فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵۸۱ تا ۶۰۰ مورد از کل ۱٬۹۰۰ مورد.
حوزههای تخصصی:
تشبیه بلیغ از زیباترین و پربسامدترین تشبیهات بکار رفته در خطبه های نهج البلاغه است؛ به گونه ای که حدود دوسوم تشبیهات خطبه ها را دربرمی گیرد، و ازآنجایی که نحو پایه و اساس کلام است و تشبیهات بلیغ در ساختارها و شیوه های متنوع نحوی ارائه شده است و هر یک کارکرد و دلالت ویژه ای را دربردارد، ازاین رو پژوهش حاضر با روش توصیفی- تحلیلی به سبک شناسی تشبیهات بلیغ خطبه های نهج البلاغه در لایه نحوی می پردازد. ساختمان جملات تشبیهات بلیغ در خطبه های نهج البلاغه در مواضع مختلف، با توجه به مقتضای کلام و نقش مشبه به در پنج اسلوب نحوی واقع شده است. در بیشترین بسامد مشبه به مفعول مطلق نوعی واقع شده است که به دلیل جناس اشتقاق موجود در آن موسیقی دل انگیزی دارد. در ساختارهای بعدی به ترتیب کاربرد، مشبه به خبر، اضافه تشبیهی، مفعول به دوم و حال واقع شده است. کاربرد فراوان ساخت های همپایه در تشبیهات بلیغ جمع، یکی از ویژگی های سبک نحوی امیر مؤمنان (ع) است که بستر برخی از صنایع بدیعی مانند تکرار، سجع، تقابل، موازنه و ... شده است و همین مسئله سبب ارتقای ارزش هنری و به ویژه ارزش موسیقایی تشبیهات گردیده است.
مظاهر الصحوة الإسلامیة فی آثار فاروق جویدة مسرحیة ""الخدیوی"" و""دماء على أستار الکعبة"" نموذجاً(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
لقد ظهرت بوادر الصحوة الإسلامیة فی أوائل القرن الرابع عشر الهجری بعد سبات عمیق أدّى بالأمّة الإسلامیة إلى القهقرى والتخلّف، فصارت تطمح إلى مستقبل واعد وترجو أن تستعید سؤددها وعزّها بعد أن نال الاستعمار منها. وکان للنخبة المثقّفة والواعیة الباع الطویل فی استنهاض الأمّة من نوع الغفلة. ومن هؤلاء السیّد جمال الدین الأسد آبادی (المتلقّب بالأفغانی) حیث تأثّرت ثلّة کبیرة من العلماء والأدباء بأفکاره، وبدأت تدعو بما أوتیت من حظّ إبداعی إلى هذه الیقظة. فظهرت هذه الدعوات التنویریة فی أطر مختلفة. منها مجال المسرح والأدب. ومن الملتزمین بهذه الدعوة فی عصرنا الحاضر الأدیب المصری فاروق جویدة الذی وظّف شعره وأدبه فی العملیة التنویریة المطالبة بالتمسّک بمبادئ الدین الإسلامی الحنیف والتحرّر من براثن الاستعمار والفکر التغریبی. یتناول هذا المقال مؤسّساً على المنهج الوصفی-التحلیلی جانباً من مظاهر الإصلاح فی آثار هذا الأدیب وقد کرّس هذا الجهد على مسرحیّتی ""الخدیوی"" و""دماء على أستار الکعبة"" لیتعرّف على مظاهر هذه الصحوة فی هاتین المسرحیّتین.
ووصل المقال إلى أنّ فاروق جویدة لم یکتبْ هاتین المسرحیتین من أجل الفنّ فحسب بل جعلهما فی خدمة نشر الوعی وتحریض الأمة على تفهّم الواقع والانتباه إلى ما یحاک لها من مؤامرات.
