فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶۱ تا ۸۰ مورد از کل ۷٬۵۱۴ مورد.
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام این پژوهش تحلیل کارکردپذیری استاندارد خدمات مکان یاب اطلاعات دولتی (گیلز) در توسعه دولت هوشمند بود که با استفاده از روش تحلیل محتوای کیفی انجام شد. جامعه آماری این پژوهش عناصر فراداده ای خدمات مکان یاب اطلاعات دولتی و نیز مؤلفه های دولت هوشمند بود. برای گردآوری داده های موردنیاز پژوهش از روش اسنادی، مشاهده و ابزار سیاهه وارسی استفاده شد. یافته های این پژوهش نشان داد، مؤلفه های اصلی دولت هوشمند در 18 محور با 75 مؤلفه جزئی دسته بندی شده اند. برای ایجاد یک دولت هوشمند مؤلفه هایی همانند فناوری اطلاعات، امنیت سایبری، شفافیت و دسترسی، هویت دیجیتالی، حریم خصوصی و امنیت داده ها، میان کنش پذیری، ملاحظات اخلاقی و قانونی، سیاست گذاری مناسب، زیرساخت های فنی و توانمندسازی دیجیتالی مطرح شده اند. عناصر به کاررفته در استاندارد گیلز در هشت دسته کلی قرار گرفته اند که عبارت اند از عناصر ساده توصیف، عناصر توصیف موضوعی، یو.آر.آی. ها، قالب های منابع و ویژگی های فنی، جزئیات مدیریتی، فراداد ه های مدیریتی، منشأ/مرجع و شرایط دسترسی/ حق مؤلف. هر یک از این دسته ها خود از چندین عنصر اصلی و فرعی تشکیل شده اند. نیز یافته های پژوهش نشان داد، خدمات مکان یاب اطلاعات دولتی در ابعاد گوناگونی می تواند در توسعه دولت هوشمند استفاده شود. یکی از نقاط قوت این استاندارد که کارکردپذیری آن را در دولت هوشمند افزایش می دهد، استفاده از فراداده های توصیفی و مدیریتی مناسب برای دسترسی به داده های دولتی است. تعیین و توصیف فراداده های موردنیاز (همانند عنوان، پدیدآور، قالب، نوع داده و جز آن ها)، استفاده از فراداده، ذخیره سازی فراداده ها، مدیریت و نگهداری فراداده، تعیین دسترسی ها و مجوزها از مهم ترین کاربردهای خدمات مکان یاب اطلاعات دولتی در دولت هوشمند است. ازآنجایی که ثبت فراداده های مناسب و تسهیل دسترسی به اطلاعات موردنیاز شهروندان یکی از مؤلفه های اصلی دولت هوشمند است، خدمات مکان یاب اطلاعات دولتی می تواند نقش بسزایی در مدیریت داده و شناسایی داده های مرتبط و حفاظت از آن ها ایفا نماید.
مدل مفهومی مستندسازی تجربیات اعضای هیئت علمی دانشگاه بر اساس چارچوب بازی وارسازی اکتالیسیس چاو با استفاده از روش فراترکیب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: بازی وارسازی رویکردی ابتکاری است که با استفاده از عناصر جذاب و سرگرم کننده بازی در دنیای واقعی باعث افزایش تعامل و انگیزه کاربران و ارائه تجارب پایدار می شود. مطالعه حاضر با شناسایی مؤلفه های مستندسازی تجربیات در صدد ارائه مدل مفهومی مستندسازی تجربیات اعضای هیئت علمی دانشگاه ها براساس چارچوب بازی وارسازی اکتالیسیس چاو است.
روش شناسی: پژوهش حاضر به لحاظ هدف از نوع کاربردی است که با رویکرد کیفی و با روش فراترکیب مبتنی بر الگوی هفت مرحله ای سندلوسکی و باروسو و نرم افزار مکس کیودا انجام شده است. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه آثار علمی مرتبط با مستندسازی تجربیات، مدیریت دانش و بازی وارسازی در بازه زمانی 2006 تا 2023 ( مصادف با 1383 تا 1402) است که از این میان با انجام فرایند غربالگری، 85 اثر به منظور بررسی و تحلیل انتخاب شدند.
یافته ها: در نهایت از 187 کد، 75 شاخص مستندسازی تجربیات از منابع علمی مورد بررسی استخراج و در 16 مؤلفه و 8 پیشران چارچوب اکتالیسیس شامل معنای حماسی و ندای درون (پیشران اول)، پیشرفت و دستاورد (پیشران دوم)، توانایی بروز خلاقیت و بازخورد (پیشران سوم)، مالکیت و تصاحب (پیشران چهارم)، نفوذ اجتماعی و وابستگی (پیشران پنجم)، کمیابی و بی صبری (پیشران ششم)، غیر قابل پیش بینی بودن ( عدم قطعیت)، کنجکاوی (پیشران هفتم) و در نهایت از دست دادن و اجتناب (پیشران هشتم)، دسته بندی شدند و بر اساس آن، مدل مفهومی پژوهش شکل گرفت. در کل می توان گفت که مدل مفهومی ارائه شده با رویکرد بازی وارسازی می تواند برای ایجاد انگیزه در اعضای هیئت علمی برای مستندسازی تجربیاتشان کمک کند.
نتیجه گیری: در طراحی و پیاده سازی مدل مستندسازی تجربیات اعضای هیئت علمی، لازم است شاخص ها و مؤلفه های انگیزشی شناسایی شده مرتبط با چارچوب بازی وارسازی اکتالیسیس، نظیر شاخص ها و مؤلفه های مربوط به نگرش فردی، دستاوردهای نظام مدیریت دانش، دستاوردهای فردی و سازمانی، خودمختاری، خودکارآمدی، ارائه بازخورد، حساب کاربری، اعتماد، بسترهای رسمی و غیررسمی اشتراک تجربه، ارتباطات سازمانی، کنجکاوی، غیرقابل پیش بینی بودن پاداش و ترس از اشتراک تجربه در نظر گرفته شوند. پیاده سازی این شاخص ها، می تواند سبب تغییر رفتار، افزایش مشارکت، تعهد و تشویق اعضای هیئت علمی در به اشتراک گذاری تجارب، افزایش اثربخشی، کاهش دوباره کاری و هزینه های مالی در نظام آموزش عالی کشور شود.
