فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۸۱ تا ۳۰۰ مورد از کل ۱٬۹۰۰ مورد.
حوزههای تخصصی:
یکی از روش هایی که در نگارش متون ادبی در زبان عربی فراوان به کار می رود، پدیده تکرار است . این پدیده که از عصر جاهلی در میان سرایندگان رایج بوده است، مورد توجه ویژه ادیبان و دانشمندان علم بلاغت بوده و کوشیده اند که انگیزه ها و حالات مختلف استفاده از این روش را بررسی و روشن نمایند؛ به ویژه اینکه در قرآن کریم از این روش استفاده فراوانی شده است. همین امر، اهمیت بررسی این پدیده را دو چندان کرده است .
در این مقاله سعی بر آن است تا نظرات ابن رشیق قیروانی، یکی از بزرگان عرصه شعر و ادب و یکی از ناقدان برجسته قرن پنجم هجری ، درباره پدیده تکرار در متون ادبی، با مراجعه به کتاب العمده ی او بررسی شود .
این کتاب که آوازه ابن رشیق وامدار آن است ، یکی از مهم ترین کتاب های نقد ادبی در میراث کهن ادب عربی به شمار می رود و دربردارنده نظرات ناقدان پیش از خود در مسائل مختلف ادبی به ویژه مسائل بلاغی است .
همچنین در این مقاله ، تا آنجا که ممکن است نظرات برخی از صاحب نظران ِ عرصه نقد در موضوع « تکرار» ، با آراء ابن رشیق مقایسه شود تا ویژگی های این کتاب ارزشمند بیش از پیش برجسته و آشکار گردد .
شعر متعهد در صدر اسلام(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شاعران عرب اشعار خود را به هنگام ظهور اسلام به سبک شاعران جاهلى مى سرودند تا اینکه به اسلام گرویدند. پس از بعثت پیامبر گرامى (ص)، دو دسته از شاعران پیدا شدند، قریش در مقام تحدى با پروردگار و رسول خدا بر آمد و همین امر موجب شدکه مهاجرت از مکه به مدینه پیش آید تا جایى که قریش و یاوران آنها در سویى صف آرایى کردند و پیغمبر (ص) وکسانى که با آن حضرت (ص) به مدینه مهاجرت نموده بودند در سویى دیگر قرارگرفتند. شاعرانى از قبیر ضراربن خطاب فهرى و هبیرة بن ابى وهب مخزومى در مقابل پیغمبر (ص) و مهاجران و یاران آن حضرت صف آرایى نمودندو شاعرانى مانند حسان بن ثابت انصارى، عباس بن مرداس، أوس بن بجیرطائى در دفاع از اسلام و پیامبر (ص) و مسلمانها اشعار موثرى به نظم در آوردند در این مقاله علاوه بر بررسى شعر متعهد در صدر اسلام به موضوعات برجسته شعرى این دوره نیز اشاره مى شود.
معرفی و نقد دیدگاه های محمد السعید جمال الدین در پرتو کتاب ادبیات تطبیقی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
محمّد السّعید جمال الدّین از پیشگامان و مؤلّفان برجستة ادبیّات تطبیقی مصر در حوزة نظریّة ادبیّات تطبیقی اسلامی است. در حقیقت، یافته های پژوهش، بیانگر این است که مشخّصة اصلی اندیشه های تطبیقی وی، تأثیرپذیری از مکتب فرانسوی ادبیّات تطبیقی، نقد فرهنگی ادبیّات تطبیقی و تأکید بر نظریّة ادبیّات تطبیقی اسلامی است؛ در حقیقت رویکرد اساسی وی، در ادبیّات تطبیقی، تأکید بر مسألة تأثیر و تأثّر در پرتو پیوندهای تاریخی است. افزون بر این، ایشان به مانند طه ندا، با شیوه ای علمی به بررسی ادبیّات تطبیقی اسلامی می پردازد و در پی آن است تا تعاملات فرهنگی و تأثیر و تأثّری را که ادبیّات ملل اسلامی در گذر تاریخ بر هم گذاشته اند، بررسی کند. وی در تبیین ضرورت این نظریّه (نظریّة ادبیّات تطبیقی اسلامی) به نقد تلاش های امپریالیسم و ناسیونالیسم فرهنگ غربی در جهت از خود بیگانگی فرهنگ ملّت های اسلامی نیز می پردازد. این پژوهشِ توصیفی – تحلیلی، ضمن معرّفی محمّد السّعید جمال الدّین، به تحلیل جایگاه و دیدگاه های وی در باب ادبیّات تطبیقی، به ویژه موضوع نظریّة ادبیّات تطبیقی اسلامی، می پردازد.
