درخت حوزه‌های تخصصی

رویکردهای نقد ادبی

ترتیب بر اساس: جدیدترینپربازدیدترین
فیلترهای جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۸۱ تا ۲۰۰ مورد از کل ۲٬۰۳۵ مورد.
۱۸۱.

تحلیل مناسبات قدرت در قصاید ناصر خسرو(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: قدرت دین گفتمان تأویل فوکو قصاید ناصرخسرو

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۵۲۹ تعداد دانلود : ۱۲۹۹
قصاید ناصر خسرو از جمله متون سنتی است که قدرت و گفتمان، نقشی اساسی در شکل بندی آنها ایفا می کند. از آنجا که وجه غالب این قصاید، در واکنش علیه قدرت و گفتمانهای عصر شکل گرفته اند، این قصاید، تبدیل به متونی شده اند که در لایه های زیرین خود، از طرفی سلطه مستقیم قدرت را آشکار می کنند و از طرفی به خاطر بُعد تأویلی و بطنی نشانه ها و آگاهی  ناصر خسرو به  قدرت نشانه ها و زبان  و به ویژه دانش، قدرت و مقاومت، منشی شبکه ای و فروپاشانه به خود گرفته است. در این مقاله تلاش شده با توجه به آرای فوکو، به گفتمان شناسی و تحلیل شیوه های براندازی و تولید قدرت در قصاید پرداخته شود. نتایج این بررسی نشان می دهد که در قصاید، با طرد و نخ نما کردن گفتمان های قدرت و زمینه سازی زبانی از طریق  تکیه بر محور جانشینی نشانه ها و تولید حقیقت، مناسبات قدرت مدام  از طریق گزاره هایی چون دانش، سخن، دین و... به هم می ریزد. قدرت در دیوان ناصرخسرو بنا به سیالیّت نشانه ها و تأویل گرایی ناصر خسرو،  دائم در حال گسترش و واسازی است و قطعیّت ندارد، بلکه مفهومی غالباً زبانی و نسبی است.
۱۸۲.

تحلیل ساختاری زمان در رمان درخت انجیر معابد با تأکید بر نظریة ژنت(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: زمان روایت ژنت درخت انجیرمعابد

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۲۲۵ تعداد دانلود : ۱۲۰۳
تحلیل ساختاری زمان، یکی از رویکردهای جدید در حوزة نقد ادبی به حساب می آید که دریافتی جامع از ابعاد زیبایی شناختی و نظام نحوی حاکم بر داستان ها ارائه می کند. ژنت از جمله نظریه پردازانی است که با تأکید بر عنصر زمان، به بررسی مناسبات و روابط زمانی در متون روایی بر اساس مفاهیم نظم، تداوم و بسامد می پردازد. این جستار در پی آن است که با بررسی آخرین رمان احمد محمود، «درخت انجیر معابد» بر اساس نظریة ژنت، چگونگی ساختار زمانی در این روایت را با شیوه ای تحلیلی- استنباطی واکاوی کند.برآیند این واکاوی نشان می دهد که نویسنده با بنانهادن طرح روایت بر ساختاری غیرخطی، داستانی مدرن خلق می کند که عنصر زمان در آن نقشی اساسی دارد. تداعی های آگاه یا نیمه آگاه، منطبق با مؤلفه های جریان سیّال ذهن که از طریق همسانی مکانی یا کلامی روی می دهد، موجب بازگشت های مکرّر زمانی به گذشته می شود. کارکرد اغلب این گذشته نگری ها، رفع پیچیدگی متن، اشاره به گذشتة اشخاص و یا بازگشایی گره های داستانی است. بررسی تداوم داستان نشان می دهد نویسنده به خصوص در زمان گذشته، داستان را با شتاب به پیش می برد و به اقتضای طرح داستان، گاه با حذف و تلخیص بر سرعت روایت می افزاید، گاهی با صحنه نمایشی و توصیف، به تفصیل رویدادها را شرح می دهد. انواع بسامد مفرد، مکرر و بازگو در داستان کارکرد دارد و کانون روایت، سوم شخص و دانای کل است.
۱۸۳.

منطق گفتگویی و چندصدایی در رمان «گورستان غریبان» ابراهیم یونسی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)

کلیدواژه‌ها: رمان جامعه شناسی ادبیات باختین یونسی منطق گفتگویی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۷۲۰ تعداد دانلود : ۸۹۷
رمان گورستان غریبان نخستین رمان ابراهیم یونسی، نویسنده و مترجم معاصررکُرد ایرانی است.نویسنده در این رمان وضعیت اجتماعی و فرهنگی برخی از قومیت های ایرانی، طبقات وگروه های مختلف مردم و چگونگی تعامل و تقابل آن ها را با یکدیگر در کرونوتوپ (زمان مکان) دوران پهلوی اول و در بخشی از جغرافیای غرب کشور (کردستان) منعکس نموده است و بدین جهت اثر او به صورت اثری رئالیستی و تاریخی در آمده است. به نظر می رسد نویسنده در این اثر برای ایجاد گفتگو و خلق فضایی چندصدایی در جهان رمان خود، تمهیدهایی و تلاش هایی انجام داده است. برای پیگیری و اثبات این تصوّر پیشینی، رمان از دیدگاه جامعه شناسی ادبیات و بر اساس نظریات باختین و خصوصاً دو نظریّة مشهور او، یعنی گفتگویی بودن و چندصدایی، مورد بحث و بررسی قرار گرفته است. نتایج پژوهش نشان می دهد که هرچند رمان گورستان غریبان از حیث گفتگویی بودن و چندصدایی با رمان های داستایفسکی و رابله که باختین عمده نظریّات خود را از آثار این نویسندگان گرفته است «این همانی» کامل ندارد امّا در این رمان هم نویسنده از تمهیداتی بهره برده که اثر او را به اثری چندصدایی و گفتگویی نزدیک کرده است.
۱۸۴.

