فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳۶۱ تا ۳۸۰ مورد از کل ۲٬۰۳۵ مورد.
حوزههای تخصصی:
بینامتنی نظریه ای است که با آن می توان میان متن قدیم و جدید ارتباط برقرار کرد و بر غنای اثر ادبی افزود .به این دلیل، این پژوهش در نظر دارد با روش توصیفی و تحلیلی، اثر بینامتنی دینی را با رویکرد مفهومی مقاومت و با تأکید بر نظریه «کریستوا»، در اشعار مقاومت محمود درویش، شاعر فلسطینی، و قیصر امین پور، شاعر ایرانی، را مورد بازبینی قرار دهد. بینامتنی حوزه های بسیاری دارد امّا از آنجا که شاعران مذکور دریافته اند قرآن، کتاب های آسمانی و شخصیت های دینی، منبع مهمی برای آزادی انسان ها هستند، با استفاده از بینامتنی دینی مردم را به جهاد علیه دشمن دعوت کرده اند، هرچند درویش از منابع یهودی ومسیحی به صورت نفی متوازی و کلّی بیشتر استفاده کرده است و امین پور از نفی متوازی و جزیی بهره برده است .بینامتنی در اشعار درویش نسبت به امین پور، وضوح بیشتری دارد.کاربرد بینامتنی دینی در سه حوزه اسلام، مسیحیت و یهود، بیانگر تعامل دو شاعر با این ادیان است واختلاط دینی که درویش و امین پور در اشعار خود به کاربرده اند، امری است که دولت ها می توانند در سایه آن اختلافات مذهبی خود را کنارگذارند و به نوعی همزیستی مسالمت آمیز دست یابند.
بررسی اسطوره ضحاک بر اساس ساختار تقابل های دوگانه کلود لوی استروس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کلود لوی استروس برای منطق اسطوره قائل به ساختاری دوقطبی -تقابلی است. به عقیده او ساختار ذهن انسان برای درک پدیده ها هر پیوستاری را در قطب های متقابل دوگانه ای قرار می دهد و این کنشِ ذهنیِ فراگیر در نهایت منجر به تقابل های دوگانه ای چون شب/ روز، سیاه/ سفید، خام/ پخته و مفاهیمی از این دست می شود. او معتقد است در یک مطالعه ساختارگرایانه نمی توان از زنجیره تشکیک مراتب اجزا غافل بود. بنابراین باید هر تقابل کلی در اسطوره قابل تقسیم به تقابل هایی جزئی تر باشد. البته این تجزیه پذیری پیوسته، بدان معنا نیست که تجزیه پذیری اسطوره ای به معنی قطع ارتباط جزء و کل است؛ بلکه کنش و معنای هر تقابل خُرد همواره در راستای تقابل کلان تر قرار دارد. در این جستار با بررسی اسطوره ضحاک از منظر تقابل های دوگانه روشن شد که تقابل هایی چون تقابل ایرانیان و انیرانیان، شیر و خون، کاوه و ضحاک، جامعه اشتراکی و حکومت متمرکز، شهرناز، ارنواز و تقابل های آتیِ شاهنامه و ... همه در خدمت تقابل های کلّی تر و در جهت تقویت سویه های متقابل بنیادین اسطوره است. به عبارتی دیگر، اسطوره در بطن خود تقابل های کلانی دارد که هریک قابل تجزیه به تقابل هایی خردترند.
