سید مرتضی حافظی

سید مرتضی حافظی

مطالب
ترتیب بر اساس: جدیدترینپربازدیدترین

فیلترهای جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۹ مورد از کل ۹ مورد.
۱.

تحلیل استعاره های مفهومی در مواضع رهبر ایران نسبت به اسرائیل پس از ۷ اکتبر ۲۰۲۳(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: استعاره مفهومی سیاست ورزی زبانی گفتمان مقاومت منازعه ایران و اسرائیل زبان شناسی شناختی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۶ تعداد دانلود : ۱۴
زبان استعاری، همواره در گفتمان های سیاسی به منزله ابزاری قدرتمند برای شکل دهی به ادراکات، چارچوب بندی منازعات و بسیج مخاطبان به کار گرفته شده است. در چارچوب منازعه ایران و اسرائیل، به ویژه پس از رخداد ۷ اکتبر ۲۰۲۴، بیانات رهبر جمهوری اسلامی ایران سرشار از استعاره هایی است که به طور همزمان، مفاهیم اخلاقی، الهیاتی و سیاسی را در قالبی فشرده و پرشور به مخاطب عرضه می کند. این پژوهش با تکیه بر نظریه استعاره مفهومی لیکاف و جانسون و در بستر زبان شناسی شناختی، به تحلیل مفاهیم استعاری در مواضع آیت الله خامنه ای نسبت به رژیم صهیونیستی می پردازد. استعاره هایی نظیر «ذوب شدن رژیم اشغالگر»، «هیولایی دیوسیرت»، «جبهه شرارت» و «طوفان مقاومت»، نه تنها بازنمایانگر مواضع سیاسی و ایدئولوژیک جمهوری اسلامی ایران هستند، بلکه چارچوبی شناختی برای درک کنش، هویت و مشروعیت در این منازعه ایجاد می کنند. این پژوهش می کوشد نشان دهد که چگونه زبان استعاری، از طریق تلفیق عناصر اخلاقی و دینی با بیانی سیاسی، به سیاست ورزی رهبر جمهوری اسلامی شکل می دهد و نقشی مؤثر در تکوین گفتمان مقاومت، بازتعریف دشمن، و برساختن معنای مشروعیت برای کنش های جبهه مقاومت ایفا می کند. یافته های این مطالعه، چشم اندازی نوین از تأثیر استعاره های مفهومی بر پویایی های گفتمانی و راهبردهای شناختی در منازعه ایران و اسرائیل ارائه می دهد.
۲.

از تن مجازات شده تا روان نظارت شده: مطالعه ای بر بدن سیاسی در دوره ی قاجار و پهلوی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: قاجار پهلوی قدرت آئینی قدرت انضباطی قدرت سراسربین

