فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۷۶۱ تا ۷۸۰ مورد از کل ۳٬۹۴۷ مورد.
منبع:
ادیان و عرفان سال ۵۲ پاییز و زمستان ۱۳۹۸ شماره ۲
221 - 242
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر با روش توصیفی - تحلیلی با تبیین نگرش گنوسی ها در مورد انسان و جهان، سرود مروارید را که متن آن به زبان سریانی و بازمانده از سده دوم میلادی است، با حکایت شهزاده و کمپیر کابلی در مثنوی مولوی مقایسه می کند. در این مقاله با رمزگشایی از دو داستان تمثیلی، باورهای اساسی جهان بینی گنوسی، همچون ثنویت عالم ملکوت و عالم ماده، دوگانگی روح و جسم، هبوط روح از عالم روشنایی به جهان تاریکی و محبوس شدن آن در دنیای مادی و تخته بند تن شدن، فراموش کردن اصل خویش، بیداری و بازگشت به جایگاه نخستین و دیدار با «خویش» یا همان «شاهد آسمانی» را نشان می دهد. همچنین اشاره به چند حکایت عطار نیشابوری که دارای مضمون های مشترک با سرود مروارید و حکایت شاهزاده وکمپیر کابلی است، از دیگر مطالب این پژوهش است.
یقین شناسی در عرفان ابن عربی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۵ تابستان ۱۳۹۸ شماره ۶۰
13 - 35
حوزههای تخصصی:
مفهوم یقین از جمله مفاهیمی است که در حوزه های متعددی مانند فلسفه و عرفان موضوع بحث قرار می گیرد. در عرفان اسلامی نیز عارفان مسلمان به مفهوم یقین با توجه به استعمال آن در آیات قرآن کریم و روایات توجه کرده اند. هدف نویسنده در مقاله حاضر بررسی مفهوم یقین در آثار ابن عربی است. نویسنده با مراجعه به آثار ابن عربی تلاش می کند تا ضمن بیان چیستی مفهوم یقین از دیدگاه ابن عربی به آثار و مراتب آن نیز اشاره نماید. نتیجه ای که محقق با تکیه بر تحلیل دیدگاه ابن عربی در مورد مفهوم یقین بدان رسیده است توجه به تمایزی است که وی در مورد یقین روانشناختی و یقین منطقی ایجاد می نماید. همچنین در مورد مراتب یقین در کنار اقسام سه گانه آن وی قسم جدیدی بنام «حقیقه الیقین» را نیز معرفی می نماید. البته مقصود ابن عربی از یقین نه مطلق یقین، بلکه یقین خاصی است که ارزش دینی و عرفانی داشته و تنها از طریق عبادت به دست می آید. نوآوری دیگری که می توان در دیدگاه این عربی شناسایی نمود مساله اعتقاد وی به «یقین بلا محل» است که مصداقی از آن را با استناد به یکی از آیات قرآن و بر طبق برداشت خاص خود نشان داده است. اما به نظر می رسد مسأله یقین بلا محل با دیدگاه کلی ابن عربی در مورد عرض، مبنی بر نیازمند دانستن آن به موضوع و محل، در تعارض آشکار است. ضمن آن که به تصریح خود ابن عربی، یقین به عنوان امری مستقل و قائم به خود در خارج موجود نمی شود، بلکه متکی به انسان موقن است، همانند قیام علم به عالِم. اما اگر یک عملی را محل یقین بدانیم، باید گفت چنین فرضی خارج از طور عقل متعارف است.
بررسی تطبیقی جایگاه و تقدس آب در قرآن و عرفان اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۶ پاییز ۱۳۹۸ شماره ۶۱
232 - 254
حوزههای تخصصی:
آب به رغم جایگاه اساسی و اهمیت فوق العاده ای که در زندگی انسان و سایر موجودات دارد، جایگاه حقیقی آن از نگاه قرآن و عرفان به نحو تطبیقی هنوز مورد کاوش قرار نگرفته است و رسالت اصلی آن در جهان و وظایف انسان در قبال آن، به نحو بایسته و شایسته مورد تامل قرار نگرفته است. این نوشتار، به قدر میسور نگاهی دارد به جایگاه والای آب و تقدس آن در عرفان و تطبیق آن با بیان قرآن و نیز باورهای باستانی ایران زمین؛ در این نگرش روشن می شود که نگاه عرفانی، نقشه سیر و سلوک الی الله را در آینه آب جستجو می نماید و نسبت به تامل جدی در آب و دعوت از آن برای حضور در زندگی معنوی فراخوان می دهد و باورهای باستانی ایران زمین نیز از جوانب مختلف بر تقدس آن پای می فشارد. از سویی دیگر آب در قرآن، جایگاهی بس والا دارد و به عنوان ضرب المثل شناخت و معرفت و رهگذر حکمت و بصیرت معرفی شده و آثار و احکام و آداب بی شماری برای آن برشمرده می شود، کما اینکه منشأ حیات و مظهر کثرت و برکت و طهارت و جریان و سیلان و رویش و زایش و... قلمداد می گردد.
