profound vision, and principles that architect masters acquired when they were solving the problems ruling the implementation of the building, creating a relationship between new building and teaching these principles in details and accurately to their students. To achieve this, a qualitative study employing a content analysis approach was conducted. Semi-structured interviews and participant observation were used to collect data. The main question of this study is whether students of Selected universities in Iran can identify the characteristics of a competent professor. The information indicates that the averages of the total dimensions of human existence, cognitive dimension, wisdom dimension, and skill dimension were reported as 3.605, 3.701, 4.097, and 3.017, respectively. It can be seen that the average score for the total score, as well as the average score for the cognitive dimension, was above average. The average score for the wisdom dimension was desirable and excellent, while the average score for the skill dimension was poor.
بررسی اثرگذاری مؤلفه های چیدمان فضا بر کیفیت تعاملات اجتماعی شهروندان در فضاهای تجاری سنتی و معاصر (نمونه موردی: شهر قزوین)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شهر ایمن سال ۸ بهار ۱۴۰۴ شماره ۲۹
59 - 73
حوزههای تخصصی:
فضاهای معماری نقش و تاثیر مهمی در جهت رفع نیازهای مادی و معنوی شهروندان دارند. از سوی دیگر تغییر در ساختار فضاهای معماری و شهرسازی بر تعاملات اجتماعی شهروندان که یکی از نیازهای اساسی بشر است، اثرگذار بوده و این تغییر ساختار با نظریه پیکره بندی فضایی که اساس آن نحوه ارتباط بین رفتار اجتماعی و ساختار فضایی فضاهای معماری و شهری است، قابل بحث و بررسی می باشد.لذا، هدف اصلی این مقاله بررسی اثرگذاری مؤلفه های چیدمان فضا بر کیفیت تعاملات اجتماعی شهروندان در فضاهای تجاری سنتی و معاصر در شهر قزوین می باشد. مقاله حاضر بر اساس ماهیت و قلمرو موضوعی در حوزه مقاله های کاربردی_توسعه ای و از نظر روش انجام مقاله توصیفی-تحلیلی است. تحلیل مبتنی بر مطالعات پیمایشی بر اساس مدل رگرسیون جغرافیایی موزون و مدل رگرسیون معمولی می باشد. جامعه آماری نیز شامل کلیه کاربران استفاده کننده از فضا در بازار سنتی شهر قزوین و مجتمع تجاری البرز و مهر و ماه قزوین بوده است که حجم نمونه براساس حداقل حدنصاب مقاله های توصیفی برابر 100 نفر در نظر گرفته شده است. بر اساس نتایج پژوهش مؤلفه های چیدمان فضا بر کیفیت تعاملات اجتماعی شهروندان در فضاهای تجاری سنتی و معاصر اثرگذار است، ولیکن در مجتمع تجاری سنتی میزان اثرگذاری هم پیوندی، عمق، اتصال، انتخاب و دسترسی بیشتر و در مجتمع های تجاری مدرن اثرگذاری مؤلفه های وضوح، اتصال، هم پیوندی و دسترسی بیشتر بوده است. به طور کلی مؤلفه های پیکره بندی فضایی شامل عمق، هم پیوندی، دسترسی، اتصال،وضوح، کنترل، انتخاب و ادارک فضایی می باشد که بر اساس تحلیل هریک می توان ویژگی ادراکی کاربران از فضا را مطرح نمود.