بازتاب جنگ های صلیبی در سروده های عربی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شعر همواره با حوادث روزگار و دگرگونی های جامعه همراه و وسیله ای برای بازتاب آن بوده است؛ از جمله شعر عربی که سند ثبت تمام وقایع تاریخی از زمان پیدایش آن تا دوره کنونی بوده است. جنگ از جمله حوادثی است که جلوه ویژه ای در شعر و ادبیّات دارد. در این میان، جنگ های صلیبی نسبت به دیگر جنگ های صورت گرفته در تاریخ و سرزمین های اسلامی، مدّت زمان بیشتری به درازا کشید و آثار فراوانی از خود در سروده های عربی به جا گذاشت. در این مقاله با نگاهی کوتاه به تاریخ شکل گیری جنگ های صلیبی در سرزمین های عربی، شاعران برجسته ای که اشعارشان از این رخداد تاثیر گرفته است؛ معرّفی شده اند؛ سپس، آن دسته از اغراض شعری که اثر این جنگ ها را بازتاب داده اند، مورد بررسی قرار گرفته اند و برای درون مایه هایی مانند مدایح نبوی، دعوت به جنگ، توصیف جنگ ها، رثای قهرمانان فاتح و مدح آنان نمونه ای از سروده های عربی آورده شده است.
مقاله به زبان عربی: نقد و تحلیل مفهوم آزادی در نوشته های صفدی و مقایسه آن با سارتر (مفهوم الحریة بین النقد والدراسة؛ قراءة تحلیلیة مقارنة فی کتابات مطاع صفدی وسارتر أنموذجا)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اگزیستانسیالیسم یا وجود گرایی در اصطلاح جریانی فلسفی و ادبی است که پایه آن بر آزادی فردی، مسؤولیت و نیز نسبیت گرایی است. در این فلسفه که فرد، سنگ بنای هر تغییر و تحوّل مثبت است، بر سرنوشت فرد و آزادی او تأکید شده است. رواج این فلسفه از طریق ادبیات، تفکرات اگزیستانسیالیستی را در کانون توجه نویسندگان سوری قرار داد و موجب شد تا آنان در ادبیات خود مسائلی مانند: آزادی تصمیم گیری، انتخاب، مسؤولیت و تعهّد را مطرح کنند. ""مطاع صفدی"" بیش از دیگر نویسندگان به این فلسفه گرایش یافت و از ""سارتر"" و اندیشه های وجودی او، به ویژه مواضع انقلابی اش در قبال آزادی فردی، تأثیر پذیرفت. بر همین اساس، ""صفدی"" انسان را مسؤول سرنوشت خویش و تنها سازنده ارزش های خود معرفی می کند که می-بایست تنها با تکیه بر ذات خود آزادی اش را محقق سازد. او در این راستا، رابطه با دیگران را به طور کامل نفی نمی کند بلکه آن را در چارچوب خاصی می پذیرد. به عقیده او، تعهد جمعی، فردیت انسان را از بین نمی برد بلکه تنها ویژگی های منفی و تناقض های وجودی او را می پوشاند.
در این مقاله سعی شده است تا با روش تحلیلی- تطبیقی به بررسی مفهوم آزادی از نظر ""صفدی"" بپردازیم و نشان دهیم که این نویسنده سوری، در بیان مفهوم آزادی در نوشته هایش، تا چه اندازه تحت تأثیر اندیشه های ""سارتر"" بوده است و این تأثیرپذیری در آثار او چگونه نمود یافته است؟
بررسى لغوى و معنایى واژهء أم در زبانهاى سامى(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله معانى لغوى کلمهء أم در قرآن کریم و در فرهنگ هاى زبان عربى مورد بررسى قرارگرفته و تلفظ این واژه به صورت تطبیقى در سایر زبان هاى سامى بیان شده است. کاربردهاى گوناگون اسمى- فعلى- اصطلاحى و دستور زبانى ام در این مقاله آمده است. در این پژوهش وجود کلمات ثنایى (دو حرفى) در زبان هاى سامى نشان داده شده است. برخى از زبانهاى سامى از جمله زبان عربى تمایل زیادى به ثلاثى کردن این گونه کلمات داشته اند. اهمیت این واژه از جنبه لغوى سبب شده تا دایرهء معنایى این واژه گسترش یافته و به شکلهاى مختلفى در صرف و نحو و لغت به کارگرفته شود. وجودکنیه هاى بسیارى که در زبان عربى با واژهء أم ساخته شده و بر موجودات و اشیاء اطلاق گشته، نیز بدین سبب است.