نقش سازماندهی و مدیریت دانش سازمانی در بهبود شرایط آموزشی کارکنان دانشگاهی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کتابداری و اطلاع رسانی دوره ۲۷ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۱۰۶)
139 - 156
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف کاربرد مدیریت دانش در ارتقاء و بهبود وضعیت آموزشی مدیران و کارکنان دانشگاه آزاد اسلامی واحد بندرعباس انجام شد.
روش پژوهش: این پژوهش از نوع کاربردی است که به روش پیمایشی و به صورت توصیفی انجام شده است. جامعه آماری شامل تمامی مدیران و کارکنان دانشگاه آزاد اسلامی واحد بندرعباس است که طبق فرمول کوکران، 15 مدیر، 93 کارمند زن و 107 کارمند مرد به عنوان نمونه در نظر گرفته شد. روش نمونه گیری در هر دو گروه مدیران و کارکنان به صورت تصادفی- طبقه ای بود. به منظور جمع آوری داده ها از یک پرسشنامه محقق ساخته بهره گرفته شد. در این پژوهش به روش توصیفی به تحلیل داده های به دست آمده از پرسشنامه پرداخته شد. در سطح توصیفی با استفاده از مشخصه هایی نظیر فراوانی به تحلیل ویژگی های جامعه پرداخته شد و آزمون نرمال بودن کولموگروف- اسمیرنف، آزمون دوجمله ای برای بررسی فرضیه ها استفاده شد.
یافته ها: یافته ها نشان داد که مدیریت دانش در ارتقاء و بهبود وضعیت آموزشی مدیران و کارکنان دانشگاه آزاد اسلامی واحد بندرعباس مؤثر است. همچنین ایجاد دانش با میانگین 40/09 ، جذب دانش با میانگین 26/74 و سازماندهی دانش با میانگین 36/81 در ارتقاء و بهبود وضعیت آموزشی مدیران و کارکنان دانشگاه آزاد اسلامی واحد بندرعباس نقش تأییدکننده دارد.
نتیجه گیری: نتایج نشان داد که مدیریت دانش در افزایش توانمندی کارکنان و مدیران دانشگاهی حائز اهمیت است. ایجاد، ذخیره سازی، سازماندهی و اشاعه اطلاعات سازمانی در تقویت مهارت های آموزشی مؤثر است. حمایت های مؤثر از زیرساخت ها، توسعه فرهنگ سازمانی در اشتراک گذاری اطلاعات، گردآوری تجربه های حرفه ای، تعامل سازمانی در سطوح مختلف دانشگاه در کنار خلاقیت روش ها و به کارگیری سیستم های اطلاعاتی نقش مهمی در توسعه نظام مدیریت دانش دارد.
نقش کتابخانه های عمومی روستایی در توانمندسازی و توسعه جامعه روستایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: کتابخانه های عمومی روستایی، اگرچه عمدتاً مؤسسات کوچکی هستند، طیف وسیعی از خدمات و برنامه ها را در حوزه های بسیار متفاوت زندگی -شامل پرورش شخصی، توسعه مهارت های فردی و مدنی تمامی شهروندان و پر کردن اوقات فراغت آنان- ارائه می دهند. کتابخانه های عمومی روستایی از عوامل توسعه در جوامع روستایی محسوب می شوند و همچنین مکانی ایده آل برای حمایت از توسعه جامعه هستند و به رشد فکری و اجتماعی در سطح فردی و اجتماعی کمک می کنند. در این راستا، پژوهش حاضر نقش کتابخانه های عمومی روستایی را در توانمندسازی و توسعه جوامع روستایی استان کرمانشاه شناسایی کرده است. روش: پژوهش حاضر با رویکرد کیفی انجام شد و روش پژوهش، تحلیل محتوای کیفی مرسوم بوده است. داده ها با استفاده از مصاحبه نیمه ساختاریافته گردآوری شد. مشارکت کنندگان شامل مسئولان کتابخانه های عمومی روستایی زیر پوشش اداره کل کتابخانه های عمومی استان کرمانشاه در پاییز سال 1402 بود. نمونه گیری به روش هدفمند یا قضاوتی انجام شد و تا اشباع اطلاعات ادامه یافت. در مجموع 14 مصاحبه انجام شد و مدت آن بین 40 تا 75 دقیقه متغیر بود. برای تجزیه و تحلیل یافته ها از روش تحلیل محتوای کیفی و برای اعتبارسنجی پژوهش از معیارهای اعتبارپذیری و قابلیت اطمینان استفاده شد. یافته ها: تجزیه و تحلیل داده های مصاحبه منجر به شکل گیری دو مقوله، شامل اقدامات کتابخانه های عمومی روستایی در توانمندسازی روستاییان و توسعه روستا، و چالش ها و پیشنهادهای کتابخانه های عمومی روستایی در توانمندسازی روستاییان و توسعه روستا طبقه بندی شد. در مقوله اقدامات، 4 مفهوم شامل توسعه فرهنگی، توسعه اقتصادی، توسعه اجتماعی، و توسعه پایدار و حفظ محیط زیست شناسایی شد که جنبه های مختلف نقش آفرینی کتابخانه های عمومی روستایی استان کرمانشاه را در توانمندسازی روستاییان و توسعه روستاهای خود نشان می دهد. در مقوله چالش ها و پیشنهادها نیز 8 مفهوم شامل نیروی انسانی، منابع اطلاعاتی، تسهیلات و امکانات، سطح کیفی برنامه ها و خدمات، سنجش اثرگذاری برنامه ها و خدمات، عوامل مربوط به روستاییان، سطح همکاری و مشارکت، و چگونگی اطلاع رسانی و تبلیغات شناسایی شد. در مجموع، کتابخانه های عمومی روستایی استان کرمانشاه جوامع محلی خود را از طریق ارائه خدمات، فعالیت ها و برنامه های خود، توانمند و به توسعه روستاها کمک کردند. کتابخانه های یادشده با اجرای برنامه ها و خدمات متنوع خود که اکثراً در طول هفته تداوم داشته است، توانسته اند در بالا بردن آگاهی و بینش فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی روستا؛ نشان دادن نقش پررنگ و تأثیرگذار کتاب در مقایسه با اینترنت؛ و تثبیت نقش کتابخانه به عنوان پایگاه اجتماعی-فرهنگی روستا گام مؤثری بردارند. اصالت/ارزش: تاکنون در ایران پژوهشی به شناخت نقش کتابخانه های عمومی روستایی در توسعه جوامع خود نپرداخته است. یافته های این پژوهش می تواند به عنوان نقشه راه کتابخانه های عمومی روستایی در توسعه همه جانبه خدمات و برنامه های خود و اثرگذاری بیشتر آنها در توسعه روستاهایشان مورد استفاده قرار گیرد.
