فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳۴۱ تا ۳۶۰ مورد از کل ۹٬۶۰۱ مورد.
حوزههای تخصصی:
مسکن و واحد مسکونی عنصر بنیانی ساختار سکونت در شهر است. گوناگونی سازمان فضایی واحد مسکونی بر روابط جمعی ساکنان اثرگذار است. این پژوهش از یک سو با کمک نحو فضا، به تحلیل عینی و توپولوژیک ساختار نمونه های مسکونی شهر آمل می پردازد و از سوی دیگر با پرسش از رضایت مندی ساکنان از رابطه میان فضاهای واحد مسکونی، دریافت ذهنی ساکنان را می سنجد. ارتباط میان خلوت و تعامل جمعی در سازمان فضایی نمونه های مسکن از عوامل تعیین کننده مؤثر بر سنجش رضایت ساکنان است؛ بنابراین، هدف اصلی پژوهش تحلیل رابطه عناصر سازمان فضایی و چگونگی ارتقای میزان رضایت ساکنین از مؤلفه خلوت و تعامل جمعی، در نمونه های مسکونی آپارتمانی است. هدف دیگر دست یابی به توصیه های طراحی جهت ارتقای کیفیت ارتباط فضایی واحدهای مسکونی آپارتمانی است. پرسش تحقیق این است که نقش مؤلفه های تحقیق در رضایتمندی ساکنین چیست؟ از سازمان فضایی کدام نمونه رضایت بیشتری ابراز شده است؟ توصیههای طراحانه در راستای ارتقای رضایت ساکنین چیست؟ برای انجام تحقیق ابتدا نمونه بندی واحدهای مسکونی آپارتمانی شهر آمل با استفاده از فنون نحو فضا و سپس تحلیل فضاها با ای گرف انجام و در ادامه با تکمیل پرسشنامه و انجام آزمون های همبستگی، رضایت ساکنین سنجیده شده است. مطالعه موردی به نمونه های مسکونی از چهار ناحیه شهر آمل به صورت مساوی محدود شده است. یافته های پژوهش نشان می دهد که تفاوت زیادی میان نگاه «صرفاً کمی یا کیفی» به فضای واحد مسکونی و تحلیل توأمان «عینی- ذهنی» وجود دارد. تحلیل عینی فضاها با گراف ها و تبیین ارتباط های داخلی از طریق میزان پیوند فضاها، در مقایسه با پرسش از مردم و تحلیل ذهنی از طریق ابراز میزان رضایت از کیفیت و کارکرد فضاها، امکان رسیدن به نتایج جامع تری را فراهم می کند. در نتیجه تحقیق فوق نشان میدهد که افزایش میزان مساحت، افزایش رضایت در مؤلفه خلوت و تعادل میان خلوت و تعامل جمعی منجر به افزایش میزان رضایت در تعامل جمعی شده است. نمونه چهار با پلان شکسته و تفکیک فضایی مناسب میان فضاهای شخصی و جمعی بیشترین میزان رضایت ساکنین را جلب کرده است. بر اساس نتایج، سازمان فضایی میتواند بر رفتار و ساختار ذهنی ساکنین در فضای واحد مسکونی اثرگذار باشد.
تاثیر تغییرات پوشش گیاهی بر شدت جزیره گرمایی در شهر؛ نمونه موردی: کلانشهر کرج(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره ۱۳ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۵۲
3 - 16
حوزههای تخصصی:
با توجه به تغییرات اقلیمی و همچنین توسعه های شهری بدون توجه به کیفیت زیست محیطی، شکل گیری جزیره گرمای شهری به یکی از چالش های جدی عصر حاضر تبدیل شده است. هدف عمده این پژوهش، تحلیل وضعیت پوشش گیاهی و دمای سطح زمین برای بررسی شکل گیری جزایر حرارتی شهری در شهر کرج است. به این منظور و در راستای آشکارسازی تأثیر فضاهای سبز در محیط های حرارتی شهر کرج، از داده های سنجش از دور برای استخراج فضاهای سبز، دمای سطح زمین و پوشش زمین استفاده شده است. دمای سطح زمین با استفاده از تصاویر مودیس محاسبه شد. تغییرات پوشش گیاهی با استفاده از اطلاعات برداشت شده توسط سنجنده های مربوطه ماهواره لندست 7 و 8 مربوط به سال های 2001 و 2021 استخراج شده و بعد از اعمال تصحیحات لازم و بررسی تصاویر، اقدام به شناسایی تغییرات کاربری اراضی و نوع تغییرات آن گردید. نتایج بررسی ها نشان داد که اراضی بایر پیرامون شهر به صورت پیوسته دارای بالاترین دما و لکه های گرم هستند و محدوده های دمایی بسیار گرم را تشکیل می دهند. در محدوده مسکونی شهر نیز جزایر حرارتی بر بافت فرسوده و محدوده های متراکم منطبق است. همچنین تحلیل و بررسی نقشه های دمای سطح زمین نشان دهنده افزایش دمای سطح در شهر کرج است. درعین حال، واکاوی نقشه ها حکایت از رابطه قوی بین پوشش گیاهی و دمای سطح زمین در کلانشهر کرج دارد. نقشه های کاربری اراضی نیز نشان از کاهش مساحت پوشش گیاهی و افزایش کاربری انسان ساخت دارد. این موضوع به طور واضح نشان دهنده این است که مهم ترین عامل در گسترش جزایر گرمایی و افزایش دما در بازه زمانی مورد بررسی، کمبود پوشش گیاهی بوده است. در نتیجه فضاهای سبز و پوشش گیاهی در شهرها به طور چشمگیری سبب تعدیل جزایر حرارتی شهری هستند. به این صورت که نواحی همچون اراضی بایر و نواحی دارای پوشش گیاهی کمتر، دارای دمای بیشتری نیز هستند. بنابراین گسترش بام سبز و استفاده از پوشش گیاهی سازگار با اقلیم هر منطقه به عنوان راه حلی برای کاهش جزیره گرمایی پیشنهاد می شود.