تحلیل حکایت های گلستان و بوستان بر اساس نظریة تودوروف(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: حکایت سعدی گلستان بوستان نوع شناسی تودوروف

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۰۱۷ تعداد دانلود : ۱۳۲۷
حکایت پردازی در آثار سعدی جایگاه ویژه ای دارد؛ به همین سبب معرفی و تحلیل گونه های حکایت های گلستانو بوستانسعدی، هدف اصلی این پژوهش است. بررسی حکایت های این دو اثر برپایة دیدگاه تزوتان تودوروف از منظر نوع شناسی، هم چنین شناخت و معرفی قواعد و قوانین حاکم بر ساخت این حکایات، هدف دیگر این جستار است. این بررسی نشان می دهد به سبب وجود ویژگی هایی، بیشتر حکایت های این دو اثر با نظریه روایتی تودوروف مطابقت دارد؛ این ویژگی ها عبارت است از: حادثه محوربودن حکایات، اصل علّیّت بی واسطه، تأکید بر کنش شخصیت ها، نبود روان شناسی، وجود زمان و مکان فرضی، حضور شخصیت های نمونه وار، مطلق بودن برخی از شخصیت ها و... . درواقع با یافتن مشابهت های داستانی بین نظریه تودوروف و حکایت های گلستانو بوستان،این حکایات را در سه گونه اسطوره ای، معرفت شناختی و ایدئولوژیک می توان طبقه بندی کرد. باتوجه به بررسی حکایت ها، درمجموع و به ترتیبِ فراوانی، بیشترین حکایات گلستاندر گونه اسطوره ای، با تعداد 39 حکایت (48 درصد) و کم ترین آن با تعداد 12 حکایت (حدود 15 درصد) در گونه ایدئولوژیک قرار می گیرند. بیشترین و کم ترین گونه های حکایات بوستاننیز به ترتیب، گونه معرفت شناختی با 25 حکایت (52/59 درصد) و گونه ایدئولوژیک با 3 حکایت (15/7 درصد) است. بنابراین، کمترین تعداد حکایت های هر دو اثر از گونه ایدئولوژیک است؛ البته بیشترین گونه های حکایات در این دو اثر متفاوت است و از یک نوع نیست.
۱۸۵.

تحلیل بینامتنی راحة الصّدور و شاهنامه بر مبنای ترامتنیت ژرار ژنت(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: شاهنامه ژرار ژنت راحة الصدور بینامتنیت اندیشة ایران شهری

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۲۴۳ تعداد دانلود : ۱۱۷۷
هدف این جستار، بررسی و تحلیل روابط و مناسبات بینامتنی راحة الصّدورو شاهنامهاست. روش پژوهش، تطبیقی و مبتنی بر ترامتنیت ژرار ژنت و با رویکرد بینامتنیّت اوست. روش گردآوری داده ها نیز کتابخانه ای است. پرسش های پژوهش این است که کدام یک از انواع بینامتنیّت از دیدگاه ژرار ژنت در راحة الصّدوروجود دارد و این متن تاریخی با چه نیّت و چگونه با شاهنامهرابطة بینامتنی ایجاد کرده است؟ حاصل پژوهش نشان داد که هدف مؤلّف راحة الصّدوراز برقراری رابطة بینامتنی آگاهانه با شاهنامه، تبدیل این اثر به یک سیاست نامه و اندرزنامه است. انواع بینامتنیّت صریح، غیرصریح و ضمنی با هدف احیا و تداوم اندیشة ایران شهری و مشروعیت دادن به حکومت ترکمانان سلجوقی در این متن تاریخی به کار رفته است.
۱۸۶.