إطلالة فینومنولوجیة علی القصة القصیرة جدا فی نماذج من قصص مرزبان نامه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
التقلیلیة (Minimalism) أو التبسیطیة أو الحد الأدنى عبارة عن حرکة فنیة تسعى إلى إبداع عمل فنی عبر الاستعانة بالحد الأدنى من العناصر. ولکون هذه المدرسة تحذف جمیع العناصر الإضافیة لبلوغ الحد الأقصى من الإیجاز، فإن تحدیدها قد یواجه بعض الخلل من حیث الجوهر. ومن جهة أخرى فإن علم الظواهر (Phenomenology) أو الظاهراتیة أو الفینومینولوجیا عبارة عن منهج للمعرفة العلمیة ظهر فی أوائل القرن العشرین. ویسعى هذا المنهج لمعرفة جمیع الظواهر المادیة أو غیر المادیة وتحلیلها وتفسیرها بطریقة تعامل الذهن مع طبیعة هذه الظواهر. ستحاول هذه المقالة تفسیر بعض الأمثلة من القصص القصیرة جداً من کتاب مرزبان نامه من تألیف سعد الدین وراوینی، والذی یتسم بسمات من نوع القصص القصیرة جداً، لتسلیط الضوء على بنیة هذه القصص بناءً على المنهج الفینومنولوجی. تشیر النتائج إلى أن مراجعة الکثیر من الأعمال الکلاسیکیة فی الأدب الفارسی، من شأنها أن تقترن باستنتاجات جدیدة ومتنوعة. سیعتمد هذا البحث الدراسة المکتبیة ویتأسس علی تحلیل المحتوى.
بررسی تطبیقی عنصر زمان و زمانمندی خطی و یادواره ای (مطالعة موردی: «بعد از ظهر سبز» و «دُومَه وَد حَامِد»)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
روایت شناسی و به ویژه مقوله زمان در روایت از دانش های جدید نقد ادبی و روایی در چند دهة اخیر است. ژرار ژنت فرانسوی موفّق ترین نظریه پرداز زمان روایی است که نظریه خویش را در سه قالب «نظم، تداوم و بسامد» مطرح کرده است. هم چنین ژولیوا کریستوا نیز بر این عقیده است که می توان زمان داستان های روایی را با تحلیل زمان روایی و زمان متن مورد بحث به دو گونه زمانمندی یادواره ای و خطی تقسیم کرد. در واقع زمانمندی خطی خصلتی دراماتیک و زمانمندی یادواره ای خصلتی روایی به متن می دهد. این پژوهش دو داستان کوتاه «بعد از ظهر سبز» از مصطفی مستور، داستان پرداز ایرانی و «دُومَه ود حَامِد» از طیب صالح، رمان نویس نامدار سودانی را با هدف تبیین عنصر زمان و زمانمندی خطی و یادواره ای به روش توصیفی- تحلیلی و رویکرد ادبیات تطبیقی بررسی کرده و نشان داده است که این دو اثر به دلیل به کارگیری استرجاعات و پرش های زمانی فراوان در چارچوب نظریه ژنت و زمانمندی خطی و یادواره ای قابل بررسی هستند، شاکله های روایی زمان و نیز نزدیکی این دو نظریه در باب زمان روایی (زمانمندی یادواره ای) و دراماتیک (خطی) در دو اثر تقریباً یکی است که این جستار تقرب و همگرایی این دو داستان را به نظریه زمانمندی ژنت و زمانمندی یادواره ای کریستوا تبیین کرده است، با این تفاوت که متن داستان «دُومه ود حَامِد» خصلت روایی بیشتری با این دو نظریه و به ویژه زمانمندی یادواره ای کریستوا دارد.
