فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۰۲۱ تا ۱٬۰۴۰ مورد از کل ۱٬۹۶۳ مورد.
حوزههای تخصصی:
یعدّ الخمس من ضرورات الشریعة الإسلامیة السمحاء، تدلّ علی ذلک آیة الخمس (الأنفال 41) إلی جانب ما تواتر من روایات وأحادیث فی هذا المضمار وکذا إجماع الفریقین. وأمّا موارده مختلف فیها إذ ینفرد الإمامیة بالقول بوجوب الخمس فی أرباح المکاسب واستندوا فی ذلک إلی ظهور الکتاب وما ورد عن ائمة أهل البیت علیهم السّلام من روایات موثقة فی وجوب إخراج خمس رأس المال وکلّ ما یعدّ منفعة وربحاً ومن غیر المستبعد أن یشمل الحکم الشخصیات الحقوقیة وذلک من خلال تعدیل المناط فی الحکم ودورانه مدار الملکیّة والمنفعة من جهة ولأنّ الخمس حقٌّ ثابت فی جمیع الغنائم والمنافع وهو حکم وضعی لا یشترط الأهلیة للتکلیف من جهة اُخری؛ مع غضّ النظر عن أدلّة الولایة والحکومة. أمّا مع أخذ ذلک بنظر الاعتبار فإنّ للحاکم جبایة الخمس والزکاة من الشّرکات والمؤسسات مثل ما هو مقنّن فی دول العالم من نظم ضریبیة.
دراسه نقدیه لهاشمیه الکمیت الرابعه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اعتنى هذا المقال بدراسه الهاشمیه الرابعه من هاشمیات الکمیت، تلک المجموعه التی أنشدها رغبه فی تحریض الأمه للنهوض من سباتها الطویل، وطمعا فی استثاره أبنایها للثوره ضد الحکم الأموی الجایر، والبعث من جدید لاستعاده حقوقهم المسلوبه، وقد خلع على دعوته هذه ثوب المدیح لآل النبی(ص) و الهاشمیه الرابعه، قد جعلها الشاعر فی عده محاور فکریه: فکان الأول منها، الدعوه إلى التأمل فی الواقع السیء الناتج عن فساد الحکم وسوء التدبیر الذی بلغ ذروته فی استحلال دماء المسلمین من غیر حق، کما تجلى ذلک فی قتل سبط النبی (ص)، ومن ثم الانتهاء إلى ضروره القیام ضد هذا الحکم الجایر وحث الناس علیه والثانی: مدح بنی هاشم و المقارنه بین الحکمین الهاشمی والأموی وبرهنه فضل الأول على الثانی والثالث: إهداء القصیده إلى ممدوحیه ولقد حشد الشاعر فیها من أسالیب وأفکار متنوعه تؤهلها أنْ تعد حافزاً للثورتین السیاسیه والاجتماعیه من جهه والأدبیه من جهه أخرى. لقد قمنا بدراسه القصیده من جهه الأفکار والمضامین والعاطفه والخیال والأسلوب عندما رأینا الدراسات السابقه رکزت على المعارضات السیاسیه لدى الشاعر فی اغلب الأحیان، ومن خلالها تبین أن الشاعر کثیراً ما یهتم بالأسلوب الإقناعی فی القصیده ویجمع بین سلامه الترکیب ومتانه الأسلوب ووفاء المعنى. کما تبین أن العاطفه تبلغ من الصدق ذروته عند مدح بنی هاشم نظراً إلى توزیع شعره بین بنی هاشم و بنی أمیه.
