فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۲۶۱ تا ۱٬۲۸۰ مورد از کل ۱٬۹۶۳ مورد.
منبع:
دراسات فی السردانیة العربیة جلد ۱ الشتاء ۱۴۴۱ شماره ۱
186-210
حوزههای تخصصی:
موضوع «الأنا والغیر» من الموضوعات التی نرید أن نُحلّلها فی روایه «حین ترکنا الجسر» لعبد الرحمن منیف. سارتر و دریدا من الذین عندهم إسهام فی هذا المجال. موضوع «الأنا والغیر» هو فرع قد نشأ أصلاً فی أحضان الفلسفه وترعرع وبلغ أشده فی ظلالها، ثم جاءت فروع معرفیه أخری بعد ذلک، کی تنعم بهذه الظلال، وتساهم فی سقایه هذه الشجره الوارفه المتألقه لعلم الجمال وأن تضیف إلیها فروعًا جدیده.لم یکن نمو هذه الشجره الفلسفیه طبیعیا، ولایسیر فی حقب عده عبر التاریخ، فکثیراً ما کانت تتداخل عوامل اجتماعیه، وثقافیه وسیاسیه جامده فی تعلیق هذا النمو، أو منعه فکثیراً ما حاولت هذه العوامل أیضا أن تجتث هذه الشجره من جذورها، لکن هذه الشجره کانت تعاود النمو بعد ذلک بأشکال عده، ربما بقوه أکبر وبازدهار أکثر تألقاً، حتی لو طالت فتره کمونها أو خفائها، وذلک لأنها أحد أبرز التجلیات المعبره عن خصوصیه النوع الإنسانی وتمیزه عن غیره من الکائنات. عبد الرحمن منیف فی هذه الروایه یستخدم بحث «الأنا والغیر» وراء الشخصیه والحوادث فی روایته حتی یبیّن لنا ما هی حقیقه الأشیاء.
روش تحلیل «ماهیتِ صورت» داستان نقدی بر نظریه «ماهیت صورت» سید بحراوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نقد داستان در ادبیات عربی، در اواخر قرن بیستم، متاثر از ریخت شناسی وساختارگرائی، وارد مرحله نوینی گشت که به عناصر داستان وشیوه های روایت می پرداخت وکمتر به موضوع «نگرش هنری» داستان اهمیت می داد. نگرش هنری تجربه منحصر بفرد نویسنده از پیچیدگی های زندگی است که منجر به « شناخت داستانی» می شود تا خواننده با درک آن از داستان لذت ببرد و بینش نوی را تجربه کند. سید بحراوی در کتاب «الانواع النثریه فی الادب العربی المعاصر(اجیال وملامح )» با معرفی آثاری گوناگون ازنویسندگان دنیای عرب، می کوشد تا با رهایی از چهارچوب تحلیل های از پیش تعین شده، تجربه بشری راوی را که معادل با تجربه زبانی نویسنده است، تحلیل کند. وی این تجربه را که برآمده از محیط عربی است، «ماهیت صورت» (محتوی الشکلThe content of the Form) نامید که با رهایی از وابستگی ذهنی به غرب در پی ارائه یک بینش هنری از تجربه انسان عربی است. آیا روش تحلیل وی در گونه های نثری نوآوری دارد؟ و آیا می توان از آن برای درک داستان بهره برد؟ آیا این کتاب نقدی در رسیدن به این هدف موفق بوده است؟ با روش تحیلی – توصیفی وباتکیه بر روش تحلیل محتوای کمی وکیفی، می توان نتیجه گرفت که مسأله کتاب «گونه های نثر ادبی معاصر»، نه تحلیل ساخت عناصر داستانی و روایت، بلکه درک زیباشناسانه روایت از تجربه بشری انسان عربی، با ارائه بینش هنری نهفته در شبکه عناصرداستانی است تا ضمن تبیین ویژگی ها و روش تحلیل آن، نمونه داستان هایی را که دارای محتوای ساخت داستانی با هویت عربی هستند، معرفی کند.
صوره الطفل فی شعر الأطفال المقاوم شعر سلافه الحجاوی نموذجاً(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آفاق الحضاره الاسلامیه سال بیست و سوم پاییز و زمستان ۱۳۹۹ (۱۴۴۱ ه.ق) شماره ۲ (پیاپی ۴۶)
155-182
حوزههای تخصصی:
تمثّل الطفوله فی التجربه الإبداعیه عنصراً مهماً وحیویاً وحساساً للغایه یوظفها الأدیب أو الشاعر وفق رؤیته الإنسانیّه ومنطلقاته الإبداعیه. ومن هذا المنطلق غطّت صوره الطفوله (البراءه والطهاره) معظم تجارب الشاعره المناضله الفلسطینیه سلافه الحجاوی فی دیوانها حلم شعر الأطفال وأعمالها الشعریه الأخری ممّا عکس ثراء هذا الجانب الوجودانی فی شعرها. لقد تمخضت الدراسه عبر المنهج الوصفی-التحلیلی عن أثر توظیف صور الطفوله المستوحاه من واقع المعاش والطبیعه وعناصرها من قبل الشاعره فی انتاج صورها الشعریه الولیده من رحم المعاناه، وتسلیط الأضواء علی صوره واقع أطفال فلسطین وانقاذهم من جحیم المعاناه التی یعانونها فی أرضهم المستباحه. تدلّ نتائج البحث علی أنّ نصوصها الشعریه المشفره وغیر المشفره الموجّه للأطفال مفعمه بالقیّم الإنسانیّه النبیله ومبادئ الأخلاق والمعرفه والإبداع. فأتت الطفوله وصورها فی ظل الاحتلال الصهیونی والتجویع والحرمان موزعه بین الأمل والألم، وبین الحّب والکراهیه، بین الحریه والسجن، وبین البناء والهدم، وبین المدرسه والمعتقل، مؤکده فی ذلک علی ضیاع القیّم الإنسانیّه وسط صمت بشری رهیب، ورغم تلک المآسی التی فجّرها المحتل الصهیونی فی وئد الطفوله واحلامها، فکان شعرها یبث دوماً رسائل المحبّه والتعایش.
