فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۸۱ تا ۲۰۰ مورد از کل ۲٬۰۶۸ مورد.
بازگشت به قرآن (1)
منبع:
نامه جامعه ۱۳۸۳ شماره ۳
حوزههای تخصصی:
تاریخ تفسیر قرآن در یک قرن اخیر با نهضتهای اجتماعی به ویژه نهضتهای اصلاح دینی که چون رستخیز فکری سراسر اقالیم اسلامی را درنوردیده؛ درهم تنیده شده، به طوری که بدون توجه و ارجاع به نهضتهای اصلاحی نمیتوان تفسیر را در چارچوب تاریخیاش ملاحظه کرد.
نهضتهای اصلاح گرایانهی دینی کما بیش از یک قرن پیش در شرق اسلامی آغاز گشته و از سرزمینی تا سرزمین دیگر در عین تشابه، تفاوتهایی در اصول داشته است یعنی علاوه بر داشتن علل مشترک، در هر منطقه آثار و سیر و آغاز و تداوم متنوعی داشته است و یکپارچه و یکباره و منسجم با انگارههای ثابت و واحد نبوده است.
خصوصیت اصلی رنسانسی که به صورتهای مختلف و با مضمون واحد یا مشابه در سراسر عالم اسلام سر بر آورده، این بوده است که اسلام را نه یک عقیده مهجور و ایمان قلبی، بلکه یک نظام کامل عیار دینی و دنیوی و اخلاقی و سیاسی و عبادی و اجتماعی میدیدهاند یعنی یک فرهنگ بالنده نه یک دین راکد که درحاشیه اجتماع به راه خود برود، و محور اساسی این تفکر، قرآن کریم بوده است.
عامل دیگر اندیشهی اصلاح در نزد شخصیتهایی چون سیدجمال تا محمدعبده وسیدقطب تاعلاّمه اقبال، و آیةالله طالقانی، تا شهید مطهری و شهید صدر و درخشانترین خورشید آنان حضرت امام خمینی1، اعتقاد به باز بودن باب اجتهاد بوده است.
رهیافت وحدت موضوعی سورههای قرآن در «الأساس فی التفسیر»(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
وحدت و انسجام مضمونی در قرآن رهیافتی نو در تفسیرنگاری معاصر است که آن را از سنت کهن تفسیر قرآن متمایز میسازد. در این رهیافت دغدغة مفسر تنها تفسیر واژگانی آیات قرآن نیست، بلکه میکوشد نشان دهد که میان آیات و سورههای قرآن یکپارچگی و انسجام محتوایی و ساختاری وجود دارد. با اینکه رگههایی از این قبیل تلاشها در آثار برخی مفسران پیشین نیز دیده میشود، اما تفاوت تلقی و انگیزهها به تمایز اساسی میان تفسیرهای قدیم و جدید انجامیده است. از جمله چهرههای شاخص این رهیافت نوین، مفسر سوری سعید حوی است که در تفسیر خویش نظریهای کاملاً بدیع و جامع در این باب عرضه داشته است. در این نوشتار کوشش شده با بررسی کتاب «الأساس فی التفسیر» جنبههای نظری و عملی نظریة سعید حوی در زمینة وحدت مضمونی و ساختاری قرآن شناسایی شود. نظریة وحدت دو سطح دارد: الف) در سطح سورهها (پیوندهای مضمونی و ساختاری موجود بین سورههای قرآن)؛ ب) در سطح آیات (پیوندهای لفظی و معنایی موجود بین آیات هر سوره). شاخصة نظریة حوی، مبنا قرارگرفتن سورة بقره برای فهم انسجام مضمونی دیگر سورههای قرآن است. در این نوشتار نشان داده شده که چگونه حوی از نشانهها و قرائن لفظی و معنوی برای شناسایی و تعیین روابط معنایی و شکلی بین سورهها و آیات بهره گرفته است. دست آخر، خواننده در مییابد که نظریة تفسیری حوی، با وجود خصلت بدیعش، بیش از اندازه دلبخواهی و ذوقی است، و اینکه مجموعة شواهد و ادلّهای که وی برای اثبات مدعای خویش به کار بسته است، بهسادگی در خدمت نظریهای بدیل قابل استناد خواهد بود.
وجه زیبایى شناختى قرآن در تاریخ صدر اسلام
حوزههای تخصصی:
بررسی توصیفی معنای «کریم» در قرآن مجید(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
واژة «کریم» از نظر مفهوم و معنا یکی از واژه های مهم و در عین حال، پیچیدة قرآنی است که تاکنون با رویکرد معناشناسانه به آن پرداخته نشده است. پژوهش حاضر کوشیده است تا به روش توصیفی تحلیلی، این واژه را در قرآن مجید، مورد واکاوی قرار دهد. در این پژوهش، با استفاده از قاعدة سیاق و ارتباط مفهومی واژة «کریم» با واژه های همنشین و جانشین، چگونگی کاربرد این واژه در سراسر آیات قرآن مجید تبیین گردیده است. واژة «کریم» در قرآن از دایرة تنوّع معنایی گسترده ای برخوردار است و در یازده معنا از قبیل: بخشش بلاعوض، عطای بدون نقصان و خواری، عطای بدون طلب، مختوم به مُهر، پُرفایده و ... به کار رفته است. همچنین، این واژه با واژه های «مجید» و «جواد» بر محور جانشینی در یک حوزة معنایی قرار دارد. کشف مؤلّفه های معنایی «کریم» سبب آشکار شدن بخش اندکی از معارف نهفته در باطن آیات می شود و نشان دهندة نظام مند بودن اندیشة قرآن است.
