فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۶۸۱ تا ۱٬۷۰۰ مورد از کل ۲٬۰۰۶ مورد.
حوزههای تخصصی:
ابن خفاجه ادیب و شاعر اندلسی و ملقب به «صنوبری اندلس» است. از آنجا که اغلب موضوعات شعری به گونه ای به «وصف» برمی گردد و او سرآمد شاعران وصف سراست، پس باید او را از بزرگ ترین شاعران ادب عربی به شمار آورد. بررسی علل موفقیت او در فن وصف و رمز زیبایی وصفیات ابن خفاجه می تواند روش و اسلوبی خاص در اختیار علاقه مندان قرار دهد.
«تصویر حرفی» اصطلاحی است که بر دقیق ترین وصفیات و بهترین و زیباترین قصاید وصفی دلالت می کند. بر این اساس می توان قصاید وصفی را به تابلویی نقاشی مبدل نمود؛ و هر اندازه این تبدیل و بازپردازی دقیق تر باشد، قصیده وصفی هم به همان میزان زیباتر است. مقاله حاضر پس از بررسی اجمالی موضوع وصف، به عناصر گفتمان تصویرساز و عناصر مولد وصف خواهد پرداخت.
نگاهی نو به حادثه کشته شدن طَرَ فه بن عبد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
طَرَ فه بن العبد در بحرین و در خانواده ای که شمار زیادی از افراد آن شاعر بودند متولد شد. طرفه پیش از بلوغ شعر می سرود و طبع شعری و نگرش نقادانه داشت. وی به سرزمین های زیادی سفر کرد که نخستین آنها دربار حیره و پادشاه مَناذِره ، عمرو بن هند، ـ قاتل طرفه ـ بود. طرفه، خواسته یا ناخواسته، همانند دیگر شعرای مادح یا شعرای دربار، وارد آن درگیری سیاسی شده بود که از یک سو میان عمرو بن هند و برادران مادریش و از سوی دیگر میان عمرو بن امامه ـ برادر پدریشان ـ در جریان بود. وی در این درگیری جانب عمرو بن امامه را گرفت. عمرو بن امامه همراه طرفه به یمن سفر کرد تا یاران کافی برای پس گرفتن حق خود از برادرانش فراهم کند، و این امر در واقع آغاز پایان زندگی طرفه بود.
پس از کشته شدن عمرو در یمن، طرفه اول به دیار خود، بحرین، سپس به دربار حیره بازگشت. دو طرف نتوانستند ماجراهای گذشته را فراموش کنند و پیوسته بهانه هایی می ساختند تا نقاط ضعف طرف دیگر را آشکار کنند؛ از یک سو طرفه با شعر خود و سوی دیگر عمرو بن هند با شمشیر خویش، که سرانجام به دستگیری و سپس زندانی شدن و نهایتاً کشته شدن طرفه منجر شد. داستان ها و افسانه های فراوانی درباره کشته شدن طرفه گفته شده که معروف ترین آنها همان داستان حملِ نامه است که دستور قتل حامل نامه در آن بود و طرفه آن را برای حاکم بحرین برده بود. این داستان دراماتیکِ نزدیک به تراژدی، برخلاف تمام معیارهای عقلی و منطقی است.
بحث حاضر ثابت می کند که سبب اصلی کشته شدن طرفه اقدام او به هجو عمرو بن هند و آل منذر بوده و سبب های دیگر تنها چالش میان آن دو را به اوج رسانده که در فرجام نیز کشته شدن طرفه را در پی داشته است.
ظاهره التناوب اللغوی بین المشتقات الداله على الفاعلیه والمفعولیه والمصدر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تحاول هذه الدراسه أن توضح أن ظاهره التناوب اللغوی التی وردت فی النصوص اللغویه، من شعر ونثر وقرآن کریم، تشیع فی العربیه، إذ قد تأخذ صیغه صرفیه ما الأحکام النحویه والدلالیه لصیغه أخرى وتتبادل معها مبنى ومعنى.
ونظراً لشیوع هذه الظاهره وغزاره أمثلتها، فقد رکّز البحث على ظاهره التناوب بین المشتقات الداله على الفاعلیه والمفعولیه والمصدر، وأورد کثیراً من الشواهد التی وضحت التالی:
أ مجیء اسم الفاعل بمعنى المصدر.