A Sociotechnical Transition to an Electric Autonomous Vehicle System(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Modern economic growth has been based on mass industrial production and consumption, which have heavily relied on fossil fuels and energy waste since the 18th century. Hence, current socio-technical systems are unsustainable in meeting humans' basic needs, such as energy and mobility. Fossil energy resources are non-renewable and, on the one hand, contribute to emissions that cause unreliable harm to the environment. In this research, the prime theory of Transformational Change illuminates how to use science and technology policy to meet social needs sustainably and inclusively in societies. This article answers questions regarding the essential policies and governance measures that states need to implement for the transition to electric autonomous vehicles (AVs) in the socio-technical system. Using meta-synthesis, followed by a case study and interviews with experts in the electric AV field, the article identifies state policies and governance measures to facilitate the transition of the sociotechnical system into electric AVs. The conceptualization of these roles determines that the state's role is influenced by policy, governance, and legal decisions, which are ultimately implemented through specific combinations of policies.
A Systematic Review of Innovation Ecosystem Subcategory Metaphors: Towards Evidence-Based Policymaking(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
In recent years, ecological metaphors have gained popularity in the field of innovation. Such excessive preoccupation of researchers with common ecological metaphors, such as ecosystems, and a lack of due attention to the development of other ecological principles, challenges the systematic conceptual framework of the field. This raises the metaphorical concept of a "boundary object," which could hinder the connection between theoretical discussions on innovation ecosystems and their practical applications and policy development. Therefore, there is a need for an evidence-based approach to define and map the innovation ecosystem metaphorically. The concepts deployed would form a part of the conceptual network of the innovation ecosystem. As part of an effort to implement evidence-based practice in the field of innovation ecosystems, this study employs Scaringella's and Radziwon's (2019) systematic review framework and the comparative-qualitative content analysis method. The analysis is based on a structured matrix that is rooted in metaphor mapping. Upon analyzing the content of the selected articles, the ecological metaphors grounded in innovation ecosystems can be classified into two general categories: metaphors related to actors (species, population, and community) and metaphors related to the environment (landscape, biome, and ecotone). The developed framework serves as a tool for innovation policymakers, enabling them to make informed decisions by gaining a comprehensive understanding of the seven hierarchical metaphorical layers within innovation ecosystems. Consequently, policymakers should not restrict their governance to the suggestions offered by the prevailing literature on ecosystems. Instead, they should also give equal attention to the various dimensions of innovation ecosystems, including actors, the environment, and the relationships between them, from an ecological perspective.
کاربردها و مزایای بهره گیری از شبکه های اجتماعی علمی در میان دانشجویان شهر خرم آباد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: شبکه های اجتماعی علمی فناوری های ابزارهای تعاملی هستند که ایجاد و اشتراک گذاری داده ها، اطلاعات، متن، تصاویر، ویدئو، دیداری ها، ایده ها، علایق و سایر شکل های اظهار بیان را از طریق شبکه های مجازی تسهیل می کنند. پیشرفت و توسعه سریع شبکه های اجتماعی و ابزارهای مرتبط با آن، انتشار اطلاعات را برای دانشجویان دانشگاه ها آسان کرده است. هدف پژوهش حاضر آشنایی با کاربردها و مزایای بهره گیری دانشجویان از شبکه های اجتماعی علمی در در میان دانشجویان دانشگاه های شهر خرم آباد است. روش: نوع پژوهش کاربردی و روش پژوهش پیمایشی- توصیفی است. جامعه آماری حدود 000/5 نفر دانشجو بودند. نمونه مورد بررسی 374 نفر از دانشجویان دختر و پسر شاغل به تحصیل در دانشگاههای دولتی و غیردولتی (آزاد، پیام نور، علمی کاربردی) شهر خرم آباد بودند. ابزار گردآوری اطلاعات پرسشنامه محقق ساخته بود. روایی پرسشنامه به شیوه روایی صوری، با بهره گیری از نظر متخصصان موضوعی به انجام رسید. پایایی نهایی پرسشنامه در نمونه 374 نفری به روش آلفای کرونباخ برای کل پرسشنامه برابر 94/0 تعیین شد. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار spss -21 استفاده شد. یافته ها: یافته حاکی از آن است که میزان استفاده کاربران از شبکه های اجتماعی علمی درکتابخانه های دانشگاهی شهر خرم آباد پایین تر از حد متوسط و در حد کم قرار دارد. کاربردهای بهره گیری از شبکه های اجتماعی علمی در کتابخانه های دانشگاهی شهر خرم آباد باتوجه به میانگین های رتبه ای از بیشترین به کمترین نشان داد که کاربرد شبکه های اجتماعی علمی در کتابخانه های دانشگاهی شهر خرم آباد به ترتیب در زمینه آموزشی، پژوهشی، علمی، اجتماعی، فراهم آوردن بستر مناسب برای ارتباط علمی دانشجویان با اساتید و محققان، فرهنگی و انتقال دانش و مفاهیم روز می باشد. همچنین مزیت های بهره گیری شبکه های اجتماعی علمی در کتابخانه های دانشگاهی شهر خرم آباد به ترتیب در زمینه صرف زمان استفاده از منابع، تلقی به عنوان یک سامانه مفید، مورد استفاده بودن برای افراد عادی و غیر دانشجو، افزایش آگاهی، افزایش یادگیری، کسب مطالب مفید و علمی، ارتقا علمی و پژوهشی دانشجویان، دسترسی به اطلاعات و تازه های کتابخانه و جذب دانشجویان و استفاده از این سیستم نوین می باشد.نتیجه گیری: با استفاده از شبکه های اجتماعی علمی مانند لینکدین، ریسیج گیت و آکادمیا می توان به راحتی کتابها، مقالات و فایل های کتابخانه را برای دسترس پذیری به اشتراک گذاشت. خدمات اطلاعاتی مناسب ارائه داد و فعالیت های آموزشی و پژوهشی را پشتیبانی کرد. همچنین فواید مهمی در استفاده از شبکه های اجتماعی شناسایی شد. از جمله: ارتباطات علمی و تعامل میان دانشجویان، اشاعه سریع اطلاعات، نزدیک کردن کاربران فراتر از موقعیت مکانی و جغرافیایی، تاثیرگذاری برای ارتباط بهتر در فضای مجازی، آگاهی نسبت به کارکرد مناسب شبکه ها، بهینه سازی زمان استفاده از منابع، نقش مفید این سامانه در کتابخانه های دانشگاهی و تقویت دانش تخصصی دانشجویان. یکی از مشکلات مهم در استفاده از شبکه های اجتماعی پایین بودن میزان سواد دیجیتال و سواد اطلاعاتی دانشجویان است.