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۰ تعداد دانلود : ۸
مقدمه و اهداف: از نظر  فوکو، سوژه سرشت و ماهیتی از پیش موجود و بنیادین ندارد، بلکه محصول و برساخته تحولات تاریخی است. او تلاش کرد نشان دهد که چگونه انسان ها، در نتیجه قرار گرفتن درون شبکه پیچیده ای از روابط قدرت، تحت سیطره این قدرت شکل می گیرند. بر همین اساس، این پرسش مطرح می شود که از منظر اندیشگانی فوکو، چه نسبتی میان تن، روان و قدرت در دوران قاجار و پهلوی برقرار بوده است؟ در اندیشه فوکو، سوژه و بدن او در فرایند تحول سازوبرگ های قدرت، از قدرت آئینی به قدرت انضباطی و در نهایت به مرحله حکومت مندی و تولد قدرت سراسربین متحول می شود. در این سیر تاریخی، بدن همچنان آماج اصلی سرکوب، تعذیب و مجازات باقی می ماند، اما به تدریج ابژه اصلی قدرت از بدن به سوی روان متمایل می شود. هدف این پژوهش تبیین چگونگیِ تحول ساختارهای اجتماعی برای بهنجارسازیِ مردم و تبدیل ساختکارهای رعیت محور (با تمرکز بر تن رعایا) به شهروندمحور (با تمرکز بر روان رعایا) در دوره قاجار و پهلوی است. روش: در این مقاله، به جنبه ای از نوشتارها و مطالعات فوکو توجه شده که در آن ها به «تنانگی» و «نظریه های مربوط به بدن» اشاره شده است. فوکو و نظرگاه ویژه او درباره بدنِ سیاسی شده شهروندان، به عنوان نقطه تمرکز این پژوهش؛ زمینه را برای ارائه یک الگوی نظریِ محقق ساخته فراهم می کند که با استفاده از آن می توان به تبارشناسیِ قدرتِ اعمال شده بر بدنِ هستی های سیاسی پرداخت. یافته ها: در دوره قاجار، قدرت شاه بر اساس الگوی قدرت آیینی شکل گرفت که در آن سلطه از طریق نمایش خشونت بر بدن اجتماعی تثبیت می شد. مجازات های سنگین، همچون اعدام و قطع اعضای بدن، ابزاری برای تحکیم سلطه مطلق شاه بودند. اصلاحات عباس میرزا در سده نوزدهم به تدریج الگوهای سلطه را تغییر داد و از خشونت فیزیکی به سیاست های جدید بدن و تربیت سوژه های مطیع گرایش یافت. این تغییرات در دوران پهلوی اول تکمیل شد و به ایجاد نظمی نوین منجر گردید که هدف آن کنترل دقیق و مستمر بر سوژه ها بود تا مشروعیت سیاسی جدیدی برای حکومت فراهم شود. در این دوره، دولت با استفاده از تکنیک های حکمرانی مدرن، همچون ارتش و دیوان سالاری، کنترل اجتماعی را تشدید کرد. تشکیل ارتش دائمی، تأسیس زندان قصر و تصویب قوانین محدودکننده، از ابزارهای تحمیل نظم و انضباط بودند. این تغییرات، با همراهی ایدئولوژی مدرنیته، فضایی از ترس و سرکوب ایجاد کردند و هرگونه مخالفت را سرکوب کردند. سقوط حکومت رضاشاه نشان داد که تکنولوژی های انضباطی به تنهایی کافی نیستند و قدرت متمرکز نمی تواند از واکنش جامعه جلوگیری کند. در دوران محمدرضا شاه، گفتمان جدیدی شکل گرفت که بر حکومت داری سراسری و مشروعیت بخشی به سلطه تأکید داشت. در این دوره، فردیت و آزادی های فردی تهدید می شدند و بدن ها و ذهن ها تحت نظارت های مستمر قرار می گرفتند. حکومت، از طریق گفتمان های مختلف و استفاده از تاریخ باستان، تلاش کرد مشروعیت خود را تقویت کند و به تحمیل قدرت بر ساختارهای فرهنگی و اجتماعی بپردازد. در نهایت، این تحولات به ایجاد جامعه ای مراقبتی انجامید که در آن افراد به ابژه هایی تحت نظارت و کنترل تبدیل شدند و خشونت و سرکوب به ابزاری برای حفظ نظم و امنیت بدل گردید. Bottom of Form نتیجه گیری: گفتمان قدرت در دوران قاجار با سلطه خشونت بار بر بدن رعایا آغاز می شود که از طریق قدرت آئینی و اعمال مستقیم خشونت تثبیت می شود. در دوران پهلوی اول، قدرت انضباطی با سلطه ای باواسطه و خشونت بار بر بدن ها شکل می گیرد و زمینه ساز حکومتمندی جدید می شود. با پیچیده تر شدن تکنولوژی های قدرت، بدن ها و ذهن ها در معرض خشونت ساختاری و نهادی قرار می گیرند. در دوران پهلوی دوم، علاوه بر بدن، روح و روان شهروندان نیز به طور کامل در اختیار دولت قرار می گیرد. این تحول باعث گشوده شدن دروازه های ذهنی و جسمی به سوی سلطه بی حدومرز می شود.
۳.

