فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۶۲۱ تا ۱٬۶۴۰ مورد از کل ۲٬۰۰۶ مورد.
منبع:
زبان و ادبیات عربی بهار ۱۴۰۳ شماره ۳۶
90 - 104
حوزههای تخصصی:
تعد ثنائیه الأنا والآخر من أهم مباحث الأدب المقارن، إذ تحیل هذه الثنائیه الجدلیه فی الأغلب على الصراع الطبقی والحضاری، لتحدید مفهوم الأنا لا بد من وجود الأنا/ الذات المرکزیه نقیس من خلالها ذلک الآخر ونتعرف علیه، فالآخر یعنی شخصا آخر أو جماعه مغایره، ویکون الآخر هو الکائن المختلف عن الذات وهو مفهوم نسبی ومتحرک، ذلک أن الآخر لا یتحدد إلا بالقیاس إلى نقطه مرکزیه هی الذات، فالآخر هو انعکاس للأنا والروایه الجزائریه زخرت بصوره الآخر الفرنسی الذی بقی عالقا فی أذهان الجزائریین، وهو ما تجسد فی کتاباتهم بالرغم من الاستقلال، لذلک تسعى هذه المحاوله عبر المنهج الوصفی- التحلیلی إلى دراسه أهم ما اعتمد معمر حجیج فی تصویره للآخر الفرنسی فی روایاته الأربع (اللیالی حبلى بالأقمار، معزوفات العبور، ذاکره منفى الجنون، مهاجر ینتظر الأنصار) وإبراز أنماط هذا الآخر بین السلبی والإیجابی من خلال تصویره للشخصیات الفرنسیه والتعرف على خفایا ومستورات ذلک الآخر. تشیر النتائج إلى أن حجیج اعتمد فی تصویره للآخر الفرنسی على عده صراعات: منها الصراع الحضاری القائم بین الغرب والشرق، والصراع القائم بین الهویه الجزائریه والفرنسیه التی یحاول الاستعمار بمسحها، والصراع القائم بین الأدباء الفرنسیین المتحمسین لمصالح فرنسا، وصور الآخر الفرنسی فی الروایات ذات نمطین: سلبی وإیجابی، فصوره الضابط الفرنسی ذات نظره استعلائیه وصوره تتمیز بالشفقه على المساجین والاستعطاف علیهم، وکذلک بالنسبه إلى صوره الأستاذ، حیث تحاول تدمیر کل ما یتعلق بالهویه الجزائریه الإسلامیه والثقافه الجزائریه وإیجابیه، حیث تدعم کل الحرکات على مستوى الدفاع عن الحریه والاستقلال الجزائری وکذلک بالنسبه إلى صوره الأدیب، حیث ینظر کامو نظره دونیه إلى الجزائر، بینما سارتر فی نفس الروایه، یدافع بکل ما یملک من قوه عن القضیه الجزائریه ویفضح جرائم الاستعمار الفرنسی ویندد الصمت علیها.
الدراسه المقارنه لوجهات النظر الوجودیه فی شعر شاملو و سهراب سبهری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دراسات الادب المعاصر سال ۱۵ بهار ۱۴۰۲ شماره ۵۷
1 - 12
حوزههای تخصصی:
در میان مکاتب فکری-فلسفی، فلسفه اگزیستانسیالیسم،بی گمان یکی از پرنفوذترین این مکاتب بوده که بر آراء افکار کسانی چون هدایت،آل احمد،فروید و...تاثیری عمیق گذاشت.احمد شاملو و سهراب سپهری از جمله کسانی بودند که در بخشی از دوران آفرینش ادبی شان از این اندیشه تاثیر پذیرفتند.تاثیر پذیری شاملو از فلسفه اگزیستانسیالیسم را می توان در اشکال زیر دانست:در حوزه فلسفی –محتوایی که شاملو بیشتر به اندیشه های سارتر چشم دارد،در حوزه سیاسی ،اندیشه های کامو کانون توجه اوست و در حوزه ادبی،نیز به علت نزدیکی آراءسارتر و کامو به یکدیگر شاملو اگر نه تاثیر پذیر،اما موافق با آراء آنان است. سهراب سپهری شاعری با تفکرات اگزیستانسیالیستی به معنای واقعی امروزی نبوده اما نظام هستی شناسی در آثار او بویژه در سراسر منظومه «صدای پای آب» در یافتنی است و تفکر او در این منظومه جنبه هستی شناسیک دارد،باور های مکاشفه ای سهراب باعث شده تا شالوده این منظومه او در دو قابلیت ،یعنی ، سطح بیرونی که توصیف طبیعت و عناصر آن است و سطح درونی و نهفته که بیان مفاهیم فلسفی و معرفت شناختی عناصر است،پدید آید. نگارنده در این پژوهش ، با مقایسه اشعاری فلسفی از شاملو و سهراب به این نتیجه رسیده که درون مایه های فلسفه اگزیستانسیالیستی با شدت و ضعف در شعر این دو شاعر دیده می شود.