ج مجیء المصدر بمعنى اسم الفاعل.
د اشتراک المصدر مع الصفات المشبهه وصیغ المبالغه فی صورته الشکلیه.
ه مجیء اسم المفعول بمعنى المصدر.
و مجیء المصدر بمعنى المفعول.
وخَلُص البحث إلى أنَّ التناوب أسهم فی توسّع العرب فی توظیف الصیغ الصرفیه لإفاده معان متعدده غیر معانیها الموضوعه لها، وهو توسع أثبت البحث أنَّ فی ظاهره التناوب اللغوی هذه مرونه واتساعاً واهتماماً بالمعنى وتنوعاً فی الأسالیب.
فی رحاب الاستشهاد الأدبی بأشعار الکمیت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
إنّ المقاله یتناول موضوع شخصیّه الکمیت الأدبیه،(الشاعرالشیعی المعروف فی عصر بنی أمیه) و دعم حجّیه الاستشهاد بأشعاره ودحض ما أثیر حوله من الشبهات فی عدم حجّیته، فعلی ذلک طرقنا فیه أمّهات الکتب الأدبیه لندارس فیها مدی اعتبار الکمیت وکیفیه الاستشهاد بأشعاره فی مختلف الفنون کاللغه والنحو والصرف والبلاغه وغیر ذلک ممّا یرتبط به من الفقه والتفسیر وشرح الحدیث والأمثال. وقمنا فیه أحیاناً بإحصاء ما أنشدت فی تلک المصادر من الشواهد للکمیت والتمثیل ببعضها علی سبیل الإلماع. والذی ینبغی ذکره هنا أنّ الکمیت رغم بعض الهجمات القارفه علیه والتنقصّات الموجّهه إلیه -فی حیاته ومابعده- کثر الاهتمام بشخصیّته وأدبه والاستشهاد بشعره من قبل الأدباء والمفکرین ما جعله من المعتمدین علیه خاصّه فی اللغه اکثر منها من العلوم الأدبیه الأخری
قراءه فی قصیده لعازر 1962 فی ضوء نظریه تحلیل الخطاب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تحلیل الخطاب عباره عن محاوله للتعرف على الرسائل التی یود النص أن یرسلها، ویضعها فی سیاقها التاریخی والاجتماعی، وهو یضمر فی داخله هدف أو أکثر، وله مرجعیه أو مرجعیات وله مصادر یشتق منها مواقفه وتوجهاته.
إذن، یساعد تحلیل الخطاب على فک شفره النص بالتعرف على ما وراءه من افتراضات أو میول فکریه أو مفاهیم.
فتهدف هذه الدراسه إلى قراءه فی قصیده لعازر62 لخلیل حاوی فی ضوء نظریه تحلیل الخطاب التی تستند على نظریتی الاتساق والانسجام.
أهمیه الدور الوظیفی لقیاس الشبه فی الدرس النحوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
إنَّ لقیاس الشبه تعریفاً بسیطاً هو: أنه حمل شئ علی شئ بوجه شبهی معتبر لدی علماء النحو، فینتقل الحکم من المحمول علیه إلی المحمول.
وقد بسط هذا القیاس نفوذه علی جمیع المواضیع النحویه والصرفیه، وکان له دور وظیفی مهم فی تعلیل الظواهر اللغویه، وفی کونه دلیلاً یستدل ب ه العلماء لدع م آرائه م، وغیر ذلک مما ستراه فی هذه المقاله مشروحاً، ولعل أهم سبب جعله یتمتع بهذا الدور الوظیفی الخطیر هو ما اتصف به من مزایا جعلته یحتل هذه المنزله بحیث لا یستطیع المتبحر فی علم أصول النحو أن یستغنی عنه. بل لابد له من تحصیله، وبذلک تتضح صعوبه مأخذه فضلاً عن الإحاطه به، وبأنواعه المتباینه، والتألیف فیها. والله تعالی أشکر علی أنْ مَنَّ علیَّ، بعد سنین طویله من المطالعه والتحقیق فی علم أصول النحو، بالاحاطه بجمیع أنواع القیاس، و أنْ خصصت القیاس بکتاب سیأخذ طریقه إلی الطبع قریباً إنْ شاء الله تعالی .
