فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۰۱ تا ۲۲۰ مورد از کل ۳۶۴ مورد.
حوزههای تخصصی:
ظاهرة التکرار باعتبارها نوعاً من الأنواع الأدبیة تحظی بأهمیة کبیرة فی الشعر العربی الحدیث، ذلک لأنّه یمکن من خلالها التوصل إلی رؤیة الشاعر وموقفه حول قضایا مختلفة وکذلک یمکن من خلالها الکشف عن حجم تأثر الشاعر بالمذاهب الأدبیة والفکریة. فی هذه الدراسة نسعی لتسلیط الضوء علی أغراض تکرار الفعل فی اشعار عبدالوهاب البیاتی الملتزمة.کما لا یخفی علینا أنّ البیاتی قد مرّ بمرحلتین أساسیتین فی حیاته الشعریة هما المرحلة الرومانسیة والمرحلة الواقعیة، وقد کان لکل من هذین المرحلتین أسلوبه الخاص فی تناول القصائد ومعانیها وخصائصها اللفظیة والفنیة. لذلک نسعی فی هذا البحث أن نکشف عن وظائف هذه الظاهرة فی قصائد الشاعر الملتزمة ومدی تأثر وتبعیة هذه الأغراض والوظائف من المدرسة الواقعیة والشعر الملتزم. إنّ المنهج المستخدم فی هذه الدراسة هو المنهج التحلیلی - التوصیفی کما استعنا بالمنهج الإحصائی لاستخراج عدد أغراض الأفعال المتکررة التی قد وردت فی دیوان الشاعر ودلالاتها فی المرحلة الواقعیة وإعطاء عینات لحجم تأثر الشاعر بهذه المدرسة. مما توصلنا إلیه فی هذه الدراسة هو أنّ الشاعر کان فی المرحلة الواقعیة یستخدم التکرار لأغراض ثوریة ونضالیة تنسجم مع مبادئ الواقعیة وما تدعو إلیه.
بوی گلهای سیب است (جستاری در موقف شعر معاصر در ملاقات با مقام نبوی)
حوزههای تخصصی:
قصیدة «قلب الأم» عند إیرج میرزا وإبراهیم المنذر (دراسة مقارنة أسلوبیة)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
الملخص تعدّ الدراسة الأسلوبیة من أهم مجالات البحث النقدیة لما فیها من رؤیة عمیقة وواسعة فی تحلیل النصوص ورصد جمالیاتها. ولها علاقة بالشعور النفسی والتأثیر الذی یرتقی إلى الأدبیة الفنیة والجمالیة. وتهدف هذه الدراسة إلى تحلیل الظواهر اللغویة والفنیة والفکریة فی قصیدة «قلب الأم» عند الشاعر الفارسی إیرج میرزا (1872 1965م)، والشاعر اللبنانی إبراهیم المنذر(1875 1950م) بأسلوب وصفی تحلیلی على منهج المدرسة الأمریکیة. وقد عبّر الشاعران فی شعرهما «قلب الأم»، عن عاطفة الأمومة الجیاشة بالحبّ والحنان من خلال الجوانب الموسیقیة التی تبدو جلیة للسمع. تؤکّد نتیجة هذا البحث على أنّ التوازن المقصود فی اختیار بحر الرمل والروی والقافیة مع الموضوع، وتقنیة التکرار وعلاقته الوثیقة بالانفعالات النفسیة والإیحاءات الدلالیة من میزات شعرهما فی المستوى الصوتی. ومن الناحیة الترکیبیة، تناول کلا الشاعرین تقنیّات التعبیر القصصی والسردی والأسلوب الإنشائی (الأمر، والنداء، والاستفهام) واستعملا، خاصة إیرج میرزا، ظاهرة الانزیاح بأنماطه المختلفة کالانزیاح الزمانی واللهجی والدلالی، ویتبیّن من خلال دراستنا أنّ خرق الاستخدام العادی للکلام والإکثار من الصورة المحسّة المتخیّلة کالکنایة والتشبیه والاستعارة من میزات لغة إیرج میرزا الشعریة. وفی المستوى الأخیر وهو المستوى الفکری، تعتبر الأم وعاطفتها الصادقة وحبّها العمیق منهجاً أخلاقیاً ودینیاً ووطنیاً وإنسانیاً یتمثل بالنزوع الروحی والذهنی والقلبی لدى الشاعرین.