تأثیر رهبری برندمحور مدیران ارشد بر روی تعهد به برند در بین کارکنان (مورد مطالعه: بانک سرمایه کرج)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
بازیابی دانش و نظام های معنایی سال ۱۱ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۴۰
143 - 188
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به منظور بررسی اثر رهبری برند محور مدیران ارشد بر روی تعهد به برند در بین کارکنان در حضور متغیرهای میانجی دانش کارکنان از برند، قرارداد روان شناختی و تناسب بین برند و کارکنان بانک سرمایه کرج انجام شده است. روش پژوهش توصیفی و از شاخه همبستگی بوده و جامعه آماری این پژوهش کارکنان بانک سرمایه کرج به تعداد 60 نفر است. به دلیل محدود بودن تعداد جامعه از سرشماری یا تمام شمار برای انتخاب نمونه استفاده شد. پژوهش از طریق طراحی و توزیع پرسش نامه، به صورت مراجعه حضوری پژوهش گر، گردآوری شدند. روایی پرسش نامه از طریق روایی محتوا و پایایی آن نیز با استفاده از روش آلفای کرونباخ تأیید شد. به منظور تجزیه وتحلیل داده ها از روش های آمار توصیفی و آمار استنباطی استفاده شد. داده های جمع آوری شده از طریق پرسش نامه با استفاده از نرم افزارهای SPSS و PLS مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. نتایج تجزیه وتحلیل داده ها نشان داد که رهبری برند محور مدیران ارشد به واسطه دانش کارکنان از برند تأثیر مثبت و معناداری بر تعهد به برند دارد. رهبری برند محور مدیران ارشد به واسطه قرارداد روان شناختی تأثیر مثبت و معناداری بر تعهد به برند دارد. رهبری برند محور مدیران ارشد به واسطه تناسب بین کارکنان و برند تأثیر مثبت و معناداری بر تعهد به برند دارد.
اضطراب اطلاعاتی و حدودو ثغور آن: مطالعه ای به روش مرور نظام مند(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
بازیابی دانش و نظام های معنایی سال ۱۱ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴۱
161 - 198
حوزههای تخصصی:
اضطراب اطلاعاتی یکی از چالش های نوظهور زندگی بشری است که با توسعه تفکر ریزومی در سایه تفکر پساساختارگرائی ظهور و بسط یافته است. هدف پژوهش حاضر، مفهوم شناسی، حدودوثغور و ابعاد اضطراب اطلاعاتی بود. روش این پژوهش مروری نظام مند است که در سال 1402 انجام گرفته است. جهت گرداوری داده ها از پایگاه های گوگل اسکالر، مگیران، مرکز اطلاعات جهاد دانشگاهی، سیناهل، ساینس دایرکت، پاب مد و اسکوپوس استفاده شد. جهت جستجو از کلمات کلیدی اضطراب اطلاعاتی، ابعاد اضطراب اطلاعاتی، پیامدهای اضطراب اطلاعاتی در منابع فارسی و از کلمات Dimensions of information anxiety, Information anxiety و کلمات وابسته به آن در منابع انگلیسی استفاده شد. از سرعنوان های واژگان پزشکی (مش) نیز جهت تعیین کلمات کلیدی استفاده شد. جهت بررسی کیفیت مقالات از سیاهه وارسی استروب و سیاهه وارسی کانسورت استفاده گردید. از 170 مقاله یافت شده با توجه به معیارهای انتخاب مقالات، نهایتاً 24 پژوهش واجد شرایط شناخته و به مطالعه حاضر وارد شدند. یافته های پژوهش نشان داد مفهوم اضطراب اطلاعاتی از ابهام معنایی برخوردار بوده و حدودوثغور آن هم به طور کامل شناخته شده نیست. اضطراب اطلاعاتی درواقع از شکاف فزاینده بین مقدار اطلاعات موجود و توانایی ما برای پردازش و درک آن ناشی می شود و این نوع اضطراب با مفاهیمی نظیر اضطراب کتابخانه ای و اضطراب اینترنتی تفاوت بنیادین دارد. این نوع اضطراب از سه بُعد اساسی سرریز اطلاعات، ناتوانی در فهم و پردازش اطلاعات و ناتوانی در دسترسی و پیداکردن اطلاعات موجود برخوردار است. اضطراب اطلاعاتی پیامدهای منفی فردی، روان شناختی و اجتماعی متعدد نظیر احساس ناامیدی و سرخوردگی، احساس رهاشدگی، وانهادگی و احساس تنهائی اگزیستانسیال را به همراه داشته باشد. توسعه سواد اطلاعاتی، تمرین مراقبت از خود و تعیین محدودیت در مصرف اطلاعات و تغییر نگرش معرفت شناختی در باب اطلاعات می تواند به کاهش احساسات و استرس شدید مرتبط با اضطراب اطلاعات کمک کند.
معرفی روش Iconclass و قابلیت های آن در مستند نگاری آثار هنری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کتابداری و اطلاع رسانی دوره ۲۷ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۱۰۷)
135 - 159
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف این پژوهش معرفی روش Iconclass و چگونگی استفاده از آن برای طبقه بندی آثار هنری است.
روش پژوهش: روش گردآوری اطلاعات در بخش نخست پژوهش حاضر، روش کتابخانه ای استنادی است. جستار حاضر سپس به تبیین ابعاد کارآمدی روش Iconclass در مستندنگاری و طبقه بندی آثار هنری پرداخته است.
یافته ها: یافته های این پژوهش نشان می دهد که روش مذکور در سه بخش اصلی دارای قابلیت های اساسی است: نخست آن که این روش برخلاف روش هایی که بر طبقه بندی فرمی و ظاهری آثار هنری تمرکز دارند، درک محتوای آثار هنری را ورای فرم ظاهری میسر می سازد. دوم این که با استفاده از این روش، مستندنگاری و طبقه بندی آثار هنری -بر اساس محتوای آثار شکل می گیرد و امکان معرفی و تحلیل نقوش و مضامین پیچیده و روابط متقابل آن ها- برای مستندنگار فراهم می شود. سوم این که پژوهشگر به مجموعه ای از منابع مرتبط با موضوع دسترسی می یابد که موجب سرعت و غنای بیشتر پژوهش می شود.
