فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۲۸۱ تا ۲٬۳۰۰ مورد از کل ۲۹٬۵۴۵ مورد.
منبع:
اندیشه راهبردی شهرسازی دوره ۲ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۳
122 - 135
حوزههای تخصصی:
مقدمه: تهدیدات اکولوژیکی زمینه ساز بروز نارسایی های اجتماعی هستند و در پاسخ، یکپارچگی زیرسیستم های اجتماعی-اکولوژیکی تعریف شده در شهر تاب آور، توان افزایی در مواجهه با مخاطرات محیطی را به همراه دارد.هدف پژوهش: پژوهش حاضر بررسی زیر سیستم اجتماعی از منظر رفتار زیست محیطی سطح محلی، در مواجهه با خشکسالی اخیر شهر اصفهان را در گام های جزئی ترِ سنجش سطح آگاهی، درک حساسیت زیست محیطی و تعیین نوع رفتار زیست محیطی ساکنین محله ی خلجا دنبال می کند.روش شناسی: این تحقیق توصیفی- تحلیلی با نگاهی کاربردی هدف را در جامعه آماری ساکنین محله خلجای اصفهان دنبال می کند. خروجیِ پرسشنامه ای ساختاریافته با آلفای کرونباخ 0.83 و روایی مورد تأیید در حجم نمونه منتخب 160 نفری به روش تصادفی ساده از ساکنین به پیشنهاد SPSS Sample power با توان آزمون بالای 80 درصد، آلفای 5 درصد و حداقل همبستگی 0.2 مورد سنجش قرار گرفت. آزمون کندال-بی برای مقایسه ی همبستگی ها در داده های رتبه ای و آزمون ناپارامتریک کروسکال-والیس، تبعی من ویتنی یو و اصلاح بنفرونی برای مقایسه ی میانگین ها استفاده شده است. رتبه بندی رفتارهای سهگانه ی زیست محیطی از طریق آزمون فریدمن، تبعی رتبه های علامت دار ویلکاکسون و اصلاح بنفرونی انجام شده است.یافته ها و بحث: آگاهی از مهاجرت و تنش های مردمی ناشی از خشکسالی بیشتر از فرونشست و ریزگردها گزارش می شود و گرایش مردم همچنان بر تمهیداتی برای کنترل و انطباق طبیعت با نیازهایشان می باشد. کاهش فردگرایی را می توان در پایین بودن میزان مشارکت زنان و جوانان در این جامعه مشاهده کرد. میان متغیرهای مهاجرت و وابستگی شغلی رابطه معناداری مشاهده می شود و الزاماً درک حساسیت زیست محیطی به افزایش مشارکت منجر نمی شود و پیش بینی می شود عوامل مهم دیگری در مشارکت دخیل هستند. نتیجه گیری: تحلیل تجربه ی رفتارهای زیست محیطی در مواجهه با بحران خشکسالی اخیر نقش تأثیرگذار بالا بودن سطح آگاهی و مشارکت و حساسیت زیست محیطی را نشان می دهد و بر نمود رفتارهای مطلوب زیست محیطی در رفتارهای مسئولانه و آگاهانه تأکید می کند. شناخت چنین واقعیت های اجتماعی به ارائه ی راه حل های منطقی تر در شرایط بحرانی می انجامد.
وجوه کارکرد نظریه خیال ابونصر فارابی در آثار نقاشی هانیبال الخاص و حبیب الله صادقی
منبع:
مطالعات هنر سال ۲ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۳)
7 - 27
حوزههای تخصصی:
خیال از موارد موردمطالعه و نظریه پردازی در حوزه فلسفه و هنر بوده است. بسیاری خیال را بخش اساسی پروسه خلق اثر هنری دانسته و مبنای سنجش آثار را مبتنی بر حضور هنرمند در ساحت خیال برشمرده اند. ابونصر فارابی ملقب به معلم ثانی از نامدارترین اندیشمندان ایرانی اسلامی در حوزه خیال، نظریه هایی را مکتوب کرده و سه ساحت کلی با یک زیرمجموعه برای خیال قائل شده است. هرچند در آثار وی، وجه تمایزی بین واژه «خیال» و «تخیل» مشاهده نمی شود؛ ولی در بخش سوم که خود به دو بخش تقسیم شده است، این تفاوت دیده می شود. نگارندگان این مقاله به امکان سنجی کارکرد خیال فارابی در هنر معاصر پرداخته و برای تبیین مسئله، آثار نقاشی هانیبال الخاص و حبیب الله صادقی را به عنوان هنرمندان معاصر ایرانی که آثار متفاوتی و در دوره های مختلف کاری خلق کرده اند، مورد بررسی قرار داده اند. مقاله حاضر که به روش توصیفی-تحلیلی انجام یافته، با جمع آوری داده ها به صورت اسنادی، منابع تصویری و با استفاده از رویکرد استنتاج به تحلیل یافته ها پرداخته، نشان از آن دارد که باتوجه به رویکرد آثار الخاص و صادقی و نوع تصاویر و مجموعه های خلق شده، دوره های مختلفِ کاری هرکدام به مراحل دوم و سوم نظریه فارابی نزدیک هستند و امکان سنجش خیال آثار هنری معاصر براساس نظریه فارابی وجود دارد.