والمهم أنَّ الدراسات النحویه الحدیثه مفتقره إلی دراسات قیاسیه عمیقه تعکس أهمیه علم أصول النحو، وترتفع بالدراسات النحویه إلی مستوی أعلی ومنزله علمیه أسمی. لذلک رأیت أنْ أخصص هذه المقاله لدراسه مجالات الدور الوظیفی التی لعبها قیاس الشبه، والاطلاع عن کثب علی أهمیتها.
لذلک لا نتحدث هنا عن أرکان قیاس الشبه وأنواعه ومایشترط فی کل ذلک، وعلیه فمخاطبن ا به ذه المقال ه أولئ ک الذی ن انته وا م ن دراس ه قی اس الشب ه بأرکان ه وأن واع ه وشروطه ومزایاه.
بررسی اسم فعل در زبان عربی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در تقسیم بندی برخی از زبان شناسان و نحویان اسم فعل یکی از انواع کلمه در زبان عربی است. آنها انواع کلمه را چهارگونه قرار داده اند و به اسم و فعل و حرف، اسم فعل را نیز افزوده اند.
اسم فعل لفظی است دلالت کننده بر فعلی معین که مشتمل بر معنی، عمل و زمان همان فعل است، اما علامت های فعل را نمی پذیرد. اسم فعل فوائدی دارد که برخی از آنها عبارت است از: مبالغه در معنی، ایجاز و اختصار در لفظ، گستردگی واژگان در تعبیر.
اسم فعل از ابعاد مختلف تقسیم بندی شده است: از جهت دلالت بر فعل به منقول، مُرتَجَل و مَعدول، از جهت وزن به سَماعی و قیاسی، از جنبه معرفه و نکره بودن به واجب التعریف، واجب التنکیر و جایز التعریف و التنکیر و بالاخره از حیث زمان به ماضی و مضارع و امر تقسیم می شود.
اسم فعل در برخی موارد شبیه به فعل و در برخی جنبه ها متفاوت از فعل است. جنبه های همانندی آن با فعل عبارت است از: 1ـ شباهت معنایی؛ 2ـ شباهت در لزوم و تعدی؛ 3ـ همانندی در اظهار و اضمار فاعل، اما در برخی موارد متفاوت از فعل است که شامل موارد ذیل است: 1ـ عدم تقدم معمول اسم فعل برآن (اسم فعل)؛ 2ـ عدم جواز نصب فعل مضارع در جواب اسم فعل؛ 3ـ عدم اعمال اسم فعل به صورت مُضمر؛ 4ـ غیر متصرف بودن؛ 5ـ عدم پذیرش علامت فعل.
شباهت اسم فعل به اسم هم دلیل پذیرش تنوین، و مثنی و جمع شدن، مضاف واقع شدن، گرفتن الف و لام و تصغیرپذیری است.
درباره مبنی یا معرب بودن اسم فعل نیز دیدگاه های گوناگونی وجود دارد، ولی بنا بر آنچه در بحث آمده است، شایسته است آن را مستقل از اسم و فعل بدانیم و برایش جایگاه اعرابی در نظر نگیریم.
منهج القاضی الجرجانی فی الدفاع عن المتنبی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فهذا بحث فی ""منهج القاضی الجرجانی فی الدفاع عن المتنبی"" فی کتابه الموسوم ب : ""الوساطه بین المتنبی وخصومه"". وحاولت أن أقف على أهم المعالم المنهجیه التی دافع بها هذا الناقد عن المتنبی، وهل کان دفاعه على أسس فنّیه ورصینه؟ أم کان مدفوعا بالتعصّب والهوى؟ أم أنه اعتمد میزانا عقلیا لافنیا ولاعصبیا؟
فهذ الکتاب یُعدّ من أهم الکتب التی وضعت المتنبی فی المیزان ودافعت عنه، ولذلک کان لابدّ لنا أن نسیر معه فصلا فصلا وأن نتبیّن کیف استطاع مؤلفه أن یقنع المتلقی بأن المتنبی مظلوم فی الهجوم علیه وأن کثیرا ممّن هاجموه کانوا مدفوعین بالهوى والحسد. وأنه لایقلّ مکانه عن کبار الشعراء الذین سبقوه کأبی تمام والبحتری.