بررسی کهن الگوی «مادرمثالی» در شعر بدر شاکر السیاب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادبیات عربی پاییز و زمستان ۱۳۹۶ شماره ۱۷
85-102
حوزههای تخصصی:
نقد کهن الگویی یکی از شاخه های نقد روانشناسی است که به خوبی می تواند معیار و ملاک سنجش و بررسی و تحلیل آثار ادبی باشد. یکی از کهن الگوهای شناخته شده، «مادرمثالی» است که ازجمله کهن الگوهای بسیار مهم و حیاتی به شمار می رود؛ چراکه این کهن الگو نه فقط در آفرینش های هنری و عرصه های خلاق ذهنی، بلکه حتی بیشتر از آن، در شخصیت افراد نیز تأثیرات عمیقی برجای می گذارد؛ به طوری که هیچ یک از افراد بشر، از تأثیرپذیری آن برکنار نیست. این کهن الگو همانند دیگر کهن الگوها، در دو نمایه مثبت و منفی به نمود درآمده که در این مقاله نمودهای مثبت آن در شعر بدر شاکر سیاب یکی از بنیان گذاران شعر نوی عرب و آغازگر جنبش شعر آزاد تحلیل و بررسی می شود. مادر مثالی در شعر سیاب در قالب هایی چون مادر، مادربزرگ، زمین، باران، درخت نمود یافته است و در تمامی این قالب ها اشتیاق به مادر و بازگشت به اصل دیده می شود
بررسی مؤلفه های موسیقایی سورة «الحاقّه»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از مهم ترین جنبه های اعجاز زبانی قرآن، موسیقی دل نشین آن است که نقش زیادی در برتری متن قرآنی بر متون دیگر دارد. در ساختار موسیقایی اعجاب انگیز قرآن با دو گونة ایقاع درونی و ایقاع بیرونی رو به رو هستیم که هریک از گونه های یادشده دارای مولفه هایی چون: ایقاع درونی مترادف و متمایز، ایقاع تکرار، ایقاع توازی، ایقاع فواصل، ایقاع آوایی، ایقاع تکیه و ایقاع نغمآهنگ می باشند. همسویی این مولفه ها با مضامین آیات در نهایت به انسجام متن قرآنی می انجامد. این مقاله در صدد است تا با رویکرد توصیفی تحلیلی همراه با استخراج شواهد قرآنی، این جنبه از اعجاز قرآن کریم را در سورة حاقّه بررسی کند. نتایج این پژوهش نشان می دهد، قرآن کریم که تجلی گاه کلام الهی است افزون بر معانی و محتوای ژرف، سرشار از زیبایی های متعدّد موسیقایی است، به طوری که ساختار تمام اجزاء و عناصر موسیقایی آن متناسب با یکدیگر و هماهنگ با محتوا و اغراض متن قرآنی به کار گرفته شده و در القای هر چه بیشتر معانی و مفاهیم آیات سهیم است.
بررسی خطبه های جنگ امام علی (ع) بر اساس نظریه کنش گفتاری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این جستار به ارائه نظریه کنش گفتاری آستین و تعاریف و تقسیمات وی و همچنین اقدامات تکمیلی سرل می پردازد. سپس خطبه های جنگ ۳۴، ۲۷، ۲۵ و ۱۷۹ را از دیدگاه نظریه کنش گفتاری بررسی کرده و تلاش می کند پنجره ای به روی تحقیقات کاربرد شناسانه و کنش گفتاری در متون ادبی بگشاید. به منظور نیل به این هدف، در ابتدا به برشماری کنش های گفتاری پنج گانه و مفاهیم مستقیم و غیرمستقیم آن پرداخته و با توجه به بافت، خطبه های مذکور از دیدگاه کاربردشناسی تحلیل می شود. از نتایج قابل ذکر، درصد بالای کنش عاطفی در میان آمار کنش های پنج گانه است که در خطبه های بررسی شده به ترتیب این ارقام را ثبت کرده است: ۵۶%، و ۶۰%، و ۴۶%، و ۸۰%. نسبت افزایش و کاهش پنج کنش گفتاری در خطبه های جنگ امام علی (ع) نسبت مشترکی است، به گونه ای که حداکثر کنش ها متعلق به کنش عاطفی است. کنش اظهاری در سه خطبه در جایگاه دوم و کنش ترغیبی در مرتبه سوم قرار دارد. کمترین میزان ثبت شده از آن کنش تعهدی و اعلامی است، زیرا امام علی (ع) در پی بیان تعهد خویش به امر خاصی نبوده است، کما این که ایشان در صدد بیان شرایط جدیدی نیست که مستوجب تعهد به آن باشد.
التکرار فی دیوان الجرح الفلسطینی وبراعم الدّم لزینب حبش؛ دراسة فی البنیتین الإیقاعیة والدلالیة(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
التکرار ظاهرة أسلوبیة فی النصوص الأدبیة تؤدّی دوراً ممیّزاً فی البنیتین الإیقاعیة والدلالیة. زینب حبش من شواعر المقاومة الّتی ظهر التکرار جلیاً فی شعرها حیث اعتبر سمة أسلوبیة بارزة فی نتاجها الشعری. تناولنا فی هذه الدراسة تبیین أهمّ أشکال التکرار فی شعر زینب حبش والترکیز علی استنباط أهمّ الخصائص الدلالیة والإیقاعیة الماثلة فی تکرار الحروف والکلمات والجمل بناءا علی المنهج الأسلوبی الإحصائی. اخترنا ظاهرة التکرار موضوعاً للبحث لأنّها تعدّ من أهمّ الظواهر التی امتاز بها الشعر الفلسطینی المقاوم کما أنّ دراسة هذه الظاهرة تعتبر دراسة لجوانب النصّ الشعری اللغویة، والفنّیة والجمالیة. ونتائج البحث تبیّن أنّ التکرار فی دیوان الجرح الفلسطینی وبراعم الدمظهر فی قسمین: بسیط ومرکّب. التکرار البسیط هو تکرار الصوت، والکلمة، والتکرار المرکّب هو تکرار العبارة. لم یأت التکرار فی شعر الشاعرة الفلسطینیة اعتباطیاً بل جاء مقصوداً منتظماً مع الإیقاع والدلالة لإظهار حبّها لفلسطین وإظهار ألمها وحزنها لمصابها ولشهادة أصدقائها وأقربائها وبثّ روح المقاومة والثورة للقضاء علی الاحتلال.