تحلیل گفتمان «جدال سعدی با مدعی» با رویکرد ایدئولوژی شناختی استعاری(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: استعاره های مفهومی ایدئولوژی ذهنیت افاقه گرایانه خودشناختی گلستان

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۲۸۷ تعداد دانلود : ۱۲۸۱
استعاره مقوله و ساختی زبانی است. گزینش و نوع کاربست استعاره ها در ایده پردازی و تبیین آن بسیار اهمیت دارد. پس استعاره ها لزوماً نشان دهندة ایدئولوژی و غرض فکری شاعر و نویسنده است. از آنجا که ایدئولوژی موجب تولید استعاره ها می شود. بنابراین، رابطه ای درپیوسته و معنادار بین استعاره ها و ایدئولوژی وجود دارد. این جستار، بر اساس همین رویکرد، حکایت «جدال سعدی با مدعی» را که یکی از حکایت های بلند باب هفتم گلستانبا ساختاری گفتمانی جدلی است، به روش مطالعة کتابخانه ای و به شیوة تحلیلی، مورد ارزیابی و خوانش علمی قرار داده است. اصلی ترین پرسش این پژوهش این است: آیا حکایت «جدال سعدی با مدعی» صرفاً در بیان تفاوت و ترجیح غنا بر فقر است؟ برآیند مجموعة مباحث استدلالی تحلیلی استعاره های مفهومی نشان می دهد که سعدی با طراحی این حکایت به شکلی پدیدارشناسانة تجربی، ذهنیت تاریخی افاقه گرایانة حاکم بر روح جامعه را زیر سؤال برده است و با شخصیت توانگر ایدئولوژی خود، شناخت فعال مؤثر اجتماعی را نیز مدّ نظر داشته است.
۱۸۷.

بازخوانی غزلیات شمس از منظر کهن الگوی نَفْس در اندیشة یونگ(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: یونگ کهن الگو نفس غزلیات شمس مولوی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۰۱۸ تعداد دانلود : ۶۶۷
در روانشناسی تحلیلی یونگ، نَفْس (Self) یکی از اصطلاحات بسیار حائز اهمیت است. از نظر او، نَفْس کهن الگویی است که می توان آن را مبنای قوام یافتن فرد دانست. مطابق با نظریة یونگ، هر یک از ما با گذشت زمان آرام آرام رشد می کنیم و با از سر گذراندن فرایندی که یونگ آن را «فردانیت» می نامد، آن کسی می شویم که هستیم. یونگ کلّ شخصیت را نَفْس می نامد. از منظر وی، نمی توان نَفْس را به طور کامل شناخت. نَفْس نماد تمامیت است و مسیح، نمونة کهن الگوی آن است؛ چراکه او مظهر تمامیتی از نوع الهی است. یونگ برای نَفْس ویژگی های مختلفی را برشمرده است. از طرفی، ما در غزلیات شمسمولوی و به طور کلی، در ادبیات عرفانی، با روح، جان یا دل مواجه هستیم که با الگویی که یونگ تعریف می کند، همخوانی دارد. در این مقاله، سعی کرده ایم علاوه بر تبیین کهن الگوی نَفْس از منظر یونگ، آن را با ویژگی های روح، جان یا دل در غزلیات شمستطبیق دهیم و به بررسی ویژگی های آن بپردازیم.
۱۸۸.

نادانی، مقوله ای بدون تاریخ ( واکاوی شعر «هُبل» سروده سیّد قطب بر اساس نشانه شناسی)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: سید قطب هبل نشانه شناسی نادانی

حوزه‌های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی ادبیات عرب شعر
  2. حوزه‌های تخصصی ادبیات علوم ادبی رویکردهای نقد ادبی نقد نشانه شناختی
تعداد بازدید : ۸۸۰ تعداد دانلود : ۷۹۹
بدون شکّ از مهم ترین رسالت های ادبیّات در گذر تاریخ ، بیدارسازی وجدان به خواب رفته مردم بوده است. ادیب همچون تصویرگری ماهر، بازنمودی واقعی از جامعه را نشان می دهد. آنچه که در دانش نشانه شناسی مهم است چیدمان واژه ها و بازتاب آن در آثار ادبی است. گاهی مخاطب با دقّت نظر در کُنه هر متنی متوجّه نوعی ابهام می شود. راه برو ن رفت، خوانش واژها و چیدمان آنها در ساختار این دانش است. پژوهش پیش رو سعی دارد، سوژه ای از ادبیّات معاصر مصر را با عنوان «هُبل» بازخوانی کند. هدف بازیابی نشانه های زبانی است که با استمداد از آنها می توان فضای جامعه را بازیافت. واکاوی های زبان شناختی این سروده مملو از حقیقت های ناگفته ای است که می توان از آنها به عنوان سندهای غیر قابل انکار تاریخی یاد کرد. داده های زبان-شناختی، خبر از شتاب واگرایی مردم به سوی گمراهی دارد. شاعر با بهره وری از فعل ها، زمان و وجهیّت، زاویه دید خود را نسبت به موضوع بیان داشته است. ساختار جمله ها، به گونه ای است که هرگاه درباره تداوم اندیشه های ضلالت بار موروثی سخن گفته از جمله های اسمیه و هر وقت از رفتارهای جهل گرایانه نوظهور سخن گفته از جمله های فعلیه استفاده شده است.
۱۸۹.