وظائف القرية في شعر محمّد عفيفي مطر، دراسة سرديّة في مجموعاته الشعرية الکاملة(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادبیات عربی بهار ۱۴۰۳ شماره ۳۶
38 - 58
حوزههای تخصصی:
تحتلّ القریه مکانهً شاهقهً فی حرکه الخطاب السردیّ المعاصر ویزهر استدعاؤها السردیّ فی رحاب مضامین القصائد وبؤره صورها المغریه. تمسک القریه بشحنات مفهوماتیه مختلفه تتطوّر وظائفها فی شتّی المواقف علی أساس نوع تعامل الشاعر ومدی علاقاته مع مواضیع ترتبط بالمکان ارتباطاً واقعیاً أو حلمیاً. بین ألوان الأمکنه المفتوحه، اخترنا القریه فی شعر محمّد عفیفی مطر لما تخفیه من قُوّه إیحائیه لمعرفه طیات حیاته وخاصّه ما یعود إلی ذکریاته السعیده والمصاعب الّتی تخطر بباله طوال تجاربه الشعریه المختلفه ویدعوه إلی مزید من التجاوب والانفعال. تمتاز القریه فی شعره بتقابلها مع المدینه وما تضمّه من مواقف ثنائیه جدیده تساعد الشاعر علی تحقیق أسلوب التقاطب المکانیّ فیها؛ لأنّ الشاعر ما زال یسعی أن یقدّم إدراکاً أوسع وأشمل لمعانیها التقلیدیه العابره الّتی تسجّلت فی ذهن القارئ وینظر إلیها بنظره ذات بصمات انزیاحیه جدیده. ینظر الشاعر إلی القریه بوصفها مکاناً فیه آلیات وملامح سردیه مرفقه بدلالات ومعانٍ درامیه ثریه ویولی أهمیه قصوی لمشاهد قریه مسقط رأسه وحاجات أبنائها أو جوده توظیفها فی نطاق الصور الفنّیه. الوظائف السردیه الّتی تتمیز بها القریه فی شعره جعلت القارئ یلتقی بمجموعه من الأحداث الواقعیه أو غیر المتناسقه مع الواقع الملموس وتدعوه إلی المزید من التعاطف والمشارکه فی مسار السرد. تبتغی هذه الدراسه باتّباعها النهج الوصفیّ - التحلیلیّ أن تتناول سردیه القریه فی شعر محمّد عفیفی مطر وتدلّ حصیلتها علی أنّ الشاعر یعمل فی وصف القریه دور سارد عالم یحضر فی مسیره أحداثها حضوراً فاعلاً ویقدّمها فی ثلاث محاور أساسیه یمکن تتبّعها فی نوستالجیا القریه الّتی تخصّ طفوله الشاعر وماضیه، ثمّ التعبیر عن یوتوبیا القریه الّتی تعمد إلی صور متفائله من طبیعتها الفاتنه ومظاهرها الثریه البکره والنقیه، وفی النهایه صوره مأساویه قاتمه تتعلّق عادهً بنوع حیاتها الطبیعیه والاجتماعیه وقحوله أرضها وعَوَز أبنائها وجوعهم.
استعاره مفهومی «کفر» و «ایمان» در قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادبیات عربی تابستان ۱۴۰۲ شماره ۳۳
40 - 23
حوزههای تخصصی:
استعاره مفهومی ابزاری نو از علوم شناختی است که با تکیه بر وضعیت شناختی انسان به مفهوم سازی مفاهیم انتزاعی و غیرعینی می پردازد. در این شیوه درک مفاهیم انتزاعی و ناآشنا (حوزه مقصد) به وسیله ی حوزه های مفهومی عینی و ملموس دیگر (حوزه مبدأ) صورت می گیرد. مهم ترین مسئله در استعاره مفهومی وجود تناظرهایی نظام مند میان دو حوزه ی مبدأ و مقصد است که از آن به عنوان نگاشت یاد می شود. قرآن کریم سرشار از مفاهیم انتزاعی همانند «کفر» و «ایمان» است که به منظور درک بهتر آن ها ضرورت دارد تا از شیوه های نوین تحلیل مفاهیم، به ویژه از استعاره مفهومی در تحلیل این مفاهیم و شیوه مفهوم سازی شان استفاده کرد. پژوهش حاضر بر مبنای روش تحلیلی-توصیفی به هدف شناسایی و تحلیل استعاره های مفهومی متعلق به مفاهیم «کفر» و «ایمان» در آیات مبارکه شش جزء آخر قرآن کریم انجام شده است تا شیوه بیان مفاهیم انتزاعی توسط قرآن کریم آشکار گردد. با تحلیل استعاره های مفهومی در این بخش از قرآن کریم می توان به این نتیجه رسید که قرآن کریم با بیان مفاهیم انتزاعی به شیوه استعاره مفهومی وضعیت شناختی انسان را مبنایی برای بیان مفاهیم کفر و ایمان قرار داده است و از آن در راستای مفهوم سازی استفاده کرده است. مفهوم «کفر» به عنوان حوزه مقصد با مفاهیمی شناخته شده همچون تاریکی، آلودگی، روی گردانی، جنگ، نیروی بازدارنده از ایمان و عدم کارایی حواس مفهوم سازی شده است و مفاهیمی همچون نور، پاکیزگی، تجارت، سفر، مسابقه و جهتِ راست به مفهوم سازی «ایمان» می پردازند. با تحلیل این استعاره ها می توان ایمان را به منزله نور، پاکیزگی، تجارت، سفر، مسابقه و شیء باارزشی که در جهت راست قرار دارد معرفی نمود و کفر را به منزله تاریکی، آلودگی، روی گردانی، جنگ و نیروی بازدارنده از ایمان در نظر گرفت.