تحلیل و سنجش زیرساخت قرآنی تذکره الاولیای عطار در رویکرد تعلیمی- تربیتی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات عرفانی بهار و تابستان ۱۳۹۸ شماره ۲۹
5-30
حوزههای تخصصی:
به یقین، فریدالدین عطار نیشابوری (م 618ق) هم میراث دار و هم راوی روح عرفان عاشقانه در زبان فارسی است که کوشش می کند با رویکرد تعلیمی رخداد عشق را یا برحسب تجربه خویش در آثاری چون منطق الطیر و یا با روایت از تجربه دیگران در تذکره الاولیا گزارش کند. تذکره الاولیا فقط نقل قصص و اقوال 96 تن از مشایخ طریقت بر مبنای وقایع نگاری از زندگی آن ها نیست تا برحسب قواعد تاریخی تحلیل شود، بلکه عطار کوشش کرده است تا به طور غیرمستقیم اصول و مبانی تعلیمی- تربیتی مطرح در آیات قرآن کریم را در بطن اقوال و احوال آنان برای تعلیم مخاطبان جاری سازد؛ نکته ای که در این مقاله با تحلیل اسنادی و توصیف آماری تحلیل شده است. عناوین اصول تعلیمی و تربیتی مستخرج از تذکره الاولیا ، در این تحقیق عبارت است از: «جذبه حُسن و احسان»، «تطوّر وسع»، «کرامت»، «آشنایی و بیگانگی با خداوند»، «ضعف» و «دلبستگی». بر اساس تحلیل آماری، اصول تربیتی که در کتاب تذکره الاولیا به کار گرفته شده اند، دارای بسامدهای متفاوتی هستند. از این میان بهره گیری از« آشنایی و بیگانگی با خداوند» بیشترین بسامد و بیان «ضعف» کمترین بسامد را در میان این اصول داشته است.
روش شناسی تفسیر انفسی عرفانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۵ بهار ۱۳۹۸ شماره ۵۹
207 - 222
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر، در پی بررسی شاخصه های تفسیر انفسی عرفانی قرآن است. عرفان؛ یعنی شناختی که از دریافت های باطنی، بر اثر سیر و سلوک و مجاهدت با نفس بدست می آید. در این روش عرفانی در عین توجه به معانی باطنی معانی ظاهری نیز همزمان قصد می شود. سؤال اصلی پژوهش، چیستی و ویژگی های روش شناسی این نوع تفسیر است، این پژوهش به شیوه توصیفی تحلیلی و به روش کتابخانه ای، به بررسی این موضوع از دیدگاه قرآن و حدیث می پردازد. مدعای مقاله این است که این روش تفسیری، به فهم تازه ای از قرآن ما را رهنمون می کند که متفاوت از روش های دیگر است. این فهم عمیق، با تأکید بر بطن قرآن و روایات، اهداف و مقاصد قرآن، هدایت عمیق برگرفته از آیات و روایات را دنبال می کند، طبق این نظر، فهم قرآن، تنها محصول فعالیت فکری حصولی نیست و صرفاً با ابزارهای معرفتی- از قبیل صرف و نحو و ادبیات و غیره- حاصل نمی شود؛ این علوم تنها برای رسیدن به مرتبه ظاهر و پوسته قرآن بسنده می کنند. فهم معانی عمیق قرآن و جان علم وتوحید احدی صمدی، مستلزم درک حضوری و شهودی حضرت حق و طی مراحل سیر و سلوک انفسی روحانی به واسطه ریاضت های شرعی و عبادات خاص است. ایمان قلبی تنها از راه شهود و نه ادراک عقلی حاصل می شود. در صورتی که حقایق قرآنی به قلب وارد شوند، ایمان و اطمینان قلبی دست خواهد داد. بالاتر از مرتبه ایمان هم، شهود غیبی انبیاء می باشد.