ارزیابی تاثیر جهت گیری ساختمان در کاهش مصرف انرژی نمونه شبیه سازی شده (مجتمع تفریحی- توریستی در عباس آباد همدان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات محیطی هفت حصار سال ۱۲ بهار ۱۴۰۲ شماره ۴۳
103-112
حوزههای تخصصی:
آلودگی های زیست محیطی ناشی از مصرف بالای سوخت های فسیلی پیامدهای نامطلوبی را برای سلامت و زندگی انسان ها ایجاد کرده است. گسترش شهرنشینی و استفاده از انواع ماشین ها موجب روند افزایشی این پیامدهای نامطلوب در محیط زیست شده است. ساختمان ها به عنوان یکی از عمده ترین مصرف کننده های منابع انرژی، نقش موثری در بروز این وضعیت دارند. تدابیر مناسب به منظور کاهش استفاده از منابع فسیلی در سرمایش و گرمایش فضاهای داخلی ساختمان، می تواند منجر به تعدیل این پیامدها شود. یکی از راهکارهای موثر در این زمینه، جهت گیری مناسب بناها متناسب با شرایط اقلیمی هر منطقه به منظور کسب حداکثر بهره طبیعی از توان های محیطی و کاهش بار انرژی فسیلی مصرفی ساختمان می باشد. هدف از این پژوهش یافتن بهترین زاویه ممکن برای استقرار ساختمان در شهر همدان به منظور کاهش وابستگی به سوخت های فسیلی و کاهش آلودگی ناشی از مصرف آنها از جمله برق و گاز در طی فصول مختلف سال می باشد. ابتدا موقعیت جغرافیایی نمونه مشخص گردید. در مرحله بعد داده های آب و هوایی مربوط به شهر همدان را به دست آورده و در برنامه دیزاین بیلدر(design builder) وارد گردید. فضای نمونه استاندارد اشری (Ashrae Standard) به عنوان مدل پایه در شهر همدان در نظر گرفته شد. در مرحله بعدی اقدام به ساخت مدل سه بعدی و تعریف مشخصه های فیزیکی فضای مذکور در نرم افزار دیزاین بیلدر گردید. سپس با تغییر تدریجی زاویه استقرار جغرافیایی مدل در فصول مختلف اقدام به تحلیل مصرف انرژی تحت هریک از زوایای مذکور شد. یافته ها نشان می دهد که با تغییر زاویه استقرار مدل، میزان مصرف انرژی به منظور سرمایش و گرمایش فضای داخلی در طول سال دارای تغییر بوده و مقادیر عددی متفاوتی را برای هریک از این موارد در زوایای مختلف ارائه می کند. جهت گیری به سمت زاویه 100 درجه، میزان مصرف انرژی برای گرمایش را در کمترین مقدار نسبت به دیگر زوایا قرار می دهد، در صورتی که مصرف انرژی برای سرمایش در جهت گیری بنا به سمت زاویه 269 در کمترین مقدار قرار می گیرد. لذا برای هریک از دوره های زمانی مختلف در طول سال، مقادیر زاویه استقرار بهینه جغرافیایی برای ساختمان ها در شهر همدان متفاوت می باشد.
مطالعه تطبیقی معنای خانه شهری دو دوره قاجاریه و پهلوی همدان به روش نشانه شناسی لایه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه در معماری جایگاه معانی و انتقال مفاهیم در حد و اندازه، فرم و عملکرد حائز اهمیت بوده است. خانه در ساختارهای معماری به دنیای مفاهیم و معانی تعلق دارد و چنانچه افرادی که درآن زندگی می کنند، بتوانند معنای حاکم بر آن را ادراک نمایند، می توانند با آن محیط ارتباط بهتری برقرار نمایند. خانه های سنتی ایران که جایجای اجزای آن دارای معنا و مفهومی برای استفاده کنندگان می باشد، که باعث ارزش دار شدن آن، شده است. متاسفانه امروزه با ظهور مدرنیته به خانه، به عنوان وسیله ای با کارکرد موقت نگریسته می شود و این امر باعث گردیده خانه معنایی جدید به خود بگیرد. در این پژوهش از میان رویکردهای مختلفی که به بررسی معنای خانه پرداخته اند، رویکرد علوم اجتماعی که بیشتر به جنبه های فرهنگی و اجتماعی خانه توجه دارد انتخاب شده است. در این رویکرد یکی از روش هایی که از آن در جهت بررسی خانه می توان بهره گرفت روش نشانه شناسی می باشد. پژوهش حاضر تلاشی است در راستای ارتباط نشانه شناسی و معماری، که به دنبال تبیین و خوانش عناصر معماری خانه براساس نظریات نشانه شناسی است. نشانه شناسی به عنوان یکی از روش های واکاوی متن، به دنبال واکاوی متون در حکم کلیت های ساختارمند و در جست وجوی معانی پنهان و ضمنی است. این پژوهش بر مبنای سامانه شناخت شناسی تفسیرگراست و به لحاظ نتایج نیز از نوع توصیفی- تحلیلی می باشد. هدف این پژوهش بررسی مولفه های اثرگذار در ایجاد معنا در خانه سنتی شهری و تدوین مدل مفهومی برای خوانش مناسب متن خانه با روش نشانه شناسی لایه ای می باشد. نتایج پژوهش نشان می دهد که خانه متنی است که از مجموعه لایه های متعدد معنایی و نظام های درگیر در بنا که پشتیبانی کننده یکدیگر و اثر گذار برهم هستند، و یک کلیت نظام مند به نام خانه را به وجود می آورند.
شاهنامه بر بوم کاشی (معرفی و شناخت شخصیت های تصویری میز سرامیکی موزه آبگینه و سفالینه های ایران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آثار هنری همواره نشانگر پیوند فرهنگ با جریانات اجتماعی و سیاسی جامعه هستند. همین پیوند، ارزش آثار هنری را چند برابر کرده و پژوهشگران را مشتاق به شناسایی آن ها می کند. دوران قاجار، عصر تحولات هنری و تاریخی و پیشرفت فنون هنر کاشی کاری می باشد. در این بین نقوش انسانی در کاشی کاری با ترویج باستان گرایی توسعه یافتند. روند ملی گرایی در هنر و تقارن آن با اشاعه غربگرایی باعث رشد آثار هنری با موضوعات پادشاهی و اسطوره ای ایران شد. تأکید بر این اصل فرهنگی و حفظ آن برای زنده نگه داشتن هویت انسانی و روح جامعه ای پویا، تعامل و اقتدار ملی و درنهایت انسجام بُعد معنوی ضروری بود. میز سرامیکی با نقوش پهلوانان اسطوره ای و شاهنامه ای موجود در موزه آبگینه که به دوره قاجار تعلق دارد، به گونه ای گواه این موضوع است. روش تحقیق در پژوهش حاضر، توصیفی تحلیلی و روش گردآوری اطلاعات بر پایه منابع کتابخانه ای و بازدید میدانی می باشد و با استناد به مطالعه شخصیت های شاهنامه ای که بر میز مذکور نقش شده اند، به این موارد پرداخته است:1) شناخت نقش رستم و دیگر پهلوانان شاهنامه در مجالس موجود روی میز و تطبیق آن با ابیات شاهنامه و صحنه های مشابه چاپ سنگی؛ ۲) شناسایی ویژگی های سبک، ترکیب بندی و زیبایی شناسی میز موزه آبگینه. نتایج به دست آمده از پژوهش حاضر بیانگر این مطلب است که میز موردمطالعه، به لحاظ ویژگی تمایل برای بازگشت به فرهنگ کهن ایرانی در دوره قاجار، نقوشی از پهلوانان شاهنامه را داراست که ویژگی تصویرگری هرکدام با تصویر مشابهشان در دیگر آثار هنری و اشعار شاهنامه قابل مقایسه است.