الزمن الروائی فی روایة ""رماد الشرق"" لواسینی الأعرج(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یعد الزمن أحد المکونات الأساسیة فی الخطاب الروائی ویسهم فی تشیید النص فنیاً وجمالیاً. وحظیت دراسة الزمن الروائی باهتمام النقاد والدارسین منذ دراسات الشکلانیین الروس. ولم یعد الزمن فی الروایة العربیة الحدیثة قائماً على التسلسل المنطقی والتعاقبی کالروایة الکلاسیکیة بل اتجهت الروایة إلى انحراف السیر الزمنی ولا یخضع بناء الحدث الروائی لمنطق السببیة، لهذا نرى أنه یقوم الروائیون الجدد بتحول الزمن الروائی فی أعمالهم الأدبیة. وواسینی الأعرج واحد من هولاء الروائیین، ولعبة الحرکة بین زمن الحکایة وزمن الخطاب فی روایاته تؤدی إلى تکسیر مسار الزمن الخطی وتحرک عمله الروائی. یعتمد هذا البحث على المنهج الوصفی- التحلیلی ویستفید من آراء جیرار جنیت لدراسة الزمن الروائی فی روایة ""رماد الشرق"" للروائی الجزائری ""واسینی الأعرج"" وهی روایة فی الجزئین: ""خریف نیویورک الأخیر"" و""الذئب الذی نبت فی البراری"". وتهدف الدراسة إلى کشف خصوصیة الزمن الروائی عند الکاتب فی هذه الروایة وتبیین کیفیة الابداع فی هذا المکون. ومن النتائج التی وصلت الیها الدراسة هی: یتم عدم التطابق بین نظام السرد ونظام القصة عن طریق الاسترجاع والاستباق وهذا یحدث المفارقات الزمانیة فی الروایة خاصةً تقنیة الاسترجاع تکاد تشکل ظاهرة غالبة فی الروایة وکثیراً ما یسترجع الراوی أحداث الماضی مؤکداً أن معطیات الماضی کانت سبباً فی مشاکل الحاضر. وبما أن روایة ""رماد الشرق"" تغطی فترة زمنیة طویلة للسرد لهذا یوظف الروائی تقنیات مختلفة لابطاء السرد وتسریع السرد أی لایجاد التنویع فی الایقاع الزمنی فی الوهلة الأولى ثم کسر رتابة النص.
جلوه های نحوی و بیانی در آیات قرآنی (6) «قسمت اول»
حوزههای تخصصی:
جنگ ستیزی و پاسداری از صلح در آثار میخائیل نعیمه
حوزههای تخصصی:
دراسه نقدیه فی توظیف الاسترجاعات فی قصه النبی یوسف(ع) (دراسه على أساس نموذج جیرار جینت)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
عنصر الزمان هو الحجر الأساس فی الحیاه عامه وفی الحیاه الأدبیه خاصه ولطالما شغلت هذه القضیه أذهان الباحثین. ومن ثمّ فالروایه هی الزاخره بالأحداث والأفعال وهما عنصران لاینفصلان عن الزمن الروائی. فهنالک نقاشات قامت لتشید بجانب من جوانب هذا العنصر الحاسم. ومن الذین شمّروا عن سواعدهم لینالوا حظاً فی هذا المیدان هو جیرار جینت الذی اقترح نموذجاً لتحلیل الزمن الروائی فی کتابه «خطاب الحکایه» ومقترحه قام على أکتاف ثلاثه عناصر؛ هی: الترتیب، الاستمرار، والتواتر.
