فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۴۶۱ تا ۱٬۴۸۰ مورد از کل ۲۹٬۵۴۵ مورد.
حوزههای تخصصی:
یکی از ادوار درخشان فرهنگ و هنر ایران در دوران اسلامی، حکومت صفوی است. تحولات اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و مذهبی در کنار گسترش روابط با کشورهای خارجی موجب شکل گیری گفتمانی جدید در این دوره می شود که تأثیرات آن را می توان در فلسفه، فرهنگ و هنر این عصر پی گرفت. این مقاله در نظر دارد با پرداختن به ویژگی های گفتمانی عصر صفوی به این پرسش پاسخ دهد که تأثیرات روح دوران در هنر نگارگری و تفکرات فلسفی به چه صورت بوده است و چگونه می توان بر اساس آن خوانشی نو از نگارگری داشت. در میان مکتب های نگارگری دوران صفوی، مکتب اصفهان به لحاظ فرم و محتوا دارای ویژگی های خاصی است که آن را از مکاتب ادوار گذشته جدا می کند؛ این تحول در بستر فرمی، با کاهش رنگ و قوّت گرفتنِ خط همراه است؛ به لحاظ محتوایی نیز استقلال تصویر از متن، موجب رونق گلشن ها و نقاشی دیواری می شود. همچنین تصویرگری از نقش انسان به صورت تک پرسوناژ و یا عشاق و دلدادگان رواج می یابد. هم زمان ملاصدرا بنیان های تفکرات صدرایی را شکل می دهد و در آن به مسأله عشق و مراتب سه گانه آن می پردازد. هرچند نمی توان مدعی شد که نگارگران مکتب اصفهان از اندیشه های صدرایی تأثیر گرفته اند، اما تجلی مفهوم عشق در بنیان های نظری- فلسفی این دوران و هنرهای تصویری کاملاً مشهود است که این مقاله علت آن را در گفتمان حاکم بر دوران می جوید. بر این مبنا این پژوهش به صورت تحلیلی- بنیادی و با استفاده از منابع مکتوب به تحلیل مراتب سه گانه عشق در اندیشه صدرایی پرداخته و سپس عناصر تصویری را در سه نگاره منتخب که مبین عشق حقیقی، عشق انسانی و عشق حیوانی است مشخص می نماید. نتایج تحقیق بیانگر آن است که مراتب سه گانه عشق در فلسفه صدرایی در نگاره های مکتب اصفهان، بٌعد بصری یافته و استقلال از متن ادبی و عرفانی موجب شده در مواردی چون نگاره تمثال شاه عباس با یکی از بانوان، نگارگر به تصویرگری مفهوم عشق فارغ از رویکردهای عرفانی و در مرتبه عشق حیوانی بپردازد و به این ترتیب رویکردهای استعاری و مجازی را به عنوان یکی از اصول کهن هنر به حداقل رسانده و تجسمی از زندگی روزمره و شخصی پادشاه ارائه دهد.
چارچوب مفهومی طراحی منظر محوطه بیمارستان از سطح نظری تا قلمروی اجرایی (با تلفیق مرور سیستماتیک و تحلیل محتوا)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
منظر دوره ۱۵ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۶۵
46 - 61
حوزههای تخصصی:
با وجود پژوهش های متعدد انجام شده در ارتباط با نحوه اثرگذاری منظر محوطه بیمارستان در رضایت کاربران و انتشار دستورالعمل های طراحی، مطالعات مروری محدودی جهت شناخت جریان پژوهش، ضعف و قوت های این حوزه انجام شده است تا دسترسی طراحان به اطلاعاتی سازمان یافته درباره ابعاد نظری و عملی طراحی را تسهیل کند. هدف این پژوهش، مرور و تحلیل منابع موجود و ارائه آن در قالب یک چارچوب مفهومی، شناسایی نقاط قوت و ضعف ادبیات موجود و تشخیص نقاط نیازمند به تحقیقات بیشتر در حوزه طراحی منظر محوطه بیمارستان هاست. طبق یک مرور سیستماتیک، 47 منبع مرتبط یافت شد. سپس به منظور منظم کردن اطلاعات به دست آمده با روش تحلیل محتوا به کدگذاری منابع در نرم افزار MAXQDA پرداخته شد. 618 کد استخراج شد که در قالب شش مقوله و 30 زیرمقوله دسته بندی شدند. این شش مقوله، استخوان بندی چارچوب مفهومی ادبیات طراحی منظر محوطه بیمارستان را تشکیل می دهند که عبارت اند از: 1)تعاریف مربوط به منظر محوطه بیمارستان، 2) گونه شناسی، 3) نظریه های بنیادین، 4) رویکردهای طراحی، 5) اصول و شاخص های طراحی و 6) ترجیحات و نیازهای کاربران. یافته های پژوهش، حاکی از رشد مناسب ادبیات این حوزه از دیدگاه نظری و عملی (بعد برنامه دهی و عملیاتی) به طور همزمان است. مفهوم نظری منظر محوطه بیمارستان در حال تکامل و قابل تعریف و مفهوم سازی به عنوان فضایی با کارکردهای خدماتی، نمادین و احیایی است. توصیف بعد عینی منظر از طریق مطالعات گونه شناسی انجام شده است. ادبیات طراحی منظر محوطه در وجه عملی، ابتدا معطوف به مجموعه ای از رویکردهای طراحی است که به دنبال عملیاتی شدن کارکردهای آن بودند. این رویکردها در اصول، روش و اقدامات متفاوت هستند اما هدف اصلی آنان تبیین رابطه متقابل بین کاربر و منظر بیمارستانی است. اصول، کیفیت ها و توصیه های طراحی عمومی و مشترک برای کاربران متعدد و مناسب برای بیمارستان های عمومی است. ضعف اصلی ادبیات منظر محوطه بیمارستان، محدودبودن مجموعه شواهد معتبر درزمینه شناخت کاربر و نوع ارتباط او با محیط است. ازاین رو انجام مطالعات ارزیابی از نمونه های موردی در بسترهای مختلف برای تقویت غنای ادبیات ضروری به نظر می رسد.