حزب مفصّل
منبع:
بشارت ۱۳۸۶ شماره ۵۸
حوزههای تخصصی:
نقد رویکردهای معنا شناسی واژه «مس» در آیه «لایَمَسُّهُ إِلَّا الْمُطَهَّرُونَ»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در معنا شناسی ""مس"" در آیه ""لایَمَسُّهُ إِلَّا الْمُطَهَّرُونَ"" سه رویکرد میان عالمان امامیه از آغاز تا کنون رایج است؛ مس ظاهری، مس باطنی، مس فراگیر. در رویکرد نخست واژه ""مس"" به تماس ظاهری معنا شده و حکم فقهی حرمت تماس بدن بدون طهارت با الفاظ قرآن از آیه استنباط شده است؛ ادله پنجگانه این رویکرد عبارت اند از: استعمال واژه ""مس""در برخورد جسمی دو چیز با یکدیگر، رجوع ضمیر در"" لا یمسه"" به قرآن، استشهاد معصوم (ع)، روایت نبوی و مخالفت با وجدان. رویکرد دوم ""مس"" را به درک حقائق قرآنی تبیین کرده و به ادله ای همچون سیاق آیه، فضای نزول آیه، روایات تفسیری، دلالت معنایی مطهرون بر طهارت معنوی و رجوع ضمیر در"" لا یمسه"" به""کتاب مکنون"" استدلال شده است. مطابق رویکرد سوم مس به معنای مطلق تماس است، اعم از تماس ظاهری و معنوی، این رویکرد به اطلاق واژه ""مس"" و ""المطهرون"" تمسک جسته است. رویکرد های سه گانه, نگاه انتقادی به همدیگر داشته و ضمن اقامه دلیل به نقد و رد ادله رویکرد رقیب نیز پرداخته اند. در این مقاله رویکرد های سه گانه بازشناسی، ارزیابی و ضمن نقد ادله، رویکرد منتخب ارائه شده است.
نقدی بر نظریه «گفتاری بودن زبان قرآن»
حوزههای تخصصی:
اشاره
جناب آقای دکتر جعفر نکونام در شماره سوم مجله وزین پژوهشهای علوم انسانی مقالهای در اثبات گفتاری بودن زبان قرآن نوشتند و تنها ثمرهای که برای بحث مشخص کردند این نکته است که پارهای از قرائن فهم آیات که به «قرائن حال و مقام» تعبیر میشود در متن قرآن نیامده است. به نظر میرسد این ثمره اهمیت بسزایی در دانش تفسیر داشته باشد و از جهتی مسأله حجّیّت ظواهر قرآن را تحتالشعاع قرار دهد. گرچه این تقسیمبندی و دو اصطلاح «گفتاری» و «نوشتاری» در هیچ منبعی ذکر نشده و دست کم ایشان منبعی ارائه نداده و ممیزات آن هم مستند نیست و اینجانب هم به دلیل وجود برخی از مشخصات زبان گفتاری در زبانهای غیرگفتاری هنوز نتوانستهام این تقسیمبندی را درک کنم، با همه اینها در نقد این مقاله با تحفظ بر همین تقسیمبندی و اصطلاح، به بررسی و نقد شواهد و ادلّه نویسنده محترم میپردازم.
لازم به یادآوری است که نقد این مقاله، تنها برای روشن شدن حقیقت و کند و کاو در یکی از مباحث قرآن است؛ وگرنه تلاش جناب آقای دکتر نکونام مبارک و میمون است و از اینکه به موضوعات جدید علوم قرآن پرداختهاند، جای تشکر و قدردانی دارد.
قواعد فهم قرآن (نگاهى به شش قاعده اساسى )
منبع:
معرفت ۱۳۷۷ شماره ۲۴
حوزههای تخصصی:
دوره های ترتیل / قرائت محمد صدیق منشاوی
منبع:
بشارت ۱۳۷۷ شماره ۵
حوزههای تخصصی:
نقدی بر نظرات رژی بلاشر
حوزههای تخصصی:
تحریف ناپذیری قرآن از دیدگاه علامه طباطبایی
حوزههای تخصصی:
بحث پیرامون تحریف و یا عدم تحریف قرآن کریم،از دیرباز توجه محدثین،اخباریون و مفسران شیعه و سنی،حتی علماء ادیان دیگر را به خود معطوف نموده است.هرگروه با استناد به دسته ای از روایات،در پی اثبات نظریه خود می باشد.البته قائلان به تحریف نیز،سخنی از زیادت به میان نیاورده اند و تنها از وقوع برخی نقیصه ها سخن رانده اند که علامه طباطبایی ـ طی هفت فصل ـ با استدلالات روشن و قطعی این دعا را رد نموده و عدم ایجاد هر گونه تحریفی درقرآن را به اثبات رسانده است.ما در این نوشته پس از تعریف واژه تحریف و بیان عوامل پیدایش نظریه تحریف،این هفت فصل را به طور مختصر می آوریم.