العلاقه بین الترجمه والنقل الثقافی فی إیران عصر ناصر الدین شاه القاجاری نموذجاً(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هذه المقاله تهتمّ بدراسه العلاقه بین الترجمه والنقل الثقافی فی عصر ناصر الدین شاه القاجاری، وعلی منهجیه الدراسه التاریخیه یمکننا القول بأنّ فی القرن الثالث عشر الهجری واجهت إیران أحداثا مختلفه فی العالم. فی هذه الفتره اتجهت أوروبا إلی الشرق رغم اجتیازها التطورات السیاسیه، الفلسفیه والصناعیه. أصبحت الترجمه فی هذا المجال، قناهً للنقل الثقافی حتی تنقل منجزات المجتمع المنشیء للمجتمع المستهدف.لم یکن هذا النقل، نقلاً ساذجا بل تمّ تشکیل ازدواجیه (المصالحه- الصراع) التی استمرت فتره طویله، خاصه مع وعی الجماعات الثقافیه للمجتمعات الشرقیه بطبیعه التطورات والنصوص الأوروبیه المشتقه منها. تمّ اختیار معاییر مختلفه للترجمه من بین المترجمین وبعض المؤسسات الدولیه التی أسّست للترجمه. وقد یکون بإمکاننا أن نعتبر المعاییر الداخلیه والخارجیه هی الأسباب الرئیسه لذلک. حدّدت العوامل الداخلیه، أعمالها وقیمها وأنماطها التی قدّمتها حیث یتعلق هذا الأمر بالدوافع الموجوده لکل مترجم. تتعلق المعاییر الخارجیه أیضًا بالسلطه السیاسیه ودورها فی اختیار الآثار للترجمه.
ترجمه شعر به شعر؛ سرقتی ادبی یا صنعتی بلاغی؛ پژوهشی تاریخی در ترجمه شعر به شعر عربی و فارسی تا قرن ششم هجری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ترجمه شعر به شعر در ادبیات کهن بدین معنا بود که شاعر توانمند و دارای نبوغِ سرشار در دو زبان عربی و فارسی، برای آشکار کردن قدرت شاعری و نبوغ خود در حوزه ادب و شعر، یک یا چند بیت را از عربی به فارسی یا بالعکس (شعر کلاسیکی به شعر کلاسیکی) ترجمه می کرد. ترجمه شعر به شعر حلقه ای به هم پیوسته از موضوعات و مسائلی است که از دو ناحیه مضمون و شکل قابل بررسی است. اما آنچه در این جستار اهمیت دارد، تحقیق پیرامون ترجمه از دو منظر است: ترجمه صنعتی بلاغی یا سرقتی شعری؛ پس باید بین دو اصل یاد شده تمایز قائل بود؛ یعنی ترجمه، صنعتی ارزشمند یا سرقتی است که صاحب آن، مورد سرزنش واقع می شود. در این پژوهش برآنیم تا به روش مقابله تطبیقی و با تکیه بر منابع تاریخی به ترجمه های شعر به شعر –عربی به فارسی وبالعکس-تا قرن ششم هجری و کاربست مفهوم صنعت یا سرقت بر آن، بپردازیم.یافته های پژوهش نشان می دهد که ترجمه شعر به شعر؛ صنعتی است آشکار که مترجم بدان اذعان کرده و ابیاتی متفرقه در دیوان اوست، اما پیوستِ بیت ترجمه شده به یک قصیده مستقل و عدم ذکر اسم شاعر یا اقرار به ترجمه بودن شعر؛ نقطه تمایز دقیق میان صنعت و سرقت است؛ افزون بر آن، تغییراتی است که مترجم با ایجاد آن در ترجمه، خود را صاحب و آفریننده مضمون شعر معرفی می کند، و آن هم از راه به کارگیری ابزارهایی مشابه با آنچه گذشتگان در خصوص سرقت شعری، آورده اند.
