فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۸۶۱ تا ۱٬۸۸۰ مورد از کل ۱۸٬۸۲۳ مورد.
حوزههای تخصصی:
استدلال اختفای الاهی، به روایتی که فیلسوف کانادایی، جان ال. شلنبرگ آن را طرح می کند، یکی از استدلال های خداناباوری است که طبق آن، نبود ادله ی کافی به نفع خداباوری خود دلیلی به نفع خداناباوری است. پس از اقامه ی آن، متفکران بسیاری برای پاسخ گویی به آن اقدام کردند که برخی رویکردی بنایی و شمار اندکی نیز رویکرد مبنایی را برگزیده اند. یکی از این افراد دسته ی دوم، مایکل ری است. او بر این باور است که توجه به تصورات و پیش فرض های نادرست که در پس استدلال اختفای الاهی پنهان شده است به ما کمک می کند نادرستی این استدلال را دریابیم. این نوشته در پی آن است که پس از تقریر استدلال اختفای الاهی و نقدهای مایکل ری به طور کوتاه، به تحلیل و بررسی دیدگاه او بپردازد. نتیجه ای که در پایان حاصل خواهد شد از این قرار است که اگرچه ری ما را به جهت بهتری برای بررسی استدلال اختفای الاهی هدایت می کند اما اگر روش تحلیل او را بر آرای خودش اعمال کنیم، خواهیم دید که نمی تواند به نتیجه ی مطلوب برسد.
تبیین معارف توحیدی دعای عرفه امام حسین علیه السلام در مقایسه با شطحیات منصور حلاج
منبع:
کلام و ادیان سال ۳ بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۱ (پیاپی ۵)
55 - 78
حوزههای تخصصی:
توحید، وجه اشتراک فرقه صوفیه و تمام مذاهب اسلامی ازجمله تشیع است که درباره آن بسیار سخن گفته شده است. این مقاله با بررسی دو متن دعای عرفه و شطحیات توحیدی حلاج به ویژه «أنا الحق» در نظر دارد توحید را در دو اندیشه تشیع و تصوف بررسی کند. منشأ نظریه توحید حلاج، که با عناوین اتحاد و حلول و وحدت وجود، می توان درباره آن سخن گفت، به بی نیازی انسان در برابر خداوند مرتبط است. سالک، در این اندیشه پس از وصول به حقیقت و فنای در ذات و بقای بالله، دیگر نیازمند خدا نیست که بخواهد او را عبادت کند. انحراف توحید به وجه عینیت با ذات هم همین است که انسان به استغنا می رسد؛ اما در مقابل، امام حسین علیه السلام در دعای شریف عرفه، این احساس نیازمندی به معبود را با بهترین عبارات نشان داده است. در واقع، نتیجه توحید به وجه تباین ذاتی با خداوند همین استکه انسان در پی کسب مقامات والای انسانی می رود که همان نیاز انسان به خالق هستی در تمام مراحل زندگی ا ست. این پژوهش، با جمع آوری اطلاعات از منابع کتابخانه ای و با روش توصیفی تحلیلی و نقد نگاه توحیدی حلاج، به این نتیجه رسیده است که راه شناخت خداوند، تفکر در ذات حق نیست؛ بلکه تفکر در آثار فعل خدا یعنی مخلوقات اوست؛ زیرا ثمره تفکر در ذات، فنا و بقای در ذات است و ثمره تفکر در آثار فعل خدا، جدایی از ذات حق است. منابع دینی مانند دعای شریف عرفه نیز به این جدایی و دوئیت خالق و مخلوق با صراحت اشاره کرده است.
اصل سنخیت در حکمت مشاء و تأثیر آن بر رابطه هستی شناختی نفس و قوا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مشائیون به وجودداشتن رابطه علّی ومعلولی فاعلی میان نفس انسانی و قوای آن معتقدند و قوا را دارای حیثیتی تعلّقی و انفکاک ناپذیر از نفس می دانند مطابق با مباحث کلان، علیت فاعلی، مقتضی سنخیت میان علت و معلول است که تنها درضمن نوعی خاص از سنخیت وجودی تحقق می یابد؛ زیرا سنخیت، مستلزم برتری فاعل های ایجادی بر معالیل آن ها و بیانگر تشکیک وجودی میانشان است؛ پس رابطه علّی ومعلولی فاعلی میان نفس و قوا از این امر مستثنا نیست و نوع رابطه هستی شناختی میان آن ها براساس اصلی ترین قواعد حکمت مشاء، یعنی اصل سنخیت، قابل شناسایی است. در این شناخت هرنوع کثرت و تباین عزلی محض میان نفس و قوا، یعنی تباین ماهوی و وجودی، مستلزم انکار قطعی رابطه علّی ومعلولی فاعلی میان آن هاست و ارتباط تکوینی و حیثیت تعلّقی انفکاک ناپذیر قوا از نفس را نقض می کند؛ پس انتساب علیت به نفس درضمن الفاظی مانند اصل، مبدأ و منبع به معنای هستی بخشی وجود عینی نفس نسبت به قوا و انتساب معلولیت به قوای نفس درضمن الفاظی همچون معالیل، فروع و توابع به معنای تحصّل یافتن وجود عینی قوا ازجانب نفس انسانی است و ممکن نیست قوایی که شعبه ها، فروع و لوازم علت فاعلی خود هستند، با واقعیت عینی آن بی نونت وجودی به تمام ذات داشته باشند؛ بنابراین، نفس در یک امر مشترک، مساوی با قوا یا فروتر از آن ها نیست؛ بلکه برتری وجودی نفس انسانی بر قوای آن ضرورت دارد؛ به گونه ای که نفس، اصل باشد و قوا فروع و توابع آن باشند. درواقع، این الفاظ بر نوعی وحدت حقیقت و کثرت واقعیت نفس و قوا دلالت دارند که این حکما در آموزه های هستی شناختی نفس و قوا از آن سخن گفته اند و صدرا از این آموزه ها برای تأیید نظریه اتحاد نفس و قوا در حکمت متعالیه بهره برده است.
تبیین عرفانی ارتباط ولایت با باورهای کلامی از منظر امام خمینی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه دینی دوره ۲۱ بهار ۱۴۰۰ شماره ۷۸
77 - 98
حوزههای تخصصی:
کانونی ترین مقوله ی مطرح در عرفان امام خمینی (ره) ولایت است، ولایت روح و جان مایه ی عرفان ناب اسلامی وحقیقت ورود به دارالسلام معرفت های باطنی و داراللقای توحید شهودی و کشفی است که با عنصر ایمان که فراگیرترین شأن سالک است، همسویی و توازی و حتی اتحاد دارد. کیفیت این رابطه یکی از مسائل مهم تحلیل های عرفانی اهل نظر است و می توان بازخوانی و تبیین آن را در قواره ی یک مسأله ی مهم پژوهشی واکاوی است. مقاله ی حاضر با هدف مداقه و تبیین این ترابط و همسویی، تلاش کرده است با روش توصیفی-تحلیلی، متون و معارف در این زمینه را بررسی کند. یافته های تحقیق از آن حاکی است که در میان عارفانی که به بحث ولایت پرداخته اند، امام خمینی(ره) در تبیین رابطه ی میان ولایت عرفانی با ایمان به توحید، نبوت و امامت، توفیق شایانی داشته است. درواقع جهان بینی عرفانی امام خمینی (ره) تبیینی عرفانی از ایمان به مقوله های به ظاهر کلامی به دست می دهد که جای تأمل دارد.
بررسی رابطه معناشناسی، وجودشناسی و معرفت شناسی ایمان در عمل اخلاقی از منظر علامه طباطبایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه نوین دینی سال هفدهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۶۷
۱۱۸-۱۰۱
حوزههای تخصصی:
ایمان عاملی ا ست که در یک مکتب اخلاقی دینی، نقش مهمی در بستر سازی عناصر آن ایفا می کند. عمل اخلاقی به عنوان یک سنجه مهم در فاعل اخلاقی نیز از این تاثیر مبرا نیست. علامه طباطبایی به عنوان یک فیلسوف اخلاق معاصر در حوزه دین در خصوص کارکرد ایمان در عمل اخلاقی دارای نظرات بنیادی است. لذا مسئله نوشتار حاضر بررسی دیدگاه ایشان از منظر معنایی، وجودی و معرفتی ایمان در عمل اخلاقی، با روش توصیفی تحلیلی است. در نهایت یافته ها حاکی از آن است که ایمان، مهم ترین عامل در معنا و وجود می باشد، البته به نحو اقتضاء نه لزوم. نقش معرفتی ایمان در عمل اخلاقی در نظر علامه از دو بعد قابل بررسی و تحلیل است. از جنبه دیگر با توجه به تشکیکی بودن ایمان، نقش معرفتی اش در عمل ذو مراتب خواهد بود و ایمان در این بعد، نافی شکاف بین معرفت و عمل نیز می باشد.
تبیین دلالت آیه 54 سوره مائده بر جامعه عصر ظهور با تأکید بر نظر علامه طباطبایی
منبع:
موعودپژوهی سال سوم پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۶
29 - 42
حوزههای تخصصی:
در قرآن کریم آیات متعددی وجود دارد که غیر مستقیم به بحث مهدویت اشاره می کند. مسلمانان به ویژه شیعیان با ضمیمه کردن روایات متواتر در تفسیر و تأویل آن آیات، دلالت آنها بر مهدویت را اثبات می کنند. مقاله حاضر با استفاده از منابع روایی و تفسیری و تأکید بر دیدگاه علامه طباطبایی (ره) به روش توصیفی و تحلیلی با هدف ارائه مستندات و شواهد روایی به بررسی جامعه و اقوام عصر نام برده در آیه 54 سوره مائده می پردازد.
چیستی معرفت نفس و نقش آن در وصول به مقام توحید از دیدگاه علامه طباطبایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه نوین دینی سال هفدهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۶۵
75-94
حوزههای تخصصی:
خودشناسی بهترین روش جهت رسیدن به معرفت الله و نائل شدن به کمال و سعادت است. مسئله این پژوهش تبیین و تحلیل چیستی معرفت نفس و چگونگی طی مراحل معرفت نفس از خود تا رسیدن به مقام توحید افعالی و صفاتی و ذاتی است. این پژوهش که با روش کتابخانه ای وگردآوری اطلاعات و با رویکردی توصیفی، تحلیلی است و به هدف استخراج و تحلیل چیستی معرفت نفس و نقش آن در وصول به مقام توحید از دیدگاه علامه طباطبایی انجام شده است. انسان در اثر شناخت و شهود نفس پی می برد که هیچ فعل و صفتی جز برای خداوند وجود ندارد. این همان وصول به مقام توحید افعالی و صفاتی و ذاتی است. نزدیک شدن هر رهروی به اصل حقیقت به اندازه سعه وجودی او و حقیقتی است که در او ظهور پیداکرده است و خداوند، حقیقت نهایی هر کمالی است. شناساندن معرفت نفس به مخاطبین به خصوص نسل جوان بهترین و نزدیک ترین راه کسب معارف الهی و رسیدن به کنه حقایق عالم هستی و نیل به کمالات است.
بررسی هستی شناسی اخلاق نزد فارابی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مهم ترین بحث فلسفه اخلاق، هستی شناسی اخلاق و مهم ترین بحث هستی شناسی اخلاق، واقع گرایی و غیرواقع گرایی اخلاقی است. واقع گرایی اخلاقی به نظریه ای اطلاق می شود که برای مفاهیم و جمله های اخلاقی صرف نظر از دستور و توصیه، احساس و سلیقه و توافق و قرارداد واقعیتِ قائل باشد یا آن مفاهیم و جمله ها را بر واقعیت خارجی مبتنی کند به طوری که مفاهیم و جمله های اخلاقی تنها بر نظر شخص یا گروهی مبتنی نباشد؛ اما غیرواقع گرایی، برای مفاهیم و جمله های اخلاقی واقعیتی غیر از دستور و توصیه یا احساس و سلیقه یا توافق و قرارداد قائل نیست. حداقل چهار استدلال برای اثبات واقع گرایی اخلاقی از کلام فارابی می توان استنتاج کرد. وی گاهی از علم زیباشناسی برای اثبات واقع گرایی مدد می جوید؛ گاهی نیز از طریق واقع نمایی مفاهیم اخلاقی و سعادت، گاهی به وسیله وصول واقعی به کمال نهایی و گاهی از طریق تعیین نوع راه شناخت واقعیت اخلاقی، واقع گرایی را اثبات کرده است. به نظر می رسد تبیین عقلانی از کمال متناسب انسانی و تبیین رابطه منطقی میان فهم نیاز به کمال مطلق و کمال واقعی انسان برای تکمیل دیدگاه فارابی ضروری است. همچنین توجه فارابی به تفکیک اخلاق از آداب، باعث رفع اتهام نسبی گرایی از وی خواهد شد.