تکدی در آموزه های عرفانی وفقه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۵ تابستان ۱۳۹۸ شماره ۶۰
174 - 191
حوزههای تخصصی:
تکدّی به معنی گدایی کردن، امروزه به عنوان یک منبع پردرآمد، مورد توجّه جامعه قرار گرفته است. شناخت احکام تکلیفی شرعی تکدّی در فقه اسلامی و گونه های نامشروع آن، سؤال بسیاری از کسانی است که دارای احساسات دینی هستند. شیوه های بکارگیری در متون ادبی و رفتار اجتماعی آن، قابل توجه و تأمل است. نگارنگان در نوشتار حاضر با روش تحقیق توصیفی- تحلیلی و مبتنی بر مطالعات کتابخانه ای، برآنند که این مسأله را در فقه و شریعت با رویکرد عرفانی تحلیل و توجیه نمایند. یافته ها حاکی از این است که چنان که این موضوع با نظرگاه شریعت و عرفان بررسی شود، رویکردهای مثبت و منفی آن، بیشتر نمایان می سازد و گاه در متون عرفانی، بسیار زیبا و مثبت جلوه گر شده و گاهی نوعی آداب معمول این گروه اجتماعی قرارگرفته است. اما در باب احکام تکلیفی، گدایی شامل چهار حکم مباح، مکروه، حرام و واجب است و گونه های نامشروع آن مانند: گدایی به وسیله به کارگیری الفاظ «خداپسندانه»، قرائت قرآن به قصدگدایی، متکدّی در ایّام مقدس، در میان عبادت کنندگان، تکدّی به قصد ثروت اندوزی و متکدّیان که توانایی کار دارند، با استناد به آیات قرآن، روایات اسلامی را برّرسی نموده است.
روش شهودی مستقیم، روشی در فهم باطن قرآن(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
یکی از مسائلی که ذهن قرآن پژوهان را به خود مشغول ساخته، مسئله روش شناسی تفاسیر و تأویلات عرفاست. از جمله مهم ترین فواید روش شناسی تفسیر عرفانی این است که نگاه منفی برخی از اندیشمندان علوم قرآنی را به تفسیرهای باطنی عرفا تغییر می دهد. این تحقیق از نوع تحقیقات توصیفی و تحلیلی است. روش به کار رفته در این نوشتار، اسنادی و روش جمع آوری داده ها کتابخانه ای است و داده های مورد نیاز از طریق ابزار فیش برداری گرد آوری شده اند. در باره روش تفسیری اهل معرفت، دیدگاه های گوناگونی مطرح شده است. گروهی روش تفسیری اهل عرفان را خلاف روش های متداول تفسیری و قواعد عقلایی فهم متن می دانند و گروهی دیگر تفاسیر عرفانی را ذوقی و غیر روشمند می خوانند. به نظر نگارنده، تفسیر عرفانی یا تأویل، روشمند بوده و دارای مبانی و اصول مختص به خود است. یکی از این روش ها، که اهل معرفت به آن اشاره کرده اند، روش شهودی مستقیم است. از جمله ابزار و شروط نیل به باطن کلام در این روش، طهارت باطنی قاری، تلاوت مداوم و مکرّر آیات قرآن، و تدبر و تفکر همراه با حضور قلب است.
بررسی عوامل زمینه ساز معنا در نگرش ابوالحسین نوری و ویکتور فرانکل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادیان و عرفان سال ۵۲ بهار و تابستان ۱۳۹۸ شماره ۱
69 - 89
حوزههای تخصصی:
نوشتار حاضر با توجه به بحران معنوی و خلأ وجودی انسان معاصر عوامل زمینه ساز معنا در آرای ابوالحسین نوری و ویکتور فرانکل را بررسی می کند. این پژوهش با روش توصیفی مقایسه ای نگاشته شده است و نتایج حاصل از آن نشان می دهد فرانکل با طرح نظریه اراده معطوف به معنا، بر نقش محوری معنا در سلامت روان تأکید می کند و از روان شناسی تقلیل گرا فاصله می گیرد. او انسان را موجودی روحانی و نیازمند معنا معرفی می کند؛ معنایی که تجلی سطحی فرامعنا یا خداوند است. این امر روان شناسی او را به نگرش عرفانی نزدیک می کند و موجب مقارن های مفهومی، در آرای او و ابوالحسین نوری می شود؛ تأکید بر آزادی، مسئولیت و گوش دادن به ندای وجدان که ارتباط با فرامعناست و نیز اشاره به جایگاه ویژه پذیرش رنج، انجام تجارب خاص در کشف معنا، از جمله این مقارنه هاست. هرچند میزان تأکید آن ها بر فرامعنا متفاوت است. متعلق عشق ابوالحسین نوری خداوند است و عشق به او موجب آزادی، ایثار و پدیدآورنده ارزش های نگرشی است. اقتران آرای ابوالحسین نوری که در کتب تاریخی، در زمره عقلای مجانین قرارگرفته است با شخصیت سالم در نگرش پدر روان درمانی، قابل تأمل است.
بررسی اولین مقام عرفانی و تجزیه و تحلیل آن در روانشناسی(با روش آماری)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۶ پاییز ۱۳۹۸ شماره ۶۱
13 - 47
حوزههای تخصصی:
یقظه و انتباه ریشه و اساس تمام منازل عرفانی است. بیداری درون یا انتباه پیامدهایی چون احساس شیرینی و حلاوت هنگام طاعات و عبادات، آسان شدن سختی ها، توبه، طلب، خلاصی از نفس و رسیدن به مراحل بالاتر عرفانی را به همراه دارد؛ تعالیم عرفانی هرچه بیشتر در امور فردی و اجتماعی راه یابد انسان به خدا نزدیک تر می شود. بنابراین می توان با استفاده از نظریات عرفانی، مفاهیم روانشناختی را استخراج و در زندگی افراد، مورد استفاده قرار داد.کاربرد نظریات عرفانی در تبیین های روانشناختی گامی مهم در نظریه پردازی فراهم خواهد ساخت. این تأثیرات بر روان انسان سبب بالا رفتن کیفیت زندگی و به تبع آن ایجاد شادی می شود و روان شناسان نیز به دنبال همین هستند. هدف از این پژوهش بررسی یقظه و انتباه در متون منثور عرفانی تا قرن هفتم،کاربرد آن در روانشناسی با به کارگیری رویکردهای شناخت، رفتار و هیجان، و بررسی تفاوت های جمعیت شناختی(سنی، جنسی، میزان درآمد و گرایش به عرفان) در یقظه و انتباه است. ۱۸۰ شرکت کننده به روش نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند که در سه گروه حوزوی، افراد علاقه مند به مشی عرفانی و افراد معمولی به پرسش نامه تحول و بیداری درون پاسخ دادند. افراد شامل مردان و زنان با درآمدهای مختلف بودند. نتایج پرسش نامه نیز بر اساس بنیادهای نظری مورد بحث قرار گرفته است. این پژوهش که به شیوه توصیفی- تحلیلی انجام گردیده است کوشش شده با تبیین مبانی نظری یقظه و انتباه در عرفان اسلامی زمینه ی کاربردی ساختن آن را در روان شناسی فراهم سازد .
اندیشه تجلی؛ طرح نظریه معنویت زیست محیطی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
در غرب بحث درباره اخلاق زیست محیطی به عنوان یکی از سرفصل های اصلی اخلاق جهانی دچار دگردیسی هویتی شده است. دلیل این دگردیسی، عدم توفیق کانون های چهارگانه اخلاق زیست محیطی در زمینه مهار بحران های زیست محیطی است. امروزه تمرکز پژوهش های زیست محیطی اندیشمندان بزرگ غربی سمت وسویی دینی به خود گرفته است. آنچه امروزه در مراکز آکادمیک غرب تحت عنوان «معنویت زیست محیطی» شنیده می شود، کوچ کردنی آرام از اخلاق زیست محیطی مبتنی بر انسان به اخلاق مبتنی بر «معنویت» است. نگارنده با بررسی سیر دگردیسی آثار پژوهشی شکل گرفته در مغرب زمین، «اندیشه تجلی» را مهم ترین خاستگاه معنویت زیست محیطی در عالم اسلام می داند. این مقاله می کوشد در دو منبع حکمت و شریعت اسلامی شاکله اصلی این موضوع را کندوکاو نماید. روش به کار رفته در این پژوهش، اسنادی تحلیلی است؛ بدین نحو که ابتدا برخی از مهم ترین نظریات و کانون های زیست محیطی و در ادامه، اندیشه تجلی در دامان شریعت و حکمت بحث خواهد شد و به این نتیجه خواهد رسید که مجموع نصوص متقن دینی و متون حکمی عرفانی، زیست بومی فکری – فرهنگی ایجاد کرده است که این زیست بوم ظرفیت بالایی برای پذیرش اندیشه تجلی دارد. این اندیشه به شرط ایجاد سازوکارهای دقیق، قدرت خوبی در زمینه فرهنگ سازی زیست محیطی دارد.
تحلیل تطبیقی عامل محرک در نظام عرفان عملی از منظر نهج البلاغه و منازل السائرین(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
گرایش به مباحث عرفانی در دوره معاصر و نیاز مبرم به بازبینی متون عرفانی ، پژوهش گران را بر آن می دارد تا نگاهی دوباره به آثار عرفانی دوره های گذشته بیندازند. در این میان، کتاب منازل السائرین از جمله منابع مهم در عرفان عملی است که مجموعه ای نظام مند را جهت طی مراحل کمالات انسانی برای سالک طریق ترسیم می کند. در این پژوهش به شناسایی عامل محرک در این نظام و تطبیق آن با نظام عرفان عملی مبتنی بر نهج البلاغه پرداخته شده است. بر این اساس، «یقظه» عامل محرک در نظام منازل السائرین، و «تفکر» عامل محرک در نظام مبتنی بر نهج البلاغه است . نقطه تلاقی این دو نظام در بحث شناخت عامل محرک ، بهره گیری از انوار عقلانیت است که در دستیابی به مقام «تفکر» نقش زیر بنایی و در رسیدن به مقام «یقظه» به عنوان یکی از اسباب آن مطرح شده است.
تبیین نسبت بین خدا و ذات الهی با مخلوقات، مبتنی بر وجوه تمایز میان دو مفهوم خدا و الوهیت در اندیشه اکهارت(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
مایستر اکهارت (1328-1260م) میان وجودی که خالق مخلوقات است، یعنی خدا یا «God»، و ذاتی واحد و مطلق از هر قیدی، یعنی الوهیت یا «Godhead» تمایز قائل می شود. هدف این مقاله تحلیل و تبیین نسبت بین خدا و ذات او با مخلوقات بر اساس وجوه این تمایز است. نتایج این تحلیل نشان می دهد که بر اساس دیدگاه اکهارت، خدا عالَم را به عنوان مخلوق، متّحد با خود آفریده است. بین او و مخلوقات سنخیت علّی و معلولی وجود دارد. امکان شناخت خدا از طریق قوای ادراکی و امکان سخن گفتن درباره خدا وجود دارد. اما مبتنی بر همین دیدگاه، الوهیت ذات هر موجود و منشأ همه کمالات وجودی است. به واسطه دو ویژگی اصلی وحدت مطلق و فاعل نبودن، شبیه به چیزی نیست و هیچ نسبت و سنخیتی با هیچ چیز ندارد. از هر قیدی، حتی قید اطلاق، مبرّاست و نمی توان آن را وجود خواند. نه امکان سخن گفتن درباره الوهیت وجود دارد و نه امکان شناخت؛ بلکه تنها به واسطه عروج می توان با او یکی شد. در نتیجه، بر پایه دیدگاه اکهارت، الوهیت با ذات هر موجود، عینیت دارد و با وجود آنها دارای تباین است.
نگاهی به وطن مألوف از دیدگاه مولانا بر اساس مثنوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات عرفانی بهار و تابستان ۱۳۹۸ شماره ۲۹
201-226
حوزههای تخصصی:
دغدغ ه وجود جهانی دیگر که از آن با عنوان «وطن مألوف» یاد می شود، در ذهن بشرِعهد باستان تا انسان قرن بیست ویکم، همواره وجود داشته است. مولانا نیز در اندیشه های عرفانی خود، برای انسان وطنی فرامادی متصور شده است که این خاستگاه، تفاوت های اقلیمی و زبانی را کمرنگ می کند. این پژوهش به روش توصیفی تحلیلی نگاهی به مفهوم وطن مألوف بر اساس مثنوی معنوی دارد. جاودانگی انسان در مثنوی ، با دستیابی به وطن اصلی فراهم می شود. این جاودانگی به تدریج هم می تواند صورت بگیرد و هر انسانی با هر رتبه ای، دور از این تعالی و کمال نیست. مولانا معتقد است با تهذیب نفس و طی مراحل سلوک می توان بازگشتی اختیاری داشت و حتی هنگام حیات دنیوی نیز از مبدأ الهی بهره برد. از دیدگاه مولانا، وطن مألوف، مکانی دور از دسترس نیست و راه دستیابی به آن «انسان بودن» است و بس.
بررسی و تحلیل عنصر پیرنگ مبتنی بر عشق، اخلاق و معنویت در سه داستان کوتاه بزرگ علوی، جمال زاده و آل احمد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۵ بهار ۱۳۹۸ شماره ۵۹
353 - 374
حوزههای تخصصی:
داستان کوتاه در سرآغاز ظهور خود در ایران همراه با سادگی بوده و رویکرد آن واقع گرایی است. نویسندگان مطرح این دوره بر اساس ویژگی های اشخاص عادی و کلیت حاکم بر جامعه و حکومت داستان می نویسند و انتقادات خود را مستقیم یا غیر مستقیم بیان می کنند. علوی، جمال زاده و آل احمد سه نویسنده ای هستند که داستان های کوتاه زیادی نوشته اند که هر یک در نوع خود گوشه ای از کمبودهای جامعه ایرانی را نشان می دهد. در این پژوهش با انتخاب داستان های ستاره دنباله دار، درد دل ملا قربانعلی و سه تار، به بررسی پیرنگ این داستان ها با توجه به عناصر معنویت، عشق و اخلاق پرداختیم و به این نتیجه رسیدیم که علوی نویسنده ای سیاسی نویس است و با معنویت از نوع مذهبی کاری ندارد و معنویت و عشق و اخلاق در داستان او بر اساس اعتقاداتی است که برای او و سایر مبارزان با حکومت پهلوی پذیرفته شده است. در داستان جمال زاده نیز هر سه عنصر روی نموده است. معنویت در این داستان از نوع مذهبی است و عشق مجازی و غیر اخلاقی نیز در آن پر رنگ است که مورد انتقاد نویسنده است. در داستان آل احمد نیز جلال با توصیف شخصیت اصلی و علایق وی، معنویت خرافی را که در شخصیت مقابل نشان می دهد نفی نموده است. عمل این شخصیت از نظر نویسنده غیراخلاقی است و در عوض عشق شخصیت اصلی به ساز قابل تقدیر است.
دوگانه معنویت هیجانی غیرهیجانی، بر اساس مقایسه یوگای پتنجلی با عرفان اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادیان و عرفان سال ۵۲ بهار و تابستان ۱۳۹۸ شماره ۱
9 - 21
حوزههای تخصصی:
در مقاله حاضر از طریق مطالعه موردی یوگا و مقایسه آن با معنویت اسلامی، به مستندسازی تقسیم «معنویت» به «هیجانی غیرهیجانی» پرداخته شده است. «معنویت» تحولی عمیق در وجود انسان است که وجهه فکری، احساسی و رفتاری انسان را به تعالی یافتن از زندگی خاکی و حیوانی منعطف می کند. سلوک های معنوی، آ ن چنان که در ادیان و فرهنگ های جهان دیده می شود، متنوع است و می توان این تنوع را بر محور یک تحلیل سه بخشی مقایسه کرد: غایت سلوک معنوی، مسیر سلوک معنوی و فنون تحول معنوی. در مقاله حاضر، یوگای پتنجلی بر اساس این شیوه تحلیل، با عرفان اسلامی مقایسه می شود و نشان می دهد که یوگا برحسب هر سه مؤلفه مزبور، نسبت به عرفان اسلامی آ ن چنان است که می توان آن را خالی از هیجانات عاطفی و درنتیجه، «معنویت غیرهیجانی» دانست. اگر غایت یوگا دستیابی به آگاهی برتر و حذف هرگونه تعلق و بیم و رنج است، عرفان اسلامی رو به سویِ تعلق عاشقانه به حق تعالی دارد و به استقبال رنج ها می رود. مسیر سلوک اسلامی و فنون تحول در عرفان اسلامی نیز به خلاف یوگا، سراسر آکنده از واردات قلبیه و دگرگونی های عاطفی ناب است. با این مقایسه، می توان دو گونه معنویت را بازشناسی کرد (معنویت هیجانی و معنویت غیرهیجانی) و آن را در تحلیل معنویت های دیگر به کار برد. هر معنویتی می تواند در نقطه ای از یک طیف قرار گیرد، طیفی که یک سر آن، معنویت کاملاً هیجانی و یک سوی دیگرش، معنویت خالی از هیجانات روحی است.
مشی عرفانی فارابی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۵ تابستان ۱۳۹۸ شماره ۶۰
98 - 117
حوزههای تخصصی:
ابونصر فارابی (295-339 ه.ق.) فیلسوفی است که در سرزمین ایران پس از اسلام پدیدار گشته و از آشناترین فلاسفه نسبت به دانش روز است که در محدوده زمان خود گام های بسیار مهمی در تأسیس فلسفه اسلامی برداشته است. فارابی همچون ابن سینا در کنار فلسفه و دیگر علوم به عرفان نیز گرایش داشته است و در عرفان عملی وی زهد، عدم دلبستگی و زندگی توأم با انزوا دیده می شود و بر اساس آن در عرفان نظری نیز دارای نظرات و آثاری است. آنچه در پژوهش حاضر محل نظر می باشد، این است که آیا فارابی علاوه بر صاحب فن بودن در حوزه های علمی بر شمرده شده، عارف نیز به حساب می آید؟ آیا دلایلی برای انتخاب وی در سلک عرفان نظری و نسبت وی با عرفان عملی وجود دارد؟ از این رو این بررسی به روش توصیفی- تحلیلی متوجه اثری است با عنوان فصوص الحکم که از آن فارابی می باشد و دیگر آثاری که از وی به جا مانده تا تصویر عرفان و تصوف نظری و عملی وی را ترسیم سازد.
بررسی تطبیقی فنای فی الله در عرفان اسلامی و مکشه در مکتب ادویته ودانته با تأکید بر آرای ابن عربی و شَنکَره(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
در عرفان اسلامی، «فنای فی الله» مقصد نهایی است و در مکتب ادویته ودانته «مُکشه». با توجه به شباهت های میان عرفان اسلامی و مکتب مذکور، مقایسه این دو آموزه می تواند به درک عمیق تر «فنای فی الله» کمک کند. پرسش این است: چه وجوه اشتراک و تفاوتی میان مقام «فنای فی الله» در عرفان اسلامی با تأکید بر آرای ابن عربی و مقام «مُکشه» در مکتب ادویته ودانته با تأکید بر آرای شَنکَره می توان یافت؟ برای پاسخ، در مرحله جمع آوری اطلاعات، روش توصیفی، و برای تجزیه و تحلیل اطلاعات، روش تحلیلی مقایسه ای به کار رفته است. بر اساس یافته های تحقیق، وحدت گرایی، معرفت محوری، و نقش ابزاری عمل، وجوه شباهت این دو آموزه است و تفاوت های آن دو عبارت است از: وجودی معرفتی بودن فنا به رغم شهودی بودن مُکشه؛ مبدأ بودن حرکت حبی برای فنا به رغم مبدأ بودن سَمساره برای مُکشه؛ نقش انسان کامل در فنا به رغم عدم توجه به انسان کامل در مُکشه؛ تأکید بر وجه خاص در آموزه فنا به رغم عدم توجه به آن در مُکشه؛ توجه به مرحله بقای بعد الفنا در آموزه فنا و عدم توجه به آن در مُکشه.
نمادپردازی عرفانی در معراج نامه بایزید بسطامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات عرفانی بهار و تابستان ۱۳۹۸ شماره ۲۹
31-58
حوزههای تخصصی:
زبان هنر اسلامی زبانی نمادین و رمزگونه است. نمادها حامل معنای درونی و ذاتی این هنر بوده و راه بررسی آثار هنری هم بررسی این نمادها و سمبول هاست. اگر تصوف را نگاه هنری به مذهب بدانیم، مشاهده می کنیم که آثار صوفیان آمیخته به نمادها و نشانه هایی است که واکاوی دلالت های این رمزها می تواند رهیافتی به سوی درک عمیق مفاهیم و بُن مایه های موضوعات عرفانی باشد. معراج نامه منسوب به بایزید بسطامی، شرح سفری روحانی است که توسط ابوالقاسم عارف به نگارش درآمده است. معراج نامه به ضرورت ساختار رؤیاگونه اش طالب شکلی نمادین و رمزگراست. در این پژوهش، نمادها در چهار خوشه تصویری آب، پرواز، نور و رویش طبقه بندی و تفسیر می شوند. رمزهایی که در قالب خوشه های تصویری، تصاویر کهن الگویی و اساطیری برای بیان رؤیاهای عارفانه بایزید بسطامی به کار گرفته شده اند، بخشی از نمادهای مکرّر متون صوفیه و سایر معراج نامه ها هستند که علاوه بر ارائه جهان بینی عارف، جایگاه این تصاویر را در رؤیاهای صوفیه به دست می دهد. از آنجا که الگوی همه معراج نامه های دوره اسلامی، معراج پیامبر اکرم(ص) است، بسیاری از مشاهدات و تصاویر این رؤیا با معراج الگو، هماهنگ و همسوست. برای بررسی این موضوع ساختار و نمادهای عرفانی دو اثر با هم تطبیق داده شد. بررسی این نمادها، به یافتن چگونگی جهان مصوَّر صوفیه در عالم معراج که عالمی نورانی است کمک می کند. نیز نشان می دهد که مرتبه مسافر معراج، هماهنگ با نمادهای متن و مدارجی است که وی طی می کند. شیوه این پژوهش توصیفی تحلیلی و تطبیقی با رویکرد بلاغی است.
بررسی مقایسه ای و نقد روش شناسی ترجمه ابومنصور اصفهانی و عزّالدین کاشانی از کتاب عوارف المعارف سهروردی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات عرفانی بهار و تابستان ۱۳۹۸ شماره ۲۹
59-86
حوزههای تخصصی:
نقد روش شناسی کتاب، یکی از موضوعات قابل توجه در حوزه آثار علمی و پژوهشی است و با توجه به اینکه کتاب مصباح الهدایه و مفتاح الکفایه عزّالدین محمود کاشانی و ترجمه ابومنصور عبدالمؤمن اصفهانی در شمار آثار شاخص و مهم عرفانی در قرن هشتم هجری است و هر دو مترجم در شمار سلسله مشایخ سهروردیه از مشرب فکری واحدی برخوردارند، مقایسه تطبیقی و نقد روش شناسی این آثار، علاوه بر معرفی و تبیین کتاب عوارف المعارف سهروردی، امکان شناخت بیشتر و همه جانبه هر دو اثر را نیز فراهم می کند و نشان می دهد که مترجمان تا چه اندازه در ترجمه خود، تحت تأثیر متن اصلی عوارف المعارف سهروردی بوده و توانسته اند در زمینه ترجمه، توانمند عمل کنند. البته نقدهایی نیز بر این دو اثر وارد است که نگارندگان در این نگاشته قصد دارند علاوه بر مقایسه تطبیقی و توصیف و تبیین متن اصلی هر دو ترجمه، نقدهایی با رویکرد محتوایی و لفظی نیز انجام دهند تا ضمن بررسی، توصیف و تحلیل این دو اثر، روش شناسی آن ها هم از جنبه انتقادی نقادی شود.
تربیت عرفانی از منظر علامه طباطبایی(ره)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۵ بهار ۱۳۹۸ شماره ۵۹
85 - 100
حوزههای تخصصی:
در فلسفه تعلیم و تربیت معاصر به تربیت عرفانی جایگاه اندکی داده شده است و یکی از نظریه پردازان آن علامه طباطبایی (1360-1281 ش) در رساله لب اللباب و آثار دیگر خود به معرفی تعلیم و تربیت عرفانی می پردازد و در رساله الولایه این تربیت را در قالب سیر و سلوک علمی و عملی به صورت تطبیقی مطرح می نماید. در طرح نظر خود از عرفان نظری و هستی شناسی عرفانی و آشنایی با حقایق دین آغاز می کند و در عرفان عملی به تأثیر دعاها، مراقبه، ذکر و فکر، خلوت و طهارت، نیت و ارادات و مانند آن می پردازد و کلیدهای تربیت عرفانی را در منازل و مقامات سلوکی دنبال می کند و طرحی جامع برای برنامه ریزی در تدوین یک الگوی تربیتی ارائه می دهد که در این مقاله تلاش می گردد عناصر اصلی آن شناسایی و معرفی شوند.