زمن الخطاب الروائی بین البنیه والدلاله فی روایه الزمن الموحش لحیدر حیدر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش در زبان و ادبیات عربی بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲۶
17 - 32
حوزههای تخصصی:
یعد الزمن محورا أساسیا فی تشکیل الخطاب الروائی، باعتباره من الفنون الزمنیه، حتى یتحدد ویتبلور شکل البنیه الروائیه معتمدا على شکل البنیه الزمنیه لها ویؤثر فی توصیل دلالاته؛ ولهذا، یحاول هذا البحث دراسته لتبیین هذا التأثیر والتلازم بین البنیه الزمنیه والدلالیه للروایه، مما یؤدی إلى فهم أعمق للنص الروائی. ولم یعد الزمن فی الروایه العالمیه الحدیثه عامه، والروایه العربیه الحدیثه بصوره خاصه، قائما على التسلسل التعاقبی کالروایه الکلاسیکیه، بل اتجهت الروایه إلى انحراف السیر الزمنی. فبناء الحدث الروائی لا یخضع لمنطق السببیه؛ لذا نرى تحولات الزمن فی أعمال الروائیین الجدد. والروائی السوری، حیدر حیدر، من هؤلاء الروائیین الذین وظفوا الزمن بنائیا لتکسیر وخرق الزمن الخطی التتابعی، والمفارقه بین زمن الحکایه والخطاب لغایاته الدلالیه؛ وهو ما یتحرى هذا البحث دراسته. یعتمد هذا البحث المنهج الوصفی التحلیلی، مستفیدا من آراء جیرار جنیت لدراسه الزمن الروائی فی روایه الزمن الموحش لحیدر حیدر. والدراسه تحاول أن تکشف عن بنیه توظیف الزمن الروائی وخصوصیته ودلالاته أیضا. ومن النتائج التی توصلت إلیها الدراسه أن بناء الزمن فی هذه الروایه هو من النوع الدائری، مما خدم دلالاتها الجدلیه وفکرتها؛ وهو صراع الحداثه والتراث، حیث إن الزمن الدائری هو أحد أنواع الزمن التداخلی الجدلی، کما عدم التطابق بین نظام السرد ونظام القصه بسبب الاسترجاع والاستباق سبّب حدوث مفارقات زمنیه، خاصه عبر تقنیه الاسترجاع؛ لأن الروایه سیره ذاتیه لبطلها الشبلی عبد اللّٰه، وتطرح إشکالیه صراع الحداثه والتراث، موظفه لذلک تقنیات زمنیه مختلفه، منها ما خلخل الزمن الروائی وسرعه، مثل: الخلاصه والحذف، ومنها ما أبطأه، مثل: الوقفه والمشهد؛ فنوّعت على مستوى البناء من إیقاعه وکسرت رتابه النص؛ وعلى مستوى الدلاله، نهضت بدلالاته السوسیوسیکولوجیه.
دراسة آراء النحاة الخلافیة فی ماهیة أداة التعریف الحقیقیة(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
الملخص إن من مسائل العربیة الخلافیة هی ماهیة أداة التعریف؛ هل المفید للتعریف هو الألف واللام بکمالها أم هو اللام بوحدها؟ وهل الهمزة همزة وصل أم هی همزة قطع؟ ذهب عدة من النحویین إلى أن الألف واللام بکمالها تفید التعریف وهی ثنائیة الوضع وهمزتها قطع، ومنهم من ذهب إلى أن الألف واللام بکمالها تفید التعریف وهی ثنائیة الوضع إلا أن همزتها همزة وصل، وذهب کثیرٌ من متأخری النحویین من البصریین والکوفیین والأندلسیین إلى أن التی تفید التعریف هی اللام وحدها وهی أحادیة الوضع. تهدف هذه الدراسة إلى الوصول إلى الرأی الأصح فی ضوء تبیین الآراء الخلافیة فی هذه المسألة وأدلة کل واحد منها عبر استخدام منهج یتصف بطابع وصفی تحلیلی یقوم بالمقارنة بین الآراء وتحلیلها. ومن أهم ما تتوصل هذه الدراسة إلیه أن الأصوب من بین الآراء هو مذهب المتأخرین القاضی بأن المفید للتعریف هو اللام وحدها لأنه أقوی استدلالاً، أولاً لکون أدلته أتقن وثانیاً لاندفاع الاعتراضات الواردة علیه وثالثاً لاستناده إلى بعض الأدلة الأصولیة النحویة من القیاس الأدون )حمل الضد على الضد(، والاستقراء، ووجود النظیر.
السیره الذاتیه النسائیه وملامحها فی تکوین الذات الأنثوی؛ «الصرخه» لرضوی عاشور نموذجاً(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
للسیره الذاتیه النسائیه دور بارز فی تجسید إیدئولوجیه الکاتبه. إنَّ کتابه المرأه تبرهن علی أنّها تهتمّ اهتماماً بالغاً ب قضایا هامّه فی المجتمع. والکاتبه تحاول أن تعزز مکانتها من حیّز الهامش إلی حیّز المرکز خلال سیرتها الذاتیه. بعباره أخری؛ السیره الذاتیه النسائیه تختلف عن الأنواع الأدبیه الأخری تؤکّد علی ذات المرأه وتدافع عنه تجاه المجتمع الذکوری وهی أفضل طریقه لتجسید هواجس النساء العربیات. تهدف هذه الدراسه باعتماد المنهج الوصفی-التحلیلی إلی تحلیل إیدئولوجیه المرأه فی سیرتها المعنونه ب "الصرخه" لرضوی عاشور؛ الکاتبه المصریه المعاصره، وذلک على ضوء النقد الثقافی. الصرخه هی الجزء الثانی من کتاب «أثقل من رضوی» لرضوی عاشور التی روت فیها تجربتها الخاصه والعامه؛ وهی عوده مرضها الصعب متزامناً مع ما کان یجری فی مصر خلال أعوام (2013-2010م). تهدف الدراسه إلى التعرف علی السمات البارزه لکتابه المرأه فی تمثیل فکرتها خلال السیره الذاتیه. وتوصّلت إلی نتائج أهمّها؛ إنّ رضوی -الکاتبه المثقّفه التی تتحدث عن النساء اللاتی أثّرن فی حیاتها- تطمح للإشاره إلی دور الثقافه والاجتماع فی تکوین هویه المرأه العربیه. وهی المثقّفه التی ترکّز علی حضور النساء ودورهنّ فی المجتمع العربی. أمّا هاجس رضوی الرئیس فی قضیه المرأه العربیه فهو الاهتمام ب تعلیم المرأه العربیه. رضوی هی التی تبیّن أفکارها الرئیسه بالنسبه إلی المرأه بصوره مکرره. وذلک للبحث علی إصلاح وتطوّر المجتمع العربی فی مجال قضیه تعلیم البنات وزواجهنّ المبکر، عدم الثقه بالنفس، غیاب النساء فی الکتب بسبب هیمنه الأدب الذکوری، وخوف المرأه العربیه من الإقبال علی الکتابه عن ذاتها بسبب الحرمان الذی قد أصاب المجتمع العربی.
