فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶۴۱ تا ۶۶۰ مورد از کل ۱٬۹۶۳ مورد.
منبع:
پژوهش در زبان و ادبیات عربی پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۲۳
125 - 138
حوزههای تخصصی:
تعتبر تقنیه التدویر من أهمّ مکوّنات النصّ الشعری، حیث لا تنحصر وظیفتها فی الإیقاع، بل لها وظیفه دلالیه تبعدها عن هیمنه الوظیفه الصوتیه. من هنا، اکتسبت هذه التقنیه أهمیه خاصه فی الشعر الفلسطینی المعاصر لنقل لطائف المعنى وأحاسیس قائله. إذن دراسه هذه الظاهره تبدو ضروریه بسبب دورها الوظیفی والدلالی، وکذلک بسبب الدور الهام الذی تلعبه فی الکشف عن جمالیات القصیده وموسیقاها. یحاول هذا البحث دراسه تقنیه التدویر وطرائق استخدامها من خلال مسوّغیها الإیقاعی والدلالی فی النص الشعری لإیاد عاطف حیاتله ومد ی إسهامها فی البنیتین الإیقاعیه والدلالیه ترکیزاً على دیوان هذا المخیّم ضحکتی ، واعتماداً المنهج الوصفی التحلیلی الإحصائی. لقد توصّل البحث فی المسوّغ الإیقاعی للتدویر إلى أنّ حیاتله قام بتوظیف هذه التقنیه فی البحر الکامل بنسبه 78.21% دون البحور الأخر ی لکسره الحده الإیقاعیه لتفعیله "متفاعلن" المکرّره. إن لجوء الشاعر إلى التفعیلات الزاحفه المدوّره بنسبه 63.82% تکشف عن مد ی اهتمام الشاعر إلى التلوین الإیقاعی وتدفّقه وإثرائه لدفع الملل والرتابه الناجمه عن توالی التفعیلات السالمه المدوّره. وکثیراً ما نلاحظ أنّه یوظّف التقنیات الإیقاعیه الأخرى مثل التوازی الترکیبی، والتکرار، والتقفیه الحرّه المنوّعه المتغیّره لتتفاعل معاً لتکثیف الجو الإیقاعی وانسجامه وإثرائه. أمّا فی المسوّغ الدلالی فیجعل الشاعر التدویر فی سطر منفرد لزیاده لفت النظر وأهمیته دلالیاً، ویوظّفه کبؤره دلالیه، إضافه إلى تمییزه إیقاعیاً عن السطور الأخرى. بؤره الدلالات فی التدویرات الموظفه فی الدیوان هی الصلابه والثبات، وحبّ الوطن، والمجازر، والمظاهر الطوباویه المتفائله .
واکاوی سخاوت و بن مایه های آن در شعر دعبل
منبع:
جستارهای ادب عربی سال ۲ پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴
26 - 52
حوزههای تخصصی:
یکی از زیباترین جنبه های اخلاق، سخاوت می باشد. در ادب عربی کرم و سخاوت جایگاهی ویژه دارد. شخص کریم با بخششی که نثار دیگران می کند، رفیع ترین جایگاه را به خود اختصاص داده و به زندگی اجتماعی اعتباری دیگر می بخشد. در این بین شاعران همنوا با کریمان ضمن تأسّی از سیره آنان، زیباترین اشعار خود را نثار آنها کرده و به واسطه توصیفات زیبایی که از سخاوت به نمایش می گذارند؛ موجبات بخشش هرچه بیشتر دیگران را فراهم می کنند. این ویژگی اخلاقی به روایت اشعاری فراوان، آشکارا نزد دعبل، تجلّی یافته است و شاعر از جنبه های مختلف این فضیلت اخلاقی را در وجود خود به اثبات رسانده است. در این مقاله که به شیوه توصیفی –تحلیلی نگارش یافته، ضمن بیان مهم ترین مؤلفه های سخاوت در شعر دعبل به جلوه هایی زیبا از شخصیّت شاعر دست می یابیم. یافته های تحقیق که برآمده از شعر شاعر می-باشد، نمایانگر توجّه خاصِّ شاعر به این فضیلت برتر اخلاقی است که از آن به صورت های مختلف یاد شده است. شاعرگاه آشکارا از سخاوت خود سخن می گوید و گاه شخصیّت آرمانی خود را در وجود شخصی دیگر به نظاره می نشیند و زمانی به خاطرعلاقه شدیدی که نسبت به این فضیلت دارد به سخنان ناصحان و سرزنشگران بی تفاوت است و در این راه از رسوا ساختن انسان بخیل إبایی ندارد.