علوم عربی- نحو
حوزههای تخصصی:
لغت عربی - صرف
منبع:
اخگر مرداد ۱۳۲۵ شماره ۱۰
حوزههای تخصصی:
لمسات سمیائیة فی ألوان أبی تمام(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تختلف أحیاناً دلالات الألوان عن خواصّها المادیة المعهودة لها مما یجعل المتلقی أن یسرّح فکره فی ثنایا النص لیکتشف تلک الرؤیة غیر المعهودة واستیحاء دلالاتها استعانة بالعلامات المتبلورة فی النص، وتبحث المقالة عن دلالات الألوان عند أبی تمام مستعینة بالسیمیائیة لکشف مدلولاتها؛ حیث إنها قادرة على تقدیم حلول مناسبة لفهم ما یعرو ظواهرها من إبهام فکل لون یحمل دلالة سیمائیة فی النص الشعری خصوصا أن أباتمام یسعى من خلال ذلک أن یترک فی شعره شحنات تعبیریة یفرغها قصداً، ومن هنا رأینا ضرورة البحث عن دلالات الألوان وأبعادها النفسیة؛ لأن السیمائیة تمیط اللثام عن دلالاتها وإیحاءاتها الشعریة، وقامت الدراسة على وفق المنهج الوصفی التحلیلی لتبیّن تلک المدلولات الغائرة فی الألوان المتنوعة ضمن عدد من الأبیات الشعریة المنتخبة، وتبیَّن أنّ أبا تمام یستخدم الألوان فی شعره للتعبیر عن مشاعره فهی وسائط لإبرازها یستعین بها فی تلوین شعره، وأن الدلالات العقلیة والطبیعیة والوضعیة متوفرة فی شعره، فإنها لعبت دورا بارزا فی إبانة المعانی الثانویة وتفسیر ما یعرو دلالات الألوان الثانویة من غموض وإبهام. وتبیّن، أخیراً، أن أبا تمام شاعر رسّام مبدع استطاع بمخیلته أن یزاوج بین الألوان الأصلیة بغیة خلق لون جدید یحمل دلالة معنویة کان یقصدها، وفی نفس الوقت معبّرعن حالته النفسیة، وتتحقق تلک العملیة الفنیة بأسلوب أخّاذ.
بلاغت اسلوب ""تکرار"" درمضامین طنز جواهری وتحلیل معانی ثانویة آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
«تکرار» به عنوان یک عنصر بلاغی و شگرد زبانی از عوامل برجسته سازی معنا در سخن و ایجاد موسیقی دل نشین در کلام است. کاربرد تکرار در شعر توسط شاعر هدفمند است و شاعر با به کارگیری این هنر سعی در جهت دهی فکری مخاطب دارد. جواهری یکی از مؤثرترین و بارزترین شاعران معاصر عراق است که فساد و بی عدالتی جامعه خویش را به صورت عمیق درک کرده و در راه اصلاح آن گام برداشته است. او از هر فنّ زبانی و تمهیدات هنری در جهت نفوذ سخن خویش در مخاطب بهره برده است، و قالب طنز را به منظور آگاهی بخشی و تنبیه جامعه برگزیده است. یکی از اصلی ترین عناصر بلاغی در طنز او «تکرار» است. جواهری با بهره گیری از این شگرد توانسته به صورت ماهرانه علاوه بر پیوندی ناگسستنی که میان لفظ و معنا ایجاد کرده رابطه ای قوی میان تکرار و طنزش برقرار کند. بیشترین «تکرار» در طنزش، در سطح جمله است. هدف این پژوهش بررسی و تحلیل «تکرار» و میزان توانمندی شاعر جهت تأثیربخشی کلام و رساندن آن به مخاطب است.
درآ مدى بر شعر ابوماضى(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ایلیا ابوماضى از شاعران برجسته معاصر به شمار مى آید، که احساس فاصله اى عمیق میان عالم مطلوب و حقایق موجود نوعى گرایش صوفیانه در وى پدید آورده است. او با نماد خوش بینى و بدبینى به جدل برمى خیزد. گاه شک و نومیدى فزایند ه ا ى بر جانش سایه مى افکند. متحیرانه از اسرار وجود، ناموس طبیعت، سرشت آدمى و امور ماوراء الطبیعه پرسش مى کند. در پى یافتن حقیقت به هرکوى و برزن سر مى کشد تا عطش درونى خرد را سیراب سازد. مهاجرتها و فراز و نشیبهاى زندگر، او را به فلسفه بافى سوق مى دهد و در نهایت به تسلیم و رضا تن مى سپارد، بدان امید که اندکى آرامش یابد. د ر این میان خیال گسترده، واژگانى آهنگین و اسلوبى دلنشین به یارى شاعر مى شتابد، تا سخاوتمندانه نغمهء سرور و زیبایى را در تار و پود خواننده اش در افکند.
