فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۱۴۱ تا ۱٬۱۶۰ مورد از کل ۱۳٬۷۷۵ مورد.
حوزههای تخصصی:
عبدالکریم خطیب از مهم ترین مفسران اجتماعی معاصر محسوب می شود که از حوزه جغرافیایی مصر برخاسته و با هدف ارائه اصول کلی حاکم بر نظام اجتماعی اسلام، با شیوه ای نظری تشریحی و تحلیلی، آیات قرآنی را پردازش کرده است. هدف از پژوهش حاضر، تبیین روش تفسیری خطیب در التفسیر القرآنی للقرآن و نقد شیوه های تفسیری او است. در این جستار با روش توصیفی – تحلیلی و به کارگیری سیاق درون متنی، متن التفسیر القرآنی للقرآن مورد واکاوی شده و در چهار بخش به بررسی و نقد شیوه ها و روش تفسیری خطیب پرداخته شده است. مهم ترین یافته های این پژوهش از رهگذر استخراج مبانی و روش تفسیری خطیب این است که وی متأثر از مکتب تفسیری عبده و به سبب گوناگونی انجام پژوهش های علوم قرآنی و همچنین استفاده از روایات تفسیری، تفسیر آیات را بسیار توسعه بخشیده است؛ ولی در جایی که تفسیر بدون استفاده از روایت دشوار است، به عقل خود تکیه و به تدبر در آیات بسنده کرده است. از ادعای مفسر برمی آید که وی در تفسیر آیات قصد دارد تا آنجا که ممکن است از دیگر آیات قرآن بهره گیرد؛ اما در برخی از آیات که انتظار می رود مفسر در تفسیر آیه از خود قرآن استفاده کند، چنین چیزی دیده نمی شود و وی به تحلیل های شخصی اکتفا می کند و به دیگر آیات قرآن استناد نمی کند. علاوه بر آن مبنای خطیب در انتخاب آیات تفسیرکننده آیات دیگر مشخص نیست؛ بنابراین وی گاهی آیه ای را شاهد برای تفسیرش می آورد که تنها در الفاظ مشترک اند، اما لزوماً در مفهوم چنین نیستند.
The Authority of Intellect and its Function from the Perspective of the Holy Quran(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Interdisciplinary Qur'anic Studies, Volume ۱, Issue ۱, June ۲۰۲۲
189 - 197
حوزههای تخصصی:
.The Holy Qur'an introduces the concept of intellect as an instrument for thinking and recognizing the facts and in several verses with different expressions, insists on activating the intellect by human. in order to convey this issue precisely and deeply to the audience, The Qur'an has used many synonymous and close concept to intellect, such as tafakur (thinking), qalb (heart), lubb (heart of the matter), nuhā (understanding), ḥijr (evidence), ḥilm (reason) and fiqh (realization). The authority of the intellect in recognizing facts has been confirmed in the Qur'an and Islamic traditions. One of the most important subject matters that should be identified by the intellect is the domain of beliefs and theology, which also leads to the perception of the prophetic mission and resurrection. Another issue perceived by the intellect is the realm of recognizing moral virtues. According to several verses and traditions, human intellect can discern good and evil, regardless of religious teachings, although some Islamic sects do not believe in this. It can be said that the power of intellect in human is like an intrinsic prophet whose discernment is authoritative and in agreement with the guidance of the prophets. Thus, from the Qur'an's point of view, the realm of intellect in knowing facts is a vast scope which comprises various subjects such as theology, ontology, anthropology and ethics.
