فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶۸۱ تا ۷۰۰ مورد از کل ۲۹٬۴۳۱ مورد.
منبع:
اثر دوره ۴۵ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۱۰۴)
163 - 182
حوزههای تخصصی:
میراث معماری بومی ایران شامل نمونه های خوبی از معماری پایدار است که در آن حداقل مصرف انرژی و استفاده از سیستم های غیرفعال برای ایجاد آسودگی زیست، رویکرد بنیادین این معماری برای ایجاد محیطی مناسب برای زندگی انسان است. اهمیت شناخت ویژگی های تطابق اقلیمی آن و استفاده از آموزه های مستخرج از آن برای معماری امروز کمتر مورد توجه قرار گرفته است. مقایسه سطح آسایش حرارتی در دو گونه از این معماری هدف این پژوهش است که با روش پژوهش مقایسه آماری انجام شده است. مجموعه میراث جهانی میمند، نمونه کاملی از این نوع معماری در اقلیم نیمه گرم و خشک ایران است که میزان آسایش حرارتی داخلی ۴ واحد از بناهای آن با ۴ واحد از بناهای گونه معماری سنگی در ریسه شهربابک، در این پژوهش مورد مقایسه قرار گرفته است. با استفاده از پایش بیوکلیماتیک داخلی بناهای منتخب در ۷ روز از فصل زمستان، شاخص آسایش حرارتی داخلی PMV برای این بناها در هر دو مکان محاسبه شد. نتایج نشان داد که این شاخص در میمند 2.12- و در ریسه 3.28- است. همچنین مقایسه دمای داخلی بناهای این دو مجموعه با دمای بیرونی آن ها نشان داد که در فصل سرد دمای محیط داخلی بنا ها در میمند و ریسه به ترتیب 13.27 و 7.83 درجه با دمای بیرونی متفاوت است و خانه های میمند با اختلاف 5.44 درجه سانتی گراد عملکرد بهتری دارند. می توان نتیجه گرفت که بناهای میمند با استفاده از ضخامت زیاد لایه بستر استقرار خود، ضریب تبادل حرارتی پایین جداره ها و استفاده از دمای توده زمین، شرایطی را در این مجموعه معماری فراهم کرده که بدون مصرف یا با حداقل مصرف انرژی آسایش حرارتی لازم برای سکونت انسان فراهم کند درحالی که در معماری سنگی سطح آسایش ٪54.7 نسبت به آن پایین تر است و عملکرد ضعیف تری به لحاظ آسایش حرارتی در شرایط مشابه نسبت به گونه دستکند دارد.
تجلی بصری جایگاه معمار به مثابه هنرمند در کتیبه نگاری دوره صفوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اثر دوره ۴۵ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۱۰۴)
101 - 120
حوزههای تخصصی:
تاریخ معماری امری چندبعدی است و برای شناخت صحیح آن لازم است جنبه های گوناگونش بررسی و تحلیل شود. یکی از زمینه های مطرح در این حوزه شخص معمار و جایگاه او در دوره های مختلف است. دوره صفویه به سبب تحولاتش مقطع مهمی در تاریخ معماری ایران است که در آن نسبت به دوره های پیش تر معمارانِ شناحته شده بیشتری مطرح شدند و نیز نوعی از تاریخ هنر با محور نام هنرمندان در این دوره پدید آمد. توجه بیشتری که در این عصر به هنرمندان در نوشته های تاریخ هنر به وجود آمد این سؤال را پیش می آورد که این افزایش توجه در آثار معماران چه بازتابی داشته است؟ آنچه در این آثار بیش از هرچیز می تواند نمایانگر این امر باشد، کتیبه های حاوی نام معماران است که همانند صحنه ای جایگاه معمار به مثابه یک هنرمند را نمایش می دهند. به این ترتیب هدف پژوهش حاضر بررسی جایگاه معماران در دوره صفوی ازجهت جلوه بصری آن در کتیبه های معماری با تمرکز بر کتیبه های حاوی نام معماران است. این پژوهش از نوع کیفی و با شیوه تحلیل محتوا انجام شده است. داده های آن نیز با شیوه اسنادی گردآوری شده اند. بررسی حضور نام معماران در کتیبه های دوره صفوی و در قیاس با پیش از آن روشن می سازد که تغییر در محل قرارگیری و محتوای آن ها شامل نحوه نام بردن از معمار و نوع صفاتِ استفاده شده برای او و همراهی اسامی شاهان و حامیان حکومتی تغییرات عمده در نمونه های بررسی شده است که افزایش جایگاه معمار را همگام با آغاز تاریخ نویسی هنر و پرداختن بیشتر به هنرمندان در نوشته ها نشان می دهد.
کاربرد روش های یادگیری ماشینی در حوزه طراحی محیط مصنوع(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گفتمان طراحی شهری دوره ۵ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲
116 - 128
حوزههای تخصصی:
اهداف: امروزه استفاده از هوش مصنوعی رشد چشمگیری داشته، و به عنوان یک حوزه نوین در حال پیشرفت است. هدف اصلی این پژوهش، شناخت ظرفیت های هوش مصنوعی در پیشبرد فرآیند طراحی و اجرا در محیط مصنوع است. هدف کاربردی پژوهش، توسعه و کاربردی سازی مهمترین دستاوردهای یادگیری ماشینی و در حوزه طراحی است.
روش ها: روش تحقیق اصلی پژوهش «فراتحلیل» در پارادایم «آزادپژوهی» با رویکرد انتقادی و طراحی مبنا است که با استفاده از تکنیک های پهنانگر، حوزه کلی دانشی این حوزه را بررسی می کند. سپس به منظور تثبیت اشراف به ادبیات موضوع، از طریق جستوجو در سه پایگاه های معتبر دانشی این حوزه، نسبت به جمع آوری مقالات مرتبط به یادگیری ماشین در حوزه های روش های یادگیری بدون نظارت، یادگیری نیمه نظارتی و یادگیری تقویتی اقدام شده؛ مهمترین ظرفیت ها و کاستی ها، و نقاط قوت و ضعف مورد نقد و بررسی قرار می گیرد.
یافته ها: یافته های کمی حاصل از داده های ترکیب شده بیانگر آن است که یادگیری ماشینی تحت نظارت و یادگیری عمیق هدایت شده، می تواند بهترین گزینه برای توصیه در آینده طراحی باشد. در حالی که فرآیند یادگیری در یادگیری عمیق تدریجی و کندتر است، یادگیری ماشینی تحت نظارت در مرحله آزمون و تست سریع تر عمل می کند.
نتیجه گیری: نتایج پژوهش تاکید دارد که یادگیری ماشینی تحت نظارت، بهترین گزینه برای پیش بینی پاسخ ها در فرآیند طراحی است اما در صورتی که علاوه بر پیش بینی، موضوع خلاقیت در طراحی مورد نظر باشد، یادگیری عمیق کارآمدتر است.