تقنیه الترتیب تقوم بدراسه الاسترجاعات والاستباقات فی النص السردی. والاسترجاعات هی الرجوع إلى الحادث الماضوی وإعادته لأهداف خاصه. استهدفت المقاله تبیین فاعلیه الاسترجاعات ومدى تأثیرها فی قصه یوسف النبی(ع) فی القرآن الکریم وبعد مقدمه فی تبین الترتیب الزمنی وأنواع الاسترجاعات درست المقاله توظیف الاسترجاعات فی القصه واختارت المنهج الوصفی التحلیلی أساساً للدراسه. وصلت المقاله أخیراً إلى أنّ الاسترجاعات المتواجده فی قصه النبی یوسف(ع) فی القرآن الکریم تؤدی إلى انسجام هذه القصه وتواشجها والاسترجاعات الداخلیه هی من أکثر أنواع الاسترجاعات تواتراً فی قصه یوسف النبی(ع) وهذا الأمر لعب دوراً هاماً فی تکوین السرد العنقودی لهذه الحکایه حیث إنّها تتمحور حول بؤره رئیسه هی رؤیا یوسف(ع) التی تبدأ من عهد الطفوله إلى أن تنتهی القصه بتأویلها فی المشهد الأخیر. المشهد الرابع هو أکثر المشاهد دینامیه وانفعالاً فی قصه یوسف النبی(ع) کما أنّه أوسع مجالاً قیاساً بالمشاهد الأخرى، والاسترجاعات فی هذا المشهد تبرز أشد البروز وتسهم إسهاماً کبیراً فی انفکاک العقد النهائیه للحکایه، حیث لا یمکن التغاضی عن دورها الجلی.
سنت و استعداد فردی از دیدگاه الیوت و أدونیس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سنّت و استعداد فردی از منظر الیوت و أدونیس دو مفهوم اساسی در بطن خود دارند و آن دو مفهوم عبارت اند از ذهن و زبان. ذهن به عنوان فاعلِ شناسا به تصویرسازی از پدیده های هستی می پردازد و آن ها را در قالب زبان می ریزد. در تفکّر ایشان دو مقوله ذهن و زبان تا جایی درهم آمیخته می شوند که هستی به مثابه زبان گرفته می شود. این دو مفهوم پیوند عمیقی با مفهوم زمان در تلقّی فلسفی از منظر های دیگر، پیدا می کنند. ما در این مقاله این ارتباط را تحت عنوان سنّت مورد بررسی قرارمی دهیم. در قطب دیگر این مفاهیم، استعداد فردی قراردارد که تحت عنوان نقد روان کاوی در تلقّی فروید، قابل بررسی می باشد. این مقاله بر آن است تا مفاهیم ذهن، زبان و زمان را در آرای أدونیس و الیوت مورد بررسی و مداقّه قراردهد و در پایان، شِمای کلّی از منظر این دو شاعر عربی و انگلیسی از حیث نگاه شاعرانه به هستی به خواننده ارائه نماید.
رثاء الإمام الحسین (ع) فی أشعار الصنوبری والشریف الرضی دراسه أسلوبیه إحصائیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یرتبط الأسلوب بالنظام اللغوی. والمنهج الإحصائی أحد المناهج اللغویه فی التحلیل الأسلوبی. قد استحسن کثیر من الباحثین دخول الدراسه الإحصائیه فی علم الأسلوب. من هذه الأسالیب الإحصائیه تلک التی اقترحها لأوّل مرّه الباحث الألمانی بوزیمان فعرفت باسمه. هذه المعادله تدرس عدد الأفعال والصفات التی یستفید الکاتب أو الشاعر فی إبداعه الأدبی. والعدد الذی یحصل من نسبه الأفعال إلى الصفات یشیر إلى انفعالیه الأدیب أو علمیته. فإنّ ارتفاع هذه النسبه یدلّ على انفعالیته کما أن انخفاضها یدلّ على علمیته. تستهدف هذه المقاله دراسه المراثی الحسینیه فی شعر الشاعرین الصنوبری والشریف الرضی على أساس معادله بوزیمان دراسه أسلوبیه إحصائیه. ودراسه الأس لوب على أساس هذه الطریقه هی دراسه کمیه ولیست کیفیه، وأسلوب الشاعرین على أساس هذه المعادله أدبی والدرجه الانفعالیه تختلف فی مراثیهما. أهمّ النتائج التی انتهى إلیها البحث تدلّ على أنّ مراثی الصنوبری الحسینیه أکثر انفعالاً بالنسبه لمراثی الشریف الرضی الحسینه، لأنّ العاطفه لها دور هامّ فی ارتفاع نسبه الفعل إلى الصفه. یعتبر الحزن والفرح والغضب و ... من العواطف والأحاسیس. یوجد الحزن وذکر المصائب الوارده على الإمام 7 وإظهار الغضب على أعدائه فی مراثی الصنوبری الحسینیه أکثر نسبیاً من مراثی الشریف الرضی الحسینیه ویلعب التکرار والصور الخیالیه خاصّه الجناس دوراً مهما فی کونه أقرب إلى الانفعال. وأمّا المسأله الهامّه التی أدّت إلى أنّ مراثی الشریف الرضی الحسینیه تکون أقلّ أدبیه بالنسبه إلى ما نجده عند الصنوبری من هذا اللون الشعری فهی تعدّد الکلمات وتنوّعها عند الشریف الرضی الذی دفعه إلى الفکر العمیق وتنقیح الأفکار، وهذه الموضوعات المذکوره ترجع إلى الصیاغه. ومن المؤثرات التی ترجع إلى المضمون هی (العمر)، وهو یؤثّر على ارتفاع ن ف ص، عند الشاعرین.