الرمز وأبعاده الدلالیّه في روایات محمود شقیر للأطفال(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دراسات فی اللغه العربیه و آدابها پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۳۸
189 - 210
حوزههای تخصصی:
أصبح استخدام الرمز من أبرز میزات أدب الطفل فی فلسطین. فالکاتب باستخدامه للرموز إنّما یزید فی جمالیات روایاته من خلال إضفاء مسحه الغموض والعمق علی لغته القصصیه. ویعتبر محمود شقیر من أبرز الأدباء الذین استخدموا الرمز فی روایاته الواقعیه، فکانت بعض روایاته مفعمه بالإبداع والتولید مثل روایات "أنا وجمانه" و"کلام مریم" و"أحلام الفتى النحیل"، مّما جعلنا نتتبّع الرمزیه فی أعماله الروائیه للطفل، فقد نهل شقیر من هذه الینابیع الثرّه واستقى محاوره الفکریّه لیعبّر عن واقع الطفل الفلسطینی، سواء واقعه الخارجی الذی یحیط به أو واقعه النفسی وما یختلج فی ذاته من مشاعر وأحاسیس ورؤى. کلّ ذلک لتعمیق تجربته الإبداعیه والإنسانیه والشعوریه، والتأثیر فی جماهیر الأطفال. تعتمد هذه الدراسه علی المنهج الوصفی- التحلیلی للکشف عن أهم مظاهر الرمزیه فی بعض أعمال محمود شقیر، وقد وصلنا إلى أنّ نتاجه القصصی یصوّر الواقع، واجتهد الکاتب فی التنویع والتمرد على التنمیط المألوف فی الواقعیه. کما أنّه تأثّر بالرمزیه، فکان الرمز ضروره فنیه فی أدب محمود شقیر، وقد لجأ الکاتب لاستخدامه کوسیله للتعبیر عن آرائه نتیجه لکبت حریه التعبیر وفرض الحصار الثقافی، إذ تجاوز، من خلاله، قیود الاحتلال ورقابته الأمنیه، ولقد اتخذ الأدیب من الرمز وسیله فنیه ورکیزه من رکائز تصویره للواقع، وقد تنوّعت وتشعّبت مصادر رموزه فی أدبه الطفلی، منها التاریخیه والدینیه والطبیعیّه والأسطوریه.
تکنیک های ترجمه تشبیه در برگردان عربی رمان ثریا در اغما بر اساس الگوی پیرینی
حوزههای تخصصی:
تشبیه یکی از صنایع بلاغی است که در شعر و نثر ادبی وجود دارد. همچنین تشبیه یکی از ابزار تصویرسازی ادبی به ویژه در رمان است. در نگاه اول ممکن است ترجمه تشبیه کار دشواری نباشد، اما از آنجا که انتخاب مشبه، مشبه به و وجه شبه، در هر فرهنگ و زبان متفاوت است، در ترجمه تشبیه نیز باید به این مسائل توجه کرد. پیرینی از جمله پژوهشگرانی است که در زمینه ترجمه تشبیه راهبردهایی را ارائه کرده است. پیرینی شش راهبرد برای ترجمه تشبیه پیشنهاد داده است: 1-ترجمه تحت اللفظی، جایگزینی مشبه به با مشبه به دیگر، تقلیل تشبیه به مفهوم، حفظ مشبه به بعلاوه ذکر وجه شبه، جایگزینی مشبه به با شرح و حذف تشبیه. در این مقاله با استفاده از این راهکارها و به شیوه تحلیلی-توصیفی به ارزیابی ترجمه تشبیهات به کار رفته در ترجمه عربی رمان ثریا در اغما توسط احمد موسی پرداخته شده است. نتایج پژوهش نشان می دهد که مترجم از میان داهبردهای ارائه شده از راهبرد ترجمه تحت اللفظی بیشترین استفاده را کرده است. استفاده مترجم از سایر راهبرد ها بسیار کمتر بوده است. مترجم با تأکید بر امانتداری و جهت معرفی فرهنگ ایرانی به مخاطبان عرب، بیشتر تشبیهات را به صورت تحت اللفظی ترجمه کرده و تغییرات کمی در آنها ایجاد کرده است. همچنین نزدیکی دو فرهنگ ایران و عرب ها می تواند از عوامل استفاده زیاد از این روش باشد.