ویبدو أن هذا الشعور کان الدافع من وراء تألیفه لهذا الکتاب، ولذلک فقد بناه بما یتوافق مع الهدف الدفاعی، فنجد فی کتابه ثلاثه أجزاء رئیسیه:
1- المقدمه وفیها یقرر القاضی الجرجانی موقفه من الأدب ونقده. وفی هذا الجزء جلّ النظریات النقدیه التی جاء بها واعتمد علیها.
2- دفاعه عن المتنبی.
3- نقد تطبیقی و یتناول فیه مآخذ الخصوم على المتنبی.
فمن خلال هذا التقسیم، نجد أن الرجل جلّ همّه أن یخرج من هذه ""الوساطه بین المتنبی وخصومه"" منتصرا له ومدافعا عنه ورادّاً للتهم التی أُلصقت به وواضعا له المنزله الأدبیه التی یستحقها.
وقد حاولت أن أعرض فی هذا البحث القصیر ""منهجه فی الدفاع عن المتنبی"" لأقف على ملامحه العامّه، فإن أحسنت فمن الله، وإن قصّرت فأرجو أن یکون هذا البحث دافعا لی لبحث القضیه بشکل تفصیلی فی المستقبل.
الصعالیک و شعرهم فی العصر الجاهلی
حوزههای تخصصی:
حیاة الصعالیک إحدی مظاهر الحیاة الجاهلیة التی یلفّ الغموض بعض جوانبها. و الصعالیک هم المتمرّدون علی الأوضاع و التقالید القاسیة السائدة فی المجتمع الجاهلی، و هم الخلعاء الذین خلعتهم قبائلهم و الأغربة الذین نبذهم آبائهم.
و تهدف هذه المقالة إلی إلقاء الضوء علی ظاهرة الصعلکة فی العصر الجاهلی و بیان أخلاق الصعالیک و خصائصهم کما تهدف إلی بیان مکانة شعرهم من بین الشعر الجاهلی و أهم مضامینه و خصائصه.
وقفات مع مذکّرات بحّار لمحمد الفایز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
لایزال الشعر الکویتی المعاصر-بکثیر من تفاصیله وخصوصیاته- خافیاً على کثیر من العرب، فضلاً عن غیرهم. وما هذه المقاله إلاّ جانب من الجوانب الکثیره للشعر الکویتی المعاصر الذی استطاع أن یخترق الحدود ویسافر إلى أنحاء کثیره فی المعموره، بشکل عام، وفی البلاد العربیه، بشکل خاص.
تتناول المقاله قصیده طویله، أو بالأحرى، ملحمه شعریه، ولکنها غنائیه، و هی (مذکّرات بحّار)، لواحد من شعراء الکویت المعاصرین والمقتدرین، ألا وهو الشاعر محمد الفایز. تتناول المقاله تلک المذکّرات بالعرض والتحلیل فتقف فی عدّه مواضع ثم تتعرض لبعض الجوانب النقدیه فیها فتناصر الفایز حیناً وتعارضه أحیاناً وذلک فی أسلوب یقوم على رصد المعانی واستقراء الأفکار.
الموضوع الذی تُرکِّز علیه المذکّرات هو الحیاه الیومیه للبحّار القدیم الذی کان البحر مصدر رزقه فکان علیه أن یصارع أهواله. فقد سایر الفایزُ البحّارَ فی رحیله لصید اللآلئ بالغوص علیها ووصفَ أحاسیسه اتجاه مصاعب البحر وأخطاره وعاد معه إلى بیته فعرّفنا بحاله عائلته المزریه والفقر الذی کانت تعانیه، فیما هو یحمل الدرر والعقیان للآخرین، الذین کانت عائلته أحقّ منهم بها.
