فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵۲۱ تا ۵۴۰ مورد از کل ۱۰٬۰۶۲ مورد.
منبع:
گفتمان طراحی شهری دوره ۵ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳
55 - 73
حوزههای تخصصی:
هدف: ارزیابی ادراک شهروندان از عوامل مؤثر بر بازآفرینی در سکونتگاههای غیررسمی با رویکرد فرهنگ مبنا کلانشهر تبریز میباشد.
روشها: روش تحقیق بر مبنای استفاده از ابزار پرسشنامه و استفاده از روشهای آمار استنباطی علی الخصوص روش تحلیل عاملی اکتشافی و تحلیل عاملی تأییدی مرتبه دوم است جامعه آماری تحقیق 450 هزار نفر میباشدکه حجم نمونه براساس فرمول کوکران برابر 384 نفر بدست آمد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار Spss و SmartPlas استفاده گردید.
یافته ها: نتایج تحقیق نشان میدهد که عوامل مؤثر بر بازآفرینی در سکونتگاههای غیررسمی کلانشهر تبریز با رویکرد فرهنگ مبنا در 4 شاخص اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و زیرساختی قابل طبقه بندی است. این4 عامل در مجموع 04 / 67 درصد از واریانس کل را تبیین میکند که درصد قابل توجهی میباشد. همچنین نتایج نشان داد که شاخص زیرساختی با بار عاملی 901 / 0 مجموع میانگین 61 / 3 به عنوان رتبه اول و شاخص اقتصادی با بارعاملی 860 /0 و مجموع میانگین 1.51 رتبه چهارم عوامل مؤثر بر بازآفرینی سکونتگاههای غیررسمی کلانشهر تبریز با رویکرد فرهنگ مبنا را کسب کرده اند.
نتیجه گیری: این تحقیق ادراک شهروندان و ساکنین در سکونتگاههای غیررسمی کلانشهر تبریز را مورد تحلیل قرار داده است. درنتیجه میتوان گفت ضعف زیرساختهای شهری از منظر ساکنین به عنوان مهمترین چالش در ساماندهی و بازآفرینی این بافتها مطرح شده است که این نشان دهنده این مهم است که در حقیقت این بافتها آنچنان از نظر زیرساخت های شهری مورد غفلت مدیریت شهری قرار گرفته است که به عنوان مهمترین پیشران بازآفرینی از طرف ساکنین معرفی شده اند.
مسأله شناسی سیاستهای شهرسازی ایرا ن با تمرکز بر بعد حقوقی برنامه های توسعۀ شهری بعد از دورۀ انقلاب اسلامی "از ابتدای دهۀ 1360 تا اواخر دهۀ 1390 ه.ش"(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گفتمان طراحی شهری دوره ۵ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳
117 - 131
حوزههای تخصصی:
اهداف: مساله شناسی سیاست های شهرسازی ایران با تمرکز بر بعد حقوقی برنامه های توسعه شهری در دوره بعد از انقلاب از اوائل دهه ۶۰ تا اواخر دهه ۹۰ می باشد.
روش کار: به این منظور پس از مطالعه دقیق متن مصوبات در بازه زمانی یادشده، با رویکرد تفسیری- تحلیلی و به کمک روش تحلیل محتوای کیفی، مصوبات موضوعات مرتبط با طراحی شهری پرداخته شده بود، استخراج گردید و سپس محتوای مرتبط با طرح های توسعه شهری از منظر حقوقی، در این 42 مصوبه مورد بررسی قرار گرفت.
یافته ها: توجه به بافت و بناهای تاریخی با 24/68 درصد، توجه به زمینه تاریخی موجود با 18/36، گردشگری در پهنه های شهری با 16/58، و محورهای تفریحی و فراغتی با 15/47 درصد بیشترین موضوعاتی بودند که از نظر حقوقی مورد توجه بوده اند. در این میان به موضوعات «محور دید» با 0/98، «محور پیاده روی» 1/88 و «محور دوچرخه سواری»1/88 توجه «به تناسبات ارتفاعی» «مقیاس انسانی» توجه کمتری به لحاظ حقوقی در مسائل سیاست های شهر سازی ایران از نظر حقوقی در طی دهه 60 تا اواخر دهه 90 شده است .
نتیجه گیری: در نتیجه هم اینک با وجود صد عنوان از متون قانونی که حداقل یک ماده یا بند مرتبط با امر طرح ریزی کنترل توسعه کالبدی کشور دارند، این مجموعه هنوز نتوانسته ، پاسخ گوی نیازهای امروز توسعه کالبدی کشور باشد و روابط دولت با مردم و مردم با مردم و چارچوب حقوقی و قانونی روابط را معین کند.