درآ مدى بر شعر ابوماضى(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ایلیا ابوماضى از شاعران برجسته معاصر به شمار مى آید، که احساس فاصله اى عمیق میان عالم مطلوب و حقایق موجود نوعى گرایش صوفیانه در وى پدید آورده است. او با نماد خوش بینى و بدبینى به جدل برمى خیزد. گاه شک و نومیدى فزایند ه ا ى بر جانش سایه مى افکند. متحیرانه از اسرار وجود، ناموس طبیعت، سرشت آدمى و امور ماوراء الطبیعه پرسش مى کند. در پى یافتن حقیقت به هرکوى و برزن سر مى کشد تا عطش درونى خرد را سیراب سازد. مهاجرتها و فراز و نشیبهاى زندگر، او را به فلسفه بافى سوق مى دهد و در نهایت به تسلیم و رضا تن مى سپارد، بدان امید که اندکى آرامش یابد. د ر این میان خیال گسترده، واژگانى آهنگین و اسلوبى دلنشین به یارى شاعر مى شتابد، تا سخاوتمندانه نغمهء سرور و زیبایى را در تار و پود خواننده اش در افکند.
بنیة القصیدة فی شعر جارالله الزمخشری؛ دراسة تحلیلیة(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
القصیدة فی الأدب العربی منذ العصر الجاهلی لها بنیتها الخاصة وجعل الشعراء والنقاد هذه البنیة المحددة قوام أعمالهم. والقصیدة العربیة تتشکل من عدة أقسام وکل قسم مقدمة للقسم التالی؛ فالبیت الأول فی القصیدة یسمى المطلع وفی معظم الأحیان یأتی بعد المطلع التشبیب (ذکر أیام الشباب) أو النسیب والتخلص (انتقال الشاعر من الغزل الى الغرض الرئیس للقصیدة) ثم الغرض الرئیس (المدح، والفخر، والرثاء، و..) والمقطع (الدعاء، وطلب الخلود للشخص الذی نظم الشعر من أجله). وهذه الأقسام غالبا ما التزم بها الشعراء الأقدمون وألزم النقاد بها الشعراء المتأخرین، علی أن یعدلوا بینها ولا یخرجوا علیها. یعتبر جارالله الزمخشری واحدا منهم. إن هذه الدراسة تعالج حیاة الزمخشری وأغراضه الشعریة کما تتطرق إلی بنیة القصائد والأسالیب التی یستخدمها هذا الشاعر فی افتتاح قصائده للوصول إلی الغرض المنشود وتحقیق ما کان یأمله ویرجوه فی قصیدته، والربط بین ذلک الافتتاح والغرض الذی یهدف إلی تحقیقه وحسن ختامه وأخیرا یدرس المقال القصائد ذوات الموضوع الواحد أو الموضوعات المتعددة مرکزا علی اتباع الشاعر بنیة القصیدة العربیة الجاهلیة ومحافظته علیها.
