فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۶۱ تا ۱۸۰ مورد از کل ۳۹۷ مورد.
منبع:
جامعه شناسی نهادهای اجتماعی دوره ۱۱ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲۴
169 - 203
حوزههای تخصصی:
اهداف: هم زمان با دگرگونی ساختارهای قشربندی اجتماعی؛ شاخص ها و مولدهای قشربندی و نابرابری نیز تحول می یابند. آخرین ادعاهای نظری درباریه قشربندی و نابرابری های اجتماعی، تحول شاخص ها و مولدهای قشربندی طبقاتی به سمت پساطبقاتی است. این موضع جدید پساطبقاتی هنوز چندان شناخته نشده است. تحقیق حاضر به قصد تحلیل مولدهای پساطبقاتی قشربندی و نابرابری با استفاده از دو تکنیک کیفی شامل مصاحبیه نیمه ساخت یافتیه فردی و گروه متمرکز انجام شد. روش: برای کشف مولدهای پساطبقاتی از ادراکات و تجارب فردی 23 نفر از جمعیت شهر زنجان و از 1 جلسه گروه کانونی به عنوان استراتژی کیفی در ارتباط و ترکیب با نتایج مصاحبه های فردی استفاده شد. نمونه گیری به روش هدفمند بوده و گردآوری داده ها تا رسیدن به اشباع نظری و اجماع گروهی ادامه یافت. برای کدگذاری و تحلیل از کدگذاری هم زمان و تحلیل تماتیک و برای اطمینان از اعتمادپذیری، از مقایسیه تحلیلی، بازبینی اعضا و رویکرد گفت وگویی و هم سازی گروهی استفاده شد. یافته ها: تحلیل کیفی به 14 مضمون فراگیر و 48 مضمون سازمان دهنده پیرامون فهم افراد از نابرابری و قشربندی (4 مضمون فراگیر،10مضمون سازمان دهنده)؛ فهم افراد از مولدها یا شاخص های قشربندی و نابرابری پساطبقاتی (7 مضمون فراگیر، 27 مضمون سازمان دهنده) و تجربیه افراد از مکانیزم های برخورد با قشربندی و نابرابری (2 مضمون فراگیر، 11 مضمون سازمان دهنده) منتج شد. نتیجه گیری: تحقیق، به کشف عرصیه پساطبقاتی شدیه جامعه و فهرستی از مولدهای بازتولید قشربندی و نابرابری و مکانیزم های فردی برخورد با آن طبق فهم و ادراک افراد دست یافت و اهمیت مولدهای بسیار متنوع قشربندی و نابرابری را آشکار کرد. بنابراین، توجه به تنوع مولدها و مکانیزم ها در مطالعات قشربندی اجتماعی؛ همچنین توجه به رویکرد پساطبقه در تبیین قشربندی اجتماعی و استفاده و آزمونِ شاخص ها و مولدهای پساطبقاتی قشربندی و نابرابری حاصل از این تحقیق میدانی، در تحقیقات بعدی پیشنهاد این تحقیق است.
مدل ساختاری تفسیری پیشران های توسعه کسب و کارها در ایران، با بهره مندی از پلتفرم های دیجیتال مبتنی بر هوش مصنوعی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آینده پژوهی ایران دوره ۹ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱
56 - 92
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف این مطالعه مدلسازی پیشران های شکل دهنده توسعه کسب و کارها در کشور ایران است. ما به دنبال درک عوامل و پیشران های مهمی هستیم که تأثیرگذاری بالقوه در توسعه کسب و کارها با بهره گیری از پلتفرم های دیجیتال مبتنی بر هوش مصنوعی دارند. این پژوهش سعی دارد با تحلیل پیشران ها، راهنمایی هایی ارائه کند تا کسب و کارها بتوانند با بهره گیری از فناوری های نوین و هوش مصنوعی، بهبود و توسعه خود را مد نظر قرار دهند.روش: روش تحقیق از نوع آمیخته اکتشافی است. جامعه نظری پژوهش شامل خبرگان با تجربه در زمینه کسب و کار، پلتفرم های دیجیتال و هوش مصنوعی بوده و 20 نفر از این خبرگان به صورت نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. در این پژوهش، ابتدا با مرور ادبیات عوامل مؤثر در کسب و کار با تمرکز بر پلتفرم های دیجیتال و هوش مصنوعی شناسایی شدند. سپس با استفاده از آزمون دوجمله ای و مدل سازی ساختاری تفسیری، عوامل تأثیرگذار تأیید، سطح بندی و روابط میان آنها مشخص شد. ابزارهای مورد استفاده شامل پرسشنامه و آزمون استاندارد مقایسات زوجی بود که روایی آن مطابق نظر خبرگان و پایایی آن با آزمون نشانه زوجی مورد تأیید قرار گرفت.یافته ها: پیشران های هوشمندسازی (A2)، دگرگونی تجاری و افزایش بهره وری (A12) و تولید پایدار و کنترل آلودگی (A19)، تأثیرگذاری و تأثیر پذیری بالاتری نسبت به سایر پیشران ها دارند.نتیجه گیری: این پژوهش نشان می دهد که توسعه کسب و کارها با بهره گیری از فناوری های دیجیتال و هوش مصنوعی در آینده می تواند ارتقاء یابد. این پیشران ها می توانند راهبردهای مؤثری را برای تحولات اقتصادی و اجتماعی در ایران فراهم آورند.