تحلیل نشانه های رشد و تباهی در شخصیت فریدون و ضحاک از دیدگاه اریک فروم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادبیات فارسی (دانشگاه خوارزمی) سال بیست و چهارم پاییز و زمستان ۱۳۹۵ شماره ۲۶ (پیاپی ۸۱)
حوزههای تخصصی:
متون دینی ادبی از خیر و شر و منبع و مصدر آن سخن گفته اند و حالت های روانی رفتاری فردی و ریشه ها و آثار اجتماعی این دو نمود متضاد را به دقت توصیف کرده اند. فردوسی نیز در داستان های آغازین شاهنامه به فریدون و ضحاک اساطیری و نمادین پرداخته و فریدون را نماد خیر، و ضحاک را نماد شر معرفی کرده است. ازدیگرسو، روان شناسی جدید نیز با استفاده از نظریات فروید و یونگ به ریشه شناسی خیر و شر توجه می کند؛ به خصوص اریک فروم با روان شناسی کاربردی و اجتماعی خود، خیر و شر را رشد و تباهی می نامد و نشانه های آن را در روان ترسیم می کند. فروم هر حالتی را نشانه شناسی و از آن همچون ابزاری برای شناخت نماد های رشد یا تباهی آدمی استفاده می کند. مقاله حاضر با روش کتابخانه ای به تحلیل روان شناختی داستان فریدون و ضحاک از شاهنامه پرداخته است و نشانه های خیر و شر در زندگی و شخصیت آن دو را، منطبق با نشانه های رشد و تباهی اریک فروم، سنجیده است. درنتیجه، نشانه های رشد (عشق به زندگی، عشق به انسان، آزادی از مادر مثالی) را در روان و رفتار فریدون یافته است که با نمودهای تباهی (عشق به مرگ، خودشیفتگی، بازگشت به زهدان مادر) شخصیت ضحاک تقابل دارند.
بینامتنیت قرآن و حدیث در اشعار تعلیمی حافظ شیرازی بر اساس نظریه های ناقدان ادبی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از رموز مانایی و ماندگاری اشعار تعلیمی حافظ، پیوند ناگسستنی آن با آیات و احادیث است. این شاعر زبردست در بهره بردن از این مضامین وحیانی و روایی، چنان استادانه و ماهرانه عمل می کند که عواطف هر خواننده ای را برمی انگیزد و او را به تأمّل در این آموزه های قرآنی- روایی وا می دارد. از آن جا که بینامتنیّت یکی از مهم ترین مباحثی است که توجّه پژوهشگران ساختارگرا و پساساختارگرا را به خود معطوف کرده است و این دستاورد نوین در حوزه ادبیات، به بررسی وجوه تشابه و تفارق و نیز تأثیرپذیری یک متن از متون دیگر می پردازد و مقتضی آن است که ادیب از متون قدیمی یا معاصر خود آگاهی لازم را داشته باشد تا بتواند از آن متون در اثر خود بهره گیرد. ما در این پژوهش برآنیم تا دیوان اشعار حافظ را بر اساس نظریه بینامتنی ناقدانی هم چون باختین، کریستوا، بارت، ریفاتر، لوران ژنی، ژرار ژنت و ... نقد و بررسی کنیم تا وام گیری هایِ آگاهانه یا غیرمستقیم خواجه از آیات و روایات و نیز ترفندهای ادبی بیان این مضامین، بیشتر بر همگان مکشوف گردد.
تحلیل نشانه شناختی سبک سه نگاره شاهنامه فردوسی با عنوان «کشتن بهرام گور، اژدها را»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نشانه شناسی به مطالعة نظام های نشانه ای در زندگی اجتماعی می پردازد. نظریّه های نشانه شناختی در زمینة تحلیل آثار هنری و تصویری نیز کارآمد است. نشانه شناسی در تحلیل متن بصری و سبک آثار هنری به گسترة معناهای متن نزدیک می شود. آفرینش هنری، عینیّت بخشیدن به زیباییست و در نگاه نگارگر ایرانی قلمرو زیبایی با عالم مثال قرین است. فضا در نگارگری ایرانی نمودیست از فضای ملکوتی و هنرمند در بیان آن از زبان واقع گرایانه استفاده نمی کند، بلکه زبان او، زبان نماد و نشانه است. مطالعة تطبیقی سه نگاره با عنوان مشترک «کشتن بهرام گور، اژدها را» از سه شاهنامة سلطان ابوسعید (مورّخ 730ه .ق)، شاهنامة مکتب شیراز (مورّخ 771ه .ق محفوظ در موزة توپقاپی سرای استانبول) و شاهنامه ای مربوط به مکتب مشهد- قزوین (مورّخ 988ه .ق) از منظر نشانه شناسی و سبک هنری آن از اهداف نگارندگان در مقاله است. نویسندگان، در آغاز به بحث عالم خیال و تأثیر و بازتاب آن در این نگاره ها می پردازند، سپس نشانه های نمادین، نمایه ای و شمایلی را در دو نگاره بررسی و در خلال پژوهش، معنی هایی ضمنی اژدها و بن مایة اژدهاکشی را تحلیل کرده اند. هم چنین شخصیّت بهرام در اسطوره و تاریخ تبیین شده است. این پژوهش تطبیقی و توصیفی - تحلیلیست. دستاوردهای پژوهش نشان می دهد گرچه نگارگر در تصویر کردنِ اصل شعر وفادار است، در عین حال تابع صرفِ متن نبوده است، بلکه با انتخاب فرازی از شعر و در آمیختن آن با خیال و ارزش های عرفی و هنری در برهة تاریخی خود، روایت تصویری خلّاقانة خود را از این مضمون ها ارائه می دهد.
