فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۳۴۱ تا ۲٬۳۶۰ مورد از کل ۱۸٬۸۲۳ مورد.
منبع:
کلام و ادیان سال ۲ پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۲ (پیاپی ۴)
137 - 156
حوزههای تخصصی:
گروهی معتقدند که هر دینی، حداکثر می تواند هزار سال عمر کند و پس از آن، دین جدیدی می آید و آن را نسخ می کند. بهائیان از مهم ترین قائلان این نظریه اند. آنان برای اثبات مدعای خود، با برداشتی خاص به بعضی از آیات قرآن کریم (مانند آیه 5 سوره سجده) استناد می کنند. یکی از این استنادات، مربوط به ادعای ظهور علی محمد شیرازی، ملقب به سید باب در سال 1260ق، است. طبق ادّعای آنان در این سال، هزار سال عمر دین اسلام به پایان رسیده و با ظهور آیین بابیت، اسلام، نسخ شده است و باب نیز ظهور میرزا حسین علی نوری، ملقب به بهاءالله را بشارت داده است. در این مقاله پس از طرح شبهه، پاسخ های نقضی به آن، بیان شده و سپس ادله نقلی مورد مداقه قرار گرفته است. با کمک تفاسیر در ذیل آیات گفته شده در شبهه، نشان داده شده است که این آیات مورد تأویل نابجا قرار گرفته اند.
نقد شکلی عهدین؛ راهی برای کشف قدیمی ترین سنت های مسیحی موجود در ورای متن عهد جدید
منبع:
کلام و ادیان سال ۲ پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۲ (پیاپی ۴)
157 - 180
حوزههای تخصصی:
سنت کلیسایی برای هریک از کتاب های موجود در کتاب مقدس نویسنده ای را معرفی می کند و آن کتاب را محصول او می داند؛ اما تحقیقات جدید نشان مِ دهد این کتاب ها مملو از ادبیاتی مردمی هستند که پیش از مکتوب شدن، سینه به سینه در میان مردم نقل می شده است. این سنت های شفاهی گاه به سبب اغراض کلیسا و یا به دست نویسندگان کتاب مقدس تغییراتی یافته اند تا در خدمت اغراض آنان باشد. در این نوشتار به دنبال کشف این مطلب هستیم که چگونه سنت های شفاهی موجود در متن کتاب مقدس را از میان متون نوشته شده توسط نویسندگان شناسایی نماییم. از جمله ثمرات کشف سنت های شفاهی این است که می توانیم با قدیمی ترین نگاه هایی که در کلیسا رواج داشته، آشنا شویم و به مقایسه این نگاه ها با اعتقادات نویسندگان کتاب مقدس بپردازیم و برای مثال ببینیم که سنت های شفاهی مورد استفاده در رساله های پولس، چه تفاوتی با اعتقادات او داشته است.
سلامت معنوی در تعارض "عدالت و بیماری" با تاکید بر بیماران صعب العلاج از منظر شهید مطهری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه نوین دینی سال شانزدهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۶۲
۱۷۷-۱۹۴
حوزههای تخصصی:
مسئله تحقیق: گسترش بیماری خصوصا بیماری های صعب العلاج منجر به بروز تعارضات معنوی نوپدیدی درمیان بیماران و خانواده ها گشته است. دراین بین، مساله «عدالت» در ایجاد این تعارضات نقش به سزایی دارد. بررسی این مقوله در قالب سوالاتی ازقبیل « چرا من؟ چرا خدا با من؟ چرا اکنون؟ چرا کودک من؟» در حوزه سلامت معنوی نمود گسترده ای دارد. روش بررسی مقاله کیفی و از نوع توصیفی-اکتشافی-تحلیلی است که پس از ارتباط گیری با بیماران و استخراج باورهای آنها در زمینه «عدالت»، پاسخ هایی به روش تحلیلی فلسفی ارائه شده است. یافته ها: مهم ترین پاسخ، عبارت است از اینکه طبق نظام اسباب و مسببات، هر معلولی تنها از طریق علت خود موجود می شود و هیچ معلولی از این قاعده مستثنا نیست پس سیر حادث شدن بیماری نیز مشمول آن خواهدبود. تجارب بالینی گسترده نگارندگان در ارتباط با بیماران صعب العلاج گویای اقناع جامع و در نتیجه گذار از ناراحتی معنوی و تحقق راستین سلامت معنوی گروه هدف است.