ریشه ها و گونه ها در پیکره های انسانی قرون 5 تا 7 ه.ق ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نگره بهار ۱۴۰۳ شماره ۶۹
127 - 143
حوزههای تخصصی:
از میان آثار سفالین عصر سلجوقی می توان به پیکره های انسانی با کارکردها و حالت های مختلف اشاره نمود. علاوه بر نمونه های سفالین، پیکره های گچی بسیاری نیز در ابعاد متنوع و بعضاً بزرگ به عنوان نقش برجسته های بیش برجسته از مناطق مختلف ازجمله ری به دست آمده که از نظر میزان برجستگی می توان آن ها را مجسمه هایی خطاب کرد که از یک سو به دیوار چسبیده اند. این پیکره ها که تنها از برخی از آن ها در کتب نام برده شده و بیشتر آن ها در موزه های سراسر جهان جای گرفته اند، کمتر موردمطالعه واقع شده و متأسفانه غیر ایرانیان بیشتر از پژوهشگران داخلی در مورد این آثار هنر ایران قلم زده اند. مقاله حاضر با هدف شناخت ریشه ها و گونه های این پیکره های انسانی قصد دارد تا ضمن معرفی این پیکره ها، دسته بندی مشخصی نیز برای شناخت آن ارائه کند. سؤال تحقیق بدین قرار است که پیکره های انسانی عصر سلجوقی از نظر کاربرد، موضوع و مواد متشکله به چند گروه قابل تقسیم است و منشأ شکل گیری آن ها کدام است؟ تحقیق حاضر در زمره تحقیقات کیفی قرار می گیرد که با روشی توصیفی-تحلیلی و گردآوری اطلاعات به شیوه میدانی (مشاهده) و استفاده از منابع کتابخانه ای و تارنماهای معتبر به انجام رسیده است. جامعه آماری تحقیق حاضر متشکل از پیکره های انسانی عصر سلجوقی است که متأسفانه عدد دقیق آن مشخص نیست و نمونه های موردمطالعه در این مقاله شامل 25 عدد بوده که به شیوه در دسترس گزینش شده است. نتیجتاً دسته بندی هفت گانه ای شامل مردان سوار بر اسب، مردان نشسته، مردان ایستاده، مادر و نوزادها، نوازندگان، زنان درباری و سردیس زنان و مردان پیشنهاد شد. دسته های مذکور از نظر کاربرد شامل پیکره های مستقل، ظروف پیکره گون و پیکره های وابسته به معماری هستند که به واسطه ی سفال لعاب دار، سنگ و گچ نقاشی شده تجسّم یافته اند. ریشه های شرقی (ترکستان شرقی) و ایرانی (پارتی و ساسانی) در نوع ساخت پیکره های گچی و چهره پردازی ظروف سفالین پیکره گون مشهود است.
سرمقاله: کمیته نما؛ انحراف سلیقه ای یک مطالبه دیرین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
منظر دوره ۱۶ بهار ۱۴۰۳ شماره ۶۶
3 - 3
حوزههای تخصصی:
قریب یک دهه است که ابتدا در تهران و سپس در شهرهای دیگر به تقلید از مرکز، کمیته های نما برای هدایت نمای ساختمان ها تشکیل شده است. این کار پاسخ به مطالبه ای به عمر چند دهه پس از پیروزی انقلاب اسلامی بود که ابتدا «هویت» و سپس «هویت ایرانی-اسلامی» را در شهر و معماری تمنا می کرد. افزایش حساسیت در «بازگشت به خویشتن» و آغاز «رنسانس اسلامی» در سال های نخستین تشکیل جمهوری اسلامی به برقراری جلسات متعدد دانشگاهی و مذهبی برای بررسی رابطه «سنت و مدرنیته» انجامید. در جریان مبارزات پیش از انقلاب، گسترش نارضایتی روشنفکران و انقلابیون از خودباختگی رژیم پهلوی در برابر غرب، فرح پهلوی سیاستگذار فرهنگی رژیم را به ایجاد جریانی مصنوعی و شکل گرا از تلفیق معماری مدرن با عناصر سنتی واداشت. نسلی از معماری یادمانی از قبیل موزه هنرهای معاصر و مدرسه مدیریت نتیجه این سیاست دربار بود. برای تئوریزه کردن این جریان کنفرانس «پیوند سنت و تکنولوژی» با حضور دست چینی از مشاهیر معماری ایران و جهان به ریاست فرح پهلوی در اصفهان برگزار شد. در عین حال، جریان رسمی معماری کشور و آنچه که از سوی بدنه حاکمیت در لوای الگو و قانون ترویج می شد، مدرنیسم مثله شده و بی محتوای متکی بر مصرف کالای لوکس و تقلید از صورت جریان های غربی بود. انقلاب اسلامی مطالبه احیای هویت تاریخی ملت ایران را نمایندگی می کرد. در سال های پیش از انقلاب اما، اقدام مؤثری در این زمینه به عمل نیامد. شرایط اقتصادی ناشی از جنگ و تحریم، نادانی مدیریت های مربوطه در کشور و قدرت گرفتن جریان های غرب گرا در بدنه اجرایی نظام مجالی برای پاسخگویی علمی و عمیق به مطالبه احیای هویت باقی نگذارد. در دهه ۹۰ به سفارش شهرداری مطالعه ای برای تدوین ضوابط نما انجام شد. روش مطالعه به رویه بولتن سازانی که احساسات مسئولان را با گزینش اخبار مدیریت می کردند، شباهت داشت. در شهر تهران که همزمان هزاران ساختمان در حال ساخت بود، چند نمونه خاص که شاید جز همسایگان آن ها کسی از وجودشان باخبر نبود، نماد گرایش به ابتذال جا زده شد؛ با بهره گیری از مطالبه اجابت نشده یک قرن گذشته در بازگشت به خویشتن، احکام خارق العاده و عجیبی صادر شد: استفاده از رنگ های مبتذل ممنوع؛ و برای دینی شدن دفترچه ضوابط، «منع نصب مجسمه در نما» هم به آن افزوده شد. هیجانی که این مطالعه جهت دار و سست بنیاد در مدیریت شهری برپا کرد، به سرعت به نهادسازی برای مداخله در خصوصی ترین بخش های جامعه انجامید. کمیته های نما برای تصویب نقشه نما که به مدارک فنی قبلی افزوده شده بود تشکیل شد. این کمیته فلسفه وجودی خود را صیانت از حقوق عمومی بیان کرد. از آن پس تا امروز