ارزیابی فرا تحلیل مقالات آسیب شناسی طرح های توسعه شهری در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری و شهرسازی ایران دوره ۱۴ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲۵
327 - 340
حوزههای تخصصی:
طرح های توسعه شهری به عنوان مهم ترین و جامع ترین سند توسعه شهرها به لحاظ محتوایی، روش شناسی و اجرایی دوره های مختلفی را پشت سر گذاشته است. این امر از یک طرف ناشی از اهمیت طرح ها در توسعه شهری و از طرف دیگر ناشی از ناکامی در تحقق اهداف آن ها است که زمینه ساز مطالعات و پژوهش های مختلفی توسط متخصصان شده است. در مقاله حاضر با استفاده از روش فرا تحلیل به بررسی شاخصه های روش شناسی مقالات مرتبط با آسیب شناسی طرح های توسعه شهری در بازه زمانی 1371 تا 1399 پرداخته شده است. نتایج حاصله نشان می دهد که روند رشد تعداد مطالعات آسیب شناسی در تناسب با روند رشد تعداد شهرها و دانش آموختگان این حوزه در کشور نیست و از سوی دیگر پراکندگی و توزیع جغرافیایی نشان می دهد که بیش از دو سوم استان های کشور فاقد مطالعه مشخص و یا تنها به یک تحقیق بسنده نموده اند. در زمینه رشته های تخصصی 80 درصد مطالعات توسط دانش آموختگان و پژوهشگران رشته های شهرسازی و علوم جغرافیایی صورت گرفته است و محققین علوم اقتصادی و اجتماعی کمترین توجه را به ورود به حوزه طرح های شهری داشته اند. همچنین نبود روش شناسی مناسب و مرتبط و وابستگی زیاد به شیوه پدیدارشناسی و مطالعه اسنادی به رغم پیمایشی و میدانی بودن حوزه پژوهش و عدم استفاده از روش های ترکیبی را می توان در این مقاله ها مشاهده کرد. در مجموع یافته ها بیانگر آن است که 6 درصد مقالات با بررسی میدانی میزان تحقق اهداف طرح ها به نتایج مملوس رسیده اند و نزدیک به 94 درصد مستقیم و بر اساس تجربیات نگارندگان علل ناکارآمدی طرح های توسعه شهری را مطرح نموده اند که این امر ناشی از تحت تأثیر بودن مطالعات به روش پدیدارشناسی و تقدم شناخت علت بیش از شناخت معلول است.
حوزه های کاربردی حاکمیت امنیت داده اینترنت اشیا در شهر هوشمند(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شهر ایمن سال ۶ بهار ۱۴۰۲ شماره ۲۱
59 - 72
حوزههای تخصصی:
شهرهای هوشمند برای بهبود کیفیت زندگی شهروندان به شدت به فناوری و داده ها متکی هستند. با این حال، این اتکا به فناوری همچنین چالش های مهم امنیتی نظیر تهدیدات امنیت سایبری، حریم خصوصی داده ها، قابلیت همکاری و فقدان استانداردهای لازم را ایجاد می کند. جهت مقابله با این چالش ها و همچنین کاهش تقابل های امنیت و خدمات اینترنت اشیا در شهرهوشمند، لازم است ابتکاراتی درنظر گرفته شود. حاکمیت امنیت داده یک فرایند تضمین امنیت داده ها در عین حفظ کارایی و عملکرد داده ها در حوزه های مورد استفاده است. جهت استفاده موثر از حاکمیت امنیت داده اینترنت اشیا در شهرهوشمند لازم است حوزه های کاربردی آن شناسایی شود. حوزه های کابردی حاکمیت امنیت داده از ابعاد گوناگونی تشکیل می گردد که پیچیدگی های چند بعدی بودن شهرهوشمند را خواهد داشت. این حوزه ها با درنظر گرفتن ساختار شهرهوشمند، اینترنت اشیا، ساختا و موضوع داده ها و همچنین ذینفعان داده ها در شهرهوشمند قابل احصاء است. در این مقاله با مورد مطالعه قرار دادن منابع مختلف و استفاده از ظرفیت نخبگانی 4 حوزه اصلی و 17 زیرحوزه کاربردی حاکمیت امنیت اینترنت اشیا در شهرهوشمند شناسایی شده است. در هر 4 حوزه لازم است عوامل موثر بین حاکمیت امنیت داده و شهر هوشمند شناسایی شوند. لذا پس از شناسایی حوزه ها عوامل موثر بر حاکمیت امنیت داده اینترنت اشیا در شهرهوشمند مورد احصاء شده است.
ارزیابی معیارها ی مؤثر بر کاهش اضطراب در طراحی کلینیک ها ی دندان پزشکی
حوزههای تخصصی:
حضور در مطب دندان پزشکی و قرار گرفتن بر روی یونیت برای معاینه، چندان آسان و توأم با آرامش نیست. یکی از مشکلاتی که باعث عدم مراجعه به موقع افراد به دندان پزشکی می شود، ترس و اضطراب است. این پژوهش با هدف ارزیابی معیارها ی مؤثر بر کاهش اضطراب در طراحی کلینیک ها ی دندان پزشکی، انجام شده است. ازین رو برای انجام پژوهش از روش مقایسه ای - تطبیقی استفاده شده و اطلاعات مورد نیاز نیز با استفاده از روش کتابخانه ای و اسنادی جمع آوری شده است تا مؤلفه ها ی تاثیر گذار بر کاهش اضطراب در کلینیک ها ی دندان پزشکی مشخص و دسته بندی شود و پس از آن با توجه به این مؤلفه ها به بررسی چند نمونه از کلینیک ها ی دندان پزشکی پرداخته شده و در قالب جدول و نمودار در مقاله تحلیل گردیده اند و به طور مجزا در هر یک از نمونه موردی ها مطالعه و بررسی صورت گرفته است تا هدف پژوهش محقق گردد. نتایج حاصل از داده ها نشان می دهد که عوامل محیطی مانند نور، رنگ ، فرم و مبلمان دارای تأثیر بیشتری نسبت به عوامل انسانی همچون طراحی مناسب ورودی، خوانایی و دسترسی و ایجاد یکپارچگی بین فضای داخلی و خارجی، بر کاهش اضطراب در طراحی کلینیک های دندان پزشکی بوده و میزان این اثرگذاری در عوامل طبیعی مانند وجود آتریم و فضای سبز، طراحی حیاط متناسب با اقلیم، کنترل سروصدا با استفاده از موسیقی ملایم و تعامل با طبیعت به کمترین سطح خود نسبت به سایر عوامل می رسد.