تحلیل تطبیقی داستان غنایی شاه و کنیزک در مثنوی با پیش متن های آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تکثّر معنایی متن و ماهیت چند آوایی متون ادبی که در پیوند با نظریه بینامتنیت است، از جمله دست آوردهای بسیار مهم و مغتنم نظریه های ادبی مدرن می باشد که چشم اندازهای متنوعی را در برابر مفسران و منتقدان متون ادبی گشوده است. در میان آثار روایی، مثنوی مولانا از منظر ارتباطات بینامتنی، بویژه از لحاظ فزون متنیتی بی مانند است؛ چنان که نخستین داستان مثنوی، شاه و کنیزک، بیش متن چندین جریان و داستان مشابه در متون روایی و غیر روایی هم چون فردوس الحکمه، عیون الاخبار، قانون، ذخیره خوارزمشاهی، چهارمقاله، اخبار النساء، اسکندرنامه، اقبال نامه ، جوامع الحکایات و مصیبت نامه است. مقایسه این داستان با روایات پیش متن آن، بر اساس نظریه فزون متنیتی ژنت، سوای تعیین میزان ارتباط آنها با یکدیگر، نمایش گر ذوق سرشار مولانا در هنر داستان پردازی است. در این جستار، تجزیه روایت مثنوی به پیرفت های گزاره ها و تحلیل تطبیقی آن ها با اجزای روایات پیش متن بر مبنای نظریه فوق، نشان می دهد که ارتباط روایت بیش متن با پیش متن های منظوم، از نوع گشتار غیر مستقیم و پیچیده است و ارتباط آن با پیش متن های منثور، از نوع جایگشت شعر سازی است. همچنین کاربست اصل تداعی آزاد، که حاصل آن استفاده بسیار مولوی از داستان های درونه ای و گریزهای آگاهانه و عامدانه معنایی است، به شکست های پی در پی در خط داستان انجامیده است.
