فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۰٬۸۶۱ تا ۱۰٬۸۸۰ مورد از کل ۱۳٬۹۴۱ مورد.
حوزههای تخصصی:
با ارتحال پیامبر صلّی الله علیه و آله و سلّم و صدور بخشنامه «منع نقل و نگارش و تدوین حدیث» تا زمانی که این بخشنامه رسماً در عصر امام باقر علیه السلام لغو گردید، دستگاه حکومت به سیاست ممانعت از نقل احادیث نبوی می پرداخت. جریان تفسیری عامّه در واکنش به این سیاست، ضمن پرهیز از تدوین و یا نقل احادیث نبوی صلّی الله علیه و آله و سلّم، به توقّف در تفسیر، تفسیر برأی و گرایش به روایات اسرائیلی روی آورد. این در حالی بود که اهل بیت علیهم السلام به فراخور اقتضای زمان، به مبارزه با سنّت ستیزی ها و بدعت گذاری ها پرداختند. رویارویی سنّت جهادگونه ائمه اطهار علیهم السلام با بدعت های زمان، به شکل گیری سلسله ای از ادوار تفسیری در تاریخ تفسیر انجامید که از نهضت تفسیری در عصر علوی گرفته تا خفقان تفسیری در عصر حسنین علیها السلام و احیاگری تفسیری در عصر امام سجاد علیه السلام و تعمیق و ترویج تفسیر در عصر امام باقر علیه السلام را شامل می شوند.
روابط بینامتنی دعای چهل و چهارم صحیفه سجادیه (دعا درآغاز ماه رمضان) با قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سراج منیر سال نهم زمستان ۱۳۹۷ شماره ۳۳
37 - 63
حوزههای تخصصی:
نظریه بینامتنیت رویکردی است که روابط بین متون و چگونگی ارتباط بین آن ها را بررسی می کند. در این رویکرد دلالت های گوناگون متون در فضای متون دیگر آشکار می شود. کاربست این نظریه در مطالعات دینی در تبیین پیوند عمیق قرآن و عترت است. در این پژوهش دعای چهل و چهارم صحیفه سجادیه با موضوع آغاز ماه رمضان در دو سطح لایه های ظاهری و باطنی متن بررسی و تبیین می شود. این پژوهش با روش توصیفی- تحلیلی به دنبال کشف افق معنایی جدید از این دعا است. روابط بینامتنی با سه گونه ساختاری و مضمونی و واژگانی پیگیری شده است. نتایج به دست آمده از پژوهش، گویای آن است که حضرت در طول این دعا از ساختارهای مختلف قرآنی در موضوعاتی همچون نزول قرآن در ماه رمضان و شب قدر، درخواست ملحق شدن به بندگان صالح، حمد خداوند بر نعمت هدایت و غیره بهره برده اند به گونه ای که قرآن در درخواست هایشان تجلّی یافته است.
نقش پیش فرض های کلامی فخررازی در تفسیر آیات جبر و اختیار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات تفسیری سال یازدهم بهار ۱۳۹۹ شماره ۴۱
75-92
حوزههای تخصصی:
پژوهش پیش روی به بررسی نقش مبانی کلامی فخررازی در تفسیر آیات جبر و اختیار پرداخته است. تفسیر به رأی یکی از نکات مهمی است که باید در تفسیر آیات قرآن از آنها برحذر بود. ازجمله مصادیق آن دخالت دادن مبانی و دیدگاه های شخصی حاصل از استنباط های غیرمنقح مفسر است. این تحقیق نشان می دهد که دیدگاه جبرانگاری فخررازی در تفسیر آیات مشهور به جبر و اختیار تأثیر بسزایی داشته است و مبانی وی با بسیاری از آیات قرآن ناسازگار است. فخررازی گرچه دارای دیدگاه جبری است، اما می کوشد خود را منکر آن معرفی کند. ایشان با تکیه بر دیدگاه شخصی خود، از ظواهر برخی آیات به صراحت دست می کشد و دیدگاه جبری خود را در تفسیر آیات جبر و اختیار، بر قرآن تحمیل می نماید که این امر مصداق بارز تفسیر به رأی است.