نگرش پایدار از نتیجه بر رویه؛ تجربه طراحی فضاهای شهری بر اساس مشارکت اجتماعی در شیراز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال ۲۱ مرداد ۱۴۰۳ شماره ۱۳۴
21 - 36
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: به دنبال افزایش سریع جمعیت شهرها، مسائل اجتماعی بسیاری در شهرهای بزرگ پدید آمده که منجر به توجه به مفاهیم توسعه پایدار شده است. کلید موفقیت در احیای پایداری اجتماعی فضاهای شهری، حمایت از طرح هایی است که به لحاظ شرایط محلی، بسیج کننده مهارت و دانش محلی است. به علاوه فراوانی و تراکم نامتجانس شهرها، همبستگی، تعامل و توجه افراد نسبت به یکدیگر را کاهش داده است. امروزه تغییر نگاه از تجویزی به مشارکتی و از توجه به راه حل های معمارمحور (متمرکز) به شیوه های حل مسئله با تأکید بر ابتکارات جامعه است. لذا بایستی از نقش تجویزی معمار به معنای سازنده و هدایت کننده کل امور اجتماع به سوی نقشی به عنوان یکی از شرکای مهم اجتماعی گام برداشت.هدف پژوهش: این پژوهش بر آن است تا با استفاده از روش طراحی مشارکتی (شارت) به خلق فضایی شهری بپردازد و از این طریق امکان برقراری تعاملات اجتماعی را تسهیل کند و در راستای پایداری اجتماعی حرکت کند. روش پژوهش: این پژوهش دارای ماهیتی کاربردی است که به منظور آشنایی با ادبیات ناظر بر پژوهش از یک روش ترکیبی مبتنی بر راهبرد کیفی با تکیه بر تحقیقات میدانی براساس مدل «کارگاه طراحی یا شارت» شکل گرفته است.نتیجه گیری: این پژوهش با ارائه مدل فرایند «کارگاه طراحی شارت» از طریق طراحی یک فضای شهری واقع در محدوده خیابان مطهری شمالی شیراز پرداخته است. این فرایند طی یک پیش کارگاه، چهار کارگاه اصلی و یک جلسه میانی و غیررسمی انجام شده و به طراحی فضای مذکور منتهی شده است. نتایج پژوهش، ضرورت وجود پیش کارگاه برای نظم کارگاه های اصلی و ایجاد دستور کار لازم جهت جلوگیری از انحراف جلسه و دور شدن از اهداف اصلی کار را توصیه می کند. حضور طراحان حرفه ای در نقش رهبر در کارگاه با توانایی طراحی و ترسیم به عنوان مهم ترین ارکان اصلی تشکیل جلسات کارگاه، از دیگر دستاوردهای این پژوهش است. ارائه راه حل های تکمیلی جهت اصلاح و بهبود فرایندهای طراحی مشارکتی از نتایج نهایی این پژوهش است.
بازآفرینی پلان معماری روضه ربع رشیدی تبریز براساس الوقفیه الرشیدیه و تعیین موقعیت احتمالی آن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال ۲۱ مرداد ۱۴۰۳ شماره ۱۳۴
45 - 54
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: شهرچه رشیدیه در شمال شرقی شهرستان تبریز، به دستور خواجه رشیدالدین فضل الله همدانی (7-8 ه.ق/13-14 م) احداث یافت. این شهرک دو بخش اصلی به نام هسته مرکزی (ربع رشیدی) و شهرستان رشیدی را شامل می شد. متأسفانه، این مجموعه معماری در ادوار مختلف به دلیل زلزله های ویران گر و جنگ های حکومتی در تبریز، آسیب های قابل توجهی را متحمل شده و از بین رفت. لذا مدارک موجود در حوزه شناخت ساختار معماری و موقعیت مکانی این مجموعه محدود بر وقف نامه ربع رشیدی (الوقفیه الرشیدیه) و یافته های باستان شناختی است. در این پژوهش سعی شده است به مطالعه فضایی و مکانی روضه به عنوان یک عنصر اساسی در ساختار ربع رشیدی پرداخته شود که دارای عملکرد مذهبی و آموزشی بوده است. هدف پژوهش: هدف اصلی این تحقیق، شناخت فضاهای روضه و ارائه یک پلان پیشنهادی با استناد به توضیحات وقف نامه و همچنین مقایسه پلان پیشنهادی روضه با نمونه های مشابه به جای مانده از قرن 8- 7 ه.ق/ 14-13م است. هدف دیگر تحقیق، مشخص کردن موقعیت احتمالی روضه بر روی سایت تاریخی ربع رشیدی است. روش پژوهش: این مقاله یک پژوهش بنیادی است که ابتدا با اتکا بر وقف نامه ربع رشیدی و از طریق تحلیل محتوا، استنتاج منطقی و قیاس، ساختار معماری پلان روضه ترسیم شده است. سپس براساس داده های باستان شناختی، موقعیت احتمالی آن در سایت میراث فرهنگی ربع رشیدی تعیین شده است.نتیجه گیری: تحلیل های انجام شده بر پایه توضیحات موجود در وقف نامه ربع رشیدی، نشان می دهد که ساختار فضایی روضه احتمالاً شامل حیاط مرکزی با الگوی چهار ایوانی بوده است که در آن از ترکیب ایوان-مقبره (مقبره پشت به ایوان اصلی و در راستای محور جهت شمال و جنوب) استفاده شده است. سپس، با مقایسه پلان پیشنهادی روضه با نمونه های مشابه برجای مانده از قرن 8- 7 ه.ق/ 14-13م، مشخص شد که این پلان با پلان معماری آثاری مانند مجموعه سلطان حسن در قاهره (8 ه.ق/ 14 م)، مدرسه جفت مناره (7 ه.ق/ قرن 13 م) و مدرسه یاقوتیه (8 ه.ق/ ابتدای قرن 14 م) در ارض روم قابل تطبیق است و این تشابهات طرح ارائه شده از روضه را تقویت می کند. علاوه بر این، بررسی داده های باستان شناختی در محوطه ربع رشیدی، سازه دیوارمانندی را در ضلع جنوب شرقی محوطه نشان می دهد که براساس گمان پژوهشگران به یک مجموعه معماری تعلق دارد. همچنین، به دلیل تاریخ ساخت سازه، هندسه مستطیلی شکل و جهت قبله بودن سایت، این سازه احتمالاً به موقعیت روضه در سایت ربع رشیدی اشاره دارد.