بررسی رابطه رضایت زناشویی، سازگاری زناشویی و دیدگاه فرهنگی فمینیسم در زنان متأهل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رضایت و سازگاری زناشویی اهمیت زیادی در تداوم زندگی زوجین دارد و به طور عمده نقش اساسی در رضایت کلی افراد از زندگی دارد؛ ازطرفی داشتن دیدگاه فمینیستی نیز می تواند بر نگرش به زندگی مشترک و زناشویی تأثیرگذار باشد، لذا هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه رضایت زناشویی و سازگاری زناشویی با دیدگاه فمنیستی در زنان متأهل شهر همدان بود. نمونه مورد مطالعه در این پژوهش، شامل 100 نفر از زنان متأهل بودند که با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزارهای مورداستفاده شامل مقیاس سازگاری زناشویی، مقیاس دیدگاه فمینیستی و مقیاس رضایت زناشویی انریچ بودند. داده ها با استفاده از روش آماری ضریب هم بستگی پیرسون مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته های پژوهش نشان داد که بین سازگاری زناشویی با رضایت زناشویی رابطه مثبت و معناداری وجود دارد. نتایج هم چنین نشان داد که رضایت و سازگاری زناشویی با دیدگاه فمینیستی ارتباط منفی و معناداری دارند؛ لذا توجه به این سازه ها می تواند نقش مهمی در زندگی زوجین ایفا کند.
برهمکنش مردم و سیاست های محیط زیستی، یک مطالعه کیفی از درگیری بومیان اطراف مناطق حفاظت شده با محیط بانان در پارک ملی بوجاق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
وجود و دسترسی آسان منابع در مناطق طبیعی، عامل پرانگیزه ای برای بهره گیری مداوم بومیان و مقاومت آنان در برابر امر حفاظت است. دولت و سازمان محیط زیست، در راستای توسعه پایدار و به منظور انتفاع عمومی نسل حاضر و آینده، به دنبال کنترل بهره برداری بیشتر شکارچیان به این منابع ، سعی در حفاظت از آنها دارد. پژوهش حاضر به روش کیفی _ اکتشافی و با استفاده از روش تحلیل مضمون شش مرحله ای براون و کلارک[1] (2013) صورت گرفته است. ابزار جمع آوری داده ها، مصاحبه عمیق بود که اطلاعات از بومیان اطراف پارک ملی بوجاق از توابع بندرکیاشهر (استان گیلان) بودند. جامعه هدف تحقیق شامل 10 نفر بومی مرد با سابقه صیادی است. نمونه گیری هدفمند با تکنیک گلوله برفی انجام شد. در این مسیر از مشاهده مشارکتی نیز استفاده شد. یافته های تحقیق شامل هفت مضمون به این شرح است: پروبلماتیک اشتغال، احساس تبعیض، میراث پنداری، میراث زدایی، همبستگی/مقاومت درونی، مشکلات حفاظتی و مدیریتی و مدیریت تأثیرگذاری صحنه. نتایج نشان می دهد که بومیان باور دارند که سیاست گذاری سازمان محیط زیست، منابع صید و شکار را کاهش داده است و نیز زیست و زندگی اقتصادی و اجتماعی آنان را مخاطره آمیز کرده است. آنها برای حفظ معیشت در برابر این سیاست گذاری ها ایستادگی می کنند. این قضیه، منجر به مقاومت در برابر محیط بانان در منطقه شده است. چنین برهمکنشی در طی دو دهه اخیر، هر دو سو را به صلحی مسلح سوق داد. فرایندی که در آن از میزان تنش های انسانی کاسته شده است، اما محیط زیست بیشترین آسیب را دیده است. [1] Braun & Clarke
واکاوی تفسیر نسل Z از عدالت اجتماعی (مطالعه موردی خمینی شهر اصفهان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی کاربردی سال ۳۵ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴ (پیاپی ۹۶)
83 - 104
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش، واکاوی تفسیر نسل Z از مفهوم عدالت اجتماعی است. این پژوهش با راهبرد کیفی و روش پدیدارشناسی در سال 1402 در خمینی شهر اصفهان انجام گرفت که در آن، 16 نفر از متولدین سال های 1377 الی 1387 ساکن خمینی شهر ازطریق روش نمونه گیری در دسترس و هدفمند و با حداکثر تنوع انتخاب شدند و با آنها مصاحبه عمیق انجام گرفت. فرایند نمونه گیری تا دستیابی به اشباع ادامه یافت. پس از آن، داده ها تجزیه وتحلیل شدند که 9 مقوله فرعی در قالب 3 مقوله اصلی از آنها استخراج شد. نتایج پژوهش بیانگر آن است که مشارکت کنندگان تجاربی از تبعیض اقتصادی، تبعیض در خانواده و همچنین تبعیض در تحصیل به همراه دارند که موجب بروز مفهومی از عدالت اجتماعی با عنوان «عدالت اجتماعی دوبخشی» در میان آنان شده است. نسل Z برای گسترش عدالت اجتماعی راهکارهای متنوعی را شامل تحول حکمرانی، تحول فرهنگی، دموکراتیزاسیون و کنشگری مدنی مطرح نمودند. به شکل کلی می توان بیان کرد که نسل Z با بهره گیری از تجربه های شخصی تبعیض آمیز و همچنین تعاریف موجود درباره عدالت اجتماعی، تفسیری جدید و التقاطی از مفهوم عدالت اجتماعی ارائه می کنند که ترکیبی از برابری و استحقاق است و به دنبال گسترش آن در جامعه ازطریق تحولات فرهنگی و سیاسی و همچنین کنش های فردی هستند.