قصیده خالد نقشبندی در وصف امام هشتم علی بن موسی الرضا (ع)
حوزههای تخصصی:
آخر الفنان الکردی فی شعر عبدالوهاب البیاتی؛ دراسة صورولوجیة فی الأدب المقارن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تعتبر الصورولوجیا أو علم الصورة فرعٌ من فروع الأدب المقارن وهو البحث عن صورة الآخر الأجنبی فی النصِّ الأدبی. یتیحُ لنا علم الصورة معرفة الإنسان للإنسان وعبر هذه المعرفة یبرز لنا الجوهر المشترک للإنسانیة. وعند ذاک ننطلق إلی عالم الأخوة التی تجمع الأنا بالآخر. ولو تأملنا هذا الجوهر لوجدناه لا یتبلور إلّا بالتفاعل مع الآخرین؛ من هنا تبرز أهمیة الدراسات الأدبیة المقارنة التی تقوِّم علاقاتنا مع الآخر. عبدالوهاب البیاتی یکون من عملاقة الشعراء فی الشعر العربی المعاصر الذی اختص قصائداً کثیرةً فی دیوانه إلی عرض صورة الآخر وفی کم کبیر من هذه القصائد یعرض صورة الفنانین الآخرین وفی ضمن هذه القصائد أنشد ثلاث قصائد فی وصف الفنانین الکردیین: عبدالله کوران، ویاشار کمال، وایلماز غونیه. مناخ التعایش السلمی الذی بدأ یظهر فی العالم، یبرهن لنا أهمیة الدراسات الصورولوجیة إذ لوحظ ان الصور التی تقدمها الآداب القومیة للشعوب الأخرى تشکل مصدراً أساسیاً من مصادر سوء التفاهم بین الأمم والثقافات سلباً وإیجاباً کما قد تمثّل الأنا العربی فی شعر البیاتی منظومة علاقات مع آخر الفنان الکردی فی إطار کلُّه صداقةٌ وودٌّ وتمجیدٌ. تحاول هذه المقالة من خلال المنهج الوصفی – التحلیلی وفی ضوء النقد المقارنی أن تتوقف عند مواقع تصویر البیاتی عن آخر الفنان الکردی المتمثِّلِ فی عبدالله کوران، ویاشار کمال، ویلماز غونیه. والنتائج تدلُّ علی أنَّ الشاعر قد عرض صورة آخر الفنان الکردی فی صورة التسامح؛ وهذا النوع من قرءاة الآخر یُعتبر من أجمل صور قرائته، والحالة الوحیدة للتبادل الحقیقی التی تسود علیها روح الموضوعیة.
گدازه های خشم در شعر و اندیشه ی مظفرالنواب
حوزههای تخصصی:
مظفرالنواب به عنوان یکی از شاعران برجسته و سرشناس عراقی در حوزه ی نقد سیاسی و اجتماعی و یکی از یکه تازان عرصه ی هجو، جایگاه ویژه ای در ادبیات معاصر عراق دارد. وی که تجربه ی روزگاری پرفراز و نشیب در دوران بی ثباتی سیاسی و سپس فشار و تبعید را تجربه کرده است، خشمگین از ناکامی سران عرب در حل معضلات اجتماعی و سیاسی به ویژه مسئله ی فلسطین و تمایلات سازشکارانه ی آن ها و نیز ناتوانی توده ی عرب در حل مشکلات پیش رویشان است با زبانی تند و هجایی عریان به نمایش کاستی های اجتماعی و سیاسی و انتقاد از مسببان وضعیت وخیم مردم عرب می پردازد بی شک توانایی های زبانی و تعبیرهای ساده به او کمک کرد تا بتواند طیف مخاطبان خود را گسترش بخشیده و پیام خویش را به آنان انتقال دهد.
خوانش تطبیقی مفهوم مدرنیسم ادونیس ویوسف الخال(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مدرنیسم در وسیع ترین مفهوم آن ،با ایده های نوآوری ،پیشرفت،وبه روز بودن مقارن بوده است ونقطه ی مقابل ایده های کهن ،کلاسیسیسم وسنت است.مدرنیسم با دوچهره ی فناورانه واندیشگانی در تاریخ بشر ظهور کرده است.آن چه را که امروزه مدرنیسم می نامیم،همان دستاوردهای ژرف سیاسی ،اجتماعی،اقتصادی،فکری وفرهنگی در تمام حوزه های حیات فردی وجمعی است.هدف این پژوهش خوانش تطبیقی در مفهوم مدرنیسم در حوزه ادبیات معاصر عرب از دیدگاه دوشاعر ونظریه پرداز در این حوزه می باشد.حوزه پژوهش دیدگاه نوگرایانی چون ادونیس ویوسف الخال است .
