فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۷۴۱ تا ۷۶۰ مورد از کل ۲۹٬۵۴۵ مورد.
منبع:
مرمت و معماری ایران سال ۱۴ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۳۸
۶۶-۵۱
حوزههای تخصصی:
تعیین محدوده آسایش حرارتی در فضای باز پیچیده بوده و از آنجاکه وجود آسایش حرارتی بر حضور بیشتر افراد در فضای باز کمک می کند، امری مهم است. در پژوهش حاضر سعی شده است محدود آسایش حرارتی افراد در فضای باز بناهای سنتی و احیا شده، در اقلیم گرم و خشک شهر یزد تعیین گردد. به این منظور در پنج حیاط مرکزی از مجموعه دانشکده هنر و معماری شهر یزد به عنوان بناهایی که از کاربری مسکونی به آموزشی تغییر کاربری داده اند، یک پایش میدانی در فصل گرم سال انجام شده، که شامل اندازه گیری اطلاعات اقلیمی همزمان با تکمیل 389 پرسشنامه آسایش حرارتی توسط دانشجویان دانشکده بوده است؛ سپس به کمک نرم افزار Ray Man و SPSS اطلاعات به دست آمده تحلیل و پس از بررسی نمودارهای رگرسیون خطی، محدوده آسایش حرارتی برای افراد در حیاط های مرکزی دانشکده به عنوان یک خرد اقلیم در منطقه گرم و خشک شهر یزد بین بازه 28-16/5 درجه سانتی گراد براساس شاخص دمای معادل فیزیولوژیک (PET) به دست آمد و به علت اینکه ترکیب عوامل اقلیمی و جغرافیایی برای هر منطقه ی خاص منجربه درک متفاوت از شرایط آسایش حرارتی برای افراد آن جامعه خواهد شد، این بازه آسایش با محدوده های آسایش در مناطق دیگر که در پژوهش های متعدد تعیین گردیده است، متفاوت می باشد. از مقایسه حیاط های مورد مطالعه نیز چنین برآمد که هرچه حیاط دارای نسبت ارتفاع به عرض بیشتر و محصورتر باشد، میزان دریافت سایه و درنهایت آسایش حرارتی در طول شبانه روز برای ایام گرم سال بیشتر خواهد بود.
Presenting Architectural Solutions to Improve Social Skills of Working Children(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Architecture and Urban Development, Volume ۱۴, Issue ۳ - Serial Number ۵۳, Summer ۲۰۲۴
33 - 43
حوزههای تخصصی:
Working children, like any other child, must learn skills that are necessary for childhood in order to communicate with society and develop their personalities and emotions. Children who work typically cannot learn these skills because of their living circumstances. The current study aimed to provide a suitable environment and context for the improvement of children's social relations in educational and care centers by providing workable solutions that are appropriate to the morals and social needs of working children to improve their social ability and skills. This is because one of the most influential factors in learning and improving children's skills is providing an environment in harmony with the needs of children in line with that skill. This was applied descriptive-analytical research in terms of method and qualitative and was performed using direct and non-interventional field observation coding. According to the results, factors such as playability of the environment, a sense of security, environmental attraction, event-ability, proper furniture, curiosity about space, connection to nature, breadth of vision and scenery, permeability, climatic comfort, a sense of belonging and space flexibility affected the improvement of working children’s social skills. Meanwhile, the playability of the environment and connection to nature play the most important role in the formation of social behaviors and the improvement of social skills in working children.
مطالعه تطبیقی آرای سیدحسین نصر و آنه ماری شیمل درباره ابعاد معنوی خوش نویسی اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سیدحسین نصر و آنه ماری شیمل هر دو نزد اهل تحقیق شناخته شده اند و هر دو مباحثی درباره خوش نویسی اسلامی نگاشته اند که مورد توجه پژوهشگران حوزه هنر اسلامی بوده است. نصر در شمار فیلسوفان سرشناس معاصری است که منادی فلسفه جاویدان است و در برابر او شیمل فیلسوف و محققی است که در شمار پدیدارشناسان هرمنوتیک شناخته می شود. هر دو محقق در حوزه معنویت اسلامی تحقیقات مهمی دارند که مرجع پژوهش های دانشگاهی است. در نگاه نخست به نظر می آید این دو دانشمند در یک دسته بندی قرار دارند، لیکن تدقیق و ژرف نگری در آثارشان تفاوت ها و تشابه هایی را آشکار می کند که می شود آن را نمونه ای از تقارب و تباعد مناظر پدیدارشناختی و فلسفه جاویدان دانست. هدف تحقیق، تطبیقِ آرای نصر و شیمل درباره خوش نویسی و ابعاد معنوی آن است. پرسش این است: تفاوت و تشابه آرای نصر و شیمل درباره وجوه معنوی خوش نویسی اسلامی در چیست؟ تقارب و تباعد آرای ایشان تا چه حد است؟ این پژوهش از نوع توصیفی- تحلیلی و تطبیقی است و شیوه جمع آوری اطلاعات، کتابخانه ای است. نتایج بحث حاکی است علیرغم مطالعه کیفی و معنایی و تشابه در پافشاری بر کارکرد نمادین و معنوی خوش نویسی اسلامی در تحقیقات هر دو محقق، با توجه به این که رویکرد شیمل بر بافت فرهنگی، تکامل تاریخی و تحقیقات بین رشته ای تأکید دارد، نتیجه مطالعات وی به تفسیر مبتنی بر اذهان و تجربه انسان ها در جوامع اسلامی تکیه دارد. در حالی که رویکرد نصر بیشتر مبتنی بر تفاسیر متافیزیکی است که سرچشمه اصلی سنت و عامل رسیدن به کمال و درک زیبایی است؛ ازاین رو، نصر بر جنبه های متافیزیکی و کیهانی خوش نویسی که ریشه در آموزه های قرآنی و وحیانی اسلام و نیز فلسفه اسلامی دارد، تأکید می کند؛ درحالی که تمرکز شیمل در مطالعه خوش نویسی عمیقاً با تظاهرات عرفان اسلامی و بافت فرهنگی مسلمانان در هم آمیخته است.