آلیات الترابط النصّی فی خطبه الجهاد للإمام علی بن أبی طالب(ع) (دراسه تحلیلیه فی ضوء لسانیات النصّ)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یُعدّ النصّ وحده لغویه کبیره تفهم الجمله فی إطارها، فالنصّ هو الموضوع الرئیس فی التحلیل والوصف اللغوی. إنّ الترابط أو التماسک النصّی من أشهر خصائص النصّ إذ لا یقوم النصّ إلّا به، فقد أجمع علماء اللسانیات النصّیَّه بوصف التماسک النصّی أساساً فی بناء النصّ وصیاغتهِ. یهدف الترابط النصی إلی بیان تماسک النصّ وانسجامه عبر توظیف أداوته التی من أهمها وأشهرها الإحاله والحذف والتکرار والوصل وغیر ذلک. هذا البحث یتخذ من المنهج الوصفی- التحلیلی وسیله لیتناول عناصر الاتساق فی خطبه الجهاد ویرمو إلی نفض الغبار عن الموروث الأدبی، وإبراز مواطن ومکامن النصّیه فی خطبه الجهاد التی تعدّ من أهمّ الخطب فی تاریخ موروثنا الدینی والأدبی لما فیها من رصانه وقوه واستحکام. ومن النتائج التی وصل إلیها البحث نذکر أنّ عناصر الاتساق فی خطبه الجهاد ساهمت بشکل کبیر فی الربط بین أجزاء الکلام مما أدی إلی ظهور الخطبه فی قمه جمالها وإبداعها اللفظی والفکری وقد استخدمت الأدوات لسدّ الفجوات والثغرات بین سطور الخطبه. وعلی إثر هذه العناصر، قد جاءت الفکره موحده منسجمه لم یطعن فی تماسکها تشتت ولا رکاکه ولولا هذا الربط لما کانت هذه الخطبه بهذه المکانه التی تحتلها الیوم.
دراسه تمارین کتاب مبادئ العربیه وفق تصنیف أندرسون وکراثول للأهداف التعلیمیه تمارین قسم النحو نموذجاً(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش در زبان و ادبیات عربی پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۲۳
91 - 108
حوزههای تخصصی:
یُعتبر تصنیف أندرسون و ک راثول للأهداف التعلیمیه مراجعه وتنقیحاً لتصنیف بلوم الذی ک ان إطاراً ظلّ یُستعمل لقرابه نصف قرن، وهو من أشهر التصانیف الذی ک َثُر استخدامه فی تقویم ال ک تب التعلیمیه خلال السنوات الأخیره، والذی أقبل علیه عددٌ غیر قلیل من الباحثین فی شؤون التربیه والتعلیم عل ى مستو ى العالم؛ فلذلک اختارت هذه المقاله هذا التصنیفَ بما فیه من المستویات المعرفیه وأنواع المعرفه أداهً لمعالجه ک تاب مبادئ العربیه بمجلّداته الأربعه للمؤلّف رشید الشرتونی کشفاً عن ک یفیّه توزیع المستویات المعرفیه عل ى التمارین المتضمّنه فیها ضمن قسم النحو عبرَ المنهج الوصفی التحلیلی؛ فتمّ من خلالها الإحصاء الوصفی للت ک رارات والنسب المئویه المتوزّعه عل ى هذه التمارین ثمّ تصنیفها وفقاً لأداه الدراسه؛ وذلک بهدف تحلیل المستویات المعرفیه وأنواع المعرفه الأربعه للتمارین ودراسه مد ى مراعاتها للأهداف التی یقصدها المقرّر الدّراسی لمادّه النحو باعتبارها من الموادّ الدراسیه المهمه التی تُدرّس فی عدد من الفروع بالجامعات الإیرانیه. تدلّ نتائج الدراسه عل ى أنّه لم تُوَزّع التمارینُ عل ى نحو تسلسلی متجانسٍ؛ حیث یومئ إل ى أنّ الحیّز الأ ک بر من إجمالی التمارین یشغل مستو ى «یطبّق» المندرج فی إطار المعرفه الإجرائیه بالقیاس لباقی المستویات المعرفیه ضمن هذا التصنیف، وهو ما یتمثّل فی بعض الأهداف التعلیمیه المصرّح بها فی المقرّر الدراسی فحسب، أیّ تمییز الدّور الإعرابی للمفردات والجمل وتوظیف القواعد النحویه فی مواضع جدیده.
نماد های مقاومت در شعر محمّد حلمی الرّیشه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ادبیّات مقاومت، پژواک صدای آزادی خواهانی است که در پی رهایی از چنگال متجاوزان هستند. حضور اشغالگرانه اسرائیل در فلسطین، نقش بسزایی در بروز این نوع از ادبیّات داشت و شعر را تجلّی گاه فریاد انسان های متعهد قرار داد؛ از این رو، شاعران، مقاومت را به عنوان جان مایه اشعار خویش بکار برده اند. محمّد حلمی الریشه (1958)، شاعر نامدار فلسطینی، یکی از شاعران متعهدی است که فریاد اعتراضش را در شعر منعکس نموده است. وی در شعر خویش بر آنان که مهر سکوت بر لب دارند، می تازد و سر آن دارد با به جوش آوردن احساسات ناسیونالیستی مردم، آن ها را به براندازی سایه شوم اشغالگران ترغیب نماید. پژوهش حاضر بر آن است تا با تکیه بر روش توصیفی- تحلیلی، به واکاوی نماد های مقاومت شاعر پرداخته و مهم ترین نوع نماد های مقاومت در شعر وی را باز گو نماید. نتایج به دست آمده بیانگر آن است که شاعر طنین ندای ظلم ستیزی خویش را با وام گیری نماد ها -غالباً در پرتو نماد های ساختمند و خرده نماد- به مخاطب القاء نموده است و این امر حاصل شد که خرده نماد هایی که شاعر در پرتو نماد طبیعت بکار برده از بسامد بیشتری برخوردار بوده است؛ دیگر این که شاعر در کاربست بعضی از نماد ها مانند دادن بار معنایی منفی به سیب و ابر، اقدام به قاعده شکنی نموده و تعبیر واژگونی از نماد ها را خلق کرده است.