فرمالیسم و شعر اندیشه محور از منظر آثار و دیدگاه های طاهره صفارزاده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش بر نقد جنبش ادبی فرمالیسم در تحلیل متون ادبی با تکیه بر آثار و دیدگاه های طاهره صفارزاده استوار است. این جنبش که در سال 1914م. با انتشار مقال ه «رستاخیز واژه ها » نوشته ویکتور شکلوفسکی آغاز شد، در ابتدای فعّالیّت خود، از طریق بازنمایی معایب نقد های سنّتی و سمبولیستی در بررسی آثار ادبی، بر لزوم تحلیل علمی متون ادبی تأکید کرد. فرمالیست ها با استفاده از یافته های دانش «زبانشناسی» که از نظر بهره گیری از «زبان»، مهم ترین فصل مشترک را با ادبیّات داشت، بسیاری از رموز «ادبیّت» را کشف و ابزار های علمی و عینی مختلفی را برای تحلیل متون ادبی ارائه کردند که استقبال بسیاری از مؤلّفان و منتقدان آثار ادبی را در پی داشت. با این حال، به نظر می رسد که ابزار های تحلیل فرمالیستی در ادبیّات، عمدتاً آثار ادبی «زبان محور» را در بر می گیرند و در تحلیل آثار «معنامحور»، با نارسایی هایی مواجه هستند. در این نوشتار به بررسی برخی از این نارسایی ها، از طریق نگاه تحلیلی به آثار و دیدگاه های طاهره صفّارزاده- از شاخص ترین شاعران «مفهوم گرا» و از چهره های اندیشمند و صاحب نظر در شعر معاصر- می پردازیم. همچنین می کوشیم که از این طریق، جایگاه شعر «مفهوم گرا» را از چشم انداز اندیشه ها و ابزار های فرمالیستی نمایان کنیم، و در پایان الگویی مناسب برای تحلیل این آثار پیشنهاد نماییم که حتی الامکان، کاستی های شیوه های موجود را نداشته باشد .
بررسی ساختاری- اسطوره ای همای و همایون خواجوی کرمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
همای و همایون منظومه ای غنایی از خواجوی کرمانی در قرن هشتم هجری است. این منظومه از تعدادی داستانِ تودرتوی کوتاه فراهم آمده است. قهرمان داستان، همای، شاهزاده شام است که در سفر برای رسیدن به معشوق خود، همایون، شاهزاده چین، با مسائل و حوادث زیادی روبرو می شود. در این مقاله، شخصیّت ها، کارکردها، ساختار و ژرف ساخت های اساطیری داستان را بررسی کرده ایم. براساس ریخت شناسی پراپ، این منظومه از شش شخصیّت اصلی و یازده کارکرد تشکیل شده است. این منظومه از برخی جهات دارای الگوی اسطوره ای است، ریشه این الگوها را در اسطوره های ایرانی و سایر ملل جستجو کرده ایم. با توجه به موفقیّت قهرمان، ساختار اصلی داستان مبتنی بر آشناسازی یا پاگشایی قهرمانی است.
هویت زن در غزل مدرن و پست مدرن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دوران مدرن و پست مدرن قبل از هر چیز با پارادایم معرفت شناسی مشخص می شود که بازتاب آن را در همه حوزه ها، از جمله در ادبیات و شعر نیز می توان یافت. شعر پست مدرن ایران در شمارآخرین و جدیدترین اشعار معاصر قراردارد که نگاههای منتقدان و بسیاری از جوانان جامعه را به سوی خود جلب کرده است. یکی از موضوعات عمده در این اشعار، بازتاب چهره زنان در طیف های گوناگون است که در برخی موارد بیانگر احوال وکردار و اندیشه ها و به تبع آن آشکارکننده ابعاد هویتی آنان در جامعه امروز ایران می باشد. کنش ها و منش هایی که به نظر می رسد، معلول شرایط اجتماعی و تاریخی است که در آن عرصه، زن می خواهد خود را از قید و بندهای تاریخی و سنتی حاکم بر زندگی یا ذهن و ضمیرش برهاند وهویت های متکثر، مبهم و بیگانه را به تجربه بنیشیند. این پژوهش به روش تحلیل محتوا به بررسی آثار مدرن و پست مدرن از منظر تحلیل جایگاه وهویت زن در این اشعار با ارجاع به مبانی معرفت شناسی و جامعه شناسی می پردازد تا از رهاورد تبیین و آشکارسازی مفاهیم، عصیان ها و اعتراض های نهفته در پس این اشعار، گامی در جهت شناخت و هویت زن معاصر برداشته شود که اغلب بیانگر شکاف و چالش میان مبانی سنتی و رهاوردهای مدرنیته و موضوعات فلسفی پست مدرن است.