کمیته نما در تهران و بسیاری از شهرهای ایران به ابزاری برای طولانی شدن صدور پروانه، گران کردن ساخت و تحمیل سلیقه اعضای کمیته به هزاران متقاضی پروانه بدل شده است. فرایند تغییر ضوابط مبتنی بر افزایش کمی جزئیات فنی و غیر مرتبط با مطالبه هویت ملی-دینی است. در این مدت جزئیات کم اثر و پیچیده ساختن موضوع نما با هدف توجیه ضرورت وجود کمیته به ضوابط اولیه افزوده شده است. نتیجه عمل کمیته در یک دهه فعالیت آن برای دستیابی به هویت ایرانی-اسلامی تقریباً هیچ است. این ادعا از تکرار مطالبه رهبری انقلاب در آخرین گزارش شهردار تهران به شورا (روزن انلاین ۲۳/۱۲/۱۴۰۲) در مورد حرکت به سوی هویت ایرانی-اسلامی در معماری شهری تأیید می شود. این خواسته بنیادین راهبرد چندبعدی و پیچیده ای است که با ساده سازی مسئله تحقق پیدا نمی کند. همان طور که فرح پهلوی نتوانست مطالبه هویت را با اقدامات روبنایی و یادمانی منحرف کند، کمیته های نما نیز جز نارضایتی حاصلی نخواهند داشت. ادراک هویت، به معنای فهم چیستی متداوم یک پدیده، وابسته به بقای هستی آن است. فهم هستی یک شهر که از خلال مواجهه و تجربه فضا به دست می آید، قبل از هر چیز وابسته به بقای مؤلفه های هستی بخش شهر است. اهمیت احساس وجود شهر از آن روست که مقدمه و شرط ادراک چیستی آن و فهم هویت است. در صورت بقای مؤلفه های هستی بخش شهر است که می توان در خصوص ویژگی های چیستی دهنده آن صحبت کرد. بازخوانی سنت رسول اکرم (ص) در ساماندهی به شهر یثرب و نامگذاری آن به عنوان مدینه النبی نیز حاکی از دقت و اصرار ایشان بر اولویت انتظام مؤلفه های آفرینش شهر بود تا صورت عناصر شهری. دانش مربوط به فضا و مکان نیز بر همین رویه و اصالت هستی شهر نسبت به چیستی آن برای دستیابی به هر سنخ از مطلوبیت صحه می گذارد. با این ترتیب به نظر می رسد کمیته های نما با حاکم کردن سلیقه اعضای کمیته به جای سلیقه مالک نه تنها قاعده «الناس مسلطون علی اموالهم» را مراعات نکرده اند، بلکه در دستیابی به هدف بزرگی که پیش رو قرار داده اند راه اشتباه پیموده اند. اینان بجای شناسایی و خوانش سرشت شهر و مؤلفه های اصلی پدیدآورنده آن و حفظ و بسط آن ها، یکسره به سراغ صورت شکل های شهری رفته اند تا مطالبه هویت کنند. ادراک هویت از شهر یعنی توان خوانش گذشته آن از صورت امروز شهر. احساس و فهم قرارگیری در مکانی که به واسطه معیارها و نگرش خاص آفریده شده و در طی زمان عناصر آن به تدریج رنگ زمانه گرفته اند؛ و تحول صورت ها چنان تدریجی و پیوسته است که حس جدایی افتادگی و بریدن از منشاء در ناظر پدید نمی آید. روشن است که مداخله در پدیده ای پیچیده و تا این درجه از اهمیت که در ساخت ادراک شهروندان اثر مستقیم دارد و علاوه بر مطالبه اجتماعی یکصدساله، مورد عنایت پیامبر گرامی اسلام نیز بوده و در سیره ایشان نقش پررنگی داشته، اولاً بسیار ضروری و ثانیاً نیازمند روش و دانش بنیان است. تصویر روی جلد از نمایی در شهر قم اگرچه به دوگانگی دو نمای سنتی و لجام گسیخته اشاره دارد، در عین حال به سرگشتگی این نسل و مدیریت شهری در ایجاد منظری هویتمند از شهر مطلوب خود صحه می گذارد.
ارزیابی و تحلیل مؤلفه های حیاتی رشد هوشمند شهری در شهرهای میانه اندام (مطالعه موردی: شهر خوی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شهر ایمن سال ۷ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۲۷
89 - 108
حوزههای تخصصی:
امروزه شهرها با چالش های زیادی در زمینه توسعه فضایی مواجه هستند. رشد پراکنده و افقی شهرها و عدم رعایت نظام توزیع کاربری اراضی و نیز عدم تناسب بین رشد خدمات و زیرساخت های شهری، مناطق شهری را از نظر معیارهای پایداری و کیفیت زندگی با انواع مسائل همچون حاشیه نشینی، ترافیک، کمبود مسکن و مشکلات زیست محیطی روبرو ساخته است. رشد هوشمند به عنوان پاسخی برای تداوم مشکلات توسعه پراکنده و نتایج منفی آن به وجود آمده است. رشد هوشمند گزینه هایی در حوزه حمل ونقل، مسکن، مشاغل و امکانات رفاهی (شامل خدمات فرهنگی، اجتماعی، تفریحی و آموزشی) ارائه می دهد و از برنامه ریزی های جامع برای هدایت، توسعه، طراحی، مدیریت، احیاء و ساخت جوامع استفاده می کند؛ هدف این پژوهش بررسی و شناخت شاخص های رشد هوشمند شهر خوی می باشد. این پژوهش کاربردی و آمیخته و باتوجه به ماهیت داده ها از نوع غیرتجربی است. برای شناسایی ابعاد گوناگون رشد هوشمند با استفاده پنل متخصصین و کارشناسان، 30 شاخص گوناگون در قالب 3 مؤلفه اجتماعی، اقتصادی، کالبدی، مطالعه و نتایج آن با بهره گیری از مدل تحلیل عاملی ارزیابی شده است. در گام نخست، با استفاده از تحلیل عاملی اقدام به کاهش شاخص ها و استخراج مجموعه عوامل دخیل در میزان رشد هوشمند پرداخته و پس از آن رتبه بندی شده اند. براساس محاسبات انجام شده، داده های موجود برای تحلیل عاملی مناسب تشخیص داده شدند. باتوجه به ملاک کیسر 10 عامل دارای مقدار ویژه بالاتر از یک برای عوامل مؤثر بر رشد هوشمند شهری استخراج و در مجموع ده عامل با بار 949/5 واریانس کل رشد هوشمندی را تبیین می کنند.