روش بررسی تحلیل تطبیقی دو شاعر از خلال اظهاراتی است که این دو در آثارشان به آن اشاره کرده اند .حاصل ویافته ی این بررسی آن است که ادونیس والخال در باب لزوم مدرن شدن وحضور مدرنیسم ادبی در ادب معاصر به ویزه شعر اتفاق نظر دارندولی در کم وکیف این حضور اختلاف نظرهایی در دیدگاه آن دو یافت می شود.
مهم ترین وجه تمایز این دودیدگاه آن است که ادونیس رویکردی معرفت شناختی به مدرنیسم دارد ولی الخال
رویکرد وجود شناختی
امام حسین (ع) از نگاه شاعری مسیحی
حوزههای تخصصی:
اللون ومعانیه الرمزیة فی آثار محمد الماغوط(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یعتبر اللون من العناصر الهامة فی حقل المحسوسات حیث یلعب دورا هاما فی حیاتنا ویُعدّ رمزا لمشاعرنا المختلفة من حزن وسرور. فاللون هو البعد الإضافی الذی یمنح الأدیب معان غیر متناهیة للتعبیر عن کل شیء جمیل فی العالم. وبالوصول إلی معان رمزیة للّون تظهر خوالج الأدیب وأفکاره. یتناول هذا البحث دراسة اللون فی آثار محمد الماغوط معتمدا علی منهج التحلیل، والوصف والإحصاء فی تناول الألفاظ اللونیة فی آثاره بعد دراسة دلالات الألوان المختلفة للوصول إلی بعض نتائج منها دور أفکار الشاعر فی استخدام الألوان وسبب تفضیل لون علی الآخر عنده. یختصّ فی هذا الإحصاء الحدُّ الأقصی باللّون الأحمر، فهذا یدلّ علی ما قام به من تحریض الناس وتهییجهم علی الثورة. وللون الأسود أقل ظهورا فی دیوانه رغم ظننا بأنه ینبغی أن یکون فی صدر الألوان نظرا إلی تشاؤم الشاعر وسوداویته.
نگاهی به تاریخچه انتقاد در شعر جاهلی عرب
حوزههای تخصصی:
عبدالوهاب البیاتى اسطوره اى زنده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
عراق سرزمین آکنده از شعر و مالامال از شاعران است وکمتر شهر و روستایى در آن یافت مى شودک شاعرى از آنجا برنخاسته باشد. از آنجاکه در محیط هاى عربى اسلامى تحت استعمار درگذشته، هماره فضایى از بازگشت و عقب گرد، ارتجاع گرایى، تحریم نمودن نداهاى جدید و جرم شمارى هر صداى تازه اى حاکم بوده است؟ نوگرایى پیوسته جرمى بزرگ و حرکتى پا عواقب و پیامدهاى ناشناخته، همراه با نا ایمنى شمرده مى شد. از این رو با وجود آنکه اروپا در سایهء آرامش خویش و در اضطراب نگهداشتن دیگرکشورهاى مستعمره، از نعمت فرهنگى وسیع و میدان هاى نوگرایى متنوع و افکارى باز برخوردار بود و پیوسته به تلاش هاى نویى در امور تجربى و علمى و نیز در ادبیات و هنر و سنت دست مى یازید، سرزمین هاى تحت استعمار در آتش جهل و عقب ماندگى و استبداد مى سوختند و عراق یکى از سرزمین هاى زخم دیده از ستم استعمار بود و""بیاتى "" یکى از طلایه داران حرکت جدید و پویاى ادبیات و شعر بودکه ققنوس وار در عصر سخت شعله کشیدن حرکت هاى انقلابى از خاکستر خویش دوبار سر بر آورد.