توظیف الأمثال العامیّه فی تفسیر الشعراوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آفاق الحضاره الاسلامیه سال بیست و سوم بهار و تابستان ۱۳۹۹ (۱۴۴۱ ه.ق) شماره ۱ (پیاپی ۴۵)
207-234
حوزههای تخصصی:
"تفسیر الشعراوی" للشیخ «محمّد متولی الشعراوی» من جمله التفاسیر التی یُمکن اعتبارها حلقه اتصال بین المنهج التقلیدی فی التفسیر والمنهج الحدیث التی تطرق إلیه معظم المفسّرون الجدد؛ فالشعراوی أبداً یحاول تیسیر فحوی الآیات والسور القرآنیه بصوره تجعل القارئ لا یملّ حدیثه وینجذب إلیه أیّما انجذاب. الأدبیه هی السمه الغالبه فی تفسیر الشعراوی فهو یعتمد علی شرح الأسالیب النحویه والبلاغیه فی القرآن بأسلوب یمیّزه عن أقرانه من المفسّرین وهذا ما جعله یعتمد على غیر قلیل من الأمثال العامیه فی تفسیره ممّا لا نجد هذا الأسلوب –إلاّ نادراً - عند غیره من المفسّرین. من هذا المنطلق یحاول هذا البحث بالاعتماد علی المنهج الوصفی-التحلیلی أن یبیّن مکانه الأمثال العامیه وتوظیفها فی تفسیر الشعراوی. تُظهر لنا نتائج البحث بأنّ الشعراوی اعتمد على الأمثال فی ثلاثه مستویات) أ: فکّ شفره الاستعارات ب: بیان العله والأسباب. ج: نقل المفاهیم العقلیه إلى العینیه والمحسوسه. ولا ننسى الإشاره إلى أنّ کلّ هذه العوامل أدّت إلى الاختصار والإیجاز فی القول.
بانورامیه الخوف لدی مارغریت فی روایه أقالیم الخوف لفضیله الفاروق(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آفاق الحضاره الاسلامیه سال بیست و سوم بهار و تابستان ۱۳۹۹ (۱۴۴۱ ه.ق) شماره ۱ (پیاپی ۴۵)
105-130
حوزههای تخصصی:
تتموضع أقالیم الخوف ضمن روایات شبه بولیسیه تمثّل فیها الکاتبه بالاستعانه من شخصیه البطله المترعرعه فی البیئه الأمیرکیه سلبیه الحیاه فی أقالیم الشرق الإسلامی. تتمیز هذه الروایه بأسلوب لایوفر للقارئ التعرف علی واقع الشخصیه للبطله بتسلسل الأحداث إلا بمفاجئته فی آخر الروایه بالاعتراف منها فی مشروع سری برمجته المنظمات الأمیرکیه لسرقه الجینات الذکیه للأدمغه العربیه. تهدف هذه المقاله من خلال المنهج التحلیلی-الوصفی إلی إلقاء الضوء علی أهم الأسباب التی تتیقظ بها مشاعر الخوف بتمثلاته السلبیه للإنسان الشرقی فی المجتمعات المحافظه. لقد تمثلت أهمیه البحث فی خطابات السارده الواصفه لفضاء الثالوث المحرم (الجنس، السیاسه والدین) الذی قلما خاضت فیه الکاتبات الجزائریه وهی خطاب صریح وخارج عن القیم المألوفه لما فیها من خروج على الأعراف الاجتماعیّه والأدبیه. تدل حصیله ما توصل إلیه المقال علی أن السارده من خلال طرح المضامین المحظوره ترید أن تصور الفساد المنتشر فی أجواء العالم الشرقی المستتر وراء القیم الأخلاقیه وتؤکد الروایه أن ممارسات أصحاب الدیانات ممن یعرجون علی سلّم العنف والکراهیه مرفوضه من جانب الدین الصحیح کما تکشف عن واقع السیاسه الأمیرکیه ومخاوفها التی تتظاهر ببذل الجهود لإنماء الدول الشرقیه وهی فی الحقیقه کدس السم فی العسل تنوی من وراءها الاحتلال البغیض والاستیلاء علی خیرات البلاد ونهب ثرواتها.