تحلیل چند انگاره در نهج البلاغه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
«انگاره» یا «تصویر هنری» نمایانگر یک فرایند ترکیب تخیّلی است؛ فرایندی که به سخن، مفهومی هنری می بخشد. انگاره رسانه ای است که نمایش معانی پنهان را بر عهده دارد و در انتقال گنجینه های ذهنی به مخاطب و عمق بخشیدن به معانی مراد کارآمد است. تبلور این هنر در چکامه های بلیغ کهن ادب عربی و بسامد آن در آیات شریفه قرآن و نهج البلاغه، نشانه دیرینگی و جایگاه و نقش این هنر در رسایی زبان عربی است. در این مقاله، به منظور شناسایی ابعادی از جمالیات بلاغی و معانی انگاره های نهج البلاغه، با روش توصیفی تحلیلی نمونه هایی مانند «التَّقْوَی مَطَایا ذُلُلٌ»، «یخْضَمُونَ مَالَ اللَّهِ خِضْمَه الْإِبِلِ»، «فِتَنٍ انْجَذَمَ فی ها حَبْلُ الدِّینِ» واکاوی و تحلیل شده اند. برآیند این پژوهش نشان می دهد استخدام انگاره ها برای رسایی بیشتر سخن است و در سبک گروهی ادب جاهلی و صدر اسلام رایج بود. امیر مؤمنان امام علی (ع) نیز در سخن خویش، سبک گروهی ادیبان صدر اسلام دارد. آن حضرت متناسب با موضوع سخن، از عناصر طبیعت ساکن و متحرک و نام اشیای شناخته شده وام گرفته است. در اکثر انگاره های نهج البلاغه از رهگذر انواع تشبیهات، امور معنوی، محسوس .گشته اند
بوی گلهای سیب است (جستاری در موقف شعر معاصر در ملاقات با مقام نبوی)
حوزههای تخصصی:
التّراث الدّینی فی شعر سمیح القاسم شاعر المقاومه الفلسطینیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
إن الحضور البارز للتّراث بأشکاله المختلفه یُعتَبر من السّمات البارزه للقصیده العربیه الحدیثه، إلا أنه اکتسب نکهه خاصه فی القصائد التی تلتزم بقضیه القدس. ولسنا نبالغ إذا قلنا إن التّراث الدینی -من بین أنواع التّراث- مهیمن علی القصیده الفلسطینیه لمکانه القدس الدینیّه فی وجدان الشاعر العربی والفلسطینی بخاصه. وفی دیوان الشاعر الفلسطینی المسلم سمیح القاسم -باعتباره من أبرز أدباء المقاومه- رصید دینی متعدّد توفّر فیه بشکل مباشر أو غیر مباشر، شأن الإبداعات الأدبیه عند أقرانه من کبار الأدباء الفلسطینیین.
فتوقّف البحث عند الدلالات الدینیّه فی شعر سمیح القاسم بالمنهج الوصفی- التحلیلی، وتناول قدره الشاعر ومدی نجاحه فی التّفاعل مع التّراث الدّینی، ووصل إلی أن لاستخدام الشاعر التراثَ الدینی أبعاد سیاسیه ونفسیه، وأنه یعتبر من أبرز الأسس الفنیه فی شعره، کما نمّ عن براعته الشعریه مؤکداً علی التأثیر الإیجابی لتوظی ف التّراث ف ی خدمه النص الأدبی وإخصابه.
منهج ابن فارس فی تأصیل ما زاد على ثلاثه أحرف ""دراسه نقدیه فی معجم مقاییس اللغه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
لا یکاد بحثٌ یتناول موضوعَ الاشتقاق أو النحتِ فی العربیه یخلو من إشارهٍ إلى عمل ابن فارس فی تأصیل الکلمات الرباعیه والخماسیه. فقد لخّص هذا اللغوی رأیه فی تلک المسأله بقوله: "" وهذا مذهبنا فی أنّ الأشیاء الزائدهَ على ثلاثه أحرفٍ فأکثرها منحوتٌ"". أمّا سائرُ ما تبقّى من تلک الکلمات – وهو أقلُّها على ما یُفهَم من کلامه- فقد وزّعه بین مَزیدٍ اشتُقّ من الثلاثیِّ بزیاده حرفٍ أو أکثرَ فیه، وموضوعٍ رآه وُجِد کذا على هیئته رباعیّاً أو خماسیّاً منذ ولادته على ألسنه العرب.