ریخت شناسی شخصیت های حکایت علاءالدّین ابوشامات از هزار و یک شب بر مبنای الگوی «شاخص» و «وضعیت»(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: شاخص ریخت شناسی هزار و یک شب وضعیت علاءالدین ابوشامات

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۶۲۵ تعداد دانلود : ۹۴۵
امروزه بررسی های ریخت شناسی بخش درخور توجهی از پژوهش های ادبیات داستانی را در معنای عام، به خود اختصاص داده است. عنصر شخصیت یکی از مهم ترین عناصر در بررسی حکایت ها و داستان هاست که در ریخت شناسی، بیشتر بر کنش یا خویش کاری شخصیت ها متمرکز شده است؛ بررسی ویژگی های شخصیت ها، در پژوهش های مربوط به شخصیت پردازی بررسی می شود. در این جستار، ریخت شناسی شخصیت های حکایت علاءالدّین ابوشامات از هزار و یک شببر اساس الگویی ابداعی به نام «الگوی شاخص و وضعیت» بررسی می شود. این پژوهش ازنظر موضوع و روش با پژوهش های ریخت شناسی موجود، اندکی متفاوت است. گمان نگارنده بر آن است که شخصیت ها نیز مانند خودِ داستان ها و حکایت ها می توانند ریخت شناسی شوند. به همین سبب تلاش می شود برپایة چند شاخص و تعدادی وضعیت وضعیت ها در هر شاخص ازنظر تعداد و مفهوم متفاوت هستند یکی از حکایت های هزار و یک شببا بهره گیری از یک نظام شناسه گذاری ساده و کارآمد ریخت شناسی شود. بدیهی است نتایج این روش که در قالب رسالة دکتری پژوهشگر در حجمی گسترده تر و فراگیرتر، نمونة همة شخصیت های هزار و یک شب،تهیه و تنظیم شده است، کارآمدی آن را معرفی خواهد کرد. با توجه به روش استقرایی تام این الگو در بررسی شخصیت های هر حکایت و بهره گیری از نظام شناسه گذاری دقیق در شناخت آنها و تجزیه و تحلیل داده های رقمی، می توان گفت برپایة این طرح، شکل ها و ویژگی های مشترک و معیّن در شخصیت های این اثر و نیز آثار مشابه شناخته می شود. شخصیت ها، باتوجه به وضعیت هایی که برای هر شاخص تعریف شده است، در شاخص های متعددی مانند نام، بوم، نوع، جنس، سن، طبقه، کُنش، باور، خُلق، فرجام، با یکدیگر ارتباط معناداری دارند و هم چنین از شکل ها و ویژگی های محدود و مشخصی پیروی می کنند؛  ""الگوی شاخص و وضعیت"" می کوشد آنها را کشف کند.
۱۹۰.

تحلیل تطبیقی حکایت شیخ صنعان برپایة نظریة تک اسطورة کمپبل باتوجه به کهن الگوهای یونگ(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: سفر قهرمان شیخ صنعان الگوی تک اسطوره کهن الگو جوزف کمپبل

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۹۲۹ تعداد دانلود : ۷۵۶
در این مقاله میزان تطابق نظریة تک اسطوره اسطورة یگانة سفر قهرمان، در سه مرحلة کلی و پانزده مرحلة جزئی از جوزف کمپبل با حکایت شیخ صنعان (از حکایات منطق الطیر) بررسی می شود. در باور کمپبل، سفر همة قهرمانان داستانی در سه محور اساسی با عنوان های جدایی (عزیمت) و تشرف و بازگشت، درخور تبیین است؛ البته هریک مراحل خردتری را نیز می تواند در بر گیرد. در این پژوهش هر بخش از داستان با یکی از محورهای الگوی کمپبل منطبق و سپس از دیدگاه کهن الگوهای یونگ تحلیل می شود. بخش اصلی مقاله، بررسی مرحله ای داستان منظور با تکیه بر محورهای اصلی و فرعی الگوی کمپبل (اسطورة یگانة سفر قهرمان) است. در پایان این نتیجه به دست می آید که ادعای کمپبل مبنی بر وجود یک الگوی کلی و نهایی برای سفر همة قهرمانان داستانی حتی در حوزة ادبیات عرفانی، به ویژه در حکایت شیخ صنعان، نیز درخور تحلیل و پذیرش است. اختلاف ها در این مقایسه اندک است و بیشتر در چینش ریزالگوها مشاهده می شود.
۱۹۱.

تحلیل روانشناختی تیپ شخصیّتی «پادشاه» در داستان پادشاه و کنیزک مثنوی بر مبنای الگوی اناگرام(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تیپ های شخصیتی اناگرام تیپ حاکم داستان شاه و کنیزک مثنوی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۶۲۲ تعداد دانلود : ۱۵۲۸
اناگرام یکی از الگوهای مهم شناخت شخصیّت در روانشناسی نوین است که با به کارگیری آن می توان نوع تیپ شخصیّتی هر فرد را از میان تیپ های نه گانه بازشناخت. مولوی در مثنویهمانند یک هنرمند سترگ به خلق شخصیّت ها پرداخته است و همچون روانشناسی چیره دست از لایه های درونی شخصیّت های داستان های خود آگاه است. یکی از داستان های مهم و برجستة ادبی تعلیمی در مجموعة حکایت های دویست و چندگانة مثنوی، داستان «پادشاه و کنیزک» است که پادشاه نقش اوّل یا شخصیّت اصلی این داستان را اجرا می کند. مولوی با شیوه های مختلفی که در شخصیّت پردازی به کار برده، مسیر شناخت نوع شخصیّت پادشاه را بر اساس الگوی اناگرام هموار ساخته است. فضای کلی داستان، گفتار، اعمال، رفتار و ارتباط پادشاه با شخصیّت های دیگر و نیز جایگاه فردی و اجتماعی او، زمینة این نوع بررسی و تحلیل را فراهم کرده است. این جستار به شیوة تحلیلی توصیفی بر آن است تا ویژگی های شخصیّتی پادشاه را بر اساس تیپ هشتم الگوی اناگرام که همان تیپ «حاکم، رئیس و کنترل گر» (Challenger) است، با استناد به محتوای داستان پادشاه و کنیزک بررسی و تحلیل کند و یافته ها را به صورت شکل و جدول ارائه نماید.
۱۹۲.