دراسه تحلیلیه مقارنه للبنیه السردیه فی الروایه العربیه المعاصره روایه «لیالی ألف لیله» و «التیه» أنموذجا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
إن القصه العربیه الیوم هی نتیجه التطوّر الفکری العالمی، علی أنها إنما نشأت وترعرعت بتأثیر الفن القصصی فی الغرب. فدخلت الروایه العربیه مع بدایه عقد الستینات من القرن العشرین، مرحله جدیده من مراحل تطوّرها. تهدف هذه الدراسه تحلیل الخصائص السردیه للروایه العربیه المعاصره من خلال المنهج الوصفی-التحلیلی الذی یصف الموضوع وصفاً موضوعیاً من خلال البیانات التی یتحصّل علیها باستخدام تقنیات البحث العلمی. فیقوم هذا المنهج بعملیّات ثلاث هی: التفسیر، والنقد، والاستنباط. فاختیرت روایتان «لیالی ألف لیله» لنجیب محفوظ و«التیه» (من خماسیه مدن الملح) لعبدالرحمن منیف. فیبدو أن لهاتین الروایتین سمات خاصّه ومشترکه من حیث الأسلوب وطریقه الأداء فی السرد؛ مثل استخدام طریقه السرد التقلیدی(حیث جاءت أجزاء الروایه مترابطه انطلاقاً من بدایه الروایه، فالعقده، ثم الذروه، والحلّ، وأخیراً النهایه التی تختم بها الروایه)، الاعتماد علی شخصیات رئیسه ولا شخصیه واحده، الاعتماد علی الحوار بین الشخصیات للکشف عن خصائصها ومستواها وطبیعتها واستخدام شخصیات الروایه إمّا من التراث التاریخی أو هی مستمده من خیال المؤلف معتمداً علی واقع الحیاه فی المجتمع، لغه السرد والوصف فصیحه ومتینه وبسیطه، استخدام تقنیه «الراوی العلیم» والرؤیه «مع»، وکذلک ضمیر «هو» لسرد الأحداث و...
تحلیل نقدی لمکانه قضیه نقص العقل فی الأنثروبولوجیا الجنسیه للأنثى، مع الترکیز على تقییم آراء المفسرین المعاصرین حول آیه القوامه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آفاق الحضاره الاسلامیه سال بیست و سوم پاییز و زمستان ۱۳۹۹ (۱۴۴۱ ه.ق) شماره ۲ (پیاپی ۴۶)
235-258
حوزههای تخصصی:
تعتبر آیه القوامه واحده من الآیات الأساسیه فی القرآن الکریم والتی تدور حول مکانه المرأه فی الأسره والمجتمع. وتؤثر الأسس الأنثروبولوجیه للمفسرین کثیراً على تفسیر هذه الآیه وأحکام الفقه والحقوق والقوانین الاجتماعیه والاقتصادیه والسیاسیه. وتختلف وجهات النظر حول مفهومی «لقوامه» و «الفضل» ونطاقهما فی الآیه. وتتمثل وجهه النظر البارزه حول معیار الفضل فی قضیه «العقل». تتناول هذه الدراسه الأسس التی أرسى علیها المفسرون المعاصرون أسس وجهات نظرهم حول الاختلاف بین العقل لدى الرجال والنساء، وذلک بالاستعانه بالمنهج التحلیلی الوصفی على أساس المبادئ الأنثروبولوجیه، وبعد تقییم النتائج، خلصتْ إلى أنه لا یوجد أی نقص فی العقل الذاتی للمرأه؛ بل هی فی جوهرها مماثله للرجل. ویکمن الفرق فی نوع العقل والتعقل فی البعد التنفیذی. وتمثل العقبات الطبیعیه والبیئیه تأثیراً لا یمکن إنکاره فی شده هذه القوه وضعفها، ونتیجه لذلک، تتجاوز الطبیعه الذکوریه الطبیعه الأنثویه فی مجال التعقل.
پژوهشی بر چگونگی زایش معنا از خلال ساختار روایی در «حارس التبغ» علی بدر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش در پی آن است که چگونگی تولید و زایش معنا در رمان «حارس التبغ» اثر علی بدر را به عنوان یک متن معنادار تحلیل کند. برای رسیدن به این هدف، باید با تحلیل ساختار روایی این روایت، از لایه سطحی متن عبور کرده و به لایه های عمیق برسیم تا بتوانیم علاوه بر ساختارهای سطحی معنادار، ساختارهایی را که در عمق متن واقع شده اند پیدا کنیم. زیرا این ساختارهای درونی علاوه بر اینکه دارای دلالت معنایی هستند، در حال تولید کردن معنا هم هستند. می خواهیم بدانیم چرا شخصیت اصلی چندین بار تغییر هویت داده است و آیا در این رمان، اندیشه با ساختار روایت ارتباط دارد؟ با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی و بررسی لایه های سطحی و ژرف این روایت، ارتباط ظریف و مستقیم بین اندیشه نویسنده و ساختارهای روایی این رمان مشخص می گردد. در اندیشه علی بدر ترس و نگرانی ناشی از بی ثباتی عراق، دارای اهمیت بسیار زیادی است و این ترس و نگرانی در شخصیت یوسف سامی صالح (همان حیدر سلمان، کمال مدحت) در ارتباط با خود، با دیگران و با جهان نمایان شده است و بدترین ترس و نگرانی، نگرانی از مرگ است. همچنین می توان ادعا کرد که «این اثر زیباست». زیرا زیبایی بر پایه تناسب است و تناسب، منطقی خاص دارد و منطق منسجم سه پاره ابتدایی، میانی و انتهایی بر رمان حاکم است.