المذکرات هی تجربه شعوریه عامّه حاول الفایز تحویلها إلى تجربه ذاتیه عندما تقمّص شخصیه البحّار وکان الراوی لمذکراته، وظهرت معاناه الشاعر للتجربه من خلال العروض التی قدّمها الفایز لأحوال البحّار المختلفه بتفاصیلها الدقیقه. وقد استطاع الفایز توظیف العنصر العاطفی على أحسن وجه فنرى صدق العاطفه وقوّتها، إذ استعان بالعواطف الإنسانیه العامه التی أکسبت مذکّراته بعداً عالمیاً وامتداداً بلا حدود، فلیس فی المذکّرات عواطف أو مشاعر قومیه أو إقلیمیه أو وطنیه. وقد أکثر الفایز، من أجل رسم الصور المناسبه القریبه من ذهن القارئ، أکثر من استعمال الأسالیب البیانیه، وخاصه الاستعاره المکنیه والتشبیه المرسل والتشبیه البلیغ. کما استعمل صیغ المتکلّم کثیراً، فی الأفعال والضمائر، لأنه کان البحّار الراوی ولم یستعمل صیغ الغیبه إلاّ فی مواضع نادره.
لم ولمّا الجازمتان ودلالاتهما فی القرآن الکریم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یُسلط هذا البحث الضوء على أداتین جازمتین مبیناً دلالاتهما فی القرآن الکریم وهما (لم ولمّا) الجازمتان، وذلک من خلال قراءه متأنیه فی القرآن الکریم، ویرکز على الجوانب المتعلقه بمعانیهما وأقسامهما، وقد تم فیه عرض آراء العلماء فی مسأله وجوب عملهما، وما هی مواقع إعراب الجمل المنفیه بلم، ثم إحصاء مواقع لم ولما فی القرآن الکریم.
وما أتوخاه من هذا البحث أن یتعرف القارئ على دلاله هاتین الأداتین الجازمتین فی القرآن الکریم وتنوعاتهما.
ولقد تنبعنا جل المسائل المتعلقه بهاتین الأداتین فی القرآن الکریم ووصفنا الطریقه التی تعاطى بها النحاه والمفسرون، وتوصلنا إلى نتیجه مفادها أن آراء النحاه والمفسرین کانت متفقه حیناً، ومتباینه فی بعض المواضع.
علم امام علی(ع) در شعر عبدالمسیح انطاکی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بدون شک فضایل و مناقب امام علی(ع) در جایگاه انسانی کامل، نه تنها در میان مسلمانان، بلکه در میان پیروان سایر ادیان نیز بازتاب گسترده ای داشته است که حاصل آن، کتب، مقالات و اشعار بسیاری است که در این باره نگاشته شده است. این شخصیت بی نظیر پس از چهارده قرن همچنان بزرگان و ادبا و اندیشمندان بزرگ دیگر ادیان، به ویژه پیروان دین مسیحیت را شیفته فضایل بی پایان خویش نموده است؛ در این میان عبدالمسیح فتح الله انطاکی شاعر و ادیب مسیحی، در قصیده علویه به مدح و وصف امام علی(ع) از جمله علم ایشان در موضوعاتی چون: تفسیر، قرائت، خداشناسی، فقه، تصوف و نحو پرداخته است. این مقاله به بررسی علم امام علی† در شعر انطاکی از زاویه عناصر بلاغی می پردازد.
نقد لحکم ابن هشام علی أبی حیان فی ضوء آرائه البلاغیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نحا ابن هشام الأنصاری فی کتابه مغنی اللّبیب منحی لا مثیل له فی ما کتب قبله، کدراسته ونقده لآراء النحاه من جمیع المذاهب النحویّه، ولم یقف عند المسائل النحویه فحسب، بل تناول کثیراً من المسائل البلاغیّه أیضاً. فقد تعرّض لکثیر من النحویین والبلاغیین والمفسرین یؤیّدهم أو یخالفهم فی آرائهم، ولکنّه یخالف آراء أبی حیان النحویّه والبلاغیه مخالفه شدیده وغیر متعارفه، فیحکم علیه حکماً قاسیاً، یتّهمه بأنّه لا یعرف علم البیان، فیقول فی شأنه: ""وَمَن لا یعرفُ هَذا العلمَ کأبِی حیّان"".