واکاوی تأثیر دلبستگی محیطی بر سازگاری اجتماعی در فضاهای آموزشی بر اساس اصل تقویت مکان نظریه سیمون (نمونه موردی: مدارس دخترانه ارومیه)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال ۲۱ مرداد ۱۴۰۳ شماره ۱۳۴
55 - 66
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: نگرش اجتماعی فرد، نگرش او نسبت به افراد یا محیط در جامعه است. به فردی که خود را با تغییرات محیط فیزیکی، شغلی و اجتماعی تطبیق می دهد، سازگار با محیط می گویند. در فرایند سازگاری، فرد بین فعالیت های اجتماعی به توازن دست می یابد. مدرسه به عنوان محیط اجتماعی، از طریق افزایش حس دلبستگی به مکان باعث افزایش سازگاری اجتماعی می شود. سؤالات اصلی این پژوهش عبارتند از ؛ مؤلفه های تأثیرگذار بر دلبستگی به مکان طبق نظریه سیمون کدام مؤلفه ها هستند و تأثیر مؤلفه تقویت مکان بر سازگاری اجتماعی چگونه است؟ هدف پژوهش: هدف این پژوهش بررسی میدانی فاکتورهای تأثیرگذار نظریه سیمون و تقویت مکان بر دلبستگی به محیط و سازگاری اجتماعی است. این پژوهش به محققین امکان می دهد، تا نقش عوامل مؤثر بر سازگاری اجتماعی را به طور گسترده تر بررسی کنند. روش پژوهش: در جهت تحقق اهداف، ابتدا از روش تحقیق توصیفی-تحلیلی به استخراج مؤلفه های نظریه سیمون پرداخته می شود؛ سپس طرح نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون-پس آزمون و پیگیری برای دو گروه 45 نفره مشاهده و کنترل اجرا می شود. پس از پایان جلسات، پیگیری به کمک پرسشنامه مؤلف ساخت سازگاری اجتماعی انجام می شود. نتیجه گیری: یافته های نظری تحقیق شامل شش مؤلفه نظریه سیمون اعم از تقویت مکان، کالبد مکان، تسلط مکان، وابستگی عاطفی، هویت مکان و تعامل با مکان است که تقویت مکان به عنوان متغیر پژوهش بررسی می شود. یافته ها حاکی از آن است که آموزش های گروهی جهت تقویت مکان، اعم از تشکیل گروه های سرود و نمایش، گروه تئاتر و ورزش ، اردوهای گروهی، تزئین کلاس ها و پانل با دست سازه و تمیزکردن کلاس درس و حیاط با مشارکت دانش آموزان، رنگ آمیزی نیمکت ها تأثیر به سزایی در سازگاری اجتماعی دانش آموزان دارد که به مرور این تمرین در شخصیت دانش آموزان تأثیر می گذارد و آنها را سازگارتر می کند، لذا در مدارس فعالیت هایی جهت تقویت مکان برای افزایش تعامل و حس دلبستگی بیشتر موردتوجه قرار گیرد تا به تبع آن سازگاری اجتماعی افزایش یابد. به عبارت دیگر با افزایش سطح توجه به کالبد محیط و دلبستگی به مکان در مدارس، سازگاری اجتماعی در دانش آموزان نیز افزایش می یابد.
راهکارهای اولویت بندی شده پدافند الکترونیک و پدافند سایبری در شناسایی و مقابله با تهدیدات پهپادی با استفاده از روش تحلیل سلسله مراتبی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شهر ایمن سال ۷ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲۶
153 - 169
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف ارائه راهکارهای اولویت بندی شده پدافند الکترونیک و پدافند سایبری برای شناسایی و مقابله با تهدیدات پهپادی به انجام رسیده است. در پژوهش حاضر که از نظر ماهیت، کاربردی می باشد با بهره گیری از روشی ترکیبی پس از یک مطالعه مروری بر روی روش های شناسایی و مقابله با تهدیدات پهپادی، مرسوم ترین این روش ها از جدیدترین منابع شناسایی و ارزیابی گردیدند. در ادامه با بهره گیری از مطالعات کتابخانه ای و نظر خبرگان ، 12 معیار برای رتبه بندی این روش ها احصاء و با روش تحلیل سلسله مراتبی رتبه بندی گردیدند. سپس هریک از روش های شناسایی و مقابله بر اساس معیارهای شناسایی شده بر اساس ویژگی ها و محدودیت های احصاء شده در بخش ادبیات پژوهش برای هریک از روش های شناسایی و مقابله با تهدیدات پهپادی، نمره گذاری گردیدند و با ضرب نمودن امتیازهای بدست آمده در وزن هر معیار، امتیاز نهایی هریک از روش های شناسایی و مقابله با تهدیدات پهپادی حاصل گردید تا از این طریق بتوان آنها را رتبه بندی نمود.در پایان مشخص گردید برای شناسایی پهپادها، بهترین روش بر اساس معیارهای تعیین شده، روش های مبتنی بر سامانه های راداری بوده و برای مقابله با پهپادها، بهترین روش، بهره گیری از پالس الکترومغناطیسی می باشد. همچنین بهره گیری از سامانه های لیزری و ایجاد فریب سایبری برای پهپاد با اختلاف ناچیزی در رتبه بعدی روش های مقابله با تهدیدات پهپادی قرار گرفتند.
میدان بهارستان و تحقق فضای مدنی (خوانشی نقادانه از سویه فضامند اولین انقلاب مدرن شهری ایران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
منظر دوره ۱۶ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۶۷
40 - 53
حوزههای تخصصی:
همسو با دیگر مظاهر تمدنی، شهر ایرانی در اثر مواجهه با مدرنیته، به افقی تازه از زیست خود گام نهاده و در کنار تحول کالبدی و پیدایش فضاهای معماری و شهری با پیکره بندی جدید، تجربه نوینی از بُعد اجتماعی فضا را از سر می گذراند. میدان بهارستان نمونه قابل تأملی از این صورت بندی جدید فضایی است که در انتهای عصر قاجار خارج از نظم مسلط بدل به کانون کنشگری اجتماعی و آزادی خواهی مشروطه طلبان می شود. این مطالعه در بستر پارادایم انتقادی به دنبال خوانش عوامل و نیروهایی است که میدان بهارستان را در فضا-زمان تاریخی تهران عصر مشروطه، به عنوان فضای مدنی در نظم نوین شهری مطرح ساخته اند، و سعی دارد برخلاف تحلیل های یک سویه کالبدی و یا معنایی، زوایای مسکوت مانده این تجربه را از طریق روایت فضای اجتماعی آن، صدادار نماید. فضای مدنی، به عنوان لایه نهایی عمومیت فضای شهری، نوعی فضای زیسته است که با تسلط جامعه بر آن، بدل به بستر گفتمانی و کنش اجتماعی-سیاسی شهروندان شده و به سان بدن آزادی خواه جامعه از طریق حمایت نهادهای آن حیات خود را بازمی یابد. بر مبنای خوانش این پژوهش، میدان بهارستان در عصر مشروطه، به پشتوانه استقلال شهری و جدایی از شبکه منسجم فضاهای عمومی، ایجاد بستر گفتمانی از طریق حضور نهاد نوپا مجلس و انجمن ها و کانون های وابسته به آن، کثرت و تنوع حاصل از شکل گیری جامعه مدرن، و همچنین مطالبه و دادخواهی به واسطه شکل گیری دوگانه دولت-ملت، به تصرف مشروطه خواهان درآمده و ضمن ایجاد انقطاعی بنیادین در نظم سنتی حاکم، زیست اجتماعی شهر را وارد حیاتی سراسر نوپدید کرده و تجربه جدیدی از مکان مندی در فضای عمومی شهری را به همراه آورده است.