بررسی فرآیندهای فرانقش اندیشگانی در قصیده «إلی دوده» میخائیل نعیمه (بر اساس نظریه نقش گرای هالیدی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از نظریات جدید حوزه زبان شناسی، نظریه نقش گرای نظام مند هالیدی است. طبق این نظریه، ساختار زبان، حاصل تأثیر نقش هایی است که زبان در بافت ارتباطی و در جهان خارج به عهده می گیرد. این تأثیر در سه سطح «فرانقش اندیشگانی»، «فرانقش بینافردی» و «فرانقش متنی» تحلیل می شود. فرآیندهای فرانقش اندیشگانی که امکان تحلیل جملات و سپس تحلیل متن را ممکن می سازند، از نظر معنایی در شش گروه قابل دسته بندی هستند و متناسب با معنای خود، مشارکین ویژه ای را می پذیرند. پژوهش حاضر کوشیده است تا با روش توصیفی- تحلیلی و با رویکردی زبان شناسانه، قصیده «إلی دوده» میخائیل نعیمه را از دیدگاه «فرانقش اندیشگانی» بررسی کند. پس از بررسی این قصیده که از دیوان «همس الجفون» انتخاب شده است، مشخص شد که از میان شش فرآیند مطرح شده در فرانقش اندیشگانی، فرآیند مادی با بیش ترین بسامد و بعد از آن نیز به ترتیب فرآیندهای ذهنی، رابطه ای، وجودی و بیانی قرار دارند. کاربرد فرآیندهای فرانقشی، آن هم با چنین ترتیب بسامدی، گویای آن است که این شاعر رمانتیسم در شعر خود، علاوه بر این که به بیان مفاهیم ذهنی، همچون مفاهیم فلسفی و عرفانی تمایل دارد، در پی اقناع مخاطب نیز هست؛ از این رو بیش تر مفاهیم و تجربیات پیچیده را در قالب فرآیند مادی بازنمایی می کند. بسامد کاربرد فرآیند ذهنی نشان داد که نعیمه از شخصیتی درون گرا و بسیار حساس برخوردار است. عدم به کارگیری فرآیند رفتاری در این شعر گویای ذهن گرایی نعیمه است. تکیه شاعر بر کاربرد فرآیند بیانی آن هم از نوع پرسشی، گواه دیگری بر شخصیت درون گرای او است. بنابراین بررسی فرآیندهای فرانقش اندیشگانی، به خوبی شیوه اندیشه و تمایلات فکری و روحی میخائیل نعیمه را هویدا می سازد.
نقد و تحلیل «ادبیت» در چکامه ی « لِعازر عام 1962 » از خلیل حاوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادبیات عربی بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲۲
33 - 59
حوزههای تخصصی:
خلیل حاوی، شاعر نام آور لبنانی است که با اشعار عمیق و معانی فلسفی اش، به عنوان شاعرِ فیلسوفِ معاصر عرب، شناخته شد. علاوه بر معانی فلسفی اش که از او چهره ای متفاوت از دیگر شاعران معاصر ارائه می دهد، عرصه ی شگفت انگیزِ دیگری که حاوی یکه تازِ بی رقیب آن است، ساحت زبان و صورت شعر است. از جمله زیباترین چکامه های حاوی، قصیده-ی «لعازر عام1962» است که شکل و صورت آن، در زیباترین هیئت تجلی یافته و در پیوندی عمیق با معناست. با توجه به تمرکز بیشتر پژوهش های ادبی پیرامون آثار خلیل حاوی بر محتوا و معانی ، ضرورت وجود پژوهشی متن محور احساس می شد. در این مقاله، نگارندگان می کوشند با نگاه فرمالیستی و متن محور، ادبیت یا به تعبیری وجه ادبی قصیده ی لعازر، یکی از زیباترین قصاید خلیل حاوی را مورد بررسی قرار دهند و از دریچه ی سازه های شعرآفرینی چون رستاخیز واژگان و آشنایی زدایی و تبیین نقش مهم این دو عنصر در انتقال معنا، اعجاز شعری حاوی را بر دوستداران شعر عربی روشن تر گردانند. در این پژوهش مشخص گردید که خلیل حاوی با ابداع در اسالیب زبانی و به کارگیری شگردهای ادبیت متن، تا حد زیادی توانسته است، سازه های زبانی را به بهترین شکل در خدمت معنا به کارگیرد و پیوند محکمی میان دو عنصر زبان و معنی برقرار کند.