بررسی عوامل خلق فضا در پروژه های شاخص معماری مسکن: (نمونه موردی: برندگان جایزه معمار 1385)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
معماری و محیط های انسان محور دوره ۱ پاییز ۱۴۰۳ ماره ۱
87 - 101
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش: در این پژوهش که به بررسی عوامل خلق فضا در پروژه های شاخص معماری سال 1385 پرداخته شده است، هدف ساختار طراحی در این پروژه ها و عوامل موثر بر خلق فضا در آنهاست.
خوانش اگزیستانسیالیستی نمایشنامه «افول» اثر اکبر رادی با تمرکز بر آرای اروین یالوم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تئاتر دوره ۱۱ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۹۸)
59 - 74
حوزههای تخصصی:
الگوی روان تحلیلی وجودی، به دغدغه ها و مسائل وجودی خصوصاً مسئله تقابلی وجود/عدم وجود با تأکید بر مسئله مرگ می پردازد که درواقع نحوه پاسخ به این مسائل وجودی، کنش ها، روابط، روایت ها، جریانات و طرح واره های زندگی آدمی را تعیین می کند. روایت ها، عناصر نمایشی و الگوهای داستانی از ظرفیت ها و مفاهیم وجودی ریشه می گیرند که در بستر خوانش روان تحلیلی وجودی واجد بررسی هستند. به نظر می رسد نمایشنامه افول در تمامی سطوح روایتی و عناصر داستانی خود، اساساً درامی اگزیستانسیالیستی است. این مقاله سعی دارد تا با توجه به نظریات فلسفه وجودی خصوصاً نظریات روان تحلیلی وجودی و رویکرد اگزیستانسیالیستی اروین یالوم، در اصل روابط اشخاص نمایش، طرح، رویدادها و رخداد اصلی نمایشنامه، کنش ها و واکنش های شخصیت ها را مورد واکاوی قرار دهد. سؤال اساسی پژوهشی این است که در نمایشنامه افول اثر اکبر رادی، تعارض های بنیادین وجودی و مسئله وجود / عدم وجود به عنوان یک ابرروایت، رخداد اصلی و امر واقع، چگونه روابط بین اشخاص داستان، کنش ها و واکنش های آنها، کشمکش درام و طرح و سایر عناصر درام را تحت تأثیر قرار می دهد؟ در مسیر پژوهشی مقاله، فرض این است که تظاهرات وجودی و نحوه واکنش به مسائل و بحران های وجود، اساسی ترین روایت در نمایشنامه های اکبر رادی به عنوان پدر نمایشنامه نویسی نوین ایران است که این الگوی روایتی در محور نتایج در موقعیت های داستانی، وضعیت های نمایشی، روابط شخصیت ها، کنش ها و واکنش های جامعه نمایشی و کشمکش های اصلی نمایشنامه افول قابل ردیابی است. ازاین رو این مقاله مبتنی بر منابع کتابخانه ای، نخست کارکرد مباحث اگزیستانسیالیستی و اصول و زوایای دید و روایتی وجودی را در روابط، کنش ها، واکنش ها، کشمکش ها و بحران های اساسی زیسته آدمی مطرح می کند، سپس با روش توصیفی _ تحلیلی به خوانش وجودی از نمایشنامه افول می پردازد.
ارزیابی و تحلیل مؤلفه های حیاتی رشد هوشمند شهری در شهرهای میانه اندام (مطالعه موردی: شهر خوی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شهر ایمن سال ۷ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۲۷
89 - 108
حوزههای تخصصی:
امروزه شهرها با چالش های زیادی در زمینه توسعه فضایی مواجه هستند. رشد پراکنده و افقی شهرها و عدم رعایت نظام توزیع کاربری اراضی و نیز عدم تناسب بین رشد خدمات و زیرساخت های شهری، مناطق شهری را از نظر معیارهای پایداری و کیفیت زندگی با انواع مسائل همچون حاشیه نشینی، ترافیک، کمبود مسکن و مشکلات زیست محیطی روبرو ساخته است. رشد هوشمند به عنوان پاسخی برای تداوم مشکلات توسعه پراکنده و نتایج منفی آن به وجود آمده است. رشد هوشمند گزینه هایی در حوزه حمل ونقل، مسکن، مشاغل و امکانات رفاهی (شامل خدمات فرهنگی، اجتماعی، تفریحی و آموزشی) ارائه می دهد و از برنامه ریزی های جامع برای هدایت، توسعه، طراحی، مدیریت، احیاء و ساخت جوامع استفاده می کند؛ هدف این پژوهش بررسی و شناخت شاخص های رشد هوشمند شهر خوی می باشد. این پژوهش کاربردی و آمیخته و باتوجه به ماهیت داده ها از نوع غیرتجربی است. برای شناسایی ابعاد گوناگون رشد هوشمند با استفاده پنل متخصصین و کارشناسان، 30 شاخص گوناگون در قالب 3 مؤلفه اجتماعی، اقتصادی، کالبدی، مطالعه و نتایج آن با بهره گیری از مدل تحلیل عاملی ارزیابی شده است. در گام نخست، با استفاده از تحلیل عاملی اقدام به کاهش شاخص ها و استخراج مجموعه عوامل دخیل در میزان رشد هوشمند پرداخته و پس از آن رتبه بندی شده اند. براساس محاسبات انجام شده، داده های موجود برای تحلیل عاملی مناسب تشخیص داده شدند. باتوجه به ملاک کیسر 10 عامل دارای مقدار ویژه بالاتر از یک برای عوامل مؤثر بر رشد هوشمند شهری استخراج و در مجموع ده عامل با بار 949/5 واریانس کل رشد هوشمندی را تبیین می کنند.