ظرفیت روش شناسی بنیادین در بازخوانی انتقادی روش شناسی متکلمان مسلمان در پاسخ به مسئله تحول انواع داروین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه نوین دینی سال شانزدهم بهار ۱۳۹۹ شماره ۶۰
113-128
حوزههای تخصصی:
در روش شناسی بنیادین، مبادی هستی شناختی،روش شناختی، معرفت شناختی،ارزش شناختی و... مورد بررسی قرار می گیرند. در این مقاله ابتدا، پاسخ دوازده تن از متکلمین اسلامی به نظریه داروین بررسی شده، سپس مسئله اصلی این مقاله، که ظرفیت و مزایای روش شناسی بنیادین است، با دو روش شناسی عمده دیگر یعنی « روش شناسی ایان باربور» و « روش شناسی احد فرامرز قراملکی» با روش کتابخانه ای و تحلیلی، مقایسه شده اند. یافته مهم این روش شناسی نسبت به دو روش شناسی دیگر « جامعیت»، «شفافیت»، « دوری از تأویل گرایی»، « دوری از تقلیل گرایی» و زمینه سازی برای ایجاد یک « سیستم شناخت» و « پیش بینی جهت شناخت و تولید علم» است که می تواند در جای گذاری مبانی الهی به جای الحادی در نظریه تحول انواع داروین به کار آید.
بررسی تطبیقی «سعادت» از نظر صدرالمتألهین و اسپینوزا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
"سعادت" همواره و از دیرباز مطمح نظر آدمیان به طور عام و اندیشمندان به طور خاص بوده، چیستی ،چگونگی، مبانی، راه های کسب، جلب و حفظ آن مورد بحث واقع شده است. جستار حاضر به شیوه ی تحلیلی –استنباطی دیدگاه دو فیلسوف هم عصر یکدیگر (صدرالمتألهین و اسپینوزا) را ، در حوزه تفکر اسلامی و فلسفه غرب ، به بحث گذاشته هدف دراین مقابله وتطبیق ضمن بیان مبادی و مقاصد این دو در این باره توجه به مبانی فکری هریک و در عین حال تشریح نقاط اشتراک، از جمله اکتسابی و تدریجی الحصول بودن سعادت، ارزش لنفسه و از سنخ ادراک دانستن آن، و اختلاف ایشان در مفهوم معرفت شهودی ، سعادت عقلانی و وحدت وجود بوده است. نتیجه آن که جامعیت، انسجام و استحکام در تفکر صدرا به دلیل این که نگرش او در بحث از سعادت در بستر وحی وعقلانیت مبتنی بر وحی شکل گرفته کاملاً مشهود بوده دامنه بحث از سعادت نه فقط دنیا که در برگیرنده آخرت نیز خواهد بود حال آن که اسپینوزا سعادت را از دریچه عقلانیت صرف وخود بنیاد نگریسته است.
واکاوی اراده ی آزاد از روزن اصل علیت، در آرای علامه جعفری و ویتگنشتاین متقدم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه دینی دوره بیستم بهار ۱۳۹۹ شماره ۷۴
67 - 88
حوزههای تخصصی:
علامه جعفری و ویتگنشتاین متقدم دو فیلسوفی هستند که صورت بندی آن ها از بحث اراده ی آزاد، ارتباط تنگاتنگی با اصل علیت دارد. می توان قرابت و هم گرایی دیدگاه این دو فیلسوف را در چنین مباحثی ارزیابی کرد: تفکیک میان اراده و جهان، وجودنداشتن شبکه ی علی میان اراده و کنش انسان، نقش محوری منِ مابعدالطبیعی و سوژه ی متافیزیکی در اراده ی انسان و تسری اصل علیت به مثابه پیش فرض ذهنی انسان در سنجش وقایع. وانگهی، می توان درباب تفاوت های نگرش این دو فیلسوف نیز سخن گفت. به این صورت که علامه جعفری به دوگانگی میان من متافیزیکی و اراده قائل است؛به نحوی که من بر اراده و جهان تأثیر علی (غیر از فیزیک کلاسیک) می نهد. اما در فلسفه ی ویتگنشتاین، اراده ی متافیزیکی با سوژه ی متافیزیکی این همان است و ازآنجاکه در مرز عالم قرار دارد، پیوندی با جهان نخواهد داشت. نوآوری این مقاله در تحلیل تطبیقی اراده ی آزاد از دریچه ی اصل علیت است که به هم گرایی آرای دو فیلسوف در بسترهای بینشی متنوع اشاره می کند.