حرمخانه ارگ تهران در دوره قاجار
منبع:
اندیشنامه معماری داخلی سال ۳ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۳
54 - 70
حوزههای تخصصی:
امروزه از عمارات حرمخانه ارگ تهران، اثری برجای نمانده است. عماراتی که در روزگاری نه چندان دور، خوابگاه پادشاهان قاجاری و مسکن زنانشان بود. جایی که زندگی خانوادگی شاه در آن جریان داشت و ازاین رو به خوبی از آن حراست می شد و هر کسی به آن راه نمی یافت. بنابراین وضع زندگی زنانی که در این بخش ارگ می زیستند، از نظر دیگران پوشیده می ماند و همین باعث کنجکاوی بیشتر افراد، به ویژه سفرنامه نویسان فرنگی می شد. بدین ترتیب در این مقاله بر آن شدیم تا به بررسی ساختار حرمخانه ارگ و تعامل آن با زندگی ساکنانش بپردازیم. با بررسی آرای راپاپورت دریافتیم که سبک زندگی ساکنان بر کالبد خانه اثرگذار و در این اثرگذاری، موقعیت زنان خانه نقش روشنی دارد. بنابراین تلاش کردیم با تمرکز بر شناخت موقعیت همسران شاه به پاسخ مقاله نزدیک تر شویم. در این راه ضمن تعریف مفهوم حرمخانه، به جایگاه کلی زنان دربار و سیر تحولات حرمخانه پرداختیم و در بخش نهایی مولفه هایی را برشمردیم که موقعیت زنان شاه را در ساختار متغیر حرمخانه تثبیت می کرد. در نهایت به این رسیدیم که شیوه زندگی جمعی زنان در حرمخانه سبب گستردگی و پیچیدگی ساختار آن می شده است و تقسیمات این ساختار معطوف به جایگاهی بوده است که هر بانوی درباری در نسب با بانوان دیگر، شخص شاه، مادر او و سایر خدمه داشته است. در این میان هرچه جایگاه بانویی بالاتر بوده است، خدمه بیشتر و در نتیجه فضای بزرگتری در اختیار داشته است و عمارت او از تجملات بیشتری برخوردار می شد. در این میان منازلی که به خدمه و خواجگان اختصاص داشت هم به خوبی در راستای وظایف آنان در قبال بانوان حرم و حفاظت از موقعیت ایشان بوده است.
شناخت و ارزیابی عوامل مضر حاشیه نشینی و تأثیرات آن بر محرومیت کودکان از فضاهای کودک محور (نمونه موردی: شهر سنندج)
حوزههای تخصصی:
حاشیه نشینی یکی از مسائل مهم در حیطه شهرسازی و معماری است و باید به نکات مهم تأثیرگذاری بر ساکنین و پیامدهای آن توجه ویژه داشت؛ نکاتی همچون کمبود فضاهای آمورشی و پرورشی مانند فضاهای کودک محور، مسائل امنیتی، فشارهای معیشتی و تربیتی می تواند پیامدهای بسیاری بر روی ساکنین خود بگذارد اما بزرگ ترین و حساس ترین قربانیان آسیب های اجتماعی کودکان هستند. در این راستا، محرومیت کودکان از فضاهای کودک محور باعث تخلیه انرژی کودکان در محیط های نامناسب می شود که همین امر زیان های مالی، جسمی، روحی و حتی جانی را می تواند به همراه داشته باشد. این پژوهش به شناسایی و بررسی عوامل تأثیرگذار بر شرایط نامناسب کودکان حاشیه نشین و کنکاش بر دلایل محرومیت کودکان از نبود یا کمبود فضاهای کودک محور و اثرات مخربی که بر کودکان در حال و آینده می گذارد، همچنین ارائه راهکارهایی برای بهبود این وضعیت می پردازد. پژوهش از نوع توصیفی-تحلیلی است و داده ها از طریق جمع آوری اسنادی و کتابخانه ای اکتساب شده اند، سپس با استفاده از تجارب سایر اساتید و محققین، با ذکر نمونه ها و مقالات کار شده در زمینه های تخصصی متنوع، بررسی میدانی ازجمله بازدید، مصاحبه با ساکنین و پرسشنامه انجام شده است و در نهایت تحلیل و نتیجه گیری نویسندگان، صورت گرفته است. حاشیه نشینی اغلب همراه با تقابل فرهنگ های متفاوت و نامتجانس همراه است، این امر موجب بروز آسیب هایی ازجمله، افزایش جرم و جنایت و فروش مواد مخدر و کار کودکان، تهدید سلامت روانی ساکنان و به ویژه کودکان، توزیع نابرابر و نامتوازن امکانات رفاهی، بهداشتی، آموزشی و همچنین عدم کیفیت فضاهای باز شهری مانند پارک، فضای بازی کودکان است که با بررسی این عوامل در محلات (نایسر، اسلام آباد و فرجه)، کمیت و کیفیت آن ها تعیین شده و به ارائه راهکار جهت رفع این عوامل پرداخته شده است.
ارزیابی مشخصه های معماری بومی در مناطق مختلف از لحاظ میزان تطابق با اقلیم
حوزههای تخصصی:
درسال های اخیر به دلیل مشکلات روزافزون ناشی از آسیب های وارد شده به محیط زیست در جهان، گرایش معماران و طراحان شهری به سیستم های ساختمانی بناهای منطبق با اقلیم و سازه های بومی انرژی کارآمد بیشتر شده است. معماری بناهای بومی در هر منطقه با توجه به عناصر موجود در محیط طبیعی و برای ایجاد آسایش اقلیمی که از مهمترین فاکتورهای مربوط به طراحی بنا می باشد شکل گرفته اند. معماری متمرکز بر اقلیم انواع مختلفی در سراسر جهان دارد. شرایط منطقه ای، محلی، فرهنگی، اقلیمی و تاریخی این نوع معماری را شکل می دهند. ساختمان هایی در طی دوران مدرن تا به امروز شکل گرفته و سطح زیادی از شهرها را به خود اختصاص داده اند در اکثر مواقع نمی توانند پاسخگوی آسایش اقلیمی انسان باشند در صورتی که معماری که بر اساس اقلیم شکل می گیرد شامل الگوها و المان های متنوعی برای ایجاد بناهای پربازده می باشد. این پژوهش با هدف بررسی عناصر معماری بومی در نقاط مختلف جهان و مطالعه ساختار آن از جهت انطباق پذیری با المان های معماری اقلیمی و نکاتی است که از آن می توان به دست آورد. داده ها با مطالعه منابع اولیه به دست آمده و با توجه به روش تحقیق که بر مبنای ادبیات تحقیق و تشریح نمونه های موردی می باشد، تعدادی بنای بومی در نقاط مختلف بررسی و در نهایت تطبیق پذیری هریک از آن ها با عناصر اقلیم مشخص شده است.
