فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۳۸۱ تا ۱٬۴۰۰ مورد از کل ۱۸٬۸۲۳ مورد.
حوزههای تخصصی:
مطهری با بهره گیری از میراث قرآنی، فلسفی، عرفانی و علوم و فلسفه های جدید کامل ترین تقریر از نظریه فطرت را ارائه می دهد. وی در ابتدا سه مرتبه طبیعت، غریزه و فطرت را برای انسان در نظر می گیرد. مرتبه فطرت را به دو بخش فطرت شناخت و فطرت گرایش تقسیم می کند و برای فظرت گرایش، گرایش های پنج گانه ای را ذکر می کند. یونگ تحت تاثیر دیگر روان شناسان و سنت های فلسفی و عرفانی، نظریه ناهشیار را مطرح می نماید. او در ابتدا روان انسان را به دو بخش روان خودآگاه و روان ناخودآگاه تقسیم می کند. سپس روان ناخودآگاه را به دو قسم ناخودآگاه فردی و ناخودآگاه جمعی تقسیم می کند و برای ناخودآگاه جمعی کهن الگوهای مختلفی ذکر می کند. هدف این پژوهش بررسی و تطبیق چارچوب کلی این دو نظریه می باشد که به روش توصیفی، تحلیلی و تطبیقی این هدف دنبال شده است. انسان شناسانه بودن هر دو نظریه، تناظر فطرت شناخت با خودآگاه، و فطرت گرایش با ناخودآگاه، همسنگی فطرت فردی با ناخودآگاه فردی و فطرت عمومی با ناخودآگاه جمعی، شباهت گرایش های پنج گانه فطری با کهن الگوها، محمل قرار گرفتن هر دو نظریه برای تبیین پدیده های دینی از شباهت های این دو نظریه است. اختصاص نظریه فطرت به جنبه های مثبت و متعالی و پرداختن نظریه ناهشیار به جنبه های مثبت و منفیِ نفس از تفاوت های این دو نظریه می باشد.
مختصات و ساختار حکومت جهانی امام مهدی (عج) از منظر قرآن کریم(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
مشرق موعود سال شانزدهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۶۴
129 - 166
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف بیان مختصات و ساختار حکومت جهانی امام مهدی؟ع؟ در قرآن و روایات نگارش یافته است. ضرورت بحث از این رو است که علیرغم وجودآیات، اخبار و روایات تفسیری متعدد پیرامون حکومت جهانی امام مهدی؟ع؟ و توجه پژوهشگران عرصه مهدویت به این حوزه، به مختصات و ساختارهای حکومت حضرت به طور منسجم توجه کمتری شده و این عرصه می تواند در استخراج راهبردهای مؤثر حکومتی نقش داشته باشد. روش پژوهش توصیفی _ تحلیلی است و نتایج پژوهش حاکی از آن است که مختصات حکومت جهانی امام مهدی؟ع؟ عبارتند از : عدالت محوری، قانون گرایی، ستیز بى امان با ستمگران و فاسدان، رسیدن اقشار ضعیف به اصول والا و ارزش های متعالی، واژگونی بنیادهای ستم و بیدادگری های فردی و اجتماعی طاغوتیان، انقلاب علمی، فکری و شکوفایی عقول انسانی، فرهنگ سازی جامع و ترویج و تثبیت ارزش های اخلاقی همچنین ساختار حکومت جهانی امام مهدی؟ع؟ عبارت است از حاکمیت واحد، ولایت ولی(رهبری)، کارگزاران و حاکمان و والیان.
ضرورت معرفت امام در تحصیل معرفت الهی
منبع:
موعودپژوهی سال ۴ پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۸
25 - 38
حوزههای تخصصی:
باتوجه به اینکه جریان خلقت و عوالم مختلف هدف دار و هدف آن هدایت و تکامل بشر بوده است، لازم است روند راهیابی به این حقیقت متعالی بررسی شود. خداوند متعال فرایند هدایت را با وساطت پیامبران و امامان انجام می دهد و انسان برای آنکه از این انوار الهی در مسیر پر فراز و نشیب زندگانی بهره گیرد به شناخت آنها نیازمند است. پژوهش حاضر با بهره گیری از منابع کلامی و تفسیری به بررسی بحث ارتباط معرفت امام با معرفت خدا و هدایت انسان پرداخته است و با تبیین این رابطه به این نتیجه دست یافت که امام با برخورداری از علم خدادادی و ارتباط با پروردگار می تواند بهترین راهنما برای کسب معرفت خدا باشد. همچنین امام با داشتن ولایت تکوینی و تشریعی شایسته ترین فرد برای هدایت انسان است. بنابراین، بدیهی است انسان برای طی کردن مسیر هدایت خاصه در دوران حیات خویش باید راهنمای راه را از راهزن های راه تشخیص دهد و آنها را بشناسد تا بتواند بی چون و چرا از آنها تبعیت کند. ازاین رو، شناخت امام زمان (عج) به عنوان هدایتگر انسان، ضرورت می یابد.