الصور البیانیه فی الأمثال العبریه (مجموعه مختاره)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تعدُّ الأمثالُ من الفنون الأدبیه؛ لذلک أُلِّفت فی جمعها وتفسیرِها وبیانِ موارِدها کُتُبٌ مستقلَّهٌ بعینِها. وهی مع إیجازها تتضمَّن حِکَماً بلیغهً أو تجاربَ إنسانیهً مفیدهً، کما تحتوی أحیاناً قواعدَ للتصرُّف والسلوک، وکأنَّ قائلی الأمثالِ ومرسلیها حکماءُ أدرکوا أسرار الحیاه ووعوا کُنْهَ المجتمع، واستنبطوا نزواتِ النفوس ونفذوا إلى أغوارها. وعلى الرغم من أنَّ الصوره الفنیه تبدو أکثر وضوحاً فی الشعر، إلاَّ أنَّه یمکن اعتبار الأمثالِ جنساً أدبیاً یمثِّلُ المجالَ الرَّحبَ أیضاً للاستقراءاتِ والتحلیلاتِ واستنباط الصور البیانیه التی نجدُها فی الشعر. وانطلاقاً من ذلک یأتی بحثنا هذا لیتَناولَ مجموعهً من الأمثال العبریه فی دراسه تطبیقیهٍ تقلیدیهٍ لأسالیب البیان من تشبیهٍ واستعارهٍ وکنایهٍ. وکلُّنا أملٌ فی أنْ یشکِّل هذا البحثُ إرهاصاً لدراساتٍ أکثر توسُّعاً وحیویهً.
السرد الزقاقی ووصف الشخصیات فی روایه «طوق الحمام» لرجاء عالم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
القصه تعتبر نتیجه من خیالات الکاتب ومشاعره وتشاویشه الداخلیه، والتی یتم التعبیر عنها بکلمات على الورق. تنبثق الشخصیات الروائیه من أعماق وجود الکاتب وتدخل إلى عالم الخیال، وبصفه عامه، یمکننا أن نقول إن القصه مستخرجه من الواقع والخیال صنعها وصوّرها عقل المؤلف. روایه «طوق الحمام» هی من أعمال الروائیه السعودیه الشهیره رجاء عالم. تحتوی هذه الروایه على صدی اجتماعی ودینی وتحدث وقائعها فی مدینتی مکه ومدرید. الکعبه فی هذه الروایه رمز للقداسه التی یحاول بعض الناس سرقه هویتها المقدسه. تتمتع الروایه بمکانه فنیه عالیه من حیث الوصف، وقد استخدمت رجاء عالم أسلوب الحوار والوصف والراوی العلیم فی وصف وتقدیم شخصیات روایتها، ومعظم شخصیات الروایه هی شخصیات مکمّله. الجوّ الدینی والخیالی للقصه وبنیتها الجذابه والمطارده والجدل قد حافظت على جلب انتباه القارئ فی مواصله القصه. الترتیب الزمنی والمکانی والمنطقی للأحداث فی تقدیم الشخصیات یکون أکثر أو أقل استقراراً، وأحیانًا ما تثیر الأحداث المدهشه للشخصیه الترتیب الزمنی والمکانی للقصه. ینقسم الهیکل الرسمی للقصه إلى جزأین مع مکانین منفصلین، ولکن یتم تشکیل شخصیات متکرره وأحیانًا جدیده فقط من خلال هویه «عزّه» المختلفه. بعد دراسه شخصیات الروایه، وجدنا أن الکاتبه تعتبر الحفاظ على هویه الکعبه، الهدف الرئیس للروایه حیث وضعت مرکز السرد والأحداث فی الکعبه. یهدف هذا المقال بطریقه وصفیه تحلیلیه إلى البحث عن أثر رسم الشخصیات و وصفها على استمرار ونظم وترتیب أجزاء روایه «طوق الحمام» المختلفه.