تطبیق ساختار بصری نگاره اصحاب کهف مکتب قزوین(سده 10ه.ق) با معیارهای تفسیر زیبایی شناسانه گادامر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تاکنون دیدگاه های متفاوتی از معیارهای اعتبار تفسیر زیبایی شناسی اثر هنری توسط نظریه پردازان علم هرمنوتیک ارائه شده است. از دیدگاه گادامر، معیار اعتبار تفسیر زیبایی شناسی نشان دهنده آگاهی ذهنی از هنر و ویژگی دیالوگی بودن آن است که این دیدگاه نشان می دهد که درک اثر هنری مستلزم درگیری پدیدارشناختی با موضوعات هنری است. در این مقاله نگاره اصحاب کهف ازآنجاکه مرتبط با افق فرهنگی و معنایی مشترکی بین ملل مختلف است، به عنوان نمونه اثر هنری برای تحلیل انتخاب شده است. هدف این نوشتار مطالعه ساختار بصری نگاره اصحاب کهف در تطبیق با معیار اعتبار تفسیر زیبایی شناسی دیدگاه گادامر است.پرسش پژوهش این است که باتوجه به معیار اعتبار تفسیر زیبایی شناسی از دیدگاه گادامر، چگونه می توان بر اساس بُعد تفسیری هرمنوتیک، ساختار بصری نگاره اصحاب کهف را تبیین کرد؟ این نوشتار با استفاده از روش پژوهش تطبیقی با رویکرد تحلیلی، تاریخی به مطالعه ساختار بصری نگاره اصحاب کهف در تطبیق با آرای گادامر به تفسیر هرمنوتیک معنا و تجربه زیبایی شناسی در این نگاره پرداخته است. به این ترتیب، مطالعه ساختار بصری نگاره اصحاب کهف از دیدگاه هرمنوتیک گادامر نشان داد که موضوع این نگاره که دربردارنده معنای کل اثر است، همواره ثابت است و در مرحله فهم، نگارگر با ادغام کلیت داستان این اثر هنری از طریق تفسیر برخی از جزئیات آن، در مسیر دیالکتیکی برای دستیابی به درک ساختار معنا و مفاهیم کلی شرکت می کند. از طرفی دیگر، بر اساس معیار اعتبار تفسیر از دیدگاه گادامر، معنای یک اثر، پیشینه و هویت فرهنگی خود را حفظ می کند؛ لذا باید باتوجه به این معیار به فهم اثر هنری پرداخت. بنابراین، ازآنجاکه هنر نگارگری هنری صرفاً شخصی محسوب نمی شود و بافرهنگ و تمدن ایرانی گره خورده است، لذا در انتخاب معیار اعتبار تفسیر باید به این موضوع توجه کرد.
آرایه های آهک بری حمام های خصوصی شهر سنندج در دوره قاجار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۹ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳
77 - 93
حوزههای تخصصی:
هنرمندان برای انتقال محتوای نقوش آهک بری از روش رمز پردازی و نمادگرایی بهره گرفته اند و نقوش را به صورت نمادین و استرلیزه طراحی کرده تا با ساده ترین طرح، پیام خود را به مخاطب برسانند. پژوهش حاضر درصدد تحلیل ترئینات آهک بری حمام های خصوصی شهر سنندج در دوره قاجار است. روش پژوهش از نوع توصیفی، تاریخی– تطبیقی مبتنی بر بررسی میدانی و مطالعات کتابخانه ای انجام شده است. این نوشتار در پی پاسخگویی پرسش های پژوهش:1.عناصر تزئینی آهک بری شامل چه موتیف هایی بوده و چه ارتباطی بین نقوش و بانیان حمام ها وجود دارد؟2.آرایه های تزیینی حمام ها از کجا اقتباس شده اند؟ برآیند پژوهش نشان می دهد موتیف های اجرا شده شامل مضامین مذهبی، هندسی، گیاهی و حیوانی است. منشأ عناصر تزیینی الهام از طبیعت، اعتقادات باستانی و تأکید بر باستان گرایی بوده است. استفاده از نقوش طاووس، بز، عقاب، شیر و خورشید و غیره، دارای معانی نمادین هستند که نشانِ پایداری و دوام سلطنت، رهبر و سردسته بودن، عدالت خواهی و قدرت که با پست بانی بناها از جمله ملا لطف الله شیخ الاسلام(رهبر مردم در اعتراض به ظلم حاکمان)، میرزا یوسف مشیردیوان(رجال سیاسی دوره ی قاجار کردستان) و میرزا محمدرضای وزیر(پیشکاری سردار کل فرمانده ارتش) در ارتباط می باشد. این افراد به دلیل موقعیت اجتماعی و نفوذ در دستگاه های سیاسی و اداری دوران قاجار، توانایی انتقال اعتراض مردم را به والیان کردستان و شاه داشتند.
ژانر و هویت؛ مطالعه تطبیقی نقش هویت ملی و فرهنگی در تکوین ژانرهای بومی سینما(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ژانرهای بومی مجموعه ای از زیرژانرها یا ژانرهای ترکیبی محبوب در مناطقی خاص هستند که ویژگی هایی را در کنار هم قرار داده اند که در آثار تولید مناطق دیگر کمتر دیده شده اند. در این پژوهش که با هدف شناسایی نقش هویت ملی و فرهنگی در تکوین های ژانرهای بومی انجام گرفته است، طیفی از ژانرهای بومی مانند هنرهای رزمی در هنگ کنگ، وسترن اسپاگتی در ایتالیا، ماسالا در هندوستان، هیمات فیلم در آلمان، انیمه های ژاپنی و فیلمفارسی های ایرانی به روش تطبیقی مورد بررسی قرار گرفته اند تا روند تکوین این ژانرها در رابطه با دغدغه های ملی مورد بازشناخت قرار گیرد. یافته های این پژوهش روشن می کند که این ژانرها نه تنها هویت های ملی را در کلیشه های ژانری خود بازنمایی می کند، بلکه باوجود تنوع ژانریک، یک روند ثابت در تکوین این ژانرها وجود دارد که از هویت ملی و فرهنگی بوم آن ژانر تأثیر پذیرفته است: برجستگی مقطعی هویت ملی با عواملی چون جنگ، استعمار، تسلط فرهنگی و دیگر عناصری که مفاهیم «خود» و «دیگری» را پررنگ می کنند و توجه به میراث فرهنگی و استفاده از آن در جهت بازنمایی هویت ملی در محتوا و ساختار آثار سینمایی، باعث شکل گیری ژانرهایی شده که ویژگی های متمایزی نسبت به ژانرهای مسلط سینمایی در خود دارند. بیان دغدغه های ملی به زبانی که توسط عامه مردم قابل درک است این فیلم ها را به شدت بین مردم محبوب کرده و به مرور زمان آثار سینمایی متعددی با تکرار مضامین و ویژگی های این ژانرها تولید شده و مخاطب داخلی و خارجی خود را کسب می کنند و پیدایش «سینمای ملی» را تسهیل می بخشند.