Scientific Explanation of Hail Based on the Verse 43 of Surah al-Nūr from the Noble Qurʼan(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Hail is an atmospheric rainfall with a complex mechanism. The Greeks were among the pioneers of knowledge in ancient times and they termed “hail” as “frozen rain” (Anaximander) and “instant freezing of water and moisture” (Aristotle, n.d.). These two meanings are inconsistent with current scientific facts. The Noble Qurʼan is the most authentic text to encourage Muslim believers to think about creation and strengthen their faith in the eternal power of the Creator. For instance, the mechanism of hail falling has been expressed in the verse (Q.24:43) with specific and gradual indications. In this research, first, by library method, different explanations of this verse were obtained from valid interpretive sources and then, the scientific findings of meteorologists and climatologists on hail were extracted from reference scientific texts on atmospheric sciences. In the third stage and based on comparative method, the scientific rules were placed next to interpretations to test the novelty and degree of the allusions of this verse. We found that the stages of hail falling included:“invisible water vapor rises from the sea,” “water vapor ascends into the atmosphere,” “reaching the condensation stage,” “cloud formation,” “convergence of ascending currents,” “formation of cumulonimbus cloud,” “growth of hailstones during successive ascents and descents by adsorption and freezing of ice needles,” and finally “their fall down over ground” respectively. Meanwhile, the steps in the Noble Qurʼan are mentioned in verse (Q.24:43) in the following order:“clouds movement slowly,” “clouds convergence,” “clouds accumulation,” “the formation of mountain-like clouds,” and “hail falling from the clouds.” The results also showed that likening cumulonimbus cloud in the verse (Q.24:43) to “mountain” have four respects that were beyond the comprehension of the people at the time of the revelation of the Qurʼan. Nowadays, these features are known to stationary and satellite meteorological instruments. These four characteristics are “cloud layer temperature,” “their constituent phase,” “troughs and ridges inside the cloud” and “cloud height up to the tropopause.” Based on these four characteristics, the Noble Qurʼan considered the cloud of cumulonimbus as similar as “mountains.” Meteorologists divide any cumulonimbus cloud into three floors, including cold at the bottom, super-cold at the top and intermediate in the middle. We find these three floors in the same way in the high mountains. These floors are the current rivers (liquid phase), snow and ice reserves (solid phase) and in the middle region a combination of two liquid and solid phases, namely water and ice. Images from the cumulonimbus from above the atmosphere show dark and deep valleys and light and raised ridges. The fourth feature is to be said, none of the surface phenomena are as high as the mountains. Finally, meteorological findings show that it is the only cumulonimbus that rises from the ground to a height of 12,000 meters and more.
معناشناسی عبارت «لَمْ یَخِرُّوا عَلَیْها صمّاً و عمیاناً» با تأکید بر مفهوم شناسی و غرض شناسی حرف جرّ «علی»(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
عبارت «لَمْ یَخِرُّوا عَلَیْها صمّا و عمیاناً» در آیه 73 سوره «فرقان» در سیاق آیات بیانگر صفات عباد الرحمن، یکی از خصوصیات آنان را این گونه گزارش می کند: «کر و کور بر آیات الهی نمی افتند». نظر به اینکه فروافتادن بر آیات الهی معنای روشنی ندارد، پژوهش حاضر با روش توصیفی تحلیلی مفهوم و غرض بلاغی فعل «َلمْ یَخِرُّوا» در این عبارت و نقد آراء مفسران در این زمینه را واکاوی کرده است. همچنین نظر به نقش کلیدی حروف جرّ در معنابخشی به آیات، مفهوم و اغراض بلاغی حرف جرّ «علی» بررسی شده است. نتیجه بررسی حاکی از آن است که فعل «لم یخرّوا» کاربردی کنایی دارد و در مفهوم «پذیرش و روی آوری» به کار رفته است. حرف جر «علی» نیز در معنای «لام تعلیل» به کار رفته و آیه شریفه حاکی از روی آوری آگاهانه بندگان صالح الهی به آیات خداوند است.
بررسی نقش آموزه های قرآن کریم در ساحت خداشناسی فلسفی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خردنامه صدرا دوره ۲۶ بهار ۱۴۰۱ شماره ۳ (پیاپی ۱۰۷)
13 - 26
حوزههای تخصصی:
برخی مخالفان فلسفه و بسیاری از خاورشناسان چنین میپندارند که فلسفه اسلامی تکرار سخنان و نظریات فلاسفه یونان است و نه تنها از تعالیم اسلامی بکلی دور است، بلکه گاهی در تضاد و تعارض با تعالیم قرآنی است. هدف این نوشتار آنست تا با تبیین حد و حدود نقش و تأثیرگذاری قرآن کریم بر یک بحث عقلی و فلسفی، و نیز بررسی آثار فلاسفه مسلمان، نشان دهد که آنها بمنظور بسط و تکامل مباحث فلسفی و بطورخاص، خداشناسی فلسفی از تعالیم قرآنی بهره برده اند و گسترش کمّی و کیفی مسائل، استدلالها، نظریه ها و قواعد فلسفی در این حوزه وامدار تعالیم قرآنی است. این تأثیر و بهره گیری بمیزانی است که به تحول محتوایی و ساختاری فلسفه یونان منتهی شده و رویکرد و نگرش کلی فلسفه اسلامی را از فلسفه یونانی متمایز ساخته است.