مقارنه أسلوبیه في القرآن الکریم ودورها في جمالیه الآیات سوره الإنسان وعبس نموذجاً(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش در زبان و ادبیات عربی پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲۹
51 - 68
حوزههای تخصصی:
طریقه تجمیع الکلمات فی الجمله لها تأثیر کبیر على النقل الصحیح للمفاهیم إلى الجمهور؛ فلذلک أنشأ أخصّاء البلاغه فرعاً یدرس هذا الأمر یسمّى بالأسلوبیه، والتی من خلال دراسه أسلوب کتابه المؤلّف، تساعد على اکتشاف غرضه الرئیس من کتابه عمل معیّن؛ ومضافاً إلى ذلک، فإنّها تکشف عن جوانب الجمال فیه، ودور استخدام الأسالیب المختلفه، والمتنوّعه فی إنشائه. وقد کان هذا الاتجاه محور اهتمام العدید من الباحثین فی العقود الأخیره. هذه الدراسه تهدف إلى المقارنه الأسلوبیه بین الآیات المختاره من السورتین الإنسان، وعبس، والتی تکون حول غزاره العطاء، والکراهه، والاشمئزاز، خلال المنهج الوصفی التحلیلی، مستمدّه من المنهج الإحصائی. تدلّ نتائج البحث على أنّ أهمّ الأسالیب المستخدمه فی الآیات المختاره من السورتین، هو الأسلوب الخبری، والأسلوب الإنشائی، وأسلوب النفی، والترکیب الوصفی، وعملیّه الربط والتکرار، وأسلوب التقدیم والتأخیر، وأسلوب الحذف، والطباق والتقابل. ووصل البحث إلی أن الأسلوب الخبری هو الأکثر حضوراً فی کلتا السورتین، کما تم توظیف الجمل الفعلیه فی هذا الأسلوب أکثر بالنسبه للجمل الاسمیه، والفعل الماضی هو الأکثر استعمالاً (56%) فی سوره الإنسان، والفعل المضارع هو الأکثر حضوراً (64%) فی سوره عبس. وتعود کثره استخدام الفعل الماضی فی سوره الإنسان إلى أنّ محتوى هذه السوره یدور حول المکافأه، والجزاء القطعی لعمل الأبرار، والذی لا شکّ فی إعطائه، فیشجّع الجمهور للقیام بذلک، وکثره استخدام الفعل المضارع فی سوره عبس تدلّ على أنّه إذا بخل الإنسان فی الزمن الحاضر، أو المستقبل سیعامَل معه مثله، ویؤدّی إلی غضب اللّٰه ونقمته؛ فضلاً عن ذلک، تنوّع الأسالیب فی سوره الإنسان یلفت انتباه الجمهور إلى هذه الواقعه المهمّه، ونتائجها المذهله.
نقش بافت زبانی در معنا شناسی واژگان بر اساس محور هم نشینی؛ (بررسی واژه «جهل» در قرآن و شعر جاهلی)
حوزههای تخصصی:
«جهل» از مفاهیم مهم، پیچیده و پرکاربردی است که در متن قرآن به عنوان یکی از واژگان کلیدی به حساب می آید. فراوانی بسامد این واژه و مشتقات آن، بیانگر اهمیت آن در قرآن است. پژوهشگران و مفسران در خوانش ها و مطالعات خود همواره به بررسی معناشناختی این واژه پرداخته اند، اما در بسیاری از موارد، بدون در نظر گرفتن نقش واژگان در بافت زبانی، اغلب به معانی ای رسیده اند که با روابط هم بافتی (Cotext) در محور هم نشینی (Syntagmatic) هم سو نیست. این مقاله با در نظر گرفتن نقش واژگان هم بافت در قرآن و شعر جاهلی می کوشد به این سؤال پاسخ دهد: براساس نقش واژگان هم بافت در محور هم نشینی، معنای واژه «جهل» به چه حوزه معنایی- رفتاری تعلق دارد؟ نوشتار حاضر با رویکرد معناشناسی شناختی و براساس روش تحلیلی- توصیفی، در پی واکاوی مفهوم این واژه با توجه به واژگان هم بافت در محور هم نشینی است. در پایان، به این نتیجه رسیده است که در بسیاری موارد، حوزه معنایی مفهوم مورد نظر، یک حوزه انفعالی است. این نتیجه، بیانگر عدم کاربرد این واژه در مقابل واژه «علم» در برخی نمونه ها نیست، بلکه کشف وجه دیگری از کاربرد این واژه براساس روابط متنی است که به حوزه انفعالی- رفتاری تعلق دارد.
جمله اسنادی با فعلِ «است» و معادل های کاربردیِ آن در عربی برمبنای نظریه کتفورد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مطالعه با تأکید بر ضرورتی که نگاه کاربردی به ترجمه برای آموزش ترجمه دارد، می کوشد از محدوده انتزاعیِ مقابله های دستوری میان زبان های فارسی و عربی عبور کند و با رویکردی متن محور به ترجمه از فارسی به عربی بررسی کند که ساخت های جمله اسنادی با فعلِ «است» عملاً با چه ساخت هایی در زبان عربی معادل سازی می شوند تا در نهایت با تحلیل روابط میان ساخت های این نوع جمله فارسی و ساخت های معادلشان در عربی، شیوه هایی را که به طور کاربردی برای این معادل سازی وجود دارد، الگوبندی کند. پشتوانه نظریِ مطالعه، نظریه ای است که جی سی کتفورد از دیدگاه زبان شناسیِ کاربردی برای تحلیل ترجمه ارائه کرده و در ضمن آن با طرح دوگانه «تناظر صوری» و «تعادل متنی» روشی کاربردی برای تحلیل تعادل میان ساخت های دو زبان به دست داده است. مطالعه با روش تحلیلی-توصیفی با تمرکز بر کتاب «شعر امروز ایران» / «الشعر الحدیث فی إیران» (متن فارسی با ترجمه عربی) انجام شده و در نهایت به شش الگوی کاربردی در ترجمه ساخت های جمله اسنادی با فعلِ «است» به زبان عربی رسیده که عبارت اند از: 1- نمود دستوریِ اسناد در عربی متناظر با فعلِ «است» در فارسی، 2- نمود فعلیِ اسناد در عربی متناظر با فعلِ «است» در فارسی، 3- نمود فعلیِ اسناد در عربی متناظر با فعلِ «است» و عنصری دیگر از جمله فارسی، 4- گروه واژگانیِ عربی معادل با جمله اسنادی با فعلِ «است»، 5- اسلوب های کلیشه ای و تعبیرهای اصطلاحی در عربی معادل با جمله اسنادی با فعلِ «است» و 6- تغییر نحوه بیان در عربی در تعادل با جمله اسنادی با فعلِ «است».