نتیجه گیری: روش فوق الذکر مشکلات دسترسی به منابع مرتبط با اثر هنری را مرتفع ساخته و به پژوهشگران در بازیابی هرچه ساده تر تصاویر کمک می کند. با استفاده از این روش، موزه ها و مجموعه های هنری می توانند اقلام موجود در مجموعه خود را طبقه بندی کرده و به تولید فهرست ها و کاتالوگ های کارآمد و در نتیجه توسعه پژوهش های تاریخ هنر نیز کمک شایانی خواهد کرد.
بازاریابی خدمات اطلاعاتی کتابخانه مرکزی دیجیتال دانشگاه علامه طباطبائی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر شناسایی وضعیت بازاریابی خدمات اطلاعاتی کتابخانه مرکزی دیجیتال دانشگاه علامه طباطبائی از نظر مدل آمیخته بازاریابی هفت پی است.روش پژوهش: این پژوهش از نظر هدف جزء پژوهش های کاربردی است و با توجه به توصیف وضعیت بازاریابی در کتابخانه مرکزی دیجیتال دانشگاه علامه طباطبائی، از روش توصیفی استفاده شده است و از نظر موضوع مطالعه موردی است و جمع آوری داده های آن با استفاده از روش میدانی و پیمایشی و با ابزار سیاهه وارسی انجام گرفته شده است و جامعه آماری پژوهش حاضر کتابخانه مرکزی دیجیتال دانشگاه علامه طباطبائی است.یافته ها: طبق یافته های به دست آمده و مشاهدات صورت گرفته توسط پژوهشگر در کتابخانه مرکزی دانشگاه علامه طباطبائی و همچنین مصاحبه با کتابدارن بخش کتابخانه دیجیتال دانشگاه علامه طباطبائی به این نتایج دست یافته شد که 33/58 درصد از اصول بازاریابی محصول، 15/46 درصد از اصول بازاریابی مکان، 100 درصد از اصول بازاریابی هزینه، 88/88 درصد از اصول بازاریابی کاربران، 55/55 درصد از اصول بازاریابی شواهد فیزیکی، 50/62 درصد از اصول بازاریابی فرایند، 53/61 درصد از اصول بازاریابی فعالیت های تشویقی و ترغیبی در کتابخانه دیجیتال دانشگاه علامه طباطبائی رعایت شده است.نتیجه گیری: جهت مشخص شدن وضعیت بازاریابی خدمات اطلاعاتی کتابخانه مرکزی دیجیتال دانشگاه علامه طباطبائی، توسط پژوهشگر با ابزار سیاهه وارسی به دست آمده از 7 اصل آمیخته بازاریابی هفت پی با در نظر گرفتن 82 گویه، مورد بررسی قرار گرفت. نتایج و یافته ها حاکی از آن است که در کتابخانه دیجیتال دانشگاه علامه طباطبائی به طور متوسط 61 درصد از اصول بازاریابی رعایت می شود
بررسی تطبیقی نسخه شناسی ویژگی های مصاحف قرآنی مکتب هرات در دوره های تیموری و صفوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کتابداری و اطلاع رسانی دوره ۲۷ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۱۰۶)
187 - 204
حوزههای تخصصی:
هدف: این پژوهش به بررسی تطبیقی ویژگی های مصاحف قرآنی مکتب هرات در دوره های تیموری و صفوی پرداخته است. روش پژوهش: این پژوهش از نظر هدف توسعه ای و به روش توصیفی و تحلیلی با نمونه گیری هدفمند از میان 21000 مصحف گنجینه قرآنی کتابخانه آستان قدس رضوی که جامعه آماری این پژوهش است، انجام گرفته است. با توجه به عدم دسترسی به اصل منابع، ابزار گردآوری اطلاعات، فهرست های کتابخانه و چک لیست اطلاعات به دست آمده از جامع هدف است که بر اساس تجزیه و تحلیل اطلاعات نسخه شناسی مصاحف مرجع و نفیس این دوره انجام گرفته است.یافته های پژوهش: بر اساس ویژگی ترقیمه کاتب و اطلاعات نسخه شناسی فهرست کتابخانه از دوره تیموری جزوه قرآنی 416 و مصحف شماره 153 و از دوره صفوی مصاحف شماره: 281، 206 و 210 از مکتب هرات به عنوان مصاحف مرجع و نفیس شناسایی شد تا اطلاعات نسخه شناسی آن ها به صورت تطبیقی مورد تحلیل قرار گیرد. در نهایت مشخص شد که از میان تمام ویژگی ها و ارکان علم نسخه شناسی، چهار ویژگی تزئینات لوح فاتحه الکتاب، خط سرسوره ها، تزئینات همراه متن قرآن و ترکیب بندی نقوش از مهمترین ویژگی هایی است که می تواند در بررسی تطبیقی مصاحف قرآنی این مکتب هنری در دوره های مورد پژوهش به کار گرفته شوند.نتیجه گیری: با مطالعه یافته های پژوهش مشخص شد که می توان بر اساس ارکان نسخه شناسی به شناسایی مصاحف مکتب هرات پرداخت. نتایج این پژوهش مشخص کرد که 1) طرح لوح فاتحه الکتاب، در دوره تیموری لوح فضای بیشتری برای کتابت متن قرآن دارد و دارای یک حاشیه پهن لاجوردی بوده و سر سوره به خط کوفی تزئینی کتابت شده است. این لوح در دوره صفوی با دو ستون در دو طرف متن فضای کمتری برای کتابت وجود داشته، حاشیه لوح دو قسمتی پهن با زمینه لاجوردی و باریک با زمینه سیاه رنگ است و یک نیم ترنج بر روی حاشیه ترسیم شده و سر سوره به خط رفاع است 2) تزئینات همراه متن قرآن، نشان خمس و عشر در دوره تیموری به ترتیب به شکل بادامی و دایره است، در حالی که در دوره صفوی به شکل دایره است. 3) ترکیب بندی نقوش، در دوره تیموری، تسلط با نقوش اسلیمی و بند رومی است اما در دوره صفوی، بندهای ختایی الوان محور نقوش ترسیم شده است.