مقایسه تفسیر شهید مطهری و علامه مصباح یزدی از آیه یازدهم سوره «رعد» درباره سنت تغییر سرنوشت جوامع(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
قرآن شناخت سال ۱۵ پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲ (پیاپی ۲۹)
87- 100
حوزههای تخصصی:
نقش رفتار جوامع در سرنوشت خویش و تأثیر رفتار انسان ها بر وضعیت آینده خود، از موضوعات مهم جامعه شناختی قرآن به شمار می رود. یکی از پربسامدترین آیات محل استناد در این بحث، کریمه «إِنَّ اللَّهَ لایُغَیِّرُ ما بِقَوْمٍ حَتَّى یُغَیِّرُوا ما بِأَنْفُسِهِمْ» است. این نوشتار با روش توصیفی تحلیلی به دو دیدگاه عمده در برداشت از این آیه، برای موضوع «نقش داشتن جوامع در سرنوشت خود» پرداخته است. علامه طباطبائی و آیت الله مصباح یزدی با استناد به سیاق، ضمن نفی عمومیت از این آیه، نسبت به تغییر شرایط از نیک به بد و از بد به نیک، آن را محدود به تغییر شرایط از مطلوب به نامطلوب کرده اند؛ اما شهید مطهری و برخی دیگر از مفسران با برداشتی فراسیاقی، این آیه را شامل هر دو گونه تغییر (نیک به بد و بد به نیک) می دانند. این مقاله با دفاع از دیدگاه دوم، به مستندات این برداشت فراسیاقی پرداخته و ضمن نقد دیدگاه اول (مخالفان تعمیم)، شواهد قرآنی و روایی برداشت گسترده از آیه مدنظر را ارائه داده است.
Metaphorical Conceptualization in the Last Eleven Parts of the Holy Qur’an: A Cognitive and Cultural Explanation(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Interdisciplinary Qur'anic Studies, Volume ۱, Issue ۱, June ۲۰۲۲
157 - 185
حوزههای تخصصی:
The present semantic research has been performed in order to provide a cognitive and cultural explanation of conceptual metaphors in parts 20 to 30 of the Holy Qur’an. Extraction of ‘types of conceptual metaphors,’ determination of ‘high frequency metaphors,’ ‘source domains’ and ‘target domains’ is the process of conducting research using the conceptual metaphor theory. The variety of concepts of ‘target’ and the functional frequency of ‘source’ concepts indicate what concepts are intended in the holy Qur’an through metaphorical conceptualization. This study provides a basis for further understanding of the worldview presented in the Holy Qur’an and the possibility of determining the behavioral patterns of religion by identifying metaphors. The results of the present study represent a septenary classification of metaphors in the ‘empirical source domain,’ containing: ‘social life,’ ‘needs of the body and its activity,’ ‘image schemas (schema-based),’ ‘elements of nature,’ ‘person,’ ‘body parts,’ and ‘similarity-based metaphors (simile)’; Among which, the highest percentage of metaphorical conceptualization in the source domain is in ‘social life’ and the lowest one is in the domain of ‘person.’ Considering the fact that most of the human knowledge is about the elements and subdomains of ‘social life,’ Qur’anic sources in this domain have played the major role in abstracting the cultural and doctrinal concepts of religion and organizing Islamic religious experiences using the sources of this field and have been used as customary (conventional) and practical models. Accordingly, Qur’anic metaphors lead to the formation of cultural and cognitive patterns, and the ‘monotheistic belief system’ (Qur’anic) directs human bodily experiences in metaphorical conceptualization, and this ‘Qur’anic worldview’ can be seen as an Islamic cultural and cognitive model in the Qur’anic metaphorical schema.
دوری بودن یا نبودن تعریف ماهیت و حقیقت زمان در اندیشۀ ابن سینا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ابن سینا درباره ماهیت زمان دو تعریف ارائه کرده که خواجه نصیر معتقد است مشتمل بر دور هستند. تعریف نخست در کتاب اشارات آمده و زمان بمعنای تقدّم و تأخّر غیرمجامع در نظر گرفته شده است. برخی از حکما همانند آقاحسین خوانساری معتقدند دوری بودن تعریف ابن سینا از ماهیت زمان در این کتاب، اشکالی بدنبال ندارد زیرا تصور زمان امری بدیهی است و وجود دور در تعریف امر بدیهی، ایرادی ندارد. تعریف دیگر وی در بخش طبیعیات کتاب شفا ارائه شده است. در این کتاب، ماهیت زمان بمعنای عدد حرکت، آنگاه که به اجزاء متقدم و متأخر تقسیم شود، دانسته شده است. این تعریف شیخ الرئیس بگونه یی است که زمان علاوه بر آنکه شامل کمّ متصل میشود ( یعنی مقدار حرکت) است، کمّ منفصل را نیز در بر میگیرد (یعنی زمان عدد حرکت خواهد بود). هدف نوشتار حاضر ارائه تصویری روشن از تعریف ماهیت زمان در دیدگاه ابن سینا بر اساس دو کتاب اشارات و طبیعیات شفا میباشد. نگارنده پس از جستجو در آثار ابن سینا با روش تحلیلی تطبیقی، به این نتیجه رسیده که برداشت خواجه نصیر از تعریف ابن سینا در مورد ماهیت زمان در کتاب شفا، دچار دور نبوده بلکه او درصدد ارائه تحلیلی دیگر از حقیقت زمان میباشد.