الضّرورة الشّعریة عند الرّضی الأسترآباذیّ فی شرح الکافیة(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یضطرّ الشعراء فی بعض الأحیان إلى الخروج من قواعد اللغة والشعر وأصولهما حتّى یستطیعوا أن یحفظوا موسیقى الشعر وجماله. قد سمّی هذا الاضطرار أو الاختیار الشاعریّ ب «الضرورة الشعریة». والرضی الأسترآباذی من أشهر العلماء الذین بذلوا جهدا کثیرا فی البحث والدراسة فی مجال الضرورة الشعریة. ویحاول هذا المقال دراسة الضرورة الشعریة عند الرضی الأسترآباذیّ فی کتاب شرح الکافیة، بناء على المنهج الوصفی التحلیلی لتحدید آراء الرضی حول الضرورة الشعریة وکیفیة معالجتها فی کتاب شرح الکافیة. فی رأی الرضی خروج الشاعر من قواعد اللغة ووزن الشعر، مسموح به. ولا یوجد هذا الخروج فی الشعر فقط بل یوجد فی الآیات القرآنیة والأحادیث الشریفة وکلام العرب، یعنی أنّ الشعراء والکتاب والمتکلمون، یحفظون جمال الکلام بالاستعانة من التغییر أو الزیادة أو النقص فی الکلمات وعدم مراعاة قواعد اللغة والشعر، وموسیقاه فی بعض الأوقات. والرضی یأتی بمثال من دواوین الشعراء لکل ضرورة شعریة ویشرحه ویفسّره بشکل دقیق.
واکاوی الگوهای ساختار رواییِ مقامات حریری براساس نظریه تزوتان تودوروف(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقامات حریری ازجمله کتاب های روایی و داستانی است که مشتمل بر پنجاه مقامه است و ابوالقاسم حریری، بین سال های 495 تا 504 هجری قمری، آن را به زبان عربی نگاشته است. حکایت های مقامات حریری دارای الگوهای تکرارشونده روایی است. یک پی رنگ یا الگوی واحد، زیربنای تمامی این حکایت هاست و بقیه الگوها براساس آن ساخته می شوند. تودوروف یکی از روایت شناسان ساختارگراست که تلاش می کند دستور زبانی برای تمام روایت ها بنویسد. او مقولات و فعل ها و صفت ها را در نظام ساده نمادهایی کدگذاری کرده که می توان شکل واره هر داستان را با استفاده از آن بازتولید کرد. مطابق الگوی واحدی که در مقامات وجود دارد، ویژگی ها و افعال و شخصیت ها یا صفات می توانند جانشین یکدیگر شوند و ساختار پایه ایِ واحدی را با روساختی متفاوت در داستان های گوناگون ادامه دهند. براین اساس می توان با برجسته کردن کنش یا ویژگی خاص در پی رفت های حکایت ها، به تحلیل ساختاری پرداخت. در این مقاله نشان داده می شود که چگونه ساختار زیربناییِ حکایات در مقامات حریری، به واسطه دستور روایی داستان و با استفاده از چارچوب گزاره های تزوتان تودوروف، قابل تطبیق و تحلیل و ارزیابی است.