بررسی وضعیت تولیدات علمی نمایه شده حوزه نوآوری باز در پایگاه استنادی وب آو ساینس و ترسیم نقشه علمی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر تحلیل تولیدات علمی نمایه شده مرتبط با حیطه موضوعی نوآوری باز در پایگاه استنادی وب آو ساینس و ترسیم نقشه علمی این حوزه است.روش پژوهش: این پژوهش از نوع کاربردی بوده و با رویکرد علم سنجی انجام شده است. جهت استخراج داده ها از قسمت جستجوی پیشرفته پایگاه وب آو ساینس استفاده شد و کلیدواژه ای به شکل «نوآوری باز» جستجو و 6429 مدرک بازیابی شد. داده ها پس از پالایش و یکسان سازی وارد نرم افزارهای علم سنجی شده و نقشه های مورد نظر ترسیم شدند. جهت ترسیم نقشه ها از نرم افزارهای وس ویوور، یوسی نت و بیب اکسل استفاده شد.یافته ها: بر اساس داده های به دست آمده از پایگاه وب آو ساینس، نقشه علمی این حوزه ترسیم و مشخص شد که ساختار علمی نوآوری باز از 9 خوشه موضوعی اصلی تشکیل شده است. خوشه اول با 13 کلیدواژه بزرگ ترین خوشه شناخته شد. در بین کلیدواژه های مقالات نمایه شده، کلیدواژه تحقیق و توسعه و ظرفیت جذب دارای بیشترین هم رخدادی بودند. در این حوزه، کشورهای آمریکا، ایتالیا و انگلستان بیشترین تولیدات علمی و دانشگاه کالیفرنیا بیشترین بروندادهای پژوهشی را در این حوزه داشت. بیش از 96.9 درصد بروندادهای پژوهشی به زبان انگلیسی بوده و زبان اسپانیایی در رتبه دوم قرار گرفت.نتیجه گیری: این پژوهش ضمن بیان روابط مهم واژگانی، افراد و سازمان های برتر و همچنین گرایش پژوهشی این حوزه در سال های مختلف، پُرکاربردترین و پُرمراجعه ترین حوزه های موضوعی نوآوری باز را نیز نشان می دهد. بررسی پُربسامدترین هم رخدادی واژگان نشان داد که بیشترین هم واژگانی میان کلیدواژه های «تحقیق و توسعه - ظرفیت جذب» وجود داشت. همچنین در کاربرد نوآوری باز در حوزه های مختلف علوم، همبستگی وجود نداشت و شکاف هایی در ساختار علمی این حوزه مشاهده شد.
آینده نگاری حکمرانی دیجیتال در راستای هوشمند سازی شهری با رویکرد پایداری در سطح کلان شهرهای کشور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این تحقیق، محققان به دنبال ارائه سازوکاری برای آینده نگاری حکمرانی دیجیتال در راستای هوشمندسازی شهری با رویکرد پایداری مبتنی بر سناریونویسی در سطح کلان شهرهای کشور هستند. روش تحقیق از نظر نحوه بررسی داده ها آمیخته است؛ زیرا در آن هم از استراتژی های تحقیقات کمّی (در داده های خبرگانی) استفاده می شود و هم از استراتژی روش کیفی (در تحلیل محتوای مصاحبه). از نظر ماهیت داده ها در پژوهش حاضر، هم از شیوه کمّی و هم از شیوه کیفی بهره گیری می شود. این پژوهش در زمره پژوهش های بنیادی-کاربردی است؛ چون تحقیقِ اکتشافی است و هدف اصلی آن، شناسایی پیشران های محیطی مرتبط با موضوع تحقیق است. بنابراین، تحقیق از نوع بنیادی است. در ضمن، دستاوردهای آن ملاک عمل برای مدیریت شهری، به ویژه سازمان های ذی نقش شامل شهرداری است. این است که پژوهش حاضر کاربردی نیز محسوب می شود. جامعه آماری تحقیق، شامل 15 نفر از نخبگان، مدیران و کارشناسان ارشد است و می توان از نظرات آن ها در حوزه آینده نگاری حکمرانی دیجیتال و هوشمندسازی شهری با رویکرد پایداری بهره برد.بر اساس نتایج به دست آمده، سناریوی اول در بخش های هوشمندسازی، مشارکت محوری، شفاف سازی، تمهیدات ساختاری، یکپارچه سازی، فرهنگ سازی و پایدارسازی بهترین حالت است و سناریوی ششم (و تا حدودی سناریوی پنجم)، بدترین حالات ممکن را نشان می دهند. سناریوهای دوم تا چهارم بیشتر بر مبنای کمترین تغییرات در عوامل اصلی هستند و تنها در یک عامل، پیشرفت و در یک عامل پس رفت را نشان دادند.نتایج تحقیق نشان داد که ظرفیت سازی برای ایجاد حق دسترسی به اطلاعات، افزایش قانون مداری، انضباط بخشی به سازوکارهای مدیریت شهری، تقویت بسترهای داخلی به منظور شبکه سازی و ایمن سازی اطلاعات در راستای هوشمندسازی شهری می تواند از طریق پیاده سازی یک مدل حکمرانی خوب دیجیتال عملیاتی گردد.
پیشنهاد چارچوب مفهومی برای زیبایی شناسی یک وب سایت با بهره گیری از رویکردهای فراترکیب و آنتروپی شانون بر پایه نظریه لایب نیتس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: توجه به زیبایی شناسی یکی از عوامل موثر بر ارتقای تجربه کاربری است. پژوهش حاضر بر آن است تا کدهای زیباشناختی «یک وبسایت» را بر پایه نظریه لایب نیتس شناسایی و بر اساس اهمیت آن ها، رتبه بندی و یک چارچوب مفهومی پیشنهاد نماید.روش شناسی: پژوهش، از روش مرور نظام مند از نوع فراترکیب با رویکرد تحلیل محتوای کیفی استفاده کرده است. جستجوی هدفمند کلیدواژ ای به صورت نظام مند در شش پایگاه گوگل اسکولار، امرالد، وب او ساینس، گنج ایرانداک، جهاد دانشگاهی و پایگاه استنادی جهان اسلام انجام شد. تعداد 1110 منبع بازیابی شدند و با رویکرد پریزما تعداد 64 منبع انتخاب و وارد مطالعه فراترکیب شدند. سپس ضریب اهمیت عوامل شناسایی شده با روش تحلیل محتوای کیفی آنتروپی شانون محاسبه شد. از نظریه زیبایی شناسی «لایب نیتس» و دو مطالعه عوامل زیباشناختی لاوای و ترکتینسکی(2004) و تحلیل وبسایت گو و هال (2009)، به عنوان مبنای کدگذاری کیفی بهره گرفته شد.یافته ها: تعداد 2 مقوله و 4 مفهوم و 75 کد زیبایی شناسی، با انجام فراترکیب حاصل شد. ضریب اهمیت برای کدهای «تایپوگرافی» و «نظم»در مفهوم زیبایی شناسی کلاسیک و مقوله زیبایی شناسی عینی، در رتبه اول و دوم قرار گرفت. تعداد چهل و سه کد زیبایی شناسی دارای ضریب اهمیت بیشتر از صفر مشاهده شدند. یک چارچوب مفهومی برای «زیبایی شناسی یک وبسایت» پیشنهاد شد.نتیجه گیری: توجه به جنبه های عینی و ذهنی زیبایی شناسی یک وبسایت در کنار یکدیگر و مشارکت میان رشته ای در دو حوزه کامپیوتر و علوم اجتماعی در این زمینه توصیه می شود.