تحلیل عناصر نمادین گیاهی و هندسی سنگ قبرهای سفید چاه بهشهر
حوزههای تخصصی:
سنگ قبرهای قدیمی قبرستان های ایران، حاوی نشانه هایی هستند که انتقال دهنده فرهنگ و باورهای ایرانی است. پژوهش حاضر به بررسی نقوش نمادین سنگ قبرهای قبرستان سفیدچاه بهشهر می پردازد. مسئله اصلی تحقیق، شناخت مفاهیم نمادین نقوش گیاهی، حیوانی و هندسی حکاکی شده بر سنگ قبرهای قبرستان سفیدچاه، یکی از آرامگاه های قدیمی شمال ایران است. همچنین بررسی پیشینه تصویری این نقوش نیز مورد توجه است. روش تحقیق، توصیفی-تحلیلی و شیوه گردآوری مطالب، کتابخانه ای و از طریق فیش برداری و تصویرخوانی است. روش تجزیه تحلیل داده ها، کیفی است. برای خوانش دقیق تر، این نقش ها با نقوش آثار کهن مارلیک در شمال ایران و آثار ایلامی در جنوب ایران مطابقت داده شده است. نتایج تحقیق نشان می دهد نمادهای گیاهی، حیوانی و هندسی موجود بر سنگ قبرهای سفیدچاه با مفهوم باروری و فراوانی همراه، و بدین جهت با مفهوم فلسفی تجدیدحیات مرتبط است. برخی نقوش، عناصر اصلی طبیعت مانند آب، زمین، آسمان، خورشید و درخت زندگی را بازنمایی می کنند. این مفاهیم با عقیده و باور ایرانیان به تجدیدحیات انسان و رستاخیز مرتبط است. پیشینه تصویری این نقوش را می توان در آثار باستانی متعلق به هزاره سوم و دوم ق.م مشاهده کرد. شباهت نقوش سنگ قبرهای سفیدچاه، هرچند با اجرایی خام دستانه و ابتدایی، با آثار باستانی ایلام و مارلیک، تداوم حیات سبکی از نقش پردازی را نشان می دهد که ریشه در هنرهای کهن ایران دارد.
جایگاه هنرهای تجسمی در تمدن اسلامی و تأثیر آن بر هنرهای تمدن های دیگر
منبع:
پژوهش های میان رشته ای هنر دوره ۱ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۱
147 - 164
حوزههای تخصصی:
هنر، به ویژه هنرهای تجسمی در تمدن اسلامی و اثرگذاری آن بر فرهنگ ها و تمدن های دیگر، یکی از عرصه هایی است که کمتر مورد بررسی و مطالعه قرار گرفته است. از این رو لازم است پژوهشی صورت بگیرد تا ابعاد این موضوع به شکل ملموسی روشن شود. هدف از این پژوهش، بررسی تاریخچه و تبلور هنرهای تجسمی و کاربرد این نوع از هنر پرداخته شود. از این رو در این تحقیق مسئله این است که هنر، به ویژه هنرهای تجسمی چه جایگاهی در تمدن اسلامی دارد؟ هنرهای تجسمی به چه میزان در توسعه و پیشرفت تمدن اسلامی نقش داشته اند؟ و هنرهای تجسمی به چه میزان در فرهنگ و تمدن های دیگر تأثیرگذار بوده است؟ این پژوهش، با اشاره به جلوه هایی از هنرهای تجسمی، با استفاده از نظرات دانشمندان در دو حوزه اسلام و غرب و با روش توصیفی – تحلیلی و روش گردآوری مطالب آن بر اساس مطالعات کتابخانه ای صورت گرفته است. تجزیه و تحلیل اطلاعات این پژوهش با روش کیفی انجام شده است. در این پژوهش روشن خواهد شد هنر های تجسمی در عرصه های مختلف تمدن اسلامی جایگاهی برجسته دارد و همچنین روشن خواهد شد که به ویژه هنرهای تجسمی نه تنها با بازسازی و تکمیل عناصر هنری سبب پویایی و پیشرفت تمدن اسلامی در عرصه های مختلف هنری شد بلکه در مقاطعی، بر پویایی و پیشرفت هنر در تمدن ها و فرهنگ های دیگر نیز تأثیرگذار بوده است. در این پژوهش این نتیجه به دست می آید که جلوه های مختلفی از هنرهای تجسمی مانند خطاطی و خوشنویسی، نقاشی، موسیقی، قالی بافی، میناکاری و موارد دیگر علاوه بر اینکه سبب پویایی فرهنگ اسلامی شده است، در فرهنگ های دیگر نیز تبلور یافته است.
تبیین ارتباط بین مولفه های سازنده کیفیت فضای شهری و سرزندگی با کاربست الگوی مدلسازی معادلات ساختاری (نمونه مطالعاتی: خیابان معالی آباد شیراز)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هویت شهر سال ۱۷ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۵۶
5 - 20
حوزههای تخصصی:
سرزندگی، شهر و فضاهای شهری را دربردارنده مفهومی همه شمول می گرداند و عبارت شهر برای همه مصداق می یابد. نگاهی اجمالی به فضاهای عمومی شهرهای امروز نشان می دهد که شهرها؛ حس دعوت کنندگی خود را از دست داده اند و خیابان ها به عنوان مهمترین مکان تعاملات اجتماعی و جنب و جوش شهری تنها به ظرفی برای فعالیت های ضروری شهروندان (رفت و آمد) تبدیل شده اند. بر این اساس هدف مطالعه حاضر تبیین رابطه مابین مولفه های سازنده کیفیت فضای شهری و سرزندگی با توجه به میانجیگری قرارگاه رفتاری می باشد. محدوده مورد مطالعه، پژوهش حاضر خیابان معالی آباد واقع در حوزه 6 شهرداری شیراز می باشد. حجم نمونه براساس فرمول کوکران 400 نفر تعیین و داده ها با استفاده از نرم افزار Smart PLS تحلیل گردید. نتایج حاکی از این است که مولفه های محیطی، اجتماعی- فرهنگی و قرارگاه رفتاری با در نظر گرفتن ارتباط متقابلشان، 4/47 درصد از واریانس سرزندگی شهری را در خیابان معالی آباد تبیین می نمایند.