إنّ هذا البحثَ یجعل ما ذهب إلیه ابنُ فارس فرضیهً یستقرئُ لإقرارها أو ردّها ما حشدَه من الکلمات الزائده على ثلاثه أحرف فی معجمه (مقاییس اللغه)، مبیّناً مواطنَ الضعفِ فیما أطلقه من أحکامٍ، ومقرّاً فی الآن نفسِه بسبْقِه إلى فکرهٍ کان یمکن أن تشکّل فتْحاً فی مجال البحث الاشتقاقیّ والتأصیلِ اللغویّ لو أنّ القدماءَ أعاروها من العنایه ما تستحقّ.
بررسی مؤلفه های پسامدرنیسم در رمان ""الحرب فی برّ مصر"" اثر یوسف القعید
حوزههای تخصصی:
پسامدرنیسم جریانی است با حوزه معنایی گسترده که ریشه در مدرنیسم دارد. این جریان تحولات بسیاری در عرصه های گوناگون سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و همچنین هنر و ادبیات ایجاد کرده است. پسامدرنیسم در داستان ها و رمان های نویسندگان زبان های گوناگون از جمله نویسندگان عرب زبان، به چشم می خورد. یوسف القعید، یکی از بزرگ ترین رمان نویسان معاصر مصری است که آثارش به زبان های بسیاری از جمله انگلیسی، فرانسه و آلمانی ترجمه شده است. در این مقاله ضمن معرفی مختصر این نویسنده، و با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی سعی شده است به منظور پاسخ به یک سؤال اساسی: آیا می توان این رمان را یک رمان پسامدرنیستی تلقی کرد؟ برخی از مهم ترین مؤلفه های پسامدرنیستی مانند فراداستان، تعدد راوی و زاویه دید، عدم قطعیت و ابهام، روایت غیر خطی رویدادها، عدم انسجام و آشکار کردن تصنّع مورد بررسی و تحلیل قرار گیرد. یافته های تحقیق نشان می دهد که برخی از مؤلفه ها بین ادبیات داستانی مدرن و پسامدرن مشترک هستند و این امر مانع مرزبندی دقیق بین مدرنیسم پسامدرنیسم شده است.
دراسة أغراض التکرار فی الشعر الملتزم عند البیاتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ظاهرة التکرار باعتبارها نوعاً من الأنواع الأدبیة تحظی بأهمیة کبیرة فی الشعر العربی الحدیث، ذلک لأنّه یمکن من خلالها التوصل إلی رؤیة الشاعر وموقفه حول قضایا مختلفة وکذلک یمکن من خلالها الکشف عن حجم تأثر الشاعر بالمذاهب الأدبیة والفکریة. فی هذه الدراسة نسعی لتسلیط الضوء علی أغراض تکرار الفعل فی اشعار عبدالوهاب البیاتی الملتزمة.کما لا یخفی علینا أنّ البیاتی قد مرّ بمرحلتین أساسیتین فی حیاته الشعریة هما المرحلة الرومانسیة والمرحلة الواقعیة، وقد کان لکل من هذین المرحلتین أسلوبه الخاص فی تناول القصائد ومعانیها وخصائصها اللفظیة والفنیة. لذلک نسعی فی هذا البحث أن نکشف عن وظائف هذه الظاهرة فی قصائد الشاعر الملتزمة ومدی تأثر وتبعیة هذه الأغراض والوظائف من المدرسة الواقعیة والشعر الملتزم. إنّ المنهج المستخدم فی هذه الدراسة هو المنهج التحلیلی - التوصیفی کما استعنا بالمنهج الإحصائی لاستخراج عدد أغراض الأفعال المتکررة التی قد وردت فی دیوان الشاعر ودلالاتها فی المرحلة الواقعیة وإعطاء عینات لحجم تأثر الشاعر بهذه المدرسة. مما توصلنا إلیه فی هذه الدراسة هو أنّ الشاعر کان فی المرحلة الواقعیة یستخدم التکرار لأغراض ثوریة ونضالیة تنسجم مع مبادئ الواقعیة وما تدعو إلیه.