Towards a Critical Narrative Turn in Urban Planning
حوزههای تخصصی:
The “narrative turn” refers to a paradigm shift in planning theory and practice that emphasizes the importance of storytelling and narratives in understanding and shaping urban and regional development. This approach gained prominence in the late 20th and early 21st centuries as planners and scholars recognized the limitations of traditional, technocratic planning methods. Instead, they explored how narratives shape the perceptions, actions, and outcomes of planning processes. While the narrative turn has opened new avenues for more inclusive and reflective planning practices, it has faced significant challenges and critiques. This research aims to explore these challenges and critiques in depth and propose a critical narrative approach as a way to modify existing narrative turn in planning.
تبیین روش «تحلیل سلسله مراتبی»، (AHP) در معماری
حوزههای تخصصی:
فرآیند تحلیل سلسله مراتبی (AHP)، روشی است منعطف، قوی و ساده که یکی از روش های تصمیم گیری چند شاخصه است و در علوم مختلف کاربردهای متعددی دارد. این روش در هنگامی که عمل تصمیم گیری با چند گزینه رقیب و معیار تصمیم گیری روبرو است و با تبدیل مسائل پیچیده به سلسله مراتبی از عوامل تشکیل دهنده آن به راه حل مناسبی که بیشترین نسبت را با اهداف مورد نظر داشته، دست می یابد یکی از چالش های رشته معماری، روند و چگونگی ارزیابی و داوری طرح های معماری می باشد. این پژوهش در پی آن است که با شناساندن و تعریف و تحلیل این روش از کاربرد آن در رشته معماری و ارزیابی طرح های معماری راهگشای چالش داوری باشد. بر این اساس در مرحله اول از طریق مطالعات کتابخانه ای و تهیه پرسشنامه معیارهایی که در طرح های معماری توسط خبرگان و اساتید ارائه شده و تقریباً در هر پروژه و طرحی فاکتورهایی شاخص بشمار می روند، استخراج گردید. سپس از طریق روش تحلیل سلسله مراتبی به مقایسه دو به دویی معیارها پرداخته و در نهایت وزن نسبی هر معیار محاسبه می گردد. و در نهایت امتیاز نهایی هر فاکتور جهت ارزیابی و داوری مشخص می گردد. نتایج بدست آمده از نشان می دهد که تکنیکAHP (تحلیل سلسله مراتبی)، با توجه به سادگی، منعطف بودن و بکارگیری همزمان معیارهای کمی و کیفی، می تواند در مسائل و موضوعات رشته معماری و ارزیابی و داوری طرح های معماری نیز مفید واقع شود و کاربرد مطلوبی داشته باشد.
خوانش منظرین از شهر؛ ظرفیت مکانی قلمروها در سازمان فضایی شهر-رودخانه های خوزستان (نمونه موردی: شهر دزفول)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مکتب احیاء سال ۲ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۵
۷۵-۶۶
حوزههای تخصصی:
عدم موفقیت بسیاری از طرح های توسعه شهری در ایران، ناشی از نادیده انگاشتن ظرفیت های مکانی در قالب رویکردهای جزءنگر است. شهر دزفول، به عنوان نمونه ای با ظرفیت های منحصر به فرد طبیعی، تاریخی و فرهنگی، با چالش هایی در تعامل میان شهر و رودخانه مواجه است. براین اساس، این پژوهش در پاسخ به سؤال «چگونه می توان با بهره گیری از رویکرد منظرین و ظرفیت های مکانی رودخانه دز، به توسعه ای پایدار و مکان محور در شهر دزفول دست یافت؟» با هدف کشف و تحلیل ظرفیت های مکانی قلمروهای مرتبط با رودخانه دز، در پی ارائه راهکارهایی برای تقویت تعامل میان شهر و رودخانه و دستیابی به توسعه ای متوازن و پایدار بوده است. این پژوهش به روش توصیفی-تحلیلی و براساس مشاهدات میدانی، بررسی نقشه ها، مطالعه اسناد تاریخی و مصاحبه انجام شده است. تحلیل ظرفیت ها و چالش های قلمروهای مجاور رودخانه دز، محور اصلی روش پژوهش است. نتایج نشان می دهد رودخانه دز، علاوه بر اهمیت زیست محیطی و اقتصادی، نقشی کلیدی در سازمان فضایی و هویت شهر ایفا می کند. بااین حال، بهره برداری های نادرست و برنامه ریزی ناکارآمد، تعامل شهر با رودخانه را تضعیف کرده است. راهکارهای پیشنهادی شامل تقویت لبه های رودخانه ای به عنوان عناصر مکان ساز، طراحی فضاهای اجتماعی و تفریحی و بازتعریف نقش رودخانه در انسجام فضایی شهر است. این راهکارها می توانند موجب ارتقای کیفیت زندگی شهروندان، حفاظت از محیط زیست و توسعه پایدار شهری شوند. این مطالعه در نهایت راهبردهای خود را در دو دسته اصلی طبقه بندی و ارائه کرده است.