مطالعه گفتمان قرآن از دیدگاه براون و لوینسون و بررسی آن در ساختار مساجد اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال ۱۹ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۵۰
254 - 281
حوزههای تخصصی:
قرآن به عنوان یک گفتمان اجتماعی و مذهبی سرشار از تعاملات شخصیت های مختلف است. در طی تعاملات قرآنی اختلاف نظرهایی رخ می دهد که تاکنون ازنظر ادب بندرت مورد تحلیل قرارگرفته اند. بنابراین، مطالعه کیفی-توصیفی کنونی با هدف بررسی ادب اختلاف نظرهای قرآنی براساس نظریه ادب براون و لوینسون انجام شده است. تمام سوره های قرآن در دو زبان فارسی و عربی به طور مقایسه ای بررسی تا نوع اختلافات و سپس نوع ادب به کار رفته در آن ها مشخص شود. در کل قران 256 آیه حاوی اختلاف نظرها یافت شد. پس از جدول بندی، آن ها براساس مدل فوق تحلیل ادبی شدند. تجزیه وتحلیل جدول آیات نشان داد که از مجموع 256 اختلاف نظر در آیات قرآن ، 255 مورد (99/6%) شامل ادب منفی و یک مورد (0.39 درصد) شامل ادب مثبت بودند. از ده استراتژی ادب منفی ، همه آن ها به جز «بیان عمل تهدیدآمیز وجهه به عنوان یک قاعده کلی» و «عذرخواهی» به وقوع پیوستند. بیشترین استراتژی ادب منفی «بدبینی» بود که 98 بار (43/38٪)، «سؤال پرسیدن و مصون سازی» 63 بار (38.43٪) و «به حداقل رساندن تحمیل تهدید وجهه» 29 بار (11.37٪) رخ داده اند. تنها نشانگر ادب مثبت در اختلافات قرآن «استفاده از نشانگرهای هویت درون گروهی» با 1 مورد بروز (0.39٪) بود. راجع به اصطلاحات یا مقوله های نشانگر اختلاف نظر، «سؤال پرسیدن» با 63 (24.60٪) اختلاف نظر ، «استدلال کردن» با 36 (14.4) اختلاف نظر و «ابراز تردید« با 28 (10.39) اختلاف نظر رخ دادند. این مطالعه برای زبان شناسان، تحلیل گران گفتمان و محققان ترجمه تأثیراتی دارد.اهداف پژوهش:بررسی ادب اختلاف نظرهای قرآنی براساس نظریه ادب براون و لوینسون.بررسی وجود مخالفت های گوناگون در قرآن کریم براساس نظریه ادب.سؤالات پژوهش:بررسی ادب اختلاف نظرهای قرآنی براساس نظریه ادب براون و لوینسون چگونه می باشد؟گفتمان قرآن کریم چگونه در ساختار مساجد اسلامی منعکس شده است؟
چیدمان فضایی پارک های شهری؛ تعیین نقاط القا کننده حس ترس از جرم؛ مطالعه موردی: پارک تپه باشی شهر نقده(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۸ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴
157 - 170
حوزههای تخصصی:
نحوه چیدمانِ فضا از مهمترین عوامل تأثیرگذار در احساس امنیت بازدید کنندگان از پارک های شهری است. هدف این پژوهش یافتن نقاط القا کننده احساس ترس از جرم در پارک تپه باشی نقده از طریق بررسی نقش مؤلفه های مربوط به نحو فضایی پارک می باشد. بدین منظور کیفیت های تاثیر گذار بر احساس امنیت در پارک توسط تکنیک چیدمان فضا و نرم افزار Depthmap، از منظر دسترسی فیزیکی و بصری مورد ارزیابی قرار گرفتند. در این پژوهش چهار کیفیت دسترسی پذیری، انتخاب، قابلیت کنترل و همپیوندی در مؤلفه فیزیکی و کیفیت های نورپردازی، رؤیت پذیری و رمزآلودگی در مؤلفه بصری، به عنوان چارچوب نظری پژوهش تدوین شدند. نقشه های محوریِ شاخص های مربوط به دسترسی پذیری، انتخاب، قابلیت کنترل و همپیوندی تهیه و ارزش گذاری شدند. سپس، نقاط بدست آمده به همراه نقشه نواحی رمز آلود بصری در نرم افزار جی آی اس همپوشانی داده شدند که سه محدوده دارای پتانسیل القا کننده احساس ترس از جرم بدست آمد. در نهایت محدوده ها از نظر شاخص های رؤیت پذیری، تحلیل عاملی و میزان روشنایی در شب نیز مورد بررسی قرار گرفتند. نتایج نشان داد که مسیر های گردشی ناقص و تعریف نشده، فضاهای با روشنایی پایین در شب، فضاهای بدون نظارت طبیعی و رمزآلود و فضاهای رها شده در پارک بیشترین پتانسیل القای احساس عدم امنیت و ترس از جرم را دارند.
