فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۲۰۱ تا ۱٬۲۲۰ مورد از کل ۶٬۷۷۵ مورد.
روش تاریخ نگاری محمد بن جریر طبری (پیوند تاریخ و حدیث)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش در صدد است نشان دهد پیوند میان تاریخ نگاری اسلامی و حدیث نگاری ( روایت حدیث) تا چه اندازه عمیق و ناگسستنی بوده است. پژوهش حاضر از دو بخش تشکیل شده است: نخست پیوند میان حدیث و تاریخ مورد بررسی قرار می گیرد، سپس به گوشه هایی از روش تاریخ نگاری طبری به عنوان برجسته ترین نماینده تاریخ نگاری روایی (محدثانه) پرداخته می شود. به طور کلی محدثان کار خود را در دو سطح پی می گرفتند: نخست همه احادیث چه صحیح و چه موضوع را جمع آوری می کردند و سپس در سطح دوم آنها را مورد نقد و بررسی قرار می دادند، تا سره را از ناسره جدا سازند. بنابر سطح اول، کار محدثان یک کار مقارنه ای درجه اول بوده است: محدث باید روایات همه فرقه ها و جریانها را می شناخت و جمع آوری می کرد، سپس وارد سطح دوم می شد و دست به گزینش می زد. طبری در تاریخش فقط به سطح اول کار محدثان پایبند بوده و وارد سطح دوم نشده است. اینک جا دارد با استفاده از روش نقد حدیث، روایات تاریخ طبری دوباره مورد بازخوانی قرار گیرد.
نظام قبیلهای و خاستگاه خوارج نخستین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر در مقام آن است که از تحلیل نظام قبیلهای به منزله ابزاری برای توجیه وقایع رخ داده پس از جنگ صفّین در راستای پایگیری خوارج نخستین استفاده کند. در این مقاله نشان داده شده است که رقابتهای موجود میان قبایل عربی ساکن در عراق، نقشی تعیین کننده در بروز خارجیگری داشته است. با تحلیل وضعیت یکایک قبایل و نحوه مشارکت آنها در جریان صفین و حکمیت، معلوم شده است که دو نوع چالش سیاسی، تأثیر مستقیم بر برآمدن خوارج از یک قبیله داشته است: در بعد روابط بین قبیلهای، در چارچوب ارتباط قبایل حاشیهای متحد (قبایل اقماری) با قبایل محور، چالش سیاسی حاشیه با محور، زمینه بروز گرایش خارجی در میان قبایل حاشیهای را پدید آورده است. در بعد روابط درون قبیلهای، گسل سیاسی در مرکز قبیله نیز منجر به بروز خارجیگری در شعبههای مرکزی قبیلهای شده است. باید توجه داشت گونه اول از تنیدگی منجر به خارجیگری ناپایدار و گونه دوم خارجیگری پایدار شده است.
سعید بن مسیب
منبع:
فرهنگ کوثر ۱۳۷۷ شماره ۲۴
حوزههای تخصصی:
فرهنگ آثار تاریخى مکّه (2)(مقاله ترویجی حوزه)
منبع:
میقات حج ۱۳۷۵ شماره ۱۵
حوزههای تخصصی:
امام على اصغر زین العابدین علیه السلام(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
رفتار سیاسی علمای شاخص اهل سنت و امامیه با خلافت عباسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مطالعه تاریخ اسلام، نشانگر دوگونگی رفتار علمای اهل سنت و امامیه با خلافت اسلامی است. علما به دلیل تسلّط بر مبانی فقه و کلام اسلامی، می توانستند نقش مهمی در صورت بندی مبانی مشروعیت قدرت خلافت اسلامی، ایفا کرده و به عنوان، نظریه پردازان قدرت، در خدمت خلافت قرار گیرند، چنان که در خلافت بنی امیه، برخی از علمای اهل سنت چنین نقشی را بر عهده گرفته و به حمایت از امویان پرداختند. در مقابل عده دیگری از علما، به عنوان منتقدان جدی خلافت، به رد این دیدگاهها پرداخته و عملکرد خلفا را زیر سؤال بردند. در این مقاله با استفاده از روش توصیفی تحلیلی، تلاش می شود، به این پرسش اصلی پاسخ داده شود که علت دوگونگی رفتار علمای مذاهب با خلافت عباسی چه بود؟ این مقاله در صدد بررسی صحت و سقم دو فرضیه است: اول؛ انگیزه های مذهبی عالمان، نقش مهمی در دوگونگی تعامل عالمان با خلافت داشت. دوم؛ نیاز خلفا به کسب مشروعیت و تثبیت قدرت، موجب دوگونگی رفتار عالمان با خلافت شد. این بررسی نشان داد، انگیزه های مذهبی در دوگونگی روابط علمای مذاهب با حاکمیت عباسی، نقش مؤثری داشت. به همان اندازه که نزدیکی برخی عالمان سنی، معتزله و شیعه به کانون قدرت، با هدف ترویج باورهای عقیدتی، حفظ تشکل مذهبی و اصلاح باورهای مردم صورت گرفت، روی برتافتن دیگر علما از قدرت نیز به دلیل نگرانی از تضعیف مبانی عقیدتی، فساد عقیده و تحریف اعتقاد مذهبی، انجام شد. عامل دیگر این دوگونگی رفتار، نیاز حاکمیت عباسی به مشروعیت سازی بود. در زمان نخستین خلفای عباسی، آنها برای تثبیت قدرت و مشروعیت حکومتشان، به علمای معتزله و شیعه نیاز داشتند. پس از ثبیت قدرت، برای ادامه حیات، نیازی به معتزله نبود و شیعه رقیبان جدی به شمار می آمدند، از این رو، حاکمیت، به سمت اهل سنت گرایید و در این دوره، تعامل عالمان سنی با خلافت بیشتر شد.
علت عظمت عاشورا
سر مقاله: واقعه کربلا، زاویه و شاخصه(مقاله ترویجی حوزه)
حوزههای تخصصی:
ریشههای وحدت و منادیان تقریب
حوزههای تخصصی:
جایگاه تکلیف الهى و بیعت در قیام امام حسین علیه السلام(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
حرکت اصلاحى امام حسین(ع) و نسبت میان تکلیف و نتیجه(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
حرکت اصلاحى امام حسین(ع) و نسبت میان تکلیف و نتیجه
اصلاحطلبى، گرایش معتدلانه میان حرکت «انقلابى» و«محافظه کارانه» است که در مقام نفى هر یک از دو گرایشاصالت وظیفه و اصالت نتیجه و درصدد جمع میان آن دومىباشد، بدین معنا که توجه به هر یک از آنها نباید سبب غفلتاز دیگرى شود و با ملاحظه نتیجه و مصالح، تکالیف ازانعطافپذیرى لازم برخوردار باشند.
نویسنده با توجه به سیره نبوى و نحوه نزول تکالیف، معتقداست که از نگاه اسلامى، سیره اصلاحى رسول اکرم و قرآن و نیزسیره سایر معصومان جمع بین اصالت وظیفه و نتیجه است. و اگرچه معصومان به مبارزه قهرآمیز و جنگ اقدام مىکردند، امااصل، چه در محتواى پیام و چه در شیوه اصلاحى آنها، بهکارگیرىکلام و رعایت تدریج در اقدام عملى بوده است ولى چون آنانافراد محافظه کار و بىمسئولیتى نبودند، در شرایط ضرورى ودفاعى دست به شمشیر برده و از کشتن و کشته شدن نیز دورىنمىکردند.
امام حسین(ع) نیز به عنوان یک مصلح دینى به دنبالوحدتبخشى بین وظیفه و نتیجه بود که این امر با توجه بهمطالب ذیل قابل اثبات است: سیره حضرت در امر به معروف و|160|نهى از منکر که با محاسبه، تدریج و عقلانیت و قرین به آثار و نتایج صورت مىگرفت؛ توجهبه عنصر زمان و مکان ؛ اقدامات متفاوت و بیانات مختلف از آغاز نهضت تا کربلا.
نگاهى که نویسنده محترم به موضوع دارند، طبعاً نمىتواند نگاه همه کسانى باشد که بهبررسى و تحلیل حرکت امام حسین(ع) و اساساً موضوع اصلاحطلبى مىپردازند. با این همهنگاه ایشان مىتواند مورد توجه و حتى نقد قرار گیرد.
نوشتار حاضر تحت عناوین زیر سامان یافته است:
الف. مقدمه؛
ب. اشارهاى گذرا به مصلحان و شیوههاى اصلاحى در قرآن؛
ج. نسبت میان تکلیف و نتیجه در نهضت حسینى؛
د. نتیجهگیرى.