نقد و بررسی نظریه ی ارزش افزایی درتفسیر موسّع متون مقدس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از جمله اهدافِ تفسیرِ مبتنی بر تکثر معنا، نظریه ی ارزش افزایی در تفسیر هرمنوتیکی متون است. یک تفسیر ارزش افزا، دامنه ای از احتمالات تفسیری را به سوی متن روانه می دارد تا ارزش اعتبار ادبیِ آن را به حد اعلا رسانده و آشکار نماید. در مقابل فواید مترتبی نظیر ویژگی های منحصربه فرد متنی نظیر ظرفیت های زبانی، امکانات بالقوه معنایی متن، تأثیرپذیری خوانش متن از دایره المعارف خواننده و اطلاعات عصری آن، مشکل عمده ی چنین رویکردی در هرمنوتیک پسامدرن، بی اعتنایی به قصد مؤلف به عنوان تنها فاکتور تعیّن بخش معنای متن است. ازاین رو نظریه ی ارزش افزایی به طور مطلق امکان طرح در همه ی متون را نخواهد داشت؛ بنابراین پژوهش فوق که به شیوه ی توصیفی-تحلیلی همراه با گردآوری اطلاعات اسنادی و کتابخانه ای انجام گرفته است می کوشد با طرح فرضیه ی « ارزش افزایی قصدی گرا » تعدّد معانی برداشت شده از قرآن را در عین ملتزم بودن به قصد ماتن اثبات نماید و در پی نفی توأمان «وحدت معنایی مبتنی بر قصدی گرایی انحصاری» و «کثرت معنایی مبتنی بر ذهنی گرایی افراطی» برآید و روش تفسیری جدیدی را برای تفاسیر متون به خصوص متن مقدس قرآن ارائه نماید.
قالب های معنایی فعل «أبصَرَ» در قرآن کریم و بررسی ترجمه آنها بر پایه نظریه معناشناسی قالبی چارلز فیلمور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
علم معناشناسی در پی یافتن معنا، ارتباط عمیقی با علم ترجمه دارد و یکی از روش های بررسی و نقد ترجمه است. مقاله حاضر در چهارچوب نظریه معناشناسی قالبی چارلز فیلمور، تلاشی است برای بررسی قالب های معنایی فعل «أبصرَ» در آیات قرآن کریم و بررسی ترجمه فارسی آن (انصاریان، فولادوند، خرمشاهی و مکارم شیرازی). در نمونه های قرآنی بررسی شده، فعل «أبصر» دارای یک قالب معنایی دیداری - ادراکی به عنوان قالب معنایی مرکزی و شش قالب شناختی دیدن، نگریستن، درک کردن، اندیشیدن، روشنایی بخشیدن و بصیرت یافتن است که پایه ابتدایی آن، همان دیدن ظاهری با چشم سر است. نتایج این بررسی نشان می دهند مترجمان در سه قالب معنایی (دیدن، روشنایی بخشیدن، نگریستن) اتفاق نظر داشته اند و به بافت آیه ای توجه داشته اند که فعل مدنظر در آن به کار رفته است؛ اما درباره قالب معنایی «درک کردن» و «بصیرت یافتن»، هیچ کدام به بافت آیه دقت نظر نداشته اند و درباره قالب معنایی اندیشیدن، فقط خرمشاهی براساس بحث هم نشینی الفاظ، ترجمه صحیحی ارائه کرده است.
بررسی دیدگاه روشن فکران دینی در باب شبهه عدم جامعیت قرآن با تأکید بر اندیشه های مهندس بازرگان
حوزههای تخصصی:
مسئله جامعیت قرآن یکی از مباحث مهم در باب شناخت قرآن محسوب می شود. اصل این مسئله از صدر اسلام مورد توجه دانشمندان بوده است و هریک از دانشمندان با نگاهی خاص، پاسخ هایی به این مسأله داده اند. برخی با نگاه جامعیت در همه زمینه ها و برخی با نگاه حداقلی به آن پرداختند. به طور کلی دیدگاه ها در باب قلمرو دین و جامعیت قرآن را می توان به سه دیدگاه عمده تقسیم کرد؛ دیدگاه حدّاقلی؛ دیدگاه اعتدالی و دیدگاه حدّاکثری. برخی از روشن فکران دینی با طرح شبهه پیرامون عدم جامعیت قرآن،قائل به دیدگاه حداقلی می باشند که براساس آن، قلمرو دین و قران درامور اخروى(خدا و معاد) محدود شده و انجام کارهاى اصلاحى دنیایی مردم، دور از شأن خداوند و نوعى تنزّل دادن مقام پیامبران به نخبگان سیاسی و اجتماعی است. ادّعاها و دلایل روشنفکران دینی با آنچه که در قرآن و متون دینی درمسائل مختلف زندگی بشر اعم از سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی، حقوقی و غیره وجود دارد همخوانی ندارد و دلایل عقلی نیز برخلاف ایده آنها است. این مقاله با روش کتابخانه ای و رویکرد توصیفی تحلیلی با هدف بررسی دیدگاه برخی روشن فکران دینی با تأکید براندیشه های مهندس بازرگان درباب جامعیت قرآن، با دلایل روشن در راستای رد شبهه مذکور، از همگرایی و همسویی و حضور آشکار قرآن با زندگی بشری در این دنیا سخن گفته و از دخالت قرآن و دین در امور هدایتی مردم و رویکرد اعتدالی دفاع کرده است.