جستاری بر شعردرمانی: واکاوی کارکرد و ظرفیت های شعر فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
روانشناسی و ادبیات اشتراکات زیادی دارند و شعردرمانی یکی از حلقه های ارتباطی میان آنهاست. شعردرمانی روشی برای خواندن متون موزون در گروه یا به تنهایی است که هدف آن، تمرکز کردن بر تصویرهای استعاری در شعر و دریافت عمیق معنا در متن شعر است. این شیوه دل پذیر قابلیت هایی دارد که می تواند در مواردی که روان درمانی ها به روش خشک پاسخ نمی دهند، جایگزین مناسبی باشد. از یک سو شعر فارسی جایگاه منحصر به فردی در ادبیات فارسی دارد و از سوی دیگر تاکنون پژوهش مستقلی در خصوص استفاده از شعر فارسی در روان درمانی انجام نشده است. باتوجه به اهمیت رابطه تنگاتنگ میان ادبیات و روان شناسی، پژوهش حاضر می کوشد با رویکرد میان رشته ای به بررسی شعردرمانی باتکیه بر اشعار فارسی بپردازد. بر این مبنا با واکاری مطالعات صورت گرفته در این حوزه، تلاش شد جایگاه شعردرمانی در ایران و حوزه های بین المللی مشخص گردد. مراجعه به پایگاه های اطلاعاتی معتبر نشان داد که شعردرمانی برای مشکلات روان شناختی، پزشکی و حوزه نوروساینس مورد استفاده قرار گرفته است. روش های پژوهش شامل پژوهش کمی (آزمایشی و نیمه آزمایشی)، کیفی (مطالعات موردی) و آمیخته (تحلیل اشعار مشارکت کننده ها و تمرین های گروهی) است که به روش های انفرادی و گروهی، اما در اکثر موارد گروهی، مورد استفاده قرار می گیرد. برای اینکه جلسات روایی و پایایی داشته باشد، برخی الگوهای ساختاریافته برای جلسات شعردرمانی طراحی گشته که در این پژوهش معرفی شدند. در نهایت وضعیت شعردرمانی در ایران نیز مورد مطالعه قرار گرفت. همچنین، قابلیت های شعر درمانی در مورد اشعار ایرانی مورد بحث قرار گرفت.
A Machine Learning-Based Framework for Predicting Place Attachment in Senior Housing: Toward Human-Centered and Age-Friendly Environmental Design(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Architecture and Urban Development, Volume ۱۴, Issue ۴ - Serial Number ۵۴, Autumn ۲۰۲۴
45 - 64
حوزههای تخصصی:
The psychological bond between elderly residents and their living environment—termed place attachment—plays a critical role in aging-in-place strategies. This study investigates the impact of environmental design characteristics on place attachment and evaluates the predictive capabilities of machine learning in this context. Methods: A cross-sectional survey was conducted among 490 elderly residents in Tehran using a 38-item Likert-scale questionnaire. The study applied three regression-based algorithms—Linear, Polynomial, and Ridge Regression—to model the relationship between 20 environmental design variables and place attachment scores. Results: "Positive Home Experiences" (r = 0.68), "Freedom from Confinement" (r = 0.64), and "Safety Features" (r = 0.53) emerged as the most influential predictors. Ridge Regression achieved the highest prediction accuracy, with an R² value of 0.6792. Conclusion: The findings demonstrate the potential of machine learning to support human-centered design by enabling the early-stage evaluation of housing for the elderly. The proposed predictive framework can inform architecture curricula, computer-aided design (CAD) tools, and age-friendly housing policies.
تحلیل مطالعات عدالت جنسیتی در فضاهای عمومی شهری (علم سنجی و مرور سیستماتیک)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هویت شهر سال ۱۸ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۵۹
71 - 82
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف، تحلیل علم سنجی مطالعات عدالت جنسیتی فضاهای عمومی جهت کشف مسائل و تحولات اصلی و نیز یافتن روند عملکرد نوظهور مقالات و مجلات، شناخت الگوهای همکاری کشورها و هم استنادی نویسندگان در ادبیات جهانی انجام شده و از روش های کمی علم سنجی استفاده می کند. نتایج هم زمانی وقوع کلمات کلیدی نشان می دهد کلیدواژه ی "جنسیت" با 35 بار تکرار بالاترین تعداد دفعات هم رخدادی وقوع کلیدواژگان برخوردار است. تحلیل هم استنادی بر اساس نویسندگان نشان می دهد بیشترین تعداد استناد مربوط به الین اونترهالتر با قدرت پیوند 100 می باشد. همچنین تحلیل هم استنادی بر اساس منابع استناد شده نشان می دهد منبع international journal of urban and regional research، 33 بار مورد استناد قرار گرفته است که بیشترین تعداد استناد را در بین منابع دارا است. در آخر تحلیل همکاری علمی در سطح کشورها نشان می دهد کشور ایالات متحده بیشترین تعداد مدارک، استناد و قدرت پیوند را در بین سایرکشورها دارا است.