راهبردهای موازنه نرم جمهوری اسلامی ایران در مقابله با طرح ایالات متحده آمریکا جهت عادی سازی روابط رژیم صهیونیستی با اعراب(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: عادی سازی روابط سیاست خارجی ایران رژیم صهیونیستی و اعراب آمریکا موازنه نرم

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۱ تعداد دانلود : ۱۱
تحولات اخیر غرب آسیا نشان دهنده دگرگونی در الگوهای ائتلاف سازی منطقه ای و چرخش کشورهای عربی به سوی عادی سازی روابط با رژیم صهیونیستی  است؛ روندی که با ابتکار «صلح ابراهیم» آغاز شد و ابعاد ژئوپلیتیکی منطقه را به شدت تحت تأثیر قرار داده است. این روند، با پیوستن کشورهایی چون امارات متحده عربی، بحرین، سودان و مراکش، به مثابه راهبردی مشترک در مقابله با نفوذ منطقه ای جمهوری اسلامی ایران تعریف می شود و بیانگر تلاش ایالات متحده برای بازطراحی نظم امنیتی غرب آسیا در قالب یک محور نوین عربی-عبری و در چارچوب موازنه فراساحلی از سوی آمریکا است. در چنین بستری، پرسش اصلی این مقاله آن است که جمهوری اسلامی ایران از چه راهبردهایی برای اعمال «موازنه نرم» در برابر این ائتلاف احتمالی نوظهور بهره می گیرد و این مولفه ها چگونه می توانند در تضعیف روند عادی سازی روابط رژیم صهیونیستی با اعراب نقش آفرین باشند؟ یافته های این پژوهش که مبتنی بر رویکرد توصیفی-تحلیلی و با بهره گیری از روش مطالعه اسنادی انجام شده است نشان می دهد که جمهوری اسلامی ایران با به کارگیری راهبردهای مشروعیت زدایی از رژیم صهیونیستی، دیپلماسی چندلایه، حمایت از گروه های مقاومت و تاکتیک «دیپلماسی گیرانداختن»، تلاش می کند از طریق موازنه نرم، روند عادی سازی روابط کشورهای عربی با رژیم صهیونیستی را با چالش مواجه سازد.
۴.

ایران را از دست «ایران» نجات دهیم؛ نقدی نو تاریخ گرایانه بر روایت های ایران محور(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: ایران نزاع هویتی نو تاریخ گرایی هویت باستانی هویت اسلامی هویت ایران شهری

تعداد بازدید : ۲۷۰ تعداد دانلود : ۲۳۴
ایران به دشواره هایِ فراوانی دچار و با تناقض ها و بحران هایِ گوناگونی دست گریبان است. در چنبره این مشکله ها سخت از بیماری نا-سیاستی و ناتاریخی گرایی رنج می برد و محزون است. نا-سیاست اندیشی هایی که دامان ایران را فراگرفته، روزبه روز عرصه تداوم را بر ایران تنگ تر می کند. روایت هایِ گذشته و تاریخ نگارانه ما آن چنان به کژتابی ها و نافهمی ها آلوده شده است که ایران را در زیر آوار روایت هایی که دم از احتشام و فخامت می زنند، مدفون کرده است. هدف مقاله حاضر نقد روایتی است که عالمانِ سیاست از گذشته ما بازگو کرده اند؛ و در پی پاسخ به بحران عقب ماندگی، انحطاط از اندیشه قدسی، ایدئولوژی گرایی و نزاع بین سنت و مدرنیته، الگوی هویتیِ مذهبی، ناسیونالیستی، چپ گرایانه و ایران شهری را ارائه داده و هرکس از ایران خود سخن گفته است. در این روایت از یک تئوری تفسیری و تأویلی به سمت تئوری تقلیدی رفته و ناکارآمد از این بوده است که به طور مناسب آمدوشد آشفته کننده و ناآرام حوادث و گفتمان ها را تبیین کند. این نوشتار برای پرسش از چرایی این وضعیت، فرضیه ای را مطرح می کند که بر اساس آن باید ایران را از دست «ایران» رهاند. تلقی فرهنگی و آرمان گرایانه از گذشته ای باشکوه، که برای وجود آن نمی توان دلایلی علمی به دست دادُ «ایران» را به بزرگ ترین حجاب و مانع گذار تبدیل کرده است. در این نوشتار با استفاده از نظریه نو تاریخ گرایی که در پارادایم روش انتقادی قرار می گیرد، کوشش می شود دشواره ایرانِ بیمار را در درون همین روایت ها بازشناخت. شاید این روایت، تیره و نا خواستنی باشد، اما رهایی از دشواره هایِ کنونی راهی به جز خلاص شدن از تاریخ ایران آرمانی ندارد.
۵.