به کارگیری مدل دیفیوژن پنهان، مبتنی بر شبکه های عصبی در ارائه الگویی برای تولید مدارک معماری (شکل زایی طرح مسکونی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقش جهان سال ۱۵ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱
۲۶-۱
حوزههای تخصصی:
اهداف: شکل زایی چیدمان فضای معماری، یکی از اولین و طولانی ترین مراحل در فرآیند طراحی معماری است، هدف از این پژوهش، ارائه الگوی نوین شکل زایی مدارک معماری و به طور خاص تولید پلان مسکونی، با استفاده از مدل دیفیوژن پنهان است که برخلاف نمونه های موجود قابلیت اعمال محدودیت های ورودی متنوع را فراهم می کند. روش ها: رویکرد محاسباتی این الگو یک شبکه دیفیوژن پنهان شامل سه شبکه عصبی شبکه پیچشی، کاهش دهنده نویز(UNET) ، شبکه رمزگذار خارجی(VAE) ، شبکه رمزگذار محدودیت ها(Clip) است. برای آموزش این مدل، از یک مکانیزم تنظیم دقیق استفاده شده است. روش انجام این پژوهش از منظر اجرا مبتنی الگوریتم نویسی، با استفاده از زبان برنامه نویسی پایتون است. یافته ها: ارزیابی های پژوهشگران، براساس معیارهای پی.سی.ای، اس.وی.ام، خوانش نمونه های تولید شده و مقایسه عملکرد مدل با مدل های مبتنی برداده موجود نشان می دهد که گردش کار و الگوی پیشنهادی این پژوهش پیشرفت قابل توجهی در زمینه تولید پلان های طبقه نسبت به روش های مبتنی برداده فعلی نمایان کرده است. رویکردی که در آن معمار می تواند نقش فعالی در روند تولید ایفا کند. نتیجه گیری: الگوی ارائه شده در این پژوهش می تواند، فرآیند کاری معماران را تسهیل کند و موجب آزادی عمل معماران و بروز خلاقیت بیشتر در طراحی پلان های طبقه شود. مسأله مهم، توجه به نقش مهمی است که معمار می تواند برای ارائه فضاهای اجتماعی، منصفانه و محیطی مسئولیت پذیرتر ایفا کند. چنین رویکردهایی می تواند منجر به ایجاد نقش های جدید و معاصر برای معماران در فرآیند شکل زایی پروژه های معماری شود.
اینستاگرام و هویت ازدست رفته: مطالعه ای بر نمای بناهای مسکونی تهران (مطالعه موردی: محلات هروی، اقدسیه و فرجام غربی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال ۲۲ تیر ۱۴۰۴ شماره ۱۴۵
51 - 66
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: نماهای ساختمان های مسکونی در تهران به عنوان یکی از شاخص ترین عناصر هویت شهری، در سال های اخیر تحت تأثیر دو نیروی متضاد جهانی شدن و نفوذ گستردهه پلتفرم های دیجیتال مانند اینستاگرام قرار گرفته اند. این دو نیرو، در کنار هم، دگرگونی های عمیقی را در چهره شهر ایجاد کرده اند.هدف پژوهش: بررسی نقش اینستاگرام در ترویج میراث معماری ایرانی و افزایش آگاهی عمومی در خصوص طراحی های نمای بناهای مسکونی در کلانشهر تهران با تأکید بر کاهش پراکندگی بصری و جلوگیری از فرسایش فرهنگی، انجام شده است. روش پژوهش: به منظور دستیابی به این هدف، از رویکردی کیفی استفاده شده است. در مطالعه فرعی نخست شش نمای مسکونی در محلات هروی، اقدسیه و فرجام غربی کلانشهر تهران از طریق مشاهدات تصویربرداری و مصاحبه های تخصصی با پنج کارشناس بررسی نقادانه شدند. سپس با انجام یک مرور سیستماتیک روی 21 مقاله علمی معتبر، ضمن بررسی مطالعات بین المللی در زمینه تأثیر رسانه های اجتماعی بر معماری، به تحلیل چالش های حفظ هویت فرهنگی و استراتژی های ترویج میراث معماری در مقیاس کلان پرداخته شد. در ادامه، به منظور بومی سازی یافته های پژوهش، مصاحبه های نیمه ساختاریافته ای با هشت نفر از خبرگان حوزه های معماری، علوم رسانه و جامعه شناسی انجام شد. نتیجه گیری: یافته های زیرمطالعه نخست نشان داد که نمای بناهای مسکونی در محلات مورد مطالعهُ تنوع بسیار زیادی از نظر سبک و رویکرد طراحی دارند. این پراکندگی شدید، نشان دهنده وجود اولویت های زیبایی شناختی متضادی است که از یک سو، طراحی های بصری خیره کننده و تحت تأثیر الگوریتم های دیجیتال را به نمایش می گذارند و ازسوی دیگر، به زیبایی شناسی جهانی شده ای گرایش دارند که اغلب فاقد ریشه در فرهنگ و تاریخ محلی است. نادیده گرفتن اصول طراحی سازگار با اقلیم، این تضاد را تشدید و شکاف عمیقی میان طراحی معاصر نماها و میراث غنی معماری تهران ایجاد کرده است. همچنین، نتایج زیرمطالعه دوم نشان داد که اینستاگرام، به عنوان یک پلتفرم اجتماعی پرطرفدار در ایران، تأثیر قابل توجهی بر شکل گیری نماهای معماری در تهران دارد. از یک سو، الگوریتم های این پلتفرم اغلب به همگن سازی بصری و رواج سبک های طراحی یکنواخت کمک می کنند. ازسوی دیگر، اینستاگرام پتانسیل بالایی برای ترویج شیوه های معماری پایدار و همسو با فرهنگ و محیط زیست دارد.