مقایسه ماهوی هوش انسانی با هوش مصنوعی از منظر فلسفه اسلامی با تاکید بر حکمت متعالیه ملاصدرا، راهگشایی در فهم جایگاه عقول برتر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هوشمندی طیفی وسیع دارد که می توان درجات هوشمندی را بر اساس هوشمندی های اولیه و ثانویه تقسیم کرد. بررسی واژه هوش با الفاظ متنوع تقریبا مترادف در حکمت متعالیه از جمله عقل، علم، حکمت و ....نشان می دهد هوشمندی انسان نیز وابسته به هوشمندی بالاتری است بطوریکه کسب علم و فهم معانی و علوم بواسطه فیض رسانی عقل فعال است و در نتیجه ثانوی می باشد. هوش مصنوعی که دستاورد هوشمندی انسان است عملکردهای بسیار دقیقی همچون یادگیری، بهینه سازی، تعمیم پذیری دارد. در هوشمندی ثانوی امکان دارد عملکردهای بسیار قوی به منصه ظهور برسد اما به دلیل واسطه های بیشتر و ضعف در علوم می توان آگاهی یا علم ثانوی را تنها شبحی از علم دانست چنان که مشاهده می شود در هوش مصنوعی نرم افزار و سخت افزار کاملا مغایر یکدیگر هستند. با توصیف و تحلیل و قیاس ماشین هوشمند با انسان می توان فاصله آگاهی انسان با آگاهی علل اولی و ورود کثرت و مغایرت در عالم مادی را با عوالم بالاتر بهتر فهمید. اگرچه به نظر می رسد مراتبی از هوشمندی انسان به نحوه عملکرد در زمینه اخلاق و افعال اختیاری باز می گردد اما نظر به درصد قابل اعتنای تاثیرات شرایط بیرونی و یا قبلی بر اعمال اختیاری انسان، تفاوتها میان این دو نوع هوشمندی ثانوی( هوش انسان و هوش مصنوعی) به حد پایین تری نازل می شود. بدون توجه به عواطف، حالات درونی یا علوم حضوری حتی در خصوص اراده نیز تمایز اصیلی در هوشمندی انسان و هوش مصنوعی نمی توان یافت.
دیالکتیک وجود و حضور در ساحت فلسفه ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حکمت صدرایی سال دهم بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲ (پیاپی ۲۰)
173 - 188
حوزههای تخصصی:
وجود و حضور دو اصل و مبنا در عرصه هستی شناسی و معرفت شناسی حکمت صدرایی است. ملاصدرا در بُعد هستی شناسی بر اساس اصالت وجود، حقیقت وجود را موضوع فلسفه قرار می دهد. گرچه وی در برخی مواضع مانند ابن سینا از موجود بماهوموجود به عنوان موضوع فلسفه نام می برد، اما در نهایت مسیر خود را جدا کرده و حقیقت وجود را به عنوان موضوع فلسفه برمی گزیند. وی در اثبات موضوع فلسفه همچون فلاسفه پیشین، دو ملاک بداهت و کلیت را مد نظر داشته است. بداهت و کلیت وجود در فلسفه صدرا ناظر به حقیقتی است که عین خارجیت و مبدئیت اثر است، اما بداهت و کلیت موجود در فلسفه ابن سینا ناظر به مفهومی است که با وسعت خود، تمامی موجودات عالم را به صورت تشکیک وار در برمی گیرد. موضوعیت حقیقت وجود در حکمت صدرایی و محوریت آن در مباحث و مسائل فلسفی مستلزم محوریت حضور در عرصه معرفت شناسی این حکمت است؛ چرا که معرفت به حقیقت وجود جز از طریق فهم حضوری و شهودی امکان پذیر نیست و آنچه از حقیقت وجود در محدوده ذهن و از طریق معرفت حصولی برای آدمی به دست می آید، نمایی ضعیف از آن است. وجود مجلای حقیقت و حضور است و این تنیدگی وجود و حقیقت و حضور شاکله هستی شناسی و معرفت شناسی فلسفه ملاصدرا را تشکیل می دهد.