قصیدة «قلب الأم» عند إیرج میرزا وإبراهیم المنذر (دراسة مقارنة أسلوبیة)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
الملخص تعدّ الدراسة الأسلوبیة من أهم مجالات البحث النقدیة لما فیها من رؤیة عمیقة وواسعة فی تحلیل النصوص ورصد جمالیاتها. ولها علاقة بالشعور النفسی والتأثیر الذی یرتقی إلى الأدبیة الفنیة والجمالیة. وتهدف هذه الدراسة إلى تحلیل الظواهر اللغویة والفنیة والفکریة فی قصیدة «قلب الأم» عند الشاعر الفارسی إیرج میرزا (1872 1965م)، والشاعر اللبنانی إبراهیم المنذر(1875 1950م) بأسلوب وصفی تحلیلی على منهج المدرسة الأمریکیة. وقد عبّر الشاعران فی شعرهما «قلب الأم»، عن عاطفة الأمومة الجیاشة بالحبّ والحنان من خلال الجوانب الموسیقیة التی تبدو جلیة للسمع. تؤکّد نتیجة هذا البحث على أنّ التوازن المقصود فی اختیار بحر الرمل والروی والقافیة مع الموضوع، وتقنیة التکرار وعلاقته الوثیقة بالانفعالات النفسیة والإیحاءات الدلالیة من میزات شعرهما فی المستوى الصوتی. ومن الناحیة الترکیبیة، تناول کلا الشاعرین تقنیّات التعبیر القصصی والسردی والأسلوب الإنشائی (الأمر، والنداء، والاستفهام) واستعملا، خاصة إیرج میرزا، ظاهرة الانزیاح بأنماطه المختلفة کالانزیاح الزمانی واللهجی والدلالی، ویتبیّن من خلال دراستنا أنّ خرق الاستخدام العادی للکلام والإکثار من الصورة المحسّة المتخیّلة کالکنایة والتشبیه والاستعارة من میزات لغة إیرج میرزا الشعریة. وفی المستوى الأخیر وهو المستوى الفکری، تعتبر الأم وعاطفتها الصادقة وحبّها العمیق منهجاً أخلاقیاً ودینیاً ووطنیاً وإنسانیاً یتمثل بالنزوع الروحی والذهنی والقلبی لدى الشاعرین.
تازی سروده های خاقانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زبان فارسی در طول حیات خود فراز و نشیب های بسیاری را پشت سر گذاشته است. یکی از آنها رویارویی با زبان عربی است. استفادة نویسندگان از این زبان در آثار فارسی، به سبب گسترش نفوذ آن، نوعی برجستگی ادبی به شمار می آمد و حتی برخی شاعران به تازی سرایی می بالیدند. خاقانی شروانی ازجملة این شاعران است. او به دو زبان فارسی و تازی شعر سروده است و چنان که خود بیان می کند دیوانی به زبان تازی داشته است. برخلاف سخنان برخی پژوهشگران امروزی، تازی سرایی خاقانی در بعضی منابع تاریخی و تذکره ها آمده است؛ تاریخ گزیدهمستوفی، نفحات الانسجامی و مجالس النفائسامیرعلی شیر نوایی از این جمله است. این جستار برخی از ویژگی ها و شگردهای تصویرگری اشعار خاقانی را بررسی می کند که ناآشنایی بعضی محققان با آنها به ترجمه، شرح و تفسیر نادرست اشعار عربی وی انجامیده است. خاقانی در اشعار عربی خود از صنعت های بلاغی بسیاری استفاده کرده است. بیشترین صنعت های کاربردی در اشعار عربی خاقانی عبارت است از: جناس، اغراق، تلمیح و حروف گرایی. کاربرد صنعت های متعدد بلاغی، تصاویر گاه پیچیده و اصطلاحات علوم مختلف، اشعار عربی او را نیز همانند قصایدش جزو اشعار فنی قرار داده است.
بنیة القصیدة فی شعر جارالله الزمخشری؛ دراسة تحلیلیة(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
القصیدة فی الأدب العربی منذ العصر الجاهلی لها بنیتها الخاصة وجعل الشعراء والنقاد هذه البنیة المحددة قوام أعمالهم. والقصیدة العربیة تتشکل من عدة أقسام وکل قسم مقدمة للقسم التالی؛ فالبیت الأول فی القصیدة یسمى المطلع وفی معظم الأحیان یأتی بعد المطلع التشبیب (ذکر أیام الشباب) أو النسیب والتخلص (انتقال الشاعر من الغزل الى الغرض الرئیس للقصیدة) ثم الغرض الرئیس (المدح، والفخر، والرثاء، و..) والمقطع (الدعاء، وطلب الخلود للشخص الذی نظم الشعر من أجله). وهذه الأقسام غالبا ما التزم بها الشعراء الأقدمون وألزم النقاد بها الشعراء المتأخرین، علی أن یعدلوا بینها ولا یخرجوا علیها. یعتبر جارالله الزمخشری واحدا منهم. إن هذه الدراسة تعالج حیاة الزمخشری وأغراضه الشعریة کما تتطرق إلی بنیة القصائد والأسالیب التی یستخدمها هذا الشاعر فی افتتاح قصائده للوصول إلی الغرض المنشود وتحقیق ما کان یأمله ویرجوه فی قصیدته، والربط بین ذلک الافتتاح والغرض الذی یهدف إلی تحقیقه وحسن ختامه وأخیرا یدرس المقال القصائد ذوات الموضوع الواحد أو الموضوعات المتعددة مرکزا علی اتباع الشاعر بنیة القصیدة العربیة الجاهلیة ومحافظته علیها.