بررسی شبهات مربوط به تفسیر آیات 31 تا 35 سوره ص با تأکید بر تبارشناسی و دیرینه شناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات تفسیری سال سیزدهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۴۹
۱۱۴-۹۳
حوزههای تخصصی:
شبهات مربوط به تفسیر قضای نماز، آزمایش، حرص و بخل در حکومت درباره حضرت سلیمان× در تفسیر آیات 31 تا 35 سوره ص و روایت تفسیری مربوط به آنها، با توجّه به مبانی عامّ و خاصّ به ترتیب مربوط به تمام پیامبران و مختصّ سلیمان× مانند: عصمت، نبوّت و حکمت به روش گردآوری کتابخانه ای داده ها و شیوه تحلیلی توصیفی پردازش آنها قابل پاسخ است. از سوی دیگر تبارشناسی به معنای منشأیابی شبهات و دیرینه شناسی به عنوان بررسی تاریخی یک دانش یا مسئله با نگاه غیر پیوسته نسبت به جریان خطّی تاریخ و تأکید بر نگاه اجتماعی و جامعه شناختی، مشخص می سازد که پیجویی منشأ این شبهات به سبب ویژگی هایی چون: دنیاطلبی و اصالت دادن به حسّ و تجربه و انعکاس آن در تمایل به بت پرستی، وجود جریان های انحرافی عقیدتی و نیز انگیزه سیاسی ناشی از درگیری های پس از حضرت سلیمان× به یهود می رسد. علل استمرار شبهات مذکور در روایات تفسیری از لحاظ دیرینه شناختی، وجود یهودیان مخفی در صدر اسلام، تمایل قدرت حاکم پس از پیامبر| به رسمیت بخشیدن به اهل کتاب تازه مسلمان به عنوان منبع شناخت اسلام است.
گونه شناسی روایات تفسیری امام علی (علیه السلام) با تأکید بر تفسیر روایی نورالثقلین
منبع:
مطالعات علوم قرآن سال چهارم بهار ۱۴۰۱ شماره ۱ (پیاپی ۱۱)
64 - 97
حوزههای تخصصی:
امام علی (علیه السلام) به عنوان امام المفسرین از بزرگ ترین و مقدم ترین مفسران بزرگ قرآن کریم است. روایات فراوانی درباره قرآن کریم و تفسیر آیات از حضرت علی(علیه السلام) در منابع روایی و تفسیری، از جمله تفسیر ارزشمند <em>نور الثقلین</em> نقل شده است. با توجه به تعدد این روایات، این پرسش مطرح می شود که آیا همه این روایات یکسان هستند یا گونه های مختلف اند. با بررسی روایات تفسیری نقل شده از امام علی(علیه السلام) روشن می گردد روایات آن حضرت(علیه السلام) درباره آیات قرآن از گونه های مختلفی برخوردار است و کارکردهای گوناگونی در روایات تفسیری حضرت علی (علیه السلام ) قابل مشاهده است. ملاحظه و توجه به گونه های روایات تفسیری امام علی(علیه السلام)، نقش قابل توجهی در تسهیل و فزونی بهره گیری از این روایات در فهم محتوا و مفاد آیات شریفه قرآن کریم دارد، بلکه در پاره ای موارد، عدم توجه به تفاوت گونه ها و اختلاف کارکردها در روایات تفسیری، سبب اشتباه در فهم و تفسیر آیات قرآن می شود. آنچه با روش توصیفی - تحلیل از بررسی گونه های روایات تفسیر امام علی(علیه السلام) با تأکید بر تفسیر <em>نور الثقلین</em> به دست آمد، عبارت اند از: ترسیم فضای نزول، ایضاح لفظی، ایضاح مفهومی، تفسیر عقلی، تفسیر فقهی، تفسییر علمی و تجربی، تفسیر عملی، تفسیر تمثیلی، تفسیر متشابهات، تبیین اشارات، تفسیر رویدادی، تفسیر قرآن به قرآن.