جامعه شناسی برنامه درسی سایه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی ایران سال ۲۵ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
51 - 73
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر این است تا ضمن بررسی آثار و ادبیات پژوهشی، مهم ترین نظریه های جامعه شناسی در ارتباط با برنامه درسی سایه را شناسایی و بررسی کند و ماهیت آن در چشم انداز نظریه های جامعه شناسی بررسی شود. چارچوب نظری این مقاله بر نظریه انتقادی مبتنی است و از نظر روش شناختی یک پژوهش کیفی است که در آن داده ها به شیوه اسنادی گرداوری و بررسی شده اند.، برنامه درسی سایه از یک طرف به عنوان ابزاری است برای رسیدن اهدافی که از طریق برنامه درسی رسمی قابل تحقق نیست و طراحان و سیاست گذاران به واسطه آن به این اهداف دست می یابند. از طرف دیگر، زبانی است که دانش اموزان و معلمان از آن برای شکستن تابوها، برای بیان معضلات زندگی مدرسه ای و اجتماعی بهره می گیرند. آنها می خواهند دغدغه های زندگی خانوادگی، اجتماعی، فرهنگی را برجسته سازند. برنامه درسی سایه از زبان، ذهن، فکر و دل دانش آموزان و معلمان نشات می گیرد. بر اساس نتایج این پژوهش، مهم ترین نظریه های جامعه شناسی که برنامه درسی سایه را تبیین کرده اند عبارتند از: مارکسیسم، نظریه انتقادی، نظریه مقاومت، نظریه نیچه و روانکاوی.
طراحی الگوی حکمرانی مدیریت عملکرد در سازمان تأمین اجتماعی؛ باتأکیدبر نقش توسعه منابع انسانی در حل مسائل اجتماعی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش به دنبال طراحی مدلی جامع برای حکمرانی مدیریت عملکرد در سازمان تأمین اجتماعی است که بر توسعه منابع انسانی و نقش آن در حل مسائل اجتماعی ایران تأکید دارد. این مطالعه بااستفاده از روش ترکیبی (کیفی-کمی)، و با رویکرد کاربردی-اکتشافی برخودار است. داده ها ازطریق مصاحبه های نیمه ساختاریافته و پرسش نامه گردآوری شدند. در بخش کیفی، با انجام 15مصاحبه با مدیران و کارکنان سازمان به روش نمونه گیری گلوله برفی و براساس اصل «اشباع نظری»، مدل اولیه حکمرانی مدیریت عملکرد تدوین گردید. تحلیل داده ها با بهره گیری از نظریه پردازی داده بنیاد صورت گرفت. در بخش کمی، حجم نمونه براساس فرمول کوکران تعیین شد و داده های گردآوری شده از 351پرسش نامه با بهره گیری از مدل سازی معادلات ساختاری و رویکرد حداقل مربعات جزئی تحلیل شد. نتایج پژوهش نشان داد که شرایط علی، مقوله محوری، راهبردها، شرایط مداخله گر، زمینه و پیامدها ابعاد اصلی مدل پیشنهادی را تشکیل می دهند و بر سطوح فردی، سازمانی و اجتماعی تأثیر به سزایی دارند. از نوآوری های این مطالعه می توان به طراحی مدلی جامع مبتنی بر نظریه پردازی داده بنیاد، ارزیابی اعتبار مدل با بهره مندی از مدل سازی معادلات ساختاری و تأکیدبر نقش توسعه منابع انسانی در رفع چالش های اجتماعی اشاره کرد. این پژوهش می تواند به بهبود کارآمدی و اثرگذاری سازمان تأمین اجتماعی و ارتقای مسائل اجتماعی کشور کمک کند.
تحلیل جامعه شناختی پایگاه اقتصادی- اجتماعی و عود در افراد مبتلا به اعتیاد(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
اهمیت پایگاه اقتصادی- اجتماعی در زندگی افراد درگیر اعتیاد به خصوص در فرایند ترک و بازگشت به اعتیاد، شایان توجه است. این افراد بعد از ترک، برای بازگشت به زیست اجتماعی نیاز به بازسازی و کسب پایگاه اقتصادی- اجتماعی دارند تا بتوانند در فرایند هم کنشی اجتماعی، مورد پذیرش قرار گیرند. این پژوهش که بخشی از یک مطالعه در باره عوامل اجتماعی مؤثر بر بازگشت به اعتیاد است، به تبیین نقش جامعه شناختی پایگاه اقتصادی- اجتماعی در بازگشت به اعتیاد می پردازد. این پژوهش با رویکرد کیفی و روش تئوری زمینه ای انجام گرفته، جامعه مشارکت کننده آن از میان افراد معتاد دارای سابقه بازگشت به اعتیاد با استفاده از روش نمونه گیری هدف مند انتخاب شده است و گرد آوری داده ها از طریق مصاحبه نیمه ساختار یافته با 21 نفر از این افراد صورت گرفت و تجزیه و تحلیل داده ها هم زمان شروع شد و تا رسیدن به مرحله اشباع نظری ادامه یافت. در نهایت مفهوم ناکامی در بازسازی و بازیابی پایگاه اقتصادی- اجتماعی به عنوان پدیده اصلی انتخاب شد و سایر مقولات جزئی مانند: پنج مؤلفه در شرایط زمینه ای، چهار مؤلفه عوامل علّی، سه مؤلفه به عنوان شرایط مداخله گر ، چهار مؤلفه در بخش راهبردها و هشت مؤلفه به عنوان پیامدهای ناشی از پدیده را پوشش می دهد. نتیجه این پژوهش نشان داد که بازسازی پایگاه اقتصادی و بازیابی پایگاه اجتماعی نقش به سزایی در جلوگیری از بازگشت به اعتیاد دارد. عدم توجه به این عوامل، افراد را در دوران پس از ترک در فشار مضاعفی قرار می دهد و ناکامی در این مسیر، گرایش به مصرف مجدد از نوع مصرف تسکینی و مصرف خلاصی را به دنبال دارد و در ادامه منجر به بازگشت به اعتیاد می شود.