منشأ قرآنی استعاره های مفهومی مرگ در مثنوی مولوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
منشأ قرآنی استعاره های مفهومی مرگ در مثنوی مولوی چکیده کسی نیست که به حادثة مهم مرگ نیندیشده و تصاویر اغلب دهشتناک در مغز خود از آن نساخته باشد. برخی از تصاویر مرگ در ادبیات عرفانی بویژه در مثنوی مولوی، بازتابی از تصاویر و اندیشه های قرآنی است. در این مقاله، استعاره های مرگ در مثنوی مولوی را در چارچوب نظریة استعاره مفهومی با روش تحلیلی توصیفی بررسی کردیم. مشخص شد که از سه نوع مرگ (ذاتی، اختیاری، اضطراری) که مولوی بدان ها قائل است، مرگ ذاتی و اختیاری در قرآن کریم نیست و تنها به مرگ اضطراری اشاره شده است که به صورت گرداب، زندگی، خزان، خواب، نوشیدنی، مأمور و سفر بازتاب یافته است. امّا مولوی به دلیل تبحر و توغل در قرآن کریم، بهره وافر از کلام الله برده و سیمای مرگ را با تنوع بیشتر به صورت آبِ نیل، سیل، دریا، قاضی، سرهنگ، گرگ، خزان، کاشتن دانه و رویش آن، زادن، بلوغ، رهایی از زندان و جَستن از جو ترسیم کرده است که همگی مفهوم حرکت را در خود دارند و در ذیل کلان استعارة «مرگ، سفرِ بازگشت است» می گنجند. کلید واژه ها: استعاره مفهومی، مرگ، قرآن کریم، مثنوی مولوی.
بررسی تطبیقی ادله تجرد نفس در اثبات تجرد خیالی از دیدگاه محقق طوسی و ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از دلایل اصلی برای اثبات بقای نفس، تجرد نفس است. اما در این میان، حل معضل بقای همه نفوس انسانی، منوط به تحلیل نحوه تجرد نفس و اثبات تجرد خیالی است. محقق طوسی در صدد اثبات تجرد نفس برآمده و اساساً تجرد را بعنوان دلیلی برای اثبات بقای نفس مطرح کرده است. گرچه وی اشاره یی به اثبات تجرد خیالی ندارد اما برخی از ادله ارائه شده، قابلیت اثبات تجرد خیالی را دارند. از سوی دیگر وی معتقد است نفوسی که به مرتبه تجرد عقلی نائل آیند، از تجرد خیالی نیز بهره مندند. در مقابل، ملاصدرا نیز برای حل مسئله بقای تمام نفوس، تجرد عقلی و خیالی را اثبات کرده و اساساً تلاش وی در اثبات تجرد خیالی، معطوف به اثبات بقای تمام نفوس بوده است. در این میان، برخی از ادله یی که ملاصدرا مطرح کرده، با محقق طوسی اشتراک دارد. ملاصدرا دلالت برخی از این ادله را بر تجرد خیالی تام میداند و علاوه بر آن چند دلیل مستقل در اثبات تجرد عقلی و خیالی نیز مطرح کرده است. بنابرین، ملاصدرا با اثبات اینکه قوه خیال از مراتب نفس و خود، امری مجرد است، توانسته بقای نفوسی را نیز مستدل کند که از مرتبه تجرد خیالی ارتقا نیافته اند. در نوشتار پیش رو، روشن شده است ادله یی که محقق طوسی بیان کرده، قابلیت اثبات تجرد خیالی را دارند و بر این اساس چنانکه ملاصدرا تبیین کرده است بقای همه نفوس انسانی با اثبات تجرد خیالی نفس امکانپذیر است. این امر بر اساس مبانی صدرایی بروشنی منقح است اما پیش از صدرالمتألهین و در تحقیقات محقق طوسی، تجرد خیالی را میتوان تنها در نفوسی پیگیری کرد که به مرتبه تجرد عقلی رسیده اند که این امر، توان حل بقای تمام نفوس انسانی را ندارد.