ادراک فرا بصری: مطابقت های بین حسی در طراحی معماری با رویکرد شناختی
منبع:
مطالعات رفتار و محیط در معماری دوره ۱ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۳
82 - 102
حوزههای تخصصی:
معماری، فراتر از ساخت وساز، فرآیندی چندوجهی است که فرم، عملکرد، و زیبایی شناسی را در هم می آمیزد و بر ادراک فضایی و تعاملات حسی انسان تأثیر می گذارد. برخلاف رویکردهای سنتی که بر حس بینایی متمرکز بودند، پژوهش های معاصر نقش حواس دیگر (شنوایی، لامسه، بویایی) را در تجربه فضایی برجسته می کنند. این تغییر پارادایم، متأثر از عصب شناسی شناختی، بر ادراک چندحسی و تعاملات بین حسی در درک محیط تأکید دارد. برای مثال، همبستگی نور محیط و آسایش حرارتی یا تأثیر آکوستیک بر ادراک ایمنی، اهمیت طراحی چندحسی را نشان می دهد. این مطالعه تأثیر هماهنگی بین حسی میان نورپردازی و آکوستیک در طراحی معماری را با رویکردی دوگانه (مرور سیستماتیک ادبیات و آزمایش تجربی) بررسی می کند. در بخش تجربی، 40 شرکت کننده در اتاقی 4×4 متری تحت دو شرایط قرار گرفتند: 1) هماهنگ (نورگرم 2700 کلوین، صدای طبیعت 50 دسی بل)؛ 2) ناهماهنگ (نور سرد 6500 کلوین، صدای ترافیک 50 دسی بل). پاسخ ها با پرسشنامه لیکرت (آسایش، ابعاد، امنیت، نور، صدا، راحتی) و ضربان قلب سنجیده شد. یافته ها نشان داد شرایط هماهنگ به طور معناداری آسایش (4.1 در مقابل 2.7)، خوشایندی نور (4.2 در مقابل 2.6)، دلپذیری صدا (4.3 در مقابل 2.5)، و راحتی (4.1 در مقابل 2.8) را بهبود بخشید، فضا را بزرگ تر نشان داد (65% در مقابل 30%)، و استرس را کاهش داد. نتایج بر لزوم بازنگری چارچوب های همگرایی حسی در طراحی چندحسی تأکید دارند و نشان می دهند توجه به ادراک چندحسی، کیفیت تجربه فضایی و رشد شناختی، عاطفی، و اجتماعی کاربران را ارتقا می دهد و به خلق فضاهایی برای بهبود کیفیت زندگی منجر می شود
بررسی اولویت فضای باز و نیمه باز در ساماندهی فضایی مدارس سنتی ایران (نمونه های مطالعاتی: مدرسه غیاثیه، مدرسه چهارباغ، مدرسه خان شیراز و مدرسه حاج صفرعلی تبریز)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مدرسه به عنوان شاخص ترین فضای آموزشی در طی زمان در بخش ها یی ازجمله معماری دستخوش تحولات متعددی شده است . یکی از مهم ترین تغییراتی که در معماری معاصر روی داده است، تضعیف جایگاه فضای باز و نیمه باز در طراحی این فضاها است . این پژوهش قصد دارد به بررسی نسبت و تناسب فضای باز و بسته در مدارس سنتی ایران بپردازد . در این مدارس، معماران از حیاط به عنوان قلب ارتباطی مجموعه و عنصر مهم در ساماندهی فضایی استفاده می کردند . پژوهش حاضر با توجه به اهمیت فضای باز (حیاط ها) و نیمه باز در ساماندهی فضاهای آموزشی، به ویژه مدارس، در نظر دارد تا با بررسی چهار نمونه الگوی رایج (پروتوتایپ در مکاتب خراسانی، اصفهانی، آذری و شیرازی) مدارس سنتی ایران، کمیت و کیفیت فضاهای باز و نیمه باز را در این مدارس مورد بررسی قرار دهد . راهبرد انجام این پژوهش مصداق پژوهی است و بررسی اسناد کالبدی بنا ها و تحلیل آن ها با استفاده از روش توصیفی-تحلیلی انجام شده است . اطلاعات دراین پژوهش غالباً از طریق اسناد کتابخانه ای گردآوری شده اند. مطالعات، تحلیل و بررسی های انجام شده در این پژوهش، نشان می دهند که فضاهای باز و نیمه باز نقش بسیار مهمی در ارتقا کیفیت فضای مدارس سنتی داشته اند که مهمترین آن ها عبارت هستند از: ایجاد یک نظم و ساماندهی مرکزی به نحوی که فضای باز در قلب مجموعه قرار گرفته و سایر فضاها متناسب با کاربری های خود، در اطراف، جانمایی شده اند، پشتیبانی از فعالیت های متنوع آموزشی در قالب اجتماعات بزرگ، گروه های کوچک و انفرادی، بستر ایجاد تعامل با طبیعت در سه درجه کیفیت از طریق حیاط ها، ایوان ها، ایوانچه ها و بازشوها، کمک به ایجاد آسایش حرارتی و ایجاد ظرفیت بهره برداری در شرایط خاص . از نگاه کمّی نیز نسبت این فضاها به مساحت کل فضای آموزشی مدارس سنتی ایران، مقدار قابل توجهی است و در برخی موارد مساحت فضاهای باز و نیمه باز با فضاهای بسته برابری می کند .