بررسی دگرگونی های نمایشی در نسخ خطی تعزیه نامه دوره ناصری و تأثیر آن بر تحوّل شبیه زینب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تئاتر دوره ۱۱ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۹۶)
67 - 82
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی این مقاله، یافتن دستاوردهای نمایشی حاصل از پیشرفت های ادبی در تحوّل و دگرگونی شبیه زینب در نسخ خطی دوره ناصری با توجه به شرایط اجتماعی/فرهنگی و سیاسی آن دوره است. گسترش روایت ها و داستان های نمایشی در هرکدام از این شبیه نامه ها، راه را برای تحوّل شبیه زینب به سمت شبیهی پویا باز می کند و درنتیجه مضمون های متنوع تری بروز می یابند. افزایش رخدادها و داستانک ها، باعثِ طرحِ مضامینِ متنوع برای شبیه زینب شده است و روی کردِ متفاوتِ شبیه زینب را برای مخاطب آشکار می سازد. عملکردهای متفاوت شبیه زینب، سیر تحول و دگرگونی این شبیه/ شخصیت را آشکار می کند. همچنین متناسب با ایستایی (ثابت و بدون تغییر) و پویایی، کارکرد و حرکت شبیه زینب به عنوان عامل اصلی شکل دادن داستان و وقایع، در تبیین شبیه/شخصیت زینب مؤثر است. دگرگونی های نمایشی در نسخ خطی تعزیه نامه دوره ناصری در راستای تحوّلات ادبی «افزایش مضامین» رخ داد و سبب بروز جنبه های نمایشی شبیه زینب در نسخ مربوطه شده است. اسناد و شبیه نامه های به جامانده از دوران ناصری، مهم ترین منابع موثق در رفع ابهام ها و کشف نکته های مورد ادعا است. سؤال اصلی این مقاله به چگونگی سیر تنوع و تطور شبیه زینب در نسخ خطی دوره ناصری معطوف می شود. همچنین فرضیه اصلی به سیر تنوع و تطور شبیه زینب با بررسی عملکرد وی در نسخ خطی دوره ناصری بر اساس شرایط اجتماعی/سیاسی و فرهنگی و همین طور نهادینه کردن جایگاه والای شبیه زینب به عنوان زن در اذهان عموم، برخلاف عرف جامعه آن زمان، شبیه زینب را از شبیهی بی هویّت به سوی شبیهی با نگرش منحصربه فرد معرفی می کند. داده های این تحقیق به روش تحلیل محتوای کیفی و با استفاده از منابع کتابخانه ای و نسخ خطی تعزیه نامه به جامانده از دوران ناصری، تجزیه وتحلیل خواهد گردید. محدوده زمانی پژوهش به دوران ناصری «ناصرالدین شاه قاجار» و محدوده مکانی پژوهش مربوط به نسخ خطی تعزیه نامه تکیه دولت «تهران» مربوط است.
بررسی جایگاه آستانگی در معماری خانه های ویلایی شمال بخش مرکزی تهران در دوره پهلوی بر اساس مفهوم سکونت نزد نوربرگ شولتز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال ۲۱ شهریور ۱۴۰۳ شماره ۱۳۵
21 - 40
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: آستانگی، مرحله میانی از فرایند گذار، شامل جدایی، انتقالی/ آستانه ای و پیوستن، نزد صاحب نظران انسان شناسی است. این مفهوم، در امر سکونت نزد نوربرگ شولتز ناظر بر رابطه متقابل «سرگردانی» و «ماندن» در فرایند جدایی تا رسیدن میان مراکز و راه ها، جهت ایجاد رابطه ای صمیمانه با مکان جایگاهی اساسی دارد؛ دراین راستا، مجموعه ویژگی های آستانگی فضاها، حاصل از تبیین جایگاه آستانگی در سکونت برمبنای سلسله مراتب، تحت عنوان ماهیت انفصالی- اتصالی، گشودگی و نفوذپذیری، انعطاف پذیری و گوناگونی و پویایی قابل شناخت هستند.هدف پژوهش: هدف این پژوهش، بررسی جایگاه آستانگی بر اساس ویژگی های فضایی حاصل از تبیین آستانگی در سکونت، در عرصه های سه گانه گذار نمونه هایی از خانه های ویلایی شمال بخش مرکزی تهران در دوره پهلوی است. دراین راستا، این پژوهش با ارائه نتایج خود، شناختی از کیفیات آستانگی فضاهای مذکور با توجه به تغییرات آستانگی در دوره پهلوی در تهران به عنوان پایتخت، به وجود می آورد. نتایج پژوهش، به عنوان پاسخی به چیستی جایگاه آستانگی در فضاهای مذکور، می تواند گامی در حوزه بررسی و طراحی فضاهای قابل سکونت، به عنوان هدف معماری، به ویژه مسکن، قلمداد شود.روش پژوهش: این پژوهش توصیفی- تحلیلی، ازطریق موردپژوهشی متکی بر مطالعات اسنادی، مشاهدات میدانی، مستندنگاری و تحلیل و مقایسه تطبیقی یافته ها انجام شده است.نتیجه گیری: ماحصل تحقیق بیان می کند، بیشترین تغییرات در «سلسله مراتب»، «انفصال- اتصال» و «گشودگی» در «محدوده ورودی بنا»، «ورودی اتاق ها» و «فضاهای خارجی» است. این تغییرات، به ترتیب موجب غلبه گشودگی بر بستگی و انفصال بر اتصال؛ غلبه یکبارگی، ضعیف شدن حریم داخل اتاق - و در مواردی تقلیل خوانایی هال ورودی- و اشراف شده اند. علاوه بر این، «هال ورودی در ترکیب با راه پله» و «فضاهای نیمه باز» در نمونه های مطالعه شده دوره دوم پهلوی، نسبت به دوره اول، به لحاظ «ماهیت انفصالی- اتصالی» قوی تر عمل کرده اند. از سوی دیگر، همواره به شاخص های «انعطاف پذیری»، «گوناگونی» و «پویایی»، علی رغم اشراف، توجه شده و به خصوص در بخش «فضاهای نیمه باز»، در بناهای دوره دوم نسبت به دوره اول، در تقویت جایگاه آستانگی تأثیرگذارتر بوده اند.
تحلیل گفتمان متون منضم به طرح های برگزیده جایزه معمار(پروژه های مسکونی-آپارتمانی 1380-1397) براساس مدل ساختار مسائل طراحی لاوسون(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال ۲۱ آبان ۱۴۰۳ شماره ۱۳۷
13 - 22
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: این نوشتار مؤید آن بوده که متون کلامی (به همراه تصاویر و ترسیم ها) در معرفی محصولات طراحی ازجمله در معرفی کارهای برگزیده مسابقات معماری به خدمت گرفته می شوند. این متون کلامی در ذهن مخاطبین تصوری توأمان از مسئله و راه حل طراحی ایجاد می کنند. لذا، پژوهش پیشِ رو به دنبال پاسخ دادن به این سؤال است که متون منضم به کارهای برگزیده مسابقات طراحی معماری نظیر جایزه معمار، چه ذهنیت یا گفتمانی از ساختار مسئله (و طبیعتاً راه حل آن) برای مخاطبین خود ایجاد می کنند؟هدف پژوهش: این پژوهش به دنبال تحلیل گفتمان متون منضم به طرح های برگزیده جایزه معمار براساس مدل پیشنهادی لاوسون درخصوص ساختار مسائل طراحی است.روش پژوهش: این پژوهش از تحلیل محتوای (کمّی و کیفی) برای ارزیابی متون معرفی طرح های مسکونی-آپارتمانی برگزیده جایزه معمار طی سال های 1380 تا 1397 استفاده کرده است. برای این منظور، متون معرفی کننده 25 پروژه برگزیده در رده مذکور کدگذاری و تحلیل شد. نتیجه گیری: یافته های پژوهش مؤید آن است که متون پروژه های مذکور از یک سو به برجسته نمودن طراح، محدودیت های درونی و کارکردهای شکلی و ازسوی دیگر، به حاشیه راندن سایر مؤلفه های مسئله می پردازد. به کلام دیگر، گفتمان متون پروژه های مذکور بر نگاه تک عاملی، فردی و فرمی به مقوله طراحی مسکن و سکونت تأکید دارد و از نگاه مشارکتی، مجموعه ای و بنیادی فاصله می گیرد. در نگاه دیگر می توان گفت این گفتمان بر آزادی عمل طراح تأکید دارد.
تحلیل عوامل مؤثر بر زندگی شبانه شهری با استفاده از روش تحلیل اثرات متقاطع؛ بررسی موردی: منطقه 8 شیراز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری و شهرسازی سال ۱۶ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۴۴
75 - 95
حوزههای تخصصی:
تحقق پذیری زندگی شبانه مردم در فضاهای شهری همواره با چالش مواجه بوده و سیاست ها و مقررات موجود در بسیاری از شهرها برای توسعه زندگی شبانه کافی نبوده اند. غالب مطالعات پیشین، ابعاد مختلف تحقق پذیری زندگی شبانه را به صورت پراکنده شامل شده است. بدین ترتیب هدف اصلی این پژوهش، شناسایی و تحلیل عوامل مؤثر بر تحقق پذیری زندگی شبانه شهری و شناسایی ماهیت و نقش این عوامل در منطقه هشت شیراز است. روش به کار گرفته شده در پژوهش تحلیل اثرات متقاطع و مبتنی بر نمونه گیری هدفمند 15 متخصص شهرسازی است. یافته ها نشان می دهد که 16 شاخص در چهار بعد شناسایی شده اند. شاخص های تأثیرگذار شامل سیستم های دوربین مداربسته با تکنولوژی پیشرفته، وجود سیستم های حمل و نقل عمومی به صورت شبانه روزی، ممنوعیت و جریمه و توجه به میزان فاصله از فضاهای عمومی؛ شاخص های تأثیرپذیر شامل نورپردازی مدرن، نظارت و کنترل توسط پلیس؛ شاخص های مستقل شامل دسترسی به پارکینگ و سرویس های بهداشتی عمومی و شاخص های دو وجهی نیز شامل تأمین برق شبانه، قوانین صدور مجوز، تنوع کاربری، بازگرداندن بناهای فرسوده به چرخه زندگی شهری، قوانین کنترل ترافیک در شب و مبلمان شهری است. اعمال این یافته ها می توانند در آینده منجر به افزایش فعالیت های شبانه و حضورپذیری شهروندان، بهبود کیفیت زندگی ساکنان و ایجاد فرصت های سرمایه گذاری و گردشگری در منطقه شود.
رتبه بندی چالش های معنایی- هویتی منظر شهری در نظام شهرسازی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شکل گیری منظر شهری به عنوان تبلوری از فرهنگ و هویت هر شهر دو جنبه عینی و ذهنی را در برمی گیرد. در سال های اخیر شهرسازی ایران با چالش هایی در برخورد با منظر شهری روبه رو بوده است. باوجود پژوهش های متعدد انجام شده در حوزه منظر شهری پرداختن به چالش ها با نگاهی جامع در کنار دسته بندی و اولویت بندی آن ها به منظور رفع هر چه سریع ترشان همچنان مغفول مانده است. هدف این پژوهش استخراج و رتبه بندی چالش های منظر شهری در ایران تعیین گردید و رتبه بندی چالش ها مطابق نظر متخصصین صورت گرفت. پرسش های پژوهش بدین ترتیب عنوان شدند که وضعیت چالش های منظر شهری در شهرسازی ایران چگونه است؟ و کدام دسته از چالش های معنایی-هویتی منظر شهری ایران در اولویت برای رسیدگی قرار دارد؟. پژوهش کاربردی حاضر با روش توصیفی-تحلیلی و پیمایشی دنبال شده و در این مسیر از ابزار پرسشنامه، مدل تحلیل سه شاخِگی و آزمون تی و فریدمن در نرم افزار SPSS استفاده گردید. نتایج نشان داد که دسته بندی سه گانه 1) چالش های محتوایی (رفتاری)، 2) چالش های ساختاری و 3) چالش های زمینه ای به ترتیب از نظر اهمیت دارای رتبه اول تا سوم هستند و برای رفع مشکلات و چالش های منظر ابتدا باید به سراغ «چالش های رفتاری» رفت. از طرفی پرداختن به چالش های زمینه ای از قبیل نبود دانش کافی در حوزه منظر یا عبور از دستورالعمل های جهانی به محلی در جایگاه آخر قرار دارند.