مرجعیت علمی اهل بیت (ع) بر پایه تفسیر تطبیقی آیه اهل الذکر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات تفسیری سال دوازدهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۴۷
۶۵-۸۰
حوزههای تخصصی:
آیه 43 سوره نحل درباره مرجعیت علمی اهل بیت^ نازل شده است. مفسران شیعه و اهل تسنن درباره مصداق «اهل ذکر» اختلاف نظر دارند. گروهی از مفسران اهل تسنن بر پایه سیاق آیه، مصداق اهل ذکر را اهل کتاب می دانند. این دیدگاه مورد بررسی قرار گرفته است. مفسران شیعه و برخی از مفسران اهل تسنن بر اساس روایات، مصداق کامل اهل ذکر را اهل بیت^ می دانند. این نوشتار بر آن است تا بر پایه مفهوم شناسی اهل ذکر و با توجه به شأن نزول آیه و با استناد به روایات این موضوع را تحلیل و بررسی نماید. نتیجه پژوهش آن است که اهل ذکر به معنای عالمان و آگاهان است. در زمان نزول آیه، اهل کتاب و دیگر افراد آگاه می توانند یکی از مصادیق اهل ذکر باشند؛ ولی اهل بیت^ برای همیشه مصداق اکمل اهل ذکر هستند.
واکاوی سبک انگیزشی ساختار آیات قرآن با تکیه بر علم معانی (مطالعه موردی سوره منافقون)
حوزههای تخصصی:
ادبیات قرآن مبتنی بر سبک های بلاغی است و زبان انگیزشی قرآن، برخاسته از خاصیت برانگیختگی آیات نسبت به خواننده اش است، تا روح نشاط را در مخاطب برانگیزد و تمایل بیشتری به فهم آیات پیدا کند. به همین منظور، در پژوهش پیش رو به روش توصیفی-تحلیلی ساختار انگیزشی مرتبط با مسندٌ الیه در جملات اسنادی را بر مبنای علم معنانی، بررسی و شاهدی از سوره منافقون و دیگر آیات ذکر شده است. از جمله ساختار انگیزش زا در این حوزه، می توان به ذکر یا حذف مسند الیه، تعریف یا تنکیر، موصول یا ضمیرآوردن، استفاده از اسم ظاهر، توابع مسندالیه و... اشاره نمود؛ که هر یک از آن ها، ساختار ادبی انگیزشی خاصی را دنبال می کند، که فهم آن در شناسایی زبان انگیزشی قرآن نقش به سزایی دارد. مثلا در عبارت «... لَیُخْرِجَنَّ الْأَعَزُّ مِنْهَا ...» (منافقون: 8) برای فعل( لَیُخْرِجَنَّ) فاعل (الأعَزّ) ذکرشده و در اصل مسندالیه به شکل اسم تفضیل با حذف موصوف آمده است و حذف موصوف، صفت را برجسته تر و بارزتر و مخاطب را برای درک مفهوم آن مشتاق تر می سازد. مطالعه موردی سوره منافقون از ساختار انگیزشی برای شناخت منافقان، استفاده شده است اما به عنوان انگیزش مخاطب، خیر، چرا که آنها راه های هدایتی را به سمت خود بسته اند.