نقش جریان موسیقی غربی بر فرهنگ کافه ای تهران با تمرکز بر مفاهیم روشنفکری، هویت و صنعت موسیقی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال ۲۲ آبان ۱۴۰۴ شماره ۱۴۹
5 - 14
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: این پژوهش تقابل دو هویت انتسابی و هویت مقاومتی حین مواجهه با مؤلفه های موسیقایی و پیراموسیقایی، در شکل گیری هویتی فرهنگی و متمایز در فضای کافه های تهران را بررسی می کند و همچنین به فهم و توضیح پیچیدگی های حفظ یک هویت مستقل درون فضایی تجاری شده می پردازد. هویتی انتسابی که از روشن فکری، استقلال و آلترناتیو ریشه گرفته، در مقایسه با هویتی مقاومتی که متشکل از مقاومت در برابر مؤلفه های موسیقی عامه پسند و دوری جستن از بدنه جریان حاکم بر صنعت موسیقی ایران است، صحت سنجی می شود. هدف پژوهش: پرسش این پژوهش بررسی میزان پایبندی جریان موسیقی مستقل نسبت به هویت منتسب شده به آن است. روش پژوهش: این پژوهش به روش کیفی، تطبیقی و تحلیل محتوا انجام شده است. روش گردآوری داده ها به صورت میدانی و نیز کتابخانه ای بوده که میدان پژوهش شامل تهران و نیز اتریش (به صورت مجازی) در زمستان سال ۱۴۰۱ است. نتیجه گیری: این پژوهش با تکیه بر نظریه های استوارت هال، تئودور آدورنو و تیموتی رایس، آنتونی گرامشی و میشل فوکو؛ تعامل میان هویت فرهنگی، کالایی شدن و تأثیر موسیقی غربی بر فضاهای موسیقی شهری ایران را نشان می دهد. یافته ها نشان دهنده هم پوشانی ماهوی جریان مستقل موسیقی در سال های اخیر با جریان موسیقی عامه پسند است که می بایست تناقضی بزرگ در رسیدن به هدف غایی استقلال در صنعت امروزی موسیقی ایران ارزیابی شود.