یبدو أنّ ما جاء فی تفسیر أبی حیان ""البحر المحیط"" من آرائه البلاغیّه الهامّه مثل: ""الاستعاره""، ""المجاز""، ""المبالغه""، و ""الأغراض البلاغیه للاستفهام"" یدلّ دلاله واضحه، خلافاً لحکم ابن هشام علیه، علی أنّه یعرف هذا العلم حق المعرفه. هذه مقاله هی نقد لقول ابن هشام فی ضوء دراسه آراء أبی حیّان البلاغیه
من استدرک البحر المتدارک على البحور الخلیلیّه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یزعم کثیرٌ من العروضیّین العرب فی العصر الحدیث أنّ الأخفش الأوسط هو الّذی استدرک البحر المتدارک على البحور الخلیلیّه الخمسه عشر، ولکن الدراسه التاریخیّه والبنیویّه لهذا البحر تثبت أنّ المتدارک لیس من استدراکات الأخفش على الخلیل، بل ابن حمّاد الجوهری هو الّذی استدرکه على البحور الخلیلیّه، لأنّه کان بحاجه ماسّه إلى هذا البحر فی فرضیّته العروضیّه.
منهجنا فی هذا المقال هو منهج تاریخی و تحلیلی، إذ إنّنا درسنا المتدارک وانتسابه إلى الأخفش دراسه تاریخیّه کما عالجنا نسبه المتدارک إلى الجوهری معالجه بنیویّه.
المنهجیة المعرفیة للقرآن الکریم
حوزههای تخصصی:
تسعی الکثیر من الشعوب لتکوین حضارة سواء مارستها او بعدما اصبحت احد انعکاساتها .
لغرض تقدیم اطروحتها للمعرفة الانسانیة والاجتماعیة عبرتکوینها لأسس منهجیة ومعرفیة علمیة تتفاعل مع الواقع الذی عاشته لصیاغة مستقبلها والتعمق بماضیها فتکون لها السیادة والنفوذ ثقافیا واجتماعیا وانسانیا
عند قرائتنا للدستور الأسمى والمسار الأمثل الذی جسده القران الکریم ککتاب خالد وخاتم ومنهج متکامل للمعرفة نظریا وعملیا یجعلنا نسبر اغواره عبر تحلیل ما اختزله من جذور لغویة بلغت 1800 جذر عکست عمق محتواها التطبیقات التی شکلت محتواه والذی یعکس اسسه المعرفیة والمنهجیة لبناء العقل وآلیات التفکیر البشری نحو التکامل الانسانی لبناء الحضارة .
من خلال المفردة القرانیة التی کونتها اللغة ؛ هذه اللغة التی اختزلت المعرفة وترکیباتها التی تفاعلت مع الحیاة فاثرت فی صیاغة المتعاطی معها فکانت منهجا معرفیا دلالة ومعنا واستعمالا وافقا و تشخص لنا نظریة متکاملة فی العلم والمعرفة والمنهج تقلب عبر 102 مفردة تقلبت من خلال 1100 آیة قرانیة تغطی مساحة 20%من النص القرانی.تعطینا الاسس المنهجیة والمعرفیة للنص القرانی التی یؤسس من خلالها البناء الحضاری للعلوم سیما العلوم الانسانیة والاجتماعیة التی هی الاساس للعلوم الطبیعیة والعلوم الاخرى لتکوین عقل بشری یملک المعرفة والمنهج الذی یؤسس للانسان وحضارة الانسانیة ، فکانت هذة الاطروحة التی نقدمها کنظریة للاسس المنهجیة والمعرفیة.
مشکله الاغتراب الاجتماعی فی المکان الضد قراءه فی روایه ""الحی اللاتینی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یشیر مفهوم الاغتراب إلی الحالات التی تتعرّض فیها وحده الشخصیه للانشطار، أو للضعف والانهیار، بتأثیر العملیات الثقافیه والاجتماعیه التی تتمّ فی داخلها، أو فی داخل المجتمع. ومن هذا المنطلق فإن العقد النفسیه والقلق المستمر وعدم الثقه بالنفس تشکل صوره من صور الأزمه الاغترابیه التی تعتری شخصیه البطل فی روایه الحی اللاتینی لسهیل إدریس. ثمّ تحاول هذه المقاله أن تجیب علی سؤالین هامین: الأول: ما الاغتراب الاجتماعی، وما هی أهم أشکاله؟
والثانی: ما هی أهم أنماط الاغتراب المنعکسه فی شخصیه البطل فی الحی اللاتینی؟
ویهدف هذا البحث إلی دراسه مشکله الاغتراب الاجتماعی وأهم أشکاله التی تعیشها شخصیه البطل فی الحی اللاتینی. إن الشعور بالاغتراب، الموازی هنا لافتقاد الهویه لدی البطل الذی انفرد فی البحث عن هویته بین قیم الشرق وقیم الغرب، متوصلا إلی تحقیق فردیته عبر مصالحه بین الشرق والغرب من جهه، وبین الماضی والحاضر من جهه أخری، فی سبیل هویّه عربیه غیر منقطعه عن الماضی. وبذلک قد أتاح لبطل ""الحی اللاتینی"" قدره القبض علی هویه صلبه قادره علی الارتقاء بالمستقبل. والمهم أن تحلیل مشکله الاغتراب الاجتماعی فی شخصیه البطل فی هذه الروایه المبدعه ظلّ مهملا أو شبه مهمل، ولم نجد - فی حدود ما قرأنا - دراسه کُرّست لهذا الجانب من البحث.