جایگاه آموزش شعر در کتابهای درسی عربی
حوزههای تخصصی:
رمزیّة مفردة النار ودلالاتها فی دیوان أغانی مهیار الدمشقی لأدونیس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
استخدم الشاعر السوری علی أحمد سعید المشهور بأدونیس الکثیر من الرموز والمفردات المنزاحة عن دلالاتها المعجمیّة فی نصوصه الشّعریة للتعبیر عن أفکاره ورؤاه الفنیّة، وقد اعتمد علی هذه اللغة الرمزیّة بسبب الظروف السیاسیّة والاجتماعیّة المتفشّیة فی المجتمع. وقد رکز الشاعر فی رمزیته على عناصر طبیعیّة متعدّدة کالشمس والبحر والمطر والقمر والحجر والسماء والریح والنار. وإنّنا فی هذا المجال نرید أن نعالج رمزیّة النار ودلالاتها فی دیوان أغانی مهیار الدمشقی. فهذه المفردة تحمل فی طیّاتها شحنات دلالیّة بامکانها أن تساهم فی توجیه النصّ ودینامیکیّته.
هدفنا فی هذا البحث هو الحصول على رمزیّة مفردة النار ودلالاتها عند أدونیس، وکذلک استیعاب رؤیة الشاعر الفنیّة فی توظیف هذه المفردة سلباً وإیجاباً، وقد اعتمدنا علی المنهج الوصفی – التحلیلی. تشیر النتائج علی أنّ دلالات النار عند أدونیس تُقسّم إلى دلالتین أساسیتین: أولاً الدلالات الإیجابیّة وهی تدلّ علی الخصب والانبعاث، فالنار فی أکثر الدیانات والثقافات ترمز إلی الطهارة والإشراق والعنایة بالتعالی والتقدّم. ثانیّاً الدلالات السلبیّة وهی تشی بالعدمیّة، والهدم، والسقوط، وهذه الدلالات تعود إلی أسباب عدیدة کالظروف السیاسیّة والحرب والتشرّد والغربة وموت أبی الشاعر محترقاً.
آلیات الإقناع فی قصیدة «لا تصالح»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
إن الإقناع جهد لغوی هدفه التأثیر على المتلقی وانبعاث مشاعره وأحاسیسه ومراعاة مقتضى حاله عبر القوى العقلانیة والاستدلال المنطقی. بما أن للشعر وظائف حجاجیة عدیدة تتناول هذه المقالة آلیات الإقناع فی قصیدة «لا تصالح» الخطابیة لأمل دنقل عبر أسلوب تحلیل الخطاب إذ إنه یوظّف أسالیب الإقناع والبرهان فی قضیة الوطن التی تتردّد فی معظم أشعاره حتى یرضى الإنسان العربی رفض الصلح مع العدوّ. یأتی الشاعر لاکتساب هذه البغیة بمبررات فی عشر وصایا وفی هذه التبریرات یقوم بتوظیف تقنیات عدّة حتى یقنع مخاطبه ویرضیه ویستفزّه لطلب الثأر. وقد رصدت هذه الدراسة أکثر أسالیب الإقناع حضورا فی النص الدنقلی فی ثلاث مستویات: اللغویة، والبلاغیة والمنطقیة. إن النظرة الفاحصة فی القصیدة تطلعنا بأن ظاهرة التکرار، والتقدیم والتأخیر، والجمل الاعتراضیة، والاستفهام، والرمز، والاستعارة، والتشبیه، والقیاس والاستدلال المنطقی تعتبر من الظواهر التی تسعى إلى إقناع مخاطبی شعر دنقل وإرضائهم.