واکاوی انگیزه های سرایش و درون مایه های شعر استغاثه در دوره اندلس (بر اساس نظریّه عمل پیر بوردیو)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادبیات عربی زمستان ۱۴۰۱ شماره ۳۱
66 - 85
حوزههای تخصصی:
واژه استغاثه از حیث معنایی، بلاغی و ادبی به معنای شفیع طلبیدن است. از دیرباز در ادبیات عرب نوعی شعر با درون مایه استمداد ظهور یافت که «استغاثه» نام گرفت و از دو ابزار معنوی و مادی «توکّل» و «تمسّک» بهره می برد که در پی تغییراتی در اوضاع جامعه هدف بود. با نگاهی به پژوهش های محقّقان حوزه ادبیّات و تاریخ ادبیات، می توان دریافت درون مایه های ادبی استغاثه در واقع، بیانگر مسئولیت اجتماعی و تعهد هنری شاعران بوده و نیک آشکار است که برای فهم عمیق تر چرایی سرایش این نوع اشعار، به کارگیری نظریه هایی که شناختِ جامعه و مردم خاص زمانی را بررسی می کنند، راهگشا خواهد بود. در پژوهش توصیفی‑تحلیلی حاضر، تلاش شده است تا از دیدگاه جامعه شناسی پیر بوردیو استفاده شود. بر مبنای این نظریّه، تعهد اجتماعی، عمل و کنش، بازتاب منش جامعه است. با تحلیل جامعه شناسی این مهم، آشکار خواهد شد که ساختارهای اجتماعی توانمندِ قشر حاکم، چه تأثیری بر قشر فرمان بر جامعه دارند. ازآنجاکه کُنش های ناآگاهانه به وجود آمده در ساختار اجتماعی دوران جاهلی و مقابله با اجبارهای صادره از قشر حاکم درنتیجه برخی تک بیت هایی با موضوع استغاثه بوده، در زمان حکومت مسلمانان بر اندلس عواملی همچون درگیری های دائمی اقتصادی و سیاسی، فساد اخلاقی حاکمان، حملات و فجایع منتج از جنگ های صلیبی سبب ساز تکوین این نوع شعر و تبدیل آن به صورت فن مستقل گردید. علاوه بر این، با توجّه به مدح قشر حاکم همراه استمداد در این نوع ادبی، در ادامه نیز چرایی عدم دوام مدح و هم تمرد و گلایه تدریجی علیه قوانین حاکم باگذشت زمان قابل بررسی است
دراسه البنیه السردیه في مقامه ابن شرف القیرواني (مقاربه بنیویه تکوینیه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یُعد ابن شرف القیروانی من أشهر الکتّاب فی موضوع المقامه حیث استفاد فی مقامته بشکل کبیر من کنوز المفردات العربیه مثل التلمیحات والأمثال والألغاز النحویه والفقهیه وغیرها. من الموضوعات التی نشهدها فی هذه المقامات هو السَّرد الحکائی، فهذه الدراسه تسعی الی تقصَّی البنیه السردیه فی مقامات ابن شرف القیروانی بمنهج وصفی - تحلیلیّ من أجل فهم دور عوامل السَّرد فی الوصول إلى ملامح الإبداع السردی لدی ابن شرف فی هذا الفن الأدبی علی وجه الخصوص. وخلال دراستنا هذه توصلنا إلى عده نتائج، أهمها هی: أنّ لإبن شرف القیروانی براعه وافیه خاصّه فی تقدیم الشّخصیّات من بین عناصر السّرد فهو مبدع فی المزج بین التقدیم المباشر وغیر المباشر لشخصیات مقامته کما أن أبنیه الزمن فی المقامه تتناسق وإیقاع المقامه الفنیه. فضلاً عنها لقد برع فی نسج الحبکه السردیه فی المقامه بتقدیمه الأحداث فی حبکه متماسکه نوعاً ما.
ارزیابی ترجمه فارسی رمان «موسم الهجرة إلی الشمال» بر اساس الگوی ژان رنه لادمیرال(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ژان رنه لادمیرال در حوزه نظریه پردازی ترجمه با رویکرد مقصد گرا معتقد است که محدود کردن ترجمه به رمزگردانی ساده نا درست بوده و مترجم باید به تولید معنا و یا آفرینش مجدد بپردازد. این نظریه پرداز راهکار هایی از جمله جابه جایی، ابهام زدایی، افزوده سازی و... ارائه داده است. مقاله حاضر به روش توصیفی- تحلیلی با تکیه بر رویکرد لادمیرال، به بازخوانی ترجمه رضا عامری از رمان «موسم الهجره إلی الشمال» اثر طیب صالح -کاندید جانشینی «نجیب محفوظ»- می پردازد. جستار حاضر نمونه هایی از ترجمه را که طبق مؤلفه های لادمیرال موفق بوده اند، ارائه و توفیقشان را طبق مؤلفه ها تحلیل کرده است. سپس نمونه هایی دیگر را بیان کرده که طبق مؤلفه ها موفق نبوده اند. در پایان، دلایل قوت و ضعف ترجمه عامری بر اساس نظریه لادمیرال نشان داده شده است. نتیجه پژوهش نشان می دهد، مترجم در مباحث «ابهام زدایی»، «افزوده سازی» و «حذف» کاملاَ موافق با مؤلفه های لادمیرال عمل کرده و متنی خوانا و قابل فهم در فرهنگ مقصد ارائه داده است. این در حالی است که در پاره ای از موارد، مانند مباحث «جابه جایی» و«حق انتخاب مترجم»، مؤلفه های الگوی لادمیرال دیده نشده است. در نهایت طبق آمار گرفته شده از 24 نمونه متن طیب صالح، 3 مورد ترجمه، مخالف رویکرد مؤلفه های لادمیرال بوده است.