دراسه مفهوم الآیه ﴿وَأَخْرَجَتِ الْأَرْضُ أَثْقَالَهَا﴾ وفقاً لنهج الأنثروبولوجیا الثقافیه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آفاق الحضاره الاسلامیه سال بیست و دوم پاییز و زمستان ۱۳۹۸ (۱۴۴۰ ه.ق) شماره ۲ (پیاپی ۴۴)
219-245
حوزههای تخصصی:
تعتبر الآیه الثانیه من سوره الزلزله التی تعلن إخراج الأرض أثقالها وتحدیثها یوم القیامه، من قبل العدید من المفسرین وعلماء القرآن أنها معتقدات مجازیه متعلقه بیوم القیامه التی تکشف عن وظائف استعاریه للأرض فی القرآن الکریم، فی حین أن استکشاف المعتقدات الثقافیه القدیمه لبلاد ما بین النهرین وأرض القبائل السامیّه یدلّ على أن ما ورد فی هذه الآیه لیس استعاریا أو مجازیاً فحسب، بل یعتمد على معتقدات الأعراب السابقین وغیر الأعراب والتی قد وصلت الآن إلى آیات القرآن الکریم علی محمل اللغه. یتناول هذا المقال بعد تحلیل آراء المفسرین فی تفسیر الآیه المذکوره، تداعیات تؤید هذا الادعاء، ویعید قراءه الآیه المذکوره فی السیاق الذی استندت إلیه، بناءاً على الفهم الثقافی (المعرفه الثقافیه) لما قبل الإسلام وفضلاً عن الأدبیات التفسیریه فی القرون المتقدمه.
بررسی و تحلیل جلوه های رمانتیسم اجتماعی در رمان «ذاکره الجسد» نوشته احلام مستغانمی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
احساس گرایی، تخیّل و رؤیاپردازی، درون نگری، غم گرایی، عشق و فردگرایی را می توان مبانیِ اساسیِ رمانتیسم به شمار آورد. حال اگر نویسنده ای رمانتیک با ویژگی هایی که ذکر شد بخواهد به محیط، اجتماع، ملّت، میهن، مردم و مقولاتی از این قبیل توجّه نشان دهد، شاخه ای از رمانتیسم با نام رمانتیسمِ اجتماعی شکل خواهد گرفت. ادبیّات عربی به عنوان یکی از حوزه های پویا در عرصه ادبیّات جهان، همواره شاهد تغییرات متنوّعی در طول دوره های مختلف بوده است. در دوره معاصر نیز، پابه پای تحوّلات جهانی هرچند با تأخیر، پذیرای آموزه های مکتب رمانتیسم شد. مؤلفه های رمانتیسم در راستای بیان مضامین اجتماعی در ادبیّات داستانی تا امروزه ادامه داشته است تا جایی که نویسنده ای چون احلام مستغانمی را باید به حقّ یکی از سرآمدان این مکتب ادبی دانست. «ذاکره الجسد» یکی از موفّق ترین آثار داستانی این نویسنده زن الجزائری است. این پژوهش با روشی تحلیل محتوا به بررسی و تحلیل دقیقِ مؤلفه های رمانتیسم اجتماعی در رمان «ذاکره الجسد» پرداخته است. مستغانمی با استفاده از چهارچوب رمانتیسم و با به کارگیری شیوه های زبانی هوشمندانه توانسته است دردها و دغدغدغه های اجتماعی خود و جامعه را به عنوان یک روشنفکرِ معاصر به مخاطب ارائه دهد. او در رمان «ذاکره الجسد»، ملّی گرایی، مسائل اجتماعی-سیاسی، نابرابری، فسادِ دستگاه سیاسی حاکم بر الجزائر، فقرِ اقتصادی و فرهنگیِ موجود در جامعه، سرخوردگی از انقلابِ استقلال طلبانه الجزائر و امید نداشتن به نسلِ بعد از انقلاب را با تصاویر و توصیف هایی عاشقانه و غنایی به تصویر می کشد و از آن جا که همه این مؤلفه ها را در سیر روایی عاشقانه ای به خواننده القاء می کند، می توان ذاکره الجسد را نمونه ای عالی از تلفیق احساس و اجتماع به حساب آورد.
تحلیل رمان " وطن من زجاج" یاسمینه صالح بر اساس رویکرد گفتمان انتقادی ون لیوون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
الگوی انتخابی تئو ون لیوون، رویکردی جامعه شناختی- معنایی است که به طور خاص برای تحلیل نحوه بازنمایی کنشگران اجتماعی طراحی شده و استراتژی های زبانی متن را با تنوع زیاد بررسی می کند. ون لیوون با ارائه فهرستی از شیوه-های بازنمایی کنشگران اجتماعی و تعریف و تبیین هریک از آنها، استدلال می کند که مطالعه مؤلفه های جامعه شناختی - معنایی گفتمان، نسبت به بررسی مؤلفه های زبان شناختی محض، شناختی عمیق تر و جامع تر از متن ایجاد می کند. الگوی او با عنوان بازنمایی کنشگران اجتماعی، الگوی مناسبی در تحلیل گفتمان انتقادی به شمار می رود که با کاربست آن می توان به لایه-های معنایی زیرین متن دست یافت. پژوهش حاضر با رویکرد توصیفی- تحلیلی درصدد است رمان وطن من زجاج اثر یاسمینه صالح، نویسنده معاصر الجزایری را با استفاده از رهیافت حذف و اظهار ون لیوون تحلیل کند، میزان بسامد و دلیل کاربست هریک از این مؤلفه ها را مشخص نموده و پرده از زوایای ناگفته متن بردارد. نتایج پژوهش حاکی از آن است که بسامد مؤلفه اظهار بیش تر از مؤلفه حذف است و این نشانگر تمایل نویسنده به گفتار روشن و بی پرده در بیان حقایق است. درباره بازنمایی جنسیت نیز می توان گفت که در این رمان مردان نقش چشم گیرتری نسبت به زنان ایفا می کنند و این می تواند بیانگر کمرنگ سازی و به حاشیه راندن زنان در کشور الجزائر باشد.
