فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۴۴۱ تا ۱٬۴۶۰ مورد از کل ۱۸٬۸۲۳ مورد.
منبع:
کلام و ادیان سال ۴ بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۱ (پیاپی ۷)
87 - 102
حوزههای تخصصی:
مقدمه
یکی از راه هایی که برخی از فرقه های نوپدید به تأسی از مسیحیت، برای معنوی جلوه دادن خود و تبدیل شدن به رهبران معنوی جذاب و مخاطب پسند، در پیش می گیرند، پیش گویی از آینده و به اصطلاح نبوت کردن است. معمولا رهبر کاریزماتیک یک فرقه یا جریان معنوی، اولین کاری که برای جذب فردی جدید انجام می دهد، این است که تسلط خود را بر روح و ابعاد معنوی زندگی آن فرد را به رخش بکشاند. ساده ترین و مهم ترین راه برای این کار نیز بیان مسائلی از زندگی آن فرد به صورت پیش گویانه و از سر غیب است تا او را به شگفتی وادارد و سپس سلطه معنوی خود را اثبات کند. این کار دو گونه تأثیر بر فرد قربانی دارد. از یک سو شخصیت کاریزماتیک و معنوی پیش گو، به عنوان فردی که با خدا به طور ویژه مرتبط است یا در جایگاه خدا قرار دارد، را آشکار می کند. از سوی دیگر سبب می شود تا قربانی گمان کند اگر دستورالعمل های گفته شده را به خوبی انجام ندهد، اسرار زندگی او برملا خواهد شد و به عبارت دیگر از جدا شدن از آن جریان، بخاطر بیم از افشای مسائل شخصی خود دچار واهمه می شود.
روش ها و مبانی مختلفی برای این نوع از پیش گویی ها وجود دارد. ما در این جا به ریشه اصلی آن که در مسیحیت امروزین به عنوان بالاترین حد معنویت مطرح می شود پرداخته و آن را تحلیل و نقد می کنیم. لذا در این مقاله نسبت به فال گیری و پیش گویی های خیابانی بحثی نخواهیم داشت. در مسیحیت امروزین معنویت پیش گویانه با عنوان عطیه نبوت شناخته می شود.
بررسی حرکت ذاتی نزد فخر رازی و میزان تناسب آن با حرکت جوهری ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هستی و شناخت جلد ۹ پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲
169 - 187
حوزههای تخصصی:
در این پژوهش مدعای ما این است که مفاهیم ارائه شده توسط فخر رازی به نوعی حرکت ذاتی را اثبات می کند و این معنا تا حد قابل توجهی به حرکت جوهری ملاصدرا نزدیک شده است. فخر رازی گرچه به صورت اثباتی به دلیل آوری بر حرکت ذاتی رو نیاورده اما برخی شواهد - مانند تحلیلی دانستن نسبت حرکت به متحرک- ما را قادر می سازد تا کلام فخر را اثبات کننده حرکت ذاتی بدانیم. با این همه پس از واکاوری جنبه های تشابه و تمایز حرکت ذاتی و حرکت جوهری این نتیجه بدست آمد که حرکت ذاتی تا اثباتِ «علت بودن ذات، برای حرکت» پیش رفته است امّا نتوانسته «متحرّک بودن ذات» را به اثبات برساند چراکه فخر رازی مبانی لازم برای برای اثبات حرکت جوهری را در اختیار نداشته است. این تحقیق به درک عمیق تر از مفاهیم حرکت ذاتی و حرکت جوهری کمک کند و سیر اثبات حرکت جوهری را تعمیق می بخشد.
بررسی دیدگاه اشتیاق حاجی درباره نیازمندی الزامات اخلاقی به امکان های بدیل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه کلام سال ۹ پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۱۷
157 - 178
حوزههای تخصصی:
درباره نیازمندی مسئولیت اخلاقی به امکان های بدیل در ادبیات معاصر اختیار، بحث های فراوانی صورت گرفته است، لیکن درباره نیازمندی سایر انواع احکام اخلاقی به امکان های بدیل شاهد بحث چندانی نیستیم. «اشتیاق حاجی» در آثار متعددی کوشیده است این خلأ را جبران کند. وی در همین راستا استدلال می کند که الزامات اخلاقی به امکان های بدیل نیاز دارند. وی برای نیل به این هدف، با استناد به برخی اصول شهودی مانند اصل هم ارزی، قانون کانت/ الزام و قانون کانت/ نادرستی، استدلال هایی را صورت بندی می کند که نشان می دهند الزامات اخلاقی از قبیل «باید»، «نادرستی» و «درستی» نیازمند امکان های بدیل هستند. نوشتار حاضر با روش توصیفی، تحلیلی، پس از نگاهی گذرا به استدلال های حاجی، پاسخ های وی را به یکی از مهم ترین اشکالات مطرح شده علیه اصول شهودی که مبنای استدلال هایش را شکل می دهد، مرور کرده است. نتایج تحقیق حاکی از آن است که استدلال وی درباره تحقق سرزنش پذیری اخلاقی در وضعیت های عاری از الزام اخلاقی آفاقی، قابل پذیرش نیست.