عناصر برجسته انسجام در باییه متنبی بر اساس نظریه هلیدی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادبیات عربی پاییز و زمستان ۱۳۹۶ شماره ۱۷
233-266
حوزههای تخصصی:
یکی از عواملی که زبان شناسی نقش گرا بدان می پردازد، روابط انسجامی میان عناصر زبانی است. این روابط میان عناصر زبانی از چنان اهمیت بالایی برخورداراست که موجب پیدایش نظریه انسجام توسط زبان شناس نقش گرای پیشگام، یعنی مایکل هالیدی گردید. گرچه پیش از وی، عبدالقاهر جرجانی به بررسی زبان به عنوان یک ساختار منسجم در نظریه معروف خود (نظریه نظم) پرداخته است. بنا به تعریف وی، انسجام مفهومی معنایی است که به روابط موجود میان عناصر یک متن اشاره می کند. نقطه مشترک جرجانی با هالیدی بررسی زبان به عنوان یک ساختار منسجم است که نقش کلمه به تنهایی و خارج از کیان جمله قابل بررسی نیست و این ساختار جمله است که بر اساس معنای مراد متکلم جایگاه کلمه را تعیین می کند. روشن است که موضوع انسجام با دقت فراوان و جزییات مربوط به آن اولاً با جرجانی آغاز شده است، ولی در نظریه هالیدی برخی عناوین مختلفی به چشم می خورد. پژوهش حاضر بر آن است تا با روشی توصیفی تحلیلی رویکرد زبان شناختی را بر مبنای نظریه انسجام بر باییه متنبی انطباق دهد و مشخص نماید که چه عواملی باعث منسجم شدن شعر او گشته است؟ از نتایج این پژوهش آن که متنبی از وابستگی لفظی، ارجاعی و معنایی بهره کامل گرفته است تا ماهیت انسجام را بر شعرش حاکم کند؛ این امر بر نظم منطقی ذهنی متنبی دلالت دارد که در زمان وی و به ویژه در این قصیده از جلوه فراوانی برخوردار بوده است.
لغة الخطاب الدینی الرمزیة إشکالیة مناهج القراءة(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
وفّرت اللغة الرمزیة مجالات خصبة للقراءة التأویلیة التی قد تتسع دائرتها وقد تضیق حسب التوجهات المتعاطیة مع الخطاب الدینی الرمزی. وقد لایؤخذ علی توجّه دینی أو أدبیّ بعینه فی قراءته التأویلیة طالما اعتمد منهجاً موضوعیاً وأسلوباً علمیاً فی قراءته، بید أن المشکلة تبرز جلیة حینما تنحو التّلقیات والتّأویلات منحیً فوضویاً لایضبطها ضابط معین ولا یحددها محدّد إذ من التأویلات ما یستقی مادته من أُطُر ومرجعیات تسمها الفجاجة کما تتّسم بالمزاجیة فی غیر موقف. أمّا هذه الورقة البحثیة المتواضعة التی تتصدی لدراسة أشکال من مناهج القراءة التقلیدیة للخطاب الدینی الرامز، فترکز علی فرضیة تذهب إلی أن بعض المناهج المتعاطیة مع النص الدینی تفتقر إلی موضوعیة فی قراءة النص؛ لأنها لا تعتمد المناهج أو الطرائق العلمیة فی التعامل مع الظاهرة اللغویة. وبالنسبة إلی منهج البحث إنّه إستعراضی - نقدی، إذ نسجّل أولاً نماذج من تلکم القراءات لنردفها ثانیاً بالتحلیل والنقد وذلک للتوصل إلی نتیجة مفادها هی أن الخطاب الرامز إذا ما تمّت قراءته بشکل غیر ممنهج أو تم تطویعه لمرادات مذهبیة ضیقة الأفق أساء ذلک إلی نزاهة الخطاب، بل جعله عرضة للطعن فی الجوهر.
ثورة الشهید زید بن علی (رض) دراسة فی الأسباب والنتائج(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یتناول هذا البحث دراسة سیرة الشهید زید بن علی بن الحسین (ع) وثورته التی قام بها بوجه طغاة الأمویین وقد حاولنا قدر الإمکان تتّبع الأسباب الحقیقیة التی أدّت إلى قیام زید بثورته فی الوقت الذی نعرف إنّ المصادر أوردت أسباب کثیرة حول اندلاع تلک الثورة، وبیّنا أیضاً متداخلات تلک الثورة وما نتج عنها فی الکوفة بوجه خاص والعالم الإسلامی بوجه عام معتمدین فی ذلک علی المنهج الوصفی التحلیلی وعلى طیف واسع من المصادر والمراجع الإسلامیة لغرض إعطاء صورة واضحه حول تلک الثورة لرفد المکتبة العربیة بما هو أصیل وجدید. والهدف الذی نروم التوصّل إلیه فی هذه الدراسة هو البحث عن أسباب هذه الثورة ونتائجها حیث اختلفت الأقوال فی هذا الجانب، فهناک من یشیر أن زید بن علی خرج بثورة ضد الأمویین طلبا للسلطة، فی حین واقع الأمر أنّ زید خرج لأهداف أسمى من السلطة، إذ خرج زید طلبا للإصلاح وثأرا لدم الإمام الحسین (ع) ولغرض الأمر بالمعروف والنهی عن المنکر ونحو ذلک.
