فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۶۱ تا ۲۸۰ مورد از کل ۵٬۹۴۷ مورد.
حوزههای تخصصی:
نوشتارحاضر، از ویژگی های فلسفه و نسبت آن با علوم دیگر سخن می گوید و بر آن است که اولا فلسفه امام و پیشوای سایر دانش ها است و ثانیا فلسفهٴ الهی جهان بینی ویژه ای است که قضایای ممکن را ضروری و قضایای ضروری را به قضایای ازلی که اصلی ترین مبادی معرفتی اند و بدون آنها راهی به سوی حقیقت نیست منتهی می کند. این نوشتار نشان می دهد که فلسفه به لحاظ برخورداری از ثبات و کلیت و اطلاق، ترازوی حق و باطل و صدق و کذب علوم دیگر است. بر این اساس الهی و یا الحادی بودن دیگر علوم بستگی به فلسفه ای دارد که آن علوم بدان تعلق دارند. بدین ترتیب اگر فلسفه الهی باشد همهٴ علوم در پرتو آن الهی و دینی می شوند؛ زیرا همهٴ موجودات اعم از مادی و مجرد و حقیقی و اعتباری مخلوق پروردگارند و صحنهٴ هستی ساحت خلقت الهی است که معلوم انسان نیز هست و علم انسان چیزی جز شرح و تفسیر آن مخلوق نیست. در ادامه این نوشتار نکاتی درباره فلسفهٴ اسلامی به عنوان دانشی الهی و دینی در برابر الحادی و غیردینی آمده است.
در مکتب استاد جوادی آملی
حوزههای تخصصی:
هدف آفرینش(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
یکی از مسائلی که ذهن بشر را از قدیم الأیام جلب نموده، مسئله علت غایی است که یک امر فطری بوده و انسان را وادار به کشف اسرار و رموز پدیدههای عالم و نظام هستی نموده و حتی سبب توسعه تمدن و فرهنگ عظیم بشری گردیده است.
اگر نبود چراهای مطرح شده در ذهن انسان، و اگر نبود ذهن هدف طلب و غایت جوی بشر، گره از هیچ مشکل عقیدتی، علمی، سیاسی ، فرهنگی و... در سراسر عالم انسانی، گشوده نمیشد و اکنون از صنعت، تکنولوژی، توسعه و تضارب اندیشههای بشری خبری نبوده است.
مسئله علت غایی علاوه بر تأثیر وصف ناپذیری که در رشد و تولید و توسعه فرهنگ و علوم و تمدن بشری دارد، از زیباترین و ارزشمندترین مسائل فلسفه و حکمت الهی است، چنان که صدرالمتألهین شیرازی در همین باره فرمودهاند:
«اعلم انّ النظر فی العلل الغائیة هو بالحقیقة من الحکمة بل أفضل أجزاء الحکمة...».
پس تحقیق، حول این مسئله که از امهات مسائل فلسفه و عرفان است خود از مهمترین غایات مسائل فلسفی و عرفانی است و بررسی و پژوهش در اطراف آن، زیبنده و سزاوار است.
در این مقاله، طی چند بخش، این مسئله را بر محور علل چهارگانه(فاعلی، مادی، صوری و غائی) بررسی کرده، سپس به اشکالهای مطرح شده در این زمینه پاسخ میدهیم.
عقل در حکمت نظری
حوزههای تخصصی:
رابطه انسان و خود
حوزههای تخصصی:
بررسى نظریه «طبیعت منشأ حق»
منبع:
معرفت ۱۳۸۱ شماره ۵۸
حوزههای تخصصی:
سعادت حقیقی از دیدگاه ملاصدرا(ره)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از دیر باز « سعادت حقیقی» در کنار کمال، خیر و لذت های انسان مورد گفتمان حکیمان و فیلسوفان بوده است. به خاطر گستردگی این مفاهیم، به ویژه سعادت حقیقی، رویکردها و دیدگاه-های گوناگونی در باره آن وجود داشته و تاکنون هیچ ملاک مورد توافق همگانی ارائه نشده است. بدین روی، در این مقاله کوشش شد، تا زوایای ناپیدای سعادت حقیقی آشکار و لایه های گوناگون آن در عرصه های مختلف دنیا و آخرت از منظر صدرا معرفی شود. بر این اساس، رهیافت ها و فرضیه های «سعادت مادی و حسی» «سعادت روحانی» و «سعادت باطنی و نشاط درونی» به عنوان فرضیه های احتمالی و رقیب و «سعادت جامع نگر» با رویکرد خاص صدرایی، به عنوان «خود شکوفایی عقلی و سعادت حقیقی» فرضیه اصلی تحقیق، مورد تحلیل و ارزیابی قرار گرفته است.
در این مقاله با کمک مبانی نظری مانند: اصالـه الوجود، تشکیکی بودن وجود، جسمانیه الحدوث و روحانیه البقاء بودن نفس، حرکت جوهری و اختیار انسان، رابطه دنیا و آخرت، اتحاد نفس با قوا، و اتحاد عاقل و معقول به راحتی امتیاز دیدگاه صدرالمتالهین با حکیمان دیگر در رهیافت جامع نگر روشن گردیده و سعادت حقیقی تثبیت شده است.
بنابراین، از دیدگاه صدرا، سعادت یا حقیقی یا غیر حقیقی است؛ این دو یا دنیوی یا اخروی می باشند؛ این چهارتا، یا وابسته به حواس ظاهری، باطنی و قوای تحریکی است، یا معلول عقل نظری و عقل عملی است؛ سعادت حقیقی انسان مربوط به عقل انسان به دلیل اتم بودن، اقوی، الزم، اشد و اکثر بودن آن است. هرکدام این سعادت عقل نظری و عملی یا حداقلی یا حد متوسطی یا حداکثری هستند.
بررسی و مقایسه مبانی اثبات وحدت وجود در اندیشه ملاصدرا و ابن عربی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام خداشناسی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تصوف و عرفان اسلامی کلیات فلسفه تصوف و عرفان
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تصوف و عرفان اسلامی کلیات شخصیت ها[زندگینامه ها؛ اندیشه ها و..]
در تفکر ملاصدرا و ابن عربی، از سه جنبة هستی شناسی، معرفت شناسی و انسان شناسی، می توان به اثبات وحدت وجود پرداخت، و می توان گفت این سه به نوعی در هم آمیخته اند. روح افکار ابن عربی، چیزی جز وحدت وجود نیست. وحدت وجودی که، مبنای آن، واقع گرایی، یا همان اصالت وجود مبتنی بر کشف، شهود و تجربه است.
ملاصدرا نیز، با طرح اصالت وجود، راه را، برای وحدت موجودات عالم، باز کرد، و ما سوی الله را، چیزی جز شعاع ها و پرتوهای نور حقیقی، و حقیقت وجود (ذات لایزال الهی) نمی داند . آن چه اصیل و یگانه است، همان هستی و ذات خداوند است . او، در عین پیروی و دفاع از دیدگاه ابن عربی در وحدت وجود، بر خلاف وی، که روش عقلی را در الهیات، نه کافی می داند و نه لازم، تلاش هایی برای عقلانی کردن آن چه ورای طور عقل است را، برای فهم عموم، انجام داده است . در این نوشتار، تلاش بر این است تا مبانی و سبک این دو حکیم و عارف الهی از سه جنبة مذکور، یعنی معرفت شناسی، هستی شناسی، و انسان شناسی، در شکل گیری نظریة وحدت وجود، بررسی و مقایسه شود.