وجوه تشابه و تمایز پرنده نامه های ابن سینا، غزّالی و نجم رازی براساس نظریه کمبل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زبان مرغان و جنبه های رمزی آن از روزگاران بسیار کهن، توجه عده زیادی از اندیشمندان را به خود جلب کرده است. نخستین کسی که در دوره اسلامی، رساله ای درباره مرغان نگاشت، ابن سینا بود و پس از وی، فضلا و صاحبان اندیشه، زبان مرغان را وسیله ای برای بیان کردن اندیشه های عرفانی، سیاسی و اجتماعی خود قرار دادند. ازجمله این اندیشمندان می توان غزّالی و نجم رازی را نام برد. جوزف کمبل با مطرح کردن کهن الگوی سفر قهرمان، نقش این مسئله در شکل گیری شخصیت قهرمان را بررسی کرده و آن را شامل سه مرحله عزیمت، تحقق و بازگشت دانسته است. در پژوهش حاضر کوشیده ایم با استفاده از شیوه توصیفی- تحلیلی، وجوه تشابه و تمایز آثار این سه اندیشمند ایرانی را درخصوص مراحل سفر براساس الگوی کمبل نشان دهیم. بررسی های انجام شده در مقاله حاضر، بیانگر آن است که هر سه رساله در داشتن مرحله جدایی و تشرف، مشترک اند؛ البته جزئیات این مراحل در رساله های موردنظر، متفاوت است. پس از آن، مسیر هریک از داستان ها در مرتبه بازگشت قهرمان از سفر جدا می شود و این امر، ایجاد تمایزاتی در ساختار و متن سه اثر را به دنبال دارد. این تمایزات را می توان ناشی از بینش فلسفی، عرفانی و اجتماعی نویسندگان رساله ها دانست. نکته قابل توجه، آنکه مراحل سفر در رساله ابن سینا کامل تر از رساله های دو نویسنده دیگر است.
روش شناسی کشف و فهم طرح کلی و نظام حرکت انبیاء در قرآن(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
مشرق موعود سال پانزدهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۶۰
151 - 166
حوزههای تخصصی:
هر حرکتی در جامعه بشری به خصوص در جهت هدایت جامعه نیازمند طرح و نظامی منسجم است؛ یعنی باید دارای مبداء و مقصد مشخص بوده و مراحل و گام ها و همچنین شیوه های حرکت، موانع حرکت، سرعت دهنده های این حرکت و مخاطبان این حرکت مشخص باشد؛ تا نه تنها قابل اعتماد و اتکا باشد؛ بلکه دچار تزلزل و اعوجاج نگردد؛ که با همین نگاه می توان برای حرکت هدایتی انبیاء الهی نیز طرحی کلی را جستجو نمود که منظور از آن طرح مشترک بین همه انبیاء(در هر عصری و با هر نقطه شروع و درجه موفقیتی برای آن پیامبر) است که وجود چنین طرحی موجب اعتماد به این حرکت متداوم در راستای هدایت بشر و پیاده سازی آن در عصر حاضر خواهد بود. معرفی چنین طرحی برای حرکت انبیاء نیز، نیازمند روشی برای شناخت مؤلفه های حرکت آنان است؛ که در این مقاله روش شناخت دو مؤلفه یعنی مبداء (بدترین وضعیت موجود) و مقصد (وضعیت مطلوب) و همچنین گام های حرکت پرداخته شده است که ایندو چهارچوب اصلی طرح را روشن می سازد. در همین راستا با دقت و دسته بندی آیات مرتبط می توان با روش هایی چون: صفات متضاد(همچون شرک و توحید، کفر و ایمان و ...) هدف خلقت (عبادت) و اهداف ارسال پیامبران (برپایی قسط) و توجه به دسته بندی های افراد در قرآن و همچنین صفات افراد به این مبدأ و مقصدها در حرکت انبیاء رسید؛ که با این نگاه حرکت انبیاء از شرک، کفر، ضلالت، فساد، بی عدالتی و مورد غضب الهی بودن به سوی توحید، ایمان، هدایت، صلاح، صراط مستقیم و محبوب الهی بودن و قسط و عدالت خواهد بود و برای شناخت گام های حرکت انبیاء می توان از دو روش بهره برد: در روش اول با دقت در صفات قرآن همچون بصیرت و هدایت می توان به حرکت عمومی از جهل به سمت بصیرت و حرکت از بصیرت به سمت هدایت خواصی چون: مؤمنان، نیکوکاران، متقین و اهل یقین رسید و در روش دوم با دقت در آیات 26 و 27 سوره حدید که درباره ارسال پیامبران است می توان سه گام حرکت انبیاء در برقراری قسط را: 1. ارائه بینات؛ 2. بیان موازین عقلی؛ 3. مبارزه مسلحانه دانست.
منابع و گستره علم امام در «مشارق انوارالیقین بُرسی»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آینه معرفت سال بیست و یکم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۶۸
99 - 126
حوزههای تخصصی:
در فرهنگ شیعی امام دارای فضائل، مناقب و اوصاف و صفات منحصر به فرد است و علم او فراتر از علم افراد عادی است زیرا علم او از مجاری و مبادی خاص الهی منشأ می گیرد. حافظ رجب بُرسی از علمای قرن هشتم(ق)، در کتاب «مَشارقُ اَنوارِالیقینِ فی اَسرارِ اَمیرِ الموُمِنینَ» بیش از هفتاد روایت را که ناظر به علم الهى، ائمه(ع) هستند ذکر کرده و براین باور است که روایات مذکور، مؤیّد الهی بودن علم ائمّه است ودر صدد بر آمده است تا مبانی آنهارا تبیین نماید. ازآنجا که آراء ونظرات بُرسی تا حدودی متفاوت از دیگر متفکران شیعی مذهب است، بر آن شدیم، اندیشه های وی را در قالب یک مقاله به نمایش بگذاریم. یافته های ما گواهی می دهد که بُرسی، هم منابع علم امام معصوم ونیز ابعاد مختلف علم وآگاهی اورا از روایات اهل بیت(ع) به خوبی استخراج واستنباط کرده و بر این باور است که علم امام، منحصر و محدود به دانستن معارف و احکام شرعی نیست، بلکه شامل اموری از قبیل: دانستن اسم اعظم الهی، علم جامعه، علم جَفر، علم به حوادث «ماکان» و «مایکون»علم به بلایا، وعلم تمام زبان ها، حتی زبان حیوانات، علم به کتب پیامبران پیشین، علم به عالَم برزخ و قیامت و احوال بهشت و جهنم؛ نیز می شود. هرچند برای تبیین بهتر وبیشتر مسائل مطرح در این مقاله از منابع متعدد ومختلفی بهره برده ایم، لیکن محور اصلی این پژوهش کتاب «مَشارقُ اَنوارِالیقینِ فی اَسرارِ اَمیرِ الموُمِنینَ(ع)» بُرسی بوده است. این مقاله، نخست با روش گردآوری داده ها و سپس با روش توصیفی وتحلیلی نوشته شده است.
روایات خلقت نوری و موضع سه حکیم بزرگ: صدرالمتألهین، فیض کاشانی و علامه طباطبایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزه های فلسفه اسلامی پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲۹
261 - 282
حوزههای تخصصی:
یکی از مهم ترین مباحث اعتقادی، مسئله جایگاه وجودی پیامبر خاتمN پیش از مرتبه طبیعت است. شناخت و فهم صحیح این مسئله، در بسیاری از مسائل دیگر همچون تفویض امور خلائق، وساطت حضرات معصومین در آفرینش و برخی دیگر از حقوق ایشان بر مخلوقات، تأثیر قابل توجهی خواهد داشت. یکی از راه های شناخت این مهم، بررسی روایات خلقت نوری اهل بیتM است. در این پژوهش تلاش شده تا با گردآوری کتابخانه ای اطلاعات و به مدد تحلیل و توصیف داده ها، به دیدگاه سه حکیم عالی قدر در جهان اسلام، ملاصدرا، فیض کاشانی و علامه طباطبایی، و در ضمن آن، به سه روایت در این باب اشاره شود. حاصلِ به دست آمده چنین است که هر سه فیلسوف، روایات خلقت نوری را پذیرفته و لازمه آن را عینیت عقل اول و نور پیامبر خاتمN و اهل بیتM می دانند.
نقش کارکردشناسانه انتظار در همسازی منافع سیاسی مورد نزاع در جهان اسلام
حوزههای تخصصی:
این پژوهه با روش توصیفی و تحلیلی در صدد بازنمود اثربخشی انتظار منجی در حل منافع سیاسی مورد نزاع در جهان اسلام است. هدف این نوشتار تلاش برای بهره گیری و کاربست آموزه انتظار در دیپلماسی سیاسی در جهان اسلام است. بررسی های این مقاله مقدمه ای است برای پاسخ دادن به این پرسش که ظرفیت ها و قابلیت های انتظار در مدیریت تعارضات سیاسی در جهان اسلام چیست. آنچه شایان توجه است، این است که این نوشتار «هم گرایی مذهبی در باورداشت آموزه مهدویت»، «تبدیل نرم افزار انتظار به سخت افزار»، «صیانت از هویت تمدنی اسلام» و «مدیریت گسست های سیاسی در جهان اسلام» را از مهم ترین ضرورت های اتخاذ کاربست گفتمان انتظار در دیپلماسی سیاسی در جهان اسلام می داند. نتایج حاصل از تحلیل و ترکیب داده های جمع آوری شده نشان می دهد برون داد کاربست این آموزه عبارت اند از: «نهادینه سازی سیاست برون گرای رشدمحور و بسط محور ایدئولوژیک»، «خلق مسئولیت های فراملی در جهان اسلام» و «بسط کیفی همگرایی سیاسی» که در همسازی منافع سیاسی مورد نزاع در جهان اسلام کارگشا است.
استقلال رویکرد خواجه نصیرالدین طوسی از نظر مشائیان درباب حصول ادراکات(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
خواجه نصیرالدین طوسی (597 -672ق) از فیلسوفان مشائی ای است که با اندیشه های فلسفی شهاب الدین یحیی سهروردی (549-587ق)، فیلسوف بزرگ اشراقی پیش از خود و ازجمله ایده علم شهودی و اشراقی او آشنایی داشت؛ اما به رغم این آشنایی و اعتقاد برخی به اشراقی بودن وی، تأثیر چندانی از مکتب اشراق در مباحث مربوط به علم و ادراک در آثارش دیده نمی شود. خواجه نصیرالدین علم حضوری را نپذیرفته و بر علم حصولی فاعل شناسا به غیر خود تأکید کرده است. از سوی دیگر، وی برخلاف ابن سینا ( 370-428 ق ) و دیگر فیلسوفان مشائی در تبیین ابصار، نظریه خروج شعاع را مختار دانسته و همچنین ادراکات عقلی را ازطریق فرایند انطباع (نه تجرید) تلقی کرده است. در این مقاله می کوشیم با بررسی آثار متعدد منطقی و فلسفی خواجه نصیرالدین طوسی نشان دهیم وی در مباحث علم و ادراک، نه تابع دیدگاه فیلسوفان مشاء بوده و نه از سنت اشراقیون پیروی کرده؛ بلکه رویکردی نوین را درپیش گرفته است؛ از این روی، دیدگاه او را از دو جنبه می توان بررسی کرد: نخست، بُعد سلبی نظر طوسی که در این بخش نشان داده می شود او علم حضوری را نفی می کند؛ دوم، بُعد ایجابی که بیانگر نظریه انطباع ادراکات عقلی ازمنظر وی است.
عشق زمینی از دیدگاه ابن سینا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
عشق زمینی یا غیرعفیف ازجمله کیفیات نفسانی ای است که انسان ها در زندگی خویش تجریه می کنند. بررسی تحلیلی- توصیفی آرای ابن سینا نشان می دهد عشق زمینی یا شهوانی اساساً نوعی بیماری روحی- روانی است که گاه به بروز بیماری های جسمانی می انجامد. این گونه عشق درنتیجه غلبه افکار و تصورات ذهنی بر انسان عارض می شود و در آن، معشوق ممکن است هر شیء مادّی اعم از جمادات، گیاهان، حیوانات و انسان ها باشد؛ البته مهم ترین مصداق چنین علاقه ای عشق یک انسان به انسان دیگر است. راهکارهای موردنظر ابن سینا جهت درمان بیماری عشق زمینی عبارت اند از: وصال عاشق و معشوق، جلب توجه عاشق به معشوقی دیگر، و تقویت قوای جسمانی و مادّی عاشق. در روان شناسی معاصر، عشق هوسی را می توان با عشق زمینی بوعلی همایندسازی کرد.
مجرد و مادی: انحصار یا اشتراک صفات(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
آیین حکمت سال سیزدهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۴۹
153 - 182
حوزههای تخصصی:
تقسیم موجودات به واسطه صفات ذاتی و ویژگی های هر یک از آنها از اولین اقدامات فیلسوف با نگاه هستی شناختی است. برخی از صفات ذاتی یک نوع، موجب تمایز بین افراد آن نوع با افراد انواع دیگر می شود که لازمه آن، انحصار صفات ذکرشده در یک نوع است؛ همچنین گاهی برخی ویژگی های یک نوع مانع تأثیرپذیری یا تأثیرگذاری مستقیم افراد آن نوع بر/ از افراد نوع دیگر می شود. تقسیم موجودات به مجرد و مادی و لوازم آن را می توان مبنا و ریشه بسیاری از نظریات فلسفی دانست. بر اساس نظر ابن سینا، شیخ اشراق و ملاصدرا، همه موجودات عالم، حتی حق تعالی، لزوماً جزء افراد یکی از این دو قسم اند. از نظر آنها ویژگی های ذاتی این دو نوع به گونه ای است که تأثیرگذاری مستقیم یکی بر دیگری محال است. صفاتی مانند ادراک به عنوان صفت ذاتی مجردات و قوه یا استعداد، امتداد و قابلیت اشاره حسی به عنوان صفات ذاتی موجودات مادی را می توان به صورت پراکنده از آثار این سه فیلسوف به دست آورد. مسائل مهمی مانند چگونگی ارتباط علل عالی وجود با سایر مراتب، چگونگی علم آموزی نفس و ماهیت حافظه، با تقسیم موجودات به مجرد و مادی و لوازم آن در ارتباط اند؛ از این رو در این نوشتار، علاوه بر بررسی انحصار یا عدم انحصار صفات ذکرشده در یک نوع، به وجه امتناع ارتباط مجرد و مادی با توجه به دیگر نظریات این سه فیلسوف و قواعد کلی حاکم بر فلسفه پرداخته می شود.
بررسی حجیت عقل از منظر منابع دینی با تاکید بر نظرات آیت الله جوادی آملی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حکمت اسراء بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۳۷
85 - 115
حوزههای تخصصی:
حجیت عقل از نظر اسلام ثابت بوده و اندیشمندان مسلمان (جز گروهی اندک) از ابتدا در حجیت آن تردید نداشته اند؛ در فقه، مهم ترین دانش اسلامی نیز عقل جزء منابع چهارگانه شمرده شده است. هدف از پژوهش حاضر بررسی حجیت عقل از منظر منابع دینی است. بررسی ها نشان داد دلایل حجیت عقل از منظر استاد جوادی آملی را می توان در این موارد برشمرد: شناخت عقلى که عبارت از دانش مفهومى نسبت به حقایق ثابتى است که حتی امور متغیر عالم را نیز پوشش مى دهد؛ بیان ارتباط علّی و معلولی عالم و پدیده ها در منابع دینی دلیل دیگری بر حجیت عقلانیت است؛ یکی دیگر از دلایل حجیت عقل از نظر قرآن بیان فلسفه و چرایی احکام و دستورات دینی است. در ادامه مقاله به این نکته مهم اشاره می شود که پذیرش نظام خلقت و آفرینش، انسانِ مخلوق، از قوه اندیشه و عقل خود استفاده کرده و با تفکر در خود و سایر مخلوقات، به وجود خالق پی برده وبا معرفت خداوند را عبادت می کند؛ لذا با توجه به مبانی تفسیری و حِکمی آیت الله جوادی آملی نتیجه گرفته می شود که اگر از عقلانیت وحیانی به خوبی بهره وری نشود، عقل در جایگاه خود شناخته نشده و این امری است که با هدف آفرینش او ناسازگار است؛ پس یکی از اهداف ارسال رسل و شرایع آسمانی برای هدایت بشر به استفاده از عقلانیت است.
تحلیل و بررسی ادله قرآنی بر تجرد نفس با تأکید بر تفاسیر روایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزه های فلسفه اسلامی بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲۸
161 - 186
حوزههای تخصصی:
مسئله تجرد نفس به دلیل نقش مبنایی که در مباحث فلسفی مانند انسان شناسی، معرفت شناسی، فرجام شناسی و... دارد، همواره مورد توجه اندیشمندان مسلمان و فیلسوفان بوده است. مسئله پژوهش حاضر این است که آیا بحث تجرد نفس با دیدگاه قرآن هماهنگ می باشد؟ این نوشتار با بررسی تفاسیر آیاتی که به آن ها برای تجرد نفس استناد شده و همچنین روایاتی که ذیل این آیات وارد شده است، به تبیین دیدگاه قرآن در تجرد نفس با تأکید بر تفاسیر روایی پرداخته است. به چهار دسته از آیات بر تجرد نفس استناد شده است: نخست، آیاتی که خلقت نفوس را بیان می کنند. دسته دوم، آیاتی که به نسبت نفوس با پروردگار اشاره دارند. دسته سوم، آیات ناظر به افعال جوانحی به ویژه آیاتی که بر ادراک و مراتب آن دلالت دارند. دسته چهارم، آیات مربوط به برزخ و قیامت که تصریح دارند پس از مرگ و نابودی جسم، حقیقت انسان توسط فرشتگان الهی استیفا شده، باقی است و مشاهداتی دارد. بسیاری از روایات هم مؤید تجرد نفس می باشند. مواردی هم که ظاهر روایات با تجرد نفس منافات دارد، به جهت دلایل قطعی و مستند قابل توجیه و تأویل است. این مقاله با روش اسنادی کتابخانه ای و با رویکرد توصیفی تحلیلی به این مهم پرداخته است.
پیوستگی حکمرانی مقاومت و انتظار؛ بازشناسی مؤلفه های قرآنی آن در سیره شهید سلیمانی با توجه به ارکان حرکت
حوزههای تخصصی:
انتظار آموزه ای اساسی در مذهب امامیه است که می توان آن را «عملگرایی در دوران غیبت جهت ایجاد زمینه های ظهور خورشید عظمای ولایت» دانست. با توجه به تشکیکی بودن و ثبوت مصادیق حداقلی و حداکثری مفهوم انتظار، مصداق اعلای این مفهوم، «عملگرایی مبتنی بر مقاومت» و «عملکرد جهادی» در دوران غیبت است؛ از این رو حاکمیت مؤمنانه و مقاومتی از لوازم انتظار متعالی محسوب گشته و عالمان امامیه پیوندی مبتنی بر عقل و نقل را میانشان یافته اند. در این میان، نگرش حکمت متعالیه به مدل حاکمیت در جامعه و مباحث مرتبط با مقوله «حرکت» در فلسفه اسلامی، گونه ای از حکمرانی را یادآور است که می توان از آن به «حکمرانی مقاومت» نام برد. از سوی دیگر قرآن کریم مؤلفه هایی برای این نوع از حاکمیت برشمرده است که نوشتار پیش رو می کوشد به روش تلفیقی و آمیزه ای و داده پردازی توصیفی – تحلیلی، پس از بررسی پیوند میان حکمرانی مقاومتی و انتظار، جایگاه ارکان حرکت در آن و معنای حکمرانی مقاومتی، به مؤلفه های قرآنی این حکمرانی بپردازد و تجلی آن را در سیره شهید سلیمانی بررسی کند. نتیجه اینکه حکمرانی مقاومت، از لوازم انتظار متعالی و مبتنی بر قواعد حرکت در حکمت متعالیه است و شامل پنج مؤلفه اساسیِ «توحید محوری»، «اعتقاد به ولایت فقیه جامع الشرائط»، «استقامت و صبر»، «عقلانیت دینی و تدبیر» و «نگاه فراگیر و مؤمنانه به انسان» است. شهید سلیمانی در مقام انسان تراز مکتب امام خمینی&، این مدل از حاکمیت مقاومتی را در بالاترین سطح در منطقه اجرا کرد و شبکه ای از محور مقاومت را در عرصه بین الملل تشکیل داد.
نگرش هرمنوتیکی میبدی و گنابادی به داستان حضرت آدم(ع)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
الهیات تطبیقی سال دوازدهم بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۱ (پیاپی ۲۵)
127 - 142
حوزههای تخصصی:
بعضی از متشابهات در عناصر و اجزای داستان حضرت آدم(ع) راجع به عصیان آدم، رابطه هبوط آدم با خلافت او، پیمان الهی و اسماء الهی است. پرسشهای مطرحشده در زمینه کشف حقیقت این عناصر متشابه در ذهن مخاطب و برداشتها و تأویلهای ارائهشده، ضرورت واکاوی هرمنوتیکی این موضوع را آشکار میکند. میبدی و گنابادی با رویکرد عرفانی از مضامین متشابه، نمادین و رمزگونه داستان آدم رمزگشایی کردهاند؛ ولی واکاوی هرمنوتیک سنّتی یا مدرن در متن هر مفسّر درخور تأمل است. علت انتخاب این دو تفسیر برای این پژوهش این است که هر دو با تأکید بر شیوه تفسیر عرفانی و با بهرهگرفتن از زبان رمزی به روشنگری عناصر مبهم این داستان مبادرت ورزیدهاند و اصولاً میان درک مفاهیم متافیزیک و انتزاعی و تفسیر عرفانی که زبان رمزی و ادبی دارد، سنخیّت بیشتری وجود دارد. از منظر هرمنوتیکی، میبدی و گنابادی ضمن بیان معانی متعدّد اسماء و کلمات الهی، با بیان ژرفناکی و اسرارآمیزبودن آنها راه مخاطبان را برای ارائه تأویلهای دیگر فراهم کردهاند و بر مبنای هرمنوتیک مدرن، دستیابی به معانی نهایی را غیرممکن میدانند؛ هرچند بهصراحت این موضوع را بیان نکردهاند. گنابادی در تفسیر عرفانی متشابهات داستان آدم(ع)، بیشتر با رویکردی اجتهادی و استدلالی و میبدی با رویکردی ذوقی و با لحنی عارفانه و عاشقانه ورود پیدا میکنند. این پژوهش به شیوه تحلیل کیفی محتوای متن به سامان رسیده است.