تحلیل ساختاری شعر «میراث» اخوان ثالث(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
أنسی الحاج، احمد شاملو، الرّسولة بشَعرها الطّویل حتّی الینابیع، آیدا در آینه، نقد فمنیستی، ادبیّات تطبیقی.(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بررسی آثار نویسندگان مرد و به چالش کشیدن بیان و ذهنیّت مردان از زنان، یکی از مهم ترین رویکردها در مطالعات فمنیستی به شمارمی رود. در شعر أنسی الحاج و احمد شاملو، با چهره ویژه ای از زنان روبه رو می شویم؛ چهره ایی که گاه با معیارهای دنیای مدرن همساز است و زن را در جایگاه برابر با مرد نشان می دهد و گاه تحت تأثیر ذهنیّت تاریخی دو نویسنده، زن از موضع امروزی خود به جایگاه سنّتی اش سقوط می کند. در این جستار اشعار «الرّسولة بشَعرها الطّویل حتّی الینابیع» و «آیدا در آینه»، از دریچه نقد فمنیستی و در حوزه مطالعات ادبیّات تطبیقی مکتب فرانسه مقایسه شده است. مه م ترین نتایجی که از این پژوهش به دست آمده است عبارتند از: - دو اثر مورد بحث، دارای کلّیّتی مشابه هستند و بیان شعری در این دو اثر، بیانی مردانه است که در مواردی با معیارهای مربوط به مکتب اصالت زنان مغایرت دارد. - ترسیم چهره زن در دو اثر، از تأثیر بن مایه های اساطیری و مسائل تاریخی و فرهنگی بر ذهنیّت دو شاعر، برکنار نبوده است. - در بخش هایی از دو متن، أنسی الحاج و شاملو تحت تأثیر اندیشه های اجتماعی مدرن بوده اند. تأثیرپذیری از یافته های فمنیستی و نیز مفهوم انسان گرایی در غرب، نمونه هایی از آن است.
تحلیل روانشناسانه ولگا و بحران هویت وی در رمان از شیطان آموخت و سوزاند اثر فرخنده آقایی، براساس نظریه کارن هورنای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هویت مفهومی چند بعدی و بنیان ثابت رفتار یک فرد است. فشارهای جامعه و ناکامی های متوالی سبب بحران هویت می شود به طوری که احساس هویت فرد در هم می شکند. فرخنده آقایی، با توصیف زندگی زنی ارمنی در رمان از شیطان آموخت و سوزاند موفق به بازنمایش این بحران می شود؛ زنی مطلقه که علیرغم شرایط بد زندگیش همانند یک پرنسس روزگار می گذراند. پژوهش حاضر بر پایه نظریه کارن هورنای، روان شناس آلمانی، استوار است که به بررسی بنیان های روانشناختی فرد می پردازد. بر اساس این نظریه انسانها بی وقفه در پی یافتن راهبرد رفتاری در مقابل عوامل اجتماعی هستند. هورنای انسان ها را در برابر جامعه متخاصم به سه گروه رفتاری دسته بندی می کند: مهرطلب، برتری طلب و عزلت گزین. هدف پژوهش حاضر بررسی شخصیت ولگا، قهرمان داستان آقایی به منظور بازنمایش روش های دفاعی وی در بافت اجتماعی است. این مطالعه تأثیر افراد و محیط را در بحران هویت ولگا مورد بررسی قرار خواهد داد.