مقایسه تطبیقی سطح کیفی مؤلفه های غنای حسی در فضاهای تجاری با استفاده از تکنیک های حس گردی و یادداشت برداری حسی؛ نمونه مورد مطالعه: بازار بزرگ تهران و مرکز خرید بام لند(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره ۱۲ بهار ۱۴۰۲ شماره ۴۶
3 - 16
حوزههای تخصصی:
حواس پنج گانه به عنوان دریچه ارتباط انسان با محیط اطراف شناخته می شود، از اینرو درک فضا های شهری از طریق کانال های حسی مختلف، مانند بینایی، شنوایی، بویایی، چشایی و لامسه صورت می گیرد. دریافت های ناشی از محرک های حسی، با وجود نقش با اهمیت خود در کیفیت بخشی به فضای شهری و ایجاد فضای یاد و خاطره، به نظر می رسد که امروزه کمتر مورد توجه طراحان شهری و معماران منظر قرار گرفته است. در حالی که یکی از راه های ارتقای کیفیت فضاهای شهری، افزایش غنای حسی محیط به منظور به کارگیری تمامی حواس با هدف ایجاد جذابیت، حس تعلق به محیط، افزایش شمولیت و امکان فعالیت برای همه اقشار اجتماعی، سنی، جنسی و افراد کم توان از نظر ادراک و حواس مانند افراد نابینا، ناشنوا و معلول است. پژوهش حاضر با توجه به اهمیت نظام ادراکات حسی در ادراک فضا و نقشی که این ادراک می تواند بر فرآیند شناخت و رفتار بگذارد، به بررسی کیفی ابعاد حسی فضا از طریق شناسایی و رتبه بندی دریافت های حسی گوناگون در فضاهای تجاری می پردازد. از همین رو محدوده بازار بزرگ تهران و مرکز خرید بام لند به منظور مقایسه تطبیقی سطح کیفی مؤلفه های غنای حسی دو فضای شهری تجاری مدرن و سنتی انتخاب شده اند تا به این مهم پرداخته شود که توجه به کیفیت غنای حسی در طراحی فضا های تجاری از گذشته تا به امروز دستخوش چه تغییراتی شده است؟ در راستای دستیابی به هدف پژوهش در بخش مبانی نظری و پیشینه تحقیق از روش کتابخانه ای و در بخش مطالعات میدانی، از دو روش «حس گردی» و «یادداشت برداری حسی» استفاده شده است.نتایج حاصل از پژوهش بیانگر آن است که به طور کلی سطح کیفی مؤلفه های غنای حسی در بازار بزرگ تهران بیشتر از مرکز خرید بام لند بوده و در هر دو نمونه، حس بینایی بیشترین تحریک حسی و حس چشایی، کمترین میزان تحریک را داشته است. از طرفی امتیاز مربوط به تحریک حس بینایی در مرکز خرید بام لند بیشتر از بازار بزرگ تهران بوده که این امر خود گویای توجه بیشتر به بعد بصری محیط در طراحی های امروزین فضاهای تجاری است.
ارزیابی موضوعی پژوهش های حوزه هنر اسلامی در پایگاه اطلاعاتی اسکوپوس با تأکید بر مقالات پژوهشگران ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پیکره دوره ۱۲ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۳۲
21 - 36
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: هنر دوره اسلامی با گستره ای فراتر از مرزهای جغرافیای کشورهای اسلامی، به فراخور کارکرد یا کاربرد آن در همه نقاط جهان، همواره تکثیر و بازنمایی شده و محور کار پژوهشگران مراکز علمی و پژوهشی بوده است. از اشکالی که این پژوهش ها در قالب آن منتشر میشوند مقالات نمایه شده در پایگاه های اطلاعاتی معتبر است که پایگاه اطلاعاتی بین المللی «اسکوپوس» یکی از آن ها است. براین اساس در پژوهش حاضر سعی بر آن است تا مقالات حوزه هنر اسلامی در مجلات نمایه شده این پایگاه به صورت موضوعی ارزیابی شده، و به سؤالاتی چون چیستی موضوعات اصلی پژوهش های حوزه هنر اسلامی و اینکه چه کشورها و سازمان هایی در تولید پژوهش های این حوزه مشارکت داشته اند، پاسخ داده می شود. همچنین معرفی برترین مجلات و مقالات این حوزه موضوعی و وضعیت پژوهش های ایران در پایگاه های اطلاعاتی اسکوپوس از مسائل دیگر این پژوهش است.
هدف: شناخت رویکرد موضوعی پژوهشگران حوزه هنر اسلامی و نیز موضوعات اصلی و پرتکرار این حوزه هدف پژوهش حاضر است.
روش پژوهش: این پژوهش از نوع توصیفی بوده که براساس شاخص های علم سنجی، جامعه آماری ۴۷۵ مدرک در حوزه هنر اسلامی نمایه شده در پایگاه اسکوپوس را بررسی می کند. با استفاده از تحلیل هم واژگانی، موضوعات کلیدی حوزه هنر اسلامی بررسی و نقشه هم رویدادی با نرم افزار «وس ویوور» ترسیم شده و با تجزیه وتحلیل داده ها در نرم افزار اکسل، مقاله ها، مجلات، کشورها و نویسندگان برتر این حوزه شناسایی شدند.
یافته ها: پژوهش حاضر نشان داد در این بررسی ﭘﺮﺗﮑﺮارﺗﺮﯾﻦ ﮐﻠﻤﺎت ﮐﻠﯿﺪی در ﮐﻞ ﺑﺎزه زﻣﺎﻧﯽ ﺑﺮرﺳﯽﺷﺪه، ﺑﻪ ﺟﺰ هنر اسلامی، موزه، صنایع دستی، هنر و هندسه نقوش بوده و مجله «Hali»به عنوان برترین مجله حوزه هنر اسلامی با دارا بودن بیش ترین انتشار مقالات بوده است. همچنین مشخص گردید که کشور آمریکا بیش ترین تولیدات را در این حوزه و دانشگاه «محمد بن عبداله»، «آکسفورد» و «هنر اسلامی» تبریز رتبه اول را در مشارکت تولیدات این حوزه داشته اند. دیگر نتایج نشان داد روند انتشار پژوهش های حوزه هنر اسلامی صعودی است و بیش ترین تولیدات علمی این حوزه در سال ۲۰۱۶ میلادی منتشر شده است. همچنین کشور ایران رتبه پنجم میزان تولید انتشارات حوزه اسلامی را به خود اختصاص داده است.