بازنمایی تصویری تحولات کالبدی سی و سه پل بر پایه تحلیل اسناد تاریخی و تصویری با تأکید بر مدل سازی نواقلی پل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
منظر دوره ۱۵ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۶۳
38 - 51
حوزههای تخصصی:
پل های تاریخی اصفهان از باارزش ترین بناهای تاریخی ایران هستند که در گذر زمان بر جا ماندند. سی وسه پل بخشی از میراث ملموس برجامانده دوران صفوی است که ارزش های تاریخی و معماری در خود نهفته دارد و با وجود شهرت بسیار، کمتر پژوهشی بدان پرداخته است. این عدم بررسی موجب شده که اطلاعات کمی از پل در دسترس باشد و بنابراین ضعف در اطلاعات منجر به ضعف در محافظت این میراث باارزش می شود. بنابراین پژوهش حاضر در تلاش است تا با اسناد تاریخی و تصویری به جامانده از آن تحولات سیما و منظر سی وسه پل را در گذر زمان مستند سازد. این مقاله بر آن است تا به مستندسازی تحولات سی وسه پل و منظر آن برپایه اسناد تاریخی و تصویری بپردازد و تحولات کالبدی منظر ورودی به ویژه با ساخته شدن نواقلی را مورد بررسی قرار دهد. در این پژوهش از ترکیب تحقیقات میدانی و آرشیوی استفاده شده است. خوانش متون کهن در کنار مطالعات مقایسه ای بنا انجام شد. مدل سازی سه بعدی برپایه مستندات گوناگون تصویری و اطلاعات تاریخی، افزون بر مقایسه بنا با ساختمان های مشابه به سه مدل پیشنهادی انجامید. لذا تحولات منظر ورودی و همچنین کالبد پل به شکل دقیق مدل سازی شد. مستندسازی تحولات سی وسه پل، نشانگر تحولاتی در کالبد و منظر آن است. تاج پل در بدنه شرقی و نواقلی درمنظر شمالی در دوره قاجار به بنا افزوده و در دوره پهلوی تخریب شده است. افزودن ساختمان نواقلی در ورودی شمالی پل، منظر ورودی به شهر را متحول کرده است. مطالعات مقایسه ای انجام شده، از یک سو و مدل سازی کالبد بنا از سوی دیگر، سه گزینه برای فرم بنا پیشنهاد می دهد. کاوش های باستان شناسانه و امکان یافته شدن اسناد کهن دیگر از بنا می تواند گزینه نهایی را با دقت بیشتری آشکار سازد.
طرح و نقش منسوجات کاربردی در مبلمان عصر قاجار به روایت اسناد تاریخی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش هنر سال ۱۳ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲۵
1 - 17
حوزههای تخصصی:
در عصر قاجار، مبلمان در معنای بسیط و نه صرفاً تداعی امروزی آن، نقش مهمی در فراهم آوردن آسودگی مردم داشت. به دلیل حضور گسترده منسوجات در این کاربرد، هدف مقاله پیش رو، بررسی طرح و نقش انواع پارچه های مورداستفاده در این مصداق است. جهت دستیابی به این هدف، با شناسایی مبلمان قاجاری، چگونگی کاربرد پارچه در آن ها مورد واکاوی قرار گرفته است. بنابراین، پرسش این است: در فضای نشیمن و استراحت منازل عصر قاجار، انواع مبلمان در چه قالبی تعریف می شود و پارچه های کاربردی در ساخت، تکمیل و تزیین آن ها از نظر طرح و نقش چگونه است؟ این پژوهش با رویکرد تاریخی و روش توصیفی تحلیلی شکل گرفته است. نتیجه گردآوری و تحلیل داده ها به صورت کتابخانه ای، با غور در اسناد تاریخی، ازجمله سفرنامه ها، نمونه پارچه های به جامانده و تصاویر مشتمل بر نقاشی و عکس، نشان داد که اصلی ترین مبلمان این عهد با کاربری منسوجات، مشتمل بر شکل های متحرک است و به صورت انواع جداره ای نرم (رختخواب پیچ، مخده، متکا، بالش، تشک، لحاف و پتو)، جداره ای سخت (میز، صندلی، کرسی) و کف پوش (روفرشی و سفره به وقت پذیرایی) معنی پیدا می کند. منسوجات کاربردی در مبلمان جداره ای نرم، به غیر از اقسام بدون طرح و نقش، واگیره ای، محرمات، قابی و افشان بود. در مبلمان جداره ای سخت، صور ترنج دار و واگیره ای غالب می نمود؛ هرچند انواع افشان و محرمات نیز به عنوان رومیزی استفاده داشت. درنهایت طرح های محرمات و ترنج دار به ترتیب برای روفرشی و سفره از رواج برخوردار بود. در تمام این موارد، نقش گیاهی پیشتاز میدان رقابت می نمود. البته طرح های محرمات و قابیِ بدون نقش نیز وجود داشت و گاه صور هندسی به تبعیت از شیوه نقش اندازی (چشمه دوزی) بر پارچه ظاهر می شد. درمجموع مشخص شد که برخی از انواع طرح های نه گانه پارچه های سنتی در ساخت مبلمان قاجاری دخیل نبوده اند و برخی دیگر مشتمل بر افشان، ترنج دار، واگیره ای، محرمات و قابی مورد بهره برداری بیشتر قرار گرفته بودند.
تاثیر قواره و منظر قابل رویت ساختمان های بلند از معابر شهری بر واکنش های ادراکی-روانی افراد، نمونه مورد مطالعه: برج زاگرس شهر همدان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره ۱۲ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۴۷
33 - 50
حوزههای تخصصی:
افزایش تعداد ساختمان های بلندی که با فرم های گوناگون در معابر نه چندان عریض شهرها ساخته می شوند، لزوم توجه دو چندان به این بنا ها را مطرح می سازد. در پژوهش حاضر با تمرکز بر احساس فشار روانی که از رؤیت ساختمان های بلند مرتبه در منظر شهری ایجاد و به طور روزمره توسط افراد حس می شود، تأثیر پارامتر های مرتبط با قواره و منظر ساختمان های بلند بر مؤلفه های ادراکی_روانی مورد بررسی قرار گرفت. در پژوهش حاضر پس از استخراج متغیر های روانی متأثر از قواره و منظر ساختمان های بلند با روش تحقیق کتابخانه ای_ اسنادی، در روش تحقیقی پیمایشی به ارزیابی تأثیر متغیر های مرتبط با قواره و منظر قابل رؤیت ساختمان بلند نمونه موردی این پژوهش بر متغیر های روانی پرداخته شد. نتایج نشان داد که با افزایش زاویه فضایی ساختمان، فشار روانی در نزد شرکت کنندگانی که با این ساختمان ها مواجه می شوند، بیشتر شده و رضایت از فشار روانی کاهش می یابد. همچنین به منظور کشف خصیصه های زیر بنایی متغیر های ادراکی، از تحلیل عامل اکتشافی استفاده شد و نتایج نیز نشان داد که متغیر های ادراکی 16 گانه در قالب چهار کیفیت گروه بندی شدند: خوشایندی، افسرده کنندگی، سرسبزی و چشمگیری. تأثیر زاویه فضایی ساختمان بر میزان افسرده کنندگی منظره نیز گویای آن بود که با افزایش زاویه فضایی ساختمان، منظره دلگیر و افسرده کننده می شود اما تأثیر درختان و پوشش گیاهی بر این کیفیت محیطی، مستلزم تحقیقات بیشتری است. در ادامه پژوهش، فشار روانی برج زاگرس (نمونه موردی) بر شرکت کنندگانی که از خیابان های مختلف با برج مواجه می شوند (مقایسه با استاندارد بین المللی) مورد مقایسه تطبیقی قرار گرفت که نتایج این بخش نیز نشان داد که تصاویر تهیه شده از خیابان بین النهرین، از منظر شرکت کنندگان با کمترین میزان فشار روانی و بالاترین میزان رضایت و برعکس تصاویر تهیه شده از موقعیت های حد واسط عارف و طالقانی، جهان نما و حد واسط میرزاده عشقی و جهان نما با بیشترین میزان فشار روانی و نارضایتی ادراک شده اند. بنابراین این گونه به نظر می رسد که از منظر خیابان های نام برده تأثیر برج بر فشار روانی ادراکی شرکت کنندگان کمتر مورد توجه بوده است. این روش می تواند در صورت انجام مطالعات تکمیلی، به عنوان ابزاری کاربردی مورد استفاده تصمیم گیران شهری در بحث مکانیابی ساختمان های بلند قرار گیرد.