هنر سازه ها در آیات تربیتی قرآن کریم (با تأکید بر نظریه تقابلهای دوگانه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
توجه به هنر سازه های موجود در قرآن کریم با نگاه ساختارگرایانه و پساساختارگرایانه و تحلیل آن بر اساس نظریه های ادبی جدید، با تکیه بر آیات تعلیمی-تربیتی قرآن کریم، موضوع و محور اصلی این مقاله است. نظر به وسعت و گستره موضوع بناست تا هنر سازه تقابل را با نگاه به نظریه تقابل های دوگانه "نیکلای تروبستکوی" (1890-1938) در آیات تعلیمی و تربیتی قرآن کریم بررسی و تحلیل نماییم. سؤال اصلی مقاله این است که: جایگاه و چند و چون رویکرد تعلیمی و تربیتی در قرآن کریم چیست و جنبه های روساختی، ژرف ساختی و شالوده شکنانه هنر سازه تقابل های دوگانه در این آیات کدامند. در این مقاله مسائلی چون جایگاه ویژه فلسفه تعلیم و تربیت اسلام، اهداف تعلیمی – تربیتی و مفهوم آن با روش های خاص در آیات قرآن کریم به اثبات رسید و از حیث ساختار زیباشناختی به این نکته رسیدیم که آیات قرآن کریم مبتنی بر تقابل های دوگانه به ویژه تقابل های ژرف ساختی است. با توجه به اهمیت نقد نظریات ادبی غرب و بومی گرایی این نظریات از سویی و نبود این گونه بررسی ها ضرورت داشت تا به نقد نظریه تقابل های دوگانه "تروبستکوی" بپردازیم و در نهایت به نقد روش شالوده شکنی در این نظریه با توجه به نگاه نظریه پردازانی چون "دریدا" هم بپردازیم. در این مقاله به این سخن رسیدیم که اصل وارونگی تقابل های دوگانه به طور مطلق؛ و ترجیح عناصر منفی بر عناصر مثبت با نگاه شالوده شکنانه مورد نقد جدی است و با اتکاء به ارزش های دینی- الهی، این امر در فلسفه تعلیم و تربیت اسلامی مردود است.
دراسه الأسالیب المستخدمه فی الأمثال العامیه البغدادیه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه نقد ادب عربی دوره هشتم پاییز و زمستان ۱۳۹۶ شماره ۱۵ (پیاپی ۷۳)
101-136 صفحه
حوزههای تخصصی:
هذا البحث یدرس النظام الأسلوبی للامثال العامیه البغدادیه الموجوده فی کتاب مجمع الأمثال العامیه البغدادیه للدکتور محمد صادق زلزله؛ فلغه الأمثال العامیه البغدادیه جزء من اللهجه العراقیه التى سادت فی العراق، فهی لغه ذات خصوصیه تمیزها عن سایر مظاهر الکلام؛ لأنها تعد نصا مستقلا بذاتها، وهی تعبیر ثابت یتسم بالإیجاز وبساطه الترکیب وسهوله اللغه وجمال الجرس وقوه الدلاله، واعتمدنا فی هذا المقال علی المنهج الإحصایی والوصفی التحلیلی وذلک بالحدیث عن الأسالیب المختلفه فی بنیه الأمثال العامیه البغدادیه واحصایها فاتضح لنا بأن النظام الأسلوبی فی بناء الأمثال العامیه البغدادیه متوافقا مع النظام الأسلوبی للأمثال الفصیحه بصوره عامه واعتمدت الأمثال العامیه البغدادیه فی أسلوبها البنایی علی الأسالیب التالیه مرتبه حسب کثره الاستعمال: استخدام السجع والشرط والاستفهام والأمر والتناسب والنفی والطباق والتشبیه واطلاق العام والنهی وهذه الأسالیب والمحسنات البلاغیه المستخدمه فی الأمثال البغدادیه تتیح إمکانیه واسعه للتعبیر عن معان ودلالات شتى ونجد فی بعض الأسالیب المستخدمه الإبداعات اللغویه فی بناء الأدوات الاستفهامیه العامیه واسماء الشرط وأدوات النفی التی تبین لنا مدى تلاؤم هذه الأسالیب مع الأمثال العامیه البغدادیه. یدرس النظام الأسلوبی للامثال العامیه البغدادیه الموجوده فی کتاب مجمع الأمثال العامیه البغدادیه للدکتور محمد صادق زلزله؛ فلغه الأمثال العامیه البغدادیه جزء من اللهجه العراقیه التى سادت فی العراق ، فهی لغه ذات خصوصیه تمیزه عن سایر مظاهر الکلام؛ لأنها تعد نصا مستقلا بذاتها، وهی تعبیر ثابت یتسم بالإیجاز وبساطه الترکیب وسهوله اللغه وجمال الجرس وقوه الدلاله، واعتمدنا فی هذا المقال علی المنهج الإحصایی والوصفی التحلیلی وذلک بالحدیث عن الأسالیب المختلفه فی بنیه الأمثال العامیه البغدادیه واحصایها فاتضح لنا بأن النظام الأسلوبی فی بناء الأمثال العامیه البغدادیه متوافقا مع النظام الأسلوبی للأمثال الفصیحه بصوره عامه واعتمدت الأمثال العامیه البغدادیه فی أسلوبها البنایی علی الأسالیب التالیه مرتبه حسب کثره الإستعمال: استخدام السجع والشرط والإستفهام والأمر والتناسب والنفی والطباق واطلاق العام وهذه الأسالیب الإنشاییه والمحسنات البلاغیه المستخدمه فی الأمثال البغدادیه تتیح إمکانیه واسعه للتعبیر عن معان ودلالات شتى ونجد فی بعض الأسالیب المستخدمه الإبداعات اللغویه فی بناء الأدوات الإستفهامیه العامیه واسماء الشرط وأدوات النفی التی تبین لنا مدى تلاؤم هذه الأسالیب مع الأمثال العامیه البغدادیه.