رویکردهای زیست پایدار با بررسی مباحث زیبایی شناسی در طراحی مد و لباس
حوزههای تخصصی:
جستار حاضر بنای آن دارد که با تکیه بر سنخ وجودی تجربه زیبایی شناسی و حکم زیبایی شناختی، رویکرد زیست پایدار را در مقوله لباس، تجربه و حکم را به عنوان محور اصلی تبیین قرار داده و از این طریق، بحث را از چالش های حاکم رها سازد و سپس با پرداختن به جایگاه معرفت در تجربه زیبایی شناختی، به تعریفی متناسب با رابطه امروز بشر با عالم هنر در زمینه طراحی مد نایل شود. زیست پایدار جنبشی است که فعالیتش را برای دفاع از محیط، از قرن هجدهم در اروپا آغاز کرد و با اندیشه برابری طلبی، آزادی خواهی و دفاع از حقوق زیست محیطی از اواخر دهه 1960 به این طرف، به صورت جدی در طراحی مد رایج شد. طراحى منسوجات یک عرصه زیبایى شناسى متغیر و مبتنى بر جایگزینى مداوم طراحى هاى جدید با هدف بهره بردارى اقتصادى است. اما امروزه توجه به حفظ محیط زیست و بهره بردارى از منابع، به یک چالش مهم در مسیر تداوم حیات انسانى بدل شده و در حوزه منسوجات، جایگزین نمودن مواد قابل بازیافت، مواد بادوام و استفاده از شیوه هاى تولید منطبق بر معیارهاى زیست محیطى و... به عنوان جایگزینى براى تولید متداول و به چالشى نوین در حوزه طراحى و زیبایى شناسى مطرح شده است. در این راستا، مجموعه اى از طراحان براى تحقق این امر، به روش هاى نوینى براى طراحى منسوجات همچون بهره بردارى از مواد طبیعى و بازیافتى و استفاده مجدد از منسوجات مستعمل روى آورده اند. از این رو، پژوهش حاضر با هدف دست یابى به معیارهاى زیبایى شناسانه منسوجات زیست پایدار، به بررسى نظریه هاى حاکم بر این حوزه پرداخته و با روش توصیفى- تحلیلى و منابع کتابخانه اى، درصدد ارایه معیارهاى منتج از این شیوه طراحى برآمده است. بررسى تجارب طراحى به این شیوه در دوران اخیر، حاکى از آن است که این راهبرد، با نگرش هاى اخلاقى و طرح پدیدارشناسانه مفهوم زیبایى، درصدد توسعه تجارب شخصى مصرف کننده از طریق آشنایى زدایى، دگردیسى ارزش ها، توجه به ارزش هاى فرهنگى و طرد زیبایى سوداگرایانه است.
بررسی محرک ها و موانع فعالیت سازمان های مردم نهاد (سمن ها) در ارتقاء عملکرد مدیریت شهری، نمونه مورد مطالعه: رشت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال بیستم خرداد ۱۴۰۲ شماره ۱۲۰
57 - 70
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: در سال های اخیر مدیریت شهری با تغییر رویکرد به سوی حکمروایی خوب شهری، بیش ازپیش بر ضرورت مشارکت و تعامل در جامعه تأکید داشته است. در این میان سازمان های مردم نهاد به عنوان نهادهای واسط میان مدیریت شهری و مردم با توجه به ماهیت و ویژگی های ذاتی خود و همچنین جلب اعتماد از سوی جامعه محلی، ایفاگر نقشی اساسی در ایجاد یک فضای مشارکت محور هستند. شهر رشت نیز به عنوان مرکز استان گیلان دارای سمن های متعددی است که در زمینه های مختلفی فعالیت می کنند. لذا شناخت عوامل محرک و مانع در زمینه تحقق مشارکت امری ضروری در جهت تحقق حمکروایی خوب شهری قلمداد می گردد.هدف پژوهش: هدف از این پژوهش شناسایی موانع و محرک های فعالیت سمن ها و بررسی شیوه های ارتقاء مشارکت سازمان های مردم نهاد در ساختارهای مدیریتی شهری به عنوان یک الگوی حاکمیت شهری است. در همین راستا این پژوهش به دنبال پاسخ به این سؤالات است: حضور سازمان های مردم نهاد و افزایش مشارکت مدنی در حوزه های شهری و شهرسازی در شهر رشت چگونه می تواند در راستای حل مشکلات و بهبود ساختار مدیریت شهری و تحقق حکمروایی خوب شهری عمل کند؟ کدام محرک ها می توانند در این زمینه مؤثر واقع شوند؟ و در این میان سازمان های مردم نهاد فعال در شهر رشت با کدام موانع مواجه هستند؟روش پژوهش: تحقیق حاضر از جهت روش، توصیفی- اکتشافی و دارای رویکرد کیفی است. به منظور گردآوری اطلاعات مورد نیاز از دو روش مطالعات کتابخانه ای و مطالعه پیمایشی از طریق انجام 12 مصاحبه به روش نیمه ساختاریافته و عمیق و در انتخاب مصاحبه شوندگان نیز از روش گلوله برفی استفاده شده است. همچنین در تحلیل مصاحبه ها با بهره گیری از تحلیل محتوا به کدگذاری سه سطحی مفاهیم و مقوله ها پرداخته شده است.نتیجه گیری: سمن ها به وسیله کار گروهی و تصمیم گیری های جمعی، نقشی واسط را بین شهروندان و مدیریت شهری ایفاد می کنند. در این زمینه مشارکت، مداخله مدنی و شهروندی به ترتیب مهم ترین محرک ها در ساختار مدیریت شهری هستند. همچنین براساس نتایج ساختارهای قانونی محدودکننده، بهره برداری سیاسی از سمن ها و منابع مالی محدود از مهم ترین موانع سمن ها به شمار می روند. در مجموع در ساختار مدیریت شهری ایران به سمن ها توجه نشده و امید است درصورت دیدگاه و رفع موانع، سمن ها تبدیل به عنصری حیاتی و مؤثر در ساختار مدیریت شهری شوند.
بازیابی فرم ادوات جنگی دوره ایلخانی بر اساس نگاره های منابع تاریخی این دوره(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جلوه هنر سال ۱۵ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۳۸)
72 - 91
حوزههای تخصصی:
ساخت ادوات جنگی به منظور دفاع، تثبیت و گسترش قدرت حاکم همواره مورد توجه نهادهای قدرت در اعصار مختلف بوده است. ایلخانان نیز برای اعتلای حکومت خود نیازمند ساخت تجهیزات نظامی بوده اند. امروزه، علی رغم کاوش های باستان شناسی در محوطه های ایلخانی، اطلاعات چندانی از این جنگ افزارها به دست نیامده است. در این میان، نگاره های دوره ایلخانی، به دلیل پرداختن به صحنه های رزمی، از منابع دست اول جهت آگاهی از انواع ادوات جنگی این دوره به حساب می آیند. بر همین اساس، در این مقاله با بررسی و تحلیل نگاره های دوره ایلخانی، انواع ادوات جنگی مورد استفاده این دوره مورد مطالعه قرار می گیرد و طرحی از آن ها نیز جهت آشنایی بیش تر ارایه می شود. هدف، بررسی فرم، تزیین و کاربرد سلاح های دوره ایلخانی است. شیوه گردآوری اطلاعات با استفاده از منابع اینترنتی و کتابخانه ای انجام شده است. پژوهش حاضر به روش تاریخی، توصیفی- تحلیلی درصدد است بر اساس نگاره های نسخ خطی و با استفاده از منابع مکتوب تاریخی به این پرسش ها پاسخ دهد که: در دوره ایلخانی از چه نوع ادوات جنگی استفاده می شد و این ادوات جنگی دارای چه فرم و تزییناتی بوده اند؟ آیا فرم و نقوش ادوات جنگی این دوره، نشان از رده نظامی افراد دارد؟ یافته های پژوهش نشان می دهند که، در این دوره مجموعه ای از انواع شمشیر، گرز، نیزه، تیر و کمان، سپر دفاعی، زره، کلاه خود و منجنیق در طی لشکرکشی در میدان های کارزار، مبارزه تن به تن، شکار و مراسم دربار مورد استفاده قرار گرفته است که طرح آن ها در بدنه اصلی مقاله ارایه خواهد شد. زره و کلاه خود این دوره نشان از رده نظامی دارد و برخی از جنگ افزارها دارای نقوش اسلیمی، هندسی، گیاهی و حیوانی هستند.