سیر تحول خانه های تاریخی کلانشهر تبریز از منظر ادارک بصری (نمونه موردی: خانه های دوره قاجار تبریز)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: خانه های دوره ی قاجار تبریز از زیباترین خانه های تاریخی تبریز محسوب می شوند. زیبایی شناسی این خانه ها نه تنها صوری و ظاهری است بلکه توده ای از زیبایی شناسی معنایی و عملکردی پشت ظاهر این خانه ها نهفته شده است. هدف: تحقیق حاضر با هدف تبیین و بررسی مولفه های تاثیرگذار در زیباشناسی کارکردی خانه های تاریخی تبریز در دوره قاجار است روش شناسی تحقیق: این تحقیق با روش توصیفی- تحلیلی، روش کیفی و با استفاده از مصاحبه مورد استفاده قرار گرفت. در این پژوهش دو نوع جامعه آماری وجود دارد. یکی خانه های دوره قاجار تبریز که بصورت طبقه ای از بین 14 خانه مشهور قاجاری تبریز 4 مورد انتخاب شده اند. و دوم اساتید و خبرگان در زمینه معماری و میراث تاریخی شهر تبریز که 135 نفر می باشد که 16 نفر بصورت گلوله برفی و تصادفی انتخاب شدند. برای تحلیل خانه ها در رابطه با زیبایی شناسی از روش تفسیری-تاریخی و برای مصاحبه هم بصورت نیمه ساختاری با افراد متخصص از اساتید و خبرگان تبریز در زمینه های مرتبط با معماری این خانه ها انجام شد، مصاحبه ها با استفاده از ضبط صوت انجام گرفته است. صوت پاسخ دهندگان با استفاده از نرم افزار تحلیل داده های کیفی "مکس کیودیای" به کمک رایانه، کدبندی شده است و پس از بررسی سیر تحول خانه های تاریخی کلانشهر تبریز از منظر ادراک بصری، به بررسی تاثیر عوامل کارکردگرایی، زیبایی شناختی و معناشناختی بر ادراک بصری این خانه ها پرداخته شد. به این منظور از مدلسازی معادلات ساختاری به وسیله نرم افزار اسمارت پی ال اس استفاده گردید. داده های این بخش توسط پرسشنامه ای محقق ساخته مشتمل بر 25 سوال (مولفه کارکرد گرایی 5 سوال، مولفه زیبایی شناختی 5 سوال، مولفه معناشناختی 5 سوال و ادراک بصری 10 سوال) میان 100 نفر (مطابق فرمول کوکران) از اساتید و خبرگان مرتبط با موضوع تحقیق تهیه شد. قلمرو جغرافیایی پژوهش: محدوده مورد مطالعه شهر تبریز است. یافته ها: یافته های حاصل از تحقیق نشان داد که زیبایی شناسی خانه های قاجاری بصورت کارکردی، بصورت کالبدی، فرمی، ساختاری و کارکردی- اجتماعی و رابطه با طبیعت متجلی می گردد. مهم ترین نمودهای این دوره در قالب سه سبک و دوره صرفاً عملکرد (تهی از پرداخت به ز یبایی شناسی)، زیبایی شناسی تقلیدی و زیبایی شناسی همراه با زیبایی شناسی عملکردی پدیدار می شود.. نتایج: نتایج نشان می دهد که عوامل زیبایی شناسی در بستر کالبد و کارکرد همخوانی با عرف و فرهنگ بومی، مصالح بومی و توجه به نیازهای تمام اعضای خانواده و انعطاف پذیری جلوه گر شده است و سیر تحول خانه های تاریخی تبریز در مسیر زیبایی شناسی (کارکردی، عملکردی) است.
واکاوی مفهوم اصالت در معماری مبتنی بر مراتب ادراک از نظر ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال ۲۱ دی ۱۴۰۳ شماره ۱۳۹
5 - 18
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: شناخت اصالت در معماری از موضوعات مهم و چالش برانگیز است، امروزه این موضوع بیشتر در حوزه مرمت و میراث فرهنگی بررسی و اظهارنظر در مورد اصالت یک بنای میراثی به کرات در گفتمان معماری مطرح شده است، اما به دلیل نظرات مختلف، گستردگی حیطه موضوع و عدم وجود معیار هایی دقیق برای پاسخگویی به مسائل مطرح شده در مورد اصالت آثار معماری، این موضوع در عین اهمیت مورد غفلت صاحب نظران واقع شده است، به طوری که در اکثر پژوهش های مرتبط با این موضوع تأثیرپذیری آنها از یکدیگر و تکرار کلیات به چشم می خورد. هدف پژوهش: از منظر این پژوهش یکی از مهم ترین حوزه هایی که می تواند در فهم چیستی اصالت و درک آن به پژوهشگران کمک کند، فلسفه است. مفهوم ادراک در معماری یکی از مهم ترین مسائل این حوزه است و شناخت دقیق آن نقش تأثیرگذاری در بازخوانی فرایند اصالت آثار معماری دارد. این پژوهش در تلاش برای پاسخ به این سؤال است که مفهوم اصالت در معماری براساس مراتب ادراک در نظریه ملاصدرا واجد چه وجوهی است؟روش پژوهش: در این پژوهش با مبنا قراردادن دیدگاه حکمت متعالیه ملاصدرا به عنوان شالوده نظری با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی به تعریف مراتب ادراک انسان و شناسایی فرایند تحقق پذیری مراتب اصالت پرداخته و از روش استدلال منطقی تناظر میان مفاهیم اصالت و ادراک در معماری بیان می شود. نتیجه گیری: بنابراین متناظر با سه مرتبه ادراکات حسی، خیالی و عقلی از نظر ملاصدرا، سه مرتبه اصالت در مرتبه صورت، مفهوم و معنا تعریف می شود.