برآورد فضایی میزان اثرگذاری عامل محیطی در پایداری انرژی حرارتی سطح کلانشهر تهران با استفاده از الگوریتم BCS(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات محیطی هفت حصار سال ۱۴ بهار ۱۴۰۴ شماره ۵۱
113-124
حوزههای تخصصی:
در برهم خوردن تعادل و پایداری انرژی حرارتی در سطوح شهری عوامل مختلفی دخیل هستند که در نتیجه ی تغییرات غیرعمدی پارامترهای آب و هوایی و بر هم خوردن تعادل انرژی در شهرها می تواند به عواقب شدید محیط زیستی منجر شوند. از سوی دیگر چالش ها و دغدغه هایی هم در مورد توسعه ی روزافزون کالبد شهرها و اثرات مخربی که بر محیط زیست مناطق شهری دارد باعث شده است موضوع اثرگذاری عوامل محیطی ناشی از توسعه ی کالبدی شهرها به یکی از اولویت های مدیریت شهری بسیاری از کلانشهرهای دنیا جهت دست یابی به توسعه پایدار محیطی تبدیل گردد. بدین ترتیب تبیین و تحلیل تعادل و پایداری انرژی گرمایی سطوح شهرها در مقیاس کلانشهری و همچنین شناسایی مهمترین تغییرات شاخص های اثرگذار مرتبط با عامل محیطی در نوع سیاستگذاری طرح ها و برنامه های عملیاتی توسعه شهری الزامی به نظر می رسد. در همین راستا جهت تحلیل برآورد فضایی میزان اثرگذاری شاخص های عامل محیطی در تعادل انرژی حرارتی سطوح و سنجش میزان همبستگی فضایی با این پدیده در اثر تحولات شهرنشینی و شهرسازی، کلانشهر تهران در سال 1400 مورد پژوهش واقع شده است. تصویر ماهواره ی بدون پوشش ابری و صاف کلانشهر تهران توسط ماهواره ی Landsat8 به کمک نرم افزار Envi تهیه شده و از طریق الگوریتم های مختلف در سنجش از دور الگوی تغییرات فضایی میزان انرژی حرارتی سطح شهر سنجش شده است. در ادامه از طریق سنجش همبستگی فضایی با استفاده از الگوریتم (Band Collection Statistical) میزان همبستگی لایه های شاخص های عامل محیطی با لایه ی انرژی حرارتی سطح در مناطق 22گانه شهر تهران برآورد شده است. از بین همه مهمترین شاخص های عامل محیطی چهار شاخص (تعداد پارک های شهری، NDVI،NDMI و NDWI) بدلیل میزان ارتباط همبستگی بیش از 25% برگزیده شده اند. برآورد نمود فضایی شاخص های عامل محیطی در تعادل انرژی حرارتی سطح کلانشهر تهران نشان می دهد هر چهار شاخص مذکور با بعد محیطی دارای ارتباط مستقیم بوده و از نظر ارزش قدر مطلقی آن شاخص NDWI بالاترین ضریب و شاخص تعداد پارک و فضای سبز پایین ترین را به خود اختصاص داده اند. این میزان همبستگی ها نشان از افزایش نقش فعالیت های انسانی و تاثیرات فعالیت هایشان بر شاخص های عامل محیطی می باشد. از آنجایی که شهرنشینی و شهرسازی اصلی ترین عوامل تغییر در الگوی انرژی حرارتی سطوح کلانشهر تهران می باشد، لذا اتخاذ سیاست های مختلف در این حوزه ها می تواند منجر به تغییر در میزان شاخص های عامل محیطی شده که نهایتا باعث تحت تاثیر قرار گرفتن الگو های حرکتی، فعالیتی و زیستی و در نتیجه تغییر در میزان پایداری انرژی حرارتی سطح در مناطق مختلف کلانشهر تهران خواهد شد.
شناسایی و اولویت بندی معیارها و شاخص های موثردرفرایند تحقق پذیری پروژه های بازآفرینی شهری در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گفتمان طراحی شهری دوره ۶ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱
13 - 28
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: تاکنون مدیران و دولتمردان در چارچوب رویکرد بازآفرینی شهری تلاش های بسیاری کرده اند، اما این تلاش ها نتوانسته اند مشکلات بافت های ناکارآمد را حل کنند. علت اصلی این ناکامی، نبود چارچوب و مدل مناسب برای ارزیابی تحقق پذیری این پروژه ها، به ویژه در فرآیند تهیه طرح ها بوده است. تاکنون، ارزیابی ها عمدتاً به تحقق پذیری محصول برنامه ها پرداخته اند و نه فرآیند تهیه آن ها.
اهداف: این پژوهش به دنبال شناسایی و اولویت بندی معیارها و شاخص های مؤثر در فرآیند تهیه طرح های بازآفرینی شهری است.
روش ها: ابتدا، با استفاده از مطالعات اسنادی، چارچوب نظری تدوین شد. سپس با استفاده از روش تحلیلی تطبیقی و مرور دیدگاه های مشابه، معیارها و شاخص های اولیه مشخص شدند. برای بومی سازی و تطبیق با زمینه ایران، مصاحبه هایی با صاحب نظران انجام شد و نهایتاً اهمیت معیارها و شاخص ها از طریق پرسشنامه ای توسط بازیگران اصلی پروژه های بازآفرینی شهری در ایران تعیین و اولویت بندی شد.
یافته ها: پژوهش نشان داد که از میان ۱۴ معیار شناسایی شده، معیارهای صلاحیت کارفرما، مدیریت پروژه، قدرت اقتصادی و مالی، مشارکت عمومی و تعامل دستگاه ها بیشترین اهمیت را دارند. در مقابل، معیار تعامل قانونی و پشتیبانی علمی کمترین اهمیت را دارند.