جلوه های پایداری افغانستان در شعر جابر قمیحه، بررسی موردی دیوان «لِجهادِ الأفغانِ أُغَنِّی»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادبیات عربی بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲۲
127 - 146
حوزههای تخصصی:
شعر پایداری در کنار عمده نگاه و کارکردهای ملّی و میهن پرستانه ی خود، دارای نوعی رسالت جهانی و بی حد و مرز است؛ چراکه با تمام قابلیت های فنی و ادبی خود در جهت دادخواهی و برانگیختن افکار عمومی نسبت به تحوّلات ناگوار در سرنوشت سیاسی و اجتماعی سرزمین های مختلف به کار می رود. سرزمین افغانستان همواره در طول تاریخ، از حضور بی دلیل دشمنان خارجی و نظام خودکامه ی داخلی درصحنه ی سیاسی خود رنج برده است، درواقع حضور استعمارگر روس و انگلیس در این سرزمین و استبداد نظام های حکومتی وقت که سرانجام با پیروزی مردم افغانستان در آوردگاه های مختلف همراه بوده است، جلوه و تجسّمی جهانی از پایداری و اجنبی ستیزی این سرزمین پدید آورد و شاعران دیگر از سرزمین های مختلف را بر آن داشت تا در اشعار خود، با محوریت و مضمون پایداری افغانستان به توصیف و تحسین این جنبش مردمی بپردازند. نمونه ای از این شاعران، جابر قمیحه، شاعر معاصر مصر است که در دیوانی تحت عنوان «لِجهادِ الأفغانِ أُغَنِّی» به تبیین و توصیف زوایای مختلف مقاومت در افغانستان می پردازد. این پژوهش نیز با در پیش گرفتن روش توصیفی – تحلیلی بر آن است تا به مهم ترین درون مایه ها و کارکردهای فنّی پایداری در دیوان مذکور اشاره نماید. از جمله نتایج این پژوهش حاکی از آن است که شاعر در تبیین درون مایه های پایداری افغانستان، مضمون و اندیشه ایثار و فداکاری را در قالب های دین مداری و خداباوری به عنوان رمز موفقیت پایداری افغانستان معرفی می کند و در تبیین آثار و پیامدهای جنگ، بر آسیب پذیری و دردمنشی کودکان افغان در جهت برانگیختن حسّ مسئولیت اجتماعی تأکید دارد. شاعر در بعد فنّی، به فراخوانی شخصیت های دینی، به ویژه الگوبرداری از شخصیّت پیامبر گرامی اسلام می پردازد و از سوی دیگر با هم صدایی و وام گیری آگاهانه از متن غایب به ویژه تعابیر و مفاهیم قرآنی در جهت انتقال بهتر مضمون پایداری و ارتباط آن با موضوعات ملّی و میهنی تمایل نشان می دهد.
خوانش نمود زمان در رمان «سیدات القمر» جوخه الحارثی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از جمله شاخصه های بارز متون روایی معاصر، کاربست فنون روایی چندلایه در آن است. رمان «سیدات القمر» جوخه الحارثی نمونه ای درخشان از این دست رمان ها است. مخاطب پس از مطالعه صفحات آغازین رمان درمی یابد با اثری چندلایه مواجه است که جهت ورود به دنیای آن باید خود به عنوان کنشگر ثانویه متن با در کنار هم چیدن بخش های مختلف رمان، به آن راه جوید. پژوهش حاضر بر آن است تا به شیوه تحلیل محتوا به بررسی ساخت مایه های روایی و به طور اخص شگردهای زمانی این رمان بپردازد. انتخاب این موضوع برای نویسندگان از آن جهت اهمیت داشته که حارثی با دقت و موشکافی فراوانی، به پرورش عنصری پرداخته که ژرار ژنت، نظریه پرداز فرانسوی با دقت فراوانی تمامی جوانب آن را بررسی کرده است. از این رو بر آن شدیم تا این مؤلفه را در رمان مزبور براساس نظریه روایی ژنت تحلیل و واکاوی نماییم. بررسی ها نشان داد که نویسنده با قرار دادن طرح روایت بر ساختاری غیرخطی و به کمک تکنیک هایی همچون زمان پریشی و سیلان ذهن توانسته است رمانی مدرن و چندلایه خلق کند. در این رمان نویسنده به اقتضای مقاصد خویش از کمیت های نوشتاری متفاوتی برای بیان ابژه ها استفاده کرده است. بسامد مکرر، بیش از دیگر بسامدها به کار رفته و به نوعی به سبک نگارش نویسنده بدل گشته است .