مطالعه ی سازوکارهای زنان بلوچ برای رساندن صدا به مدیریت روستایی (مورد مطالعه: روستای هوشک از شهرستان سراوان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات اجتماعی ایران سال ۱۸ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲
33 - 58
حوزههای تخصصی:
زنان روستایی در حاشییه تصمیم سازی ها قرار گرفته اند و برای مشارکت در مقدرات اجتماع خود با مانع روبرو هستند. پژوهش حاضر به دنبال شناخت امکاناتی است که زنان از طریق آن، مطالبات و دیدگاه هایشان را به مقامات و صاحبان قدرت منتقل می کنند. داده ها به روش کیفی و با مصاحبه های نیمه ساخت یافته با زنان روستای هوشک در استان سیستان و بلوچستان به دست آمده و مورد تحلیل تماتیک قرار گرفته است. سازوکارهای زنان روستایی علاوه بر شیوه های رایج، ابراز در گروه های مجازی (پیام رسانِ واتساپ) را در بر می گیرد. در صورت به نتیجه نرسیدن، انتقال مطالبه به مقام بالاتر، واسطه کردن ریش سفید یا اقدام خودجوش جهت تحقق مطالبه شکل می گیرد. برخی گروه ها از زنان واجد امتیازهای ویژه برای شنیده شدن صدا هستند که عاملی تاثیرگذار بر ابراز صدای زنان روستا است. هم چنین ملاحظات اجتماع روستایی نسبت به حضور و مشارکت زنان، عدم امکان حضور در جلسات روستا و تبعیض های موجود علیه زنان در فضای مجازی به عنوان بازدارنده های ابراز صدا شناخته شدند. در زنان به ویژه با تحصیلات بالاتر، انتظار دیده و شنیده شدن از سوی مسئولان روستایی شکل گرفته و مناسبات پیشین، کارکرد خود را از دست داده است. تجربیه فضای مجازی نیز از نظر اطلاع زنان از وقایع روستا و فرصت ابراز مطالبات و دیدگاه های آنان دگرگون ساز بوده است. در مجموع هرچند زنان مسیرهایی همسو با فرهنگ سنتی روستا برای بیان مطالبات خود ایجاد و به تناظر هر محدودیت، سازوکاری ابداع کرده اند اما از نظر میزان آگاهی، سهیم شدن در اطلاعات و هم چنین فرصت های ابراز صدا و مطالبه، هم چنان در جایگاهی حاشیه ای قرار دارند.
مطالعه پیامدهای توسعه بر روند خودکشی در استان های کشور: روش تطبیقی درون کشوری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات اجتماعی ایران سال ۱۸ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲
89 - 120
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش مطالعه پیامدهای توسعه بر روند خودکشی در استان های کشور (31 استان) است. روش پژوهش، روش تطبیقی درون کشوری (از نوع طولی) و واحد تحلیل آن، استان و سال به روش مقایسه واحدهای اجتماعی است. در جمع آوری اطلاعات از تکنیک مطالعه اسنادی که شامل کتب، مقالات، تحقیقات، پایان نامه ها و داده های اسنادی ثانویه (دست دوم) و دیگر داده های اسنادی از تارنماهای دولتی مرتبط می شود، استفاده شده است. نتایج نشان می دهد که بین توسعه اجتماعی (شهرنشینی، صنعتی شدن، تولید ناخالص داخلی)؛ توسعه اقتصادی (ضریب جینی، بیکاری (اشتغال) و فقر) و توسعه انسانی (باسوادی، آموزش، امید به زندگی) و گرایش به خودکشی رابطه معنی داری وجود دارد. درنهایت فقر به عنوان شاخصی برای توسعه نیافتگی استان ها، برخلاف ادعاها و یافته های سایر محققان که مدعی تأثیر فزاینده بر خودکشی هستند، تأثیر آن معکوس و کاهنده بوده و با افزایش میزان فقر در استان ها خودکشی کاهش یافته است. شتاب شهرنشینی و صنعتی شدن تأثیر افزایشی بر میزان خودکشی دارد. درنهایت داستان و مسأله توسعه، تنها رویه سیاه و منفی آن نبوده بلکه بعد سفید آن نیز آشکار هست و بیش از آن که منجر به افزایش خودکشی گردد به کاهش و پایین آمدن میزان خودکشی منجر شده است.