موقع الراوی و تجلیاته فی روایه "قالت ضحی" لبهاء طاهر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه نقد ادب عربی دوره هشتم پاییز و زمستان ۱۳۹۶ شماره ۱۵ (پیاپی ۷۳)
179-216 صفحه
حوزههای تخصصی:
یتشکل النص السردی من شبکه من العلاقات السردیه القایمه علی أساس الراوی ودوره الرییس فی تبلورها. یتفق النقاد الیوم علی أن الراوی کاین الخطاب فی النص السردی والقوه المکونه له وهو الذی یقوم بفعل الحکی أو السرد ویعد حلقه الوصل بین المروی والمروی له فمن ثم نجد فی کل نص سردی حضورا ممیزا للراوی. فی الروایه الجدیده یتقلص حضورالروای فیما نری حضورا واسعا له فی الحکایات والقصص القدیمه حتی فی الروایه التقلیدیه. إن حضوره فی الروایه الجدیده غالبا ما یکون بسیطا وحیادیا لکنه فاعل ومتمیز بین المکونات السردیه. نسعى فی هذه المقاله إلی تحلیل موقف الراوی فی روایه "قالت ضحی" لبهاء طاهر ونتحدث عن موقعه وتجلیاته فی النص السردی علی ضوء المنهج الوصفی-التحلیلی. قد أفادت هذه الدراسه من آراء عدد من الباحثین فی السردانیه کجیرار جینیت، وتودورف، وعبدالرحیم الکردی وتوصلت إلی أن الراوی فی هذه الراویه یعد شخصیه دینامیه تتطور بفعل الأحداث وتتعرض لصیروره بین الهیمنه وعدمها والحیادیه واللاحیادیه والراوی هو نفس شخصیه الموظف المثقف الصغیر الذی یروی الأحداث بالاعتماد علی التبییر الداخلی وبمعونه شخصیات کضحی، وسید، وحاتم الذین لهم دور بارز فی تنسیق السرد
خطاب الأمل عند بشری البستانی دراسة ونقد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
إنّ من أهم مقومات الأدب الملتزم هو الوعی الممکن عند الشاعر والإیمان بتجاوز المرحلة الزمنیِّة المعیشة. الحقیقة الشعریِّة تتطلب من الشاعر أن یواکب تأسیس الوعی بالواقع الإنسانی عند المتلقی برؤیة مستقبلیِّة تکسبه الصدقیِّة فی التعبیر وفی المشاعر وفی التجریب الشعری والشعریِّة الحقیقیِّة تتجلّی فی الجمع بین الوعی الفعلی الذی یرتبط بإدراک الواقع والوعی الممکن الذی یرتبط بالرؤیة المستقبلیِّة فی الخطاب الشعری.بشری البستانی صوت شعری مسکون بالأمل لا یخفت أصلاً ولا یتزعزع أمام عوامل السلب والانفصال التی عمدت ولاتزال لتحطیم فاعلیات المکان. إنَّ الأمل بالمستقبل الزاهر الطافح بالحیویة والفاعلیة هو سلاحها الذی به تقاوم عوامل السلب والإنفصال المشتبکة بواقع الأمة وهو الذی یحقِّق الحضور ویفتح أبواب الخلاص من المحن والمکابدات المنثالة علی الأرض العربیِّة وإنسانها ویلمُّ بعثرة المکان ویردم الهوات التی تخلقها عوامل السب والانفصال علی وجه الأرض ویجعل الإنسان المعاصر أن یتمکن من التماسک والمقاومة والتشبث بالبقاء فی مواجهة عوامل السلب والانفصال. الرؤیة المستقبلیِّة التی تطغی مسحتها علی کلّ کلمة تقولها بشری البستانی تنمّ عن الوعی الشعری المتقدم للشاعرة حیث تری أنّه لولا الأمل والتفاؤل ما یصمد الشعب ولا یتمکّن من مواجهة العدوان. ینصبّ الاهتمام هنا إلی دراسة هذه الاستراتیجیة الفکریة فی خطاب بشری البستانی الثوری الذی تطغی علیه مسحة التفاؤل ومن هنا یتمّ الترکیز علی بعض الشواهد المناسبة والعکوف علی فحصها ودراسة دلالاتها ومکوناتها وبیان ما یشعُّ عنه من الإیحاءات المحدّدة لتقدیم دراسة نقدیة متکاملة لاستجلاء الرؤیة الفکریة والفنیة لهذا الخطاب الشعری والمنهج المختار هنا هو الوصفی التحلیلی والبحث اتخذ فی تحلیل الأشعار السیمائیة مساراً له لدراسة واستنطاق الرموز والدلالات التی تبعث علی الأمل والتفاؤل فی خطاب بشری البستانی الشعری.