اغراض تقدّم «مفعول به» بر عامل در قرآن کریم
حوزههای تخصصی:
بررسی و کشف اغراض تقدّم «مفعول به» بر عامل در قرآن، به دلیل اهمیت آن در کشف معنای کلام و درک ظرایف بیانی، همواره مورد توجه ادیبان و مفسّران بوده است. از دیدگاه ایشان، اغراض این تقدیم در دو نوع لفظی (رعایت وزن و فواصل) و معنوی (حصر، اهتمام و...) به نحوی غیرقابل تفکیک منحصر می شود. آگاهی از اغراض معنوی و لفظی تقدّم «مفعول به» به عنوان یکی از رایج ترین تقدّم ها در کلام پروردگار حکیم، نقش مهمی در فهم آیات، علم تفسیر و دیگر علوم اسلامی ایفا می کند. با بررسی اغراض تقدیم «مفعول به» از دیدگاه ادیبان و مفسّران و تحلیل مفهومی آن ها، و نیز با پذیرش امکان وجود غرض لفظی صرف برای تقدیم «مفعول به» در کلام بلیغان عرب و قرآن، ادعای وقوع آن را در خصوص قرآن کریم نپذیرفتیم و شواهدی که بر این ادعا اقامه شده اند را مورد خدشه قرار دادیم. روش پژوهش در این مقاله، روش کتابخانه ای با رویکرد توصیفی-تحلیلی است.
تکرار الضمیر فی شعر ابن مقبل، سیاقاته، دلالاته(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دراسات فی اللغه العربیه و آدابها پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۳۴
161 - 186
حوزههای تخصصی:
التکرار ظاهره أسلوبیّه تفنن العرب فی استخدامه، إذا أرادوا معنًى إضافیّاً، لا یتحقّق بغیره، ویربط بین أجزاءٍ معنویّه متعلّقهٍ بمرجعٍ واحدٍ یقع علیه التکرار، وله لطائفه البلاغیّه والمعنویّه التی یحدّدها السّیاق الذی جاء فیه، والمقام الذی فرضها، ومقتضى الحال. ویکون التکرار فی اللفظ والمعنى معاً، وربّما یقع فی اللفظ من دون المعنى، أو فی المعنى من دون اللفظ، سواءٌ أکان فی الجمله أم فی اللفظ المفرد. فمن تکرار اللفظ المفرد الذی رسم به ابن مقبلٍ لوحاته الفنیّه کان تکرار الضمیر؛ إذ بدأ کلاًّ منها بالمرجع الذی یشکّل أساسها، ثمّ عدل عنه إلى ضمیره ال مُغنی عنه، یستکمل به أوصافه المتعدّده، أو یذکِّر به بعد طول فصلٍ، أو یؤنس به نفسه، أو یؤکّد معنًى أراد تقریره فی نفس المتلقی، أو یظهر لوعهً وحسرهً ملأت قلبه، إلى غیر ذلک من المعانی التی جادت بها کیفیات التعبیر الشعریّه لدیه، وتوقّف البحث عندها.
زیباشناسى در سروده هاى پایدارى غازى قصیبى با محوریت وطن
حوزههای تخصصی:
غازى قصیبى شاعر معاصر عربستان سعودى است که به مضامین مختلفى؛ مانند وطن، پایدارى و نظایر آن پرداخته است. اگر سروده هاى این شاعر مورد درنگ قرار گیرد، سرشار از ظرایف ادبى است و از لحاظ زیبایى شناسى قابلیّت بررسى را دارد. خواننده با مطالعه دقیق سروده هاى وى درمى یابد که این شاعر توانمندى شگرفى در پرداختن موضوعى با بیانى زیبا داشته و موجى از آرایه ها را به خواننده نمایان مى سازد. توجه شاعر به مسائل سیاسى و وقایع رخ داده در منطقه با توجّه به وضعیت این کشورها و وجود بحران ها در آن، به سروده هایش رنگ و لعابى سیاسى بخشیده است. سادگى و صراحت از جمله ویژگى هاى سروده هاى این شاعر است. این مقاله بر آن است عناصرزیباشناختى را در سروده هاى قصیبى با محوریت وطن بررسى نماید. البته این عناصر در بررسی زیبایی شناسی یک شعر، کاملاً درست و بدون تغییر نیستند، زیرا بخشی از زیبایی شعر به میزان وجود عناصر و آرایه ها در آن، و بخش دیگرش به عناصری که احساس می شوند بستگی دارد. این مقاله به بررسى فنون زیبایى شناسى در سروده های قصیبى با محوریت وطن پرداخته و با بهره گیرى از روش توصیفی – تحلیلی، شگردهاى زیباشناسانه وى براى مخاطبان بیان مى نماید.