آداب مناظره از منظر قرآن و اهل بیت (علیهم السلام)
حوزههای تخصصی:
از ابزار شکوفایی اندیشه های ناب و دستیابی به حقایق گم شده، مناظره و تضارب آرا است. پیامبران و اولیای الهی با بهره گیری از این راه، به تبیین آموزه های وحیانی و عقلانی و استحکام بخشی عقاید مردم پرداخته اند و با ابطال شبهات مخالفان و معاندان، از حقانیت ادیان و آموزه های الهی دفاع کرده اند. در عصر حاضر نیز یکی از راه های مؤثر در معرفی و تبیین معارف زلال دین اسلام و آموزه های نورانی مکتب اهل بیت: و دفاع در مقابل تهاجم شبهات دگراندیشان و دشمنان، استفاده از مناظره، گفتمان و کرسی های آزاداندیشی است. یکی از شرایط بهره گیری از این راه، شناخت دقیق، آداب مناظره است. پژوهش حاضر در پی آن است تا بابهره گیری از آموزه های دینی به معرفی و تبیین آن آداب بپردازد. نوع گردآوری در این تحقیق، کتابخانه ای و با روش توصیفی-تحلیلی به پاسخگویی به پرسش پژوهش پرداخته شده است. درنهایت این نتیجه به دست آمد که رعایت آدابی که در آموزه های دینی برای مناظره ارائه شده است، می تواند نقش تعیین کننده ای در تبیین و معرفی حقایق اسلام داشته باشد.
تحلیل تفاوت معنایی دو واژه «إنزال و تنزیل» در قرآن کریم بر اساس «محور هم نشینی» واژگان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
محور «هم نشینی» یا فرایند «باهم آیی» واژگان، از نشانه های زبان شناختی است که نقش سازنده ای در شکل دهی نظام واژگان ایفا می کند. مادّه ی «نزل» که یکی از پربسامدترین واژگان قرآنی است، نزدیک به چهارصد بار در قرآن به کار رفته. در بیان تفاوت معنایی دو واژه «إنزال» و «تنزیل» دیدگاه های متفاوتی در میان مفسران ارائه شده، برخی تفاوت معنایی آنها را در «نزول دفعی و تدریجی» و برخی در «تعدد نزول» قرآن دانسته اند؛ولی با توجه به هم نشین های این واژه ها، مشخص می َشود که چنین نظراتی هماهنگ با بافت آیات نیست،و از دیرباز زبان شناسان بر چنین دیدگاه هایی به دلیل عدم تناسب و هماهنگی آن با سیاق آیات، ایراد گرفتند؛ زیرا در بررسی معانی الفاظ قرآن، غافل از زمینه و بافت درونی و بیرونی آیات، ممکن است ره پویان معارف قرآنی را به بیراهه بکشاند. بنابراین در نوشتار حاضر، که به شیوه تحلیلی-توصیفی انجام یافته، به تفاوت معنایی این دو واژه از زاویه ی معناشناسی «محور هم نشینی» پرداخته شده و دستآورد حاصل نشان می دهد، واژه «إنزال» با واژگان و مفاهیمی هم نشین شده، که بر «نزول عام» و حالاتی عمومی، بدون اختصاص به فرد یا مجموعه ای خاص دلالت دارد؛ ولی واژه «تنزیل» در بافت آیاتی قرار گرفته که بر «نزولی خاص» برای فرد یا مجموعه ی ویژه و یا بر حالات معینی دلالت دارد و تاکید، مبالغه و گستره معنایی بیشتری نسبت به واژه إنزال افاده می کند و هم چنین کلمه تنزیل با مفاهیم خاصی از جمله، فرود آمدن باران رحمت «غیث»، «تقدیر و اندازه گیری امور»، «اختصاص قرآن به پیامبر» و «اختصاص نشانه های آفاق و انفس به خداوند»، هم نشین شده است.