الفروق الدلالیّه لألفاظٍ مشترکه بین العربیّه والعبریّه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تتشابه اللغتان العربیّه والعبریّه فی کثیر من الخصائص اللغویه، وعلى المستویات کافه وذلک ناجم من انتمائهما إلى أسره لغویه واحده إذ یمکن عدّهما لهجتین للغهٍ أمِّ قدیمه، ومن ثَمَّ یسعى الدرس المقارن إلى استنتاج أحکامٍ تأصیلیهٍ تصب فی خدمه اللغتین، وتأتی أهمیه هذه الأحکام من قدرتها على حلّ قضایا خلافیه بقیت سنواتٍ محطّ تکهنات، وتحلیلات بعیده عن الواقع اللغوی، إضافهً إلى ما تقدّمه دراسه اللغه العبریّه على المستویین السیاسیّ والدینیّ؛ لأنها لغه ینتج عن دراستها تداولیاً الکشف عن البعد الفکریّ الإنسانیّ لمستخدمها. من هنا کان البحث فی مستویین من مستویات الدرس اللسانیّ؛ المعجم والدلاله عبر دراسه الألفاظ المشترکه صوتیاً، وهی التی حدث فیها بالاستعمال والتداول تغیّر دلالی فانتقلت الدلاله فیها أو توسعت، أو ارتقت، أو انحطّت، وذلک من منطلق حتمیه الاشتراک اللفظی فی اللغات التی لابد أنها یتفاعل بعضها مع بعض فینتج من هذا التفاعل ظواهر لغویّه لا یُعرف أصل لها إلا إذا بحثنا عن أصولها فی اللغه الأولى التی قدمت منها.
مبادئ الأدب الإسلامیّ فی أشعار مأمون فریز جرّار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دراسات فی اللغه العربیه و آدابها پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۳۲
109 - 128
حوزههای تخصصی:
تُعَدّ الإسلامیّه مذهبا أدبیّا مستقلّا؛ فرضت نفسها فی العصر الحدیث على الساحه الأدبیّه، وذلک بعد أن انتشرت المذاهب الأدبیّه الغربیّه فی العالم الإسلامیّ انتشارا واسع النطاق. فالشاعر الذی ینتمی إلی هذا المذهب یعتمد فی نظرته إلی الکون وفهمه لحقیقه الإنسان علی تصوّر إسلامیّ، ویسعی جاهدا لتقریر الفکره التی تری أنّ السبیل الوحید للتغلّب علی الأزمات الفردیه والاجتماعیّه والابتعاد عنها لا یتأتّى إلا بالانصیاع التامّ للتعالیم الإسلامیّه؛ وعلی أساس هذه الفکره، صاغ مأمون فریز جرّار (1949)، الشاعر الفلسطینی المعاصر، نتاجاته الشعریّه. ولأهمّیه هذا الاتجاه فی أشعار مأمون جرّار، ولعدم وجود دراسه سابقه مستقلّه تستعرض الاتجاه الإسلامیّ فی شعره تسعی هذه المقاله بالاعتماد علی المنهج الوصفیّ - التحلیلیّ لمعالجه مظاهر الاتجاه الإسلامیّ فی شعر مأمون جرّار. ویُعَدّ اعتماد الشاعر على مبادئ الإسلامیّه فی معالجته لمختلف القضایا الاجتماعیّه والسیاسیّه من أهمّ خصائص الشعر عنده؛ فاستعراضه للقضیّه الفلسطینیّه بصبغه دینیّه، ورثاء الأمّه الإسلامیّه جمعاء، والترغیب فی التمسّک بالتعالیم الإسلامیّه لإحیاء الثقافه الدینیّه، وتوظیفه بکثره للنصّ القرآنیّ والحدیث النبویّ فی جمیع مضامینه الشعریّه، کلّ ذلک یشیر بوضوح إلى مدى التزام الشاعر بمبادئ الإسلامیّه فی شعره.
بانورامیه الخوف لدی مارغریت فی روایه أقالیم الخوف لفضیله الفاروق(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آفاق الحضاره الاسلامیه سال بیست و سوم پاییز و زمستان ۱۳۹۹ (۱۴۴۱ ه.ق) شماره ۲ (پیاپی ۴۶)
105-130
حوزههای تخصصی:
تتموضع أقالیم الخوف ضمن روایات شبه بولیسیه تمثّل فیها الکاتبه بالاستعانه من شخصیه البطله المترعرعه فی البیئه الأمیرکیه سلبیه الحیاه فی أقالیم الشرق الإسلامی. تتمیز هذه الروایه بأسلوب لایوفر للقارئ التعرف علی واقع الشخصیه للبطله بتسلسل الأحداث إلا بمفاجئته فی آخر الروایه بالاعتراف منها فی مشروع سری برمجته المنظمات الأمیرکیه لسرقه الجینات الذکیه للأدمغه العربیه. تهدف هذه المقاله من خلال المنهج التحلیلی-الوصفی إلی إلقاء الضوء علی أهم الأسباب التی تتیقظ بها مشاعر الخوف بتمثلاته السلبیه للإنسان الشرقی فی المجتمعات المحافظه. لقد تمثلت أهمیه البحث فی خطابات السارده الواصفه لفضاء الثالوث المحرم (الجنس، السیاسه والدین) الذی قلما خاضت فیه الکاتبات الجزائریه وهی خطاب صریح وخارج عن القیم المألوفه لما فیها من خروج على الأعراف الاجتماعیّه والأدبیه. تدل حصیله ما توصل إلیه المقال علی أن السارده من خلال طرح المضامین المحظوره ترید أن تصور الفساد المنتشر فی أجواء العالم الشرقی المستتر وراء القیم الأخلاقیه وتؤکد الروایه أن ممارسات أصحاب الدیانات ممن یعرجون علی سلّم العنف والکراهیه مرفوضه من جانب الدین الصحیح کما تکشف عن واقع السیاسه الأمیرکیه ومخاوفها التی تتظاهر ببذل الجهود لإنماء الدول الشرقیه وهی فی الحقیقه کدس السم فی العسل تنوی من وراءها الاحتلال البغیض والاستیلاء علی خیرات البلاد ونهب ثرواتها.