شناسایی و اولویت بندی نقش شهرهای فرودگاهی در توسعه شهری و صنعت توریسم در فرودگاه امام خمینی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: باتوجه به رشد روزافزون سفرهای هوایی و اهمیت فزاینده شهرهای فرودگاهی، فرودگاه امام خمینی پتانسیل تبدیل شدن به یک هاب بین المللی را دارد. از این رو مسئله اصلی این است که چگونه می توان با توسعه زیرساخت ها و خدمات شهری پیرامون این فرودگاه، نقش مؤثری در بهبود صنعت گردشگری و توسعه شهری ایفا کرد. حمل ونقل هوایی سبب توسعه قابل توجه گردشگری در دنیا شده است و در نتیجه نقش مهمی در کیفیت گردشگری جهانی بازی می کند. هم اکنون بیش از نیمی از گردشگران بین المللی به شیوه هوایی سفر می کنند؛ ازاین رو شهرهای فرودگاهی دروازه ورودی یک منطقه گردشگری محسوب می شوند.
هدف پژوهش: طراحی شهرهای فرودگاهی بر اساس رهیافت های علمی روز دنیا و سبک های تلفیقی معماری اقتباسی و بومی در کشورهای مدرن و یا در حال پیشرفت؛ به عنوان یکی از شاخصه های توسعه یافتگی در جوامع بشری همواره مدنظر دستگاه های حاکمیتی و کارشناسی دنیا بوده و خواهدبود. از سویی دیگر، شهرهای فرودگاهی می توانند تأثیرات متفاوتی بر متغیرهای کلان مانند توسعه شهری و صنعت توریسم داشته باشد.
روش شناسی: این پژوهش بر اساس هدف از نوع تحقیق کاربردی، از نوع روش آمیخته (ترکیبی از تحلیل های کیفی و کمی) محسوب می شود. با انجام مصاحبه و توزیع پرسش نامه میان کارشناسان و خبرگان فرودگاه امام خمینی به مطالعه میدانی پرداخته شده است. داده ها با استفاده از نرم افزارهای اکسل و اکسپرت چویس و روش تحلیل محتوا و فرایند تحلیل سلسله مراتبی رتبه بندی شده اند.
یافته ها و بحث: نتایج تحقیق در قالب شناسایی تعدادی شاخص، جمع بندی شده که در میان شاخص ها به ترتیب، مؤلفه های خدمات و پشتیبانی، عوامل محیطی-کالبدی و برآیندهای محیط زیستی، از بیشترین و کمترین اهمیت در گروه برخوردار بودند.
نتیجه گیری: امروزه گردشگری باتوجه به ویژگی هایی همچون انعطاف پذیری، تنوع طلبی و کثرت گرایی و به سبب تغییراتی در سطوح مختلف تقاضا، مقصد و بازار، افزایش یافته است و باتوجه به پیش بینی ها در آینده نزدیک به عنوان جریان غالب گردشگری محسوب خواهدشد و می تواند به عنوان محرکی برای رشد اقتصادی در صنعت توریسم عمل می کند.
ارزیابی قوانین شهری ایران با رویکرد سلامت شهری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: مدیریت شهری از طریق اعمال قوانین شهری نقش مهمی در سلامت شهری ساکنان دارند. قوانین شهری خوب پایه ای برای موثر بودن برنامه ریزی و پایه توسعه شهری پایدار محسوب می شوند. در شرایطی که قوانین به درستی تدوین نشده اند یا زیرساخت های حقوقی ضعیفی برای اجرای آنها وجود دارد، نابرابری های قدرت (سیاسی، مالی، فنی و فرهنگی) ممکن است برنامه ریزی را از تمرکز بر سلامت عمومی دور کرده و به ارزش زمین برای کسانی که منابع را در اختیار دارند معطوف کند. بنابراین وجود ابزاری برای ارزیابی معیار کیفیت قانون گذاری، ضروری است.
هدف پژوهش: هدف اصلی پژوهش، ارزیابی قوانین شهری از نظر تطابق با مولفه ها و معیارهای سلامت شهری و همچنین معیارهای یک قانون باکیفیت است.
روش شناسی: با استفاده از روش محتوای کیفی و کمی جهت دار، به ارزیابی قوانین اصلی و پایه ای جاری شهرسازی ایران در سطح ملی، در دو بعد محتوا و عملکرد از جهت سلامت شهری پرداخته شده است.
یافته ها و بحث: میانگین امتیاز مولفه های عملکردی قوانین منتخب برابر با 6/2 است و محتوایی برابر با یک است. نتایج نشان می دهد میانگین امتیاز بعد محتوایی و عملکردی در قانون تعاریف محدوده و حریم شهرها و روستاها و شهرک و نحوه تعیین آنها شهر برابر با (9/1) است که در مجموع بیشترین امتیاز را نسبت به سایر قوانین بدست آورده است. میانگین امتیازهای مولفه های محتوایی و عملکردی نشان دهنده آن است که قوانین پایه و اصلی شهرسازی ایران به لحاظ کیفیت (عملکرد) و محتوا (سلامت شهری) اختلاف ناچیزی با یکدیگر دارند و در هر دو بعد دارای ضعف اساسی هستند.