آلیات ""الإقناع"" فی خطب الحجّاج بن یوسف الثقفی (دراسة نقدیة تحلیلیة)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
لا تخلو حیاة الإنسان من مواقف إقناعیة تخضع لها عن وعی أو دون إرادة منه. مع أنّ الخطابة وما یتبعها من إقناع قلّ أثرها إلیوم ولکنّها فی العصور الإسلامیة الأول ی کانت تباری الشعر وربّما تسبقه فی التأثیر على النّاس. نظراً إلى أنّ الحجّاج من أکبر خطباء العصر الأموی الذین تأتی خطبهم متماشیة مع السّیاسة الأمویة، فمن الأهمیة بمکان التعرّف على الآلیات التی کان یرتکز علیها للتأثیر على متلقّیه. تأتی هذه الدّراسة مستندة على الدّراسات النقدیة الاجتماعیة الحدیثة لدراسة عناصر الخطابة فی خطب حجّاج بن یوسف الثقفی الذی ینصبّ عمله فی إطار حفظ الدولة الأمویة فی ظروف حسّاسة کانت الحروب والفتن تحیط بها من کلّ جانب، فهذه الظروف کانت تتطلّب الکلام الصّلب الذی لا یعرف هوادة ولا رحمة، ممّا نر ی آثاره فی خطبه التی کتبت بأسلوب محکم یتّسم بقوة تأثیره على النّفس. وقد کان یتخذ فیها أسلوباً جدیداً فی الخطابة، بالترکیز على الأسس العاطفیة والصّوتیة والنفسیة للجماعة التی کان یخاطبهم، مما یدلّ على براعته وذکائه فی التعرّف على نفسیة مخاطبیه فی الخطوة الأولی، وانتقاء الأسلوب الذی یناسبهم فی الخطوة الثانیة. الأسلوب الذی یستند على أسس فنیة وعلمیة کقوة الافتتاحیة والخاتمة وتلاؤمهما وتباین الأجزاء والانسجام بین مظهر الخطیب الصّلب والمفردات والأصوات الصلبة واستمداد الآیات القرآنیة والأمثال واستخدام الأسئلة البلاغیة، مما یدلّ على معرفته العمیقة بنفسیة متلقّیه التی کانت تتطلّب الترهیب والشدّة.
صورة الآخر الإسرائیلی فی روایة ""المتشائل"" لإمیل حبیبی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یُعتبر إمیل حبیبی من الروائیین الفلسطینیین الّذی عاش فى الأراضی المحتلة وکافح بقلمه ضدّ المحتلّین، وتُعتبر روایة ""الوقائع الغریبة فی اختفاء سعید أبی النحس المتشائل"" أشهر أعماله وهی روایة تتکوّن من عدة رسائل أرسلها السارد إلى الکاتب فی لغة سخریة أحیاناً وجادة أحیاناً أخرى مستخدماً الأسالیب البلاغیة المختلفة إلّا أن المغزى الرئیس هو محاولة لتصویر الصراع الدائر فى الأراضى المحتلة بین الإسرائیلیین والفلسطینیین. والروایة تهتمّ بالشخصیات الإسرائیلیة بوصفها أحد جانبی الصراع والعنصر الذی یحتلّ موطن الفلسطینی (الأنا) ویمارس العنف والقهر ضده وبما أنّه عنصر هام ّفی هذه الروایة بشکل خاصّ وفى الصراع الدائر فى الأراضی المحتلة بشکل عامّ تمّ اختیاره لدراسة صورته فی هذا المقال. فیحاول هذا المقال دراسة صورة الآخر الإسرائیلی الیهودی فی روایة المتشائل بوصفها روایة من روایات الأدب الفلسطینی المقاوم وینتهج المنهج الوصفی – التحلیلی فی تحلیل النصّ الروائی للوصول إلی خصائص الصورة المرسومة للآخر الإسرائیلی فی هذه الروایة. وتشیر النتائج إلی أنّ الکاتب رسم صورة سلبیّة للآخر معتمداً علی اللغة الرمزیة أحیاناً والسخریة أحیاناً أخری وبواسطة عدة عناصر مثل اللغة، والجسد، والمکان.
