واژگان تک کاربرد نسبت به سایر واژگان در قرآن کریم، نیاز به دقت بیش تری در ترجمه دارند؛ زیرا گزینه های توضیحی دیگری در سایر آیات نداشته و این فقدان مصداق و سیاق آیه مشابه، بازگردانی آن ها را با دشواری همراه کرده است. فعل « نشط » یکی از واژگان تک کاربرد در قرآن کریم است که تنها یک بار در آیه 2 سوره نازعات مورد اشاره قرار گرفته است. به نظر می رسد مترجمان در برخورد با این واژه ، گونه های مختلفی از ترجمه را در پیش گرفته و دچار تشتت آراء شده اند. پژوهش حاضر با هدف تحلیل داده ها و انتخاب ترجمه برتر، با روش دسته بندی رویکردهای مترجمان و تحلیل داده های قرآنی، اقدام به بررسی و نقد گونه های معنایی ارائه شده توسط ایشان نموده تا به این مسأله پاسخ گوید که نهایتاً کدام رویکرد دارای اعتبار بیشتری است؟ رهاورد پژوهش چنین است: مترجمان سه روش تحت اللفظی، وفادار و تفسیری را در ترجمه این آیه به کارگرفته اند؛ اما حقیقتاً هیچ یک نتوانسته است تمامی موازین نهفته در حقیقتِ واژه را رعایت نماید. در نتیجه لازم است در بازگردانی این آیه تجدیدنظر صورت گیرد.
در برخی آیات کلامی قرآن کریم، تعابیری وجود دارد که در آن ها خداوند متعال با لحنی عتاب آمیز و هشدارگونه، پیامبر اکرم (ص) را مورد خطاب قرار داده است. از برجسته ترین گونه های این عتاب ها می توان به نهی از شرک، امر به طلب بخشش از خداوند، نهی از شک، نهی از پیروی خواسته های اهل کتاب، تذکّر به، تقدّم ترس از خدا بر ترس از مردم، تأکید بر حفظ الهی و عتاب بر تحریم حلال الهی اشاره کرد. از آن جا که برگرداندن چنین تعابیری به زبان فارسی یا هر زبان دیگری ممکن است شائبه عدم عصمت پیامبر اکرم (ص) را در ذهن خواننده ایجاد و تقویت کند؛ لذا ترجمه این دسته آیات از جایگاه حساس و خطیری برخوردار بوده و مسئولیت مترجم آن را دو چندان می سازد؛ چرا که انتقال صحیح محتوای این گونه آیات، افزون بر حفظ ساختارهای دستوری و بلاغی و نیز همسانی تأثیر متن مبدأ و مقصد بر مخاطبان، توجه و اشراف ویژه مترجم را به مبانی کلامی طلب می کند. این جستار بر آن است ضمن بهره گیری از آرای مفسّران و محقّقان قرآنی و با تکیه بر پیش فرض های کلامی، برخی از مهم ترین ترجمه های این آیات را مورد بررسی و نقد قرار داده، تا در این رهگذر، پس از بیان ضعف و قوت های احتمالی این ترجمه ها و ارزیابی روش های گوناگون به کار گرفته شده در آن ها، اعم از لفظی، وفادار، آزاد و تفسیری به معرفی موفق ترین روش در تطبیق مراد واقعی این دسته از آیات مبادرت ورزد.
ترجمه قرآن کریم و انتقال و شفاف سازی معانی والای آن، برای مخاطبان فارسی زبان از دیرباز موضع اهتمام محققان و اندیشمندان این کتاب الهی بوده است. یکی از مترجمانی که شمار کثیری از پژوهشگران،ترجمه او را در زمره بهترین ترجمه های معاصر قرآن بشمار آورده و آن را به لحاظ مطابقت با متن آیات و بکارگیری واژگان مأنوس زبان فارسی و مراعات قواعد زبانی و بیانی و نیز به لحاظ نگرش نوین به ترجمه و روزآمدسازی بسیاری از مفاهیم پرچالش قرآن کریم، مُتقن و قابل استناد می دانند، ترجمه فولادوند است. اما با وجود همه این محاسن، با اعمال نظری ژرف در فحوای ترجمه– دست کم در حوزه آیات مورد بحث- به نظر می آید که مخاطب با مواردی از لغزش یا سهو مواجه می شود که نشان از تسامُح یا احیاناً برداشتی ناهمگون از پاره ای ظرایف بدیع دستوری، واژگانی و ادبی قرآن دارد که در برخی موارد عدم رویکرد متناسب به این ظرافت های قرآنی، خواننده را در معرض برداشتی غیرهمسو با آیات شریفه قرار داده و علاوه بر مستور ماندن بخش هایی از وجوه اعجازی و تصاویر مبتکرانه آیات، جلوه ضعیف تری از بلاغت قرآنی در ترجمه فارسی نمود می یابد. این پژوهش درصدد است که با توجه به امکان سنجیِ میزان خطاپذیری، در ترجمه آیات مورد بحث، این موارد را با استناد به مبانی علمی دقیقِ حوزه های صرفی، نحوی، بلاغی، لغوی و واژگانی، به بوته نقد و بررسی گذاشته و راه های اصلاحی جایگزین نیز پیشنهاد شود تا بدین واسطه نمایه هایی از رویکردهای تحلیلی معنامحوردر چارچوب های مذکور فراروی محققان قرار گرفته و راه برای پژوهش های غنی تر و کاربردی تر در این حوزه ها گشوده بماند.