صورت بندی نقد مکان از دریچه اقتصاد سیاسی؛ تدقیق امر «شهری-رابطه ای»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش شهرسازی دوره ۷ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱
1 - 27
حوزههای تخصصی:
بیان مسأله: مکان، لایه ای میانجی در قامت امر شهری-رابطه ای است. این برداشت هستی شناختی از مکان که از ظرفیّت مواجهه با ارتباطات پیچیده و منازعاتی محتمل برخوردار است، به منظور تدقیق، مستلزم مداقّه ای انتقادی است. آن وجهی از شهرگراییِ انتقادی مدِّ نظر است که این هستی شناختیِ بازتعریف شده را در بستر واقعیّات جامعه شهری از حیث بنیان های سیاسی، اجتماعی و اقتصادی بنشاند و مکان را در قامت یک انتزاع انضمامی تبیین نماید. اقتصاد سیاسی مکان توأم با آموزه های برآمده از نظریّه انتقادی، رهیافتی است در جهت نیل به این مهم.
هدف: تدقیق مفهوم «مکان در قامت امر شهری-رابطه ای» به میانجی مداقّه ای انتقادی در بنیان های سیاسی، اجتماعی و اقتصادیِ اثر گذار بر مکان های شهری
روش : پارادایم تلفیقیِ تحقیق مبتنی بر پسا اثبات گرایی و تفسیرگرایی است و واقعیّت های اجتماعی را به تبعیّت از ارزش های هنجاریِ مکان ، و نیز با مداخله مناسبات اقتصادی، اجتماعی و سیاسی، تفسیر و تحلیل می کند. نوشتار پیشِ رو با اتّخاذ یک معرفت شناسیِ هنجاری-انتقادی و راهبرد قیاسی، و با کاربست رهیافت کیفی و از مجرای مرور اسناد کتابخانه ای و تحلیل و بسط آرای نظری، در پی یک صورت بندی انتقادیِ منسجم نسبت به مفهوم مکان با هدف تدقیقش به مثابه امر شهری-رابطه ای است.
یافته ها و نتیجه گیری: «مکان به عنوان امر شهری-رابطه ای» در متن نیروها و مناسباتی قرار دارد که مُبیّن یک شیوه تولید مُعیّن اند. این نیروها و مناسبات از گذرِ نقد اقتصاد سیاسی به هشت سرفصل مشخّص ره می بَرند که مشتمل بر تبیین ارزش استفاده در مقابل ارزش مبادله در متن بت وارگی کالا، مالکیّت خصوصی در مقابل امر اشتراکی، انباشت سرمایه، حقِّ به شهر و نابرابری، دولت در مقابل بخش خصوصی، آکادمی و بازار، و ماهیّت دیالکتیکی مکان است. کارکرد موثّرِ مکان در قامت «امر شهری-رابطه ای» در متن شیوه تولید حاکم بر آن، منوط به برخی بالقوّه گی ها و نابالقوّه گی هایِ دخیل در تدقیق این هستی شناختی جدید از مکان است.
شناسایی عوامل تأثیرگذار بر بازآفرینی فضاهای همگانی (مطالعه موردی بوستان ولایت تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فضاهای شهری دستخوش تغییرات شده و به لحاظ کالبدی و عملکردی دچار فرسودگی می شوند. در این راستا به منظور ارتقای کیفیت فضاهای شهری رویکردهای متعددی ارایه شده، که برآیند سیر تکاملی آن ها بازآفرینی بوده است. بازآفرینی شهری دربرگیرنده ی برنامه هایی با اهداف کالبدی، اقتصادی، اجتماعی، زیست محیطی می باشد. پژوهش حاضر با هدف شناسایی آن دسته از عوامل موثر بر کیفیت فضاهای همگانی که با موفقیت بازآفرینی شهری در ارتباط است، انجام می شود؛ لذا کوشش دارد ضمن دستیابی به مدلی مفهومی، مهم ترین ابعاد تاثیرگذار بر ارتقای بازآفرینی شهری ارایه دهد. ازنظر روش، از نوع تحقیقات توصیفی – تحلیلی می باشد. با استفاده از تکنیک مدل یابی معادلات ساختاری (SEM) و با کمک نرم افزار AMOS به شناسایی عوامل موثر بر بازآفرینی فضاهای همگانی و میزان تاثیرگذاری آن ها پرداخته شده است. مطابق با نتایج تحلیل در میان مولفه های بعد کالبدی، زیبایی (بارعاملی 983/0)، در مولفه های بعد اقتصادی، عدالت (با بارعاملی 964/0)، در مولفه های بعد اجتماعی – فرهنگی، معنا و هویت (بارعاملی 00/1)، در نهایت از مولفه های بعد زیست محیطی، معنا و پاکیزگی (با بارعاملی 671/0) بیشترین تاثیر را دارند. با حذف مولفه ی آسایش سایر مقادیر آمارهای مستخرج از مدل نظری پژوهش نیزحاکی از انطباق خوب مدل است. مولفه های انتخاب شده برای سنجش بازآفرینی فضای همگانی بوستان ولایت تهران از اعتبار لازم برخوردار بوده است.