سیاسی کردن رنج؛ واکاویِ گذار از قدرت آیینیِ قجری به قدرت انضباطیِ پهلوی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: قدرت آئینی قدرت انضباطی تکنولوژی های بدن قاجار پهلوی اول

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۳۵ تعداد دانلود : ۴۰۲
بهره گیری از ابزارها و نهادهایِ «بهنجارسازی» در نتیجه آگاهی از شیوه های نوین سیاست ورزی در دوران قاجار موردتوجه قرار گرفت. با محوریت شاه در عرصه سیاست؛ این قدرت شاه، نگاه شاه، و تفسیر شاه از امور بود که با تکیه بر نوعی «قدرت آئینی» بر فراز تمام نیروها حکمرانی می کرد. با تلاش برای تشکیل دولت مدرن در دورانِ پهلوی اول، با ایجاد تکنیک های ویژه ای مبتنی بر «قدرت انضباطی» حکمرانی بر سوژه ها آغاز شد. در این تغییر و تحول، پنداشت «بدن» در حکم یکی از مؤلفه های اصلی عملکرد روابط قدرت، حائز اهمیت است چراکه تمامی این کردارها بر بدن سوژه اعمال می شود. بر پایه چنین مفروضی پرسش این نوشتار این است: چگونه رنجی که بر بدنِ رعایا تحمیل می شود، تبدیل به یک ابزار سیاسی شده و از رهگذر آن، تکنولوژی سیاسی در خدمتِ حکومت مند شدنِ سیاست قرارگرفته است؟ در پاسخ به پرسش پژوهش، این فرضیه مطرح است: در دوران حکومت قاجار و پهلوی اول، سوژه و بدنش در فرایند سازوبرگ هایِ قدرت آئینی و تحول آن به قدرت انضباطی متحول شده و به ابژه هایی مطیع و سربه راه تبدیل می شوند. این پژوهش با استفاده از روش پژوهش تبارشناسیِ خاطرات و گزارش هایِ سیاحان، دستورات حکومتی و ذی نفعان و روایات تاریخی درزمینهٔ شیوه حکومت مندی در این دوران انجام شده است و می کوشد با تأکید بر «سیاسی کردن رنج» رویکردهای حکومت قاجار و پهلوی اول را فراخوانَد و با پرداختن به این موضوع چگونگی تبدیل «رعیت» به ابژه هایی مطیع و سربه راه توضیح دهد.
۶.