بررسی آیین عزاداری در شاهنامه به مثابة رمزگان نشانه شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: رمزگان شاهنامة فردوسی نظام های نشانه ای آیین سوگواری

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۴۷۳ تعداد دانلود : ۹۵۶
شاهنامة حکیم فردوسی از جمله متون ادبیات فارسی به شمار می رود که با توجه به زیرساخت های اسطوره ای و اعمال نمادین بسیاری که در آن روایت شده است، بر اساس علم نظام های نشانه شناختی قابلیت بررسی دارد؛ زیرا در بسیاری از قسمت های این متن، با حوادثی روبه رو هستیم که در قالب یک نظام نشانه ای جلوه گر شده اند. از مواردی که از این منظر قابلیت بررسی دارند، آیین هایی است که شرح آن ها در شاهنامهذکر شده است. از آنجا که در علم نشانه شناسی (Semiology) هیچ نشانه ای به تنهایی معنا ندارد و باید در قالب یک نظام نشانه ای و در ارتباط با سایر عناصر در روابط همنشینی (Paradigmatic) و جانشینی (Syntagmatic) بررسی شود، این پژوهش بر آن است که به بررسی نظام های نشانه ای مربوط به آیین عزاداری در شاهنامهبپردازد و با ذکر شواهدی از سایر متون کهن، نشان داده شود اعمالی که طیّ یک آیین در شاهنامهاجرا می شود، زیرساخت های اساطیری دارند و این اعمال، نشاندار به شمار می روند و هر یک به معنایی ارجاع می دهند که روزگاری در جامعة آن ها کارکردهایی داشته اند و امروزه آن کارکردها یا فراموش شده اند، یا تنها در قالب زندگی ایلی و عشایری و در فرهنگ عامه باقی مانده اند. سیاه پوشیدن، کلاه از سَر برگرفتن، موی کندن، خاک بر سَر ریختن و دُم و یال اسب قهرمان را کندن در هنگام عزاداری وقتی در کنار یکدیگر بررسی شوند، همگی به عنوان عناصری نشاندار هستند که در پی القای معنایی خاص به کار رفته اند. در حقیقت، قرارگیری این عناصر در کنار هم، به شکل گیری معنا منجر می شود؛ معنایی که شاید از ظاهر متن برنمی آید و چرایی انجام آن بر خوانندة امروزی معلوم نیست. این پژوهش بر آن است تا با تکیه بر آرای فردینان دوسوسور (Ferdinand de Saussure) و پیِر گیرو (Pierre Guiraud) و توجه به زیرساخت های اساطیری، آیین سوگواری را در شاهنامهبه مثابة متنی بررسی کند که از نظام نشانه ای معناداری برخوردار است.
۱۹۳.

تحلیل روایی داستان سیاوش براساس الگوی کنشگران اجتماعی ون لیوون(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: فردوسی داستان سیاوش تحلیل گفتمان انتقادی ون لیوون الگوی کنشگران اجتماعی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۰۷۵ تعداد دانلود : ۱۲۹۲
داستان تراژیک سیاوش یکی از داستان های بسیار مهم و درخور توجه شاهنامهفردوسی است. در مقاله حاضر، این داستان ازمنظر تحلیل انتقادی گفتمان برپایه الگوی کنشگران اجتماعی ون لیوون بررسی شده است تا مشخص شود کارگزاران اجتماعی در آن چگونه به تصویر کشیده شده اند و فردوسی با توجه به کارکرد منحصربه فرد شاهنامهچگونه گفتمان ها را با مؤلفه های زبانی تولید و بازنمایی کرده است؟ برای نیل به این هدف، ابیات گفتمان مدار مشخص، دسته بندی و تحلیل شده اند. یافته ها نشان می دهد فردوسی در این داستان از مؤلفه های پوشیده و صریح تقریباً یکسان استفاده کرده است. ازاین رو، پوشیده سازی راویان و ناقلان نیز تقریباً به اندازه شخصیت پردازی و صحنه آرایی در این داستان اهمیت دارد. افزون براین، اگرچه داستان سیاوش روایتی باستانی است، بار عاطفی، ایدئولوژیک و جهان بینی فردوسی را نیز به همراه دارد و نشان دهنده آرمان خواهی و هویت طلبی اقوام ایرانی و رمز پایداری ایران و نبرد همیشگی میان خیر و شر و ایران و انیران است که درنهایت به پیروزی خیر بر شر، و ایران بر انیران می انجامد و مرگ مظلومانه سیاوش نیز کین خواهی ایرانیان را به دنبال می آورد و تولد و باروری پسرش کیخسرو هم پیروزی بر افراسیاب را رقم می زند.
۱۹۴.