چالش های پیاده سازی مدیریت شهر هوشمند در حوزه حمل ونقل همگانی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دسترسی و ارتباطات، اساس پویایی شهری و هرگونه رشد هم جانبه به ویژه رشد اقتصادی در یک حوزه شهری است. از این رو حوزه حمل ونقل هم در پیدایش و هم در استمرار حیات هرگونه توسعه و پیشرفت نقش اساسی را در شهرها دارد. مدیریت هوشمند به عنوان یک راه کار تکنولوژی محور و تجربه شده می تواند راه گشایی بسیاری از مشکلات زندگی شهرنشینی در ایران باشد. مسئله اصلی تحقیق به این موضوع اشاره دارد که علی رغم وجود زیر ساخت هایی نظیر اینترنت، دوربین های هوشمند ترافیکی، وجود متخصصان با دانش روز حوزه ITS (سامانه حمل و نقل هوشمند)، نیروهای متخصص و باانگیزه در خلق استارت آپ های موفق حوزه حمل ونقل همگانی و حتی تأکید همه جانبه مسئولین اجرایی در خصوص در اولویت بودن توسعه امکانات حمل ونقل همگانی، چرا شاهد پیاده سازی یک مدیریت هوشمند در حوزه حمل ونقل همگانی در کشور ایران نیستیم، بنابراین قطعاً چالش هایی وجود دارد. هدف این تحقیق شناسایی چالش های پیاده سازی مدیریت شهر هوشمند در حوزه حمل ونقل همگانی ایران است. این تحقیق از نوع پژوهشی -کاربردی است و با شیوه دلفی و با تشکیل پانل تخصصی 50 نفره به صورت نمونه گیری غیر احتمالی و ترکیبی از روش های هدفدار یا قضاوتی و زنجیره ای برگزیده شده اند. پس از تحلیل نظرسنجی ها با شیوه دلفی و استفاده از افزارspss چالش های شناسایی شده در شش دسته اساسی شامل : 1- چالش نبود برنامه و استراتژ ی های راهبردی در حوزه حمل ونقل همگانی 2- چالش انزوای اقتصادی 3- چالش های تأمین اعتبارات مالی 4- چالش های فرهنگی و دانش مدیریتی 5- چالش خلاء قوانین حمایتی 6- چالش های امنیتی، به عنوان چالش های پیاده سازی مدیریت شهر هوشمند در حوزه حمل ونقل همگانی احصاء شدند.
Decoding DQM for Experimental Insights on Data Quality Metadata’s Impact on Decision-Making Process Efficacy(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Decision-making processes are significantly influenced by a myriad of factors, with data quality emerging as a crucial determinant. Despite widespread awareness of the detrimental effects of poor-quality data on decisions, organizations struggle with persistent challenges because of the sheer volume of data within their systems. Existing literature advocates for providing Data Quality Metadata (DQM) to help decision-makers communicate data quality levels. However, concerns about potential cognitive overload induced by DQM may hinder decision-makers and negatively impact outcomes. To address this concern, we conducted an experimental exploration into the impact of Data Quality Management (DQM) on decision outcomes. Our study aimed to identify specific groups of decision-makers benefiting from DQM and uncover factors influencing its usage. Statistical analyses revealed that decision-makers with a heightened awareness of data quality demonstrated improved Data Quality Management (DQM) utilization, leading to increased decision accuracy. Nevertheless, a trade-off was observed as the efficiency of decision-makers suffered when employing Decision Quality Management (DQM). We propose that the positive impact of incorporating Data Quality Management (DQM) on decision outcomes is contingent on characteristics such as a high level of knowledge about data quality. However, we acknowledge that the inference of this positive impact could be more transparent and thoroughly explained. Our findings caution against a blanket inclusion of Data Quality Management (DQM) in data warehouses, emphasizing the need for tailored investigations into its utility and impact within specific organizational settings.
طراحی پروفایل کاربردی فراداده ای برای توصیف و سازمان دهی اشیای محتوایی: مطالعه موردی کتابخانه، موزه و مرکز اسناد آستان مقدسه حضرت معصومه (س)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر طراحی پروفایل کاربردی فراداده ای برای توصیف و سازمان دهی (پردازش) اشیای محتوایی کتابخانه، موزه و مرکز اسناد آستان مقدسه حضرت معصومه (س) بود. روش پژوهش ازلحاظ هدف، کاربردی بود که با رویکرد تحلیلی انجام شد. جامعه پژوهش مشتمل بر کارمندان بخش سازمان دهی و مدیران کتابخانه، موزه و مرکز اسناد آستان مقدسه و عناصر، خصائص و ویژگی های استانداردهای فراداده ای بافت میراث فرهنگی بود که با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شد. روش گردآوری داده ها، مشاهده ساختارمند و ابزار آن مصاحبه، پرسشنامه و سیاهه وارسی بود. نتایج نشان داد که به منظور توصیف و سازمان دهی (پردازش) اشیای محتوایی کتابخانه، موزه و مرکز اسناد آستان مقدسه نیازمند سه پروفایل کاربردی فراداده ای مجزا برای کتابخانه، موزه و مرکز اسناد است. پروفایل کاربردی فراداده ای طراحی شده برای اشیای محتوایی کتابخانه، موزه و مرکز اسناد به ترتیب دارای 53، 83 و 27 عنصر اصلی و فرعی بود. استاندارد فراداده ای توصیف شی (مُدس)، استاندارد مدیریت مجموعه موزه های بریتانیا (اسپکتروم) و استاندارد بین المللی توصیف آرشیوی (ایساد) دارای بیشترین سهم در پروفایل کاربردی فراداده ای به ترتیب در بافت های کتابخانه، موزه و مرکز اسناد بود. طراحی پروفایل کاربردی فراداده ای موجب توصیف و پردازش مناسب اشیای محتوایی، همگرایی هرچه بیشتر بافت میراث فرهنگی و همچنین مدیریت بهتر فراداده ها خواهد شد. این امر با توجه به بافت و نیازهای بومی انجام می شود و درعین حال موجب افزایش نقاط دسترسی، بازیابی و میانکنش پذیری بیشتر با سایر سامانه های مدیریت اطلاعات و کتابخانه ها خواهد شد.
