فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۴۱ تا ۴۶۰ مورد از کل ۳٬۹۴۷ مورد.
منبع:
ادیان و عرفان سال ۵۴ پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲
514 - 499
حوزههای تخصصی:
یکی از مسائل مهم در فلسفه و عرفان، کیفیت صادر شدن کثرات از واحد و مسئله اولین مخلوق است. ابن برّجان (د.536 ق)، عارف اندلسی، نیز به این مسئله پرداخته و اصطلاح عبد کلّی را به کار برده است. هدف این پژوهش بررسی اصطلاح عبد کلّی از دیدگاه ابن برّجان است. یافته ها حاکی از این است که از دیدگاه ابن برّجان، عبد کلّی اولین مخلوق خداوند و واسطه خلقتِ مخلوقات است که به صورت خداوند خلق شده است. عبد کلّی موجودی جامع و واحد است که دربردارنده همه مخلوقات است. عبد کلّی مسبوق به عدم و حادث لنفسه و قدیم لغیره است. از نظر ابن برّجان عبارت قرآنیِ «کل شیء» ناظر به عبد کلّی است. ابن برّجان در توضیح عبد کلّی از تمثیل های انسانِ در حال عبادت، آدم(ع)(عبد جزئی) و کِشتی استفاده می کند. هرچند عبارت «عبد کلّی»، کاربرد قابل توجهی در آثارِ عرفانی ندارد، به نظر می رسد او در این موضوع تحت تأثیر اخوان الصفا بوده و بر ابن عربی تأثیرگذار بوده است.
نفس در رسائل اخوان الصفاء(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۷ تابستان ۱۴۰۰ شماره ۶۸
21 - 40
حوزههای تخصصی:
مسأله نفس یکی ازمسائل مهم فلسفی است که در طول تاریخ بشرموردتوجه فیلسوفان وحکیمان چه درغرب و چه درسرزمین های اسلامی قرارگرفته است. درطول تاریخ بشر درمورد ماهیت و وجود نفس نظریه های گوناگونی از جانب اندیشمندانی مختلف همچون ارسطو،افلاطون،ابن سینا،و دیگر حکمای بزرگ مطرح شده است. پژوهش حاضر بر آن است تا مسائل مربوط به نفس شناسی مانندتعریف نفس، تجرد نفس، قوای نفس، حدوث وبقا ء نفس ونحوه ارتباط نفس و بدن و سرانجام آن ازدیدگاه اخوان الصفاء مورد بررسی قرارگرفته است. اخوان الصفاء تحت تأثیر افلاطون و دیگر فلاسفه پیرو آن از قبیل نوافلاطونیان و در پی آن در جهان اسلامی تحت تأثیر فلاسفه اسلام، نفس راجوهری روحانی، آسمانی، نورانی، زنده به ذات خود، فعال بالطبع، قابل تعلیم، دانای بالقوه، فعال دراجسام وبه کارگیرنده آنها می دانند. کیفیت ارتباط نفس مجرد با بدن مادی مهم ترین مسأله ازمسائل نفس شناسی است. اخوان الصفاء نفس وبدن را دوجوهرمتمایز دانسته، نفس را مجرد و بدن رامادی می دانند.
تبارشناسی تجارب عرفانی در المواقف و المخاطبات عبدالجبار نفّری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات عرفانی بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۳۳
۲۹۲-۲۶۵
حوزههای تخصصی:
نفّری، عارف گمنام و در عین حال مهم قرن چهارم هجری، در کتاب المواقف و المخاطبات خود که دستاورد تجارب ناب عرفانی اوست، با زبان خاص و دشواریابی درباره این تجارب سخن گفته است. در این مقاله کوشش شده است تا نظرات این عارف بزرگ درباره «ماهیت تجربه عرفانی»، «راه های شناخت تجربه»، «تنوع تجارب و خصوصیات تجربه عرفانی»، «تفکیک تجربه و تعبیر» و «ویژگی های تجربه گر عرفانی» مورد بررسی قرار گیرد. در خصوص ماهیت، تجربه عرفانی را که «وقفه» نامیده می شود، می توان معراجی دانست که با شهودی کلی حاصل می شود و سرمدیت در آن تعیّن می یابد و در عین حال دارای حیثیت طریقی است نه موضوعی. برای شناخت این تجربه نیز توجه به مستند و تکیه گاه آن از جهت «توجه به مبادی» و فقدان «علم» و «حس» و «تعرف بدون عبارت» و تدرج و طریان تزلزل بر جسم و تن از جهت آثار و لوازم، ضروری است. درباره اقسام تجارب نیز نفّری با توجه به مبدأ قابلی، مهم ترین عامل تنوعِ آن ها را ظرفیت های وجودی گوناگون تجربه گران می داند. نقش تجربه گر نیز از دیدگاه نفّری در هم سنخی «باب وصول» و «اهلیت سالک» در ورود از آن باب تعیّن می یابد که بی ارادگی و انفعالِ تجربه گر را به دنبال دارد. در خصوص ویژگی ها نیز بر «طور ورای عقل بودن»، «اولویت معرفت صمتی بر معرفت نطقی» و «سلسله مراتبی بودن زبان» تأکید می شود.
بررسی تطبیقی الهیات سلبی و ایجابی از منظر دیونیسیوس آریوپاغی و محیی الدین ابن عربی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
دیونیسیوس آریوپاغی و عارفان مسلمان در مکتب ابن عربی در عین اینکه در برخی کلمات خود به الهیات سلبی نزدیک شده اند و خدا را بیان ناپذیر و حتی معرفت ناپذیر دانسته اند، بسیار از معرفت خدا سخن گفته و به نوعی بر الهیات ایجابی تأکید داشته اند. از منظر ایشان، این هر دو منظر مطابق با نفس الامر است؛ به این معنا که حق در مقام ذات و با لحاظ عدم تجلی، شناخت ناپذیر و از این رو بیان ناپذیر است و در موطن تجلیات، شناخت پذیر و بیان پذیر می باشد. عارفان مسلمان با تفکیک چهار مرتبه تنزیه، تشبیه، جمع تشبیه و تنزیه، و مرتبه فوق تشبیه و تنزیه، توانسته اند تحلیلی غنی تر از این منظر عرفانی ارائه دهند. در این تحلیل، عارف با عبور از کثرات مادی و مثالی، به تعینات تنزیهی معرفت می یابد و با شهود مرتبه وحدت و مشاهده سریان حق در تمامی مخلوقات، به تشبیه راه می برد. از این منظر، عارف آن گاه که به تعینات ناظر است، تنزیه می یابد و تشبیه؛ و آن گاه که به وجودی نظر می کند که در همه این تعینات تنزیهی و تشبیهی جاری است ، جمع تشبیه و تنزیه می یابد؛ و البته حقِ فراتر از همه تجلیات و فراتر از وجود ساری در آنها را مقام تنزیه اطلاقی یا مقام فوق تنزیه و تشبیه می داند.
بررسی ولایت ابوینی در روایات اسلامی، فقه و حقوق (مطالعه موردی اولویت در حضانت)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۸ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۷۰
309 - 332
حوزههای تخصصی:
ولایت ابوینی، نمونه ای مبسوط از ولایت های تشریعی به شمارمی آید که نه تنها در گستره عرفان اسلامی، از ارزشمندی خاصی برخوردار است؛ بلکه از نگرش حقوق و فقهی نیز، شایستگی و ضرورت ویژه ای دارد. زیرساخت و شالوده مقوله های فقهی و حقوقیِ در پیوند با این مهم، برگرفته از آیات و روایات نقل شده از پیشوایان دین هستند و در کتاب های عرفانی، فقه شیعی و مذاهب اربعه، دارای پیشینه و دیرینه اند. یکی از خطیرترین دوره های حیات هر فرزند، دوره شیرخوارگی و فرآیند زمانی موجود تا 7 سالگی است که بنیان ها و بن مایه های تربیت اجتماعی و اخلاقی او، برنهاد آن ساخته می شوند. در بررسی پیش رو، به بحث و غور در آیه ها و نقد روایات مربوط به این دوره پرداخته شده است. نتایج حاصل، دلالت بر آن دارند که بادرنظرگرفتن صلاحدید طفل، وابستگی و پیوستگی احساسی مابین مادر و فرزند و نیز به جهت فریضه بودن امر حضانت، برتری و پیشینگی مادر در قضیه حضانت در دوران رضاع، مسئله ای واجب است. همچنین با مدّنظرقراردادن آیه ها و وفاق روایت های نقل شده، شفافیت سندها و مدرک های دیگر، تا رسیدن فرزند به سال هفتم از زندگی خود، رجحان مادر باز هم در مسئله حضانت، بدیهی است. پژوهش پیش رو، به شیوه توصیفی- تحلیلی است.
کاوشی در لزوم و نتایج تزکیه نفس، با تکیه بر نهج البلاغه و عوارف المعارف(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۸ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۷۰
353 - 372
حوزههای تخصصی:
عرفان عملی با تزکیه و مجاهده شروع می شود. سالکان الی الله باید رسیدن به مقصد و انجام سیر عروجی،کدورت های جسم و نفس را از عذار روح بزدایند تا بتوانند به صفای نخستین نایل گردندد. رها ساختن نفس و عدم دست یازیدن به تصفیه ی آن ره آوردهای نا مبارکی را برای آدمی به همراه خواهد داشت. اما انسانی که به تخلیه نفس از رذایل و تحلیه ی آن به فضایل همت گمارد، از امارگی نفس کاسته و به سوی نفس مطمئنه گام بر می دارد. نهج البلاغه یکی از عالی ترین متونی است که از ناحیه امام معصوم صادر شده است و دارای نغزترین اندیشه های عرفان عملی است. از دیگر سو، عوارف المعارف نیز یکی از متون قابل اعتنا در عرفان عملی است که قرن های متمادی مورد توجه عارفان بوده است. بررسی بینامتنی هر دو متن نشان می دهد که تزکیه نفس برای نویسندگان هر دو اثرجایگاه ویژه ای داشته است. این پژوهش به روش تحلیلی و توصیفی تهیه شده است و روش گرد آوری اطلاعات به صورت کتابخانه ای می باشد. هدف پژوهش حاضر، مقایسه لزوم و نتایج تزکیه نفس در دو متن فوق الذکر می باشد. نتایج حاصله نشان می دهد که نهج البلاغه و عوارف المعارف اهمیت فوق العاده ای به تربیت نفس داده اند.
بررسی و تحلیل انتظار در شعر حسین منزوی از منظر مکتب اسلامی- عرفانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۷ تابستان ۱۴۰۰ شماره ۶۸
185 - 206
حوزههای تخصصی:
در میان عناصر فکری و اندیشه، مسأله انتظار و آزادیخواهی و ظلم ستیزی از اهمیت ویژه ای برخوردار است که برگرفته از مکتب شیعی و ادیان آسمانی، به ویژه اسلام است که قدرت خارق العاده ی آن و تأثیرات گسترده اش در مسیر حرکت اجتماعی و سیاسی جامعه ما و نگرش های معرفتی و اخلاقی و عرفانی در ادوار مختلف، انکار ناپذیر است. منزوی در مجموعه آثار خود در دو قالب شعری غزل و مثنوی بطور صریح به مسئله موعود و انتظار پرداخته است که این بیانگر آن است که وی نیز همانند دیگر منتظران ظهور حقیقت باور قلبی بر این امر داشته است و می توان گفت که حتی در سروده های عاشقانه وی نیز نوعی رابطه انتظار-امید، تأویل معشوق به مهدی (ع) و قطعی بودن آمدن منجی وجود دارد. در این مقاله تلاش می شود ماهیت مسأله انتظار و آزادی خواهی و مقاومت و ماهیت اعتراض مسئله انتظار در جریان فکری و ظلم ستیزی با تکیه بر غزلیات حسین منزوی مورد بررسی قرار گیرد.
بررسی مؤلفه های گفتمان مدار کارگزاران اجتماعی در تذکرهالاولیا عطار براساس نقش عرفانی فضیل بن عیاض و باتکیه برالگوی ون لیوون(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۸ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۶۹
257 - 276
حوزههای تخصصی:
در میان آثار ادبیات عرفانی، تذکره الاولیا، به عنوان یکی از آثار ارزشمند عطار نیشابوری به جهت پرداختن به حالات ،اندیشه ها و سخنان عارفان و مشایخ تصوف، طیف وسیعی از روابط و مناسبات اجتماعی را در خود جمع دارد . تأکید عطار براین امر سبب می شود که کارگزاران اجتماعی اثرش به شیوه های مختلف بازنمایی شوند. این بازنمایی ها هدفمند و در جهت القای ایدئولوژی عرفانی عطار بر مخاطب است. هدف اصلی این پژوهش، تحلیل گفتمان ذکر فضیل بن عیاض بر مبنای الگوی ون لیوون و بررسی شیوه های بازنمایی کارگزاران اجتماعی در آن است. از آن جا که عطار در این حکایت با کمرنگ سازی نظام گفتمانی سارق و حاکم و همچنین برجسته سازی نظام گفتمانی عارف در پی معرفت استعلایی و نمایش مقام معنوی فضیل است؛ لذا تحلیل گفتمان فضیل به عنوان گفتمانی برخاسته از قشر اجتماعی عرفای آن دوران، پرده از نتایج جدیدی بر می دارد. در پژوهش حاضر بر آن شدیم که به بیان مناسبات فعال سازی ها ومنفعل سازی های کارگزاران اجتماعی بپردازیم تا دریابیم که عطار چگونه در یک خلاقیت سبکی، مخاطب را با نام افراد، گروه ها، مکان ها و زمان هایی که کارگزاران اجتماعی در آن نقش فعال دارند آشنا می سازد و از چه تمهیداتی جهت تعیین نقش و فعال سازی کارگزاران اجتماعی پیرامون کنش فضیل بن عیاض و منفعل سازی مربوط به عملکرد مریدان او به ویژه هارون الرشید، بهره جسته است. این مهم با رویکردی تحلیل ادبی و عرفانی به انجام خواهد رسید.
بازکاوی انواع نسبت میان دین و عرفان با تأکید بر رئوس ثمانیه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادیان و عرفان سال ۵۴ بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۱
18 - 1
حوزههای تخصصی:
The relationship between religion and mysticism is a wide-ranging and challenging issue that has its roots in the history of Sufism and mysticism. Muslim mystics, along with religious scholars inclined to Islamic mysticism, have always emphasized the Islamic origin of mysticism. On the other hand, some religious scholars have denied any connection between mysticism and Islamic teachings. They have considered mystical teachings as heresy which is the result of mystics' connection with foreign cultures; Hence, have confronted them. It seems that this disagreement can be resolved to some extent by clarifying the various dimensions of mysticism, thus reducing the disagreement and increasing the consensus. In the present study, instead of presenting a specific relationship, the various relationships that exist between different dimensions of mysticism and religion will be discussed, so the dispute due to ambiguity in the relationship between these two will be clarified through analytical and phenomenological methods. Utilizing the "Ro'us thamaniyah" "eight vertices" of the science of logic as well as the comparison of mysticism with other sciences in this study reduces the ambiguity of relation between the two. Because by referring to some of "Ro'us thamaniyah" such as: subject and type, purpose and motive, author and compiler, benefit and interest, position and rank and also Segmentation of mysticism, brings us to different and numerous relations between religion and mysticism that in some similarities and in some other dimensions there will be contrasts. The result of this approach will negate the general view and the definite opinion in this regard and invite to a partial and dimensional view.
بحثی در شناخت مثنوی محمد کریم خان کرمانی و اندیشه های عرفانی مصنف(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادیان و عرفان سال ۵۴ بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۱
88 - 65
حوزههای تخصصی:
محمد کریم خان کرمانی، رهبر گروه شیخیه کرمان و از جانشینان شیخ احمد احسائی و پیشوای بزرگ مکتب عقیدتی-عرفانی شیخیه است. یکی از آثار وی مثنوی ای است که بر وزن مثنوی مولوی و در بیش از هزار و نهصد بیت سروده شده است. هدف نگارندگان در پژوهش حاضر، نقد و تحلیل اثر مذکور از منظر عرفان و اندیشه های مکتبی شاعر (شیخیه) است. این پژوهش مبتنی بر سندکاوی و روش توصیف و تحلیل محتوای کیفی است. مهمترین خصیصه اثر، یادکرد مبانی شیعی است که به صراحت و صورتی منتقدانه طرح شده اند. زبان اثر در بسیاری از مواضع کهن و البته جزیل و ادبی است. محمد کریم خان کرمانی در سرودن مثنوی اش، هماره به مثنوی مولانا نظر دارد و ابیات نسبتاً متعددی در استقبال از ابیات مثنوی سروده است. ساختار روایی اثر مانند مثنوی مولوی است و مبتنی بر حکایات اصلی و فرعی است. در اغلب قصه ها، پیام حکایت ها به صورت مستقیم بیان شده است.
برکت در عهد جدید و ارتباط آن با میثاق(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادیان و عرفان سال ۵۴ بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۱
108 - 89
حوزههای تخصصی:
مفهوم برکت در عهد جدید ریشه در مفهوم میثاق در یهودیت دارد. در سفر پیدایش از حضرت ابراهیم (ع) خواسته شد تا وارد میثاق با خدا شود تا در نتیجه آن برکت الهی بر ابنای بشر عطا شود. مسئله اساسی در اینجا عبارت است از اینکه؛ برکت در عهد جدید چیست و چه ارتباطی میان آن و طرح میثاق وجود دارد؟ در عهد عتیق برکاتی چون سرزمین و ذریه عطیه الهی در برابر وفاداری بنی اسرائیل به مفاد میثاق هستند و این عطایا کاملاً مشروط هستند. در مسیحیت بر اساس میثاق جدید که میثاق لطف و فیض نامیده شده، نجات مبتنی بر ارتباط صمیمانه با مسیح (ع) به عنوان منجی است تا یک نظام دینی مبتنی بر یک سری احکام و آیین های معین. بر این اساس، در مسیحیت عیسی خود میثاق است؛ زیرا مسیح منبع همه برکات است. مطابق میثاق جدید، اگر انسان مسیح ایمان داشته باشد، ثمرات آن را در حیات درونی خود به دست خواهد آورد و او را در زندگی بهتر و نجات بعد از مرگ یاری خواهد کرد. در اینجا نقش مسیح به عنوان یک منجی، تنها محدود به بنی اسرائیل نمی شود، بلکه لطف او شامل همه انسان های روی زمین می گردد. در عین حال برکتی که از طریق مسیح ارائه می گردد، نعمت مادی نیست، بلکه برکت معنوی است و بیشتر ناظر به ملکوت الهی و برای زمان آینده است. این پژوهش مبتنی بر کتاب مقدس و منابع کتابخانه ای است و به شیوه تحلیلی به موضوع برکت در عهد جدید می پردازد.
تحلیلی بر شاخصه های عرفانی تئوری مهدویت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۷ بهار ۱۴۰۰ شماره ۶۷
323 - 344
حوزههای تخصصی:
تئوری مهدویت نظر به گستردگی و جهان شمول بودن آن دارای ابعاد بسیار گسترده و ناشناخته ای است؛ یکی از مهم ترین مصادیق در عرفان اسلامی، مسأله ختم و مهدویت است که با عناوینی همچون انسان کامل، صاحب ولایت باطنی و ... عنوان شده است. این پژوهش با روش توصیفی و تحلیلی و به شیوه کتابخانه ای درصدد بیان تفسیری عرفانی از مسئله مهدویت است. ذکر این نکته ضروری است که علی رغم برداشت های متفاوت از مفاهیم عرفانی و تأویل های گوناگون بسیاری از مبانی نظری و عملی عرفان در پیوند ناگسستنی با جامعه آرمانی مهدوی است. جایگاه کمتر شناخته شده تئوری مهدویت در مباحث عرفانی و تحقیقات فارسی و تطبیق آرای این نظریه و ایده با اصطلاحات اصیل عرفانی که به طور کلی بعد از ابن عربی رشد قابل توجهی داشته، نگارنده را بر آن داشته تا دست به این پژوهش بزند.
بررسی رویکرد عرفانی داستان حضرت موسی(ع) در تفاسیر عرفانی ( مطالعه موردی: تقاضای رؤیت خدا)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۸ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۷۰
265 - 282
حوزههای تخصصی:
یکی از موضوعات مهم و بحث برانگیز در اندیشه توحیدی،موضوع رؤیت خداست که جایگاه مهمی در دیدگاه کلامی و عرفانی داشته و بانام حضرت موسی گره خورده است. درعین حال، متکلمین ناگریز از بحث درباره آن بوده و در آن اختلافات عمیق دارند. این موضوع دربیش از بیست آیه قرآن ذیل عبارات «لقاءالله» و «نظر در وجه الله» و درباره انواع رؤیت و شهود ذات الهی مانند شهود و رؤیت خدا نسبت به ذات خود و شهود موسی(ع) در شجره طور مطالبی بیان گردیده است. تقاضای رؤیت خداوند، مهم ترین بخش زندگانی حضرت موسی(ع) است که از دیرباز مورد توجه عرفا بوده است. به نحوی که هریک تلاش نموده اند. از دیدگاه خود به بیان علت پاسخ خداوند مبنی بر «لن ترانی» پرداخته و نظرات گوناگونی را در این زمینه ارائه دهند. از این رو، استقراء آرای تفاسیر عرفانی دراین زمینه و جمع بندی آن ها از اعتبار خاصی برخورداراست. این پژوهش نشان می دهد که عرفا و برخی از حکمای متأله، مسأله رؤیت وشهود باطنی و رؤیت تجلیات خداوند را معادل لقاءالله در قرآن تلقی نموده ولی برخی از فلاسفه و متکلمین شیعی و معتزلی باتکیه بر مبنای تنزیه کلامی صرف و با تمسک به مسأله نفی جسمانیت و اعتقاد به انحصار امکان شهود خداوند در رؤیت مادی، به نفی امکان این موضوع پرداخته اند. این مقاله باروش پژوهشی - توصیفی از نوع تحلیل محتوا و واحد تحلیل مضمون بوده است.
طرح واره حرکتی در منطق الطیر عطار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات عرفانی پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۳۴
۹۴-۶۷
حوزههای تخصصی:
زبان شناسان شناختی معتقدند ذهن با تکیه بر تجربه به مفهوم سازیِ استعاری پدیده ها می پردازد و استعاره مفهومی محصول دو حوزه ذهنی و عینی است. فرایند عینی سازی در استعاره مفهومی بر اساس انطباق یک به یک دو حوزه عینی (مبدأ) و ذهنی (مقصد) که «انگاشت یا انگاره» نامیده می شود، انجام می شود و به کمک طرح واره های تصویری بازتاب می یابد. طرح واره حرکتی از نوع استعاره ساختاری و دارای سه جهت مبدأ و مسیر و مقصد است. منطق الطیر به دلیل ماهیت رواییِ مبتنی بر سفر، قابلیت فوق العاده ای برای تحلیل از دیدگاه طرح واره حرکتی دارد. پرسش این است که انگیزه ها و اهداف طرح واره حرکتی با تکیه بر مبدأ و مسیر و مقصد در منطق الطیر چیست؟ استعاره «سلوک، حرکت است»، استعاره بنیادین یا کلان استعاره عرفانی منطق الطیر است و هدف آن «بازگشت به اصل». با توجه به نتایج تحقیق، در این طرح واره، خود، مبدأ حرکت است؛ هفت وادی، مسیر حرکت است و درگاه سیمرغ/ حق، مقصد حرکت. طرح واره مبدأ ماهیت ارادی و انگیزشی دارد؛ حرکت در طرح واره مسیر عینیت می یابد و مقصد نتیجه حرکت را نشان می دهد. عطار برای تبیینِ سفر بازگشت به اصل بیش از همه به توصیف «مسیرِ» می پردازد و هفت وادی را گذرگاه های اصلی آن می داند. مبدأ سفر در منطق الطیر، «خودِ سایه ای» است و مقصد آن «خودِ مینوی یا خویشتنِ خویش» که به سیمرغ حقیقت تعبیر می شود. رسیدن به مقصد برابر با بازگشت به اصل، کمال اولیه، وحدت و جاودانگی است.
چیستی خداوند در الهیات فلسفی و عرفانی و سنجش آن با دیدگاه میرزا مهدی اصفهانی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
درباره ماهیت خداوند، بین فلاسفه و عرفا یک اتفاق نظر و یک اختلاف وجود دارد: فلاسفه و عرفا هر دو قائل اند که ماهیت خداوند چیزی جز وجود او نیست و خداوند برخلاف ممکنات که دارای دو حیثیت متفاوت وجود و ماهیت اند، ماهیتش با وجودش فرقی ندارد؛ ولی در اینکه وجودی که عین ماهیت خداوند است آیا وجودی است مقید یا لابشرط، بین آنها اختلاف نظر هست. فلاسفه وجود خداوند را مقید به خصوصیات واجب الوجودی می دانند، اما عرفا وجود حق را لابشرط از هر قیدی و خصوصیتی قرار می دهند. در این میان میرزامهدی اصفهانی دیدگاهی را مطرح می کند که نه مورد تأیید عقل است و نه مورد تصدیق آرای اهل بیت. او می گوید «وجود» عین ذات حق نیست، بلکه مخلوق خداست. هدف این پژوهش این است که با شیوه توصیفی و اقامه برهان عقلی و نقلی روشن کند بین این انظار، نظر عرفا درست و شایسته تصدیق است.
شیوه های اقناع مخاطب در کشف المحجوب هجویری در آیینه نقد رتوریکی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات عرفانی پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۳۴
۳۳۲-۳۰۵
حوزههای تخصصی:
کشف المحجوب هجویری یکی از قدیمی ترین کتاب های عرفانی فارسی است که همواره از جنبه های مختلف به ویژه تعلیم مبانی عرفانی اهمیت داشته و دارد؛ توجه به این اثر تا اندازه بسیاری تحت تأثیر قدرت نویسنده در اقناع مخاطب است. مقاله حاضر با هدف بررسی روش های اقناع مخاطب در کشف المحجوب هجویری با تکیه بر نقد رتوریکی و به روش کیفی و با کاربست شیوه توصیفی تحلیلی نوشته شده و به دنبال پاسخ به این پرسش است که هجویری از کدام شیوه ها برای اقناع مخاطب استفاده کرده و کدام یک از عناصر موجود در کشف المحجوب بر پذیرش خواننده اثرگذار بوده است؟ نتیجه تحقیق نشان می دهد که هجویری با به کارگیری روش هایی مانند ارائه مطالب اخلاقی و انسانی، استفاده از زبانی آشنا، سبکی دوسویه و تعاملی، استدلال، استشهاد و استناد، استفاده از داستان و حکایت و نیز استفاده از صنایع ادبی مانند تمثیل، تشبیه، کنایه و استعاره، برای اقناع مخاطب خود بهره برده است.
موضوع «بازگشت» و «سکینه» انسان در حیات روحیِ او، جستاری در کتاب مقدس و قرآن، با تأکید بر سه «مرکزیت دینی»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادیان و عرفان سال ۵۴ پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲
349 - 325
حوزههای تخصصی:
«هبوط» یا «اخراج» انسان از بهشت، حیاتی را برای بشر در کره خاکی رقم زده است، که ظاهر و باطن آن آمیخته با انواع ناآرامی هاست؛ ناآرامی هایی که همواره به انسان گوشزد می کنند که مأوا و مثوای نهایی وی بر روی کره خاکی نیست و بر اوست که در اندیشه تدارک راه امنی برای بازگشت خود به سوی معاد و دارالسلامِ سکینه و رحمت الهی باشد. خدایی که برای انسان، آن هبوط و نزول را رقم زده، راه بازگشتی را نیز برای همو ترسیم کرده است که به صورت های مختلف در زبان ادیان الهی بیان شده است. امن و امان، سِلم و سلام و سکینه و رحمت، کلیدواژه هایی برای مفاهیم و موضوعات گمشده بشر، و «اورشلیم و مکه و در نهایت، مدینه النبی» با مرکزیت پیامبر رحمت(ص) -که «رحمه للعالمین» و منبع امن و اسلام و تزکیه و تطهیر از عوامل آلودگی و ناآرامی است و در بیان پیامبران پیشین نیز به وی بشارت داده شده است - مواضع و رموز بارزی در این باب اند. مقاله به صورت توصیفی و تطبیقی موضوعات مورد اشاره را تحلیل و نقش بارز پیامبر اکرم(ص) را در ترسیم راه سکینه و آرامش در قالب های مختلف روحی، جسمی، فرهنگی و معنوی واکاوی می کند.
تحلیل و بررسی بازنمایی عناصر منادمه در خمریه عرفانی (مورد کاوی: ترجیع بند فخر الدین عراقی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۷ بهار ۱۴۰۰ شماره ۶۷
263 - 278
حوزههای تخصصی:
منادمه در لغت به معنی باهم شراب خوردن و با یکدیگر میگساری نمودن و هم نشینی و همراهی در امر باده نوشی و باده خواری است. شاعر معمولاً در خمریه سرایی که شکل داستانی بر آن غلبه دارند، با کاربست عناصر حسی و ارکان داستانی از قبیل اشخاص و ابزارهایی چون ساقی و ندیم و مطرب و خمار و می و معشوق و جام و میکده و غیره فرایند منادمه را به تصویر می کشد؛ حال مسأله اصلی چگونگی ظهور و تعامل شاعر در خمریه عرفانی با چنین عناصری است. آیا در خمریه عرفانی منادمه گری وجود دارد و شاعر یا عارف، عناصر آن را به کار می گیرد و یا اینکه کدام یک از عناصر منادمه در آن جلوه خاصی پیدا کرده و کدام یک در متن محو می شود؛ این مسأله همواره ذهن مخاطب پرسش گر ادبیات عرفانی را به چالش می کشاند. بنابراین این مقاله در صدد است با بررسی و نقد چیستی و چگونگی منادمه و عناصر آن در ترجیع بند خمری عرفانی عراقی به این مسائل پاسخ دهد و ماهیت و نحوه بازنمایی و کمیت به کارگیری این عناصر را در خمریه عرفانی بسنجد. نتیجه پژوهش نشان می دهد که عراقی به مانند دیگر خمریه سرایان عرفانی، تمامی عناصر منادمه و قالب اصلی منادمه مادی را به کار گرفته است، اما نحوه پرداختن به این عناصر و جلوه ها و مظاهر آن در خمریه عرفانی صبغه خاص خود را دارد. روش به کار رفته در این پژوهش توصیفی تحلیلی است.
تحلیل و بررسی رابطه تعبّد با عقلانیت در رهیافت های معنویت دینی و معنویت مدرن(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
معنویت مدرن نظریه ای است که طی سالیان اخیر توسط برخی از روشنفکران تجددگرا در مجامع علمی و دانشگاهی مطرح شده و در همین راستا به تضعیف و حتی انکار معنویت دینی پرداخته است. بر اساس این رهیافت، امروزه انسان مدرن از جمع میان عقلانیت و دیانت عاجز مانده و برای رهایی از این وضعیت چاره ای جز این ندارد که معنویتی همسو با لوازم و اقتضائات مدرنیته و برخاسته از «عقلانیت مدرن» اختیار کند. از این نظرگاه، مهم ترین عاملی که سبب رویگردانی انسان مدرن از دیانت به معنویت می شود، تعبدگرایی در دین است؛ زیرا عقلانیت مدرن با مشخصّه استدلال گرایی کاملاً در تضاد با مقوله تعّبد است. پژوهش حاضر به بررسی تطبیقی رابطه تعبد با عقلانیت در هر یک از رویکردهای معنویت دینی و مدرن پرداخته است. نتایج این تحقیق که با روش کتابخانه ای و شیوه توصیفی تحلیلی گرد آمده است، نشان می دهد: اولاً تعبدیات دین نه تنها با عقلانیت ناسازگار نیستند، بلکه بر اساس «ادله ضرورت وحی و نبوت» مبتنی بر دلایل عقلانی اند؛ ثانیاً معنویت مدرن با تحلیل ناقص و نادرست، تعبدیات دینی را همچون تقلیدهای کورکورانه پنداشته و از همین رو به انکار آنها پرداخته است. البته نظریه مزبور اشکالات و ابهامات جدی دیگری نیز داشته که در پژوهش حاضر مطرح شده است.
بررسی تأثیرمعنویت و ایمان بر تقویت فرهنگ عمومی از منظر قرآن، حدیث و عرفان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۷ بهار ۱۴۰۰ شماره ۶۷
79 - 100
حوزههای تخصصی:
فرهنگ اسلامی- ایرانی، علی رغم غنای زیاد، با از بین رفتن مرزهای فرهنگی و تهاجم فرهنگ غالب غرب، در معرض آسیب قرارگرفته است. ارتقاء فرهنگ عمومی توده مردم، نیاز امروز جوامع بشری است. رواج آسیب ها و کمبود مکارم اخلاقی، جوامع را به انحطاط می کشاند. در ایران اسلامی، ضرورت ارتقاء فرهنگ عمومی در جهت نیل به تمدن نوین اسلامی، ما را به شناخت مبانی و زیر ساخت فرهنگ اصیل اسلام، دعوت می کند. آیین اسلام، مذهب تشیع و عرفان اسلامی، کامل ترین دستورات و موازین الهی را برای ساختن برترین سبک زندگی توأم با معنویت به ما ارزانی داشته و به وسیله آموزه های قرآن کریم و معارف وحیانی در اختیار ما نهاده است. لکن، پیش نیاز و لازمه آن ایمان و معنویت است. ایمان به خدا، تصدیق توحید و معاد، غیب و وحی، رسالت رسول اکرم (ص) و امامت امامان (ع)، وظیفه اساسی مؤمنین در جامعه دینی است. از آنجایی که ایمان، یگانه عامل تغییرات درونی افراد جامعه است، با جستجو در متون معتبر دینی و عرفانی استخراج و دسته بندی موضوعات، به این نتیجه می رسیم که هرچه ایمان مردم افزایش یابد امکان نحول معرفتی و اجتماعی ایمانی و دست یابی به کامل ترین فرهنگ عمومی افزایش می یابد.