تقریر ابداعی حکیم صهبا از دیدگاه ابن عربی درباره ختم ولایت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مسئله مهم که مراد ابن عربی از خاتم الاولیا چیست و شخص خاتم الاولیا چه کسی است، میان شارحان آثار وی اختلاف نظر وجود داشته و تقریرهای گوناگونی از آن عرضه شده است. این گوناگونی بدین دلیل است که وی در آثار خویش، مصداقاً افراد مختلفی را بعنوان خاتم ولایت معرفی نموده است. در میان شارحان ابن عربی، تنها، حکیم متأله آقا محمدرضا قمشه ای (مشهور به حکیم صهبا 1306-1234ق) توانسته است با طرح تقریری ابتکاری و بیانی نوآورانه، ارائه دهنده نوعی خوانش از دیدگاه ابن عربی در موضوع ختم ولایت باشد که در آن مراد ابن عربی از چیستی و کیستی خاتم ولایت بخوبی تبیین شده است. حکیم صهبا معتقد است شیخ اکبر برای خاتم ولایت اطلاقهای گوناگونی را لحاظ نموده و هرجا که شخص خاصی را بعنوان خاتم ولایت معرفی نموده، اطلاق خاصی را در نظر داشته است. از دیدگاه وی، ابن عربی برای خاتم ولایت دو اطلاق در نظر گرفته و هر کدام را نیز به دو قسم که در مقابل یکدیگر قرار دارند، تقسیم میکند؛ به این صورت که در اطلاق اول ولایت به مطلقه و مقیده و در اطلاق دوم به عامه و خاصه تقسیم میشود و برای هر یک از این اقسام خاتمی معرفی شده است. مراد از مقیده، مقید بودن به اسمی از اسما و حدی از حدود بوده و مقصود از مطلقه، مطلق بودن از حدود و بری بودن آن از قیود است، بگونه یی که جامع تمام اسما و صفات و واجد تمام تجلیات ذاتی باشد. ولایت عامه مخصوص تمامی مؤمنین بوده اما ولایت خاصه تنها مختص به وجود حضرت محمد (ص) بالاصاله و محمدین و ورثه او بتبع ایشان میباشد.
پروبلماتیک مطالعات قرآنی سنتی و مدرن (برخی نکات انتقادی- راهبردی برای فلسفه مطالعات قرآنی)
حوزههای تخصصی:
پروبلماتیک مطالعات قرآنی سنتی و مدرن : برخی نکات انتقادی سید محمود نجاتی حسینی (خراسانی ) [استادیار جامعه شناسی دانشگاه ازاد اسلامی / مدیر گروه دین انجمن انسان شناسی ایران] چکیده با وجود حجم معتنابهی از متون منقح در باره مطالعات قرآنی که ماحصل پژوهش اسلام پژوهان غربی و اسلامی است؛ اما به نظر می رسد هم چنان یک مساله معرفتی عقیدتی استراتژیکی در باره گشتالت مطالعات قرآنی موجود و در دسترس مورد تامل دقیق و شایسته موضوع قرار نگرفته است .این مساله به نظر ما چیزی جز "پروبلماتیک " [مجموعه منتظم : ایده ، مساله ، مفروض ، پرسش ،پاسخ ، روش ، تز ، سنتز ] مندرج در" مطالعات قرآنی کلاسیک و مدرن" نیست . زین روی هدف و مضمون مقاله حاضر بازیابی این پروبلماتیک در متن مطالعات قرانی کلاسیک و مدرن است . ازین حیث مقاله با مبنا قرار دادن نمونه هایی معرف از متون مطالعات قرآنی مطرح شامل " مطالعات قرآنی کلاسیک و مدرن " و نیز " مطالعات قرآنی غربیان ومسلمانان " در پی "بازیابی هرمنوتیکی" مشخصات وماهیت پروبلماتیک موصوف در متن این مطالعات برگزیده است. همان گونه که ملاحظه می شود این بازیابی که به مدد روش – نظریه "هرمنوتیک دینی" انجام خواهد شد برخوردار ازمایه های هنجاری – راهبردی با تمرکز بردیدگاه انتقادی درباره " پروبلماتیک مطالعات قرآنی کلاسیک و مدرن غربیان ومسلمانان" است. کلید واژه مطالعات قرآنی سنتی و مدرن/ هرمنوتیک دینی / پروبلماتیک مطالعات قرآنی /
بررسی وصایت مندی در خطبة غدیر از دیدگاه الگوی تحلیل گفتمان نورمن فرکلاف(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این جستار، مسألة وصایت مندی در خطبة غدیر را از منظر تحلیل متن و گفتمان پیشنهادی فرکلاف بررسی می کند. ابتدا این پرسش مطرح می شود که خطبة غدیر به مثابه گفتمان شفاهی چه ویژگی ها و کارکردهایی دارد و پیام اصلی خطبه را که اعلام وصایت و ولایت علی (ع) است، چگونه می توان از این منظر تبیین و توجیه کرد. پس از اشاره به پیشینه ای مختصر، از مبانی نظری بحث یعنی تحلیل متن و گفتمان سخن به میان می آید و روش شناسی مبتنی بر چارچوب سه لایه ای فرکلاف یعنی توصیف، تفسیر و تبیین، بحث و فحص می شود. از این حیث، خطبة غدیر به مثابه گفتمان شفاهی مذهبی و به تعبیر دقیق تر، گفتمان ترغیبی معرفی می شود. این گفتمان ویژگی های خاص خود را دارد که در پرتو چارچوب فرکلاف برآفتاب می شود. از جملة یافته ها، یکی این است که شیوه های تحلیل گفتمان و از جمله بینامتنیت آشکار و نهان، بیناگفتمانگی، و بازبافتمندسازی، بیش و کم مضمون اصلی خطبه را که وصایت و جانشینی علی (ع) است، نشان م یدهد.