دراسة نقدیة تحلیلیة فی مآخذ مارون عبّود علی شعر عباس محمود العقّاد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
عباس محمود العقّاد ناقد، شاعر، وموسوعیّ کبیر خلّف لنا تراثاً قیّماً علی ساحات اجتماعیة، وسیاسیة، ودینیة، وأدبیة. إنّه لم یتخلّف عن میدان النقد والشعر فصدر منه ما یقارب من عشرة دواوین شعریة، لکنّ شعره أُثیرت حوله معارک نقدیّة حامیة الوطیس أدّت إلی انقسام النقّاد إلی ثلاثة تیّارات: التّیّار المؤیّد، والتّیار الرافض، والتّیار الذی سار فی اتّجاه موضوعیّ علمیّ. یمثّل مارون عبّود الناقد اللبنانی الشّهیر الاتّجاه الذی یرفض شعر العقّاد رفضاً باتّاً منکراً شاعریّته فهو یری شعره باعثاً للسخریة والهزء.
إنّ الإنسان عندما یقرأ آراء عبّود یحسّ منذ البدایة أنّها خلت من الروح العلمیّ والموضوعیّ، وأنّ عبّود وقع فی شباک التکتّلات النقدیة السائدة فی النقد الأدبی العربی فی القرن العشرین عندما یقول: «لا أقابله بناجی، وأبی شادی، وطه، والصیرفی، والخفیف، وبشر فارس، وصالح جودت، ومبارک، وکلّ من یقول شعراً بمصر، فکلّ هؤلاء حتّی زکی مبارک خیر منه.» فمن هذا المنطلق رأینا من الضرورة أن نقوم بدراسة آرائه برؤیة نقدیة محایدة فنکشف حقیقة شعره خاصّة فی دواوینه ""هدیة الکروان"" ، و""عابر السّبیل"" و""وحی الأربعین"" التی تمتاز بالتجدید والموضوعیة ووحدة القصیدة. وأهمّ نتیجة حصلت لنا أنّ عبّود رغم أنّه کان مصیباً فی بعض جوانب نقده، إلّا أنّه ابتعد عن الحقیقة والموضوعیة فی قسم کبیر من آرائه فجری وراء أغراضه الفردیة. لأنّ التنافس بین مصر و لبنان فی ساحة الأدب والنقد فی بدایات القرن العشرین دفع النقّاد إلی خوض معارک نقدیة سادت العصبیة واللامنهجیة علی قسم کبیر منها.
أشکال التناص الدینی فی شعر خلیل حاوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
الحق أن التراث الدینی ذو مکانه مرموقه فی شعر خلیل حاوی (1919-1982) الشاعر اللبنانی المعاصر ویشکّل مکوّناً أصلیاً وخفیّاً لقصائده. فقد أتاحت الاستفاده من إمکانیات هذا التراث للشاعر أن ینوّع فی أسالیبه بالابتعاد عن الغنائیّه والخطابیّه ومنح لغته الشعریه بعداً جمالیّاً. والمقاله هذه تعمد إلى دراسه استدعاء التراث الدینی (التوراه، الإنجیل والقرآن) و توظیفه فی شعرالشاعر تحت قوانین التناص، اعتقاداً بأن أشدّ الشعراء أصاله و تفرداً، یحور إلى الموروث، ویقع فی ما یسمیه رولان بارت "" التذکر ""، وأن الإنفراد المطلق أمر یعزّ على أیّ انسان، إلا إذا شاء ألّا یقیم أیّه علاقات بین الألفاظ. من المستنبط أن الشاعر من خلال تناصاته الدینیه یحرص على أن یتحدّى القضایا السیاسیه والاجتماعیه للوطن العربی، فضلاً عن أنه یرکّز على التناص العکسی فی الکثیر الأکثر ویعطی النص الدینی الخفی لسبب أو لآخر مضموناً مأساویّاً.