مقایسه دیدگاه های ژان ژاک روسو و استاد مطهری در مورد جبر اجتماع(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه نوین دینی سال شانزدهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۶۳
۱۳۹-۱۶۴
حوزههای تخصصی:
این نوشتار، به مقایسه نظریّات دو فیلسوف بزرگ اسلامی و غربی، استاد مطهری و روسو درباره جبراجتماعی پرداخته، مسئله تحقیق این است که چه رابطه ای بین دیدگاه های استاد مطهری و روسو درباره جبر اجتماعی وجود دارد؟ هدف این جستار روشن کردن افتراقات و یا اشتراکات احتمالی موجود دردیدگاه های ایشان درخصوص جبر اجتماعی است. لذا این پژوهش به روش تحلیلی توصیفی و با استفاده از مطالعه کتابخانه ای و بررسی آثار این دو فیلسوف، به بررسی ادلّه و مبانی آنان پرداخته و فرضیّه تحقیق این است که هرچند هر دو متفکّربه جبراجتماعی معتقدند، اما درمواجهه با جبراجتماعی، دیدگاه های کاملاً متفاوتی دارند. یافته های پژوهش، مبانی روسو را به صورت مثلّثی که قاعده آن اصالت جامعه است، نشان می دهد. درمقابل، مبانی استاد مطهری در نفی جبر اجتماعی، به صورت مخمّس بیان شده که اصل فطرت درآن نقش بنیادین و اساسی دارد.
مختصات مقولی ماهیت از منظر هگل و ابن سینا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هگل در بخش دوم علم منطق یعنی منطق ذات به مقولاتی می پردازد که اوصاف مشترکی دارند. درواقع بعضی از این اوصاف حاکی از حیثیات ماهیت هستند که پیش از او منظور ابن سینا نیز بوده است. تأکید بر حقیقت وجود به مثابه ماهیت یا ذات و نیز نحوه اتحاد آنها در جهان خارج و توجه به حیث بازتابی ماهیت و حیث سلبی آن، امکان قیاس با حکمت سینوی را فراهم کرده است. بی تردید این امکان در هگل نیز تحت تأثیر سنت ارسطویی و الهیاتی بوده است. موضوعاتی ازجمله عروض وجود بر ماهیت و کثرت ماهیت نتیجه حیث سلبی و بازتابی ماهیت است و چون هگل منطق را به مابعدالطبیعه و مباحث امور عامه در معنای سنتی تبدیل کرده، اهمیت مقولات ماهیت در مابعدالطبیعه و نه در منطق به معنای سنتی آن، وجه مشترک میان آن دو فیلسوف است.
اهریمن طبیعت و تراژدی کرونا؛ بازخوانی هامارتیا در بوطیقا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
الهیات تطبیقی سال یازدهم پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۲۴
153 - 166
حوزههای تخصصی:
در فهم عامل سوء سرنوشتِ قهرمان تراژدی واژه کلیدی هامارتیا ( ἁμαρτία ) با دریافتهای چندگانهای همراه بوده است. در مقاله حاضر، ضمن مفتوحدانستن امکان بازبینی تفاسیر موجود از این اصطلاح، فاجعه کرونا بهعنوان طغیانی کور و خارج از ضوابطِ جهان منضبط مدرن، به خصیصه وحشی طبیعت بازگردانده میشود؛ درنتیجه این تفسیر منتخب، هامارتیا معادل با توهم تسلط تام بر محیط و تلقی کرنش مداوم طبیعت در برابر خرد انسانی است. این تفسیرِ مبتنی بر جولان بخت و اتفاق در مناسبات حیات انسان، هرچند با فقرات مهمی از اندیشه ارسطو سازگار نیست، با بخشی دیگر از نگرش او، یعنی شناخت واقعنگر و غیرالوهی از طبیعت تناسب دارد. پیداست که در فهم افراطی از این تفسیر، انسان در برابر اهریمن طبیعت یکسره تسلیم بخت و اتفاق خواهد بود؛ اما میتوان با ارجاع دوباره به رئالیسم ترکیبی از تنظیمات عقل و سرکشیهای طبیعت را به رسمیت شناخت.
حاکمیت صفات الهی در جریان تاریخ از دیدگاه نهج البلاغه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه دینی دوره بیستم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۷۷
79 - 98
حوزههای تخصصی:
صفات الهی و بازتاب آن در حرکت و مراحل حرکت تاریخ، از مباحث مهم فلسفه ی نظری تاریخ است که نظر فیلسوفان تاریخ را به خود جلب کرده است. این مسأله ازآن رو که در پیوند با اختیار انسان و میزان و چگونگی نقش آفرینی او در تاریخ است، اهمیتی مضاعف یافته است. نوشتار پیش رو کوشیده است سه صفت ربوبیت، علم و اراده را همراه با تقریری از مفهوم قضا و قدر الهی، به استناد سخنان امیرمؤمنان علی(ع)، به ویژه در نهج البلاغه، بررسی کند و ضمن تبیین مفهوم حاکمیت آن ها بر تاریخ، تلازم نداشتن آن با جبر را اثبات کند. یافته های این پژوهش نشان دهنده ی آن است که در دیدگاه امیرالمؤمنین علی(ع)، اگر این صفات بر جریان تاریخ حاکمیت نداشته باشد، تاریخ روبه زوال می رود و باتوجه به اینکه براساس آموزه های وحیانی، اراده ی انسان، خود یکی از عناصر رویدادهای تاریخی است، باور به حاکمیت این صفات، به محدودکردن دامنه ی اختیارات تکوینی انسان نمی انجامد.
نقد الهیات تفکیکی از نگاه فلسفی علامه مجلسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
الهیات تطبیقی سال یازدهم بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲۳
35 - 46
حوزههای تخصصی:
این مقاله از چشم انداز علامه محمدباقر مجلسی، نگاهی به فلسفه اسلامی و مکتب تفکیک دارد. درحقیقت تلاش شده است از منظر مجلسی دوم، صاحب کتاب مرآهالعقول فی شرح اخبار آل رسول، محاکمه ای بین فلسفه اسلامی و مکتب تفکیک به عمل آید. میدان پژوهش، بیشتر کتاب العقل و الجهل و کتاب التوحید اصول کافی و شرح و تفسیر علامه مجلسی بر این دو کتاب است. شیوه عقلانی و نیز اصول و مبانی وجودشناسی مدنظر علامه برای استخراج و استنباط مراد امام معصوم، بررسی و با مرام مکتب، تفکیک و ادعاهای آنها مقایسه و تحلیل شده اند. علامه مجلسی در شرح کتاب عقل و جهل عقل شناسی را قبول کرده که در فلسفه اسلامی پذیرفته شده است. همچنین در شرح کتاب توحید از قواعد و براهینی استفاده کرده که کاملاً مغایر و متعارض با مبانی است که بعدها در اندیشه های تفکیکی مطرح شدند و الهیات خود را بر آنها استوار کردند و با توجه به آنها معارف دینی را می فهمیدند و تفسیر می کردند.
نقش تقریرهای مختلف اختیار در تمایز علوم انسانی از علوم طبیعی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه دینی دوره بیستم بهار ۱۳۹۹ شماره ۷۴
31 - 44
حوزههای تخصصی:
علوم انسانی درباره ی افعال اختیاری انسان بحث می کند، ازاین رو اختیار انسان مهم ترین مبنای تمایز علوم انسانی از علوم طبیعی است. با توجه به اینکه به طورکلی دو تقریر سازگارگرایانه و ناسازگارگرایانه از اختیار ارائه شده، لازم است تا به طورکلی نسبت دیدگاه های مختلف درباره ی تمایز علوم انسانی از علوم طبیعی با این دو تقریر کلی از اختیار سنجیده شود تا از این طریق، علوم انسانی و علوم طبیعی با توجه به تقریرهایی که از اختیار ارائه می شود، نسبت قرب و بُعد خود با یکدیگر را تعریف کنند. این مقاله با روش توصیفی تحلیلی، نقشی که تقریرهای مختلف اختیار در تمایز علوم انسانی و علوم طبیعی داشتند، بررسی کرده و به این نتیجه رسیده است که تمایز ذاتی و جوهری علوم انسانی از علوم طبیعی، صرفاً بر مبنای نوعی تقریر ناسازگارگرایانه از اختیار امکان دارد و نگرش سازگارگرایی نمی تواند علوم انسانی را از علوم طبیعی متمایز کند، مگر ازطریق عوامل بیرونی (عارضی).
جایگاه عقل در کرامت ارزشی انسان از دیدگاه علامه طباطبایی
منبع:
کلام حکمت سال سوم پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۶
11 - 30
حوزههای تخصصی:
در این پژوهش، سعی شده است جایگاه عقل در کرامت ارزشی انسان از دیدگاه علامه طباطبایی مورد تبیین و بررسی قرار گیرد.با توجه به اهمیت مسئله کرامت انسان و جایگاه عقل در این بحث، هدف از این پژوهش، تبیین جایگاه عقل در رسیدن انسان به کرامت ارزشی از دیدگاه علامه طباطبایی به عنوان برجسته ترین اندیشمند حکمت متعالیه در عصر حاضر است. بدین منظور، پژوهش حاضر با روش تحلیلی - توصیفی و با رویکردی کلامی – تفسیری و بهره گیری از آثار علامه طباطبایی و برخی آثار حکمت متعالیه، ابتدا به عقل و رابطه آن با کرامت انسان و سپس مراتب استکمالی عقل نظری و عقل عملی در رسیدن به کرامت ارزشی انسان از دیدگاه علامه طباطبایی پرداخته شده است. نتیجه این پژوهش نشان می دهد که از دیدگاه علامه طباطبایی، افزون بر اینکه قوه عقل، منشأ کرامت ذاتی انسان است، بالاترین مرتبه کرامت ارزشی انسان، در پرتوی کمال عقل، هم در عرصه عقل نظری و هم در عرصه عقل عملی به دست می آید؛ کمال عقل نظری، رسیدن به مقام تجرد عقلی و فوق عقلی نفس در مرتبه عقل مستفاد و اتحاد با عقل فعال است و کمال عقل عملی، رسیدن به مقام فنا در فعل و وصف و ذات خداوند است که عالی ترین مرتبه کرامت انسان است.
آثار انتظار و وظایف منتظران از منظر مقام معظم رهبری(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
مشرق موعود سال چهاردهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۵۵
23 - 56
حوزههای تخصصی:
اهمیت و جایگاه انتظار موجب شده تا در روایات از آن به برترین اعمال امت، بافضیلتترین و بهترین عبادات و برترین جهاد امت، یاد شود. بر این اساس انتظار دارای آثار فردی و اجتماعی مختلفی استکه در حوزههای مختلف دارای تأثیر است. با شناخت آثار و ابعاد مختلف انتظار و وظایف منتظران میتوان در سیاستگذاری و برنامهریزی برای آینده جامعه اسلامی به منظور احیای تمدن اسلامی از آن کمک گرفت. از اینرو در نوشته پیشرو به این سؤال پاسخ داده میشود که«از منظر مقام معظم رهبری(مدظله العالی) انتظار چه آثاری دارد و منتظران دارای چه وظایفیاند؟ به این پرسش از این منظر تاکنون پاسخ داده نشده است. برای تبیین پاسخ به آثار مکتوب و منقول معظم له مراجعه گردیده و از روش توصیفی و تحلیلی بهره گرفته شده است. از مهمترین نوآوریهای این تحقیق، تبیین و تبویب آثار انتظار و وظایف منتظران براساس منظومه فکری حضرت آیتالله خامنهای(مدظله العالی) است.
تأثیرِ اندیشه هایِ نوافلاطونی، در باب «بهره مندی» و «صدور»، بر وضعِ اصطلاحِ «التباس» در اندیشه روزبهان بقلی شیرازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در پژوهش حاضر، نگارندگان، برآنند که به روش توصیفی تحلیلی، مشخّص کنند که منظور روزبهان از به کاربردن واژه «التباس» چیست و منابع فکری وی در وضع این اصطلاح، کدام است. التباس، از واژه های ویژه در منظومه فکری روزبهان بقلی شیرازی (606 ه .ق.) است. وی، برای مسمّی کردن نحوه پدیدار شدن خداوند در عالم، از این عنوان استعاری بهره گرفته است. این اندیشه، قبل از روزبهان، در فلسفه یونان، به ویژه در اندیشه افلاطون و فلوطین، سابقه داشته است و وزبهان، با واسطه، از ایشان متأثر بوده است. نظریّات افلاطون و فلوطین از طریق ترجمه آثار ایشان، هم نشینی با مسیحیان و... به عالم اسلام راه پیدا کرده بود و بر جریان فکری عالم اسلام تأثیرگذار بوده است. در این میان، عقاید روزبهان در باب رابطه آفریدگار با آفریدگان، به افلاطون و فلوطین، بسیار شبیه است تا جایی که حتّی تمثیل های ایشان مشترک است. با در نظر گرفتن مراودات فرهنگی فراوان میان شرق و غرب مدیترانه، باید گفت که این شباهت به حدّی است که ثابت می کند، روزبهان، متأثر از عقاید این فلسوفان یونانی بوده است و «نوافلاطونی» خواندن وی، بی وجه نیست.
شبکه شعاعی کلام الهی در قرآن
منبع:
کلام اهل بیت سال ۲ بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۱
77 - 91
حوزههای تخصصی:
تبیین و ارزیابی فهم صفات الهی از منظر میرزامهدی اصفهانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزه های فلسفه اسلامی بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲۶
3 - 21
حوزههای تخصصی:
مسئله شناخت صفات الهی و معناشناسی آن ها، یکی از مباحث بسیار مهم و مورد اختلاف در بحث شناخت خداوند متعال است. میرزامهدی اصفهانی با تأکید بر آیات و روایات، در صدد بیان نوع خاصی از الهیات سلبی است که با سخن دیگر قائلان به الهیات سلبی مانند ابن میمون و قاضی سعید متفاوت است. از نظر او، خداوند دارای صفت است و این صفات به نحو مشترک لفظی وضع شده اند. همچنین با توجه به عدم سنخیت میان خالق و مخلوق، عقل انسان ها نمی تواند صفات الهی را بشناسد و توصیف خداوند به معلومات و مفهومات و تصورات بشری صحیح نیست؛ بلکه این خداوند است که صفات خود را به انسان ها می شناساند و به همین سبب، قول به این نظریه منجر به تعطیل شناخت صفات خداوند نمی شود. با تبیین و تحلیل این نظریه مشخص می شود که این نظریه در حقیقت منجر به تعطیل عقل در فهم شناخت صفات الهی می شود.
بررسی انتقادی «ازخودبیگانگی فلسفی» از منظر یاسپرس با تاکید بر دیدگاه علامه طباطبایی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
آیین حکمت سال دوازدهم بهار ۱۳۹۹ شماره ۴۳
117 - 144
حوزههای تخصصی:
ازخودبیگانگی یکی از مهمترین مسائل انسان شناختی عصر حاضر است که پژوهش درباره آن نیازمند فهم درست مبانی فلسفی و انسان شناختی آن است. این نوشتار با استفاده از روش تحلیلی – انتقادی به بررسی انتقادی دیدگاه یاسپرس در زمینه ازخودبیگانگی فلسفی بر اساس دیدگاه علامه طباطبایی می پردازد. پرسش اصلی تحقیق عبارت است از: از منظر علامه طباطبایی چه انتقادهایی بر آراء یاسپرس در باره ازخودبیگانگی فلسفی وارد است؟ بر اساس یافته های تحقیق، یاسپرس مهمترین قسم ازخودبیگانگی را ازخودبیگانگی فلسفی می داند که خاستگاه آن خلط میان آگاهی واقعی از وجود احاطی و آگاهی ساختگی از وجود احاطی است. در فرایند ازخودبیگانگی فلسفی انسان ازخودبیگانه با معرفت ساختگی از وجود احاطی به چیزی در ورای خود اشاره نکرده است تا با حرکت در آن افق ها به وجود مطلق برسد. به باور او «ایمان فلسفی» راه غلبه بر ازخودبیگانگی فلسفی است. بر اساس مبانی علامه طباطبایی، اولاً یاسپرس میان حقیقت وجود و حقیقت انسان خلط کرده است و این دو را یکی پنداشته است، ثانیاً درباره توصیف حقیقت انسان، دچار تناقض گویی شده است، ثالثاً از تمایز نهادن میان ادراکات حقیقی و اعتباری ناتوان مانده است، رابعاً روش مورد استفاده او (: پدیدارشناسی) توان لازم برای تحلیل مسائل نفس را فاقد است. در مقابل، علامه طباطبایی خاستگاه ازخودبیگانگی را فراموشی عین الربط بودن خود می داند.
نقد و بررسی نظر ریچارد بل درباره وحی و نبوت با تأکید بر مبانی کلامی شیعه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ریچارد بل قرآن را محصول تجربیات و افکار شخصیِ پیامبر(ص) درباره فقر معنوی مردم مکه می داند، مسئله این مقاله بررسی دیدگاه ریچاردبل درباره ماهیت وحی ونبوت است که به روش تحلیلی توصیفی با رویکرد انتقادی بر طبق مبانی کلامی شیعه نوشته شده است. یافته های تحقیق نشان می دهد که ریچارد بل ماهیت وحی را کشف و شهودی می داند و معتقد به تأثیرپذیری وحی از فرهنگ زمانه و گفتاری نبودن الفاظ قرآن است، در زمینه نبوت نیز معصوم نبودن پیامبراسلام(ص) در تلقی و ابلاغ وحی، ماهیت یهودی مسیحی و اﻣّﯽ نبودن وی را بیان کرده است، از دیگر نتایج قابل اشاره این است که دیدگاه بل از نظر مبانی کلامی شیعه مردود است؛ متن قرآن همچون معارف آن از سوی خدا نازل شده است لذا نمی توان به صِرف انعکاس فرهنگ زمانه و تعالیم سایر کتب آسمانی درباره وحی قرآنی و نبوت پیامبر اسلام(ص) قضاوت نمود وعصمت وی ضامن اطمینان مردم به وحی قرآنی است.
رفع تعارض و رابطه یابی روایات «فارغ بالان از بلا» و قواعد سنت ابتلا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه نوین دینی سال شانزدهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۶۳
۱۸۹-۲۱۰
حوزههای تخصصی:
مواجهه گریزناپذیر انسان با سختی ها و رنج ها از زمره سنت عام الهی است که به قانون ابتلا شهره است. متکلمان آلام را بازتاب حکمت الهی دانسته و به بیان فلسفه شرور پرداخته اند. پاره ای از روایات به افرادی اشاره دارند که در دنیا و آخرت، در عافیت کامل بسر می برند؛ ظاهر این روایات با عمومیت سنت ابتلای که دارای پشتوانه دینی و عقلی است، منافات دارند. مسئله این پژوهش ارائه مفهوم صحیحی ازاین روایات است، تا علاوه بر رفع تعارضات ظاهری، راهکاری برای رهایی از رنج های پیش رو پیشنهاد دهد. نوشتار پیش رو با بهره گیری از شیوه کتابخانه ای و تحلیل محتوا تلاش می کند تا ضمن بیان اعتبار روایات «فارغ بالان از بلا»در سایه ی ارائه مفهوم صحیح این روایات، وجه جمع میان آنها و سنت فراگیر ابتلای را بیابد. یافته های تحقیق نشان می دهد که اعتبار روایات «فارغ بالان از بلا» قابل خدشه نیست. مفهوم «عافیتِ» مطرح شده در آنها با مفهوم آن نزد عامه، اهل لغت و سایر روایات مغایرت دارد و با سنت عام ابتلا همسو است.