دور علماء أصول الفقه فی تطوّر البحوث اللغویة؛ الجمل الإنشائیة والخبریة نموذجاً(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دراسة أغراض التکرار فی الشعر الملتزم عند البیاتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ظاهرة التکرار باعتبارها نوعاً من الأنواع الأدبیة تحظی بأهمیة کبیرة فی الشعر العربی الحدیث، ذلک لأنّه یمکن من خلالها التوصل إلی رؤیة الشاعر وموقفه حول قضایا مختلفة وکذلک یمکن من خلالها الکشف عن حجم تأثر الشاعر بالمذاهب الأدبیة والفکریة. فی هذه الدراسة نسعی لتسلیط الضوء علی أغراض تکرار الفعل فی اشعار عبدالوهاب البیاتی الملتزمة.کما لا یخفی علینا أنّ البیاتی قد مرّ بمرحلتین أساسیتین فی حیاته الشعریة هما المرحلة الرومانسیة والمرحلة الواقعیة، وقد کان لکل من هذین المرحلتین أسلوبه الخاص فی تناول القصائد ومعانیها وخصائصها اللفظیة والفنیة. لذلک نسعی فی هذا البحث أن نکشف عن وظائف هذه الظاهرة فی قصائد الشاعر الملتزمة ومدی تأثر وتبعیة هذه الأغراض والوظائف من المدرسة الواقعیة والشعر الملتزم. إنّ المنهج المستخدم فی هذه الدراسة هو المنهج التحلیلی - التوصیفی کما استعنا بالمنهج الإحصائی لاستخراج عدد أغراض الأفعال المتکررة التی قد وردت فی دیوان الشاعر ودلالاتها فی المرحلة الواقعیة وإعطاء عینات لحجم تأثر الشاعر بهذه المدرسة. مما توصلنا إلیه فی هذه الدراسة هو أنّ الشاعر کان فی المرحلة الواقعیة یستخدم التکرار لأغراض ثوریة ونضالیة تنسجم مع مبادئ الواقعیة وما تدعو إلیه.
دلاله التکرار و أنماطه فی شعر محمد إبراهیم أبی سنه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه نقد ادب عربی دوره هشتم پاییز و زمستان ۱۳۹۶ شماره ۱۵ (پیاپی ۷۳)
137-178 صفحه
حوزههای تخصصی:
لا شک فی أن التکرار من الوسایل اللغویه التی تؤدی فی الشعر دوراً تعبیریاً واضحاً وفاعلاً، فتکرار لفظ أو حرف أو عباره أو مقطع شعری ما یوحی بشکل مبدیی بسیطره هذا العنصر المکرر وإلحاحه علی فکر الشاعر أو شعوره أو لاشعوره المتجذر فی رؤیاه الشعریه. ینظرون المحدثون إلیه ویتعاملون معه وفق رؤیه أخری جدیده تبتعد فی کثیر من الأحیان عن الجانب العقلی الذی استند إلیه القدماء فی هذه الظاهره، وتتأثر مما تملیه ظروف العصر وما ولد فیه من تیارات أدبیه لم تکن قدیماً، ویضاف إلی هذا تغیر شکل القصیده العربیه حیث مثلت جزءاً لا یمکن إنکاره فی هیکل القصیده عموماً والذی یقوم علیها موضوعها. یهدف هذا المقال إلی تبیین دلاله التکرار وتحلیل أنماطها المتنوعه فی شعر الشاعر المصری المعاصر محمد إبراهیم أبی سنه، حیث تتجلی فی التکرار الاستهلالی والختامی والتراکمی والدایری والشعایری والمقطعی والصرفی وفقاً للمنهج الوصفی-التحلیلی ومن أبرز النتایج التی توصل إلیها المقال هو أن التکرار یحتل مکانه بارزه فی شعر أبی سنه وهو من أبرز الأدوات التی استخدمها الشاعر للإدلاء بدلوه فی التعبیر عن معاناه الشعب المصری وأبناء الوطن العربی والتعبیر عن الهموم التی اعترت شعبه ثم الحث علی النضال والکفاح فی سبیل الوطن والحریه والکرامه الإنسانیه. فأجاد الشاعر فی توظیف التکرار لبیان أغراضه ومقاصده فی مجموعاته الشعریه.