عوامل پیدایش دو پدیده «ما تأخّر حکمه عن نزوله» و «ما تأخّر نزوله عن حکمه»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزه های قرآنی پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۳۶
193 - 216
حوزههای تخصصی:
در میان کتاب های علوم قرآنی و تفسیر، اصطلاحی با عنوان «ما تأخّر حکمه عن نزوله وما تأخّر نزوله عن حکمه» خودنمایی می کند. عبارت «ما تأخر حکمه عن نزوله» بدین معناست که آیاتی از قرآن کریم نازل شده اند، اما پس از مدتی حکمشان تشریع شده است؛ مانند نزول آیه «قَدْ أَفْلَحَ مَنْ تَزَکَّی» ﴿اعلی/ 14﴾ در مکه و تفسیر «تَزَکَّی» به زکات واجب و تشریع آن در مدینه. عبارت «ما تأخّر نزوله عن حکمه» بدین معناست که حکمی در مکه تشریع شده و پس از مدتی در مدینه آیات مربوط به آن حکم نازل شده است؛ مانند تشریع حکم نماز جمعه در مکه و نزول آیات مربوط به این حکم در سوره جمعه و در مدینه. اولین بار بغوی اصطلاح «ما تأخّر حکمه عن نزوله» را بیان کرد. اصطلاح «ما تأخّر نزوله عن حکمه» نیز توسط سیوطی ابداع شد. اعتباربخشی مطلق به سخنان صحابه پیامبر و تابعان، بی توجهی به قاعده جری و تطبیق و اعتقاد به سبب نزول خاص و تفسیر نادرست برخی از آیات قرآن کریم، از دلایل اصلی پیدایش این دو پدیده است. در این پژوهش به شیوه توصیفی تحلیلی ضمن تشریح علل پیدایش این دو پدیده، به تفسیر آیات مدعای این دو پدیده پرداخته شده و بیش از پیش نادرستی این دو پدیده آشکار گشته است.
بررسی مقارنه ای دیدگاه تفسیری علامه طباطبایی و آلوسی در شهادت پیامبر و مومنان در قیامت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات تفسیری سال سیزدهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۵۱
۴۶-۲۷
حوزههای تخصصی:
شاهد بودن رسول خدا (ص) و مؤمنین در قیامت آموزه مسلم قران کریم است. لکن مسائلی ازجمله : چگونگی تحمل شهادت، منظور از امت ، نحوه آگاهی از اعمال ، چگونگی ادای شهادتت و.... مورد اختلاف اند که این اختلاف ها اصل مسئله را در حاله ای از ابهام قرار می دهند. ازاین رو این نوشته تلاشی است به هدف روشن شدن کامل مسئله شهادت نبوی و مومنین از دیدگاه شیعه و اهل سنت، برای این منظور از شیعیان آراء تفسیری علامه طباطبائی در تفسیر المیزان و از اهل سنت آراء تفسیری سید محمود آلوسی در تفسیر روح المعانی به صورت تطبیقی موردبررسی قرار داده شده است. روش تحقیق توصیفی تحلیلی بر اساس دو تفسیر گفته شده است و نحوه گردآوری داده های تحقیق کتابخانه ای و تحلیل و طبقه بندی آن ها است. یافته تحقیق ضمن بیان نکات مشترک، بیانگر نکات اختلاف نظر این دو مفسر است که شاید بتوان گفت اصلی ترین اختلاف در شهادت امت است، نطرعلامه این است که افرادی (ائمه ع) از امت رسول خدا(ص) با حضور دائمی خود به عنوان ناظر اعمال در قیامت شهادت می دهند اما آلوسی، همه امت نبوی(ص) را شاهد اعمال می داند.
بررسی تطبیقی رابطه توحید و خواندن غیر خدا از دیدگاه رشید رضا و علامه طباطبایی
حوزههای تخصصی:
عبودیت خدا فلسفه اصلی زندگی بشر بوده و دعوت به توحید و عبادت خدای یکتا که از نیازهای غریزی و فطری انسان است، همواره سر لوحه رسالت تمام پیامبران و منادیان الهی بوده است و همه مذاهب و فرق اسلامی در این که عبادت مخصوص خداوند است، اتقاق نظر دارند؛ لیکن رفتار توسّل گونه برخی مسلمانان، همانند شیعیان که پیامبراکرمJ و یا اولیای الهی را می خوانند و در برابر قبور آنان اظهار تذلل و خضوع می کنند، مورد نقد جدی محمّد رشیدرضا در تفسیر المنار قرار گرفته است؛ درحالی که عموم مسلمانان همواره در طول تاریخ، نه تنها در اعتقاد که در سلوک رفتاری خود، بدان عمل کرده اند؛ مسأله اصلی این است که آیا چنانکه رشیدرضا می گوید، دعا و درخواست از غیر خدا و امامان معصومA، با توحید منافات دارد و عملی شرک آمیز است؟ این پژوهش با روش کتابخانه ای و رویکردی تحلیلی و تطبیقیِ دیدگاه علامه طباطبایی و رشیدرضا، با هدف دست یابی به دیدگاه صحیح از منظر قرآن و رفع اتهام از شیعیان در عبادت اولیاء و شرک در توحید عبادی، انجام گرفت که با بررسی مفاهیم اساسی به ویژه مفهوم عبادت، دعا در کتب لغت و کاربردهای قرآنی آن معلوم شدکه مصادیقی از دعا و درخواست از غیر خدا، که مورد نقد رشید رضا بوده است، نه تنها شرک نبوده که در راستای توحید و عبادت خدا می باشد.