واکاوی راهبردهای نهادی دستیابی به اهداف طرح مجموعه ی شهری تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
برنامه ریزی توسعه شهری و منطقه ای سال هشتم تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲۵
119 - 154
حوزههای تخصصی:
وجود نابرابری و ناهمگونی فضایی بسیار شدید بین شهر تهران و سایر سکونتگاه های واقع در منطقه شهری تهران موجب افزایش افتراق و کاهش عدالت فضایی در منطقه کلان شهری تهران شده است. ازاین رو پژوهش حاضر در نظر دارد تا عوامل تأثیرگذار در تحقق اهداف طرح مجموعه شهری در نظام مدیریت منطقه کلان شهری تهران را با رویکرد نهادی و با روش فراترکیب استخراج کند. در این پژوهش با بررسی سیستماتیک کلیه ی مقالات منتشرشده در مجلات علمی-پژوهشی با موضوع مجموعه شهری در دوره ی زمانی ۱۳۹۰ تا ۱۴۰۰، یافته های حاصل از ۲۳ مطالعه با روش فراترکیب جمع آوری و مهم ترین عوامل با رویکرد تحلیل محتوای جهت دار شناسایی شدند. به این صورت، نگاه خبرگان به وضعیت موجود مجموعه ی شهری تهران یکپارچه و پیشنهاد ها در دو بعد تغییر نهادی و توافق نهادی دسته بندی شد. نتایج نشان داد که اصلاح ساختار سازمانی مجموعه ی شهری تهران به عنوان ضروری ترین گام مبین تأکید بر رویکرد تغییر نهادی است. از سوی دیگر نتایج در سطح متغیرها بر الگوی توسعه ی چندمرکزی در راستای تغییر نهادی در سیستم های برنامه ریزی، لزوم مدیریت جامع و یکپارچه منطقه کلان شهری و حرکت به سوی حکمروایی منطقه ی کلان شهری، تمرکززدایی و ایجاد یک شبکه ی عملکردی چندسویه، شفافیت و پاسخگویی و تشریک مساعی تأکید دارد.
مقایسه هنر بلوچی دوزی ایران و پاکستان از نظر شیوه نقش پردازی، رنگ بندی و تکنیک های دوخت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۸ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳
101 - 113
حوزههای تخصصی:
بلوچی دوزی از مشهورترین هنرهای سنتی در میان اقوام بلوچ ساکن در ایران و پاکستان است. مردم این دو خطه در بحث بلوچی دوزی دارای فرهنگ یکسانی هستند اما تمایز بین طرح و تکنیک در مناطق مختلف بلوچستان موجب گستردگی جغرافیای این هنر و تنوع بالا به لحاظ نقوش و نحوه اجرا گشته است. بر این مبنا پژوهش حاضر به شیوه توصیفی- تحلیلی و با تکیه بر مطالعات میدانی و کتابخانه ای، در پی پاسخگویی بدین پرسش ها است که: میان شیوه دوخت و طراحی نقوش در بلوچی دوزی ایران و پاکستان چه شباهت هایی وجود دارد؟ و مهم ترین تفاوت های موجود در این عرصه کدام اند؟ برای بررسی بهتر، نمونه ها به شیوه انتخابی از میان چهل تکنیک دوخت رایج در مراکز عمده بلوچی دوزی ایران و پاکستان برگزیده شدند. سپس با در نظر گرفتن سه شاخصه اساسی؛ نقش پردازی، رنگ بندی و تکنیک اجرا با رویکرد تطبیقی مقایسه ای میان آن ها صورت گرفت. یافته ها نشان گر آن است که با وجود شباهت های چشمگیر میان بلوچی دوزی ایران و پاکستان، تکنیک دوخت و شیوه اجرای نقش بر روی پارچه، ایجاد تمایز میان بلوچی دوزی های این دو کشور را امکان پذیر می سازد. همچنین شمارش تاروپود در بلوچی دوزی ایران که نوعی مهارت دوخت تلقی می شود، سلیقه هنری خاصی را در این آثار رقم زده که وجه ممتاز این هنر در ایران است.
روش شناسی ارزیابی و بهینه سازی طراحی محصولات از مسیر تجزیه و تحلیل مولفه های تعاملی (با تاکید بر سه مولفه افردنس، پیش خورد و بازخورد)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جلوه هنر سال ۱۵ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۴۱)
7 - 20
حوزههای تخصصی:
طراحی تعاملی به معنای برنامه ریزی و طراحی فرایند ارتباط دوسویه بین کاربر و محصول است و بر این اساس باید مولفه های تاثیرگذار در این ارتباط شناسایی و کنترل شوند. در چند دهه اخیر پژوهش های متعددی به منظور معرفی و تبیین نقش مولفه های مورد نظر انجام پذیرفته است، اما شیوه بررسی، تحلیل و کاربرد آن ها در فرایند طراحی محصولات، مبحثی ارزشمند در حوزه روش شناسی طراحی است که کم تر مورد توجه قرار گرفته است و در نتیجه، با چالش هایی روبه رو است. لذا، هدف این پژوهش، ارایه شیوه ارزیابی و بهینه سازی طراحی محصولات بر مبنای تجزیه و تحلیل افردنس ها، پیش خوردها و بازخوردهاست. بر این اساس، ابتدا، مفاهیم کاربردی مرتبط با افردنس، پیش خورد و بازخورد و انواع آن ها به اختصار معرفی شده و در ادامه، مدل گِیور در تفکیک اطلاعات معرف افردنس از امکان پذیری های عملکرد، و هم چنین، روش تجزیه و تحلیل کار ارایه شده است؛ تا بتواند به عنوان مبنای نظری و اجزای روش پیشنهادی مورد استفاده قرار گیرد. سپس، شیوه تجزیه و تحلیل مولفه های تعاملی محصولات با عنوان «روش تجزیه و تحلیل افردنس» در سه گام به همراه یک مثال کاربردی و جدول های تحلیلی تشریح شده است. این شیوه که حاصل مطالعات متعدد در حوزه طراحی تعاملی و هم چنین، تدریس و تجربه اجرایی نگارندگان در این حوزه است، می تواند در فرایند طراحی با اهداف ایده پردازی، ارزیابی و اصلاح و بهینه سازی طرح، نقش ارزشمندی ایفا نموده و مورد استفاده دانشجویان و طراحان قرار گیرد.