نتیجه گیری: بررسی ها نشان می دهد که مجموعه قوانین پایه و اصلی شهرسازی ایران، به مولفه های سلامت شهری کمتر معطوف شده اند. در قوانین شهری ایران فقط مولفه سلامت شهری، طراحی و اجرای برنامه های توسعه شهری، منطقه ای و ملی است که نسبتا موردتوجه قرار گرفته است. میانگین امتیاز مولفه های عملکردی نیز نشان دهنده کیفیت نامطلوب قوانین است. تنها مولفه دسترس پذیری قوانین امتیاز مطلوب را بدست آورده است.
واکاوی ارتباط مؤلفه های تأثیرگذار بر ایجاد حس دل بستگی به محیط در مدارس متوسطه دخترانه ارومیه بر اساس نظریه سیمون؛ نمونه موردی: پایه هفتم مدارس دخترانه ناحیه 2 ارومیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه طراحی محیط های آموزشی به عنوان عرصه رشد و تکامل نوجوانان به عنوان نسل آینده، فراتر از ساحت کالبدی، از اهمیت ویژه ای برخوردار است که نوجوانان در طول دوران تحصیل خود به آن معنا بخشیده و به آن دلبسته می شوند. مکان از جنبه های مادی و غیر مادی، نوعی احساس را در کاربران خود القا می کند که می تواند نوعی دلبستگی به مکان در افراد ایجاد نماید و این دلبستگی منجر به ایجاد روابط اجتماعی بین افراد و محافظت از مکان می شود. برای افزایش حس دلبستگی به مکان نظریه های متعددی از جمله نظریه سیمون مطرح شده است. هدف از این پژوهش شناسایی مؤلفه های تاثیرگذار نظریه سیمون (Being of place - Becoming of place) و ارتباط آن ها با حس دل بستگی به مکان در مدارس می باشد. در جهت تحقق اهداف، ابتدا با روش تحقیق توصیفی- تحلیلی در بستری پیمایشی و بامطالعه منابع کتابخانه ای نظریه سیمون بررسی و مؤلفه های موثّر به صورت چارچوب نظری تدوین گردید و سپس با استفاده از روش تحلیل عامل تأییدی به اولویت بندی و ارتباط مؤلفه ها پرداخته شد. جامعه آماری پژوهش شامل 7404 نفر از دانش آموزان دختر پایه هفتم متوسطه اول مدارس دولتی ناحیه 2 شهر ارومیه که تعداد نمونه 365 نفر از فرمول کوکران بدست آمد. گردآوری اطلاعات از طریق پرسشنامه مؤلف ساخت انجام پذیرفت. یافته ها نشان داد در این پژوهش از میان متغیرهای درون زای مدل نظریه سیمون شامل تقویت مکانی، مکان آفرینی، تحقق مکانی، رهایی مکانی، هویت مکانی و تعامل مکانی، مولفه های تاثیرگذار بر حس دلبستگی در مدارس دخترانه عبارتند از تقویت مکانی، مکان آفرینی و تحقق مکانی. همچنین نتایج نشان داد که تحقق مکانی نقش واسطه ای در ارتباط با تقویت مکانی و مکان آفرینی دارد لذا می توان با ارتقای متغیر تقویت مکانی، تحقق مکانی را افزایش داد و از این طریق به ارتقای حس دلبستگی به مکان به کمک متغیر مکان آفرینی رسید.
ارزیابی مولفه های کالبدی مساکن حاشیه شهر منطبق با سبک زندگی مهاجرین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هویت شهر سال ۱۸ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۵۹
5 - 18
حوزههای تخصصی:
کالبد معماری بیانگر هویت ساکنین می باشد. از این روی، عامل شکل دهنده به مساکن در حاشیه شهر، بازتاب مولفه های هویتی مهاجران است که سازنده سبک زندگی آنهاست. این درحالیست که الگوی مسکن در حاشیه شهر، اغلب براساس سبک زندگی غالب در جامعه شهری است و با نیازهای واقعی مهاجران مطابقت ندارد. بنابراین ارائه مولفه های کالبدی مسکن پاسخ مناسبی به انطباق این الگوها با سبک زندگی مهاجران است. هدف این پژوهش شناسایی و بررسی میزان ارتباط مولفه های کالبدی مسکن با سبک زندگی مهاجرین می باشد؛ لذا ابتدا ریزمولفه های این دو مبحث با روش تحلیلی-توصیفی استخراج گردید. سپس باروش کیفی و بهره گیری از مصاحبه با 11 نفر از متخصصین ارتباط ریزمولفه های کالبدمسکن با سبک زندگی شناسایی گردید. تحلیل داده ها توسط نرم افزار MAXQDA انجام شده است. یافته ها نشان می دهد در بعداجتماعی تاثیر ساختارخانواده و شغل بر سازماندهی فضایی و الگوی مسکن در بالاترین اولویت می باشد. درحالی که در بعدفرهنگی تاثیر باورهای مهاجران بر سازماندهی فضایی و همچنین تاثیر قومیت بر سازماندهی فضایی و موقعیت مسکن بالاترین اولویت را دارد.