تأملی انتقادی بر دولت مدرن پهلوی اول بر اساسِ شاخص هایِ دولت شکننده(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: رضاشاه دولت مدرن دموکراتیک دولت شکننده شاخص های کارمن و سامی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۰۴ تعداد دانلود : ۳۶۶
دولت به عنوان مهم ترین نهادسیاسی پدیده ای مدرن است که تاملی انتقادی پیرامونِ نحوه شکل گیری و عملکردِ آن می تواند واقعیت های زیادی را درباره یک نظام سیاسی آشکار کند. نظر به اهمبت دولت، نظریه های زیادی درباره آن ساخته و پردخته شده است که «دولت شکننده» تنها یکی از آن هاست. دولت ضعیف، شکننده و یا وامانده به دولتی می گویند که از ظرفیت لازم برای کنترل و نفوذ در جامعه، تنظیمِ روابط اجتماعی و تخصیصِ مقتدرانه منابعْ ناتوان است. شاخص هایِ شکنندگی دولت معیار و شاقول مناسبی هستند که به وسیله آن ها می توان از کامیابی و یا ناکامی جوامع در دولت سازیِ مدرن سخن گفت. بر همین اساس این پژوهش بر پرسش از شکنندیِ دولت مدرن دموکراتیک در ایرانِ دوران رضاشاه ساخت گرفته است. به نظر می رسد؛ فرآیند دولت سازیِ مدرنی که رضاشاه مؤسسِ آن به شمار می رفت؛ چندان به شاخص هایِ دولت مدرن دموکراتیک وفادار نبود؛ چراکه این فرایند در این دوره، آمرانه صورت گرفت و رضاشاه نتوانست توازن منطقی لازم میان حوزه هایِ مختلف ساخته شدن دولت پدید آورد. برساختنِ پادشاهی مبتنی بر اندیشه سنتی با تلاش های او برای درانداختنِ جامعه ای مدرن در تضاد بود؛ تضادی که تا پایان دوران سلطنت پهلوی همزاد این سلسله شده بود. در این نوشتار، در پی جویی دلایل ناکامیِ رضاشاه در پروژه دولت سازیِ مدرن دموکراتیک بر چارچوب نظریِ دولت شکننده «کارمن و سامی» تأکید می شود؛ که به نظر می رسد ریشه در بحران هایِ عمده در بطنِ جامعه و همچنین نحوه عملکرد نظام سیاسی داشت. بنیاد نظری این نوشتار بر نظریه دولت شکننده و روش تاریخی تطبیقی در رویکرد جامعه شناسی تاریخی ریخت گرفته است.
۷.

واکاوی چالش ها و کاربردهایِ روش بینامتنیت؛ فرود از نردبان انتزاع؛ سقوط در ورطه تقلیل گرایی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: نظریه روش پست مدرنیسم بینامتنیت تقلیل گرایی مفهومی

تعداد بازدید : ۶۶۶ تعداد دانلود : ۴۶۶
بینامتنیت، در معنایی عام، بر شبکه ارتباطیِ تودرتوی متون با یکدیگر دلالت دارد. در این معنا، نظریه بینامتنیت به عنوان یک هستیِ انتزاعی جلوه گر می شود که بر مفهومی موسع و بی آغاز و پایان از این واژه صحه می گذارد. در این نوشتار، با عنایت به توجه فی مابین نظریه و روش، جایگاه بینامتنیت مورد واکاوی قرارگرفته و این پرسش مهم مطرح شده است که آیا اساساً نگاه روش گونه به بینامتنیت توجیه پذیر است؟ به نظر می رسد بینامتنیت به عنوان یک مفهوم پست مدرن بر سرِ دوراهیِ فرو غلتیدن در ورطه تقلیل گراییِ مفهومی از یک سو و محصور شدن در انتزاع متعلق به نظریه از سوی دیگر قرار داشته باشد. در حقیقت پاسخ این نوشتار به پرسش یادشده، «بلی» مشروط است. بینامتنیت یک روش است، به شرطی که مفهوم انتزاعیِ ارتباط بینامتنی به چیزی شبیه نقدِ سنتیِ منابع تقلیل یابد. عدم اهتمام واضعان اولیه واژه بینامتنیت، کسانی چون کریستوا و بارت، در کاربردی کردن روش بینامتنیت و هشدار از فرو کاهش بینامتنیت به مأخذیابی و تأکید بر نظریه به جای روش، چالشی را پدید آورد که نسل بعدی پژوهشگران بینامتنیت را به سمت روش و کاربردی سازی بینامتنیت سوق داد. روش تحلیل بینامتنی مبتنی بر اصول و مراحلی است که نقطه تمرکز این نوشتار می باشد. واکاوی نظریه بینامتنیت، تقلیل آن به روش و چگونگی نحوه استفاده از آن در یک پژوهش علمی، از اهداف اصلی این پژوهش می باشد.
۸.