فرصت های کارآفرینی در حوزه معادن استان سیستان و بلوچستان با تأکید بر کاربرد سنگ های قیمتی در طراحی جواهرات(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال ۱۹ بهار ۱۴۰۲ شماره ۴۹
686 - 705
حوزههای تخصصی:
بخش معدن در بسیاری از کشورها ازجمله ایران، یکی از مهم ترین مسیرها در رسیدن به توسعه پایدار است. ارتباط بالایی که بین بخش معدن و سایر بخش های اقتصاد ملی وجود دارد، اهمیت این بخش را دوچندان می کند. لذا، شناسایی و توسعه فرصت های کارآفرینی در این حوزه می تواند به طور مستقیم و غیرمستقیم بستر بسیار مهمی برای اشتغال، علی الخصوص در مناطق محروم کشور، ازجمله استان سیستان و بلوچستان فراهم کند. لذا، در این پژوهش سعی شده است با یک رویکرد کیفی، الگویی جهت تشخیص و توسعه فرصت های کارآفرینی در حوزه معادن استان سیستان و بلوچستان ارائه گردد. روش تحقیق مقاله حاضر، رویکردی کیفی داشته که با استفاده از نظریه داده بنیاد به تحلیل مصاحبه های انجام شده با نخبگان و اساتید دانشگاهی و کارشناسان حوزه معادن استان پرداخته است. طبق تحلیل داده ها، 321 کد نهایی از طریق کدگذاری باز استخراج و سپس، با استفاده از کدگذاری محوری در قالب 151 مفهوم و 18 مقوله دسته بندی گردید. و در نهایت، در مرحله کدگذاری انتخابی، الگویی فرآیندی و چندبُعدی برای نخستین بار در سطح کسب وکارهای معدنی ارائه گردیده است. یافته های تحقیق نشانگر آنست که راهبردهای پیشنهادی در بخش تشخیص فرصت های کارآفرینی عبارت اند از: یکپارچه سازی دانش و فعالیت های معدن کاری، خصوصی سازی بخش معادن و متحول سازی تحقیق و توسعه در بخش معادن، همچنین، نتایج حاصل از راهبردها در بخش توسعه، عبارت ا ند از: جایگاه سازی برای معدن کاری، ارتقای بهره وری فعالیت های معدنی، رقابت پذیری در جذب سرمایه گذاران و برندسازی در حوزه معادن. و در نهایت، پیشنهاداتی برای فعالان این حوزه ارائه کرده است.اهداف پژوهش:بررسی فرصت های کارآفرینی با تأکید بر کاربرد سنگ های قیمتی در طراحی جواهرات در حوزه معادن.بررسی فرصت های کارآفرینی در حوزه معادن استان سیستان و بلوچستان.سؤالات پژوهش:فرصت های کارآفرینی با تأکید بر کاربرد سنگ های قیمتی در طراحی جواهرات در حوزه معادن چه تأثیری دارد؟چگونه می توان فرصت های کارآفرینی در حوزه معادن استان سیستان و بلوچستان را تشخیص و توسعه داد؟
تحلیلی تطبیقی بر ابنیه دارای مقرنس های گچی تلفیق یافته با آرایه های کاشی کاری در دوره تیموری و ترکمانانِ ایران امروزی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اثر دوره ۴۴ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۱۰۳)
568 - 590
حوزههای تخصصی:
مقرنس از عناصر معماری و اغلب در سردرهای ورودی، ایوان ها، گوشواره گنبدها و ... با انواع مصالح ازجمله آجر، گچ، کاشی و گاه ترکیبی از دو یا چند نوع مصالح همانند آجر و کاشی یا گچ و کاشی و ... اجرا شده است. در دوره تیموری و ترکمانان شاهد مقرنس های پرکار و هنرمندانه گچی هستیم که سطوح افقی/ تخت/ تخته های آن ها، با کاشی آراسته شده است. در این پژوهش، علاوه بر معرفی تعدادی از بناهای شناسایی شده دارای مقرنس های گچی تلفیق یافته با کاشی این ادوار، محل کاربرد مقرنس ها، انواع نقش مایه ها، کتیبه ها، تکنیک های اجرایی و تزئینی همچنین رنگ لعاب کاشی ها، مورد بررسی و ارزیابی قرارگرفته است. یافتن وجوه اشتراک نقش مایه های کاشی موجود در مقرنس های گچی، با سایر کاشی کاری های بازه زمانی مورد مطالعه، از اهداف دیگر این مقاله است. روش یافته اندوزی بر پایه پژوهشی میدانی و با استناد به منابع مکتوب صورت گرفته که به روش تفسیری - تاریخی، به تحلیل داده های به دست آمده از نمونه های مطالعاتی می پردازد. نتایج حاصله، که از بررسی 6 بنا به دست آمده، حاکی از آن است که این شیوه تزئینی، فقط در منطقه محدودی از ایران، در دو استان یزد و فارس در آن ادوار، رواج داشته است. تمامی آرایه های کاشی کاری مذکور با تکنیک تلفیقی معرق و لعاب پران و با انواع نقش مایه های گیاهی، هندسی و نیز کتیبه به اجرا درآمده اند. درزمینه نقش مایه های کاشی، وجوه اشتراکی همچون؛ گل های چندپَری که رأس هر گلبرگ آن، به نقش مایه ای شبه گل/ غنچه/ برگ مانندی ختم می شود، فرم های اشک مانندی که اغلب با تکنیک لعاب پران اجرا شده، تبدیل کتیبه کوفی بنایی در مرکز به نقش گره (نقش هندسی هشت) و ... را، با سایر آرایه های کاشی این ادوار، می توان برشمرد.