نقش حافظه ی شناختی در رویداد پذیری مراکز تجاری بزرگ مقیاس (مطالعه موردی: مراکز تجاری ایران مال و امارات مال)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هویت شهر سال ۱۸ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۵۹
33 - 44
حوزههای تخصصی:
پرداختن به فضا و یا فضاپژوهی از حوزه هایی است که دستاوردهای آن می تواند طراحی فضا و تجربه ی آن را تغییر دهد. در همین راستا، این پژوهش در پی تفسیر نقش حافظه ی شناختی از منظر علوم شناختی در مواجهه با نظام فضایی و نظام نشانه ای در رویداد پذیری فضاهای بزرگ مقیاس است. روش شناسی این پژوهش در دستگاه تفسیری، به صورت کیفی و توصیفی است و با استفاده از فنون نگاشت رفتاری و نگاشت شناختی داده های تجربی استفاده کننده ی فضا را در دو مرکز تجاری با مساحتی بیش از یک میلیون مترمربع در تهران و دبی (ایران مال و دبی مال)، برداشت کرده است. فهم و تفسیر تجربه ی کاربران از نمونه ها نشان دادند که هر دو نظام، کاربرد و اثرگذاری متفاوتی در رویدادپذیری فضا دارند. نسبت نظام فضایی در رویداد پذیری بیشتر از نظام نشانه ای و سهم نظام نشانه ای در مسیریابی، به خاطرسپاری و به یاد اوری فضا در حافظه ی انسان بیشتر است.
Expounding the Prefabricated Infill Model in Housing Development within Historical Urban Fabrics (Case Study: Yazd's Historical Fabric)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Architecture and Urban Development, Volume ۱۴, Issue ۴ - Serial Number ۵۴, Autumn ۲۰۲۴
65 - 76
حوزههای تخصصی:
The historical urban fabrics of Iran are increasingly threatened by contemporary construction practices that often neglect the principles of Iranian-Islamic architecture. As a result, the cultural and spatial identity of these areas is gradually diminishing. This research investigates the principle of "compatibility" as a design strategy for integrating advanced construction technologies into historic contexts through infill housing. Focusing on the historic core of Yazd, which UNESCO recognizes for its unique desert architecture and the continuity of its cultural traditions, the study employs an applied, descriptive methodology. Based on the 2021 census, 10,795 households reside in the area. Using proportional stratified random sampling and Morgan's table, 384 household heads across nine districts were selected for survey distribution. Data collected through questionnaires and interviews revealed multiple factors critical to compatible infill development, including transportation systems, street morphology, proportional harmony, visual coherence, building scale, spatial continuity, land use organization, construction speed, economic feasibility, aesthetic integration, and value preservation. Factor analysis grouped these into three principal dimensions: aesthetics (mean score of 3.49), cost (3.32), and speed (3.45). The findings emphasize the need for context-responsive design approaches that reconcile modern construction demands with the preservation of heritage values. By offering empirical insights and a structured framework for assessing compatibility in historic environments, this study contributes to the discourse on sustainable urban regeneration. It provides architects, planners, and policymakers with criteria to guide infill housing strategies that maintain architectural integrity while addressing contemporary urban needs.
3D Printed Housing Architectural Design Principles(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Architecture and Urban Development, Volume ۱۴, Issue ۴ - Serial Number ۵۴, Autumn ۲۰۲۴
77 - 86
حوزههای تخصصی:
This article explores the design principles for building houses with 3D printers. This study provides an overview of the architectural principles needed to design houses using this technology. The absence of these foundations can cause unsuitable designed forms for this technology. The analysis in this research includes a wide range of relevant articles, and we have found many approaches to the architectural design of 3D-printed houses. This review addresses many aspects of materials, printer types, construction sites, structures, and architecture. The results of this research will help architects understand the dos and don'ts of designing these kinds of housing and raise awareness in the design phase. Moreover, it will prevent errors during construction. In conclusion, constructing houses with 3D printers is the best for small one-story houses. Houses with hand-reinforced concrete and glass fibers in curved forms have a free plan designed by digital design. The point that must be added is that by combining structural systems with traditional roofs, we can add to the number of floors, allowing us to use more of this technology.
بررسی دلایل کارکرد تقلیل دهنده مقررات ملی ساختمان در کم رنگ شدن مفاهیم طراحی در معماری معاصر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقش جهان سال ۱۴ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲
99 - 118
حوزههای تخصصی:
اهداف: بررسی و تحلیل قوانین طراحی با هدف رفع تناقضات و ایرادت، یکی از موضوعات پویا و حائز اهمیت پژوهشی در اکثر نقاط جهان است. تردیدی در لزوم وجود قوانین وجود ندارد، اما سوالی که مطرح است نحوه ی طراحی قوانین مذکور است، به گونه ای که منجر به افت کیفیت و تنش در فرایند پیچیده طراحی نشوند. هدف پژوهش ریشه یابی کارکرد تقلیل دهنده مقررات ملی با تمرکز بر مبحث چهارم، در کم رنگ شدن مفاهیم طراحانه در حوزه ساختمان است.
روش ها: پژوهش با رویکرد تحلیلی، مبتنی بر تحلیل محتوی و استدلال منطقی منابع کتابخانه ای انجام شده و چارچوب پژوهش از طریق مصاحبه با خبرگان تعیین شده است.