تحلیل و جمع بندی اقوال در قید «مِن ْ غَیرِ سُوءٍ» در معجزه ید بیضاء حضرت موسی (ع)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سراج منیر سال ۱۳ پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴۵
109 - 131
حوزههای تخصصی:
معارف قرآن، درجات و مراتب متفاوت در ظهور و بطون دارد، به تبع مفسران نیز با لایه های متعددی از فهم قرآن روبرو هستند. به همین سبب باگذشت بیش از 14 قرن از نزول قرآن کریم هنوز این کتاب آسمانی تازه و مشتمل بر مضامین عالیه و جدید است و چنانکه در روایات آمده همواره تازه خواهد ماند. تفسیر قید «مِن ْ غَیرِ سُوءٍ» که برای معجزه ید بیضاء حضرت موسی در برخی آیات قرآن کریم ذکر شده، از مصادیق همین تنوع فهم است. عمده مفسران قید سوء را به نحو درونی و ناظر به بیماری برص و پیسی یا ضرر در دست حضرت موسی قلمداد کرده اند، برخی نیز این قید را به نحو بیرونی و مربوط به نفی سوء نسبت به دیگران تفسیر نموده اند، مساله تحقیق این است که آیا می توان ضمن تبیین و تحلیل مهمترین دیدگاهها، وجه جمعی مقبول، برای دیدگاههای مطرح در این مساله ارائه کرد. در این مقاله به شیوه تحلیلی، ضمن بررسی دیدگاهها به نگرشی جامع میان آنها حکم کرده و با اقامه قرائن و شواهد نشان داده ایم که این وجه جمع می تواند غالب دیدگاهها را در خاستگاه خود پذیرا باشد. پس فرضیه تحقیق با تمسک به اطلاق سوء این است که «سُوءٍ» شامل همه ضررها وآسیب ها به اعضاء و جوارح آورنده، اعضاء و جوارح بیننده و حتی خلل در نفوس و اوهام مشاهده کننده می شود و میان نگرش های درونی و برونی در این مساله تعارضی نیست.
نقش بلوغ اجتماعی در زمینه سازی پیشاظهور از منظر قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات قرآنی دوره ۱۳ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۵۲
161 - 182
حوزههای تخصصی:
نقش بی بدیل بلوغ اجتماعی که از مبدأ ربوبى و منشأ واحد و روابط میراثى شروع شده و با رشد مسئولیت های فکرى و اخلاقى و همدلی در ایفای به عهد و وحدت هدف و صفات و قوانین ناشى از آن در مسیر تعالی سعادت و کمال، مى تواند با قابلیت استحقاق به سوی حیات طیبه تداوم و استمرار یابد. ظهور دادگر جهانی، مهم ترین رخداد آخرالزمان براى رهایی انسان ها از بیدادگری است که با یکی از مهم ترین مؤلفه های پیشاظهور یعنی بلوغ اجتماعی، پیوند یافته و تا حد قابل توجهی متأثر از رابطه علّی و معلولی است. بنابراین بررسی آن در زمینه سازی ظهور منجى موعود ضرورت می یابد. در این پژوهش ارزیابی یکی از مؤلفه های مهم بلوغ اجتماعی پیشاظهور از دیدگاه قرآن کریم و روایات با نگرش معرفت شناختی و به روش توصیفی تحلیلی و با استفاده از منابع کتابخانه ای، موردتوجه قرارگرفته است. نتایج حاصل از پژوهش بیانگر آن است که بین مؤلفه ایجابی بلوغ اجتماعی و وقوع ظهور منجى رابطه همبستگی دوسویه و معناداری وجود دارد. بدین سان که رشد یافتگی در آراستن به مؤلفه ایجابی بلوغ اجتماعی بطور فزاینده ای موجبات تعجیل فرج را فراهم خواهد ساخت.