رثا در شعر متنبى(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
متنبى در رثا، موضع شخصى حکیم دارد و عقلش بر عاطفه اش مى چربد، نگاه او به مرگ، نگاه شخصى دردمند و اندیشمند است، در دردمندى بر مرگ نمى تازد بلکه بر روزگارى مى تازد که آزا گان را مى گیرد و بر حسودانى خشم مى گیرد که فضاى صاف زندگى را تیره و تار مى سازند. مرثیه هاى متنبى به حسب شخص فقید با هم اختلاف دارند، شاعرگاهى ناچار مى شودکسى را رثا گویدکه مصیبت او را غمگین نساخته است، بنابراین شعرش داراى عاطفه اى خشک و بى احساس است و لیکن گاهى حوادث سختى برایش پیش مى آیدکه او را ولو به مدتى کوتاه تسلیم عاطفه مى نماید. متنبى از یک سو به سبب داشتن روحیه اى قوى و از سوى دیگر به سبب کثرت حوادثى که در زندگى خود دیده است، شیوه نوحه سرایى را از یاد برده است، لذا مى کوشد ناتوانى خود را با آوردن حکمت هاى بلند، وصف صبر، ستایش از فقید و خاندانش بپوشاند وگاه در رثا کار را به مفاخرت و نکوهش دشمنان بکشاند. عصر متنبى، عصرى است که زن را تحقیر مى کنند و متنبى دوست ندارد ضعیف را رثاگوید لذا در رثاى زنان، آنان را به مرتبه مردى رساند. و بسا آنها را بر مردان برترى مى دهد.
أثر اللغة العربیة فی فهم الفقه الإسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
للّغة العربیّة صلة وطیدة بفرع الشریعة أو ما یسمَّى فی الجامعات الإیرانیّة بـ «الفقه ومبانی الحقوق الإسلامیّة» لکون أکثر مصادر الشریعة مکتوبةٌ باللّغة العربیّة؛ فهناک مسائل فی تأویل النَّص الفقهیّ ترتبطُ بفهم اللّغة العربیّة واستیعابها حق الإستیعاب ولعلَّ من أهمّها: ضرورة الإهتمام ببناء الجملة فی النصوص الفقهیّة وما ینشئ عنه کالترابط بین عنصری الإسناد (کالترابط بین المبتدأ والخبر، وبین الفعل والفاعل) والترابط بین العناصر غیرالإسنادیّة (کترابط مقیّدات الفعل وترابط التابع بمتبوعه وترابط عناصر المرکب الاسمیّ) أو الضمائر ودورها فی تفسیر النصوص الفقهیّة وتحلیلها، و الحذف و أنواعه فی الجملة، وحجم الجملة والعوامل المؤثّرة فی حجمها، وأثر هذا الحجم فی صیاغة النصوص الفقهیّة. والجواب لمثل هذه الأسئلة یؤدّی إلی ضرورة تعلیم اللّغة العربیّة لطلاّب فرع الشریعة، خاصّة فیما یتعلّق ببناء الجملة والنظامِ اللّغوی للّغة العربیّة فی تأویل النص الفقهیّ، ویبدو أنّها أشدّ ضرورةً للطلاّب الناطقین بغیر اللّغة العربیّة، لأنَّ مصادر الشریعة فی الدُّوَل الإسلامیّة، عربیّة کانت أو غیرعربیّة، مادّتها الرئیسیة هی النصوص الفقهیّة الموجودة فی التراث الفقهیّ الإسلامیّ.