یافته ها: مقررات ملی از نوع تجویزی هستند که تعیین راه حل ها، عدم انعطاف پذیری و محوریت استانداردها، مهم ترین ویژگی این گونه از مقررات است. تقلیل مسائل حوزه ی طراحی، جایگزین کردن مهارت به جای شناخت، رفع مسئولیت طراحی از طریق تکیه به استانداردها، تعیین حداقل ها به عنوان اهداف و حذف انگیزه برای خلاقیت و نوآوری، دلایل اصلی کارکرد تقلیل دهنده مقررات ملی در حوزه طراحی و ساخت است.
نتیجه گیری: ساختار و محتوای مقررات تغییراتی در شیوه ها و کارهای طراحان ایجاد می کند. رویکرد تجویزی با ویژگی های خاص خود، برای تدوین مقررات حوزه ی طراحی معماری مناسب نیست و نیازمند مقرراتی هستیم که طراح را مجاب به تفکر در مسیرهای خاص نکند. محوریت استانداردها، مسائل حوزه طراحی را محدود کرده است و با تنزیل سطح طراحی در حد تکنسین ها، سبب کمرنگ شدن نقش طراحان مبتکر و مفاهیم طراحانه شده و بستر حضور غیرمتخصصان در حوزه طراحی را فراهم کرده است.
مدل یابی روابط علی میان مؤلفه های کالبدی بر همبستگی اجتماعی در مجتمع مسکونی با میانجی گری جذابیت محیطی و حریم اجتماعی (نمونه مطالعاتی: شهر تهران)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
معماری و محیط های انسان محور دوره ۱ زمستان ۱۴۰۳ ماره ۲
23 - 38
حوزههای تخصصی:
در مجتمع ها و محیط هاى مسکونى فضاى جمعى، یکى از عرصه های مشترک زندگى قابل شناسایى است. این فضا قابلیت استفاده ی گروهى را دارد و در آن فعالیت ها و روابط جمعى اتفاق مى افتد. معمولاً ساختمان مسکونى کالبد زندگى جمعى است و فعالیت هاى اجتماعى فرهنگى در فضاى جمعى محیط هاى مسکونى محتواى آن را شکل مى دهند. در مجتمع های مسکونی، ویژگی های کالبدی محیط می توانند نقشی مهم در ایجاد یا تقویت حس تعلق و روابط اجتماعی بین ساکنان ایفا کنند. با این حال، تأثیر این ویژگی ها معمولاً به صورت غیرمستقیم و از طریق جذابیت محیطی و حریم اجتماعی بروز می کند. این پژوهش به تحلیل روابط علی میان مؤلفه های کالبدی، جذابیت محیطی، حریم اجتماعی، و همبستگی اجتماعی در مجتمع های مسکونی شهر تهران می پردازد. هدف از این مطالعه بررسی تأثیر ویژگی های کالبدی محیط بر حس اجتماعی ساکنان از طریق متغیرهای میانجی جذابیت محیطی و حریم اجتماعی است. داده های تحقیق با روش پیمایشی و از طریق پرسش نامه جمع آوری شده و با استفاده از مدل سازی معادلات ساختاری تحلیل شده است. تحلیل و واکاوی داده های پرسشنامه به روش تحلیل عامل مؤلفه های اصلی و آزمون آماری چرخش واریماکس در نرم افزار SPSS بوده و روابط بین مؤلفه های محیطی ارزیابی شده است. در نهایت نیز در نرم افزار آماری AMOS، مدل نهایی پژوهش ترسیم شده و تحلیل مسیر صورت گرفت. نتایج نشان می دهد که مؤلفه های کالبدی نه تنها به طور مستقیم، بلکه به صورت غیرمستقیم و از طریق جذابیت محیطی و حریم اجتماعی نیز بر همبستگی اجتماعی تأثیر می گذارند. در مجموع انتظار می رود چرخه ی همبستگی اجتماعی از طریق امنیت محیطی بتواند در دستیابی به همبستگی اجتماعی ساکنان مجتمع های مسکونی تأثیر گذار باشد.
تحلیل عملکرد بادگیر دو طبقه خانه آقازاده با رویکرد مدل سازی دینامیک سیالات محاسباتی (CFD)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هویت شهر سال ۱۸ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۶۰
57 - 68
حوزههای تخصصی:
خانه آقازاده در شهر ابرکوه از نمونه های برجسته معماری اقلیمی در ایران است که با بهره گیری از عناصر پایداری مانند حیاط مرکزی، حوض و بادگیر دو طبقه، به گونه ای هوشمندانه مصرف انرژی را کاهش داده و آسایش حرارتی را ارتقا می دهد. این پژوهش با هدف تحلیل عملکرد بادگیر منحصربه فرد و دوطبقه این خانه از منظر تهویه طبیعی، از رویکرد تحقیق ترکیبی استفاده کرده است. داده ها از طریق مطالعات کتابخانه ای و برداشت میدانی گردآوری و به روش توصیفی تحلیل، سپس با مدل سازی رایانه ای در نرم افزار دیزاین بیلدر ارزیابی شده اند. شبیه سازی جریان هوا بر اساس فایل اقلیمی و تحلیل دینامیک سیالات محاسباتی (سی. اف. دی) انجام شد. نتایج نشان داد طبقه دوم بادگیر این خانه نقش مهمی در بهبود تهویه، افزایش سرعت جریان و کاهش ورود ذرات معلق و آلودگی ها دارد. این طراحی، حتی در شرایط بدون باد، تهویه مؤثری فراهم می کند و الگویی الهام بخش برای معماری معاصر در اقلیم گرم و خشک به شمار می رود.