بررسی میزان آسیب پذیری و تاب آوری شهر اصفهان در برابر پدیده فرونشست زمین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
منظر دوره ۱۶ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۶۹
24 - 37
حوزههای تخصصی:
پدیده فرونشست سطح زمین ناشی از عوامل طبیعی و فعالیت های انسانی در نقاط مختلف دنیا و در طی سال های اخیر در کشور به خصوص در اصفهان به علت برداشت بی رویه از آب های زیرزمینی، خشکسالی و عوامل دیگر پدیدار و سبب آسیب های جدی به زمین های کشاورزی، ساختمان های مسکونی، جاده ها و دیگر سازندها و بروز خسارت های زیست محیطی، اقتصادی و اجتماعی شده است. تحلیل آسیب پذیری و تاب آوری شهری ناشی از این فرونشست زمین در اصفهان به عنوان ابزاری در راستای پیشگیری از زایش فاجعه مورد توجه قرار گرفته است. این پژوهش بر آن است تا به پرسش اینکه شهر اصفهان در برابر پدیده فرونشست زمین چه مقدار آسیب پذیر است؟ پاسخ دهد. هدف این پژوهش بررسی نقش تاب آوری شهری بر میزان آسیب پذیری شهر اصفهان در برابر پدیده فرونشست زمین باشد. در این مطالعه ابتدا با استفاده از تکنیک تداخل سنجی راداری نرخ و دامنه فرونشست به عنوان فاکتور عامل در تولید خطر به تحلیلگر سیستم در محیط GIS وارد شد سپس با کمک تحلیل های کیفی به بررسی شاخص های تاب آوری شهری بر روی شهر اصفهان پرداخته شد. نتایج بیانگر این است که نواحی از شمال شهر و قسمت هایی به صورت نواری به علت نزدیکی به عوامل خطرزا مانند گسل، مسیل، قنات های قدیمی، منابع ذخیره سوخت، لوله انتقال نفت به این مخازن و تغییر مداوم مسیر رود روی آنها هم موجب افزایش آسیب پذیری است. همچنین نشان می دهد که اکثر ساخت وسازهای موجود در منطقه غیراصولی و غیرمتناسب با شرایط مخاطره آمیز است.
بررسی تغییراتِ رفتار حرارتی فضا با درنظرگرفتن نقش «آب» در سطحِ زیرزمین و حیاط؛ مطالعه موردی: الگوی خانه های یزد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مسکن و محیط روستا دوره ۴۳ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱۸۶
41 - 56
حوزههای تخصصی:
هدف: از جمله راهکارهای اقلیمی پایدار به منظور ایجاد آسایش حرارتی و مبارزه با شرایط سخت آب وهوایی این منطقه، استفاده از حیاط مرکزی و زیرزمین است. اما به دلیل کمبود رطوبت در هوا، صرفاً ساخت این دو فضا به ایجاد آسایش حرارتی کمک نمی کرد. لذا فضای حوض در حیاط و در مواردی به سرداب یا همان زیرزمین نیز اضافه می شد تا به کاهش دما و رطوبت نسبی کمک کند. حضور آب در فضا به چه میزان «بر تغییرات دما و رطوبت نسبیِ فضای سرداب و حیاط» در خانه های مناطق کویری تأثیرگذار بوده است؟ سنجش میزان تأثیر آب در تأمین آسایش حرارتی فضای سرداب و حیاط با درنظرگرفتن متغیر حوض در قلب این دو فضا در قالب یک پژوهش کمّی و شبیه سازی عددی است. روش پژوهش: از نوع توصیفی و تحلیلی و مطالعات کتابخانه ای و اینترنتی است. همچنین از روش شبیه سازی به منظور بسط متغیر مد نظر تحقیق (عامل حوض در دو فضای سرداب و حیاط) استفاده شده است. یافته ها: یافته های تحقیق نشان داد که استفاده از منبع رطوبت (حوض)؛ به طور متوسط منجر به کاهش دما تا 5/3 درجه سانتیگراد در حیاط و تا 5/۲ درجه سانتیگراد در سرداب نسبت به حالت بدون حوض در گرم ترین روز سال شده است. نتیجه گیری: همچنین نتایج نشان داد وجود حوض در حیاط، تغییرات محسوسی در دما و رطوبت زیرزمین حتی با وجود گردش هوا ایجاد نمی کند. اما وجود آن برای کاهش دمای حیاط ضروری است، بنابراین نمی توان آن را از پیکره بندی خانه های کویری حذف کرد. اما نقش حوض آب و رطوبت ناشی از آن در ایجاد آسایش حرارتی در سرداب به خصوص در ساعات بسیار گرم روز (تفاوت دمای حدود 9 درجه نسبت به بیرون در سناریوی حوضخانه، در مقایسه با سناریوی بدون حوض که تفاوت دما در حدود 5 درجه است) انکارناپذیر است.