کاوشی در پیدایش و پژواک شعر انقلاب یمن (ما بین سال های 1340 تا 1360 میلادی) (مطالعه موردی شعر محمد عبده غانم)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه نقد ادب عربی دوره هفتم پاییز و زمستان ۱۳۹۵ شماره ۱۳ (پیاپی ۷۱)
199-242 صفحه
حوزههای تخصصی:
چکیده انقلاب سال های 48 و 62 میلادی و حضور بیش از یک سده ای استعمار انگلیس در خلیج عدن، تحولات عمیقی در امور سیاسی و اجتماعی یمن ایجاد کرد که بازتاب آن را می توان در شعر و ادبیات این کشور جست. شعر پایداری یمن پس از این حوادث تا اعلام حکومت جمهوری و خروج استعمار و اتحاد یمن شمالی و جنوبی، از نظر مضمون و محتوی دگرگونی های زیادی را پشت سر گذاشت. این پژوهش در صدد است به روش توصیفی – تحلیلی به بررسی شعر پایداری یمن و مطالعه ی عوامل شکل گیری این ادبیات و مولفه های آن بپردازد. آنچه ضرورت انجام این تحقیق را تبیین می سازد، دور ماندن این مقوله از نگاه پژوهشگران و عدم توجه شایسته ی محققان محترم به این موضوع می باشد و شاید شرایط کنونی حاکم بر کشور یمن ضرورت انجام جستار حاضر را نمایان تر سازد. نتایج حاصل از این پژوهش نشان می دهد: شعر پایداری یمن متأثر از افکار و اندیشه های اندیشمندانی همچون سید جمال الدین اسدآبادی، محمد عبده و ... و در نتیجه ی مبارزه با استبداد داخلی و استعمار خارجی شکل گرفته است و رهیافت آن را می توان انقلاب سال های 1948 و 1962 م.، تشکیل حکومت جمهوری یمن، خروج استعمار و اتحاد یمن شمالی و جنوبی دانست.
شرح و بررسی مؤلفه های پایداری در شعر معاصر موریتانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادبیات عربی پاییز و زمستان ۱۳۹۸ شماره ۲۱
107 - 128
حوزههای تخصصی:
موریتانی کشوری وسیع بافرهنگی ریشه دار در شمال غربی قاره که زبان رسمی آن، عربی است. این زبان، اساس فرهنگ و ادبیات موریتانی را تشکیل می دهد. تاریخ معاصر کشور موریتانی عرصه مبارزه مستمر مردم این سرزمین با استعمار و تلاش های آزادی خواهانه آن هاست. سال ها سلطه استعمار غربی بر این کشور، ضربه های فرهنگی، اقتصادی و سیاسی متعددی بر پیکر آن وارد ساخته، اما از سوی دیگر همین استعمار موجبات ظهور جنبش های ادبی، اجتماعی و سیاسی فراوانی را فراهم ساخته که هدف اصلی خود را رهایی این سرزمین از قبضه استعمار به شمار می آورد. ارباب این جنبش ها از وسایل گوناگونی برای رسیدن به اهداف خود بهره جسته اند که در صدر آن ها می توان به شعر و ادبیات اشاره نمود. شعر عربی در موریتانی پا به پای مبارزات و تحولات ایستادگی نموده و درگذر زمان با تکامل هر چه بیشتر خود، منادی آزادی و مطالبه گر حقوق مردم این کشور بوده است. شعر موریتانی با در نظر گرفتن شرایط موجود در کشور سه مرحله را پشت سرنهاده که هر یک از این مراحل ویژگی ها، اهداف و پیشگامان خود را دارد. شاعران پایداری موریتانی در مبارزات ادبی خود برخی از جنبه ها را بیش از موارد دیگر مدنظر داشته اند که از آن ها تحت عنوان مؤلفه های پایداری یاد می شود. این پژوهش که از نوع کیفی است، به روش توصیفی، تحلیلی و با استفاده از منابع کتابخانه ای نوشته شده و سعی شده باهدف معرفی ادبیات موریتانی، بیان اصول و انواع آن، برترین مؤلفه های پایداری منطبق با سه مرحله فوق به همراه برخی نمونه های شعری مربوط به هر دوره شرح و توضیح داده شود.درنهایت دریافته است که شعر عربی موریتانی بخشی جدایی ناپذیر از ادبیات عربی است و از مهم ترین ابزارهای مبارزاتی، انتقادی، اصلاح جامعه و سیاست برشمرده می شود.