مقدمه ای بر فرضیه سُقایه ربع رشیدی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنر و تمدن شرق سال یازدهم پاییز ۱۴۰۲ شماره ۴۱
6 - 15
حوزههای تخصصی:
در گمانه زنی های باستان شناختی سال 1386 جنوب شرقی ربع رشیدی فضاهایی کشف شده است که هرچند آن ها را بازمانده یک گرمابه ایلخانی توصیف و معرفی کرده اند، اما کاربری گرمابه هنوز تأیید نشده است؛ بنابراین درباره ساختار کشف شده در گوشه جنوب شرقی کاوش گاه ربع رشیدی این سؤالات و فرضیات مطرح است که کارکرد این ساختار چه بوده است؟ و گاه شناسی نسبی آن به کدام سده تاریخی بازمی گردد؟ در تحلیل و تفسیر پژوهش حاضر، دو فرضیه گازرگاه (رختشوی خانه) و سُقایه، مقابله و سپس براساس فرضیه سُقایه، قدمت سده هشتم هجری برای این ساختار پیشنهاد شده است.
شالوده روش شناختی این پژوهش بر تاریخ، یعنی بررسی متن الوقفیّه الرشیدیّه و دیگر منابع اولیه دوره ایلخانی، و هم چنین بررسی تطبیقی ساختار رایج گرمابه های سده های اسلامی، سُقایه و گازرگاه استوار است؛ بنابراین پس از تحلیل ویژگی های فنی، فیزیکی و معماری و فضاسازی اثر موضوع مطالعه، در گام دوم، ضمن استخراج اطلاعات مرتبط با بناهای ربع رشیدی و بالاخص بناهای مرتبط با دو فرضیه گازرگاه و سُقایه از منابع تاریخی ایلخانی و بالاخص وقف نامه ربع رشیدی، این اطلاعات با اطلاعات حاصل از مرحله معماری تطبیق داده می شود. در گام سوم نیز اطلاعات مستخرج از دو مرحله پیشین، تاریخ و معماری، با اطلاعات باستان شناختی تطبیق داده می شود تا نتیجه نهایی حاصل شود.
ابتنای شواهد تاریخی و معماری بر منطق قیاس محتمل، فرضیه سُقایه رشیدیه را بیش تر قریب به صدق می داند؛ آن گاه، با توجه به متن الوقفیّه الرشیدیّه، گاه شناسی نسبی این ساختار به دوره ایلخانی و نیمه اول سده هشتم هجری قمری می رسد.
بررسی تأثیر مخاطرات آب وهوایی بر تعداد گردشگران ایرانی به منظور آینده نگری گردشگری شهر اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
صنعت گردشگری یکی از مهم ترین فعالیت های اقتصادی به شمار می رود که نقش مهمی در توسعه شهرها دارد و در سال های اخیر رشد قابل توجهی داشته است. این صنعت نسبت به تغییرات آب و هوایی حساس بوده و هرگونه تغییری در آب و هوا بر کمیت و کیفیت این صنعت تأثیرگذار است. اصفهان یکی از مقاصد مهم گردشگری محسوب می شود و همواره از سوی مخاطرات آب و هوایی مورد تهدید بوده است؛ ازاین رو پژوهش حاضر باهدف بررسی تأثیر مخاطرات آب و هوایی بر تعداد گردشگران ایرانی شهر اصفهان صورت گرفته است. در این راستا از داده های مجموع بارش، حداقل مطلق دما، حداکثر مطلق دما، حداکثر بارش 24 ساعته، تعداد روزهای همراه با گردوخاک، تعداد روزهای همراه با یخ بندان، شاخص کیفیت هوا و آمار تعداد گردشگران شهر اصفهان طی دوره آماری 98-1387 در مقیاس ماهانه استفاده شد. ابتدا با استفاده از روش رگرسیون خطی و همبستگی پیرسون ارتباط بین مخاطرات موردمطالعه و تعداد گردشگران بررسی شد. در ادامه ارتباط آنها با زمان تأخیرهای یک ماهه، دو ماهه و یک ساله انجام شد. نتایج مطالعات صورت گرفته حاکی از آن است که گردوغبار، گرماهای فرین، خشکسالی و شاخص کیفیت هوا در ماه های گرم و سرماهای فرین، بارش شدید و گردوغبار در ماه های سرد بر تعداد گردشگران تأثیر داشته است. در مقیاس سالانه نیز سرماهای فرین، گرماهای فرین و روزهای همراه با یخ بندان تقریباً در تمام سال های موردمطالعه بر تعداد گردشگران تأثیر گذاشته است. بررسی سری زمانی موردمطالعه نیز حاکی از تأثیر روزهای همراه با یخ بندان، سرماهای فرین، گرماهای فرین، گردوغبار و شاخص کیفیت هوا بر تعداد گردشگران می باشد.