بررسی تعاملات شهری؛ پویایی رفتار اجتماعی در فضاهای عمومی سنندج(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات اجتماعی ایران سال ۱۸ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲
153 - 179
حوزههای تخصصی:
فضاهای عمومی نقش حیاتی در شکل دهی به بافت اجتماعی یک شهر و تقویت تعاملات بین ساکنان متنوع آن دارند. مطالعات نشان داده اند که خیابان ها و فضاهای عمومی طراحی شده با زیرساخت اجتماعی قوی می توانند به کاهش تنش های روزمره کمک کرده و درک اجتماعی را ترویج دهند. این فضاها به عنوان نقاط دیدار عمومی عمل می کنند که افراد دارای پیشینه های مختلف در آنجا همزیست می شوند، ایده ها را تبادل می کنند و در تعاملات اجتماعی شرکت می کنند؛ این امر منجر به سرزندگی فضاهای شهری می شود.این مطالعه به روابط پیچیده بین وضعیت های ذهنی افراد، پویایی های رفتار اجتماعی و عوامل محیطی موثر بر رفتار می پردازد. برای دستیابی به این هدف، نقش زیرساخت های اجتماعی، در شکل گیری روابط با غریبه های شهری مورد بررسی قرار گرفته و مفاهیم ارزشمندی را در ترویج مراقبت اجتماعی، احترام و همزیستی مسالمت آمیز در محیط های شهری ارائه می دهد. نظر به تفکیک دو شیوه رفتار با غریبه های شهری، به روشن کردن تأثیر عوامل مختلف بر شیوه های دانایی خیابان و آداب خیابان پرداخته شده است.سنندج، به عنوان شهری که تجربه رشد سریع جمعیت و تنوع جمعیتی را داشته، محیطی منحصر به فرد برای مطالعه همزیستی شهری ارائه می دهد. ساکنان، به واسطه مهاجرت از مناطق مختلف داخل و خارج استان کردستان به این شهر، پیشینه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی متنوعی را به همراه دارند. این تنوع نه تنها منظر اجتماعی شهر را غنی می کند بلکه فرصت هایی برای تعاملات و تبادلات فرهنگی فراهم کرده است.مقاله حاضر، در چارچوب مطالعه زندگی عمومی در خیابان های سنندج و با هدف روشن کردن الگوهای رفتاری شهروندان در بین غریبه های شهری انجام شده و ضمن پرداختن به وضعیت همزیستی، موارد موثر بر تعاملات خیابانی را مورد بررسی قرار داده و توانسته است به درکی از چالش های پویایی اجتماعی شهری و مکانیسم های تعاملات در دنیای غریبه ها دست پیدا کند.با استفاده از روش هایی نظیر ضرایب همبستگی پیرسون و تحلیل مسیر، سعی گردیده است عوامل پنهانی که بر رفتار غریبه های شهری تأثیر می گذارند و تعاملات آن ها با محیط عمومی شهر را کشف نماید. این چارچوب نظری به محققان امکان می دهد تا تعامل بین کنش فردی، اصول اجتماعی و تنظیمات فضایی در شکل دهی تجربه شهری را تحلیل کنند.
زمینه های کاهش اعتماد نهادی به حکمرانی شهری در دو دهه اخیر (مورد مطالعه: شهر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تداوم و تغییر اجتماعی سال ۳ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲
437 - 466
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: در نظام های سیاسی- اجتماعی پیچیدیه امروزی، اعتماد از پیش شرط های اساسی برای ارتقا قابلیت ها و کیفیت حکمرانی است؛ به طوری که امکان موفقیت و یا شکست هر سیاستی به وضعیت اعتماد نهادی آن جامعه وابسته است. در ادبیات حکمرانی اجتماعی، تحلیل مسئله اعتماد در قالب دو رویکرد جامعه محوری و نهادمحوری تبیین شده است. در رویکرد جامعه محوری اعتماد، محصول چگالی و گستره ی شبکه های اجتماعی مدنی و از پایین به بالا تلقی می شود؛ درحالی که رویکرد نهادمحوری برخلاف رویکرد پیشین، اعتماد را محصول عملکرد دولت و از بالا به پایین می داند و کیفیت نهادهای حکمرانی را عنصر مهم و اصلی در تبیین مقوله اعتماد تعریف می کند. در این مطالعه، مسئله اعتماد در نظام حکمرانی شهری ایران و روند تغییرات آن در طی دو دهه گذشته، با تمرکز بر شهر تهران مورد بررسی قرار می گیرد. روش و داده ها: از روش تحقیق آمیخته (کمی-کیفی) برای گردآوری اطلاعات بهره گرفته شد. برای تحلیل داده ها از تکنیک تحلیل ثانویه و برای عمق بخشیدن به یافته ها با انجام 10 مصاحبه عمیق با کارشناسان اشباع مفهومی حاصل شد. یافته ها: یافته های این پژوهش نشان می دهد نمره اعتماد نهادی به حکمرانی شهری در ایران و خاصه شهر تهران در طی دو دهه اخیر همواره کمتر از نمره میانگین بوده است و در این فاصله زمانی، روندی کاهشی داشته است. یافته های کیفی این مطالعه، زمینه های کاهش اعتماد نهادی به نظام حکمرانی شهری را در قالب 110 کد اولیه و شش مضمون فرعی و در نهایت یک مضمون اصلی با عنوان «ضعف کیفیت حکمرانی» ارائه نموده است. بحث و نتیجه گیری: استنباط مقاله این است که منطق خُرد جامعه محوری در تحلیل مسئله اعتماد به حکمرانی شهری در ایران کفایت لازم را ندارد و مسئله اعتماد در قالب دستگاه نظری نهادمحوری قابل تبیین است. چرا که نتایج این مطالعه همسو با دستگاه نظری نهادمحوری، وجود اعتماد فراگیر را صرفاً تابع چگالی زندگی انجمنی نمی داند و بر کیفیت حکمرانی، کارآمدی و عدالت نهادها بر ایجاد اعتماد فراگیر تأکید دارد. پیام اصلی: برای تصمیم گیری در محیط های سیال و متغیر امروزی، نظام حکمرانی شهری بیش از هر زمان دیگری نیازمند تقویت بینش اجتماعی بر پایه نوعی توافق مشروط است. از این رو؛ تدوین خط مشی ها در نظام حکمرانی شهری بایستی ملزم به رعایت پیوست اجتماعی باشند.
