قرآن پژوهان در بسیاری از عرصه های قرآن پژوهی با پدیده ای به نام «اختلاف قراءت در قرآن کریم» رو به رو هستند. خاستگاه این پدیده آنجاست که قاریان قرآن کریم بر اثر علل و عواملی پاره ای از عبارتها و کلمات قرآنی را به صورتهای گوناگون خوانده اند. پاره ای از این قراءتها تنها به تلفّظ و طرز ادای کلمه یا عبارت مربوط می شود و به اختلاف در معانی منجر نمی شود. مانند «کفوا احد» و «کفْؤاً احد» و «کفوا احد» ولی برخی از این قراءتها اختلاف معنی به دنبال دارد. مانند «مالک یوم الدین» و «ملک یوم الدین» و «ملک یوم الدین» یا مانند بما کانوا یکذبون (بقره /10) و «بما کانو یکذِّبون» (از باب تفعیل) در این مقاله به وظیفة مترجمان قرآن کریم در برابر قراءات نوع اخیر پرداخته شده است.
آشنایی با صنعت حذف و چرایی آن، به دلیل فراوانی نمونه های آن در قرآن کریم در فهم آیات اهمیتی ویژه دارد؛ زیرا دریافت مقصود بدون توجه به محذوف و تقدیر آن امکان پذیر نیست. در این اسلوب با حذف بخشی از آیه، پیکره آن فشرده گشته و پاره ای از مقصود به دلیل انگیزه های بلاغی گوناگون، نهان می گردد؛ از این رو، در ترجمه آیات توجه به محذوف، امری ضروری است. حذف های قرآنی، جایگاهی چون ذکر و بسی بالاتر از آن را داراست و ظرافت های خاصی به دنبال خود دارند. در مقاله حاضر تلاش می شود با رویکرد توصیفی-تحلیلی، پس از بیان گزارشی مختصر از اسلوب حذف و کارکردهای بلاغی آن، رویکرد مترجمان در برابر این اسلوب و فرآیند ترجمه آن در آیات قرآن دنبال گردد. این بررسی بیان گر آن است که برخی از ظرافت های اسلوب حذف در ترجمه های قرآن بازتاب نداشته و ابهام و عدم انسجام در ترجمه، از برجسته ترین نارسایی ها در امر بازگرداندن محذوفات قرآنی است.