گسترش فضاهای آیینی در مجتمع های مسکونی با رویکرد افزایش توانمندی اجتماعی بانوان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال ۱۹ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۵۰
577 - 601
حوزههای تخصصی:
در این پژوهش ابتدا با استفاده از روش تحلیل محتوای متون، سوابق موضوع جنسیت و توسعه پایدار بررسی و با تأکید بر محیط های مسکونی بانوان، راهبردهای متنوع مشارکت و حضور فعال زنان و توانمندسازی آنان شناسایی شد. سپس مؤلفه های طراحی مؤثر در ارتقا مطلوبیت فضایی عرصه های جمعی در مجتمع های مسکونی با تأکید بر توانمندسازی اجتماعی بانوان با مراجعه به متخصصین اولویت بندی شد. در بررسی میدانی، جامعه متخصصین معماری و شهرسازی در حوزه مسکن و منظر، به روش نمونه گیری شبکه ای گلوله برفی و حجم نمونه از طریق اشباع نظری در عوامل استخراج شده مشارکت کردند. پس از مصاحبه باز پاسخ متخصصین از تکنیک کدگذاری باز و محوری استفاده شد و به روش پیمایش اکتشافی دلفی (توسط 20 نفر از اعضای هیئت علمی معماری و شهرسازی دانشگاه ها) نتایج به دست آمده، از طریق جدول هدف محتوی به پرسش نامه تبدیل شد و طی 2 مرحله، پرسش نامه ها تکمیل شد. با تحلیل داده های جمع آوری شده براساس تحلیل عامل Q ، نتایج استخراج شدند. نتایج بیانگر آن است که از میان همه ابعاد مورد بررسی، چهار بعد: زیبایی شناختی- بصری، کالبدی - عملکردی، اجتماعی - فرهنگی و ادراکی و روان شناختی محیط، در افزایش مطلوبیت فضایی عرصه های جمعی مسکونی مبتنی بر توانمندسازی اجتماعی بانوان تأثیرگذار شناسایی شدند. طراحی مطلوب عرصه های جمعی باتوجه به اولویت های فوق و مبتنی بر نگرش ها، ادراکات و نیازهای بانوان و رفع موانع حضور و مشارکت اجتماعی آنان براساس شاخص های: حضورپذیری فضا، اجتماع پذیری منعطف، قلمرو امن، سرمایه اجتماعی همسایگی امکان پذیر است.
اهداف پژوهش:
شناسایی و اولویت بندی مؤلفه های زیباشناختی - بصری و کالبدی - عملکردی مؤثر در ارتقای مطلوبیت فضایی عرصه های جمعی مجتمع های مسکونی با رویکرد توانمندسازی اجتماعی بانوان.
شناسایی و اولویت بندی مؤلفه های اجتماعی - فرهنگی و ادراکی مؤثر در ارتقای مطلوبیت فضایی عرصه های جمعی مجتمع های مسکونی با رویکرد توانمندسازی اجتماعی بانوان.
سؤالات پژوهش:
مهم ترین مؤلفه های زیباشناختی - بصری و کالبدی - عملکردی مؤثر در ارتقای مطلوبیت فضایی عرصه های جمعی مجتمع های مسکونی با رویکرد توانمندسازی اجتماعی بانوان کدام اند؟
مهم ترین مؤلفه های اجتماعی - فرهنگی و ادراکی مؤثر در ارتقای مطلوبیت فضایی عرصه های جمعی مجتمع های مسکونی با رویکرد توانمندسازی اجتماعی بانوان کدام اند؟
بازتاب نگرش پدیدارشناسانه به مکان بر پایه اندیشه مارتین هایدگر در سینمای یاسوجیرو ازو: مطالعه موردی: داستان توکیو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
حضور معماری در سینما در ابعاد مختلفی چون ساختار روایی تا مشخصه های تکنیکی اثر قابل درک است. این نوشتار تجربه معنادار مکان را در میان مشخصه های تکنیکی سینمای یاسوجیرو ازو در «داستان توکیو» جست وجو و به دلیل محوریت «تجربه معنادار مکان» و برداشت ادراکی از نحوه نمایش آن، در چارچوب نگرش پدیدارشناسی بر پایه اندیشه مارتین هایدگر عمل می کند. فرض آن است که تجربه معنادار مکان در مشخصه های تکنیکی «داستان توکیو» در انطباق با مولفه های منتج از نگرش پدیدارشناسانه هایدگر به مکان قرار دارد که به موجب آن چگونگی شکل گیری این تطابق به عنوان پرسش تحقیق مطرح می باشد. پژوهش حاضر از نوع کیفی بوده و به روش پدیدارشناسی انجام شده است. نتیجه بیانگر آن است که در مشخصه های تکنیکی «داستان توکیو» از آنجا که مکان به واسطه تثبیت و ماندگاری در حافظه، توانایی در برانگیختن تخیل و امکان تامل آدمی بر موقعیتش، تجربه ادراکی متنوع، ادراک حسی و بی واسطه، ارتباط با آدمی و فعالیت های او، توجه به جنبه احساسی تجربه، ادراک در بستر محیطی گسترده و توجه به عناصر و اجزای محیط پیرامون، گسترش ارتباطات فضایی میان درون و بیرون، تعامل با دیگران، تعریف حدومرز برای مکان و ارتباط با بستر اجتماعی و فرهنگی خود ادراک پذیر شده است، در قرابت با نگرش پدیدارشناسانه هایدگر به مکان قرار دارد.
خیال و خلاقیت در هنرهای صناعی از دیدگاه سهروردی با تأکید بر سفال های دوره ایوبیان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال ۱۹ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۵۲
727 - 745
حوزههای تخصصی:
سهروردی نظیر سایر حکمای اسلامی به طور مستقیم در رابطه با هنر، رأی صادر نکرده اما یک سری از مبادی مابعدالطبیعه ای را ارائه داده است که براساس آن هنرمند یا هنرشناس اشراقی، می تواند مبانی هنر اشراقی را تبیین کند. به عبارتی، براساس مبانی فلسفه اشراق، می توان هنر سنتی را احیا و آن را برای امروز و آینده ترسیم کرد. روش پژوهش حاضر به صورت کیفی نشان داده شده و یافته های آن به روش تحلیلی و جمع آوری مطالب به صورت کتابخانه ای است. این پژوهش با هدف مطالعه و بررسی خیال و خلاقیت در هنرهای صناعی از دیدگاه سهروردی یا تأکید بر سفال های دوره ایوبیان انجام پذیرفته است. خیال در دنیا از عقل قوی تر است، به دلیل اینکه اگرچه عاقل در اندیشه به کمال رسیده ولی از سیطره خیال و آنچه درک می کند، آزاد نخواهد بود. پس در کمال انسانی خیال بالاترین قدرت خواهد بود. عالم خیال از کلیدهای فهم دستگاه جمال شناسی حکمت و عرفان اسلامی است. خرد باستانی و حکمت اسلامی همواره در تعاملی هم سو و تنگاتنگ با هنر بوده است. به همین جهت، هنرمند ایرانی به نوعی عارف و اندیشمند نیز به شمار می رفته و هنرش در راستای تفکر عرفانی و دینی بوده است. خلاقیت از دیدگاه عرفای اسلامی از آن جهت که میان حکمت و هنر سنتی از دیرباز تاکنون پیوندی ناگسستنی وجود داشته، حائز اهمیت است؛ همچنین این بحث می تواند مبنای نظریه ای برای سنجش و داوری هنر اسلامی از منظر فرآیند تحقق آن قرار گیرد. دوره حکومت ایوبیان دوره مهمی در تولید آثار سفالی فاخر در قرون ششم و هفتم بوده است که در این آثار خیال و خلاقیت را به وضوح می توان دید.اهداف پژوهش:مطالعه و بررسی خیال و خلاقیت در هنرهای صناعی از دیدگاه سهروردی.مطالعه به کارگیری عنصر خلاقیت در سفال های دوره ایوبیان.سؤالات پژوهش:خیال و خلاقیت در هنرهای صناعی از دیدگاه سهروردی به چه صورت عنوان می شود؟خلاقیت در سفال های دوره ایوبیان چگونه بروز می کند؟
ذائقه یابی مخاطبان سینمای ایران بر پایه تحلیل شخصیت اصلی در فیلم های کمدی پربیننده یک دهه (1402-1392)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رهپویه هنرهای نمایشی دوره ۳ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۱۰
7 - 22
حوزههای تخصصی:
سینما هنری جریان ساز در منظومه فرهنگی کشور است. رابطه علاقه و اقبال بینندگان به فیلم و آثار تولیدشده از سوی هنرمندان رابطه ای دوطرفه است که هریک بر دیگری اثر می گذارد. یکی از عوامل کلیدی و بسیار مهم در جذابیت یک فیلم شخصیت پردازی آن است. شخصیت های جذاب و واقعی، می توانند تجربه تماشای یک فیلم را برای بینندگان تبدیل به یک سفر عاطفی و فکری کنند. آنچه در این پژوهش مورد بررسی قرار گرفته است، واکاوی شخصیت های پرداخته شده در فیلم های پُرفروش کمدی یک دهه (1392-1402) از سینمای ایران است تا ذائقه مخاطب برای پسند شخصیت های نمایش داده شده در پرده سینما بهتر شناخته شود. این شناخت ذائقه می تواند به تولید آثاری منجر شود که احتمال بالاتری در موفقیت برای جلب نظر مخاطبان داشته باشند. بدین منظور چهار فیلم فسیل، مطرب، هزارپا و نهنگ عنبر2: سلکشن رؤیا به روش توصیفی – تحلیل و از منظر شخصیت پردازی مورد بررسی قرار گرفت. در این مطالعه، شخصیت ها از سه بعد خصوصیات ظاهری، ویژگی های روانی و ویژگی های اجتماعی (حرفه ای) تجزیه وتحلیل شده اند. با تجزیه وتحلیل عمیق این شخصیت ها، قواعد و الگوهای خاصی شناسایی شد که احتمالاً مورد پسند مخاطبان سینمای کمدی در ایران است و می تواند یکی از عوامل اقبال مخاطبان به این فیلم ها به شمار رود. این قواعد و الگوها می توانند جدا از کمک به تولیدکنندگان و نویسندگان فیلم نامه در خلق شخصیت های مطلوب و جذاب، ذائقه مخاطبان را نیز به گونه ای خاص از سینمای کمدی عادت دهند.
بازخوانی نقوش نمونه ای از قالی طرح باغی تبریز بر مبنای مدل های طراحی فرهنگ محور(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات تطبیقی هنر سال ۱۳ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲۶
33 - 48
حوزههای تخصصی:
طراحی فرهنگ محور رویکردی است که در پاسخ به دغدغه ناشی از یک دست شدن طراحی محصولات در نتیجه جهانی شدن، توسعه داده شد. در این رویکرد که بر بومی سازی و فرهنگ متمرکز است طراح سعی در کشف مفاهیم نمادین آثار گذشتگان و ترجمه این مفاهیم به زبان کاربر امروز دارد. جهت تسهیل این امر، پژوهشگران فرایندها و مدل هایی را پیشنهاد داده اند. این مدل ها بر مبنای روش های عملی شکل گرفته اند که گذر از مراحل شناسایی تا ترجمه نشانگان فرهنگی را برای طراحان تسهیل نمایند. حال سوالی که مطرح می شود این است که اشتراکات و تفاوت های این مدل ها چیست و مسیر درک تا ترجمه نمادهای فرهنگی اشیاء در هر یک از این مدل ها چگونه است؟ برای جستجوی پاسخ پرسش فوق، مطالعه ای توصیفی- تحلیلی و با رویکرد تطبیقی انجام شد. اطلاعات براساس مطالعات اسنادی جمع آوری شده است. به همین منظور، سه مدل طراحی بر مبنای فرهنگ در مطابقت با یکدیگر بررسی شدند. ملاک انتخاب این مدل ها، توجه خاص طراحان مدل ها به خروجی عملی مدل بود. پس از آن، ریشه های نقوش نمادین یک محصول فرهنگی، یعنی فرش ایرانی، در مطابقت با مدل ها بررسی شدند. فرش ایرانی یکی از منابعی است که حامل پیام های فرهنگی و هویتی غنی برای طراحان است که نقوش آن تکیه بر اندیشه و فلسفه فکری هنرمند مسلمان ایرانی دارد. نتایج حاصل از بررسی نمونه انتخابی در مطابقت با مدل های طراحی فرهنگ محور محصول، حاکی از آن است که با وجود تفاوت هایی در فلسفه شکل گیری مدل ها، مبنای هر سه مدل بر اساس شناسایی، ترجمه و پیاده سازی متمرکز است. در فاز شناسایی چنانچه نمادهای محصول فرهنگی (به عنوان مرجع) به درستی شناسایی نشوند طراح در ترجمه این نشانگان به زبان مخاطب امروز و درک خواسته و نیاز او موفق نخواهد بود و ارتباط مناسب بین محصول و مخاطب برقرار نخواهد شد.