تبیین چارچوب مفهومی فضای شهری سالم بر اساس اصول شهر هوشمند(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری و شهرسازی ایران دوره ۱۵ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲۷
141 - 160
حوزههای تخصصی:
در دنیای کنونی، فضاهای شهری از یک طرف و شهروند معاصر از طرف دیگر به شدت تحت تأثیر فضاها و تکنولوژی های هوشمند و مجازی قرارگرفته است. از این رو تأمین فضاهایی که بتواند هم زمان با پاسخگویی به نیازهای سلامتی انسان معاصر، توجه ویژه به بعد هوشمندی زندگی معاصر داشته باشد، بسیار حائز اهمیت می باشد. پژوهش حاضر با هدف تببین مؤلفه های مؤثر بر فضای شهری سالم هوشمند و ارائه یک چارچوب مفهومی عام در این راستا به این موضوع پرداخته است. پژوهش از منظر هدف گذاری کاربردی و از لحاظ ماهیت اطلاعات و شیوه تحلیل آنها، کیفی است و در زمره پژوهش های اسنادی و درنهایت برمبنای روش تحقیق آمیخته می باشد. در این راستا ابتدا ابعاد و مؤلفه های شهر سالم و شهر هوشمند که از سوی صاحب نظران و حرفه مندان گستره دانش شهرسازی مطرح شده است، جمع آوری شده و با روش تحلیل محتوا، کدگذاری و چارچوب عام شهر سالم و شهر هوشمند احصا می شود. در مرحله بعدی، شاخص های احصا شده در مرحله اول، تجمیع شده و با استفاده از معیارهای 5 گانه و با روش ماتریس گولر، امتیازدهی و رتبه بندی می شوند و «چارچوب مفهومی عام فضای شهری سالم با رویکرد شهر هوشمند» تبیین می شود. در گام سوم با استفاده از شاخص کاپا، کنترل کیفیت چارچوب استخراجی، انجام می شود و شناسنامه شاخص ها ارائه می گردد. این چارچوب متشکل از 5 بعد اقتصادی (1 مولفه، 3 شاخص)، اجتماعی (3 مولفه، 13 شاخص)، مدیریتی (1 مولفه، 4 شاخص)، کالبدی (5 مولفه، 26 شاخص) و زیست محیطی (2 مولفه، 5 شاخص) می باشد. بر اساس امتیازات نهایی، بعد زیست محیطی با امتیاز 9.4، بعد کالبدی با امتیاز 8.6، بعد اجتماعی با امتیاز 8، بعد اقتصادی با امتیاز 7.6 و بعد مدیریتی با امتیاز 6.9، به ترتیب اهمیت در برنامه ریزی فضای شهری سالم با رویکرد شهر هوشمند باید مورد توجه قرار بگیرند.
تحلیل گرافیک رابط کاربری در اپلیکیشن فرهنگ و هنر گوگل بر اساس مؤلفه های خلاقیت گیلفورد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با پیشرفت تکنولوژی و فناوری در صنعت ارتباطات، برقراری ارتباط بین افراد با ابزارهای الکترونیکی به خصوص در رایانه ها و تلفن های همراه افزایش یافته است. ازاین رو برای سهولت و مؤثر بودن این تعامل بسیاری از متخصصینِ رابط کاربری و تجربه کاربری در این زمینه به طراحی سیستم عامل ها یا اپلیکیشن ها می پردازند که هدف آن ها فراهم کردن محیطی مناسب برای کاربران است. مناسب بودن یک اپلیکیشن به میزان کاربردی بودن و قابل فهم بودن آن برمی گردد که در این زمینه فاکتورهای بسیاری از جمله گرافیک رابط کاربری حائز اهمیت هستند. گرافیک رابط کاربری با هدف بهبود و دل چسب کردن فضای اپلیکیشن با استفاده از عناصر بصری همچون رنگ، نوع چیدمان، آیکون، دکمه و دیگر عناصر در برقراری این تعامل نقش دارند. اما نکته مهمی که باعث تمایز بین اپلیکیشن ها و محبوب بودن آن ها بین کاربران می شود، رویکردهای خلاقانه در آن هاست. این مقاله به دنبال پاسخ گویی به این پرسش است که اپلیکشین فرهنگ و هنر در طراحی گرافیک رابط کاربری خود از کدام مؤلفه های خلاقیت استفاده کرده است؟ لذا با استفاده از نظریه خلاقیت پال گیلفورد که شامل هشت مؤلفه و ویژگی از جمله: سیالی، انعطاف پذیری، تازگی، گسترش، ترکیب، تحلیل، سازمان دهی و پیچیدگی است به رویکردهای خلاقانه در بخش های مختلف گرافیک رابط کاربری این اپلیکیشن پرداخته است. این تحقیق که از نوع تحقیقات کیفی بوده و به روش توصیفی- تحلیلی انجام پذیرفته، از شیوه جمع آوری اطلاعات به صورت اسنادی و مطالعات کتابخانه ای و میدانی استفاده کرده است. نتایج تحقیق نشانگر آن است که در طراحی گرافیک رابط کاربری اپلیکیشن فرهنگ و هنر گوگل استفاده صحیح و توجه خاص به مؤلفه های تازگی، سیالی، گسترش موجب ایجاد جذابیت، پرکاربرد بودن و استقبال مخاطبان شده است.
وجوه تاثیرگذار فناوری نوین در شکل گیری نمای ساختمان های آیکونیک معاصر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقش جهان سال ۱۴ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
65-48
حوزههای تخصصی:
اهداف: فناوری در تمامی مراحل فرآیند معماری، به صور مختلف حضور دارد. آنچه یک اثر معمارانه را شاخص می نماید، وجود خصیصه ها و مفاهیم متعالی تر در ساختار آن است. فناوری در آفرینش این نوع معماری حضوری متفاوت داشته و در این حالت، جنبه نمادین یافته است. در این روند بروز اثر، نمای ساختمان به عنوان بیرونی ترین عنصر قابل درک که عموما وظیفه انتقال مفاهیم نمادین اثر را دارند، نقش پررنگی در تاثیرپذیری فناوری های نوین دوره خود دارند. هدف اصلی این پژوهش، بررسی و شناسایی وجوه اثرگذار فناوری بر شکل گیری نمای ساختمان های آیکونیک معاصر می باشد. ابزار و روش ها: پژوهش انجام شده به صورت ترکیبی است. از طریق روش های توصیفی-تحلیلی و تاریخی، همزمان نقش نشانه و اثرگذاری آن بر معماری آیکونیک و همچنین، وجوه تاثیرات فناوری نوین بر معماری با مبنا قرار دادن اصول ویتروویوسی بررسی گردیده و در ادامه، عوامل اثر گذار بر استفاده فناوری نوین در شکل گیری نمای ساختمان های آیکونیک معاصر، تحلیل و در انتها، داده های به دست آمده با روش کمی مورد سنجش واقع شده است. یافته ها: مطابق آزمون انجام شده بر فرضیه، متغیر فناوری تاثیر معناداری بر شکل گیری نمای شاخص ساختمان های آیکونیک داشته و این بدین معناست که با افزایش میزان حضور فناوری روز، بر میزان تحقق شکل گیری نمای شاخص، افزوده خواهد شد. نتیجه گیری: فناوری فرآیندی رو به رشد بوده که امروزه با تمامی ساختارهای زندگی بشر تعامل پیوسته دارد. آن چه که در دوران معاصر به فراموشی سپرده شده، لزوم تطابق روند طراحی و ساخت محیط مصنوع با موضوع پویایی موجود در ذات فناوری است.