حوزه های میان رشته ای: چالش ها، چارچوب ها و معیارهای ارزیابی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پیکره حوزه های میان رشته ای (بینارشته ای یا بین رشته ای) در طول سه دهه اخیر بسیار فربه تر شده و تعداد زیادی پایان نامه، مقاله، کتاب و حتی چندین مجله میان رشته ای در حوزه های گوناگون، از جمله علم اطلاعات و دانش شناسی، منتشر می شود. گرایش قابل ملاحظه ای نیز در میان دانشگاه ها برای راه اندازی رشته های میان رشته ای و همچنین در میان پژوهشگران ایرانی برای مطالعات میان رشته ای به وجود آمده است. اکنون انجام پایان نامه با رویکرد میان رشته ای نوعی نوآوری و یک امتیاز دانشگاهی به شمار می رود. با این حال، بسیاری از پژوهشگران، استادان راهنما، دانشجویان تحصیلات تکمیلی، و داوران مقاله ها با طرح های پژوهشی نسبت به الزامات و چارچوب های حوزه های میان رشته ای و در نتیجه، شیوه های ارزیابی چنین مطالعاتی آگاه نیستند. در مقایسه با وجود کتاب ها و مقاله های مرتبط با ارزیابی مطالعات میان رشته ای در زبان انگلیسی که چارچوب ها و روش های گوناگونی را ارائه می کنند، ما فاقد نمونه هایی به زبان فارسی در این زمینه هستیم. در این نوشته، در قالب روش پژوهش مفهومی و با بررسی برخی مقاله ها و کتاب های مرتبط فارسی و انگلیسی، چارچوبی مشخص و معیارهایی برای ارزیابی حوزه های میان رشته ای برپایه بخش های اصلی و متعارف یک نوشته پژوهشی معرفی شده است. بر این اساس، بخش هایی چون عنوان، چکیده، کلیدواژه ها، مبانی نظری، هدف ها، بیان مسئله، پرسش ها و یا فرضیه ها، پیشینه پژوهش، روش شناسی، یافته ها، نتیجه گیری، و منابع استنادشده را می توان برپایه معیارهایی مورد ارزیابی قرار داد تا نمونه های عینی برای بررسی میزان توجه پژوهشگران به چارچوب ها و رویکردهای میان رشته ای مشخص شود. چارچوب ها و معیارهای معرفی شده در نوشته حاضر برای پژوهشگران، استادان راهنما، دانشجویان و داوران پایان نامه ها یا مقاله های علمی، در همه حوزه ها از جمله در حوزه علم اطلاعات و دانش شناسی سودمند است.
بررسی کاربست مفهوم هم آفرینی بر تحقق هوشمندی در جوامع شهری (مورد پژوهی: شهر ارومیه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اگرچه عبارت شهر هوشمند به عنوان ثمره ادراک به شدت فناورانه متخصصان در حوزه فناوری های نوین نسبت به چالش های مربوط به شهرها پا به عرصه وجود گذاشت اما یقیناً در شرایط عمل، درگیر ساختن و مشارکت دادن شهروندان به عنوان نقش پردازان کلیدی، حلقه مفقوده در امر هوشمندسازی شهرها است. در این میان هم آفرینی از جمله رایج ترین و مؤثرترین سازوکارهای به کار گرفته شده است که می تواند نقش شهروندان را از آزمایش شونده هدف گذاری شده توسط متخصصان فنی به عاملیتی توانمند در هوشمند کردن شهرها ارتقاء دهد.
هدف این پژوهش، بازشناسی مهم ترین مؤلفه های انسانی و غیرانسانی (کالبدی و دیجیتال) برای هوشمندسازی شهر ارومیه به عنوان یک موقعیت (شرایط عمل) در شکل مشارکت جویانه با استفاده از سازوکار هم آفرینی است.
این پژوهش به لحاظ ماهیت از نوع کاربردی و به لحاظ هدف از نوع ارزیابی است. نظام انجام ارزیابی متکی بر روش تحلیل موقعیت است که در چارچوب این نوع تحلیل، هدف ارزیابی شرایط عمل میزان تغییر و تحرک به هوشمندی در شهر ارومیه با استفاده از سازوکار هم آفرینی است.
یافته ها نشان می دهد که شهر ارومیه با کمک رویکرد هم آفرینی و با به کارگیری فناوری دیجیتالی، پتانسیل هوشمند شدن را دارد. با این وجود این شهر در برخی مؤلفه ها نیاز به ساماندهی و توجه بیشتری دارد به خصوص در حوزه اجتماعی که علی رغم همبستگی مردم، زیرساخت مناسب تحقیقاتی برای بهبود وضعیت وجود ندارد.
نتایج نشان داد که شهر ارومیه برای رسیدن به هوشمندی در زمینه کالبدی در وضعیت مناسبی قرار دارد و وضعیت پلتفرم ها نیز در این زمینه مطلوب است. در زمینه فضای دیجیتالی، به تبع سرعت و دسترسی اینترنت، در کشور وضعیتی نسبتاً مطلوب وجود دارد با این وجود ارتقاء زیرساخت ها در شهر ارومیه می تواند به تقویت پلتفرم ها و بهبود بخشیدن به سرعت اینترنت کمک کند. در بخش فضای اجتماعی که ارتباط مستقیمی با هم آفرینی نیز دارد وضعیت تقریباً نامطلوب بوده زیرا مردم علاوه بر عدم اطمینان به مسئولین، فضای دیجیتالی مناسب در این زمینه را نیز ندارند و برخی نحوه استفاده از وب سایت های موجود را نیز بلد نیستند اما همبستگی اجتماعی بالایی دارند که این خود کمک زیادی به بهبود شرایط می کند. از این رو سه مدل برای هم آفرینی ارائه شد، مدل اول پراکنده ای، مدل دوم ستاره ای و مدل سوم، مدل پخش است که با توجه به اطلاعات به دست آمده می توان برای این جامعه، از مدل پراکنده استفاده کرد.