واکاوی معانی ثانویه استفهام در ترجمه بر اساس الگوی نظری وینی و داربلنه (مطالعه موردی: ترجمه های منتخب قرآن)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از سبک های زیبای قرآنی برای بیان حقیقت، جلب توجه و آگاهی دادن به مخاطب، استفهام است. غالب استفهام های قرآن دربر دارنده اغراض و اهدافی غیر از استفهام حقیقی است. عالمان علم بلاغت، معانی ثانویه متعددی را از جمله انکار، استهزاء، تعجب، تقریر، نفی و... برای استفهام برشمرده اند. تاکنون تئوری های مختلف ترجمه به عنوان چهارچوب هایی مدون برای ارزیابی ترجمه های قرآن مورد استفاده قرار گرفته اند. از این میان، ژان پل وینه و ژان داربلنه در سال ۱۹۵۸ کتابی با عنوان «سبک شناسی تطبیقی فرانسه و انگلیسی» منتشر کردند که بعدها به منبع مهمی برای ترجمه پژوهان تبدیل شد. وینه و داربلنه در این اثر به معرفی تکنیک هایی پرداختند. در نوشتار حاضر، پس از تبیین این تکنیک ها و زیرشاخه های آن ها با روش توصیفی تحلیلی و مقابله ای به کیفیت کاربست آن ها در ترجمه معانی ثانویه استفهام چهار مترجم قرآن کریم (مکارم شیرازی، آیتی، انصاریان و الهی قمشه ای) که به دلیل تفاوت در رویکرد، نگرش فقهی و شیوه ترجمه ای که دارند، دارای تفاوت ها، مزایا و معایبی نسب به همدیگر هستند، می پردازد و هدف از آن تبیین چگونگی و میزان کاربرد الگوی ترجمه وینه و داربلنه در ترجمه های مورد بررسی است. یافته های پژوهش نشان می دهد مترجمان با توجه به قداست متن قرآن و ویژگی های زبانی خاص آن از ترجمه تحت اللفظی که یکی از مؤلفه های ترجمه مستقیم است، بیش از سایر مؤلفه ها بهره برده اند. علاوه بر این، تکنیک جابه جایی تغییر صورت -به عنوان یکی از مؤلفه های ترجمه غیرمستقیم- به سبب تفاوت ساختار دستوری دو زبان عربی و فارسی پس از ترجمه تحت اللفظی بیشترین بسامد را دارد؛ تکنیک غیرمستقیم همانندسازی نیز به سبب اشتراکات فرهنگی میان دو زبان و نیز ممنوعیت دخل و تصرف بیش از حد در قرآن نسبت به سایر مؤلفه ها بسامد کمتری دارد.
تمحورات رأس المال الاجتماعي (المعیار) في روایه سیدات القمر، دراسه ونقد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
على محاذاه عصر التکنولوجیا وانفجار المعلومات، أصبحت الدراسات بتعددیه التخصصات أکثر أهمیه. أصبح رأس المال الاجتماعی فی العقود الخمسه الأخیره مفهوماً رئیساً فی النظریات الأکادیمیه والأبحاث العلمیه. فمن هذه الاختصاصات والدراسات، هو رأس المال الاجتماعی فی الأدب. الأدب هو مرآه یمکن من خلالها ملاحظه خصائص العلاقات الاجتماعیه لأفراد المجتمع. یهدف هذا البحث المتواضع إلى الکشف عن مظاهر رأس المال الاجتماعی فی روایه سیدات القمر ل "جوخه الحارثی"، کاتبه عمانیه معاصره ومن موالید 1978 فی عمان، التی نالت على جائزه "مان بوکر" العالمیه، لروایه "سیدات القمر" عام 2019 م. تتمحور الروایه حول الأسره والقضایا الاجتماعیه بسرد حیاه ثلاث شقیقات وأسرتهن والتطورات الاجتماعیه فی عمان. وقد اعتمد البحث على المنهج الوصفی - التحلیلی مستعیناً بطریقه تحلیل المضمون. وقد توصل البحث إلى مجموعه من النتائج أهمها: بروز موضوعات وقضایا متنوعه فی میدان ظاهره رأس المال الاجتماعی وکافه مؤشرات المعیار وتطبیقاته، ولاسیما فی مجالات کالمشارکه والتعاون، والتضامن، والدعم الاجتماعی، مقارنه بالمؤشرات الأخرى.
دراسة عنصر "النبرة" بناءً على نظریة السردیات البنیویة لجیرارد جینیت روایة "مذکّرات کلب عراقي" مثالاً(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یجب البحث عن الأسس النظریه للسردیات المعاصره فی الشکلیات الروسیه وکذلک فی وجهات النظر البنیویه لباحثین مثل دو سوسور. لذلک، دخلت السردیات کعلم مستقل إلى الساحه فی النصف الثانی من القرن العشرین، وتمکن علماؤها مثل جیرارد جینیت من بناء الأسس النظریه لعلم السرد الجدید من خلال توسیع آراء أسلافهم من اللغویین. لقد تمکنوا من تمییز خمس مقولات محوریه عن بعضها البعض فی تحلیل الأعمال الروائیه، وهی: النظم والاستمراریه والتکرار والوجه والنبره. فی أبسط تعریف لها، تعد "النبره" فی الروایه هی نفسها طریقه السرد التی تتضمن عنصرین مهمین هما "الزمان" و "المکان". تحاول هذه المقاله تحلیل عنصر "النبره" فی الروایه بالمنهج الوصفی التحلیلی. والمثال الذی قمنا باختیاره فی هذا البحث هو روایه "مذکرات کلب عراقی" والتی تم تحلیلها بناءً على نظریه جیرارد جینیت. وتشیر نتائج هذا البحث إلى أن النبره المستخدمه فی هذه الروایه، على مستوى المکان، هی نبره "الاستبطان"، کما أن نبره الروایه هی "الاسترجاع الفنی" على مستوى الزمان.