شناخت فرآیند ارزیابی رضایتمندی در محیط های مسکونی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
معماری با هدف ارتقای محیط زندگی ساکنان، توجه ویژه ای به بهبود کیفیت محیط های مسکونی دارد. ارزیابی رضایتمندی از محیط های مسکونی نیز به منظور بهبود کیفیت زندگی و ارتقا رضایت ساکنان از محیط سکونت شان انجام می گیرد. در واقع، شناخت صحیح رویکرد رضایتمندی در محیط های مسکونی، مستلزم درک چیستی ماهیت فرآیند ارزیابی رضایتمندی به عنوان یک رویکرد عینی- ذهنی و مؤلفه های تأثیرگذار بر آن است. هدف پژوهش پیش رو، شناخت تأثیرات مؤلفه های مؤثر در فرآیند ارزیابی رضایتمندی بر پایه مؤلفه های عینی (تجربه تغییرات کالبدی محیط توسط ساکنان) و ذهنی (واکنش های عاطفی ساکنان نسبت به تغییرات) در قالب یک چارچوب مفهومی است. رویکرد پژوهش حاضر، کیفی است. در این رویکرد ضمن مطالعه اسناد کتابخانه ای از مصاحبه های نیمه ساختار یافته با متخصصان روانشناسی محیط بهره گرفته شده و به تبیین مؤلفه های مؤثر در فرآیند ارزیابی رضایتمندی، تأثیرات آ ن ها و ارتباط مؤلفه ها با یکدیگر در قالب چارچوب فرآیند ارزیابی رضایتمندی پرداخته شده است. نتایج پژوهش نشان می دهد که ارزیابی رضایتمندی مسکونی فرآیندی است که بر پایه دریافت تجربه تغییرات کالبدی ساکنان و واکنش های عاطفی آ ن ها به این تغییرات، ضمن توجه به ویژگی ها و تفاوت های فردی صورت می گیرد. دریافت تجربه کالبدی ساکنان بر گرفته از مؤلفه های قابلیت محیط، خودگستردگی و اهمیت محیط زندگی است که موجب شکل گیری اولیه چارچوب ذهنی ساکنان می شود. واکنش های عاطفی ساکنان به تغییرات به وجود آمده در محیط، سبب ایجاد نقاط لنگرگاهی جدید ذهنی و انطباق با شرایط جدید در ساکنان می شود که در نهایت، رفتار ساکنان در محیط را تغییر می دهد و به رضایتمندی آ ن ها از محیط مسکونی منتهی می شود
Transformations in Pahlavi II House Architecture in Sanandaj (A Case Study Comparing Modern Adaptations and Traditional Spaces)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Architecture and Urban Development, Volume ۱۴, Issue ۲ - Serial Number ۵۲, Spring ۲۰۲۴
75 - 86
حوزههای تخصصی:
This article presents a case study exploring the intersection of tradition and innovation in Pahlavi II architecture, focusing on buildings from the Pahlavi II period in Sanandaj. The research investigates incorporating traditional spaces and introducing innovative design approaches during this architectural period. By analyzing the added and removed spaces compared to the traditional period, the study seeks to identify the key factors influencing the transformation of architectural features. The research methodology involves site visits, interviews with architectural experts and residents, and archival research to gather data on the architectural design choices and motivations. The findings reveal a harmonious integration of traditional and innovative spaces in Pahlavi II buildings in Sanandaj. The analysis of added and removed spaces sheds light on the dynamic nature of architectural evolution, providing insights into the influence of cultural and historical factors on design decisions. The study highlights the importance of preserving cultural heritage while embracing innovation and modernity in architectural design. It also emphasizes the need for a holistic approach to design that considers social, cultural, and environmental factors. Overall, this study contributes to a deeper understanding of the intricate relationship between tradition and innovation in Pahlavi II architecture and its impact on built environments. The research provides valuable insights for architects, designers, and policymakers seeking to create sustainable and culturally sensitive built environments.
Evaluation of the Spatial Structure Transformation in Traditional Iranian Houses, in Combination with Urban Space of Tehran's First Modern Streets(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Architecture and Urban Development, Volume ۱۴, Issue ۲ - Serial Number ۵۲, Spring ۲۰۲۴
87 - 100
حوزههای تخصصی:
Iranian traditional architecture has been changed by modernity during the era of Naser al-Din Shah Qajar. This led to a combination of residential context and the first modern streets of the capital. In addition, this development creates new residential spaces above commercial functions, challenges traditional values, and responds to residents' activities and interactions. The main goals of the research are, firstly, achieving residential patterns in combination with urban space and, secondly, changing the concept of traditional values in Iran in this era. Residential spaces in the streets of Lalezar, Ala-al-Dawa, and Sani-al-Dowleh and the passageways between them are studied. Four mansions with traditional residential patterns and six modern-style apartments were selected as deliberate case studies. The residential plans are based on field surveys and reports from the cultural heritage ministry. The connectivity, integration, and depth measurement components were conducted using quantitative analysis tools such as E-Graph and DepthMap software, which are space syntax analysis instruments. The comparative assessment led to some changes, such as omitting traditional elements like the courtyard and entrances and altering the nature of some spaces like the living room. The result of research via deductive reasoning explains changes in the qualities of some values in Iranian traditional architecture. These qualities are privacy and hierarchy. The main reasons for these changes are having the balconies in the first floor like the older model but facing the street and locating most spaces in similar depths.
نقش صدا و سیمای استان ایلام در کاهش نقش عشیره ای انتخاب نمایندگان مجلس: مورد مطالعه حوزه شمال استان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شهر ایمن سال ۷ بهار ۱۴۰۳ شماره ۲۵
105 - 123
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر با هدف نقش صداوسیمای استان ایلام در کاهش نقش عشیره ای انتخاب نمایندگان مجلس: مورد مطالعه حوزه شمال استان انجام گرفت. روش پژوهش از لحاظ رویکرد کمی، از نظر راهبرد توصیفی و از نظر گردآوری داده ها پیمایشی است. با توجه به این که تکنیک دلفی زیرمجموعه روش پیمایشی است، در ابتدا با تکنیک دلفی مولفه های اصلی پرسشنامه مشخص و سپس با روش پیمایشی داده های لازم گردآوری شدند. جامعه آماری بخش دلفی 30 نفر از متخصصان به صورت هدفمند و در بخش پیمایش شهروندان 21 سال به بالای حوزه شمالی استان ایلام در سال 1401 که بر اساس نرم افزار سمپل پاور تعداد 380 نفر به شیوه نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند. داده ها از طریق نرم افزارSPSS و با آزمون t تک نمونه ای و آزمون کندال مورد سنجش قرار گرفتند. نتایج نشان می دهد که میانگین نمره تأثیر صدا و سیما در کاهش نقش عشیره ای 42/18، کاهش هزینه های تبلیغاتی 58/11، اخلاق محوری کاندیدها 08/22، انعکاس ویژگی های شخصیتی کاندیدا 01/14 و در کاهش وابستگی حزبی برابر 83/11 است. استنباط می شود صدا و سیمای مرکز استان ایلام در انعکاس برنامه های کاندیداها و مشارکت مردم در انتخابات نقش تعیین کننده داشته؛ اما در کاهش نقش عشیره ای، کاهش هزینه تبلیغاتی، مشخص کردن وابستگی حزبی و اخلاق محوری در تبلیغات عملکرد مطلوبی نداشته است.