تحلیل محتوایی راویان روایات مهدوی مدرسه قم تا قبل از دوران صدوق(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
مشرق موعود سال شانزدهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۶۳
59 - 90
حوزههای تخصصی:
مدرسه حدیثی قم، به عنوان یکی از مدارس پر قدرت امامیه، از دیرباز مورد اهتمام و دقت اندیش وران بوده است. کاوش ها در زمینه مهدویت در این مدرسه، با کاستی هایی مواجه است. فقدان نگاه «مدرسه ای»، «عدم بررسی راویان تأثیرگذار» و «موضوعات مورد توجه آنان» به احادیث مهدوی از جمله این کاستی هاست. از این رو این جستار با رویکرد «توصیفی _ تحلیلی» در تلاش است به این خلاء مطالعاتی تا قبل از دوران صدوق بپردازد. طبقه بندی راویان و معرفی آنان آغازی است که این نوشتار برای ارائه تصویری روشن از بحث برمی گزیند. در طبقات ابتدایی، راویان و آموزه های مهدوی گمرنک جلوه کرده است. به مرور زمان با شکوفایی این مدرسه روایات مهدویت با تنوع موضوعی مورد توجه قرار گرفته است. در میان این محدثان، با توجه به جامعیت کتاب الکافی بیشترین نقل از کلینی است؛ سپس سعدبن عبدالله، علی بن حسین بن بابویه و محمدبن یحیی قرار دارند. موضوعات مورد توجه آنان بر روی مسائل اساسی مهدویت شکل گرفته است؛ به گونه ای که برخی آموزه ها، مانند نشانه های ظهور، که در دوران بعدی متنوع تر گزارش شده اند در مدرسه قم از اهمیت کمی برخوردار است.
تاریخچه شهودگرایی در تصوف
حوزههای تخصصی:
تصوف که عنوانِ مشهورترین و گسترده ترین جریان باطن گرا و سلوک محور در اسلام را یدک می کشد، از همان بدو پیدایش در قرن دوم هجری روش و مسیر متفاوتی را برای معرفت به خالق هستی سپری کرد و اصلی ترین نقطه تمییز و تفاوت خود با عامه مسلمانان را نیز در همین متفاوت یافتن، فهمیدن و دیدن عنوان کرد. آنها خِرد و حواس بشری را عاجز از درک حقائق اشیاء می دانستند و مدعی بودند آنچه این ابزارها از علم و آگاهی به انسان منتقل می کند، صرفا ظواهر و لایه های بیرونی بی ارزش اشیاء است که با بطون و حقائق نهفته در آنها نسبتی ندارد. ظاهر جهان هستی را حواس بیرونی و باطن آن را حواس درونی درک می کند، پس انسان برای درک باطن و حقایق امور، باید از ابزار جبلی و درونی خود مدد بگیرد. ظاهر انسان همان جسم و باطنش همان روح اوست که با تعابیر دیگری مثل قلب، نفس و غیره از آن یاد می شود، اما فعال کردن حواس باطنی، منوط به راکد کردن یا محدود سازی حواس ظاهری است و برای رسیدن به باطن باید از ظاهر چشم پوشید. از همین رو با ریاضت های دشوار و بعضاً نامشروع، سعی در سرکوب حوائج مرسوم جسمانی و عادی خود داشته و این اعمال را پلی برای رسیدن به درک باطنی (یا اشراق و شهود و چشم سوم و غیره) می دانستند.......