تحلیل انتقادی شبهه ظالمانه بودن خلقت شیطان به عنوان عامل گمراهی و عذاب انسانها (با تاکید بر کتاب نقد قرآن)
حوزههای تخصصی:
قرآن کریم در آیات متعددی بنی آدم را از پیروی و اطاعت شیطان برحذر داشته و شیطان را دشمن انسان معرفی کرده است. ولی برخی از مغرضان با استناد به برخی آیات، آفرینش شیطان رانده شده از درگاه الهی را عامل گمراهی انسان و در پی آن نزول عذاب می دانند. این مسأله ضرورت تبیین و پاسخ به این شبهه را روشن می سازد. در این مقاله با روش تحلیلی- انتقادی و با تأمل در مدلول آیات مورد بحث و نیز تفسیر و تبیین دقیق آنها روشن می شود که خلقت شیطان نه تنها بدون هدف و برای اضلال انسان نبوده، بلکه وسیله ای برای امتحان الهی و تکامل انسان است. فلسفه مهلت یافتن ابلیس هم نه برای گمراهی انسان، بلکه به عنوان نتیجه عبادات قبلی او و تکمیل آزمایش اوست. محدودیت قلمرو شیطان فقط در حد وسوسه بوده و هیچ گونه تسلط تکوینی بر انسان ندارد. از این رو شیطان تنها بر کسانی که ولایت او را پذیرفته اند، ولایت داشته و بر مومنان مخلَص تسلطی ندارد.
«تأویل قرآنی»: دروازه ای به آفاق الهیات مطالعات آینده (آینده پژوهی)
منبع:
پژوهشنامه تأویلات قرآنی دوره ۵ پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۹
80 - 101
حوزههای تخصصی:
آینده، همواره برای انسان، موضوع جذابی بوده است به نحوی که انسان برای شناخت و آگاهی از آن، در همه ی دوره ها، روش هایی متناسب با همان دوره را خلق کرده است. در دوره ی جدید، علاوه بر کشف آینده، انسان مدرن، با برکشیدن خود به مقام سوژگی، ساخت آینده را نیز متعرض شده است. دانش مطالعه ی آینده (آینده پژوهی)، مجموعه ای از روش هایی است که همین انسان، برای کشف، تصویر و ساخت آینده، تولید کرده است. در این پژوهش، با نظر به دامنه ی مطالعات آینده در سه رویکرد پیش نگری، پیش نگاری و پیش انگاری، با استفاده از روش پژوهش کتابخانه ای و توصیفی-تحلیلی، تلاش شده است تا از میان کنشگری الگوهای قرآنی، بنیادی نظری و شناختی برایمظالعه ی آینده، استنباط شود تا دروازه ای به آفاق الهیات مطالعات آینده گشوده شود. برای این منظور، از مطالعه ی رفتار حضرت خضرعلیه السلام و حضرت یوسفعلیه السلام، مفهوم تأویل، بیرون کشیده شده و مورد بررسی قرار گرفته است. این پژوهش به این نتیجه رسیده است که با تبیین مفهوم تأویل به معنای پیش آگاهی، به عنوان بنیاد پیش تگری، پیش نگاری و پیش انگاری، و با تدارک ملزومات و مقتضیات خاص آن، می توان طرجی الهیاتی برای مطالعات آینده، تدارک کرد.
پژوهشی درباره وقف در قرآن (مطالعه موردی آیات «بِرّ» و «قرض حسن»)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزه های قرآنی پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۳۶
3 - 24
حوزههای تخصصی:
قرآن مجید اگرچه گونه های خاصی از حبس و وقف جاهلی را ممنوع اعلام کرده، اما با عناوینی همچون صدقه، قرض حسن، تقدیم خیر، برّ، انفاق و کتابت آثار، به انجام کارهای خیر از جمله وقف تشویق نموده است. به وجود آمدن اصطلاح «وقف» بعد از دوران تشریع، نمایانگر متشرعه بودن حقیقت معنایی آن است. در این میان، دلالت آیه یا آیاتی از قرآن مجید که بیشترین ارتباط معنایی را با مفهوم وقف داشته باشد، از جمله مسائل مطرح در بحث وقف است. اگرچه اکثر محققان به این مطلب تصریح نموده اند که وقف تحت عناوین کلی قرآنی مانند خیرات و مبرّات داخل است، اما برخی مفسران با توجه به دو روایت مربوط به وقفِ دو نفر از صحابه به نام های ابوطلحه انصاری و ابوالدحداح انصاری که در ذیل آیه 92 آل عمران (آیه برّ) و آیات 245 بقره و 11 و 18 حدید (آیات قرض حسن) وارد شده است، این آیات را به طور خاص مربوط به وقف شرعی دانسته اند. این مقاله که با روش توصیفی تحلیلی سامان یافته است، در صدد بررسی این دو روایت تفسیری بر پایه معیارهای رجالی و فقه الحدیثی و بررسی کیفیت ارتباط آن ها با آیات ذکرشده است.