نقد و بررسی جبرگروی اقتصادی از دیدگاه قرآن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزه های قرآنی پاییز و زمستان ۱۳۹۸ شماره ۳۰
55 - 80
حوزههای تخصصی:
بر اساس آیاتی متعدد، تقدیر و قبض و بسط روزی به مشیت الهی است. این آیات ممکن است نوعی جبرگروی اقتصادی را به ذهن متبادر سازد و این پرسش را ایجاد کند که آیا مقدار رزق، از پیش تعیین شده است؟ و در این صورت، آیا عناصری مانند کار و تدبیر یا عوامل معنوی می تواند «سقف» رزق «مقدر» را افزایش دهد؟ تحلیل آیات و روایات مرتبط نشان می دهد که رزق به سان دیگر مقدرات، به دو نوع محتوم و غیر محتوم تقسیم می شود. رزق محتوم در بخش مقدرات حتمی انسان جای می گیرد، ولی رزق غیر محتوم ممکن است با ترک طلب و تدبیر یا ناشایست های رفتاری از دست برود. نقش انسان در افزایش یا کاهش رزق خود در محدوده رزق غیر محتوم، انگاره جبرگروی اقتصادی را منتفی می سازد، اگرچه بخش محتوم رزق، خود نافی تفویض و اختیار مطلق آدمی در این عرصه است؛ ضمن آنکه در این محدوده نیز صرفاً قبض و بسط روزی تقدیر می شود و نه فقر و غنا. نسبت دادن رزق به خداوند نیز تأیید جبرگروی اقتصادی نیست، بلکه بیانگر توحید ناب در منطق قرآنی است. قبض و بسط رزق در تقدیر الهی، بر اساس مصالح و حکمت هایی است که برای رشد و تکامل انسان ها ضرورت دارد؛ از جمله: پیشگیری از ستم و سرکشی، آزمایش، عقوبت، هشدار و مصالح ویژه مؤمنان. این نوشتار به روش توصیفی تحلیلی سامان یافته و به پرسش های یادشده در عرصه تقدیر و قبض و بسط رزق و جبرگروی اقتصادی پاسخ می دهد.
مبانی تفسیری تفسیر آسان
منبع:
تفسیرپژوهی سال سوم پاییز و زمستان ۱۳۹۵ شماره ۶
136 - 109
حوزههای تخصصی:
تفسیر آسان تالیف مفسر معاصر آیت الله محمد جواد نجفی خمینی است که منتخبی از تفاسیر معتبر می باشد. تفسیر آسان فاقد مقدمه ای جامع و کامل است که بیانگر مبانی، قواعد و روش تفسیری مفسر باشد. با توجه به جایگاه تفسیر آسان به عنوان یکی از تفاسیر معتبر معاصر و اهمیت مبحث مبانی تفسیری، پژوهش حاضر عهده دار تبیین مبانی تفسیری تفسیر آسان میباشد. با بررسی انجام شده، وحیانی بودن قرآن، حجیت سنت معصومان (ع) در تفسیر، تحریف ناپذیری، اعجاز، جامعیت قرآن، حجیت ظواهر، هماهنگی آموزه های قرآنی با فطرت بشری از جمله مبانی تفسیری تفسیر آسان است. با تتبع در این تفسیر می توان گفت که وحیانی بودن قرآن، مهم ترین مبنای مفسر در تفسیر قرآن است که دیگر مبانی را نیز تحت پوشش خود قرار می دهد. توجه به این مبنا علاوه بر اینکه مانع از تفسیر به رأی و ارائه ی تفسیری التقاطی و مادی از آیات قرآن شده، موجب گشته تا مفسر، قرآن کریم را معجزه دانسته و کتابی که ضامن سعادت دنیایی و اخروی است، معرفی کند.