نظری به ترکیباتِ نو و معانی برخی واژگان در غزلیات شمس(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: غزلیات شمس واژه ترکیب نوآوری

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۴۲۴ تعداد دانلود : ۱۰۴۵
غزلیات شمس ضمن برخورداری از مفاهیم والا و گرانمایه در حوزة  شوریدگی های عاشقانه و مضامین ناب عرفانی، در کاربرد لغات و ترکیباتِ خاص نیز، بی بدیل و ممتاز است. این اثر سترگ بنا به پژوهش های متعددی که تاکنون انجام گرفته از حیث برجسته سازی و هنجارگریزی واژگانی و معنایی، اثری منحصر به فرد شناخته شده است. پژوهش پیش رو به معرفی برخی ترکیبات نو و نیز معانی متفاوتِ برخی واژگان در غزلیات شمس پرداخته است. ترکیباتی که با استفاده از تشبیه و استعاره و کنایه های نوین، در زمرة هنجارگریزی معنایی قرار می گیرند و یا واژگانی که ساخت و معنایی متفاوت با هنجارهای دستوری دارند و از این رو جزو هنجارگریزی های واژگانی به شمار می روند. نتایج پژوهش نشان می دهد مفاهیم جان، عشق، روح و تن بیشترین بسامد و بیشترین تصویرسازی را در غزلیات دارند. همچنین مولانا آن جا که در حوزة واژگان و دستور، هنجارشکنی و برجسته سازی کرده، کوشیده تا مخاطب ضمن دریافت پیام و معنی شعر، متوجه عدول از هنجارها نشود ولی هنگامی که در حوزة بلاغت به ساخت ترکیباتِ نو دست زده، جسورانه و نقاش وار عمل کرده تا این تابلوی خوش نقش و نگار ترکیبات، مخاطب را بیشتر جلب کند.
۱۹۵.

نقد اسطوره ای دو قصه فولکلوریک منطقه دشمن زیاری(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: نقد اسطوره ای قصه های فولکلوریک ماه تتی و آلازنگی پیرزن آرد دوشوئیی دشمن زیاری

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۸۱۶ تعداد دانلود : ۱۱۷۸
قصه های فولکلوریک، بخشی از میراث فرهنگی ناملموس هر ملت به شمار می آیند که به خوبی، آداب و رسوم و عقاید و سنت ها و جهان بینی آن ها را بازگو می کنند. از آنجا که در سده های اخیر، با رشد روزافزون تکنولوژی، بسیاری از قصه های شفاهی، در دل خاک مدفون شده اند، بسیار بایسته است که این قصه ها قبل از مرگِ راوی آن ها، ثبت و در حد امکان نقد و تحلیل گردند. از این رو، در این جستار، دو قصه «ماه تتی و آلازنگی» و «پیرزن آرد دوشوئیی»، از منطقه دشمن زیاری فارس با تحقیقی میدانی گردآوری و سپس از منظر نقد اسطوره ای نقد و تحلیل شده اند. ازجمله موارد برجسته تبلوریافته در این قصه ها می توان به محوریت زن و ظهور پهلوان بانو در قصه ها، نبرد اژدهای خشک سالی با ترسالی، پیوند اسپ و ماه با باروری، هستی یافتن گیتی از تخم مرغ کیهانی، رویش گیاه از خون خدای نباتی و پرده دری نی ای رسته از خون مقتول اشاره کرد. از دیگر سو، درون مایه قصه های مورد بحث در این جستار در قصه های فولکلوریک دیگری چون «دختر و گاو زرد»، «ماه پیشانی»، «اجه که م هو»، «گل خندان»، «راز نی لبک زیبا»، «دختران انار» و «نارنج و ترنج» نیز پدیدار شده است.
۱۹۶.

عملیة فهم النص علی ضوء رؤیة سوسور فی سورة "آل عمران"؛ المحور الاستبدالی نموذجا(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: سوسور البنیویة المحور الاستبدالی آل عمران الوحدانیة