الظواهر الصوتیه عند سیبویه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یتناول هذا البحث عدداً من الظّواهر الصّوتیّه الّتی وقف علیها سیبویه فی الکتاب، وهی ظواهر تتأرجح بین الصّوت والسّیاق، إلاّ أنّ تصنیفها صوتیّاً أقرب من تصنیفها سیاقیّاً. وتضم الظّواهر التّالیه:
ظاهره الوقف: وقد بیّنّا فیه أسسه، وقوانینه، وقواعده، وأنواعه عند سیبویه. سواءٌ أکان ذلک بزیاده حرف أم بغیر زیاده؛ ومع أحرف العلّه أم مع غیرها من الأحرف الصّامته.
ظاهره الإماله: وقد تمّ تصنیفها بناءً على معطیات سیبویه إلى: مطّرده وشاذّه. ثمّ بیّنّا مواضعها فی الکلام وصلتها بحروف العلّه من جهه، وبحرف الرّاء فی العربیّه من جهه أخرى. وقد خصصناه بالحدیث لأنّه تمتنع معه الإماله فی مواضع، وتطّرد معه فی مواضع أخرى، وذلک وفقاً لقوانین صوتیّه محدّده فی الکتاب.
ظاهرتا الإعلال والإبدال: وهما من الظّواهر الصّوتیّه المهمّه فی تراثنا اللغویّ نحویّاً کان أم غیر نحویّ. وقد وقفنا فیهما على أنواع الإعلال المختصّ بأحرف العلّه (الألف , والواو، والیاء). ثمّ وضّحنا الفرق بینه وبین الإبدال الّذی تعدّدت حروفه، واختلفت أشکاله عند سیبویه.
ظاهرتا المماثله والمخالفه: وهما ظاهرتان صوتیّتان لهما أسسهما وقوانینهما الخاصّه. ولکنّ سیبویه لم یفرد لأیٍّ منهما عنواناً خاصّاً، وإنّما درسهما تحت عنوان الإبدال. فتناول المماثله الکلّیّه والجزئیّه کلاًّ بنوعیه: التّقدّمیّ والرجعیّ. کما تناول المخالفه، والفرق بینها وبین المماثله، فرأى أنّ ما تماثل من الحروف هو أکثر بکثیر ممّا تخالف منها فی الکلمه الواحده.
وأخیراً بیّنّا فی الخاتمه مجموعه من النتائج الّتی توصّل إلیها البحث.
شعریّه التکوین البدیعیّ لدى عبد القاهر الجرجانیّ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تصبّ هذه الدراسه فی جزءٍ یسیر مما یمکن درسه فی تراثنا البلاغیّ الزاخر، محاوِلهً محاورته فی ضوء الدراسات الحدیثه، ولربّما کان من الإنصاف أن یخَصّص "" فنّ البدیع "" لدى عبد القاهر الجرجانیّ بالدراسه، ولا سیّما أن ّه لم یلقَ شهرهً فی الدراسات الکثیره التی تناولت جهودَه.
فکانت محاوله هنا لإلقاء الضوء على طریقته فی تناول مظاهر التشکیل البدیعیّ، وقراءتها، ووقوفه على البلاغ ه والشعری ّه فیها، انطلاقاً من نظریّته فی "" الن ّظْ م "" التی فهم تکوین النتاج الإبداع یّ من خلالها.