تعلیق مشروطیت، وضعیت استثنا؛ کامیابی رضاشاه در کسب سلطنت(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: آگامبن وضعیت استثنائی قانون محاکم نظامی تعلیق قانون اساسی مشروطه رضاشاه

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۰۲ تعداد دانلود : ۶۰۴
قانون اساسیِ مشروطه که در دوران زوال قاجار تدوین شد، به عنوان نتیجه مستقیم مشروطیت، نخستین متن حقوق اساسی در تاریخ ایران است. اما علی رغمِ مجاهدت هایِ مشروطه خواهان و عزم آنان برای ابتناء امر سیاسی بر قانون به فاصله کوتاهی مسیر قدرت یابی رضاشاه از طریق ایجاد یک وضعیت استثنائی هموار شد. وضعیت استثنا موقعیتی خلاء گونه، مبیّنِ نوعی عدمِ تعادل میان امر سیاسی و حقوق عمومی و اهرمی است که به واسطه آن دارنده حقِ انحصارِ تصمیم گیری، می تواند با کنار زدن موانع قانونی و حتی خود قانون، به تمرکز قدرت به نفع خویش اقدام کند. در چنین وضعیت خلاگونه ای رضاشاه موقعیت را برای دستیابی به قدرت مناسب یافت. او که پشتوانه ای مشروعیت ساز برای توجیه سلطنت خود نداشت، قانون اساسی را نسخ نکرد، بلکه با اعلام وفاداری خود به این قانون، کوشید با ایجاد یک وضعیت استثنایی زمینه را برای تعلیق و درنتیجه به دست گرفتن قدرت فراهم سازد. با چنین مفروضه ای پرسش این نوشتار این است: باوجود قانون اساسی مشروطه، سیرِ صعود سردار سپه به قدرت از وزارت جنگ تا پادشاهی چگونه هموار شد؟ در پاسخ به پرسش پژوهش، این فرضیه مطرح است: سردارسپه با استفاده از وضعیت اضطراریِ ایجادشده، مشروطه سازیِ قدرت سیاسی را به تعلیق کشاند و راه خود را برای رسیدن به سلطنت، سیطره بر حیات سیاسیِ شهروندان و انقیاد آنان هموار کرد. روش این پژوهش، تاریخی – تبینی و داده های آن از طریق مطالعات کتابخانه ای – اسنادی گردآوری شده است و در چارچوب نظریه وضعیت استثنایی آگامبن بررسی و تحلیل شده اند.
۹.

برابر خوانی هایدن وایت و گرین بلات در خوانش متون سیاسی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: سیاست تاریخ ادبیات فراتاریخ نقد ادبی مدرن

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۴۳۴ تعداد دانلود : ۱۰۰۸
درک رابطه متقابل تاریخ و ادبیات از دیرباز مدنظر بزرگان عرصه سخنوری بوده است. رد این رابطه را می توان در نوشتارهای افلاطون و ارسطو یافت. از 1980 با پیدایش نو تاریخ گرایی دو بودگی بین تاریخ و ادبیات که از زمان ارسطو به بعد شیوه غالب اندیشه بوده، فروریخت و با نظریات هایدن وایت و گرین بلات که از منظری متفاوت به تاریخ و ادبیات می نگریستند پیوند دوسویه این دو مطرح شد. هایدن وایت از سکوی زبان به تاریخ می نگرد و اعتقاد دارد واقعیت تاریخی همیشه از طریق روایت هایی ساخته می شوند که آنها را تاریخ دانان برساخته اند. برای گرین بلات متون ادبی ابزار قدرت هستند که قابلیت های لازم را برای نمایش کنش های اعمال قدرت و نیز مقاومت در برابر قدرت به آنها می دهد. در برابر خوانی تاریخ و ادبیات، نو تاریخ گرایی، روابط مربوط به قدرت را به عنوان مهم ترین زمینه هر متن قلمداد می کند و به متن ادبی به عنوان فضایی برای نمایش روابط مربوط به قدرت و تعامل گفتمان های مختلف می نگرد. از این منظر نقد ادبی جدید افقی جدید فراروی متون سیاسی قرار می دهد به نحوی که برای تحلیل قدرت سیاسی می توان از ابزارهای نقد ادبی همچون استعاره، مجاز، کنایه، آیرونی و همچنین شگردها و تمهیدات روایی سود جست.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان