فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۸۸۱ تا ۹۰۰ مورد از کل ۱۳٬۷۲۸ مورد.
حوزههای تخصصی:
برخی خاورشناسان در جهت تثبیت نظریه اقتباس، انگاره خطاهای قرآنی درباره َاعلام و شخصیت های متون مقدس پیشین را مطرح کرده اند. مقاله حاضر با توجه به شیوه تفسیری «پیش نمون شناختی» در فرهنگ دینی کلیسایی و نیز استفاده از نظریات مفسران مسلمان پیشین درباره تعابیر قرآنی «اخت هارون» و «بنت عمران» به مریم3 ، به بازخوانی و حل مشکلات فهم این عبارات قرآنی پرداخته و نظریات خاورشناسان را به چالش کشیده است. مفسران مسیحی با استفاده از روش تفسیری پیش نمون شناختی (تیپولوژی)، شخصیت های تنخ را به افراد بعدی در عهدجدید، مرتبط می سازند. این پژوهش با کنکاش در این روش تفسیری به دنبال بررسی تاثیر آن در فهم عبارات قرآنی مذکور است. توجه به کاربرد نام «هارون» در تنخ و عهدجدید و همچنین استفاده های استعاری از واژگانی نظیر «اخت»، «بنت» و «ابن»، در بینامتنیت کتاب مقدس و قرآن کریم، مورد توجه این پژوهش است. در مواجهه با تفسیر پیش نمون شناختی مسیحی، قرآن در مواردی با این نوع برداشت های تفسیری همراهی دارد که در حد یک روش فهم قابل اعتنا می باشد
نقد مقاله «بررسی دلالت آیۀ "اطیعوا" بر عصمت»(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
برای عصمت پیامبر اکرم(ص) و ائمه اطهار(ع) ادله متعددی وجود دارد که یکی از آنها آیه «اطیعوا» است: «یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَطِیعُوا اللَّهَ وَ أَطِیعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِی الْأَمْرِ مِنْکُم » (نساء: 59). از دیدگاه عالمان شیعه و برخی از اهل سنت، آیه شریفه بر عصمت پیامبر اکرم(ص) و اولی الامر دلالت دارد و یکی از استدلال های اساسی آن اطلاق و مقدمات حکمت است. دلالت آیه شریفه در مقاله ای که از حسین اترک با عنوان «بررسی دلالت آیه "اطیعوا" بر عصمت» در مجله حکمت معاصر (سال یازدهم، ش 1، 1399) منتشر شده، مورد مناقشه قرار گرفته و اشکالاتی بر آن ذکر شده که به نظر نگارنده هیچ کدام از اشکالات تمام نیست. نگارنده همانند عالمان شیعه، به تمام بودن اطلاق آن از راه مقدمات حکمت عقیده دارد و بر این باور است که خدای سبحان در مقام بیان بوده و هیچ قیدی برای آن نیاورده، با اینکه امکان تقیید اطاعت وجود داشته است. پس این آیه کریمه هر اطاعتی را شامل می شود. ازاین رو گستردگی اطاعت از پیامبر اکرم(ص) و ائمه اطهار(ع) نسبت به هر طاعت و فعلی با عصمت تلازم دارد. مقاله پیش رو نخست با روش توصیفی تحلیلی تفسیری استدلال به آیه برای اثبات عصمت را تبیین کرده، سپس با روش «انتقادی» ادعا و ادله مقاله مزبور را نقد نموده است.
میدان معناشناختی واژه های زعم، مریه و ریب در قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از روش های معناشناسی، نظریه ایزوتسو است که در حوزه واژگان قرآنی کاربرد دارد. ایزوتسو برای استخراج معنای واژگان، با نگاهی به معنای واژه در شعر جاهلی به تطوّر معنایی توجّه نموده و واژگان کانونی، کلیدی و فرعی را مشخّص می نماید. سپس با هفت روش (تعریف بافتی، جانشینی واژگان، واژگان متضادّ، میدان معنایی، صورت منفی واژگان، ترادف عبارات و کاربرد در بافت غیردینی) معنای واژگان را مشخّص می نماید. این پژوهش، پس از مشخّص نمودن نوع واژگان، با روش توصیفی-تحلیلی به تأثیر هر واژه در میدان معنایی پرداخته است. سپس معناشناسی واژگان «زعم»، «مریه» و «ریب» با استفاده از بخش های قابل پیاده سازی نظریه ایزوتسو انجام شده است. از خلال این جستار مشخّص شد واژگان «زعم»، «مریه» و «ریب» در شعر جاهلی، کاربرد داشته امّا در کاربرد قرآنی به ترتیب دارای معنای اساسی «عقیده باطل»، «شکّ لجوجانه» و «شکّ معاندانه» است. از سه واژه مورد بررسی، «مریه» و «ریب» در قرآن در باب افتعال به کار رفته اند و این موضوع نشان دهنده آن است که این دو میدان معنایی قابلیّت تأثیرگذاری بیشتری دارند.
صبغه الله در آیینه ی تاریخ
منبع:
تفسیرپژوهی سال ۱۰ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱۹
105 - 139
حوزههای تخصصی:
از زمان نزول قرآن، تفسیر آیات آن نیز مطرح بوده است. بدیهی است که در طول تاریخ، تفسیر دچار تغییر و تحولاتی شده است. یکی از این آیات، آیه ی 138 بقره می باشد که به «صبغه الله» معروف است. در این آیه ی شریفه، به صبغه و رنگ الهی اشاره شده است. اینکه به راستی صبغه و رنگ الله به چه صورت می باشد؟ مراد و مفهوم آن چیست؟ و مفسران فریقین، بسته به گرایش خود آن را چگونه معنا نموده اند؟
در این پژوهش به روش تحلیل محتوا به تجزیه و تحلیل آراء تفسیری پرداخته شده و نتایج سیر تطور آراء نشان می دهد که ابتدا در تفاسیر نخستین با ذکر جریان غسل معمودیه ی مسیحیان، صبغه را به «اسلام» معنا نموده، سپس در تفاسیر مأثور اهل سنت، به «اسلام»، «فطرت»، «سنن از جمله ختنه» و «تقوی الهی» اشاره شده و در تفاسیر مأثور شیعیان به «اسلام» و «تزئین مؤمنین به ولایت امام در عالم میثاق» ترجمه و معنا شده است. آن گاه در تفاسیر قرن پنجم و ششم با کمک استدلال ها و تحلیل های عقلی و ادبی با اشاره به اقوال مختلف، صبغه را فطرت یا تطهیر به واسطه ی ایمان به اسلام می دانند. سپس در قرون میانه مفسران عارفی مثل ابن عربی، صبغه را باطن و حقیقت مذهب دانسته اند. در قرون معاصر در کنار نقل قول از گذشتگان، تحلیل های اجتهادی یا عقلی با رویکرد عصری مورد توجه قرار گرفت و به پیام های آیه، مانند ترک اختلاف نژادی و قبیله ای، دعوت به عدالت و برادری، اشاره می گردد. البته هر کدام از معانی گفته شده می تواند صحیح باشد، ولی به نظر می رسد که «رنگِ بی رنگیِ الله» که همان «دین اسلام» و به دنبال آن «ولایت امام» به عنوان مصداق کامل را می توان به عنوان بهترین و کامل ترین معنا برای «صبغه الله» انتخاب نمود.
واکاوی نقش و خصوصیات رفتاری مدیران دینی در تعالی بخشی اخلاق کاربردی اجتماعی از دیدگاه قرآن و حدیث(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
قرآن و علوم اجتماعی سال ۳ تابستان ۱۴۰۲شماره ۲ (پیاپی ۱۰)
110 - 138
حوزههای تخصصی:
مدیریت دینی به معنای «اداره» جمعی از انسان های متعهد به دین است که مردم را به مسیر زندگی سعادتمندانه راهنمایی می کنند، قرآن کریم که انسان را فطرتاً موجودی اجتماعی می داند، بر این باور است که «مدیریت» یک امر اجتماعی برای اداره امور است. امروزه به دلیل عدم توجه به مدیریت دینی و تغافل از جنبه تربیت اجتماعی، بسیاری از نهادهای اجتماعی با مشکل مواجه شده اند، چراکه هر اجتماع نیازمند مدیریت صحیح برای دستیابی به مقاصد است. هدف از پژوهش حاضر تبیین نقش و خصوصیات مدیران دینی در اخلاق اجتماعی است و نتایج حاصل با روش توصیفی _ تحلیلی حاکی از آن است که در جامعه دینی مهم ترین رکن مدیریت، پرورش اخلاق اجتماعی است، چراکه پایه و اساس تمام اعمال فردی و اجتماعی را داراست. نقش مدیران دینی در تعالی بخشی اخلاق کاربردی اجتماعی عبارت است از الگو بودن در انجام فرایض، ایجاد و تقویت همبستگی اجتماعی، توانایی ایجاد نظم اجتماعی، رفق و مدارا با زیردستان، توسعه امیدواری در مردم بدون آمال واهی. از دیگر خصوصیات مدیران دینی در اخلاق کاربردی اجتماعی می توان به جلب اعتماد با داشتن روحیه امانت داری، صداقت در رفتار، انعطاف کاری با داشتن روحیه تغافل، ایجاد الفت باسخاوت و بخشندگی، حفظ قدرت با داشتن روحیه غیرت و شجاعت، خدمت رسانی به مردم با اجتناب از روحیه جاه طلبی اشاره کرد.
تأثیر فرهنگ سازی با تکیه بر سنت های الهیِ موجود در آیه ۷ سوره ابراهیم، بر ایجاد نشاط و امید در جامعه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
قرآن، فرهنگ و تمدن سال ۴ زمستان ۱۴۰۲شماره ۴ (پیاپی ۱۴)
111 - 133
حوزههای تخصصی:
ایجاد روحیه نشاط و امید در جامعه، ضمن فواید گوناگون، موجب می شود مردم با انرژی مضاعف تلاش کنند و در سایه این فعالیت های پرشور، پیشرفت همه جانبه در عرصه های مختلف حاصل شود. اکنون سؤال این است که چگونه نشاط و امید را در جامعه ایجاد کنیم و سطح آن را ارتقا دهیم؟ در این تحقیق با روش توصیفی تحلیلی، آیه ۷ سوره ابراهیم بررسی و معلوم شد که این آیه حاکی از دو سنت الهی در رابطه با آثار شکرگزاری و کفران نعمت است. روحیه شکرگزاری و دوری از کفران، عاملی بی بدیل در ایجاد و ارتقای سطح امید، شادی، شور و تکاپو، تلاش، قدرشناسی و مثبت نگری است. هدف این تحقیق، اثبات این مدعاست که سنن الهی این آیه با توجه به ویژگی هایش ، پیامی دارد که موجب می شود فرهنگ سازی عمومی طبق آن، نقش چشمگیری در ایجاد روحیه شکر و دوری از کفران و در نتیجه، گسترش نشاط و امید در جامعه داشته باشد. در این راستا، پس از تعریف سنت ها و بررسی ویژگی های آن ها، به اثبات وجود دو سنت در آیه ۷ سوره ابراهیم پرداخته شده است؛ سپس تأثیر هریک از ویژگی های این دو سنت بر تبلور روحیه شکر و دوری از کفران بررسی گردید. در ادامه اثر این روحیه در ایجاد نشاط و امید مورد توجه قرار گرفت و در نهایت، با الهام از روش فرهنگ سازی قرآن، چگونگی فرهنگ سازی عمومی طبق پیام این آیه تبیین گردید.
Analysis of the Conceptual Map of Consciousness as a Cognitive Function in the Qur'an(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
This study delves into the concept of consciousness in the Qur'an, comparing it with cognitive science. While cognitive science views consciousness as a function of the brain, the Qur'an employs various terms such as soul (al-<em>nafs</em>), heart (<em>al-qalb</em>, <em>al-ṣadr</em> and <em>al-af</em><em>ʾidah</em>), hearing (<em>al-samʿ</em>), sight (<em>al-baṣar</em>), etc. to describe tools of consciousness. In order to explore the Qur'anic perspective on consciousness and its compatibility with cognitive science, an in-depth analysis of relevant areas pertaining to human consciousness, as well as the capacities of the heart and brain, is essential. Employing an analytical-comparative method with an extra-religious perspective, we extract cognitive terminology associated with consciousness from the Qur'an. By employing graph-based tools to create and analyze a conceptual map of these terms, we find that soul, heart, hearing, and sight emerge as crucial tools for generating consciousness. Of these, the Qur'an highlights the human soul as the primary tool for acquiring and processing consciousness, distinct from the spirit (<em>al-rūḥ</em>). This soul is balanced in such a way that it can collaborate with the body and brain of the human to achieve consciousness.
مقایسه ی تحلیلی تأثیر مباحث صرف (هیئت کلمه) و نحو (اتخاذ معنی حروف و ارجاع ضمیر) بر تفکر کلامی، در دو تفسیر مفاتیح الغیب (التفسیر الکبیر) و تسنیم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات قرآنی دوره ۱۴ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۵۶
750 - 770
حوزههای تخصصی:
بی شک یکی از دانش های الزامی برای مفسران در فهم آیات الهی، دانش صرف و نحو است. در این مقاله با بررسی شواهدی از دو تفسیر مفاتیح الغیب و تسنیم، تأثیر دو علم صرف و نحو در فهم مُراد باری تعالی و نیز تأثیر این دو دانش بر تفکر و مشرب کلامی این دو تفسیر، مورد توجه قرار گرفته است. در برخی موارد، عدم توجه مفسران به ساختار صرفی واژه ها، سبب ایجاد زمینه ی عدم یگانگی فهم آنان از مقصد آیه شده است؛ چرا که گاه به استناد تحلیلی خاص از چینش آیات، تأییدی بر تفکر کلامی مفسر شکل می گیرد. در این نوشتار فقط به آن دسته از آیاتی توجه شده که تاثیرشان بر منش کلامی مفسر مشهود است. در بررسی نقش دانش نحو نیز، آیاتی از قرآن مورد واکاوی قرار گرفته اند که تأثیر علم نحو بر منش کلامی مفسر را بازگو می کنند، مانند: اختلاف درباره ی واو در آیه ی هفتم سوره ی آل عمران، اختلاف درباره ی لام آیه ی هفتاد و نه سوره ی انعام و اختلاف در مرجع ضمائر آیات پانزدهم سوره ی حجر و صد و پنجاه و هفتم سوره ی اعراف. به نظر می رسد اهتمام به فهم درست کاربرد مصادیق قواعد صرفی و نحوی، بی ارتباط با منش کلامی مفسران نیست و بر آن تأثیر دارد.
تبیین معنای واژه ی صنائع در عبارت و الناس بعد صنائع لنا در نامه ی 28 نهج البلاغه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سراج منیر سال ۱۴ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۴۶
245 - 276
حوزههای تخصصی:
شناخت جایگاه ائمه(ع) بر تمامی مسلمانان ضرورت دارد. برخی مانند غلات در مورد ایشان دچار غلو شده اند. از طرف دیگر نباید دچار تفریط شده و مقامان ائمه(ع) را انکار کرد. عبارت والناس بعد صنائع لنا که در نامه ی 28 نهج البلاغه به کار رفته است بیانگر فضیلتی برای ائمه(ع) است. اغلب شارحین[1] صنائع را در این عبارت پرورش یافته معنا کرده اند. برخی نیز آن را ساخته شده ترجمه کرده اند[2]. تعبیر دوم غلوآمیز به نظر می رسد. این پژوهش برای فهم معنای صحیح این عبارت که به شناخت ائمه(ع) و فضائل آنان کمک می کند انجام شد. به این منظور با روش توصیفی تحلیلی عبارت ازنظر لغوی و قواعد عربی، خانواده ی حدیثی، قواعد حکمی و فضای مکاتبات حضرت علی(ع) و معاویه بررسی شد. بررسی ها نشان می دهد تعبیر دوم به طورکلی نمی تواند غلط باشد و با عقاید غلات متفاوت است؛ اما در اینجا این معنا مدنظر حضرت علی(ع) نبوده است؛ زیرا ایشان در صحبت با معاویه مفاهیم تکوینی به کار نمی بردند؛ چون پذیرش یا عدم پذیرش آن تأثیر چندانی ندارد و صرفاً ائمه(ع) را انسان هایی دوست داشتنی نشان داده و مدح آنان را به دنبال دارد. بلکه در مکالمه با او مفاهیم تشریعی و تربیتی را مطرح می کردند که دانستن آن برای مخاطب مسئولیت به همراه دارد؛ چراکه ائمه(ع) برای دستگیری از مردم آمده و برای این کار جان خود را فدا کرده اند. لذا تعبیر اول برای این عبارت مناسب تر است. این سبک نگاه تربیتی به روایات ائمه(ع) در شروح موردنیاز است و می تواند روایات ائمه(ع) را به نکات کاربردی برای زندگی تبدیل نماید.
پژوهشی در تمثل و تجسم فرشتگان از نگاه قرآن و روایات
منبع:
مطالعات علوم قرآن سال ۵ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۱۷)
36 - 68
حوزههای تخصصی:
از موضوعاتی که در رابطه با فرشتگان مطرح است، تمثل و تجسم آنهاست؛ یعنی ظاهرشدن آنها به شکل انسان نزد برخی پیامبران و دیگر افراد و جسم آدمی یافتن. این موضوع از موضوعات کلامی، تاریخی و حدیثی می باشد. ازآنجاکه فرشتگان از مجردات هستند، تمثل و تجسم آنها را نمی توان با حس، تجربه و عقل نفی یا اثبات کرد و فقط باید از راه وحی و نقل، اثبات یا نفی کرد. در قرآن از فرشته یا فرشتگانی یادشده که نزد حضرت مریم و حضرت ابراهیم× و لوط× ظاهر شدند که از این ظاهرشدن نزد حضرت مریم به تمثل یاد شده است. اما اینکه حقیقت تمثل چست، جز اندکی به آن نپرداخته اند. گویا نخستین بار فخررازی آن را مطرح کرده و چند احتمال آورده و اشکالاتی نموده و علامه طباطبابی& آن موارد و اشکالات را پاسخ داده است. در منابع اهل سنت از تمثل جبرئیل و حضور نزد رسول خدا| به شکل دحیه کلبی یا جوان خوش سیما به وفور یاد شده وگویند برخی اصحاب نیز جبرئیل را به صورت دحیه کلبی دیده اند. این موضوع شهرت گسترده یافته و از مسلمات به شمار آمده است. برخی نویسندگان شیعه نیز آن را آورده اند. در این مقاله موضوع با روش تحلیلی - انتقادی بررسی شده و مشخص گردید که روایات و مستندات اثبات تمثل از منظر سند ضعیف است و به نظر می رسد که از روایات اسرائیلی باشد و از منظر عقل نیز در این موضوع تردید وجود دارد و دلیلی بر تمثل جبرئیل به صورت دحیه کلبی، آن چنان که شهرت گسترده یافته، وجود ندارد.
تحلیل دیدگاه فقیهان پیرامون قوامیت مرد بر زن(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
پژوهش های قرآنی سال ۲۸ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۱۰۸)
25 - 42
حوزههای تخصصی:
ازآنجا که قوامیت مردان بر همسران در آیه 34 سوره نساء از شؤون زناشویی و در قلمرو اغراض نوعی و عقلایی عقد ازدواج تعریف می شود، و از سوی دیگر قوامیت به معنای مدیریت و سرپرستی، ناظر به دو بعد تکلیف و حق است، برآیند این دو آن است که قوامیت و مدیریت مردان بر همسران مشروط به شرایطی همچون رشد عقلی، توان تدبیر، پرداخت مهر و عمل به وظایف زناشویی است. ازاین رو قوامیت به مثابه شأنی از شؤون مردان نمی تواند حق اطاعت مطلق برای ایشان ثابت کند و زمینه توسعه حقوق بر اساس امیال و هوس ها باشد. پژوهش حاضر در صدد تحلیل دیدگاه های قوامیت مردان بر همسران از منظر مفسران و فقها با روش توصیفی- تحلیلی است. ره آورد پژوهش این است که یکی از ابعاد قوامیت شوهر، اصلاح رفتار ظالمانه همسری است که از حقوق زوجیت بهره مند است، ولی از ادای حقوق شوهر سرپیچی کرده و حالت تمرد و عصیانگری به خود گرفته است. شوهر با توجه به حق قوامیت و رعایت راه های سه گانه تأدیبی به شکل درست آن، علاوه بر حفظ آبروی همسر در درون منزل، او را از گزند طلاق دور می دارد. اما علم آموزی و دیگر فعالیت های فردی و اجتماعی زن، در صورت عدم تنافی با حقوق و قلمرو ثابت قوامیت شوهر، به خودی خود تحت حق اطاعت شوهر قرار نمی گیرد.
چندمعنایی آیه «لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ فی کَبَدٍ» و برگردان فارسی آن(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
پژوهش های قرآنی سال ۲۸ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۱۰۸)
145 - 168
حوزههای تخصصی:
چهارمین آیه از سوره بلد که مفسران در تفسیر و مترجمان در برگردان فارسی آن دیدگاه های مختلفی را مطرح نموده اند، آیه ای چندمعناست. منظور از چندمعنایی در آیه، نه به معنای ابهام معنایی است که بدون قصدِ گوینده در کلام رخ می دهد، بلکه حاکی از قدرت و حکمت خداوند در گزینش واژه ها و ترکیب هایی است که همزمان بیانگر چند معنا بوده و همه معانی، مقصود او نیز باشد. پژوهش حاضر با هدف بررسی تفسیری و ترجمه ای چهارمین آیه از سوره بلد، ویژگی چندمعنایی در آن را مفروض دانسته است. لازمه فهم و برگردان مطلوب آیه، شناخت واژگان کاربسته، روابط هم نشینی در آیه و سپس فضای سوره است. نوشتار پیش رو که با روش توصیفی- تحلیلی انجام یافته، به این نتیجه می رسد که می توان دو معنا را از آیه به عنوان مراد پروردگار دریافت که انعکاس آن در برگردان فارسی آیه، به سبب عدم امکان معادل سازی یک به یک (یک واژه به ازای یک واژه)، کاربست موازی واژگان خواهد بود.
Evaluation of Two English Translations of Quranic Metaphors Based on Mandelblit’s Cognitive Translation Hypothesis(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
This study examined the translation of Quranic metaphors based on Mandelblit’s (1995) Cognitive Translation Hypothesis (CTH), including a metaphors translation model, summarized as three plans: (a) similar mapping conditions (SMC) with the same or similar wording in translation, (b) SMC but with different wording in translation, (c) and different mapping conditions (DMC). Forty-three Quranic metaphors and their translations by Saffarzadeh (2001) and Arberry (1955) were selected randomly and explored to see in what plan their CTH Quranic metaphors could be placed and how they translated them. Twenty-one metaphors turned out to be SMC and 22 were DMC. Twelve metaphors could be SMC and were rendered in similar wording, four could be SMC and rendered literally by both translators, three metaphors could be SMC and translated in similar wording by Saffarzadeh, three could be SMC and were translated literally by Arberry, and no SMC metaphor to be translated in different wording by either. Also, out of 22 DMC Quranic metaphors, 21 were rendered literally by both translators and one in different wording by both. It was concluded that SMC and DMC conceptual metaphors in Arabic-English conceptualization exist in the Quran, and similar conceptualizations facilitate metaphor translation, while differences can do the opposite.
واکاوی تفاوت میان انسان و بشر در قرآن کریم
منبع:
الاهیات قرآنی سال ۱۰ بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۱۸
123 - 135
حوزههای تخصصی:
در آیات قرآن کریم، آدمی با الفاظ و واژه های مختلفی معرفی و مورد خطاب قرار گرفته که در این میان «بشر» و «انسان» از جمله مهم ترین و رایج ترین تعابیری هستند که در تفاسیر قرآنی به عنوان معرف نوع انسان آمده است. به طور طبیعی استفاده از دو تعبیر مجزا می بایست پیام و هدف خاصی را نیز به دنبال داشته باشد. هدف این مقاله، واکاوی تفاوت های بین دو اصطلاح بشر و انسان در قرآن کریم با عنایت به منابع تفسیری است. سوال اصلی تحقیق این است که آیا دو واژه بشر و انسان اتحاد مفهومی دارند تا هر دو، معرّف آدم (ع) به عنوان ابوالبشر و ذریه وی یعنی تمامی ما انسان ها با عنوان بنی آدم باشند و یا تغایر مفهومی دارند؟ در این مقاله با استفاده از روش تحلیل محتوا، ابتدا هر یک از این واژه ها از لحاظ لغوی مورد بررسی قرار گرفت و سپس با استفاده از آیات قرآنی در کنار توجه به نظریات علمی جدید و کشفیات دیرین شناسان و یافته های آن ها در رابطه با انسان نماهایی که پیش از انسان هوشمند امروزی بر روی زمین وجود داشته اند، مانند انسان نئاندرتال و ...، تعریف و تفسیری تازه از واژه های «بشر» و «انسان» ارائه گردد. در نهایت معلوم شد که به نظر می رسد تعبیر انسان و بشر اختلاف مفهومی داشته و حامل معنای ویژه ای هستند.
بررسی تطبیقی آیه (وَوَرِثَ سُلَیْمَانُ دَاوُدَ...) از نظر فریقین
حوزههای تخصصی:
آیات ارث در قرآن، یکی از مباحث ویژه و پر چالش احکام اسلامی است؛ توجه به مبانی فقهی و حقوقی در آیات الاحکام، بیانگر دستورالعمل سنت های اصیل اعتقادی است. تدوین این مقاله، در راستای تبیین واژه ارث در قرآن، به ویژه در خصوص دو آیه مندرج در سوره های نمل و مریم می باشد. رویکرد تاریخی و فراز و فرود های استنباطی گروه ها و نحله های اسلامی، با تاثیرپذیری از فضای جامعه و اثرات مسائل سیاسی حکومت های وقت، حساسیت موضوع را دوچندان کرده است. در این نوشتار، ابتدا به مستشکل یکی از نویسندگان به آیات مذکورپرداخته شده، سپس دیدگاه های مختلف تفسیری، با لحاظ نظرات اعتقادی موافقین و مخالفین و برداشت آن ها از آیات الهی آورده شده است. بررسی اصالت استنادات روائی، پیرامون آیه یادشده و موضوع چالش های تاریخی با توجه به رویدادهای سیاسی، مورد بحث و فحص قرار گرفته؛ در نهایت اثبات مسئله در خصوص این که موضوع مطروحه، ارث بوده یا هبه و اعطائی رسول مکرم اسلام (ص)، به حقانیت فدک و مظلومیت اهل بیت عصمت و طهارت (ع)، اشاره شده است.
خوانش تفسیری آیه «وَلَقَدْ هَمَّتْ بِهِ وَهَمَّ بِها ...» در تفاسیر المنار، المیزان و تسنیم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات تفسیری سال سیزدهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۴۹
۵۲-۲۷
حوزههای تخصصی:
پیوند مضمون آیه «وَ لَقَدْ هَمَّتْ بِهِ وَ هَمَّ بِها لَوْلا أَنْ رَأی بُرْهانَ رَبِّه ...» با عصمت حضرت یوسف× موجب افزایش توجه مفسران فریقین به مضمون آن شده است. مقاله حاضر که به شیوه توصیفی تحلیلی نگارش یافته به دنبال شناسایی رویکرد مفسران تفاسیر: المنار، المیزان و تسنیم در مورد متعلق اراده یوسف× و زلیخا است. نتیجه برآمده از مباحث مقاله چنین است: این سه مفسّر، در حالی که در نفی دیدگاه منکران عصمت حضرت یوسف× و نقد مستندهای روایی آنان، اتفاق نظر دارند اما در تعیین متعلق اراده این پیامبر الهی و زلیخا، دچار اختلاف هستند؛ به گونه ای که مؤلف تفسیر المنار، بر تعدد متعلق آن دو تاکید دارد؛ در حالی که مؤلفان دو تفسیر دیگر، بر وحدت متعلق اراده آنها؛ یعنی اراده سوء پافشاری می نمایند؛ با این تفاوت که زلیخا، در جهت تحقق آن نیز کوشا بوده اما سرانجام ناکام ماند ولی حضرت یوسف× به جهت برخورداری از برهان ربّ، نه تنها برای عملیاتی کردن آن، کوششی ننمود، بلکه از قصد به آن نیز دور بوده است.
تناسب آیه سوم سوره مائده از دیدگاه اهل سنت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
علم مناسبت یا تناسب، از قضایا و چالش های مهم در علوم قرآنی، به شمار می رود، چنانکه این دانش در کتاب های تفسیری و علوم قرآنی مورد اهتمام و توجه ویژه ی عالمان است. این پژوهش می کوشد تناسب آیه ی اکمال را، به روش توصیفی و تحلیلی دیدگاه مفسران اهل سنت، در گذشته و حال بررسی و وجوه اشتراک و افتراق آنها را تحلیل و تطبیق می کند. اگرچه مفسران اهل سنت آرای متفاوتی را پیرامون ساختار این آیه ارائه داده اند، اما نظر به سیاق آیه اکمال (بخش سوم آیه سوم سوره مائده) و پیوندش با صدر (بخش اول) و ذیل (بخش سوم) آیه، آن را گزاره ای معترضه می دانند که در فاصله ی بین محرمات پیش از خود و رخصت پس از آن آمده است و توجیهات گوناگونی برای تبیین این اعتراض دارند. در نقد و بررسی این رأی علاوه بر بازخوانی مقوله اعتراض در علم بلاغت و با استناد به نظر مفسران درباره شأن نزول سوره مائده (در مدینه و پیش از حجه الوداع) و تفاوت زمانی و عدم پیوستگی نزولی آن با نزول آیه اکمال (در مکه و روز عرفه یا غدیر خم) قابل تأمل است. و پس از نزول آیه اکمال و بر اساس قاعده کلی توقیفی بودن چینش آیات شاهد پیوستگی قرائتی و استدلالت تفسیری دال بر پیوستگی آن آیه هستیم.
واکاوی مفهومی «أسماء» در کاربست آیه «وَ عَلَّمَ آدَمَ الأسماء»(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
پژوهش های قرآنی سال ۲۷ بهار ۱۴۰۱ شماره ۱ (پیاپی ۱۰۲)
5 - 22
حوزههای تخصصی:
مفسّران در طول چهارده قرن پس از نزول قرآن، معانی مختلفی برای واژه «أسماء» در آیه 31 سوره بقره بیان کرده اند. گروهی آن را به معنای «نام ها و علامات اشیاء یا مخلوقات» گرفته اند، گروهی دیگر به ضمایر موجود در آیه مثل «هُم» (در عَرَضَهُم) و «هؤلاء» توجه نموده اند و آن را به «نام های فرشتگان» یا «نام های فرزندان آدم» معنا نموده اند، برخی دیگر سیاق را مدّ نظر قرار داده و آن معانی را سبب برتری آدم ندانسته و «أسماء» را به «نام های خداوند» یا «صفات الهی» معنا نموده اند، و برخی دیگر، معانی دیگر. این نوشتار، به بررسی معنای «أسماء» در این آیه از چهار منظر می پردازد: لغت، سیاق آیات قبل و بعد، ارتباط با آیات هم موضوع و احادیث مرتبط با آیه. بر این اساس، «ویژگی ها» مناسب ترین معنای قابل برداشت است؛ همان صفات برتری که ویژه انسان است و او را بر ملائک برتری می بخشد؛ معنایی که با ریشه لغوی هماهنگ تر و با آیاتی که این واژه در آنها به کار رفته، سازگارتر است.
تبیین مولفه های تمدن سازی اسلامی در آیات قرآن: مرور نظام مند(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر مرور نظام مند پژوهش های انجام شده در مورد تمدن اسلامی و تمدن نوین اسلامی برای پاسخ گویی به این پرسش است که این پژوهش ها با تکیه بر آموزه های قرآنی، برای تمدن سازی اسلامی چه مولفه هایی ارائه می دهند؟ در پاسخ به این پرسش از طریق روش مرور نظام مند 605 پژوهش در زمینه موضوع مدنظر، در بازه زمانی 1390 تا 1400 که در نشریه های علمی معتبر داخلی ارائه شده اند، ارزیابی و در نهایت 20 مقاله به صورت هدفمند انتخاب شد؛ و با تحلیل محتوا و ترکیب نظام مند ادبیات مربوط این نتایج بدست آمد که مولفه های تمدن سازی اسلامی در آیات قرآن، در دو حوزه قابل دسته بندی هستند: 1- نظام سازی، شامل: شکل گیری دولت مقتدر و باکفایت اسلامی، شکل گیری جامعه فرهیخته و کارآمد اسلامی، شکل گیری نظام اقتصادی رشدیافته و بالنده، شکل گیری نظام فرهنگی مطلوب. 2- زیرنظام های تمدنی، شامل: عدالت گستری ، علم گرایی و تولید آن، آزادی و آزاداندیشی، عقلانیت و خردورزی، اخلاق مداری، ایجاد خودباوری و اعتماد به نفس در جامعه، وحدت گرایی و انسجام، قانون مداری، امنیت ، تولید فکر و نظریه پردازی، بکارگیری نخبگان علمی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی؛ نظم و انضباط، استقامت اجتماعی، ارزشمند شمردن کار و تلاش در جامعه، توسعه و رفاه عمومی، مبادله معرفتی با دیگر جوامع و ملل، نگرش توحیدی، آینده نگری، تساهل و مدارا.
الگوی جانشین پروری در سازمان از منظر قرآن (بُعد ساختاری)(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
پژوهش های قرآنی سال ۲۷ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳ (پیاپی ۱۰۴)
41 - 68
حوزههای تخصصی:
جانشین پروری فرآیندی است که در آن استعدادهای انسانی سازمان، برای تصدی مناصب کلیدی شناسایی و از طریق برنامه های متنوع آموزشی و پرورشی، به تدریج برای به عهده گرفتن این مسؤولیت ها آماده می شوند. برای تحقق جانشین پروری الگوهایی متفاوت و اغلب با توجه به مبانی علوم انسانی غربی مطرح شده است. با توجه به تأثیر مبانی در نظریه ها و الگوها، یکی از وظایف پژوهشگران حوزه علوم انسانی- اسلامی، طراحی الگوهای متناسب با مبانی اسلامی است. هدف اصلی این پژوهش، پرداختن به بُعد ساختاری جانشین پروری در سازمان از منظر قرآن می باشد. در این پژوهش از روش تحلیل مضمون استفاده شده است. جهت اعتباربخشی بیشتر به نتایج به دست آمده، پرسش نامه محقق ساخته میان 10 خُبره توزیع شده و با استفاده از نرم افزارSpss، جدول های مربوط ترسیم و پایایی پرسشنامه از طریق ضریب آلفای کرونباخ محاسبه گردیده و در مرحله تحلیل داده ها به منظور آزمون شاخصه ها، از روش آزمون (t) تک نمونه ای استفاده شده است. مهم ترین یافته های این پژوهش از بررسی 53 داده قرآنی به دست آمده که نتیجه آن استخراج 66 کد بوده است و از ادغام اولیه آنها، 11 شاخصه جانشین پروری کشف و از ادغام این شاخصه ها، 4 مؤلفه جانشین پروری به دست آمده و مجموع این مؤلفه ها، بُعد ساختاری جانشین پروری را تشکیل داده است.