دور محمد علی جمال زاده فی إحیاء الأدب الشعبی فی إیران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
لمحمد علی جمال زاده مکانته الممیزه فی أدب إیران المعاصر، ودوره البارز فی تجدید حیاه الأدب الفارسی الذی یجعله فی رأس قائمه المبدعین فی اللغه الفارسیه المعاصره بمبادرته فی الاستفاده من التراث الحضاری فی الأدب الفارسی وعرضه فی الجنس الأدبی الحدیث وتحدیدًا القصه القصیره. وعلى هذا، تأثر الأدب الفارسی فی بدایات القرن العشرین إلی حد بعید بالأدب الغربی، حیث استخدم الکتّاب الإیرانیون التقنیات الغربیه إلی جانب ما أخذوه من التراث الشعبی وواکبوا، عن قرب، الحرکه الحدیثه والمعاصره فی الأدب العالمی. تعد مجموعه یکی بود یکی نبود (کان یا ما کان) لمحمد علی جمال زاده أول مجموعه قصصیه فی إیران، تتحقق فیها العناصر الأساسیه للقصه القصیره بوصفها جنساً أدبیاً حدیثاً بمضامینه التراثیه متبنیا على ما کان موجودا فی الحکایات القدیمه منذ زمن بعید. یسعی هذا البحث إلی دراسه هذه العناصر فی هذه المجموعه علی ضوء المنهج الوصفی -التحلیلی مستعینا بالنقد التاریخانی الجدید أو ما یسمونه التحلیل الثقافی للنص، والذی استخدمت فیه الجمالیات الفنیه للتعبیر العصری عن التغیرات الاجتمایه ومن ثم الأدبیه فی المجتمع الإیرانی فی بدایات القرن الماضی.
دراسه الحقول الدلالیه للعذاب والأجر فی سوره البقره بناء على سیمیائیه الخطاب المتوتر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آفاق الحضاره الاسلامیه سال بیست و چهارم یهار و تابستان ۱۴۰۰ (۱۴۴۲ه.ق) شماره ۱ (پیاپی ۴۷)
101-134
حوزههای تخصصی:
تهدف هذه الدراسه إلی شرح جدید لمعنى «العذاب» و «الأجر» فی سوره البقره، بناءً على «الحقول الدلالیه» لإیزوتسو والتی ترکّز علی تحدید الکلمات الصمیمه والمفتاحیه و«عملیات الخطاب» المبنیه على سیمیائیه الخطاب المتوتر. هاتان الکلمتان لهما رموز وتعبیران عن شفرات أعطاها الله للبشر على هیئه قوانین لمعرفه الهدایه من الضلال. لقد سعت الدراسه إلی الإجابه عن هذا السؤال: کیف تشکّل المقولات مافوق اللغه لکلمتی العذاب والأجر مع أساس تغییر الحیاه البشریه وتسبّب البؤس والسعاده من خلال المنهج الوصفی- التحلیلی. أظهرت دراسه أنماط التوتر فی الآیات المتعلقه بمجالی العذاب والأجر أن العوامل الإدراکیه والعاطفیه الموجوده فی خطاب سوره البقره تتفاعل مع بعضها البعض وتخلق المعنى فی جو متوتر. إضافهً إلى ذلک، فإن الرسم البیانی للتوتر فی نطاق الکلمات الصمیمه للعذاب والأجر متقارب ومتزاید. فی نظام التوتر علی سبیل المثال یتمّ تکوین قیمه تسمى الأجر بالنسبه للمؤمنین بناء علی الإدراک الحسی والعاطفی، أیضا علی العلاقه بین الهروب من الدنیا والتمسک بحبل الله، وتتکون للکفّار النقطه القیمه التی هی العذاب حسب نزعتهم المادیه وخوضهم فی الملذات الدنیویه وعدم اهتمامهم بالآخره. النموذج المتصور لکلا المجموعتین متجانس وغیر متجانس. فی بدایه الآیات 1-3، لوحظ نمط التوتر التصاعدی، ولکن فی باقی الآیات، لوحظ النمط النزولی أیضا إضافه إلی النوع التصاعدی.
بررسی دیدگاه شیخ طَبْرِسی درباره مشکلات نحوی قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مخالفت با قرآن کریم و ایراد وارد ساختن بر بعضی ساختارهای نحویِ آن، از دیرباز تا کنون، سابقه ای بس دراز دارد و افراد ناآگاهی بر قرآن ایرادهای نحوی وارد ساخته اند. لکن در در طول تاریخ، دانشمندان و نحویان و مفسران به آن اشکالات پاسخ های مستدل و قانع کننده ای ارائه داده اند. یکی از کهن ترین و مهم ترین کتاب هایی که در آن به شکاکان و طراحان ایرادهای نحوی پاسخ داده شده، کتاب تأویل مشکل القرآن تألیف: عبدالله بن مسلم بن قتیبه الدینوری (213-276ق) است که در خلال این مقاله به مناسبتِ بحث، به بخش هایی از آن اشاره خواهد شد. بعضی از آیاتی که در طول زمان بر آنها ایرادهای نحوی طرح نموده بودند، بعدها به مرور زمان، «آیات مشکل» نامیده شد. ما در این مقاله به عنوان نمونه، به ده مورد از برجسته ترین و مهم ترین آیات شریفه که مدّعیان به آن ها ایراداتِ نحوی وارد ساخته اند، اشاره می نماییم؛ سپس با نگاهی گذرا به زندگی نامه شیخ طَبْرِسی و به مشایخ و تلامیذِ وی و نیز به معرفی آثار شیخ می پردازیم که یکی از برجسته ترین آثار ماندگار او همان تفسیر مشهور مجمع البیان است. همچنین نظرات و دیدگاه های نحویِ وی را پیرامونِ همان ده آیه موردِ نقد و بررسی قرار می دهیم.