مراتب تکامل نفس از دیدگاه ملاصدرا
حوزههای تخصصی:
ملاصدرا کمال نفس را در شدت وجود و قوت مدرکات میداند. از حیث وجودی، نفس قابلیت رسیدن به تمام مراتب امکانی وجود را دارد. بر همین مبنا وی مراتب نفس را به نفس نباتی، نفس حیوانی، انسان نفسانی و انسان مَلکی یا شیطانی تقسیم میکند. نفس از حیث مدرکات نیز دارای سه مرتبه طبیعی، نفسی و عقلانی است که بر اساس ادراک مخلوقات در عوالم سهگانه طبیعت، مثال و مجردات شکل مییابند. در آخرت، انسان طبیعی در زمرة اصحاب شمال، انسان نفسانی از جمله اصحاب یمین و انسان عقلانی در جمع سابقون خواهد بود. نفس در مرتبه انسان معقول، واجد عقل عملی و عقل نظری میگردد. ملاصدرا برای نفس عمّاله چهار مرتبة کلی (تهذیب ظاهر، تهذیب باطن، آراستن نفس به صورتهای قدسی و رفع حجاب منیّت) و برای نفس علامه نیز چهار درجه (عقل هیولانی، بالملکه، بالفعل و بالمستفاد) را برشمرده است.
عقل عملی در حکمت اسلامی
منبع:
پگاه حوزه ۱۳۸۷ شماره ۲۳۸
حوزههای تخصصی:
سیری بر نظریه عرفانی نور یا حقیقت محمدیه (ص)
حوزههای تخصصی:
یکی از موضوعات و آموزه های مهم و کلیدی و قابل بحث عرفان اسلامی، موضوع «حقیقت محمدیه» می باشد، این موضوع درباره مظهریت تام الهی و تجلی خداوند و ذات مع التعین الاول بوده و در خصوص کیفیت و آغاز و سیر خلقت و مراتب هستی و اینکه اولین مرتبه از مراتب خلقت و نظام هستی که موجود به وجود خارجی شد، بحث و نظریه پردازی می شود. موضوعی که در متون اسلامی با عنوان «وجود نوریه» یاد شده است. ر شرح و بسط این موضوع در جهان بینی عرفانی مخصوصاً مکتب ابن عربی و پیروان و متاخرین او مطالب و مسائل مهمی مطرح گردیده است، این موارد که بیشتر حول محور اولین و کاملترین و جامع ترین مخلوق می باشد، تحت عناوین و تعابیر مختلف و در عین حال قریب به هم، مورد توجه قرار گرفته است. از جمله:عقل اول، صادر اول، معلول اول، علت ثانی، روح اعظم، اسم اعظم، نور اعظم و اول، قلم، لوح محفوظ، در بیضاء، حضرت واحدیت، نفس الرحمن، انسان کبیر، روح القدس، حقیقه الحقایق، جوهر، هباء و ... این حقیقت کلی و واحد که تعین اول است در واقع نامهای مختلف به لحاظ اعتبارات گوناگون گرفته، و در جای خود تشریح و تبیین گردیده است.عرفا و حکمای اسلامی علاوه بر استدلالات و استنادات شهودی و حکمی، از مستندات و دلایل قرآنی و روایی مخصوصاً روایات قدسی نیز بر اثبات و تایید این مطلب استفاده کرده بلکه آنرا اساس نظریات خویش قرار داده و نتیجه گرفته اند که منظور از وجود نوری و روحانی پیامبر اعظم (ص) همان حقیقت محمدیه (ص) می باشد که به دلیل هویت و ظرفیت تام خویش لیاقت اولین مخلوق و دومین علت را یافته، از یک سو خلق و عبد خداست و از سوی دیگر، مربی و فیاض مخلوقات مادون می باشد به همین جهت واسطه الفیض و المدد میان حق و خلق است.
رابطه عقل و ایمان از دیدگاه ملاصدرا با تأکید بر شرح اصول کافی و مفاتیح الغیب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رابطة عقل و ایمان از مهم ترین مسائل در حوزة فلسفة دین است که با حل آن بسیاری از مسائل دیگر فلسفه حل می شوند. ازاین رو مسئله رابطه عقل و ایمان و اینکه آیا این دو متعارضند یا خیر، از جمله اموری است که به تأمل و دقت نیاز دارد.
در این تحقیق رابطه عقل و ایمان از دیدگاه ملاصدرا را بررسی می کنیم تا هماهنگی یا ناهماهنگی آن دو مشخص شود. اما قبل از بیان این رابطة دیدگاه ملاصدرا لازم است دو نکته را ذکر کنیم که ما را در این بحث یاری می رساند:
نخست اینکه تعارض میان عقل و ایمان زمانی پیش می آید که عقل از حدی که برای آن مشخص شده است، پا فراتر نهد و در محدوده غیب (که متعلق ایمان است) گام نهد، زیرا غیب تنها به واسطه ایمان قابل دستیابی است و زمانی متحقق می شود که عقل به قصور خود پی برده باشد و به دنبال آن نیاز به ایمان را احساس کرده و بندهای مدرکات و معلومات را نیز پاره کرده باشد. از همین رو حضرت امیرالمؤمنین (ع) می فرماید: «غایه العقل الاعتراف بالجهل».
دیگر اینکه آنچه محل تعارض است، اعتقادات نظری است نه احکام عملی. زیرا احکام عملی دین مبین اسلام، محدوده غیب است که ادراک عقل در آن حجیت ندارد و عقل تنها به طور غیرمستقیم لوازم بیانات شرع را استنباط می کند.
خواجه نصیر مبتکر روش فلسفی در کلام شیعه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ ۱۳۸۶ شماره ۶۱ و ۶۲
حوزههای تخصصی:
برهان انسان معلق ابن سینا و بررسی امکان تحقق عملی آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
برهان انسان معلق یکی از برهان های ابن سینا در مسئله نفس به شمار می آید که در آثار مختلف وی مطرح گردیده است. یکی از اشکالات مهم وارد بر این برهان، عدم امکان تحقق عملی فرض انسان معلق است. برای پاسخ گویی به این اشکال، اهل تحقیق مدل آزمایش فکری را عنوان کرده اند. در این مقاله دو راه حل دیگر پیشنهاد می شود که یکی از آن ها معطوف به دستاوردهای نوین در حوزه علوم تجربی است. در این دیدگاه پژوهشگران با توجه به آزمایش های تجربی بر امکان تحقق عملی فرض انسان معلق تأکید می کنند. با پذیرش این پاسخ، دیگر نیازی نیست تا این شرایط را حالتی فرضی در نظر بگیریم. در حقیقت حالت مطرح شده توسط ابن سینا، به تعبیر دانشمندان علوم تجربی نوین، همان محرومیت حسی است که در فرایند دستیابی به شست وشوی مغزی، مورد استفاده قرار می گیرد. با دقت در آزمایش های مرتبط با محرومیت حسی، آشکار می شود که امروزه نتایج به دست آمده از برهان انسان معلّق، مورد تأیید دانشمندان علوم تجربی قرار گرفته است.
نفوس فلکی در جهان شناخت سینایی و همانندی آنها با نفوس بشری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نفوس فلکی، به منزله موجودات مجردی که (برخلاف عقول) در فعل و تاثیرشان نیاز به جسم دارند، در فلسفه ابن سینا مورد بحث قرار گرفته اند؛ اهمیت بحث درباره این وجودها، فقط به دلیل جایگاهشان در فلکیات قدیم نیست. می توان گفت قبول این نفوس از سوی ابن سینا و انکارشان از سوی ابنرشد، تاثیر اساسی در سیر و سرنوشت فلسفه در جهان اسلام و در جهان غرب داشته است. در این نوشتار ضمنِ نشان دادن جایگاه این نفوس در جهانشناخت ابن سینا، برهانِ ابن سینا بر اثبات آنها، مورد بحث قرار گرفته است. سپس نشان داده ایم که چگونه در اثر اعتقاد ابن سینا به نفوس فلکی، راه او از راه فیلسوفان مشائی جدا می شود و او گام در مسیر حکمت مشرقی می نهد. در حقیقت نظریه ابن سینا درباره نفوس فلکی یکی از خاستگاه های حکمت مشرقی اوست. و در نهایت همانندی میان نفوس فلکی و نفوس بشری مورد بحث قرار گرفته است. در اینجا نوعی «دور هرمنوتیکی» برقرار می گردد، به این معنا که راه شناخت نفوس فلکی برای ما انسان ها، «خودشناسی» یا تامل در نفس بشری خویش است، و در عین حال با شناخت نفوس فلکی، خودشناسی ما نیز متحول می شود.