بررسی تطبیقی ساختارهای مربعی در اشعار کودک و پریودهای موسیقایی از منظر تقارن، تقطیع و برتری اصل متریک-ریتمیک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال ۲۱ شهریور ۱۴۰۳ شماره ۱۳۵
5 - 10
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: پژوهشگران، ساختارهای پریودیک موسیقایی را به صورت سؤال و جواب مربعی می شناسند که بخش اعظمی از کارگان موسیقی را شکل می دهد. در چنین ساختارهایی وقفه های طولانی تر در انتهای سؤال و جواب و وقفه کوتاه تر در میانه سؤال و میانه جواب قرار می گیرد. نگرش فرمال سه بخشی، دوبخشی و پریودها از منظر کورگیان (تصاعد متریک) و پژوهش های دیگر در زمینه گروه های صوتی، همگی احاطه متریک را در ساختارهای ملودیک نشان می دهند. به نظر می رسد ساختارهای شعری نیز از اصول تصاعد متریک موسیقی پیروی می کنند. هدف پژوهش: این مقاله یافتن ساز و کاری برای توصیف ساختار ریتمیک و دوری اشعار کودکانه و سپس آزمودن نظریه به دست آمده در یک جامعه آماری است. در پژوهش های پیشین ریتم و عروض شعر کودکانه به عنوان عامل موسیقی بیرونی بررسی شده و مدل هایی نیز برای شعر عامیانه و عروضی وجود دارد. اما تطبیق کارکرد متریک بر شعرهای عامیانه مخصوصاً مبتنی بر زیبایی شناسی شنیدار کمتر صورت گرفته است.روش پژوهش: این پژوهش از نوع کمی-کیفی است و در گام اول به روش کیفی و مبتنی بر منابع کتابخانه ای، میزان انطباق نظریه های متریک با اشعار کودکانه و عامیانه انجام می شود. درگام دوم، فاز کمی، 20 مخاطب در آموزن شنیداری شرکت می کنند.نتیجه گیری: ساختار شعرهای کودکانه قابل توصیف بر مبنای اصول تصاعد متریک هستند. با توجه به نتایج 90 درصدی مخاطبان می توان دریافت، شنوندگان الگوهای مبتنی بر تقسیمات مربعی را طبیعی تر می دانند؛ به همین دلیل ساختمان اغلب اشعار عامیانه، مبتنی بر سؤال و جواب هستند.
خانه آسمانی
منبع:
منظر دوره ۱۶ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۶۸
3 - 3
حوزههای تخصصی:
در زبان فارسی، «سرپناه» رایج ترین واژه برای خانه است. پناهگاهی که برای حفاظت انسان ساخته می شود. ترکیب واژه سرپناه از دو جزء «سر» به معنای اصل و بالا و «پناه» به معنای حامی و پوشش تشکیل می شود. یعنی خانه، حامی اصلی انسان و نگهدارنده سر و ارزش او در برابر بیرون است؛ که هم شامل عوامل جوی مثل باد و باران است و هم شامل مخاطرات زمین و جنبندگان آن. فصل مشترک دو معنای مستتر در واژه سر، بالایی رتبه معنوی و موقعیت مکانی، پناه بودن خانه است. مفهوم پناه نیز وابسته به حفاظت و محصوریت است. بنابراین انتظار می رود که سرپناه نام سازه ای باشد که درون گرایی و محصوریت به منظور حفاظت از غیر، کمال خواهی و معناطلبی ویژگی آن باشد. این خروجی سازه ای است که از واژه شناسی سرپناه به دست می آید. صورتبندی این روند به سازه متراکم، بسته و درون گرایی ختم می شود که کاملاً نسبت به بیرون، چه به معنای همسایگی و چه به معنای محیط پیرامون بسته باشد. اما بررسی روند تکامل خانه در ایران با این صورتبندی تفاوت دارد. اطلاعات زیادی از نمونه های اولیه سرپناه و خانه ایرانی در دست نیست. تفسیر نمونه های اولیه سکونت که در غارهای ایران از جمله کرفتو در کردستان به دست آمده، مفهوم سرپناه را معادل فضای بسته، تودرتو، تنگ و جدا از محیط قرار می دهد. پس از آن کاوش هایی که در قدیمترین عرصه های باستانی پیش از تاریخ از جمله شهر سوخته زابل با قدمت ۵۰۰۰ سال به دست آمده نشان می دهد که همان مفهوم از خانه و سرپناه در این عصر جاری است. خانه ها با فضاهای تنگ و تاریک، چسبیده به هم برای حفاظت بیشتر، سرپوشیده، کم نور و بدون روزن های بزرگ به سوی بیرون ساخته شده اند. نقش حفاظتی و بسته خانه در این عصر همچنان معادل جدایی گزینی از بیرون، چه به معنای همسایگی و چه به معنای محیط است. آثار خانه های دوره تاریخی شامل ماد، هخامنشی، اشکانی و ساسانی با عمری بیش از هزارسال، به استناد تغییرات کالبدی و فضایی، نخستین جهش های فلسفی در تعریف خانه و سرپناه نسبت به دوران قبل را نشان می دهد. فارغ از تحولات فنی ساخت و اندازه خانه که دستاورد کمال یافته در طی زمان محسوب می گردند، ظهور اندام های نوین در معماری خانه از تفسیرهای جدید مفهوم سرپناه در این عصر حکایت می کند. حیاط مرکزی و ایوان از آن جمله اند. بازشدن قلب خانه به سوی آسمان، در حالی که چهار طرف آن بسته و فضاهای خانه را تشکیل می دهد، دل انگیزترین خوانش از مفهوم نوین سرپناه است. در این تفسیر، جدایی گزینی از طبیعت و آسمان دیگر مصداق درپناه بودن نیست؛ ارتباطی خاص با دنیای والا و بالا که نه تنها با مفهوم حفاظت تزاحم ندارد، بلکه مبین رابطه ای تکاملی با آسمان است که خانه را در پناه آن توصیف می کند. این رویکرد تدریجاً الگوی اصیل معماری ایرانی را صورتبندی کرد که تا دوره معاصر نیز ادامه داشت. نمونه های اولیه را در الگوی خانه زرتشتیان در جندق و مزرعه کلانتر یزد می توان دید.