نتیجه گیری: معیارهای مرتبط با ساختار قدرت (تمرکز) بیشترین اهمیت و معیارهای مرتبط با ساختار ارتباطی (عدم تمرکز) کمترین اهمیت را داشته اند.
خوانش رویکرد مفهومی در آفرینش طرح مایه مبتنی بر نظریه معاصر استعاره (تجربه طراحی مرکز پژوهش های آب یزد در کارگاه طراحی معماری 2 کارشناسی ارشد)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری اقلیم گرم و خشک سال ۱۲ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱۹
81 - 104
حوزههای تخصصی:
گستردگی دامنه طراحی معماری به عنوان یک مهارت بین رشته ای، تعامل آن با علوم شناختی و فلسفه را به همراه داشته است. از این رو هم زمان با پیشرفت در این حوزه ها، دانش طراحی نیز متأثر می شود و ضرورت انطباق تخصصی ترین بخش آن یعنی فرایند طراحی معماری با نظریات جدید و تبیین چگونگی تأثیرپذیری از آن ها در مرحله ایده پردازی مطرح می گردد. این پژوهش ابتدا در پی ساختن چهارچوبی نظری است تا بر پایه نظریه معاصر استعاره، رویکردی نوین را در ایده پردازی و آفرینش طرح مایه معماری، آشکار و سپس بر همین اساس یک روش طراحی را پیشنهاد و آزمون نماید. مطابق این نظریه استعاره به مثابه یک مهارت شناختی در حوزه اندیشه، ضمن پررنگ نمودن ارتباط بین ساختار ذهنی طراح و فرایند حل مسئله طراحی، می تواند پلی را بین مفاهیم ذهنی از حوزه ای به حوزه مفهومی دیگر برقرار و از این طریق فرایند ایده پردازی و آفرینش طرح مایه را تسهیل کند. درواقع هدف پژوهش این است که مفاهیم معمارانه و مفاهیم استعاره ای را در فرایند تفکر خلاقانه، به هم پیوند زند تا به مدد پتانسیل مفهوم زایی استعاره ها به شفاف سازی ساختارمبهم مسئله طراحی و یافتن تعبیری جدید از آن در جهت ارائه راه حل های بدیع نائل گردد. یافته ها نشان می دهد که دست آورد این هم پیوندی، به عنوان یک راهبرد قدرتمند در پیش بُرد فرایند طراحی معماری، تقویت تفکر خلاق و تسهیل دست یابی به مؤلفه های مؤثر بر آفرینش طرح مایه به ایفای نقش می پردازد. شرح یک تجربه کارگاهی که بر مبنای این روش پیشنهادی انجام شده است و بررسی نتایج آن به روش تحلیل محتوای کیفی که گواه سودمندی فرضیه فوق است، افزایش توان مفهوم پردازی را تأیید می نماید. همچنین ارتباط معنادار بین تلاش طراح در انتظام بخشیدن به مسئله طراحی و کاربست استعاره های مفهومی با کمک به شکل گیری مفاهیم پایه و مفاهیم حمایتی در آفرینش طرح مایه مؤثر بوده و با تسهیل دست یابی به راه حل های باکیفیت، پیامدهایی مطلوب و سودمند برای آموزش این رویکرد در کارگاه طراحی معماری با خود به همراه دارد.