طبقه بندی شُباک های کاشی بناهای دوره تیموری و ترکمانانِ استان یزد بر اساس قاب بندی و نقش(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جلوه هنر سال ۱۶ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴ (پیاپی ۴۵)
49 - 62
حوزههای تخصصی:
شُباک ها در ادوار مختلف، اغلب با تزئیناتی همانند آجرکاری، حجاری، کاشی کاری و ... و با طرح ها و نقوش گیاهی و هندسی متعددی، به اجرا در آمده است. استان یزد از جمله محدود مناطق دوره تیموری و ترکمانان ایران است که شُباک های کاشی فراوانی از ابنیه آن، به دست آمده است. بااین حال، شناخت شُباک های مذکور و انواع آن ها، به عنوان یکی از تزئینات منحصربه فرد و کمتر شناخته شده این ادوار، به گونه یک مسئله مهم در پژوهش حاضر مطرح می شود. بنابراین هدف مقاله حاضر، معرفی، شناسایی و طبقه بندی1 شُباک های کاشی به کار رفته در بناهای دوره تیموری و ترکمانان استان یزد، بر اساس قاب بندی کلی و نقش است. در راستای دستیابی به هدف مذکور، پرسش اصلی این پژوهش را می توان چنین مطرح نمود: رایج ترین و عمده ترین قاب بندی کلی و نقش شُباک های کاشی بناهای دوره تیموری و ترکمانان استان یزد، کدام هستند؟ روش یافته اندوزی براساس پژوهشی میدانی و با استناد به منابع مکتوب انجام شده که به روش تفسیری - تاریخی، بر اساس قاب بندی کلی و نقش، به تحلیل داده های بدست آمده از نمونه های مطالعاتی (چهارده نمونه) می پردازد. روش نمونه گیری غیرتصادفی (غیراحتمالی) هدفمند، در راستای هدف پژوهش انتخاب شده است. نتایج حاصله حاکی از آن است که شُباک های کاشی عصر تیموری و ترکمانان استان یزد را، از لحاظ قاب بندی به پنج گروه عمده مستطیل، مربع، قوس جناغی، چندضلعی (پنج ضلعی) و دالبُری، می توان طبقه بندی نمود که بیشترین فراوانی آن، مربوط به قاب بندی مستطیل است. شُباک های مورد مطالعه، از منظر نقش، در دو دسته کلی نقوش هندسی و گیاهی، در دو مقوله مرکز/ زمینه و حاشیه شُباک، قابل دسته بندی هستند. گره «شش و تُکّه بنددار» رایج ترین نقش هندسی است که در مرکز/ زمینه شُباک ها و گره «شش و تُکّه» پرکاربردترین نقشی است که در اغلب حاشیه های اطراف شُباک ها، مورد استفاده قرار گرفته است.
جستاری بر شعردرمانی: واکاوی کارکرد و ظرفیت های شعر فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
روانشناسی و ادبیات اشتراکات زیادی دارند و شعردرمانی یکی از حلقه های ارتباطی میان آنهاست. شعردرمانی روشی برای خواندن متون موزون در گروه یا به تنهایی است که هدف آن، تمرکز کردن بر تصویرهای استعاری در شعر و دریافت عمیق معنا در متن شعر است. این شیوه دل پذیر قابلیت هایی دارد که می تواند در مواردی که روان درمانی ها به روش خشک پاسخ نمی دهند، جایگزین مناسبی باشد. از یک سو شعر فارسی جایگاه منحصر به فردی در ادبیات فارسی دارد و از سوی دیگر تاکنون پژوهش مستقلی در خصوص استفاده از شعر فارسی در روان درمانی انجام نشده است. باتوجه به اهمیت رابطه تنگاتنگ میان ادبیات و روان شناسی، پژوهش حاضر می کوشد با رویکرد میان رشته ای به بررسی شعردرمانی باتکیه بر اشعار فارسی بپردازد. بر این مبنا با واکاری مطالعات صورت گرفته در این حوزه، تلاش شد جایگاه شعردرمانی در ایران و حوزه های بین المللی مشخص گردد. مراجعه به پایگاه های اطلاعاتی معتبر نشان داد که شعردرمانی برای مشکلات روان شناختی، پزشکی و حوزه نوروساینس مورد استفاده قرار گرفته است. روش های پژوهش شامل پژوهش کمی (آزمایشی و نیمه آزمایشی)، کیفی (مطالعات موردی) و آمیخته (تحلیل اشعار مشارکت کننده ها و تمرین های گروهی) است که به روش های انفرادی و گروهی، اما در اکثر موارد گروهی، مورد استفاده قرار می گیرد. برای اینکه جلسات روایی و پایایی داشته باشد، برخی الگوهای ساختاریافته برای جلسات شعردرمانی طراحی گشته که در این پژوهش معرفی شدند. در نهایت وضعیت شعردرمانی در ایران نیز مورد مطالعه قرار گرفت. همچنین، قابلیت های شعر درمانی در مورد اشعار ایرانی مورد بحث قرار گرفت.
خوانش وجوه بصری بدن گروتسک در پوسترهای تئاتر و سینمای دهه 1390 ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۹ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴
63 - 74
حوزههای تخصصی:
گروتسک با تأثیرگذاری بر ساختارهای مفهومی و گفتمانی، نقشی کلیدی در تولید معنا ایفا می کند و حضور آن را می توان در پوسترهای فرهنگی معاصر ایران مشاهده کرد. پژوهش حاضر با این پرسش آغاز گردیده است که بر اساس آرای میخائیل باختین، وجوه بصری بدن گروتسک در پوسترهای تئاتر و سینمای دهه 1390 ایران چگونه نمود یافته است؟ و بازتاب بدن گروتسک در پوسترهای تئاتر و سینمای دهه 1390 ایران، دارای چه مفاهیمی است؟ هدف نیز تحلیل ویژگی های بصری پوسترهای تئاتر و سینمای دهه 1390 ایران و عملکرد ویژگی های گروتسک به منظور انتقال معنا و مفاهیمی نو و برقراری ارتباطی عمیق با مخاطب است. روش تحقیق توصیفی تحلیل محتوا و شیوه گردآوری اطلاعات کتابخانه ای و از طریق فیش برداری و تصویرخوانی است. روش تجزیه و تحلیل داده ها کیفی و روش نمونه گیری هدف مند است. نتایج پژوهش نشان می دهد، مفهوم گروتسک در پوسترهای فرهنگی معاصر ایران به معنای نمایش پیکره در رابطه با طبیعت و زندگی وارونه است. همچنین به آشفتگی ها، دگرگونی ها و ترس های انسان می پردازد. تجربه زیست فردی در جهان هستی، همراه با الگوی زیبایی شناسی متاثر از نگاه باختین، مرزی مبهم در آثار ایجاد کرده که به ظهور ویژگی های خاص گروتسک در پوسترهای تئاتر و سینمای ایران در دهه ۱۳۹۰ منجر شده است.