عقلانیت حداکثری در ترازوی نقد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه نوین دینی سال هجدهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۶۸
۱۱۰-۹۷
حوزههای تخصصی:
اندیشمندان در مورد رابطه عقل و دین نظرهای مختلفی دارند. آقای مردیها در کتاب دفاع از عقلانیت قائل به تقدم عقل بر دین در همه زمینه هاست و دلائل مختلفی ارائه کرده است. در بحث عقل و اثبات نبوت، ضعف عقل را رد نموده؛ در بحث عقل و صدق نبی، بر تقدم عقل بر دین تاکید کرده و فقط ابزار بودن عقل و وابستگی سایر منابع حتی وحی به آن را پذیرفته است. بنابراین معرفت دینی را نپذیرفته و عقل منبعی از سوی اصولیین را رد کرده است. اهم یافته های تحقیق با روش عقلی و نقلی: عقل ابزاری و منبعی تفاوت دارند. عقل منبعی به ضعف خود اعتراف کرده و از وحی طلب یاری می کند. تقدم فی الجمله عقل بر دین پذیرفته است نه بالجمله. عقل هم با توجه به حسن و قبح ذاتی و درک ملازمه عقل و نقل منبع است و هم ابزاری در کنار ابزارهای دیگر برای نیل به معرفت. به اعتبار اخذ معارف دینی از منابع گوناگون سخن از معرفت دینی صحیح می باشد.
بازخوانی اشارات قرآن کریم به جایگاه ایرانیان(سوره انعام(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
مشرق موعود سال شانزدهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۶۲
7 - 22
حوزههای تخصصی:
در مصادر حدیثی شیعه و اهل سنت روایات فراوانی وجود دارد که از نژاد فارس به عظمت سخن گفته و از آنان تجلیل کرده است. در پاره ای از این روایات به نقش آخرالزمانی قوم فارس و تأثیراتی که این قوم مومن و مقاوم بر محیط پیرامونی خود بر جای می گذارد و نقشی که در حمایت از دین و آموزه های اصیل اسلامی ایفا می کند اشاره شده است. این روایات در کتاب های متعدد و در ابواب مختلف پراکنده است و بخشی از آن در منابع تفسیری و در مقام تفسیر آیاتی از کلام الله مجید است و بسیاری از مفسران متقدم و متاخر شیعه و سنی به استناد همین روایات پاره ای از آیات قرآن را ناظر به قوم فارس دانسته اند. روشن است که اگر بتوان این آیات و نیز روایات مربوط به آن را همراه با دیدگاه محدثان و مفسران در این باره جمع آوری و دسته بندی و تحلیل کرد ابعاد بیشتری از موضوع روشن خواهد و افق های تازه ای بر محققین گشوده خواهد. راقم این سطور در مقالات دیگری برخی از این آیاتی که به حسب تفسیر پیشوایان معصوم به نژاد فارس تفسیر شده است را بررسی کرده است. در نوشتار پیش رو به هشتاد و نهمین آیه از سوره مبارکه انعام که از همین دست آیات است، پرداخته خواهد شد. أُولئِکَ الَّذِینَ آتَیناهُمُ الْکِتابَ وَ الْحُکْمَ وَ النُّبُوَّهَ فَإِنْ یکْفُرْ بِها هؤُلاءِ فَقَدْ وَکَّلْنا بِها قَوْماً لَیسُوا بِها بِکافِرِین .
دستاوردهای انقلاب اسلامی ایران در راستای نیروسازی برای ظهور(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
مشرق موعود سال شانزدهم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۶۵
7 - 28
حوزههای تخصصی:
انقلاب اسلامی ایران با آرمان زمینه سازی برای حکومت امام مهدی؟ع؟ تکون و تولد یافت. بنابراین یکی از معیارهایی که به کمک آن می توان کامیابی یا ناکامی انقلاب را ارزیابی نمود میزان موفقیت انقلاب اسلامی در نیروسازی برای ظهور امام مهدی؟ع؟ است و انقلاب اگر بخواهد به آرمان خود وفادار بماند بایستی تمام ظرفیت خود را در راه نیروسازی برای حکومت عدل جهانی مهدوی به کار گیرد. پرسش نوشتار پیش رو این است که انقلاب اسلامی ایران به چه میزان در نیل به هدف خود موفق بوده است و دستاوردهایی که انقلاب در مسیر نیروسازی برای حکومت مهدوی به دست آورده است چیست. تحول در نگرش به اسلام به عنوان یک قدرت مطرح، تحول در نگرش به حکومت دینی، تحول در نگرش به انتظار، شتاب بخشیدن به جریان بازگشت به اسلام، احیاء فرهنگ مبارزه با طاغوت، تمرین عملی برای نظام حکمرانی، تربیت نسل مؤمن و مجاهد و تربیت و انسجام بخشی به نیروهای مجاهد در سرتاسر دنیا بخشی از این دستاوردها هستند.