تحلیل چندمتغیره ترجیحات مسکونی ساکنان فاز یک شهرک اکباتان در تناسب با سبک زندگی معاصر
حوزههای تخصصی:
مطالعه حاضر به تحلیل ارتباط میان سبک زندگی و ترجیحات مسکونی ساکنان فاز یک شهرک اکباتان می پردازد. در دنیای معاصر، سبک زندگی به عنوان مفهومی چندبعدی در علوم اجتماعی و برنامه ریزی محیطی، نقش کلیدی در تعریف الگوهای سکونت ایفا می کند. شهرک اکباتان به عنوان یکی از نمونه های برجسته طراحی مسکن در ایران، بستری مناسب برای مطالعه تأثیر این مفهوم بر نیازهای مسکونی ارائه می دهد. هدف اصلی این پژوهش، شناسایی عوامل مؤثر بر ترجیحات مسکونی با توجه به سبک زندگی و ویژگی های جمعیت شناختی ساکنان بوده است. سؤالات اصلی تحقیق شامل تأثیر متغیرهایی نظیر سن، جنسیت و شغل بر اولویت های مسکونی و چگونگی تأمین این نیازها از طریق طراحی محیط های انعطاف پذیر بوده است. در روش تحقیق به صورت ترکیبی از تحلیل های کمی و کیفی استفاده شده و داده ها از طریق پرسش نامه و مشاهدات میدانی جمع آوری گردیده است. یافته ها نشان می دهد که ترجیحات مسکونی ساکنان در پنج بعد اصلی شامل کیفیت فضاهای خصوصی، تعاملات در فضاهای نیمه عمومی، دسترسی به امکانات عمومی، انعطاف پذیری طراحی و حس تعلق به محیط قابل تحلیل است. ویژگی های جمعیت شناختی نظیر سن و مدت زمان سکونت نیز تأثیر مستقیم بر این ترجیحات دارند. به عنوان مثال، خانواده های بزرگ تر به فضاهای انعطاف پذیرتر و سالمندان به فضای سبز توجه بیشتری نشان می دهند، در حالی که افراد جوان تر به تعاملات اجتماعی در فضاهای نیمه عمومی اولویت می دهند. این پژوهش با ارائه تحلیل های چندمتغیره و تأکید بر طراحی محیط های مسکونی متناسب با سبک های زندگی متنوع، راهکارهایی برای ارتقای کیفیت زندگی و تطابق بهتر فضاهای مسکونی با نیازهای متغیر افراد ارائه می کند.
تاثیر فرم بالکن بر ارتقای کیفیت هوای داخل ساختمان های میان مرتبه در مجاورت بزرگراه های شهری (مورد مطالعه: بزرگراه شهید چمران تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات محیطی هفت حصار سال ۱۴ بهار ۱۴۰۴ شماره ۵۱
25-38
حوزههای تخصصی:
با توجه به افزایش شهرنشینی در زندگی مدرن، آلودگی هوا یکی از معضلات مهم در دهه های اخیر بوده است که در رابطه با سلامت انسان به یک چالش مهم بدل گردیده است. این موضوع با پیشرفت شهرها و کاهش کیفیت هوا روز به روز به یک تهدید جدی برای زندگی انسان ها تبدیل شده است. به همین منظور کیفیت هوای شهری مساله مهم زیست محیطی در دنیا است که باعث جلوگیری از مرگ و میر انسان ها می شود. آلودگی هوا در شهرها براثر عواملی همچون صنایع و کارخانه ها، تردد خودروها، استفاده از سوخت های فسیلی برای سرمایش و گرمایش و مواردی از این قبیل ایجاد می شود. یکی از مهم ترین عوامل تولید و انتشار آلودگی در هوا، آلاینده های ترافیکی ناشی از تردد خودروها می باشد که بر محیط داخل ساختمان تاثیر دارند. با این حال معماری ساختمان ها می تواند نقش موثری بر کمیت و کیفیت ورود این آلاینده ها به فضای درون ساختمان ها داشته باشد که از جمله آن ها می توان به انواع بازشوها و اندازه و محل آن ها، چیدمان دکوراسیون داخلی، ارتفاع ساختمان، فرم بالکن و ... اشاره نمود. بر همین اساس از میان عناصر بیان شده، در مقاله حاضر به تاثیر فرم بالکن بر کاهش آلاینده های ترافیکی و افزایش کیفیت هوای داخلی پرداخته می شود. برای این منظور 10 مدل بالکن از نظر ویژگی های هندسه، جانپناه و دیوار بال در ساختمان میان مرتبه در شهر تهران در مجاورت بزرگراه شهید چمران (به عنوان مرکز انتشار آلاینده ترافیکی) به عنوان نمونه های موردی انتخاب و میزان ورود آلاینده های ترافیکی به درون بنا با استفاده از روش دینامیک سیالات محاسباتی (CFD) مورد شبیه سازی قرار گرفت. اعتبارسنجی نرم افزار در مطالعه حاضر براساس پژوهش سین و همکاران (2023) انجام گرفته است. تمام تنظیمات استفاده شده در مقاله مطابق با اعتبارسنجی می باشد؛ با این تفاوت که در این پژوهش از پارامتر غلظت آلاینده نیتروژن دی اکسید (NO₂) (منبع آلودگی) برای سنجش کیفیت هوا استفاده شده است. بر این اساس هدف اصلی در این پژوهش تعیین بهترین مدل هندسه و شکل ساختاری بالکن بر کاهش ورود آلاینده های ترافیکی به درون ساختمان و افزایش کیفیت هوای داخلی (IAQ) در ساختمان میان مرتبه است. نتایج پژوهش حاکی از آن است که بالکن با فرم مثلث بیشترین میزان غلظت و بالکن با فرم منحنی کمترین میزان غلظت ورودی آلاینده را در بخش هندسه بالکن به خود اختصاص داده اند. همچنین میزان غلظت آلاینده در بالکن هایی که جانپناه نرده ایی دارند به مراتب بسیار کمتر از بالکن هایی است که دارای دیوار بال می باشند. از سویی در این پژوهش می توان چنین برداشت نمود که با افزایش محصوریت بالکن در ساختمان های میان مرتبه که در مجاورت بزرگراه های شهری قرار دارند، غلظت آلاینده های ورودی به بنا افزایش می یابد. در حالی که با کاهش محصورت در بالکن، میزان انباشت آلودگی در داخل ساختمان کاهش می یابد.