مطالعه ی حوزه ی معنایی «صَدَّ» و معناشناسی درزمانی و همزمانی «صدید» در قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از مقوله های کلیدی در دانش معنی شناسی جهت تعیین معنای دقیق واژگان، مطالعه ی حوزه های معنایی است. از این روش می توان برای فهم بهتر قرآن کریم بهره برد. این پژوهش با روش تحلیلی و توصیفی واژگان همنشین «صَدّ» و با هدف تبیین حوزه ی معنایی «صَدَّ» و معناشناسی درزمانی و همزمانی واژه ی «صدید» در قرآن کریم انجام شده و در پی پاسخ به این سؤالات است: 1- واژه ی «صدّ» با کدام حوزه های معنایی ارتباط دارد؟ 2-کدام یک از واژگان مجاور«صد» در تعیین حوزه ی معنایی آن نقش برجسته تری ایفا می نماید؟ 3-کدام واژگان همنشین در تبیین معنای «صدید» نقش قابل ملاحظه ای دارند؟ با تحلیل واژگان همنشین مشخص شد که واژه ی «صَدَّ» به حوزه ی معنایی کفر، ظلم، نفاق، فسق و ضلالت تعلق و با آن ها تعامل و رابطه ی معنایی دارد.کافران، منافقان و ظالمان به عنوان همنشین های فاعلی، نقشی تعیین کننده در تبیین حوزه ی معنایی «صَدَّ» ایفا می کنند.کفر از میان این واژگان به عنوان همنشین تقدمی، نقش چشمگیرتری دارد. این پژوهش علاوه بر تعیین حوزه ی معنایی «صدَّ» به معناشناسی درزمانی و همزمانی واژه ی «صدید» مشتق از ماده ی«صَدَّ» در قرآن کریم نیز پرداخته است. بررسی واژگان همنشین و جانشین صدید نشان داد که کلمه ی «صدید» در سطح روابط همنشینی با کلمات خَابَ، جبّار، عنید، یُسقَی، ماء، یَتَجَرَّعُ و یأتی و در سطح روابط جانشینی با واژگان حمیم و غسّاق ارتباط معنایی دارد. با تحلیل همنشین ها و جانشین های «صدید» نیز مشخص شد که صدید ارتباط عمیقی با حوزه های معنایی کفر، عذاب و جهنم دارد.
سبک شناسی دعای ابوحمزه ثمالی در دو لایه نحوی و بلاغی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادبیات عربی پاییز و زمستان ۱۳۹۶ شماره ۱۷
173-200
حوزههای تخصصی:
سبک شناسی لایه ای با رویکرد تحلیل ادبی، متن را در پنج لایه آوایی، واژگانی، نحوی، بلاغی و ایدیولوژیک بررسی می کند. این نوشتار در پی آن است تا با روش توصیفی – تحلیلی، دعای ابوحمزه ثمالی را در دو لایه نحوی و بلاغی مورد بررسی قرار دهد و به این پرسش پاسخ دهد که مباحث علم نحو، بیان و بدیع چگونه در این دعا نمود پیدا کرده و سبک امام سجاد (ع) در این دو لایه دارای چه ویژگی های برجسته ای است؟ محور اصلی این دعا، تحمید و تقدیس خدا، اقرار به گناه و طلب عفو و بخشایش خداوند است. در لایه نحوی، جمله های این دعا هم پایه است و بر پایه نحو معیار عربی شکل گرفته و اگر عدولی از آن صورت گرفته، در خدمت معنا بوده است؛ کثرت جملات انشایی با ظرافت هایی خاص متناسب با فضای مناجات و دعا در آن دیده می شود و اسلوب ندا در جای جای این دعا به وفور پراکنده است. تشبیهات معقول به محسوس، مجاز، استعاره، کنایه و آرایه های بدیعی تضاد و مقابله از مهم ترین و پربسامدترین عناصر سبک ساز جهت برجسته سازی کلام در لایه بلاغی است که امام برای آن که مفاهیم عرفانی را به صورت محسوس و عینی برای خواننده به تصویر بکشد و صبغه اقناع و تأثیرگذاری کلام خویش را بیشتر نماید از این آرایه های بلاغی به مقتضای سخن به نیکویی بهره برده است؛ به طورکلی نحو و صور بیانی و بدیعی به متن تفاعل و پویایی بخشیده و تصویرگر تفکر و اندیشه عارفانه امام (ع) است.