الگوی حیاط مرکزی در دوره اسلامی تکامل یافت و در مناطق مختلف ایران نمونه های مختلف ایجاد کرد. نمونه های اولیه آن که با تغییراتی در اجزا در مناطق گرم و خشک از جمله فردوس و جندق تا عصر حاضر نیز ادامه پیدا کرد، خانه های چهار صفه را پدید آورد که واشدگاه میانی آنها، که بعضاً ساقه گنبد روباز را نیز در بر دارد، یک حیاط کوچک است که آسمان را قاب می کند. ساکن این خانه، در فضایی محصور نسبت به اطراف، با آسمان همزیستی دارد. بعید نیست که بتوان انتخاب رنگ آبی برای گنبدهایی که بر فضای اصلی معماری ایرانی برپا می شود را اقتباس از این منظر دانست. رواج زیبایی شناسی ترکیب دو رنگ خاکی و آبی در هنر ایران نیز می تواند محصول این فضاسازی باشد. نظام زیبا شناسی ایرانی چنان به الگوی حیاط مرکزی وابسته شد که آن را که از فضای زندگی و خانه به دست آمده بود، به مثابه جوهر و نقطه ثابت معماری به اغلب کاربری ها تسری داد. پس از آن بود که مدرسه و کاروانسرا، مقبره و مسجد و باغ و زندان نیز با این الگو نظام فضایی خود را پیدا کردند. معماری ایرانی محصور نسبت به همسایگی و گشوده نسبت به آسمان است. در بیرون روستای چَم در نزدیکی یزد در پای تپه ای که دخمه زرتشتیان بر بالای آن قرار یافته، مجموعه ای برای پشتیبانی از مراسم و آئین های بزرگداشت اموات احداث شده که فارغ از زمان ساخت، سیاق معماری مجموعه و نحوه استقرار آن در زمین حاکی از بقای جریان اصیل شکل یابی در آن است. در بخشی از این مجموعه بکر، خانه چهار صفه قرار گرفته که در میان آن پایه گنبدی روباز چهار ایوان صحن را به هم متصل می کند. در این حیاط جز آسمان که با اهل خانه زندگی می کند، چیز دیگری پیدا نیست. تکرار این منظر در حالی که هدف از ساخت خانه، ایجاد سرپناه با همه مفاهیم پیچیده و کمال طلب آن بوده، به تولید زیبایی شناسی خاص ایرانی نسبت به معماری خانه می انجامد که زیبایی را معادل حضور آسمان در فضای محصور معنا می کند. گشایش و محصوریت همزمان. این تضاد است که شیرینی خانه ایرانی را پدید آورده است.
در جست وجوی خیال از منظر حکمت و نقش آن در هنر و معماری ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال ۲۱ فروردین ۱۴۰۳ شماره ۱۳۰
45 - 60
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: خیال از مضامینی است که همواره مورد توجه حکماء و فلاسفه ایرانی بوده است. تا جایی که بدون شناخت نقش خیال نمی توان به تحلیلی صحیح از تجلیات حکمت در معماری ایرانی دست یافت. مسئله پیش رو این است که در بسیاری از مطالعات، محققان بدون در نظر گرفتن بینش و حکمت ایرانی به عنوان پشتوانه هنر و معماری ایرانی به دنبال فهم آثار هستند. درحالی که شناخت معماری ایرانی مبتنی بر فلسفه غرب، نه تنها ما را به شناختی صحیح نمی رساند، بلکه تصویری نادرست از آن را پیش روی ما قرار می دهد.هدف پژوهش: این تحقیق به دنبال شناخت مفهوم خیال از منظر حکمتِ ایرانی و نقش آن در هنر و معماری ایرانی است تا به شناختی صحیح از جایگاه و نقش خیال و تأثیر آن در بخش های مختلف معماری ایرانی دست یابد. ازین رو ابتدا جایگاه خیال را در بینش (خداشناسی، انسان شناسی و عالم شناسی) مبتنی بر حکمت مورد مداقه قرار داده و سپس به شرح خیال متصل و خیال منفصل و ویژگی های آن ها پرداخته خواهد شد و در نهایت نقش خیال را حول دو رکن اصلی در شکل گیری و خوانش یک اثر هنری یا معماری، یعنی هنرمند (معمار) و مخاطبِ اثر، تبیین خواهد شد.روش پژوهش: پایگاه نظری و تئوریک این مقاله مبتنی بر حکمت ایرانی است. طرح تحقیق از نوع کیفی و روش تحقیق از نوع توصیفی-تحلیلی با راهبرد منطقی انجام می پذیرد.نتیجه گیری: در جمع بندی مبتنی بر آراء حکما چهار اصل «بازآفرینی حقیقت»، «جمع اضداد»، «انعکاس حقیقت» و «معماری، همواره بی انتها»، مبتنی بر خیال در هنر و معماری ایرانی پیشنهاد می شود و سپس الگوهای هنری و معماری این چهار اصل و مصادیقی ذیل آن ها ارائه خواهد شد.
تحلیل و ارزیابی تطبیقی برنامه آموزشی تحصیلات تکمیلی معماری در دانشگاه های ایالات متحده امریکا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال ۲۱ اردیبهشت ۱۴۰۳ شماره ۱۳۱
19 - 34
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: آثار شاخص معماری، نشان دهنده حضور افرادی با آگاهی و توانمندی لازم و به تبع آن وجود دانش معماری در آن ها است. بدیهی است که دستیابی به آن نیازمند آموزش مناسب نظری در کنار تجربه های عملی باشد؛ زیرا هدف معماری، ساخت محیط برای انسان است، از این رو به کارگیری روش های کارآمد در پاسخ به نیازهای او ضرورت می یابد. آموزش معماری در کشورهای متعددی دایر است، اما تعداد کمی معمار از این دانشگاه ها فارغ التحصیل می شوند؛ بنابراین می بایست پذیرفت که اهداف و برنامه های آموزشی نقش مهمی در تربیت دانشجویان دارد.هدف پژوهش: در این میان، هدف و وظیفه دانشگاه ها، فراهم آوردن بستر مناسب برای شکوفایی استعدادها و زمینه سازی برای روشنگری و نقادانه اندیشیدن دانشجویان است. هدف از این پژوهش بررسی عملکرد دانشگاه های برتر معماری دنیا (به طور مشخص ایالات متحده) از لحاظ برنامه آموزشی دروس است و هم چنین اهدافی که آن ها در تربیت دانشجوی معماری به عنوان یک فرد کارآمد در حوزه صنعت معماری دنبال می کنند.روش پژوهش: روش تحقیق به صورت تحلیلی است. از این رو با توجه به اهمیت نظام آموزش عالی در تربیت افراد معمار، برنامه های تدریس در بیست دانشگاه شاخص ایالات متحده مورد بررسی قرار گرفته است. با توجه به اهداف و برنامه های متفاوت دوره های مختلف تحصیلی، دوره کارشناسی ارشد به عنوان دوره میانی و مهم مورد بررسی قرار گرفته است.نتیجه گیری: با توجه به مطالعات صورت گرفته، یافته ها حاکی از توجه هریک از این دانشگاه ها به تعریف اهداف و برنامه های آموزشی و آموزش های مطابق با آن و هم چنین وجود محیط های آموزشی به صورت آزمایشگاهی به منظور تجربه مهارت آموزی و پرورش خلّاقیت در دانشجویان است.
تأثیر بوم و فرهنگ بر خلق نقشمایه های سوزن دوزی در پوشاک محلی زنان ترکمن با نظری بر هویت فرهنگی و تبارشناسی قومی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گردشگری فرهنگ دوره ۵ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۱۸
36 - 47
حوزههای تخصصی:
نقشمایه های به کار رفته در سوزن دوزی های ترکمن، متأثر از شرایط اقلیمی، فرهنگی، تاریخی و نیز آداب ورسوم و سنت های اقوام مختلف ترکمن است. هنرمندان سوزن دوز ترکمن، با توجه به برداشت های خود از باورها، فرهنگ، پیشینه تاریخی و طبیعت و محیط پیرامون، نقشمایه هایی را که حاوی مفاهیم آشکار و پنهان است، بر روی البسه محلی خلق می کنند. این پژوهش - که به روش توصیفی انجام شد - می کوشد تا ضمن بررسی ویژگی های نقشمایه های به کار رفته در سوزن دوزی ترکمن، به تحلیل عوامل تأثیرگذار بر خلق نقشمایه های پوشاک زنان آن دیار بپردازد و به این پرسش پاسخ دهد که بوم و فرهنگ چگونه بر خلق نقشمایه های سوزن دوزی پوشاک سنتی زنان ترکمن تأثیرگذارند؟ حاصل پژوهش نشان می دهد پدیده های تصویری نهفته در نقشمایه های مذکور مفاهیم متفاوتی دارند و تأثیر الهامات طبیعی بر آن ها، گاه به چنان شکلی از انتزاع نائل می شود که به سختی می توان معادلی برای آن در پدیده های پیرامون باز شناخت. با توجه به گذشته تاریخی و نوع باورها و فرهنگ حاکم در منطقه ترکمن صحرا، همچنین طبیعت ویژه این دیار، نقشمایه هایی که در سوزن دوزی های سنتی پوشاک زنان این سرزمین به کار می رود، برگرفته از ذهن هنرمندان ترکمن و تحت تأثیر عواملی چون: فرهنگ (آداب، رسوم، عقاید و باورها)، جانوران، طبیعت و محیط پیرامون و نیز بیانگر ویژگی ها و هویت های اقوام و دریافت های انتزاعی از عناصر جاری در زندگی آن هاست.
بررسی تأثیر درک ابعاد کالبدی فضاهای باز بر تعاملات اجتماعی با نقش میانجی طبیعت و کیفیت مبلمان (مورد مطالعه: دبیرستان دخترانه سمیه س تهران)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش به بررسی تأثیر درک ابعاد کالبدی فضاهای باز بر تعاملات اجتماعی دانش آموزان در دبیرستان های دخترانه، با تمرکز بر نقش میانجی طبیعت و کیفیت مبلمان می پردازد. فضاهای باز در مدارس نقشی حیاتی در رشد و توسعه همه جانبه دانش آموزان ایفا می کنند، اما تأثیر دقیق ابعاد کالبدی این فضاها بر تعاملات اجتماعی، به ویژه در دبیرستان های دخترانه، کمتر مورد توجه قرار گرفته است. هدف اصلی این مطالعه، درک چگونگی تأثیرگذاری ابعاد کالبدی فضاهای باز بر تعاملات اجتماعی دانش آموزان و بررسی نقش میانجی عناصر طبیعی و کیفیت مبلمان در این رابطه است. این پژوهش با استفاده از روش مطالعه موردی و با تمرکز بر دبیرستان دخترانه سمیه (س) تهران انجام شده است. داده ها از طریق پرسشنامه، مشاهدات میدانی و مصاحبه های نیمه ساختاریافته با دانش آموزان و کادر آموزشی جمع آوری شده و با استفاده از روش های آماری توصیفی و استنباطی تحلیل شده اند. نتایج نشان می دهد که درک مناسب از ابعاد کالبدی فضاهای باز، تأثیر مثبت و معناداری بر تعاملات اجتماعی دانش آموزان دارد. همچنین، حضور عناصر طبیعی و کیفیت مطلوب مبلمان به عنوان عوامل میانجی، این تأثیر را تقویت می کنند. یافته های این پژوهش نشان می دهد که طراحی هوشمندانه فضاهای باز با توجه به ابعاد کالبدی، همراه با افزودن عناصر طبیعی و مبلمان با کیفیت، می تواند به طور قابل توجهی تعاملات اجتماعی و تجربیات یادگیری دانش آموزان را بهبود بخشد. این مطالعه پیشنهاداتی عملی برای طراحان، مدیران مدارس و سیاست گذاران آموزشی ارائه می دهد تا با بهره گیری از این یافته ها، محیط های آموزشی مطلوب تری برای دانش آموزان دختر فراهم آورند. این پژوهش همچنین بر اهمیت توجه به نیازهای خاص دانش آموزان دختر در طراحی فضاهای آموزشی تأکید می کند و زمینه را برای تحقیقات بیشتر در این حوزه فراهم می آورد.
پیکربندی معماری ساختمان های بلند با استفاده از اصول بیومیمیکری (گیاهان سَمپادیال، درخت ناروَن)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در طراحیِ ساختمانهای بلند با توجه به خوانایی این بناها در زمینهی شهری، توجه به پیکربندی معماری آن از اهمیتِ بالایی برخوردار است. رعایت ملاحظاتِ سازهای مطابق با ضوابط و آییننامههای ملاک عمل، در حال حاضر باعثِ ایجاد بناهایی با بازدهی سازهای بالا و جذابیت معماری پایین گردیدهاست. هدفِ این پژوهش ارائهی رویکردی مبتنی بر اصولِ بیومیمیکری بود که با الگوبرداری از خصوصیات یک سازواره (گیاهان سمپادیال، درخت نارون) شاهد افزایش کارائی در حین جذابیتِ بصری در پیکربندی ساختمانهای بلند باشیم. این پژوهش از بعدِ هدف، پژوهشی کاربردی توسعهای و از بعدِ ماهیت پژوهشی توصیفی- تحلیلی- شبیهسازی بوده، روش گردآوری اطلاعات به سه روش کتابخانهای (فیشبرداری)، میدانی (برگه مشاهده) و استفاده از سایتهای اینترنتی صورت گرفته بود. در این پژوهش، پیکربندی گیاهانی که از نظرِ ساختاری با ساختمانهای بلند دارای شباهت بودند مورد بررسی قرار گرفته و یکی از نزدیکترین پیکربندیها به ساختمانهای بلند انتخاب و اصول اصلی پیکربندی آن استخراج شد. سپس اصول استخراج شده به یک ساختمانِ بلندِ مشابه تعمیم داده شد و ساختمان موجود در کنارِ دو نمونهی شاهد که از سیستم سازههای متعارف بهره میبرد در فضای نرم افزار ترسیمی به مدل سه بعدی تبدیل و پس از آن در نرم افزار محاسباتیEtabs و Sap مدلسازی، مقاطع سازهای مشخص و با نمونهی شاهد مقایسه شد. در این فرآیند مشخص شد، مقادیر مصالح مصرفی به صورت میانگین، (34 درصد فولاد و 24 درصد بتن) کمتر از نمونههای شاهد بود. با مقایسه پیکربندی حاصل شده از مدل بایونیکی در کنار سیستم سازه ای شاهد مشخص گردید، علاوه بر پیکربندی سازهای متفاوت و قابل توجه، عملکرد سازهای در مدل بایونیکی مطلوب تر بوده به نحوی که علاوه بر داشتن یک فرم پویا مصرف متریال باربر در آن به اندازهی قابل توجهی کاهش پیدا کرده است.
ارزیابی مولفه های کیفیت فضای نیمه باز در آثار معماری مسکونی معاصر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقش جهان سال ۱۴ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴
۲۴-۱
حوزههای تخصصی:
اهداف: فضاهای نیمه باز در آثار مسکونی معاصر، کیفیت خود را به عنوان یکی از فضاهای مهم خانه از دست داده اند. لذا هدف پژوهش شناسایی مولفه های کیفیت فضای نیمه باز مسکونی و ارزیابی میزان انطباق و افتراق این مولفه ها در معماری معاصر مسکونی کشور است. روش ها: مولفه های فضای نیمه باز با روش توصیفی شناسایی شد و سپس 30 نمونه مطالعاتی در سطح کشور، با روش مورد پژوهی ارزیابی شد و فراوانی و وزن مولفه ها (بر اساس آنتروپی شانون) در ادبیات موضوع و نمونه ها به دست آمد. سپس بین اولویت بندی مولفه های ادبیات موضوع و نمونه های مطالعاتی قیاس تطبیقی صورت پذیرفت. یافته ها: اشتراکات شامل تنوع فعالیت و فضایی، فعالیت مطلوب، دید و منظر، ارتباط با محیط ، حریم و عناصر طبیعی، همجواری با فضای داخلی، ابعاد - ارتفاع فضا، تناسبات فضا، بازشو، مصالح، عناصر سازنده فضا می باشند. افتراقات مولفه های معنایی اینگونه است که در ادبیات موضوع تعامل اجتماعی، امنیت و آسایش اولویت داشته و در مقابل مولفه زیبایی، محصوریت و تداوم بصری در اجرا اولویت دارد. افتراقات مولفه های کالبدی اینگونه اند که ادبیات موضوع روی ساختار کالبدی شامل میزان سطوح، تخلخل، وسعت و عمق فضا تاکید می کند، ولی نمونه های مطالعاتی گویای تفوق نگاه زیبایی شناسی مشتمل بر رنگ، تناسب حجم پر و خالی و فرم می باشند. نتیجه گیری: بعد از توجه به اشتراکات مولفه های معنایی و کالبدی به عنوان بدیهیات اولیه طراحی، افتراق ها نشان می دهد، آنچه در ارتقا کیفیت فضاهای نیمه باز آثار معاصر مسکونی حائز اهمیت است توجه به خواست، بودجه و اقتصاد مسکن و الزامات فرهنگی-اجتماعی بسترهای متفاوت است.
بررسی رفتار جریان باد و ذرّات معلق (PM2.5, PM10) پیرامون پوسته بلوک های ساختمانی در بافت مسکونی طرح تفصیلی شهر عسلویه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری و شهرسازی سال ۱۶ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۴۴
23 - 43
حوزههای تخصصی:
ذرّات معلق پیامدهای مخرب بر سلامت افراد دارند. سرعت باد، فاکتور مهم در تعیین غلظت ذرّات است. هندسه شهری بر سرعت باد و درنتیجه کیفیت هوا تأثیرگذار است. پایش کیفیت هوای شهر ازطریق اندازه گیری ذرّات و پارامترهای جوی صورت می گیرد و تأثیرگذاری بافت بر پراکندگی آلاینده ها لحاظ نمی شود. پژوهش حاضر، با هدف مطالعه رفتار جریان باد و ذرّات معلق پیرامون ساختمان ها در کدهای ارتفاعی، معابر و جبهه های مختلف، در یک بافت مسکونی در شهر عسلویه انجام شد. تأثیر رفتار باد بر پراکندگی ذرّات، همچنین تأثیر ارتفاع، جهت گیری معابر و بناها، بر رفتار باد و ذرّات بررسی شد. سرعت، فشار، آشفتگی، مسیر حرکت باد، و سرعت، غلظت و مسیر حرکت ذرّات، در سطح زمین و ارتفاعات مختلف، معابر هم راستا با جریان باد و عمود بر آن، جبهه های رو و پشت به باد، با شبیه سازی در نرم افزار انسیس فلوئنت نسخه 2021 تعیین شد. در ارتفاعات بالاتر بنا، با افزایش سرعت و تلاطم جریان، طول سایه باد در معابر و جبهه های پشت به باد کاهش یافت. تجمع ذرّات فاقد جرم در جبهه های پشت به باد در محدوده سایه باد مشاهده شد. بیشترین و کمترین غلظت ذرّات معلق به ترتیب در جبهه رو به باد و سایه باد مشاهده شد. یافته ها در مطالعه آسایش حرارتی و مقاومت مصالح با توجه به بار باد در فضاهای شهری نیز سودمند خواهد بود.