مطالعه تغییرات مفهوم مسکن متناسب با سبک نوین زندگی شهری با رویکرد اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مفهوم «مسکن» بعنوان یکی از مهم ترین بناهای استقراریافته در شهر از اهمیت دوچندانی برخوردار است؛ بالواقع مسکن علاوه بر پوشش سطح گسترده تری در بین سایر کاربری های شهری، دربرگیرنده ی بیشترین ساعات سپری شده ی عمر افراد است. این همه در حالی است که از دیرباز، «خانه» برای ایرانیان با ارزش های سنتی و فرهنگی اصیلی مأنوس بوده و برای هر فرد از جایگاه مقدسی، برخوردار بوده است. درعین حال، توسعه مسکن نوین کشور، تحت تأثیر سبک معماری غربی، ترجیحات و سلیقه و به تبع آن، نیازهای معاصر افراد، دارای تغییر مفهومی محسوسی بوده است. پژوهش حاضر که با روش توصیفی- تحلیلی و با پارادایم کیفی و رویکرد واقع گرایی اسلامی انجام شده است، دارای فرآیندی استقرایی است که عوامل چندگانه ی موثر بر تاثیر و تناسب توسعه مسکن و سبک نوین زندگی شهری را تبیین خواهد نمود. بدین ترتیب، از طریق مصاحبه ی نیمه ساختاریافته در سطح متخصصین، سعی دارد تا تغییرات مفهوم مسکن متناسب با سبک نوین زندگی شهری و با ملاحظه ی رویکرد اسلامی را مطالعه نماید. یافته ها که حول سه سوال کلیدی اصلی تنظیم شده است، نشان می دهند که مفهوم مسکن امروزی بیش از آنکه تحت تاثیر تناسب خود با محتوای سبک نوین زندگی شهری، سمت و سو یابد، تحت هدایت عوامل اقتصادی، دیدگاه سودگرا و منفعت های فردی و مصلحت اندیشی مالی افراد، است. نتیجه چنین روندی، ساخت خانه هایی با فاصله محسوس محتوایی، نسبت به مفهوم سنتی خانه خواهد بود که بسیاری از مفاهیم توسعه مسکن اسلامی را نیز در بر نمی گیرد. هرچند بنظر می رسد که پایبندی به برخی ارزش ها و باورهای اصیل جامعه نظیر محرمیت، پرهیز از اشرافیت و رعایت حال همسایه، در هر صورت، در ترجیحات افراد و در انتخاب خانه، نقش دارد و افراد سعی دارند با توازن میان توان مالی خود و چنین ویژگی هایی در خانه ی انتخابی، ترجیحات خود را بهینه سازند. در نهایت، مفهوم «خانه» امروزی، برساخته ای اجتماعی است که نشان از هویت فرد امروزی، توان مالی وی و ارزش های فرهنگی حاکم بر جامعه دارد. این مفهوم، به فراخور توانمندی اقتصادی وی در کنار ضوابط مدون توسعه مسکن شهری، می تواند دربرگیرنده ی ارزش های اصیل تر و مناسب تری از مفهوم «خانه» در محتوای یک شهر ایرانی- اسلامی، باشد.
بررسی کیفیت سالمندپذیری در گونه های مختلف زیستی (مورد پژوهش: گونه های ویلایی، آپارتمانی و خانه سالمندان منطقه 3 شاهرود)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مرمت و معماری ایران سال ۱۴ بهار ۱۴۰۳ شماره ۳۷
۱۰۲-۸۳
حوزههای تخصصی:
با نظر به جایگاه سالمندی در فرهنگ دینی و با توجه به تاثیر معماری فضای زندگی سالمندان بر سلامت روحی و جسمی، در پژوهش حاضر تاثیر ویژگیهای کالبدی- فضایی در کیفیت سالمندپذیری فضا(فضای مطلوب سالمندان) مورد بررسی قرار گرفته است. عوامل کالبدی و مولفه های سالمندپذیری در قالب دو پرسشنامه طراحی گردیده است. نمره روایی پرسشنامه سالمندپذیری 841/0 و پرسشنامه عوامل کالبدی 501/0است. جامعه آماری سالمندان بالای 65 سال منطقه 3 شهر شاهرود و ساکنین خانه سالمندان ثامن الأئمه شاهرود هستند. تحلیل 120پرسشنامه با نرم افزار spss صورت گرفته است. آزمون کولموگروف-اسمیرنوف برای سنجش نرمال بودن متغیرها و آزمون های همبستگی پیرسون، Tمستقل،Tوابسته، Fلوین، تحلیل واریانس یک راهه، تعقیبی توکی و رگرسیون اجراگردیده است. ارتباط معنادار بین عوامل کالبدی- فضایی و میزان سالمندپذیری تایید شد اما واریانس تبیین شده در دامنه مطلوب قرار ندارد که به دلیل محدودیت های ذهنی و وضعیت جسمی ساکنین این مرکز قابل پیش بینی بود. نتیجه رگرسیون چنین نشان می دهد که مولفه امید به زندگی و سپس عدم تنهایی،کرامت، حس خانه و خودکارآمدی، بیشترین تاثیر را از کیفیت فضایی می گیرند، بنابراین با تامین ویژگی های کالبدی مورد سنجش می توان حس امید به زندگی را در بین سالمندان افزایش ارتقا داد. همچنین بر اساس نتیجه رگرسیون، منظر مناسب، دسترسی و عوامل عملکردی بیشترین ارتباط و تاثیر را برایجاد فضای مناسب برای اقامت سالمندان دارند. ارتباط معناداری نیز بین میزان مولفه های سالمندپذیری و محل اقامت سالمندان در سه دسته؛ خانه شخصی ویلایی، آپارتمانی و خانه سالمندان وجود دارد و خانه شخصی ویلایی نسبت به آپارتمان و خانه سالمندان، فضای مناسب تری برای سکونت سالمندان ارزیابی شده است.
جایگاه مفهوم مسکن قابل استطاعت در برنامه های مسکن ایران
حوزههای تخصصی:
مقدمه: مسکن قابل استطاعت یکی از مسائل حیاتی اقتصادی و اجتماعی، این مفهوم به توانایی افراد و خانواده ها برای تأمین مسکن مناسب با در نظر گرفتن درآمد و هزینه های مسکن اشاره دارد و به طور سنتی بر اساس معیارهای اقتصادی تعریف و ارزیابی می شود.
هدف پژوهش: هدف بررسی جایگاه مسکن قابل استطاعت در برنامه های توسعه پس از انقلاب و تحلیل شاخص های مورداستفاده در سیاست های آن است.
روش شناسی: روش پژوهش تحلیل محتوای کیفی است. با استفاده از مطالعات اسنادی و بررسی اسناد قانونی و برنامه های موجود، سیاست های رفاهی مسکن در دوران پس از انقلاب اسلامی در ایران بررسی و با استناد به شاخص های جهانی مسکن قابل استطاعت توصیف و تحلیل شده است.