ثنائیّه المودّه والکراهیه فی العلاقات بین الأدیان دراسه قرآنیّه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آفاق الحضاره الاسلامیه سال بیست و سوم پاییز و زمستان ۱۳۹۹ (۱۴۴۱ ه.ق) شماره ۲ (پیاپی ۴۶)
287-309
حوزههای تخصصی:
تذهب بعض التیارات الفکریّه والفقهیّه فی العالم الإسلامی خاصّه السلفیّه إلى الإیمان بمبدأ الکراهیه بین الأدیان، بوصفه من وجهه نظرهم الأساس الذی تقوم علیه الشریعه الإسلامیّه، مدّعین أنّ الأصل فی التعامل مع الآخر الدینی هو إضمار الکراهیه له بوصفها مظهراً من مظاهر الغلظه والشدّه ونفی الموالاه. وقد حاول هذا البحث أن یدرس هذه القضیّه من زاویه قرآنیّه، لیتوصّل إلى أنّ فکره الکراهیه لا وجود لها فی النصّ القرآنی إلا تجاه المعتدین على الأمّه المسلمه والإنسان، لا مطلق المختلف معهم فی الرأی والعقیده والدین والمذهب، وأنّ النصّ القرآنی یرکّز على مبدأ المفاصله لحفظ الهویّه، ولیس على مبدأ الکراهیه.
دراسه سیمیائیه سردیه فی مقامه العید لابن مرابع الأزدی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یعدُّ المنهج السیمیائی من أهم المناهج التی قاربت النصوص التراثیه مقاربات مکنت الباحثین من قراءتها وتأویلها تأویلات جدیده. تتناول هذه المقاله تحلیل مقامه ابن مرابع الأزدی تحلیلاً سیمیائیاً یکشف عن علاقاتها الخفیه، وبنیتها العمیقه، دون أن یعنی ذلک أن المعنى نهائی، إذ إنّ النص وفقاً للمنهج السیمیائی یظلّ مفتوحاً. وتوصلنا إلى أن هذه المقامه تمثل انعکاساً لمجموعه من القیم والممارسات أو الأیدیولوجیه، کما تکشف بنیتها العمیقه عن الرغبه فی الثروه، من خلال تقابلات الفقر والثراء، المعانده والمطاوعه.
دقهُ معانی الآیات المتشابهات فی البِنیه القرآنیه دراسهُ قصّه موسى (ع) فی سورتَی النمل والقَصص (وجهه نظر فاضل السامرائی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش در زبان و ادبیات عربی پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۲۳
57 - 74
حوزههای تخصصی:
لطالما اهتم علماء البلاغه بتقصی الدقّه الدلالیه فی القرآن الکریم مستفیدین من مکتسبات العلوم اللغویه الجدیده. إنّ الآیات المتشابهات فی القرآن الکریم التی یرى علماء البیان أنّها تتضمّن المدى الدلالی، هی من جمله أدلّه المعارضین للإعجاز الأدبی. تناول هذه المقالهُ مستخدمهً المنهج الوصفی التحلیلی، دراسهَ وجهه نظر فاضل صالح السامرائی ونهجه فی بیان الإعجاز، معتمدا على قصص القرآن الکریم. لقد استفاد هذا الأدیب العراقی فی شرح آرائه من علمَی النحو والبلاغه بصوره تطبیقیه وقام بتأویل الآیات المتشابهات. من خلال دراسه قصّه موسى ( A ) فی کتابَیه التعبیر القرآنی ولمسات بیانیه ، یتّضح أنّ وجهه نظره مبنیّهٌ على أساس التقسیمات والترتیب نفسه الذی طُرح قدیما حول الآیات المتشابهات. فمن أجل تحلیلها، قد جمعَ الآیاتِ المتشابهات إلى جانب بعضها کی یتمکّن من شرحها وفقا لقاعده السیاق والتکرار والتناسب فی تبیین المقاصد القرآنیه والبلاغه والإعجاز الأدبی فی القرآن، لا سیّما فی رسم الصوره الفنیه؛ لذلک رفض الترادف فی القرآن الکریم.