شبهات سبب نزول آیه 8 سوره انسان دربوته نقد
حوزههای تخصصی:
از آیات پرشماری در قرآن فضیلت اهل بیت: برداشت می گردد، از آن جمله آیه هشتم سوره انسان است. که جمهور مفسران شیعه سبب نزول آن را در مورد اهل بیت : میدانند، اما مفسران اهل سنت در این موضوع همداستان نیستند، برخی همآوا با مفسران شیعه سبب نزول آن را میپذیرند، اما برخی دیگر مانند فخر رازی با پذیرش آن، اختصاص آیه به اهل بیت : را برنمیتابند و برخی نیز با دیده انکار بدان مینگرند. قرطبی از جمله آن منکران است که انکار خود را برپایه شبهه پراکنی ترمذی استوار ساخته است . این مقال درحد مجال شبهات ترمذی وفخررازی را درقالب دوگونه نقضی و حلی و شبهه مکی ومدنی بودن سوره را در بوته نقد نهاده است. در نتیجه شبهات یاد شده در آیه شریفه، مردود و راه اثبات سبب نزول آن هموار گردیده است.. واژگان کلیدی آیه هشتم سوره انسان، سبب نزول ، فضیلت اهل بیت:، مفسران اهل سنت، ترمذی و فخررازی
تبیین دیدگاه عبدالرزاق لاهیجی درباره عالم مُثل معلّقه و نقد آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اعتقاد یا عدم اعتقاد به عالم مُثل معلّقه از جمله مسائل فلسفی است که بر نوع نگرش فیلسوف و روش وی در پژوهش فلسفی تأثیرگذار است، بنابرین لازم است با رویکردی جدید و با بهره گیری از منابع اصلی، بیشتر درباره آن تحقیق و بررسی شود. در همین راستا، مقاله حاضر تلاش میکند نخست، تصویری واضح و روشن از «عالم مُثل معلقه و تفاوت آن با «مُثل افلاطونی» نزد سهروردی ارائه دهد، سپس به تبیین دیدگاه حکیم عبدالرزاق لاهیجی و نقدهای وی بر عالم مُثل معلّقه شیخ اشراق میپردازیم و در مرحله سوم به نقدهای لاهیجی پاسخ میدهیم. نویسنده مدعی نیست که در این موضوع سخن آخر را گفته ولی میتواند ادعا کند که در مورد دیدگاه حکیم لاهیجی درباره نظریه مُثل معلّقه و نقد آن، پژوهش شایسته یی صورت نگرفته است. هرچند حکیم متأله ملاهادی سبزواری، پیش از این در کتاب اسرار الحکم به نقدهای لاهیجی پاسخ داده، لیکن پاسخهای وی جامع و فراگیر نیست؛ افزون بر اینکه مغلق و فهم آن دشوار است. امید است با این تلاش، راه پژوهش در این حوزه گشوده شود و کاستیهای احتمالی تحقیق حاضر در پژوهشهای آینده مرتفع گردد.
تأثیر هجرت انبیاء الهی بر تمدن سازی از منظر قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
قرآن، فرهنگ و تمدن سال اول زمستان ۱۳۹۹ شماره ۲
6 - 22
حوزههای تخصصی:
مهاجرت از ابتدای بشر تاکنون در میان اقوام مختلف به عنوان راهی برای عبور از مصائب و مشکلات در نظر گرفته شده و از جمله مهم ترین راهکارهای جوامع بشری برای ارتقاء وضعیت زندگانی خود بوده است. قرآن کریم نیز در ضمن آیات فراوانی به هجرت انبیاء الهی و پیروان آنها اشاره کرده است. در این پژوهش که با رویکرد توصیفی-تحلیلی و با تکیه بر منابع کتابخانه ای صورت گرفته است به دنبال پاسخ به این سؤال هستیم که هجرت در دوران رسالت انبیاء الهی از چه جایگاهی برخوردار بوده و از منظر قرآن کریم میان هجرت انبیاء الهی و تمدن سازی چه نسبتی برقرار است؟ با بررسی آیات متعدد قرآن کریم به این نتیجه می رسیم که در قرآن ضمن بیان دسته بندی هجرت به هجرت درونی و هجرت بیرونی، اهداف متعددی همچون رضا و خشنودی خداوند، حفظ ایمان و توحید، دستیابی به امنیت و آمرزش گناهان و در نهایت ایجاد تمدن الهی برای این امر مهم شمرده شده است. همچنین هجرت حضرت ابراهیم?، حضرت موسی? و قوم بنی اسرائیل، اصحاب کهف و حضرت محمد] و پیروان ایشان هجرت هایی با نیل به رستگاری و قرب الهی بوده، که منشاء تحول اجتماعی-تمدنی برای دینداران آن ادیان را فراهم کرده است.