یافته ها و بحث: سیاست های مسکن پس از انقلاب، رویکردهای مختلفی برای تأمین مسکن قابل استطاعت اتخاذ کرده، با این حال، بسیاری از این تلاش ها بر کوچک سازی متمرکز بوده اند. این امر منجر به ایجاد مسکن های کوچک و ناپایدار و حاشینه نشینی شده است که با نیازهای خانواده ها متناسب نیستند. همچنین عدم وضع مالیات های مؤثر برای کنترل سوداگری زمین و مسکن و محدودیت های توسعه شهری، از جمله عواملی است که عرضه زمین را محدود و باعث افزایش قیمت زمین و مسکن شده است.
نتیجه گیری: در برنامه های توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی ایران، مسکن به عنوان مولفه ای مهم شناخته می شود که به کاهش نابرابری ها، تقویت عدالت اجتماعی، بهبود کیفیت زندگی و تأمین مسکن برای اقشار کم درآمد و محروم جامعه می پردازد. این برنامه ها شامل بهسازی زیرساخت های مسکن، حمایت از تولیدکنندگان واحدهای مسکونی کوچک و تضمین مسکن برای گروه های آسیب پذیر است. با این حال، به نظر می رسد که در برخی از این برنامه ها به مسکن توجه کافی نشده است، که می تواند نشان دهنده عدم هماهنگی در برنامه ریزی باشد. شفافیت، نظارت دقیق، بهسازی و تمرکز بر مسکن می تواند به عدالت اجتماعی و کاهش نابرابری کمک کرده و باید در همه برنامه های توسعه در اولویت قرار گیرد.
Urban Spaces Smartification: A Pathway to Improved Walkability(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Architecture and Urban Development, Volume ۱۴, Issue ۴ - Serial Number ۵۴, Autumn ۲۰۲۴
87 - 93
حوزههای تخصصی:
The use of urban streets as an element of urban life is jeopardized today, particularly In rising metropolises such as Tehran, due to the rapid rise in automobile ownership, population expansion, ineffective transit systems, poor quality urban architecture, and other challenges. On the other hand, there are various potential to efficiently drive urban growth toward sustainability in an era of digitalization, artificial intelligence and the Internet of Things. It implemented that the use of new urban technologies is looking for methods and incentives to encourage today's citizens to walk more. This research attempts to address the question “does smartification of urban spaces significant impact on walkability”? This paper examines the effect of smartification defined as the incorporation of digital technologies and IOT solutions on walkability in urban spaces. By analyzing design of pedestrian path with various smart initiatives, such as gamification, pedestrian-friendly infrastructure, and digital solutions, this study seeks to understand how these innovations contribute to creating more walkable environments. This study used a quantitative approach to test its assumptions, and SPSS software and a questionnaire were used to examine the data that was gathered. Additionally, Friedman's test and the single population mean test (t-test) were employed to evaluate the research assumptions. The study's findings indicate that smart buildings can enhance pedestrian circulation in the studied location (Farahzadi Blvd., Shahrak Gharb). The findings suggest that smartification can significantly enhance walkability by improving safety, Social interaction, and pleasurability in user experience. Additionally, from the perspective of users, smartification has the most influence on the comfort factor that promotes walking.
مطالعه فنّی آرایه های گچی محوطه تاریخی شادیاخ نیشابور (ساختارشناسی سه قطعه آرایه گچی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اثر دوره ۴۵ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۱۰۴)
143 - 161
حوزههای تخصصی:
در میان آرایه های معماری خراسان، آنچه کمتر شناخته شده، آرایه های گچی یافت شده از شهر قدیم نیشابور است. این آرایه ها متعلق به سده های اولیه اسلام هستند و در ظرافت و تنوع نقش با آرایه های گچی ساسانیان و عباسیان در سامرا برابری می کنند. شادیاخ یکی از محوطه های شهر قدیم نیشابور است که آرایه های گچی بی نظیری از دوران سلجوقی را در خود جای داده است. مطالعات اندکی در رابطه با این محوطه و آرایه های گچی آن انجام شده است. هدف این پژوهش، شناخت فنّی و ساختاری ملاط سه قطعه از آرایه های گچی محوطه شادیاخ است که می تواند گام مهمی در راستای شناخت، معرفی و حفظ این آثار ارزشمند بوده و همچنین در بخش آرایه های معماری اطلس میراث فرهنگی ایران تأثیرگذار باشد. در این راستا از روش تصویربرداری با استفاده از میکروسکوپ پورتابل Dinolite، آنالیز XRD و همچنین SEM-EDS جهت انجام مطالعات فنّی استفاده شده است. نتیجه پژوهش نشان می دهد که فاز های اصلی نمونه ملاط های مورد مطالعه مربوط به ژیپس، کلسیت و کوارتز است. البته در یکی از نمونه ها، انیدریت هم به عنوان فاز اصلی شناخته شده است که این تبدیل فاز در شرایط آب وهوایی نیشابور دور از ذهن نیست. همچنین برای برش راحت تر نقوش آرایه گچی برجسته، هنرمند گچبر برای ساخت ملاط، ملاط کم مایه را انتخاب کرده و کمی بیشتر از حالت معمول، آن را ورز داده است (ملاط گچ نیم کشته). برای ماندگاری بیشتر آن، در زمان اجرای لایه بستر گچی، عملیات ماله کشی از حالت عادی بیشتر بوده و همچنین فشار ماله بر سطح بستر از حالت معمول بیشتر بوده است. درخصوص تغییرات و فرسایش ملاط، برخی از بلور های ژیپس به مرور زمان به انیدریت تبدیل شده و در برخی نمونه ها، ریزبلور ژیپس بر روی بلور های اصلی تشکیل شده است.