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸۲۹ تعداد دانلود : ۶۹۰
إنّ البنیویّة تذهب إلی أنّ النص لا یتألّف من الوحدات أو الکلمات ذات وجود مستقل أو منفرد، وإنما من الوحدات التی توجد داخل البنیة أو النسق بحیث تضبط تلک البنیة علاقات الکلمات وتعطیها معنى وقیمة أو بهاءا ورونقا، فضلا عن مواصفاتها وخصائصها الفردیة. ومن أهمّ المباحث التی تهتمّ بها بنیویة سوسور فی هذا الصدد تجدر الإشارة إلی المحور الاستبدالی، إذ إنّ سوسور ذهب إلی أنّ هناک نوعا من العلاقة اللغویّة بین الکلمة التی جاءت فی النص والکلمات التی تکون ذات صلة لفظیّة أو معنویّة بها غیر أنّها ما جاءت فیه وسمّی هذا النوع من العلاقة بالعلاقة الاستبدالیّة بحیث إنّ عدم الاعتداد به ینجرّ إلی إهمال المعنی المقصود. فالنص الأدبیّ بناءً علی رؤیة سوسور یجد اعتبارا وأهمیّة خاصة کأیّ نصّ لغویّ، وذلک باعتداده علی المحور الاستبدالی. فانطلاقا من هذه الفکرة تحاول هذه المقالة أن تدرس التفکیر البنیویّ لسوسور معتمدة علی المحور الاستبدالیّ فی سورة آل عمران لتجلّی أمر الوحدانیّة فی الألوهیّة والربوبیّة والمالکیّة، أی: الاعتقاد بوحدانیّة اللّه واستمرار إشرافه علی شؤون العباد وملکیته بالنسبة لما یملکه الإنسان بشکل نسبیّ ومؤقّت وکلّ ما یکون فی السّماء والأرض واحتوائها علی الاستبدالات الصرفیة الکثیرة التی تکون ذات اتصال قویم بأمر الوحدانیة وتسعی للکشف عن أثر استبدال بعض الکلماتالصرفیة بالکلمات الأخری الذی تمّ فی إطار النظام. ونتیجة إحصاء الاستبدالات الصرفیة تدلّ علی أنّ سبب اختیار بعض الکلمات الصرفیة تتفق تماما مع ما تتطلبه کلیّة السورة، أی: الوحدانیّة بحیث نجد صلة وثیقة بین معنی الکلمة الصرفیة المختارة أو المستبدلة والمعنی الذی تهدف إلیه کلیّة الصورة وفضلا عن ذلک تشیر إلی أنّ استخراج الکثیر من المعانی المستورة فی سورة آل عمران یرتبط بهذا المحور وللاهتمام به دخل کثیر فی کشف معالم الإعجاز فیها.
۱۹۷.

نقدی ساختگرایانه بر تقابل های معنایی رمان «گلاب خانم» اثر قاسمعلی فراست(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: ساختگرایی گاستون باشلار تحلیل معنا تقابل های دوگانه رمان گلاب خانم

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۰۴۵ تعداد دانلود : ۱۰۸۴
انسان از ابتدای تاریخ به ویژگی بنیادین تقابل های دوتایی اعتقاد داشته است. شاید به همین دلیل، نویسندگان رمان، در ساختار روایی داستان هایشان از این امر خواسته یا ناخواسته بهره برده اند. این موضوع، به طور ویژه، مورد توجّه نظریه پردازان ساختگرا واقع گردیده است. یکی از مقولات عمده نقد ساختارگرا، تحلیل محتوا از طریق معنای تقابل های دوگانه است که توسط گاستون باشلار در نقد آثار ادبی، بویژه در روایت وارد شده است. یکی از حوزه های روایت، داستان های مربوط به جنگ است که دغدغه اصلی اش پرداختن به محتواست و خود، حاصل تجربه تنگاتنگ انسان با موضوع تقابل ها است. در نتیجه به نحو فزاینده ای، تحت تأثیر این روش نقد ساختگرا قرار گرفته است. نقد ساختگرایانه کمک می کند تا این گونه آثار که در بافت متنی خود، محتوا و دلالت های معنایی گسترده ای را پنهان ساخته اند، به خوبی تحلیل شوند. رمان «گلاب خانم» اثر قاسمعلی فراست نمونه ای از رمان های جنگ است که در ساختار روایی خود از این مقوله بهره برده و به همین دلیل، گزینه تحلیل و نقد این مقاله است؛ از این رو، ابتدا مبانی نظری مرتبط با موضوع تبیین می گردد، سپس ضمن واکاوی نمونه های متنی، تقابل های محتوایی مستخرج از بافت داستان، به کمک عناصر روایت تحلیل می شود.
۱۹۸.

تحلیل ساختار داستان های پهلوانی- حماسی ایران بر اساس نظریه اسطوره های تقویمی

کلیدواژه‌ها: ساختارگرایی داستان منظومة پهلوانی بانوگشسب نامه کک کوهزاد

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۹۳۰ تعداد دانلود : ۱۰۵۳
ساختارگرایی رویکردی است که قواعد ساختاری حاکم بر متون را با توجه به روابطشان در کل متن مورد بررسی قرار می دهد. پس از پراپ پژوهشگران همواره تلاش نموده اند تا متون مختلف را مورد بررسی قرار داده با کشف الگوی ساختاری آنها، دستوری واحد برای تحلیل ساختار آنها ارائه نمایند. در پژوهش حاضر سعی شده است ساختار داستان های پهلوانی ایرانی با تکیه بر داستان های پهلوانی شاهنامه، بانوگشسب نامه، "کک کوهزاد"و ... به روش تحلیل محتوا و بر اساس نظریه ساختار اسطوره های تقویمی مورد بررسی قرار گیرد تا به این پرسش ها پاسخ داده شود که: آیا می توان برای داستان های پهلوانی ایران ساختاری مستقل از ساخت داستان های حماسی غربی ارائه داد؟ و دیگر اینکه آیا نبرد میان پهلوانان از نوع نبرد های میان مردگان و زندگان یا نبرد میان خیر و شر است؟ هدف تحقیق، یافتن اشتراکات و افتراقات ساختی این داستان هاست که قطعاً محصول گفتگوی ناخودآگاه اذهان ملت هاست. نتیجة پژوهش نشان می دهد که ساختار داستان های پهلوانی ایران مستقل از داستان های غربی می باشد. این داستان ها که از اسطورة خیر و شر تأثیر پذیرفته، از دو سطح اسطوره ای و روایی تشکیل شده است که ممکن است در بعضی از داستان ها مثل بانوگشسب نامهکه فقط سطح روایی در آن نمایان شده است، قابل مشاهده نباشند.
۱۹۹.