بررسی جامعه شناختی نقش رسانه ها در بازنمایی آثار فقر در جامعه و جذب خیرین(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
پژوهش های جامعه شناختی سال ۱۸ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴ (پیاپی ۶۶)
117 - 158
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی بررسی جامعه شناختی نقش رسانه ها در بازنمایی آثار فقر در جامعه و جذب خیرین است. این پژوهش از نوع کاربردی است که به روش کمی انجام شده است. جامعه آماری پژوهش را نخبگان حوزه رسانه، کارشناسان امداد و خیرین استان فارس تشکیل دادند که با استفاده از نمونه گیری جدول مورگان انتخاب شدند.برای جمع آوری اطلاعات در بخش کمی از پرسشنامه محقق ساخته استفاده شد که روایی آن، با استفاده از روایی صوری و پایایی آن با استفاده از محاسبه ضریب آلفای کرونباخ مورد تأیید قرارگرفت. پایایی تمامی متغیرها بالاتر از ۷/۰ است. یافته های پژوهش که از طریق روش کیفی استخراج شد شامل، ۵ کد محوری و عبارت اند از: بازنمایی شرایط علّی فقر در جامعه، بازنمایی دینداری و فرهنگ فقر، بازنمایی سرمایه اجتماعی و فقر، بازنمایی جذب خیرین و مؤسسات و بازنمایی پیامدهای فقر. نتایج نشان داد که که تمامی این ابعاد توانسته اند تبیین معناداری از متغیرهای اصلی پژوهش داشته باشند.
تحلیل جامعه شناختی تأثیر استیگمای (انگ) اجتماعی بر کیفیت روابط زنان و مردان نابارور تحت درمان IVF اهدایی با تأکید بر تعدیل گری استقلال اقتصادی در شهر اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی کاربردی سال ۳۵ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۹۵)
101 - 134
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، تحلیل جامعه شناختی تأثیر استیگمای اجتماعی بر کیفیت روابط زوج های نابارور تحت درمان IVF اهدایی با تأکید بر نقش تعدیل گری استقلال اقتصادی زن بود. روش پژوهش، کاربردی و از نوع توصیفی-همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش، تمامی زوج های نابارور مراجعه کننده به مراکز ناباروری شهر اصفهان در بازه زمانی تیر تا اسفند 1402 بود. حجم نمونه برای سطح اطمینان 95% و توان آزمون حداقل 80%، برابر با 147 نفر تعیین شد. کیفیت روابط خانوادگی، کیفیت روابط اجتماعی و استیگمای اجتماعی ناشی از ناباروری به ترتیب، با استفاده از پرسش نامه های راست و گلومبوک[1] (1985)، پیرس و همکاران[2] (1991)، یونسی و همکاران (1384) سنجش شد. همچنین، استقلال اقتصادی زن براساس سطح تقریبی درآمد زن سنجش شد. داده ها با استفاده از روش مدل سازی معادلات ساختاری، با رویکرد حداقل مربعات جزئی و با استفاده از نرم افزار Smart PLS4 تحلیل شد. نتایج پژوهش نشان داد استیگمای اجتماعی بر روابط خانوادگی و همچنین، روابط اجتماعی زوج های نابارور تحت درمان IVF اهدایی، تأثیر منفی دارد. همچنین براساس نتایج، نقش تعدیل گری استقلال اقتصادی زن تأیید نشد. نتایج بر ارائه راهکارهای کاهش استیگمای اجتماعی، که مستلزم اقدامات هماهنگ و گسترده در سطوح مختلف جامعه است، تأکید می کند. [1] Rust & Golombok[2] Pierce et al.
بازاندیشی پروژه ملت سازی در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی ایران سال ۲۵ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳
101 - 123
حوزههای تخصصی:
در کشور ایران به دلایلی چون ضعف در فقدان جریان ها و تشکل های مدنی، واگرایی خرده فرهنگ ها، فقدان نگاه مبتنی بر برنامه ای مدون در راستای طراحی و تبیین الگویی مناسب از ملت سازی و مواردی دیگر از این دست، پروژه ملت سازی ناکام و ناتمام باقی مانده است و همواره شاهد آن بوده ایم که این مقوله به موازات دولت سازی، پیش نرفته است. در واقع، ملت مفهومی نرم افزاری و انتزاعی است و ایجاد سازه ملت، مستلزم فراهم کردن مواد و مصالح خاصی است تا بتوان قالب یک ملت پایدار را پایه گذاری کرد و آن را به منصه ظهور رساند. این زیرساخت ها را می توان در ابعاد و شاخص هایی نظیر وضعیت ارتباطات اجتماعی، سهولت درگردش نخبگانی، یکپارچگی در حوزه های فرهنگی و زبان، تقویت و عقلانی سازی روندهای بروکراتیک، عنوان کرد تا پروژه ملت سازی تکمیل شود. بر همین اساس، پرسش اصلی این تحقیق آن است که تکوین ملت و فراگرد ملت سازی در ایران را بر مبنای چه الگویی می توان طراحی و تبیین کرد؟ در پاسخ این پیش فرض را می توان طرح کردکه لازمه تکوین ملت ، وجود زیرساخت ها و سازوکارهایی مبتنی بر تلقی نمودن آن به مثابه یک پروژه در ابعاد مختلف فرهنگی، اجتماعی و سیاسی متناسب با ساختار و بافتار جامعه ایران، توسط دولت نخبگان، نهادهای مدنی، احزاب، تشکل ها و مردم است. این تحقیق با استفاده از روش عِلّی و بهره گیری از چارچوب نظری ملت سازی کارل دویچ به دنبال تبیین این مسئله و پاسخ به سئوال اصلی تحقیق یعنی ناکامی در امر تحقق الگویی نو از ملت سازی انجام شده است.
شناسایی عوامل مؤثر بر باورپذیری اخبار جعلی در میان کاربران شبکه های اجتماعی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
پژوهش های جامعه شناختی سال ۱۸ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۶۵)
101 - 128
حوزههای تخصصی:
این پژوهش به بررسی شناسایی عوامل مؤثر بر باورپذیری اخبار جعلی در میان کاربران شبکه های اجتماعی می پردازد. اخبار جعلی به بیان ساده اخباری است که برای گمراه کردن یا فریب دادن مخاطب به عمد ساخته می شود. پژوهش حاضر به روش ترکیبی (کیفی-کمی) و از نوع اکتشافی انجام شده است. جامعه هدف در این پژوهش شامل صاحب نظران حوزه رسانه و علوم ارتباطات اجتماعی است و از مصاحبه نیمه ساخت دار با این صاحب نظران برای جمع آوری اطلاعات استفاده شده است. در بخش کیفی، ۱۳ مصاحبه تا رسیدن به اشباع نظری انجام شد. در بخش کمّی، جامعه آماری شامل کاربران فعالان شبکه های اجتماعی، صاحبان و مدیران سایت ها و وبلاگ ها بود. از پرسشنامه برای جمع آوری اطلاعات از این جامعه استفاده شده است. از ۴۲۵ پرسشنامه توزیع شده، ۳۹۳ پرسشنامه جمع آوری و تحلیل شده است. یافته های پژوهش نشان داد که در این پژوهش عوامل زمینه ای شناسایی شده که در باورپذیری اخبار جعلی تأثیر دارند شامل زمینه و بافت فرهنگی، اجتماعی و سیاسی و اقتصادی جامعه، عدم اعتماد به رسانه های جریان اصلی و انتشار بیشتر اطلاعات در شبکه های اجتماعی هستند. نتایج پژوهش نشان داد که، راهبردهای مقابله با اخبار جعلی شامل افزایش سواد رسانه ای، شفافیت و اطلاع رسانی درست، حرکت رسانه ها به سمت حرفه ای گرایی، اطلاع رسانی رسانه های جریان اصلی، اعمال قوانین برای نظارت بر عملکرد پلتفرم ها و دسترسی مخاطبان هدف به سامانه های صحت سنجی (Fact- checking) هستند.
کاوش پدیدارشناختی در تجارب خانواده های اهداکننده عضو: از تصمیم گیری تا پیامدهای اهدای زندگی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی کاربردی سال ۳۵ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۹۵)
29 - 56
حوزههای تخصصی:
تجربه مرگ مغزی و اهدای عضو، فرایند پیچیده ای برای خانواده های اهداکننده عضو است که سبب شده است این خانواده ها در موقعیت ویژه ای قرار بگیرند. هدف مطالعه حاضر، واکاوی تجربه زیسته خانواده های اهداکننده عضو است. مطالعه حاضر یک مطالعه کیفی است که با روش پدیدارشناسی استعلایی انجام شده است. بر این اساس، با استفاده از تکنیک نمونه گیری هدفمند و معیار، 17 خانواده اهداکننده عضو انتخاب شدند. برای گردآوری اطلاعات، از مصاحبه عمیق و نیمه ساختار یافته استفاده شد. پس از پیاده سازی مصاحبه ها و تبدیل گفت وگوها به متن، داده ها با استفاده از روش تحلیل موستاکاس کدگذاری و تفسیر شد. داده های گردآوری شده در قالب سه مضمون اصلی و ده مضمون فرعی تحلیل شدند. مضامین اصلی و خرده مضمون ها عبارت اند از: برزخ تصمیم گیری (تنش های درونی خانواده، فشار زمان، تصمیم سخت، دوراهی عقل و احساس، تصمیم گیرنده کاریزماتیک )، بازخورد اجتماعی (انگ زدن، بازخورد مثبت و طرد اجتماعی درون زاد)، رضایت قلبی (کسب آرامش، آرزوی اهدا شدن، باور به تصمیم خود و خوشحالی ناشی از اهدا). نتایج نشان می دهد خانواده های اهداکننده عضو بعد از شنیدن خبر مرگ مغزی و درخواست اهدای عضو، شرایط بسیار سختی را برای تصمیم گرفتن به اهدا تحمل می کنند؛ زیرا با تنش های خانوادگی و عقلی و احساسی روبه رو می شوند. همچنین اهدای عضو، بازخوردهای مثبت و منفی را در جامعه در پی داشته است که گاهی موجب ناراحتی و یا افتخارشان شده است. اما به طور کلی مشارکت کنندگان از عملی که انجام داده بودند، ابراز خوشحالی می کردند و رضایت قلبی داشتند.
مطالعه کیفی کارکرد خانواده در دوران کرونا؛ نمونه موردی شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جامعه شناسی معاصر سال ۱۳ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲۴
107 - 143
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به دنبال بررسی این امر است که پس از پاندمی کرونا چگونه می توان کارکرد نهاد خانواده در شهر تهران را صورت بندی کرد؟ هم چنین این تحقیق با نگاهی اکتشافی به این پرسش پاسخ می دهد که پس از فراگیری پاندمی کرونا در شهر تهران چه تحولی در نگرش خانواده ها نسبت به کارکرد نهاد خانواده و بازاندیشی در عملکرد آن صورت گرفته است. روش این پژوهش کیفی بوده و در آن از تحلیل مضمونی بهره گرفته شده است. نمونه گیری به صورت هدفمند و نظری انجام شده و داده ها ازطریق مصاحبه های نیمه ساختاریافته جمع آوری شده اند. تحلیل داده ها با استفاده از کدگذاری و تحلیل شبکه مضامین براون و کلارک صورت گرفته است. نتایج تحلیل نشان می دهد که پاندمی کرونا باعث سردرگمی، استرس، نگرانی و گسترش ضداطلاعات شده و خانواده ها به مکانی برای تبادل احساسات مختلف تبدیل شده اند. با از بین رفتن مرزهای زندگی اجتماعی و استحاله نهادها در خانواده، فرصت بازاندیشی در کارکردهای خانواده ایجاد شده است. فضای مجازی نیز با فراهم کردن آموزش های آنلاین، ارائه اطلاعات، ترندها و زمینه ای برای ادامه کسب وکارها نقش مهمی در تغییر عادت های گذشته خانواده های ایرانی داشته است؛ بنابراین خانواده های تهرانی در زمینه های مختلف، ازجمله: عاطفی، اقتصادی، سلامت، آموزش، قدرت، آداب و رسوم و اوقات فراغت تغییرات جدی را تجربه کرده اند و کرونا به عنوان یک عامل تغییر بزرگ، باعث بازبینی و بازتعریف نقش ها و وظایف خانواده ها در تهران شده است.
بحران اسلام حجره ای در کردستان و بررسی ظهور گفتمان مدرن در شعر چهار تن از شعرای کرد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات اجتماعی ایران سال ۱۸ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲
5 - 31
حوزههای تخصصی:
حجره ی مساجد و خانقاهها مهمترین نهاد تولید فرهنگ و اشاعه ی مذهب در دوران پیشامدرن کردستان اند. در این مقاله افول حجره ها و گفتمان متناظر با آن، «اسلام حجره ای»، را از خلال تحولات فکری چهار شاعر برجسته ی کرد بررسی کرده ایم. شعرای مذکور، که از میانه ی سده ی سیزدهم تا میانه ی سده ی چهاردهم شمسی زیسته اند، خود تحصیل کرده ی حجره ها هستند اما حجره را رها کرده و به توسعه ی نوعی گفتمان مدرن کمک کرده اند. از محورهای گفتمان آنها تاریخی اندیشی و نگاه انتقادی-اجتماعی است که به مرور در تقابل با ساختار الهیاتی «اسلام صوفیانه» قرار می گیرد. استدلال ما این است که تحول گفتمانی مذکور در بستر مجموعه ای از تحولات تاریخی-اجتماعی به وقوع می پیوندد که منجر به افول تدریجی مراجع سنتی اقتدار (شیوخ و خوانین) و جایگزینی آنها با جمعیتهای شهرنشین می شود. در این بررسی از دو نوع منبع استفاده کرده ایم: گروه نخست آثاری هستند که برای بازسازی رویدادهای زندگی و تحولات فکری شعرای موردنظر به خدمت گرفته شده اند و گروه دوم منابعی هستند که به ما در بازسازی تصویری کلی از دوره ی تاریخی شعرای مورد بحث کمک کرده اند. بر اساس این دو منبع تلاش کرده ایم تحولات فکری شخصیتها را در متن موقعیت تاریخی آنها قرار دهیم و با رفت و برگشت میان دو سطح فکری و تاریخی-اجتماعی به درکی از نسبت میان این دو دست یابیم.
مطالعه مساله زیبایی بدن در هویت یابی دختران نوجوان:، مطالعه شهر خرم آباد(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
پژوهش های جامعه شناختی سال ۱۸ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴ (پیاپی ۶۶)
86 - 114
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، واکاوی درک دختران کمتر از پانزده سال شهر خرم آباد از زیبایی در فرآیندهای هویت یابی است. این پژوهش از نوع کیفی است و به شیوه پدیدارشناسی انجام شده است. جامعه آماری پژوهش، شامل تمامی دختران نوجوان زیر پانزده سال شهر خرم آباد بود. روش گردآوری داده ها به صورت میدانی بوده و پژوهشگران، پس از انجام مصاحبه نیمه ساخت یافته با ۲۱ نفر از این افراد، به اشباع نظری دست یافتند و این نکته دریافت شد که انجام مصاحبه جدید، حاوی هیچ نوع اطلاعات تازه ای نخواهد بود. شیوه نمونه گیری در این پژوهش به صورت هدفمند و غیراحتمالی بوده است و افرادی به عنوان نمونه مورد مطالعه قرارگرفته اند که ضمن تمایل به انجام مصاحبه، زیبایی بدن خود را به عنوان یکی از مرجع های هویت بخش، مهم عنوان نموده اند. کُدگذاری داده های این پژوهش با استفاده شیوه تحلیل داده های کلایزی[1]<!--[endif]--> انجام شده است. بنا بریافته ها، مضمون های «این همان شدن با سلبریتی»، «تأیید شدن در تعامل»، «کسب سرمایه اجتماعی»، «استفاده از فرصت ها» و «ایده آل گرایی جسمی» درک و تصور دختران کمتر از پانزده سال سن بوده است که در فرآیندهای هویت یابی شان پیگیری می شود. نتیجه کلّی این پژوهش حاکی از این است که، رغبت و توجه به «مسئله زیبایی بدن» دربین دختران کمتر از پانزده سال بسی بیشتر از انتظاراتی است که جامعه از این افراد دارد. به گونه ای که غالب این نوجوانان «زیبایی بدن» را همانند افراد بزرگ سال و جوانان درک می کنند. علاوه بر این رفتار بسیاری از نوجوانان در رابطه با زیبایی در عمل تفاوت معنی داری با رفتار دختران جوان ندارد و موضع گیری آنان نسبت به زیبایی، بخش قابل توجهی از فرآیند هویت یابی و هویت سازی آن ها را دربرگرفته است.