تحلیل جامعه شناختی نقش حس تعلق مکانی در ارتقای امنیت اجتماعی زنان در سکونتگاه های غیررسمی (نمونه موردی: محله خضر همدان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف تحلیل جامعه شناختی نقش حس تعلق مکانی در ارتقای امنیت اجتماعی ساکنان، با تأکید ویژه بر زنان در سکونتگاه غیررسمی محله خضر شهر همدان انجام شده است. ضرورت این مطالعه از آنجا ناشی می شود که سکونتگاه های غیررسمی به عنوان یکی از آسیب پذیرترین بافت های شهری، با چالش های متعددی در حوزه امنیت اجتماعی و انسجام اجتماعی مواجهند و زنان به عنوان گروهی حساس تر، بیش از دیگران در معرض ناامنی های اجتماعی قرار دارند. روش پژوهش کاربردی و از نوع پیمایشی است. جامعه آماری پژوهش، کلیه ساکنان محله خضر (اعم از زنان و مردان) است تا با لحاظ دیدگاه های متفاوت، سنجش دقیق تر و واقع بینانه تری از امنیت محله به دست آید؛ هرچند تمرکز اصلی تحلیل ها بر امنیت زنان قرار دارد که بر اساس روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای، ۳۹۲ پرسشنامه معتبر گردآوری شد. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه محقق ساخته بود که شامل سه بخش اطلاعات جمعیت شناختی، ۸ گویه مربوط به حس تعلق مکانی (شامل وابستگی عاطفی، مشارکت اجتماعی، مسئولیت پذیری و هویت یابی محله ای) و ۱۰ گویه مربوط به امنیت اجتماعی (شامل احساس امنیت فردی، خانوادگی، اجتماعی و محیطی) طراحی شد. روایی محتوایی پرسشنامه با نظر متخصصان و پایایی آن با آلفای کرونباخ (0.84 و 0.88) تأیید شد. نتایج توصیفی نشان داد میانگین حس تعلق مکانی (M=3.64) و امنیت اجتماعی (M=3.42) بالاتر از حد متوسط است. آزمون همبستگی پیرسون بیانگر وجود رابطه مثبت و معنادار بین حس تعلق مکانی و امنیت اجتماعی بود (r=0.65, p<0.001). بررسی زیرشاخص ها نشان داد که قوی ترین عامل مؤثر بر امنیت اجتماعی وابستگی عاطفی (r=0.68) است، درحالی که مشارکت اجتماعی و هویت یابی نیز نقش های تکمیلی ایفا می کنند. نتایج تحلیل واریانس یک طرفه نشان داد سطح تعلق مکانی موجب تفاوت معنادار در احساس امنیت اجتماعی می شود، به گونه ای که افراد دارای تعلق بالاتر امنیت بیشتری را تجربه کردند. تحلیل رگرسیون چندمتغیره نیز نشان داد حس تعلق مکانی توانسته است ۴۵ درصد از تغییرات امنیت اجتماعی را تبیین کند (β=0.673, R²=0.45). این یافته ها ضمن هم راستایی با نظریات هیدالگو و هرناندز، گیولیانی و سامپسون تأکید می کنند که تعلق مکانی صرفاً یک عامل روان شناختی نیست، بلکه سازوکاری اجتماعی فرهنگی است که می تواند در سیاست گذاری شهری به عنوان راهبردی نرم برای ارتقای امنیت اجتماعی زنان در سکونتگاه های غیررسمی به کار رود. توجه به تقویت سرمایه اجتماعی محله ای، ارتقای کیفیت فضاهای عمومی و افزایش فرصت های مشارکت اجتماعی از مهم ترین دلالت های کاربردی این پژوهش است.