بررسی تنهایی و راه های درمان آن در اشعار عدنان الصائغ بر اساس نگرش وجودی اروین یالوم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادبیات عربی زمستان ۱۴۰۱ شماره ۳۱
86 - 105
حوزههای تخصصی:
امروزه باوجود پیشرفت وسایل نقلیه و نیز راه های ارتباطی مثل تلفن و فضای مجازی، انسان معاصر بیش از پیش تنهایی را تجربه می کند. روان شناسی به عنوان یکی از حوزه های مهم در ارتباط با انسان و مشکلات روحی وی درصدد تبیین و درمان این احساس تنهایی برآمده و شیوه های درمانی متعددی را ارائه کرده است. عده ای از روان شناسان، ازجمله اروین یالوم (Irvin D. Yalom)، درمان وجودی (Existential therapy) را پیشنهاد می کنند. درمان وجودی یک شیوه درمانی نیست بلکه رویکردی فلسفی است که بر شیوه کار و عملکرد مشاور و روان درمان گر تأثیر می گذارد. عدنان الصائغ به عنوان یک شاعر مدرن و چه بسا پست مدرن در برخی اشعار خود به بیان وضعیت زندگی انسان در دوره معاصر پرداخته است؛ غم، آوارگی، جنگ، دوری از وطن و تنهایی بیشترین بسامد را در اشعار وی دارند. بخصوص که خود شاعر طعم غربت را چشیده است. در این جستار، نگارندگان برخی از اشعار عدنان الصائغ را در حوزه ی انواع تنهایی و راه های درمان آن با رویکرد وجودی اروین یالوم بررسی کرده اند؛ ابتدا اشعار را با روش توصیفی- تحلیلی شرح داده و سپس به بیان وجوه اشتراک بین رو ش های درمان اروین یالوم و عدنان الصائغ پرداخته اند. مضمون تنهائی در غالب اشعار عدنان مربوط به تنهایی وجودی است که نسبت به تنهایی درونی و تنهایی بین فردی بسامد بیشتری دارد. به همین ترتیب نیز شیوه های درمان تنهایی وجودی در اشعار وی ازجمله پناه بردن به خیال و رؤیا، روی آوردن به عشق و عزلت نشینی بیشتر در شعر عدنان نمود پیداکرده است. این گونه شعرها هم به خود شاعر درگذر از این تنهایی گریزناپذیر کمک کرده است و هم به مخاطب های او سرنخ ها و نشانه هایی برای مهار این احساس تنهایی ارائه داده است. از این حیث پژوهش حاضر می تواند مؤید نقش هنر در حوزه ی درمان باشد و به پژوهشگران حوزه ی هنردرمانی کمک کند
الاستعاره المفهومیه في دیوان لا ماء في النهر لناصر البدري علی ضوء نظریه جونسون ولایکوف(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش در زبان و ادبیات عربی پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲۹
69 - 86
حوزههای تخصصی:
إن اللغه بنفسها مجرد أصوات ورموز تعبر عما یجول فی خاطر الإنسان وتعکس أفکاره وخبایا ذهنه؛ ولکن لیس لدیها فاعلیه لتکون مؤهله للارتباط بالعالم الفیزیائی، إن لم یتم ربطها بالمعانی الذهنیه لإنتاج الخطاب. إن الأشکال التی نوظفها فی ترکیب وإنتاج الخطابات اللغویه، تتمیز باحتوائها على أسالیب وأدوات کثیره، مما تمنح البیان جمالیه خاصه. والاستعاره المفهومیه هی إحدى الأسالیب اللغویه الحدیثه التی أبدعها المنظران الأوروبیان لایکوف وجونسون، فهی تبرز فی أحادیثنا الیومیه، وذلک للتعبیر عما یدور فی خلدنا ویوجد فی خفایا أفکارنا. فهی مبنیه على التصور الاستعاری الذی یبنی فی أذهاننا علی أساس المخططات الذهنیه، وتتیح لنا أسلوباً سلسا لإدراک المفاهیم الذهنیه والانتزاعیه. إن هذه الظاهره الحدیثه قد شغلت مساحه وافره من أشعار الشعراء المحدثین، ومن بینهم الشاعر العمانی، ناصر البدری، الذی استمد من هذا الأسلوب بجانب الأسالیب الجمالیه الأخرى للافتنان فی التعبیر وإحکام الصنعه فیما یقول. وفی هذا البحث الذی أجریناه اعتماداً على المنهج الوصفی التحلیلی، سنبین أن الشاعر قد قام برسم لوحات من الحزن الذی یخیم علیه من خلال الاستعاره المفهومیه، مما أعطى ذلک خصوبه لبیانه؛ وأن الشاعر جنح إلى استخدام الاستعاره المفهومیه وذلک لیجدد اللغه ویبث الحیاه فی الکلمات التی تدل على آلامه ومآسیه. لقد لجأ الشاعر فی هذا الدیوان إلى استخدام الاستعاره الاتجاهیه والأنطولوجیه والبنیویه، وباستخدامه لهذه الاستعارات أعطى الکلمات معانی جدیده وجعل لبیانه قوه، مما میزه عن سائر الکلام. وأخیرا، معظم الاستعارات جاءت لتسلیط الضوء على المفاهیم التی تحمل معانی الحزن والأسى وإثبات المعنى فی ذهن المتلقی وإقناعه.