مسجد و مدرسه دارالاحسان سنندج: بررسی صورت اولیه و دگرگونی ها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات معماری ایران پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲۴
27 - 53
حوزههای تخصصی:
مسجد و مدرسه دارالاحسان از مهم ترین بناهای تاریخی سنندج است که در فاصله سال های ۱۲۲۶ تا ۱۲۳۲ق به دستور امان الله خان اردلان والی آن زمان کردستان ساخته شد. در صورت امروزیِ آن نشانه هایی وجود دارد که نشان می دهد بنا در طول زمان دچار تغییراتی شده و صورت ابتدایی آن متفاوت بوده است. با وجود توجه پیوسته پژوهشگران به بنا، هیچ تحقیق مستقلی درباره صورت اولیه بنا و تغییرات ایجادشده در آن انجام نشده است. بنابراین، این مقاله با بهره گیری از ترکیب راهبردی تاریخی با راهبرد مطالعه موردی، به شناسایی، تحلیل و تفسیر صورت اصیل بنا و تغییرات آن در طول زمان می پردازد. بدین منظور، پس از شناخت وضعیت موجود بنا، همه شواهد تغییر بنا با مراجعه به منابع تاریخی ازجمله گزارش های مرمتی، اسناد تصویری (عکس و نقشه)، متون تاریخی، کتیبه ها و خود بنا جمع آوری شد. بررسی و مقابله این اطلاعات نشان می دهد مداخلات صورت گرفته در بنا و اتفاقات مرتبط با آن را می توان در سه بازه زمانی دسته بندی کرد. در دوره اول (۱۲۲۶ ۱۲۳۲ق) بنا پس از تأسیس به صورت پی درپی دچار تغییراتی شد؛ مهم ترین آن ها تغییر جایگاه بنا به مسجدجامع شهر در سال ۱۲۲۹ق بود که بازسازی و گسترش شبستان را به دنبال داشت. در دوره میانی (۱۲۳۲ ۱۳۵۱ق/ ۱۳۱۱ش) صورت کلی بنا تغییری نکرد، اما پس از چند دهه و با بروز مشکلاتی در تولیت موقوفه های بنا خرابی هایی به صورت فزاینده در آن پدید آمد که به تخریب و بازسازی مناره ها در سال ۱۳۴۳ق انجامید. در دوره معاصر (۱۳۱۱ ۱۴۰۱ش) بخش کوچکی در ضلع جنوبی بنا بر اثر احداث خیابان در سال ۱۳۱۱ش تخریب شد. تا سال ۱۳۱۴ش بنا در موقعیت جدیدش در کنار خیابان مرمت و سامان دهی شد. از آن پس تا امروز، به ویژه با ثبت بنا در فهرست آثار ملی در سال ۱۳۲۷ش، عمده اقدامات صورت گرفته در جهت حفظ بنا بوده و صورت آن ثابت مانده است. در پایان، مبتنی بر این یافته ها، برخی از فرضیه های دانشوران پیشین ارزیابی می شود؛ فرضیه هایی درباره مسجدجامع بودن بنا از ابتدا احتمال ناتمام ماندن ساخت بنا، و شباهت ساختار فضایی این بنا با مساجد بومی کردستان از این جمله اند.
واکاوی چیستی موزه در عصر رنسانس تا پایان قرن هفدهم
منبع:
مطالعات هنر سال ۲ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۲)
109 - 138
حوزههای تخصصی:
برقراری ارتباط عمیق تر با موزه، نیازمند شناخت دقیق تر ماهیت آن است. ماهیت موزه با گذر زمان هم پای تحول جوامع تغییر کرده است. از این رو، برای درک بهتر ماهیت موزه و علت تحولات آن، لازم است ابتدا تحولات جوامع مورد مطالعه قرار گیرد. در این راستا، پژوهش پیشِ رو سعی کرده است به سراغ بازه ای از تاریخ، عصر رنسانس تا پایان قرن هفدهم میلادی، برود و به دو پرسش «سیر تاریخی تحولات موزه در عصر رنسانس تا پایان قرن هفدهم چیست؟» و «چه عواملی سبب این تحولات شده اند؟» پاسخ دهد، تا قدمی در مسیر شناخت دقیق تر ماهیت موزه بردارد. در این راستا، ابتدا به منابعی که تأثیرگذارترین وقایع تاریخی را ذکر کرده و منابعی که هر کدام به نحوی با سیر تاریخی تحول معنای موزه در ارتباط بوده اند، مراجعه شد. سپس وقایع تاریخی مهم و اثرگذار عصر رنسانس ذکر شد و تأثیر این وقایع بر تغییر ماهیت موزه مورد بحث قرار گرفت. نتایج به دست آمده از این پژوهش حاکی از آن است که اگر چه عوامل متعدد اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی، سیاسی، دینی، علمی و هنری هم زمان و دوشادوش یکدیگر بر ماهیت موزه در عصر رنسانس تأثیر گذاشته؛ اما به طورکلی تغییرات اجتماعی و سیاسی در این بازه از تاریخ، بیشترین اثر را در تغییر ماهیت موزه از خود به جا گذاشته است.
خانه بودن؛ پژوهشی اکتشافی در روایت ساکنان از معنای خانه در بافت میانی شهر کرمانشاه (الگوهایی برای بهبود خانه های آپارتمانی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال بیستم اسفند ۱۴۰۲ شماره ۱۲۹
57 - 74
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: پرسش از چیستی و چگونگی خانه بودن پرسشی عمیق و به قدمت زندگی آدمی است. اما شکاف عمیق میان پژوهش های حوزه معماری خانه با کالبدی که به عنوان خانه در زندگی امروز مشاهده می شود؛ نیاز به ارتباط بیشتر این دو حوزه را الزامی می نماید. ارتباطی با حلقه مفقوده جایگاه ساکنان و فهم آن ها از چیزی که بیشترین تجربه ماندن در آن را دارند. این پژوهش به دنبال پاسخگویی به این سؤال است که الگوهای موجود از معماری خانه های آپارتمانی و فضاهای اصلی تشکیل دهنده آن ها چگونه می تواند در راستای خواسته و نیاز ساکنان براساس معنای خانه برای آن ها بهبود یابد و به الگوهایی قابل تعمیم در صورت های مختلف تبدیل شود؟هدف پژوهش: فهم اصلی ترین معیارهای سازنده معنای خانه از نگاه ساکنان، نمود این معنا در کالبد معماری خانه و سپس رسیدن به الگوهایی برای بهبود وضعیت موجود خانه های آپارتمانی براساس پارامترهای ساکنان برای تقرب به محیط های زندگی محور.روش پژوهش: این پژوهش با رویکردی کیفی، از نظر هدف کاربردی به صورت توصیفی-تحلیلی و شیوه جمع آوری داده ها، از طریق مطالعه کتابخانه ای همراه با پژوهش میدانی است. همچنین شیوه تحلیل داده ها براساس نظریه داده بنیاد است. در این مسیر برای گردآوری داده ها از مصاحبه عمیق با 42 نفر از ساکنان خانه های آپارتمانی در بافت میانی شهر کرمانشاه در قالب سؤالات نیمه ساختار یافته تا رسیدن به اشباع نظری، مشاهده و برداشت میدانی از فضاهای موجود استفاده شده است. نتیجه گیری: تکرار و یکسان بودن صورت معماری در مقیاس های مختلف نمی تواند مکان زندگی را به سمت خانه بودن هدایت کند، بلکه این الگوها هستند که راهنمای چنین طریقی محسوب می شوند. در این راستا سه الگو برای سه مقیاس مختلف در شش فضای اصلی خانه های آپارتمانی کشف شد: اتاق های شخصی، اتاق های خصوصی، فضاهای جمعی، فضاهای نیمه باز، ورودی ها و آشپزخانه. لایه بندی در ارتباط با فضای قبل و بعد فراتر از فضای درونی، الگوهای شکسته در فضاهایی با دسترسی عمومی-خصوصی و وجود فضاهای میانی از اصلی ترین الگوهای بهینه در تمامی فضاها بود.