بررسی انتقادی دیدگاه استفان هاوکینگ درباره ملازمه میان «بی آغازی زمانی کیهان» و «خداناباوری» بر اساس مبانی حکمت متعالیه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزه های فلسفه اسلامی پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۳۱
219 - 242
حوزههای تخصصی:
مسئله آغاز زمانی کیهان، یکی از مسائل چالش برانگیزی است که افزون بر فلسفه و الهیات، مورد توجه فیزیک دانان معاصر قرار گرفته است؛ به گونه ای که برخی از آنان، واکنش های متافیزیکی الهیاتی و حتی سوگیری های الحادی را نیز در انتخاب دیدگاه های خود ابراز داشته اند. بررسی آثار استفان هاوکینگ نشان می دهد که او بدون بهره گیری از روش متافیزیکی و فلسفی، تنها با مبنا قرار دادن قواعد فیزیکی که بر روش حس و تجربه استوار است، برخی نتایج متافیزیکی مانند بی آغازی زمانی آفرینش کیهان را نتیجه گرفته و از این رهگذر، وجود خدا را انکار نموده است. در جستار حاضر که با روش توصیفی تحلیلی و با رویکرد فلسفی نگاشته شده است، یافته های تحقیق حاکی از آن است که دیدگاه بی آغازی زمانی کیهان در نظر هاوکینگ با دیدگاه برخی از فلاسفه مانند ملاصدرا هماهنگ است؛ ولی ملاصدرا بر خلاف هاوکینگ، از بی آغازی زمانی کیهان، خداناباوری و قرائت آتئیستی را نتیجه نمی گیرد. برخی برداشت های هستی شناختیِ هاوکینگ، سبب مغالطه در استنتاج و منجر به تناقضات درونی در مباحث فلسفی شده است که در این جستار، با اصول و مبانی حکمت متعالیه مورد بررسی قرار گرفته و ارزیابی شده است. در پایان، این نتیجه به دست آمده است که ملاصدرا در حکمت متعالیه، ملاک نیازمندی کیهان به علت را «امکان» دانسته و میان «بی آغازی زمانی کیهان» و «وجود خدا» جمع نموده است.
واکاوی فعل اختیاری و چگونگی تکوّن آن در اندیشه علامه طباطبایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه کلام سال نهم بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۱۶
115 - 139
حوزههای تخصصی:
«اختیار» به معنایى که انسان به نظر ساده و سطحى مى پذیرد، تحقق ندارد. عوامل بسیاری- آگاهانه و ناآگاهانه- در تحقق فعل خارجی دخیل هستند. در پژوهش حاضر با روش تحلیلی، منطقی به دیدگاه علامه طباطبایی(ره) پرداخته می شود که چه مراحلی را در بروز رفتار بیرونی فرد ترسیم نموده و کدام دلیل درونی یا بیرونی را سبب جهت دهی رفتار فرد معرفی می کند. لازمه پاسخ به این پرسش بررسی مبادی فعل و عوامل انگیزشی مؤثر بر آن مبادی است که جمعاً مراحل فعل را شکل می دهند. با غور در آثار علامه و تحلیل بیانات ایشان فهمیده می شود که هر فعلی مسبوق به یک سری مبادی درونی و بیرونی از سنخ ادراکی، تحریکی است که طی چند مرحله(9 مرحله درونی و دو مرحله بیرونی) به وقوع فعل می انجامد. عوامل درونی عبارت اند از: قوای نفس، علل غایی، گرایش ها، ادراکات، شوق، اراده، قوه عامله، عمل و ملکات نفسانی. علاوه بر این، محیط بیرونی و بعث و هدایت های الهی نیز در نوع عمل و انگیزش فعل دخیل هستند. این مبادی و لایه ها با فعل محقق در خارج تأثیر دوسویه به مثابه قوس صعود و نزول داشته و تأثیر مستقیمی بر فهم معنای اختیار، ملاک فعل اختیاری و دامنه آن دارد.
نقد و بررسی قواعد «آنسلم» در شناخت «موجود کامل»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه کلام سال نهم بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۱۶
165 - 190
حوزههای تخصصی:
«الهیات کمال» رویکردی است که با تکیه بر تعریف خدا به موجودی که در تمام جنبه ها کامل است، به تفسیر مفهوم خدا و تحلیل صفات او می پردازد. آنسلم نخستین کسی است که تحلیلی نظام مند از مفهومِ موجود کامل ارائه می دهد. از آنجا که مباحث بعدیِ فیلسوفان واکنشی به نظرات اوست، لذا تبیین آراء وی اهمیت خاصی دارد. در این مقاله بر اساس روش توصیفی، تحلیلی به این پرسش پرداخته می شود که بر اساس دیدگاه آنسلم، چه قواعدی را می توان برای شناخت تفصیلیِ موجود کامل و همچنین استخراج صفات الهی به کار گرفت. هدف این مقاله تبیین نقاط ضعف و قوت دیدگاه آنسلم است. در مجموع می توان پنج قانون کلی را از عبارات آنسلم استخراج کرد؛ او ابتدا سعی می کند بر پایه مقایسه میان موجودات جهان به این هدف برسد. مهم ترین نقد این شیوه آن است که نمی تواند مهم ترین هدف الهیات کمال، یعنی استخراج صفات الهی را به درستی تأمین کند. آنسلم در موضعی دیگر، مقایسه میان وضعیت های مختلفِ یک موجود را محور کار قرار می دهد. او در آثار بعدی اش همین شیوه را دنبال می کند و در نهایت به این نتیجه می رسد که چون خداوند در بالاترین وضعیتِ قابل تصور قرار دارد، بنابراین هر امر قابل تصوری را که اتصاف به آن بهتر از عدم اتصاف به آن است، باید دارا باشد. می توان قاعده نهایی آنسلم را پس از انجام اصلاحاتی، قابل دفاع دانست؛ به این صورت که با اضافه کردن قیودی، امکان تعارض بین صفاتی را که خداوند می تواند در نظر ابتدایی داشته باشد، لحاظ گردد.
خطای استدلال از راه بهترین تبیین و استفاده از آن در رقابت میان تبیین علمی و الهیاتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بسیاری از تعارض های علم و دین، مبتنی بر تعارض میان تبیین علمی از یک سو و تبیین دینی یا متافیزیکی از سوی دیگر هستند. اغلب دانشمندان علوم طبیعی مدعی هستند که وقتی ما تبیین چیزی را در علم یافتیم همه تبیین های دیگر بی فایده می شوند و تبیین های متافیزیکی و دینی را متعلق به دوره پیش از علم مدرن می دانند. بعضی از فیلسوفان علم، منطق تبیین علمی را منطق استنتاجی می دانند و بسیاری نیز مدعی هستند که هدف ما در علم یافتن بهترین تبیین است و یافتن بهترین تبیین به معنای تضعیف یا رد تبیین های رقیب است و لذا تبیین های دینی و متافیزیکی را بی اعتبار می سازد. اوج این استدلال را می توان در نزاع تکامل داروینی و ایده خلقت در الهیات دید. هدف ما در این مقاله بررسی منطق استدلال هایی است که از قدرت تبیین کنندگی نظریه ها برای ترجیح یک متافیزیک یا جهان بینی بر دیگری استفاده می کنند. در این مقاله پس از معرفی بعضی از خطاها در استدلال های مبتنی بر تبیین، نشان خواهم داد که توسل به تبیین علمی نمی تواند رابطه علم و دین را به تعارض جدی بکشاند.
واکاوی نظریه فقدان یا ناکارآمدی پدر در خداناباوری فرزندان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
انکار خداوند ناشی از دو گونه عوامل معرفتی یا برهانی و غیرمعرفتی یا غیراستدلالی است. خود عوامل غیرمعرفتی الحاد در گونه های مختلف روان شناختی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی بروز می یابد. پرسش پیش روی این نوشتار این است که آیا فقدان فیزیکی پدر یا ناکارآمدی و فساد او، به عنوان یک عامل غیرمعرفتی، نقشی در انکار خداوند از سوی فرزندان در سنین بزرگ سالی ایفا می کند یا خیر. این پژوهش با کمک روش توصیفی تحلیلی، یعنی با استناد به دیدگاه های مختلف مربوط به این ایده، علت پیوند میان آن دو را از ابعاد گوناگون مورد کندوکاو قرار داده است و شواهدی بر این باور ذکر کرده است و در نهایت با روش تحلیلی انتقادی به ارزیابی و نقد آن پرداخته است. حاصل این پژوهش این است که: الف) بسیاری از رد و انکارهای خداوند در سنین بزرگ سالی، به ویژه در جوامع مسیحی غرب، ریشه در کودکی شخص و عوامل ناخودآگاه، از جمله فقدان پدر یا پدر خوب دارد؛ ب) اما نمی توان از عوامل دیگر و نیز، بی تأثیر یا کم تأثیر بودن این عامل در جوامع و فرهنگ های دیگر غافل بود.
تبیین پارادایمیک علم و فناوری در ایران معاصر؛ تمهیدات فقاهت حکیمانه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اگر مهم ترین دغدغه جامعه علمیِ پسا انقلابی ایران، دست یازیدن به پیشرفت و بسترسازی برای تمدن آفرینی به عنوان غایتِ حرکت های علمی و پیشرفت مدار بوده است، پرسش این نوشتار از جریان شناسیِ مبتنی بر علم و مدعیان غایتِ پیشرفت، یعنی ظرفیت های دو راه، دو جریان و دو دستگاه فکریِ «فقاهتِ حکیمانه» و «روشنفکری- تکنوکراسی لیبرال» است که با یک پیشینه تاریخی قابل اعتنا، مخصوصاً از اوان مشروطیت تاکنون، در مقابل یکدیگر صف آرایی کرده اند. هدف این پژوهش، با اشاره کوتاه به ویژگی های کلی هر کدام از آنها در حوزه علم و فناوری(از سخت افزاری تا نرم افزاری و انسانی آن)، ترسیم و برجسته سازی هماوردیِ این دو جریان در یک چشم انداز تمدنی است. بررسی های این مقاله با روش توصیفی-تحلیلی و در یک مطالعه ی اسنادی، نشان داد که با انقلاب اسلامی و اندیشه های فقاهت حکیمانه و پیوستگی کوشش ها و مجاهدت های بسیار و مقاومت در برابر جریان متمایل به غرب، تغییرات پارادایمی مهمی در حوزه علم و فناوری صورت گرفته است؛ مشخصه کانونی آن برجسته شدن یک «مسیر متمایز» و جریانِ «علم نافع» و «مولد» در برابر جبهه پیرو تمدن هژمون جهانی، و هموار سازی و ریل گذاری راه «رستاخیز علمی»، با تلاش در بسط و تعمیق نظریه «العلم السلطان»، تحول علوم انسانی، تبدیل نظام دانایی به توانایی، حرکت در مرز علم و گام نهادن در مسیر نیازهای کشور و رهایی از تقلیل گرایی، یک سونگری و یک جانبه گراییِ توسعه مادی و این جهانی غربگرایان است، و البته غلبه گفتمانی و فراگیری آن در سطح ملی، با تداوم مجاهدت های مومنانه اصحابِ دانشگاه ایرانی-اسلامی، و همچنین کاربست عملیاتی توصیه های اهل نقد و نظر و پیشنهادات مطرح شده در این نوشتار نیز، ممکن و نزاع دو سده اخیر را تعیین تکلیف می کند.
چشم انداز حاکمیت مهدوی از منظر حقوق شهروندی و توسعه عدالت (در نهج البلاغه و روایات مهدوی)(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
مشرق موعود سال شانزدهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۶۳
131 - 152
حوزههای تخصصی:
نوع گفتمان حقوقی حاکم بر دولت های قانون مدار، نشانگر آرمان ها و روح حقوق اساسی آنها است. چنان چه در این نوع حکومت ها، همه نهادهای سیاسی و حاکمیتی، تابع قواعد حقوقی خود هستند که حقوق شهروندی از جمله آنها است. همان طور که خواهد آمد، در نظام حقوقی حاکمیت مهدوی از اهمیت خاصی برخوردار است و جزء حقوق ذاتی و فطری انسان ها محسوب شده و ریشه در کرامت انسان ها داشته و بر دیگر هویت های اجتماعی انسانی برتری دارد. چراکه از سرشت و فطرت وجودی انسان نشات یافته و در جان آدمی نشسته و نه این که صرفاً یک امر اعتباری و یا مبتنی بر قرارداد باشد. در این نظام حقوقی، به مؤلفه هایی چون توسعه عدالت و مساوات و آزادی های فردی و اجتماعی و به اصطلاح حقوق شهروندی، توجه ویژه می شود و همگان در پرتو عقل وحیانی و بینش ربانی امام مهدی؟عج؟، به خصوص افراد بی پناه جامعه و یتیمان و طبقات ضعیف از گستره عدالت و احسان نظام حق بنیانش بهره مند شده و در عین حال بستری می شود برای شکل گیری جامعه آرمانی و الهی ونیز توسعه وجودی و تعالی روحی انسان و رشد ذهنی جامعه بشری، برای پذیرش حاکمیت دینی وتحقق حاکمیت وارثان زمین. لازم به ذکر است که حقوق متقابل اساس و شاکله نظام حقوقی، حاکمیت علوی و مهدوی را شکل می دهد که در ادامه، به شیوه تحلیلی، توصیفی به ارزیابی آن می پردازیم.
تعالی و سعه وجودی انسان در نظام هستی شناسی ملاصدرا و هیدگر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خردنامه صدرا دوره ۲۷ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲ (پیاپی ۱۱۰)
11 - 12
حوزههای تخصصی:
هیدگر درباره بسیاری از موضوعات مرتبط با طور خاص وجود آدمی، تفاسیری بدیع را در آثارش ارائه کرده است. اندیشه های او در مورد انسان، از برخی جهات با آراء ملاصدرا قابل مطالعه تطبیقی است. یکی از این جهات، باور هر دو فیلسوف به تعالی و سعه وجودی «انسان» است. بعقیده هر دو اندیشمند، انسان جوهری محبوس در خود نیست؛ او که سرچشمه امکانات است و به امکانات خود نیز آگاهی دارد، توانایی «شدن» دارد و میتواند آنچه فعلاً نیست، باشد، از وضع موجود گذر کند و تعالی یابد. در عین حال که شباهت فوق میان اندیشه این دو متفکر وجود دارد، اما باید این نکته را در نظر داشت که در نظام هستی شناسی ملاصدرا نفس انسان بدلیل تجرد ذاتیش، همواره دارای درک و فهمی از هویت تعلقی خویش نسبت به وجودی نامحدود و حقیقتی بینهایت است. نفس انسان که تمام حدود هستی را در خود جمع دارد، در سیر مراحل برون خویشی خود، میکوشد که با تقرب و تشبه به آن حقیقت بینهایت، وجود خویش را معنا بخشد. سیر تکاملی نفس پس از مرگ نیز برای رسیدن به مرتبه فوق عقلانی ادامه دارد. در مقابل، در نظام هستی شناسی هیدگر، حقیقت مبتنی بر «دازاین» است. حقیقی بودن دازاین بدین معناست که او تنها موجود در جهان است و بی آنکه تعلقی به قدرت مرموز و ماورایی داشته باشد، همواره از پیش، نسبت به همه آنچه جزئی از جهان اوست، آگاه است و پیوسته اشیاء را بدون هیچگونه حجابی، در آشکاری و گشودگی در می یابد. بهمین دلیل دازاین در تعالی و استعلا، متکی به خود است؛ تعالی دازاین با انگیزه به فعلیت رساندن امکانات وجودیش، تا مواجهه با مرگ ادامه دارد و مرگ آخرین امکان وجودی دازاین است که با وقوعش به تمامیت خود میرسد.
تاریخ گسترش مسیحیت در جهان
منبع:
کلام و ادیان سال ۴ بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۱ (پیاپی ۷)
33 - 61
حوزههای تخصصی:
مسیحیت که در سیصد سال نخست تاریخ خود دین اقلیت بود، در قرن چهارم تبدیل به دین رسمی امپراتوری روم شد و این سرآغاز گسترش مسیحیت در مناطق مختلف بود. امپراتوران مسیحی بت پرستان رومی را وادار به پذیرش مسیحیت کردند و در نتیجه این دین در امپراتوری پهناور روم گسترش یافت. ارمنستان و گرجستان نیز در قرن چهارم بر اثر مسیحی شدن پادشاهانشان مسیحیت را پذیرفتند. سایر کشور های اروپایی در طول قرون وسطا مسیحی شدند؛ انگلستان در سال 597، بلغارستان در سال 865، ساکسون های آلمان در سال های 748-814، میلادی دانمارک در سال 958، روسیه در سال 987، ایسلند در سال 1000، شرق آلمان در سال 1222، کشورهای اسکاندیناوی بین سال های 1150 تا 1295 و در نهایت لیتوانی در قرن چهاردهم و پانزدهم به عنوان آخرین کشور اروپایی مسیحی شدند. اما گسترش مسیحیت همواره بر اساس میل مردم به پذیرش مسیحیت نبود و در بسیاری از مواقع، شاهان و شوالیه های صلیبی از طریق اعدام و کشتار نقش تعیین کننده ای در گسترش مسیحیت در اروپا داشتند. در قرن شانزدهم، استعمار اروپایی ها در قاره امریکا و افریقا آغاز شد و سیاست های استعماری، برده داری و اجبار تأثیر زیاد در رواج مسیحیت در میان ساکنان امریکا و بردگان افریقایی داشت. بخش زیادی از قاره افریقا نیز در قرن های نوزدهم و بیستم، بر اثر آموزش و خدمات بهداشتی مسیحی شدند.
مطالعه انتقادی استناد ملاصدرا به حدیث بطون هفت گانه قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حکمت صدرایی سال ۱۱ پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۱ (پیاپی ۲۱)
133 - 144
حوزههای تخصصی:
قرآن کریم برای هدایت انسان ها و وصول آنان به سعادت ابدی فرو فرستاده شده است؛ چه اینکه مخاطب قرآن نیز انسان ها با همه مراتب مختلف و تنوع استعدادهای شأن است. با نظر به همین نکته، قرآن خود مراتبی داشته و افزون بر مرتبه ظاهری، بطونی دارد که هر انسانی نسبت به استعداد خویش از آن جرعه می نوشد. ملاصدرا با استشهاد به حدیثی در م ورد بط ون هفت گانه ق رآن کریم، آن را به مراتب هفت گانه سیر و سلوک انسانی تطبیق می دهد و بر آن است که هر یک از بطون قرآنی منطبق با مرحله ای از سیر انسانی می باشد. پرسش اصلی تحقیق حاضر آن است که چه نقدهایی بر ملاصدرا در استناد به حدیث بطون هفت گانه قرآن کریم وارد است؟ یافته های پژوهش در روشی تحلیلی انتقادی به کلمات صدرالمتألهین نشان می دهد: هر چند احادیثی در منابع روائی شیعی یافت می شود که قرآن را دارای ظاهر و باطنی می داند، اما عدد مورد استناد ملاصدرا دقی ق نب وده و نمی ت وان ب ه ای ن ع دد در تحلی ل های هستی شناختی سیر انسانی تمسک جست. همچنین حدیث یادشده در جوامع روائی ما یافت نشده و احادیث شیعی فقط در بطون داشتن قرآن کریم با حدیث مورد نظر ملاصدرا اشتراک دارند.
ویژگی های قیام امام زمان (عج) در خطبه غدیر
منبع:
موعودپژوهی سال ۴ پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۸
73 - 92
حوزههای تخصصی:
یکی از مهمترین و اساسی ترین مسائل حوزه معارفی و اعتقادی، مسئله مهدویت و تحقق پیدا نمودن حکومت دینی در پهنه گیتی است. از آنجاکه تحقق این وعده الهی جز از راه قیام و مبارزه با ظالمان، مشرکان و بی دینان امکان پذیر نیست، شناخت ویژگی های قیام و رهبر قیام، مهم است. پژوهش حاضر به روش توصیفی - تحلیلی صفات قیام امام زمان(عج) را از خطبه غدیر استخراج و تحلیل نموده است. نتایج نشان داد که صفات و ویژگی های بسیار برجسته و ممتازی برای قیام امام زمان(عج) در این خطبه بیان شده است. ازجمله آن صفات می توان به اصل قیام و ماهیت قیام، هدف قیام، برحق بودن قیام، چگونگی آغاز قیام (سیر قیام – هدایتگری و اقدام نظامی) پیروزی قطعی قیام، تشکیل حکومت عدل جهانی و اجرای واقعی اصل شایسته سالاری اشاره نمود. مجموع این صفات نشان دهنده آن است که آیند ه ای بس روشن برای بشریت ترسیم شده است؛ به گونه ای که جامعه مطلوب از زمان ظهور آغاز می گردد.
قوای ادراکی باطنی در حکمت متعالیه؛ از پنجگانه انگاری تا یگانگی با نفس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آینه معرفت سال ۲۲ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲ (پیاپی ۷۱)
79 - 102
حوزههای تخصصی:
ادراک که یکی از آثار حیاتی نفس انسانی است، محصول قوای ادراکی است که نفس به واسطة آن قوا این آثار را حاصل می کند. در انسان شناسی فلسفی مشایی، پنجگانه بودن قوای ادراکی که عبارت اند از حس، خیال، وهم، حافظه و عقل و نیز مادیت قوای ادراکی حیوانی و مادیت ادراکات سه گانة حاصل از آنها امری مسلم است. در آثار ملاصدرا در عین اینکه تجرد همة قوای ادراکی و نیز تجرد تمامی صور ادراکی صراحتاً بیان شده است اما در خصوص ماهیت قوای ادراکی و تعداد آنها سخنانی به ظاهر ناسازگار به چشم می خورد. او در مواردی همچون مشاییان از قوای پنجگانه سخن می گوید، گاهی واهمه را انکار می کند، در برخی آثار حس مشترک و خیال را مراتب شدید و ضعیف قوة واحد می خواند و در مواردی نیز از وحدت نفس و قوا دم می زند. در این مقاله به منظور تبیین نظریة نهایی ملاصدرا در باب قوای ادراکی باطنی و نیز پی بردن به وجود یا عدم وجه جمعی میان سخنان به ظاهر ناسازگار او، با روش تحلیلی- توصیفی علم النفس حکمت متعالیه را کاوید ه ایم و به این نتیجه دست یافته ایم که با نگاهی جامع به همة آثاری که ملاصدرا در آنها در باب قوای ادراکی سخن گفته، مشخص می شود که او برای رسیدن به نظریة نهایی خویش چند مرحله را می پیماید و هر کدام از نظرات به ظاهر ناسازگار مربوط به یکی از مراحل رسیدن به آن است.
ارزیابی معنویت مدرن در معنا بخشی زندگی انسان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مدرنیته که بیانگر تازگی، گسست از گذشته و ورد به آینده ای در حال ظهور است، بر تمامی جنبه های زندگی از جمله دین تاثیرگذار بوده است و در تضاد با نقش ادیان الهی از جمله نقش مهمی که اینگونه ادیان در معنا بخشیدن به زندگی دارند قرار گرفته و به دنبال معنا و هدف جدیدی از زندگی است. به همین جهت در پژوهش حاضر با بررسی نقش معنویت مدرن در معنای زندگی به دنبال پاسخ به این سؤال است که معنویت مدرن چگونه به زندگی معنا داده و دارای چه نقاط قوت و ضعفی است؟روش پژوش توصیفی-تحلیلی و جمع آوری اطلاعات با استفاده از منابع کتابخانه صورت گرفته است. نتایج تحقیق بیانگر آن بوده است که معنویت مدرن نیز زندگی انسان را دارای معنا و هدف می داند و با داشتن امتیازاتی مانند تاکید بر عقلانیت مدرن، ملاحظه شرایط انسان مدرن، دغدغه های کاهش و درد انسان مدرن... در وهله اول جهت ایجاد معنای زندگی جذاب، معقول و کارآمد به نظر می رسد؛ ولی از آن جایی که معنویت مدرن انسان محور است و تنها از عقلانیت خود بنیاد برای شناخت معنویت استفاده می کند، این تصویر اولیه از معنویت مدرن از بین می رود؛ بنابراین معنویت مدرن در بحث معنای زندگی به حداقل ها اکتفا کرده است و بیشتر رویکردی پراگماتیستی دارد که نوعاً روشی تسکینی و تخدیری برای انسان می باشد.
شیوه های به کارگیری آیات در روایات مهدوی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
مشرق موعود سال شانزدهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۶۲
245 - 264
حوزههای تخصصی:
یکی مباحث تفسیری شیعه و اهل سنّت، پرداختن به مسئله مهدویت در تفسیر آیات قرآن است. به دلیل اهمیّت روایات تفسیری در این مسئله، مقاله حاضر به روش توصیفی تحلیلی اقدام به پژوهش پیرامون شیوه های مختلف تبیین مسئله مهدویت در روایات تفسیری پرداخته است. پژوهش به دست داد که در مجموع روایات تفسیری از یازده شیوه برای طرح مسئله استفاده کرده است. بیان مصداق و تطبیق؛ اشاره به مصادیق مغفول؛ استفاده از بیان های قرآنی؛ استناد به آیه؛ استفاده های ضمنی و در ادامه آیه؛ استخدام الفاظ قرآن؛ ارتباط به اندک مناسبت؛ توضیح مفهوم دقیق آیه در قالب مهدویت؛ استفاده از ظرفیت تشابهی قیام و قیامت؛ استفاده از خواص سور؛ و اشاره به فراتاریخی بودن مهدویت شیوه هایی بود که برای بیان مسئله مهدویت در روایات تفسیری یافت شد.
نقد گفتمانی پاسخ های فلسفه اسلامی معاصر (علامه طباطبایی و شهید مطهری) به مسئله شر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حکمت معاصر سال ۱۳ پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲ (پیاپی ۳۵)
303-340
حوزههای تخصصی:
مسئله دیرپای شر، که خود شامل مجموعه ای از مسائل است، به طور کلی، به سه طریق تقریر شده است: 1. مسئله منطقی شر (ناسازگاری منطقی وجود خدا و صفات او با وجود شر)؛ 2. مسئله شاهدمحور شر (قرینه دانستن شر علیه معقولیت خداباوری)؛ 3. مسئله اگزیستانسیال شر (ناسازگاری باورهای دینی با تجربه زیسته شخص). مهم ترین دفاعیه های فلسفه اسلامی معاصر، که در پاسخ به مسئله منطقی شر مطرح شده است، عبارت اند از 1. موهوم بودن شر؛ 2. عدمی بودن شر؛ 3. نسبی بودن شر؛ 4. ضرورت وجود موجودی که خیر آن بیش از شرش است (ضرورت شر قلیل در برابر خیر کثیر)؛ 5. ماده، منشأ اثر؛ 6. ضرورت شر برای تحقق خیر؛ 7. ضرورت شر برای درک خیر؛ 8. شر، حاصل جزء نگری؛ 9. شر، حاصل دیدگاه انسان؛ 10. شر، حاصل اختیار. از نظر فلسفه دین مدرن نقدهایی گفتمانی به دفاعیه ها و تئودیسه های سنتی وارد شده است که فلسفه اسلامی را نیز در بر می گیرد. نقدهای گفتمانی همچون: 1. از جهت شخص دفاعیه پرداز و تئودیسه پرداز: نظری، سوژه محور، و غیرتاریخی؛ 2. از جهت ماهیت شرور: انتزاعی، ذات گرایانه، ناظرمحور، و درجه دوم؛ 3. از جهت زبان دفاعیه و تئودیسه: غیرتراژیک؛ 4. از جهت عمل دفاعیه پردازی و تئودیسه پردازی: در پی حرفه ای سازی و نظام مندی؛ و ... . از این رو، پژوهش حاضر با روش توصیفی - تحلیلی و انتقادی، و با رویکردی متفاوت به بررسی پاسخ های علامه طباطبایی و شهید مطهری به مسئله شر، و تحلیل و ارزیابی انتقادات پیش گفته می پردازد. بررسی این انتقادات لزوم اصلاح، تکمیل، ابداع و ارائه گونه های جدیدی از دفاعیه ها در فلسفه اسلامی را ضروری می سازد که به طور خاص به جنبه عملی شر نیز توجه داشته باشد.
بررسی چگونگی تأثیر دریاسالار مسلمان «چنگ هو» بر گسترش اسلام در چین و مالزی و اندونزی
منبع:
کلام و ادیان سال ۴ بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۱ (پیاپی ۷)
103 - 135
حوزههای تخصصی:
روند افزایش قدرت گیری مسلمانان در دربار حکومت های مغول، سبب شد تا اسلام افزون بر سرزمین چین در دیگر مناطق هم نفوذ و گسترش یابد. یکی از افراد مؤثر در این جریان، شخصی به نام «چنگ هو» از دریاسالاران برجسته دوره «مینگ» است. او توانست در قالب هفت سفر دریایی به مناطق بسیاری سفر کند و فعالیت های علمی و فرهنگی و سیاسی مؤثری را در آن مناطق به سرانجام برساند.
این پژوهش، با رویکرد توصیفی تحلیلی، ضمن معرفی شخصیت چنگ هو، به تحلیل شیوه ها و اقدامات وی در جریان گسترش اسلام در مناطق مالزی واندونزی و کنیا می پردازد و در آخر، این نکته را بیان می کند که اسلام نه با زور و شمشیر، بلکه با شیوه های فرهنگی و تبلیغی شخصیت هایی مانند چنگ هو، گسترش یافته است. این جریان تا حدی اثرگذار بوده که ما تا این زمان، شاهد وجود تعداد زیادی از مسلمانان و نوادگان چنگ هو در چین و مناطق دیگر، مانند آفریقا هستیم.
واکاوی تأثیر قاعده رجالی «الصحابه کلهم عدول» بر فتنه انگاری قتل عثمان بن عفان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه کلام سال ۹ پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۱۷
33 - 70
حوزههای تخصصی:
عدالت صحابه، یکی از اصول اعتقادی اهل سنت است که بر اساس آن، همه صحابه، عادل بوده، لذا هر گونه انتقادی نسبت به ایشان ممنوع است. عدالت صحابه، یک توثیق عمومی رجالی بود که بنا به ضرورت هایی در علم حدیث اهل سنت، به وجود آمد، ولی در سده پنجم هجری، متکلمان اهل سنت، این قاعده رجالی را تبدیل به یک اصل کلامی کردند و آن را پیش فرضی در فهم تاریخ اسلام قرار دادند و تاریخ را به شکلی تحلیل و تفسیر کردند که این اصل مخدوش نگردد. مسئله فتنه انگاری قتل عثمان بن عفان، یکی از مصادیق این نوع تحلیل تاریخی است. در این پژوهش مراحل شکل گیری انگاره فتنه قتل عثمان بن عفان، با روش پدیدارشناسانه مورد بررسی قرار گرفته و مراحل تطور تاریخی فتنه انگاری قتل عثمان بن عفان، از سده نخست هجری تا قرن پنجم هجری تبیین شده است. همچنین، مطالعه ای تطبیقی بین شاخص های فتنه و واقعه قتل عثمان، صورت گرفته تا تبیین گردد، اساساً آیا می توان ماهیت رویداد قتل عثمان بن عفان را فتنه دانست. این پژوهش نشان داد بخشی از شاخص های فتنه در قتل بن عثمان بن عفان، وجود نداشت و یکی از دلایل مهمی که در این رویداد مؤثر بوده، بی تردید مسئله قرآن سوزی عثمان بوده است. در قرن پنجم، باقلانی نخستین کسی است که با فتنه نامیدن قتل عثمان، سکوت صحابه بر قتل وی را توجیه نموده و به زعم خود، عدالت عثمان را اثبات می کند.