معرفی روش های مبتنی بر خطابه باستان در نقد رتوریکی کتاب مقدس و بررسی چالش های به کارگیری آنها در مطالعات نامه به عبرانیان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: نقد رتوریکی رتوریک خطابه کتاب مقدس نامه نگاری نامه به عبرانیان

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۹۸۵ تعداد دانلود : ۷۳۰
نقد رتوریکی در چند دهه اخیر به عنوان روشی برای ارزیابی نامه های کتاب مقدسشناخته شده است و منتقدان بسیاری از این رویکرد انتقادی برای مطالعه نامه های مسیحی بهره گرفته اند. به غیر از ساختار ارتباطی نامه ها -که طبعاً برای تحلیل رتوریکی مناسب است- علت دیگر کاربست نقد رتوریکی برای بررسی نامه ها آن است که به نظر می رسد نامه های مسیحی در شیوه نگارش تحت تأثیر قوانین خطابه باستان بوده اند. امروزه برخی از محققان باور دارند که اصول نامه نگاری در دوران باستان تحت تأثیر تعلیمات معلمان خطابه به شیوه خاصی تنظیم شده است و این امر شباهت هایی را میان خطابه ها و نامه ها در دوران باستان به وجود آورده است. این نظر اگرچه به طور کامل در محافل آکادمیک پذیرفته نیست، اما گروهی از منتقدان را بر آن داشته است تا براساس اصول خطابه باستان به نقد رتوریکی نامه های کتاب مقدساهتمام کنند. در این مقاله ضمن معرفی مهم ترین روش هایی که براساس اصول خطابه باستان در نقد رتوریکی کتاب مقدسپدید آمده است، چالش های موجود در به کارگیری این روش ها را در مطالعات نقد رتوریکی نامه به عبرانیان ارزیابی می کنیم.
۲۰۰.

نشانه شناسی اجتماعی داستان کوتاه «القمیص المسروق» کنفانی با تکیه بر سازه های گفتمانی هلیدی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: نشانه شناسی اجتماعی هلیدی داستان کوتاه القمیص المسروق کنفانی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۰۷۷ تعداد دانلود : ۸۱۹
نشانه شناسی اجتماعی، رویکردی کاربردی در بررسی متون است که دغدغه اصلی آن، درک نشانه های اجتماعی و رفتارهای معنادار است. با توجه به اهمیت به کارگیری نظریات علمی در فهم بهتر متون، سازه های گفتمانی هلیدی (اندیشگانی، میان فردی و متنی) را ابزاری برای بررسی یکی از داستان های کوتاه کنفانی با عنوان «القمیص المسروق» قرار دادیم که از حیث شمول دو قطب مثبت و منفی، جدال بین خدمت به وطن و خیانت و گذر قهرمان داستان از تردید به یقین برجسته می نماید. بر این اساس، در حوزه اندیشگانی، چگونگی بازتاب واقعیت در داستان مذکور، در حوزه میان فردی، نحوه تعامل شخصیت ها و در سطح متنی شیوه سازماندهی و انسجام دو حوزه پیشین، با روش توصیفی-تحلیلی بررسی شد تا به این سؤال پاسخ داده شود که گزینش های زبانی در حوزه های مذکور به عنوان سازه های معناساز، چگونه در گفتمان شناسی داستان مذکور و کشف لایه های زیرین معنا عمل می کند؟ نتایج حاصل از بررسی جمله واره های این داستان نشان می دهد که در سطح اندیشگانی، چارچوب کنشگرانه متن در آغاز داستان با حضور پررنگ گفتمان «دیگری» همراه است که انسان فلسطینی را به حاشیه رانده و درگیر احساساتی ساخته است که وی را به سمت خیانت سوق می دهد، اما فهم حقیقت در پایان داستان از او کنشگری فعال می سازد که انتقام جویی از دشمن را در خود تقویت می کند. در سطح بینافردی، تعامل شخصیت های داستانی، روند گذر قهرمان داستان از تردید به یقین، در مواجه با خیانت را به نمایش می گذارد. و اما در سطح متن، «ارجاع»، «حروف افزایشی» و «تکرار» به ترتیب در سطوح دستوری، پیوندی و واژگانی، بیشترین کارکرد را تداوم معنایی و انسجام بخشی متن به خود اختصاص داده اند.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

زبان