تبیین فعل ارادی انسان (عمل) در پرتو تبیین دعا (تحلیلی از دیدگاه ابن سینا، ملاصدرا و علامه طباطبایی درباره دعا)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
چیستی و تبیین فعل ارادی انسان و نیز دامنه اراده وی در جهان هستی، امروزه ذیل موضوع «فلسفه عمل» بررسی میشود. فیلسوفان مسلمان، در این حوزه نیز ابتکارات و راه حلهای مؤثری ارائه داده اند. در این سنت دعا بعنوان یک فعل ارادی، از دو جهت کلی، در دو علم کلام و فلسفه مورد توجه قرار گرفته است؛ اول رابطه آن با اراده الهی و دوم، رابطه دعا با ضرورت نظام علّی. ابن سینا برای نخستین بار، چارچوب مسائل این حوزه را ترسیم کرد و حکمای بعد از وی، از جمله میرداماد، ملاصدرا، سبزواری و علامه طباطبایی، هر یک با ارائه استدلالها و تبیینهایی، در شرح و بسط آن گامهای ارزنده یی برداشته اند. در این جستار دیدگاه ابن سینا، ملاصدرا و علامه طباطبایی پیرامون موضوع دعا بررسی شده است. با مقایسه این آراء روشن میشود که ابن سینا مسئله دعا را خارج از نظام علّی تبیین نکرده است. او معتقد است هر حادثه یی در مقام ثبوت، طبیعی یا ارادی است و در مقام اثبات، طبیعی، ارادی یا اتفاقی. بر این اساس، تفاوت «دلیل» و «علت» به تفاوت مقام ثبوت و اثبات است و نباید دلیل و توجیه را متباین از علت یا تبیین بپنداریم. ملاصدرا ضمن پذیرش چارچوب نظریه ابن سینا و مؤثر دانستن دعا در نظام علّی، در برخی جهات با شیخ الرئیس همسخن نیست. تبیین ملاصدرا نشان از آن دارد که تأثیر و دامنه بیشتری برای عمل و فعل ارادیِ انسان قائل است. او با باور به تشکیک وجود، دو نقد را به نظریه ابن سینا وارد کرده است. هر چند ملاصدرا در تبیین دعا به تشکیک و اتحاد عقل و معقول اشاره دارد اما بسط نظریه اتحاد عاقل و معقول برای تبیین دعا، یعنی تبیین رابطه میان اراده، مراد و مرید و به همان وزان، عمل، عامل و معمول نزد علامه طباطبایی صورتبندی شده است. علامه با بسط نظریه ملاصدرا، تبیینی دقیقتر از دعا ارائه کرده، هر چند که این نظریه نیز مصون از نقد صاحبنظران نبوده است.
جایگاه «عمل» در وجود انسان از نگاه ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از مسائل مهم در مباحث انسان شناسی، مسئله جایگاه «عمل» در وجود انسان و نقش آن در رسیدن او به کمال است. از نظر ملاصدرا، هر عملی که انسان انجام میدهد، حقیقت آن در درون نفس او شکل میگیرد؛ بدین صورت که افکار و اعتقادات منشأ پیدایش گرایشها و احساسات در انسان میگردد و وجود گرایشها و عواطف باعث ایجاد عزم و اراده بر انجام عمل میشود. بنابرین، عمل ظاهری نمود و جلوه یی از افکار، نیات، احساسات و تمایلات انسان است و تأثیر مستقیم بر شکل گرفتن حقیقت انسان ندارد، بلکه تنها بروز و ظهور حقیقت نفس انسانی است. به این ترتیب، حقیقت و باطن عمل همان صور و ملکات نفسانی است که در آخرت نیز پدیدآورنده بدن مثالی و اخروی خواهد بود. در واقع، انسانها از طریق عمل، خود را در جهان بیرونی جلوه گر میسازند. بنابرین، این سخن که عمل علت پیدایش حالات و صفات در نفس است و در صورت تکرار باعث پیدایش ملکات نفسانی در انسان میشود، از نظر ملاصدرا صحیح نیست. او معتقد است عمل محصول حالات و تمایلات انسانی است و صرفاً نقشی واسطه یی میان نفس انسانی و جهان مادی و بیرونی دارد. البته عمل بطور غیرمستقیم بر شکل گرفتن افکار و اندیشه های جدید و بدنبال آن، احساسات و تمایلات نو، تأثیر میگذارد.