دراسه الخطبه الجهادیه لأمیر المؤمنین علی (ع)علی ضوء نظریه الأفعال الکلامیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کاربردشناسی در مرحله تکامل خویش شاهد وجود بزرگ دانشمندانی چون آستین و سرل بود، به خصوص جان سرل که با بهره گیری از عناصر تحلیل گفتمان و تکمیل نظریه کنشهای گفتاری آستین رویکرد تطبیقی کاملی را ارائه کرد. این جستار به بررسی خطبه جهاد نهج البلاغه از طریق تعیین کنشهای گفتاری پنج گانه وامور مانند میزان تکرار، و مفاهیم مستقیم و غیر مستقیم آنها، بافت خطبه می پردازد. پس از ارائه آماری در موارد مذکور با در نظر گرفتن دو طرف گفتمان خطبه تحلیل هایی را ارائه می دهد. در میان آمار به دست آمده، میزان کنشهای گفتاری با مفهوم غیر مستقیم رقم بالای 93 درصد را نشان می دهد. این امر بیانگر یکی از ویژگی های اهل ادب است، به گونه ای که به طور مستقیم از ما فی ضمیر خود سخن نمی گویند، بلکه روشی را برمی گزینند که به تفکر مخاطب بیانجامد. در این میان، بالاترین درصد متعلق به کنش عاطفی است، با توجه به بافت خطبه درمی یابیم امام از کوفیان به سبب سستی، عصیان امر مولای خویش، عدم شرکت در جهاد و جنگ با دشمن گله و شکایت می کنند. کنش تعهدی و اعلامی در آخرین رتبه قرار می گیرند، به گونه ای که حتی یک بار در خطبه به کارنرفته اند، زیرا امام علی (ع) در این خطبه به دنبال بیان تعهد خویش به موضوعی در برابر مردم نیست، همان طور که هدف ایشان از ایراد این خطبه بیان شرایط جدیدی نیست.
بررسی نظم در معانی افعال و مشتقات قرآنی با فاء الفعل (حرف فاء)مشترک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این تحقیق به بررسی نظم در معانی افعال و مشتقات قرآنی با فاء الفعل (حرف فاء ) مشترک می پردازد. هدف اصلی کشف نظم در معانی لغات قرآنی است و این که گفته شود نظم علاوه بر این که در افعال و مشتقات قرآنی که در فاء الفعل مشترک هستند وجود دارد، در معانی آنها نیز وجود دارد و در صد قابل توجه ای از آنها دارای معنای یکسان (گشودن و جدا کردن) می باشند. به عبارت دیگر به بررسی این نکته می پردازد که چه میزان از افعال و مشتقات قرآن که با حرف فاء آغاز می شوند به معنای گشودن و جدا کردن است و این گونه حکایت گر نظم قرآن می باشند. برای یافتن پاسخ کتب لغت متعددی مورد مطالعه قرار گرفت. لذا تمام افعال و مشتقاتی که در قرآن با حرف فاء آغاز می شدند، به همراه معانی آن ها، استخراج شد و در تک تک آن ها معانی مورد نظر بررسی شد. در این راستا تمام افعال و مشتقات بدون تکرار و با تکرار از طریق میانگین موزون لحاظ شدند. در انتها این نتیجه به دست آمد که 38 درصد افعال بدون تکرار و 57 درصد آنها با تکرار دارای معنای گشودن می باشند. 6/54 درصد مشتقات قرآن نیز که ریشه آن ها با حرف فاء آغاز می شود دارای معنای فوق است. این تحقیق نشان داد که نظم قرآن علاوه بر اینکه در بین آیات و لغات قرآن موجود است، در بین معانی آنها نیز وجود دارد.