تحلیل تطبیقی زبان زنانه در شعر معاصر عُمان و ایران ( با تکیه براشعار سعیده بنت خاطرالفارسی و طاهره صفارزاده)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادبیات عربی پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۲۳
76 - 96
حوزههای تخصصی:
زنان شاعر در سال های اخیر، با شناسایی هویت زنانه ی خویش، توانسته اند با جریان سازی در حوزه ی زبان و اندیشه، پایه گذار تحولات نوظهور ادبی باشند و با کاربست زبان زنانه و شگردهای خلّاقانه در آفرینش آثار هنری خویش، احساسات، تفکرات، دغدغه های شخصی و اجتماعی یک زن امروز را ترسیم کنند و هم گام با مردان در حوزه های مختلف ادبی چون: شعر، نثر، رمان و ... به فعالیت بپردازند و ادبیات را از سیطره ی زبان و سخن مردانه برهانند و موجب دگردیسی این سنّت دیرینه ی مردانه شوند. دوران معاصر ایران و عُمان شاعرانی نام آشنا و بلندآوازه دارد که هریک به سهم خود نقش بسزایی در شکل دهی ادبیات زنانه، ایفا کرده اند. سعیده بنت خاطر الفارسی؛ پیشگام شعر زنانه ی عُمانی است که پرداختن به زن و هویت او در اشعارش موج می زند؛ از سوی دیگر طاهره صفارزاده از زنان شاعر ایرانی ا ست که نقش بسزایی در ادبیات انقلاب اسلامی داشته است. در پژوهش حاضر، با استفاده از نمونه های شعری و نمودار، زبان زنانه در شعر دو شاعر به شیوه ای تطبیقی، در دو سطح واژگانی ( واژگان- ترکیبات- فعل و عبارت های فعلی) و نحوی ( جملات پرسشی- تعجبی- تأکیدی) تحلیل می شود. تفاوت ها و شباهت های زبان زنانه در دو فرهنگ متفاوت آشکار می گردد، مثلاً بنت خاطر برای پررنگ کردن بُعد رمانتیک شعرش از واژگان زنانه برای بیان مضامین حسی-عاطفی کمک می گیرد درحالی که زبان زنانه در شعر صفارزاده به عنوان ابزاری برای انتقال پیام و اندیشه است. همچنین هر دو شاعر از زبان زنانه برای بیان مقاصد اجتماعی مانند: فمینیسم و دفاع از حقوق زنان، وطن دوستی، طبیعت گرایی و ... بهره گرفته اند.
جستاری بر مکانیسم "جبران" و فرایندهای آن در آینه ادبیات ادونیس و شاملو(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادبیات عربی پاییز و زمستان ۱۳۹۸ شماره ۲۱
18 - 34
حوزههای تخصصی:
از میان روان شناسانی چون آدلر 1 ، یونگ 2 ، فروید 3 ، اریک فروم 4 ، لاکان 5 و... که تحلیلی روانکاوانه به ادبیات و هنر داشته اند، می توان گفت که رویکرد روان شناختی آدلر به این دو مقوله، با استناد به محوریت تأثیر "احساس نقص" در شکل گیری ادبیات یک شاعر، از جامعیت بالاتری برخوردار بوده است. آدلر رویکرد فکری خود را بر مبنای احساس حقارت بنا نهاد؛ بد ین معنا که شکل گیری بسیاری از مؤلفه های هنری و ادبی به نوعی برخاسته از احساس نقصی سرکوب شده است که با تکیه بر مکانیسم جبران به منصه ظهور رسیده اند. در حوزه ادبیات، ادونیس و شاملو از جمله سرایندگان بنام معاصر ند که تأثیر بسزایی بر روند تصویر و معنا در حوزه شعر داشته اند. آن ها گرایش سنت گرا به شعر را مردود دانسته و با تکیه بر شناختی جامع از مسیر ذهنی انسان امروزی به موسیقی و مفهوم شعر جهت گیری خاصی داده اند که با رنگ و لعابی روان شناختی همراه بوده است. جستار پیش رو می کوشد تا با تکیه بر نقد تطبیقی، گفتگو مندی متن و روش توصیفی- تحلیلی، به بررسی روان شناسی فردی دو شاعر پرداخته، سپس محورهای حاصل از احساس حقارت موجود در ادبیات آن ها را در قالب فرایندهایی چون "جابجایی" 6 ، "آرمان گرایی" 7 و "انکار" 8 موردبررسی و واکاوی قرار دهد. قدر مسلم اینکه، دوران کودکی و افت وخیزهای فردی دو شاعر، ضمن ایجاد ذهنیتی منحصربه فرد در آن ها، رویکرد ادبی خاصی از آن ها به جای گذاشته و همین مسئله، زمینه شکست هنجارهای ساختاری و معنایی را در زمینه هنری شان ایجاد کرده است. این جستار، بر مبنای مکتب آمریکایی، اصالت اشتراک موجود در متن هنری دو شاعر را با محوریت مکانیسم جبران، مطمح نظر قرار داده است