نقش روایات نبوی در کاربرد «مهدی» در عصر حضور(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
مشرق موعود سال شانزدهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۶۳
153 - 178
حوزههای تخصصی:
کاربرد «مهدی» بازتاب اندیشه مهدویت و برگرفته از روایات نبوی است. در نوشتار حاضر، بر پایه روش تحلیل تاریخی، در پاسخگویی به این مسئله که: «روایات نبوی در کاربرد مهدی در عصر حضور ائمه؟عهم؟، چه نقشی داشت»، دانسته شد: در روایات نبوی، مهدی در دو مفهوم انعکاس یافت: «هدایت شده»(لغوی) و «مُنجی»(اصطلاحی). این دو مفهوم، خاستگاهی برای کاربردهای دوگانه و متمایز مهدی در عصر حضور شد. در این میان، کاربرد لغوی، کمتر واکنش برانگیز بود. این کاربرد، گاهی به مفهوم اصطلاحی می آمیخت و به عدل گستری منجی، یادشده در روایات، اشاره داشت. همچنین دقیق نبودن شناخت کاربران از روایات، سبب می شد تا گاهی کاربرد مهدی صرفاً از سرِ امید _ و نه، اعتقاد _ باشد. روایات نبوی، بسترساز کاربرد مهدی در قیام های شیعی بود. این کاربرد درباره محمدبن حنفیه در قیام مختار، لغوی بود و پس از وفات ابن حنفیه، به اصطلاحی تطور یافت. در قیام محمدبن عبدالله حسنی، هم مدعیان و هم منکران مهدویت وی، به روایات توجه داشتند. کاربرد مهدی درباره خلفا، ابزاری برای قداست و توأم با تحریف روایات بود. کاربرد مهدی درباره امام دوازدهم، در عصر حضور، با روایات نبوی و شرایط نقل آنها ارتباط تنگاتنگ داشت و پس از آن، به پایاترین کاربرد اصطلاحی و اعتقادی منجر شد.
کاربست نظریه «چندمعنایی» در تفسیر عرفانی «عین الاعیان»(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
حکمت اسراء بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۳۹
53 - 85
حوزههای تخصصی:
نظریه ی چندمعنایی در تفسیر قرآن به رویکردی تفسیری عرفانی نظر دارد که ریشه در تأویل پذیری قرآن داشته و مطابق با آن کلمات و تعابیر قرآنی حاوی معانی گوناگونی است و هر کدام از این معانی در جای خود معتبر است و نمی توان یکی را بر دیگری ترجیح داد. اما آیا پذیرش چندمعنایی خود مانعی در برابر تفسیر قرآن نیست؟ چگونه می توان میان اقوال متغایر مفسرین جمع کرد؟ آیا جمع میان این اقوال که ریشه در تکثرگرائی عرفانی دارد نتیجه ا ی تفسیری نیز به همراه خواهد داشت؟ تفسیر عین الاعیان نوشته شمس الدین محمد فناری که به تفسیر سوره حمد اختصاص دارد، نمونه و الگوی مناسبی است که کیفیت به کارگیری چندمعنایی در تفسیر قرآن و نیز نتایج آن را به روشنی نشان می دهد. فناری در تفسیر کلمات «الحمد»، «رب العالمین»، «یوم الدین» و نیز در بیان تفاوت دو صفت الهی «الرحمن» و «الرحیم»، اقوال گوناگون مفسران را نقل کرده تلاش می کند به معنایی گسترده از آیات دست یابد تا نشان دهد قرآن کریم دریایی بی کران از معانی است. کاربست چندمعنایی در تفسیر عین الاعیان گویای آن است که این رویکرد می تواند لایه هایی از معانی قرآن را بازگو کند که در رویکرد تک معنایی، مغفول می ماند.
استحاله یا امکان شهود ذات حق
منبع:
کلام و ادیان سال ۴ پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲ (پیاپی ۸)
169 - 192
حوزههای تخصصی:
مسئله معرفت انسان به حق تعالی، یکی از اساسی ترین و در عین حال چالش برانگیز ترین سوالات بشر در حوزه الهیات و فلسفه در مکاتب و ادیان مختلف است. در این میان، مشهور عرفا و صوفیه با پذیرش اصل امکان معرفت به خدا، نوع این معرفت را شهودی و وجدانی دانسته و در مبحث فناء فی الله، چگونگی آن را تبیین می کنند. اما آیا معرفت شهودی به خدا، بر اساس مبانی خود اصحاب تصوف قابل پذیرش است؟ همچنین این معرفت، با موازین عقلی و نقلی انطباق دارد یا خیر؟ این جستار ابتدا با تبیین حقیقت شهود خداوند متعال، در قالب علم حضوری، به تحلیل تعارض ادعای استحاله معرفت خداوند متعال، با ادعای شهود باریتعالی می پردازد و نشان می دهد که بر اساس مبنای توحیدی صوفیه یعنی نظریه وحدت شخصی وجود، اصل موضوع معرفت شهودی به خدا منتفی خواهد بود؛ پس از آن، پاره ای از ادله نقلی مثبتِ شهود باری تعالی نیز مورد کنکاش و تحقیق قرار گرفته است.
نقد و ارزیابی دیدگاه یگانه انگاری خنثای برتراند راسل با تکیه بر نظرات شارحان و منتقدان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هستی و شناخت جلد ۹ پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲
149 - 168
حوزههای تخصصی:
یگانه انگاری خنثی یکی از نظریات جدید فلسفه ذهن است. دیدگاه های دوگانه انگار جوهری در تبیین مسئله چگونگی تعامل ذهن و بدن مشکلات لاینحلی دارند، همچنین دیدگاه های یگانه انگارانه ای چون ماتریالیسم و ایدئالیسم در تبیین بخشی از طبیعت ناکام هستند. راسل برای حل مسئله چگونگی تعامل، نظریه یگانه انگاری خنثی را مطرح می کند که بنیاد عالم را امری خنثی می داند که ذهن و ماده بر اساس قوانین علّی خاصشان از آن شکل گرفته اند. او در یک مرحله امور خنثی را احساسات و ادراکات می داند و در مرحله دیگر آن ها را رویداد می نامد و سعی در تبیین کل عالم بر اساس این رویدادها دارد. هدف از این پژوهش، درابتدا شرح دیدگاه راسل و پس از آن نقد و ارزیابی آن است. توضیحات راسل در بسیاری از بخش های یگانه انگاری ناقص و دچار تناقض است او با رد جوهر، نتوانسته است تبیین درستی از وحدت و اینهمانی شی ارائه دهد.
بررسی علم ذاتی و فعلی حقتعالی در حکمت متعالیه بر اساس آیات و روایات
منبع:
معارف حکمی جامعه سال ۲ بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۴
7 - 20
حوزههای تخصصی:
علم، یکی از صفات ثبوتی خداوند متعال است. علم الهی، مراتبی همچون علم ذاتی و فعلی دارد. علم ذاتی، علم حق تعالی به وجود ممکن در مرتبه وجود واجب متعال است و علم فعلی، علم الهی به وجود ممکن در مرتبه وجود خود آن. در حکمت متعالیه، علم ذاتی، علم حضوری اجمالی در عین ظهور تفصیلی همه معلوم در مقام ذات و صفت ثبوتی ذاتی است و علم فعلی، علم حضوری تفصیلی در مقام فعل و صفت ثبوتی فعلی. این نوشتار به روش توصیفی - تحلیلی، دیدگاه مزبور را تبیین و آن را از آیات قرآن کریم و روایات اسلامی استنباط کرده است، برای مثال، علم ذاتی از اسم «أحد» و «صمد» و علم فعلی از آیه «هُوَ مَعَکُمْ أَیْنَ مَا کُنْتُمْ وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِیرٌ» (حدید:4) به دست می آید.
بررسی گستره عصمت انبیای الهی از دیدگاه ابومنصور ماتریدی با محوریت آیات منافی عصمت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه کلام سال نهم بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۱۶
83 - 113
حوزههای تخصصی:
عصمت انبیاء الهی از جمله مهم ترین و کلان ترین مباحث کلامی است که متکلمان فریقین نسبت به ماهیت، منشأ، مبانی، ادله و گستره آن نظریات مختلفی مطرح نموده اند. از این میان، مبحث گستره عصمت انبیاء از منظر قرآن کریم، بحثی بنیادین و دراز دامن بوده که به تعدد مکاتب کلامی، آراء و انظار مختلفی بیان شده است. در این میان متکلمان امامیه قلمرو عصمت را حداکثری دانسته و سایر مکاتب مراتب مختلفی را برای آن ذکر نموده اند. از معدود متکلمان اهل سنت ابومنصور ماتریدی است که هم کلام و هم رأی با شیعه امامیه بوده و گستره عصمت را از تلقی، حفظ، ابلاغ وحی، دوری از معاصی و جلب طاعات فراتر دانسته و آن را در حوزه نسیان و خطا نیز ساری و جاری می داند. اگرچه طرفداران مکتب ماتریدیه نگاه او را ذکر نکرده و رأی دیگری را برگزیدند، اما این دیدگاه از درون استنباط های تفسیری او قابل مشاهده است. این پژوهش با روش توصیفی، تحلیلی و با بهره گیری از منابع کتابخانه ای، آرای ابومنصور ماتریدی پیرامون آیات موهم تنافی عصمت انبیاء در قرآن کریم را به صورت کامل استقصاء نموده و توجیه ماتریدی در زمینه رفع این تناقض را گردآورده و ضمن بررسی آن، دیدگاه قلمرو حداکثری عصمت انبیاء الهی از دیدگاه ماتریدی را اثبات می نماید.
مناسبات آراء مشهوره و افعال اجتماعی در مدائن فارابی
منبع:
آموزه های حکمت اسلامی دوره ۱ پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۱
67 - 92
حوزههای تخصصی:
موضوع پژوهش پیش رو بررسی نسبت آراء مشهوره و افعال اجتماعی اهالی مدینه از دیدگاه فارابی است. فارابی، مدائن را به اعتبار خصوصیات و اهداف اهالی آن به اقسام مختلف تقسیم می کند، اما با وجودِ تمایزات بنیادین اقسام مدائن نزد وی، رئیس هر مدینه -که نمود خارجی اهداف آن است- با بهره مندی از مشهورات، به مثابه آراء ظنی مقبول جمهور اهالی، مقدّمات و موجبات وصول به غایات را (اعم از آن که منطبق با سعادت حقیقی باشند یا پنداری ناصواب از آن) تمهید و تنسیق می نماید. البته آراء مشهوره به عنوان ابزار سامان مدینه و اتّحاد جامعه، اصناف مختلفی دارد که برخی مانند سنّت ها، رکنِ التزام و بعضی مانند قانون، رکن انتظامِ برجسته تری دارند. البته در نهایت، آراء مشهوره طیف وسیعی را دربرمی گیرد که جامع متخیلات و انفعالات نفسانی و قوانین بوده و هر یک، بخشی از کارویژه مشهورات نزد فارابی را تأمین می کند و در نهایت مدینه را به غایت قصوی خود، رهنمون می سازد. بنابراین مشهورات، بسته به تدبیر حاکم و متناسب با غایات تأسیسِ مدینه، جامعه را به سوی هم گرایی سوق می دهد تا غایت نهاییِ تشکیل مدینه محقق گردد. البته میزان توفیق مشهورات در تحقّق غایت مدینه، به سیاسات و خبرگی زعیم آن بستگی تام دارد. این مقاله با شیوه مطالعه کتابخانه ای با اولویت متون منتسب به فارابی و آثار شناخته شده شارحین وی سامان یافته است. ما در این نوشتار نشان خواهیم داد مشهورات، سامان بخش افعال اهالی مدینه جهت نیل به غایات مدائن است، جدا از آن که غایات یاد شده دال بر سعادت حقیقی یا پنداری ناصواب از آن باشند.
«جهان مربوط» و «جهان های نامربوط» نظریه جهان شناسی کلامی مبتنی بر آموزه «هفت آسمان»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در باب جهان شناسی کلامی، آموزه هفت آسمان از محوری ترین آموزه هاست که عالمان مسلمان و از جمله دانشیان امامیه بدان توجّه کرده اند. در باب این آموزه تاکنون هفت نظریه ی اصلی مطرح شده است که به نظر می رسد هریک از آنها دارای ابهام ها و ضعف هایی است که نتوانسته اند دیدگاهی جامع، منسجم و در ارتباط با دیگر آموزه های دینی عرضه نمایند. در این پژوهش کاستی ها و ابهامهای این دیدگاه ها برنموده شده و آنگاه با منبع قراردادن قرآن و روایات و بهره گیری از یافته های مسلم علوم تجربی و با استفاده از روش ترکیبی تفسیر علمی و تفسیر قرآن به قرآن، دیدگاهی جدید با عنوان «جهان مربوط و جهان های نامربوط» مطرح می شود که ابهامات و اشکالات نظریات پیشین را ندارد. این نظریه ی جدید مبتنی بر تحلیلی نوین از ساختار منظومه شمسی است و در آن ادعا شده است که هر یک از آسمان های هفت گانه دارای عنوانی خاص در قرآن بوده که بر مصادیق مشخص عینی و خارجی در منظومه شمسی قابل تطبیق است و از این جهت دارای امتیاز و نیز ابتکار در مقایسه با دیگر دیدگاه ها است.
تبیین و تحلیلی فلسفی از «مرگ اندیشی» و «معنای زندگی» در اندیشه ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
وجودی بودن مرگ نزد ملاصدرا، برخلاف فیلسوفان اگزیستانسیالیسم امکان معرفت بدان را فراهم می سازد. وی آن را رهایی دهنده نفس از جسم و قید و بند عالم دنیوی می داند. در نتیجه معرفت بدان و درکی وجودی از طریق این رهایی، صعود از عالم حس به عوالم مثالی و خیالی را برای فرد مهیا می سازد. «معنای زندگی» نیز گرچه از جمله مسائل فلسفی مطرح برای انسان مدرن است، اما براساس نگرش صعود انسان از عوالم مادی، مثالی و سپس عقلی در این نظام فلسفی، تبیینی ویژه به خود می گیرد. بر این اساس، تمام عوالم پایین تر مندرج در عالم بالاتر قرار داشته و در نتیجه انسان به واسطه شناخت از نفس و آگاهی یافتن از ابعاد این ادراک وجودی، توانا به زیستی جاودانه می شود. «مرگ اندیشی» سبب معرفت درباره گذران عمر و تحول جوهری نفس از نشئه جسمانی به سوی تجرد و سرانجام جدایی از جسم می شود. امری که ربط وثیقی با کمال نفس و غایت یابی او داشته و سبب معنایابی و انقلابی در نگرش به مرگ، به عنوان امری وجودی می گردد. از نظر ملاصدرا مرگ همان استکمال جوهری نفس و تحول آن به سوی عالمی دگر است. مطابق با رأی او مرگ امری ضروری و اجتناب ناگزیر است؛ زیرا نفس در مسیر فعلیت یافتن خود، وقتی به غایت برسد، به ضرورت از بدن جدا می شود. «معناداری زندگی» و ارتباط فلسفی آن با «مرگ اندیشی» از جمله مسائل مهم در فلسفه دین معاصر است که فیلسوفان اگزیستانس هر یک، به گونه ای منحصر به فرد، بدان پرداخته و نظرات بدیعی را در این ساحت رقم زدند. تحلیلی فلسفی از دیدگاه های ملاصدرا به دلیل طرح اندازی جامع ترین نظریات در باب حقیقت مرگ از یک سو و اندیشه معطوف به مرگ به عنوان مسئله ای فلسفی از سوی دیگر (از طریق استنباط نگرش فلسفی وی) و در نتیجه معناداری حیات ناب به واسطه میل به جاودانگی انسان، در مقایسه با فلاسفه پیش از خود، مقصود اصلی این مقاله است.
نگاه روایی ملاصدرا در موضوع حدوث و قدم نفس در کتاب النفس اسفار اربعه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حکمت صدرایی سال ۱۱ پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۱ (پیاپی ۲۱)
101 - 118
حوزههای تخصصی:
موضوع حدوث و قدم نفس از مباحث پربسامد اندیشه فلسفی است که بیشینه فیلسوفان مسلمان بدان پرداخته اند. اندیشه وران اسلامی به رسم دیرین و با باور به درستی گزاره های دینی منقول در سنت روایی پیشوایان، در مواردی پرشمار، «استشهاد نقلی» را به عنوان دلیل یا شاهد مدعای فلسفی خویش برگرفته اند. ملاصدرا در نگاه به مباحث فلسفی از زاویه دید حکمت متعالیه می کوشد با توجه ویژه به روایات منقول، موازنه ای میان استدلال عقلی و شواهد نقلی برقرار نماید. این نوشتار با تمرکز بر نگاه روایی ملاصدرا در موضوع «حدوث و قدم نفس» در کتاب النفس اسفار اربعه بر آن است تا با بررسی اعتبار سندی روایات این موضوع و تحلیل مضمونی آنها در آن کتاب، تصویری روشن از نگاه روایی این حکیم متأله ارائه دهد و با تحلیل موارد قوت و ضعف استدلال های روایی وی در حدوث و قدم نفس به داوری علمی در این باره بنشیند.