شکل گیری مدارس نوین در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اثر دوره ۴۵ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۱۰۶)
89 - 126
حوزههای تخصصی:
فضاهای آموزشی همواره تحت تأثیر تحولات فرهنگی، اجتماعی و تکنولوژیکی دستخوش تغییرات شده اند. این تغییرات، به ویژه در معماری مدارس، متناسب با شرایط فرهنگی، نیازهای آموزشی و تأثیرات خارجی شکل گرفته است. پژوهش حاضر با رویکرد تحلیلی- تاریخی است که ترکیبی از تحلیل اسناد و مدارک تاریخی به بررسی سیر تحول معماری مدارس نوین در ایران طی دوره های قاجار و پهلوی اول و دوم (۱۲۵۰ تا ۱۳۲۰ شمسی) می پردازد. روش پژوهش بر پایه مطالعات اسنادی - کتابخانه ای، بررسی تطبیقی و بازدیدهای میدانی استوار بوده و تحلیل داده ها به صورت کیفی انجام شده است. یافته ها نشان می دهد که معماری مدارس از اواخر قاجار، تحت تأثیر ورود نهادهای خارجی، میسیونرها و اندیشه های مدرن غربی دگرگون شده است. این تأثیرات در سازمان دهی فضاها، نحوه طراحی ساختمان ها، تغییر در شیوه استقرار کلاس ها و استفاده از مصالح مدرن مشهود است. مدارس از ساختار سنتی درون گرا فاصله گرفته و به سمت برون گرایی و الگوهای فضایی اروپایی سوق یافته اند. از مهم ترین تغییرات کالبدی می توان به تحولات در دستگاه ورودی، حیاط مدارس، افزایش تعداد کلاس ها، تغییر در ابعاد و تناسبات فضاهای آموزشی و ارتقای کیفیت نورگیری اشاره کرد همچنین، تلفیق سبک های معماری سنتی و اروپایی منجر به شکل گیری بناهایی با سبک التقاطی شد که در آن ها، علاوه بر حفظ برخی عناصر بومی، از شیوه های مدرن ساخت، فناوری های جدید و روش های بهینه سازی فضا بهره گرفته شده است. نتایج این پژوهش نشان می دهد که معماری مدارس نوین در ایران بازتابی از تغییرات آموزشی، فرهنگی و اجتماعی بوده و تحت تأثیر سیاست های کلان کشور در دوران قاجار و پهلوی بوده است. این پژوهش می تواند زمینه ای برای مطالعات تکمیلی در حوزه معماری فضاهای آموزشی نوین، بررسی تأثیرات سبک های وارداتی و تطبیق آن با نیازهای آموزشی معاصر فراهم نماید
بررسی قوانین، روش ها و ابزار مستندسازی در اسناد بین المللی مرتبط با حفاظت و مدیریت میراث فرهنگی
حوزههای تخصصی:
اگرچه مستندسازی در حوزه میراث فرهنگی، نقشی محوری در حفاظت، مدیریت و انتقال دانش مرتبط با آثار ملموس و ناملموس بر عهده دارد، با این وجود چنین فرایندی به عنوان ابزاری کلیدی برای شناسایی، ارزیابی و ثبت ویژگی ها و ارزش های مختلف فرهنگی و تاریخی، کمتر در اسناد مختلف بین المللی (همچون منشورها، کنوانسیون ها، آیین نامه ها و توصیه نامه ها) مورد واکاوی قرار گرفته است. عدم ثبت و مستندسازی نظام مند میراث فرهنگی و از بین رفتن داده ها نه تنها منجر به خسارت های جبران ناپذیر به دانش میراث فرهنگی می شود، بلکه فرایندهای حفاظت، بازسازی و آموزش را نیز با دشواری مواجه می سازد؛ بنابراین این مقاله تلاش می کند جایگاه مستندسازی میراث فرهنگی را در اسناد یادشده تبیین نموده و ابزار و روش های آن را بررسی نماید. اگرچه بهره برداری از این چارچوب ها در سطح ملی و محلی اغلب با چالش هایی از جمله نبود استانداردهای اجرایی بومی سازی شده، کمبود تخصص در بهره گیری از فناوری های پیشرفته و ناکافی بودن منابع مالی و آموزشی مواجه است. در روش شناسی، این مقاله بر تحلیل نظام مند اسناد بین المللی مرتبط با میراث فرهنگی استوار است. لذا ضمن بهره گیری از رویکرد تحلیل محتوای کیفی، جایگاه و تأکید مستندسازی در این اسناد و روش ها و ابزار آن بررسی گردید. برای افزایش دقت، تطبیق میان مفاهیم کلیدی و چارچوب های نظری مرتبط با حفاظت از میراث فرهنگی انجام شد. نتایج تحقیق نشان می دهد به طور کلی، اسناد بین المللی بر اهمیت و ضرورت مستندسازی به عنوان یک رکن اساسی برای حفظ و مدیریت صحیح میراث فرهنگی تأکید دارند. این کار شفافیت در اقدامات مرمتی را افزایش داده و همکاری های بین المللی را تسهیل می کند، به ویژه در مواقعی که آثار فرهنگی به خاطر عوامل طبیعی و انسانی تهدید می شوند. برخی از این اسناد مستندسازی را به عنوان بخشی از آموزش و پژوهش در حوزه میراث فرهنگی مورد تأکید قرار داده و آن را راهی برای انتقال دانش و تجارب به نسل های آینده می دانند. این فرآیند با ارائه اطلاعات کامل و دقیق، نقش مهمی در حفاظت از اصالت، ارزش ها و ماندگاری آثار فرهنگی در سطح جهانی ایفا می کند و به تصمیم گیری ها و سیاست گذاری های مرتبط با میراث فرهنگی یاری می رساند.