تبیین مدل نظری جایگاه معماری در ارتقاء کیفیت های کالبدی فضاهای عمومی به مثابه میراث شهری معاصر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقش جهان سال ۱۴ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳
۶۲-۴۳
حوزههای تخصصی:
اهداف: فضاهای عمومی شهری که در تجربه های قرن اخیر شهرسازی ایران شکل گرفته اند، بخشی از حافظه تمدنی معاصر و بستر زیست اجتماعی شهری پس از تحولات مدرنیته هستند. معماری به عنوان یک مؤلفه شهری، پیوسته جایگاهی مؤثر بر کیفیت فضاهای عمومی و ارتقاء مدنیت در آن ها داشته که در دهه های اخیر به دلایلی نظیر غلبه بعد اقتصادی فضا و فرهنگ مصرف گرایی، این نقش کمرنگ شده است. هدف این پژوهش ارائه مدلی نظری در جهت تبیین جایگاه معماری در ارتقاء کیفیات کالبدی فضاهای عمومی است. روش ها: پژوهش در قالب منطق پارادایمی اثبات گرایی، رابطه علت و معلولی میان عناصر معماری و کیفیات کالبدی فضای عمومی را بررسی کرده و با روشی توصیفی-تحلیلی به ارائه طرح نظری منسجم در این ارتباط می پردازد. یافته ها: نظام کالبدی شهر در سه مقیاس کلان، میانی و خرد مورد خوانش قرار می گیرد. مقیاس خرد مربوط به چگونگی ایفای نقش معماری در کیفیت کالبدی فضاهای عمومی است. این نقش معماری از طریق پنج دسته کلی از عناصر کالبدی یعنی پیکره، توده و فضا دیالکتیک درون و بیرون، اندازه فضا، و مؤلفه های فضا صورت پذیرفته که به طور مستقیم بر سه دسته کلی از کیفیات کالبدی فضاهای عمومی یعنی ماهیت عناصر (دسترسی و انعطاف پذیری)، روابط میان عناصر (محصوریت، پیوستگی، تحرک) و سکانس بندی (توالی، سلسله مراتب، و تضاد و تباین) تأثیر می گذارد. نتیجه گیری: معماری و فضای عمومی دو میراث مهم شهری معاصر هستند که در نظمی هم پیوند بر یکدیگر تأثیرگذارند. بیان هویت شهر، در گرو برقراری نسبتی متناسب و صحیح بین نظام کالبدی معماری و کیفیت زیست اجتماعی در شهر است.
ارزیابی شاخص های دلبستگی به مکان در بافت تاریخی به منظور ارائه راهبردهای طراحی شهری؛ مورد پژوهی: محله اسحاق بیگ شیراز
حوزههای تخصصی:
مقدمه: هسته های اولیه شهرها و بافت های تاریخی به مثابه یک میراث ارزشمند فرهنگی و هویتی، نقش ویژه ای در شکل گیری هویت شهر و تقویت حس مکان شهروندان آن دارند. توجه به دلبستگی به مکان به مثابه مفهومی چندبعدی در بافت تاریخی به سبب هویت تاریخی و فرهنگ غنی آن، می تواند در راستای بهبود تجربه شهروندی در طراحی شهری نقش مهمی داشته باشد.هدف پژوهش: پژوهش پیش رو با هدف ارزیابی شاخص های دلبستگی به مکان در بافت تاریخی و تدوین راهبردها و سیاست های طراحی شهری انجام شده است. در همین راستا، پس از شناخت ابعاد و شاخص ها، بافت تاریخی محله اسحاق بیگ شیراز بر اساس شاخص ها ارزیابی شده است و در نهایت راهبردها و سیاست های کاربردی با تکیه بر چارچوب مفهومی در زمینه طراحی شهری پیشنهاد شده اند.روش شناسی: این پژوهش کاربردی بوده و با روش توصیفی-تحلیلی انجام شده است. داده ها نیز با تکیه بر روش پیمایشی به واسطه برداشت های میدانی و تنظیم پرسشنامه گردآوری شده اند. سپس با استفاده از آزمون های آماری توسط نرم افزار SPSS تجزیه وتحلیل شده و در نهایت راهبردهای طراحی شهری در تطبیق با چارچوب مفهومی پژوهش، پیشنهاد شده اند.یافته ها و بحث: دلبستگی به مکان در بافت تاریخی تحت تاثیر سه بعد کالبدی، فردی-احساسی و فرهنگی-اجتماعی است. یافته های تحلیلی با بررسی همبستگی میان دلبستگی مکان با ابعاد و شاخص ها بیانگر این است که این همبستگی با دو بعد کالبدی و فردی بسیار قوی و مثبت است اما تاثیر آن در بعد فرهنگی و اجتماعی به نسبت، کمتر است.نتیجه گیری: نتایج نشان می دهند که شاخص های تنوع کاربری زمین، دسترسی به شبکه حمل ونقل عمومی، طراحی معماری و زیبایی بصری، خاطرات فردی و نوستالژی، هویت مکانی و مشارکت اجتماعی نقشی موثر در تقویت حس دلبستگی به مکان دارند. راهبردهای طراحی شهری همانند سازگاری و اختلاط کاربری، توسعه شبکه حمل و نقل عمومی، تقویت الگوهای معماری سنتی، ارتقاء خاطره انگیزی، هویت فرهنگی و بهبود تجربه مکان، تشویق به مشارکت اجتماعی و فعالیت های داوطلبانه کاربردی اند.