معنازایی در عدول از پیش متن؛ خوانش بینامتنی داستان هابیل و قابیل و رمان های هابیل سانچت (میگل د. اونامونو) و سمفونی مردگان (عباس معروفی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بینامتنیت نظریه ای ادبی است که بر پایه نظریه گفت وگومندی باختین، نخستین بار توسط ژولیا کریستوا ارائه شد. بر طبق این نظریه، هر متن در گفت وگو با متن های دیگر تولید و خوانش می شود. خوانش بینامتنی، خوانشی است که متن را به جای جهان واقعی به جهان متنی تأویل می کند. پیش متن هابیل و قابیل که در کتب مقدس ادیان الهی آمده ، الهام بخش بسیاری از متون ادبی بوده است. امّا همان طور که کریستوا تصریح می کند، منبع شناسی غایتِ نظریه بینامتنیت نیست. کشف روابط بینامتنی و بینانشانه ای است که منجر به نفوذِ خوانشگر به لایه دوم متن یا همان لایه نشانه ای می شود. با تحلیل بینامتنی می توان معانیِ مختلفِ مستتر در متن را دریافت. بینامتنیت متضمن گفت وگوی بین متن-هاست. این گفت وگو موجب تغییر و معنازایی در هر دو طرف گفت وگو می گردد. ما در این پژوهش، دو متن هابیل سانچت نوشته میگل د. اونامونو و سمفونی مردگان نوشته عباس معروفی را خوانش کرده و با توجه به میزان دگرگونی و عدول این دو متن از پیش متن اصلی- داستان هابیل و قابیل در کتب مقدس- معنازایی را در طرفین مکالمه بررسی می کنیم. در این راه، «شاخص گفت وگومندی» را برای سنجش میزان تأثیر و تأثرات متون معرفی می کنیم. ماحصل این پژوهش در سطح بینامتنیت خوانشی، استفاده از شاخص گفت وگومندی در طبقه بندی متون و در سطح بینامتنیت تولیدی، راهکاری عملی برای تولید متون جدید در گفت وگو با متون پیشین است.
تحلیل ریخت شناختی قصّة سلیمان(ع) در ترجمة تفسیر طبری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در پژوهش حاضر قصّة سلیمان(ع) که از شناخته شده ترین قصّه های دینی در جهان است و در ترجمة تفسیر کهن طبری هم روایت شده، بر پایة نظریّة ریخت شناسی «پراپ» ارزیابی شده است. در این قصّه، شمارگان شخصیت ها و خویش کاری های آنها با چارچوب نظریّة پراپ و تبصره های نظریّة او، همخوانی بسیار نزدیکی داشته و هر سه حرکت قصّه، حرکت هایی از گونة نخست الگوهای حرکتی شش گانة پراپ را نمایش داده اند. از آنجا که نظریّة پراپ بر پایة مقایسة ساختار قصّه های پریان روسی سامان پذیرفته و به شاخ و برگ های کمّیت زای قصّه ها چندان توجّهی نداشته، در مطالعة قصّه ای از ردة قصّه های قرآنی نیز سودمند واقع شده است. حوادثی که در قصّة سلیمان(ع) اتّفاق افتاده، بسیار مشابه حوادث قصّه های پریان است و نویسنده را بر آن داشته تا دادوستد های تاریخی میان این دو قصه را نتیجه گیری کند.
تحلیل روانشناختی اجتماعی جوامعالحکایات و لوامعالروایات عوفی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقاله به زبان فرانسه: بررسی جنبه های روایی در داستان کوتاه «وهمناک» اثر «موپاسان» (Les aspects narratifs dans Horla de Guy de Maupassant)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
موپاسان به منظور خلق قصه های وهمناک، از شیوه های گوناگونی استفاده می کند. در راستای کاشتن بذر تردید در ذهن مخاطبش، او تلاش می کند تا جایی که امکان پذیر است واقع گرایی را به مرزهای واقع نمایی نزدیک نماید. این عمل بدین منظور است که مخاطب داستان پس از فراغت از خواندن قادر نباشد پاسخی قانع کننده برای سوالاتی بیابد که مربوط به حوادث رخ داده در جریان شکل گیری قصه می باشند. در این مقاله سعی می گردد تا با الهام گرفتن از الگوی طرح فراگیر روایی گرمس، روش های مورد استفاده ی موپاسان به منظور خلق معنای ترس در داستان کوتاه وهمناک هورلا معرفی گردند.
تقابل های دو گانه در بهارستان جامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی: